مسوولان وزارت معارف حکومت سرپرست میگویند که اولویت حکومت فعلی برای تقویت کیفیت آموزش در افغانستان، مدارس دینی میباشد. مولوی کرامتالله آخندزاده، معاون آموزشهای اسلامی وزارت معارف در کارگاه ارتقای ظرفیت آموزشی و مهارتهای حرفهای آموزگاران مدارس دینی این وزارت گفته است که تمرکز اصلی دولت بر تقویت مدارس دینی و افزایش کیفیت آموزش در این مدارس است. آخندزاده افزود: «الحمدالله ما در افغانستان هزاران مدرسه دینی داریم.» او تاکید کرده است که نخستین شرط افزایش کیفیت آموزش در مدارس دینی، جذب بهترین آموزگاران است. رسانهها گزارش داده است که کارگاههای مشابه در ۳۴ ولایت افغانستان راهاندازی شده است تا مدارس دینی تقویت شوند و از آموزگاران و طلاب این مراکز حمایت بیشتری به عمل بیاید. وزارت معارف در حالی بر تقویت مدارس دینی تمرکز کرده است که تحصیل دختران بالاتر از کلاس ششم در افغانستان ممنوع است و زنان و دختران از تحصیل در دانشگاه و اشتغال نیز محروماند. بر اساس آمار وزارت معارف، هماکنون در افغانستان ۲۱ هزار و ۲۵۷ مدرسه دینی و جهادی و ۱۸ هزار و ۳۳۷ مدرسه عمومی فعالیت میکنند. با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، ضمن اینکه به دستور ملا هبتالله آخندزاده، رهبر حکومت فعلی، مدارس جهادی در سراسر افغانستان برپا شدند. همچنین محدودیتهای روزافزون برای زنان از جمله محروم کردن آنان از تحصیل و اشتغال باعث شده است، دولتهای جهان حکومت فعلی را به رسمیت نشناسند. مقامهای سازمان ملل متحد برای توصیف وضعیت زنان در افغانستان بارها از عبارت «آپارتاید جنسیتی» استفاده کردهاند و شورای امنیت، شورای حقوق بشر و مجمع عمومی سازمان ملل متحد با برگزاری نشستهای متعدد، از سران حکومت فعلی خواستهاند فرمانها علیه زنان را لغو کنند، اما در سه سال گذشته هیچ یک از این فرمانهای محدودکننده لغو نشدهاند. باید گفت که در آخرین مورد، یک هفته پیش، خالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر، در یک سخنرانی در جمعی از مردم شرق افغانستان گفت بر اساس قوانین اسلامی است، زنان حتی هنگام ادای نماز هم حق ندارند با صدای بلند سبحانالله و الحمدالله بگویند.
برچسب: رسانه گوهرشاد
در دنیای امروز، نقش کارآفرینی زنان در پیشبرد توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع انکارناپذیر است. با وجود این، زنان در بسیاری از کشورهای سنتی در مقایسه با مردان، در مسیر راهاندازی و تأمین مالی کسبوکار خود با چالشهای متعددی روبرو هستند. مقاله حاضر در شمارهگان مختلف به بررسی موانع موفقیت زنان در کارآفرینی از بعدهای مختلف فردی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میپردازد. در شمارههای قبل، به مسائل اشتغال و کارآفرینی زنان از منظر فردی و فرهنگی پرداخته شد. در این شماره، تمرکز بر موانع و مشکلات زنان در دسترسی به منابع مالی برای راهاندازی و توسعهی کسبوکارشان کوچک و بزرگشان میباشد. در ادامه، به بررسی عمیقتر این چالشها و ارائه راهحلهای عملی برای رفع آنها خواهیم پرداخت. چالشهای زنان در تأمین مالی کسبوکار: واکاوی موانع و راهحلها برخی از مهمترین موانع اقتصادی در کارآفرینی موفق زنان از این قرار اند: دسترسی محدود به منابع مالی: یکی از موانع عمده زنان در مسیر کارآفرینی، کمبود سرمایه است. این مشکل ریشه در عوامل متعددی دارد که از جمله میتوان به تبعیض جنسیتی در اعطای قرضه اشاره کرد. مطالعات نشان میدهند که زنان در مقایسه با مردان، با نرخ رد قرضهی بالاتری مواجه هستند و حتی زمانی که وام دریافت میکنند، نرخ بهرهی پرداختی آنها به طور قابلتوجهی بیشتر است. علاوه بر این، زنان به طور سنتی مالکیت کمتری از زمین و دارایی نسبت به مردان دارند، که این امر توانایی آنها را برای ارائه وثیقه جهت دریافت وام محدود میکند. این موضوع به ویژه در جوامع سنتی که مالکیت زمین عمدتاً در دست مردان است، چالش برانگیزتر میشود. فقدان آگاهی از منابع: مشکل دیگر، عدم آگاهی زنان از منابع مالی موجود است. بسیاری از برنامهها و طرحهای حمایتی دولتی و غیردولتی برای کمک به کارآفرینان زن وجود دارد، اما اطلاعرسانی در مورد این منابع به طور کامل انجام نمیشود و زنان از وجود آنها بیاطلاع هستند. این چالشها در کنار یکدیگر، زمینه را برای ایجاد نابرابری در دسترسی به منابع مالی برای زنان کارآفرین فراهم میکنند و موانع قابل توجهی را بر سر راه پیشرفت و توسعه کسبوکارهای آنها ایجاد میکنند. فقدان حمایت از مراقبت از کودکان: دومین عامل کلان اقتصادی در اشتغال و کارآفرینی موفق زنان مسئله مراقبت از کودکان است. مراقبت از کودکان، به ویژه برای کودکان خردسال، میتواند بسیار پرهزینه باشد. شهریههای مهدکودک میتواند به طور قابل توجهی بر بودجه یک خانواده تأثیر بگذارد، به خصوص برای خانوادههای کم درآمد یا تکسرپرست. این امر میتواند زنان را مجبور به انتخابهای دشوار بین شغل و مراقبت از فرزندانشان کند. برخی از مادران ممکن است مجبور به ترک شغل خود یا کاهش ساعات کاری خود شوند تا مجبور به پرداخت هزینه سرپرستی کودکان نشوند و خود مراقبت نمایند. این البته میتواند تأثیر منفی بر درآمد و استقلال مالی آنها داشته باشد. دسترسی محدود به مراقبت از کودکان: در بسیاری از جوامع، به خصوص در مناطق روستایی یا کم برخوردار، یافتن مراقبتهای باکیفیت و مقرون بهصرفه از کودکان دشوار است. کمبود مهدکودک و مراکز مراقبت از کودکان میتواند برای زنان شاغل که به دنبال مراقبت از فرزندان خود در حین کار هستند، چالشبرانگیز باشد. این امر میتواند منجر به جستجوی طولانی و پرهزینه برای یافتن مراقبت مناسب شود و همچنین میتواند زنان را مجبور به اتکا به مراقبین غیررسمی مانند اعضای خانواده یا دوستان کند که ممکن است همیشه قابل اعتماد یا واجد شرایط نباشند. فقدان سیاستهای حمایتی از مراقبت از کودکان: بسیاری از کشورها فاقد سیاستهای حمایتی از مراقبت از کودکان مانند مرخصی با حقوق زایمان و مرخصی برای مراقبت از کودکان هستند. این امر میتواند بازگشت زنان به کار پس از زایمان یا مراقبت از فرزندان بیمار را دشوار کند. فقدان چنین سیاستهایی میتواند به طور نامتناسبی بر زنان شاغل تأثیر بگذارد، به ویژه آنهایی که در مشاغل کمدرآمد یا بدون مزایای شغلی مناسب کار میکنند. در نهایت، هزینههای بالای مهدکودک، دسترسی محدود به مراقبت از کودکان و فقدان سیاستهای حمایتی از مراقبت از کودکان، همگی موانعی برای زنان شاغل در سراسر جهان هستند. رسیدگی به این چالشها از طریق سرمایهگذاری در مراقبتهای باکیفیت و مقرون به صرفه از کودکان، ارائه سیاستهای مرخصی با حقوق و حمایت از سایر ابتکارات حمایتی، میتواند به زنان فرصتهای برابر برای مشارکت در نیروی کار و رسیدن به پتانسیل کامل خود را ارائه دهد. شکاف جنسیتی دستمزد: ظلمی پابرجا شکاف جنسیتی دستمزد، مشکلی ریشهدار و ناعادلانه است که در آن، زنان به طور میانگین برای انجام کار مشابه، دستمزدی کمتر از مردان دریافت میکنند. این موضوع، تبعات منفی متعددی بر زندگی زنان و خانوادههایشان دارد و مانع از پیشرفت و برابری اقتصادی و اجتماعی آنان میشود. عوامل متعددی در بروز این شکاف نقش دارند. تبعیض جنسیتی، یکی از بارزترین این عوامل است. در بسیاری از موارد، زنان به دلیل جنسیتشان، با فرصتهای شغلی برابر با مردان مواجه نمیشوند، در سطوح مدیریتی به اندازه کافی حضور ندارند و یا در ازای وظایف مشابه، دستمزد کمتری دریافت میکنند. علاوه بر تبعیض، فقدان فرصتهای ارتقای شغلی نیز در تشدید این شکاف نقش دارد. زنان در بسیاری از مواقع، به دلیل تعهدات خانوادگی و اجتماعی، از فرصتهای ارتقا و پیشرفت شغلی محروم میشوند. این امر، نه تنها مانع از افزایش درآمدشان میشود، بلکه عزت نفس و انگیزه آنان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. تمرکز زنان در مشاغلی با دستمزد پایین، عامل دیگری است که به تشدید شکاف جنسیتی دستمزد دامن میزند. به طور سنتی، زنان در مشاغلی مانند پرستاری، معلمی، کار در مهد کودک و یا مشاغل خدماتی که دستمزد پایینتری دارند، فعالیت میکردهاند. این موضوع، به نوبه خود، چرخهای از فقر و نابرابری را برای زنان و خانوادههایشان ایجاد میکند. ضرورت شفافیت در ساختار حقوق و دستمزد شفافیت در ساختار حقوق و دستمزد، یکی از گامهای اساسی برای مقابله با نابرابری و تبعیض در محل کار است. متأسفانه، زنان اغلب از ساختار حقوق و دستمزد در محل کار خود آگاه نیستند. این عدم آگاهی، میتواند منجر به سوء استفاده و عدم پرداخت دستمزد مناسب به آنان شود. عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند. در برخی موارد، کارفرمایان به طور عمدی از شفافسازی در مورد حقوق و دستمزد خودداری میکنند تا از پرداخت دستمزد عادلانه به کارکنان، به خصوص زنان، طفره بروند. در موارد دیگر، ممکن است ساختار حقوق و دستمزد پیچیده و نامفهوم باشد و زنان در درک آن با مشکل مواجه شوند. عدم شفافیت در مورد حقوق و دستمزد، پیامدهای منفی متعددی برای زنان به همراه دارد. این امر، موجب میشود که زنان از ارزش واقعی کار خود بیاطلاع باشند و به دستمزد کمتری رضایت دهند. همچنین، میتواند به ایجاد حس بیعدالتی و نارضایتی در بین کارکنان زن منجر شود و زمینه سوء استفاده و استثمار آنان را فراهم کند. برای مقابله با این مشکل، لازم است که کارفرمایان ساختار حقوق و دستمزد خود را به طور شفاف و واضح به اطلاع کارکنان برسانند. این امر باید شامل اطلاعاتی در مورد معیارهای تعیین دستمزد، فرصتهای ارتقا و افزایش حقوق، و همچنین حقوق و مزایای جانبی باشد. علاوه بر این، دولتها نیز باید قوانینی را برای تضمین شفافیت در مورد حقوق و دستمزد وضع کنند. این قوانین باید کارفرمایان را ملزم به ارائه اطلاعات دقیق و روشن در مورد حقوق و دستمزد به کارکنان خود کند و همچنین، مکانیزمی برای رسیدگی به شکایات مربوط به عدم شفافیت و تبعیض در این زمینه را فراهم نماید. شفافیت در ساختار حقوق و دستمزد، نقشی اساسی در ایجاد عدالت و برابری در محل کار دارد. با تضمین شفافیت، میتوان به زنان کمک کرد تا از ارزش واقعی کار خود آگاه شوند، دستمزد عادلانه دریافت کنند و در محیطی عاری از تبعیض و سوء استفاده، کار کنند.
یونسکو یا سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی سازمان ملل متحد اعلام کرده است که در سراسر جهان ۲۵۱ میلیون کودک و نوجوان از رفتن به مکتب محروم هستند. این سازمان با نشر گزارشی تحت عنوان «وضعیت جهانی آموزش»، گفته است که در افغانستان و نیجریه از هر ده کودک و نوجوان، شش نفر آنان از رفتن به مکتب محروم هستند. براساس معلومات این گزارش، کودکان و نوجوانانی که در سراسر جهان از رفتن به مکتب محروم هستند شامل ۱۲۹ میلیون پسر و ۱۲۲ میلیون دختر هستند. همچنین گزارش یونسکو که با تمرکز به نقش رهبری در عرصهی آموزش تهیه شده است، نشان میدهد که در یکدههی اخیر پیشرفت کمی در دسترسی به آموزش صورت گرفته است. سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی سازمان ملل متحد تاکید کرده است که از سال ۲۰۱۵ میلادی تا اکنون میزان کودکان و نوجوانانی که به آموزش دسترسی ندارند، تنها یک درصد کاهش یافته است. در گزارش آمده است که شکاف نگرانکنندهای در عرصهی دسترسی به آموزش میان کشورهای ثروتمند و کشورهای فقیر وجود دارد. در این گزارش آمده است که در کشورهای فقیر ۳۳ درصد از کودکان و نوجوانان از رفتن به مکتب محروم هستند، درحالیکه این رقم در کشورهای با درآمد بالا تنها سه درصد است. یونسکو گفته است که کشورهای جنوب صحرای آفریقا با بزرگترین چالش در عرصهی دسترسی به آموزش مواجه هستند و نیمی از کودکان محروم از مکتب در این کشورها زندگی میکنند. همچنین در بخشی از گزارش کاهش سرمایهگذاری در عرصهی آموزش را از موانع اصلی بهبود وضعیت آموزش در جهان عنوان میکند. این نهاد نابرابری در هزینههای آموزشی میان کشورهای با درآمد بالا و کشورهای فقیر را نگرانکننده خوانده است. مطابق گزارش سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی سازمان ملل متحد، در کشورهای با درآمد بالا، برای هر دانشآموز هشت هزار و ۵۴۳ دالر سرمایهگذاری میشود، اما این رقم در کشورهای با درآمد پایین و متوسط فقط ۵۵ دالر است. این نهاد افزوده است که این وضعیت در کشورهایی که با بدیهی مواجه هستند، بدتر است. آدری آزولی، مدیرکل یونسکو گفته است که «آموزش محرک اصلی جوامع مرفه، فراگیر و صلحآمیز است.» یونسکو خواستار سازوکارهای مالی نوآورانه در عرصهی آموزش در سراسر جهان شده است.
دیوید اسپرول، نماینده ویژه کانادا برای افغانستان گفته است که کشورش نمیتواند حقوق زنان، آزادی بیان و حاکمیت قانون را قربانی تفاهم با حکومت سرپرست کند. دیوید اسپرول این اظهارات را در گفتگو با دگلوبنمیل که امروز (دوشنبه، ۱۴ عقرب) منتشر کرده، مطرح کرده و گفته است: «آنها [کشورهای غربی] نمیتوانند، مردم افغانستان را چه در داخل و چه و در بیرون از کشور ترک کنند.» او با اشاره به اعتراضات شهروندان افغانستانی در داخل و بیرون از کشور بر آینده افغانستان ابراز خوشبینی کرده است. دیوید اسپرول گفته است که بهگونه جمعی با نمایندگان دولتهای غربی که با حکومت سرپرست تعامل دارند، مخالفت شدید خود را با آنچه در افغانستان زیر سلطه این گروه اتفاق میافتد ابراز کرده است. در گزارش آمده است که او و برخی از نمایندگان کشورها در دیدار با عبدالقهار بلخی، سخنگوی وزارت امور خارجهی حکومت فعلی، در مورد قانون جدید امر به معروف و نهی از منکر این گروه گفتگو و آن را محکوم کردهاند. به باور اسپرول، سیاستهای سختگیرانه حکومت فعلی طی بیش از سه سال گذشته افزایش یافته است. این دیپلمات کانادایی همچنان مأموریتش در افغانستان را دشوار خوانده و حکومت فعلی را «انعطافناپذیر» عنوان کرده است. نماینده ویژه کانادا تاکید کرده است: «حکومت فعلی اهرمهایی را که ما در اختیار داریم درک میکنند، اما دوست دارند این اهرمها برداشته شود.» گفتنی است که ماه گذشته میلادی، کانادا، آلمان، استرالیا و هالند یک پروسه حقوقی را برای پاسخگویی حکومت فعلی در دادگاه لاهه راهاندازی کرده بودند. این در حالی است که حکومت سرپرست پس از تسلط دوبارهشان بر افغانستان، حقوق شهروندان، بهویژه زنان و دختران و اقلیتهای قومی-مذهبی را نقض کردهاند. هرچند پیش از این نیز جامعهی جهانی از رویکرد حکومت فعلی در برابر زنان انتقاد کرده بود، اما فعالان حقوق بشر و برخی از نهادهای بینالمللی آن را برای تغییر وضعیت در کشور کارساز نمیدانند.
اعضای جنبش شنبههای ارغوانی در واکنش به تیرباران شدن شماری از پناهجویان اهل افغانستان توسط مرزبانان ایرانی خواستار پرداخت «غرامت» به خانوادههای قربانیان این رویداد از سوی تهران شده است. این جنبش امروز (دوشنبه، ۱۴ عقرب) با نشر اعلامیهای گفته است که تیرباران شدن شماری از پناهجویان افغانستانی به هیچ عنوان قابل توجیه نیست. در اعلامیه آمده است: «ما خواهان پرداخت غرامت فوری به خانوادههای داغدیده، رسیدگی به زخمیان و انتقال اجساد قربانیان به افغانستان از سوی دولت ایران هستیم. هرچند این اقدامات نمیتواند عدالت کامل را تأمین کند، اما میتواند گام ضروری در راستای پاسخگویی تهران باشد.» زنان معترض میگویند که ایران بهعنوان یکی از حامیان نزدیک حکومت سرپرست افغانستان، بهجای برخورد «انسانی، اسلامی و مبتنی بر همسایهگی»، دست به «کشتار بیرحمانهای» پناهجویان در مرزهای این کشور زده است. جنبش شنبههای ارغوانی تاکید کرد که تحقیق حکومت فعلی در مورد تیراندازی مرزبانان ایرانی بر پناهجویان افغانستانی مستقل و بیطرف نیست، زیرا این گروه در تلاش کاهش آمار قربانیان این رویداد است. در اعلامیه آمده است: «ما خواهان انجام تحقیقات مستقل و تشکیل هیأت مشترک از سوی نهادهای معتبر حقوق بشری بینالمللی به سرپرستی سازمان بینالمللی مهاجرت هستیم.» همچنین جنبش شنبههای ارغوانی در بخشی از اعلامیه خواستار عدم تکرار چنین رویدادها از سوی مرزبانان ایرانی شده است. این در حالی است که ماه گذشته خورشیدی سازمان حقوق بشری حالوش از تیرباران شدن بیش از ۲۰۰ پناهجوی افغان در منطقه «کلگان» ولایت سیستان و بلوچستان ایران خبر داده بود. این اقدام مرزبانان ایرانی با واکنش برخی از نهاد بینالمللی روبهرو شده بود. مسوولان حکومت سرپرست افغانستان تنها جان باختن دو تن را در این رویداد تأیید کردهاند.
بخش ورزشی شبکه خبری اسکای گزارش داده است که حکومت سرپرست پس از برگشت به قدرت، در کنار منع زنان از آموزش، پارکها و دفاتر، زنان را از ورزش نیز منع کردند و برخی از ورزشکاران زن مجبور شدند، لباسهای ورزشی خود را بسوزانند تا شناسایی نشوند. شبکه خبری اسکای گزارش داده است که پس از حاکمیت دوباره حکومت فعلی تیم کریکت زنان افغانستان، کشور را ترک کرد و به پاکستان پناه بردند. سپس ویزه اضطراری استرالیا را دریافت کردند و اکثر آنان اکنون در این کشور زندگی میکنند؛ اما پس از سه سال، وضعیت آنها همچنان همانگونه باقی مانده است و به گفته شبکه اسکای، از جامعه بینالمللی نیز ناامید شدند. در ادامه آمده است که عفو بینالملل نیز خواستار توجه شورای بینالمللی کریکت (آیسیسی) به وضعیت تیم کریکت زنان شده شده است و از آنها خواست تا به حمایت از این تیم ادامه دهند. همچنین پیش از این استفن کوکبرن، رییس عدالت اقتصادی و اجتماعی عفو بینالملل گفته است: «تیم کریکت زنان افغانستان نمادی از زنان این کشور است و جامعه کریکت بینالمللی به این ورزشکاران پیشگام بدهکار است تا حمایتی که شایسته آن هستند را نشان دهد. این حمایت میتواند پیامی قاطع درباره اجماع جهانی در مورد محکومیت رفتار وحشتناک با این زنان ارسال کند.» او میافزاید که آیسیسی به درستی تعهد به ارزشهای ضد تبعیض را پذیرفته است، باید از نادیده گرفتن تیم شجاع زنان افغانستان دست بکشد و به ارائه حمایت و به رسمیت شناختن مناسب آنان بپردازد. این در حالی است که در ماه نوامبر سال ۲۰۲۱ میلادی، رییس شورای جهانی کریکت گفته بود که این شورا متعهد است به حمایت از توسعه کریکت مردان و زنان در افغانستان ادامه دهد. گفتنی است که این اولین بار نیست که چنین درخواستی از سوی نهادهای حقوق بشری مطرح میشود. دیدبان حقوق بشر نیز در سال ۲۰۲۳ وضعیت زنان در حاکمیت حکومت فعلی را «شکلی از آپارتاید جنسیتی» توصیف کرد.
اوچا یا دفتر هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد اعلام کرده است که پس از تسلط دوباره حکومت سرپرست بر افغانستان، ۶.۷ میلیارد دالر به این کشور کمک مالی شده است. این سازمان با نشر اعلامیهای گفته است که تنها از ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ الی ۲۰۲۲ حدود ۳.۳ میلیارد دالر به افغانستان کمک ارائه شده است. در ادامه آمده است که مردم افغانستان هنوز با چالشهای، از جمله درگیری، ناامنی غذایی، بلایای طبیعی و تغییرات اقلیمی دستوپنچه نرم میکنند. در اعلامیه آمده است که در کنار این موارد، محدودیتهای حکومت سرپرست بر زنان و دختران افغانستان نیز سبب تشدید بحران بشری در کشور شده است. بربنیاد اطلاعات، اوچا طی بیش از سه سال گذشته از گرسنگی در افغانستان جلوگیری کرده است. همچنان طی این مدت، شیوع بیماریهای ناشی از آب کاهش یافته و ارائه خدمات صحی نیز گسترش یافته است. دفتر هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد تاکید کرد که حکومت سرپرست طی بیش از سه سال گذشته با صدور ۷۱ فرمان حضور زنان را در نهادهای کمککننده محدود کرده است. در این اعلامیه آمده است: «بهرغم چالشهای موجود، فعالان بشردوستانه بهطور خستهگیناپذیری برای حمایت از مشارکت زنان و دختران افغانستان در تمام جنبههای اقدامات بشردوستانه تلاش کردهاند.» همچنین اوچا افزود که این تلاشها شامل گفتگوها برای حضور زنان در نهادهای کمککننده، ایجاد فضای اداری جداگانه و پرداخت هزینه برای محرم آنان است. این نهاد بینالمللی هشدار میدهد که در صورت کاهش سطح بودجه، دستاوردهای بشردوستانه طی سالهای اخیر در افغانستان زیر سلطه حکومت سرپرست از بین خواهد رفت. این در حالی است که اوایل ماه جاری خورشیدی اوچا اعلام کرده بود که مداخله حکومت فعلی در فعالیت نهادهای مددرسان بهگونه چشمگیری افزایش یافته است.
دادگاه عالی حکومت سرپرست اعلام کرده است که نیروهای حکومتی در ولایت ننگرهار، یک زن و یک مرد را در ملاءعام شلاق زدهاند. دادگاه عالی با نشر اعلامیهای گفته است که این زن و مرد در ولسوالی بهسود ولایت ننگرهار شلاق زده شدند. در اعلامیه آمده است که این زن و مرد از سوی دادگاه محلی حکومت فعلی به زنا [رابطهی جنسی خارج از ازدواج] متهم شده بودند. دادگاه عالی روز گذشته (یکشنبه، ۱۳ عقرب) در خبرنامهی گفته بود که زن متهم، ۳۵ ضربه شلاق و مرد متهم ۳۹ ضربه شلاق در ملاءعام زده شده است. در ادامه آمده است که مجازات متهمان در صحن ساختمان ولسوالی بهسود ولایت ننگرهار برگزار شده و در آن، مسوولان قضایی، اداری و نظامی محلی و همچنین مراجعهکنندگان این ولسوالی حضور داشتهاند. دادگاه عالی تاکید کرد که جزای تعزیری پس از تایید دادگاه این گروه، بر این افراد اجرا شده است. این در حالی است که حکومت فعلی پس از تسلط مجدد بر افغانستان مجازات بدنی افراد در ملاءعام را بازگرداندهاند. پنج نفر را نیز در حضور صدها تماشاگر اعدام کردهاند. نهادهای حقوق بشری این چنین مجازات را خلاف قوانین بینالمللی و کرامت انسانی میدانند و خواستار توقف آن هستند. اما مسوولان حکومت فعلی مدعی اند که حکم شریعت را تطبیق میکنند.
وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست اعلام کرده است که مأموران این وزارت شش نفر، بهشمول یک زن را در کابل و فراه به اتهامهای «روابط نامشروع» و «فساد اخلاقی» بازداشت کردهاند. این وزارت با نشر اعلامیهای گفته است که مأمورانش روز گذشته (شنبه، ۱۲ عقرب) چهار نفر را به اتهام روابط نامشروع و فساد اخلاقی از حوزههای اول و ۱۳ کابل بازداشت کردهاند. در اعلامیه جزئیات بیشتری در مورد این افراد و سرنوشت آنان ارائه نشده است. همچنین این وزارت در یک اعلامیهای جداگانه گفته است که مأمورانش دیروز یک زن و یک مرد را در مرکز ولایت فراه به اتهام «روابط نامشروع» بازداشت کردهاند. وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست گفته است که این افراد به اتهامات وارده اعتراف کردهاند و به نهادهای عدلی و قضایی طالبان سپرده شدهاند. این در حالی است که مأموران امر به معروف و نهی از منکر طالبان در ۱۴ ماه میزان نیز شش نفر را در کابل به اتهام «روابط نامشروع» بازداشت کرده بودند. قابل ذکر است که این سومین مورد از بازداشت افراد در کابل از سوی مأموران وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی پس از توشیح قانون امر به معروف و نهی از منکر این گروه است.
یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد اعلام کرده است که در ماه سپتامبر از نزدیک به دو هزار و ۴۰۰ مرکز صحی در ولایتها حمایت کرده است. یونیسف امروز (یکشنبه، ۱۳ عقرب) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این مراکز به ۶.۱ میلیون نفر مراقبتهای بهداشتی ضروری ارائه میکنند. در ادامه آمده است که در کلینیکهای تحت حمایت صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد، خانوادهها میدانند که داروهای مورد نیاز خود را دریافت میکنند و کارکنان مراقبتهای صحی آموزشدیده در آنها کار میکنند. قابل ذکر است که کاهش کمکها پس از حاکمیت حکومت سرپرست بر نظام صحی افغانستان بهشدت تأثیر منفی گذشته است. در این سه سال مراکز صحی دولتی افغانستان با کمبود دارو و تجهیزات مواجه بودهاند. برخی از مراکز نیز تعطیل شدهاند. چند روز پیش نیز صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل گفته بود که در سال جاری میلادی برای بیش از شش میلیون افغان کمکهای صحی فراهم کرده است. این نهاد افزوده بود که نیمی از دریافتکنندهگان این کمکها کودکان زیر پنج سال بودند.