برچسب: محدودیت

3 ماه قبل - 172 بازدید

روزنامه فرانسوی لوموند گزارش داده است که تنها از شفاخانه فرانسوی‌ها در کابل تا اکنون ۱۵۶ کادر پزشکی زن کار خود را ترک کرده‌اند. در گزارش آمده است که در این شفاخانه ۲۸۰ کادر پزشکی زن کار می‌کردند، اما در حال حاضر تنها ۱۲۴ نفر سر کار می‌آیند و خالی شدن مراکز پزشکی از کادر درمان زنان «کابوسی» برای مردم افغانستان و به ویژه زنان و دختران می‌باشد. این روزنامه با نشر گزارشی در وضعیت شفاخانه فرانسوی‌ها در کابل نوشته است که اعمال محدودیت‌ها بر کادر صحی زن توسط حکومت سرپرست، نیمی از جمعیت این کشور را در معرض خطر قرار داده است. در ادامه آمده است که از میان ۹ متخصص احیای بیماران در این شفاخانه، ۸ نفر کار خود را رها کرده‌اند. روزنامه فرانسوی لوموند به نقل از اریک چیسون، رییس شفاخانه فرانسوی‌ها در کابل نوشته است: «سیاست‌های زن‌ستیزانه، افغانستان را از کادر صحی زن خالی می‌کند. در حال حاضر مراکز درمانی یکی پس از دیگری در حال بسته شدن‌ هستند.» رییس شفاخانه فرانسوی‌ها در کابل می‌گوید به دلیل کاهش فعالیت مراکز درمانی نهادهای بین‌المللی، شمار مراجعه کنندگان به این بیمارستان به‌طور روزافزون در حال افزایش است. وی در ادامه تاکید کرد: «هجوم روزافزون بیماران به این شفاخانه یک سونامی است.» اریک چیسون افزود که سازمان بین‌المللی صلیب سرخ و پزشکان بدون مرز خدمات بهداشتی و درمانی خود در افغانستان را کاهش داده است. این مقام فرانسوی هشدار داده است که این سازمان‌های بین‌المللی در حال خارج شدن از افغانستان‌ هستند. روزنامه فرانسوی لوموند در این گزارش نوشته است که ماموران امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی برای نظارت در دهلیزها و سایر بخش‌های این شفاخانه حضور دارند. این روزنامه تصریح کرده است که ماموران امر به معروف از جدایی زنان و مردان کارمند و بیمار در این شفاخانه به‌طور مرتب نظارت می‌کنند. در گزارش آمده است که وزارت صحت عامه افغانستان، مسوولان شفاخانه فرانسوی‌ها را مجبور کرد که نقاشی را از دیوار این مرکز صحی پاک کنند که زنی را در حال به آغوش کشیدن کودکش نشان می‌داد. روزنامه لوموند در حالی از کاهش روزافزون کادر صحی زن در افغانستان هشدار داده است که حکومت فعلی اخیراً تنها امکان باقی مانده آموزش پزشکی برای زنان را نیز منع کرد. این در حالی است که حکومت فعلی از سه سال به این سو آموزش‌ زنان و دختران بالاتر از صنف ششم را منع قرار داده است.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 137 بازدید

در گوشه‌ای از کوچه‌های خاکی و پر از گردوغبار کابل، دختری به نام نادیا زندگی می‌کرد که آرزوهای بزرگ و در عین حال غم‌انگیزی در دل داشت. نادیا از کودکی می‌دانست که تنها راه رهایی از فقر، بیکاری، مشکلات خانوادگی، تبعیض و نابرابری‌های اجتماعی، آموزش و دانشگاه است. نادیا در خانواده‌ای متواضع، فقیر و در گوشه‌ی از پس‌کوچه‌های کابل به دنیا آمده بود، جایی که دختران بیشتر برای کارهای خانه و شوهر دادن بزرگ می‌شدند تا اینکه به دنبال آرزوهای علمی خود بروند. اما نادیا همیشه چیزی متفاوت فکر می‌کرد، متفاوت تصور می‌کرد و متفاوت به قضایا می‌دید. او به مکتب می‌رفت، حتی زمانی که خیلی‌ها او را به خاطر دختر بودنش سرزنش می‌کردند و می‌گفتند که آموزش برای دختران ضرورت نیست و دختران باید در خانه باشد، رسم و رواج زندگی و زناشویی را یاد بگیرد. او از همان کودکی تصمیم گرفته بود که به دنیا نشان دهد که دختران نیز می‌توانند رویای بزرگ داشته باشند، تغییرات ایجاد کند و جامعه را متحول کند. در مکتب، معلمان او را به‌عنوان دختری پرتلاش و باهوش می‌شناختند. نادیا در تمامی دروس خود ممتاز بود و بسیاری از هم‌صنفی‌هایش به او حسادت می‌کردند. در خانه نیز همیشه از پدر و مادرش تشویق می‌شنید. پدرش، که کراچی‌وان ساده بود، از آن دسته مردانی بود که به آینده‌ نیک دخترش ایمان داشت. پدر نادیا تلاش می‌کرد تا دخترش درس بخوانند و معلم یا داکتر شود. او همیشه می‌گفت: «دنیا تنها متعلق به مردان نیست. دختر من باید در آینده کسی شود که تغییرات بزرگ را رقم بزند.» بالاخره، پس از سال‌ها تلاش و در مواجهه با تمام محدودیت‌های اجتماعی و نابرابری‌ها، نادیا توانست در امتحان ورودی کانکور موفق و به دانشگاه راه پیدا کند. او در رشته‌ی مورد علاقه‌اش که همانا اقتصاد بود، در دانشگاه کابل قبول شد. روزهای اول دانشگاه برایش شبیه به یک رویا بود. با چشمانی درخشان و قلبی سرشار از امید، به دانشگاه می‌رفت و در کلاس‌ها با شور و شوق شرکت می‌کرد. همه‌چیز به نظر می‌رسید که در حال تحقق آرزوهای او است. در میان همصنفی‌هایش، نادیا نه‌تنها از لحاظ علمی بلکه به‌خاطر اراده، تلاش، ذهنیت و پشتکارش نیز شناخته شده بود. اما و اما این خوشبختی، این شوق و این ذوق نادیا دیر نپایید. ناگهان در سالی که او در اوج موفقیت و پیشرفت بود، اوضاع افغانستان تغییر کرد. سایه‌ی غم و درد دوباره بر دل نادیا خانه کرد. حکومت فعلی دوباره به قدرت بازگشتند. دانشگاه‌ها و مکاتب دخترانه یکی پس از دیگری بسته شدند. نادیا که برای رسیدن به این لحظه سال‌ها مبارزه و تلاش کرده بود، حالا در برابر دیوار بلند ظلم و محدودیت‌ها قرار گرفته بود. او که پیش‌تر می‌توانست ساعت‌ها در کلاس‌ها بنشیند و علم بیاموزد، حالا مجبور بود در گوشه‌ای از خانه بماند و تنها به یاد روزهای درخشان گذشته بپردازد و گریه کند. روزها مانند شب‌ها بی‌پایان می‌گذشت. نادیا در خانه محبوس بود، اما هیچ‌گاه دست از امید برنداشت. او تصمیم گرفته بود که تا زمانی که در این دنیا نفس می‌کشد، هرگز از علم و آرزوهایش دست نکشد. شب‌ها وقتی که خانواده‌اش خواب بودند، او کتاب‌هایش را بیرون می‌آورد و شروع به مطالعه می‌کرد. در دل شب‌ها، نور کم‌سوی چراغ مطالعه‌اش تنها روشنایی دنیای تاریک او بود. در این شب‌ها، تنها همراهش کتاب‌ها بودند. آن‌ها به او امید می‌دادند که شاید روزی دوباره بتواند به سوی دانشگاه برگردد. نادیا می‌گفت که نور علم، اشتیاق و تلاش در دنیایی تاریک من می‌درخشد و امید در قلبم تا هنوز زنده است. در روزهایی که هیچ‌چیز نمی‌توانست اراده‌ی او را بشکند، حتی درد دل‌های پدر و مادرش که می‌دیدند دخترشان در تنگنای وضعیت کشور گرفتار شده است، باز هم نادیا آرامش خود را از دست نمی‌داد. او می‌دانست که در دل هر سختی، فرصتی نهفته است، اما گاهی اوقات به این فکر می‌کرد که آیا دنیای او هرگز به اندازه کافی فضا برای آرزوهای یک دختر خواهد داشت؟ یکی از روزهای سخت، صدای درب خانه بلند شد. نادیا از کنار کتاب‌هایش برخاست. صدای قدم‌ها را می‌شنید، صدای مردانی که به خانه نزدیک می‌شدند. قلبش تندتر از همیشه می‌زد. می‌دانست که نیروهای حکومت فعلی به خانه‌شان نزدیک شده‌اند. در آن لحظه، خاطرات روزهای گذشته و آن لحظات درخشان دانشگاه مانند فیلمی در ذهنش تکرار می‌شد. لحظه‌ای از ترس و نگرانی به وجودش چنگ می‌انداخت، اما چیزی در درونش می‌گفت که باید همچنان ادامه دهد، حتی اگر دیگر به تحصیل باز نگردد. نیروهای حکومت فعلی وارد خانه شدند. اما آنها چیزی جز تهدید و ترس برای نادیا نداشتند. دستوراتشان روشن بود: «دخترها باید در خانه بمانند و در کارهای خانه مشغول شوند. دیگر برای شما جایی در مکاتب و دانشگاه‌ها وجود ندارد.» در همان لحظات، نادیا برای اولین بار در طول این مدت، به خود گفت: «اگر حتی نتوانم در این دنیای بسته، تحصیل کنم، هیچ‌کس نمی‌تواند رویاهایم را از من بگیرد. زیرا تا زمانی که امید در دل من زنده است، من هنوز آزاد هستم.» آن شب، وقتی در کنار خانواده‌اش نشسته بود و به خاطرات گذشته فکر می‌کرد، در دلش می‌دانست که روزی دیگر، اگر دنیا به او فرصت دهد، برای دختران دیگری که مانند او در گوشه و کنار افغانستان از حق تحصیل محروم هستند، جنگ خواهد کرد. نادیا شاید نتوانست در آن شب به دانشگاه بازگردد، اما امید و روحیه‌ی او همیشه زنده بود، در دل همه‌ی دخترانی که می‌خواهند برای آزادی و تحصیل مبارزه کنند. و روزی، در آینده‌ای نامعلوم، شاید از دل این دیوارهای بلند و سنگین، صدای دخترانی مثل نادیا بلند شود. صدایی که به گوش جهان خواهد رسید. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 133 بازدید

یک کتاب‌فروشی در هرات برای ترویج فرهنگ و تشویق شهروندان به کتاب‌خوانی، نمایشگاه خیابانی کتاب را در این شهر برگزار کرده است. بازدیدکنندگان با انتقاد محدودیت‌های وضع شده بر آموزش دختران می‌گویند که برگزاری نمایشگاه‌های کتاب زمانی مفید خواهد بود که دختران اجازه آموزش و رفتن به مراکز آموزشی را داشته باشند تا کتاب بخرند و بخوانند. مسوولان این کتاب‌فروشی می‌گویند که این نمایشگاه روز گذشته (پنج‌شنبه، ۱۰ ثور) در چهارراهی آمریت شهر هرات آغاز و برای پنج روز ادامه دارد. حامد رسولی، برگزارکننده نمایشگاه خیابانی کتاب گفت که این نمایشگاه را به مدت ۵ روز و به منظور تشویق شهروندان به مطالعه برگزار کرده است. در این نمایشگاه صدها جلد کتاب با عنوان‌‌های مختلف در بخش‌های «فلسفه، علوم دینی، ادبیات، اجتماعیات، اقتصاد، فرهنگ و طب» به نمایش گذاشته شده است. باشندگان هرات ضمن استقبال از راه‌اندازی این نمایشگاه کتاب، از همه مردم به‌خصوص جوانان خواستند تا با مطالعه کتاب، سطح آگاهی و دانش خود را بالا ببرند. حمیدالله غیاثی، آمر فرهنگ و هنر ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات، از راه‌اندازی این نمایشگاه خیابانی کتاب استقبال و بر ادامه حمایت از برگزاری نمایشگاه‌ها و سمینارها، و تشویق جوانان به مطالعه و کتابخوانی تاکید کرد. از سویی هم، شماری از بازدیدکنندگان از برگزاری این نمایشگاه استقبال کرده‌ و گفته‌اند که برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی می‌تواند شهروندان را به کتاب‌خوانی تشویق کند. مریم عمری، یکی از بازدیدکنندگان در صحبت با رسانه گوهرشاد گفت که برگزاری این چنین نمایشگاه‌ها خوب است و شهروندان را به کتابخوانی تشویق می‌کند، اما نیم از جامعه در خانه محبوس هستند و نمی‌توانند در نمایشگاه شرکت کنند. خانم عمری افزود: «ما، دختران افغانستان، تشنه علم و دانش هستیم. ما می‌خواهیم بال‌هایمان را بگشاییم و در آسمان علم و معرفت پرواز کنیم. ما می‌خواهیم برای خودمان، برای خانواده‌های‌مان و برای کشورمان مفید باشیم. اما دریغ که تاریکی جهل و ناامیدی، بر سرنوشت ما سایه افکنده است.» این در حالی است که با تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست، بیشتر کتاب‌فروشی‌ها در شهرهای مختلف کشور با رکود مواجه بوده است. افزایش میزان فقر و مسدودشدن مراکز آموزشی به‌روی دختران و زنان، از عوامل رکود بازار کتاب گفته می‌شود.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 116 بازدید

سازمان نظارت بر حقوق بشر اعلام کرده است که کاهش کمک‌های بین‌المللی و محدودیت‌های حکومت سرپرست بر زنان، سیستم صحی افغانستان را به شدت آسیب زده و سلامت میلیون‌ها تن را به خطر انداخته است. این سازمان نشر گزارشی گفته است که در حال حاضر، میزان داکتران زن در شفاخانه‌های دولتی و خصوصی افغانستان نسبت به حکومت پیشین (حکومت جمهوریت) ۷۰ درصد کاهش یافته است. سازمان نظارت بر حقوق بشر تاکید کرد که همچنان ۹۵ درصد کاهش در تعداد پرستاران مشاهده می‌شود و این امر باعث بحران در سیستم صحی افغانستان شده است. همچنین سازمان صحی جهان اخیراً هشدار داده بود که افغانستان به دلیل  بحران بشری پایدار و سیستم صحی ناپایدار، با مشکلات جدی روبرو است. این سازمان تاکید کرده بود که محدودیت‌های وضع‌شده از سوی حکومت سرپرست بر زنان و دختران، دسترسی آن‌ها را به خدمات صحی کاهش داده است. حکومت فعلی طی بیش از سه سال تسلط‌اش بر کشور، محدودیت‌های شدیدی بر زنان در بخش‌های آموزش، کار، فعالیت اجتماعی و سایسی و بخش صحت وضع کرده است. از جمله دختران و زنانی که از موسسات طبی فارغ شده‌اند، از ورود به مراکز تخصصی طبی منع شده‌اند. همچنین ملالی رحیم فیضی، رییس شفاخانه ملالی، گفته است که کمبود داکتران و پرستاران زن باعث شده است که زنان بیمار نتوانند به‌موقع به خدمات صحی دسترسی پیدا کنند. او از حکومت فعلی خواسته است که به این مشکل توجه جدی کرده و اقدامات لازم را برای حل آن انجام دهند. این نگرانی‌ها در حالی مطرح می‌شوند که حکومت فعلی علاوه بر سایر محدودیت‌ها بر زنان و دختران، تحصیل آن‌ها در رشته‌های طبی را نیز ممنوع کرده است. با این وجود، چندی قبل معین پالیسی وزارت صحت عامه در یک نشست خبری در کابل ادعا کرده بود که افغانستان با کمبود کارمندان صحی زن مواجه نیست. محمد حسن غیاثی، معین پالیسی وزارت صحت عامه، در رابطه با پیامد منع آموزش‌های طبی زنان در افغانستان گفت که نزدیک به ۳۰ هزار قابله در افغانستان حضور دارند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 135 بازدید

تیم کریکت زنان افغانستان امروز (پنج‌شنبه، ۱۱ دلو) به وقت محلی در آسترالیا در مقابل تیم کریکت زنان بدون مرز در یک بازی ۲۰ اووره شکست خورد. این بازی تمرینی در شهر میلبورن آسترالیا برگزار شده بود. تیم زنان افغانستان در این رقابت نخست به بیتنگ پرداخت و در ۲۰ اوور ۱۰۳ دوش انجام داده و برای تیم مقابل ۱۰۴ دوش هدف تعیین کرد. براساس گزارش رسانه‌های استرالیا، شازیه زازی ۴۰ دوش، نیلاب استانکزی ۱۳، شکریه نوری نه و فریبا هوتک هفت دوش انجام دادند. تیم کریکت بدون مرز این هدف را در ۱۹.۲ اوور با از دست دادن سه بازیکن تکمیل کرد. در بخش بالنگ، فریبا هوتک، شبنم احسان و شفیقه نورزی هر کدام یک وکت حاصل کردند. قابل ذکر است که پس از تسلط مجدد حکومت سرپرست بر افغانستان، این بازیکنان از افغانستان خارج شدند و اکثریت شان در آسترالیا زندگی می‌کنند و این نخستین بار بود که تیم کریکت زنان افغانستان وارد میدان کریکت شده و به رقابت پرداختند. حکومت سرپرست در افغانستان ورزش زنان را ممنوع و رفتن زنان به کلب‌های ورزشی را نیز منع کرده است. بورد کریکت افغانستان در سال ۲۰۱۹ تیم زنان را ایجاد کرد که در آن با حدود ۲۵ بازیکن قرارداد کرد، اما پس از بازگشت حکومت فعلی، قراردادهای آنان فسخ شد.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 97 بازدید

شماری از زنان معترض و فعالان حقوق بشر افغانستان در نامه‌ای سرگشاده به ملانیا ترمپ، بانوی اول آمریکا، از او خواسته‌اند که صدای آنان باشد و برای دفاع حقوق زنان و دختران افغانستان، از قدرت و نفوذ خود استفاده کند. زنان معترض در این نامه نوشته‌اند که پس از تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، زندگی زنان و دختران به یک کابوس تبدیل شده، حقوق انسانی آنان نقض و از آزادی‌های اساسی‌شان در افغانستان محروم شده‌اند. همچنان حکومت فعلی با صدور فرمان‌های محدودکننده «حتی» امنیت خانه‌های‌شان را از آنان گرفته است. در ادامه آمده است: «حکومت فعلی نه‌تنها زنان را سرکوب می‌کنند، بلکه اقوام غیرپشتون را نیز تحت فشار و سرکوب قرار می‌دهند.» زنان معترض و فعالان حقوق بشر افغانستان در این نامه از دولت جدید آمریکا خواسته‌اند که اقدامات جدی‌تری علیه حکومت فعلی، به‌ویژه رهبریت دولت که به باور آنان نقش عمده‌ای در سرکوب زنان و دختران افغانستان دارند، روی دست گیرد. در نامه از دولت آمریکا خواسته شده است که با اعمال فشار دیپلماتیک و اقتصادی بر حکومت فعلی، آنان را وادار به رعایت حقوق زنان و دختران در افغانستان کند. نویسندگان نامه از ملانیا ترمپ، بانوی اول آمریکا و دولت جدید این کشور خواسته‌اند که از آموزش زنان و دختران در افغانستان حمایت کرده و با همکاری سازمان‌های بین‌المللی، صندوق‌های ویژه‌ای برای حمایت از تحصیل زنان و دختران در خارج از کشور، راه‌اندازی مدارس آنلاین و برنامه‌های آموزشی جایگزین، ایجاد کند. همچنین در بخشی از نامه زنان معترض و فعالان حقوق بشر افغانستان از رییس‌جمهور آمریکا خواسته‌اند که از پناه‌جویان افغانستانی، به‌ویژه زنان، دختران و فعالان حقوق بشر که به دلیل تهدیدات امنیتی به کشورهای همسایه پناه برده‌اند، حمایت کرده و در روند پناهندگی آنان همکاری کند. زنان معترض و فعالان حقوق بشر افغانستان در آخر از بانوی اول آمریکا خواسته‌اند که آنان را فراموش نکرده و در جلب حمایت‌های بین‌المللی برای زنان و دختران افغانستان همکاری کند. در حالی زنان معترض و فعالان حقوق بشر افغانستان از بانوی اول آمریکا خواستار دفاع از حقوق زنان و دختران می‌شوند که حکومت سرپرست پس از تسلط دوباره بر افغانستان، دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب منع کردند و سپس درهای دانشگاه‌ها را نیز به‌روی دختران بستند. همچنان در تازه‌ترین اقدام، تحصیل دختران در انستیتوت‌های طبی را نیز منع کرده‌ است و به این ترتیب دختران را به‌صورت کامل از دسترسی به آموزش رسمی محروم کرده است. در کنار آن زنان و دختران از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان نیز منع شده‌اند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 126 بازدید

ذکیه خدادادی، ورزشکار پاراتکواندو افغانستان که چند ماه پیش در تیم پناه‌جویان و در بازی‌های پارالمپیک ٢٠٢٤ میلادی پاریس مدال برنز کسب کرد، نامزد کسب عنوان برترین ورزشکار سال ٢٠٢٤ موسسه ملی ورزش، تخصص و عملکرد (INSEP) فرانسه شده است. این موسسه با نشر اعلامیه‌ای گفته است که ذکیه خدادادی نخستین عضو این موسسه است که موفق شده از رقابت‌های المپیک مدال کسب کند. قابل ذکر است که که موسسه ملی ورزش، تخصص و عملکرد (Institut National du sport, de l'expertise et de la performance)، یک موسسه شبانه روزی ورزشی، آموزشی و یک مرکز برای آموزش ورزشکاران نخبه در حومه پاریس است. قابل ذکر است که ذکیه خدادادی پس از تغییر نظام سیاسی در افغانستان در سال ۲۰۲۱ میلادی به مرکز ملی ورزش و عملکرد (INSEP) فرانسه پناه آورد و زیر نظر «هابی نیاره»، مدال‌آور پیشین المپیک فرانسه، تمرینات خود را ادامه داد. مدال برنز المپیک پاریس نه تنها موفقیت ورزشی برای ذکیه خدادادی که نمادی از پایداری و مقاومت در برابر مشکلات است، برای ورزشکاران در تمام دنیا محسوب می‌شود. این زن ورزشکار اهل افغانستان در سال ۲۰۲۳ قهرمان پاراتکواندوی اروپا شده بود. وی قبلاً در صحبت با رسانه‌ها گفته بود که تمرین تکواندو را در ۱۱ سالگی آغاز کرده است. او در یک سالن بدن‌سازی در زادگاه‌اش در هرات به‌طور مخفیانه تمرین کرد؛ زیرا به سادگی هیچ فرصت دیگری برای زنان وجود نداشت که بتوانند در افغانستان با خیال راحت ورزش کنند. در حالی خانم خدادادی نامزد عنوان ورزشکار سال موسسه INSEP شده که بیش از سه سال می‌شود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب، دانشگاه و ورزش منع کرده‌ است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. قابل ذکر است که در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 122 بازدید

زویا پیرزاد، نویسنده و داستان‌نویس معاصر ایرانی، در سال ۱۳۳۱ از مادری ارمنی و پدری روس‌تبار در شهر آبادان به دنیا آمد و دوران تحصیل را نیز در همان شهر گذراند. وی بعدها در پی مهاجرت به تهران، در این شهر ازدواج کرد و از این ازدواج صاحب دو فرزند به نام‌های ساشا و شروین شد. پیرزاد فعالیت‌های ادبی خود را با ترجمه آغاز نمود که از جمله‌ی آثار او در این دوره می‌‌توان به ترجمه‌ی کتاب‌های «آلیس در سرزمین عجایب» اثر لوییس کارول و «آوای جهیدن غوک» اشاره کرد. کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم نوشتهٔ زویا پیرزاد تاکنـون به زبـان‌های آلمانـی، ترکـی، یونـانـی، فرانسـوی، انگلیسی، چینی و نروژی ترجمه و منتشر شده است. موضوع اصلی این داستان یک‌نواختی زندگی یک زن خانه‌دار و خستگی از این روزمرگی‌ها و دل‌بستن به مرد همسایه‌ای است که فکر می‌کند دنیای بهتری برای او به ارمغان خواهد آورد. افتخاراتی که کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم کسب کرده به این شرح است: برنده‌ٔ جایزه‌ٔ بیستمین دوره‌ٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان بهترین رمان - سال ۱۳۸۱ برنده‌ٔ لوح تقدیر نخستین دوره‌ٔ جایزه‌ٔ ادبی یلدا - سال ۱۳۸۱ برنده‌ٔ جایزه‌ٔ مهرگان ادب به‌عنوان بهترین رمان - سال ۱۳۸۱ برنده‌ٔ دومین دوره‌ٔ جایزه‌ٔ بنیاد هوشنگ گلشیری به‌عنوان بهترین رمان - سال ۱۳۸۱ بخشی از کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم: رمان داستان زنی است ارمنی به نام کلاریس که در دههٔ چهل آبادان به همراه خانواده؛ آرتوش همسرش، پسر بزرگش آرمن و دوقلوهای دخترش آرسینه و آرمینه زندگی می‌کند. مادر و خواهرش و دوستان دیگری هم در زندگی او در حال رفت‌وآمدند. زندگی روال عادی خود را دارد، همراه با دل‌مشغولی‌های زنانهٔ کلاریس. تا اینکه همسایه‌ی جدیدی در آن طرف خیابان پیدایش می‌شود و به واسطه‌ی دوستی فرزندان کلاریس با دختر آن‌ها امیلی، رفت‌وآمد خانوادگی هم شکل می‌گیرد و در کنار دیگر مسائل زندگی کلاریس، حالا یک ارتباط عاطفی هم در ذهن او نسبت به پدر امیلی پیدا شده است و روال عادی و روزمرگی کلاریس را تحت شعاع قرار می‌دهد. دیگر زندگی برای او مانند گذشته نیست و رویکردهای جدیدی پیش رویش باز می‌شوند. راوی کلاریس است. زنی که در زندگی معمولی خود غرق شده است. او با آشپزی و گذراندن بیشترین وقت خود در آشپزخانه، با نظافت روزانه‌ی خانه، خیاطی، خرید خانه، درس بچه‌ها، تربیت آن‌ها و مهمانی‌های گاه‌وبی‌گاه زندگی می‌کند. بزرگترین مشکلات کلاریس؛ رابطه با همسرش، مادر بهانه‌گیرش، خواهر مجردش که همیشه دنبال شوهر می‌گردد، درس و مشق بچه‌ها و دعواهایشان و سیاسی‌بازی‌های هرازگاهی همسرش است. اما زندگی برای او با ورود همسایهٔ جدید، وارد مرحلهٔ تازه‌ای می‌شود و آشفتگی‌های جدید و ناشناخته را با خود به زندگی کلاریس سرازیر می‌کند. داستان از زبان کلاریس روایت می‌شود و این اول شخص بودن روایت داستان، باعث می‌شود بیشتر با درونیات او آشنا شویم و به جدال‌های درونی او پی ببریم. مانند زمانی که از کشمکش‌های ورهای چپ و راست درونش برایمان می‌گوید. با اینکه در ظاهر او را مادری آرام می‌بینیم که همه چیز را مدیریت می‌کند، اما روزمرگی‌ها عمق زندگی‌اش را از هم پاشیده است. از اواسط داستان و با ورود امیل سیمونیان به خانواده و همنشینی با او و احساس علاقه‌ای که ایجاد می‌شود (البته این علاقه در ذهن و دل اوست و تا آخر هم پنهان می‌ماند) کلنجارهای درونی برای کلاریس شروع می‌شود. بزرگترینش اینکه حواسش به همه چیز بوده به جز خودش. هوشیاری و اهل ادب و شعر بودن امیل در تضاد با بی‌توجهی آرتوش، برای کلاریس نوعی توجه ویژه محسوب می‌شود. او انگار برای دیگران نامرئی است از بس که همیشه بوده است. ناگهان چشمانش باز شده است، (نمونه‌اش در شبی که مهمانی دارند و هیچ کس متوجه شام نخوردن او نمی شود به جز امیل) این وجود داشتن به او هجوم می‌آورد. حالا می‌خواهد باشد و حتی اگر شده به دنبال خواسته‌هایش هم برود. اما او زنی متاهل است و این شک و تردید تا آخر داستان با او می‌ماند. در میان تقابل عشق و تعهد، نویسنده هشدارهایی می‌دهد؛ مانند وقتی که می‌فهمد دختر همسایه به زور به پسرش آرمن سرکه خورانده، خوابی که می‌بیند و فردای آن برای آرامش به کلیسا می‌رود و یا روز حملهٔ ملخ‌ها. همهٔ این موارد باعث شناخت بیشتر کلاریس از خودش و عشقی که او را درگیر کرده و مسئولیتش در قبال خانواده می‌شود. نویسنده با توانایی بالای خود داستانی بسیار خوش‌خوان خلق کرده است. قصه‌ای ساده اما با جزئی‌نگری‌های زیاد، ظرافت و توصیف دقیق همه چیز؛ خانه، فضا، خیابان، آشپزخانه، راه باریکه، باغچه، در فلزی، مدرسه، فروشگاه‌ها، عشق پس نوجوان به دختر همسایه، اسباب‌بازی بچه‌ها، پوشش‌ها، مدل موها، تل و کش مو، حملهٔ ملخ‌ها، رنگ‌ها و حتی بوها. همه و همه روایت را به نوعی تصویرنگارانه کرده است. کدهایی هم در داستان وجود دارد که به مخاطب برای فهم بیشتر داستان کمک می‌کنند و اطلاعات بیشتری می‌دهند. مانند آشپزخانه، که داستان از آنجا شروع می‌شود و کلاریس بیشتر وقت‌ها آنجاست و به نوعی در آن زندانی است. اما زندانی که برای او احساس امنیت دارد. با اینکه او را در خود بلعیده است. همین‌طور واژهٔ چراغ که بارها در متن به آن اشاره می‌شود. به طور مثال وقت‌هایی که آرتوش متوقعانه می‌پرسد: «چراغ‌ها را تو خاموش می‌کنی یا من؟» جمله‌ای که نشان از زندگی کلاریس در مقام زن خانه‌دار و یک مادر دارد. وقتی با اطمینان می‌گوید «من». و پنجره به عنوان رابطی میان دنیای بیرون و درون خانه. زویا پیرزاد با این رمان ساده اما تاثیرگذار، ما را وارد دنیای زنانگی می‌کند. از زنی می گوید که به قول خانم نورالهی از بسیاری از زنان دیگر جلوتر است و آگاهی‌های زیادی دارد. اما با این‌حال شجاعت رویارویی با مسائلی که برایش پیش می‌آید را ندارد، تا یک شب که همه را رها می‌کند و به خیابان می‌گریزد. در این رمان چندین زن دیگر هم هستند با شخصیت‌های متفاوت که هر کدام را می‌توان به نوعی نمادی از زنان جامعه دانست. نویسنده ما را به دنیای درونی کلاریس و احساسات خصوصی او می‌برد و از میانه‌های داستان جرقه‌هایی از دگرگونی‌های اندیشه و تفکر دربارهٔ هویت زنانه و نقشش در زندگی را نشان می‌دهد. نشانه‌هایی رخ می‌دهد از تلاش او برای اینکه زندگی‌اش را آنگونه که می‌خواهد بسازد. مانند موقعی که در باشگاه به وقت غذا خوردن، دعوت خانم نورالهی را برای شرکت در جلسهٔ حقوق زنان می‌پذیرد. مرد همسایه درست وقتی که کلاریس گمان می‌کند برای ابراز عشق به او به خانه‌اش آمده، از ازدواج با ویولت، دختر خالهٔ گارنیک که از دوستانشان هستند، صحبت می‌کند و در پایان داستان بی‌صدا و اسرارآمیز همان‌گونه که آمده‌اند ناپدید می‌شود و دنیای بهتری که کلاریس گمان می‌کرد با آمدن او برایش مهیا شده هم گم می‌شود. اما دیگر زندگی برای کلاریس با زندگیش قبل از آمدن همسایهٔ جدید فرق کرده است. به نوعی برای همه فرق کرده است؛ آرمن از فکر امیلی بیرون آمده، آرتوش پیشنهاد آمدن مادرش به خانهٔ آن‌ها را می‌دهد و برایش گلدان گل نخودی می‌خرد و از غذایش تعریف می‌کند، خواهرش دیگر پشت سر دیگران حرف نمی‌زند. او به همسرش اعتراض می‌کند و سرش داد می‌زند، کاری که قبل از آن هیچ وقت انجام نداده است. یا لباس‌هایی را می‌پوشد که سال‌ها در کمد مانده بودند. آنقدر فرق کرده که می‌گوید: «مثل باد ملایمی که آمد و برای آن وقت آبادان عجیب بود». «دوروبر را نگاه کردم و  فکر کردم این شهر گرم و ساکت و سبز را دوست دارم». در ۸ آذر ماه ۱۴۰۲ ششمین جلسه آنلاین نقد و بررسی کتاب، راس ساعت ۹ شب آغاز شد. در این جلسه خانم مریم عابدی استادیار قلم زن، ضمن خوش‌آمدگویی به شرکت‌کنندگان، صحبت دربارهٔ نویسنده کتاب، خانم زویا پیرزاد را آغاز کردند و با معرفی کتاب‌ها و جوایزی که ایشان به دست آورده اند، اطلاعاتی را خدمت اعضا ارائه کردند. سپس به پاره‌ای از ویژگی‌های نوشتاری زویا پیرزاد اشاره کردند و از دغدغه‌های ایشان درباره مسائل زنان سخن گفتند. در ادامه هم‌خوانان کتاب نظرات خود را درباره کتاب ارائه کردند. در ادامه و در بخش دوم صحبت‌های خانم عابدی، صحبت دربارهٔ کتاب «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» آغاز شد. ضمن مروری بر داستان کتاب، در ارتباط با مواردی که نویسنده در خلال این داستان درباره مسائل زنان و دل‌مشغولی‌های ایشان مطرح کرده‌اند صحبت شد. و در آخر به نکات آموزشی پرداخته شد که با دقت و تمرکز در این اثر نویسنده می‌توان آموخت.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 117 بازدید

همزمان متوقف‌شدن کمک‌های بشردوستانه آمریکا برای افغانستان، اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد هشدار داده است که آمار کودکان مبتلا به سوءتغذیه در افغانستان در سال ۲۰۲۵ میلادی به ۳.۵ میلیون نفر خواهد رسید. این دفتر امروز (سه‌شنبه، ۹ دلو) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که در طول پنج سال گذشته، سه میلیون کودک زیر پنج سال در افغانستان از سوءتغذیه حاد رنج برده‌اند. این نهاد با نشر فراخوان جمع‌آوری کمک در ادامه گفته است که حمایت کمک‌کنندگان باعث می‌شود نوزادان و مادران در افغانستان مواد مغذی روزانه‌ی مورد نیاز خود را برای یک رژیم غذایی سالم دریافت کنند. این در حالی است که برنامه جهانی غذا در سال گذشته‌ی میلادی گفته بود که حدود چهار میلیون کودک، نوزاد و مادر شیرده در افغانستان مبتلا به سوءتغذیه هستند. همچنین یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد هم در سال ۲۰۲۴ میلادی درباره‌ی ابتلای ۲.۹ میلیون کودک به سوءتغذیه حاد هشدار داده بود. فقر و گرسنگی در کشور منجر به گسترش سوءتغذیه، به‌ویژه در میان کودکان و زنان شده است. دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد می‌گوید که در سال ۲۰۲۵ میلادی ۲۲.۹ میلیون نفر در افغانستان به کمک‌های بشردوستانه نیاز خواهند داشت. این سازمان برای کمک‌رسانی نیاز به ۲.۲۴ میلیارد دالر بودجه است. اوچا در سال ۲۰۲۴ میلادی برای کمک‌رسانی به مردم افغانستان ۳.۰۶ میلیارد دالر بودجه درخواست کرده بود؛ اما طبق آخرین گزارش‌های سازمان ملل متحد، حدود ۴۰ درصد این بودجه تأمین شده بود.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 123 بازدید

وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست به گزارش بخش حقوق بشر یوناما واکنش نشان داده و اعمال محدودیت بر زنان بدون محرم از سوی محتسبان این وزارت را رد کرده است. این وزارت امروز (سه‌شنبه، ۹ دلو) با نشر اعلامیه‌‌ای گفته است که این گزارش «دور از واقعیت و مبتنی بر دیدگاه غربی» است. بخش حقوق‌‌ بشر یوناما روز گذشته (دوشنبه، ۸ دلو) با نشر گزارشی گفته است که شرط داشتن محرم برای زنان که در قانون امر به معروف و نهی از منکر به درستی توضیح داده نشده است، باعث ایجاد موانع بیشتر برای زنان، از جمله در دسترسی به خدمات عمومی، کار و انجام فعالیت‌های بیرون از خانه شده است. یوناما گفته است که گزارش‌هایی را دریافت کرده است که محتسبان امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست به کلینیک‌های صحی، دکان‌ها، بازارها و رستورانت‌ها دستور داده‌اند که به زنان بدون محرم خدمات ارائه نکنند. با این وجود، وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست این بخش از گزارش یوناما را «دور از حقیقت» و تلاشی برای بدنام کردن این وزارت دانسته است. این وزارت تاکید کرده است که در قانون امر به معروف و نهی از منکر آنان چنین موردی نیست و محرم برای زنان صرفا در سفرهای بیش از ۷۲ کیلومتر ضروری دانسته شده است. همچنین یوناما در بخشی از گزارشش گفته است که محتسبان امر به معروف و نهی از منکر در برخی از ولایت‌ها محدودیت‌های خودسرانه‌ای که در قانون امر به معروف نیست، وضع می‌کنند. یوناما به‌عنوان مثال گفته است که در ماه اکتبر سال ۲۰۲۴ میلادی، اداره‌ی امر به معروف و نهی از منکر در ولسوالی حضرت سلطان سمنگان به رانندگان دستور کتبی داد که زنان حق ندارند در چوکی پیش‌ روی موتر بنشینند و در ماه نوامبر محتسبان به پرستاران زن یک شفاخانه‌ی خصوصی در کابل که در بخش عاجل کار می‌کردند دستور دادند که دیگر در این بخش کار نکنند و در عوض در بخش‌هایی که برای زنان اختصاص داده شده، همانند نسایی و ولادی کار کنند. وزارت امر به معروف اعمال محدودیت بر حقوق زنان و دختران را رد کرده و گفته است که یوناما باید دست‌آوردهای این وزارت در مورد جلوگیری از خشونت علیه زنان، فراهم کردن زمینه‌ی دسترسی آنان به نفقه، میراث و مهر را نیز گزارش بدهد. وزارت امر به معروف و نهی از منکر همچنان از یوناما خواسته است که در گزارش‌های خود «ارزش‌های دینی و فرهنگی مردم» را در نظر گیرد و از انتقادات دور از واقعیت خودداری کند.

ادامه مطلب