در ادامهی سانسور و وضع محدودیت علیه رسانهها و خبرنگاران در افغانستان، گزارشگران بدون مرز از وضع محدودیتها در مورد پوشش زنان روزنامهنگار، محدودیت دسترسی زنان به رسانههای دیداری و شنیداری و ممنوعیت فیلمبرداری یا عکاسی از سوی حکومت سرپرست، ابراز نگرانی کرده است. این نهاد امروز (سهشنبه، ۲۱ حمل) با نشر گزارشی گفته است که سرکوب روزنامهنگاران و رسانهها در افغانستان همچنان در حال تشدید است و بهطور خاص دسترسی زنان به رسانهها، چه بهعنوان روزنامهنگار و چه بهعنوان شنونده و تماشاگر را هدف قرار میدهد. در گزارش آمده است که ممنوعیت نشر صدای زنان در خوست، ممنوعیت تصویربرداری از سوی حکومت سرپرست در قندهار و محدودیتهای شدید پوشش برای خبرنگاران زن در کشور، همه نشانههای نگران کنندهای از سختگیری ایدئولوژیک است، زنان روزنامهنگار را هدف قرار داده است. گزارشگران بدون مرز در این گزارش از ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر حکومت سرپرست خواسته است که به این اقدامات سرکوبگرانه علیه رسانهها و روزنامهنگاران پایان دهند. این نهاد تاکید کرد که در ۱۸ فبروری، ملا شیرین، والی قندهار، طی فرمان کتبی، عکاسی و فیلمبرداری را ممنوع اعلام کرده و در حال حاضر برای رسانهها در این ولایت تنها مطالب مکتوب و ضبط صدا مجاز است. در گزارش آمده است که عبدالرشید عمری، فرمانده پولیس در ولایت خوست، در نامهای رسمی به تاریخ ۲۴ فبروری، نشر صدای زنان در برنامههای رادیویی و تلویزیونی را ممنوع کرد. این در حالی است که از زمان تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان در آگست ۲۰۲۱، محدودیتهای متعدد بر روزنامهنگاران، آزادی مطبوعات را به شدت محدود کرده است.
برچسب: محدودیت
شعبهی آسیا پاسفیک ادارهی زنان سازمان ملل متحد، به محدودیتهای وضع شده بر آموزش، کار و حضور زنان و دختران در فضای عمومی اشاره کرده و میگوید که زنان افغانستانی این محدودیتها را نمیپذیرند و برای دستیابی به حقوق شان تلاش کرده و تسلیم نمیشوند. بخش زنان سازمان ملل متحد با نشر گزارش تحت عنوان «زنان توقف ناپذیر، جنبش زنان افغانستانی»، نوشته است که هدف این گزارش به تصویر کشیدن فعالیتهای قوی زنان افغانستان و مقاومت بینظیرشان در سختترین وضعیت است. در گزارش آمده است که این زنان در سالهای قبل از حکومت حکومت فعلی نیز با چالشها بر سر راه زنان مبارزه کردند و با راه اندازی کمپاینها، حضور در سطح تصمیمگیری، در زندگی زنان و حضور آنان در اجتماع تغییر ایجاد کردند و اکنون با حضور حکومت سرپرست نیز مبارزههایشان را در سطح گستردهتر ادامه میدهند. در ادامه آمده است که زنان افغانستانی خواهان همبستگی با مقاومت غیرقابل متوقفشان و اقدام بینالمللی هستند. این سازمان نوشته است که سازمانهای بینالمللی، زنان افغانستان را در هر راهی حمایت میکند، صدا و اولویتهای آنها را ارتقا میدهد، خدماتی که به شدت به آنها نیاز دارند را تأمین مالی میکند و کسبوکارها و سازمانهای آنان را حمایت میکند. شعبهی آسیا پاسفیک ادارهی زنان سازمان ملل متحد، در بخش از این گزارش با اشاره به مقاومت زنان در افغانستان گفته است که این کشور خطرناکترین جای برای زنان است. در بخش از این گزارش آمده است که حکومت سرپرست، تقریباً هر ماه با صادر کردن فرمانهای جدید و گسترده تلاش دارند که زنان را از همهی حوزههای جامعه حذف کنند. باید گفت که پیش از به قدرت رسیدن حکومت فعلی بر افغانستان، بیش از یک چهارم نمایندگان مجلس زن بودند؛ در حالیکه اکنون هیچ زنی بخشی از مدیریت حکومت نیست. حکومت سرپرست با صدور بیش از ۵۰ فرمان بر فعالیت و حضور زنان در همهی عرصهها از فضاهای عمومی، تصمیمگیری، آموزش و کار جلوگیری میکند. پس از وضع این محدودیتها، زنان دست به اعتراض زدند. حکومت فعلی در ابتدا حرکتهای اعتراضی زنان را در خیابانها سرکوب کرد. سپس زنان به اعتراض در مکانهای سر بسته رو آوردند. باوجود این نیز، این معترضان از سوی حکومت فعلی بازداشت میشود.
در ادامهی سرکوب خبرنگاران و وضع محدودیت علیه رسانهها در سراسر افغانستان، سازمان گزارشگران بدون مرز از افزایش شدن محدودیتهای حکومت سرپرست بر رسانههای افغانستان در ماه گذشته میلادی خبر داده است. این سازمان با نشر اعلامیهای گفته است که محدودیتهای حکومت سرپرست بر فعالیت رسانهها که سبب سانسور و خودسانسوری خبرنگاران شده است و این موضوع چشمانداز رسانههای افغانستان را بیشتر نابود خواهد کرد. سازمان گزارشگران بدون مرز تاکید کرد که حکومت فعلی سرکوب رسانههای افغانستان را با صدور دستوراتی با تمرکز ویژه بر محدود کردن زنان، تشدید کرده است. در اعلامیه از ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر حکومت فعلی خواسته شده است که به اقدامهای سرکوبگرانه علیه رسانهها پایان دهد. این سازمان افزود که محدودیتهای حکومت فعلی در ماه فبروری بر رسانهها بهویژه در خوست و قندهار افزایش یافته است و این امر میتواند به ولایتهای دیگر کشور نیز گسترش یابد. سازمان گزارشگران بدون مرز، وضع محدودیتها بر دسترسی زنان به رسانهها بهعنوان خبرنگار، شنونده و همچنان ممنوعیت تصویربرداری در قندهار نگرانکننده خواند. این در حالی است که پس از به قدرت رسیدن دوباره حکومت فعلی بر افغانستان، این حکومت محدودیتهای زیادی بر رسانهها و خبرنگاران وضع و دهها خبرنگار را بازداشت، زندانی و شکنجه کرده است. پیشتر مرکز خبرنگاران افغانستان گفته بود که در بیشتر از دو سال حاکمیت حکومت فعلی در افغانستان حداقل ١٤ دستور در زمینه چگونگی کار رسانهها و خبرنگاران صادر و اجرا شده که آزادی رسانهها را به شکل جدی محدود کرده است. به گفتهی این مرکز، برخی محدودیتهای حکومت فعلی بهطور ویژه زنان را هدف قرار داده است. براثر این محدودیتها، تعداد زیادی از روزنامهنگاران زن مجبور شدند که شغل خود را از دست بدهند و شماری هم به کشورهای دور و نزدیک مهاجرت کردهاند.
ارگ حکومت سرپرست اعلام کرده است که شماری از از نمایندگان اهل تشیع پیشنهادهای کتبیشان را به مولوی عبدالکبیر، معاون سیاسی رییسالوزرای حکومت فعلی سپردند. ارگ با نشر بیانیهای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این پیشنهادها توسط محمد اکبری، معاون شورای علمای شیعه، محمدحسین عالمی بلخی، رییس دبیرخانه شورای علمای اهل تشیع و نعمتالله غفاری، عضو پیشین مجلس نمایندگان افغانستان به مولوی عبدالکبیر سپرده شده است. در بیانیه آمده است که مقامات حکومت سرپرست به آنان (شماری از نمایندگان مردم اهل تشیع) اطمینان دادهاند که این پیشنهاد را بررسی خواهند کرد. حکومت سرپرست جزییاتی در مورد این پیشنهاد ارائه نکرده است. همچنین چندی پیش سید حسین عالمی بلخی، عضو شورای علمای شیعهی افغانستان گفته بود که حکومت فعلی در نزدیک به سه سال گذشته به خواستههای شیعیان کشور پاسخ مثبت ندادهاند. او گفته بود که حضور شیعیان در قدرت سیاسی و تدریس فقه و عقاید شیعه در دانشگاهها، جزئی از خواستههای شیعیان از حکومت سرپرست بوده است. همچنین در گذشته رسمیت یافتن مذهب جعفری در نظام حکومت فعلی، تدریس فقه جعفری در دانشگاهها و مکاتب برای دانشجویان و دانشآموزان اهل تشیع و مشارکت معنیدار شیعیان در ادارات دولتی از خواستهای اساسی اهل تشیع از این حکومت فعلی بوده است. حکومت فعلی پیش از این خواستهای نمایندگان اهل تشیع را رد کردهاند. این در حالی است که این حکومت فعلی نزدیک به دو ماه پیش، هزاران جلد کتاب، از جمله در مورد مذهب شیعه را در کندز و بغلان مصادره کردهاند. همچنین حکومت فعلی از زمان تسلط دوباره بر افغانستان، رسمیت مذهب شیعه و قانون احوال شخصیهی شیعیان را لغو کرده است. در حال حاضر، محاکم دعاوی حقوقی شیعیان را نیز بر اساس فقه حنفی حلوفصل میکنند.
سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان به مناسبت هشت مارچ، روز جهانی زن اعلام کرده است که در بیش از نیمی از کشور، صدای زنان خاموش شده است. این سازمان با نشر گزارشی گفته است که در ۱۹ ولایت افغانستان، هیچ خبرنگار و کارمند رسانهای زن فعالیت نمیکند. در گزارش آمده است که پس از روی کار آمدن حکومت سرپرست، از ۲۴۸ شبکه تلویزیونی در زمان جمهوریت، اکنون فقط ۶۸ شبکه فعالیت دارد. سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان گفت که همچنان از ۴۳۸ رادیو فقط ۲۱۱ رادیو و از ۹۱ روزنامه اکنون تنها ۱۳ روزنامه در افغانستان نشرات دارد. آمار و اطلاعات سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان نشان میدهد که در حال حاضر کمتر از ۶۰۰ خبرنگار زن در افغانستان کار میکنند. در گزارش آمده است که رسانههای داخل کشور با سانسور، محدودیتها و موانع روبرو هستند. این سازمان گفت که چالشهای امنیتی و خطرات کار رسانهای، مشکلات اقتصادی و نبود زمینهی کار، وضع محدودیتهای روزافزون بر کار رسانهها و خبرنگاران و در نتیجه مسدود شدن شمار زیادی از رسانهها، حدود یک هزار خبرنگار و کارمند رسانهای را مجبور به ترک کشور کرده که بیشترین آنها در کشورهای همسایه در وضعیت دشوار اقتصادی و سرنوشت مبهم، روزگارشان را سپری میکنند. در ادامه گفت که شماری نیز با اندکی خوش- اقبالی به کشورهای اروپایی و آمریکا و یا کانادا مهاجر شدهاند و با اینکه از وضعیت اقتصادی نسبتا مناسبتری برخوردارند و نگرانی از اتمام موعد ویزا یا اسناد اقامتی ندارند اما چالش زبان و دور ماندن از حرفه و مسلک خبرنگاری آنها را در وضعیت ناآرام روحی و روانی قرار داده است. باید گفت که در بیش از دو و نیم سال گذشته، گزارشهای متعددی از بسته شدن رسانهها، هجوم بر رسانهها، بازداشت و ضربوشتم خبرنگاران و کارمندان رسانهها منتشر شده است. سازمان حمایت از خبرنگاران گفته حکومت سرپرست«با کوچکترین بهانه» خبرنگاران و کارمندان رسانهها را تهدید و زندانی میکنند.
ذکیه خدادادی ورزشکار اهل افغانستان با بدست آوردن مدال طلا، سهمیه پارالمپیک پاریس را نیز بدست آورد. کمیته پاراتکواندو فدراسیون جهانی تکواندو گزارش داد که ذکیه خدادادی پاراتکواندو کار اهل افغانستان که در فرانسه زندگی میکند با شکست دادن حریف روسیاش به مدال طلای رقابتهای کسب سهمیه پارالمپیک پاریس دست یافته است. خانم خدادادی که تحت پرچم تیم مهاجرین در این رقابتها اشتراک کرده بود در مسابقه فاینل با نتیجه ۱۶ بر ۱۴ مقابل کاراول شولبانا از روسیه که قهرمان اروپا بود به برتری رسید و سهمیه بازیهای پارالمپیک پاریس را کسب کرد. ذکیه پس از این پیروزی در حساب کاربری فیسبوک خود نوشته است که این مدال را به همه زنان افغانستان تقدیم میکند که از حقوق اولیهشان محروم شدند. این رقابتها در روز جمعه هشتم مارچ «روز جهانی زن» با اشتراک پاراتکواندو کاران کشورهای اروپایی به میزبانی شهر صوفیا در بلغاریا برگزار شده بود. در این ورزشکار اهل افغانستان به مدال صدا دست پیدا میکند که بعد از تسلط حکومت فعلی بر کشور، زنان و دختران از آموزش، کار و به ویژه ورزش محروم شدند. حکومت سرپرست در این مدت تمام رشتههای ورزشی برای زنان و دختران را منع کرده و سالونهای ورزشی که دختران در آن فعالیت یا تمرین ورزشی میکرند، نیز دستور داده است که دختران را اجازه ندهد. همچنین بیش از دو سال میشود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی آموزش زنان و دختران عقبنشینی نکردهاند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.
هشتم مارچ روز جهانی زن است. از این روز در بسیاری از کشورهای جهان با شادی جشن گرفته میشود و از دستاوردهای زنان تقدیر میشود. به باور شماری از زنان، هشتم مارچ برای زنان و دختران افغانستانی که هر روز و هر لحظه به حاشیه رانده شده و محدودیتهای تازهای بر فعالیت، تحصیل و زندگی آنان وضع میشود، هیچ معنا و مفهومی ندارد. ثریا، دانشجوی سال سوم زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرات بود که بعد از تسلط حکومت فعلی و بسته شدن دروازههای دانشگاهها به روی دختران، از تحصیل بازماند. او در صحبت با رسانهی گوهرشاد میگوید که سالها قبل، هشتم مارچ را بخاطر زحمات و دستاوردهای دو تن از زنان اعضای خانوادهاش که کارمند دولت بودند، تجلیل میکرد؛ اما پس از تسلط حکومت فعلی بر کشور، و بیکار شدن آن دو، هیچ انگیزه و امیدی برای تجلیل از این روز باقی نمانده است. «من حالا همانند میلیونها زن در سراسر افغانستان از حق و حقوق انسانی و اولیهی خود محرومم. چگونه میتوانم از این روز تجلیل کنم؟ اما با همهی این مشکلات این روز برای من یکبار دیگر یادآوری میکند که برای دفاع از حق خود بجنگم و قویتر از قبل بمانم.» ثریا، در ادامه میگوید با آنکه حکومت فعلی هر روز قوانین محدود کنندهای برای زنان وضع میکند، اما آنان هیچگاهی از خواستههایشان پا پس نمیکشند: «اگر ما محدودیتها و قیدگیریهای حکومت را بپذیریم به معنای این است که خودمان با دستهای خود زندگی و آینده خود را به سمت هلاکت و نابودی کشاندهایم. درست است که نمیتوانیم به خیابان رفته و دادخواهی و یا اعتراضی برپا کنیم، اما ساکت هم نمینشینیم. از خانههای خود و با استفاده از رسانههای اجتماعی صدای خود را به گوش جهان میرسانیم تا از اوضاع جاری در افغانستان غافل نمانند.» او در پاسخ به اینکه چه پیامی به مسوولان حکومت فعلی دارد، میگوید: «من هیچ پیامی به مسوولان حکومت فعلی ندارم. آنان هیچ درکی از قانون، زندگی و انسانیت ندارند. ما بیش از دوسال میشود که برای بدست آوردن حقوق خود با آنها جنگیدیم، تحقیر شدیم، شکنجه و لتوکوب و زندانی شدیم، ولی حالا همین حکومت هست که ما را از تعلیم، تحصیل، کار و حقوق اولیهمان محروم ساخته. چه پیامی میتوانم به عاملان این همه بدبختی داشته باشم؟» [caption id="attachment_11236" align="aligncenter" width="595"] عکس: شبکههای اجتماعی[/caption] لیلا، دیگر دانشجوی بازمانده از تحصیل است. او دانشجوی حقوق و علوم سیاسی در یکی از دانشگاههای خصوصی در کابل بود و بعد از بسته شدن دانشگاهها به روی دختران، خانهنشین شده است. او میگوید که هشتم مارچ برای او معنی تجدید عهد با اهداف و آرمانهایش را دارد. «با آنکه وضعیت روبهراه نیست و ما از تمامی حقوق خود محروم هستیم ولی این روز برای من یکبار دیگر یادآوری میکند که نباید دست از تلاش بردارم، نباید تسلیم شوم و سر تعظیم به فرمانهای حکومت فعلی فرو بیاورم.» او با بیان اینکه مسوولان حکومت فعلی اگرچه به خواستهای بانوان اعتنایی نمیکنند اما بازهم به آنها پیامی دارد: «پیام ما و پیام تمامی زنان افغانستان واضح است: مسولان حکومت باید به حقوق اولیهی ما احترام بگذارند، زنان را به عنوان عضوی از این جامعه بپذیرند، دروازههای مکاتب و دانشگاهها را باز کنند و هرچه زودتر محدودیتها را از سر راه ما بردارند.» نرگس، دانشآموخته زبان و ادبیات انگلیسی و آموزگار در یکی از مراکز آموزش زبان در هرات است. به باور او هشتم مارچ، روز تجلیل از دستاوردهای زنان است: «از زنان و دختران افغانستان میخواهم که از این روز تجلیل کنند. نه بخاطر اینکه این روز، روز جهانی زن است. بلکه از دستاوردهای شان تجلیل کنند. از اینکه در این دو سال و چند ماه، این محدودیت را تحمل کردهاند و با محدودیتها جنگیدهاند، ما زنان افغانستان تا زمانیکه به حقوق خود دست پیدا نکنیم و به عنوان عضوی از این جامعه پذیرفته نشویم، تسلیم فرمانها و قوانین حکومت فعلی نمیشویم. به باور من، تجلیل نکردن از این روز به معنای تسلیم شدن است.» نرگس، از تمامی زنان میخواهد که بار دیگر در این روز، همصدا شوند و نگذارند صدای اعتراض زنان خاموش شود: «ما زنان افغانستان مسوولیت داریم تا نگذاریم صدای زنان معترض، زنان گیرمانده در زندانهای ترسناک حکومت فعلی خاموش شود و جهان همچنان نظارهگر رفتار آنها با زنان باشد. بیایید در این روز بار دیگر همصدا شده و این بار بلندتر و رساتر از قبل صدایمان را به گوش جهان برسانیم.» او با اشاره به اینکه هیچ امیدی به تغییرمسوولان حکومت کنونی نیست، خطاب به حکومتداران کنونی میگوید: «ما از مسوولان حکومت فعلی میخواهیم که هرچه زودتر محدودیتهای وضع شده بالای زنان را بردارند، دروازههای مکاتب و دانشگاهها را باز کنند، به زنان اجازه دهند که در ادارات دولتی کار کنند، به زنان حق مسافرت داده شود و هر آن چیزی که در این دو سال و چندماه اخیر از ما [زنان] گرفته اند را به ما بازگردانند.» [caption id="attachment_11235" align="aligncenter" width="560"] عکس: شبکههای اجتماعی[/caption] زنان افغانستان در حالی به سراغ روز هشتم مارچ میروند که آنان از ابتداییترین حقوقشان محروم شدهاند. حق آموزش ندارند، از تحصیل محروم اند، اجازه کار در ادارات دولتی و موسسات خارجی را ندارند، بدون محرم اجازه رفتن به مسافرت را ندارند، زنان با محدودیتهای گستردهای روبهرو هستند، حکومت فعلی با آنکه بارها بخاطر وضع محدودیتها و سرکوب صدای زنان معترض، از سوی جامعه جهانی و سایر سازمانهای مدنی محکوم شده است اما تا کنون هیچ گامی برای رفع محدودیتهای وضع شده بر زنان، برنداشته است. گزارشگر: سینا
آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد در تازهترین گزارش این سازمان گفته است که محدودیتها علیه زنان و دختران افغانستان همچنان پابرجا است و در برخی زمینهها، محدودیتها علیه زنان و دختران شدیدتر شده است. سازمان ملل متحد امروز (چهارشنبه، ۱۶ حوت) گزارش چهارماههاش درباره وضعیت افغانستان را منتشر کرده است. در این گزارش در کنار بخشهای اقتصادی، امنیتی و مبارزه با مواد مخدر به وضعیت حقوق بشری، بهویژه حقوق زنان و دختران نیز پرداخته شده است. سازمان ملل در این گزارش در مورد بازداشتهای اخیر زنان و دختران جوان بهبهانهی «بدحجابی» از سوی نیروهای حکومت سرپرست نیز اشاره کرده است. در گزارش آمده است که از اواخر سال ۲۰۲۳ میلادی، در مناطق معینی از کابل و ولایات بامیان، بغلان، بلخ، دایکندی، غزنی و سمنگان، وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست به زنان و دختران بهدلیل «حجاب اجباری» هشدار داده و یا برخی از آنان را بازداشت کردند. آنتونیو گوترش در این گزارش گفته است که نیروهای این اداره در شهر کابل تعداد زیادی از زنان و دختران را بازداشت و برای چند ساعت توقیف کردهاند. در گزارش آمده است که دفتر نمایندگی این سازمان، ادعاهای مبنی بر بدرفتاری، بازداشت بدون دلیل و اخاذی در بدل آزادی یکی از نزدیکان یک زن را مستند کرده است. بر اساس گزارش، یوناما با حکومت فعلی برای بحث در مورد این ادعاها و اقدامات گفتگو کرده است. دبیرکل سازمان ملل متحد هشدار داد که اجرای حجاب مورد نظر حکومت فعلی به طور قابل توجهی آزادی زنان و دختران را محدود کرده و باعث ایجاد محیطی مساعد برای آزار و اذیت زنان در ملاءعام شده است. همچنین در بخش از گزارش به حملات هدفمند بر هزارهها در غرب کابل پرداخته شده و در آن آمده است که از تاریخ ۱۰ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی تا ۴ فبروری ۲۰۲۴ میلادی، حملات با استفاده از «بمبهای دستساز» باعث کشته شدن دستکم ۸۴ غیر نظامی شده است. در گزارش آمده است که از ماه اکتوبر و دسامبر ۲۰۲۳، کشته و زخمی شدن ۶۷ نفر در اثر انفجار مهمات منفجر ناشده را ثبت کرده و بیشتر قربانیان و آسیبدیدگان این رویدادها کودکان بودهاند. سازمان ملل متحد میگوید که حکومت فعلی همواره بر تعهد اعلامشدهی خود مبنی بر فرمان عفو عمومی کارمندان ملکی و نظامی حکومت پیشین تاکید میکنند؛ اما یوناما حداقل پنج قتل فراقانونی و هفت بازداشت خودسرانهی کارمندان و اعضای نیروهای دفاعی و امنیتی حکومت پیشین کشور را مستند کرده است.
همزمان با نزدیک شدن به روز هشتم مارچ، روز جهانی همبستگی زنان، شماری از ورزشکاران زن در کشور اعلام کردهاند که حکومت سرپرست با تسلطشان بر افغانستان، آنان را با بیرحمانهترین شیوه ممکن، سرکوب کردهاند. کمیته صحت و ورزش جنبش شنبههای ارغوانی با نشر اعلامیهای گفته است که مقامات حکومت فعلی ورزش زنان را «نمادی از غربگرایی» عنوان میکنند و باور دارند که ورزش زنان در تضاد با ارزشهای «افغانیت و اسلامیت» بوده و بنیادهای خانواده و حاکمیت مردسالارانه را در جامعه سنتی افغاستان تضعیف میکند. در اعلامیه آمده است که حکومت فعلی به این دلایل باشگاههای ورزشی زنان را در کشور بسته کرده است. کمیته صحت و ورزش جنبش شنبههای ارغوانی تاکید کرد که حکومت فعلی پس از تسلط دوبارهشان به قدرت، شماری از ورزشکاران زن را با توهین و تحقیر بازداشت و پس از مدتی با گرفتن تعهد کتبی و ضمانت هنگفت مالی دوباره از بند آزاد کرده است. اعضای این کمیته خطاب به ورزشکاران مرد گفتهاند: «خوش خدمتی نکنید و اخلاق ورزشی را زیر پا نگذارید. انتظار داریم که بیشتر از این با زیر پا گذاشتن وجدان، شرف و اخلاق ورزشی، چهره سیاه حکومت فعلی را سفیدنمایی نکنید و و در برابر سرکوب، اختطاف و ظلم این حکومت علیه زنان بهویژه زنان و دختران ورزشکار بیایستید.» آنان تاکید کردند که زنان و دختران ورزشکار در ۲۰ سال گذشته برای بسیاری از شهروندان نماد افتخار و تغییر مثبت تلقی میشدند و دستاوردهای ارزشمندی از مسابقات ملی و بینالمللی به کشور آوردند که این امر نشانههای گذار از یک جامعه سنتی به جامعه تساویگرا و ارزش محور برای افغانستان محسوب میشد، اما تبعیض جنسیتی هر چند نه به پیمانه امروز، سنتی بودن جامعه، خشونتهای جنسیتی و کلامی، موانع فرهنگی، نبود بودجه کافی و مخالف خانوادهها در کنار تهدیدات امنیتی از گروههای مسلح باعث گردیده بود تا زنان و دختران ورزشکار در دو دهه دموکراسی نیمبندی نتوانند به طور واقعی برای تبارز ظرفیتهایشان فرصت یابند. بربنیاد اعلامیه زنان معترض، پس از تسلط حکومت فعلی بر افغانستان بیشتر ورزشکاران زن به کشورهای پاکستان و ایران فرار کردهاند و اکنون در بیسرنوشتی بهسر میبرند. آنان از نهادهای بینالمللی و کشورهای مهاجرپذیر خواستهاند تا با اهدای ویزای بشردوستانه، زنان ورزشکار افغان را مورد حمایت قرار دهند. این در حالی است که حکومت فعلی پس از تسلط دوبارهشان بر افغانستان، برخلاف وعدههای رهبران این حکومت در مذاکرات دوحه، از همان قوانین سختگیرانه دهه ۹۰ میلادی در برابر دختران و زنان کار گرفتهاند. همچنین حکومت فعلی در بیشتر از دوونیم سال گذشته دختران و زنان کشور را از صحنههای سیاست، ورزش و آموزش حذف کرده است.
خیلی وقت است که باخود کلنجار میروم، نمیدانم چه کردهام که تاواناش اینقدر سنگین و چون مرگ دردناک است. بیش از سن و سالم درد را تجربه کردهام. میدانی چه دردی؟ از همان دردهایی که یک شبه پیرت میکنند. آه! اگر باز لب به سخن باز کنم، گریههایم تا آخر یاریام میکنند. میدانی؟ از این حجم از بیرحمیها در قلبم شعلههای آتش روشن میشود و ذره ذره مرا چون شمعی آب میکند. حس میکنم به بنبست خوردهام، گویا تنها نیستم، همه آنانی که برایم عزیز هستند هم با من گیر افتادهاند. میخواهم راه نجات را پیدا کنم اما گویا کاری از دستم بر نمیآید. حس زندانیای را دارم که دستهایش را از پشت بسته و منتظر اجرای حکم اعداماش است. نکند این گیتی مرا به استهزا گرفته است؟ با خود میگویم چرا ما را آسوده نمیگذارند؟ میخواهم دستهایم را باز کنم اما گرهها چنان محکماند که گویی فردی آن را با دستانش گرفته باشد. با خود میگویم مگر محدودیتها چقدر میتوانند سنگین باشند؟ ذهنم پرواز میکند به سمت خاطراتی که حالم خوب بود. روزگاری که میتوانستم لبخند بزنم، اما حالا حس سربازی را دارم که کشورش در دست دشمن افتاده و خودش اسیر شده است. همان قدر ناامید و خسته از وقایع پیش آمده. راستش را بخواهید دختر بودن، نه هرجا، تنها در افغانستان، کم از وضعیت آن اسیر جنگی نیست. ما را به اسارت درآوردند و چنان محدودمان کردند که از جنسمان خسته شدهایم. وقتی در صنف یکی از آموزشگاهها بودم، معلممان از آرزوهایمان پرسید. هیچ یک دستش را بلند نکرد تا در مورد آرزوهایش حرف بزند. آخر دختر باشی و در افغانستان کنونی هم زندگی کنی، مگر میتوانی آرزویی هم داشته باشی. در همین فکر بودم که صدای یکی از دختران بلند شد که گفت از اینکه دختر است و در افغانستان بهدنیا آمده، پشیمان است. من حس او را میفهمیدم، بغض نهفته در پس گلوی او را درک میکردم. آخر من نیز یک دختر هستم که در همین جغرافیا تولد شدهام. هنوز بغض حرفهای دختر اولی را هضم نکرده بودم که صدای دختر دیگری بلند شد که میگفت: «من خیلی خسته شدم، دختر بودنم مانع آرزوهایم شده، گناه ما چیست که اینقدر در حق ما ظلم میشود؟ بخدا که دیگر خسته شدم.» چه کسی باور میکرد که به روزگاری برگردیم که از دختربودنمان پشیمان شویم؟ این حجم از تنفر از جنس زن از کجا ناشی میشود؟ حس میکنم به دورانی بازگشتهایم که پدران و مادران از تولد فرزند دختر رنج میبردند و آن را چون ننگی، زنده زنده در دل خاک دفن میکردند. خواستم به صنفیهایم امید بدهم. اما مگر حقیقت تغییر میکند؟ ما تنهاییم، هیچ کسی تاکنون پشت ما و آرزوهایمان نایستادهاست. ما تنهاییم در اوج ظلمت همانند گنهکاران بیجرم روزگار. معلممان گفت که همهچیز یک روز، خوب میشود، شاید موانع تحصیل ما برداشته شود، شاید دختران بتوانند بِدون کدام هراسی در آموزشگاهها، مکاتب و دانشگاهها حضور پیدا کنند. یکی از دختران گفت اگر آنروز ما در این دنیا نباشیم چی؟ اگر باشیم و اشتیاقی برای ادامهدادن نباشد چی؟ دروغ چرا این دقیقا همان هراسی است که در قلب همه دخترانِ افغانستان نفوذ کرده است، او کاملاً پرسشهای درستی را بیان کرد و من از تمام این امیدهای واهی خسته هستم. من در بحبوحهی همه اتفاقات زندگی سردرگم شدهام، درمقابل آرزوهایم احساسِ شرمندگی میکنم، نزد آن کودک درونم کم آوردهام که آنقدر آرزوهای بلند و آینده درخشان را برایش وعده داده بودم. از کودکی عاشق دانشگاه کابل و تحصیل در رشتهی طب بودم، قبولی در رشته طب در دانشگاه کابل یکی از خواستنیترین آرزوهایم بود. آه! که چه قشنگ بود این رویا، یک داکتر نامدار و کوشا. خود را میانِ آن جمع دختران فارغالتحصیل با چپنهای فارغالتحصیلی در حالی که دارند کلاههایشان را به هوا پرت میکنند، احساس میکردم، حتی وقتی سند فراغتم را اخذ میکردم با تشویقهای زیاد همراه میشدم، حتی خیالش مرا خُرسند میسازد چه رسد به حقیقت. اما حیف این آرزوها، آرزو باقی ماندهاند. تاحال نتوانستم مکتبم را به اتمام برسانم، سهسال تمام است که در بیسرنوشتی بهسر میبرم. روزهایم بدون کوشش به آرزوهایم، سپری میشوند، اگر امسال مکتب را به اتمام میرساندم سال جدید فرصت رفتن به دانشگاه کابل را میداشتم، هیچ فرصتی برای تحقق آرزوهایمان وجود ندارد، اگر هم باشد کسانی هستند که آن را از راه ما برمیدارند، نمیگذارند زندگی به کام ما شیرین شود. چرا؟ چون دختر هستیم. در افغانستان دختر بودن جرم است، در اینجا ممکن است زنده به گورمان نکنند، اما در عوض هر روز زنده زنده شکنحه میشویم و میمیریم. هرلحظه زیستنما در خوف میگذرد، هر روز از جوانیهای ما کاسته میشود. حالا من، خود را آن دختری نمییابم که آرزویش را داشتم، چون آرزوهایم و حق تحصیل از من سلب شد، تنها زندگی بهجا مانده را ادمه میدهم. بدور از تحصیل و آرزوهایم، همین... آرزو دارم که دخترانِ بعد از من، حداقل بتوانند با آرزوهایشان زندگی کنند، از تقدیر خود خوشنود و خُرسند باشند، حضورشان در جامعه باعث بیمشان نشود، در حسرت آرزوها نمانند و نسوزند. نسل ما بیصداهایی هست، که غمانگیزترین فریادها را در برابر ظلم دارند. نویسنده: مژده قیومی