ممنوعیت آموزش بالاتر از صنف ششم باعث شده است که شماری از دختران بهخاطر ادامهی آموزششان برای کسب بورسهای آموزشی از کشورهای دیگر تلاش کنند. در تازهترین مورد، 20 دختر دانشجویی افغانستان، طی هفته جاری برای ادامه تحصیلاتشان در رشتهی پزشکی به اسکاتلند سفر خواهند کرد. روزنامهی «تایمز» گزارش داده است که در حالیکه این دانشجویان در کشورشان از آموزش محروم هستند؛ اکنون پس از سالها بلاتکلیفی، ویزای آموزشی شان را بهدست آوردهاند. در گزارش آمده است که این دختران پس از ماه آگوست سال ۲۰۱۲ میلادی و به قدرت رسیدن حکومت فعلی از آموزش محروم بودند و اکنون با کسب این بورس آموزشی در دانشگاههای پزشکی اسکاتلند، به آموزششان ادامه میدهند. این روزنامه نوشته است که این دختران از ادامهی آموزشهای شان در این کشور، خوشحال هستند. باید گفت که حکومت سرپرست پس از به دست گرفتن قدرت، در نخستین اقدام، آموزشهای بالاتر از صنف ششم را برای زنان و دختران ممنوع کرد. این گروه سپس در ۲۹ قوس سال ۱۴۰۱ به دانشگاهها افغانستان دستور داد تا تحصیل دانشجویان دختر را به حالت تعلیق در بیاورد. قابل ذکر است که ممنوعیت آموزشی دختران در طی سه سال گذشته با واکنشهای گستردهی جهانی مواجه بوده و همواره از این گروه خواسته شده که این فرمان را لغو کند؛ اما حکومت فعلی آموزش دختران را مسالهی داخلی عنوان کرده و میگویند که به هیچ کشوری حق مداخله در مسایل داخلی افغانستان را نمیدهد.
برچسب: محدودیت
محمد خالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست افغانستان میگوید که تطبیق شریعت خط سرخ حکومت است و در اجرای آن پروای هیچکسی را نمیکند. آقای حنفی این اظهارات را در سفر به ولایت تخار مطرح کرده و گفته است که مردم موظف هستند از نظام حکومت سرپرست حمایت و اطاعت کنند. رادیو و تلویزیون ملی افغانستان که در حال حاضر تحت کنترول حکومت فعلی فعالیت دارد، امروز (دوشنبه ۲۹ اسد) گزارش داده است که محمد خالد حنفی در نشستی در تخار خواهان همکاری روحانیون با این گروه شده است. وزیر امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی تاکید کرده است که علمای دین وظیفه دارند از طریق منبر بین حکومت سرپرست و مردم روابط خوب برقرار کنند. در حالی محمدخالد حنفی بر تطبیق شریعت اسلامی تاکید دارد که حکومت در بیش از سه سال گذشته، محدودیتهای شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمیتوانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
فواد چودری، وزیر پیشین اطلاعات حکومت پاکستان به تجلیل گسترده حکومت سرپرست افغانستان از سومین سالروز خروج نیروهای آمریکایی واکنش نشان داده و میگوید: «چه فایده از این استقلال که زنان و دختران افغانستان به بردگی گرفتار شدند.» آقای چودری در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که انتقال قدرت از یک گروه به گروه دیگر را نمیتوان آزادی نامید. او از مقامهای ارشد حزب تحریک انصاف پاکستان است گفته است: «چه سودی دارد اگر کشوری آزاد باشد، اما مردمش آن را به گورستانی برای خود تبدیل کنند؟» وزیر سابق اطلاعات پاکستان با اشاره به محدودیتهای گسترده حکومت سرپرست علیه زنان و دختران در افغانستان گفت: «امروز زنان و دختران افغانستان در اسارت به سر میبرند.» او افزود: «آزادی به معنای داشتن حقوق اساسی انسانی است.» حکومت سرپرست ۲۴ اسد، سومین سالروز دستیابی به قدرت و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را به طور گسترده در سراسر کشور جشن گرفتند. نیروهای حکومتی با استفاده از جنگافزارهای بهجامانده از نیروهای آمریکایی، از جمله توپ و تانک، به خیابانها آمدند و آنچه را پیروزی بر آمریکا و ناتو خواندند، جشن گرفتند. حکومت سرپرست با بازگشت به قدرت، محدودیتهای گستردهای بر زنان و گروههای سیاسی و مذهبی اعمال کرده است. این گروه مکاتب و دانشگاهها را به روی زنان بسته و آنان را از بخش عمده نهادهای دولتی کنار گذاشتهاند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
حامد کرزی، رییسجمهور سابق افغانستان به ادامه وضع محدودیت علیه دختران و زنان واکنش نشان داده و بار دیگر از حکومت سرپرست خواست که هرچه زودتر دروازههای مکاتب و دانشگاهها را بهروی دختران باز کند. آقای کرزی این اظهارات را در پیامی به مناسبت یکصدوپنجمین سالروز استقلال افغانستان به دشت شاه امانالله مطرح کرده و گفته است که رهایی از وابستگی به خارج و پیشرفت کشور، در گرو آموزش جوانان، بهویژه زنان و دختران است. وی تاکید کرده است: «همانطور که افغانستان خانه مشترک همه افغانها است، امیدوارم که هر شهروند این سرزمین با حس کامل مالکیت و آزادی، زمینه کار و تلاش برای آبادانی و پیشرفت وطن را داشته باشد.» آقای کرزی ابراز امیدواری کرد که «همه هموطنان بر یک سفره گرد هم آیند و راه تفاهم ملی را برای تأمین صلح و ثبات دائمی در کشور انتخاب کنند.» قابل ذکر است که حکومت سرپرست از سه سال پیش درهای مکاتب و دانشگاهها را به روی دختران بستهاند. سازمان ملل اعلام کرده است که در نتیجه این تصمیم، ۱.۴ میلیون دختر افغان از تحصیلات متوسطه و عالی محروم شدهاند. این نخستین بار نیست که حامد کرزی خواستار بازگشایی مکاتب و دانشگاهها میشود. او در سه سال گذشته پیوسته این خواست را تکرار کرده است. حامد کرزی علیرغم محدودیتهای حکومت سرپرست، طی سه سال گذشته در کابل زندگی کرده است. حکومت فعلی برای سفرها و دیدارهای او محدودیتهایی اعمال کرده است. باید گفت که محدودیتهای حکومت فعلی، باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
حجه لحبیب، وزیر امور خارجهی بلژیک به ادامهی محدودیتها علیه زنان و دختران افغانستان واکنش نشان داده و میگوید که زنان و دختران افغانستان بدون دسترسی به مکاتب، دانشگاهها و بازار کار، در حال بقا زیر سایه حکومت سرپرست هستند. خانم لحبیب گفت که کشورش به حمایت از مردم و دفاع از حق آموزش دختران و حقوق بشر در افغانستان متعهد است. او با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود به مناسب سهساله شدن بازگشت حکومت فعلی به قدرت، نوشته است که به قدرت رسیدن این حکومت، منجر به عقبگرد بزرگ در زمینه حقوق بشر به ویژه حقوق زنان شده است. وی تاکید کرد که زنان و دختران افغانستان را فراموش نکرده است. خانم لحبیب گفت بلژیک همچنان متعهد به حمایت از مردم افغانستان از طریق پروژههای هدفمند، بسیج جامعه بینالمللی و دفاع از آموزش دختران و حقوق بشر است. این در حالی است که حکومت سرپرست در سه سال گذشته، با صدور دهها فرمان زنان و دختران را در عرصههای مختلف زندگی، کار و آموزش محدود کرده است. در حال حاضر افغانستان تحت کنترول حکومت فعلی دختران بالاتر از صنف شش از مکتب محروماند و این گروه دروازه دانشگاه را هم بهروی دختران بسته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
سمیرا حمیدی، پژوهشگر منطقهای سازمان عفو بینالملل در جنوب آسیا میگوید که پس از سه سال، عدم اتخاذ اقدامات ملموس برای حل فاجعهی حقوق بشری در افغانستان، این پدیده به یک شرم جهانی تبدیل شده است. خانم حمیدی امروز (پنجشنبه، ۲۵ اسد) در گزارشی که از سوی سازمان عفو بینالملل در مورد وضعیت حقوق بشری افغانستان نشر شده، گفته است: «ما با افرادی که نمایندگان مختلف جامعهی افغانستان در سراسر جهان هستند، صحبت کردیم و بهطور گستردهای بر این باور هستند که جامعهی جهانی در قبال مردم افغانستان شکست خورده است.» او در ادامه تاکید کرد: «جامعهی جهانی نه تنها نتوانستهاند حکومت فعلی را به خاطر جنایات و نقض حقوق بشرش پاسخگو کنند، بلکه در ارائهی راهبردی برای جلوگیری از آسیبهای بیشتر نیز ناتوان بودهاند.» در گزارش آمده است که این سازمان با نمایندگان زن در ۲۱ ولایت افغانستان صحبت کرده و در نتیجه، زنان مورد مطالعه در این گزارش، همگی احساس «هیچکس بودن» و محدودیتهای شدید در فرصتهای شغلی و مشارکت اقتصادی یا فرهنگی را ابراز کردهاند. سازمان عفو بینالملل در جنوب آسیا به نقل از راضیه، یکی از مدافعان حقوق بشر زن از ولایت قندوز نوشته است: «زنان که اختیارات، شغل و وضعیت اقتصادی خود را از دست دادهاند، گفته میشود که سزاوار این وضعیت هستند و بازگشت طالبان یک قدم مثبت برای خاموش کردن کسانی است که به نام حقوق بشر و حقوق زنان تبلیغ میکردند.» در ادامه آمده است که حکومت فعلی ادعاهای مربوط به آزار جنسیتی را با این توجیه که مطابق شریعت «قانون اسلامی» و «فرهنگ افغانی» هستند، رد کرده است. در گزارش آمده است که تمامی قوانین و سیاستهای محدودکننده و سرکوبگرانهای که بهطور ظاهری به عنوان تدابیر موقت برای حفظ امنیت مردم، به ویژه زنان و دختران، معرفی شده بودند، پس از سه سال همچنان در حال اجرا هستند. در بخش دیگر از گزارش آمده است که سیستم قانونی و قضائی افغانستان پس از بازگشت حکومت فعلی به قدرت، نابود شده است. همچنین این سازمان به نقل از احمد احمدی، وکیل مدافع سابق که اکنون در تبعید در اروپا زندگی میکند، گفته است: «طالبان اعلام کردند که نیازی به حضور وکلا در محاکمات نیست. آنها به سیستمهای قضائی اعتقادی ندارند و به شدت به تفسیر خود از شریعت توسط علمای مذهبی مدارس اسلامی وابسته هستند.» سازمان عفو بینالملل به مجازاتهای بدنی در افغانستان، از جمله شلاق زدن عمومی، اعدامهای عمومی، قطع اعضا، سنگسار و سایر اشکال بدرفتاری و شکنجه که ناقض قوانین بینالمللی است، نیز اشاره کرده است.
خبرنگاران افغانستان در تبعید در اروپا و آمریکای شمالی با ابراز نگرانی از وضعیت بد آزادی بیان و رسانهها در افغانستان، اعلام کرده که طی سه سال گذشته، حکومت سرپرست ۳۰۹ روزنامهنگار و کارمند رسانهای را زندانی کرده است. این روزنامهنگاران همزمان با سه سالگی سقوط افغانستان به دست حکومت سرپرست با نشر اعلامیهای گفته است که تقریباً هر روز یک خشونت در برابر خبرنگاران در افغانستان به ثبت رسیده است و حکومت فعلی در سه سال گذشته در هر سه روز یک روزنامهنگار را زندانی کرده است. در ادامه آمده است که در این مدت ۶۹ خبرنگار و کارمند رسانهای بهگونه دوامدار در زندان حکومت فعلی نگهداری شدهاند. در اعلامیه آمده که این آمار بهگونه رسمی تأیید شده است و احتمالاً شمار روزنامهنگاران بازداشتشده توسط حکومت فعلی بیشتر از آن باشد. خبرنگاران در تبعید میگود که شمار زیادی از خبرنگاران افغانستان از نشر خبر بازداشتشان و درج آن در بانکهای معلوماتی خودداری کردند. این نهاد تاکید کرد که آمار خبرنگاران بازداشتشده طی سه سال سلطه حکومت سرپرست سه برابر بیشتر از کل روزنامهنگاران بازداشتشده در ۲۰ سال دوره نظام جمهوریت در افغانستان بوده است. در ادامه آمده است که تنها در پنج ماه نخست سال ۱۴۰۳ خورشیدی، ۱۱۷ مورد خشونت در برابر خبرنگاران و جامعه رسانهای در کشور ثبت شده است. در اعلامیه آمده است که سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ هر کدام به ترتیب گواه ۱۶۳ و ۱۳۲ مورد خشونت در برابر خبرنگاران و جامعه رسانهای بوده است. اعلامیه به وضعیت بد رسانهها در کشور هم اشاره کرده و نگاشته که تعداد رسانههای افغانستان بهگونه بیسابقه در سه سال سلطه حکومت فعلی کاهش یافته است. در اعلامیه آمده است که کمتر از ۳۵ درصد رسانههای ایجادشده در نظام جمهوریت، در حال حاضر فعالیت دارد و متباقی به دلیل محدودیتهای حکومت فعلی بسته شده است. در کنار این، طی سه سال گذشته ۹۵ درصد خبرنگاران و کارمندان رسانهای زن شغلشان را از دست دادهاند. در گزارش تصریح شده است که از یک هزار و ۸۰۰ کارمند رسانهای و روزنامهنگار زن در نظام جمهوریت، تنها حدود ۵۰ تن آنان در زیر محدودیتهای شدید حکومت فعلی کار میکنند. باید گفت که چند روز پیش نیز سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان گفته بود که حکومت فعلی از ابتدای تسلطشان بر کشور، محدودیتهای شدیدی بر کار رسانهها اعمال کرده است.
منابع میگویند که دلبر نظری، وزیر پیشین وزارت امور زنان افغانستان در سن ۶۶ سالگی در شهر کلگری کانادا در گذشته است. نبیله مصلح، معاون پیشین وزارت امور زنان عصر روز (چهارشنبه، ۲۴ اسد) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود، از درگذشت خانم نظری خبر داده و گفته است که وی حوالی ساعت ۱:۰۰ (سهشنبه شب) وفات کرده است. خانم مصلح با ابراز تاثر از درگذشت خانم نظری گفته است: «ایشان با تلاشهای بیوقفه و تعهد به بهبود وضعیت زنان در کشور، نقش مهمی در پیشبرد عدالت و برابری ایفا نمودند.» او درگذشت خانم نظری را برای جامعهی افغانستان «ضایعهای بزرگ» عنوان کرده است. شمار زیادی از مقامهای پیشین افغانستان درگذشت خانم نظری را تسلیت گفته و با خانوادهی او ابراز همدردی کردهاند. دلبر نظری در فاصلهی سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۹ به عنوان وزیر امور زنان در حکومت پیشین افغانستان ایفای وظیفه کرد. همچنین خانم نظری از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ نمایندهی مردم سمنگان در مجلس نمایندگان بود. دلبر نظری در سال ۱۹۵۸ میلادی در ولسوالی خلم ولایت سمنگان متولد شد و تحصیلات خود را در رشتههای زبان و ادبیات انگلیسی و فارسی از دانشگاه بلخ و روابط بینالملل از دانشگاه کاتب به پایان رسانده بود. دلبر نظری پس از سقوط حکومت پیشین افغانستان و تسلط حکومت سرپرست بر کشور، مثل بسیاری از شخصیتهای برجستهی کشور به کانادا مهاجرت کرد. حکومت سرپرست وزارت امور زنان را از تشکیلات اداری افغانستان حذف و در ساختمان آن وزارت امر به معروف و نهی از منکر خود را مستقر کرده است.
اوچا یا دفتر هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد اعلام کرده است که ۲۳.۷ میلیون نفر در افغانستان به کمکهای بشردوستانه وابسته هستند. این نهاد گفته است که در حال حاضر ۴۸ درصد جمعیت افغانستان زیر خط فقر زندگی میکنند و ۱۲.۴ درصد نیز در ناامنی غذایی به سر میبرند. اوچا با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود، نوشته است که فقر اقتصادی به طور چشمگیری نسبت به سالهای گذشته افزایش یافته است. براساس آمار دفتر هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل، از بیش از ۳۰ میلیارد دالر بودجه درخواستی این سازمان برای سال ۲۰۲۴، تنها ۲۵ درصد آن فراهم شده است. دفتر هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل از کشورها و نهادهای امدادگر میخواهد تا به کمکهای خود از طریق برنامههای توزیع کمکهای بشردوستانه در افغانستان ادامه دهند. همزمان با ابراز نگرانی اوچا، شماری از سازمانهای امدادی دیگر نیز هشدار دادهاند که افغانستان در یکی از بزرگترین و پیچیدهترین بحرانهای انسانی جهان قرار دارد. براساس آخرین گزارش بانک جهانی، سه سال پس از بازگشت حکومت سرپرست، اقتصاد افغانستان هیچ رشدی نداشته و در وضعیت رکود قرار دارد. نهادهای ناظر میگویند که محدودیتهای حکومت سرپرست بر فعالیت و آموزش و کار زنان نیز باعث به وخامت گراییدن وضعیت اقتصادی در افغانستان شده است. باید گفت که سه سال قبل در ۲۴ اسد، حکومت فعلی قدرت را به دست گرفت و از آن به بعد محدودیتهای شدید علیه زنان و دختران وضع کرده است. دختران و زنان افغانستان در حال حاضر از آموزش، کار، تفریح، سفر بدون محرم مرد، تداوی توسط داکتر مرد و… محروم شدند.
ابرهای سیاه همه جا را فرا گرفته است. انگار از آسمان گلوله و موشک میبارد. از فرط شنیدن صداهای ناهنجار، گوشهایم دیگر قادر به تشخیص صدای دیگری نیست. همه دارند فرار میکنند. مقصد مشخص نیست. عدهای هجوم بردهاند به سمت پرندههای فلزی(هواپیما)، جویهای آب حالا پر از خون شدهاند، چشمهایم دیگربه جای ماشینها، مردهها را میبیند، انگار زامبیها جهان را تصرف کرده اند. چشم باز میکنم و بازهم کابوس! پیشانیام را عرق خیس کرده. وجودم دارد میلرزد. نمیدانم چه زمانی این کابوسها دست از سرم بر میدارند. سه سال است که خواب را از چشمانم گرفته است. این خواب حقیقتِ محض است که حالا کمکم تبدیل شده به کابوس. کابوسهای نابههنگامیکه هرشب مرا تا دم مرگ بدرقه میکنند. خیلی وقت است که دیگر این کابوسها رفیق هر شب من شده اند. روزها خاموش وشبها در بندِ این کابوس حقیقی هستم. با شنیدن صدای گریهای موهوم که بین خواب و بیداری تشخیصش برایم دشوار بود، از رخت خواب بلند میشوم. دستِ به پیشانِی خیس از عرقام میکشم و به دنبالِ فرکانسِ صدای گریه تا به بیرون میروم؛ بله! دقیق حدس زده بودم، صدای خواهرم بود. خواهر بخت برگشتهام که از زور بغض و گریه به خودش میلرزد. فکرهای زمخت و ناجور به ذهنم جولان کردند و به سرعت برق وباد به نزدش رفتم. با صدایی که از ترس و اضطراب گویا از تهِچاه بلند میشد، از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ در حالی که چشمانش غمگینتر از همیشه بود، بین هقهقهایش گفت که برگهی امتحانش را سفید داده است. و منی که حتیٰ زبانم نمیچرخید تا از او بپرسم چرا؟ زیرا میدانم که دلیل این کارش چیست. خواهر شوربختِ من نمیخواهد که به اینزودیها از کلاس شش فارغ شود. او هنوز میخواهد که مکتب برود، بیاموزد و هنوز ازِ مکتب دل نکَنده است. ترسِ دیگر نرفتن به مکتب و ندیدن همصنفیهایش برای همیشه؛ مثل خوره به جانش افتاده. من کاملا میفهمم که چطور این درد وجودش را مک میزند. با دیدن او لحظهای به گذشته برگشتم، به روزگاری که در کلاس درسی دانشگاه نشسته بودم. دقیقا آن روز نحس، روزی که یکی از استادان به همراه مدیرمان وارد صنف شدند. هنوز آن نگاه ناراحت و اندوهگینشان را به خاطر دارم. سرشان را از زمین بر نمیداشتند. گویا گناهی چون قتل نفس کرده باشند. مدیرمان چشمانش را از ما میدزدید تا مبادا با ما چشم به چشم شود. مشخص بود که اشک ریخته بود اما گویا دلش نمیخواست آن بغضی که هنوز باقی مانده و تمام نشده را آشکار کند. با آن صدایی که هرگز از او نشنیده بودیم، برای مان گفت: «بنا بر امری که به ما فرستاده شده است، نمیتوانید دیگر به پوهنتون {دانشگاه} بیایید و... .» من آن روز هرگز ادامهی حرفهایش را نشنیدم. تا جایی که یادم میآید حسی داشتم که گویا کسی دستش را دور گلوی من گذاشته و دارد آن را با چاقویی که کُند است، میبرد. آن لحظه حتی نفسهایم مرا یاری نمیکردند، تمام آنچه میشنیدم صدای گریه و زاری همکلاسیهایم بود. ضجههای شان هنوز در گوشم چون ناقوس مرگ خیلی وقت است که به صدا در آمده است. آن روز من جسم نیمه جانم را با خود به خانه آوردم. با صدای خواهرم از گذشته به دنیای حال که هیچ شباهتی به زندگی ندارد، برمیگردم. خواهرم اسمم را صدا میکند و حالم را میپرسد که چطور هستم؟ با درد و اشکی که هنوز رد آن بر گونههایش مانده، میپرسد امروز را یادت است؟ به او میگویم مگر انسان میتواند روزی که روحش مُرد را ازِ یاد ببرد؟ امروز سه سال میشود از سقوط افغانستان. امروز دقیقا روزیست که بر تقدیرمان، بدبختی نوشته شد. روزیستکه دیگر به جای آرزو کردن، دعا کردیم تا بمیرم. سه سال میشود که کتابچههایم خاک زده اند، قلمهایم کلمهای ننوشتهاند و درسهایی که ماهها برای یاد گرفتنش تلاش کرده بودم را ازِ یاد بردهام. در این سه سال باختم تک تک داشتههایم را، گاهی فکر میکنم همه یک شبه بیمار شدهایم. روح و روانمان دیگر سالم نیست. ای کاش روانشناسی میبود تا دردها و بغضهایی که در گلویمان باقی مانده است را به او بگوییم. حرفهایی که روح و جسممان را دارد ذره ذره میخورد و کمرمان را خم ساخته است. دیگر حس زنده بودن ندارم، در این سه سال هزار بار مرده و زنده شدهام، اگر تمام جهان را ببخشم، اما آنهایی که باعث شده اند که ازِ تحصیل محروم شوم، حس بیارزش بودن را تجربه کنم و مرا از اجتماع جدا کردند و مرا از حقوق انسانیام محروم ساختند را هرگز نخواهم بخشید. آنها آن حقوقی را از من گرفتهاند و دردهایی را طی این مدت به من دادهاند که هرگز جبران نخواهد شد. نویسنده: ماه نور روشن