همزمان با سومین سالگرد تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، بخش زنان سازمان ملل میگوید که حکومت فعلی طی سه سال گذشته، با صدور ۷۰ فرمان مستقیماً استقلال، حقوق و زندگی روزمره زنان و دختران افغانستان را هدف قرار داده است. این نهاد با نشر اعلامیهای گفته است که وضعیت حقوق زنان و دختران در افغانستان تحت حاکمیت حکومت سرپرست به شدت بدتر شده است. در اعلامیه آمده است که دهها پیشرفت در راستای برابری جنسیتی در افغانستان با دستورهای ظالمانه حکومت سرپرست از بین رفته است. بخش زنان سازمان ملل میگوید که حکومت فعلی در سه سال گذشته، محدودیتهای جنسیتی مانند ممنوعیت زنان از کار، آموزش و ورود به فضاهای عمومی از جمله پارک و باشگاههای ورزشی را وضع کرده است. این نهاد با استناد بر یک نظرسنجی گفته است که ۹۸ درصد زنان در افغانستان احساس میکنند که تاثیر محدود یا صفر بر تصمیمگیری در جامعه خود دارند و سلامت روان ۶۸ درصد زنان افغان بد یا بسیار بد گزارش شده است. بخش زنان سازمان ملل براساس این نظرسنجی که از سوی نهاد «صداهای زنان برای صلح همهشمول و پایدار» در سال ۲۰۲۳ منتشر شده نوشته است که هشت درصد شهروندان افغانستان دستکم یک زن یا دختر را میشناسند که خودکشی کرده است. براساس اعلامیه، این سازمان سه سال پس از رسیدن حکومت فعلی به قدرت، زنان و دختران در افغانستان از تلاش برای دستیابی به حقوق خود دست برنداشتهاند. در اعلامیه آمده است: «زنان سازمان ملل در افغانستان حضور دارند و هر روز از زنان و دختران افغان حمایت میکنند. استراتژی ما در داخل کشور بر سرمایهگذاری بر روی زنان متمرکز است.» قابل ذکر است که اخیراً دیدبان حقوق بشر اعلام کرده است که حکومت فعلی در سه سال اخیر به جدیترین بحران حقوق زنان در جهان دامن زده است. باید گفت که سه سال قبل در ۲۴ اسد، حکومت فعلی قدرت را به دست گرفت و از آن به بعد محدودیتهای شدید علیه زنان و دختران وضع کرده است. دختران و زنان افغانستان در حال حاضر از آموزش، کار، تفریح، سفر بدون محرم مرد، تداوی توسط داکتر مرد و… محروم شدند.
برچسب: زنان و دختران
زلمی خلیلزاد، نماینده پیشین آمریکا در امور صلح افغانستان، کار روی یک طرح سیاسی از بهر آینده افغانستان و بازگشایی مکاتب و دانشگاهها به روی دختران را برای عادیسازی روابط میان حکومت فعلی و آمریکا مهم عنوان کرد. آقای خلیلزاد این اظهارات را در صحبت با شبکهی خبری دویچه وله فارسی مطرح کرده و همچنان بر عملیسازی توافقنامه دوحه میان حکومت فعلی و آمریکا نیز تاکید کرده است. او افزود که باید روی راهکاری تمرکز شود، تا بخشهایی که در این توافقنامه آمدهاند، عملی شوند. وی میگوید: «به پلانی برای عملی کردن چیزهای که عملی نشده، روی یک تقسیم اوقات موافقت صورت گیرد و این میتواند یک راهی برای بهتر شدن یا عادی شدن رابطه بین افغانستان و آمریکا باشد.» نماینده ویژه پیشین آمریکا برای صلح افغانستان دو مورد از ضمایم پنهان توافقنامه دوحه را تاریخ و مکان مشخص خروج آمریکا از افغانستان و مسایل هراسافگنی عنوان کرده است. آقای خلیلزاد بیشتر توضیح داده و گفت: «درباره دو مساله بود، یک مساله این بود که خروج آمریکا چگونه شروع و ختم میشود. یعنی آمریکا از کدام پایگاه و چه وقت بیرون میاید، از همینرو اگر آن معلومات چاپ میشد یا مطبوعاتی میشد، بعضی کسانی که طالب نیستند و مخالف یا دشمن بیرون آمریکا از افغانستان بودند، حمله نکنند و از آن وقت استفاده نکنند که سر عسکر آمریکا حمله کنند، آن بخش پنهان شد.» او درباره حضور داعش چنین گفت: «اقدامات مثبت مطابق توافق دوحه صورت گرفته و خطری هم از طرف داعش وجود دارد؛ اما خطری است که طالبان با آن در جنگ هستند. بنابراین توجه لازم است که طالبان به اساس توافق دوحه، به همکاری دوام دهند.» نماینده ویژه پیشین آمریکا برای صلح افغانستان همچنان افزوده است که افغانستان اکنون اولویت آمریکا نیست و ایالات متحده تنها بر بنیاد منافع متقابل، راه را در پیش میگیرد. در حالی زلمی خلیلزاد بر بازگشایی مکاتب دختران تاکید میکند که حکومت فعلی پس از حاکمیت دوباره، دختران بالاتر از صنف ششم را از ادامه آموزش منع کردند و دروازههای دانشگاهها را نیز به روی دختران و زنان بستند. این گروه در طی در نزدیک به سهسال حاکمیت دوبارهشان، دختران را از اشتراک در آزمون کانکور منع کردند و این آزمون را بدون حضور حتا یک دختر در سراسر افغانستان برگزار کردند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجهی حکومت سرپرست میگوید که به رسمیتشناختن حکومت فعلی توسط کشورها و نهادهای بینالمللی ربطی به حقوق زنان و دختران افغانستان ندارد. آقای متقی گفته است که رسمیتشناختن حکومت فعلی ربطی به حقوق زنان ندارد و «در قوانین ملل متحد و هیچ کشوری ذکر نشده که اگر در کشوری قوانین کار زنان طور دیگری بود به رسمیت شناخته نشود.» در حالی امیرخان متقی این اظهارات را در صحبت با بیبیسی فارسی مطرح میکند که حکومت سرپرست از زمان تسلط بر افغانستان، بر حقوق زنان و دختران محدودیتهای شدید وضع کرده است. حکومت سرپرست زنان و دختران را از آموزش، کار، سفر بدون محرم، رفتن در پارکهای تفریحی و حمامهای عمومی و چندین مورد دیگر بازداشته است. این موضوعات باعث شده است، تا اکنون هیچ کشوری حکومت سرپرست را به رسمیتنشناسد. با این وجود آقای متقی گفته است که در سیاست خارجی و دیپلوماسی پیشرفتهایی مانند ادامهی فعالیت نمایندگیها و سفارتها وجود دارد. اما وی تاکید کرد که به طور طبیعی برخی مشکلات نیز وجود دارد که به مواضع سیاسی کشورهای مختلف بستگی دارد. او افزود که برخی از کشورها با آنان تعامل عملی را آغاز کردهاند و امیدوار است که کشورهای غربی نیز وارد تعامل عملی با حکومت فعلی شوند. او همچنان ازکشورهای که مانع خدمات قنسولی میشوند انتقاد کرده و میگوید که با این کار، کشورها حقوق بشر را نقض میکنند. در همین حال، وی در مورد سفارت خانه و قنسولگریهای افغانستان که از کابل دستور نمیگیرند میگوید که برخی از این نمایندگیها و سفارت خانهها به مرکز فساد مبدل شدهاند و از این رو آنان اسناد این نمایندگیها را فاقد اعتبار میدانند و نمیپذیرند.
منابع محلی از ولایت نورستان میگویند که تفنگداران ناشناس یک زن را که مصروف کار در مزرعهاش بوده، تیرباران کرده و به قتل رساندهاند. منبع گفته است که این زن روز (دوشنبه، ۲۲ اسد) در روستای «چتراس» از مربوطات شهر پارون، مرکز نورستان به ضرب گلوله به قتل رسیده است. منبع تاکید کرد که تا اکنون دلیل و انگیزه قتل این زن مشخص نیست. به گفتهی منبع، تفنگداران ناشناس پس از رویداد از ساحه فرار کردهاند. مسوولان محلی در ولایت نورستان تا اکنون در این مورد چیزی به رسانهها نگفتهاند. باید گفت که چند روز پیش نیز تفنگداران ناشناس یک چوپان را در ولسوالی دوآب این ولایت به قتل رساندند. پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتلهای مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و بهویژه در ولایت فاریاب افزایش کمپیشینه یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
زنان در شاهنامه فردوسی چگونه به تصویر کشیده شده، از زمانهای گذشته بحث پیرامون مقام زن و ارزش اجتماعیاش نزد دانشمندان و متفکران مورد بحث بوده است. وصفهای فردوسی درباره این صنف، پرصلابت است و ظرافتی دلنشین دارد. فردوسی آگاهانه زنان را برتر و شایسته تحسین مینمایاند. زنان شاهنامه دوستدار فرهنگ کشور خود، شجاع در اندیشه و رفتار، ایثارگر در عشق، وفادار به همسر و فرزند و آگاه و متفکرند. فردوسی در شاهنامه جایگاهها و مقامهایی برای زن قائل شده است که جایگاه زن با عنوان مادر، برترین مقامی است که فردوسی برای زن برشمرده است. مادر در شاهنامه، مقامی بس ارجمند و در حد اعلای فداکاری و سرشار از دانایی و درایت وخردمندی است و همهجا محرم اسرار و غمخوار فرزند است. در شاهنامه مادر و زن با عالیترین صفات انسانی وصف شده است؛ صفاتی چون خردمندی، وفاداری، شرم و حیا، پوشیده رویی و... که این صفات، به گونهای در وجود مادرانی چون: «فرانک» مادر فریدون و «سیندخت» مادر رودابه و «تهمینه» مادر سهراب و «کتایون » مادر اسفندیار و...کاملا مشهود است. شاهنامه یکی و مهمترین اثری است که چگونگی زندگی زنان در آن انعکاس گسترده دارد. خواننده شاهنامه با درک و فهم مسایل گوناگون؛ چون حکومتداری، مرزبانی و دفاع از میهن، آبادانی و کشت و بذر و جنگ و صلح و باز مساله زنان، برخورد با آنان و نقش آنان در جامعه، احساس غرور میکند. خواننده شاهنامه بدین باور میرسد که گذشتهگان او مردمان متمدنی بودهاند و او نیز استحقاق زندگی بهتر را در کنار ملل متمدن دنیا دارد. در شاهنامه از چهلویک زن نام برده شده است و در ۳۵ مورد دیگر از زنانی بدون ذکر نام یادآوری شده است. مشاهیر زنانی که در شاهنامه از آنان نام برده شده است عبارت اند از: سیندخت، رودابه، سودابه، تهمینه، گردآفرید، منیژه، فرنگیس، جریره، آذرگشسپ، کتایون، همای، به آفرید، روشنک، قیدافه، گردیه، همای، ناهید، مریم، سپینود، شیرین، پوران دخت و آزرمیدخت. از این جمله رودابه، تهمینه، جریره و کتایون مادر بزرگترین و نامآورترین پهلوانان شاهنامه چون رستم، سهراب، فرود و اسفندیار اند. فرنگیس مادر کیخسرو بزرگترین شاه کیانی آریانا و ناهید مادر اسکندر مقدونی است. آذرگشسپ، گردآفرید و گردیه سه زن قهرمانیست که شمشیر میگیرند و مانند مردان به میدانهای جنگ حضور مییابند و داد مردانگی میدهند. همای و قیدافه و پوراندخت و آذرمیدخت زنانیاند که تاج شاهی برسرنهادهاند و حکومت میرانند و درباره رودابه و منیژه و شیرین، داستانهای شیرین عاشقانه در شاهنامه بیزوال ثبت است. در شاهنامه زنانی هم هستند که از ایشان اعمال منفی سر میزند و حتا زنانی با پیشه جادوگری وجود دارد؛ چون سودابه که اسباب بدنامی را در شبستان کاووس بار آورد و زنان جادو در داستانهای هفتخوان رستم و اسفندیار و چند مورد دیگر. سیندخت شهبانوی کابل بزرگترین نمونه از یک زن سیاستدان در سراسر شاهنامه است که با فراست عالی گره از مشکل کابل و زابل باز میکند. امید آریاییان پس از سقوط این کشور به دست اسکندر، به سوی روشنک است که مگر این شهزاده خانم فرزند دلیر دیگر بزاید تا کشور را از چنگ بیگانگان بیرون کند. ازدواج قهرمانان ایران (آریانا) با تهمینه و فرنگیس و جریره از توران و کتایون و ناهید و مریم از روم به آرزوی تامین صلح میان این کشورها صورت میگیرد. شاهنامه در حقیقت یک تابلوی حقیقی از چگونگی زندگی زنان را در اعصار قدیم ترسیم میکند. زنان در قدیمترین دورههای سرزمین ما همسر مردان و ناموس آناناند، جنگها و درگیریهایی به خاطر زنان اتفاق میافتد. واژه زن ۲۶۷ بار در شاهنامه به کار رفته است. در ذیل نام زنانی را که در شاهنامه آمده است، با وظایف و مناسبتهایی را که با قهرمانان دیگر شاهنامه دارند، میآوریم: آذرگشسپ: دختر رستم، همسر گیو که به نام او حماسه جداگانه (بانوگشسپ نامه) آفریده شده است. آرزو: دختر شاه یمن، همسر سلم پسر فریدون. آرزو: یکی از همسران بهرام گور، آزاده: کنیز منذر بن نعمان، همسر بهرام گور، آزاده خو: دختر شاه یمن، همسر تور، پسر فریدون، آذرمیدخت: دختر خسرو پرویز که به پادشاهی برداشته شد، ارنواز: دختر جمشید که همسر ضحاک و سپس همسر فریدون شد، اسپنوی: دختر تژاو از مرزبانان تورانی که اسیر بیژن شد، انوشه: دختر بهرام موسوم به نرسی، همسر طایر عرب، به آفرید: دختر گشتاسپ، خواهر اسفندیار، پوراندخت: خواهر آذرمیدخت، دختر خسرو پرویز که پیش از آذرمیدخت به پادشاهی رسید، تهمینه: دختر پادشاه سمنگان، همسر رستم و مادر سهراب جریره: دختر پیران ویسه، همسر سیاوش، مادر فرود، دلارا: همسر دارا، رودابه: شهزاده کابل، دختر مهراب، همسر زال، مادر رستم، روشنک: دختر دارا، همسر اسکندر، سپینود: دختر پادشاه هند، همسر بهرام گور، سودابه: دختر شاه هاماوران، همسر کاووس، سهی: دختر شاه یمن، همسر ایرج، سیندخت: همسر مهراب کابلی، از زنان بزرگ در اساطیر این کشور، شنبلید: همسر بهرام گور، شهربانو ارم: خواهر گیو، همسر رستم شهرناز: دختر جمشید، همسر ضحاک و سپس همسر فریدون، شیرین: همسر خسرو پرویز که داستانی از او در شاهنامه آمده است. فرانک: یکی از دختران برزین، همسر بهرام گور، فرنگیس: دختر افراسیاب، همسر سیاوش، مادر کیخسرو، فغستان: دختر شاه هند، همسر اسکندر، قیدافه: پادشاه اندلس، کتایون: دختر قیصر روم، همسر گشتاسپ، مادر اسفندیار، گردآفرید: دختر گژدهم، یکی از مرزبانان آریانا که با سهراب جنگید، گردیه: خواهر بهرام چوبینه، همسر خسرو پرویز، یکی از زنان مبارز، گلشهر: همسر پیران ویسه، مادر جریره، این زن از بزرگترین زنان تورانی است. گلنار: کنیز اردوان که به خیانت او پادشاهی اشکانیان فرو ریخت، مالکه: دختر طایر عرب، همسر شاه پور پادشاه ساسانی، ماه آفرید: کنیز و همسر ایرج و مادر بزرگ منوچهر، مریم: دختر قیصر روم، همسر خسرو پرویز، منیژه: دختر افراسیاب، همسر بیژن که در شاهنامه داستانی در باره او بیژن وجود دارد و ظاهراً نخستین داستانی است که فردوسی آن را به شعر درآورده است، ناهید: دختر فیلقوس (فلیپ) پادشاه مقدونیه، همسر درا، مادر اسکندر، همای: دختر گشتاسپ، خواهر اسفندیار، همای: دختر بهمن که پس از او به پادشاهی رسید. در ملحقات برخی از چاپهای شاهنامه از دو زن دیگر نیز یاد شده است. ذکر یکی از آن دو در داستان جمشید آمده که سمن ناز نام دارد. او دختر پادشاه کابل و زابل است که با جمشید ازدواج می کند. در حقیقت نسل جمشید با این همسر او ادامه مییابد. دیگر سوسن رامشگر است که در داستان برزو حضور مییابد. این زن به نیروی رامشگری برخی از پهلوانان را به دام میاندازد. او رامشگر دربار افراسیاب است. برخی از زنان در شاهنامه جامه رزم بر تن کرده و در میدانهای رزم حضور مییابند. نخستین و بارزترین این زنان گردآفرید است که در داستان رستم و سهراب تجلی مییابد. او پس از آن که سهراب، هجیر را دستگیر میکند، به میدان سهراب میرود و با او به نبرد میپردازد. یکی دیگر از زنان، بانوگشسپ دختر رستم است که به همسری گیو در میآید. هرچند در شاهنامه از او تنها نامی وجود دارد، اما حماسه جداگانهای به نام نامی این زن به شعر آمده است. گردیه خواهر بهرام نیز از زنان نامداریست که در میدانهای جنگ داد مردانگی داده و شرح جنگهای او در شاهنامه آمده است. یکی از مواردی را که فردوسی در باره زنان تاکید دارد حیا و شرم است که زنان خوب، باید از آن برخوردار باشند. چنین داد پاسخ که زن را که شرم نباشد به گیتی، نه آواز نرم در جای دیگر: خردمند و با دانش و رای و شرم سخن گفتنش خوب و آوای نرم نویسنده: قدسیه امینی
بخش زنان سازمان ملل متحد در افغانستان اعلام کرده است که سه سال پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست، این سازمان همچنان به همکاری با زنان و دختران افغانستان برای دستیابی به آزادی و حقوقشان ادامه میدهد. این سازمان با نشر اعلامیهای گفته است: «زنان و دختران در افغانستان از تلاش برای حقوق خود دست برنداشتهاند و ما نیز نباید دست برداریم.» در ادامه آمده است که حکومت سرپرست در دسامبر ۲۰۲۱ میلادی احکام محدودکنندهای برای تحصیل و کار زنان صادر کرده است. بر اساس این احکام، زنان در صورت سفر بدون همراهی یک محرم مرد، در ایستهای بازرسی حکومت فعلی مورد بازجویی و آزار قرار میگیرند. همچنین در ادامه آمده است که حکومت فعلی در مارچ ۲۰۲۲ میلادی محدودیتهایی را برای حضور دختران در مکاتب اعمال کردند که به دنبال آن، محرومیت از تحصیل دانشجویان دختر در دانشگاهها نیز صادر شد. این اقدامات باعث شده است که ۱.۱ میلیون دختر در سنین مکتب از آموزش محروم شوند. بخش زنان سازمان ملل تاکید کرده است: «زنان میخواهند شانه به شانه مردان کار کنند. آنها خواهان حق تصمیمگیری هستند، نه تنها در خانه خود، بلکه در دولت و سایر فضاها. آنها خواهان تحصیل و حقوق خود هستند.» این سازمان افزود که به دلیل وضع محدودیتهای مختلف توسط حکومت فعلی، اشتغال زنان بهطور نامتناسبی در مقایسه با مردان کاهش یافته است. از سویی هم، لینا، یک خبرنگار زن به این سازمان گفت: «این ممنوعیتها اعتماد به نفس و عزت نفس زنان را کاهش میدهد و آنها را به گوشهای از خانهشان میکشاند. من میدانم که آنها در چه وضعیتی هستند، بنابراین برای من بسیار مهم است که صدای آنها را به گوش جهان برسانم. من میخواهم با نوشتن گزارشها و بازگو کردن داستانهایشان به زنان کمک کنم. شاید از این طریق، سازمانهای بینالمللی صدای آنها را بشنوند و به آنها کمک کنند.» این سازمان همچنین با استناد به یک گزارش سال گذشته اعلام کرده است که پس از تسلط حکومت فعلی، ۸ درصد از پاسخدهندگان به یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۳ گفتهاند که حداقل یک زن یا دختر را میشناسند که تحت تأثیر این محدودیتها قرار گرفته است.
شماری از زنان معترض و اعضای جنبش زنان پنجره امید میگویند که حکومت سرپرست با ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم و بستهکردن دانشگاهها، میخواهند «جهالت» را در جامعه نهادینه کند. این جنبش با نشر اعلامیهای گفته است که مقامات حکومت فعلی «راهبرد علمزدایی» را به هدف دوام حاکمیتشان در سایه جهل دنبال میکنند. زنان معترض تاکید کردند: «مسوولان حکومت فعلی میدانند که زنان آگاه خطر جدی برای دوام حکومت شان هستند.» اعضای جنبش زنان پنجره امید افزودهاند که حکومت فعلی با «لجاجت» اصول حقوقبشری را زیر پا کرده و به حرف جهان و مردم افغانستان گوش نمیدهد. همچنین در اعلامیه آمده است که حکومت فعلی نصاب تعلیمی و تحصیلی را برای پسران نیز سانسور کرده و مضامینی که باعث رشد «افراطیت و تروریزم» میشود را به جای مضامین عصری جاگزین کرده است. باید گفت که پس از حاکمیت حکومت فعلی در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ بر افغانستان، آنان زنان و دختران را از تمام حقوق اساسی شان محروم ساختند و ممنوعیتها محدودیتهای شدیدی بر بخشهای مختلف زندگی زنان وضع کردند. حکومت فعلی پس از حاکمیت دوباره دختران بالاتر از صنف ششم را از ادامه آموزش منع کردند و دروازههای دانشگاهها را نیز به روی دختران و زنان بستند. این گروه در طی در نزدیک به سهسال حاکمیت دوبارهشان، دختران را از اشتراک در آزمون کانکور منع کردند و این آزمون را بدون حضور حتا یک دختر در سراسر افغانستان برگزار کردند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
منابع صحی از شفاخانه حوزهای ولایت هرات میگویند که شمار افراد مبتلا به بیماریهای روانی در این ولایت افزایش یافته و اکثریت بیماران روانی زنان و دختران هستند. دستکم دو منبع صحی گفتند که روزانه بیش از ۵۰ بیمار روانی یا افراد مبتلا به افسردگی جهت درمان به شفاخانه حوزهای هرات مراجعه میکنند که بیشتر مبتلایان به بیماریهای روانی در این ولایت را زنان و دختران تشکیل میدهند. منبع گفت که مراجعهکنندگان اکثریت زنان و دختران جوان هستند که از محدودیتهای موجود و افزایش خشونتهای خانوادگی رنج میبرند. به گفتهی منبع، زنان و دختران مراجعهکننده به شفاخانه حوزهای از محدودیتها، خشونتهای خانوادگی و آزار و اذیت مردم در سرکهای عمومی شکایت دارند. منبع گفت: «اکثریت مراجعهکنندگان میگویند، اگر به این مشکلات رسیدگی نشود، در سالهای آینده تعداد افراد مبتلا به مشکلات روانی و افسردگی در جامعه و به ویژه در بین زنان و دختران چندبرابر خواهد شد. زمانیکه مشکلات روانی و افسردگی در جامعه افزایش پیدا کرد، کنترول و تداوی آن نیازمند هزینه هنگفت خواهد بود.» از سویی هم، شماری از دانشآموزان دختر و کارمندان زن در هرات میگویند که پس از بسته شدن مکتب و دانشگاه و ایجاد ممنوعیت شدید بر شغل زنان، به بیماری روانی مبتلا شدهاند و حتی تصمیم به خودکشی گرفتهاند. فشار روانی و دختران بازمانده از مکتب راضیه صادقی میگوید که خودش و همصنفیهایش به دلیل بسته ماندن مکاتب به افسردگی و مشکلات روانی مبتلا شدند. راضیه که ۱۶ سال سن دارد، زمانیکه او صنف دهم مکتب بود، مکاتب بسته شد و با گذشت سه سال، تا اکنون نیز مکاتب بسته میباشد. او با بغض گفت که شانههای کوچکش توان بار سنگین دوری از مکتب و همصنفیهایش را ندارند. راضیه و بیش از یک میلیون دختر دیگر از مکتب و دانشگاه منع شدهاند که شماری زیادی از آنان به کارهای شاقه، ازدواج اجباری و مهاجرت تن دادهاند. همچنین فاطمه، یکی از دانشجویانی بود که هفت سال سختی رشتهی طبابت را به جان خرید تا بتواند روزی پزشک شود و دردی از مردم بکاهد. روزگار اما به گونهای رقم خورد که اکنون نه تنها قادر نیست دردی از مردم بکاهد، خود نیز بیمار شده و توان مداوای دردهایش را ندارد. اکنون بجای نشستن بر صندلی پزشکی، پشت چرخ نشسته و خیاطی میکند. اکنون بجای اتاق جراحی، سر از کشور ایران درآورده و مثل دهها دختر دانشجویی که پس از سقوط افغانستان و مسدود شدن دانشگاهها، اجبار مهاجرت را به جان خریدند. مادریکه از کار بیکار شد از سویی هم، زبیده رسولی نیز کارمند یکی از نهادهای غیردولتی بود؛ اما پس از بازگشت حکومت سرپرست و محدودیت در برابر کار زنان، از کار بیکار شد. زبیده که مادر سه کودک است، میگوید: «دخترم صنف ششم مکتب بود که مکتبها بسته شد، پدرش از کار بیکار شد و من هم به موسسه کار میکردم، بعد از چند وقتی من هم از کار بیکار شدم، شوهرم بخاطر کارگری مجبور شد به ایران مهاجرت کند، حالت روانی من خیلی خراب شد و اقدام به خودکشی کردم. روان پزشک هم نتوانست به من کمک کند.» زبیده تاکید کرد: «آینده نامعلوم است، اقتصاد ضعیف خانواده، فقر و بیکاری طی این سه سال اخیر باعث شده که به مریضی روانی و افسردگی شدید دچار شوم و حتی از قرضهای آرامبخش استفاده کنم.» او افزود: «متاسفانه وضعیت کنونی زندگی در افغانستان، بهویژه زنان را دچار افسردگی کرده است. وقتی به کلینیکها مراجعه میکنیم؛ یکی از بخشهایی که بیشترین بیماران را دارد بخش اعصاب و روان است.» سه سال است که حکومت سرپرست مکتبها را به روی دانشآموزان دختر بالاتر از صنف ششم بستهاند. همزمان همه مرکزهای تحصیلی به روی دختران و زنان بسته شدهاند و کار زنان در نهادهای دولتی و غیردولتی نیز ممنوع شده است. راضیه، فاطمه و زبیده چون هزاران دختر و زن افغان نتوانست رویایش را به پایان برساند. به قول خودشان: «زن بودن در جامعه افغانستان سخت بود اما حالا مکافاتی بیش نیست وگرنه چرا اینقدر مجازات شویم؟» حق آموزش و اشتغال، از حقوق بنیادین بشر است که مانند سایر حقوق مشابه باید کلیهی افراد، بدون هیچگونه تبعیضی از آن برخوردار شوند. این حق در اسناد مختلف حقوق بشری مورد تأکید قرار گرفته است. ازاینرو، نابرابری جنسیتی در آموزش و اشتغال نقض آشکار این حق محسوب میشود. باید گفت که از زمان اعلام مسدود شدن دانشگاهها به روی دختران و منع کار زنان در نهادهای داخلی و بینالمللی، هیچ یک از مسوولان حکومت سرپرست در مورد علت و یا رفع ممنوعیت آموزش دختران و کار زنان پاسخگو نبودهاند.
شماری از زنان معترض و اعضای جنبش زنان مقتدر افغانستان از جامعهی جهانی خواستهاند تا به وضعیت فاجعهبار افغانستان که پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست به وجود آمده، پایان دهند. این جنبش امروز(یکشنبه، ۲۱ اسد) با نشر اعلامیهای گفته است که ۱۵ آگوست روزی سیاه و تاریک در تاریخ افغانستان میباشد و با واگذاری دولت قبلی به حکومت فعلی بر اساس توافقنامه دوحه، زندگی مردم افغانستان به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و تمام دستاوردهای بیست ساله که با تلاش شهروندان کشور بهدست آمده بود، نابود شده است. زنان معترض میگویند که با تسلط حکومت فعلی، حقوق بشر به شدت نقض شده است و دروازههای مکاتب به روی دختران بسته شده و زنان به طور کامل از تمامی ساختارها حذف شدهاند. آنان تاکید کردند که حکومت سرپرست تمام قوانین و مقررات گذشته را لغو کرده و آزادیهای عمومی و فردی را به شدت محدود کرده است. جنبش زنان مقتدر افغانستان افزود که مردم افغانستان نزدیک به سه سال است که تحت استبداد حکومت فعلی زندگی میکنند و حکومت تمام حقوق و ارزشهای مردم را سلب کرده و رسانههای جهانی نیز تنها نظارهگر این وضعیت اسفبار افغانستان هستند. همچنین در بخشی از اعلامیه آمده است که فقر و بیکاری به طور بیسابقهای افزایش یافته و میلیونها کودک هر شب با شکم گرسنه به خواب میروند. در اعلامیه آمده است، زنان تحصیلکرده که تجربه کاری در نهادهای رسمی کشور دارند، اکنون به دلیل ناچاری برای تامین نیازهای خانواده خود به گدایی روی آوردهاند. زنان معترض همچنان ادامهی روند مهاجرت راهحلی برای مردم افغانستان و حتی کشورهای جهان نیست و خواستار تلاشهای جدی برای بازگرداندن صلح به افغانستان شده است. جنبش زنان مقتدر افغانستان به طور جدی از جامعهی جهانی خواسته است که به سکوت خود پایان داده و برای نجات مردم افغانستان، به ویژه زنان، اقدامات فوری و عملی روی دست گیرند. در حالی این جنبش از حقوق زنان و دختران افغان دفاع میکند که نزدیک به سه سال است، حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
مسوولان محلی در ولایت فاریاب میگویند که یک دختر جوان در این ولایت خودش را حلقآویز کرده و به زندگیاش پایان داده است. شمسالدین محمدی، رییس اطلاعات و فرهنگ فاریاب گفته است که این رویداد در روستای «آقدره» از مربوطات ولسوالی پشتونکوت این ولایت رخ داده است. آقای محمدی تاکید کرد که این دختر جوان حدود ۱۸ سال سن داشته و باشندهی اصلی ولسوالی پشتونکوت بوده است. او تاکید کرد که این دختر مژگان نام داشته و خودش را با طناب به سقف خانهاش حلقآویز کرده است. رییس اطلاعات و فرهنگ ولایت فاریاب انگیزهی اصلی خودکشی این دختر جوان را خشونتهای خانوادگی عنوان کرده است. باید گفت که میزان خودکشی زنان و دختران در سراسر افغانستان و به ویژه در ولایت فاریاب پس از تسلط حکومت فعلی بر کشور بهطور چشمگیری افزایش یافته است. چند روز پیش نیز، یک دختر ۱۶ ساله به نام «هدیه» که باشندهی روستای شور بازار ولسوالی شیرین تگاب بود، توسط افراد مسلح ناشناس ابتدا مورد تجاوز گروهی قرار گرفته و سپس به قتل رسید. بیماریهای روانی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی خودکشیها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.