برچسب: رسانه گوهرشاد

1 ماه قبل - 231 بازدید

حمید وقتی چشمانش را گشود، هنوز شب بود. تنها نور کم‌جانی از لامپی ضعیف که در اتاق کوچک‌شان آویزان بود، فضای سرد و تنگ را روشن می‌کرد. او بی‌حرکت دراز کشیده بود و فکرهایش چون موج‌های خروشان در ذهنش می‌چرخیدند. باید می‌رفت؛ باید دوباره به افغانستان بازمی‌گشت، سرزمینی که سال‌ها پیش، وقتی هنوز نوجوانی بیش نبود، به اجبار ترک کرده بود. اما حالا، پس از بیش از بیست سال زندگی در ایران، بازگشت به آنجا برایش مانند سفر به ناکجاآباد بود. حمید هنوز آن لحظه را به یاد دارد، آن روزی که خانواده‌اش ناچار شدند خانه و شهرشان، کابل، را رها کنند. آن زمان او نوجوانی پرشور و پر از آرزوهای بزرگ بود؛ آرزوی زندگی در سرزمینی امن و پر از امید. اما هیچ‌کس آن روز نمی‌دانست این آرزو چقدر دور و دست‌نیافتنی است. کودکی در میان جنگ و ناامنی کودکی حمید در کابل پر از صدای انفجار و تیراندازی بود. هر بامداد که از خواب برمی‌خاست، نمی‌دانست آیا شهرش مثل دیروز زنده خواهد ماند یا نه. خانه‌شان نزدیک محله‌ای بود که هر هفته چند انفجار در آن رخ می‌داد. خانواده‌اش همیشه نگران بودند، اما چاره‌ای جز تحمل نداشتند. پدر، که پیر و ناتوان شده بود، با دلی شکسته به آینده می‌نگریست و مادر، با چشمانی پر از اشک، برای بچه‌ها غذا می‌آورد و آرامشان می‌کرد. سال ۱۳۷۵، وقتی طالبان روزبه‌روز قدرت بیشتری می‌یافتند و جنگ و خونریزی فزونی می‌گرفت، حمید و خانواده‌اش تصمیم گرفتند کشور را ترک کنند. تصمیمی که شاید آن روز تنها راه نجات بود، اما درهای جدیدی از رنج و سختی را به رویشان گشود. مهاجرت به ایران، سرزمینی بیگانه وقتی به ایران رسیدند، نخستین حس حمید ترس و سرگشتگی بود. هیچ‌چیز برایشان آشنا نبود؛ نه زبان، نه فرهنگ، نه آداب و رسوم، و از همه مهم‌تر، نه پذیرشی. آنها مهاجرانی بودند که به رسمیت شناخته نمی‌شدند. حمید زود فهمید که باید خودش را بسیار تغییر دهد تا بتواند دوام بیاورد. یافتن کار دشوار بود، به‌ویژه برای نوجوانی که حتی اجازه رسمی کار نداشت. او به همراه پدر و برادر بزرگ‌ترش در کارگاه‌های ساختمانی کار می‌کردند. سحرگاه از خواب برمی‌خاست و تا غروب زیر آفتاب سوزان یا سرمای زمستان کار می‌کرد. دستمزدشان اندک بود و همیشه ترس از دست دادن شغل داشتند. تعلیم و تلاش برای زندگی با این همه حمید هرگز امیدش را از دست نداد. او می‌خواست زندگی بهتری برای خانواده‌اش بسازد. کوشید زبان پارسی را خوب بیاموزد، حتی به‌صورت پنهانی در صنف‌های شبانه نام‌نویسی کرد. فرزندانش به مکتب رفتند و در همین شهر کوچک، خانواده‌شان را به‌سختی سرپا نگه داشتند. اما با تمام این‌ها، هرگز حس نکردند که اینجا خانه‌شان است. بچه‌ها همیشه می‌گفتند: "کاش می‌تونستیم تو وطن خودمون باشیم، با همه سختی‌ها، ولی کنار فامیل و آشناها." ولی آن سرزمین دیگر برایشان جایی نداشت، به‌ویژه برای حمید که همیشه ترس از اخراج اجباری داشت. نگاه‌های سرد و تحقیر زندگی در ایران برای مهاجران افغانستانی پر از نگاه‌های سرد و گاه تحقیرآمیز بود. حمید هرگز فراموش نمی‌کرد وقتی برای گرفتن یک مدرک ساده به اداره‌ای می‌رفت، با بی‌توجهی و تحقیر روبه‌رو می‌شد. در محل کار، همکاران ایرانی، و گاهی حتی مدیران، رفتار سرد و بی‌رحمانه‌ای داشتند. همیشه این هراس بود که نکند یک روز بدون هشدار اخراج شوند. این فشارهای روحی و جسمی، از حمید مردی ساخته بود که هرگز نایستاد، اما زیر بار سختی‌ها خم شده بود. خانواده؛ پناه و رنج هم‌زمان در خانه اما حمید می‌کوشید مردی قوی و امیدوار باشد. همسرش، مریم، همیشه پشتیبانش بود، اما خودش هم‌بارها به‌خاطر زندگی سخت و نبود امنیت در خواب گریه کرده بود. فرزندان حمید، به‌ویژه فرزاد، پسر بزرگ‌تر، روزبه‌روز به آینده ناامیدتر می‌شدند. فرزاد عاشق مهندسی بود، اما هیچ تضمینی نبود که بتواند به دانشگاه راه یابد یا شغلی مناسب پیدا کند. دخترانش، نسیم و نازنین که باهوش و پرتلاش بودند، هر روز با موانع تازه‌ای روبه‌رو می‌شدند؛ موانعی که حتی بسیاری از جوانان ایرانی تجربه نمی‌کردند. خبر بازگشت اجباری و نابودی امید چند ماه پیش، خبر تلخی رسید. دولت ایران تصمیم گرفته بود که بسیاری از مهاجران افغان را به اجبار به افغانستان بازگرداند. حمید آن روز وقتی به خانه آمد، نتوانست جلوی اشک‌هایش را بگیرد. این خبر برایش مانند حکم مرگ بود. همسرش را دید که روی زمین نشسته و گریه می‌کند، و بچه‌ها در سکوتی غم‌بار غرق شده بودند. او می‌دانست که بازگشت به افغانستان یعنی بازگشت به سرزمینی پر از جنگ، فقر و ناامنی؛ جایی که حتی بودنش ممکن بود به معنای زندگی زیر سایه ترس و تهدید باشد. بازگشت به کابل؛ سرزمینی غریب وقتی به کابل رسیدند، همه چیز دگرگون شده بود. ساختمان‌ها نیمه‌ویران بودند، کوچه‌ها پر از خاک و زباله، و صدای آژیرها هر چند دقیقه قطع و وصل می‌شد. حمید سخت می‌کوشید خانواده‌اش را در این شهر غریب و ترسناک محافظت کند، اما خودش هم هر روز بیشتر در هراس و ناامیدی فرو می‌رفت. شغل یافتن دشوار بود و درآمد ناچیز. بچه‌ها به مکتب می‌رفتند، اما مکاتب بسته و کم‌کیفیت بودند و امنیت‌شان همیشه در خطر بود. هر روز حمید دعا می‌کرد که شاید روزی اوضاع بهتر شود، اما می‌دانست که این دعاها شاید سال‌ها طول بکشد. دلتنگی برای وطن دوم هر شب حمید به عکس‌های دوران جوانی‌اش در ایران نگاه می‌کرد. عکس‌هایی که خانواده‌اش را کنار هم نشان می‌داد، در کوچه‌های تهران، در مراسم‌های کوچک و شادی‌های ساده. او می‌دانست که دیگر هرگز نمی‌تواند به آن روزها بازگردد، اما دلتنگی آن روزهای آرام، زخمی عمیق بر دلش گذاشته بود. حمید که سال‌ها به ایران به‌عنوان خانه دومش می‌نگریست، حالا مردی بود که هیچ‌جای این جهان برایش امن نبود. امیدی که هنوز زنده است با همه این رنج‌ها، حمید هنوز امید داشت. امید به اینکه روزی بتواند برای فرزندانش زندگی بهتری فراهم کند. شاید در سرزمینی دیگر، شاید در آینده‌ای دور. او می‌دانست که زندگی برای مهاجران افغان دشوار است، اما نمی‌خواست ناامید شود. با هر سختی، با هر دشواری، با هر روزی که به پایان می‌رسید، تصمیم داشت که بایستد و مبارزه کند، حتی اگر سخت‌ترین شرایط پیش رویش باشد. حمید اکنون در این اتاق کوچک کابلی نشسته است، نگاهش به پنجره‌ای است که از آن دنیایی بهتر می‌خواهد. او مردی است که رنج‌های دو وطن را کشیده و حالا باید راهی بسازد برای فردایی که شاید هیچ‌کس نتواند تضمینش کند. اما این تنها داستان یک مرد نیست؛ داستان هزاران مهاجر است که میان دو وطن سرگردان‌اند، با قلب‌هایی پر از درد، اما با امیدی که هرگز نمی‌میرد. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 126 بازدید

بخش زنان سازمان ملل متحد (UN Women) درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که بیش از یک میلیون دختر در افغانستان به‌طور سیستماتیک از تحصیل محروم هستند. اين نهاد امروز (پنج‌شنبه، ۲۲ جوزا) با نشر یک نوار تصویری در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که از زنان و دختران افغانستان حمایت می‌کند. در ادامه آمده است که با حمایت نهاد Girls2lead، برای توانمندسازی زنان و دختران جوان افغانستان، فرصت‌های آموزشی را فراهم کرده است. بخش زنان سازمان ملل متحد مشخص نکرده که برای چه تعداد از زنان و دختران جوان در افغانستان زمینه‌ی آموزش را فراهم کرده است. در حالی این سازمان از آموزش زنان و دختران جوان در افغانستان خبر می‌دهد، که ۹۰۵ روز می‌شود که حکومت سرپرست دروازه‌های دانشگاه‌های خصوصی و دولتی را به‌روی دختران در کشور مسدود کرده است. همچنین علاوه بر دروازه‌های دانشگاه‌ها، ۱۳۶۰ روز می‌شود که دروازه‌های مکاتب نیز به‌روی دختران بالاتر از صنف ششم مسدود است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. در این میان، فعالیت‌هایی چون صنایع‌دستی، خیاطی و کارهای محدود خانگی، از معدود گزینه‌های باقی‌مانده برای آنان به شمار می‌رود. یونیسف و شماری از نهادهای بین‌المللی تلاش دارند از طریق همین فرصت‌های محدود، راهی برای توان‌مندسازی زنان و دختران در افغانستان باز کنند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 233 بازدید

ایندریکا راتوات، معاون نماینده‌ی ویژه سازمان ملل متحد در امور افغانستان از افزایش میزان مرگ‌ومیر مادران در این کشور به شدت ابراز نگرانی کرده است. آقای راتوات با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نسبت به افزایش مرگ‌ومیر مادران و نوزادان در افغانستان هشدار داده و بر اهمیت گسترش برنامه‌های حمایتی از قابله‌ها تاکید کرده است. وی از جامعه‌ی جهانی خواستار اقدام فوری برای پشتیبانی از آنان شده است. این در حالی است که چندی پیش سازمان جهانی بهداشت نیز با نشر گزارشی از افزایش آمار مرگ‌و‌میر مادران در افغانستان ابراز نگرانی کرده و گفته بود که روزانه ۲۴ مادر و ۱۶۷ نوزاد در این کشور به‌دلیل مرگ‌ومیر قابل‌ پیش‌گیری مربوط به زایمان و بارداری جان‌شان را از دست می‌دهند. قابل ذکر است که با روی کار آمدن دوباره‌ی حکومت سرپرست در آگوست ۲۰۲۱ میلادی در افغانستان و وضع ممنوعیت‌ها بالای زنان از جمله ممنوعیت آموزش، کار، سفر بدون محرم، دست‌رسی مردم این کشور به‌ویژه زنان و کودکان به مراقبت‌های بهداشتی محدود شده‌ است.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 245 بازدید

اوچا یا دفتر کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل در افغانستان هشدار داده است که با کاهش شدید بودجه مواجه است و برای رسیدگی به نیازهای بیش از ۱۲ میلیون نفر به ۱.۶۲ میلیارد دالر نیاز دارد. این سازمان با نشر گزارشی گفته است که تقریبا نیمی از جمعیت افغانستان از جمله بیش از پنج میلیون زن به کمک‌ بشردوستانه اضطراری نیاز دارند. در گزارش برنامه نیازها و پاسخ بشردوستانه افغانستان در سال ۲۰۲۵ میلادی آمده است که سازمان‌های بشردوستانه با کاهش شدید بودجه مواجه‌ هستند. در ادامه آمده است که حدود ۲۲.۹ میلیون نفر در افغانستان به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند. دفتر کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل در افغانستان تاکید کرده است که هدف کمک‌های بشردوستانه در ابتدا نزدیک به ۱۷ میلیون نفر را در بر می‌گرفت که این هدف به‌دنبال کاهش شدید بودجه، به ۱۲.۵ میلیون نفر کاهش یافته است. در ادامه آمده است که صدها هزار نفر در افغانستان به کمک‌های غذایی، سرپناه اضطراری، مراقبت‌‎های بهداشتی، خدمات تغذیه، آموزش، آب آشامیدنی و کمک‌های نقدی نیاز دارند. در این گزارش آمده است: «خدمات حفاظتی برای زنان، کودکان، افراد دارای معلولیت و سایر گروه‌های در معرض خطر همچنان محور اصلی باقی مانده‌اند.» اوچا افزوده است که از دست رفتن چندین تامین‌کننده مالی، شکاف بزرگی در پاسخ بشردوستانه سال ۲۰۲۵ میلادی ایجاد کرده و تیم کشوری بشردوستانه افغانستان «اچ‌سی‌تی» را وادار به بازنگری فوری در اولویت‌های اصلی کرده است.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 198 بازدید

پایگاه خبری و تحلیلی «انصاف نیوز» ایران درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که بقایایی جسد کبرا رضایی، مهاجر جوان اهل افغانستان که پس از حدود ۵۰ روز ناپدید‌شدن به‌صورت فجیع به قتل رسیده بود، از خانه‌ی یک مرد ایرانی کشف شده است. این پایگاه خبری و تحلیلی در گزارشی نوشته است که پولیس پس از مظنون‌شدن خانواده‌ی کبرا رضایی به این مرد ۳۲ ساله‌ی ایرانی، با مجوز قضایی وارد خانه‌ی او شد و «باقی‌مانده‌ی پیکر تکه‌تکه‌شده‌ی کبرا، که ظاهراً با استفاده از اسید تلاش شده بود آثار آن از بین برود» را کشف کرده است. پیش از این بخشی دیگر از «جسد مثله‌شده‌ی»‌ این زن مهاجر اهل افغانستان از شهرستان «پیشوا» در تهران و از میان زباله‌ها کشف و با آزمایش «دی‌ان‌ای» هویت او تایید شده بود. همچنین سایت خبری «انصاف‌نیوز» در گزارشی نوشته است که این مرد از همکاران کبرا رضایی بوده و بررسی‌های فنی و تحلیل داده‌های تلفن همراه نیز نشان داده که «آخرین سیگنال موبایل کبرا پیش از ناپدید شدن، در نزدیکی محل سکونت این فرد ثبت شده» است. در ادامه آمده است که از این مرد به نام «ع. خ» نام برده شده و گفته شده است که او نگهبان یک کارخانه‌ی تولید لوازم خانگی در پاکدشت تهران بوده است. در گزارش آمده است که متهم در بازجویی‌های اولیه اتهام قتل این زن جوان اهل افغانستان را رد کرده بود، اما پس از ارائه‌ی شواهد از سوی پولیس، به ارتکاب جرم قتل اعتراف کرده است. این مرد در اظهارات خود گفته است که پس از آن‌که از نامزدی کبرا مطلع شده، «دچار حالت شدید عصبی و مرتکب جنایت» شده است. قابل ذکر است که اتهامات مطرح شده علیه این مرد شامل «قتل عمد، مثله‌ کردن جسد و تلاش برای از بین بردن آثار جرم از طریق استفاده از اسید» است. ممانعت از تصویربرداری در مراسم خاکسپاری همچنین بر اساس گزارش «انصاف‌نیوز» پس از پیدا شدن بقایایی جسد کبرا رضایی، مراسم خاکسپاری او روز دوشنبه (۱۹ جوزا) تحت نظارت شدید پولیس ایران برگزار شد. این رسانه به نقل از چند نفر از شرکت‌کنندگان نوشته است که پولیس به آنان اجازه‌ی تصویربرداری و گفت‌وگو با رسانه‌ها را نداد. در گزارش به نقل از یکی از شرکت‌کنندگان آمده است که خانواده‌ی کبرا رضایی از گفتگو با رسانه‌ها «معذور» است و به آنان گفته شده است که پیگیر «قصاص» متهم نباشند. این رسانه افزوده است که خواهر کبرا رضایی نیز با چهره‌ای «کاملا پوشیده» در مراسم خاکسپاری حضور داشت که نشانه‌ای از فضای پرتنش و نگران‌کننده‌ای بود که خانواده با آن روبه‌روست. قتل فجیع این زن مهاجر اهل افغانستان در حالی انجام شده است که در یک سال اخیر، موج‌های گسترده‌ای از مهاجرستیزی در ایران به راه افتاده و بارها مهاجران افغانستان در جاده‌ها و مکان‌های عمومی مورد آزار و اذیت‌ و لت‌وکوب قرار گرفته‌اند. علاوه بر این، دولت ایران نیز در سال جاری خورشیدی فشارها بر مهاجران افغانستان را افزایش داده و اسناد اقامت قانونی حدود دو میلیون نفر را باطل کرده است.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 117 بازدید

عزت نفس، که به‌عنوان درک و احساسی که فرد از ارزش و لیاقت خود دارد تعریف می‌شود، یکی از مهم‌ترین عوامل در سلامت روانی و موفقیت زندگی افراد است. این ویژگی از کودکی شکل می‌گیرد و تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله محیط خانوادگی، تعاملات اجتماعی و تجربیات شخصی قرار دارد. در این میان، پدر و مادر به‌عنوان اولین و تأثیرگذارترین الگوها در زندگی فرزندان، نقش کلیدی در شکل‌گیری عزت نفس آن‌ها ایفا می‌کنند. این مقاله به بررسی اهمیت عزت نفس، نقش مثبت و منفی والدین در این فرآیند، و راهکارهای مؤثر برای تقویت آن در فرزندان می‌پردازد. اهمیت عزت نفس در زندگی فرزندان عزت نفس پایه‌ای برای اعتماد به نفس، تصمیم‌گیری، و روابط اجتماعی سالم است. کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، معمولاً از توانایی بیشتری برای مقابله با چالش‌ها، پذیرش شکست‌ها، و ایجاد روابط مثبت با دیگران برخوردارند. برعکس، کمبود عزت نفس می‌تواند به مشکلات عاطفی مانند اضطراب، افسردگی، و انزوای اجتماعی منجر شود. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که عزت نفس در سنین اولیه زندگی، تأثیرات ماندگاری بر عملکرد تحصیلی، انتخاب شغل، و حتی سلامت جسمی در بزرگسالی دارد. بنابراین، والدین نقش حیاتی در ایجاد این پایه محکم دارند. نقش مثبت والدین در شکل‌گیری عزت نفس والدین از طریق رفتار، گفتار و تعاملات روزانه خود می‌توانند عزت نفس فرزندان را تقویت کنند. یکی از مهم‌ترین راه‌ها، پذیرش بی‌قید و شرط است. هنگامی که والدین به فرزندان خود عشق و حمایت نشان می‌دهند، بدون اینکه این حمایت به موفقیت یا عملکرد آن‌ها وابسته باشد، کودک احساس ارزشمندی می‌کند. برای مثال، تشویق یک کودک پس از تلاشش برای انجام یک کار، حتی اگر نتیجه ایده‌آل نباشد، به او می‌آموزد که ارزشش به تلاشش بستگی دارد، نه فقط به نتیجه. الگوسازی نیز نقش مهمی دارد. کودکان از رفتار والدین خود تقلید می‌کنند. اگر والدین از خودشان با اطمینان و احترام صحبت کنند و با دیگران به‌صورت محترمانه رفتار کنند، فرزندان این الگو را درونی می‌کنند. برای نمونه، والدی که با اعتماد به نفس مشکلات را حل می‌کند، به فرزندش می‌آموزد که به توانایی‌های خود اعتماد داشته باشد. تشویق و بازخورد سازنده از دیگر عوامل کلیدی است. والدین می‌توانند با دادن بازخورد مثبت و مشخص، مانند "تو امروز خیلی خوب تلاش کردی تا نقاشی‌ات را بهتر کنی"، به فرزندشان حس موفقیت و شایستگی القا کنند. این نوع تشویق، برخلاف تعریف‌های کلی مانند "تو عالی هستی"، به کودک کمک می‌کند تا نقاط قوت خود را بشناسد و بر آن‌ها تکیه کند. نقش منفی والدین در کاهش عزت نفس از سوی دیگر، رفتارهای ناسالم والدین می‌تواند عزت نفس فرزندان را تضعیف کند. انتقاد بیش از حد یکی از عوامل مخرب است. اگر والدین مدام بر اشتباهات فرزند تأکید کنند یا او را با دیگران مقایسه کنند ("چرا مثل برادرت نیستی؟")، کودک ممکن است احساس ناکافی بودن کند. این مقایسه‌ها می‌تواند به کاهش اعتماد به نفس و خودباوری منجر شود. بی‌توجهی یا طرد عاطفی نیز تأثیر منفی دارد. کودکانی که احساس می‌کنند والدینشان به نیازهای عاطفی آن‌ها توجه نمی‌کنند، ممکن است خود را بی‌ارزش احساس کنند. برای مثال، عدم حضور والدین در رویدادهای مهم زندگی کودک، مانند مسابقه مدرسه، می‌تواند پیامدهای عاطفی طولانی‌مدت داشته باشد. انتظارات غیرواقعی نیز می‌تواند به فشار روانی منجر شود. وقتی والدین از فرزندان انتظاراتی فراتر از توانایی‌هایشان داشته باشند، کودک ممکن است احساس شکست دائمی کند. این وضعیت به‌ویژه در فرهنگ‌هایی که موفقیت تحصیلی یا حرفه‌ای بیش از حد مورد تأکید است، مانند ایران، شایع است و می‌تواند به اضطراب و کاهش عزت نفس منجر شود. عوامل تأثیرگذار در نقش والدین چندین عامل بر توانایی والدین در شکل‌گیری عزت نفس فرزندان تأثیر می‌گذارند. سلامت روان والدین نقش مهمی دارد. والدینی که با استرس، افسردگی یا اضطراب دست‌وپنجه نرم می‌کنند، ممکن است کمتر بتوانند حمایت عاطفی لازم را ارائه دهند. برای مثال، یک والد مضطرب ممکن است ناخواسته خشم خود را به کودک منتقل کند و این امر به کاهش عزت نفس او منجر شود. زمان کیفی با فرزندان نیز حیاتی است. در دنیای مدرن که والدین اغلب شاغل‌اند، کمبود وقت می‌تواند تعاملات معنادار را کاهش دهد. با این حال، حتی زمان‌های کوتاه اما باکیفیت، مانند بازی یا گفت‌وگو، می‌تواند تأثیر مثبتی داشته باشد. فرهنگ و جامعه نیز بر این نقش اثر می‌گذارد. در برخی فرهنگ‌ها، تأکید بر انضباط سخت‌گیرانه ممکن است به کاهش عزت نفس منجر شود، در حالی که فرهنگ‌هایی که بر تشویق و حمایت تمرکز دارند، نتایج بهتری به دنبال دارند. راهکارهای مؤثر برای تقویت عزت نفس فرزندان برای اینکه والدین بتوانند عزت نفس فرزندان خود را تقویت کنند، می‌توانند از راهکارهای زیر استفاده کنند: ایجاد محیط حمایت‌گر: والدین باید فضایی فراهم کنند که در آن کودک احساس امنیت و پذیرش کند. گوش دادن فعال به حرف‌های فرزند و نشان دادن همدلی می‌تواند این حس را تقویت کند. تمرکز بر تلاش نه نتیجه: تشویق کودک به خاطر تلاشش، نه فقط موفقیتش، به او می‌آموزد که ارزشش به عملکردش محدود نمی‌شود. برای مثال، تحسین پشتکار یک کودک در حل یک پازل، حتی اگر کامل نشود، مفید است. آموزش مهارت‌های حل مسئله: کمک به فرزند برای یادگیری چگونگی مواجهه با مشکلات، اعتماد به نفس او را افزایش می‌دهد. والدین می‌توانند با راهنمایی به جای انجام کار برای کودک، این مهارت را پرورش دهند. حد و مرزهای مشخص: تعیین قوانین وحدود با مهربانی و انصاف به کودک کمک می‌کند تا احساس امنیت کند و مسئولیت‌پذیری را بیاموزد، که هر دو برای عزت نفس ضروری هستند. مراقبت از خود والدین: والدین باید به سلامت روان و جسم خود توجه کنند تا بتوانند به‌عنوان الگوی مثبت عمل کنند. شرکت در فعالیت‌های آرامش‌بخش یا مشاوره در صورت نیاز، می‌تواند به آن‌ها کمک کند. نقش جامعه و نهادها مدارس، رسانه‌ها و نهادهای اجتماعی نیز می‌توانند در تقویت عزت نفس کودکان نقش مکمل داشته باشند. برنامه‌های آموزشی برای والدین، فعالیت‌های گروهی که مشارکت کودکان را تشویق می‌کند، و محتوای رسانه‌ای مثبت می‌توانند این فرآیند را پشتیبانی کنند. در ایران، تقویت آموزش‌های خانوادگی در مدارس و ترویج فرهنگ حمایت‌گر می‌تواند به این هدف کمک کند. نقش پدر و مادر در شکل‌گیری عزت نفس فرزندان غیرقابل‌انکار است. با ارائه حمایت بی‌قید و شرط، الگوسازی مثبت، و تشویق سازنده، والدین می‌توانند پایه‌ای محکم برای اعتماد به نفس و خودباوری فرزندانشان بسازند. از سوی دیگر، انتقاد بیش از حد، بی‌توجهی، و انتظارات غیرواقعی می‌توانند این فرآیند را مختل کنند. با آگاهی از این تأثیرات و استفاده از راهکارهایی مانند ایجاد محیط حمایت‌گر، آموزش مهارت‌ها، و مراقبت از خود، والدین می‌توانند به فرزندانشان کمک کنند تا با عزت نفس بالا و ذهنیت مثبت به زندگی ادامه دهند. این سرمایه‌گذاری عاطفی نه‌تنها به نفع فرزندان، بلکه به نفع کل جامعه خواهد بود.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 184 بازدید

رسانه‌های آمریکایی اعلام کرده‌اند که محمد خطیبی، نوجوانی از افغانستان که در مکتب متوسطه «مرسر در ایالت ویرجینیا» درس می‌خواند، موفق به دریافت جایزه ریاست‌جمهوری ایالات متحده برای برتری آموزشی شده است. در گزارش‌ها آمده است که این جایزه از سوی وزارت معارف ایالات متحده و کاخ سفید به دانش‌آموزان ممتاز اعطا می‌شود. این جایزه که با امضای دونالد ترمپ، رییس‌جمهور ایالات متحده و وزیر معارف این کشور همراه است، به دانش‌آموزانی تعلق می‌گیرد که عملکرد تحصیلی برجسته، تعهد به یادگیری و ویژگی‌های شخصیتی ممتاز از خود نشان داده باشند. محمد خطیبی درباره دریافت این افتخار گفته است: «بسیار سپاس‌گزار و خوشحالم که این افتخار را به‌دست آوردم. در عین حال، به یاد دانش‌آموزان بااستعدادی در افغانستان هستم که به چنین فرصت‌هایی دسترسی ندارند. آرزو دارم روزی همه‌ی دانش‌آموزان در محیطی امن و پشتیبان یاد بگیرند، بزرگ بیندیشند و به اهداف‌شان برسند. آموزش باید یک حق باشد، نه یک امتیاز. می‌خواهم موفقیتم الهام‌بخش دیگران باشد و به کسانی که هنوز در پی فرصت‌اند، کمک کنم.» همچنین در پیامی که همراه این جایزه ارسال شده، دونالد ترمپ دریافت‌کنندگان این افتخار را «رهبران آینده» توصیف کرده و نوشته است: «ملت ما در آینده برای رهبری و راهنمایی به شما نگاه خواهد کرد. با هم می‌توانیم بزرگ‌ترین و موفق‌ترین دوره تاریخ کشورمان را آغاز کنیم؛ یک عصر طلایی واقعی.» محمد خطیبی پس از بازگشت حکومت سرپرست به قدرت در سال ۲۰۲۱ میلادی، همراه با بخشی از خانواده‌اش از افغانستان به ایالات متحده پناه آورد. مکتب مرسر در بیانیه‌ای عمومی، با تبریک به او، محمد خطیبی را «الگویی الهام‌بخش برای سایر دانش‌آموزان» توصیف کرده و موفقیتش را نشانه‌ای از ظرفیت‌های بالقوه جوانان مهاجر دانسته است؛ ظرفیتی که با دسترسی به آموزش با کیفیت و حمایت مناسب شکوفا می‌شود. جایزه ریاست‌جمهوری برای برتری آموزشی بالاترین افتخار در چارچوب «برنامه جوایز آموزشی ریاست‌جمهوری ایالات متحده» است. دریافت‌کنندگان این جایزه باید معدل تحصیلی بالای ۳.۵ داشته باشند، توصیه‌نامه از آموزگاران دریافت کنند و در داخل و خارج از کلاس، انگیزه، صداقت و ابتکار نشان دهند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 205 بازدید

منابع محلی از ولایت قندهار می‌‌گویند که یک مرد در این ولایت همسرش را با چاقو به شکل بسیار فجیع «سربریده» است. دست‌کم دو منبع تایید کردند که این رویداد روز (سه‌شنبه، ۲۰ جوزا) در ساحه‌ی «یخ کاریز- کالونی حاجی قادر» از مربوطات حوزه ۱۵ شهر قندهار رخ داده است. منبع تاکید کرد که این زن حدود ۲۵ سال سن داشته و از وی سه فرزند، شامل یک نوزاد دختر، به‌جامانده است. منبع افزوده است که شوهر این زن فضل محمد نام داشته و معتاد به مواد مخدر بوده است. منبع در مورد هویت این زن و دلیل اصلی قتل او چیزی نگفته است، اما می‌گوید که فضل محمد، همسرش را همیشه لت‌وکوب می‌کرد. همچنین فرماندهی پولیس حکومت سرپرست در قندهار نیز این رویداد را تایید کرده و گفته است که فضل محمد را به اتهام قتل همسرش بازداشت کرده است. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 155 بازدید

یونیسف یا دفتر صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که در ایران برای حمایت از کودکان و زنان مهاجر اهل افغانستان با اداره‌ی امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله‌ی این کشور تفاهم‌نامه‌ی همکاری امضا کرد. خبرگزاری ایسنا با نشر گزارشی گفته است که نادر یاراحمدی، رییس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله‌ی ایران این تفاهم‌نامه را گامی مهم در راستای ارتقای شرایط زندگی و فراهم آوردن فرصت‌های بهتر برای کودکان و زنان مهاجر افغانستانی خوانده است. آقای یاراحمدی وضعیت کودکان پناهنده را «بسیار نگران‌کننده» عنوان کرده و تاکید کرده است که زنان در خانواده‌های افغانستانی به‌خاطر جمعیت زیاد تحت فشار هستند. همچنین خبرگزاری ایسنا به نقل از مونیکا اولدزکا نیلسن، نماینده‌ی موقت یونیسف نوشته است که تفاهم‌نامه‌ی مورد نظر ظرفیت‌های مشترک را در حوزه‌های آموزش، بهداشت، حمایت از کودکان و آمادگی در برابر شرایط اضطراری در میان پناهندگان و جامعه‌ی میزبان، تقویت می‌کند. وی در ادامه ابراز امیدواری کرده است که دفتر صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد و مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله‌ی ایران بتوانند با همکاری یک‌دیگر تضمین کنند که هر کودک در ایران، صرف‌نظر از مبدأ و محل تولدش، فرصت زندگی و بالندگی داشته باشد. خانم نیلسن ادامه داد: «این توافق ظرفیت‌های مشترک ما را در حوزه‌هایی از قبیل آموزش، ارتقاء بهداشت، حمایت از کودکان و آمادگی در برابر شرایط اضطراری برای پاسخگویی به نیازهای فزاینده کودکان و خانواده‌های آنان، چه در میان جامعه پناهندگان و چه در میان جامعه میزبان، تقویت می‌کند.» او افزود که یونیسف در همکاری با مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی و سایر نهادهای ملی همکار، خود را متعهد به تداوم حمایت از اقدامات بشردوستانه دولت ایران می‌داند. در حالی این تفاهم‌نامه امضاء می‌شود که ایران از چند دهه به این‌طرف میزبان میلیون‌ها مهاجر افغانستانی است. مهاجران، به‌ویژه کودکان با محرومیت‌ها و محدودیت‌هایی مواجه‌ هستند. این در حالی است که ایران در سال جاری خورشیدی اخراج مهاجران افغانستانی را به‌صورت چشم‌گیر افزایش داده و مدارک اقامتی میلیون‌ها مهاجر را باطل کرده است. جمهوری اسلامی ایران «برگه سرشماری» حدود دو میلیون مهاجر افغانستانی را باطل اعلام کرده و به این افراد پس از دو بار مراجعه به دفاتر موسوم به «دفتر کفالت» کارت خروج می‌دهد. اخراج مهاجران افغانستانی از ایران در یک ماه اخیر شدت بیشتری گرفته است و اکثر اخراج‌شدگان خانواده‌هایی هستند که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌اند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 109 بازدید

موسسه ماین‌پاکی هلوترست درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که بیش از ۸۰ درصد قربانیان انفجار ماین‌ها در افغانستان کودکان هستند. اين سازمان روز (سه‌شنبه، ۲۰ جوزا) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که در حال حاضر ۶.۴ میلیون تن در افغانستان در معرض خطر مواد منفجره قرار دارند. سازمان هلوترست در ادامه تاکید کرده است که بر اساس آمار این سازمان، از هر ۵ تن در افغانستان، یک نفر از «ساحه‌ی عاری از ماین» بهره‌مند می‌شود. در ادامه آمده است که بیش از ۱۴۰۰ کیلومتر مربع زمین را پاک‌سازی کرده و به بیش از ۱۷ میلیون نفر کمک کرده است. موسسه هلوترست از جامعه‌ی بین‌المللی خواسته است که حمایت خود از پروسه ماین‌پاکی در افغانستان را حفظ کند. این موسسه افزوده است که از سال ۱۹۸۸ میلادی تا اکنون هزار و ۴۰۰ کیلومتر زمین را در افغانستان از ماین پاکسازی کرده و به این ترتیب به بیش از ۱۷ میلیون نفر کمک کرده است. در سال جاری میلادی به‌دلیل قطع کمک‌های مالی امریکا، بودجه‌ی برنامه‌های بشردوستانه در افغانستان، از جمله برنامه‌ی ماین پاکی، به شدت کاهش یافته است. سازمان ملل متحد بارها از کمبود بودجه و پیامدهای آن هشدار داده و خواستار کمک‌های بیشتر جامعه جهانی شده است. این در حالی است که سه روز پیش در نتیجه‌ی انفجار سرگلوله در ولایت پکتیا، یک کودک جان باخت و چهار تن دیگر زخمی شد. ماین‌ها و مهمات منفجر نشده باقی مانده از دوران‌های جنگ در کشور، سالانه جان‌ ده‌ها تن به‌ویژه کودکان را می‌گیرد.

ادامه مطلب