برچسب: رسانه گوهرشاد

2 ماه قبل - 95 بازدید

شماری از زنان معترض و اعضای سازمان «حمایت از جامعه مدنی و خبرنگاران افغانستان»، در اعتراض به ادامه‌ بسته‌ماندن مکاتب و دانشگاه‌ها به روی دختران و زنان، نگرانی‌شان را از تداوم این وضعیت ابراز کردند. این سازمان با نشر اعلامیه‌ای گفته است که این اعتراض روز (سه‌شنبه، ۵ حمل) در برابر یکی از مکاتب دخترانه در کابل برگزار شده است. در ادامه آمده است که این اعتراض نمادی از سرکوب و سکوت اجباری تحمیل‌شده بر میلیون‌ها دختر دانش‌آموز در افغانستان بود. آنان در این تجمع نمادین، دست و زبان خود را بسته و به این شکل، همدردی و همبستگی‌شان را با دختران بازمانده از آموزش نشان دادند. معترضان تاکید کردند: «ما را خاموش نگه نمی‌دارید. هر در بسته‌ای را با اراده‌ خود خواهیم گشود. تحصیل حق مسلم ماست و از آن عقب‌نشینی نمی‌کنیم.» زنان معترض افزوده‌اند که ۲.۲ میلیون دختر در افغانستان از حق اساسی خود، یعنی آموزش، محروم شده‌اند و این وضعیت آینده‌ کشور را به خطر می‌اندازد. این سازمان می‌گوید که همواره در کنار دختران افغانستان ایستاده و برای تحقق حق تحصیل آنان از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد. آنان از جامعه‌ی‌ جهانی خواسته‌اند تا برای بازگشایی مکاتب، فشارهای بیش‌تر بر حکومت سرپرست وارد کند. قابل ذکر است که حکومت سرپرست از زمان بازگشت به قدرت در افغانستان، مکاتب دخترانه بالاتر از صنف ششم را بسته‌اند و در سال جدید تعلیمی نیز هیچ نشانه‌ای از تغییر این سیاست دیده نمی‌شود. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 103 بازدید

ائتلاف ورزش و حقوق از فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) خواسته‌ است که برای توقف تبعیض مداوم علیه اعضای تیم فوتبال زنان افغانستان که در تبعید به‌سر می‌برند، زمینه‌ی بازگشت آنان به رقابت‌های بین‌المللی را تسهیل کند. این نهاد با نشر گزارشی گفته است که تا دو روز دیگر قرعه‌کشی مرحله‌ی مقدماتی جام ملت‌های زنان آسیا ۲۰۲۶ برگزار می‌شود، اما تیم ملی فوتبال زنان افغانستان از این قرعه‌کشی غایب است. در گزارش آمده است که این رقابت‌ها راهی برای صعود به جام جهانی زنان ۲۰۲۷ است. در ادامه آمده است که این دومین دوره‌ی پیاپی مقدماتی جام جهانی از سال ۲۰۲۱ است که تیم زنان افغانستان از آن حذف شده است. باید گفت که براساس قوانین کنونی فیفا، تیم ملی فوتبال زنان افغانستان برای حضور در رقابت‌های بین‌المللی باید از سوی فدراسیون فوتبال افغانستان که تحت کنترل حکومت سرپرست قرار دارد، تایید شود. حکومت سرپرست پس از بازگشت به قدرت، ورزش زنان را ممنوع کرده و تیم‌های ورزشی زنان کشور را به‌رسمیت نمی‌شناسد. تیم ملی فوتبال زنان افغانستان و حامیانش در سه سال اخیر بارها از فیفا خواسته‌اند که آنان را به‌رسمیت بشناسد و از آنان برای حضور در رقابت‌های بین‌المللی حمایت مالی کند. اما فیفا در پاسخ به نامه‌ی ائتلاف ورزش و حقوق گفته است که برنامه‌هایی برای حمایت از فوتبالیست‌های زن افغا‌نستان در داخل و خارج از این کشور تدوین شده، اما مشخص نکرده است که آیا تیم ملی فوتبال زنان افغانستان را به‌رسمیت می‌شناسد یا خیر. در گزارش به نقل از آندریا فلورنس، مدیر اجرایی ائتلاف ورزش و حقوق آمده است: «توانایی فوتبالیست‌های زن افغانستان برای بازی در سطح بین‌المللی کاملا به مداخله‌ی فیفا بستگی دارد. پاسخ فیفا به گزارش ما استراتژی آن‌ها برای حمایت از زنان افغانستان را مشخص کرد. شنیدن این‌که فیفا برای ایجاد فرصت‌های بازی برای این بازیکنان تلاش می‌کند، دلگرم‌کننده است، اما ما همچنان امیدواریم که آن‌ها تصمیم بگیرند تیم را به‌رسمیت بشناسند و به آنان حمایت مالی، همانند سایر انجمن‌های عضو ارائه دهند.» همچنین فرشته عباسی، پژوهشگر آسیا در دیدبان حقوق بشر گفته است: «برای این ورزشکاران، فوتبال فقط یک علاقه نیست، بلکه یک کار بنیادی از مقاومت در برابر طالبان است؛ کاری در همبستگی با خواهران‌شان که هنوز در افغانستان زندگی می‌کنند. به‌رسمیت شناختن و حمایت فیفا از این تیم، این پیام قدرتمند را خواهد داشت که حقوق زنان افغانستان قابل حذف نیست.» این در حالی است که اعضای تیم ملی فوتبال زنان افغانستان پس از تسلط حکومت فعلی، کشور را ترک کردند و اکنون در کشورهای مختلف جهان، از جمله استرالیا، پرتغال، آلبانیا، بریتانیا و ایالات متحده زندگی می‌کنند.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 112 بازدید

تاج‌الدین اویواله، رییس یونیسف یا دفتر صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد برای افغانستان می‌گوید که این نهاد در سال ۲۰۲۴ میلادی، ۱۱.۶ میلیون کودک زیر پنج سال را در برابر بیماری پولیو واکسن کرده است. آقای اویواله امروز (سه‌شنبه، ۵ حمل) در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که مبارزه برای پایان پولیو در افغانستان هنوز به پایان نرسیده است. رییس دفتر صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد برای افغانستان تاکید کرده است که آنان و شرکای‌شان می‌خواهند اطمینان حاصل کنند که همه‌ی کودکان برای محافظت در برابر پولیو، واکسن دریافت می‌کنند. قابل ذکر است که در سال جاری میلادی تا اکنون تنها یک مورد مثبت بیماری فلج کودکان در افغانستان در ولایت بادغیس شناسایی شده است. اما در سال ۲۰۲۴ میلادی ۲۵ مورد مثبت پولیو در افغانستان شناسایی شده بود که ۱۴ مورد آن در قندهار، هفت مورد در هلمند، دو مورد در ارزگان، یک مورد در کنر و یک مورد دیگر در نورستان بود. در حال حاضر افغا‌نستان و پاکستان تنها کشورهای جهان اند که بیماری فلج کودکان در آن‌ها ریشه‌کن نشده است.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 85 بازدید

شورای پناهندگان ناروی هشدار داده است که به‌دلیل کمبود بودجه، حضور نهادهای بشردوستانه در افغانستان کاهش خواهد یافت و زندگی میلیون‌‌ها شهروند افغانستانی در مسیر خطرناک قرار خواهد گرفت. این نهاد امروز (سه‌شنبه، ۵ حمل) با نشر اعلامیه‌ای درباره‌ی کاهش کمک‌ها به افغانستان هشدار داده و گفته است که بیشترین آسیب کاهش کمک‌ها را زنان و کودکان متحمل خواهند شد. سوز ون میگن، مسوول شورای پناهندگان ناروی (ان‌آرسی) برای افغانستان تاکید کرده است، در زمانی که مردان، زنان و کودکان در این کشور به‌شدت به حمایت‌‌های مالی و بین‌المللی نیاز دارند، نهادهای کمک‌رسان با کاهش‌ شدید بودجه از سوی اهداکنندگان و کمک‌کنندگان مواجه هستند. وی افزوده است که شورای پناهندگان ناروی مانند بسیاری از نهادهای بشردوستانه، مجبور شده است دو دفتر خود را ببندد و بسیاری از کارمندان خود را اخراج کند. در اعلامیه آمده است که افزون بر آمریکا که کمک‌هایش را متوقف کرده، دولت‌های دیگری از جمله بلجیم، فرانسه، آلمان، هالند، سویدن و بریتانیا نیز گفته‌اند که بودجه‌‌ی کمک‌‌های جهانی خود را در سال‌‌های آینده کاهش خواهند داد. مسوول شورای پناهندگان ناروی می‌گوید: «این چالش‌برانگیزترین وضعیت است که ان‌آرسی در ۲۲ سال فعالیت خود در افغانستان با آن روبرو شده است. بااین‌حال، می‌خواهم تأکید کنم که ان‌آرسی در افغانستان فعالیت خود را تعطیل نخواهد کرد. ما همچنان به ماندن در افغانستان متعهد هستیم تا از زنان، مردان و کودکان بی‌جاشده حمایت کنیم و اطمینان حاصل کنیم جوامعی که از دهه‌ها جنگ آسیب دیده‌اند، رها نخواهند شد.» در ادامه آمده است که از ماه جنوری مجبور شده است دو مرکز منابع محلی خود را بسته کند و اگر در ماه‌های آینده بودجه‌ی مناسب تأمین نشود، دو مرکز دیگر نیز در خطر بسته‌شدن قرار دارند. همچنین اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد می‌گوید که ادامه‌ی توزیع کمک‌های حیاتی در افغانستان در سال ۲۰۲۵ منوط به دریافت بودجه‌ی کافی و انعطاف‌پذیر است. براساس آمار اوچا، در سال جاری میلادی ۲۲.۹ میلیون نفر در افغانستان نیاز به کمک بشردوستانه دارند. این دفتر برای رسیدگی به افراد نیازمند ۲.۲۴ میلیارد دالر بودجه درخواست کرده است. این در حالی است آمریکا، بزرگ‌ترین کمک‌کننده‌ی افغانستان پس از روی‌کارآمدن دونالد ترامپ کمک‌هایش را قطع کرده است. در پی کاهش کمک‌ها، سازمان جهانی صحت در افغانستان هشدار داد که به‌دلیل کمبود بودجه، ۸۰ درصد مراکز صحی تحت حمایت این سازمان در افغانستان تعطیل خواهند شد.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 123 بازدید

مینا فراز، نویسنده‌ی اهل هرات، متولد ۱۳۷۹ است. وی دانش‌آموخته‌ی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه هرات بوده و در حال حاضر تحصیلات دوره‌ی ماستری خود را به گونه‌ی آنلاین پیش می‌برد. خانم فراز به دلیل مشکلات موجود در افغانستان، به ایران مهاجرت کرد اما مشکلات زندگی مهاجران افغانستانی در ایران او را مجبور به خانه‌نشینی کرده است. مینا فراز دختریست از یک خانواده‌ی مردسالارِ دهاتی. از آن خانواده‌ها که زنانش را چه به درس و مشق؟ زنان باید مالداری و لباس شستن و زنِ زندگی بودن را بلد باشند. از آن‌ها که دختران‌شان را پشت هفت پرده پنهان می‌کنند، دختران آفتاب و مهتاب ندیده. مکتب را که تمام کرد، مادرش خواست دانشگاه برود. دانشگاه رفتن در آن دهِ  برای دختران امری عادی نبود و مینا را با سیلی از مخالفت‌های خانوادگی مواجه کرد. لیسانس را با اصرارهای مادرش که مقابل اقوام پدری ایستاد و گفت:« حداقل برای خودش معلمی شود و فردا روز دستش جلوی مردی دراز نباشد» شروع کرد، و به اتمام رساند. مطالعه همیشه بهترین سرگرمی‌ مینا فراز بوده و رمان‌ها را بیش از هر کتاب دیگری دوست دارد‌.او مطالعه را نه برای سرگرمی که برای فهمیدن شروع کرد و نوشتن شد عاملِ سر پا ماندنش و بعد از آن مهاجرت و دغدغه‌هایش… فراز به عنوان یک نویسنده در مورد تغییر چهارچوب نوشته‌هایش در دیار غربت بیان می‌دارد که: هر چند از مهاجرتم مدت زمانِ زیادی نگذشته، اما افغانستان برایم تبدیل شده به یک واژه، واژه‌ای دور و دست نیافتنی. البته به طور قطع نمی‌توان گفت که تمام ارتباطم با افغانستان قطع شده؛ چون وقتی مهاجر می‌شوی احساس در تبعید بودن داری، به ناگاه تمام جهانت خاکستری می‌شود، جهانت پر از سکوت است. آن زمان دیدار یک دوست، هم‌وطن، افغان، مسکنی می‌شود و ساعتی درد را آرام ‌می‌کند. اینک افغانستان برایم خلاصه شده در مهاجرین. وطن برایم زن افغانی‌ست که شوهرش از داربست افتاده و باید به وطن بازگردد. مردی‌ست که در فروشگاه بار پایین می‌کند و مامورها او را دست‌بند زده و به اردوگاه می‌برند. افغانستان برایم دختر بچه‌ای‌ست که در کارگاه‌ها از صبحِ صادق تا غروب آفتاب کار می‌کند به امید گرفتن دست مزدی کم که بتواند کمک خرج خانواده شود و… انسان همیشه تجربه‌ی زیسته‌اش را واقعی‌تر و ملموس‌تر می‌تواند به تصویر کشد و نشان دهد تا تجربه‌های نزیسته را. قصه‌هایی که پبرامون من دارند زندگی می‌شوند، همین‌هاست. و داستان‌هایم نمی‌توانند چیزی فراتر از روایاتِ مهاجرت و مشکلات پیرامون مهاجرین باشند. فراز برای بیرون آمدن از ممنوعیت و مشکلات برای جوانان و نسل امروز چنین پیشنهادی را ارائه میدهد: امروزه خواندن و نوشتن بهترین سلاح برای به تفکر انداختن جامعه است. جامعه‌ی امروز افغانستان به جوان آگاه نیاز دارد. جوانی که در نهایت، قدرت تحلیل درست از حوادث وحشتناک اطرافش را داشته باشد. نباید فراموش کرد که در برهه‌ای از تاریخ قرار داریم که جهان در حال فروپاشی‌ست، در حال تحول. و تنها کلید بیرون رفت ازین زندان، افزایش آگاهی جمعی‌ست. به چهل سال اخیر و کتاب‌های نوشته شده در افغانستان نگاهی بیاندازیم. ادبیات چقدر توانسته در این چهل سال خالی‌گاه‌هایش را پر کند؟ خیلی کم. خالی‌گاه‌های فراوانی در ادبیات داریم که باید پُر شوند؛ زیرا سرنوشت یک کشور وابسته به کتاب‌هایی‌ست که در آن نوشته و توسط جوان‌ها خوانده می‌شود. کتاب‌ها نشان دهنده‌ی مشکلات و دغدغه‌ی نویسنده در دوره‌ی زیست‌اش است. می‌دانیم که زنان و مردانِ آگاه‌اند که آگاهی می‌آفرینند. معتقدم باید بیش‌ترین تلاش روی آگاه کردن قشر جوان صورت گیرد تا فقر ادبی پر شود. باز هم تاکید می‌کنم، تنها راهی که می‌تواند یک ملت را از تباهی نجات دهد کتاب‌ها و افزایش آگاهی‌ست. در مورد زنان نیز همین‌گونه است. مادرم همیشه می‌گوید:« زنان زیادی با دنیایی از قصه‌ها به گور رفته‌اند.» خاک‌ها پر هستنند از صداهایی که نشنیده خاموش شدند. احساس می‌کنم زمان آن رسیده که زن افغانی به خودش تکیه دهد و بلند شود و بنویسد. در ادامه تکه‌ی از رمان گرباد اثر مینافراز را می‌خوانیم: ساعت ۲ نیمه‌شب رسیدیم. کش چادر را از سرم باز کردم. پاهایم و کوله‌پشتی را به‌دنبالم کشیدم و جنازه‌واری گوشه‌ای افتادم. قاچاق‌بر به امید گفت: «به یک گوشه‌ بشینید، به‌رد شما میایند» و رفت. همه‌‌جا تاریک است؛ ولی در آن تاریکی لشکر میت‌هایی که خودشان را به لب مرز رسانیده‌اند، به وضوح دیده می‌شود. می‌گویم: «یعنی کسی هم به هرات مانده؟» دم‌دمای چاشت، قاچاق‌بر به‌دنبال‌ ما آمد. غوغایی در دکان گرم و بوی‌ناک ـ که پدر در نیمروز اجاره کرده بودـ می‌پیچد. جوراب‌های سیاهم را می‌پوشم و بند کرمچ‌هایم را محکم گره می‌زنم. شال را دور سرم می‌چرخانم و چادر را رویش. قاچاق‌بر فریاد می‌کشد: «زود بالا شوید، یالا!» کوله‌پشتی‌ام را برمی‌دارم و به بیرون می‌دوم. از همان اول کسی جرأت نمی‌کند به قاچاق‌بر چیزی بگوید، به هر سازی که او می‌زند، ما باید برقصیم. پدر که روی دیواره‌ی کوتاه تویوتا می‌نشیند و پشت بندش شانزده نفر دیگر سوار می‌شوند، با حیرت به امید نگاه می‌کنم: «پدر می‌افتد!» قاچاق‌بر به سمت ماشین مرا تیله کرده و جیغ می‌زند: «بالا شو دختر!» ته دلم خالی می‌شود، داخل موتر می‌خزم و پنج زن دیگر کنارم می‌نشینند و دو بچه. امید چوکی جلو می‌نشیند. خواهرم را در بغلش می‌گیرد و رو به قاچاق‌بر می‌گوید: «این همه آدم روی دیوار بادی نشاندی، اگر بیفتند به جمع کی؟» «به جمع خودشان! محکم خود را بگیرند که نیفتند.» جنگ ابر سیاهی در این‌جاست که سال‌ها مرگ از آن باریده، اکنون بیش‌تر. کوچک که بودم دلم می‌خواست فرماندهِ ارتش شوم و مردم را نجات دهم. «بعدها که رمان خواندم و وارد دانشکده‌ی ادبیات شدم احساس کردم ادبیات تنها راه نجات است. این روزها فهمیدم که هر چه‌قدر کتاب‌های خوبی نوشته شود جهان باز در جنگ است ـ جهان اما برای من هرات بود و جاده‌ی ابریشم و خانه‌ی کوچک اجاره‌ای‌مان». در رؤیا فرمانده شده بودم. زنی که موهایش را دُم اسبی بسته، لباس فورم نظامی خوش‌تیپی پوشیده و رنجر سیاهش جلو صف ارتش رنجرهای سیاه در حرکت است. برای سربازانم تفنگ داده بودم و خشاب‌های پر از گلوله که سینه‌ی دشمن را سوراخ کنند. گلوله‌ها از دو طرفِ «دشت تِرِکه» شلیک شد، دشت خالی شد از آدم. رنجرهای سیاه به‌چشم می‌خورد و جسدهای سیاه و سرخ. دشت سیاه می‌زد. رنجر سیاهم رو به جلو رفت و درون گرد و غبار گم شد. نتوانستم چشم‌هایم را ببندم، ترسیدم گم شوم. خاک‌ها پاش خورد در چشم‌هایم، پاش خورد بر رویم. نفسم تنگ شد، به سرفه افتادم. ماسک سیاه را از صورتم پایین کشیدم که نفسم بالا بیاید، بالا نیامد. در چوکی پشت سر قاچاق‌بر که خودش را «جلو رو» می‌خواند، می‌نشینم. چشمم قفل است روی کیلومتر موتر که با سرعت ۱۲۰ کیلومتر در جاده‌ی خاکی می‌راند و هر لحظه سرعتش بیش‌تر می‌شود. هراس به‌جان همه افتاده. هراس از این‌‌که اگر لحظه‌ای ـ در فاصله‌ی یک دم و بازدم ـ حواس راننده پرت شود همه می‌میریم. صبح امید دم گوشم زمزمه کرده بود: «قاچاقی‌بازی مرگ و زندگی است، عزرائیل هر دم جلو چشم‌های ما است». به امید خیره می‌شوم. رنگ به‌رخسار ندارد. فهمیدم در چوکی جلو‌ موتر عزرائیل به آدم نزدیک‌تر است. ثنا را محکم در بغلش می‌فشارد و به مسیری که از شدت خاک باد هیچ چیزش مشخص نیست، با چشم‌های باز خیره مانده است. می‌گوید: «چشم‌‌های خود را بسته کنید که خاک به چشم‌ها شما نرود». خودش اما چشم‌هایش باز است. خاک در چشم‌هایش می‌رود؛ اما نمی‌‌بندد. لابد می‌ترسد مبادا لحظه‌ای غفلت کند و عزرائیل همه را با خودش ببرد. امید همیشه آرزوی خلبان شدن در سر داشت. گفت: «کاش خلبان می‌بودم». ساکت است. در چشم‌هایش طیاره‌ها قیل به هوا می‌رود. در آن طیاره امید خلبان است. ما را سوار طیاره‌اش می‌کند و از بالای ابرها می‌گذراند. بوی خون اما از بالای ابرها هم به‌مشام‌ می‌رسد. آخرین روز که هرات بودیم و وسایل‌ را وسط دهلیز جمع کرده و منتظر سیمساری بودیم؛ مادر چرخ خیاطی را برداشت، چادرهای ما را آورد و همه را کش تنگ انداخت. گفت: «چادر که محکم رو سر شما بشیند، بهتر می‌توانید زیر چِنگ‌هایش پُت شوید». سیمساری که آمد، ثمره‌ی ۲۵ سال زندگی ما را ۲۰ هزار افغانی خرید. آن روز ساعت ۶ عصر باید به ترمینال می‌رفتیم. دردها را همیشه می‌توان از چشم‌ها خواند. به آدم‌هایی که پشت سرم درون حویلی بودند چشم دوختم، آدم‌هایی که همه گریه کرده بودند و تا ثانیه‌ی آخر حرفی نزده بودند. بی‌بی‌ام اشک‌هایش را پاک کرد، دستش را به در تکیه داد ـ می‌خواست سر پا بماند و جلوی پسرش، کمرش نشکند‌ـ و پارچ آب را پشت سرمان ریخت: «خیر به پیش!» پدر سرش را پایین انداخت و جلو شد. هیچ کس خداحافظی نکرد. آن‌جا سینه‌هایی پر از غصه بودند، غصه‌هایی که به گلو نیامدند. کاش انسان می‌توانست صدای سکوت‌های دردناک را بشنود. واژه‌هایی که در سینه‌ها می‌مانند، زخم می‌شوند، عفونت می‌کنند، آن وقت واژه‌های چرکین از گوش‌ و دهن و دماغ سرریز می‌شوند. چشم‌ها اما می‌درخشند. آن‌ها همیشه درد را نشان داده‌اند و آدم‌ها رویش چشم بسته‌اند. پدر تکیت «هرات_نیمروز» گرفته بود. گفت: «فردا ساعت ۱۲ ظهر به نیمروز می‌رسیم». قاچاق‌بر: «این‌جا دشت بکوا است». تا چشم کار می‌کند، آفتاب است و زمین خاکی است و خاک است و گرد و غبار. این‌جا دشت نیست، صحرای محشر است. بوی مرگ و گرمی می‌دهد. مغز سرم از گرمی می‌جوشد. چادر به پیشانی‌ام چسبیده است. دکان هم صفت بهتری نداشت. از صبح که آفتاب در‌می‌آمد تا شام، روی دکان می‌تابید. آفتاب، تمام تلاشش این بود که همه‌ی گرمی‌اش را در نیمروز در آن خیابان که بیش‌تر شبیه پل صراط بود، خالی کند و خیره بود روی سر تک‌‌تک مردم. دکان گرم بود، شُرشُر عرق می‌ریختیم. دکان بوی گوشت گندیده می‌داد و بوی مرگ. پدر که از نانوایی پهلویی نان می‌خرید و از دکان کیک و ویفر، کسی دلش نمی‌آمد بخورد. همه آب می‌خواستیم. پدر گوشه‌ای می‌نشست، لبخند کج و کوله‌ای در صورتش نقش می‌بست، سرش را پایین می‌انداخت و چند دقیقه بعد مثل شن‌های «دشت بکوا» پاش می‌خورد کف دکان. آب کم‌بود. فروشی بود و گران، هر لیوان ده افغانی. ما سیرآب نشدیم. مادر اما به زور نان‌مان می‌داد و می‌گفت: «قاچاقی رفتن بازی مرگ و زندگی است. عزرائیل هر دم جلو چشم‌های ما است. غذا بخورید، من و این پیرمرد را بی‌غم بگذارید». امید از این جمله فکاهی ساخته بود و دم‌به‌دم قاچاقی‌رفتن و عزرائیل را مسخره می‌کرد. مادر عصبانی شده و گفته بود: «خوشی زیر دل‌تان زده، اگر مثل اهل عالم به سرک می‌ماندید، این رقم مستی نمی‌کردید»... نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 100 بازدید

اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل می‌گوید که فشار روانی ناشی از محرومیت و محدودیت دختران از آموزش در افغانستان غیرقابل تحمل شده است. این نهاد امروز (سه‌شنبه، ۵ حمل) با نشر گزارشی گفته است که دختران ۱۳ تا ۱۷ ساله در سال ۲۰۲۴ میلادی به دلیل محدودیت‌ها به مکتب نرفته‌اند. در بخشی از گزارش آمده است که ۷۴ درصد پسران در همین رده سنی در سال گذشته به مکتب رفته‌اند. دفتر هماهنگ‌کننده کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل متحد بر حمایت روانی و اجتماعی، به ویژه برای دختران جوان تاکید کرده است. همچنین یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد گفته است که تا اکنون ۲.۲ میلیون دختر از مکتب‌های متوسطه محروم شده‌اند و این رقم تا سال ۲۰۳۰ به چهار میلیون خواهد رسید. در کنار آن، سیما باهوس، مدیر اجرایی بخش زنان سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که با آغاز سال جدید تعلیمی در افغانستان، دختران باید به مکتب بازگردند و حقوق اساسی آن‌ها باید بدون تأخیر احیا شود. وی هشدار داده است که پیامد نقض حق آموزش و تحصیل دختران و زنان در افغانستان، نسل‌ها ‌را در این کشور متاثر خواهد ساخت.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 101 بازدید

رسانه‌های پاکستانی گزارش داده‌اند که پولیس مرزی پاکستان ۵۳ کودک افغانستانی را که به‌طور غیرقانونی وارد آن کشور شده بودند، به افغانستان بازگردانده‌اند. ادنان افریدی، رییس پولیس لندی کوتل، روز گذشته (دوشنبه، ۴ حمل) به رسانه‌ها گفته است که در چند روز اخیر حدود ۷۰۰ کودک اهل افغانستان به‌طور غیرقانونی وارد پاکستان شده‌اند. وی تاکید کرده است که بیشتر این کودکان که شامل پسران و دختران می‌شوند که در قاچاق مواد مخدر دست داشته‌اند. همچنین عدنان خان، یکی از مقامات پولیس محلی به دان نیوز گفت که این کودکان، از جمله ۱۷ دختر، در گذرگاه تورخم پس از عبور از خاک پاکستان با بریدن حصار نزدیک گذرگاه اصلی در خاک پاکستان دستگیر شدند. وی گفت که اکثر کودکان کمتر از ۱۰ سال سن دارند و هیچ یک از آن‌ها دارای هیچ سند قانونی سفر نیستند. در گزارش آمده است که همچنان شماری از این کودکان هنگام عبور از مرز در رویدادهای ترافیکی جان باخته‌اند. پیش از این نیز چندین گزارش وجود داشت که اطفال کارگر، در هنگام عبور از گذرگاه تورخم کشته و یا زخمی شده اند. اطفال کارگر که در تورخم و سپین بولدک، مصروف کارهای دشوار هستند، نگران محروم شدن از تمام حقوق انسانی و بشری شان هستند. مردم از حکومت سرپرست می‌خواهند که از مهاجرت اطفال کارگر به پاکستان جلوگیری کنند و برای اطفالی که مصروف کارهای شاقه در آن‌جا هستند، زمینه‌ی آموزش‌ حرفه‌ای را فراهم کنند. سازمان ملل متحد نیز از افزایش اطفال کارگر در جهان ابراز نگرانی کرده و از مقامات کشورها خواسته است که حقوق اطفال را تامین کنند. مسوولان حکومت سرپرست در افغانستان و سفارت این کشور در اسلام‌آباد، تا اکنون در این باره چیزی نگفته‌اند. پیش از این نیز گزارش‌هایی درباره عبور غیرقانونی کودکان به پاکستان و زندانی شدن آنان منتشر شده بود.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 111 بازدید

سیما باهوس، مدیر اجرایی بخش زنان سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که با آغاز سال جدید تعلیمی در افغانستان، دختران باید به مکتب بازگردند و حقوق اساسی آن‌ها باید بدون تأخیر احیا شود. خانم باهوس امروز (سه‌شنبه، ۵ حمل) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که پیامد نقض حق آموزش و تحصیل دختران و زنان در افغانستان، نسل‌ها ‌را در این کشور متاثر خواهد ساخت. وی در ادامه تاکید کرده است: «دختران در افغانستان باید به مکتب بازگردند. اکنون باید حقوق اساسی آنان احیا شود.» مدیر اجرایی بخش زنان سازمان ملل متحد با اشاره‌ به محدودیت‌های آموزشی زنان و دختران افغانستان، نسبت به پیامدهای ویران‌گر نقض این حق اساسی هشدار داده و تاکید کرده که باید این حق «بدون تاخیر» احیا شود. همچنین سفارت بریتانیا برای افغانستان نیز دو روز پیش محرومیت دختران از آموزش را فاجعه‌‌بار خوانده و از حکومت سرپرست خواسته است که این محدودیت را لغو کند. در اعلامیه‌ای این سفارت آمده است که با آغاز سال تعلیمی در افغانستان، چهارصد هزار دختر از آموزش محروم شده که تعداد آن‌ها به ۲.۲ میلیون نفر می‌رسد. استفان دوجاریک، سخنگوی ملل متحد نیز در نشست خبری تازه‌اش به نقل یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان این سازمان گفته است که اگر ممنوعیت‌های آموزشی حکومت فعلی در افغانستان ادامه یابند، تا سال ۲۰۳۰ میلادی، بیش از ۴ میلیون دختر از حق آموزش محروم خواهند شد. به گفته یونیسف با آغاز سال تعلیمی جدید در کشور، بیش از ۴۰۰ هزار دختر دیگر از حق آموزش محروم شدند و در حال حاضر ۲.۲ میلیون دختر از این حق اساسی و انسانی محروم هستند. قابل ذکر است که حکومت سرپرست در بیش از سه سال گذشته، محدودیت‌های شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمی‌توانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 98 بازدید

استفان دوجاریک، سخنگوی سازمان ملل متحد گفته است که اگر وضعیت موجود و ممنوعیت‌های حکومت سرپرست در افغانستان ادامه پیدا کند، بیش از چهار میلیون دختر از حق ادامه‌ی آموزش محروم خواهند شد. استفان دوجاریک ابراز امیدواری کرد که محدودیت‌های آموزشی تا سال ۲۰۳۰ ادامه پیدا نکند. آقای دوجاریک این اظهارات را در یک نشست خبری (دوشنبه‌شب، ۴ حمل) گفته است که در حال حاضر ۲.۲ میلیون دختر از آموزش و تحصیل در افغانستان محروم هستند و انتظار دارد که این وضعیت ادامه نیابد. او در این نشست خبری تاکید کرده است که با آغاز سال تعلیمی جدید، ۴۰۰ هزار دختر دیگر نیز از حق آموزش محروم شده‌اند. سخنگوی سازمان ملل متحد افزوده است: «امروز همچنین سه سال از آغاز ممنوعیت آموزش متوسطه دختران می‌گذرد. یونیسف گفت که اگر این ممنوعیت تا سال ۲۰۳۰ ادامه یابد و ما امیدواریم ادامه پیدا نکند، بیش از چهار میلیون دختر از حق تحصیل فراتر از دوره ابتدایی محروم خواهند شد.» استفان دوجاریک در بخشی از صحبت‌هایش گفته است که افغانستان نمی‌تواند نیمی از جمعیت خود را پشت سر بگذارد. آقای دوجاریک به نقل از یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان ملل متحد گفته است که با وجود این ممنوعیت، یونیسف دسترسی به آموزش را برای حدود ۴۴۵ هزار کودک از طریق آموزش مبتنی بر جامعه فراهم کرده است که ۶۴ درصد آنان دختر هستند. همچنین سخنگوی ملل متحد می‌افزاید که یونیسف همچنین معلمان زن را توان‌مند می‌کند تا اطمینان حاصل کند که دختران الگوهای نقش مثبتی دارند. حکومت سرپرست در بیش از سه سال گذشته، محدودیت‌های شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمی‌توانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 137 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری کودکان، گویی صفحه‌ای خالی هستند که آموزه‌ها و باورها به آسانی بر آن نقش می‌بندند. این ویژگی، دینداران را بر آن داشته تا از روش‌های مختلفی برای آموزش و تبلیغ دین به کودکان استفاده کنند. در سلسله شماره‌گان قبلی این مقاله، دو روش از شیوه‌های مستقیم تبلیغ دین به کودکان را مورد بحث قرار دادیم. حال با یکی دیگر از این روش‌ها که «تلقین» است، آشنا می‌شویم. اما این روش چه ابعادی دارد و استفاده از آن در تبلیغ دین برای کودکان چه پیامدهایی می‌تواند به همراه داشته باشد؟ تلقین در تبلیغ دین برای کودکان، به معنای انتقال باورها و آموزه‌های دینی به طور مستقیم و بدون تشویق به تفکر انتقادی و پرسشگری است. این روش غالباً از طریق تکرار جملات و عبارات مذهبی، قصه‌گویی‌های دینی و القای فضایی احساسی و معنوی انجام می‌شود. پیامدهای تلقین و تلقین‌پذیری تربیت و هدایت و تبلیغ، در بهترین حالت، بستری را فراهم می‌کنند تا افراد بتوانند استعدادهای ذاتی خود را شکوفا کنند و از آن‌ها در مسیر خیر و صلاح استفاده کنند. اما در مقابل، تلقین به عنوان یک روش آموزشی و تربیتی، نه تنها به شکوفایی این استعدادها کمکی نمی‌کند، بلکه می‌تواند مانعی بر سر راه آن باشد. هنگامی که فردی چیزی را نه به دلیل منطق و درستی آن، بلکه به دلیل ترس یا احترام به گوینده می‌پذیرد، به تلقین روی آورده است. این امر پیامدهای منفی متعددی در ابعاد شخصیتی، فرهنگی و اخلاقی به دنبال دارد. از منظر روان‌شناسان برجسته کودک و آموزش، مانند فریره و فاندز، آموزش تلقینی زمینه‌ای را برای ستم‌پذیری و اطاعت کورکورانه فراهم می‌کند. در این روش آموزشی، مربی یا مبلغ با لحنی جذاب و بدون ایجاد فرصتی برای تفکر و تحلیل، دانش‌آموزان را به حفظ و بازگویی مطالب ترغیب می‌کند. هدف نهایی این نوع آموزش، تبدیل فرد به "ظرفی خالی" است که پذیرای افکار و عقاید مربی باشد. در این فضا، عقل انسان از نوآوری و خلاقیت محروم می‌شود و به مرور، افرادی مطیع و سازگار با شرایط موجود پرورش می‌یابند. چنین افرادی نه تنها تمایلی به یادگیری و حل مشکلات اجتماعی از خود نشان نمی‌دهند، بلکه در برابر ظلم و ستم نیز سکوت می‌کنند. به واقع در الگوی القایی پذیرش كوركورانه نظريات مطرح است و یادگیرنده حالت غیرفعال و دریافت کننده و یا ضبط کننده دارد. او مجبور است که مطالب را  بی‌کم و کاست ضبط و طوطی‌وار قبول و حفظ کند. تلقین‌پذیری هم رشد فرد را متوقف می‌کند و هم او را متعصب بار می‌آورد. فرد تلقین‌پذیر نه تنها آنچه را که قبول کرده ادراک نمی‌کند؛ بلکه از درک چیزهای جدید نیز ناتوان است و نسبت به آنچه فرا گرفته، تعصب دارد. او حاضر به بحث و بررسی درباره آنچه پذیرفته نیست و نمی‌خواهد آنچه را که به او تلقین شده مورد ارزیابی قرار دهد؛ چون افکار او پایه شخصیتش را تشکیل می‌دهند و ارزیابی آنها موجب تزلزل وی خواهد شد. از آثار دیگر تلقین و تلقین‌پذیری دشمنی با آنهایی است که عقاید فرد را مورد تردید و سؤال قرار می‌دهند. این در حالی است که یکی از ویژگی‌های تربیت‌شدگان و هدایت شده‌گان از نظر قرآن برای کسانی است که همواره بهترین قول‌ها را می‌شنوند و به بهترین آن عمل می‌کنند. محدوده کاربرد تلقین با وجود پیامدهای ذکر شده که به لحاظ شخصیتی، فرهنگی و اجتماعی به دنبال به کارگیری تلقین در تبلیغ دین پیدا می‌شود، باید اقرار کرد که نمی‌توان به صورت مطلق به طرد و نامطلوبی این روش حکم داد. حقیقت این است که روش‌های تبلیغی و تربیتی در هر دوره از رشد انسان بر مبانی و اصول مشخصی مبتنی است که امکان و اجازه کاربرد آن روش را فراهم می‌نماید. به طور کلی باید یادآور شد که زمانی امکان خرده گرفتن بر روش تلقین وجود دارد که هدف از آموزش و کاربرد آن یادگیری مفاهیم، نظریه‌ها و آموزه‌ها، بدون استدلال و دلیل باشد یا هنگامی که نتیجه و محصول آموزش باعث  ایجاد ذهن‌های بسته شود. سؤالی در اینجا مطرح می‌شود و آن اینکه تا زمانی که تبلیغ‌شده‌گان از میزان رشد عقلانی لازم برای درک معارف دینی برخوردار نشده‌اند، چگونه می‌توان به آموزش عقلانی و مستدل آموزه‌های دینی پرداخت؟ به احتمال زیاد پاسخ این است؛ تا زمانی که درک شناختی مخاطبان تبلیغ به حد لازم نرسیده نباید از آنها انتظار داشت که استدلال‌ها و توجیه‌های منطقی درباره آموزه‌های دینی را بفهمند چه رسد به اینکه آنها را قبول کنند و مطابق آنها عمل نمایند. نکته اینجاست که برخلاف روش تلقین روش تعقلی و آموزش دین بر مبنای اندیشه برهان و استدلال با تأخیر در روند تربیت دینی وارد می‌شود. به همین دلیل است که در آموزش و تبلیغ دین به کودکان از توصیه‌های رفتاری و تلقینی بیشتر استفاده می‌کنند. همچنان که صاحب نظران تربیت دینی از جمله محقق نراقی کاربرد روشی مانند تلقین در تبلیغ و تربیت دینی را در دوره‌ای که مخاطب تبلیغ به رشد بالای شناختی نرسیده جایز می‌داند و معتقد است که طی این دوره می‌توان با عرضه و تلقین مسائل اعتقادی به صورتی ساده، کودک را با الفاظ و جملات اعتقادی مربوط به دین آشنا کرد و سپس مفاهیم و آموزه‌های اعتقادی را به او تفهیم نمود. بنابر این، در مراحل ابتدایی آموزش دینی، به ویژه در دوران کودکی، تلقین می‌تواند ابزاری کارآمد برای آشنا کردن افراد با مفاهیم و آموزه‌های دینی باشد. در این سنین، قدرت استدلال و تفکر انتقادی هنوز به طور کامل شکل نگرفته و تلقین می‌تواند نقشی حمایتی در نهادینه شدن باورها و ارزش‌های دینی ایفا کند. اما با افزایش سن و ارتقای سطح عقلانی افراد، باید از تلقین به عنوان تنها روش تبلیغ دین پرهیز کرد. در این مراحل، تمرکز بر آموزش‌های مبتنی بر استدلال، ارائه شواهد و تشویق به تفکر نقادانه از اهمیت بالایی برخوردار است. این امر به مخاطبان کمک می‌کند تا با درک عمیق‌تر و آگاهانه‌تر آموزه‌های دینی، به تعهدی پایدار و معنادار نسبت به دین دست یابند. در نهایت، می‌توان گفت که تلقین در تبلیغ دین، ابزاری با کارکرد دوگانه است که می‌تواند هم پیامدهای مثبت و هم منفی به همراه داشته باشد. استفاده از این روش باید با در نظر گرفتن شرایط و ویژگی‌های مخاطب، در کنار سایر روش‌های تبلیغی مانند آموزش‌های مبتنی بر استدلال و گفتگوی آزاد صورت گیرد.

ادامه مطلب