هیچ زن و شوهری به دنبال یک رابطه شکست خورده و ناسالم نیست. هر زوجی دوست دارد که در کنار همسرش بهترین زندگی را رقم بزند. هر دو تلاش میکنند بانی ناراحتی یکدیگر نشوند و به هر دلیلی خلق مشکل نسازند زیرا زوجها به خوبی بر این حقیقت واقف هستند که زندگی مشترک، نیازمند همکاری مشترک در تمام بخشها است و در صورت تکروی، خودرای بودن و یا دعوای همیشگی، چیزی از عشق و علاقه باقی نمیماند. گاهی زنها یا مردان متوجه این نمیشوند که رفتار اشتباهی را انجام داده اند و مجدد آن کار را تکرار میکنند. سعی کنید با همسر خود رفیق باشید تا بتوانید به راحتی اشتباهات و خطاهای همدیگر را گوش زد کنید. آگاهی از رایجترین اشتباهات به شما کمک میکند تا با خودداری از انجام آنها، زندگی مشترک خود را از تغییرات منفی حفظ کنید. بروز اشتباه زوجها در زندگی مشترک مانند هر انسان دیگری اجتنابناپذیر است. اما در مواردی با زیاد شدن این اشتباهات، زندگی زناشویی و خانواده دچار آسیب میشود. قطعا زوجهایی که سالها از ازدواجشان میگذرد، خوب میدانند که زندگی مشترک بالا و پایین دارد. اما زوجهایی که تازه ازدواج کردهاند و هنوز در پیچوخمهای زندگی زناشویی آبدیده نشدهاند، شاید در برخورد با اختلافاتی که گاه در زندگی مشترک اجتنابناپذیرند، احساس کنند که ازدواجشان در مسیر سرازیری قرار گرفته است. تداوم یک رابطه در چنین شرایطی تا حد زیادی به درک طرفین و نوع واکنششان بستگی دارد. البته برای پیشگیری از بروز چنین حالتی بهتر است خودتان را فراموش نکنید. به ظاهر و سلامت خود رسیدگی کنید، برای انجام کارهایی که دوست دارید، وقت بگذارید و به اهداف خود برسید. همچنین لازم است با همسرتان ارتباط برقرار کنید. در مورد احساسات و نیازهای خود با همسرتان صحبت کنید و به حرفهای او نیز گوش دهید. در مجموع تعادل را حفظ کنید. بین مسئولیتهای خانه و خانواده و نیازهای خود تعادل برقرار کنید. بسیاری از دختران و پسران جوان و کمتجربه با این ادعا ازدواج میکنند که دیوانهوار عاشق هستند. اما این احساس آتشین در بسیاری مواقع خیلی زود فروکش میکند. ازدواج امری دشوار و جدی است و تنها درصورتی پایدار خواهد بود که طرفین با تأمل و تعمق کافی تصمیم به ازدواج بگیرند. پس اگر تصمیم به ازدواج دارید، سعی کنید همهی جوانب را با دقت کامل بسنجید. پیش از ازدواج باید اطمینان حاصل کنید که آمادگی پذیرش مسئولیتهای زندگی مشترک را دارید و قاطعانه حاضرید که رابطهتان را در مسیر رشد و تعالی پیش ببرید. روانشناسی مدرن بر این باور است که قوانین سفتوسخت در مورد امور منزل میتواند دلیل طلاق باشد. چنین قوانینی باعث میشوند که خانه بهجای یک مکان گرم و نرم به مکان شغل دوم تبدیل شود. بهتر است که خلاقیت به خرج بدهید. کمی شوخی و خوشمزگی میتواند فعالیتهای عادی منزل را که به روزمرگی آلوده شدهاند، بازیگونه و هیجانانگیز کند. خلاصه اینکه سخت نگیرید. اگر دیگر در انتهای روز هیچ رمقی برایتان باقی نمانده است، چه اشکالی دارد گاهی اوقات هم بهجای اینکه خودتان آشپزی کنید، از بیرون غذا سفارش بدهید یا مثلا با همسرتان به یک کافهی دنج بروید و نظافت منزل را به بعد موکول کنید. خیلی عالی است اموری مانند نظافت منزل را با انجام بازیهای رقابتی به فعالیتی مفرح تبدیل کنید و مثلا قرار بگذارید که هرکس سریعتر گردگیری کرد برنده باشد و اگر دوست داشتید، جایزه هم تعیین کنید. روابط نزدیک با کسانی که در آستانهی طلاق هستند نیز میتواند روی ازدواجتان تأثیر منفی بگذارد، بهویژه اگر در شرایط و دلایل طلاقشان دچار سوتفاهم شده باشید. خطر از آنجایی آغاز میشود که زندگی خودتان را در قیاس با زندگی نافرجام دوستان و آشنایانتان قرار بدهید و به این نتیجه برسید که موارد مشترک زیادی در روابط خودتان با همسرتان و آن زوج شکستخورده وجود دارد. هستند کسانی که با این قیاسها و نتیجهگیریها به سرشان میزند همانطور که آن زوج دیگر طلاق گرفتند، به زندگی مشترک خودشان نیز هیچ امیدی نیست. واقعیت این است که اگر مشکلی با همسرتان دارید، حتی درصورتیکه با این قبیل زوجهای به اصطلاح خطرزا رفتوآمد نکنید، باز هم مشکلاتتان با همسرتان بهقوت خود باقی خواهد ماند، به این معنی که قطع رابطه راهحل قطعی این مسئله نیست. روابط نزدیکتان را همیشه باید حفظ کنید و اینطور نباشد که رابطهی دوستیتان با کسی فقط محدود به قبل یا بعد از طلاقش باشد. برای اینکه زندگی مشترک یک زوج از طلاق دوستان و آشنایانشان آسیب نبیند، زن و شوهر باید با یکدیگر روراست باشند و افکار و احساساتشان را به هم بگویند. اگر فضای مثبتی در زندگی مشترکتان برقرار باشد، آنوقت هیچ عامل یا بهانهی خارجی نمیتواند رابطهتان را خراب کند. برخی از زوجها گاه با خود میگویند اگر همسرمان ما را دوست داشته باشد هر کاری میکند البته اینکه انسان برای کسانیکه دوستشان دارد و برایش مهمند دست به هر کاری میزند، اما این دلیل نمیشود از این ویژگی سوءاستفاده شود. ما باید بتوانیم منطقی فکر کنیم و همواره مانند دو فرد بالغ از هم انتظار داشته باشیم. عاشقبودن نباید سبب شود تا از طرف مقابل چیزهایی بخواهیم که او را آزمایش کنیم و زیرفشار بگذاریم. برخی زوجها گمان میکنند یک رابطه خوب رابطهایست که در آن هیچگونه اختلاف دیدگاهی وجود نداشته باشد و اوضاع همیشه در وضعیت سفید و صلح باشد چیزی که شدنی نیست. برخی از بحث فراریاند، چون فکر میکنند هرگونه مشاجره نشاندهنده بدبودن رابطه است و بوی خطر میآید درصورتیکه اصلا اینگونه نیست. اگر نگرش خود را تغییر دهید حتی بحث و مشاجره میتواند به رابطه کمک هم بکند، چون هم تنشها را تخلیه میکند و هم وقتی بتوانید احساساتتان را بدون توهین یا ترس از جدایی مطرح کنید به طرف مقابل اعتماد بیشتری خواهید کرد. بهتر است بدانید از دید روانشناسان رابطه بدون تنش بسیار خطرناکتر از رابطهایست که همسران در آن با هم بحث میکنند. در دنیا حتی خوشبختترین زوجها هم با هم بحث میکنند.
برچسب: رسانه گوهرشاد
رسانههای آلمانی گزارش دادهاند که جسد یک دختر ۱۵ ساله اهل افغانستان در کنار رودخانه راین در شهر ورمس در ایالت راینلاند-فالتس آلمان پیدا شده است. خبرگزاری دویچه وله آلمان در گزارشی نوشته است که کالبدشکافی جسد نشان داده است که این دختر در نتیجه غرقشدن جان باخته است؛ اما پولیس برای تحقیقات پدر و مادر او را بازداشت کرده است. این خبرگزاری به نقل دفتر پولیس شهر ماینس گفته است: «این ظن وجود دارد که متهمان تصمیم به قتل دخترشان گرفته بودند، به خاطری که با شیوه زندگی او موافق نبودهاند.» پولیس گفته است که پدر ۳۹ ساله و مادر ۳۴ ساله این دختر در توقیفخانههای جداگانه قرار گرفتهاند. به گزارش رسانه بلید، جسد این دختر نوجوان شام روز (دوشنبه، ۲۸ جوزا) پیدا شده است. در گزارش آمده است که پیش از ظهر همین روز مادر این دختر از احتمال قتل دخترش به اداره پولیس شهر پیرمازنز گزارش کرده و او از شوهرش بهعنوان مظنون نام برده است. طبق گزارش رسانههای آلمان، این پدر و مادر هر دو در شهر پیرمازنز در آدرسهای جداگانه زندگی میکنند و دختر همراه با مادرش بوده است. پولیس محل زندگی این دو نفر و محل پیداشدن جسد را بررسی کرده است. باید گفت که پیش از این ماجرا، چاقوکشیهای شهروندان افغانستان در آلمان خبرساز شده بود. یک هفته قبل رسانههای آلمانی گزارش داده بودند که یک مهاجر اهل افغانستان به گروهی از افراد که در یک خانه در حال تماشای فوتبال بودند، با چاقو حمله کرده و سه نفر را زخمی کرده است. این مهاجم که به ضرب گلوله پولیس از پا درآمد، پیش از حمله به تماشاگران فوتبال، یک شهروند دیگر افغانستان را با شی تیز مانند چاقو کشته است. همچنین در ۱۲ ماه جون نیز رسانههای آلمانی گزارش داده بودند که یک شهروند افغانستان با چاقو به یک زن اوکراینی در شهر فرانکفورت حمله و او را زخمی کرده است.
مسوولان محلی از ولایت فراه میگویند که بر اثر درگیری میان اعضای دو خانواده در ولسوالی پرچمن این ولایت، سه نفر به شمول کودکان و زنان کشته و دو نفر دیگر زخمی شدهاند. محمد یاسین ابودجانه، ولسوال در ولسوالی پرچمن فراه به خبرگزاری دولتی باختر گفت که این درگیری روز گذشته (سهشنبه، ۲۹ جوزا) در روستای «بشنک» ولسوالی پرچمن رخ داده است. ولسوال پرچمن افزود که کشتهشدهها شامل یک مرد، یک زن و یک کودک هشتماهه هستند. محمدیاسین ابودجانه در صحبتهایش روشن نکرده است که این سه نفر از یک جانب درگیری هستند یا از هر دو طرف. ولسوال پرچمن، بدون اشاره به چگونگی و دلیل درگیری گفته است که عاملان درگیری به ولایت هلمند فرار کردهاند و تلاش برای بازداشت آنان جریان دارد.
نصیراحمد اندیشه: سیاستهای حکومت افغانستان علیه زنان بذر یک ایدئولوژی خطرناک را در افغانستان میکارد
باوجود ادامهی وضع محدودیت بر زنان و دختران توسط حکومت سرپرست، نصیراحمد اندیشه، نمايندهی افغانستان در جنیوا میگوید که تحکیم سیستم ستم و سلطهی جنسیتی جاری حکومت فعلی و انسانیتزدایی از زنان و دختران، یک «ایدئولوژی خطرناک» را در ذهن نسل آیندهی افغانستان، بهویژه مردان جوان و پسران میکارد. آقای اندیشه این اظهارات را روز گذشته (سهشنبه، ۲۹ جوزا) در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مطرح کرده و گفت که نسبت به پیآمدهای این ایدئولوژی برای منطقه و فرامنطقه نگران است. او افزود که این ایدئولوژی میتواند خطرات امنیتی بالقوه را برای منطقه و فراتر از آن به همراه داشته باشد. او در بخشی از صحبتهایش گفت که حکومت سرپرست به تعهدات افغانستان در منشور سازمان ملل متحد و معاهدات بینالمللی پابند نیستند و در یک سال اخیر ۵۲ دستور صادر کردهاند که حقوق زنان و دختران را بیشتر محدود میکند. وی تاکید کرد که حکومت فعلی در نزدیک به سه سال گذشته ثابت کردهاند که نه مایل هستند و نه میتوانند تعهدات افغانستان تحت منشور سازمان ملل متحد را اجرایی کنند. از سویی هم، بنفشه یعقوبی، کمیشنر سابق کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نیز در نشست روز گذشته شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد سخنرانی کرد. او گفت که زنان در افغانستان در بیست سال اخیر و در حکومت پیشین این کشور، دستکم به برخی از حقوق خود دسترسی داشتند و میتوانستند بدون ترس از بازداشت شدن و شکنجه، مطالبات خود را مطرح کنند. او افزود اما پس از تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، این کشور به یک زندان عظیم و تاریک برای زنان و دختران تبدیل شده است. شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز گذشته در پنجاهوششمین نشست خود وضعیت حقوق بشر در افغانستان را بررسی کرد.
نزدیک به سه سال به وضع محدودیت آموزش بر دختران توسط حکومت سرپرست، ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر حکومت فعلی به مردم گفته است که به مادران و خواهرانتان حقوق شرعیشان را بدهید. دفتر رسانههای حکومت فعلی در قندهار با نشر سخنان هبتالله آخوندزاده گفته که وی این اظهارات را روز (دوشنبه، ۲۸ جوزا)، در نماز عید مطرخ کرده است. وی طر صحبتهایش تاکید کرده است که مقامهای حکومت فعلی و مردم باید به «نصیحتهای» عالمان گوش داده و آن را عملی کنند. همچنین او در بخشی از صحبتهایش از اختلاف میان افراد حکومت سرپرست هشدار داده و میگوید که نه در درون و نه در بیرون رژیمشان اختلاف را نمیخواهد. او اضافه کرده است: «عیب یکدیگر به گونه آشکارا را نگویید و از انتقاد آشکار جلوگیری کنید.» پیش از این ذبیحالله مجاهد، سخنگوی حکومت سرپرست گفته بود که نماز عید در قندهار به امامت هبتالله آخوندزاده در عیدگاه مرکزی قندهار ادا شد. این در حالی است که حکومت سرپرست در نزدیک به سه سال گذشته دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب و سایر دختران را از رفتن به دانشگاه منع کردهاند.
سرطان رحم زمانی اتفاق میافتد که سلولهای غیرطبیعی در رحم، شروع به رشد خارج از کنترل میکنند. دو نوع اصلی سرطان رحم وجود دارد. سرطان آندومتر از پوشش داخلی رحم (آندومتر) شروع می شود و حدود ۹۵٪ از تمام موارد را تشکیل میدهد. و سارکوم رحم که در بافت عضلانی (میومتر) ایجاد میشود و شکل نادرتر سرطان رحم است. سرطان رحم اغلب به عنوان سرطان آندومتر شناخته میشود زیرا این شایعترین شکل است. رحم چیست و چه کاربردی دارد؟ رحم عضوی عضلانی و گلابی شکل است که در قسمت تحتانی شکم، بین مثانه و مجرای پشتی (رکتوم) یافت میشود. این بخش از دستگاه تناسلی زنانه همراه با تخمدانها، لولههای فالوپ، دهانه رحم و واژن است. رحم یک اصطلاح پزشکی برای رحم است. پوشش داخلی رحم شما آندومتر نامیده میشود. هر ماه این پوشش ضخیم میشود، رشد میکند و سپس به عنوان یک دوره ماهانه از رحم میافتد. در دوران بارداری، رحم شما از جنین در حال رشد محافظت میکند. همچنین لایههایی از ماهیچه در رحم وجود دارد که میومتر نامیده می شود. قسمت پایینی رحم دهانه رحم است که به آن «گردن رحم» نیز میگویند. اگرچه دهانه رحم بخشی از رحم است، سرطان دهانه رحم با سرطان رحم متفاوت تشخیص داده شده و درمان میشود. علائم سرطان رحم شایعترین علامت سرطان رحم خونریزی غیر طبیعی از واژن است. اگرچه اکثر افراد مبتلا به خونریزی غیرطبیعی سرطان ندارند. خونریزی ممکن است به صورت خونریزی خفیف همراه با ترشحات آبکی شروع شود. این ممکن است با گذشت زمان سنگینتر شود. اکثر زنانی که سرطان رحم تشخیص داده شده اند در دوران یائسگی بوده اند، بنابراین، هرگونه خونریزی واژینال غیرعادی خواهد بود. در زنانی که یائسگی را سپری نکردهاند، خونریزی غیرمعمول واژینال ممکن است شامل موارد زیر باشد: دورههای قاعدگی که سنگینتر از حد معمول هستند خونریزی واژینال در بین دورههای طبیعی قاعدگی علائم کمتر شایع شامل درد در قسمت پایین شکم و درد هنگام رابطه جنسی است. اگر سرطان رحم به مرحله پیشرفتهتری برسد، ممکن است علائم دیگری ایجاد کند. این علائم شامل موارد زیر است: درد در پشت، پاها یا لگن از دست دادن اشتها خستگی حالت تهوع علت سرطان رحم چیست؟ دقیقاً مشخص نیست که چه چیزی باعث سرطان رحم میشود، اما برخی موارد میتواند خطر ابتلا به این بیماری را افزایش دهد. عدم تعادل هورمونی یکی از مهمترین خطرات سرطان رحم است. به طور خاص، اگر سطوح بالایی از هورمونی به نام استروژن در بدن خود داشته باشید، خطر شما افزایش مییابد. سایر علت ها شامل: افزایش سن وزن بدن بالاتر دیابت رادیوتراپی قبلی لگن بچه دار نشدن و ناباروری سابقه خانوادگی سرطان رحم، تخمدان یا روده شرایط ارثی سندرم لینچ یا سندرم کاودن برخی از انواع هورمون درمانی شروع دورههای قبل از ۱۲ سالگی یائسگی دیررس (سن ۵۵ سال یا بیشتر) هیپرپلازی آندومتر - ضخیم شدن پوشش داخلی رحم همیشه نمیتوان از سرطان رحم پیشگیری کرد، اما تصور میشود برخی چیزها خطر ابتلا را کاهش میدهند. این شامل حفظ وزن، ورزش کردن، سبک زندگی سالم، بررسی سابقه خانوادگی میشود. انواع سرطان رحم اکثریت سرطانهای رحم در سلولهای تشکیلدهنده پوشش رحم (که آندومتر نامیده میشود) شروع میشود، به همین دلیل است که سرطان رحم اغلب سرطان آندومتر نامیده میشود. در موارد نادر، سرطان رحم میتواند در عضلات اطراف رحم شروع شود. این نوع سرطان سارکوم رحم نامیده میشود و ممکن است به روشی متفاوت از سرطان آندومتر درمان شود. سرطان رحم جدا از سایر سرطانهای دستگاه تناسلی زنانه مانند سرطان تخمدان و سرطان دهانه رحم است. چه زمانی باید به پزشکم مراجعه کنیم؟ اگر علائم سرطان رحم یا سرطان آندومتر را دارید، باید به پزشک مراجعه کنید. پزشک در مورد علائم و سابقه پزشکی شما میپرسد. معاینه فیزیکی نیز انجام خواهد داد. پزشک شما میخواهد شرایط دیگری را که میتواند باعث خونریزی غیرطبیعی واژن شود را رد کند. این مورد میتواند شامل موارد زیر باشد: پولیپ هیپرپلازی آندومتر (ضخیم شدن پوشش رحم) فیبرومها اندومتریوز پزشک در مورد آزمایشات تشخیصی با شما صحبت خواهد کرد. او همچنین میتواند شما را برای آزمایش به متخصصان معرفی کند. سرطان رحم چگونه تشخیص داده میشود؟ هنگام تشخیص سرطان رحم، پزشک معمولاً با معاینه لگن و سونوگرافی شروع می شود. در معاینه لگن، پزشک شما را از نظر هرگونه تورم یا توده معاینه فیزیکی میکند. سونوگرافی لگن از امواج صوتی برای ایجاد تصاویر استفاده میکند. این آزمایش میتواند تومورهای رحم را تشخیص دهد اگر این آزمایشها تومور را تشخیص دهند، پزشک شما را برای بیوپسی ارجاع میدهد. با این کار نمونهای از سلولها از رحم شما گرفته میشود. اینها از نظر سرطان رحم بررسی خواهند شد. پزشک ممکن است آزمایشهای دیگری را نیز پیشنهاد کند، مانند: اسکن امآرآی سی تی اسکن اسکن (PET) درمان سرطان رحم رایجترین درمان برای سرطان رحم، برداشتن رحم با جراحی (هیسترکتومی) است. پزشک شما، گزینههای درمانی را با شما در میان میگذارد. هیسترکتومی میتواند سرطان رحم را در مراحل اولیه درمان کند، اما دیگر نمیتوانید باردار شوید. جراحی برای سرطان رحم احتمالا شامل برداشتن تخمدانها و لولههای فالوپ نیز میشود. رادیوتراپی یا شیمی درمانی نیز گاهی اوقات همراه با درمان جراحی استفاده میشود. زندگی با سرطان رحم زندگی با سرطان چالش برانگیز است و سرطان رحم میتواند زندگی شما را به روشهای خاصی تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال، اگر هیسترکتومی انجام دهید، زندگی جنسی شما ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد. ممکن است برای شما از نظر فیزیکی سختتر باشد که رابطه جنسی داشته باشید و میل جنسی کاهش یافته است. ممکن است برای شما مفید باشد که با افراد دیگر در مورد وضعیت خود صحبت کنید، از جمله اعضای خانواده، شریک زندگی خود یا سایر افراد مبتلا به سرطان رحم. نویسنده: داکتر معصومه پارسا
همزمان با یک هزار روز از بسته ماندن دروازههای مکتبها بهروی دختران بالاتر از صنف ششم، سازمان عفو بینالملل به این محدودیت واکنش نشان داده و میگوید که دختران بهدلیل سیاستهای «تبعیضآمیز و ناعادلانه» حکومت فعلی از حق آموزش محروم شدند. سازمان عفو بینالملل با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که حکومت فعلی قوانین بینالمللی را «نقض» میکند. این سازمان با راهاندازی هشتک «آموزش جرم نیست»، نوشته است که حکومت فعلی باید «فوراً» تمام مکتبهای متوسطه و لیسه را بهروی دختران باز کنند. عفو بینالملل در ادامه تاکید کرد که سیاستهای حکومت فعلی برخلاف قوانین بینالمللی است. باید گفت که حکومت فعلی یک ماه پس از تسلط دوبارهی شان بر افغانستان، مکتبهای دخترانه را که بهدلیل «بازنگری کتابهای درسی و میتود آموزشی» که بهباور آنان «خلاف شریعت» بودهاست، مسدود کرد. حکومت فعلی تاکید کرده بود که تا «امر ثانی» دختران بالاتر از صنف ششم از آموزش بهدور میمانند. در حال حاضر یکهزار روز از محرومیت آموزش دختران میگذرد. این اقدام حکومت فعلی با واکنشهای نهادهای حقوق بشری، چهرههای حقوقی و جنبشهای اعتراضی بههمراه بوده است. ریچارد بنت، رینا امیری و دیدهبان حقوق بشر تا اکنون با نشر پیامهای جداگانهای محرومیت دختران از مکتب را «ناعادلانه» خواندهاند و گفتهاند که حکومت فعلی، رویاهای دختران را نابود کرده است. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
رو به روی آیینه اتاقم ایستاده بودم و خود را در آن میدیدم. آه که چقدر تغییر کرده بودم. وجودم پر بود از نگرانی، ترس و اضطراب. لباس سیاه و روسری سفیدم را پوشیدم و زورکی چهرهام را مهمان لبخندی کردم و با گرفتن کیف مکتبم، از اتاق بیرون شدم. مادرم همینکه مرا دید گفت دخترم اما… حرفش را قطع کردم و گفتم مادر لطفا مثبت فکر کنید. چرا باید مکاتب را مسدود کنند؟ و تاکید کردم که وقتی من نتوانم درس بخوانم، چه کسی در آینده پزشک خواهد شد؟ اگر کودکان و زنان بیمار شوند، چه کسی آنان را درمان خواهد کرد؟ اگر من نتوانم درس بخوانم چه کسی خواهد بود که برای کودکان آموزش بدهد و برای آبادانی کشور تلاش کند؟ نگاه غمگین مادرم را میفهمیدم. آهی کشید و گفت: «دخترم خودت هم که میدانی که مکاتب کابل و دیگر ولایات مسدود است. فقط در سراسر کشور تنها ولایت بلخ مکاتبش باز است. در شهر هم چند روزی است آوازه شده که مکاتب اینجا هم بسته میشود.» به مادرم گفتم فکر نکنم که مکاتب بسته شود. تاکید کردم که موضوع مکاتب کابل و دیگر ولایات هم تا امر ثانی بسته است و من دعا میکنم تا زود مکاتب به روی آنها باز شود. با تمام شدن این حرفها، فورا از خانه بیرون شدم زیرا دیگر نمیتوانستم با حرفهایی که خودم هم باورش نداشتم، بیش از این مادرم را بازی دهم. شاید هم نمیتوانستم اشکهاب حلقه بسته در چشمانم را بیش از این نگه دارم. در جادهها قدم میزدم مانند پرندهای که لانهاش خراب شده و نمیداند کجا برود و چه کار کند. افکار منفی در مغزم هجوم آورده بودند. با خود میگفتم اگر وقعا مکاتب بسته شوند، من چه کنم؟ نکند دیگر نتوانم درس بخوانم. به سمت خانه دوست صمیمیام خدیجه، رفتم. قرار بود با او به مکتب بروم. هنگامی که به خانهی آنها رسیدم و خدیجه دروازه را باز کرد، از ناراحتی چهرهی خدیجه شوکه شدم. از او پرسیدم که چه اتفاقی افتاده؟ برایم تعدریف کرد که کل شب گذشته را نخوابیده و گریه کرده است. نگرانی من هر لحظه بیشتر شد و مجددا از او پرسیدم که چه شده؟ به گریه افتاد و خود را در آغوش من انداخت. در تمام این سالها از خدیجه، جز خنده و شوخی و شادی چیزی ندیده بودم و او اکنون اینگونه زار زار گریه میکرد. گریههایش به قلبم مانند خنجری اصابت میکرد و قلبم را به درد میآورد. کمی که آرامتر شد گفت برادرم زکی، را افراد حکومت فعلی با خود بردند. متعجب پرسیدم مگر کاری کرده بود؟ با گریه گفت: « به دلیل اینکه ما پنجشیری هستیم. حالا مشخص نیست که ما را هم میبرند یا نه؟» گوشهایم سوت کشیدند. پنجشیری بود و او را برده بودند. این دیگر چه جرمی بود که باید اینگونه تقاصش را بدهند؟ دیگر هیچ واژهای به زبانم نمیآمد. انگار لال شده بودم. دقایقی در سکوت به گریههای از سر گرفتهی خدیجه گوش دادم و او ادامه داد: «میدانی مادرم از دیشب اصلا حالی خوبی ندارد. بالای پدرش هم حمله قلبی آمد و فعلا در شفاخانه است و باید بروم پیش پدرم.» اشکهایش را پاک کرد تا مادرش نبیند. از من پرسید که برای چه به خانهی آنها آمدهام؟ در پاسخ گفتم که میخواستم امروز مکتب برویم و برگههای امتحان را بگیریم. خدیجه گفت نمیداند اما شنیده بود که گویا مکاتب اینجا هم بسته میشود. در برابر حرفهایش حرفی نداشتم. خدیجه دستهای مرا گرفت و با نگرانی پرسید که در صورت بدتر شدن وضعیت چه کنیم؟ هنوز پاسخ این سوالش را نداده بودم که گفت: «از کاکایم شنیدم که میگویند حکومت فعلی پنجشیریها را به جرم پنجشیری بودن، میکشند. اگر برادرم را چیزی شود من و فامیلم میمیریم.» در جواب نگرانیهایش گفتم خدا نکند و این اتفاق نمیافتد. در دلم نگران همه چیز بودم. کاش میتوانستم خدیجه را واقعا آرام کنم. اما هیچ حرفی برای آرام کردنش نداشتم. او پر از حرف بود و دلش بیش از اینها میخواست گریه کند. حق داشت. آخر پنجشیری بودن هم شد جرم؟ با خدا حافظی از خانه آنها بیرون شدم. وجودم میلرزید. در گودالی از حرفها غرق شده بودم. دیگر حتی مسیری که میرفتم را نمیدانستم. فقط سرگردان در جادهها قدم میزدم. مردی از کنارم عبور کرد. صدایش را شنیدم که گفت: «این را ببین! چقدر بیشرم است و هنوز شرم ندارد از خانه بیرون شده. فقط باید این زنها را گرفت و زنده زنده آتش زد.» با شنیدن حرفهای آن مرد در درونم یک بار دیگر مردم. با خود گفنم مگر زن بودن جرم است؟ آخر چرا جرمها تغییر کرده اند؟ مگر ما در چه زمانهای داریم زندگی میکنیم؟ به مکتبمان رسیدم. در حویلی مکتب دختران نشسته بودند. همه ماتم گرفته بودند. نگران شدم و نزد یکی از دختران رفتم و پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ برایم گفت دیگر نمیتوانیم مکتب بیاییم. پرسیدم چرا؟ در پاسخ گفت بر اساس فرمان حکومت فعلی دختران تا امر ثانی دیگر نمیتوانند به مکتب بروند. حس کردم قلبم از حرکت باز ماند. انگار عقربههای ساعت دیگر کار نمیکردند و زمان ایستاده بود. با خود گفتم یعنی همین قدر آسان؟ با یک امر ثانی زندگی من و صدها دختر دیگر برباد شد؟ همینقدر آتش زدن رویاهایمان آسان است؟ با گریه به سمت اتاق مدیر مکتبمان دویدم. در مسیر راه چند بار زمین افتادم و دوباره بلند شدم. نمیدانم چرا آن روز مسیر اتاق مدیر مکتبمان ایتقدر دور شده بود. چرا نمیرسیدم؟ علیمه، اول نمره صنفمان در گوشهای از دهلیز نشسته بود. من را که دید فورا به سمتم آمد. گریههایم ثانیه به ثانیه بلندتر میشد. تا اینکه صدایم تمام دهلیز را گرفت. خواستم به سمت اتاق مدیر مکتبمان بروم که علیمه مرا نگذاشت. با صدای بلندی گفتم ولم کن علیمه. میخواهم از خود مدیرمان بپرسم. او با صدای پر از بغضی گفت: «زینب مگر مدیر چی میتواند؟ او مسوول است تا امر را اطاعت کند.» این حجم از درد دیگر برایم قابل تحمل نبود. روی زمین نشستم و گریه کردم. این امر ثانی دیگر چه چیزی بود که چون بختک افتاد روی زندگی ما. همین است مسلمانی؟ در کجای از قرآن گفته که زنان درس نخوانند؟ به کدام حدیث آمده است؟ چرا تحصیل نکنیم؟ کشور را گرفتند، مردم را کشتند، نظامیها را با بدترین شکل ممکن در محکمههای صحرایی به قتل رساندند، زنان را از جامعه جدا کردند، با ما چرا؟ ما دختران مکتبی دیگر چه گناهی داشتیم؟ اصلا کل کشور را یکباره آتش بزنید تا حداقل یک بار بمیریم. همه با حرفهایم گریه میکردند که مدیرمان از اتاقش بیرون شد و من فورا بلند شدم و با گریه گفتم مدیر صاحب! چشمهایش مانند کاسهای از خون بود. مشخص بود که او نیز به حال ما گریه کرده است. برایم گفت: «دخترم کاش کاری از دست من بر میآمد اما نمیتوانم و چارهای جز اطاعت نداریم. شما گناهی ندارید. ما همه هیچ گناهی نداریم. ما فقط قربانی این هجوم شدیم. شاید یک ماه بعد، شاید یک سال بعد مکاتب باز شود ...» من حرفش را ادامه دادم و گفتم شاید دیگر هرگز نتوانیم به مکتب بیاییم. از همان روز، من دیگر به مکتب نرفتهام .همان روز، رویای اینکه روزی یک پزشک شوم و صادقانه به کشورم خدمت کنم در دلم ماند. بهتر بود من را به دار میزدند اما مکتبم را بسته نمیکردند. بهتر بود زنده زنده میسوختم اما شاهد تباه شدن کشورم نمیبودم. ای کاش میتوانستم کاری انجام دهم. ای کاش میتوانستم کشورم را آزاد کنم. احساس میکنم در اوج جوانی پیر شدهام. آنها باعث شدند من در ۱۷ سالگی هر روز شاهد مرگ آرزوهایم باشم و بمیرم. چه زمانی قرار است این حالمان تغییر کند؟ چرا کسی صدایمان را نمیشنود؟ نویسنده: ماه نور روشن
سازمان ملل متحد، بررسی جدیدی در مورد تاثیر ممنوعیت کار زنان افغانستان در ۱۲۷ سازمان غیردولتی و آژانسهای ملل متحد در ۳۴ ولایت منتشر کرده است. یافتههای این بررسی نشان میدهد که اکنون ۱۸ درصد از کارمندان زن نهادهای خارجی از خانههای شان کار میکنند. گروه کاری جنسیت در اقدام بشردوستانه و گروه دسترسی بشردوستانه، نتیجهی دور هفتم نظرسنجی خود با هدف بررسی روندهای عملیاتی پس از دستور ممنوعیت کار زنان در نهادهای بینالمللی را منتشر کرد. در گزارش آمده است که در حال حاضر ۱۸ درصد از کارکنان زن در سازمانهای مورد بررسی در خانه کار میکنند که نسبت به گزارشهای قبلی در ماه سپتامبر ۶ درصد کاهش را نشان میدهد. همچنین در بخش از گزارش آمده است که ۴۵ درصد از پاسخدهندگان گفته که تا حدی با زنان و مردان کار میکنند؛ در حالی که 27 درصد بهطور کامل با زنان و مردان کار میکنند. در ادامه آمده است که دسترسی زنان به کار و کمکها همچنان تحت تأثیر چندین مانع تحمیل شده توسط وزارتخانههای مختلف حکومت فعلی قرار دارد. ۶۰ درصد از پاسخدهندگان گفته که در ثبت پروژههای جدید با مؤلفههای افزایش آگاهی که برای دستیابی به زنان و دختران از اهمیت ویژهای برخوردار است، با مشکل مواجه هستند. نیمی از سازمانهای پاسخدهنده، در ثبت پروژههای مربوط به کارمندان زن با مشکل مواجه هستند. گروه کاری جنسیت در اقدام بشردوستانه و گروه دسترسی بشردوستانه در این گزارش گفته است که «کد لباس» برای زنان از سوی حکومت فعلی نیز بر روند کار نهادهای مختلف در افغانستان تاثیر گذاشته است. ۶۰ درصد از سازمانها به این نهاد گزارش داده که کارکنان زن بهدلیل ترس از دستگیر شدن، حرکتهای خود را سانسور میکنند. ارزیابی این نهادها نشان میدهد که موانع مختلف از سوی حکومت فعلی بر مشارکت معنادار زنان، هم به عنوان کارمند و هم به عنوان دریافت کنندهی کمکها متاثر شده است. همچنین ۶۶ درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که بیش از هر زمان دیگری کار از خانه بر توانایی کارکنان زن آنان در تعامل با سایر اعضای تیم تأثیر گذاشته است. این در حالی است که حکومت فعلی، کار زنان را در ۲۴ دسامبر ۲۰۲۲ در نهادهای بینالمللی ممنوع کرد. پیش از این نهادهای مختلف بینالمللی هشدار داده که ممنوعیت کاری زنان در این نهادها، روند امدادرسانی بهویژه برای زنان و دختران را متاثر کرده است.
همزمان با هزار روزه شدن محرومیت دختران بالاتار از صنف ششم از آموزش در افغانستان، گوردون براون، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد برای آموزش جهانی، خواستار اتحاد جهان در حمایت از دختران افغانستان شده است. آقای براون با حمایت از کارزار «صدای دختران افغانستان» گفت که انکار حق آموزش یک امر «شنیع و ناقض» منشور سازمان ملل متحد است. او تاکید کرد که انکار حق برخورداری از آموزش با کیفیت یک امر شنیع و ناقض منشور ملل متحد، کنوانسیون حقوق کودک و حقوق اساسی بشر است. کارزار «صدای دختران افغانستان» از سوی نهاد موسوم «آموزش نمیتواند منتظر بماند» راهاندازی شده است. این نهاد با نشر اعلامیهای هزار روز محرومیت دختران افغانستان از آموزش را نقطه عطف غمانگیز برای حقوق بشر، حقوق کودکان و حقوق دختران خوانده است. از کارزار این نهاد، چهرههای شناختهشده از جمله ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، خالد حسینی، نویسنده و ضیاءالدین یوسفزی، از بنیانگذار نهاد «ملاله» حمایت کردند. همچنین گوردون براون در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که دختران افغانستان اکنون هزار روز تحصیلی را از دست دادهاند که هرگز نمیتوانند آن را جبران کنند. وی افزود: «زمان آن فرا رسیده است که تمام جهان متحد شوند تا از حکومت سرپرست مطالبه کنند که حقوق اولیه انسانی هر دختری را رعایت کنند.» سفارت بریتانیا برای افغانستان نیز در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که زنان و دختران در افغانستان هزار روز یادگیری را از دست دادهاند. این سفارت گفت که زنان تحصیل کرده و توانمند برای صلح، ثبات و توسعه در افغانستان حیاتی هستند. باید گفت که حکوم سرپرست پس از تسلط دوباره بر افغانستان، ابتدا مکاتب دخترانه را تعطیل کردند، اما وزارت معارف این گروه در سوم ماه حمل سال ۱۴۰۱ خورشیدی اعلام کرد که مکاتب بهروی دختران بالاتر از صنف ششم تا اطلاع ثانوی مسدود است. پس از آن حکومت فعلی تحصیل دختران در دانشگاهها را نیز منع کرده و آموزشگاههای خصوصی را نیز بهروی آنان بستهاند. از آن زمان تا اکنون جامعهی جهانی و دیگر نهادهای بینالمللی بارها خواستار لغو ممنوعیت آموزش و تحصیل دختران شدهاند، اما حکومت فعلی همچنان این ممنوعیت را ادامه میدهند.