برچسب: رسانه گوهرشاد

1 هفته قبل - 124 بازدید

صندوق جمعیت سازمان ملل متحد (UNFPA) برای افغانستان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که هزاران زن در سراسر افغانستان با بیماری «فیستول یا ناسور زایمانی» زندگی می‌کنند. این سازمان به‌مناسبت روز جهانی «پایان دادن به فیستول زایمانی» با نشر گزارشی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این آسیب یکی از «جدی‌ترین و غم‌انگیزترین آسیب‌های زایمان» بوده که قابل درمان می‌باشد. صندوق جمعیت سازمان ملل در ادامه تاکید کرده است که فیستول زایمانی علاوه بر آسیب جسمی، سبب افسردگی، انزوای اجتماعی و احساس شرم و حتی «فکر کردن به خودکشی» زنان نیز می‌شود. «فیستول زایمانی» معمولا پس از زایمان طولانی و بدون مراقبت‌های صحی مناسب ایجاد و باعث بی‌اختیاری مزمن ادرار در زنان می‌شود. این بیماری با آنکه با یک جراحی ساده و کم‌هزینه قابل تداوی می‌باشد، اما فقر، باورهای غلط و محدودیت‌ها، دسترسی بسیاری از زنان به درمان را دشوار کرده است. گزارش به نقل از اندرو سابرتون، معاون مدیر اجرایی صندوق جمعیت سازمان ملل نوشته است: «یک جراحی ساده و کم‌هزینه فیستول، به بیماران فرصت دوباره‌ای برای زندگی می‌دهد. این جراحی، سلامت و عزت‌نفس را به زنانی که مدت‌ها در سکوت رنج کشیده‌اند، بازمی‌گرداند.» صندوق جمعیت سازمان ملل متحد تاکید کرده است: «فیستول زایمانی، که اغلب ناشی از زایمان طولانی و مسدود شده است، تا ۴۲۰۰۰ زن را در افغانستان تحت تأثیر قرار می‌دهد. بسیاری از آنها زنان جوانی هستند که در مناطق صعب‌العبور و بدون دسترسی به مراقبت‌های به موقع زندگی می‌کنند. انگ مرتبط با این بیماری منجر به رها شدن و آسیب مادام‌العمر می‌شود.» همچنین پیو اسمیت، مدیر صندوق جمعیت سازمان ملل متحد در آسیا و اقیانوسیه، با تاکید بر تداوی این مشکل گفته است: «بازماندگان فیستول نه تنها درد و ناراحتی جسمی را تحمل می‌کنند، بلکه با انگ اجتماعی و انزوای عمیقی نیز مواجه هستند. به همین دلیل حمایت روانی-اجتماعی برای کمک به بهبودی و بازیابی زندگی آنها بسیار مهم است.» این گزارش به‌نقل از دکتر منگل، داکتر جراح در شفاخانه‌ی زنان و زایمان ملالی نوشته است که هر روز یک یا دو بیمار را در این شفاخانه جراحی می‌کنند. وی گفت که زنان مبتلا به این بیماری «نه‌تنها به درمان، بلکه به دلسوزی و مشاوره نیز نیاز دارند.» صندوق جمعیت سازمان ملل متحد گفته از سه مرکز فیستول در ولایت‌های کابل، هرات و ننگرهار پشتیبانی کرده و جراحی، تجهیزات، خدمات ارجاع و آموزش را برای کارکنان صحی فراهم می‌کند. این نهاد افزوده که در سال ۲۰۲۴ میلادی تنها شفاخانه‌ی زنان و زایمان ملالی در کابل، ۲۰۰ زن مبتلا به این بیماری قابل پیشگیری را، جراحی و درمان کرده است.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 143 بازدید

شماری از زنان معترض و اعضای جنبش زنان «پنجره‌ امید» به از اظهارات اخیر شرل بنارد، همسر زلمی خلیل‌زاد، نماینده پیشین آمریکا در امور صلح افغانستان واکنش تند نشان داده و اظهارات او را «بی‌پایه و بی‌رحمانه» خوانده‌اند. شرل بنارد، نویسنده آمریکایی به‌تازگی در مقاله‌ای نگرانی‌ها در مورد اخراج مهاجران افغانستان از آمریکا را «بی‌اساس» خوانده و گفته است که افغا‌نستان اکنون امن‌ترین وضعیت خود را تجربه می‌کند. شرل بنارد با اشاره به وضعیت زنان افغانستان در مقاله‌اش نوشته است که تنها مکتب‌های دولتی به‌روی دختران بالاتر از صنف ششم مسدود است و مکتب‌های خصوصی «تا هر سطحی» می‌توانند فعالیت کنند و این می‌تواند یک گزینه برای بازگشت‌کنندگان باشد. همسر زلمی خلیل‌زاد محدودیت‌های حکومت سرپرست بر پوشش زنان و دختران در افغانستان را نیز رد کرده و تاکید کرده است: «برخلاف روایت رسانه‌های غربی که می‌گویند زنان باید کاملا محجبه و همراه با محرم مرد در انظار عمومی ظاهر شوند، من زنان بسیاری را دیدم که تنها با روسری، بدون پوشاندن صورت، به تنهایی یا در گروه‌های زنانه در خیابان بودند.» این اظهارات شرل بنارد با انتقادهای گسترده‌ای مواجه شده است. اعضای جنبش زنان «پنجره امید» با نشر اعلامیه‌ای گفته‌اند که شرل بنارد با استفاده از جایگاه خود در نهادهای فکری و رسانه‌ای غرب، بارها کوشیده است حکومت فعلی را به‌عنوان قدرتی مشروع و «قابل تعامل» معرفی کند. در اعلامیه آمده است که سخنان شرل بنارد درباره‌ی زنان نه تنها بی‌پایه، بلکه بی‌رحمانه است. اعلامیه اظهارات بنارد را توهین آشکار به درد و رنج زنان می‌خواند. اعضای جنبش «پنجره امید» می‌گویند که بنارد که در امنیت و رفاه است، حق‌ ندارد از زبان زنانی صحبت‌ کنند که فرصت فریاد‌‌زدن ندارند.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 76 بازدید

آسیا پلتفرم درتازه‌ترین مورد هشدار داده است که بیش از یک میلیون مهاجر افغانستانی که در ماه‌های اخیر از پاکستان برگشته‌اند، در صورت نبود حمایت فوری، در معرض خطر بی‌جاشدگی ثانویه و بحران انسانی قرار دارند. این نهاد با نشر اعلامیه‌ای گفته است که بازگشت‌کنندگان از کشورهای همسایه و به ویژه پاکستان، عمدتاً به‌طور اجباری، وارد کشوری می‌شوند که از پیش با فقر گسترده، فروپاشی اقتصادی و کم‌بود شدید منابع مواجه است. در اعلامیه آمده است: «افغانستان در گذشته بزرگ‌ترین بحران بی‌جاشدگی داخلی در آسیا را تجربه کرده است. حالا با موج بازگشت اجباری، یکی از بزرگ‌ترین تغییرات جمعیتی در سال‌های اخیر را از سر می‌گذراند.» نهاد آسیا پلتفرم در اعلامیه‌اش هشدار داده است که نبود زمین، سرپناه، سندهای قانونی، فرصت‌های شغلی و خدمات آموزشی و درمانی برای بازگشت‌کنند‌گان، زمینه‌ساز فاجعه‌ای انسانی و ناآرامی‌های بیشتر خواهد شد. همچنین این سازمان از تمامی کشورها، نهادها و سازمان‌های ذی‌ربط خواسته است که اصول بازگشت داوطلبانه، امن و با کرامت را رعایت کرده و با یک پاسخ منطقه‌ای هماهنگ، از حقوق پناهند‌گان و بازگشت‌کنند‌گان حمایت کنند. پاکستان که میزبان یکی از بزرگترین جمعیت پناه‌جویان کشور در درازمدت بوده است، در بحبوحه تیرگی روابط دوجانبه با حکومت فعلی و افزایش نگرانی‌های امنیتی، تصمیم به اخراج مهاجران بدون مدرک کشور گرفته است. با این حال، چالش‌های سیاسی و اقتصادی داخلی، با تأثیرات بلندمدت بر ثبات اجتماعی، باعث دشواری‌های بیش‌تر برای مهاجران بازگشته و جامعه افغانستان شده است. باید گفت که پاکستان از نزدیک به دو ماه به این‌سو مرحله دوم اخراج اجباری مهاجران افغانستان را نیز روی دست گرفته که طی آن، هزاران شهروند افغانستان از این کشور با اجبار به افغانستان برگشت داده شده‌اند. در این میان مهاجران بازگشته از برخورد نادرست، زشت و خلاف ارزش‌های انسانی توسط پولیس پاکستان نیز سخن می‌زنند.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 70 بازدید

اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل متحد برای افغانستان اعلام می‌گوید که به‌دلیل تعلیق کمک‌های بشری آمریکا به افغانستان، یک هزار و ۷۰۰ کارمند زن مراکز صحی، کارمندان و پیمان‌کاران ماین‌پاکی شغل‌شان را از دست داده‌اند. این سازمان با نشر گزارشی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که تعلیق کمک‌های بشردوستانه‌ی آمریکا به افغانستان، عواقب گسترده‌ای بر عملیات‌های بشردوستانه در این کشور داشته و خواهد داشت. اوچا در این گزارشش مشخص نکرده است که این تعداد کارمند در کدام ولایت‌ها و چه زمانی بیکار شده‌اند. در ادامه آمده است که تا اواخر ماه فبروری سال جاری میلادی، حدود ۱۸۸ مرکز صحی، به‌دلیل تعلیق این کمک‌ها بسته شده و حدود ۱.۶ میلیون نفر به‌شمول زنان و کودکان تحت تاثیر این تصمیم قرار گرفته‌اند. در گزارش آمده است که در سال ۲۰۲۴ میلادی، آمریکا بیش از ۷۳۵ میلیون دالر برای پاسخ‌گویی به نیازهای بشردوستانه در افغانستان کمک کرده بود. دفتر هماهنگ‌کننده‌ کمک‌های بشردوستانه‌ سازمان ملل تاکید کرده است که در سال ۲۰۲۴ میلادی، کمک‌رسان‌ها در افغانستان توانستند برای ۲۰.۴ میلیون نفر، حداقل یک نوع کمک و برای ۳.۴ میلیون نفر سه نوع کمک را ارائه‌ کند که ۲۹ درصد آن‌ها زنان بوده‌اند. اوچا افزوده است که بدون بودجه‌ی کمکی آمریکا به افغانستان، افراد کمتری در سال جاری میلادی کمک‌های بشردوستانه دریافت خواهند کرد. این در حالی است که پس از روی‌کارآمدن دوباره‌ی دونالد ترمپ در اواخر سال گذشته‌ی میلادی، اداره‌ی او کمک‌های خارجی به کشورهای نیازمند از جمله افغانستان را تعلیق کرد. پس از این تصمیم دولت ترمپ، بارها سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی از وقوع بحران بشری در افغانستان زیر حاکمیت حکومت سرپرست هشدار داده‌‌اند. صندوق جمعیت سازمان ملل متحد (UNFPA) در افغانستان اعلام کرد به‌دلیل کاهش بودجه‌ی کمکی در افغانستان، ۶.۳ میلیون نفر که بیشتر آنان زنان و دختران هستند، دسترسی به مراقبت‌های صحی ضروری، از جمله خدمات نجات‌بخش سلامت مادران را از دست خواهند داد. این نهاد در اعلامیه‌ای نوشته بود که دروازه‌های صدها مرکز صحی فعال در مناطق دورافتاده و کلینیک‌های سیار در سراسر افغانستان، به‌دلیل کاهش بودجه‌ی کمکی بسته شده‌اند.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 66 بازدید

صبح زود بود. هنوز صدای اذان از مسجد کوچک محل نیامده بود. فاطمه کنار بخاری نشسته بود، پتو را دور دوش کشیده و به شعله‌هایی خیره مانده بود که مثل جانش ضعیف و لرزان بودند. شوهرش، عبدالخالق، با چهره‌ای گرفته، مقابل رادیو نشسته بود. دست‌هایش می‌لرزید و چشم‌هایش به دوردست‌ها دوخته شده بود. رادیو می‌گفت: حکومت سرپرست وارد کابل شده‌اند. دولت سقوط کرده. رییس‌جمهور فرار کرده است. فاطمه حس کرد انگار دنیا زیر پاهایش فرو ریخت. عبدالخالق کارمند بخش مالی وزارت داخله بود. هیچ‌وقت در خط مقدم نبوده، اما همه می‌دانستند که اعضای حکومت فعلی به دنبال کارمندان دولت هستند. مخصوصاً آن‌هایی که اسم‌شان در فهرست‌ها بوده. عبدالخالق همان شب گفت: «باید فرار کنم. اگر بمانم، کشته می‌شوم. رحمی در کار نیست.» فاطمه هول شد. چطور؟ کجا؟ با چه پولی؟ چهار بچه قدونیم‌قد داشتند. بزرگ‌ترینشان یوسف ده‌ساله بود، کوچک‌ترینشان زهرا، فقط سه سال. اما عبدالخالق تصمیمش را گرفته بود. با پولی که با قرض و زحمت فراهم کردند، خودش را به یک قاچاقچی معرفی کرد. او گفت راهی هست تا از نیمروز به ایران برود. از کوه و بیابان، از مرزهای خشک و خطرناک. اما خطر کمتر از مرگ در کابل نبود. شب آخر، عبدالخالق دخترش زهرا را بغل کرد. پیشانی فاطمه را بوسید و گفت: «من که رسیدم، راهی برای تو و بچه‌ها پیدا می‌کنم. فقط دعا کن.» فاطمه گریه نکرد. نه آن شب. اشکش یخ‌زده بود. دلش پر از ترس و ابهام بود، اما چیزی نگفت. مرزهایی که جان می‌گیرند، نه پناه می‌دهند عبدالخالق رفت. دو هفته گذشت. هر روز فاطمه گوش‌به‌زنگ بود. منتظر تماس، پیام، حتی یک نشانه از زنده‌بودن. اما هیچ خبری نشد. بی‌قراری‌اش بیشتر شد. بچه‌ها می‌پرسیدند بابا کو؟ فاطمه لب گزید و گفت: «رفته برایتان کار پیدا کنه.» اما خودش می‌دانست چیزی درست نیست. روز پانزدهم، شماره ناشناسی تماس گرفت. صدایی غلیظ و خشک گفت: «عبدالخالق را در راه کشتند. سربازهای ایرانی به او شک کردند. مستقیم زدند. در همان بیابان دفنش کردیم.» دست فاطمه از گوشی افتاد. پاهایش سست شد. جهان تار شد. کسی نبود که جسد را بیاورد. نه قبری، نه کفنی، نه نماز میتی. تنها یک جمله: «کشته شد». بازگشت به کابلِ بدون شوهر؛ بازگشت به غربت فاطمه دیگر نمی‌دانست چه کند. پولی نمانده بود. نه حمایت فامیلی، نه پشتوانه‌ای. پدر و مادرش سال‌ها پیش مرده بودند. خانواده شوهر هم خودشان به هزار درد گرفتار بودند. با چهار بچه، به کابل برگشت. خانه‌ای در حاشیه شهر پیدا کرد؛ یک اتاق تاریک، با سقف چوبی پوسیده و دیوارهای نم‌دار. اجاره‌اش کمبود، اما برای کسی که نانی برای شام ندارد، همان هم زیاد است. فاطمه هفته‌ها در شوک بود. حرف نمی‌زد. شب‌ها بچه‌ها می‌خوابیدند و او تا صبح به سقف خیره می‌ماند. گوشه اتاق می‌نشست، دست‌هایش را روی زانو می‌گرفت، و زمزمه می‌کرد: «عبد، چرا رفتی؟ چرا تنهایم گذاشتی؟» شروع رنج؛ با دستانی خالی و دهانی پُر از وعده برای بچه‌ها بچه‌ها غذا می‌خواستند. لباس می‌خواستند. مکتب، دفتر، دوا. اما فاطمه فقط یک چیز داشت: عزم. او تصمیم گرفت هر کاری بکند، جز گدایی. اما در کشوری که کار برای زن بیوه نیست، مخصوصاً با چهار فرزند، چه کاری می‌ماند؟ روزهای اول لباس شست. برای همسایه‌ها، برای چند افغانی. بعد رفت دنبال تمیزکاری. اما زن تنها، وقتی در خانه‌های غریبه می‌رود، نگاه‌ها ترحم‌آمیز نیست، حریص‌اند. تا اینکه یک روز، پسرش یوسف گفت: «مادر، یک بچه‌ در کوچه کفش رنگ می‌زند. روزی سی افغانی می‌گیرد. منم می‌توانم.» فاطمه دلش ریخت. پسرش هنوز بچه بود. دست‌هایش هنوز بوی بازی می‌داد، نه رنگ بوت، اما چاره‌ای نبود. خیابان، خانه دومشان شد با پول قرض، یک جعبه کفش‌کاری خریدند. یوسف سر کوچه نشست. اما وقتی دیدند مردم راحت‌تر به زن مراجعه می‌کنند، فاطمه خودش هم کنار پسرش نشست. از آن روز، خیابان شد جایگاهشان. صبح زود، قبل از طلوع، از خانه بیرون می‌زدند. یک‌گوشه میدان، جایی بین دست‌فروشان و گداها، می‌نشستند. بعضی رهگذران می‌گفتند: «زن که کفش رنگ نمی‌زنه!» اما بعضی کفش‌هایشان را می‌آوردند. پولی می‌دادند. بعضی هیچ پول نمی‌دادند. با پول قرض، یک جعبه کفش‌کاری خریدند. یوسف سر کوچه نشست. اما وقتی دیدند مردم راحت‌تر به زن مراجعه می‌کنند، فاطمه خودش هم کنار پسرش نشست. از آن روز، خیابان شد جایگاهشان. صبح زود، قبل از طلوع، از خانه بیرون می‌زدند. یک‌گوشه میدان، جایی بین دست‌فروشان و گداها، می‌نشستند. بعضی رهگذران می‌گفتند: «زن که کفش رنگ نمی‌زنه!» اما بعضی کفش‌هایشان را می‌آوردند. پولی می‌دادند. بعضی هیچ پول نمی‌دادند. روزهای سرد، دست‌های فاطمه یخ می‌زد. دستکش نداشت. واکس به زخم دست‌هایش می‌نشست. پوستش ترک می‌خورد. شب‌ها از درد نمی‌خوابید. زهرا، کوچک‌ترینشان، اغلب گرسنه گریه می‌کرد. فاطمه او را بغل می‌کرد، نان خشک به دستش می‌داد، و لالایی‌هایی می‌خواند که خودش هم دیگر به آن‌ها باور نداشت. فقر، فراتر از بی‌پولی‌ست؛ فقر، بی‌پناهی‌ست در خانه، وضع بدتر بود. آب نداشتند. برقشان اغلب قطع می‌شد. بخاری نداشتند. شب‌ها با چند پتوی کهنه خود را می‌پوشاندند. باران که می‌آمد، سقف چکه می‌کرد. دیوار نم می‌کشید. بچه‌ها سرفه می‌کردند. دوا نبود. دکتر نبود. فاطمه به هزار درد گرفتار بود. بعضی شب‌ها بچه‌ها از گرسنگی خواب نمی‌رفتند. او هم غذا نداشت، اما لبخند می‌زد و می‌گفت: «ببین، فردا غذاهای خوش‌مزه می‌خوریم.» دروغ می‌گفت. اما دروغی لازم. دروغی که مادرها یاد می‌گیرند وقتی نمی‌توانند گریه کنند. نگاه‌ها، از فقر بدتر بودند کار کفش رنگی فقط سخت نبود، خطرناک هم بود. گاهی مردانی می‌آمدند، کفششان را می‌دادند و بعد نگاهشان را نمی‌بردند. بعضی حرف‌هایی می‌زدند که دل فاطمه را آشوب می‌کرد. یک‌بار مردی گفت: "زن تنها با چهار بچه؟ اگه بخوای، یک راهی هست برایت" فاطمه لرزید. بُغضش ترکید، اما فقط گفت: "نه. نه هیچ‌وقت." اما او می‌دانست، زن تنها در کابل مثل شکار بی‌دفاعی‌ست. نگاه‌ها، ترسناک‌تر از زمستان‌اند. خاطره‌ها؛ مرهمی که بیشتر زخم می‌زنند گاهی شب‌ها که بچه‌ها خواب بودند، فاطمه نامه‌های قدیمی عبدالخالق را می‌خواند. او مردی ساده بود، اما مهربان. اهل شعر نبود، اما یک‌بار در نامه‌ای نوشته بود: "اگر جنگ نبود، با تو می‌رفتم سیر کوه‌ها. اگر فقر نبود، برایت دست‌بند می‌خریدم... " فاطمه آن نامه را روی سینه‌اش می‌گذاشت و گریه می‌کرد. گاهی با صدای بلند. گاهی بی‌صدا، فقط اشک. رؤیایی که دور است، اما خاموش نشده با تمام سختی‌ها، فاطمه هنوز یک آرزو دارد: این‌که بچه‌هایش، مثل او نشوند. یوسف بتواند مکتب برود. زهرا روزی دکتر شود. یا حداقل، کسی شود که مجبور نباشد کفش مردم را برق بیندازد تا زنده بماند. او هنوز امید دارد. امیدی زخمی، اما زنده. چون مادری که امید نداشته باشد، دیگر چیزی ندارد. پایانی که هنوز نیامده فاطمه هنوز زنده است. هنوز هر صبح، قبل از طلوع آفتاب، جعبه کفش کاری‌اش را برمی‌دارد. با بچه‌هایش می‌رود همان میدان همیشگی. می‌نشیند روی زمین سرد. هنوز مردم می‌آیند، گاه با کفش، گاه فقط با نگاه. و هنوز، وقتی شب می‌شود، به عکس بی‌قبر عبدالخالق نگاه می‌کند و آرام زیر لب می‌گوید: "تو رفتی تا ما بمانیم. حالا فقط بمانم... فقط بمانم..." نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 148 بازدید

محققان رشته جانورشناسی از «هوش مصنوعی» برای تسریع روند تحقیقات خود در زمینه‌ ارتباطات حیوانی استفاده می‌کنند. دانشمندان با رمزگشایی از سامانه‌های پیچیده‌ ارتباطی حیوانات، به درک این که موجودات چه می‌گویند و شاید حتی چگونه پاسخ دهند، نزدیک‌تر می‌شوند. در حالی که دانشمندان تلاش می‌کنند شکاف زبانی بین انسان‌ها و حیوانات را پُر کنند، برخی از کارشناسان نگرانی‌های موجهی را در مورد این که آیا چنین توانایی‌هایی مناسب هستند یا حتی آیا باید اصلاً سعی کنیم با حیوانات ارتباط برقرار کنیم را مطرح می‌کنند. در خط مقدم این تلاش‌ها، پروژه «CETI» که از فناوری یادگیری ماشین برای تجزیه و تحلیل بیش از 8000 «کُدا»(coda) از نهنگ‌های عنبر استفاده کرده است، قرار دارد. نهنگ‌های عنبر پستانداران بسیار اجتماعی هستند که با استفاده از دنباله‌ای از صداها(کلیک‌ها) به نام «کدا» با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. دانشمندان ساختارهای زمینه‌ای و ترکیبی را در صداهای این نهنگ‌ها کشف کردند. این الگوها به تیم کمک کرد تا نوعی الفبای آوایی برای این حیوانات ایجاد کند. این الفبا یک سامانه رسا و ساختاریافته نیست، اما سطحی از پیچیدگی را نشان می‌دهد که محققان قبلاً از آن آگاه نبودند. پروژه «CETI» همچنین در حال کار بر روی دستورالعمل‌های اخلاقی برای این فناوری است. یکی از این دستورالعمل‌ها، خطرات استفاده از «هوش مصنوعی» برای صحبت کردن با حیوانات است. گوگل و پروژه «دلفین‌های وحشی» به تازگی مدل زبانی «DolphinGemma» را معرفی کرده‌اند. این «مدل زبانی بزرگ»(LLM) روی 40 سال صداهای ضبط شده دلفین‌ها آموزش داده شده است که داده‌های صوتی دلفین را دریافت می‌کند و پیش‌بینی می‌کند که چه صدایی در مرحله‌ بعد درخواهد آورد. این «هوش مصنوعی» حتی می‌تواند صدایی شبیه به دلفین تولید کند. محققان از این «هوش مصنوعی» در نمونه‌ اولیه‌ سامانه دوطرفه‌ای موسوم به «CHAT» در یک تلفن هوشمند استفاده کردند که منجر به ترجمه مکالمات دلفین‌ها شد. این امر موجب پایه‌گذاری گفتگوی بین گونه‌ها در آینده خواهد بود. «دنیس هرزینگ»(Denise Herzing) بنیان‌گذار و سرپرست پروژه «دلفین‌های وحشی» و توسعه دهنده «DolphinGemma» گفت: «DolphinGemma» برای بهبود تشخیص صدای بی‌درنگ در سامانه «CHAT» استفاده می‌شود. در پاییز امسال، ما زمان خود را صرف جذب صداهای شناخته شده دلفین خواهیم کرد و اجازه می‌دهیم «Gemma» الگوهای تکرارپذیری را که پیدا می‌کند، به ما نشان دهد. وی افزود: به این ترتیب، کاربردهای «هوش مصنوعی» دوگانه است. محققان می‌توانند از آن، هم برای بررسی صداهای طبیعی دلفین‌ها و هم برای درک بهتر پاسخ‌های حیوانات به تقلید انسانی استفاده کنند. گسترش جعبه ابزار هوش مصنوعی حیوانات پژوهشگران در خارج از اقیانوس دریافتند که مدل‌های گفتار انسانی را می‌توان برای رمزگشایی از سیگنال‌های حیوانات مستقر در خشکی نیز تغییر کاربری داد. یک تیم به سرپرستی محققان «دانشگاه میشیگان»(Michigan) از یک مدل تشخیص گفتار آموزش داده شده بر روی صداهای انسانی برای شناسایی احساسات، جنسیت، نژاد و حتی هویت فردی سگ‌ها بر اساس پارس‌هایشان استفاده کرد. مدل انسانی از پیش آموزش‌دیده، عملکرد بهتری نسبت به نسخه‌ای که فقط بر روی داده‌های سگ آموزش داده شده بود، داشت. این موضوع نشان می‌دهد معماری مدل زبان انسانی می‌تواند به طور شگفت‌انگیزی در رمزگشایی از ارتباطات حیوانی مؤثر باشد. دانشمندان باید سطوح مختلف پیچیدگی را که این مدل‌های «هوش مصنوعی» هدف قرار می‌دهند، در نظر بگیرند. این پیچیدگی‌ها می‌تواند شامل تعیین اینکه آیا پارس سگ پرخاشگرانه است یا بازیگوشانه، یا اینکه نر است یا ماده شود. انجام هر مطالعه، دانشمندان را یک گام به درک این که چگونه ابزارهای «هوش مصنوعی» می‌توانند به بهترین شکل در چنین زمینه‌ گسترده‌ای به کار گرفته شوند، نزدیک‌تر می‌کند. این مطالعه به «هوش مصنوعی» این فرصت را می‌دهد تا خود را برای تبدیل شدن به بخشی مفیدتر از جعبه ابزار محققان آموزش دهد. زبان حیوانات در آستانه ترجمه پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که حیوانات در برقراری ارتباط، پیچیده‌تر از آن چیزی هستند که تصور می‌کنیم. مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۲ در «دانشگاه نانتر»(Nanterre ) پاریس نشان داد که گربه‌ها نشانه‌های واضحی از تشخیص صدای صاحب خود دارند و به لحن زبان گربه‌ای پاسخ می‌دهند. این یعنی گربه‌ها نه تنها به حرف‌های ما توجه می‌کنند، بلکه به لحن ما نیز اهمیت می‌دهند، به خصوص اگر این لحن از طرف کسی باشد که می‌شناسند. محققان همچنین دریافتند که نوعی ماهی مرکب مجموعه‌ای از چهار ژست فیزیکی دارد که برای ارتباط با یکدیگر و پاسخ به پخش امواج مصنوعی توسط انسان‌ها استفاده می‌کند. این گروه قصد دارد از یک الگوریتم برای دسته‌بندی انواع این امواج، ردیابی خودکار حرکات این موجودات و درک سریع‌تر شرایطی که حیوانات در آن احساسات خود را بروز می‌دهند، استفاده کند. مترجم جهانی برای حیوانات  این مطالعات، نشان‌دهنده تغییر اساسی در رویکرد دانشمندان به ارتباطات حیوانی است. تیم‌های تحقیقاتی ابزارها و مدل‌هایی را طراحی می‌کنند که برای انسان‌ها آشنا هستند و پیشرفت‌هایی را حاصل می‌کنند. هدف نهایی می‌تواند نوعی مترجم دنیای حیوانات باشد که با «هوش مصنوعی» کار می‌کند. «سارا کین»(Sara Keen) متخصص بوم‌شناسی رفتاری و مهندس برق در پروژه «گونه‌های زمینی»(Earth Species) می‌گوید: ما در پنج سال گذشته در تجزیه و تحلیل زبان انسانی واقعاً خوب عمل کرده‌ایم و در حال تکمیل این روش هستیم که داده‌های جدید را به مدل‌های آموزش‌دیده منتقل و اعمال کنیم. پروژه گونه‌های زمینی قصد دارد مدل صوتی-زبانی اصلی خود را برای صداهای حیوانات در سال جاری عرضه کند. این مدل با دریافت داده‌هایی از صداهای محیطی و حتی تشخیص موسیقی، قصد دارد به مبدلی برای گفتار انسان به آنالوگ‌های حیوانی تبدیل شود. این پروژه اعلام می‌کند که این مدل، از فرضیه دانشمندان مبنی بر اینکه بازنمایی‌های مشترک در «هوش مصنوعی» می‌تواند به رمزگشایی زبان‌های حیوانی کمک کند، پشتیبانی می‌کند. «کین» افزود: بخش بزرگی از کار ما تلاش برای تغییر طرز تفکر مردم در مورد جایگاه خود در جهان است. ما در حال کشف حقایق جالبی در مورد ارتباطات حیوانی هستیم، اما در نهایت متوجه می‌شویم که گونه‌های دیگر نیز به اندازه ما پیچیده و ظریف هستن و این کشف بسیار هیجان‌انگیز است. معضل اخلاقی پژوهشگران عموماً در مورد وعده‌های ابزارهای مبتنی بر «هوش مصنوعی» برای بهبود جمع‌آوری و تفسیر داده‌های ارتباطات حیوانی توافق دارند، اما برخی احساس می‌کنند که در درک عمومی از نحوه کاربرد این ابزارها، نوعی شکاف میان این آشنایی علمی و درک عمومی وجود دارد. «کریستین روتز»(Christian Rutz) کارشناس رفتار و شناخت حیوانات و سرپرست انجمن بین‌المللی «بیو-لاگینگ»(Bio-Logging) می‌گوید: به نظر من، در حال حاضر سوءتفاهم زیادی در این موضوع وجود دارد. یکی اینکه به نوعی یادگیری ماشینی می‌تواند این دانش زمینه‌ای را از هیچ خلق کند و اینکه هزاران صدای ضبط شده داشته باشید و یک ماشین یادگیری به طور جادویی می‌تواند معنا را از آن استخراج کند. این اتفاق نخواهد افتاد. وی می‌افزاید: معنا از طریق حاشیه‌نویسی زمینه‌ای به دست می‌آید و به همین دلیل است که فکر می‌کنم در این دوره هیجان و اشتیاق، فراموش نکردن این نکته بسیار مهم است که این حاشیه‌نویسی از تخصص بوم‌شناسی رفتاری و تاریخ طبیعی پایه به دست می‌آید. کارشناسان استانداردهای اخلاقی و محافظ‌هایی را برای استفاده از این فناوری‌ها ارائه کرده‌اند که رفاه حیوانات را در اولویت قرار می‌دهد. با پیشرفت «هوش مصنوعی»، گفتگوها درباره حقوق حیوانات نیز باید متحول شود. در آینده، حیوانات می‌توانند به بازیگران فعال‌تری در این مباحث تبدیل شوند. این ایده‌ای است که کارشناسان حقوقی در حال حاضر به عنوان یک تمرین فکری بررسی می‌کنند، اما روزی می‌تواند به واقعیت بپیوندد. «روتز» می‌گوید: آنچه ما به شدت به آن نیاز داریم، ایجاد همکاری‌های معنادار بین متخصصان یادگیری «هوش مصنوعی» و محققان رفتار حیوانات است، زیرا تنها با همکاری این دو گروه است که شانسی برای موفقیت وجود دارد. صداهای زیر و بم  مختلفی برای ترجمه توسط مدل‌های «هوش مصنوعی» وجود دارد، اما چگونگی استفاده از اطلاعات به دست آمده از این رویکردهای جدید، نیازمند بررسی دقیق ملاحظات اخلاقی صحبت با حیوانات است. یک مقاله جدید شش حوزه اصلی مشکل‌ساز در ارتباط با «هوش مصنوعی» با حیوانات را برشمرد. این موارد شامل حقوق حریم خصوصی، آسیب‌های فرهنگی و عاطفی به حیوانات، انسان‌انگاری، اتکای بیش از حد به فناوری برای حل مشکلات، تعصب جنسیتی و اثربخشی محدود در حفاظت واقعی از حیوانات است. به نظر می‌رسد که ما در آستانه یادگیری بیشتر در مورد نحوه تعامل حیوانات با یکدیگر هستیم. پرده‌برداری از نحوه ارتباطات آنها می‌تواند بینشی در مورد نحوه یادگیری، اجتماعی شدن و عملکرد آنها در محیط‌شان نیز ارائه دهد، اما هنوز چالش‌های مهمی برای غلبه از جمله اینکه از خود بپرسیم چگونه از فناوری‌های قدرتمندی که در حال توسعه هستند، استفاده کنیم، وجود دارد.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 175 بازدید

شماری از رسانه‌های استرالیایی گزارش داده‌اند که یک زن جوان ۲۳ ساله اهل افغانستان در منطقه‌ی «اسپرینگفیلد لیکس» از مربوطات غرب شهر «برزبین» استرالیا توسط شوهرش کشته شده است. شبکه‌ی خبری «7News» با نشر گزارشی نوشته است که این زن جوان مژده حبیبی نام داشته و (جمعه‌شب، ۲۶ ثور) در خانه‌اش به شکل بسیار فجیع به‌ قتل رسیده است. پولیس محلی منطقه‌ی «اسپرینگفیلد لیکس» این حادثه را یک رویداد «غم‌انگیز» عنوان کرده و تاکید کرده است که این زن به‌دلیل خشونت خانوادگی به قتل رسیده است. شبکه‌ی خبری «7News» به نقل از پولیس محلی افزوده است که شوهر و برادر شوهر این زن جوان را به‌ اتهام دست داشتن در این قتل بازداشت کرده است. همچنین در بخشی از گزارش آمده است که این دو مرد پس از آن گرفتار شدند که پولیس محلی گزارش‌هایی مبنی بر بی‌هوش شدن یک زن جوان در خانه‌ای در اسپرینگفیلد لیکس، در غرب برزبین دریافت کرده بود. پولیس محلی تاکید کرده است که این زن جوان در حالت بی‌هوشی در خانه‌اش پیدا شده و همان‌جا جان باخته. او دارای دو فرزند پسر سه و چهار ساله بوده است. در بخشی از گزارش آمده است که خواهر مژده در بریتانیا، برادرش در اسپانیا و مادر کهن‌سالش در کابل پس از شنیدن قتل او، همگی در شوک فرو رفته‌اند. در ادامه آمده است که در حال حاضر هر دو فرزند این زن جوان، بدون سرپرست قانونی و به‌دور از اعضای خانواده‌ی‌شان زندگی می‌کنند. همچنین ریتا انوری، مدافع حقوق زنان، که پس از به اشتراک گذاشتن این خبر در رسانه‌های اجتماعی با بستگان مژده تماس گرفته، گفته است: «مادر بیچاره‌ی او با شنیدن این خبر سکته مغزی کرده و اکنون در شفاخانه است.» شبکه‌ی خبری «7News» در بخشی از گزارشش به‌نقل از یکی از دوستان نزدیک مژده نوشته است: «می‌توانم بگویم که این نتیجه‌ی یک ازدواج اجباری بود. او برای نجات فرزندانش از افغانستان فرار کرده بود».

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 127 بازدید

شماری از زنان معترض به اظهارات اخیر شرل بنارد، همسر زلمی خلیل‌زاد، فرستاده‌ی پیشین ایالات متحده در امور صلح افغانستان واکنش نشان داده که در آن ادعا کرده بود اجبار حجاب و همراهی محرم مرد با زنان در افغانستان واقعیت ندارد و همچنان مکتب‌های خصوصی به روی همه‌ی دختران افغانستانی باز است. جنبش آینده‌ی نوین زنان افغانستان امروز (پنج‌شنبه، ۱ جوزا) با نشر اعلامیه‌ای این سخنان را «بی‌رحمانه»، «غیرواقعی» و «خیانت به زنان افغانستان» توصیف کرده و از اظهارات شرل بنارد به شدت انتقاد کرده‌اند. در اعلامیه آمده است: «زنان و دختران افغانستان امروزه تنها به «جرم زن بودن، رؤیا داشتن و مطالبه‌ی ابتدایی‌ترین حقوق انسانی، با زندان، شکنجه و سرکوب مواجه‌اند.» در بخشی از این اعلامیه آمده است که در عصری که حقیقت با یک کلیک در دسترس است، انکار رنج و درد زنان افغانستان با چنین صراحت و بی‌پروایی، اقدامی حیرت‌آور و غیرقابل توجیه است. اعضای این جنبش در اعلامیه‌ی خود با اشاره به نقش زلمی خلیل‌زاد در مذاکرات با حکومت فعلی، اظهارات همسر او را غیرقابل تحمل دانسته و خطاب به شرل بنارد نوشته‌اند: «نه، خانم بنارد! آن‌چه غیرواقعی‌ست، دنیای امن و بی‌دغدغه‌ی شماست، نه رنج ما.» جنبش آینده‌ی نوین زنان افغانستان تاکید کرده است: « ما نمی‌بخشیم و فراموش نمی‌کنیم و هشدار می‌دهیم که تاریخ، از خیانت‌هایی مانند این سخنان با نفرت یاد خواهد کرد.» در ادامه آمده است: «هر دروغی که به نام ما گفته شود، با خون، مقاومت و حقیقت پاسخ داده خواهد شد.» قابل ذکر است که شرل بنارد، همسر زلمی خلیل‌زاد، نماینده‌ی ویژه‌ی پیشین آمریکا در امور افغانستان، ادعا کرده که تنها مکتب‌های دولتی به‌روی دختران بالاتر از صنف ششم در افغانستان بسته‌اند و مکتب‌های خصوصی «در هر سطحی» می‌توانند فعالیت داشته باشند. بانو شرل محدودیت‌ها بر پوشش زنان و دختران در افغانستان را نیز رد کرده و گفته است که اقتصاد افغانستان «در حال تثبیت» است و زنان در آن نقش دارند. همچنین وی حمایت جامعه‌ی جهانی از زنان افغانستانی را «گزینشی» توصیف کرده و گفته است که به‌عنوان نمونه، رفتار حکومت فعلی با زنان در افغانستان از وضعیت زنان در هند «به مراتب کم‌تر وحشیانه» است.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 81 بازدید

صندوق جمعیت سازمان ملل متحد برای افغانستان اعلام کرده است که به دلیل کاهش بودجه، ۶.۳ میلیون نفر که بیشتر آنان زنان و دختران هستند، دسترسی به مراقبت‌های صحی ضروری را از دست خواهند داد. این نهاد امروز (پنج‌شنبه، ۱ جوزا) در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که صدها مرکز صحی در مناطق دورافتاده و کلینیک‌های سیار در افغانستان مجبور به تعطیلی هستند. در ادامه آمده است که به دلیل کاهش بودجه‌ی کمک‌های بشردوستانه زنان و دختران دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی ضروری، از جمله خدمات نجات‌بخش سلامت مادران را از دست خواهند داد. باید گفت که پیشتر سازمان جهانی صحت در افغانستان هشدار داده بود که به‌دلیل کمبود بودجه، ۸۰ درصد مراکز صحی تحت حمایت این سازمان در افغانستان تعطیل خواهند شد. سازمان جهانی صحت تاکید کرده است که پس از توقف کمک‌های آمریکا در فبروری، فعالیت ۲۰۲ مرکز صحی در افغانستان تعلیق شده است. سازمان جهانی صحت هشدار داده بود که بدون مداخله‌ی فوری، بیش از ۲۲۰ مرکز دیگر ممکن است تا جون ۲۰۲۵ میلادی بسته شود و ۱.۸ میلیون نفر دیگر به مراقبت‌های صحی اولیه دسترسی نداشته باشند. همچنین بخش صحت افغانستان که به کمک‌های خارجی وابسته بود، پس از کاهش کمک‌ها در پی روی‌کارآمدن حکومت سرپرست و کاهش کمک‌های بشری، با فروپاشی مواجه شد. طی سه سال اخیر برخی از مراکز صحی افغانستان تحت حمایت نهادهای جهانی و کمک‌رسانی بودند؛ اما اکنون این نهادها می‌گویند که با کمبود بودجه مواجه‌اند.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 76 بازدید

سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان (AJSO) اخراج دسته‌جمعی بیش از ۳۰۰ کارمند «رادیو تلویزیون ملی» به‌شمول ۹۰ کارمند و خبرنگار زن را محکوم کرده است. این نهاد با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این اقدام حکومت سرپرست گامی دیگر در مسیر سرکوب آزادی رسانه‌ها و حذف نظام‌مند زنان از عرصه‌های عمومی به‌ویژه در رسانه‌ها به‌شمار می‌رود. در اعلامیه آمده است که این اقدام حکومت فعلی نه‌تنها بی‌احترامی آشکار به تجربه و تلاش کارمندان است، بلکه لطمه‌ای جبران‌ناپذیر به ساختار رسانه‌ای و آینده‌ی اطلاع‌رسانی مستقل در افغانستان وارد می‌کند. سازمان حمایت از خبرنگاران: «ما این اقدام را بخشی از سیاست سیستماتیک حذف زنان از حوزه‌ی کار و اجتماع می‌دانیم؛ سیاستی که پیش‌تر نیز در وزارت‌های معارف، تحصیلات عالی، زراعت و دیگر نهادهای دولتی پیاده شده است.» در اعلامیه آمده است: «تصمیم رهبری حکومت فعلی مبنی بر کاهش ۲۰ درصدی کارمندان ادارات دولتی، بدون در نظر گرفتن پیامدهای انسانی، اجتماعی و اقتصادی آن، بحران را در کشور عمیق‌تر خواهد ساخت.» قابل ذکر است که حکومت فعلی در روزهای اخیر حدود ۳۰۰ کارمند و خبرنگار به‌شمول خبرنگاران و کارمندان زن «رادیو و تلویزیون ملی» را از دفتر مرکزی و دفترهای ولایتی برکنار کرده‌اند. باید گفت که روند تنقیص بست‌های دولتی در تشکیلات اداری از یک ماه به این‌سو آغاز شده و تا اکنون صدها کارمند از نهادهای دولتی برکنار شده‌اند. براساس این تصمیم، تنها از وزارت معارف حدود ۹۰ هزار بست تنقیص شده است. سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان از جامعه‌‌ی جهانی، نهادهای حقوق بشری و مدافع آزادی رسانه‌ها خواسته با استفاده از ابزارهای فشار سیاسی و دیپلماتیک، حکومت فعلی را وادار به توقف اخراج‌های خودسرانه کارمندان رسانه‌ای، به‌ویژه زنان سازند.

ادامه مطلب