نویسنده: رسانه‌ای گوهر شاد

3 ساعت قبل - 23 بازدید

مسوولان محلی از ولایت هلمند می‌گویند که در پی واژگونی یک تراکتور به رودخانه این ولایت، ۱۲ ‏نفر به شمول زنان و کودکان جان باخته‌ و چهار تن دیگر زخمی شدند.‏ عزت‌الله حقانی، سخنگوی فرماندهی پولیس هلمند گفته ‏است که این رویداد روز (جمعه، ۳۱ اسد) در منطقه ‏پنجاوی از مربوطات ولسوالی گرمسیر رخ داده است.‏ وی تاکید کرده است که ۳۰ نفر شامل مردان، زنان و کودکان هنگامی که ‏می‌خواستند برای شرکت در یک مراسم عروسی از ولسوالی ‏گرمسیر به ولسوالی ناوه بروند، تراکتور حامل آنان در آب ‏واژگون شده است. همچنین عبدالباری راشد، رییس اطلاعات و فرهنگ هلمند ‏افزوده است: «می‌خواستند تراکتور حامل شان را با قایق از رودخانه عبور دهند؛ اما ‏تراکتور در میان آب واژگون شده است.» آقای راشد گفته است که در این حادثه سه زن و ۹ کودک جان باخته و ‏چهار کودک دیگر زخمی شده‌اند. به گفته‌ی وی، در این رویداد ۱۴ نفر دیگر از ‏رودخانه نجات داده شده‌اند.‏ دلیل وقوع این حادثه تاکنون اعلام نشده است. این تراکتور از ولسوالی گرمسیر به‌سوی ولسوالی ناوه در حرکت بوده است. در برخی مناطق کشور، شهروندان از بادی تراکتور به‌عنوان وسیله نقلیه استفاده می‌کنند. همچنین صبح روز (جمعه، ۳۱ اسد) نیز در پی یک رویداد ترافیکی در ولایت بغلان، ۲۴ تن زخمی شدند. دو روز پیش از این، ۷۹ تن در یک رویداد ترافیکی و آتش‌گرفتن موتر در هرات جان باخته بودند.

ادامه مطلب


3 ساعت قبل - 49 بازدید

وقتی محمد عمر، پس از بیست سال کارگری در ایران با دستان خالی و چشمان پر از اشک به خاک وطنش بازگردانده شد، احساس می‌کرد که همه چیز بر سرش آوار شده است. او از نوجوانی در ایران به‌عنوان کارگر ساختمانی کار می‌کرد. وقتی شانزده‌ساله بود، پدرش او را همراه گروهی از همسایه‌ها راهی مرز کرد تا در ایران لقمه‌ نانی پیدا کند. آن زمان، که هنوز نوجوانی خام بود، فارسی را با لهجه محلی صحبت می‌کرد و از چهره و چشمان بادامی‌اش همه می‌فهمیدند که مهاجری افغان است. با وجود تمام سختی‌ها، توانست خودش را در تهران به کارهای ساختمانی و باربری برساند و به مرور، تجربه و توان بیشتری به دست آورد. محمد عمر سال‌ها کار کرد، عرق ریخت و مزد اندکش را به افغانستان فرستاد. مادرش همیشه به او می‌گفت: «پسرم، خدا خیرت بده؛ تو شدی نان‌آور خانه.» محمد عمر نه توانست درست درس بخواند، نه زندگی آرامی برای خودش بسازد؛ تمام فکر و ذکرش این بود که مادر، خواهران و برادران کوچکش از گرسنگی نجات پیدا کنند. سال‌ها به همین منوال گذشت، اما روزگار چنان بی‌رحم بود که در نهایت، با همه‌ی آن زحمت‌ها، نه خانه‌ای برایش ماند، نه پولی، و نه امنیتی. در ایران، همیشه با تحقیر زندگی ‌کرد. پولیس هر روز در جاده‌ها ایست می‌کرد و کارت‌های شناسایی را بررسی می‌نمود. محمد عمر چون مدارک نداشت، همیشه با ترس به کار می‌رفت و بازمی‌گشت. بارها در میانه‌ی راه دستگیر شد و شب‌های زیادی را در بازداشت‌گاه‌ها گذراند؛ کتک خورد، توهین شنید و سرانجام با هزار منت آزاد شد. اما روزی که سرنوشتش برای همیشه تغییر کرد، همان روزی بود که او را همراه با جمعی دیگر از افغان‌ها به زور سوار اتوبوس‌ها کردند و به‌سوی مرز فرستادند. وقتی از مرز گذشت، اولین چیزی که چشم و ذهنش را درگیر کرد، اردوگاهی بود با خیمه‌های فرسوده و صف‌های طولانی از مردان، زنان و کودکان. صدای گریه‌ی بچه‌ها، فریاد زنان و ناله‌ی مردانی که از همه‌چیز محروم مانده بودند، فضای اردوگاه را پر کرده بود. محمد عمر احساس کرد که از یک زندان، به زندانی دیگر منتقل شده است. اردوگاه، مملو از انسان‌های خسته، گرسنه و ناامید بود؛ کسانی که یا مانند او از ایران اخراج شده بودند، یا از پاکستان بازگشته بودند. هوای خیمه‌ها داغ و دم‌کرده بود. بوی عرق بدن‌ها، گرد و خاک، و نان خشکِ کپک‌زده فضا را آزاردهنده کرده بود. شب‌ها، سرمای هوا تا مغز استخوان نفوذ می‌کرد و روزها، گرمای آفتاب آن‌قدر شدید بود که نفس کشیدن دشوار می‌شد. آب آشامیدنی کافی وجود نداشت؛ همه باید در صف‌های طولانی می‌ایستادند تا یک دبه آب گل‌آلود بگیرند. محمد عمر بارها دید که کودکان از شدت تشنگی بی‌هوش می‌شدند و مادران‌شان در صف‌ها با گریه و درماندگی، نظاره‌گر آن‌ها بودند. غذا ناچیز بود. در بهترین حالت، روزی یک‌بار به مردم کاسه‌ای برنج نیم‌پخته یا نان خشک داده می‌شد. محمد عمر، که سال‌ها بدنش به کار سخت عادت کرده بود، در اردوگاه از بی‌غذایی ضعیف و نحیف شده بود. وقتی خودش را در آیینه می‌دید، از آن مرد قوی و سرِ ساختمان، فقط یک سایه‌ی لاغر و زردرنگ باقی مانده بود. اما سخت‌تر از تحمل گرسنگی و تشنگی، تحمل زخم‌های روحی بود. هر روز شاهد صحنه‌هایی بود که دل هر انسانی را می‌شکست؛ زنانی که در گوشه‌ی خیمه‌ها کودکان‌شان را آرام می‌کردند و زیر لب نفرین می‌خواندند، مردانی که در گوشه‌های اردوگاه به آسمان خیره می‌شدند و با خود می‌گفتند: «ما چه گناهی کردیم که این‌گونه شد؟» محمد عمر شب‌ها در دل گریه می‌کرد. یادش می‌آمد که در ایران، هرچند زندگی سخت بود، اما دست‌کم کار داشت، نانی برای خوردن بود و زیر سقفی می‌خوابید. حالا، همه‌چیز از دست رفته بود. یکی از شب‌ها، وقتی باد شدیدی وزید و باران تندی خیمه‌ها را درید، همه‌ی اردوگاه به هم ریخت. آب به درون خیمه‌ها جاری شد و کودکان در گل‌ولای می‌لولیدند. محمد عمر دست یک کودک را گرفت و او را از گل بیرون کشید. مادر کودک با فریاد گفت: «خدا خیرت بده، برادر؛ اگر تو نمی‌رسیدی، طفل من خفه می‌شد.» آن شب، محمد عمر تا صبح نخوابید. هر بار که صدای گریه‌ی کودکی را می‌شنید، از جا می‌پرید و برای کمک می‌رفت. در روزهای بعد، بیماری‌ها در اردوگاه شیوع پیدا کرد: اسهال، تب و زردی، کودکان را درگیر می‌کرد. نه دوا بود، نه داکتر؛ و مردم فقط با دعا و گریه می‌کوشیدند عزیزان‌شان را نجات دهند. محمد عمر چندین بار دید که جنازه‌ی کودکان کوچک را در گوشه‌ی اردوگاه می‌بردند و در قبرهای کم‌عمق خاک می‌کردند. آن صحنه‌ها روحش را می‌شکست. در اردوگاه، کسی به فکر آینده نبود؛ همه درگیر زنده‌ ماندن بودند. محمد عمر گاهی می‌گفت: «ای کاش در ایران می‌مُردم و هیچ‌وقت این روز را نمی‌دیدم.» اما باز وقتی تصویر مادرش در ذهنش زنده می‌شد، به خودش می‌گفت: «نه، باید زنده بمانی. تو هنوز مسئول هستی.» همین حس مسئولیت بود که او را سر پا نگه می‌داشت. یک روز، وقتی کارمندان امدادی آمدند و مقداری آرد و روغن توزیع کردند، محمد عمر با چند جوان دیگر داوطلب شد که بارها را تقسیم کنند. همان روز فهمید که در دل همه، دردی مشترک موج می‌زند. هرکسی قصه‌ی خودش را داشت: یکی در ایران نان‌آور خانواده بود و با اخراج، زندگی‌اش از هم پاشیده بود؛ دیگری، همسرش را در مسیر راه از دست داده بود؛ سومی، کودک خردسالش را در سرحد گم کرده بود. محمد عمر ساعت‌ها به این قصه‌ها گوش می‌داد و با اشک، همراه آنان می‌گریست. هرچند اردوگاه پر از مشکلات بود، اما یک چیز را به محمد عمر آموخت: این‌که انسان حتی در بدترین شرایط هم می‌تواند دست دیگری را بگیرد. او با دست‌گیری از کودکان یتیم و کمک به زنان بی‌سرپرست، احساس می‌کرد که هنوز انسانیت زنده است. اما با گذشت ماه‌ها، خستگی و ناامیدی دوباره بر او سنگینی کرد. می‌دید که هیچ راهی برای آینده وجود ندارد. نه کاری بود، نه امکاناتی، و تنها چیزی که هر روز در اردوگاه جریان داشت، انتظار بود؛ انتظاری بی‌پایان، مانند زندانی که نمی‌داند روز آزادی‌اش چه زمانی فرا خواهد رسید. محمد عمر هنوز هم در اردوگاه است. هر روز با طلوع آفتاب از خواب بیدار می‌شود، در صف آب می‌ایستد، لقمه‌ای نان خشک پیدا می‌کند و شب، دوباره زیر سقف خیمه به صدای گریه‌ی کودکان گوش می‌سپارد. او با خود می‌گوید: «شاید روزی برسد که از این‌جا بیرون شوم، شاید روزی باز هم بتوانم کار کنم و لقمه‌ نانی با دست‌رنج خودم برای مادر و خانواده‌ام ببرم.» اما این «شاید» مانند سرابی است که هرچه نزدیک‌تر می‌شود، دورتر می‌گردد. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


1 روز قبل - 38 بازدید

صندوق جمعیت سازمان ملل (UNFPA) اعلام کرده است که با حمایت مالی اتحادیه اروپا، مرکز بهداشت خانواده را در ولسوالی ترین‌کوت ارزگان افتتاح کرده است تا خدمات حیاتی بهداشت مادران و کودکان را ارائه دهد. این سازمان امروز (پنج‌شنبه، ۳۰ اسد) با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این مرکز زمینه دسترسی بیش از دوهزار و ۸۰۰ زن به خدمات صحی و حیاتی بهداشت مادران را فراهم کرده است. صندوق جمعیت سازمان ملل این مرکز صحی را در حالی ایجاد کرده است که اکثر زنان، به‌ویژه زنان روستایی، به خدمات صحی کافی دسترسی ندارند و همین موضوع باعث افزایش خطر مرگ و میر مادران باردار در افغانستان شده است. همچنین راه‌های طولانی تا مراکز درمانی، کمبود داکتر زن و قابله و نبود امکانات صحی مناسب، از عمده‌ترین چالش‌های زنان در مناطق دورافتاده کشور محسوب می‌شود. در کنار آن، حکومت سرپرست از زمان تسلط دوباره بر افغانستان، محدودیت‌های گسترده بر حقوق و آزادی‌های اساسی زنان وضع و آنان را از آموزش و کار محروم کرده‌اند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. همچنان زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


1 روز قبل - 91 بازدید

محمد سراج، عضو مجلس شورای اسلامی ایران با انتقاد از «اخراج هیجانی» مهاجران اهل افغانستان، می‌گوید که شهرک‌های صنعتی این کشور با کمبود نیروی کار مواجه شده‌اند و نیروی کار افغانستانی بهترین گزینه برای کارفرمایان ایرانی است و ایران در بخش‌های مختلف به این نیرو نیاز دارد. محمد سراج، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی به رسانه‌ها گفته است جمهوری اسلامی ایران در بسیاری صنایع و صنوف به نیروی کار نیاز دارد و جای خوشحالی است که این نیرو از افغانستان، کشور همسایه و همزبان تامین می‌شود. وی در ادامه تاکید کرده است که طی حدود پنج دهه گذشته مردم ایران از کیفیت و بازدهی کار مهاجران افغانستانی راضی بوده‌اند. او افزوده است که هدف از ساماندهی مهاجران اخراج افراد فاقد مدرک است و نباید مهاجران قانونی در این روند به کشور مبدا بازگردانده شوند. عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی می‌گوید که نیروی کار افغانستانی که از لحاظ فرهنگی، زبانی و دینی نزدیکی زیادی با ایرانیان دارند، بهترین برای استفاده در بخش‌های صنعت و کشاورزی هستند. همچنین محمد سراج در بخشی از صبحت‌هایش تصریح کرد که نباید مهاجران افغانستانی صرف در مناطق و شهرهای خاص اجازه اقامت داشته باشند. این عضو مجلس شورای اسلامی در حالی به نیاز ایران برای نیروی کار افغانستانی تاکید کرده است که جمهوری اسلامی اخیرا روند بازداشت و اخراج مهاجران افغان را به شدت افزایش داده است. به گزارش مقامات ایرانی، تا اکنون یک میلیون و ۲۰۰ هزار شهروند افغانستانی از ایران اخراج شده‌اند. این اخراج‌ها در حالی پس از جنگ ایران و اسراییل شدت یافته است که افغانستان با بحران شدید حقوق بشری و انسانی مواجه ا‌ست و بسیاری از اخراج‌شد‌گان، از جمله زنان، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر در معرض خطر واقعی نقض حقوق بشر قرار دارند.

ادامه مطلب


1 روز قبل - 86 بازدید

وزارت صحت عامه حکومت سرپرست می‌گوید که بنیاد خیریه قطر برای بیماران داخله، مادران و کودکان در قندهار «شفاخانه ۴۰۰ بستر حوزه‌ای» می‌سازد و این شفاخانه طی دو سال به بهره‌برداری سپرده خواهد شد. وزارت صحت عامه با نشر اعلامیه‌ای گفته است که این شفاخانه در بخش‌های زنان و زایمان، آزمایشگاه، جراحی اطفال و سایر بخش‌های ضروری خدمات ارائه خواهد کرد. اعلامیه به نقل از نورجلال جلالی، وزیر صحت عامه نوشته است: «من معتقدم که این شفاخانه به هزاران مادر و کودک امکان دسترسی به خدمات بهداشتی با کیفیت را ارائه خواهد داد.» همچنین مردف القاشوطی، کاردار سفارت قطر در افغانستان گفت این شفاخانه به کاهش مرگ و میر مادران و کودکان افغانستان کمک خواهد کرد. او با تاکید بر اهمیت همکاری‌ در بخش بهداشت و سلامت مادران گفت: «این شفاخانه نه‌تنها برای مردم قندهار، بلکه به ولایت‌های همجوار و مناطق جنوبی افغانستان نیز خدمات صحی ارائه خواهد کرد.» در عین حال، دکتر منعم شاه، رییس بنیاد خیریه قطر گفت: «این پروژه صرفا ساخت یک ساختمان نیست، بلکه نشان تعهد واقعی ما به سلامت و رفاه مادران و کودکان است.» براساس گزارش‌ها، قطع کمک‌های آمریکا و کاهش عمومی کمک‌های بین‌المللی، جان کودکان، زنان باردار و مادران در افغانستان را به خطر انداخته است. کمک‌های آمریکا حدود ۴۳ درصد کل بودجه کمک‌های بشردوستانه افغانستان را تامین می‌کرد. قابل ذکر است که یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل‌ در اواسط ماه ثور اعلام کرد که حدود ۹۰ درصد مرگ‌ومیر مادران با روش‌های ساده مانند تجویز دارو برای جلوگیری از خون‌ریزی پس از زایمان و تشنج بارداری قابل پیشگیری است. به گزارش اتحادیه اروپا، در هر دو ساعت یک مادر افغان به دلیل عوارض قابل پیشگیری مرتبط به زایمان جان می‌بازد.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 88 بازدید

بخش زنان سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که نیمی از کارمندان زن در نهادهای جامعه‌ی مدنی افغانستان در سال جاری میلادی به‌دلیل محدودیت‌ها، کاهش کمک‌های بشردوستانه و نبود بودجه، شغل خود را از دست داده‌اند. این نهاد در گزارشی که در وب‌سایت هندوستان‌تایمز منتشر شده، گفته است که بیش از یک‌سوم سازمان‌های مدنی هشدار داده‌اند که اگر وضعیت کنونی به همین شکل ادامه پیدا کند، توانایی آن‌ها برای دسترسی به زنان و دختران به‌شدت کاهش خواهد یافت یا به‌طور کلی متوقف می‌شود. بخش زنان سازمان ملل متحد، با ابراز نگرانی تاکید کرده است که چهار سال پس از روی‌کارآمدن دوبار‌ه‌ی حکومت سرپرست، زنان و دختران در افغانستان همچنان از آموزش، کار و ساختارهای حکومتی محروم‌ هستند. گزارش به نقل از سوزان فرگوسن، نمایند‌ه‌ی ویژه‌ی سازمان ملل در امور زنان افغانستان، هشدار داده است که ادامه‌ی این روند نه تنها زنان؛ بلکه خانواده‌ها، جامعه و کل کشور را متضرر می‌سازد. او تاکید کرده است: «زنان و دختران هنوز هم از رفتن به مکتب‌های متوسطه، دانشگاه‌ها و بیش‌تر شغل‌ها محروم‌اند. این امر آیند‌ه‌ی یک نسل کامل از دختران افغانستان را نابود کرده است.» سوزان فرگوسن در ادامه گفت که زنان و دختران در افغانستان، بیش‌ترین آسیب کاهش کمک‌های بین‌المللی را به دوش می‌کشند. آمار سازمان ملل متحد نشان می‌دهد که ۲۳.۷ میلیون نفر در افغانستان نیازمند کمک‌های بشردوستانه هستند. همچنان ۴۸ درصد جمعیت افغانستان زیر خط فقر زندگی می‌کنند. قابل ذکر است که بیش‌تر آمار نیازمندان کمک‌های بشردوستانه زنان و دختران هستند.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 124 بازدید

سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه‌ی ایران درتازه‌ترین مورد گفته است که حکومت سرپرست افغانستان در چهار سال اخیر امنیت شیعیان این کشور را تامین کرده‌اند، اما حقوق‌‌شان را رعایت نشده است. آقای عراقچی این اظهارات را روز (چهارشنبه، ۲۹ اسد) در گفتگو با خبرگزاری دولتی ایران (ایرنا) مطرح کرده و گفته است که این کشور همکاری نزدیک با حکومت فعلی دارد، اما هنوز با به‌رسمیت‌شناسی حکومت در افغانستان، فاصله دارد. وزیر امور خارجه‌ی ایران در این گفتگو مدعی شده است که امنیت مرزهای ایران در چهار سال اخیر بهتر از قبل بوده و حکومت سرپرست در افغانستان امنیت را «خوب» تامین کرده است. همچنین وی در بخشی صحبت‌هایش تاکید کرده است که وضعیت حق‌آبه‌ی ایران از رودخانه‌های افغانستان در زمان حکومت فعلی بهتر شده، اما هنوز در سطح مورد انتظار آن کشور نیست. وزیر امور خارجه‌ی ایران افزوده است که روابط دیپلماتیک میان دو کشور جریان دارد و «سطح همکاری همسایگی فعلا قابل قبول» است. قابل ذکر است که ایران در چهار سال اخیر تعامل سیاسی و اقتصادی گسترده‌ای با حکومت فعلی داشته است و به بزرگ‌ترین صادرکننده‌ی کالا به افغانستان تبدیل شده است. بااین‌حال، دو طرف در این مدت بر سر حق‌آبه و مسائل مرزی با تنش‌ نیز مواجه بوده‌اند و نیروهای آنان چندین‌بار در نقاط مرزی باهم درگیر شده‌اند‌. در حالی سیدعباس عراقچی بر رعایت حقوق شیعیان افغانستان تاکید می‌کند که قانون احوال شخصیه اهل تشیع لغو و کتاب‌های فقه جعفری نیز جمع‌آوری شده است.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 131 بازدید

ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر حکومت سرپرست درتازه‌ترین مورد دستور داده است تا آموزش دینی برای زنان و دختران افغانستان در مدارس دینی متوقف شود. خبرگزاری العربیه، روز (چهارشنبه، ۲۹ اسد) با نشر گزارشی گفته است که این تصمیم در نشست اخیر حکومت فعلی در قندهار گرفته شده و براساس آن وزارت‌خانه‌های معارف و تحصیلات عالی موظف شده‌اند تا به‌تدریج ثبت‌نام دختران در مدارس دینی را متوقف کنند. در گزارش آمده است که دلیل این تصمیم، نگرانی ملا هبت‌الله آخوندزاده از تدریس علوم جدید از جمله ریاضیات، علوم طبیعی و زبان‌ها در این مدارس عنوان شده است. همچنین در گزارش خبرگزاری العربیه آمده است، موضوعی که به باور او باعث شده مدارس دینی تنها نام «دینی» را داشته باشند. در حالی العربیه این گزارش را نشر می‌کند که دختران بعد از بسته‌شدن مکاتب به مدارس دینی رو آورده است. قابل ذکر است که حکومت سرپرست از زمان تسلط دوباره بر افغانستان، محدودیت‌های گسترده بر حقوق و آزادی‌های اساسی زنان وضع و آنان را از آموزش و کار محروم کرده‌اند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 86 بازدید

قول اردوی ۲۰۷ الفاروق حکومت سرپرست درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که اجساد قربانیان تصادف اتوبوس حامل مهاجران در شاهراه هرات-اسلام‌قلعه، به کابل منتقل شده‌اند. براساس آخرین آمار که عبدالمتین قانع، سخنگوی وزارت داخله‌ی حکومت فعلی اعلام کرده است، در حادثه که شام روز (سه‌شنبه، ۲۸ اسد) رخ داد، ۷۹ نفر به شمول ۱۹ کودک جان باخته‌اند. براساس معلومات موجود، این اتوبوس در ‏نخست با یک موتورسایکل و سپس با یک موتر باربری ‏برخورد کرده است.‏ همچنین وزارت مهاجرین و عودت‌کنندگان نیز گفته است که اجساد قربانیان به شفاخانه‌ چهارصد بستر کابل انتقال داده شده‌اند. حکومت سرپرست همچنان شماره‌های تماسی را برای کسب معلومات در مورد هویت قربانیان ارائه کرده‌اند. در ادامه آمده است که به‌دلیل آتش‌سوزی پس از برخورد اتوبوس حامل مهاجران اخراجی از ایران با یک موتر مازدای مملو از تیل، شماری از اجساد قابل شناسایی نیستند. براساس معلوماتی که حکومت فعلی ارائه کرده است، قربانیان این حادثه باشندگان ولایت‌های کابل، غزنی، پروان، کاپیسا، بغلان، قندوز و دایکندی هستند. آنان شامل ۱۲ خانواده بودند که در این رویداد جان باخته‌اند. طی ماه‌های اخیر این دومین تصادف مرگ‌بار اتوبوس در ‏افغانستان است که از مهاجران بازگشت‌کننده قربانی ‏می‌گیرد.‏ قابل ذکر است که شاهراه هرات اسلام قلعه از خونین‌ترین شاهراه‌های هرات به شمار می‌رود هراز گاهی به علت بی‌توجه ی رانندگان جان شهروندان به خطر می‌افتد.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 78 بازدید

نصیر‌احمد فایق، نماینده‌ی افغانستان در سازمان ملل متحد به‌مناسبت ۱۰۶مین سال‌گرد استرداد و استقلال کشور گفته است تا زمانی‌که اکثریت مردم، به‌ویژه زنان و دختران، از ابتدایی‌ترین حقوق و آزدای‌های خود محروم‌اند، سخن گفتن یا گرامی‌داشت از استقلال بی‌معنا است. آقای فایق با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که گرامی‌داشت واقعی از استقلال زمانی معنا دارد که افغانستان از وابستگی به کمک‌های خارجی رهایی یابد. نماینده‌ی افغانستان در سازمان ملل متحد در ادامه تاکید کرد: «زمانی باید از استقلال گرامی‌داشت شود که مردم از فقر، بی‌کاری و مهاجرت نجات پیدا کنند و یک نظام ملی بر اساس قانون، عدالت، حقوق بشر، ارزش‌های اسلامی و اصول مردم‌سالاری تأسیس گردد.» قابل ذکر است که ۲۸ اسد، روزی که افغانستان استقلالش را از بریتانیا به‌دست آورد، هر سال در تقویم رسمی کشور گرامی داشته می‌شود. در حالی نصیراحمد فایق از حقوق زنان و دختران افغانستان دفاع می‌کند که حکومت سرپرست از زمان تسلط دوباره بر کشور، محدودیت‌های گسترده بر حقوق و آزادی‌های اساسی زنان وضع و آنان را از آموزش و کار محروم کرده‌اند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب