برچسب: رسانه گوهرشاد

1 هفته قبل - 56 بازدید

کریستالینا جورجیوا، رییس صندوق بین‌المللی پول (IMF) می‌گوید که کشورهای جهان فاقد زیربنای قانونی و اخلاقی لازم برای مقابله با پیشرفت سریع هوش مصنوعی هستند و از گروه‌های جامعه مدنی خواست تا «زنگ خطر» را به صدا درآورند. خانم جورجیوا این اظهارات را در سخنرانی‌اش در نخستین روز نشست سالانه صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در واشنگتن مطرح کرده و گفته است که انقلاب فناورانه ناشی از هوش مصنوعی عمدتاً در اختیار اقتصادهای پیشرفته است و امریکا بیش‌ترین سهم را دارد. وی در بخشی از صحبت‌هایش تاکید کرده است که برخی از کشورهای بازار نوظهور مانند چین نیز در این بخش ظرفیت دارند، اما کشورهای در حال توسعه به‌شدت عقب مانده‌اند و توانایی اندکی برای بهره‌برداری از این فناوری دارند. رییس صندوق بین‌المللی پول افزوده است که نگران گسترش شکاف میان کشورهای پیشرفته و فقیر در آماد‌گی برای استفاده از هوش مصنوعی است. او از نهادهای جامعه مدنی خواست تا «در کشورهای خود زنگ خطر» را به صدا درآورند، زیرا در این حوزه بی‌حرکت ماندن، به‌معنای عقب ماندن است. هوش مصنوعی (AI) به شبیه‌سازی هوش انسانی در ماشین‌ها اشاره دارد. هدف آن، ایجاد سیستم‌هایی است که بتوانند مانند انسان‌ها فکر کنند، یاد بگیرند، استدلال کنند، و مشکلات را حل کنند. در حقیقت، هوش مصنوعی ترکیبی از علوم کامپیوتر و داده‌های گسترده است که به ماشین‌ها امکان می‌دهد وظایفی را انجام دهند که معمولاً به هوش انسانی نیاز دارند.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 90 بازدید

منابع محلی از ولایت کابل می‌گویند که یک مرد جوان در منطقه‌‌ی «۳۱۵ خیرخانه» از مربوطات شهر کابل توسط برادر همسرش به قتل رسیده است. دست‌کم دو منبع رسانه گوهرشاد گفته‌اند که این جوان «هجرت» نام داشت و حوالی ساعت ۱۲:۰۰ چاشت روز (یک‌شنبه، ۲۰ میزان) در منطقه‌ی خیرخانه به شکل فجیع به قتل رسیده است. منبع تاکید کرد که این مرد جوان حدود چهار ماه قبل همراه همسرش از خانه فرار کرده بود. منبع در ادامه افزوده است که این دو جوان پس از شکایت خانواده‌ی دختر توسط نیروهای حکومت سرپرست بازداشت و زندانی شده بود. همچنین رسانه‌ها گزارش داده‌اند که مسوولان حکومت فعلی این مرد جوان را در روزهای اخیر به نکاح هم‌ درآورده و سپس آزاد کرده بودند. منبع می‌گوید که این زوج بعد از مدتی از زندان آزاده شده بودند، اما هجرت توسط برادر همسرش با شلیک گلوله‌ی تفنگچه به قتل رسیده است. مسوولان محلی حکومت فعلی در کابل تا اکنون در مورد این رویداد اظهارنظر نکرده‌اند. قابل ذکر است که چندی پیش یک رویداد مشابه در ولایت سرپل رخ داد و یک پسر که به اتهام ارتباط تلفنی با یک دختر زندانی شده بود، پس از آزادی از زندان توسط برادر دختر به قتل رسید. پس از قتل پسر، دختر نیز خود را حلق‌آویز کرد و به زندگی‌اش پایان داد.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 77 بازدید

نادر یاراحمدی، رییس مرکز اتباع و مهاجرین خارجی وزارت امور داخله‌ی جمهوری اسلامی ایران می‌گوید که تلاش می‌شود میزان حضور مهاجران اهل افغانستان در این کشور به سه درصد کاهش یابد. خبرگزاری صدا و سیما به نقل از آقای یاراحمدی نوشته است که در حال حاضر میزان حضور مهاجران اهل افغانستان در ایران بیش از شش درصد است. در گزارش آمده است: «تنها اتباع مجاز می‌توانند در کشور باقی بمانند و اتباع غیرمجاز باید ترد شوند.» طبق ارقامی که رییس مرکز اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله ایران ارائه کرده، در هفت ماه گذشته، بیش از یک میلیون و ۴۱۰ هزار نفر از مهاجران افغان فاقد مدارک از ایران اخراج شده‌اند. نادر یاراحمدی هدف از اخراج مهاجران اهل افغانستان فاقد مدارک را «ایجاد نظم و امنیت» عنوان کرده است. همچنین فولکر تورک، کمیشنر عالی حقوق بشر سازمان ملل پیشتر گفته بود که در هفت ماه گذشته بیش از ۱.۹ میلیون افغانستانی از ایران و پاکستان اخراج شده‌اند. او خواستار توقف فوری اخراج تمام مهاجران و پناهجویان افغانستان شد. این اخراج‌ها در حالی پس از جنگ ایران و اسراییل شدت یافته است که افغانستان با بحران شدید حقوق بشری و انسانی مواجه ا‌ست و بسیاری از اخراج‌شد‌گان، از جمله زنان، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر در معرض خطر واقعی نقض حقوق بشر قرار دارند.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 128 بازدید

یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که چالش‌ها در مکاتب ابتدایی افغانستان همچنان پابرجا هستند و بسیاری از پسران به دلیل فقر ترک تحصیل می‌کنند. این نهاد با نشر اعلامیه‌ای گفته است: «آخرین تحلیل ما پیشرفت اندکی را در آموزش ابتدایی افغانستان نشان می‌دهد، اما چالش‌ها همچنان پابرجا هستند. بسیاری از پسران به دلیل فقر ترک تحصیل می‌کنند و وضعیت دختران نیز شکننده است.» در بخشی از اعلامیه‌ آمده است که ۲.۱۳ میلیون کودک در افغانستان هنوز به مکتب نمی‌روند. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در ادامه تاکید کرده است که سرمایه‌گذاری مداوم در آموزش افغانستان بسیار مهم است. همچنین یونیسف در گزارشی مشترک با یونسکو اعلام کرد که بررسی‌های آن‌ها نشان می‌دهد که آموزش در مقطع متوسطه هم‌ برای دختران و‌ هم پسران دچار بحران است و آن را معضل عمیق «یاد نگرفتن در مکتب» توصیف کرده است. یونیسف این وضعیت را پیامد سیاست‌های ضعیف و محدودکننده حکومت سرپرست در نظام آموزشی دانسته است. یونیسف و یونسکو از مقامات حکومت فعلی خواسته‌‌اند که ممنوعیت آموزش متوسطه و عالی دختران و زنان را فوراً لغو کنند. در گزارش پیش‌بینی شده است که اگر این ممنوعیت ادامه پیدا کند تا سال ۲۰۳۰ میلادی، نزدیک به چهار میلیون دختر از آموزش متوسطه محروم خواهند شد. در گزارش آمده است که امر پیامدهای عمیقی برای آینده کشور خواهد داشت.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 123 بازدید

آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد هشدار داده است که با شدت گرفتن بحران اقلیمی، بلایای طبیعی در سراسر جهان رو به افزایش است و زند‌گی میلیون‌ها انسان را نابود می‌کند. آقای گوترش بامداد امروز (دوشنبه، ۲۱ میزان) در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این حوادث، دهه‌ها دستاورد توسعه‌ای را از بین برده، اما با وجود این، بودجه برای کاهش پیامدهای بحران اقلیمی «به‌طور خطرناکی پایین» باقی مانده است. وی در ادامه تاکید کرده است که «در برابر افزایش خطر، باید افزایش سرمایه‌گذاری قرار گیرد» تا کشورها بتوانند در برابر بلایا و پیامدهای فزاینده تغییرات اقلیمی مقاومت کنند. او در ادامه افزوده است، در حالی‌ که خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی رو به گسترش است، جامعه‌ی جهانی باید با افزایش منابع مالی، برای ساخت آینده‌ای امن‌تر و پایدارتر اقدام کند. با این وجود چندی قبل، خبرگزاری فرانسه اعلام کرده بود که تغییرات اقلیمی در افغانستان از جمله خشک‌سالی و سیل‌های ناگهانی سبب آوارگی مردم این کشور شده است. در گزارش آمده بود که از اوایل سال جاری میلادی، بیش از پنج میلیون تن از تغییرات اقلیمی در سراسر افغانستان متاثر شده‌اند. خبرگزاری فرانسه گزارش داده بود که بیشتر مردم در افغانستان در خانه‌های گِلی زندگی می‌کنند و به شدت به کشاورزی و دامداری وابسته‌اند و آنان را در معرض تغییرات محیطی قرار می‌دهد.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 72 بازدید

صبح هنوز روشن نشده بود که باد خاک‌آلودی از سمت «چهارراهی تایمنی» وزیدن گرفت. زن چادری‌پوشی کنار دیوار بازار چوب‌فروشی نشسته بود. چادر خاک‌گرفته‌اش را محکم چسبیده بود و ظرف پلاستیکی کوچکی را پیش رویش گذاشته بود. هر از گاهی سرش را بلند می‌کرد تا ببیند کسی چیزی در آن انداخته یا نه. چشمانش گود رفته، گونه‌هایش لاغر و لب‌های خشکیده‌اش به سختی تکان می‌خوردند. نامش زرگل بود، ۳۷ ساله، اما چهره‌اش پیرتر از ۵۰ نشان می‌داد. سال‌هاست که زرگل در کوچه‌های کابل گدایی می‌کند؛ در سایه‌ی دیوارها، زیر آفتاب و باران، با دلی پر از اندوه و دستی خالی. اما کمتر کسی می‌داند که روزگاری در همین شهر، زندگی ساده اما پرمحبتی داشت. زرگل در سیزده‌سالگی به عقد درآمد. عروسی‌اش با گریه گذشت، نه با خوشی. پدرش کارگر سرک‌سازی بود و از فقر نجاتی نمی‌دید. وقتی مردی از همان محل به نام عبدالقدوس خواستگاری‌اش را کرد، پدرش گفت: «خوشبخت می‌شی دخترم. مرد آرامی‌ست، کارگر است، خانه هم دارد.» و او خاموش ماند؛ چون در آن قریه، دختر حق انتخاب نداشت. عبدالقدوس مردی ساده‌دل بود؛ نه دولتی، نه سیاست‌مدار، فقط یک مزدور روزانه که با بیل و کلنگ نان درمی‌آورد. اما دل نرم و مهربانی داشت. همیشه می‌گفت: «زرگل، اگر دنیا پر از ظلم هم باشه، مه نمی‌گذارم تو گرسنه بمانی.» و زرگل با همین حرف‌ها دلگرم می‌شد. خانه‌شان کوچک بود، در حاشیه‌ی شهر کابل، در محله‌ی شیدایی؛ خاکی اما پر از عشق. سال‌ها با کار و تلاش گذشت. پنج طفل آوردند؛ سه پسر و دو دختر. عبدالقدوس از صبح تا شام در شهر کار می‌کرد؛ گاهی در ساختمان، گاهی در باربری. شب‌ها با دستان زخمی اما چهره‌ی خندان برمی‌گشت و می‌گفت: «ما فقیر استیم، اما باهم خوش استیم.» و زرگل باور داشت که خوشبختی یعنی همین؛ سقف خانه، سایه‌ی شوهر، و لبخند طفل. اما در این سرزمین، خوشی عمر درازی ندارد... یک روز تابستانی بود، جمعه. عبدالقدوس گفت می‌رود مسجد جامع کابل برای نماز و بعد، چند بسته برنج و روغن بگیرد؛ از آن‌هایی که مردم برای نیازمندان می‌سپارند. زرگل چادرش را برداشت و گفت: «زود بیا، برنج تمام شده، بچه‌ها گرسنه‌اند.» و او خندید: «زود می‌آیم، نگران نباش.» اما دیگر هیچ‌وقت برنگشت. چند ساعت بعد، صدای انفجار در تمام شهر پیچید. مسجد جامع کابل لرزید، دود از گنبد بالا رفت. مردم می‌دویدند، فریاد می‌زدند، خون در کوچه‌ها جاری بود. گروه داعش مسئولیت حمله را گرفت. در آن حمله، بیش از پنجاه نفر کشته شدند؛ بیشترشان مردم بی‌دفاع، کارگر، پیر، کودک... و عبدالقدوس یکی از آن‌ها بود؛ تکه‌تکه، بی‌نام، بی‌نشانه. وقتی زرگل خبر را شنید، دوید تا مسجد. در میان جمعیت دنبال شوهرش گشت، اما چیزی از او نمانده بود. فقط کسی تکه‌ای از پیراهن خاکی‌اش را در دستش گذاشت و گفت: «شاید این از شوهرت باشد.» زرگل آن را گرفت، بویید و همان‌جا بی‌هوش شد. از آن روز، زندگی‌اش فرو ریخت. کسی نبود نان بیاورد. کسی نبود به طفل‌ها بگوید: «صبور باشید، پدرتان می‌آید.» پنج طفل کوچک و زنی تنها. حکومت آمد و گفت: «شاهد نداریم که شوهرت شهید است، کمکی نمی‌شود.» زرگل فقط گفت: «شهید نه، مظلوم.» اما کسی گوش نداد. ماه‌ها با نان خشک و اشک زنده ماندند. زرگل اول تلاش کرد کار کند؛ در خانه‌های مردم، ظرف شست، خیاطی کرد، اما مزدش ناچیز بود. هر جا رفت، گفتند زن تنها را نمی‌گیرند. وقتی دیگر هیچ راهی نماند، دلش را سنگ کرد و کنار بازار نشست؛ همان‌جایی که حالا نشسته است. اولین روزی که دستش را دراز کرد، از شرم تمام بدنش لرزید. چادر را روی صورت کشید تا کسی نشناسد. اما وقتی پسر کوچکش گفت: «مادر، نان می‌خواهم»، چشم‌هایش تار شد. همان روز، اولین ده افغانی را گرفت. آن را بوسید و زیر لب گفت: «این نان اطفال من است، نه گدایی.» از آن روز تا امروز، سال‌ها گذشته. زرگل هنوز هر صبح با صدای اذان بیدار می‌شود، وضو می‌گیرد، دست‌های زخم‌خورده‌اش را می‌بوسد و زیر لب می‌گوید: «خدایا، فقط مرا زنده نگه دار تا بچه‌هایم زنده بمانند.» سپس چادر خاکی‌اش را به سر می‌کشد و راه بازار چوب‌فروشی را پیش می‌گیرد. همان گوشه‌ی دیوار، جایی که سال‌هاست نشسته، باز هم می‌نشیند. مردم از کنارش می‌گذرند؛ بعضی با نگاهی دلسوز، بعضی با نیشخند و تمسخر. گاهی جوان‌ها صدایش می‌زنند: — «بی‌بی، چرا هر روز می‌آیی؟» او چیزی نمی‌گوید. فقط سرش را پایین می‌اندازد. بعضی‌ها هم خنده‌کنان می‌گویند: — «نمی‌خواهی گدایی کنی؟ بیا خانه‌ی ما، کار می‌دیم!» و همین حرف‌ها مثل خنجر، دلش را می‌شکافند. آری، گاهی مردم از فقر سنگ‌دل‌تر اند. بچه‌های زرگل حالا کنار او بزرگ شده‌اند. پسرش، جمال، شانزده‌ساله است؛ روزها پلاستیک و کاغذ جمع می‌کند. دخترهایش، پری‌گل و مه‌تاب، کنار مادرشان می‌نشینند و دستان کوچک‌شان را دراز می‌کنند. مردم گاهی دلسوزی می‌کنند، نانی، پیسه‌ای می‌دهند؛ اما بیشتر، بی‌تفاوت می‌گذرند، انگار که انسانی آن‌جا نیست. در این سال‌ها، زرگل بارها آسیب دیده. یک‌بار مردی با نام «خیر» او را به خانه برد، به‌ظاهر برای کمک. اما در را که بست، چهره‌ی واقعی‌اش را نشان داد. زرگل با ترس گریخت. از آن روز به بعد، دیگر به هیچ وعده‌ای اعتماد نکرد. همیشه می‌گوید: «خیر دروغین از دشمن هم خطرناک‌تر است.» خانه‌ی‌شان حالا یک اتاق نیمه‌خرابه است، در کوچه‌ای خاکی. سقفش چکه می‌کند، دیوارهایش نم‌زده و زمینش همیشه گل‌آلود. شب‌ها که همه می‌خوابند، زرگل بیدار می‌ماند. دعا می‌خواند، و آرام، با اشک، زیر لب می‌گوید: — «عبدالقدوس... ببین! بچه‌هایت زنده‌اند، اما فقیر. من هنوز نفس می‌کشم، اما مرده‌ام از درون. اگر تو بودی، هیچ‌وقت نمی‌گذاشتی این‌طور خوار شویم...» گاهی پسرش، جمال، از شدت گرسنگی فریاد می‌زند: — «مادر، من نمی‌خواهم فردا گدایی کنم. مردم به ما می‌خندند!» و زرگل، با اشک در چشمانش، آرام می‌گوید: — «اگر کار بود جان مادر، قسم به خدا، کار می‌کردم. اما در این شهر، حتی مردها بی‌کارند، زن‌ها چه کنند؟» دخترهایش نیز از آزار کوچه‌ها در امان نیستند. چند بار که کنار مادرشان نشسته بودند، پسران جوان با خنده و تمسخر از کنارشان گذشتند. یکی از آن‌ها گفته بود: — «این دختر گداست یا عروس آینده؟» زرگل دلش خواست فریاد بزند، دفاع کند، اما می‌دانست اگر چیزی بگوید، مردم بیشتر می‌خندند. فقط چادرش را پایین کشید و خاموش ماند. با آمدن زمستان، سرمای کابل نفس‌گیر می‌شود. زرگل و اطفالش در اتاق نیمه‌خرابه‌شان می‌لرزند. بخاری ندارند؛ تنها چند تخته چوب نم‌زده که از زباله‌ها جمع می‌کنند. دود آن چوب‌ها فضای اتاق را پر می‌کند، بچه‌ها سرفه می‌کنند. زرگل، در حالی که پتو را دورشان می‌پیچد، آرام می‌گوید: — «سرفه بهتر از مردن از سردی است.» هر بار که از جلوی مسجد جامع می‌گذرد، دلش می‌لرزد. بوی خون، فریاد، دود آن روز هنوز در ذهنش مانده. هنوز، وقتی صدای انفجاری از دور می‌شنود، فوری دستانش را روی گوش اطفالش می‌گذارد. هنوز باور ندارد که عبدالقدوس دیگر نیست. در خیال، همیشه فکر می‌کند روزی از دروازه وارد می‌شود و با همان لبخند همیشگی می‌گوید: — «زرگل، خسته نباشی، امروز نان آوردم.» اما واقعیت تلخ‌تر از خیال است. نه حکومت، نه مؤسسه‌ای، نه حتی همسایه‌ای—هیچ‌کس یادش نکرد. نه کمکی، نه توجهی، نه کلمه‌ای برای تسلای دل. زرگل سال‌هاست که با فقر، درد، آزار و سکوت زندگی می‌کند. با این‌همه، زبان به شکایت نگشوده. همیشه می‌گوید: — «اگر شکایت کنم، به چی کسی؟ همه خودشان گرفتار اند...» آن شب، وقتی همه خوابیدند، زرگل چادر کهنه‌اش را زیر سر گذاشت، به سقف نم‌زده‌ی اتاق خیره شد و صدای باد را از لای سوراخ‌های دیوار شنید. زیر لب زمزمه کرد: «عبدالقدوس... کاش امروز را می‌دیدی. کاش می‌دیدی که دخترت دست دراز کرده. کاش می‌دیدی که من هنوز زنده‌ام، ولی بی‌جان... کاش، فقط کاش...» و اشک‌هایش آرام، بی‌صدا، از گوشه‌ی چشم فرو ریخت و بر خاک سرد چکید. در آن شب طولانی، تنها صدای گریه‌ی زنی بود که با باد قاطی می‌شد—در کوچه‌ای خاموش، در شهری که دیگر هیچ‌کس یادش نبود، زنی هنوز زنده بود. زنده، فقط برای نانی خشک، برای لبخند کودکانش، برای فردایی که شاید... هرگز نیاید. گاهی در دل شب، وقتی همه در خواب‌اند، زرگل آهسته از خانه بیرون می‌رود. به آسمان خیره می‌شود، ستاره‌ها را نگاه می‌کند، دست‌های پینه‌بسته‌اش را بلند می‌کند و با صدایی که فقط خدا می‌شنود، می‌گوید: «خدایا، اگر قرار است ما همین‌طور زنده بمانیم، مرا ببر، اما بچه‌هایم را نجات بده. نمی‌خواهم دخترانم روزی سرنوشت مرا تکرار کنند.» صبح روز بعد، دوباره به همان دیوار بازار چوب‌فروشی برمی‌گردد. چادر را روی سر می‌کشد، ظرف پلاستیکی کوچک را پیش پایش می‌گذارد و در دل با خدا راز می‌گوید. مردم بی‌تفاوت از کنارش می‌گذرند؛ برخی افغانی‌ای می‌اندازند، برخی نه. اما هیچ‌کس نمی‌بیند که زیر آن چادر خاک‌خورده، زنی نشسته که روزی خانه‌ای داشت، شوهری داشت، امیدی داشت—و حالا تنها چیزی که دارد، درد است. خورشید که پایین می‌رود و سایه‌ها کش می‌آیند، بازار آرام‌آرام خلوت می‌شود. زرگل سکه‌های اندکش را جمع می‌کند و با اطفالش به سوی خانه می‌رود. در مسیر، از خانه‌های روشن صدای خنده‌ی کودکان دیگر می‌آید. مه‌تاب، دختر کوچکش، با چشمانی خسته می‌پرسد: «مادر، ما هم روزی خانه‌ی روشن می‌گیریم؟» زرگل لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید: «اگر خدا خواست، مادرجان.» اما در دلش می‌داند این امید، بیشتر برای ادامه دادن است تا رسیدن. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 123 بازدید

سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که هر چهار دقیقه، چهار زن در سراسر جهان به سرطان پستان مبتلا می‌شوند. این سازمان به مناسبت «ماه آگاهی‌بخشی سرطان پستان» با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که از هر چهار زن مبتلا به سرطان پستان، یک زن بر اثر این بیماری جان خود را از دست می‌دهد. سازمان ملل متحد در ادامه تاکید کرده است که تغییر سبک زندگی می‌تواند خطر ابتلا به این بیماری را کاهش دهد. اعلامیه اقدامات از جمله، عدم مصرف سیگرت، محدود کردن یا اجتناب از الکل و فعالیت بدنی منظم و ورزش روزانه برای جلوگیر از مبتلا شدند به بیماری سرطان پستان را پیشنهاد کرده است. اعلامیه در ادامه افزوده است که سازمان ملل متحد از کشور‌ها و مردم خواسته است با رعایت سبک زند‌گی سالم و انجام آزمایش یا معاینه برای تشخیص زودهنگام، سلامتی زنان را حفظ کرده و مرگ‌و‌میر ناشی از سرطان پستان را کاهش دهند. ماه اکتوبر از دهه ۱۹۸۰ میلادی در ایالات متحده به عنوان ماه آگاهی‌بخشی سرطان پستان آغاز شد. این آگاهی‌بخشی ابتدا توسط انجمن سرطان آمریکا برگزار شد، بعدها این طرح توسط سازمان جهانی صحت (WHO) و سایر نهادهای بین‌المللی پذیرفته شد و به سطح جهانی گسترش یافت. هدف از آن افزایش آگاهی، تشویق به انجام آزمایش یا معاینه برای تشخیص زودهنگام و کاهش مرگ‌ومیر زنان ناشی از سرطان پستان عنوان شده است. در حالی سازمان ملل متحد این گزارش را نشر می‌کند که سازمان جهانی صحت هشدار داده بود که افزایش بیماری‌های قلبی، دیابت، سرطان و مشکلات مزمن ریوی در میان زنان افغانستان نگران‌کننده است. این سازمان گفته بود که سرطان سینه و سرطان دهانه رحم از جمله سرطان‌های شایع در میان زنان افغانستان هستند و تنها بیماری‌های قلبی‌ و عروقی هر سال جان بیش از ۴۰ هزار نفر را در افغانستان می‌گیرد.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 100 بازدید

امیرخان متقی، وزیر امور خارجه‌ی حکومت سرپرست درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که آموزش دختران و زنان در افغانستان بالاتر از صنف ششم «تا امر ثانی» تعلیق شده است. آقای متقی این اظهارات را در نشست خبری دهلی‌نو مطرح کرده و در پاسخ به سوال خبرنگار زن هندی در مورد آموزش دختران در افغانستان گفت که آموزش دختران و زنان به صورت کامل تعلیق نشده و اکنون دو میلیون و ۸۰۰ هزار دختر در افغانستان درس می‌خوانند. وی در ادامه تاکید کرده است که در حال حاضر حدود ده میلیون دانش‌آموز در این کشور مشغول آموزش‌اند که از این میان، دست‌کم دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر دختر هستند. همچنین آقای متقی در بخشی از صحبت‌هایش افزوده است که در سفر خود به دارالعلوم دیوبند، درباره تبادل تجربیات علمی میان افغانستان و این مرکز دینی گفتگو کرده است. در حالی این اظهارات مطرح می‌شود که حکومت فعلی پس از تسلط بر افغانستان، زنان و دختران را از آموزش و ‏تحصیل محروم کرده است. حکومت فعلی در آخرین محدودیت خود، ‏دروازه‌های انستیتوت‌های طبی را به‌روی دختران بست، در حالی که ‏بخش صحت افغانستان با کمبود پرسنل مواجه است.‏ این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 428 بازدید

نوزاد نارس به نوزادی گفته می‌شود که حدود سه هفته قبل از زمان طبیعی تولد، یعنی در هفته ۳۷ یا زودتر، به دنیا آمده باشد. بارداری کامل معمولاً ۴۰ هفته طول می‌کشد. تولد زودرس می‌تواند خطرات جدی برای سلامت نوزاد ایجاد کند، زیرا بسیاری از اندام‌ها مانند مغز، ریه‌ها و کبد تا هفته‌های پایانی بارداری همچنان در حال رشد و تکامل هستند. نوزاد نارس ممکن است در گرم ماندن، تغذیه یا رشد طبیعی با مشکل مواجه شود و همچنین در معرض خطر تأخیر رشد در آینده باشد. با این حال، پیشرفت‌های پزشکی احتمال بهبود نوزادان نارس را افزایش داده است و بسیاری از آن‌ها می‌توانند به کودکان سالمی تبدیل شوند. انواع زایمان زودرس پزشکان زمانی که زایمان در هفته ۳۹ یا پس از آن انجام شود، بارداری را کامل (ترم) می‌دانند. تحقیقات نشان می‌دهد نوزادانی که بعد از هفته ۳۹ به دنیا می‌آیند، کمتر به مراقبت‌های ویژه نیاز پیدا می‌کنند. زایمان زودرس (قبل از هفته ۳۷) به چهار دسته تقسیم می‌شود: نارس دیررس: تولد بین هفته‌های ۳۴ تا ۳۶. این نوع زایمان شایع‌ترین حالت نارس بودن است. نسبتاً نارس: تولد بین هفته‌های ۳۲ تا ۳۴. خیلی زودرس: تولد پیش از هفته ۳۲. بسیار نارس: تولد پیش از هفته ۲۵. علائم نارس بودن نوزاد علائم نارس بودن ممکن است در هر نوزاد متفاوت باشد، اما برخی از علائم شایع عبارتند از: وزن کم هنگام تولد. مشکلات تنفسی. دمای پایین بدن. وجود موهای ظریف روی بدن. مشکلات تغذیه. عوامل خطر زایمان زودرس شما ممکن است در معرض خطر زایمان زودرس باشید اگر: بارداری چندقلویی (دوقلو، سه‌قلو یا بیشتر) دارید. سن شما کمتر از ۱۷ سال یا بیشتر از ۳۵ سال است. سابقه خانوادگی یا شخصی زایمان زودرس دارید. در دوران بارداری سیگار می‌کشید، الکل مصرف می‌کنید یا از مواد مخدر استفاده می‌کنید. وزن شما قبل از بارداری کم بوده یا در دوران بارداری به اندازه کافی وزن اضافه نکرده‌اید. عوارض زایمان زودرس نوزاد نارس زمان کافی برای رشد کامل را ندارد، به این معنا که برخی از اندام‌ها و سیستم‌های بدن او ممکن است برای زندگی خارج از رحم آماده نباشند. این وضعیت می‌تواند منجر به مشکلات جدی سلامتی شود. نوزادان نارس معمولاً قبل از ترک بیمارستان به مراقبت ویژه در بخش NICU نیاز دارند. برخی از شایع‌ترین مشکلات سلامت نوزادان نارس عبارتند از: کم‌خونی: کمبود گلبول‌های قرمز سالم. آپنه نارس: وقفه‌های موقت در تنفس. مشکلات ریوی: شامل سندرم دیسترس تنفسی و دیسپلازی برونکوپولمونری. خونریزی داخل مغزی: خونریزی در مغز. زردی نوزاد: افزایش سطح بیلی‌روبین در خون. انتروکولیت نکروزان: التهاب روده. سپسیس نوزادی: عفونت شدید خون. مجرای شریانی باز: جریان خون غیرطبیعی در قلب. رتینوپاتی نارس: مشکلات رگ‌های خونی در چشم. عوامل مرتبط با زایمان زودرس زایمان زودرس ممکن است به علت‌های مختلفی رخ دهد که شامل موارد زیر است: عفونت یا التهاب: عفونت داخل رحمی یا کوریوآمنیونیت. اتساع بیش از حد رحم: مانند بارداری چندقلویی یا جفت غیرطبیعی. خونریزی‌های رحم: که ممکن است منجر به زایمان زودرس شود. فعالیت‌های زودرس غدد جنین: که به فرآیند زایمان سرعت می‌بخشد. تشخیص دقیق علت زایمان زودرس در بسیاری از موارد دشوار است، زیرا عوامل مختلف می‌توانند به طور هم‌زمان نقش داشته باشند. علائم زایمان زودرس برخی از علائم هشداردهنده زایمان زودرس عبارتند از: چهار یا بیشتر انقباض رحمی در یک ساعت. اتساع دهانه رحم همراه با افاسمان. خونریزی واژینال در سه‌ماهه سوم بارداری. درد شدید در لگن یا کمر. ترشحات آبکی از واژن (نشان‌دهنده پارگی زودرس غشاها). مراقبت‌های پزشکی و پیشگیری معاینات دوران بارداری: پزشک در طول بارداری با انجام معاینات لازم، سلامت مادر و جنین را تحت نظر می‌گیرد. شرکت در تمام معاینات دوران بارداری و انجام به‌موقع آزمایش‌ها بسیار مهم است. پیشگیری: ترک سیگار، الکل و مواد مخدر در دوران بارداری. حفظ وزن مناسب پیش از بارداری و افزایش وزن کافی در دوران بارداری. مشورت با پزشک برای مدیریت عوامل خطر. دسته بندی اصلی علل زایمان زودرس عبارتند از القای زایمان زودرس و زایمان زودرس خود به خود. تعیین علت دقیق زایمان زودرس خود به خودی دشوار است و ممکن است در همان زمان توسط عوامل مختلف ایجاد شود. تحقیقات موجود در مورد دهانه رحم محدود است و بنابراین در تشخیص اینکه چه چیزی طبیعی است یا نیست محدود است. چهار مسیر مختلف شناسایی شده‌اند که می‌توانند منجر به زایمان زودرس شوند و شواهد قابل‌توجهی دارند که شامل فعال شدن زودرس غدد درون ریز جنین، اتساع بیش از حد رحم (جفت شدن جفت)، خونریزی دسیدوال و التهاب یا عفونت داخل رحمی می‌شوند. شناسایی زنانی که در معرض خطر بالای زایمان زودرس هستند، خدمات بهداشتی را قادر می‌سازد تا مراقبت‌های تخصصی را برای این زنان و نوزادانشان ارائه دهند، برای مثال بیمارستانی با بخش مراقبت ویژه نوزاد مانند بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان (NICU). در برخی موارد، ممکن است به تعویق انداختن زایمان. سیستم های رتبه بندی خطر به عنوان رویکردی برای شناسایی افراد در معرض خطر پیشنهاد شده است، با این حال، هیچ تحقیق قوی در این زمینه وجود ندارد، بنابراین مشخص نیست که آیا استفاده از سیستم های امتیازدهی خطر برای شناسایی مادران باعث طولانی شدن بارداری و کاهش تعداد زایمان های زودرس می شود یا خیر. یا نه. علائم و نشانه های زایمان زودرس شامل چهار یا بیشتر انقباضات رحمی در یک ساعت است. در مقایسه با زایمان کاذب، زایمان واقعی با اتساع دهانه رحم و افاسمان همراه است. همچنین، خونریزی واژینال در سه ماهه سوم، فشار زیاد در لگن، یا درد شکم یا کمر می‌تواند نشانه‌هایی از تولد زودرس باشد. ترشح آبکی از واژن ممکن است نشان دهنده پارگی زودرس غشاهایی باشد که نوزاد را احاطه کرده است. در حالی که ممکن است پارگی پرده ها با زایمان همراه نباشد، معمولاً زایمان به عنوان عفونت (کوریوآمنیونیت) یک تهدید جدی برای جنین و مادر نشان داده می شود. در برخی موارد، دهانه رحم بدون درد یا انقباضات احساسی زودرس گشاد می شود، به طوری که ممکن است مادر تا اواخر مراحل زایمان علائم هشدار دهنده نداشته باشد. مراقبت‌های پزشکی دوران بارداری: پزشک شما در طول بارداری با انجام معاینات لازم، سلامت شما و کودکتان را تحت نظر می‌گیرد. پس فراموش نکنید که در تمام معاینات دوران بارداری حضور داشته باشید و آزمایش های دوران بارداری را به موقع انجام دهید. نویسنده: داکتر معصومه پارسا

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 116 بازدید

پژوهشگران در استرالیا درتازه‌ترین مورد اعلام کرده‌اند که با انجام پژوهش گسترده، ۱۶ نوع ویژگی ژنتیکی مرتبط با افسردگی را در زنان و تنها ۸ نوع آن را در مردان یافته‌اند. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که زنان به‌دلیل برخی ویژگی‌های ژنتیکی خاص، بیشتر در معرض خطر افسردگی هستند. نتایج این پژوهش که ادعا می‌شود بزرگ‌ترین پژوهش ژنتیکی تا امروز درباره تفاوت‌های جنسیتی در مورد افسردگی است، در مجله بین‌المللی بریتانیایی «Nature Communications»، منتشر شده است. دکتر بریتنی میچل، پژوهشگر ارشد در آزمایشگاه اپیدمیولوژی ژنتیکی در استرالیا، گفت: «ما از پیش می‌دانستیم که احتمال ابتلای زنان به افسردگی در طول زندگی‌شان دو برابر مردان است.» وی در ادامه تاکید کرد: «همچنین می‌دانیم که افسردگی در هر فرد شکل متفاوتی دارد، اما تاکنون پژوهش‌های ثابتی برای توضیح این‌که چرا افسردگی زنان و مردان را به‌گونه‌های متفاوتی تحت تأثیر قرار می‌دهد، از جمله نقش احتمالی ژنتیک، انجام نشده بود.» این مطالعه یادآور شد که دلایل گوناگونی برای این تفاوت وجود دارد، از جمله عوامل رفتاری، محیطی و زیستی. برای نمونه، مردان کمتر تمایل به درخواست کمک دارند که منجر به کم‌تشخیص‌دادن افسردگی در آنان می‌شود، در حالی که زنان بیشتر در معرض خشونت جنسی و آزارهای بین‌فردی قرار دارند. در این پژوهش آمده است که مجموعه این عوامل نشان می‌دهد برای درک سازوکارهای اصلی افسردگی، باید از یک «رویکرد چندوجهی» استفاده کرد، اما احتمال دارد تفاوت‌های ژنتیکی یکی از مؤلفه‌های اصلی سازوکارهای زیستی این نابرابری‌ها باشد. پژوهشگران دی‌ان‌ای پنج گروه بین‌المللی از استرالیا، هالند، ایالات متحده و دو گروه از بریتانیا را بررسی کردند. آنان بیش از ۱۳۰ هزار زن و ۶۴ هزار مرد مبتلا به افسردگی و بیش از ۱۵۹ هزار زن و ۱۳۲ هزار مرد بدون افسردگی را تحت بررسی قرار دادند. نویسندگان پژوهش اذعان کردند که در نمونه‌ها، شمار زنان افسرده تقریبا دو برابر مردان بوده است، اما تحلیل‌های تکمیلی انجام دادند تا اطمینان یابند یافته‌ها ناشی از تفاوت در حجم نمونه نیست. پروفیسور «فیلیپ میچل» از دانشکده پزشکی بالینی دانشگاه نیو ساوت‌ویلز در استرالیا گفت: «مدت‌هاست که در جهان درباره این‌که چرا افسردگی در زنان شایع‌تر از مردان است، بحث وجود دارد. بیشتر پژوهش‌ها نشان داده‌اند که زنان دو تا سه برابر بیشتر از مردان در معرض خطر افسردگی قرار دارند.» در ادامه آمده است: «تاکنون نظریه‌های غالب بیشتر بر عوامل اجتماعی و روان‌شناختی متمرکز بوده‌اند، برای نمونه نقش مراقبتی زنان در خانواده در مقایسه با نقش درآمدزایی مردان، یا آسیب‌پذیری‌های شخصیتی در زنان.» میچل گفت: «این پژوهش ژنتیکی بسیار جالب و گسترده، شواهد محکمی ارائه می‌دهد که این تفاوت‌ها در نرخ افسردگی ممکن است واقعا ناشی از عوامل ژنتیکی باشند. یافته‌های آماری نشان می‌دهد زنان در دی‌ان‌ای خود نواحی بیشتری مرتبط با خطر افسردگی دارند.» او در پایان گفت: «این یافته‌ها نشان می‌دهد که در آینده ممکن است درمان‌های دارویی متفاوتی برای زنان و مردان طراحی شود، زیرا با شناخت بهتر سیستم‌های زیستی، می‌توان داروهای اختصاصی‌تر برای هر جنس تهیه کرد.»

ادامه مطلب