نویسنده: رسانه‌ای گوهر شاد

45 دقیقه قبل - 5 بازدید

مسوولان محلی از ولایت دایکندی می‌گویند که دو کودک دختر در ولسوالی شهرستان این ولایت، در رودخانه‌ی هلمند غرق شده و جان باخته‌اند. غلام‌علی جاوید، سخنگوی فرماندهی پولیس دایکندی گفته است که این دو کودک دختر عصر روز (جمعه، ۱۰ اسد) در منطقه‌ی «پته‌زار پل پای آشکار آباد» از مربوطات ولسوالی شهرستان دایکندی در رودخانه‌ی هلمند غرق شده و جان باخته‌اند. سخنگوی فرماندهی پولیس دایکندی از این دو کودک به نام‌های نرمین ۹ ساله و فرشته ۱۰ ساله نام برده است. وی در ادامه تاکید کرده است که اجساد این دو کودک توسط مردم محل از آب بیرون کشیده شده و به خانواده‌های‌شان تسلیم داده شدند. او در ادامه افزوده است که این دو کودک اصالتا باشنده‌ی ولایت غور بوده‌اند. سخنگوی پولیس دایکندی در مورد چگونگی غرق شدن این دو کودک در رودخانه هنوز جزییات ارائه نکرده است. پیش از این نیز رویدادهای مشابه چندین تن به‌شمول زنان و کودکان، در شماری از ولایت‌های کشور جان باخته‌اند. چند روز پیش نیز دو جوان در هرات در بند پاشدان این ولایت در آب غرق شده و جان باختند. بارش‌ باران‌های شدید فصلی و افزایش سطح آب دریاها در فصل بهار همواره از شهروندان کشور قربانی گرفته است. بی‌احتیاطی و نبود امکانات امداد و نجات در نزدیکی رودخانه‌ها و آب‌ها از عوامل این حوادث مرگ‌بار دانسته می‌شود.

ادامه مطلب


2 ساعت قبل - 44 بازدید

لورا دالمایر، قهرمان دو دوره بازی‌های المپیک در رشته بیاتلون از آلمان، در پی حادثه‌ای در جریان کوه‌نوردی در پاکستان جان باخت. خبرگزاری رویترز با نشر گزارشی گفته است که این حادثه روز دوشنبه هفته‌ی گذشته در ارتفاعات حدود پنج و هزار و ۷۰۰ متری قله «لیلا پیک» در رشته‌کوه‌های قراقرم در منطقه گلگت-بلتستان پاکستان رخ داد. در گزارش آمده است که مقام‌های محلی روز چهارشنبه این خبر را تأیید کردند. دالمایر همراه با هم‌تیمی‌اش در دره «هوشه» در حال صعود بود که ناگهان دچار ریزش سنگ شد. وضعیت نامساعد آب‌وهوا باعث شد که هلی‌کوپترهای امدادی نتوانند به موقع وارد محل حادثه شوند. دو گروه نجات از آلمان و ایالات متحده به منطقه اعزام شده بودند و پس از جستجو تایید کردند که دالمایر جان باخته است. رویترز به نقل از فیض‌الله فراق، سخنگوی دولت محلی نوشته است: «لورا دالمایر در ۲۸ جولای بر اثر حادثه‌ای در ارتفاعات قله لیلا پیک (۶۰۶۹ متر) در قراقرم درگذشت.» طبق اعلام نمایند‌گان، دالمایر احتمالاً به‌گونه‌ای فوری درگذشت و هم‌تیمی‌اش، مارینا اوا کراوس، در صحت کامل به کمپ اصلی بازگشته است. در بیانیه‌ای از سوی مدیریت دالمایر آمده است: «لورا به‌صراحت در وصیت‌نامه‌اش خواسته بود که اگر روزی چنین اتفاقی رخ دهد، هیچ‌کس جان خود را برای انتقال جسدش به خطر نیندازد. او می‌خواست جسدش همان‌جا در کوه باقی بماند؛ خانواده‌اش نیز این خواست او را تأیید کرده‌اند.» وداع با قهرمانی تاریخی لورا دالمایر که متولد شهر گارمیش-پارتن‌کیرشن در ایالت بایرن آلمان بود، در سال ۲۰۱۹ میلادی و در ۲۵ سالگی از ورزش حرفه‌ای کناره‌گیری کرد. او در بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۱۸ میلادی پیونگ‌چانگ به عنوان نخستین زن در تاریخ بیاتلون توانست مدال طلای دو رشته سرعت و تعقیبی را همزمان از آن خود کند. کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) در واکنش به این خبر، در بیانیه‌ای نوشت: «لورا در بازی‌های المپیک زمستانی پیونگ‌چانگ تاریخ‌ساز شد. یاد و خاطره‌اش همواره زنده خواهد ماند.» اتحادیه ورزش‌های المپیک آلمان نیز با ابراز تأثر عمیق اعلام کرد: «او تنها یک قهرمان المپیک نبود؛ بلکه انسانی با قلبی بزرگ، دیدگاه وسیع و روحیه‌ای والا بود.» نخست‌وزیر ایالت بایرن، مارکوس زودر، نیز گفت: «لورا انسانی پر تلاش، موفق؛ اما متواضع و دلبسته سرزمین مادری‌اش بود.» اتحادیه جهانی بیاتلون نیز با انتشار پیامی گفت: «انرژی، شور زندگی و میراث لورا فراتر از مرزهای ورزش، نسل‌های آینده ورزشکاران و کوه‌نوردان را الهام خواهد بخشید.»

ادامه مطلب


4 ساعت قبل - 220 بازدید

اکثر ادمها فکر میکنند زن موجود پیچیده ای با هزارتویی سخت بوده که شناخت آن غیرممکن است در حالیکه اینگونه نیست. زن موجودی لطیف و ظریف با اخلاقیات و روحیاتی که هر زنی را منحصر به فرد می‌سازد. برای شناخت زنان راهکارهای مؤثری وجود دارد که با رعایت آنها می‌توان به شناخت عمیق‌تری از آنها دست یافت. از آنجایی‌که زنان نیمی از پیکره‌ی جامعه را تشکیل می‌دهند شما هر روز با آنها در تعامل هستید و ممکن است بخواهید باقی عمرتان را نیز در کنار یک زن سپری کنید؛ بنابراین زمانی که شما شناخت بهتری از یک زن و شخصیت او داشته باشید خودتان را رشد می‌دهید و درنتیجه زندگی بهتر و شادتری را نیز تجربه خواهید کرد. برای درک بهتر یک زن بهتر است که با روحیات زنان نیز آشنا شوید. اگر این توانایی را داشتید که به درون مغز یک زن سفر کنید آنگاه مشاهده می‌کردید که از نظر ساختاری هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و آنچه که تفاوت دارد روحیات یک زن با یک مرد است که در ادامه به معرفی برخی نکات جهت شناخت بهتر از این روحیات می‌پردازیم: زنان به دنبال علاقه‌ی واقعی هستند. هدیه‌ی که از قلب بیرون می‌آید برای یک زن ارزشش بسیار بیشتر از هدایای گران‌قیمتی هست که گواه از صمیمیت و یک‌رنگی نداشته باشند. واکنش زنان نسبت به عواملی که گمان می‌کنند نقصی در ظاهرشان محسوب می‌شود، منفی‌تر از مردان است. در اکثر جوامع و فرهنگ‌ها زنان بیشتر بر اساس ظاهرشان مورد قضاوت قرار می‌گیرند و وضعیت ظاهری در میزان پذیرش اجتماعی آنها نقش اساسی دارد. اما در مقابل مردها بیشتر بر پایه‌ی شجاعت، موفقیت شغلی و مالی و موارد مشابه توجه اطرافیان را به خود جلب می‌کنند، بنابراین زنان بسیار بیشتر از مردان به‌ظاهر خود حساسیت دارند. درصورتی‌که مردی هستید که یک زن را در زندگی‌تان به همراه دارید بهتر است علاقه‌تان را نسبت به او همیشه به زبان بیاورید. مردان ممکن است با منطق فکر کنند؛ اما زنان احساسات را مدنظر قرار می‌دهند. این بدان معنا نیست که زنان در روندهای فکری خود غیرمنطقی هستند؛ بلکه این معنی را می‌دهد که زنان در هنگام تصمیم‌گیری‌های اساسی احساسات خود را مدنظر می‌گیرند. شناخت شخصیت زنان: پایه‌های شخصیتی یک انسان در خانواده‌اش ریخته می‌شود. در خانواده‌ها اغلب دختران را با احساسات و عواطف دخترانه پرورش می‌دهند و ویژگی‌های شخصیتی او را بر اساس جنسیت برایش تعریف می‌کنند. در کنار این موارد می‌توان با در نظر داشت نکات زیر به شناخت بهتری دست‌یافت: یک زن اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند: آیا دوست دارد بیشتر اوقاتش را با دوستانش سپری کند؟ آیا ترجیح می‌دهد تنها باشد و در گوشه‌ای دنج کتاب بخواند، فیلم تماشا کند و یا... به مشکلات چگونه پاسخ می‌دهد؟ زندگی مملو از چالش‌‌هایی سخت و آسان است و هر لحظه ممکن است ناهنجاری ای ریتم یکنواخت زندگی را برهم بزند، آنچه که در این جا مهم است نوع برخورد و واکنش یک زن به مشکلات است که نشان‌دهنده‌ی شخصیت او است. آیا سریعاً دچار حس کلافگی و بیچارگی می‌شود و یا اینکه نه سعی می‌کند راه‌حل‌ها را جستجو کند و در چنین شرایطی قادر به حفظ خونسردی خود است. ارزش‌های یک زن چیست: آنچه برای یک زن ارزش دارد خط‌مشی او در زندگی و درک و دریافت او از زندگی را می‌سازد. آیا یک زن مادیات و دارایی برایش اهمیت دارد یا معنویات و نیکی‌ها بها می‌دهد. آیا مادر بودن را اولویت می‌دهد یا پیشرفت و استقلال مالی برایش مهم است، آیا ازدواج در برنامه‌ی اوست و یا شروع یک تجارت و کسب را هدف قرار داده است و... چه چیزی به یک زن انگیزه می‌دهد: هر فردی سرگرمی‌هایی دارد که او را سر ذوق می‌آورد و به او انگیزه می‌دهد. سرگرمی‌ها بیشتر از فعالیت عادی به فرد انگیزه می‌دهند؛ بنابراین باید دید و جستجو کرد که منبع تأمین انرژی و قوت یک زن چیست و کجا می‌توان یافت. برنامه‌های یک زن چه چیزهایی هستند: یک زن برای انجام امورات زندگی برنامه‌ریزی است یا اینکه در لحظه تصمیم می‌گیرد؟ بعضی از زن‌ها برنامه‌ریزی را دوست دارند و برای تمام زندگی‌شان برنامه دارند و اهل سورپرایز نیستند در مقابل زنانی هستند که تصمیم‌گیری در لحظه برایشان سخت هست. سخن پایانی: با توجه‌به این‌که هر انسان ذاتاً با انسان دیگر دارای تفاوت‌هایی است و با بیان چند سطر نمی‌توان به شناخت کتله‌ی عظیمی از جمعیت جهان رسید و کفایت کرد بااین‌حال سعی بر این بوده است تا عمومی‌ترین نکات و وجهه مشترک بین زنان شناسایی و بیان شوند تا در راستای بهبود ارتباطات کمک‌کننده باشند. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


4 ساعت قبل - 54 بازدید

منابع محلی از ولایت غور می‌گویند که یک زن جوان در ولسوالی لعل‌وسرجنگل این ولایت، خودش را حلق‌آویز کرده و به زندگی‌اش پایان داده است. دست‌کم دو منبع به رسانه‌ی گوهرشاد گفته است که این زن جوان روز (پنج‌شنبه، ۹ اسد) در روستای «کُشک پایین» از مربوطات ولسوالی لعل‌وسرجنگل این ولایت خودکشی کرده است. منبع تاکید کرده است که این زن جوان با استفاده از طناب در خانه خودش را حلق‌آویز کرده و به زندگی‌اش پایان داده است. منبع در ادامه تاکید کرده است که این زن جوان حدود ۲۸ سال داشته و سه فرزند نیز دارد. منبع در مورد دلیل و انگیزه‌ی اصلی خودکشی این زن جوان جزییات مشخص ارائه نکرده است. منبع در ادامه افزوده است که شوهر این زن جوان از سوی نیروهای امنیتی در ولسوالی‌ لعل‌وسرجنگل بازداشت شده است. باید گفت که میزان خودکشی زنان و دختران در سراسر افغانستان پس از تسلط حکومت فعلی به‌طور چشم‌گیری افزایش یافته است. بیماری‌های روانی، عدم دسترسی به خدمات صحی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی خودکشی‌ها در بین زنان و جوانان بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


6 ساعت قبل - 48 بازدید

یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد اعلام کرده است که بیماری سرخکان در نیمه نخست سال روان میلادی جان دست‌کم ۳۵۷ کودک را در افغانستان گرفته است. این نهاد با نشر گزارشی گفته است که بیش از ۱۲ میلیون کودک در افغانستان به کمک فوری نیاز دارند و بین ماه‌های جنوری تا جون بیش از ۷۴ هزار و ۸۰۰ مورد مشکوک به سرخکان در کشور ثبت شده که نزدیک به ۸۰ درصد آنها کودکان زیر پنج سال بودند. یونیسف تاکید کرده است که بیماری‌های قابل پیشگیری دیگر نیز همچنان شایع‌اند. بیش از ۷۳ هزار مورد اسهال شدید همراه با کم‌آبی بدن که ۱۲ مورد آن مرگبار بوده و بیش از ۸۲۴ هزار مورد عفونت‌های تنفسی و ذات‌الریه در همین بازه زمانی گزارش شده است. در ادامه آمده است که افغانستان با یکی از فوری‌ترین اما کمتر مورد توجه قرار گرفته‌ترین بحران‌های تغذیه کودکان در جهان روبرو است. بیش از ۳.۵ میلیون کودک در کشور دچار سوءتغذیه حاد هستند؛ از این میان ۱.۴ میلیون تن در معرض خطر جدی مرگ قرار دارند. بیش از ۸۵ درصد این کودکان کمتر از دو سال دارند. در گزارش آمده است که در شش ماه نخست سال جاری، بیش از ۹.۵ میلیون کودک در افغانستان از نظر سوءتغذیه بررسی شده‌اند. نزدیک به ۲۷۵ هزار تن آنان تحت درمان سرپایی قرار گرفته و بیش از ۲۳ هزار کودک نیازمند بستری شناخته شده‌اند. این گزارش می‌افزاید: «دهه‌ها جنگ، فقر گسترده، شوک‌های ناشی از تغییرات اقلیمی و فروپاشی خدمات اجتماعی باعث شده‌اند بیش از ۲۲.۹ میلیون تن بیش از نیمی از نفوس افغانستان در سال ۲۰۲۵ میلادی به کمک‌های بشردوستانه نیاز داشته باشند.» همچنین یونیسف می‌گوید که موج بازگشت اجباری مهاجران از ایران، بحران انسانی را تشدید کرده است. تنها بین ماه‌های جنوری تا جون ۲۰۲۵ میلادی بیش از ۷۱۴ هزار افغان از ایران بازگشته‌اند که ۹۹ درصد آنها بدون اسناد قانونی بوده و حدود ۷۰ درصد به‌صورت اجباری اخراج شده‌اند. این روند فشار سنگینی بر مرزها و جوامع محلی، که خود با فقر و ناامنی غذایی دست و پنجه نرم می‌کنند، وارد کرده است. طبق برآورد یونیسف، در دوره می تا اکتوبر امسال حدود ۹.۵ میلیون تن، معادل یک‌پنجم جمعیت با سطح «بحران» یا «فوریت» گرسنگی مواجه خواهند شد. یونیسف برای ادامه فعالیت‌های خود در افغانستان در سال ۲۰۲۵ میلادی درخواست ۱.۲ میلیارد دالر کرده است، اما تا اکنون تنها ۵۱ درصد این نیاز مالی تأمین شده است.

ادامه مطلب


6 ساعت قبل - 60 بازدید

سفارت ایران در کابل درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که هم‌زمان با آغاز صدور «ویزای اربعین» کشور عراق برای شهروندان افغانستان، روند صدور این ویزاها در نمایندگی‌های قنسولی ایران در افغانستان نیز آغاز خواهد شد. این سفارت روز (جمعه، ۱۰ اسد) با نشر اعلامیه‌‌ای در حساب کاربری از آغاز روند صدور این ویزاها خبر داده و گفته است: «ضوابط و شرایط صدور روادید زیارتی اربعین به اطلاع شرکت‌های مربوطه رسانده شده است.» این در حالی است که پس از جنگ ایران و اسرائیل و تشدید روند اخراج مهاجران افغانستان از ایران، روند صدور ویزای آن کشور برای شهروندان افغانستان متوقف شده است و تنها تعداد معدودی از افراد با شرایط بسیار دشوار می‌توانند ویزا دریافت کنند. شهروندان افغانستان در حال حاضر به «سامانه صدور روادید الکترونیکی» وزارت خارجه‌ی ایران دسترسی ندارند و برای دریافت ویزای این کشور باید با هزینه‌ی بیشتر از نرخ معلوم و از طریق شرکت‌های سیاحتی اقدام کنند. همچنین هر سال هزاران زائر شیعه به ویژه از افغانستان برای شرکت در مراسم اربعین به عراق و مخصوصا کربلا سفر می‌کنند. آمار دقیق زائران افغان به مراسم اربعین مشخص نیست. پارسال، فرمانده ولسوالی تایباد ایران گفته بود که ۲۵ هزار زائر افغانستانی برای رفتن به کربلا از مرز دوغارون وارد ایران شده‌اند و قرار است تا یک هفته دیگر ۴۰ هزار ویزای زیارتی دیگر از سوی سفارت و قنسولگری‌های ایران در افغانستان صادر شود.

ادامه مطلب


17 ساعت قبل - 185 بازدید

کلبه‌ کوچک در گوشه‌ای از کابل، در یکی از همان کوچه‌های خاک‌زده و خاموشی که هیچ نشانه‌ی از زندگی در آن نیست، صاحب خانه زنی‌ست که روزگاری صدای او زنده‌گی می‌بخشید، اما حالا تنها صدایی که از اتاق‌اش بیرون می‌آید، نفس‌های بریده، سرفه‌های خشک، و گاهی دعایی‌ست زیر لب. نامش حلیمه است. مدتی شغل مقدس آموزگاری را پیش می‌برده است. معلم لیسه نسوان افغان. مدت‌ها تدریس می‌کرد، سال‌ها روی تخته، گچ می‌کشید، با زحمات خود اندیشه‌ای دختران این سزرمین را از تاریکی نجات داده است و اما حالا، خودش درخانه‌ی تاریکی نشسته است؛ در خانه‌ای که از فرط نداری، بخاری‌اش زنگ خورده، دیوارش نم‌زده، و سقف‌اش چکه می‌کند. او مادر چهار دختر است. دخترانی که هیچ‌کدام‌شان دیگر مکتب نمی‌روند نه برای این‌که نخواهند، بل برای این‌که اجازه‌ای رفتن به مکتب را ندارند. حلیمه روزگاری در نزد مردم زن محترمی بود. در محل کسی نمی‌توانست نامش را بی‌ادبانه صدا کند. مردم او را با لقب «معلمه‌صاحب» می‌شناختند. هر بامداد که از خانه بیرون می‌رفت، با چادر سفید و کیف چرمی قهوه‌ای، کودکان محل برایش راه باز می‌کردند. لبخندش، کلام نرم‌اش و دانش او همه را به احترام وا می‌داشت. اما امروز همان زن، در خانه‌های مردم ظرف و لباس می‌شوید، صافی می‌کشد، از بس جارو کشیده کمرش خم شده است و از سردی آب و زبری صابون دستانش نیز ترکیده است. حالا، در وقت گذر از کوچه کسی او را نمی‌شناسد و  حتی لقب «معلمه‌صاحب» را به یاد نمی آورد. گاه‌گاهی جوانان سرخود را را پایین می‌اندازند و آهسته به بیچاره‌گی او می‌خندند. نه به شخص او، بلکه به سرنوشت یک زن باسواد که امروز برای بدست آوردن نان خشک در خانه‌های مردم نوکری می‌کند. شوهر حلیمه سال‌ها پیش در یک حادثه ترافیکی جان خود را از دست داد. امان‌الله نام داشت. مردی آرام، کارگر، ساده‌دل، و خوش‌زبان بود. قرار بود برای کار به میدان‌وردک برود، هنوز کفش‌هایش از خاک کوچه نمناک بود. حلیمه بدرقه‌اش کرد، قرآن به دستش داد و گفت: « خیر پیش رویت، شب زود بیا که عایشه امتحان دارد.» امان‌الله دیگر هیچ‌وقت برنگشت. موتر حادثه کرد، امان الله با چند کارگر دیگر، در پیچ خطرناک شاهراه از بین رفتند. جنازه‌اش را سه روز بعد آوردند، در پارچه سفید، با صورتی کبود و پیشانی ترک‌خورده. حلیمه هیچ نگفت. تنها روی زمین نشست و دستانش را میان سرش گرفت. بعد از آن روز، بلند نشد؛ نه که از روی زمین، بلکه از دل زمین. چهار دختر او ، عایشه، فاطمه، زینب و ریحانه قد کشیدند. هر کدام‌شان در سایه‌ی فقر، یتیمی، و بی‌کسی بزرگ شدند. اما حلیمه نگذاشت از تعلیم دور بمانند. حتی در سخت‌ترین روزهای زنده‌گی‌اش، کتاب می‌خرید، دفترچه می‌آورد، و از خورد و خوراک خودش می‌زد تا برای دخترانش قلم و کتابچه تهیه کند. صبح زود، خودش با دخترها از خانه بیرون می‌رفتند؛ او به یک مکتب، دخترها به مکتب دیگر. می‌گفت: «آدم اگر سواد داشته باشد، هیچ وقت گم نمی‌شود. هرچقدر تاریکی باشد، سواد شمع است.» اما تاریکی واقعی آن روز آمد که مکتب‌ها را بستند. وقتی طالبان کابل را گرفتند، همه‌چیز تغییر کرد. روزهای اول همه منتظر ماندند، گفتند شاید ماجرای بستن مکاتب موقتی باشد، شاید دو هفته، شاید یک ماه. حلیمه هم امیدوار بود. هر روز می‌رفت به ریاست معارف. با لباس تمیز، چادر سفید، و نامه‌های سابقه‌اش که نشان می‌داد معلم است. اما هیچ‌کس صدایش را نشنید. بارها به او گفتند: «منتظر باشید، خبر می‌دهیم.» اما هیچ خبری نرسید. فقط سکوت بود، و دروازه‌هایی که دیگر به‌روی دختران باز نشد. دختران حلیمه یک‌یک خاموش شدند. عایشه که تا صنف یازدهم خوانده بود، دفترچه‌اش را بست و در گوشه‌ای از اتاق نشست. نه می‌نوشت، نه می‌خواند، فقط به دیوار خیره می‌شد. فاطمه نقاشی می‌کرد، اما رنگ‌ها دیگر زنده نبودند. زینب و ریحانه فقط منتظر می‌ماندند، بی‌هیچ خبری. مکتب برای‌شان مثل یک خواب شد. خوابی که هر شب در آن قدم می‌زدند، ولی بیدار که می‌شدند، باز همان دیوارهای نم‌زده‌ی خانه، همان نان خشک، همان خاموشی. با بسته‌شدن مکتب، معاش حلیمه هم قطع شد. هنوز وام‌های قبلی مانده بود، کرایه خانه عقب افتاده بود، دکاندار دیگر نسیه نمی‌داد، حتا بوره و چای سیاه هم نداشتند. شب‌ها، حلیمه دخترهایش را که می‌خواباند، خودش تا سحر با دل پر از ‌درد، نگرانی و اشک بیدار می‌ماند. به این فکر می‌کرد که فردا فرزندانش چی بخورند. از کجا غذا تهیه کند؟ به کی بگوید؟ چطور از این کوچه نجات یابد، وقتی که همه راه‌ها به بن‌بست می‌رسد. حلیمه بلاخره ناچار شد که از خانه بیرون شود و به دنبال کار بگردد. چند زن محل او را برای رخت‌شویی و پاک‌کاری معرفی کردند. مدت‌ها از آن زمان می‌گذرد حلیمه از صبح تا عصر در خانه‌های مردم کار می‌کند، ظرف و فرش می‌شوید و قالین می‌تکاند. روزی یکی از زن‌ها با لحن زهرآلودی گفت: «تو همانی نیستی که در مکتب معلم بودی؟ حالا ببین، چی شده که در خانه‌های مردم کار می‌کنی؟».  حلیمه هیچ نگفت، دستانش در آب بود، زانوهایش می‌لرزید، و چشم‌هایش در خود فرو رفته بود. وقتی از خانه بیرون شد، باران می‌بارید. پیاده راه رفت. باران روی صورتش می‌چکید، اما اشک‌های خودش هم صورتش را خیس کرده بودند. با تمام این‌ها، حلیمه دست نکشید. در خانه‌اش یک تخته چوبی را به دیوار آویخت. گچ‌های باقیمانده‌اش را جمع کرد. هر روز، به دخترهایش درس می‌داد. گاهی تاریخ، گاهی ریاضی، گاهی فقط داستان. می‌گفت: «صنف ما اینجاست، تا وقتی من زنده‌ام، شما بی‌سواد نمی‌مانید!» دختران او، با آن‌که امیدی نداشتند، باز هم می‌نشستند. چون صدای مادر، برای‌شان از تمام دنیا لذت بخش تر بود. آن صدا، تنها چیزی بود که هنوز از گذشته باقی مانده بود. زمستان که رسید، بخاری نداشتند، گاز نبود، چوب نبود. یک بخاری زنگ‌زده را آوردند که هر روز دود می‌کرد. دختران دورش جمع می‌شدند. با پتوی کهنه، با پاهای یخ‌زده، و دل‌هایی که مثل آتش زیر خاکستر بود. گاهی عایشه قصه می‌گفت، گاهی زینب آواز می‌خواند. اما حلیمه فقط گوش می‌داد. در دلش می‌گفت: «این دختران، مثل پرنده در قفس ماندند. دلم می‌سوزد که همه‌ آرزوها فقط در دلشان ماند و برآورده نشد. » بعضی شب‌ها که خواب به چشمش نمی‌آمد، کنار دخترانش می‌نشست ، به دست‌های‌شان نگاه می‌کرد. و به فکر کردن به آینده دخترانش غرق می‌شد، آرمان‌های دخترانش که می‌خواستند داکتر شوند، معلم شوند، شاعر شوند، و اما حالا فقط به لباس شستن و کارهای خانه درگیرند. اشک در چشمان حلیمه حلقه می‌زد، اما نمی‌ریخت. می‌گفت اگر من بشکنم، اینها نابود خواهند شد؟ اگر من فریاد بزنم، خانه ویران خواهد شود. حلیمه با اینکه زنده‌گی‌اش را از دست داد، اما وقارش را نگه داشته است. هنوز با همان لبخند خاموش، به دختران نگاه می‌کند و می‌گوید: «شاید یک‌روز، شاید... مکاتب باز شوند.» دخترها چیزی نمی‌گویند و فقط سر تکان می‌دهند. چون آن‌ها هم مثل مادرشان آموخته‌اند که امید، هرچند کوچک، باید نگه داشته شود. اگر امید نباشد، زنده‌گی فقط نفس کشیدن می شود و تمام. و در آخر، هر شب حلیمه دست‌های دخترانش را در دستان ترک‌خورده‌ی خودش می‌گیرد، چشم‌هایش را می‌بندد، و با صدای لرزان اما دلی روشن می‌گوید: «خدایا، اگر مادیت نداریم مشکلی نیست، عقل و اندیشه ما را از ما نگیر و نگذار بی‌سواد بمیریم.» نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


1 روز قبل - 110 بازدید

پژوهش محققان دانشگاه آسترالیای جنوبی نشان می‌دهد مصرف روزانه دو عدد تخم‌مرغ در قالب یک رژیم غذایی با چربی اشباع‌شده کم، نه‌تنها کلسترول بد (LDL) را افزایش نمی‌دهد، بلکه به کاهش آن می‌انجامد. این یافته‌ها باورهای دیرینه درباره تاثیر منفی تخم‌مرغ بر سلامت قلب را به چالش می‌کشد. پایگاه خبری ساینس دیلی گزارش داد بر پایه یافته‌های این پژوهش بی‌سابقه، تخم‌مرغ که سال‌ها به‌عنوان عامل افزایش کلسترول و بیماری قلبی شناخته می‌شد، اکنون از این اتهام تبرئه شده است. محققان در این مطالعه تاکید کردند که کلسترول موجود در تخم‌مرغ نقش تعیین‌کننده‌ای در افزایش کلسترول بد خون ندارد و عامل اصلی این افزایش، چربی‌های اشباع‌شده‌ای است که در خوراکی‌هایی مانند بیکن و ساسچ یافت می‌شود. بر اساس این مطالعه که برای نخستین‌ بار تاثیر مجزای کلسترول رژیمی و چربی اشباع را بر سطح کلسترول LDL بررسی کرده، مصرف دو عدد تخم‌مرغ در روز در چارچوب یک رژیم غذایی با چربی اشباع‌شده کم می‌تواند به کاهش LDL کمک کند و در نتیجه، خطر بیماری‌های قلبی را کاهش دهد. بیماری‌های قلبی و عروقی همچنان علت اصلی مرگ‌ و میر در جهان محسوب می‌شوند. بنا بر آمار ارائه‌شده در این پژوهش، سالانه نزدیک به ۱۸ میلیون نفر در جهان به‌دلیل این بیماری‌ها جان خود را از دست می‌دهند و در آسترالیا هر ۱۲ دقیقه یک نفر قربانی آن‌ها می‌شود. پروفسور جان باکلی، پژوهشگر ارشد این مطالعه، گفت: «تخم‌مرغ‌ها مدت‌هاست قربانی توصیه‌های تغذیه‌ای قدیمی و نادرست شده‌اند. آن‌ها گرچه کلسترول بالایی دارند، اما مقدار چربی اشباع‌شده در آن‌ها بسیار پایین است.» او افزود: «در این مطالعه توانستیم اثرات کلسترول رژیمی و چربی اشباع را از هم جدا کنیم و نشان دهیم که کلسترول بالای موجود در تخم‌مرغ وقتی در رژیمی با چربی اشباع کم مصرف شود، به افزایش کلسترول بد نمی‌انجامد.» باکلی همچنین گفت: «می‌توان گفت شواهدی محکم برای دفاع از تخم‌مرغ ارائه کرده‌ایم. بنابراین وقتی صحبت از صبحانه می‌شود، مشکل تخم‌مرغ نیست، بلکه این بیکن و ساسچ هستند که باید نگران شان بود.» این یافته‌ها می‌تواند راه را برای بازنگری در توصیه‌های تغذیه‌ای و اصلاح نگرش عمومی نسبت به تخم‌مرغ هموار کند.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 109 بازدید

سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که افغانستان، بنگله‌دیش و پاکستان در صدر فهرست ناامنی غذایی، از این سازمان در سال‌های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ میلادی، قرار گرفته‌اند. این سازمان گزارشی از ناامنی غذایی منتشر کرده که نشان می‌دهد این سه کشور در بدترین وضعیت ناامنی غذایی قرار دارند و ۲۹۵ میلیون تن در ۵۳ کشور با سطوح حاد گرسنگی مواجه هستند. در گزارش آمده است که این آمار نسبت به سال ۲۰۲۳ میلادی، حدود ۱۳ میلیون تن افزایش یافته است. سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد تاکید کرده است که درگیری‌های مسلحانه، شوک‌های اقتصادی و تغییرات اقلیمی از جمله عوامل ناامنی غذایی در کشورهای عمدتاً آسیایی عنوان شده‌اند. طبق گزارش این سازمان بین‌المللی، کشورهایی مانند افغانستان، اتیوپیا، نیجریا، جمهوری دموکراتیک کانگو، سوریه و یمن از سال ۲۰۱۶ میلادی تا اکنون همواره در فهرست کشورهای درگیر گرسنه‌گی حضور داشته‌اند. قابل ذکر است که بحران انسانی و تغییرات اقلیمی، افغانستان را همچنان در فهرست کشورهای دچار گرسنگی نگه داشته است.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 110 بازدید

مجید پارسا، مدیر آموزش و پرورش شهر تهران اعلام کرد که ثبت‌نام دانش‌آموزان مهاجر افغانستانی برای سال تحصیلی جدید تنها در صورت ارائه مدارک مورد تایید وزارت داخله ایران انجام خواهد شد و سال گذشته حدود ۶۰ هزار دانش‌آموز مهاجر در مکتب‌های تهران تحصیل می‌کردند. آقای پارسا حضور دانش‌آموزان اهل افغانستان را عامل تراکم در صنف‌های درسی در مکاتب تهران خواند و گفته است که خروج مهاجران بدون اسناد اقامتی از چرخه آموزش در برخی مناطق به‌ویژه مناطق جنوبی تهران باعث کاهش تراکم دانش‌آموزی در صنف‌های درس می‌شود. وی پیش‌بینی کرده که با وضع محدودیت برای ثبت‌نام دانش‌آموزان مهاجر در برخی مکاتب تراکم از ۴۰ نفر به ۳۳ نفر کاهش می‌یابد. همچنین او در بخشی از صحبت‌هایش تاکید کرده است که جمعیت دانش‌آموزان مهاجر در شهرستان‌های/ولسوالی‌های تهران همچنان بالاست و نیاز به برنامه‌ریزی آموزشی و زیرساختی بیشتر در این مناطق احساس می‌شود. مقام‌های وزارت آموزش و پرورش ایران پیش‌تر اعلام کرده بودند که به‌منظور کاهش حضور فیزیکی دانش‌آموزان مهاجر در مکاتب ایران، در حال بررسی زمینه‌های همکاری با وزارت معارف حکومت سرپرست برای راه‌اندازی آموزش آنلاین ویژه برای دانش‌آموزان افغانستانی هستند. علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش ایران تاکید کرده بود که ایران آمادگی دارد تا در چارچوب تفاهم‌نامه همکاری سه‌جانبه، تمام دانش‌آموزان افغانستان را از طریق شبکه آموزش بومی آموزش داده و بر اساس اساسنامه مکاتب مجازی، مدارک تحصیلی معتبر صادر کند. مقام‌های ایرانی می‌گویند که این طرح می‌تواند بخشی از فشار موجود بر نظام آموزشی ایران را کاهش دهد و هم‌زمان دسترسی به آموزش را برای مهاجران بدون مدارک در خارج از سیستم رسمی را تسهیل کند. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های اخیر روند اخراج مهاجران افغانستانی را شدت بخشیده است. نهادهای حقوق بشری می‌گویند که با این اقدام صدها هزار مهاجر، به‌ویژه دختران افغانستانی، با بازگشت به افغانستان تحت کنترول طالبان، از حق آموزش محروم می‌شوند.

ادامه مطلب