یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در روز جهانی «دانشآموز» از راهاندازی یک صنف سیار برای دهها دختر دانشآموز خبر داده است. این سازمان با نشر اعلامیهای در حساب کاربری ایکس خود، هدف از راهاندازی این صنف را فراهم کردن زمینهی آموزش برای دختران عنوان کرده است. در بخشی از اعلامیه آمده است: «این صنف به دهها دانشآموز دختر کمک میکند تا به آموزشهای ابتدایی دسترسی پیدا کنند.» رابعه، یکی از دانشآموزان این صنف به صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد گفته است که پیش از این هیچ دسترسی به آموزش نداشته است. رابعه تاکید کرد: «ما مشتاقیم که به اینجا بیایم تا بتوانیم یاد بگیریم، بخوانیم و بنویسیم.» یونیسف اما در مورد موقعیت این صنف جزئیات نداده است. روز یکشنبه با هفدهم نوامبر، برابر با روز جهانی دانشآموز بوده است. این روز در حالی فرارسیده است که اکنون در افغانستان، یک هزار و ۱۵۴ روز میشود که دروازههای مکتب به روی دختران بالاتر از صنف ششم قفل است. حکومت سرپرست تا اکنون خواست جامعهی جهانی، سازمانهای حقوق بشری و دانشآموزان مبنی بر بازگشایی مکتبها را نپذیرفته است. مسوولان حکومت فعلی آموزش دختران را مسئلهی داخلی افغانستان عنوان کرده و میگویند که نه سازمان ملل و نه جامعهی جهانی «حق مداخله» در این زمینه را دارند. باید گفت که محدودیتهای حکومت فعلی، باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
برچسب: محدودیت
نویسنده: مهدی مظفری زنان افغانستان، در طول تاریخ پرآشوب این کشور، مبارزهای سترگ و پایداری را برای احقاق حقوق اساسی خود و دستیابی به جایگاهی برابر با مردان در تمامی عرصههای زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به پیش بردهاند. این مبارزه که ریشه در اعماق تاریخ افغانستان دارد، تحت تأثیر تحولات پیچیده داخلی و خارجی، از جمله جنگهای طولانیمدت، تغییرات رژیمهای سیاسی، و تحولات اجتماعی و فرهنگی، همواره با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بوده است. بانوان افغان در کشاکش تاریخ همواره تلاش کردهاند تا جایگاه خود را در جامعه تثبیت کنند و به حقوق برابر دست یابند. مبارزات زنان در سایه رژیمهای مختلف و فرهنگهای به شدت سنتی، نشان میدهد که دختران و زنان افغان در کسب هویت و تثبیت جایگاه خود مقاوم و خسته ناپذیر هستند. مبارزات زنان قبل از دهه ۱۹۹۰ قبل از حکمرانی نخست حکومت سرپرست، زنان افغانستان حضور قابل توجهی در زمینههای مختلف از جمله آموزش، اشتغال و مشارکت سیاسی داشتند. نخستین قانون اساسی افغانستان، برای زنان حقوق برابر با مردان قائل شده بود و زنان در بسیاری از مشاغل دولتی و خصوصی فعالیت میکردند. حضور زنان در دانشگاهها و مکاتب، افزایش آگاهی سیاسی و اجتماعی آنان را به دنبال داشت و به تدریج، نقش زنان در تصمیمگیریهای مهم کشور پررنگتر میشد. با وجود این پیشرفتها، نابرابریهای جنسیتی همچنان به عنوان یکی از چالشهای اصلی جامعه افغانستان مطرح بود و زنان در بسیاری از مناطق روستایی و مناطق تحت کنترل جنگسالاران، از دسترسی محدود به امکانات آموزشی و بهداشتی برخوردار بودند. با این حال، امید به آیندهای بهتر برای تمام زنان افغان وجود داشت و بسیاری از فعالان حقوق زن، به دنبال گسترش حقوق و آزادیهای زنان در تمام عرصههای زندگی بودند. متأسفانه، همین حدّاقل پیشرفتها هم شکننده بود؛ با روی کار آمدن حکومت سرپرست در اواخر دهه ۱۹۹۰، تمامی دستاوردهای زنان به سرعت از بین رفت. صاحبان قدرت با اعمال قوانین سختگیرانه و محدودکننده، زنان را از تمامی عرصههای اجتماعی و سیاسی حذف کرد و آنان را به خانههایشان محصور ساختند. با روی کار آمدن حکومت سرپرست در دوره اول حکومتداری، زنان از تحصیل، کار و حضور در اماکن عمومی منع شدند و مجبور بودند در خانه بمانند و برای اندکترین فعالیتشان جواز شرعی نیاز داشتند. این محدودیتهای شدید، نه تنها به زنان و دختران آسیب رساند، بلکه به اقتصاد و توسعه افغانستان نیز به شدت لطمه زد. با این وجود، زنان افغان هرگز تسلیم نشدند و به صورت مخفیانه به فعالیتهای ترقیخواهانه خود ادامه دادند. با سقوط اقتدار نخست حکومت سرپرست در سال ۲۰۰۱، زنان افغان دوباره امیدوار شدند و به قدرت در پی بازپس گیری حقوق از دست رفته خود بودند. طلوع دوباره امید و آغاز تحولات سقوط حکومت سرپرست در سال 2001، پس از سالها ظلم و ستم، نویدبخش طلوع دوباره امید برای زنان افغانستان بود. با روی کار آمدن رژیم جمهوریت، فصل تازهای در تاریخ این کشور رقم خورد. تصویب قوانین حمایتی از حقوق زنان، گشایش مکاتب و دانشگاهها برای دختران، تشویق به مشارکت زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی، همگی گامهای مهمی در جهت بهبود وضعیت زنان بودند. زنان افغانستانی که سالها از حضور فعال در جامعه محروم مانده بودند، اکنون با اشتیاق به دنبال تحقق رؤیاهای خود بودند. این تحولات، اگرچه کُند و با چالشهای فراوان همراه بود، اما نشان از عزم راسخ جامعه جهانی و مردم افغانستان برای ایجاد آیندهای بهتر برای زنان داشت. با وجود پیشرفتهای قابل توجه در سایه جمهوریت، چالشهای پیش روی زنان افغانستان همچنان بسیار جدی و پیچیده بودند. ناامنیهای گسترده، جنگهای داخلی، فقر حاکم بر کشور، تبعیض جنسیتی ریشهدار و سنتهای پدرسالارانه، همچنان به عنوان موانع اصلی بر سر راه تحقق حقوق زنان عمل میکردند. مناطق روستایی و دورافتاده، به دلیل محرومیت از امکانات آموزشی و بهداشتی، وضعیت بسیار وخیمتری داشتند. همچنین، دیدگاههای سنتی و باورهای غلط در مورد نقش زنان در جامعه، تغییر آهسته و تدریجی این باورها را دشوار میساخت. علاوه بر این، نبود زیرساختهای مناسب، فساد اداری و نبود فرصتهای شغلی برابر، از دیگر چالشهایی بودند که زنان افغانستانی را با آن مواجه میکردند. تاریکی دوباره و مبارزه استوار متأسفانه، با روی کار آمدن مجدد حکومت سرپرست در سال 2021، تمام دستاوردهای بیست ساله در زمینه حقوق زنان با خطر جدی مواجه شد. سردمداران این حکومت با اعمال محدودیتهای شدید بر روی زنان، آنان را از تحصیل، کار، حضور در اماکن عمومی و حتی ترک خانه بدون محرم منع کرد. این اقدامات، نه تنها حقوق اولیه زنان را پایمال میکرد، بلکه به آینده این کشور نیز آسیب جدی وارد میساخت. با این حال، زنان افغانستانی تسلیم نشدند و به اعتراض و مقاومت خود برای تحقق و عدالت و برابری ادامه دادند. فعالان حقوق زنان، مدافعان حقوق بشر و سازمانهای بینالمللی با هم متحد شدند تا صدای زنان افغانستان را به گوش جهانیان برسانند و برای بهبود وضعیت آنها تلاش کنند. این مبارزه، علیرغم همه سختیها و خطرها، همچنان ادامه دارد و امید است که روزی زنان افغانستانی بتوانند در صلح و امنیت به حقوق برابر خود دست یابند.
همزمان با روز جهانی دانشآموز، جنبش اعتراضی زنان بهسوی آزادی، بار دیگر خواستار پایان دادن به ممنوعیت آموزش دختران و زنان در افغانستان شده است. این جنبش با نشر اعلامیهای به مناسبت روز جهانی دانشآموز گفته است که حکومت سرپرست با ممانعت آموزش و تحصیل دختران و زنان، آیندهی کودکان افغانستان و امنیت منطقه را تهدید میکند. جنبش اعتراضی زنان بهسوی آزادی از جامعهی جهانی، سازمان ملل متحد، دولتها و نهادهای حقوق بشری خواسته است که حق تحصیل و آموزش برای تمامی اقشار جامعه و ایجاد برنامههای آموزشی جایگزین برای دختران را تضمین و با محتوای آموزشی افراطی مقابله کنند. همچنین ایجاد مکاتب امن در داخل افغانستان و حمایت از کودکان مهاجر در کشورهای همسایه نیز از خواستههای دیگر این جنبش اعتراضی بود. از سویی هم، تیم رباتیک دختران افغانستان نیز با نشر اعلامیهای جداگانه در حساب کاربری فیسبوک خود به مناسبت روز جهانی دانشآموز، به وضعیت تلخ دختران افغانستان اشاره کرده و گفته است که از زمان رویکار آمدن حکومت فعلی در افغانستان، اکنون یک هزار و ۱۵۶ روز میگذرد که درهای مکاتب و دانشگاهها به روی دختران بسته شده است. اعلامیه بر اهمیت اقدام فوری برای بازگشایی مکاتب، ایجاد فرصتهای آموزشی جایگزین و حمایت از حق تحصیل دختران تاکید کرده است. همچنین یونسکو یا سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد با نشر آمارهای گفته است که ۲.۵ میلیون دختر در افغانستان از آموزش محروم هستند و این ممنوعیت، نهتنها فرصتهای یادگیری را از آنها سلب کرده، بلکه آسیبهای جدی روانی و اجتماعی به همراه داشته است. قابل ذکر است که از (۱۷ نوامبر) بهعنوان «روز جهانی دانشآموز» یاد میشود و هدف آن دفاع از حقوق و تجلیل از دستاوردهای دانشآموزان در سراسر جهان است.
منابع محلی از ولایت فراه میگویند که جسد حلقآویز شده یک زن جوان در ولسوالی «لاش و جوین» این ولایت پیدا شده است. دستکم دو منبع به رسانه گوهرشاد گفتهاند که جسد این زن جوان (شنبهشب، ۲۶ عقرب) در منطقهی قلعهآباد از مربوطات ولسوالی «لاش و جوین» ولایت فراه پیدا شده است. منبع تاکید کرد که این زن ابتدا خفه شده و سپس به قتل رسیده است. منبع افزود که جسد مقتول به شفاخانهی ولایتی فراه انتقال داده شده و هویت او تا اکنون شناسایی نشده است. به گفتهی منبع، تا اکنون دلیل و انگیزهی این رویداد روشن نیست. مقامهای محلی طالبان در فراه هنوز در این مورد چیزی نگفتهاند. چندی پیش نیز دو زن در این ولایت به دلیل خشونت خانوادهگی دست به خودکشی زده بودند. پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتلهای مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و بهویژه در ولایات غربی افزایش کمپیشینه یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
تیم کریکت پناهجویان زنان افغانستان، پس از سه سال انتظار، سرانجام با حمایت «کریکت بورد استرالیا» در یک بازی نمادین به میدان میرود. بر اساس گزارش وبسایت رسمی کریکت استرالیا، تیم کریکت بورد «زنان پناهجوی افغانستانی» قرار است در ۳۰ ماه جنوری، ۲۰۲۵، در اولین بازی مقدماتی در برابر حریف خود که از سوی «کریکت بورد بدون مرز» سازماندهی شده است، به میدان برود. در ادامه آمده است که بازیکنان تیم افغانستان، در یک اردوگاه تمرینی دو روزه در ملبورن به هم میپیوندند تا برای این مسابقه آماده شوند. پس از سه سال محرومیت ورزشی زنان در افغانستان و تسلط دوبارهی حکومت سرپرست در افغانستان، بازیکنان کریکت بورد زنان، به استرالیا پناهنده شده و به شکل پراگنده در شهرهای مختلف این کشور زندگی میکنند. نیک هاوکلی، مدیرعامل کریکت استرالیا، این مسابقه را جشنی برای همه کسانی دانسته که از اعضای تیم زنان افغانستان از زمان ورودشان به استرالیا حمایت کردهاند. وی تاکید کرد: «ما خوشحالیم که آرزوی آنان برای بازی با یکدیگر به واقعیت پیوسته است.» همچنین فیروزه امیری، یکی از بازیکنان تیم در گفتگو با رسانهها تاکید کرد: «زمانی که تیمی برای افغانستان وجود ندارد، آنان نمیتوانیم انگیزهای برای ادامهی بازیهای شان داشته باشند.» خانم امیری در بخشی از صحبتهایش افزوده است: «بسیاری از دختران ما به فکر ترک کریکت و روی آوردن به ورزشهای دیگر هستند. با اینکه استرالیا را به عنوان خانهی دوم خود میدانم؛ اما همچنان آرزو دارم برای افغانستان بازی کنم.» این در حالی است که شورای بینالمللی کریکت، اعلام کرده است که تنها هیأتی است که از کریکت زنان افغانستانی حمایت کرده و آن را سازماندهی میکند. کریکت بدون مرز، از سال ۲۰۱۱ میلادی برای حمایت از فرصتهای بازی برای بازیکنان زن ایجاد شده است. این سازمان یکی از حامیان اصلی این رویداد است و این بازی را فرصتی برای نمایش استعداد زنان افغانستانی در بیرون از کشور شان میداند.
کتاب شدن اثر میشل اوباما، در نخستین ماه انتشارش رکورد فروش را شکست! این کتاب که عنوان پرفروشترین کتاب سال آمریکا را نصیب خود کرد، زندگی شخصی همسر اولین رییسجمهور آمریکا را قبل و بعد از ورود به کاخ سفید روایت میکند. میشل لاوون رابینسون اوباما، نویسنده و وکیل آمریکایی، نخسین زن آفریقایی تباری بود که عنوان بانوی اول ایالات متحده را داشت. تحصیلات او در زمینه حقوق باعث شد تا در زمان ریاست جمهوری همسرش به فعالیتهای گوناگونی از جمله مشاوره به خانوادههای نظامیان و رسیدگی به وضعیت پناهجویان بیخانمان و مشکلات اجتماعی بپردازد. میشل دانشآموخته دانشگاه هاروارد است و به استناد مجله اسنس، میتوان او را یکی از تاثیرگذارترین چهرههای چند سال اخیر دانست. میشل اوباما (Michelle Obama) بانوی اول پیشین آمریکا، با استفاده از شیوهای صمیمانه شما را به دنیای خود دعوت میکند و از تجربیاتی سخن میگوید که شخصیت او را شکل دادهاند. در واقع کتاب شدن (Becoming Michelle Obama) حکایت سرگذشت زنی است که دشواریها و موانع زندگی را قدم به قدم پشت سر میگذارد و با تلاش، صبوری، تدبیر و ایستادگی آیندهای روشن برای خود رقم میزند. او در این کتاب بازگو میکند که زندگیاش را از کجا آغاز کرده است. از طبقهی دوم خانه یکی از بستگانش در جنوب شهر شیکاگو، جایی که به خاطر نرخ بالای جرم و جنایتش مشهور است. اما با تلاش به موفقیت میرسد و زندگی ایده آلی برای خود فراهم میکند. این کتاب نوعی داستان رویای آمریکایی است. دختری از یک خانوادهای فقیر و کارگری که تحصیل در یک دبیرستان خوب پلی میشود تا او بتواند به هاروارد راه پیدا کند. درس میخواند و وکیل میشود و سرانجام از کاخ سفید سر در میآورد. جملات برگزیده کتاب شدن: - اگر در زندگی چیزی یاد گرفته باشم، این است که قدرت استفاده از صدایم را داشته باشم. نهایت تلاشم را کردم که حقایق را بگویم و به زندگی مردمی که فراموش شدهاند، نور بتابانم. - اگر به خودتان اجازه بدهید که شناخته و شنیده شوید، این نشانهی قدرت شماست و داستان منحصر به فرد خود را دارا باشید و از صدای خود بهره ببرید. اگر مایل باشید دیگران را بشناسید و صدایشان را بشنوید نشانهی مرحمت و خوش نیتی شما است و این گونه من، من شدم. - بیایید همدیگر را بپذیریم. شاید بتوانیم کمتر بترسیم. کمتر قضاوتهای اشتباه بکنیم. کلیشهها و تعصباتی که ما را بیهیچ دلیل و مفهومی از هم جدا میکنند را دور بیندازیم. شاید بهتر بتوانیم یکدیگر را همانطور که هستیم قبول کنیم و در آغوش بگیریم. بخش اول این کتاب در هشت فصل به روایت دوران کودکی تا دانشگاه میشل اوباما میپردازد. از شروع زندگی سخت تا رسیدن به هاروارد، روابط خانوادگی خانوادهاش و تاثیری که این روابط در تمام دوران زندگیاش گذاشته است. او معتقد است حمایت والدینش پشتوانهای برای او بوده که اکثر همنژادانش از آن محروماند و همین موضوع سبب شده تا با مواجهه با چالشهای زندگی بتواند روی پای خودش بایستد. بخش دوم در ده فصل آشنایی، ازدواج و سالهای اولیه زندگی میشل و همسرش باراک اوباما را مورد بررسی قرار میدهد. میشل اوباما پس از اینکه از رشته حقوق دانشگاه پرینستون و بعد از آن هم از هاروارد فارغالتحصیل میشود در معتبرترین شرکت حقوقی شیکاگو با حقوقی بالا استخدام میشود که بسیار فراتر از انتظار خانوادهاش بود. و بخش سوم را با روز پیروزی باراک اوباما در انتخاب شروع میکند و از جشن روز سوگند ریاست جمهوری سخن میگوید. کتاب شدن که روایتگر زندگی همسر شخص اول آمریکا است، شامل قراردادی ۶۵ میلیون دلاری است که به میشل و باراک اوباما پرداخت شده است. این کتاب به ۲۴ زبان در کشورهای مختلف جهان منتشر شده است. این کتاب به تمام کسانی که به دیدن احتمالات گوناگون سیر زندگی علاقه دارند توصیه میشود. اگرچه نمیتوان آن را با عنوان پشت صحنه سیاست معرفی کرد اما بدون شک، تصویری از سبکی زندگی است که کمتر از آن دیده یا شنیدهاید. در بخشی از کتاب شدن میخوانیم: گاهی به این چیزها فکر میکردم و سرگیجه میگرفتم. به شیوهی خودم سعی میکردم تشریفات آنجا را کمتر کنم. برای خدمتکاران روشن کرده بودم که دخترها درست مثل زمانی که در شیکاگو بودیم، هر روز صبح خودشان تختشان را باید مرتب کنند. همچنین به مالیا و ساشا گفتم مثل سابق رفتار کنند، مؤدب و مهربان باشند و چیزی بیش از نیاز خود سفارش ندهند. برایم مهم بود که دخترها از هر گونه تشریفات داخلی اینجا در امان باشند. به آنها گفتم بله میتوانید در راهرو توپبازی کنید. میتوانید در آشپزخانه بهدنبال خوراکی بگردید. مطمئن شدم که آنها میدانند برای بیرون رفتن و بازی کردن مجبور به گرفتن اجازه نیستند .یک روز بعدازظهر وقتی از لای پنجره دو دخترم را که روی چمنهای جنوبی سورتمه بازی میکردند دیدم، خوشحال و دلگرم شدم. برای سورتمه رفتن در شیب زمین چمن از چند سینی پلاستیکی استفاده میکردند که کارکنان آشپزخانه به آنها داده بودند. حقیقت این بود که من و دخترها در تمام این مسائل از مزایا و تجملاتی که در اختیار باراک گذاشته شده بود قدردانی میکردیم و این مهم بود چون سعادت و دلخوشی ما به سعادت او وابسته بود. ما به یک دلیل امنیت داشتیم و آن این بود که اگر امنیت ما به خطر میافتاد، او نمیتوانست به خوبی فکر کرده و مملکت را اداره کند. انسان متوجه میشود که کاخسفید با این مقصود کار میکند که سلامتی و کارایی و قدرت یک شخص را تضمین کند و آن شخص رییسجمهور است. باراک حالا کسانی را در اطرافش داشت که کارشان این بود که با او همچون گوهری قیمتی رفتار کنند. البته گاهی احساس میکردم این مسئله یادآور دوران تلخی در زمانهای گذشته است که یک خانواده حول محور نیازهای یک شخص دور میزد و این درست متضاد چیزی بود که میخواستم دخترهایم فکر کنند. باراک نیز از این همه توجهی که به او میشد راحت نبود. هر چند کنترل اندکی روی این اوضاع داشت. او حالا پنجاه کارمند برای خواندن و جوابدادن به ایمیلهایش داشت. چند خلبان هلیکوپتر آماده به خدمت بودند تا او را به هر مقصدی که خواست برسانند. و یک تیم شش نفره که دفترچهی اطلاعاتی مفیدی تنظیم کردند که باراک از اوضاع جاری مطلع شود و تصمیماتی عاقلانه بگیرد. او چند سرآشپز داشت که به تغذیهاش رسیدگی میکردند و چند نفر که مسئول خرید موادغذایی بودند و مراقب بودند غذایی که میخوریم سالم باشد و گاهی به صورت ناشناس به مغازههای مختلف رفته و بدون اینکه بگویند این مواد را برای چه کسانی میخرند، مواد غذایی را انتخاب میکردند. از زمانی که باراک را میشناسم هرگز از خرید، آشپزی یا خانهداری لذت نبرده است. او آدمی نیست که در زیرزمین جعبه ابزار داشته باشد یا اینکه برای کمکردن تنشهای کاری، خوراک ریزوتو بخورد، یا به کوتاه کردن چمنها روی آورد. حرف همهی مسئولیتها و نگرانیهای مرتبط با خانه او را خوشحال میکرد، بهخاطر اینکه ذهنش آزاد میشد و این امکان را داشت که به مسائل بزرگتر فکر کند که تعدادشان کم نبود. جالبترین مسئله برای من این بود که او حالا سه پیشکار نظامی شخصی داشت که وظیفهشان این بود که مراقب کمد لباس او باشند تا مطمئن شوند کفشهایش واکس خورده، پیراهنهایش اتو شده و لباسهای ورزشیاش تمیز و تا شده است .همهی زندگی در کاخسفید با زندگی در دخمه فرق داشت. یک روز وقتی سر میز صبحانه نشسته بودیم، باراک با چشمهایی که شاد و شنگول بود گفت: «میبینی حالا چقدر مرتب و آرسته شدهام؟ کمد لباسم را دیدهای؟» من هم لبخندی زده و گفتم: «دیدم ولی تو از هیچ یک از اینها امتیازی نمیگیری. نویسنده: قدسیه امینی
شماری از زنان معترض و اعضای کارزار جهانی مبارزه علیه «آپارتاید جنسیتی» از تداوم محدودیتهای حکومت سرپرست در برابر زنان و دختران انتقاد کرده و از جامعهی جهانی و سازمانهای بینالمللی خواستهاند تا از صدای زنان و دختران «آزادیخواه» در افغانستان حمایت کنند. اعضای این کارزار با نشر اعلامیهای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که تحت حاکمیت حکومت فعلی، زنان بهدلیل «آپارتاید جنسیتی» از ابتداییترین حقوق شان محروم هستند. آنان در اعلامیه از جامعهی جهانی و سازمانهای بینالمللی خواستهاند که به سکوت خود در برابر عملکردهای حکومت فعلی علیه زنان پایان دهند و از صدای آنان حمایت کنند. در ادامه است: «جهان باید از شجاعتها و مبارزات آزادیخواه زنان و دختران در افغانستان حمایت کند و صدای آنان را بشنود.» زنان معترض در حالی خواهان حمایت جامعهی جهانی میشوند که زنان و دختران در حاکمیت حکومت فعلی، یکی از بدترین بحرانهای حقوق بشری را در سطح جهان تجربه میکنند. زنان و دختران از تمامی حقوق و آزادیهای اساسی و ابتداییشان محروم شدهاند. این نخستینبار نیست که از عملکردهای حکومت فعلی انتقاد میشود. در نزدیک به سه سال گذشته، سازمانهای حقوق بشری و جامعهی جهانی بارها سیاستهای این گروه را محکوم کرده و از آنان خواستند که حقوق زنان را رعایت کرده و محدودیتها بر زنان را لغو کنند.
نویسنده: مهدی مظفری در جوامع سنتی، نقش زنان معمولاً به امور خانهداری وتربیت فرزندان محدود میشد. اما با گذر زمان و تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، عرصه حضور زنان فراتر از محیط خانواده گسترش یافته است. امروز از زنان انتظار میرود که علاوه بر انجام وظایف سنتی خود، در بسیاری از حوزههای اجتماعی، فرهنگی، علمی، سیاسی و اقتصادی نیز فعالانه مشارکت کنند و نقشی اثرگذار در جامعه ایفا نمایند. سلسله مقالات «زن و کارآفرینی؛ موانع و راهحلها در جوامع سنتی» به بررسی چالشهای پیشروی زنان در مسیر کارآفرینی از ابعاد فردی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میپردازد. در شمارههای گذشته، مسائلی همچون اشتغال و کارآفرینی زنان را از دیدگاه فردی، فرهنگی و اقتصادی بررسی کردیم. در این شماره، تمرکز ما بر موانع و مشکلات زنان شاغل در بستر اجتماع و جامعه سنتی خواهد بود. در ادامه، این چالشها را بهطور عمیقتر تحلیل خواهیم کرد و راهحلهای عملی برای غلبه بر آنها ارائه خواهیم داد. مشارکت گسترده زنان در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دستاوردهای بزرگی برای زنان و کل جامعه به ارمغان آورده است. اما در عین حال، جوامع سنتی برای آنان چالشها و تنشهای جدیدی را نیز به وجود آورده است. تعدد نقشها و انتظارات متفاوتی که از زنان به عنوان همسر، مادر، خانهدار، شاغل و ... وجود دارد، میتواند فشار روانی و جسمی قابلتوجهی را به آنها تحمیل کند. تقسیم کار سنتی: مانعی بر سر راه برابری و رفاه زنان تقسیم کار سنتی، که وظایف را به طور کلی به دو دسته «زنانه» و «مردانه» تقسیم میکند، ریشه در باورهای قدیمی و نابرابر دارد. در این ساختار، وظایف مربوط به خانهداری، مانند آشپزی، نظافت و مراقبت از کودکان، به عنوان وظایف ذاتی زنان تلقی میشوند. در مقابل، وظایف مربوط به دنیای بیرون از خانه، مانند کار در مشاغل پردرآمد و تصمیمگیریهای کلان، به عنوان حوزههای مردانه شناخته میشوند. این تقسیمبندی سنتی چالشهای متعددی را برای زنان در دنیای مدرن به وجود آورده است. نخست، این ساختار مانع از برابری جنسیتی در جامعه میشود. زنان در بسیاری از موارد به دلیل مسئولیتهای خانهداری از فرصتهای تحصیلی و شغلی برابر محروم میشوند. این امر نه تنها مانع از پیشرفت فردی زنان میشود، بلکه به نفع کل جامعه نیز نیست، زیرا از استعدادها و تواناییهای نیمی از جمعیت غفلت میشود. دوم، تقسیم کار سنتی فشارهای روانی و اجتماعی زیادی را بر زنان شاغل و دارای چندین نقش به طور همزمان تحمیل میکند. زنان در بسیاری از موارد مجبورند علاوه بر وظایف شغلی خود، مسئولیتهای خانهداری و مراقبت از خانواده را نیز به تنهایی بر عهده بگیرند. این امر میتواند منجر به فرسودگی شغلی، استرس و اضطراب در زنان شود و به سلامت جسمی و روانی آنها آسیب برساند. در دنیای امروز، با توجه به افزایش مشارکت زنان در بازار کار و تغییر نقشهای سنتی خانوادگی، ضرورت بازنگری در تقسیم کار سنتی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفاه زنان، لازم است که وظایف خانهداری و مراقبت از کودکان به طور عادلانه بین زن و مرد تقسیم شود. همچنین، باید نگرشهای سنتی نسبت به نقشهای زنان و مردان در جامعه تغییر یابد و از زنان در تمام زمینهها، از جمله مشاغل پردرآمد و تصمیمگیریهای کلان، حمایت شود. ناامنیهای اجتماعی حضور فعال زنان در جامعه، امری ضروری برای پیشرفت و توسعه هر کشوری است. با این حال، موانع متعددی بر سر راه این حضور وجود دارد که یکی از مهمترین آنها، ناامنیهای اجتماعی است. این ناامنیها، سفرهای بین شهری و اقامت در هتلها و اماکن عمومی را برای زنان با چالش مواجه میکند و مانع از مشارکت فعال آنها در فعالیتهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میشود. تاثیرات منفی این ناامنیها بهویژه برای زنان شاغل و دارای فرزند مشهودتر است. این زنان که ممکن است برای انجام وظایف شغلی یا تحصیلی خود نیاز به سفرهای متعدد داشته باشند، به دلیل نگرانیهای امنیتی با دشواریهای زیادی روبرو میشوند. عدم وجود امکانات مناسب برای اقامت امن و آسوده، حمل و نقل مطمئن و همچنین فقدان حمایتهای قانونی و اجتماعی کافی، زنان را در موقعیتی آسیبپذیر قرار میدهد و آنها را از حضور فعال در جامعه باز میدارد. علاوه بر این، ناامنیهای اجتماعی میتواند پیامدهای روانی منفی برای زنان به همراه داشته باشد. ترس از آزار و اذیت، خشونت و سایر تهدیدات میتواند اعتماد به نفس زنان را کاهش دهد و آنها را از انجام فعالیتهای بیرون از خانه بازدارد. این امر نه تنها به ضرر زنان است، بلکه کل جامعه را نیز از مشارکت و تواناییهای آنها محروم میکند. برای رفع این مشکل، لازم است اقدامات مختلفی در سطوح مختلف انجام شود. از جمله این اقدامات میتوان به افزایش امنیت عمومی، بهویژه در اماکن عمومی و وسایل حمل و نقل، ارتقای فرهنگ احترام به زنان، وضع قوانین حمایتی و ایجاد زیرساختهای مناسب برای اقامت امن و آسوده زنان اشاره کرد. همچنین، لازم است با آموزش و فرهنگسازی، ذهنیت جامعه نسبت به زنان و نقش آنها در جامعه تغییر یابد و زمینه حضور فعال و بدون دغدغه آنها در تمام عرصههای اجتماعی فراهم شود. راهکارها برای غلبه بر این چالشها و دستیابی به جامعهی عادلانهتر، اقدامات مختلفی در سطوح مختلف جامعه باید انجام شود. تغییر نگرشها: نخستین گام در این مسیر، تغییر نگرشهای سنتی نسبت به نقشهای زنان و مردان در جامعه است. این امر مستلزم آموزش و فرهنگسازی در سطوح مختلف جامعه، از جمله خانواده، مدارس و رسانهها است. باید به افراد آموزش داده شود که وظایف خانهداری و تربیت فرزندان تنها بر عهده زنان نیست و مردان نیز در قبال این وظایف مسئولیت دارند. این تغییر نگرش، زمینه را برای مشارکت فعالتر مردان در امور خانه و خانواده فراهم میکند. حمایتهای اجتماعی: دولتها و نهادهای اجتماعی باید با ارائه حمایتهای لازم، به زنان شاغل در انجام وظایف متعددشان کمک کنند. ایجاد مهدکودکها و مراکز نگهداری از کودکان، یکی از مهمترین این حمایتها است. دسترسی به این مراکز، به زنان شاغل این امکان را میدهد که با خیالی آسوده به کار خود بپردازند و نگرانی از بابت مراقبت از فرزندانشان نداشته باشند. همچنین، ارائه تسهیلاتی مانند مرخصی زایمان و مرخصیهای بدون حقوق برای مراقبت از فرزندان بیمار، میتواند به زنان در مدیریت زمان و تعادل بین کار و زندگی کمک کند. توسعه زیرساختها: ارتقای امنیت اجتماعی و توسعه زیرساختهای لازم، مانند حمل و نقل عمومی امن و قابلدسترس، میتواند به زنان در حضور فعالتر در جامعه یاری رساند. دسترسی به حمل و نقل عمومی امن و ارزانقیمت، به زنان امکان میدهد که بدون دغدغه به محل کار و سایر فعالیتهای اجتماعی خود مراجعه کنند. همچنین، ایجاد فضای امن در اماکن عمومی، به زنان حس امنیت بیشتری میدهد و آنها را تشویق به حضور فعالتر در جامعه میکند. تقسیم عادلانه وظایف: مشارکت فعال مردان در انجام وظایف خانهداری و تربیت فرزندان، به زنان در مدیریت زمان و کاهش فشارهای روانی و جسمی کمک میکند. این امر مستلزم تغییر نگرش مردان نسبت به نقش خود در خانواده و پذیرش مسئولیتهای بیشتر در قبال امور خانه و فرزندان است. تشویق مردان به مشارکت در امور خانه، نه تنها به زنان در انجام وظایفشان کمک میکند، بلکه به ایجاد روابط عاطفی قویتر بین اعضای خانواده و تربیت فرزندان سالمتر نیز منجر میشود. با تلاش برای رفع چالشهای موجود در زمینه تقسیم کار، میتوان به سمت جامعهای عادلانهتر و برابرتر برای زنان و مردان حرکت کرد. جامعهای که در آن زنان و مردان به طور مساوی در انجام وظایف خانه و خانواده مشارکت میکنند و از فرصتهای برابر برای پیشرفت و شکوفایی در تمام عرصههای زندگی برخوردار هستند.
سفارت آمریکا در افغانستان میگوید که دانشجویان افغانستانی بهویژه دختران، با وجود چالشها به پیشرفت در زمینههای بهداشت، آموزش و توسعه ادامه میدهند. این سفارتخانه نقش علم و دانشمندان را در شکلدهی به آیندهای روشن برای افغانستان مهم عنوان کرده است. سفارت آمریکا در افغانستان با نشر اعلامیهای در حساب کاربری ایکس خود به مناسبت روز جهانی علم، گفته است که به حمایت خود از دانشجویان و دانشمندان این کشور ادامه میدهد. در بخشی از اعلامیه آمده است: «ما به حمایت از کار دانشمندان، دانشجویان و مبتکران ادامه میدهیم، زیرا علم کلید صلح و رفاه است.» از روز جهانی علم برای صلح و توسعه، هر سال در 10 نوامبر تجلیل میشود. در این روز بر اهمیت علم در جامعه و ضرورت مشارکت عموم مردم در بحثهای مربوط به مسایل علمی تازه تاکید دارد. همچنین این روز بر ارتباط عمیق علم با زندگی روزمرهی افراد اشاره میکند. هدف از این روز، ایجاد پیوندی نزدیکتر میان علم و جامعه و آگاهسازی مردم از دستاوردهای علمی است. همچنان این روز بر نقش حیاتی دانشمندان در پیشرفت و آینده کشورهای مختلف تاکید میکند. این روز در حالی فرا رسیده است که اکنون یک هزار و ۱۴۷ روز میشود، دختران بالاتر از صنف ششم در افغانستان از رفتن به مکتب محروم هستند. این موضوع باعث شده است که میلیونها دختر افغانستانی از آموزش باز بمانند.
منابع محلی از ولایت کنر میگویند که نیروهای حکومت فعلی دو مرکز آموزشی دختران را در این ولایت تا اطلاع بعدی بسته کردهاند. دستکم سه امروز (دوشنبه، ۲۱ عقرب) به رسانه گوهرشاد گفتهاند که این دو مرکز آموزشی دختران از چهارشنبه هفته گذشته به اینسو در ولسوالی غازیآباد این ولایت بسته شده است. منبع تاکید کرد که این دو مرکز با توافق مسوولان محلی حکومت فعلی و به حمایت موسسهی «گیتس» برای آموزشهای دینی و عصری دختران راهاندازی شده بود. منبع افزوده است که در این مرکز آموزشی آموزگاران زن برای دختران فارغ صنف دوازدهم آموزشهای عصری و دینی ارائه میکردند. منبع گفت که نیروهای حکومت فعلی به مسوولان این مراکز آموزشی هشدار دادهاند که در صورت سرپیچی از این امر و بازگشایی مراکز آموزشی بهشدت مجازات خواهند شد. مسوولان محلی حکومت سرپرست در کنر تا اکنون در این مورد چیزی نگفتهاند. این در حالی است که حکومت فعلی پس از تسلط دوباره بر افغانستان، دختران را از حق آموزش محروم کرده است. این دستور باعث شده است که چندین میلیون دختر و زنان از آموزش محروم شوند. پیش از نیز گزارشیهایی در مورد بسته شدن مراکز آموزشی دختران از سوی حکومت فعلی در نقاط مختلف کشور نشر شده بود.