دفتر مبارزه با موادمخدر و جرم سازمان ملل متحد در افغانستان اعلام کرده است که زنان به مشارکت اقتصادی علاقهمند هستند؛ اما آنان به سرمایهگذاری در مهارت حرفهای و دسترسی به بازار، نیاز دارند. انوبا سود، نمایندهی دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم ملل متحد در افغانستان از ولایت بدخشان بازدید کرده و در این سفراش با شماری از کشاورزان مرد و زن نیز دیدار کرده است. وی تاکید کرد که زنان برای مشارکت اقتصادی به سرمایهگذاری در مهارتهای حرفهای، ایجاد شرکت با مالکیت آنان دسترسی به بازار و ایجاد بازارهای زنان، نیاز دارند. او افزود که در این ولایت دیگر تریاک وجود ندارد. وقتی در خانهها خشخاش وجود دارد، خشونت در برابر زنان نیز بیشتر میشود. زنان و دختران در دیدار با انوبا سود، درخواست کارهای را کرده که برای آنان زمینهی کسب درآمد را بهگونهی مستقیم فراهم میکند. در حالی نماینده دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم ملل متحد در افغانستان بر اهمیت سرمایهگذاری در بخش زنان تاکید میکند که زنان و دختران از کار در بیرون از منزل منع شدهاند. آنان در این مدت برای تامین نیازهای اولیهی شان بیشتر به کارهای که شامل محدودیتهای حکومت فعلی نیست رو آوردهاند. زنان در کارهای چون صنایعدستی، قالینبافی، کشاورزی، تجارتهای کوچک و متوسط رو آوردهاند.

برچسب: زنان و دختران

چه کسی میگوید نمیتوان در زمان سفر کرد؟ ممکن است بسیار تخیلی و غیر ممکن به نظر برسد. اما برای ما اتفاق افتاد. وقتی ما میگویم منظورم من و سی و اندی میلیون انسانی هست که یک شبه و بی آنکه بخواهیم طعمهی سفری در زمان شدیم. سفری که چنان روزگارمان را تغییر داد که هیچ کسی قبل از آن به گمانش هم نمیگنجید. قبول دارم که قرار نیست تمام سفرها خوب باشد اما میتوانست اینقدر هم بد نباشد. اینقدر که بعد از آن، روزهایمان را چون زندانی حبس ابد خورده، بشماریم و امیدی برای روز بعد نداشته باشیم. مثل روز روشن، هنوز خاطرات قبل از این سفر اجیاری را به خاطر دارم؛ مثل تمام شبهای معمولی عمرم، خوابیدم تا طبق معمول فردا صبح به مکتب بروم. قرار بود برای امتحان چهار و نیم ماهه مکتب آمادگی بگیرم. اما هرگز صبح نشد. حداقل نه آن صبحی که من به امید آن خوابیده بودم. من تنها نبودم؛ یکی به این امید که فردا به کارهایش برسد، دیگری که از قضا هم جنس من بود، به این امید خوابید که فردا به دانشگاه برود. اما صبح ما هرگز نیامد، ما دقیقا همان شب، شبانه به آغوش سفری اجباری رفتیم که تا همین حالا که دارم خاطرات قبل از سفر را مینویسم، ادامه دارد. راستش را بخواهید ما بیدار شدیم، زمين، همان زمين بود، همان آبی آسمان، همان پرندهها، حیوانات، خانهها، کوچهها و آدمها. اما همه چیز با ما غریبه بود. افغانستان دیگر آن افغانستان نبود، عشق، از خانههای ما رفته بود، آزادی ترک مان کرده بود و ما را چون اسیری در بند، رها کرده و رفته بود، شهرها دیگر بوی زندگی نمیدادند، خیابانها دیگر با ما رفیق نبودند، گویی تمام آن خاطراتی که با هم داشتیم، یک شبه دود شده بود، همه چیز متلاشی بود، همانند چهرهی نابود شده پس از سونامی. از آدمها بگویم، این مهمترین بخشش است. یک شبه لباس عوض کردند، یک شبه افکارشان تغییر کردند، دیگر خبری از آن پولیسهای نظامی پوش نبود که با دیدنشان امنیت به جان مان تزریق میشد. ما بودیم، همه بودند اما هیچ خاطرات مشترکی گویا با همدیگر نداشتیم، همینقدر غریبه و ناشناس. آن روز بود که باورم شد سفر در زمان وجود دارد، آدمها یک شبه ریش درآوردند و مویشان سفید شد. روزگار بد مان کلید خورد و دستمان چنان از همه جا کوتاه شد که نه فریادمان شنیده شد و نه کسی دستمان را گرفت. ما برگشتیم به پنجاه سال قبل، شاید هم به یک قرن یا قرنها قبل. تاریخ درستش را نمیدانم اما همینقدر میدانم که به روزگاری برگشتیم که دختران اجازه رفتن به مکتب را ندارند، حق ندارند درس بخوانند، حقی به نام برخوداری از آموزش، تعلیم، تحصیل، کار برای زنان وجود ندارد. مردان با زبان دیگری صحبت میکنند و زبان زنان را نمیفهمند، دختران از اینکه دخترزاده شدهاند، ناراحت هستند و گریه میکنند. عدهای ردپایی از خاطراتشان باقی مانده، خودشان رفته اند شاید مایلها از این روزگار فاصله داشته باشند، شماری از عزیزانشان اما کنار ما نفس میکشند و در هراس زنده هستند. هیچ شور و شوقی برای زیستن وجود ندارد. هیچ فرصت جدیدی و یا کار جدیدی نیست. ته تمام کوچهها بن بست ساختهاند، نمیدانم اما به هر سو تلاش میکنم که بروم و از این مرداب راهی به بیرون پیدا کنم، نیست. عدهای بدنهایشان سلاخی شدند، اعدام شدند، هر روز در این روزگار، آدمها به دلایل متفاوتی که اصلا هم مشخص نیست، شلاق زده میشوند آن هم در دادگاههای صحرایی. زنان به جرمهای نکرده، شلاق زده میشوند، در چهاردیواریها حبس شده اند و عجیبتر اینکه هیچ مرجعی برای بررسی این جنایات وجود ندارد. عجیب است. نیست؟ سه سال از آن شبی میگذرد که من به امید فردای روزی که قرار بود به مکتب بروم و برای امتحان چهار و نیم ماهه آمادگی بگیرم، میگذرد. اکنون با خودم میگویم ای کاش آن شب، دیرتر میخوابیدم. ای کاش آن شب را بیشتر بیدار میماندم و بیشتر از آن لحظات لذت میبردم. چه میدانستم که قرار است، گیر کنیم دقیقا به همان روزی از تقویم که هرگز مثل آنچه میخواستیم، اتفاق نیفتاد. نمیدانم چند روز، هفته یا ماه است که نخدیدهام، خواب آرامی نداشتهام، چند وقت است که دیگر هرگز با خیال آسوده در خیابانها قدم نزدهام و با دوستان و خانواده به تفریح نرفتهام. راستش را بخواهید حساب روزها از دستم در رفته است و کم کم دارم به باقی آدمهای بیروح شهر میپیوندم. آدمهایی که از روی اجبار و نه اختبار نفس میکشند و با مفهومی به نام زندگی مدتهاست که غریبه شدهاند. چهرههایشان با دستان غم، قاب گرفته شده و قلبهایشان عاری از شادی، میتپند. نویسنده: ماه نور روشن
محمدخالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست میگوید که دنیا نباید در مورد حکومت فعلی قضاوت نادرست کند و حکومت فعلی متعهد به اعطای حقوق زنان و دختران است. آقای حنفی این اظهارات را در گفتگو با یک رسانه ترکی مطرح کرده و گفته است: «حکومت فعلی متعهد به اعطای حقوق زنان است و همواره در این زمینه تلاش کرده است تا حقوق زنان ضایع نشود.» وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی با نشر یک اعلامیهای گفته است که محمدخالد حنفی با گروهی از اعضای رسانه «مسک» از کشور ترکیه دیدار کرده است. او به این رسانه گفت: «چیز دیگری از کشورها نمیخواهیم، فقط این که درباره ما قضاوت نادرستی نکنند و به مردم خود تصویر واقعی حکومت فعلی را نشان دهند.» در حالی آقای حنفی میگوید که متعهد به اعطای حقوق زنان میباشد که حکومت فعلی نزدیک به سه سال گذشته، محدودیتهای شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمیتوانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. همچنین حکومت سرپرست خواستههای جهانی در مورد آموزش و آزادیهای اجتماعی زنان را خلاف تفسیر خود از شریعت و فرهنگ مردم افغانستان دانسته و آن را رد کرده است. نمایندگان حکومت فعلی بارها به نمایندگان کشورهای جهان گفتهاند که حقوق زنان جز مسایل داخلی افغانستان است و در این مورد به کشورهای دیگر حق مداخله نمیدهد.

شماری از زنان معترض و اعضای «جنبش زنان مقتدر افغانستان» در یک گردهمایی اعتراضی از سازمان همکاری کشورهای اسلامی میخواهند تا حکومت سرپرست را در مقابل رفتارشان در برابر زنان که «ریشهی دینی» ندارد، پاسخگو بسازند. جنبش زنان مقتدر افغانستان امروز (دوشنبه، ۷ جوزا) با نشر اعلامیهای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که حکومت فعلی، بهبهانهی «دین و شریعت» زنان را از تمامی حقوق اولیهی شان از جمله کار و آموزش محروم ساختهاند. در اعلامیه آمده است که حکومت فعلی قوانینی را تحت نام شریعت وضع کرده که «ظلم، سرکوب زنان و استبداد» را هر روز افزایش میدهند. جنبش زنان مقتدر افغانستان تاکید کرد که بنابر این از سازمان همکاری کشورهای اسلامی میخواهند که اگر علم در دین اسلام فرض است، پس حکومت فعلی را قانع بسازند تا محدودیتهای اعمال شده بر زنان را لغو کنند. در اعلامیه آمده است که سازمان همکاری کشورهای اسلامی که بهعنوان بزرگترین خانهی مشترک مسلمانان است، این وضعیت را از دور و نزدیک مشاهده میکنند و حتی از آدرس این سازمان هیأتهای مختلفی به افغانستان تحت حاکمیت حکومت فعلی سفر کرده و با رهبران دیدار داشتهاند؛ اما نتیجهی این دیدارها مشخص نشد. زنان معترض میگویند که سازمان همکاری کشورهای اسلامی، باید پرسشهای اساسی آنان که پاسخ دهند تا معمایی حل نشدهی که سرنوشت زنان افغانستان در گرو آن است، حل شود. زنان معترض افزود که حکومت فعلی دچار برداشتهای «اشتباه» از آدرس دین اسلام شده است. آنان از این سازمان میخواهند که تا عملکردهای حکومت فعلی را بر اساس اصول و قوانین دینی سنجیده و برای آنان روشن شود که آیا رفتار حکومت سرپرست مطابق به قوانین اسلامی است یا خیر. در حالی این خواستها مطرح میشود که سازمان همکاری اسلامی، چندی پیش نیز با صدور قطعنامهی بر رعایت و احترام به حقوق بشری بهویژه حق آموزش و کار زنان و دختران در افغانستان تاکید کرد.

نویسنده: مهدی مظفری مسئلهی تکریم زن در افغانستان همیشه با چالشها و موانعی روبهرو بوده است. بدون شک این موانع ریشه در سنت و فرهنگ جامعه افغانستان دارد. در شمارهی یک این مقاله دو مانع بزرگ فرهنگی تکریم زنان افغانستان را نام گرفتیم. آنجا سخن رفت که «مردسالاری» یکی از سنتها و باورهای افراطی است که در فرهنگ جامعه افغانستان ریشه دوانده و بزرگترین مانع کرامت زنان در این جامعه شده است. همچنین، برداشتهای سطحی و ناصحیح رهبران دینی و برخی مبلّغان افغان از شریعت اسلامی، یکی از بزرگترین موانع تکریم زنان در افغانستان قلمداد شد. البته اکثر سنتها و عرفهای مردم افغانستان که مغایر با کرامت زنان است، تنها ناشی از برداشتهای ناقص و ناصحیح علمای افغان از دین اسلام نیست؛ بلکه بیشتر این سنتها ریشه در فرهنگ به شدت سنتی قبیلوی افغانها دارد. در این شمارهی مقاله، برخی باورها و تلقیهای جنسیتی و فرهنگی مردم افغانستان را پی میگیریم که مغایر با تکریم زنان این کشور است. زنان در متلهای افغانی؛ قرائتهای تحقیرآمیز از زنان متلها یا ضربالمثلها به عنوان آینه فرهنگ و باورهای یک جامعه، میتوانند بازتابی از جایگاه و ارزش زن در آن جامعه باشند. در افغانستان، ضربالمثلهای متعددی وجود دارد که به زنان میپردازند، اما متاسفانه بسیاری از این ضربالمثلها تصویری تحقیرآمیز و فرودست از زن ارائه میدهند. برخی از این ضربالمثلها، زنان را به موجوداتی ضعیف و وابسته به مردان تقلیل میدهند. به عنوان مثال، ضربالمثل «زن در خانه، مرد در میدان» نشاندهنده تفکیک جنسیتی عمیق در جامعه افغانستان است که وظایف زن را به امور خانهداری و مراقبت از فرزندان محدود میکند و جایگاه مرد را در عرصههای اجتماعی و سیاسی میداند. متلهای دیگری نیز وجود دارند که خشونت علیه زنان را توجیه میکنند. به عنوان مثال، ضربالمثل «زن را باید کتک زد تا حرف گوشکن شود.» نشاندهنده پذیرش خشونت خانگی به عنوان ابزاری برای کنترل زنان است. این ضربالمثلها نه تنها تصویری نادرست از زنان ارائه میدهند، بلکه میتوانند به تداوم نابرابری جنسیتی و خشونت علیه زنان در افغانستان کمک کنند. در ادامه دو متل مشهور افغانی را توضیح میدهیم. «دختر مال مردم است.» اینکه «دختر مال مردم است.» برداشت و باور عام در بین مردم افغانستان است. این برداشت آنقدر عمومیت یافته که شامل بدیهیات فکری و عقل سلیم افراد جامعه شده است. تصورِ زن، مرد و حتی خودِ دختر این است که دختر مال مردم است. معنای جمله واضح است: دختر برای خود نه، برای مردم است. بنابراین، هویت فردی و استقلال شخصیتی ندارد، زیرا متعلق به همسر (شوهر) میشود. بنا به این برداشت، خانوادهها برای آموزش و ظرفیتسازی دختران خود سرمایهگذاری نمیکنند. در دید نخست، شاید متلهای مشابه این ساده بهنظر برسند، اما واقعیت این است که اینگونه متلها ذهنیت و باور افراد جامعه را شکل دادهاند. اینگونه متلها شامل مجموعهای از متلها میشوند که عقاید مردم را دربارهی آینده و سرنوشت دختران و زنان تشکیل میدهند: «دختر سنگ پلخمان است»، «دختر خانۀ بخت خود رفت» و... منظور از سنگ پلخمان این است: طوریکه معلوم نیست سنگ پلخمان (فلاخن) کجا میافتد و پرتاپ میشود، سرنوشت دختر نیز مانند سنگ پلخمان است که کجا پرتاپ میشود و کجا میافتد، معلوم نیست. بر اساس مناسبات اجتماعی و فرهنگی در افغانستان، واقعیت همین است که سرنوشت دختر با ازدواج معلوم میشود. معمولاً ازدواج تصادفی است. دختر که جوان شد، خانوادهها منتظرند یکی پیدا شود که دختر را به او بدهند. یکی پیدا میشود، دختر را به او میدهند. سرنوشت دختر معلوم میشود که «زن چهکسی شد و متعلق به کدام خانواده شد.» بهطور مشخص، هیچ برنامهریزیای در خانوادهها برای زندگیِ آیندهی دختران وجود ندارد. بدتر از همه، این است که این سخنان قصار و متلها شخصیت و انسانیت دختر و زن را زیر سؤال میبرند و این ذهنیت را در جامعه ایجاد و تقویت میکنند که دختر و زن، شخصیت و هویت مستقل انسانی ندارد. چرا؟ برای اینکه «مال مردم است.» مال هویتِ مستقل ندارد، زیرا مال متاع و کالا است. مال هویتِ خود را از صاحب خود میگیرد. گفتنِ اینکه «دختر مال مردم است» فقط به این معنا نیست که دختر با مردی ازدواج میکند و از این خانه میرود؛ بنابراین سرمایهگذاری برای دختر درست نیست. بیشتر به این معناست که دختر «جنس، شی و چیز» است. «زنِ مرد صفت» در فرهنگِ جامعهی مردسالار افغانستان، انواع برچسبها، توهین، تحقیر و تمسخر بر زنان وارد میشود. بدیِ این برچسبها در این است که توهین، تحقیر و تمسخر به حساب نمیروند، بلکه بهعنوان امر فرهنگیِ جا افتاده و پذیرفته شده و نهادینه میشوند. زنان نیز میپذیرند که زن همان چیزی است که فرهنگِ غالبِ مردسالار دربارهٔ آنها میگویند. «زنِ مرد صفت» یک اصطلاح فرهنگیِ جامعهی مردسالار است. این اصطلاح [...] در اینگونه جوامع برای زن بهعنوان صفت مطرح میشود. موقعیکه مردان میخواهند به زنی امتیاز بدهند یا زنی را تحسین کنند، میگویند فلانی زنِ مردواری است و زنِ مرد صفت است. به زنی که در جامعهی مردسالار چنین برچسبی زده میشود آن زن این را برچسب نمیداند؛ به این برچسب افتخار میکند و میبالد که او مردمانند یا مرد صفت است. اینکه به این برچسب میبالد دلیلهای زیاد اجتماعی و فرهنگی دارد. برای اینکه در فرهنگِ جامعهی مردسالار هرچه که متعلق به زنان است بد، زشت، ناپسند و محقر دانسته میشود؛ برخلاف، هرچه که به مردان نسبت دارد عالی، خوب، پسندیده و باشکوه است. اگر به معنا و ژرفساخت معرفتیِ اصطلاح «زنِ مرد صفت» دقت کنیم، متوجه میشویم که در این اصطلاح، توهین و تحقیر نهفته است و زنستیزانه است. در صورتیکه به جنبه معرفتیِ این اصطلاح بیشتر توجه نکنیم، از ظاهر آن چندان متوجه نمیشویم که زنستیزانه باشد و برچسبی برای تحقیر زنان باشد. با توجه به جنبه معرفتیِ این اصطلاح پی میبریم که در این اصطلاح زن بهصورت هستیشناسانه توهین و تحقیر شده است. شاید پرسیده شود به اعتبار هستی و وجود زن چگونه در این اصطلاح توهین شده است؟ نخست این اصطلاح ارزش وجودی و هستیشناسانهٔ زن را زیر سؤال میبرد و نفی میکند. در این نفی، زن فاقد ارزش وجودی و اعتبار هستیشناسانه میشود. گویا زن هیچ صفت و ارزشی ندارد. اگر زنی ارزش و صفتی دارد، آن ارزش و صفت این است که برچسب اوصاف مردانه به آنها زده شود. بنابراین معنای اصطلاح این است که زن اعتبار، صفت و ارزش ندارد؛ ضدارزش و ضداعتبار است. هرچه بیارزشی و بیاعتباری است در وجود زن جمع است. پس زنی که نسبتاً از این بیاعتباریها دور میشود، از خوی و کردار مردان تأثیر میپذیرد. زن با این تأثیرپذیری مرد صفت میشود. برای حذف متلهای جنسیتزده چه باید کرد؟ برای ایجاد تحول مثبت در ذهنیت جامعه جنسیتزده در مورد دختران و زنان، باید به نقد متلها و سخنان قصاری بپردازیم که پایه و اساس این ذهنیت، باورها و برداشتها را تشکیل میدهند. ذهنیت هر جامعهای بر اساس پیشفرضهای معرفتی بنا میشود که به عنوان بدیهیات و عقل سلیم در میان افراد آن جامعه پذیرفته میشوند. این پیشفرضها، ناخودآگاه در ذهن افراد شکل میگیرند و بر نحوه تفکر و رفتار آنها در مورد مسائل مختلف، از جمله جایگاه زنان در جامعه، تأثیر میگذارند. جامعه مردسالار و جنسیتزده، زن را موجودی ضعیفتر و تابع مرد میداند. این ذهنیت از طریق متلها و سخنان قصاری که نسل به نسل منتقل میشوند، به افراد القا میشود. این جملات کوتاه و به ظاهر ساده، تصویری از زن به عنوان موجودی مطیع، خانهدار و فاقد تواناییهای فکری و اجتماعی ارائه میدهند. برای تغییر این ذهنیت، باید این متلها و سخنان قصار را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. این نقد باید از منظر معرفتی انجام شود، یعنی به چالش کشیدن پیشفرضهایی که در این جملات نهفتهاند. با نقد و شالودهشکنی این جملات، میتوانیم ذهنیت پدرسالاری و مردسالاری را که بر پایهی آنها بنا شده است، مورد تردید قرار دهیم. این امر، گامی اساسی در جهت ایجاد تحول مثبت در نگرش جامعه به زنان و دختران است.
کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان (UNHCR) اعلام کرده است که ۸۰ درصد از مهاجران اخراج شده از پاکستان زنان و کودکان هستند. این سازمان با نشر گزارشی گفته است که ۱۳ درصد زنان برگشتکننده از پاکستان به افغانستان سرپرست خانواده ندارند. در گزارش آمده است که حمایت از زنان و دختران همچنان یک نگرانی اساسی در میان برگشتکنندگان است، چون آنان با خطرهای متعدد روبرو هستند. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد گفت که برگشتکنندگان با یک سناریوی اقتصادی وخیم، کمبود فرصتهای معیشتی و مشکلات روانی مواجهاند. این نهاد افزود، از آنجایی که خانوادههای مهاجر بهطور متوسط شش فرزند دارند، خطرات حمایتی برای دختران، هم در میان برگشتکنندگان و نیز در میان خانوادههای میزبان، افزایش مییابد. یافتههای سازمان ملل متحد نشان میدهد که زنان و دختران آسیبپذیرترین افراد هستند و پس از بازگشت به افغانستان تغییرات رفتاری قابل توجهی را مشاهده کردهاند. براساس این گزارش، اکثر خانوادهها در مناطق مختلف در معرض خطرات مختلفی از جمله خشونت فزیکی، آزارواذیت، تهدید، محرومیت از خدمات، حقوق محدود، تبعیض، ازدواج زودهنگام و سوءاستفاده قرار گرفتهاند. این در حالی است که هفته گذشته ائتلاف نهادهای امدادرسان در امتداد خط دیورند اعلام کرد که از ۱۵ سپتامبر سال گذشته تا ۱۸ مارچ سال روان حدود ۵۹۰ هزار پناهجوی افغان به کشور برگشتهاند.
ادم ووسورنو، یک مقام اوچا یا نهاد هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد اعلام کرده است که حکومت سرپرست حدود ۱.۴ میلیون زن و دختر نوجوان را در افغانستان از حق آموزش و تحصیل محروم کرده است. ادم ووسورنو پس از سفر چهار روزهاش به افغانستان در یک نشست خبری گفت که نگرانی جامعهی جهانی و نهادها را در این زمینه با مقامهای حکومت فعلی مطرح کرده است. او تاکید کرد: «محدودیتهای اعمالشده بر زنان امدادرسان افغان لایهای از پیچیدگی را بر روند کمکرسانی در افغانستان اضافه کرده است. همچنان حدود ۱.۴ میلیون زن و دختر نوجوان هنوز زیر ممنوعیت تحصیل هستند.» وی افزود که مقامهای حکومت فعلی میگویند که آنان برای فراهمسازی زمینه آموزش و تحصیل دختران در کشور نیاز به زمان بیشتر دارند. ادم ووسورنو در نشست خبری گفت: «ما وقت نداریم. هر چه بیشتر منتظر بمانیم، میلیونها کودک بیشتر تحت تأثیر قرار خواهند گرفت و تأثیر بیشتری بر جامعه خواهد گذاشت.» او علاوه کرد که نهادهای کمکرسان در زمینه کمکرسانی از طریق زنان و دختران در افغانستان با محدودیتهای روبرو هستند. خانم ووسورنو از حکومت سرپرست خواسته است که تا محدودیتهای آموزشی و کاری علیه زنان و دختران در کشور را لغو کند. براساس معلومات این نهاد، در حال حاضر بیش از ۱۵ میلیون تن در افغانستان با سطوح بالایی ناامنی غذایی مواجه هستند و سیلابهای اخیر مرگبار در شمال کشور به این چالش افزوده است. حکومت سرپرست پس از تسلط بر افغانستان، در گام نخست دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب ممنوع و سپس دروازه دانشگاهها را نیز به روی زنان و دختران بسته کردهاند.
سیما سمر، نخستین رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان مدال «رییس» را از دانشگاه تافتس ایالات متحدهی آمریکا به دلیل فعالیتهایش در عرصهی حقوق بشر و ترویج آموزش بهدست آورد. رییس دانشگاه تافتش، در مراسم فراغت دانشجویان این دانشگاه گفت که بالاترین جایزه خود، «مدال رییس»، را به خانم سیما سمر به دلیل تلاشهای بیوقفهی او برای بهبود حقوق بشر به وی اهدا میکند. وی از فعالیتهای سیما سمر ستایش کرده و تاکید کرد که دفاع بیوقفه و تلاشهای خستگیناپذیرش برای ترویج حقوق زنان و بهبود وضعیت اجتماعی و سیاسی آنان، برای او تحسین بینالمللی به ارمغان آورده است. رییس این دانشگاه افزود که تعهد داکتر خانم سمر به آموزش و توانمندسازی زنان و دختران هیچ حد و مرزی نمیشناسد. سیما سمر نیز یکی از سخنرانان اصلی این نشست بود. او با یادآوری از دورهی دانشجویی و آموزشی خودش گفت که بهدلیل بیثباتی سیاسی و تهاجم اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان، نتوانسته که مدرک دیپلوم خودش را از دانشگاه کابل دریافت کند. او در این مراسم به محدودیتهای حکومت فعلی بر زنان و دختران نیز اشاره کرده و گفته است که حکومت بار دیگر آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را ممنوع کرده و تطبیق سیاستهای زنان و دختران را بار دیگر از زندگی عمومی حذف کرده است. خانم سمر گفت: «خوشحالم که با شما بودهام و دستیابی شما به هدفها و رویاهایتان در فلچر را مشاهده کردم. شما بسیار خوششانس هستید که به این دانشگاه معتبر دسترسی دارید و توانایی بهرهبرداری از آزادی و حقوق خود را دارید. متأسفانه، کشورم بار دیگر به دست حکومت فعلی، افتاده است که تبعیض جنسیتی را اجرا میکند، جایی که زنان و دختران رسماً از آموزش بالاتر از صنف ششم ممنوع شدهاند و به طور کامل از زندگی عمومی کنار گذاشته شدهاند.» وی در این مراسم گفت که تبعیض بر اساس جنسیت، ریشه اصلی درگیریهای خشونتآمیز است. جهانی با صلح، امنیت و توسعهی پایدار بدون حقوق بشر ممکن نخواهد بود و هیچکدام از اینها بدون مشارکت کامل زنان امکانپذیر نیست. سیما سمر در این مراسم از دانشجویان خواست که حقوق بشر و برابری را در مرکز کار و زندگی روزمره شان قرار دهند. خانم سمر، سیاستمدار، پزشک و فعال حقوق بشر نخستین وزیر امور زنان افغانستان بود. وی، از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۸ در سمت رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان فعالیت کرد. او، در ۲۸ جدی ۱۳۹۷ بهعنوان عضو بورد عالی مشورتی دبیرکل سازمان ملل متحد در امور میانجیگری صلح تعیین شد.

یک فیلمساز شناخته شده افغانستان، جایزه جهانی «بنیاد اکثریت فمینیستی» را در ایالات متحده آمریکا دریافت کرد. صحرا مانی بهخاطر به تصویرکشیدن مقاومت زنان و دختران افغانستان در برابر حکومت فعلی در فیلم مستند «نان و گلهای سرخ» مستحق این جایزه شناخته شده است. بنیاد اکثریت فمینیستی با نشر اعلامیهای گفته است که هفته گذشته میزبان شانزدهمین مراسم سالانه جوایز حقوق زنان در لس آنجلس آمریکا بود. در اعلامیه آمده است که در این مراسم، جایزه مِویس لنو برای حقوق جهانی زنان به صحرا مانی و تیم مستند «نان و گلهای سرخ» اهدا شد. این جایزه توسط جی لنو، مجری سرشناس سابق تلویزیون در آمریکا و همسرش مِویس لنو، عضو هیأت مدیره بنیاد، و دکتر سیما سمر، رییس سابق کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان به صحرا مانی اهدا شد. خانم مانی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که با مستند «نان و گلهای سرخ»، هدفم این بود که مبارزه زنان کشورم را برای نسل بعدی انتقال دهم. او ابراز امیدواری کرد که بتواند صدای زنان افغانستان را منعکس کند و بخشی از تغییر در این کشور باشد. باید گفت که مستند «نان و گلهای سرخ» نگاهی است از درون به مقاومت زنان افغانستان در برابر حکومت فعلی در کابل. این فیلم داستان سه زن افغان را روایت میکند و نشان میدهد چگونه زندگیشان پس از تصرف حکومت فعلیتغییر کرده و چگونه با شجاعت در مقابل «آپارتاید جنسیتی» ایستادگی میکنند. نان و گلهای سرخ در سال ۱۴۰۲ در هفتاد و ششمین دوره جشنواره بینالمللی کن نمایش ویژه داشت. در کنار خانم مانی، کارولین مالونی، نماینده سابق کانگرس آمریکا و دکتر آستین دنارد، پزشک زنان مستحق جوایز بنیاد اکثریت فمینستی شناخته شدند. جایزه جهانی حقوق زنان بنیاد اکثریت فمینیستی هر ساله به تعداد محدودی از افرادی اهدا میشود که به طور چشمگیری در پیشبرد حقوق زنان و دختران و افزایش آگاهی از بیعدالتیهایی که زنان به دلیل جنسیت خود با آن مواجه هستند، کمک کردهاند.
اسحاق دار، معاون نخستوزیر و وزیر خارجه پاکستان میگوید که حکومت سرپرست افغانستان باید اصل سیاست همهشمول و رعایت حقوق تمام شهروندان و بهویژه زنان و دختران این کشور پابند باشد. وزیر خارجه پاکستان این اظهارات را در نشست شانگهای مطرح کرده و گفت که حکومت فعلی اصول پذیرفتهشده جهانی از جمله مشارکت و احترام به حقوق همه افغانها، بهویژه زنان و دختران را رعایت کند. همچنین افزون بر این، اسحاق دار در این نشست بار دیگر از حکومت فعلی خواسته است تا جلو گروههای تروریستی در افغانستان را بگیرند. وی تاکید کرد که حکومت سرپرست اقدامهای «ملموس و موثری» را برای تضمین خاک افغانستان اتخاذ و اطمینان حاصل کنند که «گروههای تروریستی» از خاک این کشور در برابر هیچ کشوری کار نمیگیرد. او در ادامه افزوده است: «گروه تماس برای افغانستان به هدف ایجاد پلتفرمی برای همکاری عملی، در سازمان شانگهای احیا شود.» همچنین پیش از این، قاسم جومارت توکایف، رییس جمهور قزاقستان، در نشستی با وزیران امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای (SCO) گفته بود که وضعیت افغانستان نیازمند توجه دقیق است. در حالی وزیر خارجه پاکستان خواهان رعایت حقوق زنان و دختران افغانستان میشود که حکومت فعلی نزدیک به سه سال گذشته، محدودیتهای شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمیتوانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.