کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان اعلام کرده است که آوارگی اجباری در جهان در چهار ماه اول سال ۲۰۲۴ میلادی همچنان رو به افزایش بوده است و در پایان ماه اپریل سال جاری از مرز ۱۲۰ میلیون نفر نیز فراتر رفته است. این سازمان امروز (پنجشنبه، ۲۴ جوزا) با نشر گزارشی گفت که در پایان سال ۲۰۲۳ میلادی، شمار آوارگان اجباری در جهان ۱۱۷.۳ میلیون نفر بود. در گزارش آمده است که ۱۲ سال متوالی است که شمار آوارگان اجباری در سراسر جهان رو به افزایش است. این نهاد بینالمللی، جنگ، خشونت، آزار و اذیت، نقض حقوق بشر و رویدادهای که نظم عمومی را بهشدت مختل میکنند، از عوامل اصلی آوارگی اجباری افراد در جهان عنوان کرده است. گزارش به نقل از فلیپو گراندی، کمیسر عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان نوشته است که در پشت این تعداد شدید و رو به افزایش «تراژدیهای انسانی بیشماری» نهفته است. وی تاکید کرد: «این رنج باید جامعهی بینالمللی را وادار کند تا فورا برای مقابله با علل ریشهای آوارگی اجباری اقدام کند.» در این گزارش آمده است که در سال ۲۰۲۳، بیش از ۱.۷ میلیون نفر که ۷۵ درصد از جمعیت نوار غزه را تشکیل میدهد براثر جنگ آواره شدهاند و برخی از آنان چندینبار مجبور به فرار شدهاند. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان گفته است که جنگ در سودان یکی از بزرگترین بحرانهای انسانی و آوارگی جهان را ایجاد کرد و در پایان سال ۱۰.۸ میلیون نفر در این کشور به اجبار آواره شدند. آوارگان اجباری در افغانستان همچنین در بخش از گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان آمده است که در مجموع ۱۰.۹ میلیون نفر از شهروندان افغانستان در پایان سال ۲۰۲۳ در آوارگی باقی ماندهاند. در ادامه است که تقریبا اکثر آنان در داخل کشور خود و یا به کشورهای همسایه آواره شدهاند. این گفت که در سال ۲۰۲۳ شمار پناهندگان افغانستان ۷۴۱ هزار و ۴۰۰ نفر افزایش یافت و به ۶.۴ میلیون نفر رسید. این نهاد میگوید که این افزایش عمدتا بهدلیل برآوردهای جدید از جمعیت پناهندگان افغانستان در ایران و پاکستان است. این سازمان تاکید کرد که فرصتها برای بازگشت پایدار مهاجران و پناهندگان به افغانستان همچنان محدود است؛ نیمی از جمعیت این کشور با ناامنی شدید غذایی مواجه هستند و میلیونها نفر نیز در داخل کشور آواره هستند. باید گفت که روند اخراج مهاجران و پناهجویان افغانستان از ایران و پاکستان بهشدت جریان دارد و روزانه هزاران نفر از این دو کشور وارد افغانستان میشوند.
برچسب: فقر و بیکاری
اوچا یا دفتر هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه ملل متحد در تازهترین مورد اعلام کرده است که ۲۳.۷ میلیون نفر از جمله ۹.۲ میلیون کودک در افغانستان به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. این سازمان با نشر ناامنی غذایی، شرایط سیاسی، رویدادهای طبیعی و شیوع بیماریهای واگیر را از عوامل فقر در افغانستان عنوان کرده است. اوچا تاکید کرد که پس از گذشته سه سال از تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان بیش از نیمی از جمعیت این کشور به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. در گزارش آمده است که تحمیل سیاستهای محدودکننده از سوی مقامهای حکومت فعلی در مورد حقوق و آزادیهای اساسی زنان و دختران، مانع دسترسی آنها به کمکهای بشردوستانه، خدمات و مشارکت شده است. دفترهماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل افزود که بیش از ۱۲ میلیون نفر در افغانستان در ناامنی غذایی، ۴۸ درصد جمعیت در زیر خط فقر و ۳.۴ میلیون در نفر در فاصله یک کیلومتری مهمات انفجاری زندگی میکنند. در گزارش آمده است که در شش ماه اول سال جاری میلادی تنها ۲۰.۱ درصد از ۶۱۳ میلیون دالر مورد نیاز برای ارائه کمکهای بشردوستانه در افغانستان را دریافت کردهاند. این نهاد میگوید که اگر بودجه مورد نیاز به موقع ارائه نشود، بیش از دو میلیون کودک زیر پنج سال و ۷۰۰ هزار زن باردار و شیرده در معرض خطر ابتلا و مرگ ناشی از سو تغذیه قرار خواهند داشت. دختران در معرض بیسوادی و خشونت مبتنی بر جنسبت اوچا در بخش از گزارشش با اشاره به ممنوعیت آموزش میلیونها دختر در افغانستان از سوی حکومت سرپرست گفت: «۳۰۰ هزار کودکی که در حال حاضر در صنفهای درسی آموزش میبینند از دسترسی به آموزشهای ابتدایی محروم و در معرض خطر بیسوادی، ازدواج زودهنگام و خشونت مبتنی بر جنسیت قرار خواهند گرفت.» این نهاد تاکید کرده است که در صورت عدم دریافت بودجه مورد نیاز میلیونها کودک با مشکل عدم دسترسی به آب آشامیدنی، نزدیک به دو میلیون نفر در معرض خطرات حفاظتی و ۴.۵ میلیون نفر از حمایتهای حقوقی، روانی و اجتماعی محروم خواهند شد. حکومت سرپرست زنان را از آموزش، تحصیل، کار و حضور در شماری از اماکن عمومی منع کرده است.
سال گذشته بنابردلایلی ناگزیر شدیم تا افغانستان را ترک کنیم. به این منظور به ولایت نیمروز رفتیم تا از آنجا به کشور ایران برویم. مسیر مشخص بود اما آیندهاش نامعلوم. هنگامی که به ولایت نیمروز رسیدیم، تعداد مان به ۵۰ نفر میرسید. پسران نوجوان و جوان، مردان کهنسال، زن و دختر همه را شامل میشد. قرار بود همه ما توسط یک قاچاقبر به ایران برویم. به موترها سوار شدیم. مسافران هر موتر شش زن و هفده مرد را شامل میشد. در موتر ما و در میان مردان، سه برادر بودند؛ آنی که گویا بزرگتر از آن دو بود، ظاهرا ۲۳، دومی ۲۱ و کوچک از دو که از قضا با پدرم هم بسیار صمیمی شده بود، شاید ۱۸ یا ۱۹ ساله بود. اسمش قدرت بود. از آن جایی که من برادر بزرگی ندارم، قدرت از همان ابتدای سفر که ما به سمت ایران به راه افتادیم، با پدرم در جابجایی وسایل، چه در صحرا یا بیابان و یا هر مسیر دیگری بود، کمک و همکاری میکرد. در برخی مسیرها، هنگامی که خواهران خردسال من توان راه رفتن نداشتند، او آنها را روی شانهاش میگذاشت تا زودتر بتوانیم مسیر را طی کنیم و از قافله عقب نمانیم. پدرم چند باری به قدرت گفت که اذیت میشوی و این کار را نکن اما او میگفت: «کاکا جان، من دو خواهر دارم هر دوی آنها هم سن همین دخترهای شماست. من وقتی به اینها کمک میکنم، انگار به خواهران خودم کمک کردهام.» در این مسیر قاچاق، ما چندیدن شبانه روز در سفر بودیم. برای عبور از دشتهای پاکستان مجبور بودیم پیاده برویم زیرا با موتر نمیشد که از آنجا عبور کنیم. تقریبا ۱۴ ساعت مسیر دشوار کوه و صحرا را پیاده سپری کردیم. در آنجا آبی برای خوردن نبود، تقریبا نزد هیچ کسی آبی باقی نمانده بود و همه تشنه بودیم. گلویم خشک شده بود و نمیتوانستم حرف بزنم. خواهران کوچکم از تشنگی زیاد گریه میکردند و هیچ کسی حاضر نبود قطرهای از آبش را با آنها قسمت کند. اینبار هم این قدرت بود که با اینکه خواهر کوچکم را روی شانههایش گذاشته و ساعتها پیاده راه رفته بود و مثل همه تشنه بود، اما آب کمی را که در بطری داشت، خودش نخورد و برای خواهران من داد. بالاخره وارد خاک ایران شدیم. فکر میکردیم حالا که به مقصد رسیدهایم دیگر مشکلات راه به پایان رسیده است اما بیخبر که مشکلات اصلی تازه شروع شده بود. ما آن شب را در کوهها گذراندیم. پنج شبانه روز میشد که از کشورم دور بودم. در این پنج شبانه روز، چهها که نکشیده بودم؛ اولین بارم بود که در دشتها میخوابیدم. اولین بارم بود که شاهد گریههای خواهرانم بخاطرقطرهای آب بودم. تمام آن شب را فقط گریسته بودم. حالم برای خودم نه، اما برای خواهران کوچکم میسوخت که در این کودکی این چنین مشکلات را تجربه میکردند. حالم به آن مرد هفتاد سالهای که با ما آمده بود، میسوخت. به قول خودش پسرش در ایران معتاد به مواد مخدر شده بود و او آمده بود دنبالش تا با خودش به افغانستان ببرد. [caption id="attachment_13167" align="aligncenter" width="657"] عکس: شبکههای اجتماعی[/caption] قرار بود فردای آن روز به بندر عباس ایران برویم و آن برادران هم از آنجا به تهران بروند و من و فامیلیم هم به شیراز. آفتاب طلوع کرد. از خداوند متعال خواستم تا امروز همه ما به مقصدی که میخواهیم برسیم. راننده ما اهل بلوچ بود. من با زبان بلوچی کمی بلدیت دارم. هنگامی که با پدرم حرف میزد من حرفش را متوجه میشدم. او به پدرم گفت: «با تو چون زنها است. در صندلی عقب موتر خانمها بنشینند و در صندلی پیش روی هم خودت بنشین.» پدرم پذیرفت. او به حرفهایش ادامه داد این مسیری که میروم خطر ناکترین قسمت راه ما است. پس موتر به هیچ وجه برای چیزی متوقف نمیشود بنابر این، همینجا برای خودتان آب بخرید. پدرم برای ما آب و کمی خوراکی خرید. با اینکه هیچ کسی میل خوردن را نداشت. تمام دغدغه ما این بود به سلامتی به مقصد برسیم. در هنگام حرکت راننده چهار پسر را در صندوق عقب موتر جابجا کرد. من بسیار تعجب کرده بودم. به پدرم گفتم نکند اتفاقی برای آنها بیفتد؟ پدرم گفت راه قاچاق است. سختی دارد. مجبوریم توکل خود را به خداوند بزرگ کنیم. اشکم به وضعیت آنان چکید اما به خاطر روحیهی مادر و خواهرانم خودم را جمع و جور کردم. اما مگر آن نگاه مظلوم پسران یادم میرفت؟ سه برادر شامل آن چهار پسر بودند. راننده به آنان گفته بود که تکان نخورید تا اینکه درب صندوق عقب موتر را باز کند. یادم آمد هنگامی که در میان راه بودیم، برادر بزرگ این پسرها گفته بود که تمام پولشان تمام شده است. هنگامی که من این موضوع را شنیدم، آهسته به پدرم گفتم که آیا میشود برای آنها چند بطری آب بخرید؟ پدرم این کار را کرد و آنان با اصرار زیاد در نهایت بطریهای آب را از پدرم قبول کردند. موتر حرکت کرد. تقریبا یک شبانه روز در موتر بودیم. چند باری فقط برای تازه کردن نفس، موتر را متوقف میکرد و فورا دوباره به راه میافتاد. تنها چهار ساعت دیگر مانده بود که به بندر عباس برسیم. ساعت یازده صبح بود و هوا خیلی گرم بود. راننده حتی اجازه پایین کردن شیشهها را هم نمیداد. چند باری افرادی که عقب بودند صدا زدند که شیشهها را پایین کنید اما راننده قبول نکرد. همینطور در مسیر راه بودیم که از صدای آن چهار نفری که عقب موتر بودند، بلند شد. صدای میزدند: «کمک. ما نمیتوانیم نفس بکشیم. آب مان هم تمام شده است.» نزد ما هم آب نبود اما راننده آب داشت ولی برای آنها نداد. ۱۵ دقیقه متواتر آن پسران فریاد کمک میزدند و کمک میخواستند. میگفتند دروازه را باز کنید تا کمی نفس بگیریم اما راننده توجهی نمیکرد. بعد پانزده دقیقه دیگر هیچ صدای نشنیدیم. پدرم چند باری به راننده اصرار به متوقف کردن موتر کرد تا اینکه در نهایت راننده موتر را در گوشهای متوقف کرد. بعد از ساعتها نشستن در موتر دیگر پاهایم را حس نمیکردم. به سختی از موتر پیاده شدم. [caption id="attachment_13169" align="aligncenter" width="800"] عکس: شبکه های اجتماعی[/caption] راننده صندوق عقب موتر را باز کرد اما دید که آن چهار پسر، همه مثل جسد بیجان بودند. راننده فکر کرد که آنها دارند نقش بازی میکنند. با صدای بلند صدا کرد که بلند شوید وگرنه کتک میخورید. پدرم این وضعیت را که دید فورا بطری آبی را گرفت و به صورت آنها زد. هیچ کدام حتی ذرهای تکان نمیخوردند. پدرم با کمک چند مرد دیگر آنها را از موتر بیرون کشیدند. بعد از۲۰ دقیقه سه نفر از آنها به هوش آمد. دو برادر همینکه به هوش آمدند، جویای حال قدرت شدند. اما قدرت همچنان بیهوش مانده بود. دستانش را ماساژ میدادند، به صورتش آب میزدند اما به هوش نمیآمد. خواهران کوچکم شروع به گریه کردند. راننده گفت که نبضاش را چک کنید. پدرم نبضش را چک کرد. از ناراحتی صورت پدرم، قلبم لرزید و فورا خودم را به پدرم رساندم و از او پرسیدم که چطور است حالش؟ پدرم گفت که نبضش نمیزند. برادر بزرگش گفت: «نخیر نخیر میزند. شما نمیفهمید.» و رو به مرد دیگری کرد و گفت آقا شما نبض برادرم را بگیرید. میدیدم که گلویش پر بغض بود. میخواست فریاد بزند. آن مرد بعد بررسی نبض قدرت، همین حرف را گفت. آن دو برادر حرف هیچ کسی را قبول نمیکردند و فریاد میزدند که نه. قدرت زنده است و فقط بیهوش شده است. تا اینکه راننده خودش نبض قدرت را گرفت و گفت این برادر شما فوت کرده است. برادران با شنیدن این حرف، به طرف راننده حمله کردند و با فریاد گفتند: «چه میگویی؟ قدرت ما را چیزی نمیشود. فقط ضعف کرده. چرا اینطور میگویی؟» پدرم آن دو برادر را از راننده جدا کرد. هر دو به زمین افتادن و به فریاد میزدند. این درد ناکترین صحنهای بود که به چشمم دیدم. یک پسر در مقابل چشمانم جان خود را از دست داد. اولین بارم بود که میدیدم یک مرد گریه میکند. آن هم نه گریهی معمولی. احساس میکردم گریه و نالههای آن دو برادر کوههای ایران را در بر گرفته بود. وجودم بیحس شده بود. گویا که من نیز بخشی از وجودم را از دست داده باشم. من آن پسر را نمیشناختم اما میدانستم که او نیز مادری دارد که چشم به راه این است که تا از رسیدن فرزندانش خبر به او برسد.این را میدانستم که او برادر یک خواهر است که چشم به راه است. این را میدانستم که او یک جوانی است که رویاهای خود را جا گذاشته وآمد ایران تا کار کند و لقمه نانی حلال پیدا کند. این را میدانستم که او یک افغان قربانی شده از هجوم مسوولان فعلی به کشور است. اگر افغانستان سقوط نمیکرد، آن پسر هرگز خطر راه قاچاق را به جان نمیخرید. اگر حکومت فعلی زمینهی کار را برای جوانان مساعد میکرد، آن سه برادر به ایران مهاجرت نمیکردند و اکنون قدرت زنده میبود. ما از آنجا به سمت بندر حرکت کردیم. اما آن پسران گفتند که میخواهند دوباره به افغانستان بروند و برادر کوچکشان که حالا دیگر زنده نبود را به دست پدرشان تحویل دهند. آنها با اینکه امید که در ایران میتوانند کار کنند و پول دربیاورند و به خانه بفرستند، تن به این سفر داده بودند اما قبل از اینکه به مقصد برسند، تیکهای از وجودشان را از دست دادند. تصویر گریههای آن دو برادر و اشکهایشان برای قدرتی که دیگر زنده نبود، هنوز در مقابل چشمم است. اصلا مگر میشود تصویر جسد بیجان قدرت را دید و فراموش کرد؟ شاید مظلومترین مردم در این جهانی هستی، ما افغانها باشیم؛ یا در مسیر مهاحرت میمیریم، یا در انفجار و انتحار و یا هم از فرط گرسنگی. مقصر هیچ یک از این شرایط هم ما نیستیم. عدهای در میدان قدرت میتازند، دودش فقط به چشم مردم عادی میرود. اگر حکومت فعلی منجر به سقوط افغانستان نمیشد، حالا آن پسر (قدرت) زنده بود و در صحراهای دور از وطنش جان نمیداد. مانند قدرت، هزاران جوان دیگر در مسیرهای پرخطر مهاجرت و قاچاق، جانشان را از دست دادهاند و هیچ کسی حتی نبوده که اجساد آنان را دفن کنند. چه مادران و پدرانی که با گذشت سالها هنوز چشم انتظار جگرگوشههایشان هستند. آنانی که دیگر باز نمیگردند و خیلی وقت است که نزد خالقشان باز گشتهاند. نویسنده: ماه نور روشن
در ادامهی کاهش بودجهی سازمانهای امدادرسان و گسترش فقر و بیکاری در سراسر افغانستان، برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد اعلام کرده است که با توجه به اقتصاد شکنند کشور و بالا بودن عدم امنیت غذایی، برنامههای امدادرسانی این اداره با کمبود بودجه روبرو است. این نهاد با نشر گزارشی گفته است که از هر سه شهروند افغانستان، یک تن آنان در سه ماه اول سال روان میلادی با عدم امنیت غذایی حاد روبرو بوده است. برنامه جهانی غذا در گزارش تاکید کرده است که با کمبود بودجه ۵۹۰ میلیون دالری مواجه است. در گزارش آمده است که این بودجه شامل ۱۱۱ میلیون دالر هزینههای مورد نیاز امدادرسانی در زمستان سال روان و ۲۰۲۵ نیز است. برنامه جهانی غذا افزود که از جمله تمام نیازمندان هفت میلیون تن در افغانستان آسیبپذیرترین هستند. در گزارش این نهاد تصریح شده است که بر اساس طرح واکنش بشردوستانه سازمان ملل متحد در سال روان میلادی، کمکهای غذایی هنوز هم در اولویت قرار دارد. در این طرح نیازمندیهای ۲۳.۷ میلیون تن در اولویت قرار گرفته است، اما ۱۷.۳ میلیون آن برای دریافت کمک در نظر گرفته شدهاند. برنامه جهانی غذا به ۱.۹۸ میلیارد دالر در سال ۲۰۲۴ نیاز دارد تا غذای اضطراری، تغذیه و حمایت معیشتی را به نیازمندان در کشور برساند. این در حالی است که فقر، گرسنگی و بیکاری در افغانستان پس از حاکمیت حکومت سرپرست و کاهش کمکهای مالی، افزایش یافته است. بربنیاد آخرین آمار سازمان ملل متحد، در حال حاضر بیش از یکسوم جمعیت کشور در معرض کمبود غذا قرار دارد.
سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM) اعلام کرده است که در کمتر از چهار ماه گذشته برای یکهزار و ۱۰۳ زن در افغانستان فرصتهای شغلی فراهم کرده است. این سازمان با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که دو هزار و ۲۲۹ شغل را برای زنان در افغانستان حفظ یا ایجاد کرده است. سازمان بینالمللی مهاجرت در پیام خود حمایت از کسب و کارهای کوچک را برای رفع نیازمندیهای اقتصادی در افغانستان «بسیار مهم» خواند. این سازمان ادامه تاکید کرد که به حمایت شرکای بینالمللی خود از جمله آژانس همکاری توسعه ایتالیا، صندوق امانی ویژه سازمان ملل برای افغانستان و وزارت خارجه ناروی برای صدها زن فرصت شغلی فراهم کرده است. در ادامه آمده است که این فرصتهای شغلی برای زنان از جنوری سال ۲۰۲۴ میلادی تا اکنون فراهم شده است. سازمان بینالمللی مهاجرت در حالی بر حمایت از زنان شاغل در افغانستان تاکید میکند که پس از دستیابی حکومت سرپرست به قدرت در افغانستان، حکومت با صدور دهها دستور علیه زنان، محدودیتهای شدیدی در برابر آموزش و اشتغال زنان و دختران وضع کرده است. با گذشت نزدیک به سه سال، سیاست حکومت فعلی در قبال کار زنان در نهادهای دولتی و غیردولتی و برخی مشاغل دیگر هنوز تغییر نکرده است. این اقدامات حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش و زنان از اشتغال باز بمانند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد و سفر بدون محرم منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی وضع محدودیت عقبنشینی نکردهاند.
منابع محلی از ولایت پکتیکا میگویند که یک زن در این ولایت حلقآویز کرده و به زندگی خود پایان داده است. منبع امروز (یکشنبه، ۲ ثور) در صحبت با رسانه گوهرشاد گفت که این رویداد در مرکز ولسوالی زیروک ولایت پکیتکا رخ داده است. به گفتهی منبع، این زن حدود ۳۰ سال سن داشته و مادر چهار کودک نیز بوده است. همچنین شماری از رسانهها گزارش دادهاند که در یک سال اخیر این زن به دلیل فقر و مشکلات اقتصادی، دچار مشکل روانی شده تا اینکه سرانجام شب گذشته (شنبه، ۱ ثور) خود را حلقآویز کرد و به زندگیاش پایان داد. مسوولان محلی در ولایت پکتیکا تا اکنون در این مورد چیزی نگفتهاند. دو روز پیش نیز یک پسر جوان در روستای بالش ولسوالی ارگون این ولایت با خوردن زهر خودکشی کرد. باید گفت که آمار خودکشی در این اواخر در سراسر افغانستان در میان زنان افزایش یافته است. بیماریهای روانی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی خودکشیها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
باوجود کاهش بودجه سازمانهای امدادرسان در افغانستان و افزایش فقر و بیکاری در میان مردم، سازمان ملل متحد میگوید که از ۳.۰۶ میلیارد دالر بودجهی مورد نیاز برای کمکرسانی در افغانستان، تنها شش درصد آن تأمین شده است. این سازمان با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود از جامعهی جهانی خواسته است تا تلاشهای خود را برای حمایت از مردم افغانستان مضاعف کند. سازمان ملل متحد چالشهای بشری در افغانستان را عظیم توصیف کرده است. همچنین اوچا یا نهاد هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد در افغانستان میگوید که در سال ۲۰۲۴ میلادی ۲۳.۷ میلیون نفر در افغانستان به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. این در حالی است که سال گذشته میلادی نیز عملیات کمکرسانی در افغانستان با کمبود بودجه مواجه بود. برنامه جهانی غذا که کمکهای غذایی را برای نیازمندان توزیع میکند، گفته بود که سال گذشته ۱۰ میلیون نفر بهدلیل کمبود بودجه از کمک محروم ماندهاند. گفتنی است که فقر و گرسنهگی در افغانستان پس از حاکمیت حکومت سرپرست و کاهش کمکهای مالی افزایش یافته است. بربنیاد آخرین آمار سازمان ملل متحد، در حال حاضر بیش یکسوم جمعیت کشور در معرض کمبود غذا قرار دارد.
برنامه جهانی غذا هشدار داده است که کمبود مواد غذایی در سراسر افغانستان به صورت بیسابقهای گسترش یافته است. ضیاالدین صافی، مسوول ارتباطات برنامه جهانی غذا گفته است که تنها برای کمتر از نیمی از نیازمندان در افغانستان میتواند این نهاد کمک فراهم کند. آقای صافی تاکید کرد که در حال حاضر نزدیک به ۱۶ میلیون تن، یعنی یک سوم جمعیت افغانستان نمیدانند که وعده بعدی غذای آنها از کجا تامین خواهد شد. او افزود: «هر ولایت در وضعیت بد امنیت غذایی قرار دارد. با توجه به کمبود بودجه، برنامه جهانی غذا در حال حاضر تنها قادر به ارائه کمکهای غذایی و تغذیه اضطراری برای هفت میلیون تن است. در حالی که شانزده میلیون تن گرسنه هستند.» وی تصریح کرد که برنامه جهانی غذا برای شش ماه آینده در افغانستان به۷۶۰ میلیون دالر نیاز دارد. با این وجود سازمانها و نهادهای مختلف بینالمللی در گزارشهای شان بار ها از وضعیت بد اقتصادی افغانستان ابراز نگرانی کردهاند. به گفتهی این نهادها، فقر، بیکاری و نیازهای مردم، در سطح خیلی بالا افزایش یافته است. بر اساس آمار اخیر سازمان ملل متحد، در حال حاضر نزدیک به ۲۴ میلیون تن در افغانستان برای زنده ماندن، به کمکهای اساسی بشری نیاز دارند.
یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد با نشر گزارشی گفته است که ۵۲.۳۲ درصد افراد نیازمند به کمکهای بشری در افغانستان را کودکان تشکیل میدهند. یونیسف با نشر گزارشی گفته است که مصوونیت غذایی در افغانستان بین ماه نومبر سال ۲۰۲۳ میلادی تا مارچ ۲۰۲۴ میلادی بدتر شده است و احتمال دارد که حدود ۱۶ میلیون نفر در این کشور با عدم مصوونیت غذایی مواجه باشند. در ادامه آمده است که از میان تمام افرادی که با عدم مصوونیت غذایی مواجه هستند، ۳.۶ میلیون نفر در وضعیت اضطراری و حدود ۱۲.۳ میلیون دیگر در حالت بحرانی قرار دارند. این نهاد میگوید که در سال ۲۰۲۴، ۲۳.۷ میلیون تن به شمول ۱۲.۴ میلیون کودک در افغانستان به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. یونیسف تاکید کرد که افغانستان بسیار مستعد خطرات طبیعی شدید و مکرر مانند سیل، زلزله، برفکوچ، رانش زمین و خشکسالی است. بر بنیاد این گزارش، احتمال دارد که رویدادهای طبیعی شدید و غیرقابل پیشبینی، مانند سیلهای تابستانی، در سال ۲۰۲۴ و پس از آن به دلیل تاثیر تغییرات اقلیمی افزایش یابد و ضربۀ شدید بر زیرساختها و سکتور زراعت وارد کند. معلومات صندوق وجهی سازمان ملل متحد برای کودکان نشان میدهد که در ماه فبروری بیش از یک میلیون و ۴۱ هزار کودک زیر پنج سال از رهگذر سوتغذیه حاد در سه هزار و ۳۰۰ مرکز بهداشتی ثابت و سیار تحت حمایت این اداره در سراسر افغانستان معاینه شدند که در نتیجه بیش از ۴۳ کودک با ضایعات شدید وزن به شمول ۵۷ درصد دختران برای درمان بستری شدند. در گزارش آمده است که در ماه فبروری سال روان میلادی، مراکز بهداشتی تحت حمایت یونیسف برای بیش از شش میلیون نفر در افغانستان خدمات ضروری بهداشتی را ارائه کردهاند. صندوق وجهی ملل متحد برای کودکان گفته است که علاوه بر مسایل دیگر، افغانستان مستعد بیماریهای همهگیر نیز است.
برنامه جهانی غذا اعلام کرده است که وزارت همکاریهای اقتصادی و توسعه آلمان ۱۵ میلیون یورو به مردم افغانستان کمک کرده است. این برنامه با نشر خبرنامهای گفته است که کمک جدید آلمان در بخشهای تابآوری جوامع آسیبپذیر و برنامه تغذیه دانشآموزان مکاتب افغانستان مصرف خواهد شد. برنامه جهانی غذا تاکید کرد که آلمان از سال ۲۰۲۳ میلادی تا اکنون ۷۸ میلیون یورو به مردم افغانستان کمک کرده است. کاترینا اسپیس، رییس بخش مدیریت بحران، بازسازی و کمک به توسعه انتقالی وزارت همکاریهای اقتصادی و توسعه آلمان بر تعهد این کشور به افغانستان تاکید کرده است. خبرنامه به نقل از اسپیس نوشته است: «آلمان در کنار مردم افغانستان ایستاده است و ما به تعهد خود برای کمک به جوامع برای ایستادن روی پای خود ادامه میدهیم.» این مقام آلمانی افزود: «سرمایهگذاری در جوامع به لحاظ غذایی ناامن و تغذیه کودکان مکتبی سرمایهگذاری در آیندهای پر رونق است.» همچنین هسیائو وی لی، مدیر برنامه جهانی غذا در افغانستان میگوید که تأثیر تغییرات اقلیمی در این کشور گسترده است و خشکسالی، سیل و سایر بلایای طبیعی به جوامع آسیب میرساند. او تاکید کرد که برنامه جهانی غذا از کشاورزان و زنان سرپرست خانواده حمایت میکند. براساس خبرنامهی برنامه جهانی غذا، بودجه ۱۵ میلیون یورویی آلمان به این سازمان کمک میکند تا به ۱۹۰ هزار دانشآموز دختر و پسر مواد غذایی برساند. آلمان در مجموع ۱۶۷ میلیون یورو در سال ۲۰۲۲، ۱۴۶ میلیون یورو در سال ۲۰۲۱ و بیش از ۷۸ میلیون یورو در سال ۲۰۲۳ به برنامه جهانی غذا در افغانستان کمک کرده است. آلمان یکی از پنج کشوری است که بیشترین کمکها را به ماموریت برنامه جهانی غذا در افغانستان کرده است. باید گفت که این کمکها در حالی صورت میگیرد که پیش از این آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد گفته بود که این سازمان توانسته است تنها سه درصد از بودجه مورد نیاز برای رسیدگی به بحران بشری در افغانستان را دریافت کند.