نویسنده: رسانه‌ای گوهر شاد

1 روز قبل - 114 بازدید

رسانه‌های پاکستانی درتازه‌ترین مورد گزارش داده‌اند که یک زن ۲۱ ساله‌ی پناهجوی اهل افغانستان در کمپ مهاجران هری‌پور ایالت خیبر پختونخواه مورد تجاوز جنسی گروهی قرار گرفته است. رسانه‌های پاکستانی به نقل از پولیس گزارش داده است که این زن پناهجو روز (پنج‌شنبه، ۲٠ سنبله) در منطقه‌ی هریپور، توسط پنج مرد مورد تجاوز گروهی قرار گرفته است. در گزارش آمده است که این زن ۲۱ ساله که همسرش در خارج زندگی می‌کند، به تنهایی در یک خانه کرایی زندگی می‌کند و روز ۱۱ سپتامبر هنگام رفتن به دیدار اقارب خود مورد تجاوز قرار گرفته است. پولیس در ادامه تاکید کرده است که فردی به نام «باچا» این زن ۲۱ ساله‌ی اهل افغانستان را به زور به یک مزرعه جواری برده و پس از آن با همکاری چهار مرد دیگر بر او تجاوز کرده‌اند. پولیس پاکستان به نقل از این زن جوان افزوده است: «من آماده رفتن بودم که چهار همدست آن مرد رسیدند و یکی پس از دیگری به من تعرض جنسی کردند.» این زن افغانستانی در ادامه تصریح کرد که یکی از این افراد هنگام مقاومت، با مشت به صورت او کوبیده است. بر اساس گزارش، پنج تن در پیوند به این رویداد بازداشت شده‌اند که همگی آن‌ها پناهجویان اهل افغانستان به اسم‌های نادی، روزی، خان شیر، جاوید و نصیر می‌باشند. پولیس پاکستان هویت این زن جوان را فاش نکرده است، اما گفته است که او از ناحیه‌ی صورت و لب آسیب دیده است. گزارش ابتدایی طبی در مرکز ترومای منطقه‌ی هریپور، وقوع تجاوز جنسی بالای این زن جوان را ثابت کرده است. پرونده‌ی این رویداد تحت قانون جزای پاکستان ثبت شده و مظنونان برای بازجویی به دادگاه محلی معرفی خواهند شد.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 154 بازدید

مجمع جهانی رهبران جوان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که سلما نیازی، مدیرمسوول رسانه «افغان‌تایمز»، همراه با دو روزنامه‌نگار دیگر از کشورهای هند و پرو، برنده‌ جایزه‌ی «روزنامه‌نگار جوان سال ۲۰۲۵» این مجمع شده است. مجمع جهانی رهبران جوان با نشر اعلامیه‌ای گفته است که این سه روزنامه‌نگار جوان براساس کارهای تأثیرگذاری که در کشورها و جوامع خود انجام داده‌اند، به‌عنوان برنده انتخاب شدند. در اعلامیه آمده است که فعالیت روزنامه‌نگاری سلما نیازی الهام‌بخش نسل جدیدی از روزنامه‌نگاران افغا‌نستان است و راه نجاتی برای حقیقت، مقاومت و صدای زنان تحت سرکوب ارائه می‌دهد. مجمع جهانی رهبران جوان تاکید کرده است که سلما نیازی پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان به پاکستان رفت و پس از دو سال «زندگی مخفیانه» در آن کشور، به دوبلین ایرلند منتقل شد. در ادامه آمده است که دختر اهل افغانستان از تبعید به کار خود ادامه داده و با تیمی از خبرنگاران و عکاسانی که در افغانستان مخفیانه کار می‌کنند، همکاری داشته است. همچنین مجمع جهانی رهبران جوان در بخشی از اعلامیه‌اش نوشته است که سلما نیازی در اپریل سال ۲۰۲۴ میلادی پادکست «اوپن مایک» را راه‌اندازی کرد و در آن ۵۰ زن جوان اهل افغانستان داستان‌های شخصی خود از تاب‌آوری را به اشتراک گذاشتند. مجمع جهانی رهبران جوان گفت که سلما نیازی شبکه‌ای از هشت خبرنگار و عکاس جوان را آموزش داده و همچنان با بیش از ۱۰۰ زن جوان همکار در سراسر کشور در ارتباط است. قابل ذکر است که سلما نیازی سومین خبرنگار از افغانستان است که پس از تسلط دوباره‌ی حکومت فعلی بر کشور، برنده جایزه‌ی روزنامه‌نگاری مجمع جهانی رهبران جوان می‌شود. باید گفت که در سال ۲۰۲۲ میلادی، لطف‌الله نجفی‌زاده، مدیرمسوول تلویزیون «آمو» و در سال ۲۰۲۳ میلادی زهرا جویا، مسوول «رسانه رخشانه» برنده این جایزه شده بودند.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 114 بازدید

عرفات جمال، نماینده‌ی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد برای افغانستان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که در پی ممنوعیت کار زنان ‏در دفترهای سازمان ملل توسط حکومت سرپرست، توزیع کمک‌های نقدی برای ‏بازگشت‌کنندگان از پاکستان و ایران متوقف شده است. آقای جمال این اظهارات را در یک نشست خبری در جنوا مطرح کرده و گفته است که توزیع ‏کمک نقدی بدون کارمندان زن ممکن نیست، زیرا دریافت‌کنندگان ‏زن باید ثبت بیومتریک شوند. او در ادامه تاکید کرده است که بدون کارمندان زن، کمیساریای عالی ‏پناهندگان سازمان ملل متحد باید زنان را مجبور کند که اطلاعات ‏بیومتریک خود را توسط مردان ثبت کنند.‏ در ادامه آمده است که به همین دلیل مراکز توزیع کمک نقدی و حمایت از نهم ‏سپتامبر تعطیل شده است. نماینده‌ی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل افزوده است: «این تصمیم برای بسیاری از بازگشت‌کنندگان ‏عواقبی خواهد داشت و این یک تصمیم ‏عملیاتی بود که قصد مجازات افراد یا صدور بیانیه‌ای را نداشت، ‏اما نشان داد که این آژانس در شرایط خاص نمی‌تواند بدون ‏کارمندان زن کار کند.» این در حالی است که حکومت سرپرست قبلاً دستور ممنوعیت کار زنان در نهادهای غیردولتی را ‏صادر کرده بودند، اما کارمندان دفترهای سازمان ملل متحد تا روزهای اخیر ‏می‌توانستند سر کار بروند.‏ حکومت فعلی به‌تازگی در راستای اجرای فرمان خود، در ورودهای ‏دفترهای سازمان ملل متحد نیرو مستقر کرده و مانع ورود زنان به ساحه‌ی کار ‏می‌شود.‏ دفتر سازمان ملل متحد خواستار لغو محدودیت‌ها شده است. قابل ذکر اس که افغانستان در حال حاضر با بحران بازگشت مهاجران و پی‌آمدهای ‏زمین‌لرزه‌ی ویرانگر مواجه است.‏ از آغاز سال میلادی، حدود ۲.۶ میلیون نفر، معادل شش درصد جمعیت، به کشور بازگشته‌اند. این روند همچنان ادامه دارد.‏ سازمان ملل می‌گوید که به همراه ‏شرکای خود، کمک‌های فوری را هم در نقاط مرزی و هم در ‏مناطق بازگشت‌ به بازگشت‌کنندگان ارائه می‌داد تا به خانواده‌ها ‏در شروع بازسازی زندگی شان کمک کند. با توقف این کمک‌ها وضعیت بازگشت‌کنندگان وخیم‌تر خواهد شد.‏

ادامه مطلب


2 روز قبل - 65 بازدید

مهاجرت، اگرچه برای بسیاری یک تصمیم حیاتی و گاه تنها راه نجات از جنگ، فقر، تبعیض یا فشارهای سیاسی و اجتماعی است، اما از نظر روانی یکی از پرفشارترین و چالش‌برانگیزترین تجربه‌های زندگی به شمار می‌رود. مهاجران معمولاً از بستری آشنا، حمایتگر و دارای هویت فرهنگی مشترک جدا می‌شوند و وارد فضایی ناشناخته و گاه سرد می‌گردند؛ جایی که زبان، رفتارهای روزمره، ساختار اجتماعی و نظام ارزشی متفاوت است. این جدایی ناگهانی و انتقال به محیط جدید، می‌تواند بر سلامت روان فرد تأثیرات عمیق و ماندگاری بگذارد. بنابراین، لازم است جامعه‌ی میزبان، اطرافیان و نهادهای حمایتی، مهاجرت را نه فقط یک جابه‌جایی جغرافیایی، بلکه یک زلزله‌ درونی برای فرد درک کنند. فشارهای روانی پس از مهاجرت غم غربت و دلتنگی: یکی از اولین و رایج‌ترین احساسات مهاجرین، دلتنگی عمیق برای خانه، خانواده، دوستان و فضای آشناست. حتی اگر مهاجرت با امید به زندگی بهتر باشد، دوری از عزیزان، قطع ارتباط با خاطرات گذشته و نداشتن حس تعلق، باعث افسردگی، بی‌حوصلگی و تنهایی می‌شود. بحران هویت: مهاجران، به‌ویژه در جوامع با فرهنگ بسیار متفاوت، ممکن است بین دوگانگی فرهنگی سردرگم شوند. از یک‌سو در تلاش برای حفظ زبان، باورها و سبک زندگی پیشین خود هستند، و از سوی دیگر، ناچارند برای پذیرفته شدن، با فرهنگ جدید تطبیق یابند. این تعارض هویتی در نوجوانان مهاجر بسیار شدیدتر بروز می‌کند و می‌تواند منجر به انزوا یا سرکشی شود. اضطراب آینده نامعلوم: وضعیت اقامت نامشخص، نبود فرصت‌های شغلی پایدار، محدودیت در دریافت خدمات درمانی یا آموزشی و ترس از بازگشت اجباری، همگی از عواملی‌اند که باعث اضطراب مزمن می‌شوند. این اضطراب ممکن است به اختلالات خواب، بی‌قراری ذهنی، کاهش تمرکز و احساس بی‌ثباتی دائمی منجر می‌شود. تجربه‌ی تبعیض یا طرد: یکی از دردناک‌ترین تجربه‌های روانی مهاجرین، مواجهه با نگاه‌های بیگانه‌ساز، تبعیض‌های نژادی، فرهنگی یا دینی، و احساس طرد شدن از سوی جامعه‌ی میزبان است. این تبعیض‌ها می‌توانند به اشکال مختلفی ظاهر شوند: از نگاه‌های سنگین و رفتارهای سرد گرفته تا محدودیت‌های ناعادلانه در دسترسی به شغل، آموزش یا خدمات اجتماعی. این تجربه‌ها معمولاً با احساس خجالت، بی‌ارزشی، انزوا و در برخی موارد خشمی فروخورده همراه است؛ خشمی که اگر شنیده و پردازش نشود، به مرور زمان به آسیب‌های روانی جدی‌تر مانند افسردگی، اضطراب شدید یا اختلالات روان‌تنی منجر می‌شود. نشانه‌های آسیب روانی در مهاجرین: شناسایی زودهنگام مشکلات روانی در مهاجرین می‌تواند از وخیم‌تر شدن وضعیت جلوگیری کند. برخی از علائم رایج عبارت‌اند از: - تغییرات شدید در خلق‌وخو (از شادی ناگهانی تا فروپاشی احساسی) - گریه‌های مکرر یا بدون دلیل مشخص - کاهش انرژی یا بی‌علاقگی نسبت به فعالیت‌های روزمره - اختلالات خواب (بی‌خوابی یا خواب بیش‌ازحد) - انزواطلبی و دوری از جمع - احساس ناامیدی، بی‌ارزشی یا بی‌هویتی - تحریک‌پذیری یا پرخاشگری، به‌ویژه در محیط‌های اجتماعی در کودکان مهاجر نیز ممکن است این نشانه‌ها به شکل شب‌ادراری، اضطراب جدایی، پرخاشگری یا افت تحصیلی بروز کند. چگونه از مهاجران حمایت کنیم؟ درک و رفتار درست با مهاجرین مستلزم همدلی، احترام و آگاهی فرهنگی است. نکات زیر می‌تواند در بهبود ارتباط با آن‌ها مؤثر باشد: - گوش شنوا باشید، نه قاضی: مهاجرین بیش از هر چیز نیاز دارند شنیده شوند. قضاوت‌نکردن، قطع نکردن صحبت، و دادن فضای امن برای بیان احساسات، پایه‌ی اعتماد است. - فرهنگ‌شان را بشناسید: شناخت عناصر فرهنگی، مذهبی و ارزش‌های اجتماعی مهاجرین به شما کمک می‌کند از سوء‌تفاهم‌های ارتباطی جلوگیری کنید و رابطه‌ای محترمانه بسازید. - حمایت عملی ارائه دهید: گاهی یک راهنمایی ساده برای یافتن مراکز درمانی، کمک در ترجمه‌ی اسناد یا همراهی در جلسات می‌تواند باری بزرگ از دوش مهاجر بردارد. - تشویق به مشاوره و خدمات سلامت روان: بسیاری از مهاجرین، به‌دلایل فرهنگی یا ناآگاهی، از مراجعه به مشاور پرهیز می‌کنند. ایجاد فضایی ایمن، بدون قضاوت و معرفی خدمات مناسب، می‌تواند در مسیر درمان آن‌ها بسیار مؤثر باشد. مهاجرت تنها تغییر مکان نیست، بلکه تغییر زندگی‌ست. جامعه‌ی میزبان نقش بزرگی در سازگاری روانی مهاجرین دارد. هر برخورد همدلانه و آگاهانه، می‌تواند به مهاجری امید بازگرداند و قدمی باشد به‌سوی جامعه‌ای انسانی‌تر. چگونه با مهاجرین رفتار کنیم؟ فضا برای حفظ هویت فراهم کنید: از مهاجران نباید انتظار داشت که فوراً فرهنگ، زبان یا سبک زندگی پیشین خود را کنار بگذارند. اجازه دهید آن‌ها به زبان مادری‌شان صحبت کنند، غذاهای سنتی خود را تهیه کنند، و با عناصر فرهنگی خود در تماس بمانند. فراهم کردن این فضا نه‌تنها به حفظ هویت شخصی کمک می‌کند، بلکه احساس امنیت روانی و تعلق را نیز تقویت می‌نماید. کمک به دسترسی به منابع: بسیاری از مهاجرین با ساختار خدماتی کشور میزبان (اعم از خدمات درمانی، آموزشی، حقوقی یا رفاهی) آشنا نیستند. راهنمایی مؤثر در این زمینه، از جمله معرفی نهادهای حمایتی، پر کردن فرم‌ها یا همراهی در جلسات مهم، می‌تواند بخشی از سردرگمی و اضطراب آن‌ها را کاهش دهد. عادی‌سازی احساسات: باید به مهاجرین یادآور شد که تجربه‌ی احساساتی چون دلتنگی، خستگی روانی، ترس یا حتی افسردگی در این مرحله طبیعی است. این حمایت کلامی می‌تواند به کاهش احساس گناه یا شرم از داشتن این احساسات کمک کند و فرد را از دیدن خود به‌عنوان فردی «ضعیف» باز دارد. احترام به مرزها و سرعت تطبیق: هر فرد با ریتم خاص خود با شرایط جدید سازگار می‌شود. مهاجران نباید برای اجتماعی شدن یا تطبیق فرهنگی تحت فشار قرار گیرند. احترام به مرزهای روانی و فرهنگی آن‌ها و فراهم‌کردن فضا برای پیش‌روی تدریجی، به بازیابی حس کنترل و استقلال آن‌ها کمک خواهد کرد. ترویج ارتباطات اجتماعی سالم: یکی از راه‌های مؤثر در کاهش احساس انزوا، ایجاد فرصت برای برقراری ارتباطات اجتماعی سالم است. معرفی مهاجر به گروه‌هایی که دغدغه‌ها، زبان یا پیشینه‌ی فرهنگی مشترک دارند، می‌تواند به ایجاد حس تعلق کمک کند. همچنین، دعوت تدریجی از او به جمع‌های صمیمی یا رویدادهای اجتماعی، فرصتی برای بازسازی شبکه‌های حمایتی‌ست. اما این روند باید با دقت، احترام و مطابق با تمایل و آمادگی روانی خود فرد انجام گیرد تا فشار ناخواسته‌ای ایجاد نکند. نقش مشاوران و روانشناسان در حمایت از مهاجرین: مشاوران و درمانگران، نقش کلیدی در حمایت از سلامت روان مهاجرین ایفا می‌کنند، اما این نقش زمانی مؤثر خواهد بود که آگاهی بین‌فرهنگی در کارشان وجود داشته باشد. درک تفاوت‌های فرهنگی، باورهای دینی، سبک‌های ارتباطی و تجربه‌های پیشین فرد، برای برقراری یک رابطه‌ی درمانی مؤثر، حیاتی است. ارائه‌ی خدمات روان‌درمانی به زبان مادری یا با کمک مترجمانی که آموزش‌های تخصصی در زمینه‌ی سلامت روان دیده‌اند، می‌تواند احساس امنیت، درک و راحتی را در مراجع مهاجر افزایش دهد. از دیگر رویکردهای مؤثر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: - برگزاری گروه‌های حمایتی یا درمان گروهی ویژه‌ی مهاجرین - آموزش تکنیک‌های مدیریت استرس، تنفس عمیق، و آرام‌سازی ذهن - تقویت مهارت‌های مقابله‌ای در مواجهه با چالش‌های جدید - تشویق فرد به روایت تجربه‌ی مهاجرت به‌عنوان بخشی از روند بهبودی نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


2 روز قبل - 141 بازدید

مقام‌های محلی در ولایت ننگرهار درتازه‌ترین مورد اعلام کرده‌اند که در پی فروریختن دیوار یک خانه ‏در ولسوالی چپرهار این ولایت، دو کودک جان باخته و نُه نفر دیگر به شمول زنان و کودکان زخمی شده‌اند.‏ سید طیب حماد، سخنگوی فرماندهی پولیس ننگرهار گفته است که این ‏حادثه شامگاه روز گذشته (جمعه، ۲۱ سنبله) در روستای هادیاخیل از مربوطات ولسوالی چپرهار ‏رخ داده است.‏ او در ادامه تاکید کرده است که همه‌ی قربانیان این رویداد اعضای یک خانواده هستند که در ‏کنار دیوار جدیدی که در عرض یک روز چندین متر بلند شده بود، زندگی می‌کردند. همچنین یک منبع دیگر گفته است که دو کودک حدوداً هفت تا هشت‌ساله در این حادثه ‏جان باختند و ۹ نفر دیگر، به‌شمول زنان و کودکان زخمی شده‌اند.‏ منبع تصریح کرد که زخمیان به شفاخانه ولایتی ننگرهار منتقل شدند و وضعیت سلامتی قناعت‌بخش گزارش شده است. قابل ذکر است که در گذشته نیز رویدادهای مشابهی به دلیل فرسودگی ساختمان‌ها در شماری از ولایت‌های کشور به وقوع پیوسته که در آن‌ها شماری از شهروندان، به‌ویژه زنان و کودکان، جان باخته‌اند.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 62 بازدید

ریچارد بنت، گزارشگر ویژه‌ی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که حکومت سرپرست باید محدودیت‌ها علیه کارکنان زن ملل متحد را لغو کنند. آقای بنت روز (جمعه، ۲۱ سنبله) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود، خواستار لغو محدودیت‌ها علیه کارمندان زن سازمان ملل در «سطح ملی» شده است. وی در ادامه تاکید کرده است: «جلوگیری از دسترسی زنان به محل کار یا حمایت از جوامع نیازمند، گواه دیگری است بر اینکه حکومت فعلی تا زمانی که مسیر خود را تغییر ندهند، نباید به وضعیت عادی بازگردند.» او افزوده است: «من قویاً با یوناما همصدا می‌شوم و از حکومت فعلی می‌خواهم که محدودیت‌های اعمال شده بر کارمندان زن در سطح ملی را لغو کنند.» سازمان ملل متحد در افغانستان نیز در اعلامیه‌‌ای خواستار لغو محدودیت‌های حکومت سرپرست علیه کارمندان زن شد. سازمان ملل نوشته است که به تاریخ ۷ سپتامبر سال جاری میلادی، نیروهای دولتی مانع ورود کارمندان و قراردادی‌های زن سازمان ملل به دفاتر این نهاد در کابل شدند. یوناما تصریح کرد که این محدودیت سپس به دفاتر ساحوی سازمان ملل در سراسر کشور گسترش یافت و با اطلاعیه‌های کتبی یا شفاهی از سوی حکومت فعلی اعمال گردید. سازمان ملل با نشر اعلامیه‌ای گفته است که نیروهای حکومتی در ورودی دفاتر سازمان ملل در ولایت‌های کابل، هرات و مزار شریف حضور دارند تا مانع ورود کارمندان زن به دفاتر نهادهای سازمان ملل شوند. سازمان ملل گفته: «این موضوع به‌ویژه با توجه به محدودیت‌های مداوم بر حقوق زنان و دختران در افغانستان، نگران‌کننده است.» سازمان ملل متحد در افغانستان گفته است که این محدودیت‌ها نقض قوانین بین‌المللی مربوط به مصونیت‌ها و امتیازات کارکنان سازمان ملل است و در تلاش است هرچه زودتر این محدودیت‌ها را لغو کند. همچنین حکومت فعلی پس از تسلط بر افغانستان، زنان و دختران را از آموزش و ‏تحصیل محروم کرده است. حکومت فعلی در آخرین محدودیت خود، ‏دروازه‌های انستیتوت‌های طبی را به‌روی دختران بست، در حالی که ‏بخش صحت افغانستان با کمبود پرسنل مواجه است.‏ این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 74 بازدید

تاج‌الدین اویواله، نماینده‌ی یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در ‏افغانستان اعلام کرده است که کودکان سنگین‌ترین بار زمین‌لرزه‌ی اخیر در شرق افغانستان ‏را بر دوش می‌کشند و به‌ویژه دختران با خطرات منحصربه‌فردی روبرو ‏هستند.‏ آقای اویواله این اظهارات را در یک نشست خبری در جنوا مطرح کرده و گفته است: «افغانستان بار دیگر در حال ‏دست‌وپنجه نرم کردن با تراژدی است و کودکان در انتهای بحرانی وخیم قرار ‏دارند.» وی در ادامه تاکید کرد که حداقل یک هزار و ۱۷۲ کودک در ‏زمین‌لرزه جان خود را از دست داده‌اند که بیش از نیمی از کل تلفات را تشکیل ‏می‌دهد و همچنان ۴۵ کودک از خانواده‌های خود جدا شده‌اند و ۲۷۱ نفر به‌تازگی یتیم شده‌اند. سازمان ملل با نشر آمارهای گفته است که زمین‌لرزه در شرق افغانستان دست‌کم جان بیش از ‏دو هزار و ۱۶۴ نفر را گرفته و بیش از سه هزار و ۴۲۸ نفر را زخمی کرده است.‏ نماینده‌ی صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل در ادامه افزوده است که مثل همیشه در چنین بلایایی، کودکان سنگین‌ترین ‏بار را به دوش می‌کشند و در مجموع، بیش از نیم‌میلیون نفر تحت تأثیر قرار گرفته‌اند که در ‏میان آنان، ۲۶۳ هزار کودک شامل اند که اکنون با خطرات بیشتری روبرو هستند.‏ وی گفته است: «به‌ویژه دختران با خطرات منحصربه‌فردی ‏روبرو هستند. وقتی خانه‌ها ویران می‌شوند، دختران اغلب اولین کسانی هستند ‏که در کشوری که حق تحصیل آنان با موانع بزرگی روبرو است، از مکتب ‏خارج می‌شوند. وقتی خانواده‌ها معیشت خود را از دست می‌دهند، دختران در ‏معرض خطر بیشتری برای ازدواج کودکان قرار می‌گیرند.»‏ او تصریح کرد که بدون اقدام جامعه‌ی جهانی، بحران نابرابری‌های موجود را ‏عمیق‌تر کرده و بار نامتناسبی را بر دوش دختران خواهد گذاشت. نماینده‌ی یونیسف در بخشی از صحبت‌هایش اشاره کرده است که شرکایش، استقرار امدادگران زن را در اولویت قرار ‏می‌دهند تا اطمینان حاصل شود که زنان و دختران می‌توانند به‌طور ایمن و ‏عادلانه به حمایت دسترسی داشته باشند. پیش از این نهادهای کمک‌رسان از کمبود امدادگران و داکتران زن در مناطق ‏زلزله‌زده خبر داده بودند. حکومت سرپرست محدودیت‌های شدیدی بر ‏تردد و فعالیت زنان وضع کرده‌اند. نهادهای امدادرسان خواستار لغو این ‏محدودیت است.‏ ‏حدود دو هفته قبل زمین‌لرزه‌ی مرگ‌بار شرق افغانستان را تکان داد. این رویداد ‌‏در ولایت کنر تلفات و خسارات سنگین برجای گذاشته است.‏ اوچا اعلام ‏کرده است که طبق آخرین آمار، در این زمین‌لرزه دو هزار و ‌‏۱۶۴ نفر جان ‏باخته و سه هزار و ۴۲۸ نفر دیگر زخمی شده‌اند.‏ به‌گفته‌ی این نهاد، جان‌باختگان شامل ۵۱۶ زن، ۴۷۶ مرد، ۵۰۹ دختر و ‌‏۶۶۳ ‏پسر می‌شوند.‏ نهادهای سازمان ملل برای ادامه‌ی کمک‌رسانی درخواست بودجه‌ی فوری کرده‌اند.

ادامه مطلب


3 روز قبل - 127 بازدید

رسانه‌های بین‌المللی گزارش داده‌اند که عزیزه اکرمی، ‌‎فعال اجتماعی و کارآفرین، به‌عنوان نماینده‌ی جوانان ‏افغانستان در سازمان ملل متحد برای سال ۲۰۲۵ میلادی انتخاب شد.‏ در گزارش‌ها آمده است که برای این مقام، سه زن جوان نامزد بودند که از میان آنان عزیزه ‏اکرمی توسط هیأت داوران مسابقه‌ی سخنرانی، که در لاهه برگزار شد، به‌عنوان نماینده‌ی جوانان افغانستان انتخاب ‏شد‎.‎ در گزارش آمده است که عزیزه اکرمی اکنون در پرتغال زندگی می‌کند و تا سطح کارشناسی ارشد ‏تحصیل کرده است. در ادامه آمده است که او یکی از بنیان‌گذاران و مدیر برنامه‌ی نهاد «حلقه توانمند ‌‏(‏Empowered Circle‏)» است که در سال ۲۰۲۱ میلادی تأسیس شد. عزیزه اکرمی در این نهاداش خدمات ‏درمانی و آموزش سلامت را برای بیش از هشت هزار زن و کودک در ‏جوامع محروم در سراسر افغانستان فراهم کرده است.‏ قابل ذکر است که عزیزه اکرمی پنجمین نماینده‌ی جوانان افغانستان در سازمان ملل متحد است.‏ برنامه‌ی انتخاب نماینده‌ی جوانان افغانستان در سازمان ملل متحد پس از سه ‏سال وقفه از سر گرفته شده است. ‏این برنامه پس از فروپاشی دولت افغانستان در سال ۲۰۲۱ میلادی متوقف شده بود. براساس معلومات سازمان ملل متحد، این برنامه در سال ۲۰۱۸ میلادی براساس قطع‌نامه ۲۲۵۰ شورای امنیت ‏سازمان ملل متحد راه‌اندازی شد.‏ هر سال یک جوان به‌عنوان نماینده‌ی جوانان در سازمان ملل متحد ‏انتخاب می‌شود. رقابت‌های گزینش را «نهاد اندیشه‌وران» به پیش ‏می‌برد. در حالی عزیزه اکرمی به عنوان نماینده‌ی افغانستان در سازمان ملل متحد انتخاب شده است که  حکومت فعلی پس از تسلط بر افغانستان، زنان و دختران را از آموزش و ‏تحصیل محروم کرده است. حکومت فعلی در آخرین محدودیت خود، ‏دروازه‌های انستیتوت‌های طبی را به‌روی دختران بست، در حالی که ‏بخش صحت افغانستان با کمبود پرسنل مواجه است.‏ این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


3 روز قبل - 140 بازدید

عبدالرحمن، مردی حدود چهل‌وپنج‌ساله، زاده‌ی یکی از قریه‌های کوهستانی کنر است. در دوران جنگ‌های داخلی، زمانی که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود، همراه خانواده‌اش راهی پاکستان شد. آن‌ها هیچ نداشتند جز یک الاغ، چند بوجی گندم و چند ظرف مسی که مادرش برای توشه‌ی راه در یک گونی پیچیده بود. شب‌های تاریک، صدای مهیب توپ‌خانه، و اضطراب راه، همراه‌شان بود تا سرانجام از مرز گذشتند و در یکی از خیمه‌های مهاجرین در خاک پشاور پناه گرفتند. سال‌های نخست مهاجرت، برای عبدالرحمن و خانواده‌اش تلخ و طاقت‌فرسا بود. او، که جوانی خام و بی‌تجربه بود، صبح‌ها در سرک‌های پشاور به دنبال کار می‌گشت، بار می‌کشید، صندوق‌های میوه را از موترها پایین می‌آورد و از بازاری به بازاری می‌برد. شب‌ها با دستان تاول‌زده و پاهای زخمی به خیمه برمی‌گشت. مادرش هر شب به او می‌گفت: «فرزندم، صبر کن، روزی می‌رسد که تو هم صاحب خانه خواهی شد.» و عبدالرحمن، هر شب با شنیدن همین جمله، قطره‌ای امید در دلش شعله‌ور می‌شد؛ نوری کوچک در میان تاریکیِ آن روزهای بی‌پایان. سال‌ها گذشت و عبدالرحمن، با پشت‌کار و امید، توانست با اندک پس‌انداز و کمی قرض از دوستان، یک دکان کوچک پرزه‌جات موتر را در یکی از کوچه‌های پشاور باز کند. همان دکان ساده، نقطه‌ی عطف زندگی‌اش شد. هر صبح زود، دروازه‌ی دکان را باز می‌کرد؛ بوی روغن موتر، آهن زنگ‌زده و صدای پرندگان صبحگاهی در هوا می‌پیچید، و او با دل‌گرمی می‌گفت: «این زنده‌گی ماست، دسترنج ماست.» در همین سال‌ها بود که با «زرگل» ازدواج کرد؛ زنی مهربان، صبور و پر از امید. وقتی به خانه‌ی کوچک کرایی‌شان رفتند، زرگل با دستان خودش خانه را رنگ زد، پرده‌ها را نصب کرد و گوشه‌ای از حیاط را به گل‌کاری اختصاص داد. آن خانه، با دیوارهای خشت خام و سقف چوبی‌اش، برای عبدالرحمن چیزی کمتر از یک قصر نداشت. او همیشه لبخند می‌زد و می‌گفت: «زرگل، این خانه وطن دوم ماست؛ هرچند دور از خاک خود هستیم، اما پر از گرمی دل تو.» با گذر زمان، آن خانه نه فقط پناهگاه جسم‌شان شد، بلکه مأمن عشق، رنج، امید و تلاش مشترک آن‌ها نیز بود. چهار فرزند، یکی پس از دیگری به دنیا آمدند؛ سه دختر و یک پسر. دختران به مکتب پاکستانی رفتند، زبان اردو را آموختند و هر روز با دفترچه‌های رنگی و کتاب‌های درسی در آغوش، از مکتب بازمی‌گشتند. عبدالرحمن با افتخار به آن‌ها نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد: «شما روزی چیزی می‌شوید که پدرتان هیچ‌وقت نتوانست بشود.» پسر کوچکش، هنوز آن‌قدر خردسال بود که بیشتر وقتش را در دکان کنار پدر می‌نشست و مهره‌های آهنی را مثل اسباب‌بازی‌ها به هم می‌چسپاند و می‌خندید. زندگی به سختی، اما با کورسویی از امید می‌گذشت. عبدالرحمن سالی چند بار به افغانستان می‌رفت تا اقاربش را ببیند، اما هر بار با حسرتی سنگین‌تر برمی‌گشت. در دل می‌گفت: «افغانستان جای زنده‌گی نیست. اینجا، در پاکستان، هرچند بیگانه‌ایم، اما یک سقف بالای سر داریم و نانی برای خوردن.» اما همه‌چیز در پاییز ۲۰۲۳ دگرگون شد. حکومت پاکستان اعلام کرد که افغان‌ها باید کشور را ترک کنند. در آغاز، عبدالرحمن این خبر را باور نکرد. در دکانش با دوستانش می‌نشستند و با بی‌اعتنایی می‌گفتند: «این فقط یک تهدید سیاسی‌ست، هیچ‌وقت عملی نمی‌شود. ما سال‌هاست اینجاییم، چطور می‌توانند یک‌شبه همه چیز را از ما بگیرند؟» اما روزها گذشت. گشت‌زنی پولیس در کوچه‌ها بیشتر شد. چهره‌های آشنا دیگر به دکان نمی‌آمدند. خبر رسید که چندین خانواده را نیمه‌شب از خانه‌ها بیرون کشیده‌اند و بی‌صدا به مرز فرستاده‌اند. ترس، بی‌صدا اما سنگین، در دل عبدالرحمن نشست. آرام‌آرام فهمید که چیزی به نام "امنیت" دیگر در این سرزمین بیگانه هم برای او باقی نمانده است. یک روز، وقتی عبدالرحمن مثل همیشه به دکانش رسید، دید چند پولیس در همان کوچه ایستاده‌اند. یکی از آن‌ها نزدیک شد و با صدایی جدی گفت: «عبدالرحمن، وقتت تمام است. آماده شو، باید بروی.» عبدالرحمن که جا خورده بود، با لکنت پاسخ داد: «اما من اینجا خانه دارم، دکان دارم، قرض دارم، وسایل دارم… چطور می‌توانم یک‌شبه همه چیز را ترک کنم؟» پولیس بی‌رحمانه خندید و گفت: «این مشکل تنها از تو نیست. یا خودت برو، یا ما بیرونت می‌کنیم.» آن شب، خانه‌ی عبدالرحمن پر از گریه و اندوه بود. دخترانش کتاب‌های‌شان را بغل کرده بودند، زرگل لباس‌ها را با عجله در یک بوجی انداخته بود، اما همه می‌دانستند که در واقع چیزی با خود نخواهند برد. تنها چیزی که عبدالرحمن توانست با خود بردارد، چند جامه‌ی ساده، مقداری نان خشک، و یک قاب عکس خانوادگی بود. همه‌چیز—خانه، دکان، وسایل، فرش‌ها، حتی سند طلای زرگل—همان‌جا ماند. وقتی به مرز تورخم رسیدند، هزاران خانواده‌ی دیگر در صف‌های طولانی ایستاده بودند. کودکان از سرما می‌لرزیدند، زنان ناله می‌کردند، و مردان با چشمانی پر از اشک و حسرت به پشت سر نگاه می‌کردند. عبدالرحمن در سکوت ایستاده بود و با خود می‌گفت: «اینجا همان جایی‌ست که بیست‌وپنج سال زحمت کشیدم. اینجا همه چیزم ماند… حالا باید به کجا بروم؟» اما آن‌سوی مرز، خبری از آسایش نبود؛ تنها چیزی که انتظارشان را می‌کشید، خاک خشک و خیمه‌های پاره و فرسوده بود. در ننگرهار، آن‌ها را به کمپ مهاجرین فرستادند. وقتی عبدالرحمن به خیمه‌ی کهنه‌ای رسید که حالا باید خانه‌شان می‌شد، دست‌هایش لرزید. زرگل نشست، سرش را میان دستانش گرفت و با صدایی خفه گفت: «خدایا، ما به کجا رسیدیم؟» امروز، عبدالرحمن و خانواده‌اش هنوز در همان خیمه زندگی می‌کنند. شب‌ها، باد سرد از میان درزهای خیمه عبور می‌کند، باران سقف پارچه‌ای را سوراخ می‌کند و زمین خیس و گل‌آلود می‌شود. دخترانش دیگر به مکتب نمی‌روند؛ بیشتر روزهای‌شان در صف نان، آب و مواد سوختی می‌گذرد. پسرش، که روزگاری در دکان با او کار می‌کرد، حالا با پای برهنه از این خیمه به آن خیمه می‌چرخد، دنبال چند تکه چوب خشک برای آتش. زرگل شب‌ها آرام زیر پتو می‌لرزد، اشک می‌ریزد و زیر لب زمزمه می‌کند: «کاش همان‌جا می‌ماندیم… حتی اگر زندان می‌رفتیم. اینجا… هیچ چیز نداریم. هیچ چیز.» عبدالرحمن هر روز به امید پیدا کردن کاری، راهی شهر می‌شود، اما جز بیگاری با مزد اندک، چیزی نصیبش نمی‌گردد. با دستانی پینه‌بسته و چهره‌ای خسته، هر شب به خیمه برمی‌گردد و در دل می‌گوید: «بیست‌وپنج سال زحمت کشیدم، با رنج، یک زندگی ساختم… همه‌اش همان‌جا ماند. حالا دوباره از صفر باید شروع کنم؛ اما این‌بار نه خانه‌ای دارم، نه مکتبی، نه آینده‌ای. ما در میانه‌ی هیچ‌جا مانده‌ایم… نه آنجا ماندیم، نه اینجا رسیدیم.» شب‌ها که باد سرد در خیمه می‌پیچد و زمین از رطوبت یخ می‌زند، روی خاک می‌نشیند، قاب عکس خانوادگی را از میان بوجی بیرون می‌کشد، دستی آرام بر چهره‌های خندان بچه‌هایش در عکس می‌کشد و زیر لب با صدایی بغض‌آلود می‌گوید: «این، همان روزهای خوش ما بود… روزهایی که دیگر هیچ‌وقت برنمی‌گردد.» نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


3 روز قبل - 69 بازدید

کتاب اشتباهات یک زن اثری خواندنی و آموزنده از ام. سوسا است که در آن، از باورها و رفتارهای نادرستی سخن گفته شده که هر زنی باید در رابطه‌ی احساسی یا زناشویی خود، از آن‌ها اجتناب کند. لازم به ذکر است که کتاب حاضر که ‌اینک در یک نسخه‌ی واحد خدمتتان عرضه می‌شود، پیش از این در دو مجلد با عناوینِ فرعی «تجربه‌هایی ارزشمند» و «شروعی تازه» به انتشار رسیده بوده است. بی‌تردید هر انسانی در روابط عاطفی و احساسی خود مرتکب اشتباهاتی کوچک و بزرگ شده است. این گونه اشتباهات بعضی اوقات به خود آن فرد و گاهی نیز به طرف دیگر رابطه آسیب می‌زنند. با این حال، به نظر می‌رسد که بسیاری از این اشتباهات، به سادگی قابل پیشگیری‌اند؛ به شرط آنکه فرد به راستی عزم اصلاح خود و نجات رابطه‌ای را که در آن است داشته باشد. آنچه در کتاب اشتباهات یک زن (The Mistakes Of A Woman) آمده، توصیه‌هایی کاربردی در همین راستاست. ام. سوسا (M. Sosa) در این اثر، تجربه‌ی خود را از زندگی به عنوان یک زن، با آموخته‌های نظری‌اش در حیطه‌ی روانشناسی پیوند زده و از این طریق اثری جذاب و ارزشمند را به رشته‌ی تحریر درآورده است. او در کتاب اشتباهات یک زن شما را با ذهنیتی یکسره متفاوت نسبت به ماهیت رابطه آشنا می‌سازد و با برشمردن دسته‌ای از اصول کلی، برایتان نقشه‌ی راهی ترسیم می‌کند که با پیروی از آن، می‌توانید کیفیت رابطه‌ی عاطفی - زناشویی خود را تا حد زیادی بهبود ببخشید. همانطور که پیش از این ذکر شد، کتاب اشتباهات یک زن در اصل از دو جلد تشکیل شده (که هر دو در اثر حاضر موجودند). تکیه‌ی ام. سوسا در جلد نخست بیشتر بر تعریف یک رابطه‌ی سازنده بوده است. حال آنکه در جلد دوم، بیشتر کوشیده تا چگونگی بازسازی یک رابطه‌ی به بن‌بست‌رسیده یا نحوه‌ی عبور از روابط اصلاح‌ناپذیر را آموزش دهد. در نکوداشت کتاب اشتباهات یک زن چنین بیان داشته شده است: - اثری که همزمان شما را به گریه می‌اندازد، خاطرات تلخ گذشته را از ذهنتان می‌زداید و در نهایت، باعث رشد و پیشرفتتان می‌شود... (آمازون) این اثر را بیش از همه به آن دسته از زنانی توصیه می‌شود که خواهان ترمیم رابطه‌ی خود با شریک زندگی‌شان هستند. همچنین، علاقه‌مندان به کتاب‌هایی با موضوع روابط زناشویی و روانشناسی جنسی، از مخاطبین عام کتاب اشتباهات یک زن محسوب می‌شوند. ام. سوسا نویسنده‌ی سه کتاب با عناوین «اشتباهات یک زن»، «دوراهی‌»، «چیزهایی که می‌توانستم به او بگویم» است. ام. سوسا چندین سالی‌ست که افکار و تجریبات ارزشمند خود را علاوه بر نوشته‌های مکتوبش، در شبکه‌های اجتماعی نیز به اشتراک می‌گذارد. او از این طریق، به شهرت نسبتاً زیادی رسیده است. موضوعاتی که ام. سوسا به آن‌ها می‌پردازد، اغلب درباره زنان و مشکلات‌ گوناگونشان در روابط عاطفی است. او همواره از مخاطبینش می‌خواهد که به خود و دیگری احترام گذاشته و روابطشان را بر پایه‌ی عشقی بی‌شائبه بنا کنند. در بخشی از کتاب اشتباهات یک زن می‌خوانیم: همه‌ی مردها در دنیا بد نیستند. مردان خوب زیادی هم در دنیا وجود دارند که مانند من و شما دفعات بی‌شماری ضربه خورده‌اند و آن‌ها نیز فکر می‌کنند زن خوب در دنیا وجود ندارد، زیرا آن‌ها هم اشتباه متوجه شده‌اند. دیگر وقت ارزشمندم را برای کسی که حتی حاضر نیست، ببیند چه زنی در مقابل او ایستاده است، بیهوده تلف نمی‌کنم. این وظیفه‌ی من نیست که طرز فکر فرد دیگری را درست کنم، بنابراین اگر احساس کنم لیاقت بهترین‌ها را دارم، بهتر عمل خواهم کرد. غر زدن شرایط را بهتر نمی‌کند. همان‌گونه که دوست دارید طرف مقابل‌تان به شما احترام بگذارد، به او احترام بگذارید. اگر کاری را که همسرتان انجام می‌دهد دوست ندارید، به او بگویید. آن‌ها علم غیب ندارند و همیشه نمی‌توانند حدس بزنند که شما چه مشکلی دارید. به‌عنوان مثال وقتی مسئولیت همه‌ی کارها و کنترل همه‌ی امور را بدون این‌که به او اجازه‌ی کمک کردن بدهید بر عهده می‌گیرید، باعث می‌شوید او احساس بی‌ارزش بودن کند. اجازه دهید گاهی مردتان امور را کنترل کند. او دیگر به مادر نیاز ندارد، فقط یک همسر می‌خواهد. مشکلی که گاهی اوقات ما به‌عنوان یک زن با آن مواجه می‌شویم این است که به‌اندازه‌ی کافی با دقت گوش نمی‌کنیم که یک مرد سعی می‌کند چه چیزی به ما بگوید. فرصت نمی‌دهیم تا بفهمیم چه چیزی قرار است از دهان او خارج شود، فقط حرف‌هایی را که می‌خواهیم می‌شنویم. برادران بزرگ‌ترم الگوی خوبی برای بزرگ شدنم بودند. آن‌ها تنها مردهای زندگی‌ام بودند، زیرا مادرم به‌خاطر احترامی که برای بچه‌هایش قائل بود، هیچ‌وقت نپذیرفت که پای مرد دیگری را به خانه‌مان باز کند. او شادی خودش را قربانی بچه‌هایش کرد و به همین خاطر هرگز نمی‌توانم زحماتش را جبران کنم. چندین بار شکست خوردم، زیرا سعی می‌کردم پدرم را در وجود مردی که با او آشنا می‌شوم، جست‌وجو کنم. پدرم وقتی فقط هفت سالم بود ما را ترک کرد؛ آن هم در روز کریسمس. بله درست خواندید، روز کریسمس. عاشق پدرم بودم؛ در طول آن هفت سال، مرد فوق‌العاده‌ای بود و حتی مادرم هیچ‌گاه از او بد نگفته بود. همیشه احساس می‌کردم پدرم تأثیری منفی در آینده‌ام گذاشته است، زیرا او بود که مشکلات فراوانی را برایم پدید آورد. هیچ‌وقت به‌خاطر این‌که خودتان هستید، عذرخواهی نکنید. شما سزاوارید که بیش‌ترین احترام را دریافت کنید. هر چقدر که با شما بدرفتاری شده است، دیگر کافی است. یا به کائنات بفهمانید که سزاوار بهترین‌ها هستید و یا این‌که همیشه از کائنات شر و بدی دریافت کنید. به کائنات بگویید شما سزاوار فردی هستید که به شما متعهد باشد، لایق این هستید با فردی باشید که شما را در ژرفای عشق غرق کند. اگر باور داشته باشید که لایق هیچ‌کدام از این‌ها نیستید، در چرخه‌ای از شرارت گرفتار می‌شوید، این چرخه تا زمانی‌که شما نخواهید خود را تغییر دهید، در حال تکرار شدن است. مادرم هر چیزی راکه به آن نیاز داشتم و حتی بیش‌تر از آن را برایم فراهم می‌کرد و هیچ‌وقت کمبود عاطفه و محبت نداشتم، اما درونم حسی بود که نیاز داشت مردی کنارم باشد. به مردی نیاز داشتم که کاملم کند، زیرا فکر می‌کردم این راهی است برای این‌که به شادی دست یابم. فکر می‌کردم تنها راهی که بتوانم به یک عشق واقعی دست پیدا کنم، این است که با مردی در ارتباط باشم؛ اشتباه! مدت زیادی زمان برد تا بفهمم تنها کسی که می‌تواند کاملم کند، خودم هستم؛ فقط خودم. یک مرد اصیل، نه فرد نابالغی که می‌خواهد وارد بازی احمقانه‌ای شود، درست در همان ابتدا واقعیت را به شما می‌گوید و حقیقت را نمی‌پوشاند و اگر آینده‌ای را با شما ببیند، به شما خواهد گفت و یا این‌که منتظر فرصتی مناسب می‌ماند. مردی خوش‌چهره پا پیش می‌گذارد، چرب‌زبانی می‌کند و تمام آن‌چه را می‌خواهید بشنوید، به شما می‌گوید. از این‌که چقدر خوب به‌نظر می‌رسید، تا این‌که چقدر به شما اهمیت می‌دهد و این‌که می‌خواهد روزی با شما تشکیل خانواده دهد و همسرش بشوید. شما را بیرون می‌برد، برای‌تان هدیه می‌خرد، اظهار عشق می‌کند و در این‌جا شما به دلایل کاملاً اشتباه عاشق او می‌شوید. احساسات‌تان به‌خاطر این‌که او با نامزد قبلی‌تان متفاوت است، اوج می‌گیرد. این فرد اخلاق و ویژگی‌هایی دارد که او را از مردان دیگر متمایز می‌سازد؛ بنابراین شما زمان بیش‌تری را با او صرف می‌کنید و کم‌کم هر بار که او را می‌بینید، بیش‌تر عاشقش می‌شوید و بر این باور هستید که فقط یک قرار عاشقانه است. فکر می‌کنید همان چیزی‌که شما از رابطه می‌خواهید، او هم همان را می‌خواهد و قرار است درنهایت همسرش شوید. زمان می‌گذرد، ماه‌ها و حتی سال‌ها سپری می‌شوند و همه‌چیز همان‌گونه باقی می ماند. آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید تنها ماندن بد نیست. این‌که بدانید قادر هستید وقت ارزشمندتان را به خودتان اختصاص دهید، ارزشمند است. درعوض یاد می‌گیرید به هیچ‌کس وابسته نشوید و مواظب احساسات و سلامت تن و روان خود باشید. زمانی‌که می‌پذیرید فردی منحصربه‌فرد و بی‌عیب برای خودتان هستید، یاد می‌گیرید که خود را آن‌طورکه هستید بپذیرید، نه آن‌طورکه دیگران از شما می‌خواهند باشید. عبرت گرفتن از اشتباهات گذشته و دوست داشتن عیب‌ونقص‌هایتان، زیباست. هیچ‌وقت به‌خاطر این‌که خودتان هستید، عذرخواهی نکنید. شما سزاوارید که بیش‌ترین احترام را دریافت کنید. هر چقدر که با شما بدرفتاری شده است، دیگر کافی است. یا به کائنات بفهمانید که سزاوار بهترین‌ها هستید و یا این‌که همیشه از کائنات شر و بدی دریافت کنید. برای شناخت صحیح یک مرد، باید به حرف‌های او گوش دهید و وقت بگذارید، چراکه این‌گونه قلب او را تسخیر خواهید کرد. مردان و زنان مانند یکدیگر عملکرد یکسانی ندارند؛ زن‌ها بسیار پیچیده‌تر هستند، به عبارت دیگر، وقتی مردی ما را دوست دارد، می‌خواهد به ما خدمت کرده و حمایت‌مان کند. اگر قدرت این را داشته باشید که مردان را تسخیر کنید و بتوانید به آن‌ها گوش بدهید و درک‌شان کنید و قدردان‌شان باشید، در به‌دست‌آوردن قلب‌شان پیروز خواهید شد. نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب