محمد اکبری، معاون شورای علمای شیعه افغانستان در تازهترین مورد اعلام کرده است که خواستها و مطالبات جامعه اهل تشیع به صورت کتبی و شفاهی به مقامهای حکومت سرپرست رسانده شده، اما بیپاسخ مانده است. آقای اکبری این اظهارات را در صحبت با تلویزیون تمدن مطرح کرده و ابراز امیدواری کرده که حکومت فعلی به مطالبات شورای علمای شیعه افغانستان پاسخ مثبت دهد. او تاکید کرد که نشستها و مراودات با حکومت فعلی ادامه خواهد داشت تا مطالبات جامعه شیعه افغانستان دنبال شود. همچنین سید حسین عالمی بلخی، سخنگوی شورای علمای شیعه افغانستان نیز در صحبت با این رسانه تایید کرده است که مطالبات شیعیان بارها به حکومت فعلی رسانده شده، اما هیچ اقدام عملی نشده است. آقای عالمی میگوید که برای تحقق مطالبات شیعیان گفتگوها ادامه دارد و «امیدواریم شاهد روزی باشیم که خواستهای جامع تشیع به صورت کامل تحقق یابد.» این درحالی است که اعضای ارشد شورای علمای شیعه افغانستان روز (سهشنبه، ۲۲ حوت) دیداری با محمد عبدالکبیر، معاون سیاسی رییسالوزرای حکومت فعلی داشتند. در خبرنامه ارگ آمده است که «آنان خواستها و پیشنهادات هموطنان اهل تشیع را به گونه کتبی به معاون سیاسی ریاست الوزرا سپردند.» باید گفت که مولوی عبدالکبیر، معاون سیاسی رییسالوزرای حکومت فعلی و دیگر مقامهای حکومت بارها وعده دادهاند که به مطالبات جامعه شیعه افغانستان رسیدگی میشود. رسمیت یافتن مذهب جعفری در نظام حکومت فعلی، تدریس فقه جعفری در دانشگاهها و مکاتب برای دانشجویان و دانشآموزان اهل تشیع و مشارکت معنادار شیعیان در دستگاههای حکومتی از خواستهای اساسی شورای علمای شیعه از حکومت سرپرست است.
برچسب: افغانستان
کارن ملکیور، عضو پارلمان اروپا میگوید که زنان و دختران هزاره در افغانستان به دلیل هویت قومیشان، با ظلم و ستم بیشتری مواجه هستند. خانم ملکیور این اظهارات را در صحبت در پارلمان اروپا مطرح کرده و گفت: «برای زنان هزاره، قومیت آنها لایهی دیگری از ظلم و ستم را به واقعیت بیرحمانهای که صرفا با زن بودن با آن روبرو هستند، اضافه میکند.» وی در صحبتهایش تاکید کرد که اکنون حکومت فعلی در افغانستان رویاهای زنان و دختران را ربوده است، زنان در خانههایشان در قفس هستند و یک نسل تحت سلطهی حکومت سرپرست رنج میبرند. به گفتهی او، در حالیکه جهان «معاملهگرانه» و با «سکوت» وضعیت زنان و دختران افغانستان را تماشا میکند، ما باید به حرف زدن در مورد وضعیت این کشور ادامه بدهیم. خانم ملکیور تاکید کرد: «آیا ما نسلی خواهیم بود که چشمان خود را بسته است؟ یا ما نسلی هستیم که برای حق آموزش، حق کار و به سادگی حق وجود داشتن زنان افغانستان مبارزه میکند؟» این در حالی است که پارلمان اروپا دیروز (پنجشنبه، ۲۴ حوت) با صدور قطعنامهای، گفته بود که حکومت سرپرست عملا زنان و دختران را از زندگی عمومی حذف کرده است و این بهمثابهی آزار جنسی و آپارتاید جنسیتی است. اعضای پارلمان اروپا در این قطعنامه از حکومت سرپرست خواستهاند که به حقوق زنان و دختران احترام بگذارند و مجازات افراد متهم در ملأ عام را متوقف کنند. در حالی این عضو پارلمان اروپا از علمکرد حکومت فعلی انتقاد میکند که زنان و دختران در افغانستان با محدودیتهای شدید مواجه هستند. زنان و دختران افغانستان حق آموزش، حق کار و حق فعالیتهای اجتماعی و سیاسی ندارند.
در ادامهی سرکوب و وضع محدودیت علیه مردم هزاره و شیعیان در افغانستان، اینبار لرد دیوید آلتون، عضو مجلس اعیان بریتانیا میگوید که افزایش حملات هدفمند علیه هزارههای افغانستان نیاز به پاسخ فوری دارد و جهان نمیتواند ساکت باشد. آقای آلتون این موضوع را در حساب کاربری ایکس خود در واکنش به گزارش اخیر ریچارد بنت، گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور افغانستان مطرح کرده است. او از از گزارش اخیر ریچارد بنت استقبال کرده و تاکید کرد که یافتههای این گزارش افزایش حملات هدفمند علیه هزارهها و شیعیان را نشان میدهد. وی تصریح کرد: «یافتههای افزایش هدف قراردادن هزارهها نیاز به واکنش فوری دارد. جهان نمیتواند ساکت بماند.» دیوید آلتون میگوید که از مقامهای بریتانیایی، از جمله وزیر امور خارجه و نمایندگان پارلمان سؤالاتی را دربارهی آزار و اذیت هزارهها مطرح کرده است. همچنین نمایندگی بریتانیا در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز گفته بود که نگران افزایش حملات علیه هزارهها در افغانستان است. این نمایندگی خواستار تحقیقات دربارهی حملات علیه هزارهها شده است. این در حالی است که ریچارد بنت در گزارش خود در شورای حقوق بشر گفته بود که دستکم هفت حمله را که بین سپتامبر ۲۰۲۳ تا جنوری ۲۰۲۴ علیه هزارههای شیعه انجام شده، ثبت کرده است که در مقایسه با ۹ ماه اول سال ۲۰۲۳ افزایش نگرانکنندهای داشته است. وی تاکید کرد که بر اساس ارقام تأییدشدهی یوناما و دادههای دریافتیاش، در عرض یک ماه، در سه حملهی مرگبار علیه هزارهها که شاخهی خراسان داعش مسوولیت آنها را بر عهده گرفت، ۴۰ نفر کشته و ۸۶ نفر زخمی شدهاند. او گفته است که به نظر میرسد حملاتی که هزارهها را هدف قرار میدهد، گسترده و سیستماتیک است و مصداق جنایات بینالمللی است. وضعیت افغانستان روز پنجشنبه هفتهی گذشته نیز در پنجاه و پنجمین اجلاس شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد بررسی شده است.
سازمان ملل متحد اعلام کرده است که نشست دو روزه این سازمان دربارهی افغانستان با حضور نمایندگان ویژه کشورها امروز (یکشنبه، ۲۹ دلو) در دوحه، پایتخت قطر آغاز میشود. براساس معلومات موجود، در این نشست نمایندگان جامعه مدنی و زنان افغانستان نیز حضور خواهند داشت. از سویی هم، وزارت امور خارجهی حکومت سرپرست با نشر اعلامیهای گفته است که در این نشست دعوت شده بود، اما شرطهایش از سوی سازمان ملل پذیرفته نشده و بنابراین اشتراکاش فایده نداشت. این وزارت میگوید که به سازمان ملل متحد توضیح داده بود که اشتراک این حکومت در نشست دوحه در صورتی سودمند است که بهعنوان تنها طرف مسوول به نمایندگی از افغانستان شرکت کند و زمینهی گفتگوی روشن میان هیأت این حکومت و مقامهای سازمان ملل متحد در سطح عالی فراهم شود. باید گفت که دعوت از سران حکومت سرپرست در نشست دوحه با مخالفتهای گستردهی جریانهای سیاسی و زنان معترض نیز روبرو شده بود. سازمان ملل متحد با نشر اعلامیههای گفته است که هدف از برگزاری این نشست «بحث در مورد چگونگی رویکرد افزایش مشارکت بینالمللی دربارهی افغانستان بهگونهی منسجم، هماهنگ و ساختارمند با در نظرگرفتن توصیههای ارزیابی مستقل افغانستان» میباشد. همچنین تعیین نمایندهی ویژه از سوی دبیرکل سازمان ملل از دستور کار این نشست است. حکومت سرپرست بارها با تعیین نمایندهی ویژه برای افغانستان مخالفت کرده است.
اوچا یا دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد اعلام کرده است که ۲۳.۷ میلیون نفر که بیش از نیمی از جمعیت افغانستان میشود در سال ۲۰۲۴ میلادی برای زندهماندن، نیاز به کمکهای بشردوستانه دارند. این سازمان با نشر گزارشی گفته است که نهادهای امدادرسان برای کمکرسانی چند وجهی، ۱۷.۳ میلیون نفر نیازمند را در افغانستان در اولویت قرار دادهاند. این نهاد تاکید کرد که برای کمکرسانی به این افراد در سال ۲۰۲۴، به ۳.۰۶ میلیارد دالر کمک نیاز است. دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد افزود که کمکهای غذایی، آب آشامیدنی سالم، مراقبتهای صحی، آموزش، رسیدگی به نیازهای حاد در زمینهی بهداشت، حمایت از گروههای آسیبپذیر، بهویژه زنان و کودکان و افراد دارای معلولیت از اولویتهای کلیدی نهادهای امدادرسان است. در گزارش آمده است که افغانستان با پیآمدهای دههها جنگ، بحران اقلیمی، بلایای طبیعی مکرر، فقر ریشهدار و موانع بر سر راه مشارکت زنان در زندگی عمومی دستوپنجه نرم میکند. این نهاد افزود: «افغانستان یک وضعیت اضطراری حفاظتی با سطوح بالایی از جابهجایی طولانیمدت، آلودگی با ماین و مواد منفجره، محدودیت بر آزادی رفتوآمد، افزایش خطرات خشونت مبتنی بر جنسیت، کار و ازدواج زودهنگام کودکان و افزایش نیاز به حمایتها در زمینهی سلامت روانی و اجتماعی است.» همچنین در بخشی از گزارش آمده است که در افغانستان امروزی زنانی که سرپرست خانوادهها هستند «آسیبپذیرترین» گروه جمعیتی در مقایسه با مردان هستند. دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد گفت، خانوادههایی که سرپرست آنان زن هستند، بیشتر به استراتژی معیشتی اضطراری متکی هستند و گزارشها افزایش ازدواج زودهنگام دختران، نرخ بالای ناامنی غذایی و کار کودکان در میان این خانوادهها را نشان میدهند. این در حالی است که اوچا در سال ۲۰۲۳ میزان افراد نیازمند به کمکهای بشردوستانه در افغانستان را ۲۸.۸ میلیون نفر اعلام کرده بود. این نهاد برای رسیدگی به نیازهای بشردوستانه در افغانستان ۴.۶ میلیارد دالر بودجه درخواست کرده بود.
سازمان داکتران بدون مرز در تازهترین مورد اعلام کرده است که اولین نوزاد متولدشده در سال ۲۰۲۴ در شفاخانههای این نهاد در افغانستان، در ولایت خوست به دنیا آمده است. این نهاد امروز (سهشنبه، ۱۲ جدی) با نشر پستی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که نام این نوزاد «زبیر» است و در ساعت ۱۲:۲ دقیقهی بامداد اول جنوری به دنیا آمده است. سازمان داکتران بدون مرز تاکید کرد که یک نوزاد پسر که هنوز نامی برایش انتخاب نشده در ساعت ۱۲:۱۰ دقیقهی بامداد اول جنوری و دو دختر دوقلو بهنامهای «پامیدا» و «حمیده» نیز در ساعت ۱۲:۴۸ دقیقهی بامداد اول جنوری در هلمند به دنیا آمده هستند. قابل ذکر است که در افغانستان معمولاً کمتر ساعت و تاریخ دقیق تولد نوزادان ثبت میشود، اما شماری از مراکز صحی، ساعت و تاریخ دقیق تولد نوزادان را ثبت و در مناسبتهای چون سال نو اعلام میکنند. این در حالی است که نخستین نوزاد سال ۲۰۲۳ در افغانستان در پنجشیر متولد شده بود. پیش از این، سازمان جهانی صحت اعلام کرده بود که روزانه بهطور اوسط ۱۶۷ نوزاد در افغانستان جان خود را از دست میدهند. این سازمان برای نجات جان مادران و نوزادان خواستار اقدامات فوری شده بود. همچنین چندی پیش سرپرست وزارت صحت عامه از کمبود داکتران زن در کشور پرده برداشت و این اتفاق زمانی افتاد که وزارت تحصیلات عالی حدود یک سال پیش دانشگاههای کشور را به روی دانشجویان دختر مسدود کرده و به داوطلبان دختر در سال جاری اجازهی اشتراک در آزمون کانکور را ندادند. حکومت سرپرست همچنان به دختران اجازه اشتراک در آزمون تخصصی شورای طبی را ندادند. در کنار آن، بیش از دو سال حاکمیت خود بر کشور، مکاتب دخترانه را بهروی دختران بالاتر از صنف ششم مسدود کرده است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. حکومت سرپرست علیرغم واکنشها به این اقدام، تاکنون هیچ تمایلی به بازگشایی مکاتب دخترانه از خود نشان نداده است.
اوچا یا دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد اعلام کرده است که افغانستان در سال ۲۰۲۳ میلادی، حدود ۵۳ میلیون دلار کمک مالی از صندوق مرکزی واکنش اضطراری سازمان ملل متحد (CERF) دریافت کرده و با این مبلغ به دومین دریافتکننده بزرگ کمک مالی این صندوق در سطح جهان شناخته شده است. این نهاد با نشر گزارشی به طور نمونه به ماه مارس ۲۰۲۳ اشاره کرده و گفته است که افغانستان با یکی از بالاترین میزان گرسنگی در جهان، حدود ۱۸ میلیون دلار از صندوق اضطراری سازمان ملل دریافت کرده است. در گزارش آمده است که در آن زمان، ۱۷.۲ میلیون نفر در افغانستان نمیدانستند وعده غذایی بعدیشان از کجا خواهد آمد. از این میان، حدود ۳.۸ میلیون نفر در سطح اضطراری ناامنی غذایی قرار داشتند. دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانه سازمان ملل میگوید که با تامین بودجه لازم، در سال ۲۰۲۳ حدود ۳۹۰ هزار نفر در ولایتهای بادغیس، دایکندی، غور و ارزگان از کمکهای نقدی و غیرنقدی صندوق اضطراری سازمان ملل بهرهمند شدند و توانستند نیازهای غذایی فوریشان را برطرف و حمایتهایی برای تامین معیشتی و تابآوری دریافت کنند. اوچا تاکید کرد که از زمان تامین بودجه صندوق اضطراری سازمان ملل، چشمانداز امنیت غذایی در افغانستان اندکی بهبود یافت و پیشبینی میشود تعداد افرادی را که بین نوامبر ۲۰۲۳ تا مارس ۲۰۲۴ با گرسنگی حاد مواجه شوند، از ۱۸.۳ میلیون نفر به ۱۵.۸ میلیون نفر کاهش دهد. در گزارش آمده است که در کنار تخصیص بودجه صندوق مرکزی واکنش اضطراری سازمان ملل متحد برای رسیدگی به وضعیت بشری در افغانستان، صندوق امانی بشردوستانه افغانستان نیز در سال ۲۰۲۳ بزرگترین کمک حمایتیاش به مبلغ ۱۰۹ میلیون دلار را به افغانستان اختصاص داد. در ادامه آمده است که این بودجه بیشتر برای جلوگیری از خطر قحطی در طول زمستان و بهبود امنیت غذایی مردم و همچنین رسیدگی به بحران گرسنگی و تغذیه که پس از اوت ۲۰۲۱ و همزمان با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان شکل گرفت، تمرکز دارد. باید گفت که بر اساس آمارهای سازمان ملل در بخش حمایت و فعالیتهای بشردوستانه و رسیدگی به آسیبدیدگان بلایای طبیعی در افغانستان، از ابتدای سال ۲۰۲۳ تا اکنون، حدود ۱۸۸میلیون دلار شامل ۵۳ میلیون بودجه صندوق اضطراری سازمان ملل متحد و ۱۳۵ میلیون دلار بودجه صندوق امانی بشردوستانه به افغانستان تخصیص یافته است.
نویسنده: مهدی مظفری در دو شماره قبلی، واژههای کلیدی مقاله را تعریف کردیم و پیشینه علمی افغانستان را با هم مرور نمودیم. حال، در این شماره به فصل سوم و موضوع اصلی مقاله «توقف توسعه علمی و عوامل آن در افغانستان» میپردازیم. ۳. توقف توسعه علمی و عوامل آن از پیشینه علمی افغانستان که پیشتر سخن رفت، چنین نتیجه میگیریم: سیر توسعه علمی در افغانستان از زمان ورود اسلام در این کشور تا آغاز قرن بیست، وضعیتی ثابت داشت. این دورۀ طولانی دورۀ پربار و درخشان از حیث پیشرفت دانش سنتی در کشور بود؛ طوریکه هیچ حکومتی و سیاستی مانع علمآموزی و علمپروری نبود و حتی برخی از حاکمان و حکومتها از پیشرفت دانش سنتی حمایتهای همهجانبه میکردند. امّا با آغاز قرن بیست و مطرح شدن تحصیلات عالی و تعلیم و تربیه مدرن، سیر قطار دانش در افغانستان به نوسان افتاد. به حالتی که گاهی این قطار از حرکت میایستاد و گاهی هم شروع به حرکت میکرد. نگاهی به وضعیت علمی-آموزشی در افغانستان از قرن بیست به اینسو نشان میدهد که پیشرفت علمی کشور در این دوره هرگز پیشرفت خطی نبوده، بلکه یک پیشرفت چرخهای با نوساناتی بوده است که تمام افراد جامعه اعم از زن و مرد قربانیان این نوسانات قرار گرفتهاند. تغییرات رژیمی سریع و خشن، معمولا با ایدئولوژی کاملا متضاد، آموزش را در چند دهه گذشته سیاسی کرده است و سقوط خشن حکومتهای سیاسی منجر به تغییرات شدید در برنامههای علمی و آموزشی کشور شده است زیرا رژیمهای مختلف مرتبط با ایدئولوژیهای متفاوت همیشه سعی داشتهاند ایدهآلهای خود را از طریق علم و آموزش ترویج دهند. اگر چه پروژه توسعه علمی در افغانستان در شروع قرن ۲۱ کلیک خورد و در دوره بیستساله «جمهوریت»، زیرساختهای علمی-آموزشی کشور مستحکم شد ولی با سقوط این دولت در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، دوباره سیستم آموزشی-علمی کشور دستخوش تغییرات شدید سیاسی شد. مطالعه وضعیت علمی کشور از سال ۲۰۲۱م به اینسو نشان میدهد که پروژه توسعه علمی در کشور -در خوشبینترین حالت- متوقف مانده است. این مدعا، در ادامه، ذیل عوامل توقف توسعه علمی استدلال خواهد شد. ۳.۱. مهاجرت بیرویه و بیبازگشت نخبگان مهاجرت نخبگان از مسائل مهم کشورهای توسعهنیافته، در حال توسعه و حتی توسعهیافته در چند دهۀ اخیر بوده است. برای کشورهایی که شاهد خروج نیروهای انسانی توانمند خود میباشند، فرار مغزها (Brain Drain) و برای کشورهای مهاجرپذیری که آغوش خود را به روی آنها باز میکنند، دستیابی و بهرهمندی از مغزها (Brain Gain) تعبیر میشود (کلکین، ۱۳۹۹ش). این دو تعبیر را در یک جمله میتوان توضیح داد: «آنچه یک کشور قدردان آن نبوده و از آن به بهترین حالت استفاده نکند، دیگری آن را به چنگ آورده و در مسیری درست از آن بهره میبرد» (همان). مهاجرت نخبگان، میتواند در جوامع مبدأ (توسعهنیافته) و مقصد(توسعهیافته) آسیبها و فرصتهایی را ایجاد کند. اما آنچه که نصیب کشورهای ضعیف از این نوع مهاجرت میشود، همانا محرومیت از علم و تخصص و پیشرفت است. زیرا نخبگان، عامل مؤثری در رشد و توسعه یک کشور تلقی میشود. مهاجرت نخبگان از افغانستان بیشتر در چهار دهۀ اخیر دیده میشود. اولین خروج چشمانگیز افغانها از کشور در سال ۱۹۷۹ بود، زمانی که شوروی سابق به افغانستان حمله نظامی کرد. دهۀ دوم مهاجرت خیل عظیم افغانستانیها مربوط به مستقر شدن حکومت نخست طالبان در سال ۱۹۹۶ است. در سال ۲۰۰۱ هنگامی که افغانستان شاهد جنگ آمریکا با طالبان بود، دور سوم مهاجرت از کشور اتفاق افتاد. البته پس از این جنگ، بسیاری از مهاجران افغان (حدود ۵.۳ میلیون نفر) به شمول متخصصان و نخبهگان به کشور بازگشتند و در پروژۀ بازسازی کشور سهم گرفتند. اما این اقامت بیش از دو دهه دوام نیاورد که طالبان دوباره حکومت را در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ بهدست گرفت و سبب مهاجرت دوباره و بیرویه اهالی افغانستان مخصوصا متخصصها و تحصیلکردهها از کشور شد. این را دور چهارم مهاجرت مینامیم. هر چند، افغانهایی که از کشور در طول این چهار دهه خارج شدند، از طیفهای مختلف جامعه بودهاند. امّا گزارشهای خبرگزاریها حاکی از آن است که شمار تحصیلکردهها و تجارتپیشهگان در این مهاجرتها کم نبودند و طیف وسیعی از پناهندگان افغان را تشکیل میدهند. بر اساس یافتههای بیبیسی در طی کمتر از یک سال پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، شمار ۲۲۹ استاد از دانشگاههای کابل، هرات و بلخ از کشور خارج شدند. اکثر این استادان، درجههای تحصیلی ماستر و دکترا داشتهاند. به همین ترتیب مهندسان، داکتران، نخبگان بخش تکنولوژی و... که آمار دقیق و موثق از تعدادشان تا حال در دسترس نیست، بعد از حاکمیت طالبان کشور را ترک کردهاند (داوودپور، ۱۴۰۱). ۳.۱.۱. عوامل مهاجرت نخبگان از افغانستان برای تحلیل و تبیین دقیقتر عوامل مهاجرت نخبگان، مناسب است که از برخی از نظریههای مهاجرت استفاده کنیم. الف) دافعههای جامعۀ افغانستان و جاذبههای کشورهای مقصد: اورت.سی.لی، در نظریۀ «جاذبه و دافعه» بیان میکند که افراد مهاجر غالبا تحت تأثیر عوامل «جاذب» نقاط مهاجرپذیر به عبارتی «خواستگاه» و عوامل «دافع» نقاط مهاجرفرست به عبارتی «کوچگاه» اقدام به مهاجرت میکنند (حسینی و همکاران، ۱۳۹۹، ۵۴). شکی نیست که دافعههای جامعۀ افغانستان برای نخبگان بسیار بودهاند. بهنظر میرسد که دولتهای نخبهگریز، ساختارهای شکننده، فرهنگ قبیلهای، بیثباتی سیاسی، جنگهای دومدار و خشونتهای قومی، جغرافیای کوهستانی و بعضاً خشن و مشارکتنیافتن نخبگان در ساختارهای مدیریتی و اجتماعی از دافعههای اصلی این کشور برای نخبگان به حساب میآید. ب) محرومیت نسبی: این نظریه براساس مقایسه افراد با دیگران بنا شده است. مطابق این نظریه، استارک (۲۰۰۲) معتقد است خانوارها نه تنها در جهت بهتر شدن درآمدشان فعالیت میکنند، بلکه میخواهند درآمدشان را نسبت به درآمد دیگران در اجتماع ترفیع دهند. اگر خانوارها درآمدشان پایین باشد، بطور نسبی و مطلق احساس محرومیت میکنند و در نتیجه انگیزه مهاجرت به همان میزان بالاتر خواهد رفت. چون منابع لازم در خارج از سازمان اجتماعی وجود دارد، افراد گزینه مهاجرت را انتخاب میکنند (ذاکر صالحی، ۱۳۸۳). مهاجرت نخبگان از افغانستان نیز با این نظریه قابل تبیین است. نخبههای افغانستان مخصوصا کسانی که وظیفۀ تأمین نفقه عیال را بهعهده دارند، بهخاطر تأمین حدّاقل نیازمندیها مجبور به خروج از وطن میشوند. برخی از فارغالتحصیلان درجههای لیسانس و بعضا فوق لیسانس پس از نیافتن وظیفه در وطن، برای تهیۀ مخارج خانواده راه مهاجرت را پیش میگیرند. ج) نظریۀ نوگرایی: نظریهپردازان این تئوری معتقدند که نفوذ ارزشهای غربی و اشکال مصرف در کشورهای عقبمانده، سبب ایجاد آرمانها و آرزوهایی میشود که برای رسیدن به آن، حرکت بهسوی شهرهای بزرگ را رقم میزند. این ارزشها میتواند در قالب مواردی چون: آزادی، برابری، علم و دانش، سهولتهای زندگی و … معنا پیدا کند (لهسائیزاده، ۱۳۹۸). مهاجرت نخبگان از افغانستان به غرب تاحدی تابع این وضعیت نیز بوده است. حکومت بیستساله جمهوریت که برابری و آزادی نسبی را در جامعه افغانستان حاکم کرده بود و سهولت نسبی را در جامعه فراهم آورده بود، با سقوطش، مردم عادی و نخبگان به غرب رو آوردند. عبدالقادر کمالی، نویسنده و پژوهشگر افغانستانی در یک جمله عوامل فرار مغزها را جمع کرده است. او میگوید: «بیتوجهی حاکمان به علم و دانش، بیتوجهی جامعه به پژوهش و تحقیق، وضعیت بد اقتصادی جامعه و نبود ردیف بودجهای بر آن در ساختار حکومتی، عدم توجه به شایستهسالاری و در نهایت تلاش بیگانگان برای تهی کردن افغانستان از نخبگان و عالمان از جمله دلایلی است که پدیدۀ فرار مغزها را در کشور رقم زده است» (کلکین، ۱۳۹۹). ۳.۲. سیاستها و قوانین سیاستها و قوانین مصوّب دولتها و سازمانها، قویترین موتور پیشرفت و توسعه در تمام زمینهها شمرده میشود. توسعۀ اقتصادی، فرهنگی و علمی جوامع، همه و همه تابع سیاستهای حاکم و قوانین تصویبشدۀ دولتها است. سیاستها و قوانین، مجموعهای از دستورالعملها هستند که نحوۀ عملکرد یک سازمان یا یک دولت را تعیین میکنند (Daly, Moore, 2021). سیاستها و قوانین حاکم، میتوانند تأثیرات مثبت و منفی بر بخشهای گوناگون از جمله بر بخش علمی جوامع داشته باشند. از یکسو، عملکردهای قدرتمندان و قوانین مصّوب دولتها میتوانند به حمایت از دانش و توسعه کمک کنند. از سوی دیگر، سیاستها و قوانین میتوانند مانع نوآوری و پیشرفت علمی شوند. قانونگذاران و صاحبان قدرت، جهت رشد و توسعۀ علمی، لازم است قانونهایی را تصویب کنند که تعلیم و تربیه را آسان میکنند و مسیر تحقیق و توسعه را هموار. قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان، در پنج ماده حرف از تعلیم و تربیه به میان آورده و تمام قد از علم و توسعه حمایت کرده است. این قوانین، از مادۀ چهلوسوم تا ماده چهلوهفتم را شامل میشود. در عمل، دولتمردان نظام جمهوری در دودهه، تقریباٌ مطابق قوانین مصوّبۀشان در حمایت از تعلیم و تربیه عمل کردند. بیشترین بودجه دولت را به وزارت تعلیم و تربیه اختصاص دادند (8صبح، ۱۳۸۸) و از این طریق مکاتب و دانشگاههای بسیاری را تأسیس کردند. پس از سقوط دولت جمهوری و رویکار آمدن امارت اسلامی افغانستان، نوبت به حکومتداری و قانونگذاری طالبان رسید. متأسفانه بسیاری از قوانین مصوّب این گروه، جنبۀ تسهیلگری در انتقال علم و دانش را ندارد و سیاستگذاریهایشان درمورد دانش متأسفانه بدتر از قوانین سختگیرانه به چشم میخورد. کمیسیون تعلیم-تربیه و تحصیلات عالی این گروه در قوس ۱۳۹۹ نصاب تعلیمی را بهکلّی دگرگون کرد؛ بهگونهای که بعضی از مضامین را حذف و محتویات برخی دیگر را کم و زیاد نمود (بهش، ۱۴۰۱). بالآخره با این حذف و تغییر، نظام آموزشی مدرن موجود در مکاتب و دانشگاهها را به نظام آموزشی مذهبی تبدیل کردند. همچنین این گروه از بدو روز اول، زنان را از کار کردن در ادارهجات آموزشی و غیر آن و دختران را از تعلیم و تحصیل منع نمودند (عارفی، ۱۳۹۸، ۲۵۰). ۳.۳. تعلیق همکاریهای بینالمللی: همکاریهای علمی دانشگاهها و سازمانهای بینالمللی با دانشگاهها و وزارتهای تعلیم-تربیه و تحصیلات عالی افغانستان، نقش مهمی در بهبود وضعیت علمی این کشور داشته است. این همکاریها شامل مواردی چون: کمکهای مالی، ارسال کاشناسان و تجهیزات، و برگزاری دورههای آموزشی میشود. یکی از مهمترین حوزههایی که همکاریهای بینالمللی در آن نقش داشته، آموزش عالی است. کشورهای زیادی با افغانستان برای ساخت دانشگاهها، آموزش دانشجویان و تأمین تجهیزات آموزشی همکاری کردهاند. از این کشورها میتوان به ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، آلمان، هند، چین و ژاپن اشاره کرد. این ممالک با تأمین بودجههای پروژههای کلان انکشافی علمی و برگزاری موفقیتآمیز دورههای آموزشی، کمک شایانی در عرصه توسعه علمی افغانستان کردهاند. (جزئیات پروژههای انکشافی علمی را میتوانید در سایت تحصیلات عالی افغانستان ببینید.) در حوزه تحقیقات نیز، همکاریهای بینالمللی نقش مهمی در بهبود وضعیت علمی افغانستان داشته است. جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورها با افغانستان برای انجام پروژههای تحقیقاتی، تأمین تجهیزات پژوهشی و آموزش محققان همکاری کردهاند. دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه یکی از نهادها و سازمانهای بینالمللی جمهوری اسلامی ایران است که هم در ایران شماری زیادی از دانشپژوهان افغانستان را تحت آموزش قرار داده و هم در داخل کشور با ایجاد نمایندگی در کابل به افزایش کمی و کیفی آموزش عالی در افغانستان، کمک شده است (قیام، ۱۳۹۷). همچنین نمایندگی این دانشگاه در کابل، هر چند ماه یکبار همایش علمی برگزار میکند؛ به این طریق، قلمبهدستان و پژوهشگران افغانستانی را به تحقیق علمی وامیدارند. در هر همایشی که از سوی این دانشگاه برگزار میشود، دهها دانشجوی افغان وارد حوزۀ تحقیقاتی شده، فکر و قلم خود را در راه توسعه علمی افغانستان بهکار میگیرند. هرچند که در طی۲۰سال، گامهای جدی در زمینۀ توسعۀ علمی برداشته شد و بسیاری از کشورهای جهان همگام با دولت افغانستان، کمکهای قابل تقدیری در این زمینه به افغانستان کردند. اکنون اما، دوران تازه و دلآزردهای در تاریخ افغانستان رقم خورده است و روابط علمی این کشور با کشورهای بزرگ و نیز همسایگانش، به دلیل سیاست داخلی و خارجی طالبان، به مشکل برخورده است. برخی از کشورهای جهان مانند ایران، پاکستان و روسیه اعلام کردهاند که همکاری خود را با افغانستان در زمینههای مختلف، از جمله علم و فناوری، ادامه خواهند داد. با این حال، کشورهایی چون: ایالات متحده، اتحادیه اروپا و کانادا، همکاری خود را با افغانستان به حالت تعلیق درآوردهاند. ۳.۴. شکست پروژۀ فرهنگ علمی: یکی دیگر از چیزهایی که موتور علم و دانش را در مسیر توسعه و پیشرفت نگهمیدارد و گهگاهی هم به آن سرعت میبخشد، وجود فرهنگ علمی در جامعه است. فرهنگ علمی به مجموعهای از ارزشها، باورها و رفتارهایی گفته میشود که از طریق آنها مردم با علم تعامل میکنند. این شامل نگرشها و انتظارات مردم از علم، نحوۀ استفاده آنها از علم و نحوه ارتباط آنها با نخبگان و دانشمندان است. فرهنگ علمی در یک جامعه زمانی جا میافتد که تبدیل به فرهنگ عمومی شود (سریعالقلم، بیتا، ۲۵). به عبارت دیگر، آنچه که ارزشهای علمی تلقی میشود، مورد پسند عامۀ مردم جامعه قرار بگیرد. نخبگان و اربابان علم و دانش تنها کسانی هستند که سعی میکنند ارزشهای علمی را در جوامع انسانی، تبدیل به فرهنگ عمومی کنند. طی ۲۰ سال حکومت جمهوری، به اقرار فرهنگیان و نخبگان، در افغانستان فرهنگ علمی در حال جا افتادن بود. نویسندگان، پژوهشگران، کتابخانهدارها و فروشندگان کتاب تمام این افراد از فعالیتهایشان در طول این دو دهه خشنود بودند. به گفتۀ حجت الله ضیا، نویسنده و روزنامهنگار افغانستانی، در این سالها اهالی افغانستان مشتاقانه و رضایتمندانه با کتاب تعامل میکردند؛ عدّهای از افغانها کتابخوانهای مشتاقی بودند که دنیای بدون کتاب و کتابخوانی را وحشتناک میدانستند؛ عدّهای از افغانها هم فکر و قلمشان -بهدلیل مقبولیت آثارشان در جامعه- تیزتر و قلمزنیهایشان بیشتر شده بود. در این میان هم، تجارت کتابخانهدارها و فروشندگان کتاب رونق گرفته بود (Zia,2023). سخنان این نویسنده در حوزۀ کتاب و کتابخوانی در افغانستان نشان میدهد که فرهنگ علمی در افغانستان در حال تبدیل شدن به فرهنگ مردمی بود. ادامۀ سخنان آقای ضیا درمورد وضعیت ترویجدهندگان کتاب و کتابخوانی در افغانستان در زمان حکومت جدید نگرانکننده است. ایشان میگوید که در سایه حکومت طالبان کارهای علمی-فرهنگی از رونق افتاده است. کتابهای نویسندگان و ناشران -به دلیل همسو نبودن با ایدئولوژی طالبان- به نشر نمیرسد. در این میان کتابخانههای سراسر کشور نیز خوانندگان خود را از دست دادهاند، باشگاههای مختلف کتاب، انجمنهای ادبی و ابتکارات کتابخوانی نیز فعالیت خود را اغلب متوقف کردهاند (همان). آقای ضیا در خاتمه یادداشت خود در یک جمله وضعیت اسفناک علم را در جامعه امروزی افغانستان اینگونه بیان میکند: «در واقع دیگر در افغانستان داشتن، خواندن یا نوشتن کتاب به عنوان یک ارزش تلقی نمیشود». نتیجهگیری توسعه علمی در یک جامعه زمانی تحقق میابد که چهار فرایند آن به موفقیت طی شود: ۱. اساسگذاری آموزش پایه و عالی در مراکز علمی و آکامیک: در قدم نخست، دانشآموزان و محصلان در مکاتب و دانشگاهها از سطح پایه تا عالی آموزش داده شود. ۲. ترویج تحقیق و توسعه با ایجاد مراکز اختصاصی علمی-تحقیقاتی: این فرایند، باعث تولید دانش نو و کاربردی شده، جامعه را در حل مشکلات عدیده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یاری میرساند. ۳. انتقال دانش و فناوری: عمومیتسازی مطالب بدستآمده از دانش و فناوری، یکی دیگر از مهمترین مراحل توسعه علمی است. ۴. تسهیلگری: تسهیلگری فرایند ایجاد شرایط مناسب برای توسعه علمی است. تسهیلگری تحقق نمیآبد مگر اینکه از تحقیقات علمی حمایتهای همهجانبه مادی و معنوی شود. افغانستان پس از پشتسر گذاردن دودهه جنگ (۱۹۷۹-۲۰۰۱) و ایجاد دولت متمرکز و برقراری امنیت نسبی، با حمایتهای عظیم جهانی توانست مسیر توسعه علمی را پیش گیرد. برای شروع، در این دو دهه روی سیستم علمی-آموزشی کشور کار شد و در استحکامسازی و مدرنسازی آن تلاش و تقلای بسیاری صورت گرفت. بیشک اگر این مسیر، همچنان پیش گرفته میشد و پلههای دیگر پیشرفت علمی در کشور یکی پس از دیگری طی میشد، افغانستانیها در آینده نه چندان دور شاهد شکوفایی علمی در سرزمینشان بودند. امّا افسوس که بخت، یار همیشهگی افغانستان و اهالیاش نیست. موتور توسعه علمی در این کشور پس از دو دهه فعالیت، در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ از حرکت ایستاد و پروژۀ پیشرفت علمی در کشور در پله نخستش متوقف ماند. این توقف زادۀ عواملی چون: مهاجرت بیرویه و بیبازگشت نخبگان، سیاستها و قوانین، تعلیق همکاریهای بینالمللی و شکست پروژۀ فرهنگ علمی در افغانستان است. برای برونرفت از وضعیت نامطلوب علمی کشور، پیشنهاد میشود که دولت حاکم اقدامات زیر را انجام دهد: کدر علمی و متخصص جامعه را در حوزه مدیریتی و اجتماعی کشور بهکار گیرد و از آنان در سوق دادن کشور بهسوی ترقی نظرخواهی شود؛ در برگزیدن مسؤولین مؤسسات علمی و آکادمیک و مراکز مهم کشور، نسبت به سواد و تخصص افراد حساسیت خرج شود؛ سیاستها و قوانین مصوّب میبایست مروّج آزادی و برابری در تمام عرصهها باشد، مخصوصا در حوزه علم و فرهنگ تا شهروندان کشور برای تعلیم و تحصیل مجبور به مهاجرت نشوند؛ برای تولید دانش جدید و کاربردی در حل مشکلات مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیاز به ایجاد مراکز علمی-تحقیقاتی است. چرا که مشکلات خُرد و کلان جامعه رفع نمیشود مگر اینکه اولاً تشخیص داده شود و ثانیاً برای رفع آن راهکار ارائه گردد. کارهای پژوهشی مؤسسات علمی_تحقیقاتی علاوه بر تولید دانشکاربردی و فناوریهای جدید، سبب بهبود دانشهای قبلی و فناوریهای موجود در جامعه نیز میشود. لذا برای خلاصسازی کشور از ورطۀ مشکلات، دولت باید مراکز پژوهشی تأسیس کرده و بودجه مشخصی را به امر تحقیق و پژوهش اختصاص دهد؛ کشور، متأسفانه از تجهیزات روزآمد علمی برخوردار نیست، برعلاوه، برای مدرنسازی مؤسسات آکادمیک و ایجاد مراکز تحقیقاتی کشور، نیاز به راهنمایان کاربلد است که تجربه خوب در طی طریق علم و پیشرفت داشتهاند. لذا دولت از اعلان همکاری دانشگاهها و نهادهای بینالمللی دریغ نورزد و همیاری آنها را با جان و دل بپذیرد؛ فعالیت فرهنگیان و نخبگان کشور با حمایتهای مادی و معنوی قدر نهاده شود، چرا که آنان سعی میکنند ارزشهای علمی را در جامعه، تبدیل به فرهنگ عمومی کنند. منابع الف) منابع فارسی ۱. آریانپور، ر.ک. (۱۳۵۷). «زمینهشناسی جامعهشناسی». ناشر: شرکت سهامی کتابهای حبیبی. ۲. ازكيا، مصطفی، (۱۳۸۱). «جامعهشناسي توسعه و توسعهنيافتگي روستايي ايران»، انتشارات اطلاعات. ۳. اصطخری، ابراهیم، (۱۳۸۱). «المسالک و الممالک»، ترجمه سعید خاکرند، تهران: مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث و ملل؛ مؤسسه فرهنگی حنفاآ. ۴. بهش، حسیب، (۱۴۰۱). «جزییات نصاب آموزشی طالبان؛ خون و نفرت به کتابها باز میگردد»، سایت: روزنامه ۸صبح. ۵. تودارو، مایکل، )۱۳۶۸(. «توسعه اقتصادي در جهان سوم»، ترجمه غلامعلی فرجادی، تهران: سازمان برنامه و بودجه. ۶. حبیبی، عبدالحی، (۱۳۶۷). «تاریخ افغانستان بعد از اسلام»، ناشر: دنیای کتاب، چ۳. ۷. حسینی، سیدخلیل؛ صبوری خسروشاهی، حبیب؛ معدنی، سعید، (۱۳۹۹، تابستان). «عوامل مؤثر بر گرایش نخبگان فرهنگی به مهاجرت به کشورهای توسعهیافته»، مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، ش۳، صص۵۱-۶۷. ۸. دانشیار، امیراعتماد، (۱۳۷۱). «جنگ افغانستان و شوروی عامل فروپاشی جهانی کمونیسم»، ج۱، مؤسسه انتشارات بهینه. ۹. داوودپور، سیفالله، (۱۴۰۱ش). «فرار مغزها و پیامدهای اقتصادی آن در افغانستان»، سایت روزنامه ۸صبح. ۱۰. دهخدا، علیاکبر، (۱۳۴۵). «لغتنامه دهخدا»، ج۱۵، تهران: دانشکده ادبیات، چاپ اول. ۱۱. ذاکر صالحی، غلامرضا، (۱۳۸۳). «مهاجرت نخبگان علل و راهکارها»، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی. ۱۲. سروش، عبدالکریم، (۱۳۷۸). «سنت و مدرنیسم»، کیان، ش۵۴، صص ۳۲-۳۷. ۱۳. سریعالقلم، محمود، (بیتا). «فرهنگ علمی و فرهنگ عمومی»، سیاسی-اقتصادی، ش ۸۷ و ۸۸، صص۲۴-۲۷. ۱۴. عارفی، مهدی، (۱۳۹۸، زمستان). «سیاست خارجی طالبان»، اندیشه معاصر، ش۱۸، صص ۲۳۷-۲۶۴. ۱۵. علیاحمد، علیرضا، (۱۳۷۷). «مدیریت تحقیق تا توسعه تکنولوژی»، تهران: انتشارات مرکز علمی دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول. ۱۵. عمید، حسن، (۱۳۸۴). «فرهنگ عمید»، ج۱، تهران: امیر کبیر، چاپ دهم. ۱۶. غبار، میرغلاممحمد، (۱۳۹۱ش). «افغانستان در مسیر تاریخ». انتشارات محسن. ۱۷. فنی، زهره، (۱۳۹۳). «توسعه، پایداری و جهانی شدن»، انتشارات مرکز ملی جهانی شدن، چاپ دوم. ۱۸. کامگار، جمیلالرحمان، (۱۳۷۷). تاریخ معارف افغانستان (۱۷۴۷-۱۹۹۲)»، ناشر: مرکز نشراتی میوند، چ۱. ۱۹. قیام، محمدهاشم، (۱۳۹۷). «نقش انقلاب اسلامی ایران در توسعه آموزش عالی در افغانستان؛ مطالعه موردی جامعه المصطفی العالمیه-کابل»، بازخوانی آثار علمی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران، صص ۵۶۴۸-۵۶۷۱. ۲۰. لهسائیزاده، عبدالعلی، (۱۳۹۸). «نظریات مهاجرت»، شیراز: انتشارات نوید. ۲۱. معین، محمد، (۱۳۸۳). «فرهنگ فارسی معین»، ج۱، تهران: امیر کبیر، چ۲۱. ۲۲. مژده، وحید، (۱۳۸۲). «افغانستان و پنج سال سلطۀ طالبان»، تهران: نشر نی. ۲۳. موثقی، سید احمد، (۱۳۸۲، بهار). «توسعه؛ سیر تحول مفهومی و نظری»، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ش۶۳، صص ۲۲۳-۲۵۲. ۲۴. مؤمنی، احمد، (۱۳۷۷). «تنگناهای آموزشی تکنولوژی در ایران»، تهران: انتشارات موسسه مطالعات و برنامه ریزی آموزشی سازمان گسترش. ۲۵. میرجعفری، حسین، (۱۳۸۸). «تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دورۀ تیموریان و ترکمانان»، ویراست 2، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، چ۸. ۲۶. یسنا، یعقوب، (۲۰۲۰م). «وضعیت علم در دانشگاههای افغانستان». نشانی: سایت خامه. ۲۷. (۱۳۰۲ش). «نظامنامه اساسی دولت عالیۀ افغانستان». ۲۸. (۱۳۹۹). «فرار مغزها گریزی ناگزیر برای نخبگان و نیروی انسانی متخصص در افغانستان»، سایت کلکین. ۲۹. (۱۳۸۹). «وضعیت تعلیم و تربیت در افغانستان در سال۱۳۸۸»، سایت: 8صبح. ب) منابع (انگلیسی) Ahmadi, M. H. (2022). "Higher Education of Afghanistan under the Taliban Rule". yaarberlin.de. Daly, J & Moore, J. (2021). Human resource management (12th ed.). McGraw-Hill. Easar, F, Azizi, H., Rahmani, K., Moradi, M., Taieb, R., & Faqiryar, W. N. (2023). "Education in Afghanistan since 2001: Evolutions and Rollbacks." (Research Series of Rumi Organization for Research, 1). Rumi Organization for Research. https://nbn-resolving.org/urn:nbn:de:0168-ssoar-85341-7 ISC World Universities Ranking NESP I. (2006). National Education Strategic Plan for Afghanistan (2006-2010). https://planipolis.iiep.unesco.org/sites/default/files/ressources/afghanistan_nesp_national_educa tion_strategic_plan.pdf. NESP II. (2010). National Education Strategic Plan for Afghanistan (2010-2014). http://planipolis.iiep.unesco.org/upload/Afghanistan/Afghanistan_NESP_II_2010-2014_draft.pdf. NESP III. 2017. National Education Strategic Plan for Afghanistan (2017-2021). Ministry of Education of Afghanistan. https://moe.gov.af/sites/default/files/2019-12/NESP III English.pdf. Sarvarzade, S, & Wotipka, C. (2017). "The Rise, Removal, and Return of Women: Gender Representations in Primary-Level Textbooks in Afghanistan, 1980–2010." Comparative Education 53 (4): 578–99. https://doi.org/10.1080/03050068.2017.1348021. Welch, A, & Wahidyar, A. (2020). "Quality Assurance in Afghan Higher Education: -Achievements and Challenges." Asian Education and Development Studies 9 (4): 479–93. https://doi.org/10.1108/AEDS-09-2018-0146. World University Rankings 2023 | Times Higher Education (THE) Zia, H. (2023). Books are losing value in Afghanistan- this scares me. Information website: Books are losing value in Afghanistan – this scares me | Arts and Culture | Al Jazeera.
نویسنده: مهدی مظفری در شماره نخست این مقاله به تعریف و مفهومشناسی واژههای کلیدی مقاله پرداختیم. «توسعه» را مجموعهای از پلههای تکاملی دانستیم که باعث تغییر بنیادی در متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و علمی بشر میشود. «علم» یکی دیگر از کلمات کلیدی مقاله بود. این واژه را نظر به دو صنف کلی آن (علوم انسانی و علوم تجربی) تعریف کردیم. شناختیم که علوم انسانی و اجتماعی «داناییمحور» هستند و به خودشناسی و چیستی معنادار انسان در مناسبات انسان با جهان میپردازد، اما «علوم تجربی» به تولید ابزار برای رفع مشکل و مسایل واقعی و ظاهری زندگی انسان میپردازد. واژۀ کلیدی دیگر این نوشتۀ تحقیقی «توسعه علمی» است. این نوع توسعه را مبنای اصناف گوناگون توسعه دریافتیم و گفتیم که در این صنف از توسعه علاوه بر رشد كمّي، نهادهاي اجتماعي نيز متحول خواهند شد، نگرشها تغيير خواهد كرد، توان بهرهبرداري از ظرفيتهاي موجود به صورت مستمر و پويا افزايش خواهد یافت و هر روز نوآوري جديدي انجام خواهد شد. حال، در شماره ۲ به فصل دوم مقاله میپردازیم. در این شماره از سیر تاریخی تعلیم_تربیه و تحصیلات عالی سخن خواهیم گفت. ۲. پیشینه علمی افغانستان افغانستان از یک تاریخ غنی علمی-فرهنگی برخوردار است. اگر بخواهیم نگاهی به گذشتۀ علمی این سرزمین داشته باشیم و سیر پیشرفت دانش را در این سرزمین بسنجیم، لازم است سیستم آموزشی و علمی افغانستان را به دو دسته: «غیررسمی» (سیستم آموزشی سنتی یا غیردولتی) و «رسمی» (سیستم آموزشی مدرن یا دولتی) تقسیم کنیم. سیستم «غیررسمی» شامل ارائه آموزش در خانه، در مساجد و مدارس دینی است و معلمان آن علمای دین و روحانیون هستند. در قرنهای گذشته، هنگامی که افغانستان سیستم آموزشی «رسمی» نداشت، مدارس دینی و مساجد علاوه بر آموزش دینی، به دانشآموزان فرصت یادگیری نویسندگی، ادبیات، تاریخ، فلسفه و اخلاق را نیز میدادند (Easar and other, 2023). با این حال، تدریس این دروس رایج نبود و آموزش مدارس دینی به طور گسترده در مورد فقه و معارف اسلامی بود. این سیستم غیررسمی قبل از تأسیس سیستم رسمی به طور گسترده در سراسر کشور به کار گرفته شد و تنها سیستم آموزشی در کشور به حساب میآمد. در بازه زمانی ۱۰ تا ۱۵ قرن، مدارس دینی به عنوان اصلیترین مؤسسات آموزشی کشور، به غنای علمی- فرهنگی افغانستان کمک کردند (همان). در حال حاضر این سیستم غیررسمی هنوز هم در سراسر کشور فعال است. قبل از بیان سرگذشت سیستم علمی-آموزشی مدرن، خوب است وضعیت دانش سنتی در افغانستانِ ماقبل قرن 20 را شرح دهیم. ۲-۱. وضعیت علمی افغانستان از زمان ورود اسلام تا قرن بیست هنگامی که اسلام وارد افغانستان شد، هیچ نظام اداری مرکزی در این منطقه وجود نداشت. شمال، جنوب، شرق و غرب کشور تحت سلطه آمران محلی قرار داشت. متاسفانه این حاکمان از زبان و فرهنگ واحدی پیروی نمیکردند (حبیبی، ۱۳۶۷، ص۷). همچنین عموم مردم مثل حاکمان، پیرو دینهای زرتشتی، بودایی و هندوئیسم بودند و آموزهها و مناسک مربوط به این ادیان را تعبد میکردند (همان). با ورود اسلام در افغانستان در قرن هفتم، آموزش و تعلیمات اسلامی جایگزین آموزشهای دینی قبل از خود شد و اسلام نیز به عنوان کیش پذیرفتهشده، جایگزین ادیان زردشتی، بودایی و هندوئیسم شد (کامگار، ۱۳۷۷، ۶). شهرهایی مانند بلخ، غزنی، هرات و غور که امروزه در مرزهای افغانستان قرار دارند، به مراکز آموزشی تبدیل شدند (اصطخری، ۱۳۷۱). در مدرسه دهقاق بن مزاحم (متوفی ۷۲۳م) حدود ۳۰۰۰ دانشآموز وجود داشت. در دوره عباسی، تنها در بلخ ۴۰۰ مدرسه و در هرات ۳۵۹ مدرسه و تکایای اسلامی وجود داشت (واعظ بلخی، ۱۳۵۰). در دوران محمود غزنوی (۹۹۸-۱۰۳۰) بیش از ۵۰ مدرسه توسط دولت و همچنین حدود ۵۰ مدرسه توسط مردم ساخته شد (ایمان، ۲۰۱۳). حاکمان غوری (۱۰۰۰-۱۲۱۵) نیز به تعلیم و تعلّم اهمیت میدادند. در این دوره، آموزش در مدارس ادامه پیدا کرد و مدارس جدیدی در غزنی، بلخ و هرات تاسیس شد. یکی از دورههای درخشان دانش سنتی در کشور ما مربوط میشود به دوره سلطنت پادشاهان تیموری؛ علت پیشرفت علم و دانش در این دوره، همانا حمایت پادشاهان تیموری مخصوصاٌ تیمور و شاهرخ از علم و معرفت بود. تعداد مدارس و مراکز تعلیم در دورۀ تیموریان بسیار بود. برخی از این مدارس به دست سلاطین و پادشاهان بنا شده بودند. و تعدادی نیز به دست سایر امرا و بزرگان تیموری. مدرسۀ امیر فرمان شیخ که از مقربان شاهرخ بود و به سال ۸۳۴ وفات یافت، یکی از این مراکز است. وی این مدرسه را در هرات ساخت و مدرّسانی نیز در آن گماشت. مدارس دیگری چون مدرسه ملکت آغا، از زنان شاهرخ، در بلخ و مدرسه جلالالدین فیروزشاه در هرات و مدرسه گوهرشاد بیگم و سایر مدارس دیگر در این شهر از جمله مراکز علمی دورۀ تیموریان اند (میرجعفری، ۱۳۸۸، ۱۳۷). پس از ورود اسلام به افغانستان، برعلاوه تأکید بر آموزش دینی، آموزش علوم تجربی نیز بهطور جدی پیگیری شد. در واقع، ابونصر الفارابی (متوفی۹۵۰)، ابن سینا (متوفی ۱۰۳۷) و ابوریحان بیرونی (متوفی۱۰۶۱) که تأثیر آثارشان در توسعه علوم تجربی بر هیچکس پویشیده نیست، در این منطقه (افغانستان) متولد شدند و تعلیم دیدند (غبار، ۱۳۹۱، ۹۹). ۲-۱. وضعیت علمی افغانستان از آغاز قرن ۲۰ تا ۲۱ در افغانستان، تأسیسات رسمی علمی-آموزشی از زمان اساسگذاری (۱۷۴۷) تا سال ۱۸۷۵ صورت رسمی به خود نگرفته بود. امیر شیرعلیخان پادشاه وقت افغانستان (۱۸۶۸-۱۸۷۸) برای اولین بار در تاریخ افغانستان دو مدرسه رسمی و نیمهعصری را بنا کرد. یکی از آنها برای مردم عادی و دیگری مدرسه نظامی بود (اندیشمند، ۲۰۱۱م) با شروع قرن بیست تغییراتی در وضع تعلیم و تربیه کشور احساس شد. این تحول زادۀ ارتباط افغانستان با جامعه و کشورهای بیرونی بود. این ارتباط در آغاز در وجود حکومت و حکومتداران خلاصه میشد. از اینرو تعلیم و تربیه عصری برآمده از بیرون، نخست در میان حکومتداران و دولتمردان ترویج گردید. به هر حال، در دوره پادشاه حبیباللهخان (۱۹۰۱-۱۹۱۹) دو مدرسه دیگر به شکل مناسبی شبیه به سیستم آموزشی مدرن تأسیس شد. یکی از این مدارس در سال ۱۹۰۳ تأسیس شد و با ۱۰ معلم افغانستانی و هندی شروع به آموزش کرد. آن را لیسه حبیبیه نامیدند. دومین مدرسه که در سال ۱۹۰۹ تأسیس شد، مکتب حربیه نامیده میشد (کامگار، ۱۳۷۷، ۲۳). نشانههای جدی توسعه در سیستم تعلیم و تربیه افغانستان پس از سال ۱۹۱۹ دیده میشود، هنگامی که پادشاه امانالله (۱۹۱۹-۱۹۲۹) تحصیلات ابتدایی را برای همه اجباری کرد (نظامنامه اساسی افغانستان، ۱۳۰۹، ۲۱). در این دوره، برای اولینبار وزارت آموزش تأسیس شد، تعداد مدارس متوسطه افزایش یافت، معلمان آلمانی و فرانسوی نیز در مدارس متوسطه کابل استخدام شدند، و برای اولین بار مدارس رسمی و عصری در دیگر ولایات غیر از پایتخت هم باز شد. بهطور کل، تعداد مدارس ابتدایی به ۳۲۲ نفر افزایش یافت و صدها دانشآموز توسط وزارت تعلیم-تربیه به روسیه، ایتالیا، آلمان و ترکیه فرستاده شدند (کامگار، ۱۳۷۷، ۲۸). یکی دیگر از اتفاقات خوب که نشانۀ توسعۀ علم و دانش در آینده افغانستان بود، این بود که در سال ۱۹۲۱ مدارس برای دختران باز شد و حتی برخی از دانشآموزان دختر به ترکیه برای تحصیل فرستاده شدند (همان، ۲۹). باز شدن مدارس برای دختران و فرستادن زنان به ترکیه برای تحصیل، باعث واکنش عالمان دین شد که به زعمشان این کار(تحصیل دختران) با شریعت مخالف است. در سال ۱۹۲۳، علمای دین از امانالله خان خواستند تا مدارس دختران را ببندد؛ زیرا آنها معتقد بودند که زنان فقط توسط نزدیکان خود در خانههایشان میتوانند تحصیل کنند. آنان میگفتند: «برای دانشآموزان زن، تحصیل خارج از خانه مجاز نیست» (اندیشمند، ۲۰۱۱). اگرچه، امانالله خان سعی کرد علمای دین را قانع کند که در اسلام هیچ حکمی برای ممانعت از تحصیل زنان وجود ندارد و به آنها نمونههایی از کشورهای اسلامی دیگر مانند مکه، مدینه، مصر، دمشق و بغداد را مثال آورد، اما توضیح ایشان مبتنی بر تحصیل بلامانع شرعی دختران بینتیجه ماند. بنابراین، او مجبور شد برای آرام کردن عالمان دین، مدارس دختران را برای مدتی بسته کند، اما با کمترین درنگ آنها را دوباره باز کرد (همان). پافشاری پادشاه وقت افغانستان مبنی بر تحصیل آزاد دختران -چه در داخل کشور و چه خارج از آن- در نهایت منجر به تبعید پادشاه در سال ۱۹۲۹ شد. در سال ۱۹۲۹، حبیبالله کلکانی در حکومت ۹ماهۀ خود مدارس دختران را بست و دانشآموزان دختری که به خارج از کشور فرستاده شده بودند را بازگرداند. او همچنین مدارسی را که توسط کشورهای خارجی مانند آلمان و فرانسه و... باز شده بودند را نیز بست (کامگار، ۱۳۷۷، ۴۴). در دوران حکومت نادر شاه (۱۹۲۹-۱۹۳۳)، مدارس دختران یکبار دیگر باز شد. همچنین مدارس جدیدی تأسیس شد (همان). در زمان ظاهرشاه (۱۹۳۳-۱۹۷۳)، توسعه آموزش و پرورش با وجود کندی ادامه یافت. با این حال، در این دوره، بسیاری از دانشآموزان به کشورهای خارجی مانند آلمان، فرانسه، آمریکا، هند و... فرستاده شدند و بسیاری از مدارس جدید تأسیس شدند. همچین، در دوره این پادشاه اولین هستۀ آموزش عالی که دانشکده طب کابل بود در سال ۱۹۳۲ تأسیس شد. دکتر رفقی کامیل، استاد و بنیانگذار این دانشکده بود که از ترکیه آمده بود و در سال بعد، دیگر استادان ترکیهای نیز به این دانشکده آمده و به تدریس پرداختند (اندیشمند، ۲۰۱۱، ۴۶). پس از این دانشکده با فاصلههای زمانی کم، دانشکدههای علوم (۱۹۳۵)، حقوق و علوم سیاسی (۱۹۳۸) و ادبیات (۱۹۴۴) نیز تأسیس شدند. ادغام این دانشکدهها منجر به ایجاد دانشگاه کابل در سال ۱۹۴۶ شد (Ahmadi,2022). از اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹ تا پیروزی مخالفین کمونیست و سقوط حکومت در سال ۱۹۹۲، آموزش و پرورش شاگردان به هر طریقی ادامه یافت. در این دوره، آموزش در شهرهایی که تحت کنترل دولت مرکزی بودند محدود شده بود و در شهرهایی که خارج از کنترل دولت مرکزی بودند، آموزش رسمی وجود نداشت. جنایات روسها و رژیم دستآموز آن بر قشر تحصیلکرده و دانشگاهی افغانستان، بیشترین ضربه را وارد کرد، اکثر اساتیدی که عضو خلق و پرچم نبودند یا کشته شدند و یا از کشور خارج شدند. روسها براساس استراتژی «شورویزه کردن» افغانستان، بیشترین حمله را بر تحصیلیافتهها وارد ساخته و به همین علّت اکثر دانشآموختهگان مجبور بودند افغانستان را ترک کنند. آرشیف مرکز تحقیقات انقلاب اسلامی و نشریه «البدر» اسامی اساتیدی را که اسیر و یا مهاجر شدهاند را ثبت کرده است (دانشیار، ۱۳۷۱، ج۱: ۲۲۶). حدود پنج میلیون مهاجر افغانستانی در ایران و پاکستان پناهنده شدند. عموم دانشگاهیان مهاجر و آنانی که علیه دولت مرکزی بودند، مدارسی را در خارج از کشور تأسیس کرده، سعی کردند آموزش خود را در این کشورها ادامه دهند. در پاکستان، پناهندهها علاوه بر مدارس، چند دانشگاه نیز تأسیس کردند (اندیشمند، ۲۰۱۱). پس از فروپاشی دولت کمونیستی ، گروههای مجاهدین که علیه نیروهای شوروی و حزب سوسیالیستی PDPA میجنگیدند، دولت خود را با نام «دولت اسلامی افغانستان» تأسیس کردند. این دولت قادر به توسعه آموزشی و علمی کشور نبود، امّا مطالبی که ایدئولوژی کمونیست را منعکس میکردند، حذف شدند و آموزشهای دینی جایگزین آن شدند (Sarvarzade and Wotopka, 2017). پس از سقوط مجاهدین در سال ۱۹۹۶، طالبان حکومت خود را با نام «امارت اسلامی افغانستان» (۱۹۹۶-۲۰۰۱) تأسیس کردند. آنها آموزش دینی را بهمراتب بیشتر ترویج دادند. دختران را از تعلیم محروم کردند و کتابهایی که بهزعمشان مخالف اسلام بود، ممنوع کردند. در سال ۲۰۰۱، حکومت طالبان یک قانون آموزشی منتشر کرد؛ در ماده دوم این قانون، آموزش برای تمام شهروندان افغانستان حق مساوی اعلام شد. همچنین در ماده سوم آن ذکر شده بود که آموزش زنان باید با قانون ویژهای بر اساس شریعت تنظیم شود (مژده، ۱۳۸۲، ۱۱۰). با این حال، این قانون ویژه درباره آموزش زنان پس از انتشار اصلاٌ عملی نشد. در دوره حکومت طالبان دانشگاه کابل به پایگاه نظامی تبدیل شد و سالنهای درس، آزمایشگاهها، کتابخانهها و مراکز علمی-تحقیقاتی نابود شد. جنگ داخلی و حکومت طالبان بهطور سنگینی بر مؤسسات آموزش عالی، کارکنان و دانشجویان تأثیر گذاشت (Welch and Wahidyar, 2020). حکومت اول طالبان، تاریکترین دورهی علمی-آموزشی در افغانستان را نشان میدهد. ۲-۲. طلوع قرن ۲۱، آغاز پروژه توسعه علمی در افغانستان پس از شکست دولت نخست طالبان در سال ۲۰۰۱، «جمهوری اسلامی افغانستان» روی کار آمد. عموم برنامههای این دولت با حمایتهای عظیم جامعه جهانی بهطور گسترده بر توسعه علمی متمرکز شد. در دورۀ «بیستساله» «جمهوری اسلامی افغانستان» اصلاحات بسیاری بر سیستم آموزشی صورت گرفت. همچنین، در این دو دهه کشور از لحاظ علم و آموزش پیشرفتهای بسیاری کرد که برخی از آنها از این قرار اند: ۱. اجبار برای تحصیل تا پایان صنف نهم و ارائه آموزش رایگان تا اخذ مدرک لیسانس (در مؤسسات آکادمیک دولتی) (قانون اساسی افغانستان، ۲۰۰۴)؛ ۲. فراهم کردن دسترسی برابر به آموزش با کیفیت برای همه دانشآموزان، تجهیز آنان با مهارتها و صلاحیتهای لازم برای موفقیت شخصی، خانوادگی و اجتماعی؛ ۳. ارائه آموزش مناسب و باکیفیت، و تأمین کتابها و موادهای آموزشی بهروز و سازگار با ارزشهای اسلامی و اصول ملی برای دو قشر (ذکور و اناث)؛ ۴. فراهم کردن فرصت برای افراد بالای پنجاه سال برای بهبود سطح سواد آنان؛ ۵. ایجاد محیطهای آموزشی و کاری ایمن برای دانشآموزان، معلمان و کارکنان و توسعه زیرساختهای علمی-آموزشی در سراسر کشور؛ ۶. بهبود و گسترش آموزش و پرستاری کودکان پیش از ورود به مکتب؛ ۷. ترویج برابری جنسیتی در ارائه خدمات دولتی (علمی-آموزشی)؛ ۸. چاپ کتابهای آموزشی به زبانهای رسمی افغانستان؛ ۹. تأکید بر اهمیت ارزیابی و پایش برای تضمین موفقیت در تلاشهای اصلاحات آموزشی؛ ۱۰. مدیریت مؤثر و شفاف سیستم علمی-آموزشی کشور (NESP I 2006; NESP II 2010; NESP III 2017). ادامه دارد...
شورای امنیت سازمان ملل متحد گفته است که اعضای این شورا در مورد وضعیت زنان و دختران افغانستان بار دیگر نشست برگزاری میکنند. این نشست امروز (دوشنبه، ۲۰ قوس) پشت درهای بسته، به خواست سینیرلی اوغلو، هماهنگکنندهی ویژه سازمان ملل متحد برای افغانستان، در سویس برگزار خواهد شد. نمایندگی سویس در سازمان ملل متحد با نشر بیانیهای گفته است که هدف این نشست برجسته کردن راههایی برای تضمین مشارکت و رهبری زنان در اجرای توصیههای مندرج در ارزیابی مستقل در مورد افغانستان و ارائه فرصتی برای اعضای شورای امنیت جهت تعامل با دیدگاههای جامعهی مدنی افغانستان است. شورای امنیت سازمان ملل متحد به تاریخ ۱۷ قوس، گفته بود که این نشست با موضوع «دیدگاه زنان در مورد افغانستان» به دعوت نماینده سویس و با حمایت نمایندگان جاپان و امارت متحده عرب در دفتر نمایندگی سویس در سازمان ملل متحد برگزار خواهد شد. در این نشست افزون بر سخنرانی دو تن از رهبران «مجمع زنان افغانستان»، دو عضو جامعهی مدنی کشور نیز اشتراک و سخنرانی خواهد کرد. همچنین چندی پیش، فریدون سینیرلی اوغلو گزارش خود در مورد وضعیت افغانستان پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست را به شورای امنیت سازمان ملل ارائه کرده بود. در حالی این نشست برگزار میشود که بیش از دو سال میشود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی آموزش زنان و دختران عقبنشینی نکردهاند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.