وزارت امور خارجهی شیلی درتازهترین مورد اعلام کرده است که پرونده نقض حقوق زنان توسط حکومت سرپرست افغانستان، از سوی شش کشور به دادگاه لاهه ارجاع داده شده است. این وزارت با نشر اعلامیهای گفته است که شش کشور از جمله شیلی، فرانسه، لوکزامبورگ، مکسیکو، کاستاریکا و اسپانیا پای این پرونده امضا کرده و آن را به دادگاه بینالمللی کیفری ارجاع دادهاند. در اعلامیه آمده است که این کشورها از دادستان دادگاه بینالمللی کیفری خواستهاند که به وضعیت وخیم حقوق بشر زنان در افغانستان توجه کند. براساس اعلامیهی وزارت خارجه شیلی، دادگاه لاهه تحقیقات در افغانستان را پس از سال ۲۰۲۲ میلادی از سر گرفته است. همچنین بخشی از اعلامیه آمده است که دادگاه لاهه نقض حقوق زنان و سرکوب سیستماتیک در افغانستان را مورد توجه قرار دهد. این در حالی است که پیش از این نیز بیش از ۲۰ کشور از جمله کانادا، آلمان، استرالیا و هلند از طرح شکایت علیه حکومت سرپرست به دلیل نقض حقوق زنان به دادگاه لاهه خبر داده بودند. قابل ذکر است که حکومت فعلی پس از تسلط دوباره بر افغانستان، زنان را از اساسیترین حقوقشان از جمله تحصیل، کار و آزادیهای فردی محروم کردهاند. محدودیتهای حکومت فعلی، باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بمانند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
برچسب: رسانه گوهرشاد
دادگاه عالی حکومت سرپرست اعلام کرده است که مجازات شلاق بر ۱۰ نفر، از جمله دو زن در ولایتهای غور، بلخ و خوست را اجرا کرده است. دادگاه عالی با نشر خبرنامهای گفته است که در ولایت غور شش نفر، بهشمول یک زن با اتهامات «فساد اخلاقی»، «زنا» و «لواطت» محاکمه شده و از سوی دیوان جزای دادگاه مرافعه این گروه از ۲۵ تا ۳۹ ضرب شلاق و از پنج ماه تا دو سال زندان محکوم شدهاند. در خبرنامه آمده است که احکام شلاق بر این افراد دیروز (چهارشنبه، ۷ قوس) در ورزشگاه غور اجرا شده است. همچنین در بخشی از خبرنامه آمده است که دیروز در ولسوالی کوه البرز ولايت بلخ نیز دو نفر متهم به «لواطت» در ملاءعام شلاق زده شدهاند. دادگاه عالی حکومت سرپرست تاکید کرد که این دو نفر هریک به چهار سال حبس تنفيذی و ۳۵ ضرب شلاق محکوم شدهاند. دادگاه عالی در ولسوالی نادرشاهکوت ولايت خوست هم یک مرد و یک زن را در ملاءعام شلاق زدهاند. بهگفتهی دادگاه عالی، این دو نفر متهم به فساد اخلاقی بودند و در دادگاه این گروه هر یک به ۳۹ ضرب شلاق محکوم شده بودند. این در حالی است که دادگاه عالی دیروز در پروان هم یک مرد را ۸۰ ضرب شلاق زدهاند. این گروه گفته است که حکم جرم «قذف» را بر این مرد اجرا کرده است. بهگفتهی دادگاه عالی، این مرد اتهام «زنا» را به یک مرد دیگر بسته بود، اما در محاکم ثابت نتوانسته بود.
اوچا یا دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد میگوید که ۲۳.۷ میلیون نفر در افغانستان به کمکهای بشردوستانه نیازمند هستند که ۹.۲ میلیون کودک شامل آنان هستند. این سازمان با نشر گزارشی گفته است که محدودیتهای وضع شده بر حقوق و آزادیهای اساسی زنان و دختران، یکی از عواملی است که بهبودی وضعیت بشری در افغانستان را «به چالش» کشیده است. در ادامه آمده است که درگیریها، فقر ریشهدار، سطوح بالای ناامنی غذایی و سوء تغذیه، بیجاشدنهای مداوم داخلی، آلودگی گسترده موادمنفجره، بلایای طبیعی مکرر، شیوع بیماریهای همهگیر، اثرهای تغییرات اقلیمی و شرایط سیاسی، عوامل دیگر وضعیت دشوار بشری در کشور عنوان شده است. همچنین برنامه جهانی غذا در گزارشهای ماه عقرباش گفته بود که افغانستان یکی از ۲۲ کشوری در جهان است که با بحران گرسنگی روبرو است و ۱۲.۴ میلیون نفر در این کشور در سطح ناامنی غذایی «حاد» قرار دارند. این سازمان گفته است که بسیاری از شهروندان افغانستان نمیدانند وعده غذایی بعدی شان را چگونه به دست بیاورند. در عین حال این سازمان در متنی که همراه با ویدیویی به تاریخ ۱۷ عقرب در حساب کاربری ایکس خود منتشر کرد، گفته بود که برخی خانوادهها در افغانستان به دلیل فقر و گرسنگی شدید، دختران خردسال خود را به ازدواج میدهند.
رسانههای محلی گزارش دادهاند که مقامهای محلی حکومت سرپرست در ولایت بامیان، صنفهای آموزشی تسریعی تحت حمایت صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) در این ولایت را بسته کردهاند. رسانهها گزارش دادهاند که این صنفهای آموزشی با حمایت مالی صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد، توسط مؤسسات «انکشافی افغان» و «انکشاف و ابتکار وطن» برای دختران بازمانده از مکتب و پایینتر از صنف ششم ایجاد شده بود. همچنین دستکم سه منبع تاکید کردند که عنایتالله سهار، رییس معارف بامیان، روز (سهشنبه، ۶ قوس) به آمرین ریاست معارف این ولایت دستور داده که تمام صنفهای تسریعی که از طرف موسسات بینالمللی حمایت میشوند «الی امر ثانی» مسدود شوند. تا اکنون دلیل این اقدام رییس معارف ولایت بامیان روشن نیست. منبع میگوید که حدود دو هزار دختر دانشآموز در این صنفها درس میخواندند که اکثریت شان صنفهای چهارم و پنجم بودند. سازمان حمایت از کودکان سازمان ملل متحد نیز تا اکنون در این رابطه اظهار نظری نکرده است. همچنین رسانهها گزارش دادهاند که مسوولان محلی ولایت ارزگان نیز بهتازگی صنفهای آموزشی یونیسف و شورای پناهندگان ناروی را مسدود کردهاند. همچنین پیشتر صنفهای آموزشی نهادهای کمکرسان در ولایتهای هلمند و قندهار هم مسدود شده بودند. این در حالی است که پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، حقوق و آزادیهای زنان و دختران به شدت محدود شد و علاوه بر ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم، زنان و دختران از حضور در دانشگاهها نیز محروم شدهاند. محدودیتهای حکومت فعلی، باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بمانند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
منابع محلی از ولایت فاریاب میگویند که یک مرد در ولسوالی قیصار این ولایت همسر و دختر دوسالهاش را به قتل رسانده است. دستکم سه منبع از نزدیکان این مرد گفتهاند که همسر این مرد حامله نیز بوده است. منبع تاکید کرد که این رویداد (سهشنبهشب، ۶ قوس) در روستای «قهشقر» از مربوطات ولسوالی قیصار رخ داده است. براساس معلومات منابع این مرد «محمدداوود» نام دارد و باشندهی اصلی روستای «سنجدک» ولسوالی «چهلگزی» ولایت فاریاب میباشد. منبع افزود که محمدداوود همراه خانوادهاش در روستای «قهشقر» ولسوالی قیصار مهمان بودند. در ادامه آمده است که این مرد همسر و دختر دوسالهاش را در خانهی میزبان به قتل رسانده است. منبع میگوید که همسر این مرد فاطمه نام داشت و حدود ۲۲ ساله نیز سن داشت و دخترش نیز دوساله بود و آتیه نام داشت. در ادامه آمده است که محمدداوود دختر و همسرش را با شلیک گلولهی تفنگچه به قتل رسانده و سپس فرار کرده است. منابع علت این قتل را «دعوای خانگی» میدانند. مسوولان محلی در فاریاب تا اکنون در مورد این رویداد اظهارنظر نکردهاند. پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتلهای مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و بهویژه در ولایت فاریاب افزایش کمپیشینه یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
متخصصان مغز در گروه تحقیقاتی پزشکی و زیستفناوری مایکروسافت موسوم به Health Futures، یک مدل هوش مصنوعی ایجاد کردهاند که تومورها، سرطان پوست، عفونتهای قفسه سینه و سایر مشکلات سلامتی را شناسایی میکند. متخصصان سلامت، با ارائه دادههای حاصل از روشهای تصویربرداری مرسوم به این هوش مصنوعی، میتوانند از این مدل برای تشخیص علائمی از بیماری استفاده کنند که در غیر این صورت ممکن است مورد توجه قرار نگیرد. به طور معمول، تصاویر حاصل از سونوگرافی، سیتی اسکن، روشهای امآرآی و سایر روشها به متخصصان انسانی فرستاده میشود که هر تصویر را به دقت بررسی کنند. دستههای سلولی غیرمعمول، تغییر جزئی در شکل سلولهای پوستی، مایعی که میتواند نشان دهنده عفونت ریه و غیره باشد مورد بررسی قرار میگیرند. اما ریزترین نشانههای خطر، میتوانند از زیر چشم رادار عبور کنند و احتمال اینکه بیمار ابتلا به یک مشکل خطرناک سلامتی را قبل از پیشرفت متوجه شود، از بین برود. برخی از مراحل شناسایی، مانند شناسایی تومور و نقشهبرداری شکل دقیق آن، توسط گروهای جداگانه انجام میشود و برخی از اکتشافات بالقوه به ناچار از بین میروند. هدف مدل BiomedParse پر کردن این شکافها با کمک به انسانها در انجام سه مرحله اصلی پردازش تصویر پزشکی یعنی یافتن موارد خطرناک، تشخیص و تقسیمبندی آنها است. Health Futures میگوید که مدل آنها در ۹ روش تصویربرداری بهتر از چشم انسان عمل میکند و با موفقیت به عنوان یک راه حل تجزیه و تحلیل «کلی» برای طیف گستردهای از تخصصها کاربرد دارد. برای ساخت این مدل هوش مصنوعی، محققان از جیپیتی-۴ اُپنایآی برای ایجاد یک مجموعه داده متمرکز بر دو مرحله اول پردازش تصاویر پزشکی استفاده کردند که شامل یافتن مورد خطرناک(شناسایی یک ناهنجاری) و تشخیص(تصویربرداری از آنچه که دقیقا باعث ایجاد ناهنجاری در محیط میشود)، بود. این مجموعه داده شامل بیش از شش میلیون تصویر از اندام، بافت شناسی و ناهنجاریهای متفرقه و توضیحات متنی همراه با آن از سراسر بدن بود. این تصاویر هوش مصنوعی BiomedParse را قادر میسازد تا جزئیات ریز را از تصاویر سیتیاسکن، امآرآی، اشعه ایکس، فراصوت، آسیبشناسی، فوندوس(پشت چشم)، درموسکوپی، آندوسکوپی و OCT(موج نور) تشخیص دهد. متخصصان پزشکی مجموعهای از تصاویر برای مثال اسلایدهای آسیبشناسی از کبد بیمار و یک متن ساده را در اختیار این هوش مصنوعی قرار میدهند. سپس این مدل، اسلایدها را با تصاویر آموزشی مرتبط با بیماری ذکر شده در متن، مقایسه میکند. اگر مدل نشانههایی از آن بیماری را پیدا کند، آن را اعلام میکند و اگر پیدا نکند، درخواست کاربر را به عنوان نامعتبر رد میکند. Health Futures ادعا میکند که هوش مصنوعی BiomedParse با موفقیت سرطان پوست، کیست، عفونت قفسه سینه ناشی از کووید-۱۹ و تومورها را در سراسر بدن شناسایی کرده است. مشخص نیست که آیا این گروه قصد دارد این فناوری را تجاریسازی کند یا خیر. در این میان، سایر مدلهای هوش مصنوعی به متخصصان پزشکی کمک میکنند تا سرطان لوزالمعده، سرطان ریه، سرطان پستان و سایر شرایط تهدیدکننده حیات را شناسایی و پیشبینی کنند.
نویسنده: مهدی مظفری از سال ۲۰۲۱م که نظام در افغانستان تغییر کرد، اقلیتهای مذهبی این کشور در معرض تهدیدات جدی و حملات هدفمند ددمنشانه قرار گرفتهاند. این گروههای مذهبی، بهویژه شیعیان و صوفیان، بهصورت مستمر قربانی خشونت و ترور شدهاند. حکومت سرپرست که مسئولیت تأمین امنیت تمامی شهروندان افغانستان را بر عهده دارد، تاکنون در این زمینه ناکام بوده و نتوانسته است از وقوع چنین حوادث دلخراشی جلوگیری کند. در تازهترین نمونه از این خشونتها، یک حمله تروریستی خونین در زیارتگاه «سید پادشاه آقا سادات» در ولسوالی نهرین ولایت بغلان رخ داد. مهاجمی مسلح با استفاده از سلاحی مجهز به صداخفهکن، به جمع عابدان بیدفاعی که بر روی جانماز نشسته بودند، آتش گشود و ده نفر از پیروان صوفی را به شهادت رساند. ویدئوهای منتشر شده از این حادثه دلخراش، بهوضوح نشان میدهد که این افراد در حال عبادت و نیایش بودند که هدف این حمله وحشیانه قرار گرفتند. عوامل و ریشههای حملات تروریستی علیه شیعیان و صوفیان بسیاری از حملات تروریستی و ددمنشانه علیه اقلیتهای مذهبی که اغلب توسط گروههای تروریستی و افراطی چون داعش صورت میگیرد، ریشه در تفاسیر تندروانه و افراطی از اسلام دارد که در آن، هرگونه تفاوت عقیدتی و مذهبی بهعنوان انحراف تلقی شده و با خشونت پاسخ داده میشود. صوفیان به دلیل باورها و عقایدی که بهزعم گروههای افراطی از اسلام منحرف است، همواره هدف حملات قرار گرفتهاند. حملات متعدد گروههای تکفیری در افغانستان نشان میدهد که این گروهها، شیعیان و صوفیان را بیشتر مورد هدف عملیات ددمنشانه و وحشیانه خود قرار دادهاند. سازمان ملل متحد در گزارشهای خود بارها به افزایش خشونت علیه این اقلیتها در افغانستان اشاره کرده است. بهعنوانمثال، در گزارش سال ۲۰۲۳ این سازمان آمده است که دستکم چهار حمله بزرگ علیه صوفیان در افغانستان رخداده که در نتیجه آن دهها نفر کشته و زخمی شدهاند. از جمله این حملات میتوان به حمله به مسجد «صاحب خلیفه» در کابل و مسجد «مولوی سکندر صوفی» در کندز اشاره کرد که هر دو در سال ۲۰۲۲ و با تلفات جانی سنگین رخ دادند. انفجار انتحاری در مسجد امامزمان شهر پلخمری در سال گذشته که در جریان برگزاری نمازجمعه رخ داد و منجر به کشته و زخمیشدن دهها نفر شیعی شد، تنها یکی از نمونههای بارز این حملات علیه شیعیان افغانستان است. ناکامی دولت در تأمین امنیت اقلیتهای مذهبی درحالیکه انتظار میرفت حکومت سرپرست بهعنوان حاکمان جدید افغانستان، امنیت تمامی شهروندان بهویژه اقلیتهای مذهبی را تأمین کنند، اما نهتنها در این امر ناکام بودهاند، بلکه تلاش کردهاند تا آزادیهای مذهبی این گروهها را نیز محدود کنند. منابع محلی در بغلان گزارش میدهند که حاکمان فعلی علاوه بر محدودکردن برگزاری مراسم مذهبی شیعیان، به صوفیان نیز هشدار دادهاند که از برگزاری حلقه ذکر خودداری کنند. ناکامی حکومت فعلی در تأمین امنیت شیعیان و صوفیان، نشان میدهد که شبکههای تروریستی در افغانستان بهخوبی سازماندهی شده و توانایی انجام عملیات پیچیده را دارند. باید گفت ادامه این روند نهتنها امنیت افغانستان را به خطر میاندازد، بلکه میتواند به بیثباتی منطقه نیز دامن بزند. برای مقابله با این تهدید، جامعه جهانی باید فشار بیشتری بر حاکمان فعلی افغانستان وارد کند تا به تعهدات خود در زمینه مبارزه با تروریسم عمل کند. همچنین، حمایت از جامعه مدنی و فعالان حقوق بشر در افغانستان میتواند نقش مهمی در ارتقای آگاهی عمومی در مورد خطرات افراطگرایی و تروریسم داشته باشد. دلایل ناکامی حکومت در تأمین امنیت یکی از دلایل اصلی ناکامی حکومت در زمینه برقراری امنیت اقلیتهای مذهبی، «عدم پایبندی به تعهدات بینالمللی» است. حکومت سرپرست با امضای توافقنامه دوحه، تعهداتی را مبنی بر تأمین امنیت همه افغانها، از جمله اقلیتهای مذهبی، بر عهده گرفت. اما در عمل، این گروه به بسیاری از این تعهدات پایبند نبوده است. وجود گروههای افراطی مانند داعش خراسان نیز یکی دیگر از چالشهای جدی در تأمین امنیت افغانستان است. این گروهها با ایدئولوژیهای بهشدت افراطی خود، به طور مستقیم به اقلیتهای مذهبی حمله میکنند و امنیت را در کشور به خطر میاندازند. از سوی دیگر، ضعف ساختاری و مدیریتی حاکمان فعلی، مانع بزرگی بر سر راه تأمین امنیت در کشور است. اربابان حکومت با چالشهای جدی در زمینه ایجاد یک حکومت کارآمد و پاسخگو روبرو هستند. نبود نیروهای امنیتی حرفهای، فساد اداری، و فقدان زیرساختهای لازم، همگی بر توانایی حاکمان فعلی در تأمین امنیت تأثیر گذاشته است. علاوه بر این، سیاستهای تبعیضآمیز دولت سرپرست علیه اقلیتهای مذهبی، بهویژه شیعیان و صوفیان، باعث افزایش تنشها و ناامنی شده است. اعمال محدودیتهایی مانند منع برگزاری مراسم مذهبی، تخریب اماکن مقدس، و تبعیض در دسترسی به خدمات عمومی، احساس ناامنی و بیاعتمادی را در میان اقلیتها افزایش داده است. این سیاستها نهتنها به ثبات و امنیت کشور کمک نمیکند، بلکه به گسترش نفرت و دشمنی نیز دامن میزند. از دیگر چالشهای اصلی حکومت سرپرست در تأمین امنیت، عدم وجود یک ساختار حکومتی قوی و متمرکز است. حاکمان فعلی بهعنوان یک گروه شبهنظامی بهقدرترسیده است و تجربه کافی در اداره یک کشور پیچیده و چندفرهنگی را ندارد. این امر باعث شده است که تصمیمگیریهای این گروه اغلب بر اساس منافع کوتاهمدت و گروهی صورت گیرد و منافع کل کشور و بهویژه اقلیتها نادیده گرفته شود. «پیامدهای» ناکامی حکومت در تأمین امنیت ناکامی حکومت سرپرست در تأمین امنیت شهروندان افغانستان بهویژه اقلیتهای مذهبی، پیامدهای گسترده و مخربی بر این کشور داشته است. این پیامدها نهتنها بر امنیت و ثبات افغانستان تأثیر گذاشتهاند، بلکه به بحرانهای انسانی و اجتماعی نیز دامن زدهاند. یکی از مهمترین پیامدهای این ناکامی، تشدید ناامنی و بیثباتی در افغانستان است. ادامه حملات تروریستی علیه اقلیتهای مذهبی، باعث ایجاد جوّی از ترس و وحشت در جامعه شده و قلیل اعتماد مردم به حکومت را از بین برده است. این ناامنی، سرمایهگذاریها را فراری داده، فعالیتهای اقتصادی را مختل کرده و مانع از بازسازی کشور شده است. همچنین، ادامه این وضعیت، میتواند به گسترش فعالیتهای گروههای تروریستی دیگر و افزایش تهدیدات امنیتی در منطقه منجر شود. از دیگر پیامدهای مهم ناکامی حکومت در این زمینه، آوارهشدن هزاران نفر از مردم افغانستان است. حملات تروریستی، مردم را مجبور به ترک خانه و کاشانه خودکرده و باعث ایجاد یک بحران انسانی گسترده شده است. آوارگان داخلی با مشکلات عدیدهای از جمله فقدان سرپناه، غذا، آب آشامیدنی و خدمات بهداشتی روبرو هستند. این وضعیت، فشار زیادی بر منابع محدود کشور وارد کرده و به تشدید مشکلات اقتصادی و اجتماعی افغانستان دامن زده است. علاوه بر این، حملات تروریستی علیه اقلیتهای مذهبی، به اختلافات قومی و مذهبی در افغانستان دامن زده و وحدت ملی را تضعیف کرده است. این حملات، احساسات ضدیت و نفرت را در میان گروههای مختلف قومی و مذهبی تقویت کرده و به ایجاد شکافهای عمیق در جامعه منجر شده است. این وضعیت، مانع از ایجاد یک دولت فراگیر و پاسخگو شده و به طولانیشدن بحران در افغانستان کمک کرده است. ناامنی و بیثباتی ناشی از حملات تروریستی، بحران انسانی در افغانستان را نیز تشدید کرده است. نیاز به کمکهای بشردوستانه برای تأمین مواد غذایی، دارو، سرپناه و سایر نیازهای اولیه آوارگان و آسیبدیدگان از این حملات، بهشدت افزایش یافته است. همچنین، این بحران، دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی را با مشکل مواجه کرده و به نسل آینده افغانستان آسیب جدی وارد کرده است. علاوه بر پیامدهای داخلی، ناکامی حکومت فعلی در تأمین امنیت اقلیتهای مذهبی، پیامدهای بینالمللی نیز داشته است. این وضعیت، تصویر منفی از افغانستان در جهان ایجاد کرده و حمایتهای بینالمللی از این کشور را کاهش داده است. همچنین، این وضعیت، به افزایش تنشها در منطقه و مداخله کشورهای خارجی در امور داخلی افغانستان منجر شده است. راهکارهای مطمئن در تأمین امنیت اقلیتهای مذهبی ناکامی حکومت سرپرست در تأمین امنیت اقلیتهای مذهبی در افغانستان، چالشهای جدی را پیشروی این کشور قرار داده است. برای برونرفت از این وضعیت، مجموعهای از راهکارها در سطح داخلی و بینالمللی ضروری است. در سطح داخلی، حکومت باید در گام نخست به تعهدات خود مبنی بر تأمین امنیت همه شهروندان افغانستان بدون هیچگونه تبعیضی عمل کند. این امر مستلزم ایجاد یک محیط امن و باثبات برای همه گروههای قومی و مذهبی است. همچنین، دولت باید با تقویت ساختارهای حکومتی خود، ظرفیتهای مدیریتی و امنیتی خود را افزایش دهد. ایجاد نیروهای امنیتی حرفهای و آموزشدیده، مبارزه با فساد اداری و ایجاد یک سیستم قضایی عادلانه از جمله اقداماتی است که در این زمینه ضروری است. علاوه بر این، حاکمان فعلی باید با ترویج گفتمان تسامح و مدارا، به کاهش تنشهای قومی و مذهبی کمک کند. ایجاد فرصتهای برابر برای همه شهروندان، احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی از جمله مواردی است که میتواند به تقویت وحدت ملی کمک کند. در سطح بینالمللی، جامعه جهانی باید از تلاشهایی برای تأمین امنیت و ثبات در افغانستان حمایت کند. ارائه کمکهای بشردوستانه، سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی، و حمایت از برنامههای بازسازی و توسعه از جمله اقداماتی است که میتواند به بهبود وضعیت افغانستان کمک کند. همچنین، جامعه جهانی باید از طریق دیپلماسی و گفتگو، حاکمان فعلی کشور را به سمت عمل به تعهدات بینالمللی خود سوق دهد و بر اهمیت احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی تأکید کند. همکاریهای منطقهای نیز در این زمینه بسیار مهم است. کشورهای همسایه افغانستان میتوانند با ایفای نقش سازنده در روند صلح و ثبات در این کشور، به کاهش خشونت و ناامنی کمک کنند. یکی از مهمترین راهکارها برای مقابله ناامنی کشور، تقویت همکاریهای منطقهای است. کشورهای همسایه افغانستان میتوانند با ایجاد یک مکانیزم مشترک برای مبارزه با تروریسم و افراطگری، به کاهش تهدیدات امنیتی در منطقه کمک کنند. همچنین، این کشورها میتوانند با حمایت از دولت افغانستان در زمینههای مختلف، به تقویت ثبات و امنیت در این کشور کمک کنند. گفتگوهای فراگیر نیز از دیگر راهکارهای مهم برای حل بحران افغانستان است. ایجاد یک فضای گفتگو بین همه گروههای سیاسی و اجتماعی در افغانستان، میتواند به یافتن راهحلهای مشترک برای مشکلات این کشور کمک کند. همچنین، برگزاری کنفرانسهای بینالمللی با حضور نمایندگان کشورهای مختلف، سازمانهای بینالمللی و گروههای مدنی نیز به افزایش آگاهی جهانی نسبت به وضعیت افغانستان و بسیج کمکهای بینالمللی مؤثر است.
منابع محلی از ولایت هرات میگویند که یک پسر جوان در ولسوالی کشک کهنه این ولایت مادرش را سر بریده است. دستکم دو منبع به رسانه گوهرشاد گفتهاند که این جوان از ازدواج مجدد مادرش خشمگین بوده و او را به قتل رسانده است. منبع گفت که این جوان ۲۲ ساله بسمالله نام دارد و روز (سهشنبه، ۶ قوس) در روستای «خم عبدالرحمان» از مربوطات ولسوالی کشک کهنه با همکاری مامایش، مادرش را با چاقو به قتل رسانده و متواری شده است. منبع تاکید کرد این زن بیوه بود و بهتازگی بار دیگر با یک مرد ازدواج کرده بود، اما پسر و برادر او با این ازدواجش مخالف بودند. بهگفتهی منابع، پسر و برادر این زن دیروز میخواستند او را از خانهی شوهر جدیدش بیاورند، اما در مسیر راه او را سر بریدهاند. تا اکنون مقامهای محلی در هرات دربارهی این قضیه چیزی نگفتهاند. این در حالی است که شب گذشته نیز در بادغیس یک دختر ۲۶ ساله در ولسوالی تگاب عالم توسط پدرش به قتل رسیده است. یک منبع توضیح داد که این دختر رقیه نام داشت و باشندهی روستای «داوودیها» بود. پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتلهای مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و بهویژه در ولایات غربی افزایش کمپیشینه یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
جنبش اعتراضی تحول تاریخ زنان افغانستان اعلام کرده است که برای حدود ۸۰ دختر بازمانده از مکتب، زمینهی آموزش را فراهم کرده است. این جنبش با نشر اعلامیهای گفته است که جنبش تحول تاریخ زنان افغانستان از سه ماه پیش دو صنف درسی را برای دختران دانشآموز صنفهای هفتم تا دوازدهم ایجاد کرده است. در اعلامیه آمده است که در این دو صنف، مضامین درسی مکاتب از صنفهای هفتم تا دوازدهم توسط دو آموزگار زن تدریس میشود. رقیه ساعی، مسوول این جنبش میگوید که این صنفها بدون هیچگونه حمایت مالی داخلی و خارجی و دور از چشمان نیروهای حکومت سرپرست برای آموزش دختران ایجاد شدهاند. او تاکید کرد که ایجاد فرصتهای آموزشی برای دختران بازمانده از مکتب و دانشگاه، نوعی مقاومت و اعتراض در برابر محدودیتها بر زنان و دختران است. این در حالی است که پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، حقوق و آزادیهای زنان و دختران به شدت محدود شد و علاوه بر ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم، زنان و دختران از حضور در دانشگاهها نیز محروم شدهاند. محدودیتهای حکومت فعلی، باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
منابع محلی از ولایت بادغیس میگویند که یک دختر ۲۶ ساله در ولسوالی تگاب عالم این ولایت توسط پدرش به قتل رسیده است. دستکم دو منبع رسانه گوهرشاد گفتهاند که این دختر رقیه نام داشت و باشندهی روستای «داوودیها» از مربوطات ولسوالی تگاب عالم بود. منبع تاکید کرد که رقیه (سهشنبهشب، ۶ قوس) توسط پدرش با سلاح گرم به قتل رسیده است. منبع افزود که تا اکنون دلیل و انگیزهی قتل این دختر ۲۶ ساله روشن نیست. پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتلهای مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و بهویژه در ولایات غربی افزایش کمپیشینه یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.