«مایا آنجلو» در سال ۱۹۲۸ با نام «مارگارت آنی جانسون» به دنیا آمد، «مایا آنجلو» در نوجوانی، بورسی را برای تحصیل در رشتهی رقص و نمایش در کالیفرنیا به دست آورد، اما در شانزده سالگی و به مدتی کوتاه، تحصیل را کنار گذاشت تا به رانندهی ماشینهای کابلی در سان فرانسیسکو تبدیل شود. او در مورد دلیل انجام این کار توضیح میدهد: زنانی را در آن ماشینها میدیدم که کمربندهای مخصوص داشتند، با کلاه و ژاکتهای رسمی. عاشق یونیفرم هایشان بودم. به خودم گفتم این همان شغلی است که میخواهم. «آنجلو» این شغل را به دست آورد و به اولین زن سیاهپوست در سان فرانسیسکو تبدیل شد که رانندگی ماشینهای کابلی را بر عهده داشت. مایا در کتاب نامه به دخترم چنین حکایت میکند: سیزده ساله که بودم رفتم پیش مادرم در سان فرانسیسکو. بعدها در نیویورک سیتی درس خواندم. طی این سالها هم در پاریس، قاهره، غرب آفریقا و سرتاسر ایالات متحده زندگی کردهام. اینها واقعیتها است، اما از نظر یک کودک واقعیت چیزی نیست جز کلماتی که باید به خاطر سپرد؛ مثلا «اسمم جانی توماس است. نشانیام شمارهی 220، خیابان مرکزی است.» اینها همه واقعیتهایی است که با حقیقت یک کودک چندان کاری ندارد. دنیای واقعی ای که من در استمپس در آن بزرگ شدم، جنگی دائمی بود در مقابل تسلیم. اول تسلیم شدن در برابر آدم بزرگهایی که هر روز میدیدمشان، که همه سیاهپوست و همه خیلی خیلی بزرگ بودند. بعد تسلیم این فکر شدن که مردم سیاهپوست، پستتر از سفیدپوستانی بودند که به ندرت میدیدمشان. «آنجلو» پس از مدتی کار در عرصهی نمایش، به یک شرکت گردشگری پیوست. او پیشنهاد اجرای نقشی را در نمایشی موزیکال در «تئاتر برادوِی» رد کرد تا به آن شرکت گردشگری ملحق شود چرا که اینگونه میتوانست به سفری به دور اروپا برود. «آنجلو» در این باره به خاطر میآورد: تهیه کنندگانِ آن نمایش موزیکال به من میگفتند، «مگر دیوانه شدهای؟ میخواهی نقشی کوتاه را آن هم دائم در سفر قبول کنی، وقتی ما نقشی اصلی را در یک نمایش برادوِی به تو پیشنهاد کرده ایم؟» به آنها گفتم دارم به اروپا میروم. فرصت دیدن جاهایی را خواهم داشت که به شکل معمول هرگز نمیدیدم، جاهایی که فقط رویایشان را در روستای کوچکی که در آن بزرگ شدم، داشتم. او همچنین گفت که این انتخاب، یکی از بهترین تصمیمهای او در زندگی بوده است. سفر او به اروپا همچنین فرصت آشنایی با سایر زبانها را برای او فراهم کرد و «آنجلو» نیز این فرصت را غنیمت شمرد. او در نهایت توانست زبانهای فرانسوی، اسپانیایی، عبری، ایتالیایی و فانته (گویشی متعلق به مردم بومی غنا) را بیاموزد. «آنجلو» در سالهای کودکی، توسط نامزد مادرش مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفت. او ماجرا را برای برادرش تعریف کرد و مدتی بعد به دادگاه فراخوانده شد تا علیه آن مرد شهادت دهد؛ اتفاقی که به محکومیت مرد منجر شد، اما او در نهایت فقط یک روز را در زندان گذراند. چهار روز پس از آزادی از زندان، آن مرد به قتل رسید. احتمالا توسط یکی از اعضای خانوادهی «آنجلو». و «آنجلو» که فقط یک کودک بود، خودش را مقصرِ به قتل رسیدن آن مرد میدانست. او بعدها در مورد این اتفاق نوشت: فکر میکردم صدای من او را کشت. من آن مرد را کشتم چون نامش را گفتم و بعد فکر کردم که دیگر هیچ وقت دوباره صحبت نکنم، چون صدایم همه را خواهد کشت. «آنجلو» به مدت پنج سال، از صحبت کردن امتناع کرد. اما ادبیات به او کمک کرد که دوباره صدایش را به دست آورد. مجلهی Arab Observer یکی از معدود مجلههای خبریِ انگلیسیزبان در خاورمیانه بود که بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۶ چاپ میشد. «آنجلو» هنگام سفر در مصر، با فعال حقوق مدنی «وسومزی ماکه» آشنا شد و پس از نقل مکان به قاهره، به عنوان دبیر برای مجلهی خبری Arab Observer مشغول به فعالیت شد. او قبل از این هیچ وقت به عنوان ژورنالیست کار نکرده بود و این شغل باعث شد «آنجلو» مهارتهای ارزشمندی را زمینهی خبرنگاری به دست آورد. تا پایان مسیر حرفهای «آنجلو»، قالبهای هنری اندکی باقی مانده بودند که او در آنها فعالیت نکرده بود (او نامزد دریافت «جایزه تونی» و «جایزه پولیتز» شد و سه بار «جایزه گِرَمی» را به دست آورد)، اما همچنان شگفت انگیز به نظر میرسد که «آنجلو» دستی بر آتش فیلمسازی نیز داشت. او ابتدا در فیلمی در سال ۱۹۵۷ بازی کرد اما پس از آن به فیلمنامه نویسی روی آورد و سپس، فیلمی به نام Down in the Delta را در سال ۱۹۹۸ کارگردانی کرد. «آنجلو» ارتباطی دوستانه با رمان نویس آمریکایی «جیمز بالدوین» داشت و اندکی قبل از به قتل رسیدن «مالکوم ایکس»، در حال برنامه ریزی برای کمک به او به منظور بنیان نهادن مؤسسهی «اتحاد سیاهپوستان آمریکا» بود. در اوایل سال ۱۹۶۸، «مارتین لوتر کینگ» از «آنجلو» خواست تا برای ترویج «کنفرانس رهبران مسیحی جنوب»، همایشهای مختلفی در سراسر ایالات متحده برگزار کند. «آنجلو» این پیشنهاد را پذیرفت اما زمان انجام آن را به تعویق انداخت تا برای جشن تولدش برنامههریزی کند. در روز تولد چهل سالگی «آنجلو» در ۴ آپریل سال ۱۹۶۸، «مارتین لوتر کینگ» در شهر ممفیس به قتل رسید. مرگ او، «آنجلو» را به افسردگی شدیدی مبتلا کرد. «آنجلو» در مراسم تحلیف «بیل کلینتون» در سال ۱۹۹۳، نام خود را پس از «رابرت فراست» به عنوان دومین شاعرِ حاضر در مراسم معارفهی رئیس جمهور مطرح کرد. شعرخوانی «آنجلو» در این مراسم، جایزهی «گِرَمی» سال ۱۹۹۴ را در بخش «بهترین اثر شفاهی» برای او به ارمغان آورد. «آنجلو» علاوه بر همهی این فعالیتها، دو کتاب آشپزی نیز نوشت که در یکی از آنها، دستور پخت غذاهای مورد علاقهاش را ارائه کرد و در دیگری، به اهمیت و چگونگی تهیهی غذاهای سالم پرداخت. «آنجلو» در پیشگفتار دومین کتاب آشپزی خود نوشت: اگر این کتاب به دست افراد ماجراجو و جسوری بیفتد که به اندازهی کافی جرأت دارند تا به آشپزخانه بروند و ظرفها و ماهیتابهها را به هم بریزند، من بسیار خوشحال خواهم شد. کتاب «میدانم چرا پرنده در قفس میخواند» که در سال ۱۹۶۹ انتشار یافت، خود زندگی نامهای است که به دوران کودکی «آنجلو» از سه تا هفت سالگی میپردازد. او در این اثر، موضوعاتی همچون نژادپرستی، آسیب روحی و تجاوز را به بحث میگذارد و همچنین توضیح میدهد که چگونه توانست بر این چالشها غلبه کند و از آنها بگذرد. کتاب «میدانم چرا پرنده در قفس میخواند» از زمان اولین انتشار، هیچ وقت از چرخهی چاپ خارج نشده و پس از گذشت دههها، همچنان مخاطبین جدید را به خود جذب میکند. «آنجلو» به منظور تمرکز بر کار، اتاقی را در هتلی نزدیک خانهاش میگرفت و در آن شروع به نوشتن میکرد. او ساعت شش صبح به آنجا میرفت و معمولاً تا ظهر مشغول نوشتن میشد. «آنجلو» پس از گرفتن اتاق، تمام وسایل تزئینی و مبلمان را از آن خارج کرده بود تا فقط یک تخت خواب و صندلی، به علاوهی یک کتاب لغتنامه، قلم و کاغذ، و بطری نوشیدنی در اتاق باشد. «آنجلو» در سه سالگی به همراه برادر بزرگترش «بِیلی جونیور»، به شهر «استمپس» در ایالت «آرکنزا» فرستاده شد تا در کنار پدربزرگ و مادربزرگِ پدریاش زندگی کند. مادربزرگ او، «آنی هندرسون»، بردهداری را به شکلی بیواسطه تجربه کرده بود و تنها فرد سیاهپوست در «استمپس» بود که مغازهای در شهر داشت. «آنجلو» از مادربزرگش توانایی خواندن را یاد گرفت: «آنی هندرسون» کتابهایی را از مدارس محلی به خانه میآورد و به «آنجلو» و برادرش، خواندن و نوشتن را میآموخت. مایا به خاطر کتابهای هفتگانه زندگینامهاش که شامل شرح حال خودش از کودکی تا بزرگسالی است بسیار مشهور است و همین باعث شد که مورد توجه کشورهای جهان قرار گیرد. آثارش: میدانم چرا پرنده در قفس میخواند (۱۹۶۹) جرعهای آب خنک به من دهید، دارم میمیرم (۱۹۷۱) به نام من خودت را جمعوجور کن (۱۹۷۴) آواز میخوانیم و مثل کریسمس متبرک میشویم (۱۹۷۶) قلب یک زن (۱۹۸۱) کودکان همه بندگان خدا باید کفش سفر بپوشند (۱۹۸۶) آهنگی که به بهشت پرتاب شد (۲۰۰۲) و مادر و من و مادر آنجلو از دانشگاهها، سازمانهای ادبی، آژانسهای دولتی و گروههای ویژه مختلف افتخارات و جوایزی کسب کرد. افتخارات او شامل نامزدی جایزه پولیتزر در سال ۱۹۷۰ و در سن ۴۷ سالگی برای کتاب مجموعهای شعرش با عنوان «پیش از این که بمیرم به من یک لیوان آب خنک بده» بود و همچنین نامزدی جایزه تونی برای بازی در «نگاه به دور» در سال ۱۹۷۳ و سه جایزه گرمی برای آلبومهای سخنانش را شامل میشود. او در دو کمیته ریاست جمهوری آمریکا خدمت کرد و در سال ۱۹۹۴ مدال اسپینگارن، در سال ۲۰۰۰ مدال ملی هنر، در سال ۲۰۱۱ نشان افتخار آزادی رئیسجمهوری به او اهدا شد. آنجلو بیش از پنجاه درجه افتخاری کسب کرد.
برچسب: رسانه گوهرشاد
وزارت صحت عامهی حکومت سرپرست اعلام کرده است که در پی بارندگی شدید و توفان در ننگرهار، دستکم ۳۵ نفر جان باخته و ۲۳۰ نفر دیگر به شمول زنان و کودکان زخمی شدهاند. شرافت زمان، سخنگوی این وزارت صحت گفته است که این تعداد جسدها و زخمیها به شفاخانهی ولایتی ننگرهار و شفاخانهی «بیبی فاطمه الزهرا» در شهر جلالآباد منتقل شدهاند. آقای زمان تاکید کرد که این آمار ابتدایی است و احتمال افزایش شمار تلفات نیز وجود دارد. رسانههای محلی از ولایت ننگرهار گزارش دادهاند که عصر روز (دوشنبه، ۲۵ سرطان) شهر جلالآباد و ولسوالیهای سرخ رود، بتیکوت و بهسود گواه توفان و بارندگی شدید بودهاند. در گزارشها آمده است که توفان و باران در ولسوالی سرخرود سقف یک خانه را فرو ریخته و براثر آن ۱۱ عضو یک خانواده جان باختهاند. منابع محلی نیز میگویند که این آمارها ابتدایی است و احتمال افزایش تلفات وجود دارد. علاوه بر این، مسوولان محلی حکومت سرپرست در ولایت ننگرهار هم گفتهاند که سیلابها و توفانهای عصر امروز به تعداد زیادی از خانوادهها خسارات مالی سنگینی وارد کردهاند. در کنار آن، ریاست رسیدگی به حوادث طبیعی در کنر اعلام کرده که براثر بارندگی و سیلاب در این ولایت دستکم پنج نفر شامل یک مرد، دو زن و دو کودک جان باختهاند و خسارات هنگفت به مردم وارد شده است. در سال جاری خورشیدی بارندگی شدید و سرازیرشدن سیلاب در ولایتهای مختلف کشور تلفات و خسارات زیادی برجای گذاشته است. براثر این سیلابها، بیشترین خسارات به ولایتهای بغلان و غور وارد شده است. در روزهای اخیر برخی از ولایتهای شرق و جنوب شرقی کشور شاهد باراشهای سنگین باران و سرازیر شدن سیلابهای مدهش بوده است.
نویسنده: مهدی مظفری در گذرگاه پر فراز و نشیب تاریخ بشر، زنان همواره نقشی تعیینکننده ایفا کردهاند و برگهای زرینی از حماسه و افتخار را به یادگار گذاشتهاند. دستان توانمند و چشمان بیدار زنان فرهیخته و بزرگ، پاسداران ارزشها و آرمانهای والای بشریت بودهاند و نقش بیبدیلی در تعالی و رشد جوامع ایفا کردهاند. این حقیقتی انکارناپذیر است که در کنار زنان نیکوکار و تاثیرگذار، زنانی نیز بودهاند که با دسیسهها و اندیشههای پلید، زمینههای انحطاط و سقوط جوامع را فراهم نمودهاند. قرآن کریم به عنوان منشور هدایت بشریت، از زنانی چون همسر فرعون و حضرت مریم (ع) به عنوان الگوهایی برجسته و آموزگارانی راستین برای رهپویان معنویت و انسانیت، فارغ از جنسیت، یاد میکند. در مقابل، زنانی ناصالح و گمراهکننده همچون همسران پیامبران نوح و لوط (ع) را به عنوان نمادهایی منفی و هشداردهنده برای گمراهان معرفی مینماید. نقش زنان در هر جامعه و با هر ایدئولوژی، همواره حائز اهمیت و شایسته بررسی است. این نقش به ویژه در مقاطع حساس و سرنوشتساز تاریخ، نمود بارزتری مییابد. از این رو، بر آن شدیم تا به بررسی نقش زنان در واقعه کربلا و عاشورا، این حماسه جانسوز تاریخ بشریت، بپردازیم تا گواهی بر عظمت و شرافت زنانی باشد که در این واقعه عظیم، حماسه آفریدند و نام بلندشان در تارک تاریخ جاودانه شد. به نظر میرسد برای واکاوی دقیق نقشآفرینی زنان در واقعه کربلا، میتوان آن را در چهار بازه زمانی و از چهار منظر مجزا مورد بحث و بررسی قرار داد تا حق مطلب به درستی ادا شود: الف) زنان نقش آفرین قبل از وقوع حادثه کربلا و به عبارتی، زمینه سازان این پدیده عظیم؛ ب) نقش آفرینان در واقعه کربلا و حضور مستقیم زنان در میدان مبارزه؛ ج) زنان اثرگذار در دوران اسارت، قبل از رسیدن به مدینه منوره؛ د) زنان نقش آفرین پس از اتمام واقعه کربلا و اسارت عزیزان ابا عبدالله الحسین (ع) زنان زمینهساز واقعه کربلا بررسی نقش زنان در همراهی امام حسین (ع) از مدینه به مکه، حائز اهمیت است. این بانوان گرانقدر که به دلیل ولایتمداری و عشق به پیغمبر و خاندان مطهر ایشان، حضرت حسین(ع) را در این سفر همراهی کردند، لحظهای آن بزرگوار را تنها نگذاشتند و نقش آفرینیهای ارزشمندی از خود به یادگار گذاشتند. حضور این زنان در کنار امام حسین (ع) صرفاً یک همراهی فیزیکی نبود، بلکه بیانگر تعهد عمیق آنها به آرمانهای امام و آمادگی برای فداکاری در راه دین بود. بدون شک، اندیشهی والا و انگیزهی ژرف، پشتوانه این حرکت عظیم بود. حتی دختران خردسال امام حسین (ع) نیز با درک عمیقی که از جایگاه پدر و مسیر حق داشتند، در این سفر پرمخاطره حاضر شدند و شجاعت و ایمان خود را به نمایش گذاشتند. به طور خلاصه، نقشآفرینی بانوان قبل از واقعه جانسوز کربلا، ابعاد گستردهتری دارد که در دو دسته کلی، قابل بررسی است: ۱. نقشآفرینی غیرمستقیم؛ پرورش نسلی حماسهساز نقش غیرمستقیم زنان در واقعه عاشورا، نقشی بنیادین و ماندگار است. مادرانی چون لیلی، امالبنین و دیگر مادران شهدای کربلا، با تربیت فرزندانی شجاع، متعهد و عاشق و حامی خاندان عصمت و طهارت، زیربنای نهضت عاشورا را بنا نهادند. این بانوان بزرگوار، با ایثار و فداکاری، نسلی را پرورش دادند که در میدان نبرد کربلا، حماسهای جاویدان آفریدند. همسران و خواهران امام حسین (ع) نیز در این نقشآفرینی غیرمستقیم سهیم بودند. آنها با صبر و استقامت خود، در کنار امام و یارانش ایستادند و مشوقی بزرگ برای مردان در میدان نبرد بودند. ۲. نقشآفرینی مستقیم؛ حضور در میدان مبارزه علاوه بر نقشآفرینی غیرمستقیم، زنان در واقعه عاشورا، حضوری مستقیم و فعال نیز داشتند. برخی از آنها به مانند ام وهب، در میدان نبرد حاضر شده و شجاعانه جنگیدند. برخی دیگر مانند زینب کبری (س) و ام کلثوم (س)، وظیفه خطیر رسالترسانی و تبیین پیام عاشورا را بر عهده داشتند. حضور زنان در صحنه کربلا، نشاندهنده شجاعت، ایمان و تعهد عمیق آنها به آرمانهای والای اسلام بود. آنها با فداکاری و از خودگذشتگی، حماسهای عظیم آفریدند که تا ابد در تاریخ خواهد ماند. زنان حاضر و نقشآفرین در صحنه کربلا نام حضرت زینب (س) در میان زنان حاضر در واقعه کربلا، همچون نگینی درخشان میدرخشد. نقشآفرینی این بانوی بزرگ در حماسه عاشورا چنان برجسته و فراگیر است که شرح آن نیازمند مجلدی جداگانه است. در این نوشتار، به گوشهای از جانفشانیها و رشادتهای این بانوی نمونه حماسه، عرفان و عاطفه اشاره میکنیم. حضرت زینب (س) در کنار امام حسین (ع) نقش یک همراه، همدل و غمخوار را ایفا میکرد. ایشان با سخنان پرمغز و حماسی خود، حقانیت قیام امام را به وضوح بیان میکرد و در لحظات تزلزل و تردید برخی از یاران، با پیامهای وحدتبخش، روحیه را در آنان زنده میکرد. مراقبت از کودکان، تقویت روحیه صبر و استقامت در برابر شهادت عزیزان، مدیریت و آرامشبخشی به زنان مضطرب و نگران، حفاظت از جان امام سجاد (ع) و دیگر بیماران و مجروحان، و ایجاد آرامش روانی در میان بازماندگان، تنها بخشی از نقشآفرینیهای این بانوی بزرگ در واقعه کربلا است. در کنار حضرت زینب (س)، زنان دیگری نیز در میدان نبرد حضور داشتند و شجاعانه با دشمن جنگیدند. از جمله این بانوان میتوان به همسر مسلم بن عوسجه (امّ وهب که به دست امام حسین (ع) مسلمان شد)، مادر عبدالله کلبی، مادر عمرو بن جناده و مادر عبدالله بن عمر اشاره کرد. همچنین در تاریخ، از دو بانوی شهید در واقعه کربلا نام برده شده است: هانیه (همسر وهب) و بانوی نَمیریه قاسطیه (همسر عبدالله بن عمیر کلبی) که به نام امّ وهب نیز شناخته میشود. حضور زنان در کربلا، صرفاً به میدان نبرد محدود نمیشد. آنان در تمام مراحل این واقعه غمانگیز، یار و غمخوار امام حسین (ع) و یارانش بودند و با صبر و استقامت مثالزدنی، مصیبتهای جانکاه را تحمل کردند. فداکاری و از خودگذشتگی این بانوان، برگ زرینی در تاریخ اسلام و مظهر ایثار و شهادت در راه حق و حقیقت است. نقشآفرینی زنان عاشورایی در دوران اسارت پس از واقعه جانسوز و جانگداز عاشورا، خانواده و یاران امام حسین(ع) اسیر دشمن بیرحم شدند. با وجود اینکه اسیران کربلا ظهر عاشورا شاهد پرپر شدن عزیزانشان بودند و داغشان تازه بود، پیام نهضت بزرگ عاشورا را به مردم حتی به شامیان(حامیان یزید) رساندند و مردم را متوجه این جنایت عظیم یزیدیان کردند و همچنین دشمنان را خوار و زبون کردند و آنان را شکست واقعی دادند. خلاصه، جمعی از زنان نقشی بیبدیل در تداوم نهضت عاشورا و رسالت پیامآوری آن ایفا کرده است. حضرت زینب (ع) در جریان اسارت، با خطبههای کوبنده و روشنگرانه خود، ظلم و ستم یزیدیان را افشا کرد و پرده از جنایات آنان برکشید. سخنان ایشان یادآور خطبههای امام علی (علیهالسلام) بود و شور و شعور را در دل آزادگان برانگیخت. حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در کنار پیامرسانی و افشاگری، از کودکان و اسرا نیز پرستاری میکرد و با صبر و بردباری، مرهمی بر زخمهای آنان بود. در این میان، نقش امکلثوم، خواهر ایشان نیز قابل توجه است. امکلثوم با شجاعت و غیرت، در برابر نگاههای هوسبازانه مردم کوفه ایستادگی کرد و با فریاد خود، غیرت و عفاف خاندان رسالت را به رخ کشید. علاوه بر این بانوان بزرگوار، فاطمه بنت الحسین (سلاماللهعلیها) نیز با سرودن اشعار حماسی و سوزناک، حماسه عاشورا را به نسلهای آینده منتقل کرد. اشعار او سرشار از عشق و عاطفه و عرفان بود و حقایق بلند و معارف والای بشری را در قالبی زیبا و ماندگار به تصویر میکشید. نقش زنان در واقعه عاشورا و پس از آن، به این موارد محدود نمیشود. همسر خولی، یکی دیگر از زنانی بود که با شجاعت و تدبیر خود، انتقام خون امام حسین (علیهالسلام) را گرفت. او با فاش کردن مخفیگاه خولی به یاران مختار، به مجازات این جنایتکار خونریز کمک کرد. جهاد فرهنگی و سیاسی زنان پس از واقعه کربلا نقش زنان در تداوم نهضت عاشورا و پیامرسانی واقعه کربلا، به هیچ وجه کمتر از رشادتها و فداکاریهای مردان در این حادثه عظیم نبوده است. در این میان، حضرت زینب (س) به عنوان عقیله بنیهاشم، نقشی بیبدیل در روشنگری افکار عمومی و رساندن پیام مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش ایفا کرد. ایشان پس از واقعه عاشورا و دوران اسارت، با وجود تحمل مصیبتهای فراوان، در سفری پرمخاطره به همراه کاروان اسرا به کوفه و شام رفت و با سخنرانیهای کوبنده و روشنگرانه خود، پرده از جنایات یزیدیان برداشت و ماهیت ظالمانه حکومت اموی را افشا کرد. خطبههای حضرت زینب (س) در کوفه و شام، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار میرود و نقش مهمی در زنده نگه داشتن یاد و آرمانهای امام حسین (ع) و رسوایی یزید و یزیدیان داشت. علاوه بر حضرت زینب (س)، زنان دیگری نیز در این مسیر خطیر گام نهادند و با استفاده از ابزارهای مختلف مانند سخنرانی، مرثیهسرایی، نوحهخوانی و سرودن شعر، به روشنگری افکار عمومی و ترویج فرهنگ عاشورا پرداختند. یکی از این بانوان، فاطمه بنت الحسین (س) است که پس از ورود به مدینه، با سخنرانیها و اشعار خود، حقایق واقعه کربلا را به گوش مردم رساند و تا پایان عمر خود از هیچ تلاشی برای احیای حق و امر به معروف و نهی از منکر دریغ نکرد. امالبنین، مادر حضرت ابوالفضل العباس (ع) نیز با حضور در مکانهای عمومی مانند بقیع و مرثیهسرایی برای فرزند شهیدش، مردم را با عمق فاجعه کربلا آشنا میکرد. او با استفاده از عاطفه و اندوه مادرانه، پیام مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش را به نسلهای بعد منتقل میکرد. رباب، همسر امام حسین (ع) و مادر علیاصغر، حضرت رقیه (س) و سکینه (س) نیز از جمله زنانی بود که در واقعه کربلا حضور داشت و پس از آن با صبر و شکیبایی مثالزدنی، به عزاداری برای امام حسین (ع) و یارانش پرداخت و مرثیههایی در سوگ آن حضرت سرود. اینها تنها نمونههایی از نقشآفرینی زنان در جهاد فرهنگی و سیاسی پس از واقعه کربلا هستند. فداکاریها و تلاشهای این بانوان در زنده نگه داشتن یاد و آرمانهای امام حسین (ع) و ترویج فرهنگ عاشورا، سهم بسزایی در تاریخ اسلام داشته و الگویی درخشان برای زنان مسلمان در همه اعصار به شمار میرود.
سازمان بینالمللی داکتران بدون مرز (اماساف) در تازهترین مورد اعلام کرده است که باوجود بیش از دو دهه کمک و سرمایهگذاری بینالمللی، بهدلیل «مسافت»، «هزینه» و این واقعیت که شماری از مراکز صحی به اندازهی کافی کار نمیکنند، شهروندان افغانستان هنوز در تقلای دسترسی به خدمات اولیهی صحی هستند. این سازمان امروز (سهشنبه، ۲۵ سرطان) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود، با برشمردن این دلایل گفته است که بسیاری از بیماریها و «وضعیتهای صحی» در افغانستان اغلب دیر شناسایی و تشخیص میشوند. سازمان بینالمللی داکتران بدون مرز تاکید کرد که بیماران زمانی در شفاخانه بستری میشوند که در وضعیت بدی قرار دارند. داکتران بدون مرز در کنار بیان این وضعیت گفت که در سال ۲۰۲۳ میلادی به ۱۰ هزار و ۴۰۰ کودک مبتلا به سوءتغذیه در ولایتهای هرات، هلمند و قندهار رسیدگی کرده است. قابل ذکر است که پس از تسلط دوبارهی حکومت فعلی بر افغانستان، بهدلیل کاهش کمکهای بینالمللی، بسیاری از مراکز صحی از فعالیت باز مانده و دسترسی شهروندان به خدمات صحی نیز بهشدت کاهش یافت. در نزدیک به سه سال اخیر نیز نهادهای بینالمللی بارها اعلام کردهاند که بهدلیل کاهش بودجه، مجبور هستند حمایت از شماری از مراکز صحی را متوقف کنند. در تازهترین مورد، یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل گفته است که یکسوم زنان باردار در افغانستان در خارج از مراکز صحی زایمان میکنند. همچنین حکومت سرپرست در نزدیک به سه سال گذشته، محدودیتهای شدید بر زنان و دختران وضع کرده است. شماری زیادی از زنان مختصص به دلیل محدودیت، افغانستان را ترک کرده و به دیگر کشورها مهاجرت کردند. نزدیک به سه سال که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی آموزش زنان و دختران عقبنشینی نکردهاند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.
یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد اعلام کرده است که یکسوم زنان باردار در افغانستان در خارج از مراکز صحی زایمان میکنند. یونیسف با نشر گزارشی اعلام کرده است که بیش از ۶۷ درصد از تولدها در افغانستان توسط یک متخصص بهداشتی ماهر انجام میشود. این نهاد افزود که زایمان زنان باردار در خارج از مراکز صحی و بدون متخصص مراقبتهای بهداشتی، زندگی آنها را در معرض خطر جدی قرار میدهند. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد با نشر روایت زندگی فهیمه، یک زن متخصص زایمان در مزارشریف نوشت: «زنان باردار باید حداقل چهار بار قبل از زایمان با یک پزشک ماهر ملاقات کنند اما تنها یکسوم زنان در افغانستان این کار را انجام میدهند.» این متخصص به یونیسف گفته است که بسیاری از زنان باردار نمیدانند هنگام بارداری چگونه وعده غذایی سالمی برای خود فراهم کنند. پیش از این سازمان جهانی صحت گفته بود روزانه ۲۴ مادر و ۱۶۷ کودک در سراسر افغانستان به دلیل بیماریهای قابل پیشگیری مرتبط با بارداری و زایمان جان خود را از دست میدهند. سازمان ملل نیز افغانستان را یکی از «بدترین کشورها از نظر مرگومیر مادران در هنگام زایمان» خوانده است. براساس آمار که سازمان بهداشت جهانی در قوس سال ۱۴۰۲ خورشیدی منتشر کرد از سال ۲۰۱۷ بدینسو سالانه ۶۳۸ زن در افغانستان در ازای هر ۱۰۰ تولد جان خود را از دست میدهند. در حالی یونیسف این موضوع را مطرح میکند که حکومت سرپرست آموزش و کار زنان و دختران را منع کرده و بر مراجعه زنان در شفاخانهها نیز محدودیتهای وضع کرده است.
مسوولان در فرماندهی پولیس ولایت خوست میگویند که سه نفر را که قصد داشتند با تهدید تفنگ دختران را به زور نامزد کنند، بازداشت شده است. عبدالرشید عمری، فرمانده پولیس ولایت خوست گفت که این افراد بر اساس فرمان ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر این گروه در مورد جلوگیری از ازدواج اجباری، بازداشت شدهاند. آقای عمری تاکید کرد که این افراد از مرکز خوست، ولسوالیهای گربز و اسماعیلخیل بازداشت شدند. به گفتهی او، این افراد تیراندازی هوایی میکردند دختران را بدون رضایتشان به نام خود میکردند. مسوولان محلی در خوست به مردم هشدار دادهاند که علیه کسانیکه این گونه «اقدامات ضد بشری» انجام میدهند، اقدام جدی خواهند کرد. مسوولان از مردم خواستهاند که برای جلوگیری از ازدواج اجباری، با این گروه همکاری کنند. این در حالی است که پس از حاکمیت حکومت سرپرست بر افغانستان، گزارشهای فراوانی مبنی بر ازدواج اجباری و ازدواج زیر سن دختران به نشر رسیده است. پیش از این در ماه عقرب سال گذشته نهاد حقوقبشری موسوم به «رواداری» از افزایش ازدواج اجباری و سوءاستفاده جنسی از کودکان در افغانستان گزارش داده بود.
همزمان با نشر اعترافهای زنان از شکنجه و خشونت در زندانهای حکومت سرپرست، ادارهی تنظیم امور زندانهای حکومت فعلی اعلام کرده است که شمار زندانیان در افغانستان تحت کنترول حکومت نزدیک به ۹ هزار نفر میرسند که ۵۰۰ نفر آنان را زنان تشکیل میدهند. محمد یوسف مستری، مسوول این اداره در مصاحبه با تلویزیون ملی که تحت کنترل حکومت فعلی فعالیت دارد گفت که بسیاری از این افراد در پیوند به «قضایای جنایی» زندانی شدند. آقای مستری در حالی رقم ۵۰۰ نفری از زنان در زندانها را منتشر کرده است که حکومت فعلی بارها از وجود زنان در زندانهای شان انکار کرده است. همچنین چند ماه پیش حبیبالله بدر، معاون نظامی ادارهی زندانها گفته بود که ۸۰۰ زن در زندانهای حکومت فعلی در سراسر افغانستان، بسر میبرند. وی با ذکر رقم زندانیان زن، گفته بود که در زندانهای حکومت فعلی «هیچ زندانی سیاسی نیست» و لتوکوب یا شکنجه آنان را نیز رد کرد. آقای بدر افزوده بود که هر گونه بدرفتاری از سوی نیروهای نیروهای حکومت فعلی با زندانیان به نهادهای عدلی و قضایی معرفی میشوند. مقامهای حکومت فعلی در حالی از کاهش رقم زندانیان زن سخن میگویند که این گروه هشت ماه پیش در ختم سال ۱۴۰۲، در برنامهی «حسابدهی دولت به ملت» با تلویزیون ملی، گفته بودند که ۶۶ هزار زندانی در زندانهای آنان نگهداری میشوند که از آن میان ۲ هزار آن را زنان و کودکان شامل هستند. این در حالی است که دفتر سازمان ملل متحد در ماه سرطان سال پیش، شمار زندانیان حکومت فعلی را ۱۵ هزار نفر گزارش داده بود. یوناما در این گزارش تایید کرده بود که حکومت فعلی زندانیان را «شکنجه میکند» و «شوک برقی» میدهند. در تازهترین مورد، رییسه یزدانپرست، که در ریاست ۰۵۰ امنیت ملی جمهوری مدیر بخش زنان بود؛ دست به افشاگری شکنجههای حکومت فعلی در زندانها زده و گفته است که از سوی نیروهای حکومت بازداشت و یکونیم ماه را در زندان این گروه تحت شکنجه قرار گرفته است. در همین حال مجلهی خبری اسپکتیتور به نقل از سازمان ملل متحد ماه پیش گزارش داده بود که قرار است تجاوز جنسی، تجاوز گروهی و بردهداری جنسی بر زنان در زندانهای حکومت فعلی از سوی سازمان ملل متحد تحقیق و بررسی شود. در خبرنامهای منتشر شده از سوی این مجله آمده است که گزاشهای منتشر شده از تجاوز و خشونت جنسی حکومت بر زنان زندانی در افغانستان نگرانیهای وزارت خارجهی آمریکا و ریچارد بنت، گزارشگر ویژهی سازمان ملل در امور حقوق بشر افغانستان را برانگیخته و سازمان ملل از تحقیق در این مورد خبر داده است.
برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد، از نرخ بالای سوءتغذیه در افغانستان ابراز نگرانی کرده و میگوید که به دلیل کمبودجه، ۱.۴ میلیون مادر و کودک دیگر برای جلوگیری از سوءتغذیه، غذای مغذی تخصصی دریافت نمیکنند. این نهاد با نشر گزارشی از بحران شدید مالی پس از حاکمیت حکومت فعلی در افغانستان خبر داده و نوشته است که ۱۲.۴ میلیون نفر در افغانستان دچار ناامنی شدید غذایی هستند. در گزارش آمده است که برنامه جهانی غذا با بحران شدید کمبود بودجه برای امدادرسانی به افراد نیازمند در افغانستان مواجه است. برنامه جهانی غذا تاکید کرد که اکنون فقط میتواند از یک میلیون گرسنه در افغانستان حمایت میکند؛ در حالیکه به ۱۱ میلیون نیازمند دیگر به دلیل کمبود بودجه کمکهای غذایی اضطراری ارائه کرده نمیتواند. در بخشی از این گزارش به بحرانهای اقلیمی و برگشت هزاران مهاجر نیز اشاره شده و آمده که رویدادهای طبیعی بحران بشری را تشدید کرده است. برنامه جهانی غذا نوشته است که بحران آبوهوا، چالشهای اقتصادی را برای جوامع در سراسر کشور تشدید میکند و شرایط آبهوایی نامنظم اکنون به یک امر عادی در افغانستان تبدیل شده است. این نهاد با اشاره به بارانهای شدید در بهار ۲۰۲۴ افزوده که این بارندگیها منجر به سیلهای ناگهانی در سراسر کشور شده، روستاها را نابود شده و معیشت برخی از آسیبپذیرترین جوامع را از بین برده است. همچنین در بخشی از گزارش به زمینلرزههای سال گذشتهی میلادی و برگشت مهاجران از پاکستان اشاره شده و گفته است این موضوعات نیز باعث تشدید بحران بشری در کشور شده است. این نهاد گفته است که به ۶۱۷ میلیون دلار آمریکایی نیاز دارد تا تمام برنامههای خود را تا دسامبر ۲۰۲۴ حفظ کند، از جمله غذای آماده برای زمستان آیند را نیز تامین کند. در حالی این نگرانی از سوی برنامه جهانی غذا مطرح میشود که پیشتر دفتر هماهنگ کنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل نیز از کمبودجه خبر داده و گفته بود که ۲۳.۷ میلیون نفر در افغانستان نیازمند کمکهای بشردوستانه هستند.
نویسنده: مهدی مظفری ماه محرم که فرا میرسد، نغمهی حزن و اندوه در کوچهها و خیابانها طنینانداز میشود و پرچمهای سیاه بر سر در خانهها برافراشته میگردد. در این میان، نغمهای ظریفتر و لطیفتر نیز به گوش میرسد، نغمهی عزاداری کودکانی که با چشمانی پر از تعجب و دلهایی سرشار از کنجکاوی، نظارهگر این حماسهی بزرگ هستند. کودکان، با فطرت پاک و ذهنهای پرسشگر خود، در تلاشند تا معنای عمیق این مراسم را درک کنند. آنها در لباسهای سیاهشان، که نمادی از همدردی با شهدای کربلاست، با دستهای کوچکشان سینهزنی میکنند و شور و شوقی وصفناپذیر در وجودشان موج میزند. حضور کودکان در عزاداری محرم، زیبایی و صفای خاصی به این مراسم میبخشد. گویی معصومیت و صداقت آنها، روحی تازه به جان این حماسهی جاویدان میدمد. آنها با گوشهایی شنوا، داستانهای کربلا را از بزرگترها میشنوند و در ذهن خود، تصویری از رشادتها و فداکاریهای امام حسین (ع) و یاران باوفایشان ترسیم میکنند. برای کودکان، محرم فقط یادآوری یک واقعهی تاریخی نیست، بلکه فرصتی برای آموختن درسهای بزرگ زندگی است. درسهایی از ایثار، شجاعت، وفاداری و جانفشانی در راه حق. آنها در این ماه، با فداکاری و از خودگذشتگی امام حسین (ع) و یارانش آشنا میشوند و میآموزند که چگونه در برابر ظلم و ستم بایستند و از حق و حقیقت دفاع کنند. حضور کودکان در مجالس عزاداری، نهتنها به آنها در درک مفاهیم عمیق عاشورا کمک میکند، بلکه زمینهای برای پرورش روحیهی دینی و مذهبی در آنها نیز فراهم میآورد. این کودکان، که از سنین پایین با عشق و ارادت به امام حسین (ع) و یارانش پرورش مییابند، در آینده به انسانهایی متعهد و پایبند به ارزشهای اسلامی تبدیل خواهند شد. عزاداری محرم، فرصتی مغتنم برای انتقال مفاهیم والای عاشورا به نسلهای آینده است. با تشویق و ترغیب کودکان به شرکت در این مراسم، میتوانیم شعلهی عشق و ارادت به اهل بیت (ع) را در دلهای آنها روشن کرده و آنها را به رهروان راستین راه امام حسین (ع) تبدیل نماییم. در این میان، بر عهدهی بزرگترها، به ویژه پدر و مادر و مربیان است که با صبر و حوصله به سوالات کودکان در مورد محرم و عاشورا پاسخ داده و حقایق این واقعهی عظیم را به زبانی ساده و قابل فهم برای آنها بیان کنند. چرا که ذهن کنجکاو و پرسشگر کودکان، نیازمند دریافت اطلاعات درست و مفاهیم عمیق در قالب زبانی متناسب با سن و درک آنها است. استفاده از روشهای خلاقانه و سرگرمکننده در انتقال مفاهیم و آموزههای عاشورایی میتواند این فرایند را جذابتر و موثرتر نماید. نمایشهای عروسکی، نقاشی، داستانسرایی، شعرخوانی و استفاده از ابزارهای بصری مانند فیلمهای انیمیشنی و عکسهای مرتبط، از جمله روشهای موثری هستند که میتوانند مفاهیم عاشورا را به کودکان منتقل کنند. علاوه بر آموزشهای مستقیم، فراهم کردن بستری مناسب برای حضور کودکان در عزاداریهای محرم نیز میتواند نقش بسزایی در نهادینه کردن فرهنگ عاشورایی در نسلهای آینده داشته باشد. حضور در مجالس روضهخوانی، شرکت در دستههای عزاداری و مشاهدهی نمادها و شعائر عاشورایی، میتواند به درک عمیقتر این واقعه و ایجاد حس همدلی و تعلق خاطر در کودکان نسبت به امام حسین (ع) و یاران باوفایشان کمک کند. با آموزش صحیح و به موقع محرم به کودکان، میتوانیم نسلهای آینده را به عاشقان و رهروان راستین مکتب عاشورا تبدیل کرده و پرچم پرفراز و نشیب این حماسهی جاویدان را به دست آنها بسپاریم. نسلی که با درسها و آموزههای عاشورا پرورش یافته، مسیر حق و حقیقت را به درستی میشناسد و در برابر ظلم و ستم ایستادگی خواهد کرد. اهمیت آشناسازی کودکان با امام حسین و حماسه عظیم و انسانی عاشورا، در واقع، سرمایهگذاری برای آیندهای روشن و جامعهای آرمانی است که در آن، ارزشهای والای انسانی مانند عدالت، آزادی، ایثار و شهادت، جایگاهی رفیع داشته باشند.
منابع محلی از ولایت فاریاب میگویند که یک دختر جوان در ولسوالی پشتونکوت این ولایت توسط برادرش به قتل رسیده است. دستکم دو منبع گفتهاند که این دختر جوان روز گذشته (شنبه، ۲۳ سرطان) در روستای «تیلان» از مربوطات ولسوالی پشتونکوت توسط برادرش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. منبع تاکید کرد که دلیل و انگیزهی قتل این دختر، ارتباط تلفونی او با یک مرد دیگر بوده است. به گفتهی منبع، این دختر جوان دلبر نام داشته و ۲۰ ساله بوده است. براساس گفتههای منابع، برادر این دختر متواری شده است. مسوولان حکومت محلی در ولایت فاریاب تا اکنون در این زمینه چیزی نگفتهاند. پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتلهای مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و بهویژه در ولایت فاریاب افزایش کمپیشینه یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.