مسوولان محلی از ولایت جوزجان میگویند که بر اثر وقوع یک حادثهی ترافیکی در مسیر شاهراه این ولایت با ولایت فاریاب، هشت عضو یک خانواده به شمول کودکان و زنان جان باختهاند. شبیر احمد سعیدی، مدیر ترافیک جوزجان گفت که این رویداد ترافیکی عصر امروز (یکشنبه، ۱۷ جوزا) در ولسوالی «خواجه دو کوه» این ولایت رخ داده است. آقای سعیدی تاکید کرده است که قربانیان این رویداد شامل یک زن، چهار کودک و سه مرد هستند. وی افزود که این حادثهی ترافیکی براثر برخورد یک موتر مسافربری نوع «رونیکس» با یک تانکر تیل رخ داده است. مسوولان در مدیریت ترافیک جوزجان علت وقوع این حادثه را روشن نکردهاند. قابل ذکر است که حوادث ترافیکی در افغانستان سالانه جان صدها نفر را میگیرد و صدها زخمی برجای میگذارد. براساس گفتهها، علت وقوع اکثر این حوادث بیاحتیاطی رانندگان، خرابی جادهها و نبود علایم ترافیکی گفته میشود.
برچسب: کودکان
مسوولان محلی از ولایت نورستان میگویند که ۸۰ درصد مکاتب این ولایت ساختمان ندارند و دانشآموزان با مشکلات فروان روبرو هستند. سیدرسول عابد، معاون تدریسی ریاست معارف نورستان به رسانهها گفته است که در سال روان خورشیدی، کار بازسازی ۵۲ مکتب را که پیش از این نیمه تمام مانده است، روی دست میگیرند. آقای عابد تاکید کرد: «در ولایت نورستان ۸۰ درصد مکتبها ساختمان ندارند. نورستان با مشکلات زیاد روبرو هستند چون زمانی که باران میشود یا دانشآموزان ما در مسجد درسمیخوانند یا رخصت هستند.» او از وزارت معارف خواستار رسیدگی به مشکلات مکاتب ولایت نورستان شده است. از سویی هم، شماری از این دانشآموزان، از مسوولان میخواهند که افزون بر بازسای ساختمان مکتبها، لوازم آموزشی را نیز، برای آنان فراهم کنند. عمر یکی از دانشآموزان به رسانهها گفته است: «وقتیکه باران و برف میبارد از مجبوریت مکتب رخصت میشود، از اثر گرمی زیاد سر درد هستم، بخاطر جلوگیری از شعلههای آفتاب بر سر پرده هموار میکنم. به سبب نبود ساختمان مکتب ما بیشتر در خانههای مردم و یا مسجد آموزش فرا میگریم.» بر بنیاد آمار ریاست معارف نورستان، ۴۱ هزار ۱۱۸ دانشآموز در ۲۱۴ مکتب سرگرم فراگیری آموزش هستند که از این میان، ۱۷ هزار ۲۱۸ تن آنان را دختران تشکیل میدهد. در حالی باشندگان ولایت نورستان از نبود امکانات و عدم ساختمانهای معیاری شکایت دارند که حکومت سرپرست با تسلط بر افغانستان بیشتر روی مدارسی دینی تمرکز نموده و بر ایجاد مدارس دینی تاکید دارد. همچنین نزدیک به سه سال که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی آموزش زنان و دختران عقبنشینی نکردهاند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.
چه زمانی تشخیص (ADHD) مناسب است؟ ما به این امر آگاهیم که کودکان انرژی فراوانی دارند و مایلند تا فعال باشند. فاصلۀ زمانی توجه آنها نیز معمولا کوتاه است، خیلی زود از فعالیتی خسته میشوند و تمایل دارند تا فعالیت جدیدی را انجام دهند. بنابراین، با توجه به این ویژگیها در کودکان چطور میتوان ادعا کرد که کودکی دچار (ADHD) میباشد و یا صرفا از انجام فعالیتی خسته شده و بیقراری میکند؟ در این رابطه میبایست به میزان بروز چنین رفتارهایی در کودکان توجه نمود. کودکان دچار (ADHD) صرفا اینطور نیست که کودکان بسیار فعالی باشند بلکه حیطۀ بسیار گستردهای از مشکلات رفتاری را به همراه دارند که میتواند کنترل و مراقبت از آنها را با مشکلات بسیار زیادی مواجه سازد. خیلی مهم است که این نکته را به یاد داشته باشیم که به کودکان برچسب نزنیم و جهت تشخیص دقیق نیز توصیف کاملی از وی بصورت انفرادی داشته باشیم. کودکان با یکدیگر متفاوت هستند و مشکلاتشان را نیز به شیوههای مختلفی ابراز میکنند. تشخیص (ADHD) میتواند بسیار دشوار باشد زیرا: هیچ نوع آزمایش خاصی به منظور تشخیص (ADHD) وجود ندارد. ما نمیتوانیم با گرفتن نمونه خون یا تصویر اشعهی ایکس به تشخیص این اختلال برسیم. همهی کودکان در زمینهی کنترل خودشان مشکلاتی دارند و ازین رو تصمیم گیری مبنی بر اینکه تا چه حد میتوان مرزی بین رفتارهای مطلوب و نامطلوب کودک ترسیم کرد، بسیار دشوار است. مشکلاتی دیگری نیز وجود دارند که میتوانند باعث بروز رفتارهای مشابه (ADHD) در کودکان شوند. نظیر مشکلات زبانی یا شنوایی، مشکلات خواندن و نوشتن، و نیز موانع عمدهای که در طول زندگی کودکان ایجاد میشود. بیش از نیمی از کودکان دارای (ADHD) علاوه بر این اختلال در زمینههای فوق نیز دچار مشکل هستند. انواع علائمی که متخصصین جهت تشخیص (ADHD) مورد بررسی قرار میدهند عبارتند از: در زمینهی دنبال کردن آموزشهایی که به آنها داده میشود و یا انجام تکالیف مشکل دارند. در زمینۀ تمرکز روی یک فعالیت خاص مشکل دارند. غالبا هنگام صحبت کردن گوش نمیکنند. دائما در حال تحرک هستند و نمیتوانند در جایشان آرام و قرار داشته باشند. بطور بیوقفه صحبت میکنند و حرف دیگران را قطع میکنند. در موقعیتهایی که قابل قبول نیست، جست و خیز میکنند. بدون اینکه صبر کنند تا سوالی از آنها کامل پرسیده شود، فورا پاسخ میدهند. در صبر کردن و رعایت نوبت دیگران مشکل دارند. به منظور تشخیص (ADHD) باید برخی از مشکلات فوق تا قبل از سن ۶ یا ۷ سالگی بروز کرده باشد. همچنین به منظور تشخیص (ADHD) میبایست این رفتارها به طور متوسط در بیش از یک موقعیت رخ داده باشند نه در یک موقعیت خاص (به عنوان مثال هم در خانه و هم در محیط مکتب.) میزان شیوع (ADHD) تخمین دقیق کودکانی که در سرتاسر جهان دچار (ADHD) هستند دشوار است، زیرا روشهایی که جهت تشخیص این مشکل در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد با یکدیگر متفاوت هستند. در انگلستان تشخیص (ADHD) بر اساس یک مجموعه از علائم در مراجع صورت میگیرد که حدود 0.5 تا 1 درصد از کودکان دچار اختلال نقص توجه بیش فعالی گزارش داده شده اند، اما در مقابل در ایالات متحده هنوز تعریف گستردهتری از این اختلال وجود دارد. برآوردهای اخیر نشان میدهد که حدود ۱ الی ۵ درصد از کل جمعیت جهان دچار این اختلال هستند. میزان شیوع (ADHD) در پسران در مقایسه با دختران حدود ۵ برابر بیشتر میباشد. شاید این امر تا حدودی مربوط به شیوههای خاص پسران در زمینۀ بیان مشکلاتشان میباشد. علیرغم اینکه دختران و پسران هردو شامل ابتلا به این اختلال میباشند اما پسران در مقایسه با دختران به احتمال بیشتری پرتحرک بوده و در کنترل کردن خودشان مشکل دارند. (ADHD) مختص کشور یا فرهنگ خاصی نیست و کودکان در تمامی کشورها و گروههای اجتماعی میتوانند تشخیص (ADHD) دریافت کنند. با این حال، برخی کودکان که مربوط به زمینههای اجتماعی خاصی هستند به احتمال بیشتری تشخیص (ADHD) داده میشوند زیرا درمورد اینکه چگونه باید رفتار کنند از آنها انتظارات مختلفی میرود. درصورتی که شما والد یک کودک (ADHD) هستید به منظور ارزیابی دقیق فرزندتان میبایست حتما به زمینهی اجتماعی که در آن قرار دارید توجه کنید. آیا (ADHD) یک مشکل جدید است؟ بعید به نظر میرسد که این اختلال یک مشکل نوظهور یا جدید باشد. با این وجود در گذشته معمولا کودکان تکانشی به واسطهی مشکلات و بینظمیهایی که ایجاد میکردند، مورد تنبیه قرار میگرفتند. در هما نسلهای گذشته، کودکانی که نمیتوانستند با مکتب سازگاری پیدا کنند به منظور کار در مشاغل دیگر ترک تحصیل میکردند. بنابراین به نظر میرسد که (ADHD) بیشتر به دلیل تغییراتی که ما در شیوهی واکنش به کودکان بیش فعال و تکانشی داده ایم مرسوم شده باشد تا به دلیل تغییراتی که در خود رفتار صورت گرفته است. در بخش بعدی از سری مقالات (ADHD ) به توضیحات بیشتری در رابطه با این اختلال خواهیم پرداخت. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
منابع محلی از ولایت لوگر میگویند که چهار کودک در نتیجه انفجار یک سرگلوله هاوان در مرکز این ولایت جان باختهاند. دستکم دو منبع امروز (شنبه، ۱۶ سرطان) در صحبت با رسانه گوهرشاد گفتهاند که این رویداد روز گذشته، در شهر پلعلم، مرکز ولایت لوگر رخ داده است. منبع تاکید کرد که سرگلولهی هاوان زمانی منفجر شده که کودکان سرگرم بازی کودکانهشان با آن بودند. از سویی هم، خبرگزاری باختر که تحت کنترول حکومت سرپرست فعالیت دارد به نقل از مسوولان محلی لوگر نوشته است که این کودکان از ۷ الی ۱۳ سال سن داشتند. مسوولان محلی در مورد اینکه، قربانیان اعضای یک خانواده بودند یا خیر، جزییات ارائه نکردهاند. همچنین مسوولان در مورد هویت و جنسیت قربانیان چیزی به رسانهها نگفتهاند. جنگافزارهای باقی مانده از جنگهای طولانی افغانستان هرازگاهی از شهروندان این کشور، بهویژه کودکان قربانی میگیرد. باید گفت که افغانستان، یکی از آلودهترین کشورها به مواد منفجرناشدهی جنگی است که بیشتر قربانیان آن کودکان هستند. اوچا یا دفتر هماهنگکنندهی کمکهای انساندوستانهی سازمان ملل متحد در افغانستان پیشتر گزارش داده بود که ماهانه ۶۰ تن که بیشترشان کودکان هستند، در نتیجهی انفجار ماینهای بهجامانده از جنگ در افغانستان کشته یا دچار معلولیت میشوند. براساس آخرین گزارشها، نزدیک به ۶۰۶ کیلومتر مربع خاک افغانستان آلوده به ماین و مهمات انفجاری است.
نویسنده: مهدی مظفری مطالعهای جامع که توسط دانشگاه کمبریج انجام شده است، به بررسی ۷۸ تحقیق دیگر که بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۲۰۱۷ در مورد بازی پدر و کودک صورت گرفته بود، میپردازد. این تحقیقات که بیشتر در اروپا و آمریکای شمالی انجام شده بود، اطلاعات مربوط به الگوهای مختلف بازی پدر و کودک، مانند فراوانی، ماهیت و تاثیرات آن بر رشد کودک را تجزیه و تحلیل میکند. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که اکثر پدران به طور متوسط هر روز با فرزندان خود بازی میکنند. این بازیها، به خصوص در مورد کودکان خردسال، بیشتر جنبه فیزیکی دارد. در مورد نوزادان، این بازیها شامل بغل کردن، بالا و پایین بردن دستها و پاها و یا بازیهای ساده دیگر میشود. برای کودکان نوپا، پدران معمولاً بازیهای پر جنب و جوش و هیجانی مانند دنبالبازی را انتخاب میکنند. نتایج جالب توجه این تحقیق نشان میدهد که همبستگی قدرتمندی بین بازی پدر و کودک و توانایی فرزند در تنظیم احساساتش وجود دارد. کودکانی که بیشتر با پدران خود بازی میکنند، در آینده کمتر دچار مشکلات رفتاری و عاطفی، پرخاشگری و یا رفتارهای خشونتآمیز در مکتب میشوند. محققان دلیل این امر را بازیهای فیزیکی میدانند که به طور خاص برای پرورش مهارتهای کنترل احساسات مناسب هستند. این نوع بازیها که پدران بیشتر به آن تمایل دارند، موقعیتهای مفرح و هیجانانگیزی را برای کودکان ایجاد میکنند که در آن باید یاد بگیرند در شرایط مختلف، به خصوص در شرایطی که تحریکپذیر هستند، خود را کنترل کنند و نظم را در رفتار خود برقرار کنند. در واقع، بازی پدر و کودک فرصتی ارزشمند برای یادگیری مهارتهای مهم زندگی از جمله کنترل احساسات، حل مسئله و تعاملات اجتماعی به کودکان میدهد. همچنین مطالعات انجامشده شواهدی یافت مبنی بر این که بازی پدر و کودک در سالهای اولیه کودکی به تدریج افزایش مییابد و سپس در دوران میانی کودکی (۶ تا ۱۲سالگی) کاهش مییابد. این موضوع میتواند به این دلیل باشد که بازیهای فیزیکی برای رشد و تکامل کودکان خردسال اهمیت بیشتری دارند. با ورود به مکتب و روبرو شدن با چالشهای جدید، کودکان به تدریج مستقلتر شده و نیاز به بازی فیزیکی با والدینشان کم میشود. با وجود فواید فراوان بازی پدر و کودک، محققان تاکید میکنند که کودکانی که فقط با مادرشان زندگی میکنند، از نظر رشدی در وضعیت نامطلوبی قرار ندارند. دکتر رامچاندانی، یکی از محققان این حوزه، بر اهمیت تنوع در بازیها و نقش برابر مادران و پدران در بازیهای فیزیکی با کودکان خردسال تاکید میکند. او معتقد است که والدین باید از منطقه امن خود خارج شده و با روشهای مختلف با فرزندانشان بازی کنند تا کودکان از مزایای بیشتری بهرهمند شوند.
یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل اعلام کرده است که از ۸۵۷ هزار کودک زیر پنج سال مبتلا به سوءتغذیه حاد، ۲۳۴ هزار کودک را تحت درمان قرار داده است. این نهاد با نشر گزارشی گفته است که کودکان تحت درمان در ماه می سال جاری در مقایسه با ماه اپریل ۷۹ درصد افزایش یافته است. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد تاکید کرد که این کودکان در سه هزار و ۳۰۰ نقطه در سراسر افغانستان تحت درمان قرار گرفتهاند. این گزارش وضعیت ارائه خدمات یونیسف به کودکان در افغانستان در ماه می را تحت پوشش قرار میدهد. یونیسف در سال جاری میلادی یک میلیارد و ۴۴۰ میلیون دالر برای حمایت از کودکان و نوجوانان در افغانستان درخواست کرده بود که از آن جمله تا اکنون تنها ۵۲ میلیون دالر دریافت شده است. قابل ذکر است که پس از روی کار آمدن حکومت سرپرست در تابستان ۱۴۰۰، کاهش کمکهای بینالمللی، افت خدمات صحی و گسترش فقر در افغانستان، میزان ابتلا به سوءتغذیه حاد در میان کودکان زیر پنج سال به شدت افزایش یافته است. سازمانهای بینالمللی در گزارش نوشتهاند که شمار افراد نیازمند به کمکهای بشردوستانه هم در این سه سال به شدت افزایش یافته است و امسال به نزدیک به ۲۴ میلیون نفر رسیده است. در گزارشها آمده است که از آن جمله حدود ۱۲ میلیون نفر کودک هستند که نه تنها به کمکهای بشردوستانه بلکه به خدمات درمانی و تغذیه هم نیاز دارند.
منابع محلی از ولایت ننگرهار میگویند که جسد شکنجه شده یک کودک دختر در ولسوالی سرخرود این ولایت پیدا شده است. دستکم دو منبع از ولسوالی سرخرود ننگرهار امروز (پنجشنبه، ۱۴ سرطان) به رسانه گوهرشاد گفتاند که جسد این کودک دو روز قبل از وسط یک جاده در منطقه فتحآباد از مربوطات ولسوالی سرخرود یافت شده است. منبع تاکید کرد که این کودک سحر نام دارد و حدود پنج سال سن دارد. منبع افزود که نشانههای از شکنجه در بدن این کودک نمایان است. از سویی هم، مسوولان امنیتی در ولایت ننگرهار قتل این دختر را تایید کرده و از آغاز بررسی این رویداد خبر دادهاند. تا اکنون دلیل و انگیزهی این قتل مشخص نشده است. این در حالی است که در جریان همین هفته، تفنگداران ناشناس سه تن را در شهر جلالآباد در رویدادهای جداگانه به قتل رساندند. باید گفت که حدود یک هفته قبل جسد «ذبح» شده یک کودک در مرکز ولایت قندهار پیدا شده بود. پس از تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل کودکان، زنان و جوان در افغانستان افزایش یافته است. شماری دلیل این قتلها فقر و بیکاری، مشکلات خانوادگی، مشکلات روانی و خشونت عنوان میکنند.
نویسنده: مهدی مظفری افغانستان با ۱۰۳ مرگ در هر ۱۰۰۰ تولد زنده، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان را در جهان دارد. این آمار تکاندهنده که توسط سازمانهای معتبر بینالمللی تأیید شده است، گواهی بر تراژدی عمیقی است که کودکان این کشور در طول دههها جنگ و ناآرامی با آن روبرو بودهاند. اما این فقط بخشی از داستان است. خشکسالی سال ۲۰۲۱ اوضاع را به طور فاجعهباری وخیمتر کرد و میلیونها نفر را در افغانستان با کمبود شدید غذا و آب آشامیدنی مواجه ساخت. این شرایط، کودکان را به طور غیرقابل تصوری در برابر بیماریهای قابل پیشگیری و سوءتغذیه آسیبپذیرتر میکند و جان بیگناهان بیشتری را در معرض خطر قرار میدهد. عوامل مؤثر در مرگ و میر نوزادان در افغانستان ۱. فقر: این مقوله در افغانستان نقش هولناکی در افزایش نرخ مرگ و میر نوزادان ایفا میکند. این امر از طریق مجموعهای از عوامل پیچیده و به هم پیوسته، جان نوزادان را به خطر میاندازد. بسیاری از خانوادههای فقیر در افغانستان به دلیل کمبود منابع مالی، به مراقبتهای بهداشتی اولیه قبل، حین و بعد از زایمان دسترسی ندارند. این امر منجر به عدم دریافت مراقبتهای ضروری مانند معاینات دوران بارداری، کمک به زایمان و مراقبتهای پس از زایمان میشود که میتواند برای نجات جان مادر و نوزاد حیاتی باشد. به علاوه، خانوادههای فقیر غالباً در خانههای غیربهداشتی و پر ازدحام زندگی میکنند که فاقد آب آشامیدنی سالم و فاضلاب مناسب هستند. این شرایط محیطی خطر بیماری و مرگ نوزادان را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. همچنین، فقر، محدودیت دسترسی به غذا را به همراه دارد. این منجر به سوءتغذیه مادران میشود، که خود باعث کاهش وزن هنگام تولد، ضعف سیستم ایمنی و افزایش خطر ابتلا به بیماری در نوزادان میشود. استرس و اضطراب ناشی از فقر نیز بر سلامت روان مادران تاثیر منفی میگذارد و منجر به افسردگی و اضطراب آنان میشود. این شرایط میتواند بر رشد جنین و مراقبت از نوزاد تاثیر به شدت منفی بگذارد. ۲. جنگ و ناآرامی: مقوله جنگ و ناآرامی از دیگر عوامل مؤثر در مرگ و میر نوزادان در افغانستان است. بر اثر جنگ و درگیری زیرساختهای حیاتی مانند بیمارستانها و کلینیکها ویران میشود. در این حالت است که دسترسی به مراقبتهای بهداشتی به شدت محدود شده و به ویژه برای زنان باردار و نوزادان که به شدت به مراقبتهای بهداشتی تخصصی نیاز دارند، خطرناک است. به علاوه اینها، جنگ و ناآرامی چون خشونتزاست و خشونت ناشی از جنگ میتواند مستقیماً منجر به مرگ و میر نوزادان شود. حملات هوایی، باران گلولهها و سایر اشکال خشونت احتمال مرگ نوزادان و همچنین مادران آنها را بالا میبرد. همچنین، جنگ و ناآرامی باعث اضطراب و استرس شدید در زنان باردار میشود. این امر منجر به زایمان زودرس و کم وزنی نوزادان میشود. سازمان ملل متحد تخمین زده است که در سال ۲۰۲۱، هر روز ۲۰ نوزاد در افغانستان به دلیل عواملی که قابل پیشگیری یا درمان هستند، جان خود را از دست میدهند. این رقم به دلیل جنگ و ناآرامی به طور قابل توجهی افزایش یافته است. ۳. کمبود پرسنل بهداشتی: نبود پرسنل بهداشتی آموزشدیده، به ویژه متخصصان زایمان و مراقبت از نوزادان، چالشهای قابل توجهی را برای ارائه مراقبتهای مناسب به مادران و نوزادان ایجاد میکند. بسیاری از زنان باردار در افغانستان، به خصوص در مناطق روستایی، به مراقبتهای قبل از زایمان توسط ماما یا پزشک آموزش دیده دسترسی ندارند. این امر میتواند منجر به تشخیص و درمان نشدن عوارض بارداری شود که برای مادر و نوزاد خطرناک میباشد. در سالهای اخیر، بسیاری از پرسنل بهداشتی متخصص افغانستان به دلیل درگیری، ناامنی و حقوق پایین، از این کشور مهاجرت کردهاند. این امر کمبود شدید نیروی کار ماهر در بخش بهداشت را تشدید کرده است. سازمان جهانی بهداشت تخمین زده است که «در سال ۲۰۲۱، افغانستان ۵۷ درصد از پزشکان و ماماهای خود را از دست داد.» ۴. سوءتغذیه: از دیگر عوامل مرگ و میر نوزادان، سوءتغذیه است. بدون شک سوءتغذیه مزمن، که بیشتر در بین کودکان افغان رایج است، در بدترین حالت، میتواند منجر به مرگ آنان شود. امّا نوزادانی که با وجود سوءتغذیه زنده میمانند، دچار عوارض ذیل میشوند: ضعیف شدن سیستم ایمنی: کمبود مواد مغذی ضروری در دوران کودکی، بهویژه ویتامینها و مواد معدنی، سلولهای ایمنی بدن را تضعیف میکند و آنها را در برابر باکتریها، ویروسها و سایر عوامل بیماریزا، ناتوان میسازد. بیماریهای عفونی: کودکان دچار سوءتغذیه، بهطور قابلتوجهی بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای عفونی مانند اسهال، ذاتالریه و سل قرار دارند. این بیماریها میتوانند منجر به عوارض جدی، مرگ و میر و ناتوانیهای بلندمدت شوند. رشد نامناسب: سوءتغذیه مزمن، مانع از رشد و نمو طبیعی کودکان میشود و پیامدهای جبرانناپذیری بر سلامت جسمی و ذهنی آنها در طول زندگی خواهد داشت. ۵. دسترسی محدود به آب آشامیدنی و بهداشت: یکی دیگر از مقولههایی که در ردیف عوامل مؤثر در مرگ و میر شدید نوزادان قرار میگیرد، عبارت از کمبود آب آشامیدنی سالم و فاضلاب مناسب است. نبود یا کمبود آب آشامیدنی و نبود فاضلاب مناسب در افغانستان زمینه را برای شیوع بیماریهای اسهالی و سایر بیماریهای عفونی که به ویژه برای کودکان خردسال کشنده هستند، فراهم کرده است. اقدامات ضروری برای نجات جان نوزادان و کودکان: افزایش سرمایهگذاری در مراقبتهای بهداشتی مادر و نوزاد: این شامل افزایش تعداد پرسنل بهداشتی آموزشدیده، ساخت و تجهیز مراکز بهداشتی، و ارائه خدمات بهداشتی رایگان یا با هزینه کم برای مادران و نوزادان است. تامین آب آشامیدنی سالم و بهداشت: ایجاد سیستمهای آب آشامیدنی سالم و فاضلاب مناسب برای همه جوامع، به ویژه در مناطق روستایی، ضروری است. مبارزه با سوءتغذیه: برنامههای تغذیهای جامع برای کودکان و خانوادههای آسیبپذیر، به ویژه در مناطق محروم، باید اجرا شود. آموزش و توانمندسازی زنان: آموزش زنان در مورد بهداشت باروری، مراقبتهای قبل از زایمان و مراقبت از نوزادان، میتواند به طور قابل توجهی به بهبود سلامت مادران و نوزادان کمک کند. حفاظت از کودکان در برابر درگیری: همه طرفهای درگیر در جنگ باید برای محافظت از کودکان در برابر خشونت و تضمین دسترسی آنها به کمکهای بشردوستانه تلاش کنند. نجات جان نوزادان در افغانستان، تنها یک ضرورت اخلاقی نیست، بلکه سرمایهگذاری در آینده این کشور نیز است. با اقدامات فوری و پایدار، میتوانیم به این کودکان شانس زندگی سالم و پربار را بدهیم. مرگ هر کودک یک تراژدی است. با اقدامات فوری و پایدار، میتوان جان بیشماری از نوزادان را در افغانستان نجات داد. جامعه جهانی و دولت افغانستان باید تعهد خود را برای تضمین دسترسی همه کودکان به مراقبتهای بهداشتی با کیفیت، غذا، آب و سایر نیازهای اساسی نشان دهند.
برنامه جهانی غذا در تازهترین مورد اعلام کرده است که به ۷۰۰ هزار دختر و پسر در افغانستان کمک غذایی انجام داده است. این سازمان با نشر ویدیویی از چگونگی بستهبندی بیسکویتهای غنی شده در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این دختران و پسران همه روزه، از این کمکها مستفید میشوند. در ادامه آمده است که این کمکهای غذایی به دختران و پسران دانشآموز کمک میکنند تا فعال بمانند و بهتر یاد بگیرند. برنامه جهانی غذا پیش از این در گزارشی گفته بود که یک-چهارم مردم افغانستان هر روز با شکم گرسنه میخوابند. بر بنیاد گزارش برنامه جهانی غذا، بیش از ۱۲ میلیون تن در افغانستان نمیدانند که وعده غذایی بعدی را از کجا به دست بیاورند. این در حالی است که پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، کشور در یک بحران انسانی و اقتصادی عمیق فرو رفته است. همچنین برخی از شهروندان کشور از حکومت فعلی بخاطر عدم ایجاد فرصتهای شغلی برای مردم انتقاد میکنند.
مسوولان در فرماندهی پولیس ولایت بدخشان میگویند که طی سه ماه گذشته در رویدادهای ترافیکی در این ولایت، دستکم ۴۶ تن کشته و ۷۵ تن دیگر زخمی شدند. دفتر مطبوعات فرماندهی پولیس بدخشان روز گذشته (سهشنبه، ۵ سرطان) با نشر اعلامیهای، آمار قربانیان و آسیبدیدگان رویدادهای ترافیکی طی سه ماه گذشته سال جاری را منتشر کرده است. در خبرنامه آمده است که از آغاز سال جاری خورشیدی تا اکنون در مرکز و ولسوالیهای ولایت بدخشان ۴۵ رویداد ترافیکی رخ داده است. دفتر مطبوعاتی فرماندهی پولیس بدخشان میگوید که در این رویدادها دستکم ۴۶ نفر کشته شدهاند که قربانیان شامل ۲۹ مرد، ۱۱ کودک و شش زن هستند. در ادامه آمده است که در مجموع این رویدادها، ۷۵ نفر زخمی شدهاند که در میان آنها، ۴۲ مرد، ۲۴ کودک و ۹ زن حضور دارند. براساس آمارهای موجود، این رویدادها از اول ماه حمل تا پایان ماه جوزای سال روان خورشیدی در ولایت بدخشان ثبت شده است. باید گفت که ولایت بدخشان یکی از ولایتهای کوهستانی و دارای جادههای صعبالعبور در شرق کشور است که رویدادهای ترافیکی در آن هرازگاهی از باشندگان این ولایت قربانی میگیرد. رویدادهای ترافیکی در بسیاری از ولایتها، هر از گاهی از شهروندان کشور قربانی میگیرد. بیاحتیاطی رانندگان، خرابی جادهها و نبود علایم ترافیکی از عوامل اصلی وقوع حوادث ترافیکی خوانده میشود.