برچسب: رسانه گوهرشاد

2 هفته قبل - 183 بازدید

منابع محلی از ولایت قندهار می‌‌گویند که یک مرد در این ولایت همسرش را با چاقو به شکل بسیار فجیع «سربریده» است. دست‌کم دو منبع تایید کردند که این رویداد روز (سه‌شنبه، ۲۰ جوزا) در ساحه‌ی «یخ کاریز- کالونی حاجی قادر» از مربوطات حوزه ۱۵ شهر قندهار رخ داده است. منبع تاکید کرد که این زن حدود ۲۵ سال سن داشته و از وی سه فرزند، شامل یک نوزاد دختر، به‌جامانده است. منبع افزوده است که شوهر این زن فضل محمد نام داشته و معتاد به مواد مخدر بوده است. منبع در مورد هویت این زن و دلیل اصلی قتل او چیزی نگفته است، اما می‌گوید که فضل محمد، همسرش را همیشه لت‌وکوب می‌کرد. همچنین فرماندهی پولیس حکومت سرپرست در قندهار نیز این رویداد را تایید کرده و گفته است که فضل محمد را به اتهام قتل همسرش بازداشت کرده است. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 123 بازدید

یونیسف یا دفتر صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که در ایران برای حمایت از کودکان و زنان مهاجر اهل افغانستان با اداره‌ی امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله‌ی این کشور تفاهم‌نامه‌ی همکاری امضا کرد. خبرگزاری ایسنا با نشر گزارشی گفته است که نادر یاراحمدی، رییس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله‌ی ایران این تفاهم‌نامه را گامی مهم در راستای ارتقای شرایط زندگی و فراهم آوردن فرصت‌های بهتر برای کودکان و زنان مهاجر افغانستانی خوانده است. آقای یاراحمدی وضعیت کودکان پناهنده را «بسیار نگران‌کننده» عنوان کرده و تاکید کرده است که زنان در خانواده‌های افغانستانی به‌خاطر جمعیت زیاد تحت فشار هستند. همچنین خبرگزاری ایسنا به نقل از مونیکا اولدزکا نیلسن، نماینده‌ی موقت یونیسف نوشته است که تفاهم‌نامه‌ی مورد نظر ظرفیت‌های مشترک را در حوزه‌های آموزش، بهداشت، حمایت از کودکان و آمادگی در برابر شرایط اضطراری در میان پناهندگان و جامعه‌ی میزبان، تقویت می‌کند. وی در ادامه ابراز امیدواری کرده است که دفتر صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد و مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله‌ی ایران بتوانند با همکاری یک‌دیگر تضمین کنند که هر کودک در ایران، صرف‌نظر از مبدأ و محل تولدش، فرصت زندگی و بالندگی داشته باشد. خانم نیلسن ادامه داد: «این توافق ظرفیت‌های مشترک ما را در حوزه‌هایی از قبیل آموزش، ارتقاء بهداشت، حمایت از کودکان و آمادگی در برابر شرایط اضطراری برای پاسخگویی به نیازهای فزاینده کودکان و خانواده‌های آنان، چه در میان جامعه پناهندگان و چه در میان جامعه میزبان، تقویت می‌کند.» او افزود که یونیسف در همکاری با مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی و سایر نهادهای ملی همکار، خود را متعهد به تداوم حمایت از اقدامات بشردوستانه دولت ایران می‌داند. در حالی این تفاهم‌نامه امضاء می‌شود که ایران از چند دهه به این‌طرف میزبان میلیون‌ها مهاجر افغانستانی است. مهاجران، به‌ویژه کودکان با محرومیت‌ها و محدودیت‌هایی مواجه‌ هستند. این در حالی است که ایران در سال جاری خورشیدی اخراج مهاجران افغانستانی را به‌صورت چشم‌گیر افزایش داده و مدارک اقامتی میلیون‌ها مهاجر را باطل کرده است. جمهوری اسلامی ایران «برگه سرشماری» حدود دو میلیون مهاجر افغانستانی را باطل اعلام کرده و به این افراد پس از دو بار مراجعه به دفاتر موسوم به «دفتر کفالت» کارت خروج می‌دهد. اخراج مهاجران افغانستانی از ایران در یک ماه اخیر شدت بیشتری گرفته است و اکثر اخراج‌شدگان خانواده‌هایی هستند که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌اند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 83 بازدید

موسسه ماین‌پاکی هلوترست درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که بیش از ۸۰ درصد قربانیان انفجار ماین‌ها در افغانستان کودکان هستند. اين سازمان روز (سه‌شنبه، ۲۰ جوزا) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که در حال حاضر ۶.۴ میلیون تن در افغانستان در معرض خطر مواد منفجره قرار دارند. سازمان هلوترست در ادامه تاکید کرده است که بر اساس آمار این سازمان، از هر ۵ تن در افغانستان، یک نفر از «ساحه‌ی عاری از ماین» بهره‌مند می‌شود. در ادامه آمده است که بیش از ۱۴۰۰ کیلومتر مربع زمین را پاک‌سازی کرده و به بیش از ۱۷ میلیون نفر کمک کرده است. موسسه هلوترست از جامعه‌ی بین‌المللی خواسته است که حمایت خود از پروسه ماین‌پاکی در افغانستان را حفظ کند. این موسسه افزوده است که از سال ۱۹۸۸ میلادی تا اکنون هزار و ۴۰۰ کیلومتر زمین را در افغانستان از ماین پاکسازی کرده و به این ترتیب به بیش از ۱۷ میلیون نفر کمک کرده است. در سال جاری میلادی به‌دلیل قطع کمک‌های مالی امریکا، بودجه‌ی برنامه‌های بشردوستانه در افغانستان، از جمله برنامه‌ی ماین پاکی، به شدت کاهش یافته است. سازمان ملل متحد بارها از کمبود بودجه و پیامدهای آن هشدار داده و خواستار کمک‌های بیشتر جامعه جهانی شده است. این در حالی است که سه روز پیش در نتیجه‌ی انفجار سرگلوله در ولایت پکتیا، یک کودک جان باخت و چهار تن دیگر زخمی شد. ماین‌ها و مهمات منفجر نشده باقی مانده از دوران‌های جنگ در کشور، سالانه جان‌ ده‌ها تن به‌ویژه کودکان را می‌گیرد.

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 171 بازدید

غزاله علیزاده (Ghazaleh Alizadeh)، تک‌فرزندِ خانواده‌ای اصیل و ثروتمند، در ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد به‌ دنیا آمد. اگرچه وقتی چشم باز کرد، خود را با نام فاطمه شناخت؛ فاطمه علیزاده هراتی. دختری که پدرش تاجر بود و خون مادری فرهیخته و اهل ادب در جان و تنش جریان داشت. منیرالسادات سیدی، مادر غزاله علیزاده، از شاعران و نویسندگان توانای زمان خود بود. مادری که ادعا می‌کند غزاله کودکی‌اش را «در خانه‌ای با حوض و باغچه‌ای پر از گل، درختان بید، سرو و درختچه‌های شمشاد» سپری کرده است. هرچند خودِ غزاله علیزاده آن دوران را با بگومگوهای پدر و مادرش و بحث‌هایشان درباره‌ی جدایی به ‌یاد می‌آورد. او در کودکی مدام در خیالاتش غرق می‌شد تا آرامشی را که در خانه پیدا نمی‌کرد در دنیای خیال به‌ دست آوَرَد. رفتاری که مادر غزاله آن را نشانه‌هایی از افسردگی تعبیر می‌کرد. غزاله علیزاده دوران تحصیل را با موفقیت گذراند و توانست در دبیرستان مهستی مشهد در رشته‌ی علوم انسانی دیپلم بگیرد. دورانی که آن را با مطالعه‌ی آثار روشنفکران سپری کرد. آثاری که بر تفکرات و عادات زندگی‌اش بسیار اثرگذار بودند. با پایان تحصیلات دبیرستان، غزاله علیزاده در کنکور شرکت کرد و باز هم درخشید. انتخاب میان رشته‌ی ادبیات دانشگاه مشهد و حقوق و فلسفه‌ی دانشگاه تهران آسان نبود، اما مادرش با اینکه در دنیای ادبیات تنفس کرده بود، دختر را به‌سمت تهران روانه کرد تا رشته‌ی حقوق را ادامه دهد. غزاله علیزاده بعد از اتمام دوره‌ی کارشناسی، وارد دانشگاه سوربن شد تا در رشته‌ی فلسفه و سینما تحصیل کند. هرچند کسی نمی‌داند چه شد که عشق به فلسفه‌ی اشراق در دلش جوشید و این رشته را انتخاب کرد، با مرگ ناگهانی پدرش دانشگاه و پایان‌نامه را رها کرد و به وطن برگشت. درست است که نویسنده‌ی کتاب خانه‌ی ادریسی‌ها از سوربن مدرک نگرفت، اما اندوخته‌های علمی و فرهنگی‌اش و تمام تجربه‌های زیسته‌اش در غربت را در توشه‌ای پربار با خود به خانه آورد. مادر غزاله علیزاده هم هر دو ماه یک‌ بار در خانه‌شان محافل ادبی برگزار می‌کرد. دورهمی‌هایی که در آن حضور روشنفکران و ادیبانی همچون سعید نفیسی و مهدی اخوان ثالث پررنگ بود. غزاله علیزاده در سال ۱۳۴۸ با بیژن الهی، شاعر نامی، ازدواج کرد. ازدواجی که حاصل آن دختری به نام سلمی الهی بود و در دهه‌ی ۵۰ به جدایی ختم شد. غزاله علیزاده در تجربه‌ی ازدواج با محمدرضا نظام‌شهیدی هم طعم جدایی را چشید. او سال‌هایی از عمرش را با سرطان دست‌به‌گریبان بود. جنگ مداومی که او را ناچار کرده بود برای نوشتن رمان «خانه‌ی ادریسی‌ها» دو منشی استخدام کند. غزاله علیزاده بالاخره در سال ۱۳۷۵ تصمیمش را گرفت و بعد از دو خودکشی نافرجام، خود را در روستای جواهرده از درختی حلق‌آویز کرد. او در نامه‌ی خداحافظی‌اش از خستگی‌اش گفته بود: «تنها و خسته‌ام، برای همین می‌روم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم در خانه‌ی تاریک؟ من غلام خانه‌های روشنم.» به گفته‌ی خود غزاله علیزاده، او اولین داستانش را در ۱۴ سالگی نوشت. داستانی ۶۰ صفحه‌ای که به تلاش مادرش در یک مجله‌ی ادبی چاپ شد، اما از میانه‌ی دهه‌ی ۱۳۴۰ نویسندگی را به‌طور حرفه‌ای ادامه داد. در واقع، ادبیات راهش را در رگ‌های غزاله علیزاده پیدا کرد و در قلمش جوشید. تا آنجا که اقرار می‌کند: «من حقوق خواندم اما اهلش نبودم فقط دلم می‌خواست داستان بگویم و داستان بگویم.» کتاب «بعد از تابستان» اولین رمان غزاله علیزاده بود که در سال ۱۳۵۷ به چاپ رسید و غزاله‌ی ادبیات ایران متولد شد. در سال ۱۳۵۷، علیزاده با چاپ اولین مجموعه داستانش با نام «سفر ناگذشتنی» بار دیگر چشم ادبیات ایران را با حضورش روشن کرد. اثری که بسیاری از منتقدین ادبی تحسینش کردند و آن را نشانه‌ای روشن بر طلوع حضوری زنانه در دنیای مردانه‌ی نویسندگی آن دوران می‌دیدند. غزاله علیزاده در طی عمر نه‌چندان بلندش، رمان و داستان‌های کوتاه‌ متعددی از خود به‌‌ جا گذاشته است. روایت‌هایی که از دل جامعه‌ی ایرانی و تجربه‌های زندگی‌اش جان گرفته‌اند. کتاب خانه‌‌ی ادریسی‌ها به نام غزاله علیزاده گره خورده است. رمانی که داستانش در شهری به‌ نام عشق‌آباد اتفاق می‌افتد. خانواده‌ی اشرافی ادریسی در جریان یک انقلاب بلشویکی، با ورود ناگهانی مهمان‌هایی ناخوانده، غافلگیر می‌شوند. انقلابیونی که آمده‌اند تا حق و حقوق ستمدیدگان را احیا کنند. کتاب شب‌های تهران از طبقه‌ی اشرافی جامعه‌ی ایرانی در دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ شمسی می‌گوید. داستانی عاشقانه با سه قهرمان که در فضای روشنفکری می‌گذرد. روایتی از افکار درونی یک مرد و دو زن که ارتباطشان با یکدیگر گره داستان را شکل می‌دهد. کتاب دو منظره و داستان‌های دیگر از بین کتاب‌های غزاله علیزاده بهترین انتخاب است. چراکه ۱۳ داستان کوتاه از مجموعه داستان‌های این نویسنده از جمله «سفر ناگذشتنی»، «چهارراه» و «تالارها» در آن گردآوری شده است. این نویسنده علاوه‌بر رمان «خانه ادریسی‌ها» آثاری چون «دو منظره»، «ملک آسیاب» و «شب‌های تهران» را نیز به رشته تحریر درآورده است. سه سال پس از مرگ نویسنده، رمان «خانه ادریسی‌ها» موفق به کسب جایزه بیست سال داستان‌نویسی شد. منتقدین «جزیره» به قلم این نویسنده‌ی توانا را بهترین داستان از مجموعه داستانی «چهارراه» می‌دانند. این داستان که توانسته جایزه قلم طلایی مجله گردون ادبی را به‌عنوان بهترین قصه کوتاه از آن خود کند، ازجمله داستان‌هایی است که در طاقچه در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد. آمیختگی غزاله علیزاده با ادبیات کلاسیک فارسی و همین‌طور همنشینی‌اش با ادبیات فرانسه تأثیر زیادی بر رشد فکری او داشت. گوستاو فلوبر از نویسندگان موردعلاقه‌ی علیزاده بود و او اعتقاد داشت که این نویسنده‌ی فرانسوی از عرفان شرقی تأثیر گرفته است. غزاله این موضوع را پنهان نمی‌کرد که دقت بیان و توانمندی فلوبر را الگوی نویسندگی‌اش قرار داده است. غزاله علیزاده از نسل دوم نویسندگان زن ایرانی است که پا جای پای نویسندگانی چون سیمین دانشور، مهشید امیرشاهی و گلی ترقی گذاشت و با ساخت جهان‌بینی زنانه، به ‌شکل‌گیریِ آنچه امروز به‌عنوان جریان رایج داستان‌نویسی زنان در ایران شناخته می‌شود، کمک بسیاری کرد. بدون شک، غزاله علیزاده را می‌توانیم در داستان‌هایش پیدا کنیم. او اگرچه خودش را در روستایی زیبا تمام کرد، زیبایی روح و فکرش را در روایت‌هایش برایمان به یادگار گذاشت. کسی که به‌قول مسعود کیمیایی: «دلش می‌خواست افراشته بمیرد.» پگاه آهنگرانی در سال ۱۳۸۶ مستندی با عنوان «مُحاکات غزاله علیزاده» ساخته است. او برای تولید این مستند به‌سراغ خانواده، نزدیکان و دوستان غزاله علیزاده رفته و با آن‌ها به گفت‌وگو و مصاحبه نشسته است. در خلال صحبت‌های افراد مختلف، تصاویری از غزاله علیزاده هم می‌بینیم. تصاویری که جواد کراچی، از فیلم‌سازان ایرانی، در ماه‌های پایانی زندگی نویسنده ضبط کرده است. آهنگرانی به کمک این تصاویر و مصاحبه‌ها، مستندی خلق می‌کند که می‌توان در آن غزاله علیزاده را از نگاه خودش و اطرافیانش به تماشا نشست. نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 177 بازدید

سازمان حقوق‌بشری «هه‌نگاو» اعلام کرده است که ۵۰ روز پس از ناپدیدشدن دختر جوان اهل افغانستان، بخش‌هایی از پیکر مثله ‌شده‌ی‌ او در تهران پیدا شد. این سازمان، هویت این دختر را کبرا رضایی ۲۶ ساله گزارش داده است. براساس معلومات موجود، بخشی از اندام‌های او به‌تاریخ ۱۳ جوزا از میان زباله‌ها توسط ساکنان محل کشف شده و آزمایش‌های ژنتیکی (دی‌ان‌ای) هویت او را تأیید کرده است. مقام‌های ایرانی تا اکنون هیچ توضیح روشنی درباره این قتل نداده‌اند. سازمان حقوق‌بشری هه‌نگاو تاکید کرده است که کبرا رضایی هنگام بیرون شدن از خانه و در مسیر رفتن به محل کارش ربوده شد و سپس به قتل رسیده است. با گذشت چند روز از کشف اجزای بدن قربانی، پولیس ایران هنوز اطلاعات روشنی به خانواده مقتول ارائه نکرده و تنها اعلام کرده که دو مظنون بازداشت شده‌اند. بر اساس این گزارش، تا اکنون سایر بخش‌های بدن، تلفن همراه و مدارک شناسایی این زن پیدا نشده است. همچنین هه‌نگاو نوشته است که روز شنبه ۱۷ جوزا، در حالی که خانواده قربانی آماده برگزاری مراسم خاکسپاری بود، نیروهای حکومتی با دخالت مستقیم مانع تدفین شدند و تا این لحظه نیز از صدور مجوز رسمی برای دفن پیکر کبری رضایی خودداری کرده‌اند. گفته شده است که این اقدام، رنج و فشار مضاعفی را بر خانواده کبرا رضایی وارد کرده است. سازمان هه‌نگاو یک نهاد حقوق بشری غیردولتی است که بر نقض حقوق بشر در ایران تمرکز دارد و گزارش‌هایی درباره سرکوب، بازداشت، اعدام و خشونت علیه اقلیت‌ها منتشر می‌کند. همچنین خبرگزاری دولتی ایران (ایرنا) به نقل از سید اکبر عربی، فرمانده انتظامی شهرستان پیشوا از بازداشت قاتل یک دختر جوان در این شهرستان خبر داده است. آقای عربی اضافه کرده است که پس از کشف جسد دختر جوان در یکی از مناطق پیشوا، پولیس آگاهی با استفاده از روش‌های علمی و اطلاعاتی، توانست در مدت زمان کوتاهی هویت متهم را شناسایی و او را در یک عملیات غافلگیرانه بازداشت کند. وی افزوده است که متهم پس از بازجویی‌های اولیه به ارتکاب قتل اعتراف کرده است. اما در این خبر به هویت مقتول اشاره نشده است.

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 375 بازدید

رضا ابراهیمی، جوان نخبه اهل افغانستان و دانشجوی دانشگاه تهران، با ثبت چهار اختراع بین‌المللی در زمینه تشخیص و درمان بیماری سرطان، گامی بزرگ در تحول روش‌های پزشکی برداشته است. رضا ابراهیمی، جوان نخبه افغانستانی با ارائه اختراعات نوآورانه در زمینه تشخیص و درمان بیماری سرطان، افق‌های جدیدی را در علم پزشکی گشوده است. این پژوهشگر برجسته و نخبه که عضو فدراسیون بین‌المللی انجمن‌های مخترعان (IFIA) در سوئیس است، تا اکنون چهار اختراع بین‌المللی را در سازمان ثبت اختراعات اروپا (EPO) به ثبت رسانده است. رضا ابراهیمی تاکید کرده است که دو اختراع برجسته او شامل کیت تشخیص سرطان و کیت درمان سرطان است که توانایی دگرگونی روش‌های متداول پزشکی را دارند. او افزوده است که این اختراعات می‌توانند تحولی اساسی در شناسایی زودهنگام و درمان مؤثر بیماری سرطان ایجاد کنند و امیدی تازه برای بیماران و جامعه پزشکی در سراسر جهان به ارمغان آورند. قابل ذکر است که دستاوردهای رضا ابراهیمی نه تنها افتخاری برای افغانستان، بلکه گامی مهم در پیشرفت علم پزشکی در سطح جهانی به شمار می‌رود.

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 104 بازدید

رسانه‌های بین‌المللی گزارش داده‌اند که روپا ماریا، پزشک و استاد دانشگاه کالیفرنیا در آمریکا پس از انتشار پست‌هایی در صفحات مجازی برای همدردی و همبستگی با مردم غزه، از کار خود اخراج شده است. در گزارش رسانه‌ها آمده است که روپا ماریا به‌دلیل این پست‌ها با تهدیدهای جدی از جمله تجاوز جنسی و قتل مواجه شده است. در ادامه آمده است که خانم ماریا در سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی پس از انتقاد از رژیم اسراییل و توصیف آن به‌عنوان «ایدئولوژی برتری‌طلبانه و نژادپرستانه» به مرخصی اجباری فرستاده شد و دسترسی‌اش به خدمات درمانی نیز موقتاً قطع گردید. این استاد دانشگاه پس از تعلیق وظیفه‌اش شکایتی را مطرح کرده و دانشگاه کالیفرنیا را به نقض حق آزادی بیان متهم کرده است. وکیل ماریا می‌گوید اخراج او نه تنها حق آزادی بیان او را زیر پا گذاشته بلکه تهدیدی برای حقوق اساسی همه است. این پرونده در حالی مطرح شده است که دولت ترامپ فشار بر دانشگاه‌ها برای سرکوب «فعالیت‌های یهودستیزانه» را افزایش داده و وزارت آموزش آمریکا به دانشگاه کلمبیا هشدار محرومیت از کمک‌های دولتی داده است. این در حالی‌است که درگیری‌ها در غزه که از اکتبر ۲۰۲۳ میلادی آغاز شده تا اکنون به کشته شدن بیش از ۵۴ هزار فلسطینی منجر شده است.

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 188 بازدید

فرماندهی پولیس ولایت ولايت پکتیا اعلام کرده است که در نتیجه‌ی انفجار یک سر گلوله‌ی قدیمی در ولسوالی دند پتان این ولایت، یک کودک جان باخته و چهار تن دیگر به شدت زخمی شدند. فرماندهی پولیس پکتیا با نشر اعلامیه‌ای گفته است که این رویداد روز (شنبه، ۱۷ جوزا) در روستای حسن خیل از مربوطات ولسوالی دند پتان این ولایت رخ داده است. در اعلامیه آمده است که این رویداد هنگام بازی کودکان با یک سر گلوله‌ی قدیمی رخ داده است. در ادامه آمده است که در نتیجه‌ی این انفجار ماین، یک کودک ۱۲ ساله جان باخته است و چهار تن دیگر زخمی شده‌اند. زخمی‌های این رویداد برای درمان به شفاخانه‌ی ولایتی پکتیا منتقل شده‌اند. وضعیت صحی زخمی‌های این رویداد قناعت‌بخش توصیف شده است. این در حالی است که اداره‌ی ملی مبارزه با حوادث حکومت سرپرست، اواخر ماه حمل سال جاری اعلام کرد که در هر ماه ۵۰ تن به‌ویژه کودکان در سراسر کشور بر اثر انفجار ماین‌ها کشته و زخمی می‌شوند. همچنین براساس آمار کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، در سال ۲۰۲۴ میلادی، دست‌کم ۵۶۴ نفر به‌شمول ۴۳۴ کودک در کشور بر اثر انفجار ماین جان باختند. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، حدود ۳.۳ میلیون نفر در افغانستان در شعاع یک کیلومتری از مناطق آلوده به ماین و مواد منفجره زندگی می‌کنند. انفجار ماین‌‌ها و مهمات منفجرنشده‌ی باقی مانده از دوران جنگ‌های گذشته، سالانه جان ده‌ها تن به‌ویژه زنان و کودکان را می‌گیرد.

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 275 بازدید

محمد صادق معتمدیان، والی تهران ایران درتازه‌ترین مورد مدعی شده است که مهلت قانونی «تعیین تکلیف» مهاجران افغانستانی دیروز (شنبه، ۱۷ جوزا) پایان یافته است. آقای معتمدیان این اظهارات را در صحبت با خبرگزاری ایرنا مطرح کرده و گفته است که پس از این، حضور این مهاجران «غیرقانونی» تلقی می‌شود و در صورت مشاهده، دستگیر و از ایران اخراج می‌شوند. والی تهران در ادامه تاکید کرده است که جمعیت «مهاجران غیرمجاز» در این کشور حدود دو میلیون نفر برآورد شده که ۸۰۰ هزار نفر آن در تهران حضور دارند. این مقام ایرانی افزوده است که از ابتدای سال جاری خورشیدی، شناسایی و اخراج این مهاجران با جدیت در دستور کار آنان قرار داشته است. همچنین او در بخشی از صحبت‌هایش گفت که با کارگاه‌های که «مهاجران غیرمجاز» را استخدام کنند، برخورد می‌شود و برای آنان هم جریمه نقدی و هم حبس درنظر گرفته شده است. در ادامه آمده است: «بنابراین نه تنها با مهاجران غیرمجاز، بلکه با افراد یا مجموعه‌هایی که به هر دلیلی با این روند همکاری داشته باشند نیز برخورد خواهد شد.» محمد صادق معتمدیان تصریح کرد که اگر مهاجری به‌ صورت رسمی در این ولایت اقامت داشته باشد، باید اقامت و اشتغال وی بر اساس نیازهایی باشد که از سوی ما احصا شده است. این مقام می‌گوید که تعیین اولویت‌های اشتغال و اسکان مهاجران قانونی در دست تدوین است و با همکاری وزارت داخله و وزارت کار ایران به‌زودی نهایی خواهد شد. این در حالی است که ایران در سال جاری خورشیدی اخراج مهاجران افغانستانی را به‌صورت چشم‌گیر افزایش داده و مدارک اقامتی میلیون‌ها مهاجر را باطل کرده است. جمهوری اسلامی ایران «برگه سرشماری» حدود دو میلیون مهاجر افغانستانی را باطل اعلام کرده و به این افراد پس از دو بار مراجعه به دفاتر موسوم به «دفتر کفالت» کارت خروج می‌دهد. اخراج مهاجران افغانستانی از ایران در یک ماه اخیر شدت بیشتری گرفته است و اکثر اخراج‌شدگان خانواده‌هایی هستند که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌اند.

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 120 بازدید

در حاشیه‌ای گم‌شده از شهر هرات، زنی زندگی می‌کند که دیگر هیچ‌کس نامش را به‌درستی نمی‌داند. نه از آن‌رو که نامش بی‌ارزش است، بلکه چون کسی صدایش نمی‌زند. روزگاری بود که وقتی نامی از او می‌بردند، در چشمانش برق امید می‌درخشید؛ اما حالا، اگر کسی صدایش کند، تنها انعکاسی خسته در نگاهش پیداست، مانند چراغی که پیش از خاموشی ابدی، آخرین شعله‌هایش را می‌سوزاند. چهل‌ساله است، شاید کمی بیشتر یا کمتر. خودش هم دیگر نمی‌داند. سال‌هاست نه تولدی را جشن گرفته و نه مرگی را به‌درستی سوگواری کرده است. عمرش را نشمرده، تنها زندگی کرده، چون چاره‌ای نداشته است. چون مادر است. چون سه فرزند دارد: دختری آرام‌تر از نسیم بهار و دو پسری که روزگاری رویای بزرگ شدنشان تنها انگیزه‌اش برای بیداری در شب‌های سرد و گرسنه بود. اما زندگی او داستانی است با فصل‌هایی تاریک‌تر از شب و سکوتی سنگین‌تر از مرگ. هفت سال پیش، هنگامی که هنوز امیدی نیم‌سوخته در دلش شعله‌ور بود، تصمیم گرفت خود را از قفسی که در آن نفس می‌کشید رها کند. همسرش مردی بود بسیار بزرگ‌تر از او، نه‌فقط در سن، بلکه در فاصله‌ای روحی که او را نادیده می‌گرفت، نمی‌شنید و نمی‌خواست. ازدواجی که در آن مهر، قربانی تفاوت سال‌ها و بیگانگی دل‌ها شده بود. هیچ پناهی نبود، هیچ دستی برای نوازش، هیچ نگاهی که او را نه فقط به‌عنوان مادر فرزندان، بلکه به‌عنوان انسانی با دل و آرزو، به‌عنوان یک زن، ببیند. طلاق گرفت، اما طلاق برای زنی در سرزمینی که زن بودن خود جرم است، نه نجات بود و نه آزادی؛ تنها آغاز تنهایی بود. از آن روز، زنی شد تنها، با سه کودکی که هر شب برایشان قصه می‌گفت، اما خود خوابی نداشت. باید نان درمی‌آورد، باید کار می‌کرد، باید صبح زود بیدار می‌شد؛ گاهی با شکمی خالی، گاهی با بدنی پر از درد، گاهی با گریه‌ای بی‌صدا. زندگی‌اش خلاصه شد در دویدن برای زنده ماندن. اما دل، حتی در میان رنج‌ها، گاهی فریب می‌خورد. چهار سال پیش، مردی آمد با نگاهی کمی گرم‌تر و حرف‌هایی که دل زخم‌خورده‌اش را نرم می‌کرد. زن باور کرد که شاید هنوز می‌توان دوست داشته شد. پنهانی ازدواج کردند، نه از روی شرم، بلکه از ترس قضاوت‌هایی که از زن نمی‌پرسند چرا، فقط او را محکوم می‌کنند که چرا دوباره خواست زنده باشد. اما آن مرد هم نماند. ناگهان رفت، بی‌هیچ توضیح، بی‌هیچ وداع. راهی ایتالیا شد و زن ماند با قلبی که دیگر نبضی نداشت. از آن پس، فقر نه‌تنها در خانه‌اش، بلکه در پوست و استخوانش ریشه دواند. هر روز سخت‌تر از دیروز می‌گذشت. خستگی دیگر تنها جسمش را دربرنگرفته بود؛ روحش نیز خسته بود. تصمیم گرفت به ایران برود، شاید آنجا کاری، سرپناهی، یا حتی روزنه‌ای برای زندگی بیابد. اما ایران نیز آغوشی برایش نداشت. آنجا هم بیگانه بود؛ زن بودنش جرم بود، افغان بودنش ننگ، و فقرش تهدید. سرانجام، او را اخراج کردند. دوباره به هرات بازگشت، اما این‌بار دیگر هیچ‌چیز نداشت: نه خانه، نه کار، نه حتی امید. امروز، در اتاقی نیمه‌ویران با سقفی که هر شب با وزش باد می‌لرزد و دیوارهایی که از سرما می‌نالند، با فرزندانی که دیگر نمی‌پرسند «نان داریم؟» چون می‌دانند نیست، این زن نشسته است. هر شب، لحاف کهنه‌ای روی بچه‌هایش می‌کشد، سپس در گوشه‌ای کز می‌کند، زانوهایش را در آغوش می‌گیرد و به سکوت گوش می‌سپارد. نه صدای مردی هست، نه صدای کمکی، نه حتی صدای امید. او از زمین بریده است، چون دیگر هیچ‌جا جای پایش نیست. از آسمان نیز دستش کوتاه است، چون آن‌قدر دعا کرده که کلماتش دیگر به آسمان نمی‌رسند. با این‌همه، هنوز صبح‌ها بیدار می‌شود. هنوز موی دخترکش را می‌بافد. هنوز به پسرانش می‌گوید: «همه‌چیز درست می‌شود.» اما خودش می‌داند چیزی درست نمی‌شود، مگر آنکه کسی صدایش را بشنود. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب