برچسب: رسانه گوهرشاد

1 روز قبل - 52 بازدید

سید مالک حسینی، معاون توسعه‌ی کارآفرینی و اشتغال وزارت کار جمهوری اسلامی ایران درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که آن کشور صدور ویزای کارگری، به‌ویژه برای افغانستانی‌ها را آغاز کرده است. خبرگزاری ایرنا گزارش داده است که آقای حسینی این اظهارات در دومین نشست «کمیسیون تخصصی شورای عالی اشتغال» مطرح کرده و گفته است که صدور این ویزاها از اول میزان با همکاری وزارت‌های خارجه و داخله‌ی آن کشور آغاز شده است. معاون وزارت کار ایران در ادامه تاکید کرده است که کارفرمایان می‌توانند از طریق «سامانه‌ی اشتغال اتباع خارجی» درخواست خود را ثبت کنند. وی در ادامه افزوده است که اولویت اصلی با کارجویان ایرانی است، اما در صورت نبود کارگر ایرانی، برای کارگران خارجی در سال اول ویزای نُه‌ماهه صادر می‌شود و براساس عملکرد نیروی کار خارجی و همچنین شرایط عرضه‌ی نیروی کار ایرانی، با درخواست کارفرما قابلیت صدور مجدد برای سال بعد وجود دارد. آقای حسینی تصریح کرد که براساس توافق با وزارت خارجه‌ی افغانستان، در سال اول حداکثر ۲۰۰ هزار ویزای کار صادر می‌شود و هدف اصلی آن «شفاف‌سازی و رصد نیروی کار مجاز اتباع خارجی برای جلوگیری از ورود غیرقانونی» است. معاون وزارت کار ایران می‌گوید: «تنها در صورتی اجازه‌ی استفاده از نیروی کار خارجی را خواهیم داد که هیچ نیروی کار ایرانی برای آن موقعیت کاری وجود نداشته باشد.» این در حالی است که پیش از این محمدرضا بهرامی، مدیرکل دفتر جنوب آسیای وزارت خارجه‌ی ایران، در دیدار با وزیر مهاجران حکومت سرپرست گفته بود که ۲۰۰ هزار ویزای کار برای شهروندان افغانستان صادر می‌شود. مقام‌های ایرانی در حالی از آغاز صدور ویزای کار برای کارگران افغانستان خبر می‌دهند که سفارت و قنسولگری‌های آن کشور در افغانستان در حال حاضر برای شهروندان افغانستان ویزا صادر نمی‌کنند. ایران پس از پایان مهلت خروج داوطلبانه‌ی مهاجران افغانستان، روند عادی صدور ویزا برای شهروندان افغانستان را متوقف کرده است.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 57 بازدید

بر مبنای پژوهش یک شبکه‌ی جهانی متشکل از ۱۶ هزار دانشمند و پژوهشگر، جهان با بحران «نوظهور» در زمینه افزایش مرگ‌ نوجوانان و جوانان مواجه است. الکل، خودکشی و بیماری‌ها از عوامل اصلی افزایش مرگ‌ نوجوانان و جوانان است. شبکه «بار جهانی بیماری» اعلام کرده است که این پژوهش توسط ۱۶‌ هزار و ۵۰۰ دانشمند و پژوهشگر و با استفاده از ۳۰۰‌ هزار منبع انجام شده است. این پژوهش معلومات مروبط به بیش از ۳۰۰ نوع بیماری مرتبط به سن و جنس را در ۲۰۴ کشور در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ میلادی تحلیل و تفسیر کرده است. در ادامه آمده است که این پژوهش نشان داد که بیماری‌های مزمن مانند بیماری قلبی و دیابت اکنون دو‌سوم از کل موارد بیماری را تشکیل می‌دهند و مشکلات سلامت روان نیز به‌طور چشمگیری در حال افزایش‌اند. در ادامه آمده است که نتایج نشان داد که تا سال ۲۰۲۳ میلادی هرچند نرخ کلی مرگ‌ومیر در ۲۰۴ کشور و قلمرو جهان کاهش یافته است، اما پژوهشگران این مطالعه اعلام کردند که نسبت به افزایش نرخ بالای مرگ‌ومیر در میان نوجوانان و جوانان نگران‌اند. در بخشی از تحقیق آمده است که در آمریکای شمالی و بخش‌هایی از آمریکای لاتین، این افزایش عمدتا ناشی از خودکشی و مصرف مواد مخدر و الکل بوده است. دکتر کریستوفر موری، مدیر مؤسسه «سنجش و ارزیابی سلامت» در دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن گفت: «افزایش مرگ‌ومیر در میان بزرگسالان جوان، به‌ویژه در آمریکای شمالی، به‌شدت با افزایش اضطراب و افسردگی در میان جوانان، به‌ویژه زنان، مرتبط است.» موری گفت: «شواهد ارائه‌شده در مطالعه بار جهانی بیماری‌ها زنگ هشداری است که از دولت‌ها و رهبران حوزه سلامت می‌خواهد به سرعت و با راهبردی دقیق به روندهای نگران‌کننده‌ای که نیازهای سلامت عمومی را در حال تغییرند، پاسخ دهند.» همچنین در بخشی از پژوهش آمده است که در مناطق صحرای آفریقا، نتایج نشان داد که مرگ‌ومیر در میان کودکان ۵ تا ۱۴ ساله ناشی از بیماری‌های عفونی و جراحات غیرعمدی‌اند. دکتر گیتینجی گیتاهی، مدیرعامل سازمان سلامت افریقا، هشدار داد: «رویکردهای جداگانه در نظام سلامت، جوانان ما را ناکام گذاشته است. بیماری‌هایی مانند مالاریا، اچ‌آی‌وی و سل هنوز جان بسیاری از جوانان را به‌دلیل ضعف نظام‌های بهداشتی، مراقبت‌های مختل‌شده و کمبود واکسن می‌گیرند.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 62 بازدید

یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که به ۱.۵ میلیون کودک در ۱۵ هزار مکتب در سراسر افغانستان، لوازم آموزشی توزیع می‌کند. این سازمان امروز (سه‌شنبه، ۲۹ میزان) با نشر اعلامیه‌ای گفته است که به این کودکان کیف، کتابچه و پنسل توزیع خواهد کرد. در ادامه آمده است که در مکتب «ملک شیر احمد» در لوگر، دختران با دریافت این اقلام از شادی لبریز می‌شوند. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد تاکید کرده است که این لوازم با همکاری شاخه جنوب آسیای بانک جهانی توزیع می‌شود. در حالی این لوازم آموزشی برای کودکان توزیع می‌شود که حکومت فعلی پس از تسلط بر افغانستان، زنان و دختران را از آموزش و ‏تحصیل محروم کرده است. حکومت فعلی در آخرین محدودیت خود، ‏دروازه‌های انستیتوت‌های طبی را به‌روی دختران و زنان بست، در حالی که ‏بخش صحت سراسر افغانستان با کمبود پرسنل مواجه است.‏ این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش و تحصیل باز بمانند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. فقر شدید و بحران بشری در افغانستان نیز باعث شده است که بسیاری از خانواده‌ها توان خرید لوازم آموزشی برای کودکان‌شان را از دست بدهند.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 72 بازدید

سازمان جهانی صحت (WHO) اعلام کرده است که متعهد به ریشه‌کن کردند بیماری فلج اطفال (پولیو) در افغانستان و پاکستان است. این نهاد با نشر زارشی گفته است که این تعهد با ۵۰۰ میلیون دالر کمک بشردوستانه عربستان سعودی و حمایت مستمر امارات متحده عربی تقویت شده است. سازمان جهانی صحت در ادامه ابراز امیدواری کرده است که فلج اطفال در کشورهای افغانستان و پاکستان به‌زودی ریشه‌کن خواهد شد. قابل ذکر است که فلج اطفال با واکسیناسیون گسترده در سایر کشورها ریشه‌کن شده است، اما افغانستان و پاکستان تنها کشورهایی در جهان هستند که موفق نشده‌اند هنوز فلج اطفال را کاملاً محو کنند. دسترسی محدود به مناطق دوردست در افغانستان و چالش‌های امنیتی مانع اجرای کامل برنامه‌های واکسیناسیون در این کشور شده است. باید گفت که بیماری پولیو عمدتاً کودکان زیر پنج سال را هدف قرار می‌دهد و از طریق مدفوع و آب و غذای آلوده منتقل می‌شود. براساس آمار سازمان جهانی صحت، پیش از این در سال جاری میلادی سه مورد ‏مثبت ‏بیماری پولیو یا فلج اطفال در افغانستان شناسایی شده است.‏ آمار این سازمان نشان می‌دهد که ۱۸ مورد محیطی ویروس پولیو نیز ‏در ‏افغانستان شناسایی شده است.‏

ادامه مطلب


2 روز قبل - 59 بازدید

در دل خاطرات بوی منتو و گرمای بولانی، طوبا آدینه، نویسنده‌ی افغان-امریکایی، دنیای ویژه‌ای را برای فرزندان خودش و کودکان مهاجر افغان در سراسر جهان خلق کرده است؛ دنیایی که از دل آشپزخانه، قصه‌گویی، محبت و فرهنگ افغانستان می‌جوشد و به صفحاتی شاد، شاعرانه و آموزنده تبدیل می‌شود. طوبا آدینه جاو، متولد کابل، پایتخت افغانستان است و کودکی‌هایش را در ایالت کالیفرنیای امریکا در شهر آلامیدا سپری کرده. او دانش‌آموخته‌ی رشته‌ ارتباطات و روابط عامه‌ی دانشگاه دولتی کالیفرنیای است و در حال حاضر در شرکت داروسازی «جننتک/روش» در بخش سرطان‌شناسی و خون‌شناسی وظیفه اجرا می‌کند. پدر و مادرش، ابراهیم محمد آدینه و انیسه آدینه، ۴۵ سال پیش از امروز در سال ۱۹۸۰ میلادی افغانستان را ترک کردند و به ایالات متحده سفر کردند؛ سفری که مسیر زندگی طوبا را از ریشه‌های سنتی به جهان چندفرهنگی و مدرن پیوند زد. اما آن چه طوبا را از دیگران متمایز می‌سازد، نه تنها سواد و کار حرفه‌ای اوست؛ بلکه صداقت و علاقه‌ی صمیمانه‌ای‌ است که در قصه‌های کودکانه‌اش جاری است. او نویسنده‌ی دو کتاب موفق برای کودکان با نام‌های «من، مامان و منتو» و «من، مامان و بولانی» است. این کتاب‌ها نه تنها روش آماده‌سازی غذای افغانی را بازتاب می‌دهند؛ بلکه دریچه‌ای‌ هستند به قلب یک خانواده‌ی مهاجر افغان و بهانه‌ای برای بازآفرینی گرما و فرهنگ وطن. طوبا آدینه جاو در صحبت با افغانستان آینده، ریشه‌ی این دو اثر فرهنگی را چنین شرح می‌دهد: «ایده از دل یک خواست عمیق برای آگاه‌سازی مثبت درباره‌ی کشورم، فرهنگم و قصه‌ها و بوی‌های دوران کودکی و خانه‌ام آمد. می‌خواستم بخشی شاد و سرشار از عشق از افغانستان را برای فرزندانم حفظ کنم.» او این کتاب‌ها را نه ‌تنها برای فرزندان خودش؛ بلکه برای همه‌ی کودکان افغان در مهاجرت نوشته است؛ کودکانی که در لابه‌لای فرهنگ‌ها گم می‌شوند و نیاز دارند خانه، زبان و طعم وطن را دوباره پیدا کنند: «کتاب‌هایم برای کودکانی‌ است که می‌خواهند زیبایی یک فرهنگ متفاوت را از زاویه‌ی آشپزی و غذا ببینند.» طوبا بدون هیچ نقشه‌‌ی راه قبلی، قدم در دنیای نشر مستقل گذاشت و با چالش‌هایی چون تردید درونی و خطاهای ناشی از ناآگاهی از فرایند نشر روبه‌رو شد، اما او همه‌ی این اشتباهات را به تجربه و قدرت تبدیل کرد: «هر اشتباهی برایم به درسی تبدیل شد، ولی همه‌اش ارزشش را داشت.» آن‌چه کتاب‌های او را غنی‌تر می‌سازد، بهره‌گیری از خاطرات واقعی اوست. تجربه‌های او در کودکی با مادرش در آشپزخانه، اکنون در شکل رابطه‌اش با فرزندانش ادامه دارد. لحظه‌هایی مانند پاک‌کردن چکه از صورت پسر، خواندن دعا با خانواده، یا ذکر آیات قرآن در کتاب، همه نمادهایی‌اند از پیوند او با گذشته و حافظه‌ی فرهنگی: «این لحظه‌ها برای من سنگین‌ترین بار عاطفی را دارند. مرا به یاد همه ‌چیزهایی می‌اندازند که با خود از گذشته حمل می‌کنم.» طوبا از نوشتن به ‌عنوان ابزاری برای مقاومت یاد می‌کند: «نوشتن یعنی به ‌یادسپردن، یعنی ایستادگی در برابر حذف‌شدن. وقتی داستان‌های‌ خود را روایت می‌کنیم، به ‌ویژه به ‌عنوان زنان، قدرت را دوباره به ‌دست می‌گیریم.» او باور دارد که ادبیات زنان افغان با وجود سانسور، تبعید و سکوت اجباری، در حال احیا و صعود است: «ادبیات زنان افغان از خاکستر برخاسته است… صدای ما راهش را به صفحه پیدا کرده و جهان دارد گوش می‌دهد.» طوبا آدینه جاو زن افغان‌تبار بزرگ‌شده در امریکا، توانسته از تضاد دو جهان برای خلق روایت‌هایی استفاده کند که هم برای کودک افغان در تبعید الهام‌بخش است و هم برای خواننده‌ی جهانی پنجره‌ای‌ است به زندگی و امید یک ملت. او می‌گوید: «این‌جا آزادی نوشتن، حرف‌زدن و فعال‌بودن را دارم؛ آزادی‌هایی که می‌دانم بسیاری از خواهران افغانم در وطن هنوز برای‌شان مبارزه می‌کنند.» فرزندانش بزرگ‌ترین مشوق‌های زندگی او هستند. در نخستین مراسم رونمایی از کتابش، فرزندانش تابلویی را با دست‌ خود ساخته و برای مادرشان هدیه دادند، حالا طوبا آدینه این تابلو را در همه‌ی برنامه‌هایش باخود می‌برد: «آن تابلو از هر چیزی برایم باارزش‌تر است.» او اکنون مشغول نگارش کتاب سوم است؛ وعده‌ای که به کوچک‌ترین پسرش داده و در آن نیز بازهم فرهنگ افغانستان نقش مرکزی دارد. طوبا آدینه جاو برای زنانی که در آغاز راه نویسندگی قرار دارند پیام ساده‌ای دارد: «از هیچ شروع کنید، حتی یک جمله هم می‌تواند آغاز باشد. صدای شما بیش از آن‌چه تصور می‌کنید، اهمیت دارد. قلم را بردارید و به خودتان باور داشته باشید.» او همچنان خطاب به کودکان افغان و خوانندگانش می‌گوید: «هیچ‌گاه از خواندن دست نکشید و رویاهای بزرگ ببینید.» افغانستان، سرزمینی با پیشینه‌ای غنی از فرهنگ، زبان و هنر، در دهه‌های اخیر بیشتر با جنگ، مهاجرت و ویرانی در جهان شناخته شده است. میلیون‌ها افغان، به ‌ویژه پس از اشغال شوروی سابق در سال ۱۹۷۹ میلادی، مجبور به ترک وطن شدند و در گوشه‌وکنار جهان زندگی تازه‌ای را آغاز کردند. با این حال، در دل این مهاجرت اجباری، تلاش‌هایی برای حفظ هویت، زبان و فرهنگ همچنان زنده مانده است؛ تلاش‌هایی که گاه در سکوت خانه‌های مهاجران و گاه در قالب هنر، ادبیات و قصه‌گویی شکوفا شده‌اند. طوبا آدینه جاو، یکی از هزاران کودک افغان متولد کابل است که پس از مهاجرت خانواده‌اش به ایالات متحده در دهه‌ی ۱۹۸۰، در امریکای شمالی بزرگ شده است. او نماینده‌ی نسلی ا‌ست که در میان دو جهان پرورش یافته؛ با ریشه‌هایی عمیق در فرهنگ افغانستان و زیست در جامعه‌ای غربی. این دوگانگی فرهنگی، نه ‌تنها هویت پیچیده‌ای برای او رقم زده؛ بلکه برای او به منبع الهام جهت نوشتن نیز تبدیل شده است. در سال‌هایی که رسانه‌های جهانی افغانستان را تنها از دریچه‌ی خشونت، فقر و تبعیض روایت کرده‌اند، طوبا آدینه با خلق کتاب‌های کودکانه‌ای همچون «من، مامان و منتو» و «من، مامان و بولانی» کوشیده تصویر تازه، لطیف و انسانی از افغانستان و خانواده‌های مهاجر افغان ارایه کند. آثار او نه تنها بازتاب یک خاطره یا دستور آشپزی؛ بلکه تلاشی برای ثبت فرهنگی‌ است که در خطر فراموشی قرار دارد. طوبا بخشی از موج تازه‌ای از زنان نویسنده‌ی افغان است که با وجود محدودیت‌ها، تبعید یا سانسور، صدای خود را بر کاغذ می‌آورند و در برابر خاموشی مقاومت می‌کنند. در دورانی که صدای زنان افغان در داخل کشور هر روز خاموش‌تر می‌شود، نویسندگانی چون طوبا آدینه جاو، بار روایت، حافظه و امید این زنان را بر دوش گرفته‌اند. نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب


2 روز قبل - 75 بازدید

رسانه‌های جاپانی اعلام کرده‌اند که پارلمان این کشور سانایه تاکایچی، سیاستمدار ملی‌گرا از جناح ‏راست افراطی و عضو حزب لیبرال دموکرات را به عنوان نخست‌وزیر زن در تاریخ کشور برگزیده است. پارلمان جاپان روز (سه‌شنبه، ۲۸ میزان/۲۱ اکتوبر) با نشر اعلامیه‌ای گفته است که سانایه تاکایچی جایگزین شیگروا ایشیبا که یک سال نخست‌وزیر بود و با کابینه خود کناره‌گیری کرد، انتخاب شده است. در اعلامیه آمده است که به این ترتیب، برای نخستین‌بار در تاریخ جاپان، یک زن سکان دولت را در دست می‌گیرد. این انتخاب درست یک روز پس از آن صورت گرفت که حزب لیبرال دموکرات، برای حفظ اکثریت، با یک حزب راست‌گرای تازه‌وارد ائتلاف کرد و عملاً دولت را بیش از پیش به سوی جناح راست کشاند. در رأی‌گیری مجلس نمایندگان، تاکایچی با ۲۳۷ رأی موافق انتخاب شد؛ رقمی بیش از حد نصاب لازم برای کسب اکثریت آرا. او پیش‌تر نیز در مجلس مشاوران (مجلس علیا) رأی اعتماد گرفته بود. تاکایچی ۶۴ ساله، محافظه‌کار، دیدگاه‌های محافظه‌کارانه در زمینه برابری جنسیتی و حقوق زنان دارد و مخالف ازدواج هم‌جنس‌گرایان و جانشینی زنان در خاندان سلطنتی است. سانائه تاکایچی در سال ۱۹۶۱ در استان نارا به دنیا آمد. مادرش پولیس بود و پدرش در اداره‌ای کار می‌کرد. او در جوانی علاقه‌مند به موسیقی هِوی‌متال بود و چنان با شور و هیجان درام می‌نواخت که اغلب چوب‌هایش در حین تمرین می‌شکست. ورود او به سیاست در دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی، هم‌زمان با اوج تنش‌های تجاری میان جاپان و آمریکا آغاز شد. تاکایچی در سال ۱۹۹۶ با پیوستن به حزب لیبرال دموکرات وارد پارلمان شد و به‌تدریج به یکی از چهره‌های بانفوذ و پرصدای جناح محافظه‌کار حزب تبدیل گشت. او تا اکنون ده بار در انتخابات پیروز شده و تنها یک بار شکست خورده است. با وجود اینکه تاکایچی نخستین زن در مقام نخست‌وزیری جاپان است، اما برنامه‌ای برای گسترش برابری جنسیتی یا تنوع اجتماعی ندارد. او از جانشینی صرفاً مردانه در خاندان امپراتوری حمایت می‌کند، با ازدواج همجنس‌گرایان مخالف است و اجازه‌ی استفاده از نام خانوادگی جداگانه برای زوج‌ها را رد می‌کند.

ادامه مطلب


3 روز قبل - 90 بازدید

روز ابری بود و ریحان در حالی که از پنجره به پرنده‌های نشسته در درخت نگاه می‌نگریست، در مورد رویاها و آرزوهایش فکر می‌کرد. او هیچ نمی‌دانست که همه‌ی آنها را بدست خواهد آورد یا نه؟ مادر: _ ریحان بیا، صبحانه حاضر است. _ درست است مادرجان، چند دقیقه بعد میایم. ریحان می‌خواست بیشتر پرنده‌ها را تماشا کند. جیک جیک پرنده‌ها، پریدن از یک شاخه به شاخه‌ای دیگر و تمنا برای پیدا کردن جفت او را مسحور کرده بود. مادرش پی‌هم صدا میزد و ریحان بازی‌گوشانه صدا را نادیده می‌گرفت، اما در نهایت مجبور شد از پرنده ها دل‌بکند و به سفره‌ی صبحانه بپیوندد. در خاموشی صبحانه را میل می‌کرد و مادر از حالات صورتش می‌فهمید که چیزی او را ناآرام کرده است. پس از صبحانه با همان سکوت به تمیزکاری خانه پرداخت. ظروف صبحانه را شست، به شیشه‌ها دستی کشید و خانه را منظم کرد. مادرش گفت: "ریحان، امروز تو را چی شده دخترم؟" ریحان ادامه داد: "نمی‌دانم چرا دلتنگ و ناراحت هستم، امروز حس بدی دارم." رحمت برادر ریحان با کوله‌پشتی‌ پر از کتاب و قلم با شیطنت و شادمانی به سمت او میامد و در نگاه‌های خیره او جست و خیز می‌زد. وقتی نزدیکش شد، با قلمی به زانویش زد و گفت: -چی چرت میزنی؟ بیا کمی با من ریاضی کار کن فردا امتحان دارم. نگاه‌های خیره‌اش از جای نامعلوم کنده شد و به برادر کوچکش نگریست. برادر در چشم ریحان، شاد و خوشبخت بود. -ای شوخک، ازبس می‌خوری این همه فربه شدی، ولی سوالات‌ات را حل نمی‌توانی فقط از چشمان‌ات شیطنت می‌بارد و دوست داری همیشه مرا از خیالاتم برهانی ها؟ لبخند زد و  او را در درس‌هایش کمک کرد. پس از حل چند معادله مشکل، ریحان به اتاق خود رفت و کتاب‌های مکتب خود را باز کرد. به کتابچه‌های با سلیقه، نوشته‌های منظم که عنوان‌ها با خط درشت سرخ‌رنگ و بقیه با خط آبی بودند، به گل‌های کنار دفترچه و به کتاب‌ها در الماری آبی رنگ عاشقانه نگاه می‌کرد. الماری بلند سه طبقه‌یی داشت و لوازم خود را در آن گذاشته بود. یک بخش آن مربوط به کتاب‌های‌ بود که با عشق می‌خواند. او سال‌ آخر مکتب را به خاطر آورد زمانی‌که با صنفی‌هایش یکجا با شوق و علاقه مکتب می‌رفتند. رنگ زرد و سفید دیوار‌های اتاق او را به یاد صنف درسی می‌انداخت. اتاق او با تخت‌خواب، چوکی، میز، الماری و قالین سرخ وطنی که با ذوق خود خریده بود تزئین شده بود. آنجا را خیلی دوست داشت چون یگانه پناهگاه‌ آرام‌بخش لحظه‌های دلتنگی او بود. هر زمانی که نیاز به تنهایی داشت، ترجیح می‌داد آنجا پناه ببرد چون می‌توانست به تماشای منظره‌ی بیرون از اتاق بنشیند. تقریبا دوسال است مکتب نرفته، چون‌ طالبان اجازه‌ی تعلیم و تحصیل را برای‌ دختران نمی‌دادند، حتی فکرکردن به آن قلب‌مهربان او را به درد می‌آورد. ریحان رویاهای زیبای برای تمام‌کردن تحصیل خود در کشور داشت تا بتواند مصدر خدمت برای خانواده و مردم باشد. برای آرزوهایش  اشک‌ می‌ریخت که دروازه‌ی اتاق تک‌ تک شد. قد مادر در چوکات دروازه نمایان شد وبه محض ورود به اتاق مادر درجا خشکش زد، ابروهایش در هم خمید، با شتاب و حیرت به دخترش نگاه کرد. -دخترعزیزم گریه می‌کنی؟ ریحان اشک‌های‌اش را پاک ‌کرد. -مادرجان، به آرزوهای بعد از فراغت مکتب فکر می‌کردم. که چگونه شخصیت‌ام را می‌ساختم و به اهداف‌ خود می‌رسیدم؟" -مادر به فدای چشمان عسلی و بادامی‌ات. حلقه‌های افتیده موهای طلایی ریحان را که با اشک نمگین شده بود پشت گوش ریحان زد، برای دختر دلبندش قربان و صدقه رفت و در آغوش گرم خودش جا داد. -حیف آن گونه‌های لاله‌ رنگت که با آتش غم بسوزد. صورت ماه‌گونه‌اش را بوسیده نوازش کرد و بعداز مکثی کوتاه ادامه داد. -تشویش نکن دخترم، همه این‌ مشکلات حل می‌شود. بخیر دوباره مکتب می‌روی و تحصیل می‌کنی." -امیدوارم چنین شود. ریحان از احساسات پاک و نیک مادراش جان می‌گرفت و او را مبارز حقیقی در زندگی خود می‌دانست. آغوش مادر برایش امن‌ترین مکان از هر وحشتی بود. بودن کنار مادر و مهربانی‌های او قوت‌بخش قلب ریحان بود. انسان‌ها دایماً دنبال کسانی هستند که لحظات خوب و بد زندگی کنارشان ‌باشد و خوشی‌ و غم را تقسیم کنند. هنگامیکه حکومت سرپرست حاکمیت را بدست گرفت اوضاع کشور از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دیگر بخش‌ها روبه انحطاط شد، حالت نابسامانی بوجود آمد و مردم در حالت آشفتگی و سردرگمی روزگار خویش مشغول بودند. ریحان وقتی به هم صنفی‌اش مرسل می‌اندیشید لبخند بر لب داشت. او قند و قندول دل ریحان بود شوخی‌ها و خنده‌های او نشاط‌آور لحظات دلتنگی ریحان بود. مرسل را فیثاغورث صنف صدا می‌زدند همه می‌گفتند: "منتظر فورمول‌های جدیدات هستیم فیثاغورث جان." یگانه شخصی که راه‌گشاه مشکلات و وسوسه‌های ریحان بود رعنای قدبلند بود از باهوشی و ذکاوت او ریحان متحیر می‌شد. لابه‌لای هر نظریه رعنا رازی نهفته بود. انیس لحظات بی‌تابی ریحان هدیه به قلب‌مهربان بود. او بیشتر می‌شنید و کمتر حرف میزد. به صحبت‌های دوستان خود توجه می‌کرد و علاقه به درس‌هایش داشت. هر چهارشان باهم رابطه عمیق و نزدیک داشتند و خاطرات بی‌شماری از دوران مکتب با استادان، صنفی‌ها و امتحانات ثبت کرده بودند. فوتبال و قدم‌زدن سرگرمی‌های اوقات فراغت شان بود. در امتحانات با دوستانش یکجا درس می‌خواند، نتایج امتحانات‌شان خوب بود و به خوشی تمام آن را با فامیل‌‌شان شریک می‌ساختند تا حمایت بیشتر خانواده را جلب کنند. محبت و عشق توصیف‌ناپذیری میان هریک نسبت به دیگری رخنه کرده بود. هر چهار دختر اهداف و رویاهای زیبایی داشتند و تمام مضامین صنف یازده را با شور و شوق می‌خواندند تا آماده امتحان کانکور شوند. برای فراغت از مکتب و ادامه‌ی تحصیل یکجا برنامه‌ریزی می‌کردند. بعد از امتحان کانکور خواستار راه‌یابی در دانشگاه کابل و رشته‌های دلخواه خود بودند. ریحان دختر قدرتمند و شجاعی بود، همیشه کارهای خود را مدیریت می‌کرد، او یکی از بهترین، لایق‌ترین و هوشیارترین شاگردان صنف بود. همه‌ی استادان او را دوست داشتند با مهربانی و چهره دلپذیراش، عزیز همه‌ی شان بود.  با دوستان‌اش بامهر رفتار می‌کرد ویاور سختی‌های‌ شان بود. هدیه‌بخش تبسم‌های نمکی برای خواهران و برادران خوردتر از خود بود. مایل بود کارهای مربوطه‌ای خویش را خودش انجام دهد. در کارهای خانه با مادرش همکاری می‌کرد. می‌خواست فرد مفید و موثر در خانواده و جامعه باشد. ولی قلب زیبای ریحان به شدت با حوادث آن روزها اندوهگین شد. همه چیز برایش گنگ و نامفهوم نمایان می‌شد و نمی‌دانست چی کند؟ زمانیکه با مرسل قصه‌کنان راهی خانه می‌شد، دلش چون پرنده‌ی درقفس پرپر می‌زد. نجواهای ناخوشایند قلب‌اش را شنوا بود. مردم شهرها از جنگ و خشونت‌ها هراسان ونالان می‌گشتند. ریحان با دوستانش بیم و نگران تحصیل خود بودند که مبادا اجازه رفتن به مکتب را بعد از این نداشته باشند و دولت سرکوب‌گر هزاران امید آنها شود. -خدا نگهدار مرسل‌جان به امید دیدار. -رسیدیم؟ هیچ فکر به سرمان نمانده در افکار نامعلوم مسیر خانه را از یاد بردیم. -دخترم خوش آمدی بیا برایت نان می‌آورم. -نه مادرجان میلی به غذا ندارم. می‌خواهم فقط بخوابم و در رویاپردازی پنهان شوم. گویا این رویا این‌بار واقعاً به کامی‌تلخ برای او مبدل شد. کابل توسط دولت به حکومت سرپرست سپرده شد، زمان توقف کرد و همه چیز به یکباره دود شد و به هوا رفت. ریحان در گوشه‌ی سکوت کرد و بدون هیچ حرفی به دیوار اتاق خیره ماند. گویا چشمانش توان پلک‌زدن را نداشتند. روزگار تاریکی برای او و دختران رقم خورد. خواب از چشمان عسلی او رخت‌ سفر بست. چشمانی که به آرمانی چشم می‌بست و به انگیزه صبح‌ها گشوده می‌شد. ریحان افسرده خاطر بود، علاقه‌مندی خود را برای تفریح و خوش‌گذرانی از دست داده بود، نمی‌خندید و کم حرف شده بود و دایماً به نقطه‌ی نامعلومی خیره می‌شد و از چشمان بادامی‌اش اشک، سیل‌گونه می‌بارید. پس از اعلام دولت برای خانه‌نشین شدن زنان و نرفتن شان به مکتب، دانشگاه و وظیفه،  روح و روان ریحان و دوستانش محکم ضربه خورد و آسیب روحی دیدند. هیچ‌گاه گمان بر این نبود که روزی چنین بشود. رویای که فقط رویا ماند و دستی که به آن نرسید. وقتی کتاب‌ها و وسایل مکتب را در یک الماری می‌گذاشت تا دیگر به آنها نگاه نکند قلب‌اش خون می‌گریست. چه کسی باورش میشد روزی به این حال بیافتد. ریحان دیگر آن ریحان نبود؛ ضعیف، گوشه‌نشین و پرخاشگر شده بود. در خانه بدخلقی می‌کرد، به خصوص با رحمت که رفیق شوخ و لجبازاو بود. رحمت همیشه او را با حرف‌های که از نظر خودش شوخی بیش نبود اذیت می‌کرد: "تو برای همیشه به مکتب و دانشگاه نخواهی رفت، باید خانه باشی و تمام کارهای خانه را انجام بدهی." گاه با شوخی و ناخودآگاه بدون هیچ نیتی با گلوله‌ی زبان، آدم‌ها را می‌کشیم. درد جگرسوز و دستان آویخته به زنجیر که گره‌ی عمیقی بر اندیشه‌های او افروخته بود. روزها برایش هم‌چون سال سپری می‌شد، روابط اجتماعی با دوستان و اقارب را کمرنگ ‌ساخته بود. کارخانه را انجام می‌داد و می‌خواست در اتاق خود بماند. استرس و فشار او را محسور کرده بود، وقت خود را به گریه و ناله در خلوت سپری می‌کرد. هر زمانی‌که به خبرها گوش می‌داد آرزو می‌کرد همه چیز تغییر کرده باشد، ولی نخیر این یک تصور و خیال‌پردازیی بیش نبود. بعضی دوستان وصنفی‌های‌ او کشور را ترک گفته بودند و راهی مهاجرت شدند. اقتصاد خانواده ریحان خوب نبود تا به خارج از کشور مهاجرت کنند. خانواده هم نظاره‌گر این رنج‌های ریحان بود و این باعث ناراجتی آنها نیز می‌شد. اقارب بدخواه او بارها گفتند: "هیچ دختری دیگر به مکتب رفته نمی‌تواند، البته ضرور هم نبود درس بخواند، دختران باید کارخانه را انجام بدهند و باید به زودترین فرصت ازدواج کنند." ریحان نمی خواست فعلاً ازدواج کند از این حرف‌های رکیک نفرت داشت، اما هیچ‌کس او را نمی‌فهمید و درک نمی‌کرد. سه دوست عزیز او هم‌چنان بدتر از ریحان می‌سوختند. مرسل با خانواده‌اش خارج از کشور رفت، رعنا با پسرکاکایش که در بدخشان زندگی می‌کرد ازدواج کرد و راهی آنجا شد، فقط ریحان و هدیه در کابل زندگی می‌کردند. درد دوری دو عزیزش او را محزون کرد. بی‌نهایت دوست‌شان داشت دلتنگ شان بود و می‌خواست مرسل و رعنا را دوباره ملاقات کند، اما حالا این یک خواسته‌ی غیر ممکن بود تا واقعیت! مهاجرت عزیزان‌ مان، کمر همت را می‌شکند و بالای قلب سنگینی می‌کند. #ادامه دارد... نویسنده: روئینا بخشی

ادامه مطلب


3 روز قبل - 169 بازدید

منابع محلی از ولایت ارزگان می‌گویند که یک دختر هشت ساله در این ولایت به بیماری فلج کودکان (پولیو) مبتلا شده است. دست‌کم دو منبع به رسانه گوهرشاد گفته‌اند که این دختر باشنده‌ی روستای لنگر از مربوطات ولسوالی «چوره» ارزگان است که خانواده‌ی این دختر از واکسین‌شدن کودک‌شان خودداری کرده بود. منبع در ادامه تاکید کرده است که  یک تیم صحی از ریاست صحت عامه‌ی ارزگان از ‏منطقه بازدید کرده و پس از بررسی نتایج نهایی، ابتلای یکی از دو ‏مورد مشکوک را تأیید کرده است.‏ تا اکنون وزارت صحت‌ عامه‌ و نهاد افغانستان عاری از پولیو ثبت این مورد را تایید نکرده‌اند. براساس آمار سازمان جهانی صحت، پیش از این در سال جاری میلادی دو مورد ‏مثبت ‏بیماری پولیو یا فلج اطفال در افغانستان شناسایی شده است.‏ آمار این سازمان نشان می‌دهد که ۱۸ مورد محیطی ویروس پولیو نیز ‏در ‏افغانستان شناسایی شده است.‏ در حال حاضر افغانستان و پاکستان تنها کشورهای جهان اند که بیماری ‌‏فلج ‏اطفال در آن‌ها به صفر نرسیده است.‏ در سال جاری در این دو کشور ۳۸ مورد مثبت پولیو ثبت شده است.‏

ادامه مطلب


3 روز قبل - 155 بازدید

در ادامه‌ی ممنوعیت نشر تصاویر زنده‌جان در رسانه‌ها، مرکز خبرنگاران افغانستان اعلام کرده است که نشر تصاویر زنده‌جان در ولایت هرات نیز ممنوع شده است. این مرکز با نشر اعلامیه‌ای نوشته است که این موضوع حدود یک ماه پیش از سوی ریاست امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست در هرات با مسوولان شماری از رسانه‌ها و یوتیوبران محلی مطرح شده و حالا به‌صورت رسمی وضع شده است. در اعلامیه تاکید شده است که پس از ممنوعیت نشر تصاویر زنده‌جان در هرات، نشرات تلویزیون ملی در هرات و دست‌کم دو تلویزیون خصوصی دیگر در این ولایت متوقف شده است. هرات بیست و دومین ولایتی است که ممنوعیت نشر تصاویر زنده‌جان در رسانه‌های این ولایت به‌صورت رسمی اعلام و اجرا می‌شود. مرکز خبرنگاران افغانستان افزوده است که تلویزیون ملی هرات پس از تشدید فشارها، تغییر ماهیت داده و از یک هفته به این‌سو تنها در شبکه‌های اجتماعی فعالیت دارد و گزارش‌هایش به‌گونه‌ی صوتی و نوشتاری نشر می‌شود. مرکز خبرنگاران می‌گوید که ممنوعیت نشر تصاویر زنده‌جان در رسانه‌های محلی هرات بر دیگر رسانه‌های این ولایت نیز تاثیر منفی گذاشته و دست‌کم دو تلویزیون محلی خصوصی نیز نشر تصاویر زنده‌جان را متوقف کرده و دیگر رسانه‌ها نیز به‌شکل بسیار محدود فعالیت می‌کنند. قابل ذکر است که نشر تصاویر زنده‌جان در رسانه‌ها در ولایت‌های قندهار، تخار، بادغیس، هلمند، ننگرهار، نورستان، فراه، نیمروز، بدخشان، بغلان، جوزجان، زابل، پروان، قندوز، بامیان، دایکندی، فاریاب، پنجشیر، لغمان، سرپل و بلخ به‌صورت رسمی ممنوع شده است. مرکز خبرنگاران ممنوعیت نشر تصاویر زنده‌جان در رسانه‌ها را خلاف اصول بنیادی آزادی بیان و رسانه‌های آزاد دانسته است. مرکز خبرنگاران افغانستان از حکومت فعلی خواسته که با لغو این محدودیت، فضای لازم برای فعالیت آزادانه و بدون ترس رسانه‌ها را فراهم کنند.

ادامه مطلب


3 روز قبل - 58 بازدید

سازمان ملل (United Nations) درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که در هر دقیقه چهار زن در سراسر جهان به بیماری سرطان سینه مبتلا شده و یک زن بر اثر این بیماری جان خود را از دست می‌دهد. این سازمان با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که ماه اکتبر «ماه آگاهی‌بخشی در مورد سرطان سینه» است. در اعلامیه آمده است: «سیگار نکشیدن، محدود کردن یا اجتناب از مصرف الکل، فعال ماندن از نظر جسمی خطر ابتلا به این بیماری را کاهش می‌دهد.» در حالی سازمان ملل متحد این گزارش را نشر می‌کند که سازمان جهانی صحت هشدار داده بود که افزایش بیماری‌های قلبی، دیابت، سرطان و مشکلات مزمن ریوی در میان زنان افغانستان نگران‌کننده است. این سازمان گفته بود که سرطان سینه و سرطان دهانه رحم از جمله سرطان‌های شایع در میان زنان افغانستان هستند و تنها بیماری‌های قلبی‌ و عروقی هر سال جان بیش از ۴۰ هزار نفر را در افغانستان می‌گیرد. این سازمان گفته بود که بیشتر بیماران تنها در مراحل پیشرفته به فکر درمان بیماری خود می‌شوند که درمان اثربخشی بسیار کمتری دارد. بیماری سرطان سینه یکی از شایع‌ترین انواع سرطان در میان زنان است. این بیماری زمانی به‌وجود می‌آید که سلول‌های غیرطبیعی در بافت سینه‌ی زنان شروع به رشد و تقسیم بی‌رویه می‌کنند و می‌توانند به سایر قسمت‌های بدن گسترش یابد.

ادامه مطلب