برچسب: افغانستان

6 ماه قبل - 129 بازدید

در اثر کشته‌شدن یک مأمور پولیس و زخمی‌شدن شش نفر در حمله‌ی مهاجم اهل افغانستان در شهر مانهایم آلمان، وزیر داخله‌ی این کشور به تازگی اعلام کرده است که در حال بررسی اخراج آن عده از شهروندان افغانستان است که برای امنیت آلمان تهدید محسوب می‌شوند. خانم فایزر این اظهارات را در یک نشست خبری مطرح کرده است و گفت: «برای من واضح است. افرادی که تهدید بالقوه برای امنیت آلمان محسوب می‌شوند باید به سرعت اخراج شوند، زیرا این شامل فرستادن افراد به افغانستان و سوریه نیز می‌شود.» وزیر داخله‌ی آلمان تاکید کرد که منافع امنیتی کشورش به‌طور واضح از منافع افرادی که تحت تأثیر این سیاست قرار می‌گیرند، مهم‌تر است. این در حالی است که روز جمعه هفته‌ی گذشته، یک مرد مهاجم به تجمع منتقدان اسلام به‌نام «پاکس یوروپ» حمله کرده بود. در این حمله هفت نفر از جمله یک مأمور پولیس زخمی شدند، اما این مأمور از شدت جراحات در شفاخانه جان باخت. مهاجم یک جوان ۲۵ ساله است که در ولایت هرات-افغانستان متولد شده است. او از ۱۵ سالگی در آلمان زندگی می‌کند. این فرد متأهل و دارای دو فرزند است و در شهر هِپنهایم در ایالت هسن زندگی می‌کند. در پی این حمله برخی از مقام‌های آلمان خواستار اخراج مهاجران شدند. همچنین روزنامه بیلد آلمان نوشته است که حزب سوسیال دموکرات آلمان و چند حزب دیگر می‌خواهند جنایتکاران خارجی مانند سلیمان عطایی، مهاجم چاقو به‌دست و افراد خطرناک را به کشورهای‌شان بازگردانند، حتا اگر این کشورها کشورهای امنی نباشند.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 150 بازدید

مارتین گریفیتس، معاون دبیر کل سازمان متحد در امور بشردوستانه و هماهنگ‌کننده کمک‌های اضطراری برای افغانستان می‌گوید که حکومت سرپرست بر تعهدات‌شان در زمینه تامین حقوق بشر عمل نکرده‌اند و جامعه‌ی جهانی دیگر امیدی از این حکومت ندارد. آقای گریفیتس این اظهارات را در افتتاحیه‌ای نشست توجیهی شورای امنیت مطرح کرده و گفت که حکومت فعلی پس از تسلط دوباره بر افغانستان، تعهداتی را در مورد تامین حقوق بشر، به‌ویژه حقوق زنان به جامعه‌ی جهانی سپرده بودند. به گفته‌ی وی، حکومت فعلی به این تعهدشان عمل نکرده و جامعه‌ی جهانی دیگر امیدی به این حکومت ندارد. معاون دبیر کل سازمان ملل تاکید کرد: «من از طرف دبیر کل به کابل رفتم تا با حاکمان فعلی صحبت کنم. یک عمر در افغانستان به این صورت کار کرده بودم. ما در آن زمان امیدهایی داشتیم، در واقع تعهدات کتبی داشتیم که چگونه می‌توانیم با حکومت فعلی پیش برویم. این امیدها از بین رفته است.» او افزود که حکومت فعلی طی بیش از دو سال گذشته یکی پس از دیگر احکامی را علیه زنان و دختران در افغانستان صادر کرده است. وی که ماموریتش در اخیر ماه جاری میلادی به پایان می‌رسد، گفت که جامعه‌ی جهانی به نمایند‌گی از مردم افغانستان روی مسایلی زیادی با حکومت فعلی به توافق نرسیده است. این در حالی است که حکومت سرپرست پس از تسلط دوباره‌شان بر افغانستان، ده‌ها حکم «تبعیض‌آمیز» را علیه زنان و دختران در کشور صادر کرده است. حکومت سرپرست در کنار محرومیت زنان و دختران از آموزش، آنان را از کار در نهادهای داخلی و بین‌المللی نیز منع کرده است. به‌رغم نگرانی جامعه‌ی جهانی مبنی بر نقض حقوق بشر، به‌ویژه حقوق زنان از سوی حکومت فعلی در افغانستان، اما این حکومت مدعی تامین حقوق زنان در کشور است.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 153 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری افغانستان دارای تاریخچه طولانی هنجارها و آداب و رسوم مردسالارانه و پدرسالارانه است که چالش‌های مهمی را برای پیشبرد حقوق زنان و به رسمیت شناختن کمک‌های‌شان به جامعه ایجاد کرده است. علی‌رغم پیشرفت‌های صورت گرفته در دهه‌های اخیر، موانع اجتماعی متعدد همچنان مانع تلاش‌ها برای تکریم زنان در افغانستان می‌شود. در شماره‌های پیشین این مقاله موانع فرهنگی تکریم زنان در افغانستان را نام گرفتیم. اگر چه تمام آن موانع فرهنگی در جامعه افغانستان ریشه دوانده است و به‌نوعی موانع اجتماعی افغانستان نیز گفته می‌شود. امّا ما در این شماره چند چالش بزرگ دیگری را پی می‌گیریم که در اجتماع افغانستان دیده می‌شود. چالش‌های اجتماعی تکریم زنان در افغانستان ۱. ترس از واکنش و انگ اجتماعی: اکثر زنان افغان به‌مانند مردان ظهور اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ندارند و عدّه‌ا‌ی از آنان حتی کوچکترین تلاش و تقلا در راستای احقاق حقوق‌شان نمی‌کنند. با این وجود، زنانی هستند که حاضر اند تمام قدرت و توان خود را در راه ایجاد جامعه عادلانه صرف کنند. امّا بسیاری از این زنان که هنجارهای سنتی جنسیتی را به چالش می‌کشند یا خواهان برابری و احترام بیشتر برای زنان در جامعه هستند که اغلب با طیف وسیعی از واکنش‌های منفی و انگ‌زنی از سوی بخش‌های محافظه‌کار جامعه روبرو می‌شوند. این واکنش‌ها می‌توانند شامل موارد زیر باشند: آزار و اذیت کلامی: زنان فعال فرهنگی ممکن است مورد توهین، تمسخر، و تهدید کلامی قرار بگیرند، به ویژه در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی. این آزار و اذیت می‌تواند شامل اهانت‌های جنسی، تهمت، و تلاش برای بی‌اعتبار کردن دستاوردها و نظرات آن‌ها باشد. ارعاب: زنان ممکن است با ارعاب و تهدید به خشونت فیزیکی برای ساکت کردن و منصرف کردن آن‌ها از بیان نظرات و پیگیری اهداف‌شان روبرو شوند. این ارعاب می‌تواند شامل تعقیب و گریز، آزار و اذیت مجازی، و تهدید به آسیب رساندن به خودشان یا عزیزان‌شان باشد. خشونت فیزیکی: در موارد شدید، زنانی که از هنجارهای سنتی تبعیت نمی‌کنند یا خواهان برابری هستند، ممکن است قربانی خشونت فیزیکی شوند. این خشونت می‌تواند شامل حمله فیزیکی، آزار جنسی، و حتی قتل باشد. طرد اجتماعی: زنانی که مصرّ رسیدن به آرمان بلند فرهنگی خود هستند و به هیچ وجه حاضر نیستند از فعالیت‌های مؤثر فرهنگی خود دست بکشند، ممکن است از سوی خانواده، دوستان و جامعه خود طرد شوند، زیرا انتخاب‌های آن‌ها با هنجارهای سنتی جامعه افغانستان مطابقت ندارد. این طرد اجتماعی می‌تواند منجر به احساس تنهایی، انزوا و افسردگی شود. تمام این واکنش‌های منفی و انگ‌زنی می‌توانند تأثیر مخربی بر زندگی زنان داشته باشند. ترس از آزار و اذیت، ارعاب و خشونت می‌تواند زنان را از بیان آزادانه نظرات خود، دنبال کردن علایق خود، فعالیت‌های خوب فرهنگی و مشارکت کامل در جامعه باز دارد. این امر همچنین می‌تواند به اضطراب، افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان منجر شود و این افراد را به‌سوی نابودی سوق دهد. بنابر این، واکنش منفی و مخرّب اجتماع به تعبیر دیگر انگ اجتماعی که متوجه زنان فعال فرهنگی-اجتماعی هستند، نه تنها فعالیت‌های حقوقی آنان را متوقف می‌کند، بلکه احتمال آن است زندگی آنان را به نابودی بکشاند. مهم است به یاد داشته باشیم که این واکنش‌ها نماینده کل جامعه افغانستان نیست. افراد و گروه‌های زیادی وجود دارند که از زنانی که به دنبال برابری و احترام هستند حمایت می‌کنند. با وجود چالش‌ها، زنان همچنان به مبارزه برای حقوق خود و ایجاد جامعه‌ای عادلانه‌تر و برابرتر ادامه می‌دهند. مبارزه با ترس از واکنش و انگ به تلاش‌های مداوم برای افزایش آگاهی، آموزش و ترویج برابری و احترام برای همه افراد، صرف نظر از جنسیت آن‌ها، نیاز دارد. با ایجاد فضایی امن و حمایتی برای زنان که از هنجارهای سنتی تبعیت نمی‌کنند یا خواهان برابری هستند، می‌توانیم به آن‌ها کمک کنیم تا صدای خود را به گوش برسانند و به پتانسیل کامل خود در جامعه دست یابند. ۲. نبود الگوی مناسب یکی از چالش‌های اساسی زنان افغانستان در مسیر توانمندسازی و پیشرفت، سپس تحقق کرامت ایشان در جامعه افغانستان، فقدان الگوهای مناسب و تاثیرگذار است. کمبود زنانی که بتوانند در عرصه‌های مختلف به عنوان الگوی شایسته و الهام‌بخش برای نسل‌های جوان عمل کنند، مانعی بر سر راه باور به توانایی‌ها و دستاوردهای زنان افغان ایجاد می‌کند. در جامعه‌ای که زنان حضور پررنگی در عرصه‌های عمومی ندارند و یا دستاوردهای‌شان به درستی بازتاب داده نمی‌شود، این تصور غلط القا می‌شود که مشارکت و تلاش زنان ارزشمند یا قابل توجه نیست. این امر نه تنها انگیزه و امید زنان جوان را برای تلاش و پیشرفت کاهش می‌دهد، بلکه مسیر رسیدن به جامعه‌ای که در آن کرامت و ارزش زنان به طور کامل مورد احترام قرار گیرد را نیز دشوارتر می‌کند. راهکارهای ذیل برای مقابله با این چالش پیشنهاد می‌شود: شناسایی و برجسته‌سازی زنان موفق: اینطور نیست که زن موفق و شایسته‌ای که بتواند الگوی دیگر زنان افغان باشد، وجود نداشته باشد. بدون شک، در افغانستان زنانی هستند که در زمینه‌های مختلف مانند علم، ورزش، هنر،  کارآفرینی و فعالیت‌های اجتماعی موفقیت‌های چشمگیری کسب کرده‌اند.  شناسایی و معرفی و بولدسازی این زنان به عنوان زنان موفق و الگو می‌تواند از سویی باعث ایجاد انگیزه و امید در زنان جوان و از سوی دیگر تحقق کرامت زنان در جامعه افغانستان شود. حمایت از حضور زنان در رسانه‌ها: ارائه تصویری مثبت و واقعی از زنان در رسانه‌ها و انعکاس دستاورها و موفقیت‌های آنان می‌تواند به تغییر نگرش‌ها و ایجاد باور به توانایی‌های زنان کمک کند. ایجاد برنامه‌های آموزشی و حمایتی: ارائه برنامه‌های آموزشی و حمایتی برای زنان تا مهارت‌ها و توانایی‌های خود را ارتقا دهند و در مسیر موفقیت گام بردارند، می‌تواند به توانمندسازی آنان و ایجاد جامعه‌ای عادلانه‌تر کمک کند.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 189 بازدید

صفحه‌ی نشراتی کارزار تطبیق واکسن پولیو یا فلج کودکان موسوم به «افغانستان عاری از پولیو» در تازه‌ترین مورد اعلام کرده است که کارزار تطبیق واکسن فردا (دوشنبه، ۱۴ جوزا) در تمام ولایت‌ها آغاز می‌شود. این صفحه با نشر پیامی امروز (یک‌شنبه، ۱۳ جوزا) در حساب کاربری ایکس خود این مطلب را نشر کرده است. صفحه‌ی نشراتی کارزار تطبیق واکسن پولیو مشخص نکرده است که کارزار تطبیق واکسن برای چند روز ادامه دارد و چند میلیون کودک واکسن دریافت خواهد کرد. هرچند مقامات حکومت سرپرست ادعا دارند که بیماری پولیو در افغانستان محو شده است، اما سازمان صحی جهان دست‌کم دو مورد مثبت پولیو را در جریان سال جاری میلادی در ولایت‌های کنر و نورستان گزارش کرده است. در سال گذشته‌ی میلادی شش مورد مثبت بیماری فلج کودکان در افغانستان ثبت شده بود که همه در ولایت ننگرهار است. موارد محیطی این ویروس در برخی از ولایت‌های دیگر، از جمله زابل نیز شناسایی شده است. باید گفت که در حال حاضر افغانستان و پاکستان تنها کشورهای جهان اند که بیماری فلج کودکان در آن‌ها به صفر نرسیده است. این در حالی است که در گذشته در افغانستان، نیروهای حکومت فعلی در روستاها مانع تطبیق واکسن می‌شدند. پس از حاکمیت حکومت فعلی بر افغانستان هم تهدیدات علیه کارکنان صحی بخش پولیو ادامه داشته است و در حملاتی چندین کارمند کشته شده‌اند.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 165 بازدید

نمایندگی دائمی امارات متحده‌ی عربی در سازمان ملل، از دیدارش با رینا امیری، نماینده‌ ویژه‌ی آمریکا در امور زنان افغانستان، در مورد سومین نشست دوحه و اهمیت آموزش دختران در افغانستان خبر داده است. این نمایندگی امروز (پنج‌شنبه ۱۰ جوزا) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود از ممنوعیت‌ آموزش دختران در افغانستان ابراز نگرانی کرده و گفت ک این گفتگو بر سومين نشست آتی دوحه و محدودیت‌های روزافزون حکومت سرپرست بالای زنان و دختران افغانستان متمرکز بوده است. در ادامه آمده است که ممنوعیت آموزش دختران تحت حاکمیت حکومت سرپرست، نگرانی مشترک او با نماینده‌ ویژه‌ی آمریکا در امور زنان افغانستان است. نمایندگی امارات در سازمان ملل گفت: «علاوه‌بر گفتگو درباره‌ی سومین نشست آتی دوحه، که قرار است ماه آینده با حضور فرستادگان ویژه برگزار شود، ما درباره‌ی نگرانی‌های مشترک در مورد وضعیت زنان و دختران افغانستانی، و اهمیت تضمین دسترسی آنان به آموزش صحبت کردیم.» باید گفت که قرار است سومین نشست دوحه به میزبانی سازمان ملل متحد به تاریخ ۳۰ جون و اول جولای (۱۰ و ۱۱ سرطان) با حضور نمایندگان ویژه‌ی کشورها برای افغانستان برگزار شود. در حالی این نگرانی‌ها از وضعیت افغانستان به‌ویژه‌ آموزش دختران از سوی کشورهای جهان مطرح می‌شود که نزدیک به سه سال می‌شود، حکومت فعلی زنان و دختران را از حقوق اولیه شان از جمله حق آموزش، کار، سفر و تفریح و مشارکت‌های سیاسی محروم ساخته است.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 136 بازدید

بخش زنان سازمان ملل متحد اعلام کرده است که آلیسون داویدیان، نماینده این نهاد برای افغانستان، با شماری از بازرگانان و روزنامه‌نگاران زن در شهر جلال‌آباد، مرکز ولایت ننگرهار دیدار کرده و بر حمایت از زنان بازرگان تاکید کرده است. بخش زنان ملل متحد با نشر خبرنامه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این زنان خواستار حمایت از فعالیت‌‌های‌شان شدند. در خبرنامه آمده است که بازرگانان زن از این سازمان خواستند که از کسب‌وکارهای تحت رهبری زنان و دسترسی بهتر آن‌ها به بازارها حمایت مالی و فنی کند. در ادامه آمده است که خانم دایویدیان همچنان با رزونامه‌نگاران در جلال‌آباد درباره راه‌های حمایت از فعالیت‌های آنها در شرایط کنونی گفتگو کرده است. این در حالی است که در بیش از دو سال گذشته، حکومت سرپرست محدودیت‌های گسترده‌ای بر اشتغال زنان وضع کرده است. همچنین حکومت سرپرست با صدور فرمان‌هایی روزنامه‌نگاران زن و رسانه‌ها را محدود کرده که این امر منجر شده تعداد زیادی از آنها از این شغل دست بکشند. در کنار آن حکومت فعلی نزدیک به سه سال گذشته، محدودیت‌های شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمی‌توانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 309 بازدید

خانم  فاطمه اختر درسال  ۱۳۴۴هجری  شمسی درشهر کهنه هرات چشم گشوده است، دوره‌ی کودکیش را در هرات و بادغیس سپری کرد. قبل از شروع مکتب تا ختم صنف چهارم  نظر به رسم  اجدادیش به مسجد خانه‌گی رفت و خواندن زبان دری و قرائت قرآن و دیگر کتب مذهبی و کتب شعر، از جمله، دیوان حافظ وهم چنان خطاطی را در آنجا فراگرفت. نخستین چیزی که تحیر او را برانگیخت، شعر بود. روزی‌که درسی از پنج کتاب را فراگرفت: این سطر، (کریما ببخشای برحال  ما) او را مجذوب  و شیفته‌ی نظم و قافیه ساخت. از همان آوان کودکی سرگرم دنیای عجیب شعر شد. چنانچه این اشتغال ذهنی را تا امروز با خود دارد و از همه‌چیز برایش بیشتر لذت‌بخش‌ است.  پس از گذراندن صنف چهارم ابتدایی به کابل کوچیدند و تا خروج از کشور درسال ۱۳۶۳هجری شمسی در شهر کابل زندگی کرد. بلند پردازی و اشتیاق در فعالیت‌های اجتماعی برایش به عنوان «زن» این زمینه را برایش میسر ساخت تا خلاقیت هنری در سن هژده سالگی در وی  جوانه زند. آغاز کار شاعری او بعد از فراغت ازدوره‌ی لیسه بود که جسته وگریخته نوشته‌هایش در نشرات آن زمان در کابل  به چاپ می‌رسید. خانم فاطمه  اختر در سال ۱۳۵۱ خورشیدی در اولین  و آخرین مسابقه‌ی دختران شایسته‌ی افغان که از طرف مجله ژوندون به ابتکار خانم شکریه رعد طرح و برگذار گردید، اشتراک کرد و دریافت که حضور در صحنه زندگی اجتماعی کاری است که جرأت و درایت  می‌خواهد. این موضوع به او نیروی  دیگری بخشید، ساحه‌ی دید وی گسترش بیشتری پیدا کرد و به کمک دوستان به آثار نویسندگان و شاعران آشنایی بیشتر حاصل نمود. یک‌نوع استقلال در ابراز خویشتن و بیان عواطف در وی  پدیدار گشت، گرچه مصروفیت‌های زندگی خصوصی مجال زیادی برایش نمی‌داد که در کار شاعری پیگیری لازم را داشته‌باشد ولی در هر زمانی‌که نوشته است، یک نوع رنج را بازگو کرده است، با گوشت و پوست خود آن را احساس نموده ‌است و بدین باورمند گردید که شعر ابزار نیرومند و درعین حال اثر بخشی است که توسط آن می‌توان در فضای بیکرانه‌ی تخیل و تفکر جولان کرد و از این راه دامنه‌ی آزادی و انسانیت انسان را گسترش بخشید. در درازای تاریخ ادبیات پارسی_دری زنان زیادی در راه سرایش شعر طبع آزموده‌اند، ولی احساس نمی‌شود که شاعران زن به مثابه‌ی یک روند، هویت مستقل خویش را ثبت برگ‌های تاریخ کرده باشند. درحالی‌که تخیل زنانه شعر را رنگ و‌ لطف دیگری می‌بخشد و می‌دانیم که زن دنیای بیرون را طوری دیگر می‌بیند. در زمان کنونی و در آینده چیزی که در شعر تاز‌گی خواهد داشت، این‌است که زنان شاعر ما، آنچه را که خود احساس و قضاوت می‌کنند، بنویسند؛ یعنی‌که شعر زنانه، شعری است که توأم باشد با قوت کلام و آزاد‌گی در ابراز اندیشه‌ها و برداشت‌های امروزین. شاعر امروز علاوه برقدرت بیان و پختگی کلام باید القاگر اندیشه هم باشد به نظر فاطمه اختر کلام اگر در خدمت اندیشه و زیبای‌شناسی نو قرار نگیرد، راه به جای نخواهد برد. ما در دور فروریزی قالب‌ها و اسلوب‌های کهن زندگی می‌کنیم. به گمان وی در این مرحله است که کارنامه‌ها و کارمایه‌های ما پلی خواهد شد و سخن آیند‌گان از آن عبور خواهد کرد. پس چه بهتر که این پل از نگاه لفظ و معنا هرچه استوارتر وسزاوازتر ساخته شود. او در زمینه‌ی سرایش چنین بیان می‌دارد: من از پیدایش تجارب نوین و نحوه‌ی سرایش متفاوت هراس ندارم و می‌دانم که تنها ممارست و کار مداوم است که اثر هنری را به پختگی می‌رساند. انکار زن و حقوق مساوی او با مرد انکار زیبایی و حیات وطبیعت است. ازچندین نگاه حضور زن و مرد تعادل را در خلقت به بار می‌آورد که خودش نظم است، خودش شعر است. پس اگر زنان شاعر ما عطوفت زنانه و تفکر اکنونی خویش را مضمون اشعار خود می‌سازد، خودبخود در مسیر توسعه‌ی آزادی و انسان، که هر دو منبع روشن زیبای اند، گام برداشته اند. خانم فاطمه اختر خود را شاعر کم کار معرفی می‌دارد که در کارهای هنری‌اش فاصله‌های طولانی وجود دارد و علت آن را هم زن بودنش تلقی  نموده است و او اکنون در یک جامعه با پیشینه شرقی و سرپرستی سه طفل در جهان پر از آوار‌گی، مسوولیت‌های  بزرگی را روی  شانه‌هایش احساس می‌نماید. روی همین دلیل از کارهای هنری فاصله می‌گیرد ولی عشقی بزرگ به شعر دارد و همیشه به آن رجوع می‌کند. بخش کارهای اولی که خانم اختر در کابل داشت متاسفانه به علت جنگ‌ها از بین رفت، که تجارب اولش در شعر بوده است. در دوران هجرت و اقامت وی در هند نوشته‌هایش در مطبوعات آن زمان افغان‌های مهاجر در هند به نشر رسید؛ هم‌چنان کتاب تحت نام از «خطبه تا خروج» که کار مشترکی از فاطمه و دیگر شاعران می‌باشد به چاپ رسیده است . مجموعه‌ی  دوبیتی‌های وی به‌نام «شفق ازموج دریا میزند سر» و مجموعه دیگر به‌نام «کاکل کوه» مشترکاً با شاعر هموطن «افغان» از طرف کانون فرهنگ مجاهد در هندوستان به همان سال‌های آوار‌گی به چاپ رسیده است. خانم  فاطمه اختر در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی از رشته‌ای حقوق وعلوم سیاسی از دانشگاه کابل  فارغ  گردید و تا خروج از کشور در ارگان‌های عدلی و قضایی کابل مشغول به کار بود. او پس از سپری کردن سختی‌ها و مشکلات نخستین، آوار‌گی در کشورهای پاکستان، ایران و هند اکنون با خانواده‌اش در کانادا بسر می‌برد، او در همه‌ی این مدت‌ها به آرزوی این بسر می‌برد که روزی بتواند به شکل مداوم تمام وقتش را صرف احساس و اندیشه در دنیای شورانگیز شعر نماید. او به تفاوت‌ها احترام گذاشته و به شعر عشق مي‌ورزد. ممارست و كار مداوم را يگانه وسيله برای به پختگي رسيدن كار هنري مي‌داند. خانم  اختر می‌گوید که کتله بشری از دردهای  مشابه رنج  می‌برند، سفر به‌ من آموخت که درد انسان درد مشترک است که به اشکال گوناگون به انسان رو می‌نماید. زن اگر در جامعه ما از حقوق  خود جبراً به وسیله طبقه حاکم محروم ساخته شده است، در جوامع پیشرفته نیز نظام سرمایه‌داری این محرومیت را بر آنان تحمیل می‌کند. ولی به‌خاطر بهتر بودن زیست در این جوامع ، زشتی آن با بی‌حقوقی زن جامعه ما اصلاً قابل مقایسه نیست. خوب می‌دانم که در این برهه زمانی زن بودن مسووولیت خطیری است و شاعر زن بودن مسوولیت خطیرتری؛ که آرزو می‌کنم بتوانم از عهده آن برآیم. فاطمه اختر افتخار مديريت و رياست «كانون فرهنگي يسنا» یا «كاروان شعر تورانتو» را از چندين سال به این‌سو دارد. كاروان شعر كه نمادی است از عشق به فرهنگ و ادب ، مثالی از هم‌دلی و همت و پايداری و ستون پايداری است كه چتری استوار براي دور هم جمع شدن شاعران و نويسندگان دور از ديار را فراهم آورده است. در مجموع وی دارای ۳۰ مجموعه‌ی شعر است که چند مجموعه آن مانند «موج دریا» و «کاکل کوه» در هندوستان چاپ و چندین مجموعه‌ی دیگر در کانادا به چاپ رسیده‌است. و هم‌چنین فاطمه اختر مقالات و نوشته‌های زيادی در زمينه‌ی معرفی، بررسی و نقد شعر دارد، كه بيشتر در نشست‌های كاروان شعر به خوانش گرفته است. فاطمه اختر چنان‌كه در اشعارش پيدا است به قوت كلام و آزادگی در ابراز انديشه و برداشت های نو باورمند است .   نمونه‌ی از اشعار خانم  اختر : عمر  کوتاه سنگینی  حادثه را از زمین برگیرید که علف قد بکشد بگذارید بغض زمین بترکد و آتش  بازی  گل‌ها رنگین کمانی زیبا  بی‌آفریند کوتاهی زندگی  را با بلندای رنج اندازه گرفتم ای وای چقدر به اندوه  بدهکاریم شعله‌ی قامت جذبه‌ی تار و شرنگ زنگ بود دل نوار آميزش هر رنگ بود گردش چشم و خرام گردنش چون طلسم عود و سحر چنگ بود شعله‌ی قامت زده نقبی به شب لرزشی در پيکرش ز آهنگ بود بر گشودن بازوان دلفريب بر شگفتن غنچه‌ی دل تنگ بود قلب سنگی زمين در زير پايش ذوب آن ضرب پر از آهنگ بود با نسيم دلکش چنگ و رباب ساقه‌ی اندام او اونگ بود چرخش مويش گذار رود ابر از رخ خورشيدی بی آژنگ بود موج موج دامن رنگينه اش جوشش چشمه ز قلب سنگ بود نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 209 بازدید

احمد وحیدی، وزیر داخله ایران می‌گوید بیشتر کودکان کار در خیابان‌های ایران، اتباع خارجی هستند. اکثر آن‌ها مهاجران «غیرمجاز» اهل افغانستان هستند و باید به کشورشان برگردند. آقای وحیدی در نشستی گفته است: «تصمیم قطعی ما این است که کودکان کار و گداها را جمع‌آوری کنیم.» او تاکید کرد که اداره‌های دولتی جمهوری اسلامی، برای جمع‌آوری کودکان کار با مشکلات گسترده‌ای روبرو هستند. وی افزود: «اکثر کودکان کار، مهاجران غیرقانونی افغان هستند و تعدادی از این کودکان خردسال‌اند که جمع‌آوری و نگهداری از آنان برای اداره بهزیستی کار دشواری است.» به گفته‌ی این مقام ایرانی، اداره‌های شهرداری و بهزیستی ایران مسوول جمع‌آوری و نگهداری کودکان کار هستند. او افزود که اداره بهزیستی وظیفه دارد کودکان کار را از خیابان‌ها جمع‌آوری کند، اما این اداره به تنهایی نمی‌تواند این کار را انجام دهد. بنابرین از همه شهرداری‌ها خواسته شده در جمع‌آوری کودکان کار کمک کنند. باید گفت که پیش از این رییس سازمان ملی مهاجر ایران اعلام کرده بود که کودکان کار افغان جمع‌آوری و به کشورشان بازگردانده خواهند شد. هرچند آمار دقیق از کودکان کار افغان در ایران وجود ندارد، اما پیشتر، باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از یک عضو شورای شهر تهران گزارش داده بود که تنها در تهران حدود ۷۰ هزار کودک کار وجود دارد که ۸۰ درصد آن‌ها اتباع خارجی هستند.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 138 بازدید

سازمان حفاظت از کودکان (Save the Children)  اعلام کرده است که حدود ۶.۵ میلیون کودک یا تقریباً از هر ۱۰ کودک، سه کودک در سال ۲۰۲۴ در افغانستان با سطوح اضطراری گرسنگی روبرو هستند. این سازمان با نشر گزارشی گفته است که رویدادهای طبیعی از جمله سیلاب‌های اخیر، اثرات طولانی‌مدت خشک‌سالی و بازگشت مهاجران از پاکستان و ایران بحران گرسنگی در افغانستان را تشدید کرده است. این گزارش با استناد به یافته‌های سازمان جهانی نظارت بر گرسنگی نشر شده است. در گزارش آمده است که حدود ۲۸ درصد از جمعیت افغانستان که حدود ۱۲.۴ میلیون نفر هستند، تا قبل از اکتبر سال جاری با ناامنی غذایی حاد مواجه خواهند شد که از این میان، نزدیک به ۲.۴ میلیون نفر سطوح اضطراری گرسنگی را تجربه خواهند کرد که یک سطح زیر قحطی است. سازمان حفاظت از کودکان تاکید کرد که تخمین زده می‌شود که در سال ۲۰۲۴ حدود ۲.۹ میلیون کودک زیر پنج سال از سوءتغذیه حاد رنج ببرند. براساس گفته‌های سازمان حفاظت از کودکان، این نهاد از آغاز سال ۲۰۲۴، در سراسر افغانستان بیش از هفت هزار کودک مبتلا به سوءتغذیه را درمان کرده است. در ادامه آمده است:‌ «این اعداد نشانه‌ای از نیاز شدید به حمایت مستمر از خانواده‌ها است، زیرا آن‌ها شوک پشت‌سرهم را تجربه می‌کنند.» همچنین در گزارش آمده است که باران‌ها و سیلاب‌های ناگهانی در ماه می سال جاری در شمال افغانستان بیش از ۴۰۰ نفر را کشته، هزاران خانه را تخریب و زمین‌های کشاورزی را از بین برده است. در ادامه آمده است که کودکان در مناطق سیلاب‌زده دسترسی محدودی به آب آشامیدنی دارند و برخی بیماری‌های ناشی از نوشیدن آب‌های غیرصحی نیز تشخیص شده است. پیش از این هم، نهادهای کمک‌رسان فعال در افغانستان از وضعیت اضطراری بشری در کشور هشدار داده و خواستار افزایش کمک‌های بشردوستانه به افغانستان شده بودند. اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد گفته بود که به دلیل کم‌بود بودجه، ۱۷۳ مرکز تغذیه و سلامت سیار در افغانستان در معرض بسته شدن قرار دارد.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 126 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری مسئله‌ی تکریم زن در افغانستان همیشه با چالش‌ها و موانعی روبه‌رو بوده است. بدون شک این موانع ریشه در سنت و فرهنگ جامعه افغانستان دارد. در شماره‌ی یک این مقاله دو مانع بزرگ فرهنگی تکریم زنان افغانستان را نام گرفتیم. آنجا سخن رفت که «مردسالاری» یکی از سنت‌ها و باورهای افراطی است که در فرهنگ جامعه افغانستان ریشه دوانده و بزرگترین مانع کرامت زنان در این جامعه شده است. همچنین، برداشت‌های سطحی و ناصحیح رهبران دینی و برخی مبلّغان افغان از شریعت اسلامی، یکی از بزرگ‌ترین موانع تکریم زنان در افغانستان قلمداد شد. البته اکثر سنت‌ها و عرف‌های مردم افغانستان که مغایر با کرامت زنان است، تنها ناشی از برداشت‌های ناقص و ناصحیح علمای افغان از دین اسلام نیست؛ بلکه بیشتر این سنت‌ها ریشه در فرهنگ به شدت سنتی قبیلوی افغان‌ها دارد. در این شماره‌ی مقاله، برخی باورها و تلقی‌های جنسیتی و فرهنگی مردم افغانستان را پی می‌گیریم که مغایر با تکریم زنان این کشور است. زنان در متل‌های افغانی؛ قرائت‌های تحقیرآمیز از زنان متل‌ها یا ضرب‌المثل‌ها به عنوان آینه فرهنگ و باورهای یک جامعه، می‌توانند بازتابی از جایگاه و ارزش زن در آن جامعه باشند. در افغانستان، ضرب‌المثل‌های متعددی وجود دارد که به زنان می‌پردازند، اما متاسفانه بسیاری از این ضرب‌المثل‌ها تصویری تحقیرآمیز و فرودست از زن ارائه می‌دهند. برخی از این ضرب‌المثل‌ها، زنان را به موجوداتی ضعیف و وابسته به مردان تقلیل می‌دهند. به عنوان مثال، ضرب‌المثل «زن در خانه، مرد در میدان» نشان‌دهنده تفکیک جنسیتی عمیق در جامعه افغانستان است که وظایف زن را به امور خانه‌داری و مراقبت از فرزندان محدود می‌کند و جایگاه مرد را در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی می‌داند. متل‌های دیگری نیز وجود دارند که خشونت علیه زنان را توجیه می‌کنند. به عنوان مثال، ضرب‌المثل «زن را باید کتک زد تا حرف گوش‌کن شود.» نشان‌دهنده پذیرش خشونت خانگی به عنوان ابزاری برای کنترل زنان است. این ضرب‌المثل‌ها نه تنها تصویری نادرست از زنان ارائه می‌دهند، بلکه می‌توانند به تداوم نابرابری جنسیتی و خشونت علیه زنان در افغانستان کمک کنند. در ادامه دو متل مشهور افغانی را توضیح می‌دهیم. «دختر مال مردم است.» اینکه «دختر مال مردم است.» برداشت و باور عام در بین مردم افغانستان است. این برداشت آن‌قدر عمومیت یافته که شامل بدیهیات فکری و عقل سلیم افراد جامعه شده است. تصورِ زن، مرد و حتی خودِ دختر این است که دختر مال مردم است. معنای جمله واضح است: دختر برای خود نه، برای مردم است. بنابراین، هویت فردی و استقلال شخصیتی ندارد، زیرا متعلق به همسر (شوهر) می‌شود. بنا به این برداشت، خانواده‌ها برای آموزش و ظرفیت‌سازی دختران خود سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. در دید نخست، شاید متل‌های مشابه این ساده به‌نظر برسند، اما واقعیت این است که این‌گونه متل‌ها ذهنیت و باور افراد جامعه را شکل داده‌اند. اینگونه متل‌ها شامل مجموعه‌ای از متل‌ها می‌شوند که عقاید مردم را درباره‌ی آینده و سرنوشت دختران و زنان تشکیل می‌دهند: «دختر سنگ پلخمان است»، «دختر خانۀ بخت خود رفت» و... منظور از سنگ پلخمان این است: طوری‌که معلوم نیست سنگ پلخمان (فلاخن) کجا می‌افتد و پرتاپ می‌شود، سرنوشت دختر نیز مانند سنگ پلخمان است که کجا پرتاپ می‌شود و کجا می‌افتد، معلوم نیست. بر اساس مناسبات اجتماعی و فرهنگی در افغانستان، واقعیت همین است که سرنوشت دختر با ازدواج معلوم می‌شود. معمولاً ازدواج تصادفی است. دختر که جوان شد، خانواده‌ها منتظرند یکی پیدا شود که دختر را به او بدهند. یکی پیدا می‌شود، دختر را به او می‌دهند. سرنوشت دختر معلوم می‌شود که «زن چه‌کسی شد و متعلق به کدام خانواده شد.»  به‌طور مشخص، هیچ برنامه‌ریزی‌ای در خانواده‌ها برای زندگیِ آینده‌ی دختران وجود ندارد. بدتر از همه، این است که این سخنان قصار و متل‌ها شخصیت و انسانیت دختر و زن را زیر سؤال می‌برند و این ذهنیت را در جامعه ایجاد و تقویت می‌کنند که دختر و زن، شخصیت و هویت مستقل انسانی ندارد. چرا؟ برای اینکه «مال مردم است.» مال هویتِ مستقل ندارد، زیرا مال متاع و کالا است. مال هویتِ خود را از صاحب خود می‌گیرد. گفتنِ اینکه «دختر مال مردم است» فقط به این معنا نیست که دختر با مردی ازدواج می‌کند و از این خانه می‌رود؛ بنابراین سرمایه‌گذاری برای دختر درست نیست. بیشتر به این معناست که دختر «جنس، شی و چیز» است. «زنِ مرد صفت» در فرهنگِ جامعه‌ی مردسالار افغانستان، انواع برچسب‌ها، توهین، تحقیر و تمسخر بر زنان وارد می‌شود. بدیِ این برچسب‌ها در این است که توهین، تحقیر و تمسخر به حساب نمی‌روند، بلکه به‌عنوان امر فرهنگیِ جا افتاده و پذیرفته شده و نهادینه می‌شوند. زنان نیز می‌پذیرند که زن همان چیزی است که فرهنگِ غالبِ مردسالار دربارهٔ آن‌ها می‌گویند. «زنِ مرد صفت» یک اصطلاح فرهنگیِ جامعه‌ی مردسالار است. این اصطلاح [...] در اینگونه جوامع برای زن به‌عنوان صفت مطرح می‌شود. موقعی‌که مردان می‌خواهند به زنی امتیاز بدهند یا زنی را تحسین کنند، می‌گویند فلانی زنِ مردواری است و زنِ مرد صفت است. به زنی که در جامعه‌ی مردسالار چنین برچسبی زده می‌شود آن زن این را برچسب نمی‌داند؛ به این برچسب افتخار می‌کند و می‌بالد که او مردمانند یا مرد صفت است. اینکه به این برچسب می‌بالد دلیل‌های زیاد اجتماعی و فرهنگی دارد. برای اینکه در فرهنگِ جامعه‌ی مردسالار هرچه که متعلق به زنان است بد، زشت، ناپسند و محقر دانسته می‌شود؛ برخلاف، هرچه که به مردان نسبت دارد عالی، خوب، پسندیده و باشکوه است. اگر به معنا و ژرف‌ساخت معرفتیِ اصطلاح «زنِ مرد صفت» دقت کنیم، متوجه می‌شویم که در این اصطلاح، توهین و تحقیر نهفته است و زن‌ستیزانه است. در صورتی‌که به جنبه معرفتیِ این اصطلاح بیشتر توجه نکنیم، از ظاهر آن چندان متوجه نمی‌شویم که زن‌ستیزانه باشد و برچسبی برای تحقیر زنان باشد. با توجه به جنبه معرفتیِ این اصطلاح پی می‌بریم که در این اصطلاح زن به‌صورت هستی‌شناسانه توهین و تحقیر شده است. شاید پرسیده شود به اعتبار هستی و وجود زن چگونه در این اصطلاح توهین شده است؟ نخست این اصطلاح ارزش وجودی و هستی‌شناسانهٔ زن را زیر سؤال می‌برد و نفی می‌کند. در این نفی، زن فاقد ارزش وجودی و اعتبار هستی‌شناسانه می‌شود. گویا زن هیچ صفت و ارزشی ندارد. اگر زنی ارزش و صفتی دارد، آن ارزش و صفت این است که برچسب اوصاف مردانه به آن‌ها زده شود. بنابراین معنای اصطلاح این است که زن اعتبار، صفت و ارزش ندارد؛ ضدارزش و ضداعتبار است. هرچه بی‌ارزشی و بی‌اعتباری است در وجود زن جمع است. پس زنی که نسبتاً از این بی‌اعتباری‌ها دور می‌شود، از خوی و کردار مردان تأثیر می‌پذیرد. زن با این تأثیرپذیری مرد صفت می‌شود. برای حذف متل‌های جنسیت‌زده چه باید کرد؟ برای ایجاد تحول مثبت در ذهنیت جامعه جنسیت‌زده در مورد دختران و زنان، باید به نقد متل‌ها و سخنان قصاری بپردازیم که پایه و اساس این ذهنیت، باورها و برداشت‌ها را تشکیل می‌دهند. ذهنیت هر جامعه‌ای بر اساس پیش‌فرض‌های معرفتی بنا می‌شود که به عنوان بدیهیات و عقل سلیم در میان افراد آن جامعه پذیرفته می‌شوند. این پیش‌فرض‌ها، ناخودآگاه در ذهن افراد شکل می‌گیرند و بر نحوه تفکر و رفتار آن‌ها در مورد مسائل مختلف، از جمله جایگاه زنان در جامعه، تأثیر می‌گذارند. جامعه مردسالار و جنسیت‌زده، زن را موجودی ضعیف‌تر و تابع مرد می‌داند. این ذهنیت از طریق متل‌ها و سخنان قصاری که نسل به نسل منتقل می‌شوند، به افراد القا می‌شود. این جملات کوتاه و به ظاهر ساده، تصویری از زن به عنوان موجودی مطیع، خانه‌دار و فاقد توانایی‌های فکری و اجتماعی ارائه می‌دهند. برای تغییر این ذهنیت، باید این متل‌ها و سخنان قصار را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. این نقد باید از منظر معرفتی انجام شود، یعنی به چالش کشیدن پیش‌فرض‌هایی که در این جملات نهفته‌اند. با نقد و شالوده‌شکنی این جملات، می‌توانیم ذهنیت پدرسالاری و مردسالاری را که بر پایه‌ی آن‌ها بنا شده است، مورد تردید قرار دهیم. این امر، گامی اساسی در جهت ایجاد تحول مثبت در نگرش جامعه به زنان و دختران است.

ادامه مطلب