برچسب: رسانه گوهرشاد

1 ماه قبل - 87 بازدید

منابع محلی از ولایت هرات می‌گویند که فرماندهی پولیس ولایت هرات، ساختمان لیسه عالی جامی را به این فرماندهی اختصاص داده و شاگردان این مکتب را در مکاتب و لیسه‌های دیگر تقسیم کرده است. دست‌کم سه منبع با تایید این موضوع گفته‌اند که فرماندهی پولیس هرات براساس فیصله صورت گرفته، ساختمان لیسه جامی را به این فرماندهی اضافه کرده و شاگردان این لیسه در به مکتب محجوبه‌ی هروی فرستاده است. منبع تاکید کرد که شاگردان این مکتب تماماً پسران بوده و به بیش از پنج هزار می‌رسیدند. لیسه عالی جامی ولایت هرات، یکی از قدیمی‌ترین و معروف‌ترین لیسه‌های این ولایت می‌باشد که افراد نخبه، سیاست‌مدران و شخصیت‌های ملی مطرح از این مکتب فارغ شده‌اند. ساختمان این مکتب در کنار فرماندهی پولیس ولایت هرات واقع شده و در آن، هزاران دانش‌آموز پسر در سه تایم(وقت) مصروف آموزش بودند. همچنین یکی از شاگردان لیسه جامی گفت: «حکومت محلی ولایت هرات نباید ساختمان لیسه را برای فرماندهی پولیس اختصاص می‌داد، اما اکنون که اختصاص داده است، باید برای شاگردان این لیسه رسیدگی کرده و مکتب خوب و با امکانات عالی آماده کند.» این شاگرد از حکومت محلی و فرماندهی پولیس ولایت هرات خواست که برای شاگردان این لیسه بیشتر توجه و کمک کنند تا آنان بتوانند با خیال آسوده به آموزش‌هایشان ادامه داده و مصدر خدمت برای جامعه‌شان گردد. قابل ذکر است که تا اکنون مسوولان محلی در مورد اختصاص ساختمان و زمین لیسه جامی به فرماندهی پولیس این ولایت چیزی نگفته است.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 71 بازدید

«پگی ویتسون»، پژوهشگر و فضانورد آمریکایی، در میان دیگر فضانوردان آمریکایی صاحب رکورد بیشترین مدت اقامت در خارج از جو زمین است. او طی سه ماموریت، ۶۶۵ روز در فضا بوده است. پگی ویتسون (Peggy Whitson)، فضانورد ناسا که صاحب رکورد بیشترین مدت اقامت در خارج از جو زمین بین فضانوردان زن بود، شش سال قبل بازنشسته شد. پگی آنت ویتسون متولد ۱۹۶۰ در ایالت آیووا آمریکا است. این پژوهشگر و فضانورد آمریکایی در میان دیگر فضانوردان آمریکایی صاحب رکورد بیشترین مدت اقامت در خارج از جو زمین است. او طی سه ماموریت، ۶۶۵ روز در فضا بوده است. او با شکستن رکورد جف ویلیامز، دیگر فضانورد آمریکایی که ۵۳۴ روز در فضا مانده بود، بیشتر از هر فضانورد دیگری این کشور در فضا بوده است. این ایستگاه در واقع یک آزمایشگاه تحقیقاتی ۱۰۰ میلیون دلاری بود که در ارتفاع ۴۰۰ کیلومتری به دور زمین می چرخد. خانم ویتسون سابقه‌ای بسیار درخشان در ناسا دارد و تاکنون در ماموریت‌های بسیاری شرکت کرده و در ماموریت "ISS Expedition-۱۶ " فرمانده ایستگاه بین‌المللی فضایی بوده‌ است. او نخستین خانمی بود که فرمانده ایستگاه بین‌المللی فضایی بود. ویتسون همچنین ۱۰ راهپیمایی فضایی را در کارنامه کاری خود دارد. وی به عنوان محقق در سال ۱۹۸۶ به ناسا ملحق شد و در سال ۱۹۹۶ یک فضانورد شد. وی همچنان دارای دکترای رشته بیوشیمی است. او ابتدا در سال ۲۰۰۲ یک ماموریت فضایی انجام داد و در سال ۲۰۰۷ اولین زنی شد که هدایت ایستگاه فضایی را به عهده گرفت. خانم ویتسون به همراه دو فضانورد دیگر از کشورهای آمریکا و روسیه براساس برنامه ریزی قبلی در منطقه ای در مرکز قزاقستان فرود آمد. آخرین پرواز فضایی وی سال ۱۳۹۶ بود. پگی ویتسون با بازگشت به زمین، در سوم سپتامبر ۲۰۱۷ در میان فضانوردان آمریکایی صاحب رکورد بیشترین مدت اقامت در خارج از اتمسفر زمین است. مقامات ناسا در آن زمان گفتند ویتسون بالاترین استانداردهای پرواز فضایی انسان را داشته است و یک مدل برجسته در سراسر جهان شمرده می‌شود. همچنین پگی ویتسون در آن زمان در حساب کاربری ایکس (توییتر سابق) خود نوشته بود: «فضانورد ناسا بودن همیشه بزرگترین افتخار زندگی من بوده است. از تمامی همکارانم در ناسا و تمامی افرادی که طی این سال‌ها من را حمایت کرده‌اند بسیار متشکرم. از میان تمامی خاطراتم، سفر به فضا بهترین خاطره زندگی من بوده است.»

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 38 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری وزارت تحصیلات عالی حکومت سرپرست با اعطای مدارک دانشگاهی لیسانس و فوق‌لیسانس به بیش از ۲۶ هزار طلبه و عالم دینی، واکنش‌های گسترده‌ای را برانگیخته است. این وزارتخانه اعلام کرده که پس از برگزاری امتحان شش روزه «تثبیت سویه» در ۳۱ ولایت افغانستان، ۱۵ هزار نفر مدرک فوق‌لیسانس (عالمیه) و ۱۱ هزار نفر دیگر مدرک لیسانس (عالیه) دریافت خواهند کرد. این آزمون‌ها به گفته‌ی ندا محمد ندیم، سرپرست وزارت تحصیلات عالی حکومت سرپرست، برای سنجش سطح علمی علمای دینی برگزار شده‌اند. انتشار این خبر با انتقادات شدیدی روبرو شده است. مخالفان این اقدام، آن را فاقد اعتبار علمی و ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به حکومت سرپرست می‌دانند. گفتنی است که این نخستین باری نیست که دولت چنین آزمون‌هایی را برگزار کرده و مدارک دانشگاهی به افراد مرتبط با خود اعطا می‌کنند. از زمان تسلط مجدد این حکومت بر افغانستان، این رویه به طور مکرر تکرار شده و انتقادات گسترده‌ای را به دنبال داشته است. این اقدام، سؤالات جدی در مورد استانداردهای آموزشی و اعتبار مدارک صادر شده توسط وزارت تحصیلات عالی حکومت سرپرست را مطرح می‌کند و بی‌اعتمادی به سیستم آموزشی تحت کنترل این گروه را افزایش می‌دهد. چرا حکومت به فارغ‌التحصیلان مدارس دینی خود مدرک دانشگاهی می‌دهند؟ اعطای مدارک دانشگاهی به فارغ‌التحصیلان مدارس دینی تحت کنترل حکومت سرپرست، اقدامی است که تا اکنون توجیه رسمی و شفافی از سوی مقامات این حکومت ارائه نشده است. سکوت مقامات در برابر پرسش‌های عمومی پیرامون این تصمیم، شائبه‌های فراوانی را در مورد اهداف واقعی این اقدام ایجاد کرده است. انتقادهای گسترده از سوی شهروندان افغانستان به این رویکرد، نشان‌دهنده‌ی نگرانی عمیق از پیامدهای این تصمیم بر آینده‌ی کشور و سیستم اداری افغانستان است. نبود شفافیت در این مورد، اعتماد عمومی را به سیستم آموزشی و روند استخدام در ادارات دولتی به‌شدت کاهش داده و فضای بی‌اعتمادی گسترده‌ای را در جامعه ایجاد کرده است. این امر باعث تشدید نگرانی‌ها در مورد صلاحیت و توانایی افراد انتصاب شده در مناصب دولتی و کیفیت خدمات‌رسانی در بخش‌های مختلف جامعه شده است. بسیاری از شهروندان، هدف اصلی این اقدام را تلاش حکومت برای پر کردن بست‌های کلیدی در ادارات دولتی با افراد وفادار و نزدیک به خود می‌دانند. این تحلیل، با توجه به پیشینه‌ی حکومت سرپرست و رویکردهای قبلی آن‌ها در زمینه‌ی انتصابات دولتی، تا حدی قابل توجیه است. جایگزینی «افراد متخصص و ماهر» با «افرادی فاقد مهارت‌های لازم»، نگرانی از «افت کیفیت خدمات عمومی»، «فساد اداری» و «کند شدن روند توسعه‌ی کشور» را به دنبال دارد. علاوه بر این، توزیع بی‌رویه‌ی مدارک دانشگاهی به افراد فاقد دانش و تخصص واقعی، به معنای تضعیف ارزش علمی مدارک دانشگاهی و بی‌اعتبار شدن تلاش‌های دانشجویانی است که سال‌ها برای کسب مدارک خود تلاش کرده‌اند. این امر، نه تنها به نظام آموزشی لطمه می‌زند، بلکه باعث ایجاد بی‌عدالتی و ناامیدی در میان جوانان تحصیل‌کرده و جویای کار می‌شود. بدون شک، این رویکرد، به‌شدت آینده‌ی افغانستان را با چالش روبرو می‌کند. ورود افراد فاقد دانش و تخصص به سیستم اداری کشور، می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری در زمینه‌های مختلف داشته باشد و به تضعیف زیرساخت‌ها، کاهش کیفیت خدمات عمومی و افزایش فساد اداری منجر شود. علاوه بر این، وجود هزاران نفر دارای مدارک دانشگاهی اما فاقد مهارت‌های لازم، به یک چالش جدی در بازار کار تبدیل می‌شود و مانع از دسترسی افراد شایسته و متخصص به فرصت‌های شغلی خواهد شد. در مجموع، این تصمیم، نگرانی‌های جدی را در مورد آینده‌ی افغانستان و روند توسعه‌ی آن ایجاد کرده و به طور گسترده‌ای به عنوان تهدیدی برای پیشرفت و رفاه اجتماعی مردم این کشور محسوب می‌شود. نبود شفافیت و پاسخگویی مسئولان، این نگرانی‌ها را تشدید کرده و نیاز به پاسخگویی شفاف و ارائه توجیهی قانع‌کننده برای این تصمیم را بیش از پیش ضروری می‌سازد. «بی‌توجهی دولت به دانش و تخصص» تصمیم اخیر حکومت سرپرست در خصوص اعطای مدارک دانشگاهی به تعداد قابل توجهی از فارغ‌التحصیلان مدارس دینی تحت کنترل خود، فاقد هرگونه مبنای علمی و منطقی است. این تصمیم نه‌تنها اعتبار نظام آموزشی افغانستان را زیر سؤال برده، بلکه به‌شدت اصل عدالت و برابری فرصت‌ها را نقض می‌کند. انتقادات اساسی به این تصمیم، معطوف به بی‌توجهی آشکار به ارزش واقعی دانش، مهارت و تخصص است. در جامعه‌ای که سال‌هاست با کمبود شدید نیروی متخصص و ماهر دست‌وپنجه نرم می‌کند، چنین اقدامی نه‌تنها کمکی به رفع این مشکل نمی‌کند، بلکه با تضعیف جایگاه مدارک دانشگاهی و بی‌ارزش کردن تلاش‌های دانشجویان واقعی، به وخامت اوضاع می‌افزاید. این تصمیم، هم به اعتبار دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی آسیب می‌رساند و هم اعتماد عمومی به سیستم آموزشی را به‌شدت کاهش می‌دهد و به بی‌اعتمادی گسترده به نظام آموزشی حاکم دامن می‌زند. بسیاری از شهروندان، این تصمیم را اقدامی ظالمانه و ناعادلانه نسبت به دانشجویانی می‌دانند که سال‌ها در شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی و با تحمل سختی‌های فراوان، برای تحصیل و کسب مدارک دانشگاهی خود تلاش کرده‌اند. آنها با به دست آوردن این مدارک، امیدوار بودند که بتوانند به زندگی خود و جامعه‌ی خود، سهمی داشته باشند، اما این تصمیم، تمام زحمات و تلاش‌های آنها را بی‌ثمر کرده است. در این میان، نگرانی‌ها درباره‌ی آینده‌ی تحصیلات عالی در افغانستان نیز شدت یافته است. برخی معتقدند که این تصمیم، به منزله‌ی از بین رفتن هرگونه استاندارد علمی در سیستم آموزشی کشور خواهد بود و در دراز مدت، به کاهش سطح علمی و مهارت‌های تخصصی در افغانستان منجر خواهد شد. این امر می‌تواند عواقب جبران ناپذیری برای توسعه و پیشرفت کشور داشته باشد. علاوه بر این، ابهامات و پرسش‌های بسیاری در مورد چگونگی ارزیابی و تعیین صلاحیت این افراد برای دریافت مدارک دانشگاهی وجود دارد. شفاف نبودن معیارها و روش‌های انتخاب و اعطای این مدارک، به تردیدها و انتقادات دامن زده و موجب شده است که این اقدام، به عنوان یک عمل غیرقانونی و غیرعلمی قلمداد شود. همچنین، این اقدام با اصول و ضوابط علمی و آموزشی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی در تضاد است و به اعتبار این نهادها نیز لطمه وارد می‌کند. در مجموع، این تصمیم حکومت سرپرست، نگرانی‌های عمیقی را در میان مردم افغانستان درباره اعتبار سیستم آموزشی، آینده تحصیلات عالی در کشور و آینده‌ی خودشان به وجود آورده است و به عنوان اقدامی مغایر با اصول عدالت، شفافیت و استانداردهای علمی محکوم شده است.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 73 بازدید

اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد می‌گوید که برای ارائه‌ی خدمات صحی در افغانستان به ۲۷۹.۷ میلیون دالر بودجه نیاز است. اوچا امروز (سه‌شنبه، ۲۵ جدی) در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که در سال ۲۰۲۵ میلادی، تخمین زده می‌شود که ۱۴.۳ میلیون نفر در افغانستان به خدمات مراقبت‌های بهداشتی نیاز دارند. دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل متحد تاکید کرده است، پیش‌بینی می‌شود که به ۹.۳ میلیون نفر کمک شود. اوچا افزوده است که ۵۳ درصد افراد نیازمند به خدمات صحی زنان و بقیه کودکان و افراد دارای معلولیت هستند. این سازمان می‌گوید که در سال ۲۰۲۵ میلادی ۲۲.۹ میلیون نفر در افغانستان به کمک‌های بشردوستانه نیاز خواهند داشت. اوچا: امسال ۵.۸ میلیون افغان به سرپناه و کمک‌های غیرغذایی نیاز دارند تیم ۳۴ نفری از داکتران زن و مرد از ازبکستان برای ارائه خدمات صحی به بلخ رسیدند جورجیت گانیون: محدودیت‌ها روند کمک‌رسانی صحی به زنان و کودکان را متاثر می‌سازد دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل متحد در افغانستان گفته است که برای کمک‌رسانی نیاز به ۲.۲۴ میلیارد دالر بودجه است. این در حالی است که اوچا در سال ۲۰۲۴ میلادی برای کمک‌رسانی به مردم افغانستان ۳.۰۶ میلیارد دالر بودجه درخواست کرده بود؛ اما طبق آخرین گزارش‌های سازمان ملل متحد، حدود ۴۰ درصد این بودجه تأمین شده بود.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 95 بازدید

زهرا یگانه متولد شهر هرات است، هنگامی که زهرا شش‌ماه داشت، خانواده‌ی وی به دلیل جنگ‌های داخلی مجبور به مهاجرت به ایران شدند، وی با وجود محدودیت‌های رسمی و بدبینی‌های نسبتاً رایج توانست درس‌هایش را تا دوران لیسه یا همان دبیرستان در ایران پیگیری کند. زهرا یگانه به عنوان مسوول بخش زنان بنیاد آرمانشهر فعالیت کرده است و همچنان نهاد غیر دولتی خودش را تحت نام «رنگمین گمان» تاسیس کرد. این نهاد بر بنیاد فعالیت‌های رضا کارانه ایجاد شده و در بخش نسل سوم حقوق بشر یا محیط زیست فعالیت می‌کند. او هم‌چنان در هماهنگی با انتشارات بنیاد آرمانشهر کتاب‌های رایگانی را میان دانشجویان و جوانان توزیع می‌کند تا آنها را به مطالعه تشویق کند. در چند سال اخیر زهرا یگانه نخستین کتاب خودش را زیر نام « روشنایی خاکستر» منتشر کرد. این کتاب باعث توجه و بحث‌های دامنه داری راجع به موقعیت زنان در جامعه افغانستان شد. توجه و تقاضا برای این کتاب در حدی بود که چاپ دوم آن تنها چند ماه بعد از چاپ اول آن به بازار آمد و قرار است چاپ سوم آن در لندن منتشر شود و نسخه انگلیسی آن نیز در دست کار است. روشنایی خاکستر با آنکه کم و بیش روایت شخصی از تجارب فردی زهرا یگانه است، اما بطور مشخص به موقعیت زنان در جامعه افغانستان از یک منظر کاملاً  زنانه می‌پردازد. به عنوان یک زن، زهرا بسیار صریح و بی‌پرده از تجارب خود از کودکی تا بزرگسالی و از فامیل و جای که در میان آنها زندگی می‌کند تا جامعه و جای که در میان آنها کار و فعالیت دارد، در این کتاب می‌نویسد. در این کتاب او از لایه‌های مختلف خشونت، تبعیض و عصبیت مردسالارانه علیه زنان پرده بر می‌دارد تا بتواند هرچه بهتر و آشکارتر این واقعیت‌های تلخ را در ذهن مخاطبانش به نمایش بگذارد. هرچند او در ادامه ابراز می‌کند که خشونت در افغانستان یک پدیده بسیار پیچیده و چند جانبه است. به همین خاطر کتاب روشنای خاکستر مورد استقبال و تحسین خوانندگانش قرار گرفت. نظر به سخنان خانم زهرا یگانه، هدف از نوشتن کتابی به نام "روشنایی خاکستر"، "آشکار ساختن واقعی خشونت‌های اعمال شده بر زنان در جامعه پدرسالار و زن ستیز" است. کتاب "روشنایی خاکستر" با سرمایه شخصی نویسنده اقبال چاپ یافته و به قیمت نازل (۱۵۰ افغانی یا حدوداً ۲ یورو فی جلد) بفروش می‌رسد. این اثر می‌کوشد تا به دسترس حداکثر مردم، خاصتاً به مطالعه‌ی مردان افغان قرار گیرد. خانم یگانه می‌پندارد که "مردان بالاخره همانند زنان از حالت خشونت تحمیل شده بر افغانان رنج می‌برند. این داستان با ازدواج شروع شد؛ ازدواج دختر بچه‌ای ۱۳ ساله که دردهایش پایانی نداشت. آنقدر کتک خورد و درد کشید که جانش با آن اخته شد. روشنای خاکستر داستان زندگی زهرا و زندگی شمار زیادی از زنان هموطنش است. این کتاب در افغانستان خیلی زود به چاپ دوم رسید، اتفاقی کم نظیر در جامعه‌ی بسته. دختر این داستان هیچ رنجی نبود که تجربه نکرده باشد؛ از زخم زبان‌ها و کتک خوردن‌ها بگیر تا کار در کوره‌های آجرپزی و آزارهای همسرمعتاد و از دست دادن فرزند در فقر و تنهایی. شعله‌های آتش را هم تجربه کرده است، شعله‌هایی که همسرش مهیا کرد برای سوزاندن او و فرزندش. هر آنچه را که هیچ زنی نمی‌خواهد هرگز تجربه‌اش کند را او از سر گذرانده است. اینها فقط داستان زهرای قهرمان کتاب «روشنای خاکستر» نیست، بلکه بخشی است از دردهای زیسته زهرا یگانه، نویسنده ۳۲ ساله افغان که خواسته با انتشار روشنای خاکستر، به قول خودش روایت‌گر زندگی زنان در افغانستان باشد. زهرا دردها و رنج‌هایش را بسان افسانه‌ای روایت می‌کند که باور کردنش دشوار است. زهرا یگانه در گفت‌و‌گو درباره‌ی این کتاب و داستان زندگی‌اش بیشتر می‌گوید. زهرای داستان، سرگذشتش تفاوت‌های اندکی با زهرا یگانه که خودش در مورد آن می گوید؛ دارد: « شش ماهه بودم که خانواده‌ام وارد خاک ایران شدند، هر چه خوشی داشتم همان ۱۳ سال با خانواده‌ام بود. تازه ۱۳ ساله شده بودم که شوهرم دادند، خیلی زود فهمیدم شوهرم سلطان معتاد است، اما بارها از مادرم و بقیه شنیده بودم زن با همه چیز شوهرش می‌سازد. دم بر نیاوردم و هیچ‌کس نفهمید او معتاد است.» خیلی زود باردار شد: «ماه آخر بارداری‌ام بود اما درد امانم نمی‌داد. سلطان هم اخلاقش خیلی بد شده بود. تا شکایت می‌کردم درد دارم، شروع می‌کرد به سر و صدا؛ به من چه که درد داری؟ دردهایم هر روز بیشتر می‌شد تا موقع زایمان. کنارم نبود تا اجازه دهد عمل شوم. تنها و بی‌کس در مریض خانه افتاده بودم.» داکترها می‌گفتند: «افغانیه دیگه. این قدر نمی‌فهمه که باید سزارین بشه. به ما چه وقتی خودشون دلشون نمی‌سوزه.» حرف‌هایشان را می‌شنیدم و بیشتر رنج می‌کشیدم تا بالاخره گفتند: کار از این حرف‌ها گذشته باید کاری کنیم. «وقتی چشم‌هایم را باز کردم خوش شدم. مادر شوهرم کنارم بود کاش بقیه هم بودند. مادر شوهرم گفت طفل دختر است، اما مشکل دارد وقت تولد خفه شده و چون با دستگاه بیرون آمده ضربه مغزی شده، گفتند سنت کم بوده.» با این همه «نرگس» دخترم با معلولیت بالا زنده ماند. شوهر معتاد و خشن و حالا دختری با این حال و روز در اوج فقر و بی‌کسی… زهرا اما تسلیم نشد؛ شب تا صبح بافتنی ‌بافت، گل چینی درست ‌کرد، درس خواند و دیپلم‌اش را گرفت. او برای بار دوم هم باردار بود. مدام با خودش می‌گفت شاید بعد از این، زندگی بهتر شود. به همه گفته بود شوهرش مشکل خونی دارد و باید درمان شود. کم کم پول پس‌انداز می‌کرد، برای ترک دادن شوهرش. در ۱۵ سالگی فرزند دومش را به دنیا آورد. اما چندی بعد در داستانی پرغصه که خود، قصه کتاب دیگری است، نرگس را از دست داد: «برای نرگسم پول کفن و دفن هم نداشتم.» اما چه شد که سرنوشت زهرای «روشنای خاکستر» خیلی زود در افغانستان مورد توجه قرار گرفت و به چاپ دوم رسید؟ یگانه در این باره می‌گوید: «خیلی‌ها احساس می‌کردند این کتاب توانسته تصویری واقعی از زندگی زنان در کشور افغانستان ارائه دهد. دوم اینکه خیلی از حرف‌ها در مورد زنان به صورت واضح یا تابوشکنانه گفته شده. چیزی که برای خیلی‌ها جذاب بوده داستان واقعی کتاب است، کسانی که کتاب را می‌خواندند، مردها را مخاطب قرار می‌دادند که حتماً باید آن را بخوانید!». زهرا در ایران کوره‌های خشت‌پزی را هم تجربه کرد، همان‌جا که فرزند سومش را به دنیا ‌آورد. آخرین تلاش‌ها برای نجات شوهر معتاد و زندگی‌اش: «برادرشوهرم آنجا بود، کمکم کرد. روزی ۳۰۰ خشت می‌زدم. سلطان بستری بود و با همین پول خرج ترکش را می‌دادم. راضی بودم. خوبی کوره‌ها این بود که نیاز نبود، کرایه خانه بدهیم. همان جا در کوره‌ها زندگی می‌کردیم. دائم می‌گفتم نکند این همه زحمتم هدر برود و باز سلطان برود سراغ اعتیاد. در همین حال پسرم را هم به دنیا آوردم، در میان خشت و خاک.» بالاخره شوهرش ترک کرد تنها چند هفته از ترک اعتیادش می‌گذشت که باز او را سر بساط مواد‌مخدر گیرانداخت: «وقتی این صحنه را دیدم، دیوانه شدم اما سلطان عین خیالش نبود، نعره‌‌زنان به سمتم آمد و با مشت و لگد آن‌قدر بر سر و رویم کوبید که خونین‌مال شدم. داد می‌زد بگذارید این زن را بکشم. فهمیدم درست یک هفته بعد از ترک دوباره اعتیادش را شروع کرده.» زهرا اندکی بعد از این ماجرا راهی هرات شد: «به خاطر دو فرزند، جنازه‌ام را به دنبال سرنوشت می‌کشاندم با کوله باری از خاطرات تلخ.» دردها و رنج‌های زهرا در هرات هم پایانی نداشت. او آنجا هم به‌سختی کار می‌کرد و خرج زندگی را می‌داد تا روزی که سلطان قصد داشت او و فرزندانش را در خانه آتش بزند. پول می‌خواست، اما زهرا نداشت: «با وحشت از خواب بیدار شدم. همه‌ی خانه پر از دود بود. دور و بر من و مریم دخترم. محمد امین آن شب خانه مادرم مانده بود. درست دور تشک ما حلقه‌ای از لباس‌های نازک شعله می‌کشید. یک باره از جایم خیز زدم، مریم را بغل کردم و دویدم. هر دو خود را به در و پنجره می‌زدیم و جیغ می‌کشیدیم. در و پنجره هر دو آهنی بود. پشت شیشه هم حصار آهنی بود. جیغ زدم، ضجه زدم. گفتم فردا هر چه بخواهی پول می‌آورم برایت، فقط دروازه را باز کن تا من و مریم نسوزیم. داد می‌زد بسوز جای زن در جهنم است. با تمام قدرت با دسته هاونی که در خانه بود، به دروازه کوبیدم. به مریم گفتم جیغ بزن تا همسایه‌ها بیدار شوند. ساعت ۲ شب بود که به سمت خانه مادرم فرار کردیم.» زهرا همان شب تصمیم گرفت طلاق بگیرد، تابویی به نام طلاق در جامعه افغانستانی. می‌دانست همیشه داغ ننگی روی پیشانی‌اش می‌ماند. بعد از طلاق که با هزار سختی انجام شد و باعث شد برای مدتی فرزندانش را از دست بدهد، بالاخره هرات را ترک کرد و به کابل رفت. با هزار سختی‌ ادامه تحصیل داد و شغلی مناسب پیدا کرد. پس از آن او توانست با بیش از ۵ هزار زن قربانی خشونت دیدار کند، سفرهای زیادی به ولایت‌های افغانستان داشته باشد و خیلی جدی روی خشونت علیه زنان کار کند. اما او چطور توانست سرنوشت زهرای روشنای خاکستر را در جامعه‌ای که پر از تابوست منتشر کند؟ می‌گوید: «قبل از چاپ کتاب تردیدهایی بر من حاکم بود؛ نگران بودم اما نه تا آن حد که مانع چاپ کتاب شود. بر این باور بودم که باید از یک جا شروع کرد و آنچه واقعیت است و زندگی زنان را دچار مشکل کرده، بیان کرد. نباید نشست و منتظر بود تا کسی بیاید و کاری کند، کسی که خواهان تغییر است، باید از خود شروع کند. برای همین تلاش کردم واقعیت‌ها را بیان کنم اما در خیلی جاهای از کتاب مجبور بودم زمان و مکان را تغییر دهم تا به دیگران لطمه وارد نشود. اما با همه تردیدها یقین داشتم کار اشتباهی انجام نمی‌دهم. این را هم خوب می‌دانستم برای یک کار خوب، باید قربانی داد. اگر این کتاب می‌توانست زندگی شماری از زنان را در افغانستان تغییر دهد، پس من کار درستی انجام داده بودم. بعد از چاپ و نشر کتاب، به یقین رسیدم که کارم با همه ترس‌ها و تردیدهایی که وجود داشت درست و نتیجه بخش بوده. نظرات مثبت زیادی دریافت کردم. این کتاب توانست ذهنیت خواننده‌گان مرد را در مورد زنان تغییر دهد. من از این کتاب توقع معجزه نداشتم که یک باره زندگی زنان را در افغانستان تغییر دهد، همین که توانست مخاطبان زیادی جذب کند، خشنود شدم.» در قسمت‌هایی از کتاب روشنای خاکستر، خواننده از آن همه ظلمی که به زهرا می‌رود متعجب بر جای می‌ماند: «با وجود اینکه کتاب خط سیری از زندگی خودم است، ولی روایت‌گر زندگی زنان در افغانستان است. در هر بخش کتاب که نیاز دیدم نکته‌ای از زندگی زنان افغانستان دیده شود به متن افزودم. البته این نکات هم بر اساس واقعیت بوده و تجربه سال‌ها کار با زنان قربانی خشونت. هرچند باید گفت این کتاب هم تنها بخشی از زندگی و دردهای زنان را به تصویر کشیده و قادر نبوده تمام زوایای زندگی یک زن در افغاستان را منعکس کند.» در کتاب، ماجرای طلاق گرفتن زهرا در هرات خود داستانی جداگانه دارد. زهرا می‌گوید: «در سال‌هایی که من داستان را روایت می‌کنم، طلاق خیلی سخت و غیرقابل پذیرش بود و زن هرچه قدر هم زندگی سخت و غیر قابل تحملی داشت باز هم برای طلاق، او را مقصر و بد می‌دانستند. فعلاً شرایط تا حدودی بهتر شده، اما هنوز هم به‌عنوان چالشی بزرگ فراروی زنان است و هنوز هم هر زنی طلاق می‌گیرد در نظر مردم زن خوبی نیست و شرایط طلاق باز هم به نفع مردان است.» او پس از انتشار روشنای خاکستر توانست به سمبلی از رنج و امید زنان افغانستان تبدیل شود؛ سمبلی از روشنای خاکستر.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 76 بازدید

بنیاد بیل و ملیندا گیتس با همکاری قطر، امارات، عربستان سعودی و بانک توسعه اسلامی برنامه‌ای برای ریشه‌کن کردن فلج کودکان و تقویت سیستم بهداشت اولیه افغانستان راه‌اندازی می‌کند. کریس الیاس، رییس بخش توسعه جهانی بنیاد بیل و ملیندا گیتس، در مصاحبه‌ای با گلف تایمز گفته است که این برنامه با تامین مالی از طریق صندوق بازسازی افغانستان اجرا خواهد شد. در ادامه آمده است که این برنامه در اوایل سال ۲۰۲۵ میلادی راه‌اندازی خواهد شد. رییس بخش توسعه جهانی بنیاد بیل و ملیندا گیتس تاکید کرده است: «بنیاد گیتس و دولت‌های قطر، امارات و عربستان سعودی از طریق صندوق بازسازی افغانستان، بخشی از منابع مالی مورد نیاز برای حمایت از سیستم بهداشت اولیه افغانستان را تا مین خواهند کرد.» وی افزوده است: «ما ویروس پولیو را در دو کشور پاکستان و افغانستان مشاهده کرده‌ایم که تحت نظارت سازمان بهداشت جهانی، کمیته فرعی منطقه‌ای ریشه‌کنی پولیو با همکاری قطر و امارات متحده عربی اداره می‌شود.» در ادامه آمده است که این برنامه با تامین مالی از طریق صندوق بازسازی افغانستان و نظارت بانک توسعه اسلامی برنامه‌های واکسیناسیون و بهبود زیرساخت‌های بهداشتی را هدف قرار داده است. همچنین رییس بخش توسعه جهانی بنیاد گیتس و بیل در بخشی از صحبت‌هایش توضیح داد که مقام‌های بهداشتی در خاورمیانه، پاکستان و افغانستان را به انجام اقدامات لازم برای محو این بیماری تشویق می‌کنند. این مقام بلندپایه بنیاد گیتس و بیل در این مصاحبه اشاره‌ای به میزان بودجه اختصاص‌یافته برای اجرای این برنامه در افغانستان نکرده است. قابل ذکر است که پاکستان و افغانستان تنها کشورهایی هستند که ویروس فلج اطفال یا پولیو هنوز در آن‌ها ریشه‌کن نشده و همچنان از کودکان قربانی می‌گیرد. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، در سال ۲۰۲۴ میلادی، ۷۰ مورد ابتلا به فلج اطفال در پاکستان و ۲۵ مورد در افغانستان گزارش شده است که نسبت به سال ۲۰۲۳ میلادی، رشد چشم‌گیری داشته است.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 58 بازدید

ریاست امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست در دایکندی می‌گوید که محتسبان این ریاست به سلمانی‌ها در شهر نیلی، مرکز این ولایت گفته‌اند که اصلاح مو به شکل خارجی، تراشیدن ریش و کم‌کردن آن از «قبضه» خلاف شریعت اسلامی و از «منکرات بارز» است. این ریاست روز (دوشنبه، ۲۴ جدی) با نشر اعلامیه‌‌ای گفته است که محتسبان به سلمانی‌ها ابلاغ کرده‌اند که این موارد در قانون امر به معروف و نهی از منکر تصریح شده و مردم مکلف به رعایت آن هستند. ریاست امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی همچنان گفته است که محتسبانش از سالن‌های ورزشی در شهر نیلی، مرکز ولایت دایکندی نیز نظارت کردند و به ورزشکاران توصیه کردند که «عورت» خود را هنگام ورزش بپوشانند. براساس اعلامیه‌ی این ریاست، محتسبان یا نیروهای امر به معروف و نهی از منکر به ورزشکاران گفته‌اند که زانوهای آنان نیز جزء عورت است و باید آن را بپوشانند. همچنین در بخشی از اعلامیه آمده است که آنان به ورزشکاران گفته‌اند که هنگام شنیدن صدای اذان ورزش را متوقف کنند و نماز بخوانند. این در حالی است که حکومت سرپرست در راستای تطبیق قانون امر به معروف و نهی از منکر خود، پیش از این نیز در شماری از ولایت‌های کشور از سلمانی‌ها خواسته بودند که موی سر افراد را به شکل خارجی و «غیراسلامی» اصلاح نکنند. حکومت فعلی همچنان تراشیدن ریش و کم‌کردن آن را از «قبضه» منع کرده‌ است و در مواردی افراد را برسر این موضوع بازداشت و یا آزارواذیت‌ کرده‌ است.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 57 بازدید

روزا اتونبایوا، رییس یوناما و نماینده‌ی ویژه‌ی دبیرکل سازمان ملل متحد برای افغانستان می‌گوید که چالش تضمین دسترسی دختران و زنان افغانستان به آموزش یک بعدی نیست. آقای اتونبایوا در مورد چالش‌های آموزش دختران افغانستان در نشست «آموزش دختران در جوامع مسلمان» در اسلام‌آباد سخنرانی کرده و گفت که برای تضمین دسترسی به آموزش باید با همه‌ی طرف‌ها گفتگو شود. وی تاکید کرده است که فراهم‌سازی آموزش دختران نیازمند هم‌کاری و هم‌فکری همه‌ی طرف‌ها در افغانستان است. نشست دو روزه سازمان همکاری اسلامی با محوریت «آموزش دختران در جوامع اسلامی» روز شنبه با حضور بیش از ۱۵۰ شخصیت بین‌المللی اعم از وزیران، سفیران، علما و نمایندگان یونسکو، یونیسف و بانک جهانی در اسلام‌آباد برگزار شد. در این نشست سران حکومت فعلی به‌رغم دعوت از اشتراک خودداری کرد. در این نشست دبیرکل سازمان همبستگی جهان اسلام گفت که آموزش دختران در اسلام ممنوع نشده است و افزود «ما ملاحظات دینی برخی‌ها را که با استفاده از نام اسلام مانع آموزش دختران می‌شوند، رد می‌کنیم.» همچنین ملاله یوسف‌زی، برنده‌ جایزه‌ی صلح نوبل و فعال حقوق  زنان نیز در این کنفرانس از تجربیات خود در مسیر ارتقاء آموزش دختران گفت و از جامعه‌ی جهانی خواست که حمایت‌های بیشتری از این حرکت انجام دهند. محمد العیسی، دبیرکل اتحادیه‌ی جهانی مسلمانان و ریيس سازمان علمای مسلمان در این نشست گفته بود که اسلام به طور قاطع هر گونه محرومیت از آموزش زنان را چه جزئی و چه کامل در هر سن، سطح یا تخصصی، رد می‌کند. اتونبایوا در حالی بر گفتگو با همه طرف‌ها در زمینه‌ی آموزش تاکید می‌کند که حکومت سرپرست پس از تسلط بر افغانستان، دروازه‌های مکاتب بالاتر از صنف ششم و همچنین دانشگاه‌ها را به روی دختران بستند. هرچند این اقدام حکومت فعلی تا «امر ثانی» خوانده می‌شد؛ اما با گذشت سه سال، نه تنها در این رویکرد‌شان تغییر نیاوردند بلکه آن را تشدید نیز کرده است. در آخرین مورد، حکومت فعلی تحصیل دختران و زنان در نهادهای تحصیلی پزشکی را نیز منع کرده است. همچنین زنان و دختران از رفتن به پارک‌ها، حمام‌ها، آرایشگاه‌ها، سفر کردن بدون محرم، حرف زدن با صدای بلند و کار نیز منع شده است. این محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها واکنش‌های گسترده جهانی را به همراه شده است.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 109 بازدید

منابع محلی از ولایت هرات می‌گویند که نیروهای امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست در این ولایت مراسم معنوی اعتکاف زنان و مردان بهم‌زده و زنان را از شماری از مساجد بیرون کردند. دست‌کم سه منبع تایید کردند که نیروهای امر به معروف امروز (دوشنبه، ۲۴ جدی) مراسم معنوی اعتکاف در مسجد جامع صادقیه، مسجد جامع محمدیه جغاره و یک مسجد در شهرک الهمدی جبرییل را بهم‌زده و زنان و دختران از جریان مراسم بیرون کردند. منبع گفت که نیروهای امر به معروف و نهی از منکر زنان را از مراسم اعتکاف منع کرده و گفته‌اند که زنان نباید در مراسم معنوی اعتکاف در مساجد شرکت کنند. منبع در ادامه تاکید کرد که نیروهای امر به معروف با زنان و مردان رفتار خوب نداشته و آنان را با خشونت از مسجد دور کردند. همچنین یک منبع دیگر با ابراز ناامیدی گفت که نیروهای امر به معروف به زنان گفتند که جای زنان در خانه هستند و باید در خانه عبادت کنند و در مراسم‌های مساجد شرکت نکنند. منبع در ادامه افزود که حکومت اسلامی افغانستان با این عمل‌کردشان مردم را از خودشان رانده و فاصله‌ها بین دولت و ملت را بیشتر می‌کنند. منبع از حکومت فعلی خواسته است که برای زنان و مردان اجازه دهد تا به مراسم مذهبی و امورات دینی شان رسیدگی کنند. در عین حال یک منبع دیگر از حکومت سرپرست خواست که باید به نیروهای‌شان آموزش دهند تا با مردم و مخصوصا با زنان مومنه درست رفتار کنند و از رفتارهای خشونت آمیز پرهیز کنند. همچنین یک منبع دیگر گفت که مردان در دو مسجد که مراسم معنوی اعتکاف برگزار شده بودند، به رسم اعتراض مراسم را ترک کردند. منبع گفت که مردان از حکومت فعلی می‌خواهند که زنان و مردان بدون مشکل به مراسم معنوی اعتکاف بپردازند. منبع تاکید کرد که جای برگزاری مراسم زنانه و مردانه در مساجد به صورت جداگانه در نظر گرفته شده است. در حالی نیروهای امر به معروف و نهی از منکر مانع برگزاری مراسم معنوی اعتکاف می‌شوند که پیش از این نیز حکومت سرپرست در برگزاری مراسم مذهبی به ویژه مراسم عاشورا/محرم محدودیت‌های گسترده وضع کرده بود.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 180 بازدید

کتابخانه، فضایی است که فراتر از دیوارهای فیزیکی‌اش، به سمبل دانش و فرهنگ تبدیل شده است. زمانی که پا به این مکان می‌گذاریم، گویی به جهانی جدید و بی‌پایان قدم می‌زنیم. کتابخانه‌ها محل جمع‌آوری و حفاظت از افکار، ایده‌ها و تجارب انسانی هستند و هر کتاب در خود داستان‌هایی نهفته دارد که می‌تواند زندگی ما را دگرگون کند. در واقع، کتابخانه نه تنها جایی برای مطالعه و تحقیق، بلکه محلی برای تفکر، آرامش و گسترش افق‌های فکری انسان‌هاست. در کتابخانه، نظم و ترتیب، شور و شوق را در خود گنجانده است. قفسه‌های بلند و پر از کتاب، همچون درختانی سرسبز، افکاری زنده را در آغوش خود دارند. هر کتاب، مانند یک دوست قدیمی، سفری را به سوی دنیای ناشناخته‌ها دعوت می‌کند. بو و حس کاغذ کهنه و جلد چرمی کتاب‌ها، احساسات عمیق‌تری را در ما برمی‌انگیزد، گویی هر کتاب قصه‌ای از گذشته را با خود دارد که می‌خواهد آن را با ما به اشتراک بگذارد. کتابخانه به مثابه زندگی نه تنها مقدمه‌ساز دانایی و آگاهی است، بلکه دعوتی به تأمل و تعمق نیز می‌باشد. در این فضا، ما فرصتی برای درون‌نگری پیدا می‌کنیم، افکار و ایده‌های خود را بررسی کرده و با دیگران به اشتراک می‌گذاریم. ملاقات‌های دوستانه و گفت‌وگوهای ذهنی با دیگر مراجعه‌کنندگان، به غنای تجربیات زندگی‌مان اضافه می‌کند. گاهی، نشستن در یک گوشه دنج و ورق زدن کتابی، به آرامش و سکوتی عمیق می‌انجامد که دنیای شلوغ و پرهیاهوی بیرون را به فراموشی می‌سپرد. در کتابخانه، ما با زمان و مکان جدیدی روبه‌رو می‌شویم. سیر در دنیای ادبیات، فلسفه، تاریخ و علم، در واقع سیر در زندگانی‌های مختلف است. ما می‌توانیم با گذر از صفحات کتاب‌ها، با شخصیت‌های ساختگی و واقعی همدردی کنیم و از تجارب آن‌ها درس بگیریم. این پروسه، مانند تجربه‌کردن یک زندگی جدید است، بدون نیاز به رفتن به مکان‌های دور یا مواجهه با خطرات زندگی واقعی. ما در کتابخانه زندگی دیگران را می‌خوانیم و داستان‌های عاشقانه، ماجراجویانه، تراژیک و کمدی را از نو تجربه می‌کنیم. علاوه بر این، کتابخانه‌ها به مثابه مراکزی برای یادگیری و رشد اجتماعی عمل می‌کنند. با برگزاری کلاس‌ها، کارگاه‌ها و رویدادهای فرهنگی، به ترویج آگاهی و دانایی در جامعه کمک می‌کنند. این فعالیت‌ها موجب می‌شوند تا افراد از هر قشری به سادگی به دانش و اطلاعات دسترسی پیدا کنند و از این طریق تبادل فرهنگی و هنری میان افراد مختلف شکل بگیرد. همچنین، کتابخانه‌ها به عنوان ملزومات اجتماعی، فضای امنی برای جستجوی هویت و اعتقادات فردی فراهم می‌کنند. جوانان و نوجوانان می‌توانند در این فضا، خود را کشف کنند و به تفکر درباره‌ی ارزش‌ها و باورهای خود بپردازند. این نوع یادگیری غیررسمی، به درک بهتر از خود و دیگران کمک می‌کند و ایجاد حس همبستگی را در جامعه تقویت می‌کند. کتابخانه به مثابه زندگی، نمادی از پیوستگی انسان‌ها با هم و با دنیای اطراف است. در دورانی که فناوری و دنیای دیجیتال به اوج خود رسیده است، کتابخانه‌ها همچنان به عنوان نقاط مرجع برای یادگیری و آموختن باقی مانده‌اند. آن‌ها یادآور می‌شوند که دانش و فرهنگ هرگز تحت تأثیر زمان و مکان قرار نمی‌گیرد و همیشه باید در دسترس باشد. با رفتن به کتابخانه، ما نه تنها کتابی را ورق می‌زنیم، بلکه در واقع به دنیای زندگی‌ها و داستان‌های دیگران سفر می‌کنیم و خود را در این دنیای بی‌پایان غوطه‌ور می‌سازیم. غرق‌شدن در دنیای کتاب‌ها یکی از مجذوب‌کننده‌ترین و تأثیرگذارترین فعالیت‌هایی است که می‌توانیم در زندگی خود انجام دهیم. در واقع، کتاب‌ها دروازه‌ای به دنیای وسیع تجربه و دانش انسانی هستند. وقتی که به مطالعه کتاب می‌پردازیم، تنها به یک متن نگاه نمی‌کنیم؛ بلکه به عمق تفکرات، احساسات و تجربیات نویسنده‌ای سفر می‌کنیم که ممکن است قرن‌ها پیش زندگی کرده باشد. این آموختن از تجربیات دیگران، هم به ما بینش جدیدی می‌دهد و هم می‌تواند به ما در حل مشکلات و چالش‌های زندگی کمک کند. کتاب‌ها به عنوان معلمان خاموشی عمل می‌کنند که بدون هیچ قضاوتی، درسی را به ما می‌آموزند. هرکتاب دارای داستان و درس‌هایی است که می‌تواند تفکرمان را تحت تأثیر قرار دهد. در حقیقت، هر بار که کتابی جدید را باز می‌کنیم، به یک ماجراجویی فکری وارد می‌شویم. از رمان‌های تأثیرگذار تا کتاب‌های علمی و تاریخی، هر کدام به نحوی ما را با دنیای جدیدی آشنا می‌کند و افق‌های دانش ما را گسترش می‌دهد. یکی از بزرگ‌ترین مزایای کتاب خواندن، توانایی درک عمیق‌تری از انسان‌ها و جامعه است. با مطالعه زندگی‌نامه‌ها، داستان‌های شخصی و رمان‌ها، ما می‌توانیم به احساسات و چالش‌هایی که دیگران در زندگی خود با آن روبرو شده‌اند، پی ببریم. این همدلی و درک، به ما کمک می‌کند تا ارتباطات بهتری با دیگران برقرار کنیم و در مورد زندگی و تجربیات خودمان نیز فکر کنیم. علاوه بر این، کتاب‌ها به ما ابزارهایی می‌دهند تا با چالش‌های روزمره مواجه شویم. بسیاری از نویسندگان با پرداختن به مسائل اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی، به ما نشان می‌دهند که چگونه می‌توان با مشکلات رو به رو شد. این تجربیات و آموزه‌ها معمولا در لحظات بحرانی زندگی می‌توانند به عنوان راهنما عمل کنند. به عنوان مثال، کسی که در یک کتاب درباره‌ی شجاعت و استقامت می‌خواند، ممکن است در مواجهه با یک بحران واقعی از آن درس‌ها الهام بگیرد و راه حل‌های جدیدی بیابد. همچنین، مطالعه می‌تواند به ما در توسعه مهارت‌های تفکری کمک کند. هنگامی که در یک داستان غرق می‌شویم، ناچار به تحلیل و بررسی رفتار شخصیت‌ها و تصمیمات آنها هستیم. این عملکرد ذهنی نه تنها به تقویت قدرت استدلال ما کمک می‌کند، بلکه ما را قادر می‌سازد تا مهارت‌های خلاقیت و تفکر انتقادی را نیز پرورش دهیم. در نهایت، دنیای کتاب‌ها به ما این امکان را می‌دهد که در سفر زندگی‌مان بهتر تصمیم بگیریم و از تجربیات دیگران بهره‌مند شویم. غرق شدن در کتاب‌ها نه تنها یک سرگرمی دلپذیر است، بلکه راهی برای یادگیری، رشد شخصی و ایجاد ارتباط عمیق‌تر با دنیا است. به همین دلیل، مطالعه و کتاب‌خوانی باید به عنوان یک اولویت در زندگی هر فرد قرار گیرد. نویسنده: محمدرضا رامز

ادامه مطلب