برچسب: #خشونت

1 ماه قبل - 154 بازدید

بخش زنان سازمان ملل متحد درتاز‌ترین مورد هشدار داده است که زنان و دختران بازگشت‌کننده از ایران و پاکستان در معرض خطر ازدواج‌های زودهنگام، خشونت و سوءاستفاده قرار دارند. این سازمان امروز (پنج‌شنبه، ۱۶ اسد) با نشر گزارشی گفته است که زنان و دختران بازگشت‌کننده به‌شدت به کمک‌های بشردوستانه وابسته‌اند و آنان  پس از بازگشت به کشور، دسترسی‌شان به اجتماع، کمک‌های انسانی و آزادی‌های فردی محدود می‌شود. بخش زنان سازمان ملل تاکید کرده است که یک‌سوم بازگشت‌کنندگان از ایران را زنان تشکیل می‌دهند و تقریباً نیمی از افراد اخراج‌شده از پاکستان نیز دختران و زنان هستند. براساس گزارش‌های نشر شده توسط سازمان‌های داخلی و بین‌المللی، از سال گذشته تا اکنون، ۲.۴۳ میلیون مهاجر افغانستانی از ایران و پاکستان اخراج شده‌اند. همچنین در بخشی از گزارش بخش زنان سازمان ملل آمده است: «ورود زنان و دختران آسیب‌پذیر با دست خالی به جوامعی که خود در آستانه فروپاشی هستند، آن‌ها را در معرض خطرات بیش‌تری قرار می‌دهد.» این سازمان در ادامه افزوده است که پناهگاه امن، معیشت و آموزش دختران، مهم‌ترین نیازهایی هستند که زنان و دختران به آن‌ها اشاره می‌کنند. سازمان ملل در ادامه هشدار داده است که دسترسی زنان خودسرپرست به کمک‌های بشردوستانه و همچنان توانایی آنان برای حمایت از خانواده‌های‌شان کاهش یافته است. این سازمان از جامعه‌ی جهانی و نهادهای کمک‌رسان خواهان اقدام فوری برای حمایت از زنان و دختران افغانستان شده است. این در حالی است که سازمان ملل پیشتر مواردی را مستند کرده است که پناه‌جویان بازگشت‌کننده از کشورهای همسایه با خطر بازداشت، شکنجه و زندان روبرو بوده‌اند. باید گفت که در حال حاضر روند اخراج و بازگشت مهاجران از ایران و پاکستان به شدت ادامه دارد. ‏مقام‌های جمهوری اسلامی ایران می‌گویند که تا اکنون یک میلیون مهاجر افغانستانی اخراج ‏شده‌اند. ‏ چند وقت پیش، ایران از تمام مهاجران بدون مدرک خواسته‌ است که آن کشور را ترک ‏کنند. مقام‌های ایرانی درباره‌ی شمار مهاجران بدون مدرک آمار ‏متفاوت ارایه می‌کنند. همچنین براساس برخی آمار، شمار مهاجران بدون‌ مدرک ‏اهل افغانستان به چهار میلیون نفر می‌رسد. در کنار آن، در پاکستان هم چند میلیون مهاجر افغانستانی حضور دارند. به‌تازگی ‏کارت‌های اقامت بیش از یک میلیون نفر منقضی شده و دولت پاکستان ‏تا اکنون درباره تمدید یا عدم تمدید آن تصمیم نگرفته است

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 144 بازدید

به دنبال یک داکتر زن در شهر جلال‌آباد، مرکز ننگرهار، مسوولان در فرماندهی پولیس این ولایت اعلام کرده‌اند که شوهر این زن در قتل او دست دارد و برای کشتن‌ وی به یک فرد دیگر ۱۰۰ هزار افغانی و سه هزار دالر پرداخته است. سید طیب حماد، سخنگوی فرماندهی پولیس ننگرهار گفته است که شوهر این زن و یک نفر دیگر به اتهام قتل او بازداشت شدند و تحقیقات برای روشن شدن دلایل بیشتر این رویداد آغاز شده است. در همین حال، آقای حماد در ادامه تاکید کرده است که این داکتر به‌دلیل اختلاف خانوادگی از شوهرش درخواست طلاق کرده بود و به همین دلیل شوهرش به یک فرد دیگر مقداری پول پرداخت کرد تا او را به قتل برساند. این در حالی است که دو روز پیش منابع محلی به رسانه گوهرشاد گفته‌ بودند که یک داکتر زن به اسم «زیبا» در ساحه‌ی «الفت مینه» از مربوطات ناحیه‌ هفتم شهر جلال‌آباد توسط «افراد مسلح ناشناس» به قتل رسیده است. منبع تصریح کرده که این زن کارمند بخش نسایی و ولادی یک شفاخانه‌ی محلی در ننگرهار بود و هنگامی که منتظر «موتر حمله» شفاخانه بود، هدف تیراندازی قرار گرفت و به قتل رسید. فرماندهی پولیس نیز این رویداد را تایید کرده و گفته بود که عاملان قتل از ساحه متواری شده‌اند. اما این فرماندهی دیروز گفته بود که افراد متهم به این قتل را از حوزه هفتم شهر جلال‌آباد بازداشت کرده است. قابل ذکر است که پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند. براساس گزارش‌ها، عاملان قتل‌های مرموز غالبا «افراد مسلح ناشناس» دانسته می‌شود و حکومت فعلی کم‌تر از شناسایی و مجازات آنان خبر می‌دهند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 135 بازدید

رسانه‌های ایران درتازه‌ترین مورد گزارش داده‌اند که جسد یک زن و شوهر جوان افغانستانی در «قیام‌دشت» از مربوطات تهران این کشور کشف شده است. خبرگزاری رکنا گزارش داده است که جسد این زوج (یک‌شنبه‌شب، ۱۲ اسد) از زیرزمین یک دکان در قیام‌دشت پیدا شده و بررسی‌های اولیه‌ی پولیس نشان داده است که این دو نفر به دلایل نامشخصی به زیرزمین رفته و «موتور برق» هم روشن بوده است. در گزارش آمده است: «تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت که مرد جوان که کارگر دکان بوده با زن جوان به پایین رفته و پس از روشن کردن موتور برق احتمالا دچار گازگرفتگی شدند. همچنان، با توجه به احتمال وقوع قتل، بازپرس جنایی به کارآگاهان دستور داد تا صاحب دکان را دستگیر کنند.» این گزارش تاکید کرده است که جسد زن و مرد جوان برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل شده و فرد متهم نیز جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره‌ی دهم پولیس آگاهی تهران قرار گرفته است. در ادامه آمده است که پس از پایان تحقیقات میدانی در صحنه جرم، کارآگاهان مأموریت یافتند تا با اقدامات اطلاعاتی، بررسی‌های خود را در رابطه با این پرونده ادامه دهند. قابل ذکر است که پس از جنگ میان ایران و اسرائیل و تشدید اخراج مهاجران افغانستان از ایران، موارد قتل مهاجران افغانستانی در آن کشور افزایش چشم‌گیر یافته است. این در حالی است که پیش از این جسد مثله‌شده‌ی یک دختر جوان افغانستانی به اسم کبرا رضایی از تهران کشف و در ارتباط با آن یک مرد ایرانی بازداشت شده بود. همچنین چند روز پیش نیز جسد یک زن جوان مهاجر همراه با کودکانش از یک ساختمان در تهران کشف شد.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 233 بازدید

منابع محلی از ولایت ننگرهار می‌گویند که «افراد مسلح ناشناس» یک داکتر زن را در شهر جلال‌آباد، مرکز این ولایت به شکل فجیع توسط تفنگ به قتل رسانده‌اند. دست‌کم دو منبع گفته‌اند که این داکتر ۲۸ساله «زیبا» نام داشت، حوالی ساعت ۸:۳۰ دقیقه‌‌ی صبح امروز (یک‌شنبه، ۱۲ اسد) در ساحه‌ی «الفت مینه» از مربوطات ناحیه‌ی هفتم شهر جلال‌آباد، مرکز ولایت ننگرهار به قتل رسیده است. منبع در ادامه تاکید کرد که او در بخش نسائی ولادی شفاخانه‌‌ی ولایتی ننگرهار کار می‌کرد. به گفته‌ی منبع، او در یک کیلومتری فرماندهی پولیس ننگرهار، در حالی که منتظر موتر حامل‌اش بود، هدف تیراندازی افراد مسلح ناشناس قرار گرفته و کشته شده است. همچنین فرماندهی پولیس ننگرهار با نشر اعلامیه‌ای نیز قتل این داکتر زن را تایید کرده و گفته است که عاملان آن موفق به فرار از ساحه شده‌اند. سید طیب حماد، سخنگوی فرماندهی پولیس گفته است که علت قتل این زن هنوز روشن نیست و آنان تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کرده‌اند. قابل ذکر است که پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند. براساس گزارش‌ها، عاملان قتل‌های مرموز غالبا «افراد مسلح ناشناس» دانسته می‌شود و حکومت فعلی کم‌تر از شناسایی و مجازات آنان خبر می‌دهند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 140 بازدید

رسانه‌های بریتانیایی گزارش داده‌اند که دو پناه‌جوی اهل افغانستان به اتهام تجاوز، خفه‌کردن و ربودن یک دختر نوجوان در شهر نانیتون، از مناطق آرام شهر وارویکشر، بازداشت و رسماً متهم شدند. روزنامه میل‌آن‌ساندی گزارش داده است که احمد ملاخیل، ۲۳ ساله، مظنون اصلی این رویداد است و به اتهام تجاوز جنسی به یک دختر زیر سن قانونی در شامگاه (سه‌شنبه، ۲۲ جولای) تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است. در ادامه آمده است که مظنون دوم، محمد کبیر، ۲۳ ساله، نیز به اتهام تجاوز، خفه‌کردن و آدم‌ربایی این دختر نوجوان که گفته می‌شود اکنون تحت مراقبت‌های ویژه قرار دارد، بازداشت شده است. این رسانه به نقل از پولیس وارویکشر نوشته است که ملاخیل چهار روز پس از وقوع رویداد بازداشت و روز بعد رسماً متهم شد. او روز دوشنبه گذشته در دادگاه بدوی کاونتری حاضر شد و به تجاوز جنسی متهم گردید. کبیر نیز روز پنج‌شنبه بازداشت شده و روز شنبه در دادگاه بدوی کاونتری حاضر شده است. او نیز تا تاریخ ۲۶ آگوست، زمان برگزاری دادگاه سلطنتی، در بازداشت خواهد ماند. همچنین منابعی به میل‌آن‌ساندی گفته‌اند که پولیس به مقام‌های محلی توصیه کرده‌اند تا از افشای پیشینه پناهند‌گی این دو مظنون خودداری کنند؛ اقدامی که نگرانی‌هایی را درباره «پنهان‌کاری» پولیس به‌وجود آورده است. با این حال، پولیس وارویکشر در بیانیه‌ای اعلام کرده است که نشر اطلاعات حساس می‌تواند بر روند بررسی قضیه در دادگاه تأثیر منفی بگذارد و تنها در صورت نیاز و با رعایت اصول محرمانه‌گی، برخی اطلاعات قابل نشر خواهد بود. در همین حال، وزارت امنیت ملی تصاویر دوربین مداربسته‌ای را از یکی از خانه‌های نزدیک محل رویداد به دست آورده که گفته می‌شود مظنونی را در حال قدم‌زدن با قربانی، حدود نیم ساعت پیش از وقوع رویداد، نشان می‌دهد.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 128 بازدید

رسانه دولتی ایران درتازه‌ترین مورد گزارش داده است که یک کودک پنج‌ساله اهل افغانستان در شهر تهران، توسط پدرش به شکل بسیار فجیع مورد شکنجه قرار گرفته و به قتل رسیده است. خبرگزاری تسنیم روز (شنبه، ۱۱ اسد) گزارش داد که این رویداد در منطقه مرکزی تهران رخ داده و منابع از بازداشت پدر این کودک خبر می‌دهند. در گزارش آمده است که این کودک پنج‌ساله از سوی پدرش به بیمارستان یاس منتقل شده بود، اما کارمندان صحی پس از معاینه، مرگ مشکوک او را به پولیس اطلاع داده‌اند. در بخشی از گزارش آمده است که نیروهای پولیس تهران در محل حادثه حاضر شده و جسد کودک را در سردخانه بیمارستان مشاهده کرده‌اند که بر اثر ضربات متعدد جان باخته است. قابل ذکر است که پرونده‌هایی از کودک‌آزاری در میان مهاجران اهل افغانستان پیش‌تر نیز گزارش شده بود، اما قتل یک کودک به‌دست پدرش، بار دیگر نگرانی‌ها درباره وضعیت خانواده‌های مهاجر را افزایش داده است. باید گفت که در اواسط ماه جوزای امسال، جسد مثله‌شده‌ی کبرا رضایی، یک ‏دختر جوان مهاجر افغانستانی پس از ۵۰ روز ناپدیدبودن، از میان ‏زباله‌ها پیدا شد‎. پس از آن رسانه‌های ایران گزارش دادند که بقایای جسد این زن از ‏خانه‌ی یک مرد ایرانی کشف شده و او در ارتباط با این قتل ‏بازداشت شده است‎.‎ این موارد در حالی گزارش شده است که ایران به‌گونه‌ی گسترده در حال ‏اخراج مهاجران افغانستان هستند. مهاجران از برخورد پولیس ‏ایران شاکی اند.‏ ‏هم‌زمان آنچه که «مهاجرستیزی و افغانستانی‌ستیزی» در جامعه‌ی ‏ایران گفته می‌شود، نگرانی‌هایی را در پی داشته است.‏

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 159 بازدید

منابع محلی از ولایت غور می‌گویند که یک زن جوان در ولسوالی لعل‌وسرجنگل این ولایت، خودش را حلق‌آویز کرده و به زندگی‌اش پایان داده است. دست‌کم دو منبع به رسانه‌ی گوهرشاد گفته است که این زن جوان روز (پنج‌شنبه، ۹ اسد) در روستای «کُشک پایین» از مربوطات ولسوالی لعل‌وسرجنگل این ولایت خودکشی کرده است. منبع تاکید کرده است که این زن جوان با استفاده از طناب در خانه خودش را حلق‌آویز کرده و به زندگی‌اش پایان داده است. منبع در ادامه تاکید کرده است که این زن جوان حدود ۲۸ سال داشته و سه فرزند نیز دارد. منبع در مورد دلیل و انگیزه‌ی اصلی خودکشی این زن جوان جزییات مشخص ارائه نکرده است. منبع در ادامه افزوده است که شوهر این زن جوان از سوی نیروهای امنیتی در ولسوالی‌ لعل‌وسرجنگل بازداشت شده است. باید گفت که میزان خودکشی زنان و دختران در سراسر افغانستان پس از تسلط حکومت فعلی به‌طور چشم‌گیری افزایش یافته است. بیماری‌های روانی، عدم دسترسی به خدمات صحی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی خودکشی‌ها در بین زنان و جوانان بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 150 بازدید

خبرگزاری‌های ایران درتازه‌ترین مورد گزارش داده‌اند که جسد یک زن افغانستانی و ‏سه کودکش در خانه‌ی‌شان در منطقه‌ی مرتضی‌گرد شهر تهران پیدا شده ‏است.‏ خبرگزاری رکنا با نشر گزارشی گفته است که اجساد این زن و سه فرزندش روز (‏جمعه، ۳ اسد) در پی تماس باشندگان محل به پولیس کشف شده است و همچنان براساس بررسی زن با سلاح سرد به قتل رسیده و سه ‏کودک خردسال او احتمالا خفه شده‌اند.‏ همچنین سایت هفت صبح در ادامه نوشته است که متخصصان پزشکی قانونی در ‏محل اعلام کردند که از زمان قتل حدود ۱۰ روز گذشته است.‏ سایت حقوق بشر هه‌نگاوی نیز این قتل را گزارش داده و نوشته ‏است که گفته می‌شود این زن، همسر دوم مرد افغانستانی بوده ‏که اخیرا به کشورش بازگشته و زن جوان به همراه فرزندانش در ‏خانه‌ی اجاره‌ی زندگی می‌کردند.‏ رسانه‌ها در مورد هویت، جنسیت و سن کودکان قربانی نیز جزییات نداده‌اند. مقام‌های ایران تا کنون درباره‌ی این رویداد توضیح نداده‌اند.‏ قابل ذکر است که طی ماه‌های اخیر چند مورد قتل مرموز شهروندان افغانستان در ‏ایران گزارش شده است.‏ چندی پیش جسد مثله‌شده‌ی یک دختر جوان به‌نام کبری رضایی، که ناپدید شده بود، ‏پیدا شد. بعدتر از این رویداد، یک پسر جوان به‌نام طاها ‏در شهر دماوند به قتل رسید. همچنین در گزارش شماری از رسانه‌ها آمده است که یک دختر ‏نوجوان اهل افغانستان در باغی در قم نیز به قتل رسیده است.‏ مقام‌های ایرانی تا اکنون درباره‌ی هیچ یکی از این رویدادها اظهارنظر ‏نکرده‌اند.‏

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 116 بازدید

ریچارد بنت، گزارشگر ویژه‌ی حقوق‌‌ بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که از موج جدید بازداشت زنان و دختران توسط نیروهای امر به معروف و نهی از منکر در کابل، به‌شدت نگران است. آقای بنت شب گذشته (دوشنبه، ۳۰ سرطان) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این بازداشت‌ها، یادآور بازداشت زنان و دختران در اوایل سال ۲۰۲۴ میلادی است، اما طبق گزارش‌ها، این‌بار خشونت‌آمیزتر شده است. وی در ادامه تاکید کرده است: «این بازداشت‌ها نشان‌دهنده‌ی تداوم آزارواذیت سیستماتیک جنسیتی است که باعث ترس شدید در میان شهروندان افغانستان شده است.» این در حالی است که نیروهای امر به معروف و نهی از منکر در روزهای اخیر موج جدید بازداشت دختران جوان را به اتهام «بدحجابی» در بخش‌های مختلف کابل آغاز کرده‌اند. منابع محلی گزارش داده‌اند که مأموران امر به معروف و نهی از منکر، ده‌ها دختر را از چندین منطقه در غرب کابل و شهر نو در مرکز شهر، با خود برده‌اند. وزارت امر به معروف و نهی از منکر بازداشت زنان و دختران را تکذیب کرده، اما گفته است که مأموران این وزارت به ‏زنان و دختران درباره‌ی حجاب توصیه کرده‌اند. باید گفت که نیروهای حکومت فعلی در اوایل سال ۲۰۲۴ میلادی نیز ده‌ها دختر را از منطقه‌ی دشت‌ برچی و خیرخانه در کابل به اتهام «بدحجابی» بازداشت کرده بودند. بازداشت دسته‌جمعی دختران جوان از سوی حکومت سرپرست با واکنش‌های گسترده‌ای مواجه شده است و شمار زیادی از چهره‌های سیاسی آن را محکوم کرده‌اند.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 168 بازدید

زینب، زنی حدوداً چهل‌ساله است. مادر چهار طفل است و سال‌هاست که از "زن بودن" فقط زخم خورده. او از همان نوجوانی، به عقد مردی درآمد که از خودش بسیار کلان‌تر بود. مردی خشن، کم‌محبت و پرغُر، اما در آن روزها، همین مرد برایش یک پناه بود؛ چون خانه‌ی پدرش از سختی، چیزی کمتر از جهنم نداشت. او با هزار آرزو وارد خانه شوهر شد، اما روز به روز، از آن آرزوها فقط خاکستر باقی ماند. سال‌ها با مردی زندگی کرد که هیچ‌گاه او را درک نکرد، دوست نداشت، و تنها به‌عنوان یک خدمت‌کار به او نگاه می‌کرد. اما زینب ماند، تحمل کرد، طفل آورد، شب نخوابید، گرسنگی کشید، سیلی خورد، اما دم نزد. به‌خاطر اولادهایش، به‌خاطر این‌که خانه‌اش خراب نشود، به‌خاطر اینکه مجبور نباشد به خانه پدرش برگردد؛ همان خانه‌ای که هیچ وقت جای آرامی برایش نبود. چند سال قبل، زندگی‌اش یک‌بار دیگر زیرورو شد. شوهرش، بدون این‌که چیزی بگوید، دختری هجده‌ساله را به خانه آورد. دختر، فراری بود؛ از خانواده بریده، بی‌پناه، بی‌سرنوشت. مرد، اول گفت که برای کمک آورده‌اش، اما بعد، بدون اجازه و رضایت زینب، با او نکاح کرد. زن دوم، جوان بود، زیبا بود، بی‌تجربه بود، اما همه‌ی قلب مرد را تسخیر کرد. از آن روز به بعد، محبت، احترام، توجه و حتی پول، همه رفت طرف زن نو. زینب، که سال‌ها خون دل خورده بود، حالا باید شاهد می‌بود که شوهرش چطور با زنی به عمر دختر خودش، مثل شاهزاده رفتار می‌کند؛ و خودش؟ خودش به یک خدمه در خانه‌اش تبدیل شده بود. شوهرش حالا با زن نو می‌خندید، برایش بازار می‌رفت، لباس می‌خرید، عکس می‌گرفت، در تلویزیون با هم فلم می‌دیدند. اما وقتی نوبت به زینب می‌رسید، فقط امر و نهی بود: «این‌کار را بکن، چرا این‌قدر دیر شدی، چرا طفل را نگرفتی، چرا خاموش نمی‌شوی؟» زینب بارها خواست طلاق بگیرد. اما چطور؟ به کجا می‌رفت با چهار طفل؟ در جامعه‌ای که زن مطلقه را با هزار چشم می‌بینند، و مهاجر بودن هم درد را دوچندان می‌سازد. خانواده‌اش در افغانستان حمایتش نمی‌کردند. پدرش سال‌ها پیش گفته بود: «یا با شوهرت بساز یا دیگر به خانه ما نیا.» زینب ماند. برای اولادهایش، برای اینکه بی‌سرپناه نشود، برای اینکه مجبور نباشد در جاده‌ها دست دراز کند. ماند و هر روز مرد. صبح زود بیدار می‌شود، نان می‌پزد، لباس می‌شوید، طفل‌ها را آماده مکتب می‌سازد، خانه را جارو می‌کند، ظروف می‌شوید، و شب که می‌شود، باز هم خسته‌گی‌اش دیده نمی‌شود. حتی گاه زن نو می‌گوید: «خاله زینب، برایم چای بیار.» و او با لبخند تلخ، می‌گوید: «چشم.» شب‌ها، وقتی همه می‌خوابند، زینب گوشه‌ی خانه می‌نشیند، به دیوار خیره می‌شود. در دلش، هیچ امیدی باقی نمانده. گاهی فکر می‌کند اگر مرده بود، شاید حالش بهتر می‌بود. نه به‌خاطر اینکه زندگی‌اش تمام شود، بل به‌خاطر اینکه دیگر مجبور نمی‌بود نفس بکشد در حالی‌که دیده نمی‌شود. بزرگ‌ترین پسرش حالا نوجوان است، سرد و خاموش. همیشه از پدرش فاصله می‌گیرد. می‌گوید: «او مادر ما را خورد کرده.» دخترش، از مدرسه دل‌زده شده، پر از اضطراب است. طفل‌های کوچک‌تر هم در سکوت بزرگ می‌شوند؛ بدون آن‌که صدای خنده مادرشان را بشنوند. زینب هیچ‌وقت برای خودش لباس نو نخریده. سال‌هاست که بیرون نرفته برای گردش. عیدها برای بچه‌ها لباس می‌خرد، اما خودش همان چادر سال قبل را می‌پوشد. او دیگر خودش را فراموش کرده، تنها چیزهایی را به یاد دارد که باید انجام دهد: «طفل مکتب دارد. شوهر دوا می‌خواهد. برنج تمام شده. لباس‌ها نشسته مانده...» شوهرش روز به روز سنگدل‌تر شده، و زن دوم روز به روز پر توقع‌تر. زینب اما فقط خاموش است. نه اینکه چیزی برای گفتن نداشته باشد، بل چون می‌داند حرف‌هایش گوش شنوا ندارد. او زنده است، اما نه برای خودش. او دیگر زن نیست، دیگر انسان نیست، او فقط «هست»؛ چون باید باشد. برای طفل‌هایش، برای آشپزی، برای لباس‌شویی، برای صبوری... و شاید، شاید تنها امیدش این باشد که روزی یکی از اولادهایش بزرگ شود، و به او بگوید: "مادرم، حالا نوبت توست که زندگی کنی…" نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب