کرن دیکر، کاردار سفارت آمریکا برای افغانستان، در روز جهانی حقوق بشر خواهان بازگشایی مکاتب دختران از سوی حکومت سرپرست شده است. خانم دیکر با نشر یک پیام تصویری در حساب کاربری ایکس خود، گفته است که تعلیم و تربیه نخستین شرط رفاه یک کشور است. او تاکید کرد که میلیونها خانواده در سراسر افغانستان چشم به راه بازگشایی مکاتب دختران هستند. کاردار سفارت آمریکا این پرسش را مطرح کرده است که چرا حکومت سرپرست به خواست مردم افغانستان گوش نمیدهند. همچنین در بخشی از پیامش آمده است که برای اعاده حقوق شهروندان افغانستان باید دادخواهی صورت گیرد. در حالی کرن دیکر خواستار بازگشایی مکاتب دخترانه میشود که حکومت فعلی مکاتب دخترانه بالاتر از صنف ششم را تعطیل کرده و ورود زنان به دانشگاهها و انستیتوتهای صحی را ممنوع کرده است. محدودیتهای حکومت فعلی، باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بمانند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
برچسب: رسانه گوهرشاد
همزمان با روز جهانی حقوق بشر، ریچارد بنت، گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان خواستار حمایت از فعالان حقوق بشر در افغانستان شده است. آقای بنت امروز (سهشنبه، ۲۰ قوس) در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که وی شجاعت و مقاومت کسانی را که هماکنون در افغانستان خواستار حقوق خود هستند و حقوق بشر را مطالبه میکنند، ستایش میکند. او تاکید کرده است که شهروندان افغانستان با آزارواذیت جنسیتی، محدودشدن فضای مدنی، شکنجه و بدرفتاری، به حاشیهراندهشدن اقلیتهای قومی و بحران بشردوستانه مواجه هستند. گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل متحد افزود: «بیایید همه در کنار آنان باشیم.» این در حالی است که حکومت سرپرست پس از تسلط دوباره بر افغانستان، حقوق بشری شهروندان کشور را بهصورت گسترده نقض کرده است. حکومت فعلی زنان و دختران را از حق کار و آموزش محروم کرده و متهم به سرکوب حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی و رسانهها و فعالان مدنی است. ۱۰ دسامبر مصادف است با روز جهانی حقوق بشر. یوناما یا دفتر هیأت معاونت سازمان ملل در افغانستان به مناسبت این روز از حکومت سرپرست خواسته است که تعهدات حقوق بشری را بپذیرند.
برنامه جهانی غذا درتازهترین مورد اعلام کرده است که دسترسی به غذا فقط یک نیاز نیست، بلکه حق انسانی افراد است. این نهاد این اظهارات را امروز (سهشنبه، ۲۰ قوس) به مناسبت روز جهانی حقوق بشر با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود مطرح کرده است. برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد تاکید کرده است: «برنامه جهانی غذا در افغانستان راه را برای آیندهای هموار میکند که در آن هیچکس گرسنه نخوابد.» همچنین پیش از این، برنامه جهانی غذا هشدار داده بود که بیش از ۱۴ میلیون تن در زمستان پیشرو در افغانستان به کمکهای فوری نیاز دارند. از جانبی هم اوچا یا دفتر هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل برای افغانستان نیز امروز گفته که طی نُه ماه گذشته برای ۱۵.۳ میلیون تن در افغانستان کمک کرده است. طی سه سال گذشته مردم افغانستان با بحران شدید اقتصادی مواجه بوده و میزان بیکاری هر روز افزایش پیدا میکند.
منابع محلی از ولایت نیمروز میگویند که سه عضو یک خانواده در اثر گازگرفتگی در مرکز این ولایت جان باخته و دوتن دیگر به شدت مسموم شدند. دستکم دو منبع امروز (سهشنبه، ۲۰ قوس) در صحبت با رسانه گوهرشاد تایید کردند که این رویداد شب گذشته در منطقه (خواجه کریم) از مربوطات شهر زرنج، مرکز ولایت نیمروز رخ داده و قربانیان شامل دو دختر چهار و ۱۲ ساله و یک پسر ۱۴ ساله میباشند. منبع تاکید کرد که پدر و مادر قربانیان نیز مسموم شده و در حالت کما بسر میبرند. منبع در مورد سن مادر و پدر قربانیان جزییات ارائه نکرد. مسوولان محلی در ولایت نیمروز در مورد این رویداد تا اکنون جزییات ارائه نکردهاند. باید گفت که در فصل سرما در افغانستان خانوادهها از گاز و زغالسنگ جهت گرمایش خانهها استفاده میکنند که هرازگاهی باعث حوادث مرگبار گازگرفتگی و زغالگرفتگی میشود. پیش از این از ولایتهای دیگر کشور نیز مرگ افراد براثر گازگرفتگی گزارش شده است. بیاحتیاطی و عدم امکانات معیاری از عوامل این حادثه دانسته میشود.
یوناما یا دفتر هیأت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان بهمناسبت روز جهانی حقوق بشر از حکومت سرپرست خواسته است که تعهدات جهانی حقوق بشر را برای صیانت و شکوفایی نسل کنونی و آینده بپذیرند. یوناما امروز (سهشنبه، ۲۰ قوس) با نشر اعلامیهای به نقل از روزا اوتنبایوا، نمایندهی ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در افغانستان نوشته است که با وجود بهبود امنیت و کاهش منازعات مسلحانهی خشونتبار، اقدامات در پیوند به حفاظت و حمایت از حقوق بشر بهصورت مداوم و خطرناک در حال فرسایش است و زنان و دختران بار سنگین آن را متحمل میشوند. خانم اوتنبایوا همچنان به تبعیض نظاممند علیه زنان و دختران افغانستان، از جمله محرومیت آنان از آموزش و کار نیز اشاره کرده است. او خطاب به مسوولان حکومت فعلی تاکید کرد: «قدرت مسوولیت را نیز به همراه دارد. ادعای مقامهای حاکم برای نمایندگی مشروع از مردم افغانستان در ملل متحد، باید با تلاشهای واقعی برای حفاظت و پیشبرد معیارها و ارزشهای مشترک مان به همراه باشد.» همچنین یوناما به نقل از از فیونا فریرز، نمایندهی کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر نوشته است که اگر محرومیت شهروندان افغانستان، بهویژه زنان و دختران از حقوق شان ادامه یابد، یک شکست آشکار و عمدی در خصوص حمایت از آنان و عدم مسوولیتپذیری برای رفاه مردم افغانستان است. اعلامیهی جهانی حقوق بشر بهتاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ توسط مجمع سازمان ملل متحد تصویب شد و افغانستان از حامیان این اعلامیه بود. با این وجود در بیش از سه سال حاکمیت حکومت فعلی بر افغانستان، این کشور با بحران حقوق بشر مواجه شده است.
مولانا در عصری میزيسته كه زن در آن جايگاهی نداشته است. مردم آن زمان زن را نجس میدانسته، از ديدگان پنهان داشته و او را محصور میكردند و مورد سوءاستفاده قرار میدادند. حال در اين زمان مولانا به زن از ديدگاه ديگری نگاه میكند. وی زنان را مخفيانه به اجتماعات نمیپذيرد. بلكه محصور ماندن زنان را كاری عبث میشمارد. لازم به ذكر است كه مولانا با زندگانی خود ثابت كرده است كه تفكراتش متكی به تفكر سالم اوست نه متكیبه هوای نفس. چرا كه آن زمان مردهای بسياری بودهاند كه چندين زن را به همسری میگرفتند. ولی مولانا تنها پس از مرگ همسرش ( گوهر خاتون) زن ديگری را به همسری برگزيد و قبل از وی درگذشت. مولانا در ميان زنان مريدان بسياری داشته است و در آن زمان كه زنان در همه جا تمام روی خود را میگرفتند در حضور مولانا نيم روی حاضر میشدند. اما در نزد مولانا فاطمه خاتون و خواهرش هديه خاتون احترام بيشتری داشتند زيرا كه در حضور مولانا تمام روی حاضر میشدند. برخلاف ديگران كه میانديشند كه ترک زن و فرزند لازمه سلوک روحانی است، مولانا ترک زن و فرزند و حتی مال و كسب را لازمه سلوک روحانی نمیبيند و ترک اين گونه تعلقات را زمانی لازم می داند كه انسان به سبب آن از خداوند و آنچه برای اتصال به اوست فاصله بگيرد. تعلق به زن و فرزند اگر تمام قلب سالک را فراگيرد به گونهای كه ديگر جايی درآن برای خدا باقی نماند. باعث نابودی قلب سالک میشود، بايد از آن دوری جست. مولانا در مثنوی خود مطالب زير را درباره زن بيان م كند. 1 – زيبايی زن مظهر جمال الهی است. 2 – زن نيز میتواند پير طريقت شود. 3 – در عرفان تفاوتی ميان زن و مرد وجود ندارد. 4 – غلبه مرد بر زن ظاهری و غلبه زن بر مرد حقيقی است. 5 – مرد عاقل مغلوب زن میشود و مرد جاهل بر زن غالب میآيد. الف) نقش تربیتی مادر مربیگری از جمله نقشهای مهم مادر در زندگی انسان است که عرصهای به وسعت هستی را دربرمیگیرد و شامل آموزش پیشپا افتادهترین مسائل تا مهمترین موجبات سعادت و شقاوت اخروی میگردد. مولانا با اشاره به این مسأله تصریح میکند که چون کودک از مادر میشنود، سخن گفتن میآموزد؛ اگر ناشنوا باشد سخن مادر را نمیشنود و در نتیجه گنگ میماند. آنکس که بدون تعلیم، ناطق است، خداوند است و نیز حضرت آدم که خدا بدون مادر و دایه تعلیماش داد و مسیح که به اعجاز خداوندی سخن گفت تا پاکی مادر را ثابت کند. غیر از اینها همه به تعلیم مادر نیاز دارند. ملاحظه میشود که مولانا چنان محو نقش تعلیمی مادر شده است که حتی توجه نمیکند طفل میتواند از طریق کسان دیگری مثل پدر سخن گفتن را بیاموزد. از همین دیدگاه است که «نفس کلی» هم که سبب گویا شدن انسان میگردد، در تصویر مادر نمادینه میشود: چـــه هــا مــیکنـد مــادر نفـس کلـی کــه تــا بــی لســانــی بیــابـد لسانی مولانا نقش مربیگری مادر را حتی در آن دسته حکایتهای مثنوی که از زبان حیوانات نقل میشود نیز به خوانندگان شعر خود منتقل میکند. او در حکایتی میگوید کره اسبی با مادرش آب میخورد؛ نگهبانان و تربیت کنندگان اسبها سروصدا میکردند و کره اسب میرمید و آب نمیخورد. مادر که متوجه ترس کره خود شده بود، با خونسردی تجارب زندگی خود را به او منتقل کرد که تا بوده چنین بوده و مزاحمانی وجود داشتهاند، تو کار خود را بکن و بگذار اینها خودشان را زحمت بدهند. وقت تنگ است پیش از آنکه از تشنگی آسیب ببینی، از آب فراوانی که در اینجا هست استفاده کن. مولانا این آموزش اسب مادر را طبق معمول خود به آموزههای عرفانی پیوند میدهد که: شهـــره کـاریــزی است پر آب حیات آب کش تا بر دمد از تو نبات… آب خضــــر از جـــوی نطق اولیــا میخوریـم ای تشنـه غافل بیـا… مــا چو آن کره هم آب جو خــوریم سوی آن وسواس طاعن ننگریم و در واقع میگوید آموزشهای مادر به مسائل اولیه زندگی محدود نمیگردد و شامل امور مهم معرفتی مثل بیاعتنایی به وسوسهها نیز میشود. ب) مقام قدسی مادر در نظر مولانا که البته الهام گرفته از تعالیم آسمانی است، مادر بودن زن صرف نظر از زحماتی که برای بزرگ کردن طفل متحمل میشود ـ نزد خدا مأجور و منظور است. وی از زنی حکایت میکند که فرزندان بسیاری به دنیا آورده بود، اما همه آنها پس از مدت کوتاهی مرده بودند. آن زن نزد خدا فراوان نالید و شبی باغ بهشتی بینظیری در خواب دید که بر سر در آن نام وی نوشته بود. ندا آمد که این در پاداش جانبازی صادقانهای است که وی از خود نشان داده است و مرگ فرزندان از آن جهت بوده که وی بیش از پیش روی به خدا آرد. زن مزبور سپس فرزندان مرده خود را یک به یک در باغ یافته، به درگاه حق اعتراف کرد و گفــت: از من گــم شــد از تو گم نشد بی دو چشم غیب، کس مردم نشـد ملاحظه میشود که در این حکایت، زحمات اولیه مادر شدن و بخصوص دوران حمل و سپس تحمل اندوه مرگ فرزند مایه پاداش زن شده است. در قرآن کریم نیز وقتی از احترام به والدین و ارج نهادن به مادر سخن میرود، از حق مادری و سختی حاملگی و شیردادن صحبت میشود نه از زحمات دیگری که مادر برای بزرگ کردن فرزند میکشد، آن زحمات، خود حق بزرگ دیگری است که مادر بر فرزند خود دارد؛ چنانکه گویند کسی نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: مادرم پیر و خرفت شده است. به دست خویش طعاماش میدهم و برای قضای حاجت بر دوشش میگیرم و طهارتاش میکنم، آیا حق وی گزارده باشم؟ پیامبر فرمود: از صد یکی نگزارده باشی. به دلیل مقام والا و قدسی مادر، پیامبر فرموده است که بهشت زیر پای مادران است: «الجنه تحت أقدام الأمهات». ج) صبر یا جدایی (طلاق)؟ دیگر مسائل زندگی زناشویی هم در سایه عرفان، معانی عمیقتری پیدا میکند. یکی از سوژههایی که مولانا به کرات در آثار خود بدان پرداخته، فقر معیشتی است که در واقع برگرفته از زندگی عامه مردم و مریدان و مخاطبان خود اوست. در یکی از حکایتهای مثنوی، زنی از فقر و فاقه زندگی نزد شوهر درویش خود مینالد و با او درشتی میکند. مرد که میداند حق با زن است، اعتراف میکند که نفقه بر وی واجب است و قول میدهد که توان و کوشش خود را در این زمینه به کار گیرد، اما با نرمش خاصی، زن را به اندیشه و تدبر دعوت میکند که آیا تحمل این زندگی سخت و جامه خشن و مندرس بدتر است یا طلاق؟ این درشت و زشت تر یا خود طلاق؟ این تورا مکروه تر یا خود فراق؟ مولانا حکایت مزبور را به نکات عرفانی پیوند داده از مخاطبان خود میپرسد که آیا سختیهای طاعات و عبادات و رنج و محنت زندگی دنیوی قابل تحملتر است یا رنج دوری از حق تعالی؟ بدین گونه مریدان خود را به بردباری در برابر ناملایمات فرامیخواند. اختلافات و کشمکشهای زناشویی از مضامینی است که مولانا از جنبههای مختلف تأویلی بدان نگریسته است. او به لحاظ مقام ارشادی خود و به تناسب مسائل و خواستههای مریدان، این کشمکشها را به گونهای مطرح میکند که گویی نبض جان همسران در کف اوست و وی همچون طبیبی معنوی در جستجوی نقطه درد و یافتن علل آن است. نویسنده: قدسیه امینی
اداره توسعه بینالمللی آمریکا بر لزوم توانمندسازی فوری زنان افغانستان برای جلوگیری از خشونت مبتنی بر جنسیت در سراسر کشور تاکید کرده است. این سازمان با نشر اعلامیهای گفته است که ۴۰۰ زن افغانستان را برای رسیدگی به مسائل اجتماعی، بهویژه خشونت مبتنی بر جنسیت آموزش داده است. اداره توسعه بینالمللی آمریکا این موضوع را به مناسبت پایان کارزار ۱۶ روزه محو خشونت علیه زنان، در حساب کاربری ایکس خود منتشر کرده است. کارزار منع خشونت علیه زنان که در آن نهادهای مختلف بر اهمیت دادخواهی برای زنان و دختران در سراسر جهان تاکید میکنند، روز (دوشنبه ۵ قوس) آغاز شد و قرار است امروز (سهشنبه ۲۰ این ماه) پایان یابد. اداره توسعه بینالمللی ایالات متحده درحالی بر جلوگیری از خشونت مبتنی بر جنسیت در افغانستان تاکید میکند که پیشتر سفارت ایالات متحده برای افغانستان از افزایش نرخ ازدواج زودهنگام و زیر سن در این کشور ابراز نگرانی کرده بود. براساس اطلاعات ارائهشده از سوی این سفارت، ۲۸.۷ درصد از زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله افغان پیش از رسیدن به ۱۸سالگی ازدواج کردهاند. همچنین حکومت فعلی مکاتب دخترانه بالاتر از صنف ششم را تعطیل کرده و ورود زنان به دانشگاهها را ممنوع کرده است. محدودیتهای حکومت فعلی، باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بمانند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
کارشناسان سازمان ملل متحد به منع آموزش دختران در انستیتوتهای صحی واکنش نشان دادهاند و آن را اقدامی غیرقابل توجیه عنوان کردند. این کارشناسان (دوشنبهشب، ۱۹ قوس) با انتشار اعلامیهای ضمن محکوم کردن این تصمیم، هشدار دادهاند که این اقدام خطر افزایش بیماریها و مرگومیر مادران را به همراه دارد. آنان تاکید کردند که این دستور در صورت اجرا، ضربهی غیرقابل توجیه و غیرقابل توضیح دیگر به سلامت، کرامت و آیندهی زنان و دختران در افغانستان خواهد بود. کارشناسان سازمان ملل متحد با اشاره به این که در افغانستان فقط داکتران زن اجازه ارائه خدمات صحی به زنان را دارند، گفتهاند که این ممنوعیت خطر جدی برای نظام صحی کشور ایجاد خواهد کرد. آنان افزودهاند: «این اقدام بدون تردید منجر به رنجهای غیرضروری، بیماریها و مرگ احتمالی زنان و کودکان افغانستان در زمان کنونی و نسلهای آینده خواهد شد و میتواند زنکشی به شمار رود.» آنان تاکید کردند که مراقبتهای صحی برای مادران و کودکان افغانستان در حالت بحرانی قرار دارد و این کشور با نرخ بالای مرگومیر مادران و نوزادان مواجه است. کارشناسان سازمان ملل این اقدام حکومت سرپرست را سرکوب سیستماتیک حقوق زنان و تشدید بحران انسانی موجود دانستهاند. کارشناسان سازمان ملل متحد از جامعهی بینالمللی خواستهاند که در مقابل سرکوب مداوم حقوق زنان و دختران بیتفاوت باقی نمانند. آنان گفتهاند: «جهان باید در همبستگی و عمل با زنان و دختران افغانستان متحد شود تا اطمینان حاصل شود که حقوق اساسی آنان حفظ شده و حکومت سرپرست پاسخگوی اقدامات خود باشند.» همچنین آنان از حکومت فعلی خواستند که این تصمیم را فوراً لغو کنند. منابع از میان مسوولان انستیتوتهای طبی دوشنبه هفتهی گذشته در صحبت با رسانه گوهرشاد تایید کردند که وزارت صحت عامه تحصیل دختران در این انستیتوتها را تا اطلاع ثانی منع کرده است. این دستور در حالی صادر شده است که افغانستان با کمبود پرسنل صحی در بخشهای مختلف مواجه است. براساس گزارش صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، افغانستان از جمله با کمبود ۱۸ هزار قابلهی مجرب و آموزشدیده مواجه است. حکومت فعلی پیش از صدور این دستور، آموزش دختران را در دورههای متوسطه و لیسه مکاتب، و دانشگاهها نیز منع کرده بود.
ریاست اطلاعات و فرهنگ حکومت سرپرست در ولایت غور نشر تصویر کودکان در شبکههای اجتماعی را منع کرده است. این ریاست با نشر اعلامیهای گفته است که این تصمیم براساس مکتوب شمارهی (۲۰۳۶) وزارت اطلاعات و فرهنگ حکومت فعلی و فیصلهی «کمیتهی مشترک ادارات امارتی و غیرامارتی در بخش محافظت اطفال» اتخاذ و نهایی شده است. ریاست اطلاعات و فرهنگ غور تاکید کرد که شماری از «رسانههای مغرض»، قضایای مربوط به کودکان را طوری نشر میکنند که به شخصیت کودک و خانوادهاش ضربه میزند و زندگی کودک را تهدید میکند و به خطر میاندازد. از سویی هم، شماری از رسانهها گزارش دادهاند که وزارت کار و امور اجتماعی طالبان خواستار جلوگیری از مصاحبهی یوتیوبران با کودکان شده است. وزارت اطلاعات و فرهنگ با ابلاغ این تصمیم به ریاست اطلاعات و فرهنگ این گروه در ولایتها، خواستار اجرای آن شده است. این در حالی است که ثبت و نشر تصاویر موجودات زنده در قانون امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست ممنوع شده است. وزارت امر به معروف و نهی از منکر روند اجرایی کردن منع تصویر زندهجان را آغاز کرده که براساس آن تا اکنون فعالیت تلویزیونهای محلی در شماری از ولایتها متوقف شده است.
نویسنده: مهدی مظفری حکومت سرپرست در تازهترین اقدام محدودکننده خود علیه زنان، آموزش دختران در آموزشگاههای طبی افغانستان را «تا اطلاع ثانوی» ممنوع کردهاند. به گزارش خبرگزاریهای افغانستان، مسئولان انیستیتوتهای طبی در کابل و دیگر ولایات تایید کردهاند که وزارت صحت عامه کشور، این دستور را هفته گذشته به تمامی این مراکز ابلاغ کرده است. بر اساس اطلاعات موجود، این ممنوعیت مستقیماً به دستور هبتالله آخوندزاده، رهبر حکومت که در قندهار مستقر است، صادر شده و وزارت صحت عامه مسئولیت اجرای آن را بر عهده گرفته است. یکی از مسئولان انیستیتوتهای طبی در کابل در گفتوگو با برخی خبرنگارها تأکید کرد که این دستور با نظارت مستقیم رهبر حکومت ابلاغ شده و شامل تمامی آموزشگاههای طبی خصوصی و دولتی میشود. در همین راستا، پیامی صوتی منتسب به یکی از مسئولین دولتی خطاب به مسئولین آموزشگاههای طبی منتشر شده است که در آن، آموزش دانشجویان دختر تا اطلاع ثانی ممنوع اعلام شده است. این پیام همچنین هشدار میدهد که نیروهای استخبارات حکومت پس از این، آموزشگاههای طبی را به طور دقیق بررسی خواهند کرد و در صورت مشاهده حضور دختران در این مراکز، آنها را تعطیل خواهند کرد. این پیام که به سرعت در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، موجب نگرانیهای جدی شده است. شماری از دانشجویان دختر در کابل نیز این ممنوعیت را تأیید کردهاند و گفته اند که به آنها دستور داده شده تا از حضور در کلاسهای درس خودداری کنند. این اقدام حاکمان فعلی در ادامه محدودیتهای گستردهای است که آنان علیه زنان و دختران در افغانستان اعمال کرده و باعث نگرانی عمیق در میان جامعه داخلی و نهادهای حقوق بشری بینالمللی شده است. بسیاری از ناظران معتقدند که این تصمیم به طور مستقیم فرصتهای آموزشی و شغلی زنان را محدود کرده و پیامدهای منفی جبرانناپذیری بر سیستم بهداشت و سلامت کشور خواهد گذاشت. حذف کامل زنان و دختران از چرخه آموزش در افغانستان حکومت فعلی با ممنوعیت آموزش دختران در آموزشگاههای طبی، گام نهایی در جهت حذف کامل زنان و دختران از چرخه آموزش در افغانستان را برداشتند. پیش از این، آموزشگاههای طبی دولتی و خصوصی بهعنوان تنها فرصت آموزشی باقیمانده برای دختران افغان، به زنان اجازه میدادند تا به تحصیلات دو ساله در این مراکز ادامه دهند و بسیاری از دختران از این مسیر برای بهبود وضعیت حرفهای و معیشتی خود استفاده میکردند. اکنون، با اعمال این ممنوعیت، حاکمان آخرین امیدهای آموزشی زنان را نیز از میان برداشتهاند و آنان را بهطور کامل از دسترسی به آموزش محروم کردهاند. این ممنوعیت در ادامه سیاستهای سیستماتیک حکومت برای حذف زنان از عرصه آموزش و اشتغال در افغانستان است. این گروه پس از بهدست گرفتن قدرت، در نخستین اقدام خود، تمامی دختران بالاتر از صنوف ششم را از رفتن به مکتب منع کردند. بیش از سه سال است که این محدودیت اعمال شده و اکنون حدود یک و نیم میلیون دختر نوجوان از حق تحصیل در مدارس محروم هستند. در مرحله بعد، حکومت سرپرست با تصمیمی دیگر، تحصیل زنان در دانشگاههای دولتی و خصوصی را ممنوع کردند و این تصمیم هزاران دانشجوی دختر، از جمله دانشجویان سال آخر، را از ادامه تحصیل بازداشت. این اقدامات که با استراتژی تدریجی اما هدفمند انجام شد، در نهایت به حذف کامل زنان و دختران از سیستم آموزشی کشور منجر شده است. سیاستهای حکومت نه تنها به انزوای زنان و دختران از آموزش ختم میشود، بلکه جامعه افغانستان را از مشارکت فعال نیمی از جمعیت خود در امور آموزشی، بهداشتی، و اجتماعی محروم میکند. این رویکرد واپسگرایانه که همواره با عناوینی چون «تا اطلاع ثانی» توجیه شده، در عمل به چرخهی از نابرابری، فقر و وابستگی برای زنان افغان دامن زده و انتقادات گستردهای از سوی جامعه بینالمللی و نهادهای حقوق بشری به همراه داشته است. آخرین روزنه امید نیز بسته شد شماری از دانشجویان دختر در کابل که در آموزشگاههای طبی خصوصی تحصیل میکردند، از ممنوعیت تحصیل در این مراکز ابراز «ناامیدی عمیق» و «نگرانی شدید» کردهاند. این دانشجویان در گفتوگو با خبرنگاران داخلی اعلام کردند که آموزش در این مراکز، آخرین امید آنان برای دستیابی به آیندهای روشن بود. با مسدود شدن این روزنه، آنان اکنون تمام فرصتهای آموزشی خود را از دست رفته میبینند و با آیندهای مبهم و بیسرانجام مواجه شدهاند. این ممنوعیت ضربهای دیگر بر پیکره امیدهای دخترانی است که سالها برای رسیدن به جایگاه علمی و حرفهای تلاش کردهاند. یکی از دانشجویان گفت که خانوادهاش با وجود مشکلات اقتصادی فراوان، هزینه تحصیل او را در یک آموزشگاه طبی خصوصی تأمین میکردند. او تنها یک سمستر با فارغالتحصیلی فاصله داشت و به گفته خودش، تمام تلاشش برای کسب تخصص در زمینهی که به آن علاقه داشت، اکنون بیثمر مانده است. دانشجوی دیگری که پیشتر در دانشگاه دولتی کابل رشته اقتصاد میخواند، توضیح داد که پس از ممنوعیت تحصیل دختران در دانشگاهها، مجبور به ترک تحصیل شد و دو سال در خانه ماند. او از افسردگی و فشار روانی ناشی از محرومیت از تحصیل رنج میبرد، اما سرانجام تصمیم گرفت در یک آموزشگاه طبی خصوصی ثبتنام کند و در یک رشته دوساله ادامه تحصیل دهد. او گفت که تنها یک ترم را گذرانده بود که حاکمان فعلی کشور بار دیگر تحصیل او را متوقف کردند. بسیاری از دانشجویان دیگر نیز احساس یأس و بیانگیزگی مشابهی دارند. آنها معتقدند که تمامی تلاشهایشان بینتیجه بوده و آینده خود را از دست دادهاند. این دانشجویان میگویند که هر بار با امید به آغاز دوباره، به دنبال راههای جایگزین رفتهاند، اما حکومت هر بار با یک تصمیم جدید، تمام مسیرهای باقیمانده را مسدود کردهاند. این اقدامات نه تنها تأثیرات روانی و اجتماعی شدیدی بر این دختران داشته، بلکه جامعه افغانستان را نیز از ظرفیتهای علمی و حرفهای آنان محروم کرده است. در حالی که جامعه جهانی این اقدامات را محکوم میکند، زندگی دختران افغان همچنان در سایه محدودیتها و سرکوبها در حال نابودی است. عواقب و پیامدهای حذف زنان از چرخه آموزش پیامدهای روانی و اجتماعی ممنوعیت کامل دختران افغان از آموزش، پیامدهای روانی عمیق و گستردهی بر این قشر از جامعه به جا گذاشته است. بسیاری از دختران که رویاهای خود را در عرصههای علمی و حرفهای جستوجو میکردند، اکنون با احساس ناامیدی، بیارزشی و افسردگی دستوپنجه نرم میکنند. این محرومیت به شکل سیستماتیک، آنان را از جامعه منزوی کرده و حس بیهویتی را در میان دختران افغان گسترش داده است. علاوه بر آن، این تصمیم تأثیرات منفی گستردهای بر خانوادهها نیز داشته است، چرا که بسیاری از والدین که برای آموزش فرزندان خود تلاش کردهاند، اکنون امید خود را به آینده فرزندانشان از دست دادهاند. این شرایط میتواند به افزایش مشکلات خانوادگی، از جمله تنشهای روانی و اقتصادی، منجر شود و انسجام اجتماعی را به شدت تضعیف کند. پیامدهای اقتصادی و حرفهای ممنوعیت آموزش دختران همچنین تأثیرات مخربی بر توسعه اقتصادی و نیروی کار افغانستان خواهد داشت. با حذف نیمی از جمعیت از چرخه آموزش، افغانستان در آینده با کمبود شدید نیروهای متخصص در حوزههای کلیدی مانند طبی، آموزش، و مدیریت مواجه خواهد شد. این وضعیت نه تنها فرصتهای اقتصادی زنان را از بین میبرد، بلکه کشور را نیز از مشارکت موثر و سازنده این قشر محروم میکند. بهویژه در بخش بهداشت و درمان، زنان بهعنوان پرستار، دایه و پزشک نقش حیاتی ایفا میکنند و محرومیت آنان از تحصیل میتواند سیستم سلامت کشور را فلج کند. این کمبود نیروی متخصص، وابستگی افغانستان به کمکهای خارجی را افزایش داده و مانع رشد اقتصادی پایدار خواهد شد. پیامدهای فرهنگی و نسلهای آینده محرومیت دختران از آموزش تأثیری مخرب بر آینده فرهنگی افغانستان خواهد گذاشت. آموزش، عامل کلیدی در تربیت نسلهای آگاه و توانمند است، و با حذف این فرصت، خطر بازتولید چرخههای فقر، جهل و افراطگرایی افزایش مییابد. در غیاب دختران تحصیلکرده، نقشهای سنتی و محدودکننده برای زنان بیشتر تثبیت میشود و جامعه از بهرهمندی از تواناییهای زنان در حوزههای تصمیمگیری و رهبری محروم میماند. علاوه بر این، کودکانی که در آینده در خانوادههایی رشد میکنند که مادرانشان از آموزش محروم بودهاند، شانس کمتری برای برخورداری از محیط آموزشی و فرهنگی مناسب خواهند داشت. این ممنوعیت در بلندمدت، آسیبهای جبرانناپذیری بر پیشرفت فرهنگی، اجتماعی و علمی افغانستان وارد خواهد کرد و این کشور را در مسیر عقبماندگی قرار خواهد داد.