برچسب: کودکان

2 ماه قبل - 187 بازدید

منابع محلی از ولایت کابل می‌گویند که چهار عضو یک خانواده در منطقه‌ی «ارزان‌قیمت» از مربوطات شهر کابل در پی سقوط در یک چاه فاضلاب یا سپتیک جان خود را از دست دادند. دست‌کم دو منبع با تایید این رویداد گفته‌اند که این اتفاق روز گذشته (شنبه، ۲۷ ثور) زمانی رخ داد که ابتدا یک کودک در چاه فاضلاب سقوط کرده بود و سپس سه نفر دیگر یکی پس از دیگری برای نجات او به چاه پایین شدند و در نهایت هر چهار نفر براثر گازگرفتگی یا استنشاق گاز چاه فاضلاب جان خود را از دست دادند. منبع تاکید کرده است که جان‌باختگان شامل دو برادر، پسر کاکا و پسر مامای‌شان می‌شوند. همچنین رسانه‌ها گزارش داده‌اند که این افراد باشندگان منطقه‌ی «ملکانی» از مربوطات ولسوالی کامی ولایت ننگرهار هستند که اخیرا به کابل کوچ کرده بودند. سقوط به چاه‌ها هرازگاهی از ولایت‌ها گزارش می‌شود که باعث جان باخته مردها و کودکان می‌شود. باید گفت که موارد مشابه در گذشته نیز مرگ‌آفرین بوده است. چند ماه قبل، تلاش‌ها برای نجات یک کودک از چاه در ولسوالی «ده‌یک» ولایت غزنی به ناکامی انجامید و چهار امدادگر نیز به‌دلیل شارتی برق وسایل شان جان باختند. این در حالی است که سه گذشته وزارت امور داخله‌ی حکومت سرپرست به مردم دستور داده بود که برای جلوگیری از حوادث چاه‌ها را سرپوش بگذارد.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 97 بازدید

نمایندگی اتحادیه‌ی اروپا برای افغانستان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که ۵۵ درصد بیماران مرکز توان‌بخشی جسمی شهر مزارشریف کودکان هستند. این اتحادیه امروز (شنبه، ۲۷ ثور) با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این مرکز توانبخشی جسمی به بیش از ۳۰ هزار بیمار دارای معلولیت خدمات ارائه می‌کند. در اعلامیه آمده است که نمایندگی اتحادیه‌ی اروپا برای افغانستان مرکز ترک اعتیاد ۲۰ بستر ویژه‌ی زنان و دختران در جوزجان را نیز تامین مالی می‌کند. این اتحادیه، اعتیاد به مواد مخدر را مانع توسعه ‎افغانستان دانسته و گفته که در کنار مردم می‌ایستد. نمایندگی اتحادیه‌ی اروپا تاکید کرده است: «این مرکز کرامت ‎زنان و زندگی شایسته را احیا می‌کند.» همچنین ورونیکا بوشکوویچ پوهار، کاردار نمایندگی اتحادیه اروپا برای افغانستان نیز در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که به شمال کشور سفر کرده است. او نوشته است که در ولایت‌های بلخ و جوزجان از پروژه‌های اتحادیه‌ی اروپا برای افغانستان نظارت کرده است. کاردار نمایندگی اتحادیه اروپا برای افغانستان نوشته است که از نسل‌های آینده حمایت می‌کند تا آن‌ها بتوانند کشورشان را بسازند. در حالی اتحادیه اروپا از حمایت و ارائه خدمات به مرکز توان‌بخشی جسمی خبر می‌دهد که کاهش کمک‌های بشردوستانه باعث شده است که دسترسی مردم افغانستان به ویژه زنان و کودکان به مراکز خدماتی و مراکز صحی صحی کاهش چشم‌گیری پیدا کند.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 149 بازدید

سازمان جهانی بهداشت برای افغانستان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که سال‌ها جنگ و مشکلات اقتصادی در افغانستان، آسیب‌های سنگینی به سلامت روان زنان و کودکان وارد کرده است. این سازمان امروز (چهارشنبه، ۲۴ ثور) با نشر اعلامیه‌ای گفته است که چندین دهه جنگ در افغانستان افراد بسیاری به‌ویژه زنان و کودکان را با استرس، افسردگی، اضطراب پس از سانحه و سایر شرایط مواجه‌ کرده است. در اعلامیه آمده است که این سازمان برای درک این موضوع با حمایت اتحادیه‌ی اروپا، برنامه‌های سلامت روان و حمایت‌های روانی-اجتماعی متحول‌کننده‌ای را برای نیازمندترین افراد ارائه می‌دهد. سازمان جهانی صحت در ادامه تاکید کرده است که از طریق شفاخانه‌ها و مراکز اجتماعی، جلسات مشاوره، گروه‌درمانی و مدیریت استرس را برای هزاران نفر از جمله زنان، کودکان، سالمندان و افراد دارای معلولیت در سراسر کشور ارائه می‌دهد. در اعلامیه آمده است: «با وجود این تلاش‌ها، اکثر ۳۴ شفاخانه‌ دولتی در افغانستان هنوز فاقد خدمات تخصصی سلامت روان هستند.» همچنین دکتر ادوین سنیزا سالوادور، نماینده سازمان جهانی صحت در افغانستان تاکید کرده است که این سازمان موفق شده است تا پایان نوامبر ۲۰۲۵ میلادی، پنج سرویس یکپارچه MHPSS، بستری و سرپایی را حفظ کند و آینده این خدمات نجات‌بخش همچنان نامشخص است.» سازمان جهانی صحت در این اعلامیه به نقل از زنانی نوشته که در مراکز اجتماعی این نهاد خدمات و مشوره سلامت روان دریافت کرده، صحت‌یاب شده و به «زندگی عادی خود» بازگشته‌اند.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 102 بازدید

مسوولان فرماندهی پولیس ولایت بادغیس می‌گویند که دو کودک در نتیجه‌ی انفجار ماین در ولسوالی قادس این ولایت جان باخته‌اند. صدیق‌الله صدیقی، سخنگوی فرماندهی پولیس بادغیس به رسانه گوهرشاد گفته است که این رویداد روز گذشته (دوشنبه، ۲۲ ثور) در منطقه‌ی قرچغی از مربوطات ولسوالی قادس رخ داده است. وی تاکید کرد که این انفجار زمانی رخ داده است که‌ این دو کودک خُردسال با مواد منفجره مصروف بازی بودند. در ادامه آمده است که قربانیان این رویداد دو برادر بین ۱۰ تا ۱۲ سال بوده‌اند. او افزوده است که تا اکنون نوعیت مواد منفجره معلوم نیست. این در حالی است که اداره‌ی ملی مبارزه با حوادث حکومت سرپرست، اواخر ماه حمل سال جاری اعلام کرد که در هر ماه ۵۰ تن به‌ویژه کودکان در سراسر کشور بر اثر انفجار ماین‌ها کشته و زخمی می‌شوند. همچنین براساس آمار کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، در سال ۲۰۲۴ میلادی، دست‌کم ۵۶۴ نفر به‌شمول ۴۳۴ کودک در کشور بر اثر انفجار ماین جان باختند. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، حدود ۳.۳ میلیون نفر در افغانستان در شعاع یک کیلومتری از مناطق آلوده به ماین و مواد منفجره زندگی می‌کنند. انفجار ماین‌‌ها و مهمات منفجرنشده‌ی باقی مانده از دوران جنگ‌های گذشته، سالانه جان ده‌ها تن به‌ویژه زنان و کودکان را می‌گیرد.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 105 بازدید

سازمان جهانی بهداشت هشدار داده است که در این فصل، احتمال شیوع بیماری سرخکان افزایش یافته و از خانواده‌ها خواسته شده است تا برای جلوگیری از شیوع این بیماری، هرچه زودتر کودکان خود را واکسن کنند. این نهاد امروز (یک‌شنبه، ۲۱ ثور) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است: «در این فصل خطر بیماری سرخکان زیاد است. منتظر شیوع بیماری در خانواده نباشید. همین حالا در محل خود به مرکز صحی مراجعه و کودکان خود را واکسن کنید.» سازمان بهداشت جهانی تاکید کرده است که این واکسن برای همه کودکان زیر پنج سال به‌گونه رایگان، تطبیق می‌شود. براساس آمار سازمان ملل، در دو ماه اول سال جاری میلادی بیش از ۱۰۰ نفر براثر بیماری سرخکان در افغانستان جان باخته‌اند. همچنین پزشکان بدون مرز نیز هشدار داده است که روزانه یک کودکان در افغانستان براثر این بیماری جان می‌دهد. طبق گزارش اخیر سازمان بهداشت جهانی در ماه فبروری امسال، هشت هزار و ۷۷۶ مورد مشکوک بیماری سرخکان در این کشور ثبت شده است. در ماه فبروری ۶۹ نفر بر اثر این بیماری جان باخته‌اند. این سازمان در گزارشی اعلام کرده بود که بیش از چهار هزار مورد مشکوک به سرخکان در ولایت‌های هرات، بلخ و هلمند، ثبت شده است. مسوولان حکومت سرپرست با رد این گزارش اعلام کرد که کارزار سراسری واکسیناسیون سرخکان را راه‌اندازی می‌کند.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 97 بازدید

عبدالولی حقانی، معین وزارت صحت عامه حکومت سرپرست می‌گوید که بیش از پنج هزار و ۳۰۰ کودک در کشور به بیماری تالاسمیا مبتلا هستند. آقای حقانی این اظهارات را در نشستی به مناسبت روز جهانی تالاسمیا در کابل مطرح کرده و گفته است که برای حمایت از بیماران مبتلا به این بیماری اقداماتی انجام شده است، از جمله ایجاد مراکز تشخیص در چندین ولایت کشور. تالاسمیا یک بیماری‌ ارثی است که توانایی بدن در تولید هموگلوبین را مختل می‌کند. وی در ادامه تاکید کرد که بیماران تالاسمیا از اولویت‌های وزارت صحت عامه است و این وزارت خدمات تشخیص، درمان، دوا و خون‌رسانی را به‌گونه رایگان به کودکان مبتلا ارائه می‌کند. او در بخشی از صحبت‌هایش از مردم خواست تا با شرکت در کارزارهای اهدای خون، از بیماران تالاسمیا که نیاز مداوم به تزریق خون دارند، حمایت کنند. همچنین عبدالولی حقانی از نهادهای امدادرسان، از جمله کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، نیز خواست تا از تلاش‌ها برای کمک به بیماران تالاسمیا پشتیبانی کنند. با آنکه آمار دقیق از شیوع تالاسمیا در افغانستان در دست نیست، اما یافته‌های برخی مطالعات، تصویری کلی از گستردگی این بیماری ارائه می‌دهد. بر اساس داده‌هایی که در وب‌سایت «ریسرچ گیت» منتشر شده، حدود یک تا یک‌ونیم میلیون تن در افغانستان حامل ژن بتا-تالاسمیا هستند؛ آماری که از نرخ شیوع ۳.۸ درصدی در میان ۳۶۹ بیمار سرپایی به دست آمده است. همچنین طبق همین داده‌ها، نرخ حاملگی آلفا-تالاسمیا در میان زنان باردار حدود ۱۴.۴ درصد و بتا-تالاسمیا نزدیک به ۳ درصد برآورد شده است. یک گزارش در ماه فبروری ۲۰۲۵ که در مجله هماتولوژی و علوم وابسته منتشر شد، نشان می‌دهد که تنها در ولایت ننگرهار، بیش از ۱۵۰۰ کودک مبتلا به تالاسمیا زندگی می‌کنند. همچنین، پژوهشی در جنوری ۲۰۲۴ میلادی که در مجله علوم طبی پایه افغانستان چاپ شده، نشان می‌دهد که ۱۷.۶ درصد کودکان مبتلا به کم‌خونی که در یک شفاخانه کابل مورد بررسی قرار گرفتند، به بتا-تالاسمیا مبتلا بودند. تالاسمیا یک بیماری جنتیکی است که توانایی بدن برای تولید هموگلوبین پروتئینی در گلبول‌های قرمز که وظیفه انتقال اکسیجن را دارد، مختل می‌سازد. کودکانی که به نوع شدید این بیماری مبتلا هستند، معمولاً به تزریق خون مادام‌العمر و مراقبت‌های ویژه نیاز دارند. در صورت عدم درمان مناسب، تالاسمیا می‌تواند منجر به عوارض جدی از جمله آسیب اندام‌ها و مرگ زودرس شود. این بیماری در مناطقی چون آسیای جنوبی، خاورمیانه و حوزه مدیترانه شیوع بیشتری دارد.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 112 بازدید

مسوولان محلی حکومت سرپرست در ولایت پکتیا می‌گویند که دو کودک در شهر گردیز، مرکز این ولایت در اثر برخورد رعدوبرق جان باخته است. نثاراحمد نجات، رییس مبارزه با حوادث طبیعی ولایت پکتیا گفته است که این رویداد روز گذشته (جمعه، ۱۹ ثور) در شهر گردیز این ولایت رخ داده است. آقای نجات تاکید کرده است که این کودکان نجیب‌الله و محمودالله نام داشتند. او در مورد سن این کودکان، معلومات ارائه نکرده است. وی افزوده است که سرازیرشدن سیلاب در شهر گردیز نیز ده‌ها جریب کشت‌زار را ویران کرده است. قابل ذکر است که ولایت پکتیا از چند روز بدینسو گواه بارندگی‌های شدید همراه با رعد و برق بوده‌ است. رویدادهای رعد و برق همه ساله در فصل بهار از مردم قربانی می گیرد. برخورد رعد و برق قبلا نیز در ولایت بدخشان جان چندین تن از باشندگان این ولایت را گرفته است. پیش از این، یک کودک ۱۵ ساله در روستای «کاتک پایان» ولسوالی شهر بزرگ این ولایت بر اثر برخورد صاعقه [رعد و برق] جان باخته است.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 128 بازدید

منابع محلی از ولایت بادغیس می‌گویند که یک مرد در ولسوالی آب کمری این ولایت، دختر شش ماهه‌اش را با چاقو سر بریده است. دست‌کم دو منبع به رسانه گوهرشاد گفته‌اند که این رویداد فجیع روز (پنج‌شنبه، ۱۸ ثور) در روستای پهلوانان از مربوطات ولسوالی آب کمری ولایت بادغیس رخ داده است. منبع تاکید کرد که این مرد پیش از این رویداد، با یک فرد در بیرون از منزل درگیر شده و پس از بازگشت به خانه، ابتدا همسرش را لت‌وکوب کرده و سپس دختر شش ماهه‌اش را سر بریده است. منبع افزوده است که این مرد پس از این رویداد توسط نیروهای امنیتی در بادغیس بازداشت شده است. منبع تصریح کرد که تا هنوز دلیل و انگیزه اصلی این رویداد فجیع مشخص نیست. مسوولان محلی حکومت سرپرست در ولایت بادغیس تا اکنون در این مورد چیزی نگفته‌اند. پیش از این نیز در رویدادهای مشابه، چندین تن به‌شمول زنان و کودکان در شماری از ولایت‌ها توسط اعضای خانواده‌شان سر بریده شده‌اند. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و به‌ویژه در ولایات غربی افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 142 بازدید

اسمم مریم است. سی و پنج سال دارم، یا شاید هم بیشتر. راستش دقیق نمی‌دانم چند سالم است. شناسنامه‌ام سال تولدم را اشتباه نوشته، و من هم هیچ‌وقت وقتش را نداشتم که به عددهای روی کاغذ فکر کنم. آنچه می‌دانم، این است که زندگی‌ام از همان روزی که پانزده سالم شد، دیگر زندگی نبود. در پانزده‌سالگی، مرا شوهر دادند. نه با لباس سفید پر زرق‌وبرق، نه با مهمانی باشکوه. فقط یک شب ساده بود که مادرم موهایم را با روغن مالید، چادر سفیدی به سرم انداخت و گفت: «دخترم، خدا قدرت بده، زنتی شدی، خوشبخت می‌شوی.» من چیزی نگفتم. دلم پر بود، اما زبانم بسته. می‌ترسیدم، ولی نه از شوهرم، از آینده‌ای که نمی‌شناختم. شوهرم سی ویک ساله بود. پدرم گفته بود: «آدم کارگر و با خداست، زن‌دار نمی‌باشد، زن اولش مرده.» آن شب فقط صدای طبل و دایره بود و نگاه سنگین زنان فامیل که زیر لب پچ‌پچ می‌کردند. فردای آن شب، من دیگر دختر نبودم. خانه شوهر، جای سرد و خاموشی بود. دیوارها گِلین و فرش‌های کهنه. شوهرم زیاد حرف نمی‌زد. شب‌ها بی‌کلام می‌خوابید، صبح‌ها زود می‌رفت سر کار. من مانده بودم با تنهایی، با ترس، با سؤال‌های که جوابی نداشتند. چند ماه نگذشته بود که فهمیدم باردارم. هنوز بدنم کودک بود، اما درونم کودکی دیگر رشد می‌کرد. در دل، بیشتر از آنکه مادر شدن را حس کنم، وحشت داشتم. زایمانم سخت بود. در خانه، با کمک زن همسایه زاییدم. ناله‌هایم را دیوارها بلعیدند. هیچ داکتر، هیچ دوا، هیچ‌کس نبود. فقط خودم بودم و خدا. وقتی نوزادم به دنیا آمد، در آغوشم گذاشتند. قلبم لرزید. این موجود کوچک از من بود، اما حس عجیبی داشتم. حس گم‌شدگی. هنوز نمی‌دانستم چه می‌کنم، هنوز یاد نگرفته بودم خودم کی‌ام، اما حالا باید مادر می‌بودم. سال‌ها گذشتند. پشت‌هم باردار شدم. شش بچه آوردم. هر بار که زاییدم، انگار بخشی از وجودم را جا گذاشتم. جسمم تحلیل رفت، روحم هم. شب‌هایی بود که از درد نمی‌خوابیدم، ولی صبح باید باز بیدار می‌شدم، غذا می‌پختم، بچه‌ها را جمع‌وجور می‌کردم. شوهرم اوایل کار می‌کرد. کارگر ساختمان بود. گاهی هم در باغ مردم عرق می‌ریخت. اما زندگی سخت‌تر شد. یک روز از طبقه دوم ساختمان افتاد. از آن به بعد، دیگر هیچ‌وقت آدم سابق نشد. نه که زخمش زیاد باشد، اما ضربه‌ای که به سرش خورد، انگار ذهنش را عوض کرد. روزبه‌روز عصبی‌تر شد. گاهی فریاد می‌زد بی‌هیچ دلیلی، گاهی با مشت به دیوار می‌کوبید. بچه‌ها می‌ترسیدند. من هم. بعد کم‌کم دیگر ساکت شد. می‌نشست گوشه‌ای و فقط به یک نقطه خیره می‌شد. حالا سال‌هاست که نه حرف می‌زند، نه کار می‌کند. فقط گاهی لب‌هایش تکان می‌خورند، انگار زیر لب دعا می‌خواند. گاهی شب‌ها کابوس می‌بیند، از خواب می‌پرد، گریه می‌کند، مثل کودک. من آرامش می‌کنم، درحالی‌که خودم به هزار تکه شکسته‌ام. خرج خانه با کیست؟ با من. اما من کاری ندارم. مکتب نخوانده‌ام. چیزی بلد نیستم. نه دوختن، نه حساب، نه خواندن درست. فقط بلد بودم جان بدهم، و همین را هم خوب انجام دادم. حالا نان خشک جمع می‌کنم. گاهی در خانه‌های مردم نظافت می‌کنم. در بدل یک لقمه نان، یا چند افغانی. بچه‌هایم... چه بگویم؟ سه تا از آن‌ها مکتب نمی‌روند. یا پول نداریم، یا کفش. بزرگ‌ترینشان، احمد، ده ساله است. صبح‌ها با دلی پر از امید می‌رود زباله جمع می‌کند. آهن، نایلون، بوتل. هر چیزی که کسی دور انداخته. دست‌هایش زخمی‌ست، اما لبخند می‌زند وقتی حتی ۲۰ افغانی پیدا کند. دخترم، زینب، هشت ساله است. عروسک ندارد. دوست دارد معلم شود، اما من نمی‌دانم آیا اصلاً تا آن وقت زنده می‌مانم؟ همیشه می‌ترسم کسی بیاید خواستگاری‌اش، مثل من. نگذارم؟ چه کنم؟ او را با چه نگه دارم؟ با شکم گرسنه‌اش؟ با لباس پاره‌اش؟ ما هر شب با شکم نیمه خالی می‌خوابیم. گاهی برای شام فقط نان خشک است و آب جوش. اگر همسایه رحم کند و چیزی بدهد، آن روز جشن است. بچه‌هایم یاد گرفته‌اند که چیزی نخواهند. سکوت یاد گرفته‌اند. شوهرم حالا بیشتر وقت‌ها نمی‌داند کجاست. گاهی اسم مادر مرده‌اش را صدا می‌زند، گاهی پسر کوچکمان را «پدر» خطاب می‌کند. دلم برایش می‌سوزد. نه این که عاشقش بوده باشم، اما آدم بود. سختی کشیده بود، تا جایی که ذهنش برید. حالا انگار جنازه‌ای‌ست که نفس می‌کشد. من کی‌ام؟ زنی که نه کودکی کرد، نه جوانی، نه حتی مادری درست. فقط باری شد بر دوش خودش. همیشه در حال دویدن، ولی هیچ‌وقت به جایی نرسیده. گاهی شب‌ها که همه خوابیده‌اند، گوشه‌ای می‌نشینم و فکر می‌کنم. به گذشته، به روزی که در حویلی خانه‌مان خاک‌بازی می‌کردم، به وقتی که دوست داشتم نقاش شوم. حالا دست‌هایم فقط زخم دارند. نه دفتر دارم، نه قلم. فقط دل. از خدا خواستم که بمیرم. چند بار. ولی بعد یادم آمد، اگر بمیرم، بچه‌ها چه می‌شوند؟ چه کسی برایشان نان خشک خیس می‌کند؟ چه کسی وقتی تب دارند پیشانی‌شان را لمس می‌کند؟ من باید بمانم. برای آن‌ها. حتی اگر خودم دیگر نباشم. من فقط زنده‌ام. زندگی نکرده‌ام. از پانزده‌سالگی تا امروز، فقط زنده مانده‌ام. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 96 بازدید

مسوولان فرماندهی پولیس ولایت غزنی می‌گویند که سه عضو یک خانواده به‌شمول يک زن، یک کودک سه ساله و یک مرد در ولسوالی اجرستان این ولایت پس از غرق شدن در آب، جان باخته‌اند. خالد سرحدی، سخنگوی فرماندهی پولیس غزنی گفته است که این رویداد روز گذشته (چهارشنبه، ۱۷ ثور) در روستای «کلدره» از مربوطات ولسوالی اجرستان رخ داده است. آقای سرحدی تاکید کرده است که این رویداد هنگامی رخ داده است که کودک سه ساله سرگرم آب‌بازی بوده و در آب غرق می‌شود. در ادامه آمده است که پس از غرق شدن این کودک، پدر و مادرش برای نجات او وارد آب شده، اما آنان نیز در نتیجه همراه با فرزندشان غرق شده‌اند. سخنگوی فرماندهی پولیس ولایت غزنی در مورد هویت و سن پدر و مادر این کودک معلومات ارائه نکرده است. جسد این سه تن توسط نیروهای امنیتی از آب بیرون کشیده شده و به خانواده‌شان تحویل داده شده است. این در حالی است که روز شنبه هفته روان در پی غرق شدن یک موتر در بند پاشدان هرات، شش تن به شمول پنج زن و یک دختر خردسال جان باخته‌ بودند. همچنین چندی پیش نیز یک مادر همراه سه فرزند خود در ولسوالی حصارک ولایت ننگرهار در پی سقوط در آب غرق شده و جان باختند. بارش‌ باران‌های شدید فصلی و افزایش سطح آب دریاها در فصل بهار همواره از شهروندان کشور قربانی گرفته است. بی‌احتیاطی و نبود امکانات امداد و نجات در نزدیکی رودخانه‌ها و آب‌ها از عوامل این حوادث مرگ‌بار دانسته می‌شود.

ادامه مطلب