برچسب: زنان و دختران

10 ماه قبل - 241 بازدید

با سلول سلول بدنم، درد را احساس می‌کردم، پشت پلک‌هایم، دست‌ها و پاهایم‌، حتی در مغز استخوانم، گویا درد، چون خون در رگ‌هایم جریان داشت. توان هرگونه حرکتی از من گرفته شده بود. پس از تقلا‌های بسیار، چشمانم را بی‌رمق گشودم، کمی طول کشید تا با نور عادت کنم. سفیدی سقف اتاق و حرکت‌های زنی که لباس سفید بر تن داشت، نخستین چیزهایی بودند که بعد از گشودن چشمانم، می‌دیدم. نمی‌دانستم کجا هستم و چگونه از این اتاق کاملا سفید سر درآورده‌ام. با حرکت‌های زن لباس سفید، تازه متوجه شدم که من در بیمارستان هستم و او نیز پزشک است. ذهنم هنوز خالی‌تر از آن بود که بتوانم چیزی را به خاطر بیاورم. قادر نبودم هیچ قسمتی از بدنم را حرکت بدهم. گویا جسمی سنگین روی بدن من افتاده باشد، همان‌قدر کوفته و له‌شده بودم. تلاش کردم بدانم چگونه کارم به بیمارستان کشیده شده است، لحظه‌ای بعد اما خاطرات یکی یکی در ذهنم نقش بستند و همه چیز به شکل فیلمی از مقابل چشمانم عبور کردند. اما نه فیلمی زیبا و دیدنی، بلکه صحنه‌هایی از مرگ، درد، خشونت، لت‌و‌کوب، فریاد و گریه، گویا تکه تکه کنار هم قرار گرفته بودند و برایم یادآوری می‌کردند که من هنوز زنده هستم. مگر نه اینکه می‌گویند که مرگ، همان اوج دردی‌ست که یک بشر تحمل می‌کند، پس من چگونه هر روز عمرم هزار بار مرده بودم و هنوز درد ادامه داشت. چرا پایان نمی‌یافت؟ با صدایی که به سختی می‌توانستم خودم بشنوم، از داکتر پرسیدم که چه کسی مرا بیمارستان آورده است؟ خانم داکتر در پاسخم جواب داد که شوهرت با ترسی بسیار تو را به بیمارستان آورد و خودش با عجله رفت. زیر لب با خود گفتم که باید هم برود، گناه‌کار ممکن است خود را مقصر نداند، اما از آنچه انجام داده ترس دارد. با سوال داکتر رشته‌ی افکارم پاره شد و سعی کردم بدانم او از من چه پرسیده است. خانم داکتر حالم رو پرسیده بود. اینکه چطور هستم؟ با خود گفتم چطور می‌توانم باشم؟ یک جسم که نه نای زیستن دارد و نه تقدیر مردن. سعی کردم به او پاسخ بدم. آخر او از هیچ چیزی خبر نداشت. برایش گفتم زیاد حالم خوب نیست، در واقعا تمام بدنم درد می‌کرد. خانم داکتر گفت: «حق داری رابعه جان، ضربه‌های بسیار شدیدی بر بدنت وارد شده است، بیشتر استخوان‌هایت کسر کرده، بشدت بدنت آسیب دیده، دست راستت هم شکسته. می‌توانی بگویی چطور این اتفاق افتاد؟ و چگونه به این حال رسیدی؟» آه از نهادم بلند شد. کاش داکتر هرگز این سوال را نمی‌پرسید، کاش اجازه می‌داد لحظه‌ای از دردهای بی‌پایان زندگی‌ام فاصله بگیرم تا فراموش کنم با من چه کردند، کاش پاسخ به پرسش داکتر، به راحتی سوال او نبود. راستش گریه‌، مجال حرف زدن را برایم نمی‌نداد و اشک‌هایی که تصمیم ایستادن نداشتند. قلبم را نمی‌توانستم احساس کنم، گویا سینه‌ام خالی از هر چیز بود. احساس می‌کردم به پایان خط رسیده‌ام و قرار نیست دیگر به زندگی بازگردم. خیلی وقت بود دردهایم را تنها با خودم قسمت می‌کردم، ساعت‌ها با خودم کلنجار می‌رفتم و هیچ همراز و هم‌صحبتی نبود که لحظه‌ای به آن‌ها گوش دهد. بنا، فرصت را غنیمت شمردم و شروع به تعریف از زندگی حزن‌انگیزم برای داکتر کردم: «دو‌ سال از ازدواجم می‌گذرد، شوهرم اوایل ازدواج‌مان بسیار دوستم داشت، به من توجه می‌کرد و ما زندگی خوبی داشتیم. اما با گذشت یک سال، رفته رفته رفتارش با من سرد شد تا جایی که مرا لایق خشونت و حتی لت‌وکوب دانست. مادر شوهرم (خشوام) همیشه در مورد من به شوهرم شکایت می‌کرد، تهمت‌های بسیاری علیه من درست می‌کرد و اینگونه شوهرم را علیه من می‌شوراند تا مرا لت‌وکوب کند. هیچ‌ یک از اعضای فامیل شوهرم کاری از دست‌شان برنمی‌آمد. فشار زندگی، استرس، تشویش و مهمتر لت‌وکوب‌های متعدد در نهایت کار خودش را کرد؛ من حامله بودم و فرزندم در بطنم آسیب دید و مرد. بابت این اتاق هم مرا مقصر می‌دانستند و بخاطرش بی‌شمار لت‌وکوب شدم. تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم این پیوند را به پایان برسانم. زیرا خسته شده بودم. از اینکه هر روز بدون استثنا باید لت‌وکوب می‌شدم، توهین و تحقیر می‌شدم، هر روز من همراه بود با شکل‌گیری یک خاطره‌ی بد و نه خوشحال کننده، مرا اجازه ندادند تحصیل‌ام را ادامه بدهم و به‌ آرزوهایم برسم و...» در این لحظه به داکتر نگاه کردم. به او گفتم: «دیشب وقتی موضوع جدایی را مطرح کردم، نتیجه‌اش این شد و به خودم اشاره کردم. راستش دیشب هنگام مطرح کردن طلاق، بسیار ترسیدم اما باید می‌گفتم و زمانی که به شوهرم گفتم من هنوز جوان هستم و نمی‌خواهم تمام عمر را در اسارت و مجازات بی‌دلیل، سپری کنم، هنوز سنی هم ندارم، ۲۲ ساله هستم که دو سال‌اش در شکنجه و در این خانه گذشت، شوهرم بعد شنیدن این تصمیم‌ام، یک سیلی محکم به صورتم زد و گفت: «زن بی‌حیا! طلاق را می‌خواهی چه کار؟ و با عصبانیت بسیار گفت با کی قول و قرار داری که می‌خواهی از من جدا شوی؟ برایش توضیح دادم که پای فرد دیگری در میان نیست و فقط از دست شکنجه‌های دو سال گذشته این تصمیم... نگذاشت حرفم را کامل کنم. موهایم را کشید و بر روی زمین پرتم کرد. مرا با لگد‌های پی‌هم لت‌وکوب کرد، دوباره از موهایم گرفت، بلندم کرد و با تمام توان با مشت‌های مردانه‌اش صورتم را هدف قرار داد. خون بود که از بینی و دهنم جاری می‌شد. من زن؛ نحیف و ظریف کجا و او مرد و پر قدرت کجا. التماس می‌کردم که مرا کتک نزند، اما او همچنان در حال لت‌وکوب من بود و گوشش بدهکار خواهش و التماس‌های من نبود. به کتک‌زدن من بسنده نکرد، مرا به سمت بالکن بُرد و گفت که دیگر از جدایی حرف میزنی؟ یا نه؟ برایش گفتم که دیگر نمی‌خوام عمر باقی مانده‌ام را در شکنجه و در این خانه سپری کنم و تاکید کردم که می‌خواهم خوب زندگی کنم. آن لحظه گفت: «پس می‌خواهی خوب زندگی کنی زن بی‌حیا؟ درست است. بعد از مرگت می‌توانی از دستم خلاص شوی و در ادامه‌ی حرفش، چند سیلی محکم دیگر هم حواله‌ام کرد. تلاش داشت مرا از بالای بالکن به پایین‌ پرت کند، زیاد کوشش کردم که مقاومت کنم اما در نهایت قدرت بدنی اون بیشتر بود، دستم را پیچاند، از شدت درد و شکستن استخوان دستم، دنیا مقابل چشمانم سیاه شد، بی‌حال شدم و شوهرم از این فرصت استفاده کرد و مرا از طبقه‌ی چهارم به پایین پرت کرد.» به داکتر نگاه کردم و ادامه دادم هنگامی که چشمانم را گشودم، روی تخت بیمارستان بودم. داکتر که مشخص بود از داستان زندگی من بشدت متأثر و ناراحت شده، برایم گفت: «از واقعیت زندگی تو واقعا ناراحت شدم، هیچ کسی دوست ندارد در رنج و بدبختی زندگی کند، از اینکه هم‌جنس‌های خودم را در این حالت می‌بینم، با تمام وجود ناراحت می‌شوم. حالا رابعه جان اگر فکر می‌کنی کاری از دست من ساخته است، لطفا برایم بگو.» از او تشکر کردم. می‌دانستم که از دستش کاری برنمی‌آید. او می‌توانست روی زخم‌های جسم من مرهم بگذارد اما زخم‌های درون من با هیچ دارویی، قابل درمان نبود. با خودم فکر کردم که من فقط خواستم یک زندگی آرام و بدون درد و شکنجه داشته باشم، یک زندگی آرام که حق انسانی هر آدم هست. با خود گفتم ببین! درخواست یک حق طبیعی چگونه فاجعه‌ای را به باور آورد؟ اینجا افغانستان است؛ زنان حقی ندارند، یا باید تمام عمر شکنجه را به جان بخرند یا با زنده بودن خداحافظی کنند. در اینجا، زن بودن خودش جرم حساب می‌شود. به یاد فرخنده، افتادم که چگونه مردان در کوچه پس کوچه‌های شهر کابل، او را بی‌حجاب‌اش کردند و به بدترین شکل ممکن سنگ‌سار و در نهایت او را به قتل رساندند. هیچ‌ کسی از او دفاع نکرد، فقط بی‌وقفه او را لت‌و‌کوب کردند. کجاست آن غیرت؟ آیا غیرت و مرد بودن همین است؟ آیا خداوند بزرگ به مردان قدرت بدنی بیشتری داده تا اینگونه از آن در شکنجه‌‌ی زنان استفاده کند؟ چون من هزاران زن دیگر هم در کشور هست که روزهای‌شان چون آسمان شب‌های بارانی تاریک و بی‌ستاره است، تنها نفس می‌کشند و نه زندگی. شکنجه، فریاد‌شان را خاموش کرده و بخاطر حفظ آبروی خانواده، مرگ هر روزه را به جان خریده‌اند. در افغانستان، این مردان هستند که قوانین را می‌سازند، شیوه زندگی را تعیین می‌کنند، ارزش‌های آدم‌ها را تعیین می‌کنند، زن‌ها، تنها نفس می‌کشند، اینکه چگونه؟ مهم نیست. راستش برای هیچ کسی مهم نیست. شاید اگر میزان اکسیژن مورد استفاده زن‌ها نیز دست مردان بود، آن را نیز به روی زنان می‌بستند. همانگونه که مکتب، دانشگاه، کار، حضور در اجتماع و... را بستند. نمی‌دانم به کدامین امید، مقاومت کنم؟ به امید چه نسلی؟ نسل دختران دیروز که اکنون خانه‌نشین شده‌اند یا دختران فردا که قرار هست بی‌سواد بزرگ شوند؟ کدام قانون؟ قانونی که اکنون به مرد حق خدایی داده و زن را غلامی بیش نمی‌داند؟ به چه امیدی؟ نویسنده: مژده قیومی

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 191 بازدید

رینا امیری، نماینده‌ی ویژه آمریکا در امور زنان و حقوق بشر در افغانستان گفت که زنان و دختران افغانستان با «شجاعت فوق‌العاده» از حقوق‌شان در برابر قوانین افراطی و بی‌رحمانه‌ی حکومت سرپرست دفاع می‌کنند. خانم امیری این پیام را به مناسبت هشت مارچ، روز جهانی زن در حساب کاربری ایکس خود نوشته است. نماینده‌ی ویژه آمریکا در امور حقوق بشر و زنان در افغانستان هشدار داد که اگر جهان از زنان و دختران افغان حمایت نکند، حقوق زنان در همه جا به‌خطر می‌افتد. در حالی خانم امیری از حقوق زنان و دختران افغانستان دفاع می‌کند که بیش از دو سال می‌شود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 153 بازدید

اسمریتی سینگ، مدیر منطقه‌ای عفو بین‌الملل در جنوب آسیا به مناسبت هشت مارچ، روز جهانی زن می‌گوید که حکومت سرپرست طی بیش از دو سال گذشته حقوق زنان و دختران افغانستان را به طور فزاینده‌ای نقض کرده است. اسمریتی سینگ در مطلبی که از سوی نشریه دیپلمات نشر شده گفته است که زنان مدافع حقوق بشر، فعالان و معترضان در سراسر افغانستان به‌طور معمول مورد آزار و اذیت، بازداشت خودسرانه و شکنجه قرار گرفته‌اند. وی تاکید کرد: «افغانستان در خطر تبدیل شدن به یک بحران فراموش شده است.» او افزود که مصونیت از مجازات در زمینه نقض حقوق زنان از بین برود و جامعه‌ی بین‌المللی حکومت فعلی را در قبال جنایات و نقض حقوق بشر پاسخگو بسازند. این مقام عفو بین‌الملل علاوه کرد: «جامعه‌ی جهانی باید روشن کند که هرگونه مذاکره یا گفتگو با حکومت فعلی نباید با مشروعیت بخشیدن به نقض سیستماتیک حقوق زنان و دختران اشتباه گرفته شود.» در حالی اسمریتی سینگ از حقوق زنان و دختران افغانستان دفاع می‌کند که زنان و دختران کشور از دوونیم سال گذشته به این‌سو از حقوق اساسی‌شان محروم هستند. بیش از دو سال می‌شود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 164 بازدید

باوجود سرکوب و وضع محدودیت علیه زنان و دختران در افغانستان، ریچارد بنت، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان به مناسبت هشت مارچ، روز جهانی زن گفت که به شجاعت، خلاقیت و رهبری زنان که حقوق خودشان مطالبه می‌کنند، درود می‌فرستم. آقای بنت با نشر اعلامیه‌ای بار دیگر خواستار آزادی زنان و دختران زندانی از بند حکومت فعلی شد. او تاکید کرد که در کنار زنان و دختران افغان ایستاده است. وی افزود: «در روز جهانی زن، من در کنار زنان و دختران افغانستان هستم که با سطح بی‌نظیری از تبعیض سازمانی و سیستماتیک روبرو هستند. من به شجاعت، خلاقیت و رهبری آن‌ها که حقوق خود را مطالبه می‌کنند، درود می‌فرستم.» گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان از حکومت سرپرست خواسته است که زنان مدافع حقوق بشر زندانی را آزاد کنند. آقای بنت گفت که حکومت فعلی باید به حقوق زنان از جمله آموزش، تحصیل، کار، آزادی حرکت و بیان آنان احترام بگذارد. وی تصریح کرد: «من از حکومت فعلی می‌خواهم که فوراً و بدون قیدوشرط تمام کسانی را که به دلیل دفاع از حقوق بشر به‌ویژه حقوق زنان و دختران به‌طور خودسرانه بازداشت شده‌اند، آزاد کنند.» ریچارد بنت در حالی از حقوق زنان و دختران افغانستان دفاع می‌کنند که بیش از دو سال می‌شود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 203 بازدید

روزا اوتنبایوا، رییس یوناما و نماینده‌ی ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد برای افغانستان خواستار پایان دادن به محدودیت‌ها بر حقوق زنان و دختران در افغانستان از سوی حکومت سرپرست شده است. خانم اوتنبایوا با نشر اعلامیه‌ای گفته است که در صورت ادامه‌ی محدودیت‌ها بر حقوق زنان و دختران در افغانستان، کشور به سمت انزوای بیشتر و فقر شدیدتر سوق داده خواهد شد. وی تاکید کرد: «جای اندوه است که دقیقاً برعکس آن را در افغانستان می‌‌بینیم؛ یک سرمایه‌گذاری منفی فاجعه‌بار و عمدی که صدمات شدیدی بر زنان و دختران وارد می‌کند و تنها مانع ایجاد صلح و رفاه می‌شود.» او افزود که حکومت سرپرست از زمان تسلط بر افغانستان، یک سلسله محدودیت‌‌ها را بر حقوق و آزادی‌های بسیار ابتدایی زنان و دختران از جمله منع آموزش، تحصیل، کار و آزادی رفت ‌و آمد در بیرون از خانه را  اعمال کرده است. روزا اوتنبایوا می‌گوید که در سال روان میلادی، بیش از ۱۲ میلیون زن در افغانستان به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند. باید گفت که افراد و نهادهای بین‌المللی در حالی به مناسبت روز جهانی همبستگی زنان از زنان و دختران افغانستان دفاع می‌کنند که حکومت سرپرست در بیشتر از دو سال گذشته، محدودیت‌های شدیدی بر حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی زنان و دختران وضع کرده است.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 729 بازدید

هوا نسبتا خشک بود، گرد و غباری که با پاهای ساره بلند شده بود، در هوا می‌چرخید. برخلاف چرخش‌های بازیگوش غبار در فصل بادبادک‌بازی، آسمان ابری آن روز، هوای سنگین و ظالمانه‌ای را در خود نگه داشته بود. ساره ۱۴ ساله که حالا باید مشغول کتاب‌های درسی‌اش می‌بود و معادلات ریاضی، فیزیک شاید هم آزمایش‌های مضمون کیمیا را حل می‌کرد، اما سبدی سنگینی از لباس‌های شسته شده را به سمت بازار شلوغ حمل می‌کرد، وزن رویاهای ازدست‌ رفته‌اش از لباس‌های نمدار داخل سبد، سنگین‌تر بود. بازگشت حکومت فعلی، قالیچه را از زیر پای دنیای ساره ربوده بود. مکتب از جنب و جوش دانش‌آموزان، پچ پچ دختران، هیاهوی رقابت‌های درسی ساکت شده بود و دیگر از کتاب‌های درسی که زمانی همراهان او در سفرهای اکتشافی بودند، خبری نبود. دلش برای آن زمزمه‌های درون صنفی با هم‌صنفی‌هایش تنگ شده بود، رویاهای مشترک پزشک، معلم و نویسنده شدن. دیگر از آن رویا و آرزوها خبری نبود، گویا کسی تمام آن‌ها را از روزگار ساره دزدیده بود. مثل هوای سنگین آن روز، پر از بغض بود. در بازار، او به طرز ماهرانه‌ای در میان انبوه مردم حرکت می‌کرد و چشمانش روی چهره‌های آشنا می‌چرخید. ننه عایشه، چراغ مهربانی در منظره‌ای خشن، در گوشه همیشگی خود نشسته و سخت مشغول ترمیم لباس‌ها بود. ساره زیر لب سلامی گفت، نگاه هر دو درد را فریاد می‌زد. ساره در دستان چروکیده ننه عایشه، انعکاسی از آرزوهای ازدست رفته‌اش را دید. روزها به هفته‌ها تبدیل شدند، هر کدام یک چرخه یکنواخت از کارها و یک خلاء خراشنده. ساره با داستان‌هایی که ننه عایشه در زیر ردای شب‌های پر ستاره به اشتراک می‌گذاشت، آرامش پیدا می‌کرد. قصه‌های مکاتب پنهان، زنان شجاعی که از محدودیت‌ها برای یادگیری سرپیچی می‌کردند، مانند شعله‌های کوچک در قلب ساره سوسو می‌زد و از خاموش شدن خودداری می‌کرد. یک شب، ننه عایشه، زیر درخشش ملایم نور شمع، پرده از رازی برداشت. او از یک کلاس درس مخفی که به شکل یک کارگاه کوچک گلدوزی مبدل شده بود، صحبت کرد. هرچه بود، قلب ساره را به جست و خیز وادار کرد، بذر کوچک امیدی در میان غبار شکوفا شد. روز بعد، ساره، در حالی که خود را با شال سنگینی پوشانده بود، وارد کلاس موقت شد. چشمان او با ده‌ها جفت چشم درخشان روبرو شد که هر کدام، همان آتش سرکشی را در خود داشتند. زن جوانی که زمانی دانشجوی دانشگاه بود و اکنون معلمی مخفیانه، آن‌ها را به سفری در دانش هدایت کرد و داستان‌های تاریخ، علم و ادبیات را زمزمه کرد. در آن فضای کوچک و پنهان، ساره دختری را که همیشه در اعماق وجودش نفس می‌کشید، دوباره کشف کرد. گرد و غبار بیرون، نتوانست نور درون او را کم کند. درخشش آرام صفحات کتاب و زمزمه‌های خاموش دانش، همه برایش فوق‌العاده بود، ساره می‌دانست که حاکمان فعلی ممکن است جهان بیرون را کنترل کنند، اما آن‌ها هرگز نمی‌توانند ذهن، روح و رویاهای او را بدزدند. آن‌ها نتوانستند شعله ی یادگیری را که به خوبی در درونش سوسو می زد، خاموش کنند، شعله‌ای که روزی مسیر را برای او و افراد بی‌شماری روشن خواهد کرد. درس‌ها لحظات کوتاه و دزدیده شده در زندگی دیکته شده توسط واقعیت‌های خشن بود. با این حال، آن‌ها یک راه نجات بودند، گواهی بر روح پایدار انسانی. ساره تک تک تکه‌های دانش ربوده شده را مانند گوهری گران‌ها گرامی می‌داشت، یادداشت‌هایش را در میان چین‌های شالش پنهان می‌کرد، قلبش با زبانی مخفی که فقط او و دختران دیگر می‌فهمیدند، با آرامش می‌تپید. او اکنون خوشحال بود. سفر، مملو از خطر بود. ترس همیشگی از کشف، سنگین بود، اما دختران استقامت کردند و تشنگی آن‌ها برای دانش، سپری در برابر تاریکی خفه کننده بود. آن‌ها نه تنها از معلم موقت خود، بلکه از یکدیگر یاد گرفتند، روح جمعی خود را نیرویی به قدرتمندی هر سلاح دیگری کردند. زیرا در سرپیچی آرام از یادگیری، ساره قدرتی را کشف کرد که هرگز نمی‌دانست از آن برخوردار است، قدرتی که او را بسیار فراتر از محدودیت‌های دنیایش می‌برد.  نویسنده: معصومه پارسا

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 251 بازدید

بیش از دوونیم سال است که زنان یک‌تنه در میدان‌های دادخواهی علیه حکومت فعلی حضور داشته‌اند و در جریان اعتراضات، بازداشت و زندانی شدند و مورد لت‌وکوب و شکنجه قرار گرفتند. گزارش‌هایی نیز وجود دارند که برخی از این زنان مورد خشونت و تعرض جنسی نیز قرار گرفته‌اند. باوجود این‌ها، معترضان زن پا به عقب نکشیدند. هرچند با گذشت هر روز به آمار زنان قربانی اعتراضات علیه حکومت فعلی، افزوده می‌شود؛ اما این صدا با تمام محدودیت‌ها و محرومیت‌ها هم‌چنان بلند است. ممکن تصور شود که قربانی‌هایی که تاکنون زنان در میدان مبارزه و دادخواهی داده‌اند، نتایج ملموسی در پی نداشته و هیچ یک از حقوقی که از آنان به زور گرفته شده، باز نگشته است. اما زنان معترض، کنش‌گران مدنی و فعالان حقوق بشر در صحبت با رسانه گوهرشاد گفته‌اند که اگرچه زنان در میدان مبارزه به قیمت از دست دادن جان‌شان ایستادگی کرده و بهای هنگفتی پرداخته‌اند، اما هرچند اندک، ولی نتایجی در پی داشته است. آنان می‌گویند در حالی که جهان، سازمان‌های بین‌المللی و حتی شماری از نهاد‌ها در تلاش‌اند تا به حاکمان فعلی مشروعیت بخشند و راه‌های برقراری ارتباط با آن‌ها را جست‌وجو می‌کنند، اما این دادخواهی زنان بوده که تاکنون این امر تحقق نیفتاده است. سلما مبارز، یکی از زنان معترض می‌گوید: «آفرین بر همت زنان افغانستان که با دست خالی و شکم گرسنه مقابل این گروه ایستاده‌اند، کشته شدند، لت و کوب شدند، اما به عقب برنگشتند. آن هم در برابر گروهی که به هیچ عنوان با عملکردهای انسانی آشنایی ندارد و هرگونه جنایتی را که می‌توانستند طی این مدت انجام داده‌اند.» هم‌زمان فائزه خردمند، روزنامه‌نگار بر این باور است همین‌که زنان باعث شدند تمام جهان از ماهیت غیرانسانی این گروه مطلع شود و آنان را به‌عنوان افرادی که «جنایات ضد بشری» را انجام می‌دهند، بشناسند، یعنی قطعا عملکرد زنان تاثیرگذار بوده است. او می‌افزاید: «زنان اکنون اعلامیه می‌دهند، صدای‌شان را در شبکه‌های اجتماعی بلند می‌کنند و برای احقاق حقوق‌شان مبارزه می‌کنند، تمام این‌ها از برکت همین دادخواهی‌ها میسر شده است. اگر زنان سکوت می‌کردند مطمئن باشید که اکنون این گروه به رسمیت شناخته شده بود و هیچ کسی هرگز از فعالیت‌های ضد بشری آنان مطلع نمی‌شد.» [caption id="attachment_11260" align="aligncenter" width="627"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] بن‌بست‌های سد راه اعتراضات زنان زنان در میدان مبارزات مدنی خود در بیش از دو و نیم سال اخیر، تنها بوده‌اند. آنان نه همراهی مردان را با خود داشتند و نه سازمان‌هایی که تنها ادعای همراهی را دارند و جز صدور اعلامیه و ابراز همدردی کاری انجام نداده‌اند. حقیقت این است که این دادخواهی‌ها و اعتراضاتی که از زنان داخل افغانستان قربانی بسیاری گرفت، می‌توانست به نتایج ملموس‌تری بینجامد، اما کم‌کاری‌ها، منفعت طلبی‌ها، پراکندگی اعتراض‌های داخلی و از آب گل‌آلود ماهی گرفتن‌ها از سوی شماری افراد، نمایندگان و حتی سازمان‌ها و کشور‌ها سبب شد تا این تنها زنان داخل کشور باشند که بهای شرایط پس از سقوط افغانستان را بپردازند. خانم مبارز، عدم حمایت جامعه جهانی و سازمان‌های بین‌المللی از زنان معترض را یکی از دلایلی می‌خواند که بانی تشدید شرایط فعلی و افزایش شمار قربانیان زن شده است. او می‌گوید: «سازمان ملل و دیگر سازمان‌ها بیشتر در راستای سفید نشان دادن حاکمان فعلی قدم برداشتند، در هر نشست و اجلاسی که بود به عوض زنان، مسوولان حکومت فعلی را دعوت کردند و آن‌ها را به عنوان نمایندگان افغانستان معرفی کردند.» این فعال حقوق زن تصریح می‌کند: «زنان لت‌وکوب شدند، بازداشت شدند، زندانی شدند و حتی مورد تجاوز قرار گرفتند؛ اما هیچ مرجعی، پاسخ‌گوی چنین جنایاتی نبود، هیچ کسی نبود و نیست که پرسان زنان را کنند و بگویند به کدام جرم کشته می‌شوند؟» در همین حال خانم خردمند می‌گوید که تمام واکنشی که سازمان‌های جهانی در برابر «جنایات» انجام شده این گروه از خود نشان داده‌اند، صدور اعلامیه بوده در حالی که آن‌ها می‌توانستند با رهبران حکومت فعلی نشست داشته باشند و آن‌ها را برای بازگردادن حقوق زنان، قانع سازند. این در حالی است که در نشست دوحه به رهبری سازمان ملل، به حقوق زنان افغانستان و موضوع حقوق بشر به شکل بسیار محدود و حاشیه‌ای پرداخته شد. حال آنکه می‌توانست محور اصلی این نشست باشد. مولوده توانا، فعال مدنی بر این باور است که کشورها از شرایط بحرانی‌ای که اکنون در افغانستان جریان دارد، تغذیه می‌کنند، منفعت به‌دست می‌آورند و حتی در تلاش حفظ این شرایط هستند. او می‌افزاید که از مسوولان حکومت کنونی توقع تغییر و درک دموکراسی، آزادی‌های فردی و حقوق زن نمی‌رود اما جهان چگونه می‌تواند با چشمان باز چنین «جنایات ضد بشری» را مشاهده کند و سکوت کند. تجربه‌ها نشان داده که عواملی بیرونی نمی‌توانند به تنهایی مقصر کل ماجرا باشند، همیشه این دست‌های کمکی داخلی نیز بوده که به تشدید شرایط بحرانی افغانستان نقش داشته‌اند. کاوه طاهری، روزنامه‌نگار می‌گوید اکثر زنانی که به نمایند‌گی از زنان معترض در نشست‌های بین‌المللی می‌روند، بسیار ضعیف عمل می‌کنند و بیش از آنکه از شرایط زنان داخل کشور بگویند، در پی گرفتن پروژه، شهرت، و سایر امتیازات شخصی می‌باشند. او می‌افزاید: «نمایندگان زن در نشست‌های مهم جهانی، جایی که باید چانه‌زنی‌های لازم را می‌کردند و خاموش نمی‌ماندند، اما متاسفانه یا سکوت کردند و یا هم موضوعات حاشیه‌ای را مطرح کردند و به هیچ عنوان صداقت گفتار نداشتند.» [caption id="attachment_11262" align="aligncenter" width="644"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] دورنمای اعتراضات زنان هم‌اکنون زنان افغانستان در بحرانی‌ترین شرایط به‌سر می‌برند؛ زیرا آن‌ها به‌شدت از سوی استخبارات حکومت فعلی تحت تعقیب قرار دارند و در صورت شناسایی، «فورا بازداشت، زندانی و مورد شکنجه» قرار می‌گیرند. آقای طاهری می‌گوید حکومت فعلی افغانستان تاکنون تلاش کرده تا از هرگونه ابزار دست‌داشته‌اش برای سرکوب اعتراضات داخلی استفاده کند و این کار در آینده نیز ادامه خواهد داشت. با این حال، مولوده توانا، بهبود شرایط فعلی زنان افغانستان را در گرو محدود کردن رهبران حکومت فعلی می‌داند. او به این باور است که جامعه جهانی و سایر نهادهای بین‌المللی باید تلاش کنند تا سفرهای رهبران حکومت فعلی را محدود سازند و دیگر اجازه ندهند که آنان به‌عنوان نمایند‌گان مردم افغانستان در نشست‌ها دعوت شوند و حضور یابند. او علاوه می‌کند که اعتراضات زنان نیز باید شکل منسجم‌تری را به خود گیرد و تلاش شود که زنان در قالب یک جنبش همه‌شمول و تحت یک رهبری مستقل، عمل کنند تا بتوانند از دادخواهی‌های شان نتایج مثبتی را به‌دست آورند. این در حالی است که از شروع اعتراضات تااکنون حکومت فعلی هیچ واکنشی مثبتی در برابر درخواست‌ها و فشارهای جامعه جهانی مبنی بر به‌رسمیت شناختن حقوق زنان نداشته و همواره ادعا شده که تمام اعتراضات موضوع داخلی بوده و جهان نباید به مسائل داخلی افغانستان دخالت کند. با این حال، تا زمانی‌که مذاکرات به شکل درست و اساسی، آن هم در سطح بزرگ با رهبران حکومت فعلی انجام نشود و تغییری در تصامیم حکومت نیاید، دشوار خواهد بود که وضعیت زنان افغانستان بهبود یابد. *به منظور امنیت مصاحبه شونده‌ها، اسامی برخی‌ها مستعار ذکر شده است. گزارشگر: عاطفه علیزاده

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 303 بازدید

هشتم مارچ روز جهانی زن است. از این روز در بسیاری از کشورهای جهان با شادی جشن گرفته می‌شود‌  و از دستاورد‌های زنان تقدیر می‌شود‌. به باور شماری از زنان، هشتم مارچ برای زنان و دختران افغانستانی که هر روز و هر لحظه به حاشیه رانده شده و محدودیت‌‌های تازه‌ای بر فعالیت، تحصیل و زندگی آنان وضع می‌شود، هیچ معنا و مفهومی ندارد. ثریا، دانشجوی سال سوم زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرات بود که بعد از تسلط حکومت فعلی و بسته شدن دروازه‌های دانشگاه‌ها به روی دختران، از تحصیل بازماند. او در صحبت با رسانه‌ی گوهرشاد می‌گوید که سال‌ها قبل، هشتم مارچ را بخاطر زحمات و دستاوردهای دو تن از زنان اعضای خانواده‌اش که کارمند دولت بودند، تجلیل می‌کرد؛ اما پس از تسلط حکومت فعلی بر کشور، و بیکار شدن آن دو، هیچ انگیزه و امیدی برای تجلیل از این روز باقی نمانده است. «من حالا همانند میلیون‌ها زن در سراسر افغانستان از حق و حقوق انسانی و اولیه‌ی خود محرومم. چگونه می‌توانم از این روز تجلیل کنم؟ اما با همه‌ی این مشکلات این روز برای من یک‌بار دیگر یادآوری می‌کند که برای دفاع از حق خود بجنگم و قوی‌تر از قبل بمانم.» ثریا، در ادامه می‌گوید با آن‌که حکومت فعلی هر روز قوانین محدود کننده‌ای برای زنان وضع می‌کند، اما آنان هیچ‌گاهی از خواسته‌های‌شان پا پس نمی‌کشند: «اگر ما محدودیت‌ها و قیدگیری‌های حکومت را بپذیریم به معنای این است که خودمان با دست‌های خود زندگی و آینده خود را به سمت هلاکت و نابودی کشانده‌ایم. درست است که نمی‌توانیم به خیابان رفته و دادخواهی و یا اعتراضی برپا کنیم، اما ساکت هم نمی‌نشینیم. از خانه‌های خود و با استفاده از رسانه‌های اجتماعی صدای خود را به گوش جهان می‌رسانیم تا از اوضاع جاری در افغانستان غافل نمانند.» او در پاسخ به این‌که چه پیامی به مسوولان حکومت فعلی دارد، می‌گوید: «من هیچ پیامی به مسوولان حکومت فعلی ندارم. آنان هیچ درکی از قانون، زندگی و انسانیت ندارند. ما بیش از دوسال می‌شود که برای بدست آوردن حقوق خود با آن‌ها جنگیدیم، تحقیر شدیم، شکنجه و لت‌وکوب و زندانی شدیم، ولی حالا همین حکومت هست که ما را از تعلیم، تحصیل،‌ کار و حقوق اولیه‌مان محروم ساخته. چه پیامی می‌توانم به عاملان این همه بدبختی داشته باشم؟» [caption id="attachment_11236" align="aligncenter" width="595"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] لیلا، دیگر دانشجوی بازمانده از تحصیل است. او دانشجوی حقوق و علوم سیاسی در یکی از دانشگاه‌های خصوصی در کابل بود و بعد از بسته شدن دانشگاه‌ها به روی دختران، خانه‌نشین شده است. او می‌گوید که هشتم مارچ برای او معنی تجدید عهد با اهداف و آرمان‌‌هایش را دارد. «با آنکه وضعیت روبه‌راه نیست و ما از تمامی حقوق خود محروم هستیم ولی این روز برای من یک‌بار دیگر یادآوری می‌کند که نباید دست از تلاش بردارم، نباید تسلیم شوم و سر تعظیم به فرمان‌های حکومت فعلی فرو بیاورم.» او با بیان این‌که مسوولان حکومت فعلی اگرچه به خواست‌های بانوان اعتنایی نمی‌کنند اما بازهم به آن‌ها پیامی دارد: «پیام ما و پیام تمامی زنان افغانستان واضح است: مسولان حکومت باید به حقوق اولیه‌ی ما احترام بگذارند، زنان را به عنوان عضوی از این جامعه بپذیرند، دروازه‌های مکاتب و دانشگاه‌ها را باز کنند و هرچه زودتر محدودیت‌ها را از سر راه ما بردارند.» نرگس، دانش‌آموخته زبان و ادبیات انگلیسی و آموزگار در یکی از مراکز آموزش زبان در هرات است. به باور او هشتم مارچ، روز تجلیل از دستاوردهای زنان است: «از زنان و دختران افغانستان می‌خواهم که از این روز تجلیل کنند. نه بخاطر این‌که این روز، روز جهانی زن است. بلکه از دستاوردهای شان تجلیل کنند. از این‌که در این دو سال و چند ماه، این محدودیت را تحمل کرده‌اند و با محدودیت‌ها جنگیده‌اند، ما زنان افغانستان تا زمانی‌که به حقوق خود دست پیدا نکنیم و به عنوان عضوی از این جامعه پذیرفته نشویم، تسلیم فرمان‌ها و قوانین حکومت فعلی نمی‌شویم. به باور من، تجلیل نکردن از این روز به معنای تسلیم شدن است.» نرگس، از تمامی زنان می‌خواهد که بار دیگر در این روز، هم‌صدا شوند و نگذارند صدای اعتراض زنان خاموش شود: «ما زنان افغانستان مسوولیت داریم تا نگذاریم صدای زنان معترض، زنان گیرمانده در زندان‌های ترسناک حکومت فعلی خاموش شود و جهان هم‌چنان نظاره‌گر رفتار آن‌ها با زنان باشد. بیایید در این روز بار دیگر هم‌صدا شده و این بار بلندتر و رساتر از قبل صدای‌مان را به گوش جهان برسانیم.» او با اشاره به این‌که هیچ امیدی به تغییرمسوولان حکومت کنونی نیست، خطاب به حکومتداران کنونی می‌گوید: «ما از مسوولان حکومت فعلی می‌خواهیم که هرچه زودتر محدودیت‌های وضع شده بالای زنان را بردارند، دروازه‌‌های مکاتب و دانشگاه‌ها را باز کنند، به زنان اجازه دهند که در ادارات دولتی کار کنند، به زنان حق مسافرت داده شود و هر آن چیزی که در این دو سال و چندماه اخیر از ما [زنان] گرفته اند را به ما بازگردانند.» [caption id="attachment_11235" align="aligncenter" width="560"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] زنان افغانستان در حالی به سراغ روز هشتم مارچ می‌روند که آنان از ابتدایی‌ترین حقوق‌شان محروم شده‌اند. حق آموزش ندارند، از تحصیل محروم اند، اجازه کار در ادارات دولتی و موسسات خارجی را ندارند، بدون محرم اجازه رفتن به مسافرت را ندارند، زنان با محدودیت‌های گسترده‌ای روبه‌رو هستند، حکومت فعلی با آن‌که بارها بخاطر وضع محدودیت‌ها و سرکوب صدای زنان معترض، از سوی جامعه جهانی و سایر سازمان‌های مدنی محکوم شده‌ است اما تا کنون هیچ گامی برای رفع محدودیت‌های وضع شده بر زنان، برنداشته است. گزارشگر: سینا

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 189 بازدید

روچیرا کامبوج، نماینده دایم هند در سازمان ملل متحد در نشست شورای امنیت این سازمان از حکومت فعلی در افغانستان خواست تا مبارزه با گروه‌های تروریستی، تشکیل حکومت فراگیر و رعایت حقوق زنان و دختران افغانستان را جدی بگیرد. خانم کامبوج این اظهارات را در نشست شورای امنیت سازمان ملل مطرح کرده و گفت که مبارزه با تروریسم، تشکیل حکومت فراگیر، رعایت حقوق زنان و دختران، اقلیت‌ها قومی، کودکان مبارزه با مواد مخدر و ارائه کمک‌های بشری به‌منظور بهبود وضعیت مردم در افغانستان از اولویت‌های هند می‌باشد. نماینده دایم هند در سازمان ملل متحد گفت که کشورش پس از تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، روی امنیت غذایی، فراهم‌سازی زمینه آموزش و ارسال دوا به آن کشور تمرکز کرده است. او تاکید کرد که هند در حال حاضر به یک هزار دانشجوی اهل افغانستان به‌شمول ۳۰۰ زن، زمینه آموزش آنلاین را فراهم کرده است. وی نشست نمایندگان ویژه کشورها برای افغانستان در دوحه را مهم خواند. در حالی خانم کامبوج بر رعایت حقوق زنان و تشکیل حکومت فراگیر تاکید می‌کند که  بیشتر از دو سال می‌شود که زنان و دختران افغانستان از حقوق اولیه‌ی شان، از جمله کار و آموزش محروم هستند. در این مدت، علی‌رغم تاکید جهانی بر احترام به حقوق بشر و حقوق زنان، حکومت فعلی از محدودیت‌ها و تصمیمات‌شان عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت سرپرست مدعی است که در چارچوب شریعت اسلامی، حقوق زنان و دختران افغانستان تأمین است.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 229 بازدید

همزمان با نزدیک شدن به آغاز سال تعلیمی و تحصیلی جدید در افغانستان، متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده‌ی آمریکا می‌گوید که «سالگرد غم‌انگیزی» در انتظار دختران و زنان افغانستان است. آقای میلر این اظهارات را روز (چهارشنبه، ۱۶ حوت) در یک نشست خبری مطرح کرده و در ضمن گفت که آمریکا از هر فرصتی برای اعمال فشار بر حکومت فعلی برای بازگشت دختران به مکاتب استفاده خواهد کرد. وی تاکید کرد: «ما روشن کرده‌ایم که حکومت فعلی هرگز نباید از مکتب رفتن دختران جلوگیری می‌کردند. پیش‌برد احترام به حقوق زنان و دختران افغان برای تلاش‌های ما در افغانستان حیاتی است.» او از حکومت سرپرست خواست تا «احکام تبعیض‌آمیز» خود علیه زنان و دختران افغانستان را لغو کند. در حالی سخنگوی وزارت امور خارجه‌ی آمریکا بر بازگشایی مکاتب تایید دارد که بیش از دو سال می‌شود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب