در عصر دیجیتال، فناوریهای نوین به بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره انسانها تبدیل شدهاند. کودکان و نوجوانان بیش از هر زمان دیگری در معرض اینترنت، شبکههای اجتماعی، بازیهای ویدیویی و دیگر ابزارهای دیجیتالی قرار دارند. این تغییرات فرصتهای بسیاری برای یادگیری و پیشرفت فراهم کردهاند، اما در عین حال، چالشهایی را نیز در مسیر تربیت فرزندان ایجاد کردهاند. در این مقاله، چالشهای تربیت فرزندان در دنیای دیجیتال بررسی شده و راهکارهایی برای مدیریت این چالشها ارائه میشود. ۱. تأثیرات مثبت و منفی فناوری بر کودکان ۱.۱. فرصتهای آموزشی و رشد مهارتها یکی از جنبههای مثبت فناوری دیجیتال، دسترسی آسان به منابع آموزشی متنوع است. کودکان و نوجوانان میتوانند از طریق اینترنت به مطالب علمی، دورههای آموزشی و برنامههای یادگیری آنلاین دسترسی داشته باشند. این امر به آنها امکان میدهد مهارتهای جدیدی بیاموزند و دانش خود را گسترش دهند. علاوه بر این، بازیهای آموزشی میتوانند تفکر منطقی و مهارتهای حل مسئله را در کودکان تقویت کنند. ۱.۲. تأثیرات منفی بر رشد شناختی و اجتماعی از سوی دیگر، استفاده بیش از حد از ابزارهای دیجیتال میتواند تأثیرات منفی بر رشد شناختی و اجتماعی کودکان داشته باشد. اعتیاد به اینترنت و بازیهای ویدیویی ممکن است باعث کاهش تمرکز، مشکلات خواب و کاهش تعاملات اجتماعی شود. همچنین، وابستگی به فضای مجازی میتواند باعث انزوای اجتماعی و کاهش مهارتهای ارتباطی کودکان شود. ۲. چالشهای تربیتی والدین در عصر دیجیتال ۲.۱. کنترل و نظارت بر محتوای دیجیتال یکی از چالشهای اصلی تربیت فرزندان در دنیای دیجیتال، کنترل و نظارت بر محتوایی است که آنها مصرف میکنند. اینترنت مملو از اطلاعات مفید و در عین حال، محتوای نامناسب و مضر است. والدین باید از ابزارهای نظارتی و فیلترینگ استفاده کنند تا از دسترسی کودکان به محتوای نامناسب جلوگیری کنند. همچنین، لازم است والدین با کودکان درباره خطرات احتمالی اینترنت، مانند کلاهبرداریهای آنلاین، اخبار جعلی و محتوای نامناسب، صحبت کنند. ۲.۲. تعادل بین استفاده از فناوری و فعالیتهای غیر دیجیتالی یکی دیگر از چالشهای مهم، ایجاد تعادل میان استفاده از فناوری و انجام فعالیتهای غیر دیجیتالی مانند بازیهای فیزیکی، مطالعه کتاب و تعاملات اجتماعی است. کودکان نباید تمام وقت خود را صرف تماشای صفحه نمایش کنند، بلکه باید فرصتی برای تجربههای دنیای واقعی نیز داشته باشند. والدین میتوانند با تعیین قوانین مشخص برای مدت زمان استفاده از اینترنت و دستگاههای دیجیتال، به ایجاد این تعادل کمک کنند. ۲.۳. مقابله با اعتیاد دیجیتال اعتیاد به اینترنت و بازیهای ویدیویی یکی از مشکلات رایج در بین کودکان و نوجوانان است. این مشکل میتواند تأثیرات منفی بر سلامت جسمی و روانی آنها داشته باشد. نشانههای اعتیاد دیجیتال شامل کاهش تمرکز، اضطراب، افسردگی و عدم علاقه به فعالیتهای غیر دیجیتالی است. والدین باید با ایجاد الگوهای مناسب و تعیین محدودیتهای زمانی، به کاهش این وابستگی کمک کنند. ۳. تأثیر شبکههای اجتماعی بر تربیت فرزندان ۳.۱. تأثیر بر هویت و اعتماد به نفس شبکههای اجتماعی میتوانند بر هویت و اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان تأثیر بگذارند. بسیاری از آنها تحت تأثیر تصاویر و مطالب منتشرشده در این فضا قرار میگیرند و ممکن است خود را با دیگران مقایسه کنند. این مقایسه میتواند به کاهش عزتنفس و افزایش اضطراب اجتماعی منجر شود. ۳.۲. مواجهه با خطرات سایبری از دیگر چالشهای شبکههای اجتماعی، مواجهه با خطرات سایبری مانند مزاحمتهای اینترنتی، سوءاستفادههای آنلاین و انتشار اطلاعات شخصی است. والدین باید کودکان خود را از این خطرات آگاه کرده و راهکارهایی برای محافظت از آنها در فضای مجازی ارائه دهند. همچنین، ایجاد گفتوگوی باز و صمیمی با فرزندان میتواند به آنها کمک کند تا در صورت مواجهه با مشکلات اینترنتی، به والدین خود مراجعه کنند. ۴. راهکارهای مؤثر برای تربیت فرزندان در عصر دیجیتال ۴.۱. آموزش سواد رسانهای یکی از مهمترین اقدامات برای مقابله با چالشهای عصر دیجیتال، آموزش سواد رسانهای به کودکان است. آنها باید بیاموزند که چگونه اطلاعات معتبر را از اطلاعات نادرست تشخیص دهند و چگونه از حریم خصوصی خود در اینترنت محافظت کنند. والدین میتوانند با همراهی کودکان در فضای مجازی و آموزش روشهای صحیح استفاده از اینترنت، این مهارتها را در آنها تقویت کنند. ۴.۲. ایجاد قوانین و محدودیتهای مشخص تعیین قوانین مشخص برای استفاده از ابزارهای دیجیتال، میتواند به کنترل میزان و نحوه استفاده از این فناوریها کمک کند. والدین میتوانند قوانینی مانند ممنوعیت استفاده از تلفن همراه هنگام صرف غذا، تعیین زمان مشخص برای بازیهای ویدیویی و محدود کردن استفاده از اینترنت قبل از خواب را اجرا کنند. ۴.۳. تقویت ارتباط خانوادگی و تعاملات اجتماعی یکی از بهترین راهها برای کاهش وابستگی کودکان به فضای دیجیتال، تقویت ارتباط خانوادگی و ایجاد فرصتهایی برای تعاملات اجتماعی است. والدین میتوانند با برنامهریزی فعالیتهای خانوادگی مانند گردشهای تفریحی، بازیهای گروهی و گفتگوهای صمیمی، کودکان را به شرکت در فعالیتهای دنیای واقعی تشویق کنند. ۴.۴. ایجاد الگوی مناسب توسط والدین کودکان رفتارهای والدین خود را الگو قرار میدهند. اگر والدین خود نیز زمان زیادی را صرف استفاده از تلفن همراه و اینترنت کنند، فرزندان نیز این رفتار را تقلید خواهند کرد. بنابراین، والدین باید با مدیریت صحیح زمان استفاده از فناوری، الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشند. عصر دیجیتال با تمام فرصتها و چالشهای خود، شیوههای تربیت فرزندان را دگرگون کرده است. در حالی که فناوریهای دیجیتال میتوانند ابزارهای ارزشمندی برای یادگیری و ارتباطات باشند، استفاده نادرست از آنها میتواند تأثیرات منفی بر رشد و توسعه کودکان داشته باشد. والدین باید با آگاهی از چالشهای موجود و بهرهگیری از روشهای مؤثر، محیطی سالم و متعادل برای رشد فرزندان خود در دنیای دیجیتال فراهم کنند. ترکیب آگاهی، نظارت، آموزش سواد رسانهای و تقویت روابط خانوادگی میتواند به کاهش آسیبهای ناشی از فناوری و بهرهگیری از مزایای آن کمک کند.
برچسب: #خانواده
نوجوانی دورهای حساس و بحرانی در زندگی انسان است که با تغییرات جسمی، روحی و اجتماعی بسیاری همراه است. در این دوران، رفتارهای مخاطرهآمیز میتواند تأثیرات منفی بر سلامت و آیندهی نوجوانان داشته باشد. خانواده به عنوان نخستین و مهمترین نهاد اجتماعی که فرد در آن رشد مییابد، نقش اساسی در پیشگیری از این رفتارها ایفا میکند. در این مقاله، نقش خانواده در پیشگیری از رفتارهای مخاطرهآمیز نوجوانان بررسی میشود. نقش ارتباطات خانوادگی ارتباطات موثر و مثبت میان اعضای خانواده، یکی از عوامل مهم در پیشگیری از رفتارهای مخاطرهآمیز در نوجوانان است. وقتی که والدین با نوجوانان خود رابطهای باز و صمیمی برقرار کنند، نوجوانان بیشتر تمایل دارند مسائل و نگرانیهای خود را با والدین در میان بگذارند. این ارتباطات مثبت میتواند به کاهش استرس و فشارهای روانی در نوجوانان کمک کند و آنها را از رفتارهای مخاطرهآمیز مانند مصرف مواد مخدر، خشونت و رفتارهای جنسی پرخطر بازدارد. نقش الگوهای رفتاری والدین والدین به عنوان الگوی رفتاری نخستین برای فرزندان خود، نقش بسیار مهمی در شکلدهی به رفتارهای آنها دارند. وقتی که والدین رفتارهایی سالم و مثبت را به نمایش بگذارند، نوجوانان نیز تمایل دارند از این رفتارها الگو بگیرند. رفتارهای مخاطرهآمیز والدین، مانند مصرف مواد مخدر یا رفتارهای خشونتآمیز، میتواند به نوجوانان پیامدهای منفی برساند و احتمال انجام رفتارهای مشابه توسط آنها را افزایش دهد. نقش نظارت و کنترل والدین نظارت و کنترل موثر والدین بر رفتارهای نوجوانان میتواند به پیشگیری از رفتارهای مخاطرهآمیز کمک کند. والدین باید آگاه باشند که نوجوانان در چه فعالیتهایی مشغول هستند و با چه افرادی ارتباط دارند. این نظارت میتواند از طریق گفتوگوهای منظم با نوجوانان، حضور فعال در زندگی روزمره آنها و مشارکت در فعالیتهای مشترک خانوادگی انجام شود. وقتی که نوجوانان احساس کنند که والدینشان به زندگی و رفاه آنها اهمیت میدهند، تمایل کمتری به انجام رفتارهای مخاطرهآمیز خواهند داشت. نقش حمایت عاطفی خانواده حمایت عاطفی خانواده نقش مهمی در سلامت روانی و عاطفی نوجوانان ایفا میکند. وقتی که نوجوانان احساس کنند که در خانوادهشان محبت و حمایت عاطفی دریافت میکنند، اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند و کمتر به دنبال تأیید اجتماعی از طریق رفتارهای مخاطرهآمیز میروند. والدین میتوانند با ابراز محبت و توجه به نیازهای عاطفی نوجوانان، آنها را از لحاظ روانی تقویت کنند و از افتادن آنها در دام رفتارهای پرخطر جلوگیری کنند. نقش آموزش و آگاهیبخشی والدین باید به نوجوانان خود آموزشهای لازم در مورد رفتارهای مخاطرهآمیز و پیامدهای آنها را بدهند. آگاهیبخشی در مورد خطرات مصرف مواد مخدر، بیماریهای مقاربتی، خشونت و سایر رفتارهای پرخطر میتواند نوجوانان را از انجام این رفتارها بازدارد. همچنین، والدین میتوانند با ارائه اطلاعات صحیح و مبتنی بر علم، به نوجوانان کمک کنند تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند و از انتخاب رفتارهای پرخطر پرهیز کنند. خانواده به عنوان نخستین و مهمترین نهاد اجتماعی که فرد در آن رشد مییابد، نقش اساسی در پیشگیری از رفتارهای مخاطرهآمیز نوجوانان دارد. ارتباطات موثر و مثبت، الگوهای رفتاری سالم، نظارت و کنترل موثر، حمایت عاطفی و آموزش و آگاهیبخشی از جمله عواملی هستند که میتوانند به کاهش رفتارهای مخاطرهآمیز در نوجوانان کمک کنند. والدین باید با توجه به این عوامل، نقش خود را در تربیت و حفاظت از سلامت و آیندهی فرزندان خود به خوبی ایفا کنند.
مسوولان محلی از ولایت خوست میگویند که افراد مسلح ناشناس، ۱۰ عضو یک خانواده بهشمول زنان و کودکان را به شکل فجیع به قتل رساندهاند. مستغفر گربز، سخنگوی والی خوست گفته است که این کشتار گروهی حوالی ساعت ۹:۰۰ شب گذشته (سهشنبهشب، ۹ دلو) در منطقه «بوخانه» از مربوطات ولسوالی علیشیر این ولایت صورت گرفته است. آقای گربز در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که «افراد مسلح ناشناس» ۱۰ نفر از اعضای یک خانواده بهشمول زنان و کودکان را به ضرب گلوله به قتل رساندهاند. وی تاکید کرد که نیروهای امنیتی پولیس تحقیقات جدی در مورد این رویداد را آغاز کردهاند. همچنین یک منبع گفت که در میان قربانیان این رویداد سه زن نیز وجود دارند. منبع افزود که تفنگداران ناشناس پس از قتل اعضای این خانواده از ساحه متواری شدند. تا اکنون مشخص نیست که این افراد توسط چه کسانی یا گروهی به قتل رسیدهاند. باید گفت که جزئیات بیشتر دربارهی هویت قربانیان و انگیزهی قتل آنان در دست نیست. پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتلهای مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کمپیشینه یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
نتایج تحقیقات منتشر شده توسط انجمن روانشناسی آمریکا نشان میدهد که والدین ممکن است برخی از فرزندان خود را بیش از سایرین دوست داشته باشند. اگر تا به حال به این فکر کردهاید که والدین شما به طور پنهانی یکی از خواهر و برادرهای شما را بیشتر دوست دارند، ممکن است این تصور شما درست باشد. مطالعه منتشر شده توسط انجمن روانشناسی آمریکا نشان میدهد که والدین ممکن است فرزندان دارای شخصیت سازگار و وظیفهشناس را به عنوان "فرزند محبوب" خود بدانند. الکساندر جنسن، استاد دانشگاه بریگام یانگ و نویسنده اصلی این تحقیق گفت: برای دههها، محققان میدانستند که تفاوت در نحوه برخورد والدین با فرزندان میتواند پیامدهای بلندمدتی برای آنها داشته باشد. این مطالعه به ما کمک میکند تا درک کنیم کدام کودکان بیشتر احتمال دارد که از طرف والدین مورد توجه ویژه قرار بگیرند، که این امر ممکن است هم جنبههای مثبت و هم منفی داشته باشد. این مطالعه ارتباط میان ویژگیهای کودکان و تفاوتهای رفتار والدین با آنها را بررسی کرده است و عواملی همچون سن کودک، جنسیت والدین و روشهای اندازهگیری را نیز در نظر گرفته است. پژوهشگران دریافتند که دختران و کودکانی که وظیفهشناستر و با والدین خود سازگارتر هستند، بیشتر از سایرین محبوب والدین خود میباشند. دکتر الکساندر جنسن، دانشیار دانشگاه بریگم یانگ در ایالت یوتا و نویسنده اصلی این گزارش، میگوید: «بار بعدی که به این فکر افتادید که آیا خواهر یا برادرتان فرزند محبوب والدینتان است، به یاد داشته باشید که موضوع معمولاً به دلایلی فراتر از تنها بودن بزرگترین یا کوچکترین فرزند خانواده بستگی دارد. ممکن است مسائل مربوط به میزان مسئولیتپذیری یا خلقوخو نیز در میان باشد؛ یا شاید کنار آمدن با او سادهتر باشد.» دکتر الن وبر لیبی، روانشناس بالینی بازنشسته، باور دارد که این ترجیحات ممکن است موقتی باشند و بسته به شرایط تغییر کنند. او بیان میکند که ممکن است فرزند مورد علاقه والدین به آنها یاد مادربزرگ محبوبی بیاندازد که دیگر در قید حیات نیست؛ یا اینکه این کودک بهتر بتواند با احساسات والدین هماهنگ باشد و بعد از یک روز سخت، آن ها را آرام کند. پیامدهای رفتار والدین با فرزندان بیشتر محبوب طبق این مطالعه، فرزندانی که بیشتر مورد علاقه والدین خود هستند، از مزایای زیادی بهرهمند می شوند. این مزایا شامل سلامت روانی بهتر، نمرات تحصیلی بالاتر، توانایی بیشتر در کنترل احساسات و روابط سالمتر میباشد. خطرات پرورش «فرزند ارجح» با این وجود، دکتر لیبی هشدار میدهد که این ترجیحات لزوماً همیشه به نفع فرزند محبوب نیست. حمایت بیش از حد از این کودکان ممکن است منجر به این شود که آنها نتوانند مهارتهای لازم برای زندگی را بهدرستی یاد بگیرند. علاوه بر این، ممکن است دیگر فرزندان تحت تأثیر این وضعیت قرار بگیرند و به روشهای خاصی برای کسب محبت والدین متوسل شوند که ممکن است آنها را از داشتن یک زندگی آزاد و مستقل باز دارد. فرزندانی که کمتر مورد توجه والدین هستند، ممکن است در بزرگسالی با مشکلات بیشتری مواجه شوند. این مشکلات میتواند شامل خطر مصرف مواد مخدر، سلامت روانی ضعیفتر و روابط خانوادگی کمتر باشد. همچنین در محیطهای تحصیلی و خانه نیز ممکن است بیشتر دچار مشکلات شوند. نحوه رفتار عادلانه با فرزندان دکتر جنسن تاکید میکند که چالش بزرگ والدین این است که فرزندان خود را بهگونهای متفاوت اما مناسب تربیت کنند. با این حال، والدین باید اطمینان حاصل کنند که تفاوتهای رفتاری آن ها منصفانه و قابل درک باشد. به عقیده او، این مطالعه میتواند والدین را تشویق کند که به چگونگی رفتار خود با فرزندان توجه کنند و اطمینان یابند که تفاوتهایی که میان آنها قائل سردند، منصفانه باشد. دکتر لیبی پیشنهاد میکند که والدین به نظرات دیگران نیز گوش دهند و زمانی که اعضای خانواده یا دوستان به تفاوتهای فرزند پروری آنها اشاره میکنند، آماده باشند رفتارشان را اصلاح کنند. همچنین دکتر جنسن توصیه میکند که والدین نباید از پرسیدن از فرزندان خود در این باره بترسند و سعی کنند با آنها به آرامی گفتگو کنند تا اگر احساس نابرابری وجود دارد، برطرف شود.
خانواده به عنوان نخستین و مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان، نقش بیبدیلی در شکلگیری هویت فردی و اجتماعی افراد ایفا میکند. هر انسانی از بدو تولد تا پایان زندگی خود در ارتباط با خانواده قرار دارد و بسیاری از باورها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی را از این نهاد فرا میگیرد. اگرچه دستیابی به هویت موضوعی است که هریک از افراد باید به تنهایی برای آن تلاش کنند، با این حال شرایط فرهنگی – اجتماعی و تأثیر والدین در شکل گیری هویت غیر قابل انکار است. پدر و مادر اولین کسانی هستند که زیر بنای شخصیت سالم کودک را می سازند. والدین پایهگذار ارزشها و معیارهای فکری کودکان و نوجوانان هستند. برخورد کودک با الگوهاي خانوادگی در تکوین شخصیت او تأثير بسیار دارد. به زحمت می توان بخشی از آن را از صفحه ذهن و روان کودک پاك كرد. تأثير عوامل خانوادگی، از جمله سبک زندگی، عقاید و افکار، مذهب و اخلاق، عاطفه و خلق و خو، درکودکان و نوجوانان به سزاست. این مقاله به بررسی نقش خانواده در شکلگیری هویت فردی و اجتماعی پرداخته و تأثیرات آن را بر جنبههای مختلف زندگی افراد تحلیل میکند. هویت فردی: تعریفی و عوامل مؤثر تعریف هویت فردی هویت فردی به معنای شناخت فرد از خود، ارزشها، باورها و ویژگیهای منحصر به فردش است. این هویت شامل خودآگاهی، احساس تعلق و پذیرش ویژگیهای شخصیتی میشود و پایه و اساس رفتارها و تصمیمگیریهای فردی را تشکیل میدهد. نقش خانواده در شکلگیری هویت فردی خانواده اولین محیطی است که فرد در آن تجربههای اولیه خود را کسب میکند. والدین با ارائه الگوهای رفتاری، ارزشها و نگرشها، به طور مستقیم بر هویت فردی فرزندان تأثیر میگذارند. برای مثال، والدینی که محیطی حمایتی و امن برای فرزندان خود فراهم میکنند، زمینهساز تقویت اعتماد به نفس و خودباوری در آنها میشوند. تأثیر روابط خواهر و برادری روابط میان خواهران و برادران نیز نقش مهمی در شکلگیری هویت فردی دارد. این روابط، فضایی برای تمرین مهارتهای اجتماعی، حل تعارضات و تجربههای مشترک فراهم میکند که به رشد شخصیت و تقویت هویت فردی کمک میکند. هویت اجتماعی: تعریفی و اهمیت آن تعریف هویت اجتماعی هویت اجتماعی به معنای احساس تعلق فرد به گروهها و جامعه است. این نوع هویت شامل ارزشها، باورها و هنجارهای اجتماعی است که فرد از طریق تعامل با محیط پیرامون خود کسب میکند. خانواده در این فرآیند نقش مهمی ایفا میکند. نقش خانواده در انتقال هنجارهای اجتماعی خانواده به عنوان اولین واسطه اجتماعیسازی، ارزشها و هنجارهای جامعه را به فرزندان منتقل میکند. این انتقال میتواند از طریق رفتار والدین، گفتوگوهای خانوادگی و مشارکت در فعالیتهای جمعی صورت گیرد. به عنوان مثال، خانوادهای که احترام به دیگران و همکاری را به فرزندان خود آموزش میدهد، به شکلگیری هویت اجتماعی مثبت در آنها کمک میکند. نقش الگوهای خانوادگی در پذیرش تنوع خانواده میتواند با آموزش پذیرش تفاوتها و احترام به تنوع، زمینهساز تقویت هویت اجتماعی در فرزندان شود. این آموزشها میتواند به کاهش تعصبات و افزایش توانایی تعامل با دیگران کمک کند. تأثیر عوامل مختلف خانوادگی بر شکلگیری هویت ساختار خانواده ساختار خانواده، شامل تعداد اعضا، روابط میان آنها و نوع نقشهایی که افراد در خانواده بر عهده دارند، تأثیر زیادی بر شکلگیری هویت فردی و اجتماعی دارد. برای مثال، فرزندان در خانوادههای گسترده ممکن است تجربههای متنوعتری در روابط اجتماعی داشته باشند که به تقویت هویت اجتماعی آنها کمک میکند. الگوهای تربیتی نوع تربیت والدین، شامل روشهای ارتباطی، نحوه تشویق و تنبیه و میزان حمایتگری، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری هویت فرزندان دارد. والدینی که از روشهای تربیتی مثبت استفاده میکنند، معمولاً به تقویت هویت مثبت در فرزندان خود کمک میکنند. محیط عاطفی خانواده محیط عاطفی خانواده، شامل میزان محبت، احترام و حمایت متقابل میان اعضا، تأثیر زیادی بر هویت فردی و اجتماعی دارد. خانوادهای که محیطی گرم و صمیمی فراهم میکند، زمینهساز رشد روانی و اجتماعی سالم در فرزندان میشود. چالشهای خانواده در شکلگیری هویت تعارضات خانوادگی تعارضات میان اعضای خانواده میتواند تأثیر منفی بر شکلگیری هویت فردی و اجتماعی فرزندان داشته باشد. این تعارضات ممکن است باعث ایجاد احساس ناامنی و کاهش اعتماد به نفس در فرزندان شود. فشارهای اقتصادی و اجتماعی فشارهای اقتصادی و اجتماعی میتواند توانایی خانواده در ارائه حمایتهای لازم برای شکلگیری هویت مثبت را کاهش دهد. برای مثال، خانوادههایی که با مشکلات مالی مواجه هستند، ممکن است نتوانند فرصتهای کافی برای آموزش و پرورش فرزندان فراهم کنند. تأثیر رسانهها رسانهها میتوانند با ارائه الگوهای ناسازگار با ارزشهای خانوادگی، در فرآیند شکلگیری هویت اختلال ایجاد کنند. خانوادهها باید با نظارت بر محتوای رسانهای که فرزندان مصرف میکنند، تأثیرات منفی آن را کاهش دهند. راهکارهای تقویت نقش خانواده در شکلگیری هویت ایجاد محیطی امن و حمایتی خانواده باید محیطی فراهم کند که در آن اعضا بتوانند احساسات و نیازهای خود را به راحتی بیان کنند و از حمایت و توجه متقابل برخوردار شوند. آموزش مهارتهای ارتباطی والدین و فرزندان باید مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنند تا بتوانند بهتر با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و تعارضات را مدیریت کنند. تقویت ارزشهای مثبت خانواده باید با آموزش ارزشهای مثبت مانند احترام، صداقت و همکاری، زمینهساز شکلگیری هویت مثبت در فرزندان شود. مشارکت در فعالیتهای جمعی مشارکت در فعالیتهای جمعی و اجتماعی میتواند به تقویت هویت اجتماعی فرزندان کمک کند. خانوادهها میتوانند با تشویق خانواده به عنوان بنیادیترین نهاد اجتماعی، نقش بیبدیلی در شکلگیری هویت فردی و اجتماعی افراد دارد. با ایجاد محیطی حمایتی، آموزش ارزشهای مثبت و تقویت مهارتهای ارتباطی، خانواده میتواند زمینهساز رشد هویتی سالم در فرزندان شود. توجه به این نقشها نه تنها به پایداری خانواده کمک میکند، بلکه تأثیرات مثبتی بر جامعه نیز خواهد داشت.
اتحادیهی اروپا ۱۶.۵ میلیون یورو به برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد برای رسیدگی به خانوادههای آسیبپذیر بهویژه مادران و کودکان در افغانستان کمک کرده است. برنامه جهانی غذا با نشر اعلامیهای از این کمکها قدردانی کرده و گفته است که با استفاده از این کمکها، برنامههای غذایی عمومی خود برای خانوادههای آسیبپذیر و برنامهی تغذیه برای کودکان خردسال و مادران را گسترش میدهد. برنامهی جهانی غذا در بخشی از این اعلامیه پیشبینی کرده که امکان دارد در زمستان جاری، ۱۵ میلیون نفر در افغانستان با بحران و سطح اضطراری ناامنی غذایی مواجه شوند. این سازمان تاکید کرده است که با بستهی تازهی کمکهای اتحادیه اروپا، قصد دارد در این زمستان، هر ماه به شش میلیون نفر در افغانستان کمک غذایی اضطراری ارائه دهد و به خانوادهها پول نقد برای خرید غذا و به مادران باردار و شیرده و کودکان خردسال، غذای مغذی توزیع کند. در بخش دیگر این اعلامیه، هیسائو وی لی، مسوول برنامهی جهانی غذا در افغانستان، گفته است که بحران شدید مالی، آنان را مجبور کرده است که فعالیتهای خود در افغانستان را کاهش دهند. او افزوده که بهدلیل این بحران مالی، در نیمی از سال ۲۰۲۴ تنها توانستهاند هر ماه به یک میلیون نفر در افغانستان کمک کنند و ۱۱ میلیون نفر نیازمند را از فهرست دریافت کمکها خارج کنند. او میگوید که کمکهای اتحادیهی اروپا برای رسیدگی به برخی از آسیبپذیرترین خانوادهها در این زمستان حیاتی است و این کمکها نقش مهمی در کاهش اثرات بحران غذایی در افغانستان خواهد داشت. فرانسوا گومنز، مسوول نظارت از کمکهای بشردوستانه اتحادیهی اروپا در افغانستان، نیز گفته است که افغانستان همچنان یکی از نقاط بحرانی گرسنگی در جهان است. وی میگوید که بیش از یک چهارم جمعیت این کشور گرسنه هستند و بیش از سه چهارم مردم آن قادر به تأمین رژیم غذایی مغذی که نیازهایشان را برآورده کند و آنان را از سوءتغذیه نجات دهد، نیستند. قابل ذکر است که در سال جاری میلادی این نخستین کمک اتحادیهی اروپا برای مردم افغانستان بهویژه زنان و کودکان است. این در حالیست که چندی پیش اتحادیهی اروپا در سال ۲۰۲۴ اعلام کرده بود که ۳۶ میلیون یورو به کمیساریای عالی سازمان ملل در امور مهاجران برای کمک به مهاجران و آوارگان افغانستان و جوامع میزبان آنان در پاکستان، ایران و کشورهای آسیای مرکزی اختصاص داده است.
در یکی از روزهای سرد پاییزی در گوشهای از کابل، دختری به نام پریسا زندگی میکرد. او ۱۲ سال داشت و به خاطر فقر و مشکلات اقتصادی، مجبور بود از صبح زود به خیابانها برود و دستفروشی کند. پریسا هر روز با یک سبد کوچک پر از گلهای وحشی که از اطراف شهر جمعآوری میکرد، به میدان مرکزی میرفت. او از بین گلها، زیبایی و امید را پیدا میکرد و با فروش آنها سعی داشت اوضاع خانوادهاش را بهبود بخشد. پدر پریسا که قبلاً کارگر ساختمانی بود، به دلیل آسیبدیدگی از کار، بیکار شده بود و مادرش نیز به شدت مریض بود و توان کار کردن را نداشت. پریسا به خاطر این مسوولیتها هیچگاه نتوانست به مکتب برود و تحصیلاتش را ادامه دهد. او همه آرزوهایش را در دل پنهان کرده بود: «آرزوهای تحصیل، آزادی و زندگی بهتر». پریسا، یک روز تصمیم گرفت که گلها را با قیمت کمتری بفروشد تا بتواند مشتریهای بیشتری جذب کند. او در روزهای بعدی با تلاش خستهگیناپذیر، گلهایش را به دست مردم میرساند. اما هیچکس قدر آنها را نمیدانست و او بیشتر اوقات با دست خالی به خانه باز میگشت. یک شب، پریسا وقتی به خانه برگشت، متوجه شد که حال مادرش وخیمتر شده است. او با اندوه به بالین مادرش رفت و فهمید که دیگر توانایی خرید دارو را ندارد. اشک در چشمانش حلقه زد و در دل آرزو کرد، کاش میتوانست دردی که خانوادهاش میکشند را به دوش بگیرد. صبح روز بعد، پریسا با قلبی شکسته به خیابانها رفت. این بار به جای فروش گلها، به مغازهها مراجعه کرد و از آنها خواست که شاید بتوانند کمی کمک کنند. او هر جا میرفت، با بیاعتنایی و سردی مواجه میشد. پریسا که خسته و ناامید شده بود، به حاشیهی خیابان نشست و با چشمان پر از اشک، به زندگیای که هر ثانیه او را میآزرد و میگذشت، نگاه کرد. شامگاهی، وقتی پریسا به خانه برگشت، مادرش دیگر در کنار او نبود. مرگ او، دل پریسا را شکست و او را در دنیای تاریکی رها کرد. پریسا دیگر نه تنها مسوولیت خانوادهاش را بر دوش نداشت، بلکه اکنون تنها و بیکس در دنیای سخت و بیرحم زندگی به سر میبرد. اما پریسا تصمیم گرفت که به زندگی ادامه دهد. او به یاد مادرش، به تلاش و زحمت ادامه داد تا شاید روزی زندگی را تغییر دهد. دلش پر از غم بود، اما او با یاد مادرش، همچنان گلها را میچید و به زندگی ادامه میداد. امید و عشق به زندگی، به پریسا قدرتی میداد که هر جا میرفت، نور امید را در دلها پراکنده کند. نویسنده: محمدرضا رامز
خانواده به عنوان اولین و مهمترین نهاد اجتماعی، نقشی اساسی در شکلدهی شخصیت و رفتارهای اجتماعی افراد ایفا میکند. ارتباطات در خانواده به منزله پل ارتباطی میان اعضای آن است که از طریق آن احساسات، افکار و نیازها منتقل میشوند. مهارتهای ارتباطی مؤثر نه تنها به کاهش تعارضات و سوءتفاهمها کمک میکند، بلکه موجب تقویت پیوندهای عاطفی و افزایش رضایت از زندگی خانوادگی میشود. این مقاله به بررسی اهمیت مهارتهای ارتباطی در بهبود روابط خانوادگی و راهکارهای ارتقای این مهارتها میپردازد. تعریف مهارتهای ارتباطی مهارتهای ارتباطی شامل مجموعهای از تواناییها است که افراد را قادر میسازد پیامهای خود را به صورت شفاف و مؤثر منتقل کرده و پیامهای دیگران را به درستی دریافت کنند. این مهارتها شامل گوش دادن فعال، بیان افکار و احساسات، همدلی، استفاده از زبان بدن مناسب و مدیریت تعارضات است. در خانواده، این مهارتها نقش مهمی در ایجاد محیطی سالم و حمایتکننده ایفا میکنند. چرا تقویت ارتباطات در روابط خانوادگی اهمیت دارد؟ تقویت ارتباطات در روابط خانوادگی اساس ایجاد پیوندهای عاطفی عمیق و پایدار است. این ارتباطات باعث میشود اعضای خانواده احساس درک، احترام، و حمایت کنند، که به ایجاد محیطی امن و آرام کمک میکند. روابط خانوادگی سالم میتواند به کاهش استرس و افزایش رضایت از زندگی منجر شود و زمینه را برای حل مشکلات و تعارضات خانوادگی فراهم کند. همچنین، ارتباطات قوی میان اعضای خانواده باعث انتقال ارزشها، افزایش اعتماد متقابل، و بهبود کیفیت زندگی فردی و جمعی میشود. تقویت ارتباطات یک سرمایهگذاری ارزشمند برای داشتن خانوادهای شاد و همدل است. تأثیر مهارتهای ارتباطی بر روابط خانوادگی کاهش تعارضات و سوءتفاهمها یکی از اصلیترین دلایل تنش و تعارض در خانوادهها، سوءتفاهمها و ارتباطات ناکارآمد است. مهارتهای ارتباطی مؤثر به اعضای خانواده کمک میکند تا بهتر نیازها و انتظارات خود را بیان کنند و متقابلاً پیامهای دیگران را به درستی درک کنند. این امر به کاهش سوءتفاهمها و پیشگیری از بروز تعارضات کمک میکند. تقویت پیوندهای عاطفی گوش دادن فعال و همدلی با دیگر اعضای خانواده، موجب تقویت روابط عاطفی میان آنها میشود. وقتی افراد احساس کنند که مورد توجه و درک قرار میگیرند، احساس نزدیکی و تعلق بیشتری نسبت به خانواده پیدا میکنند. این ارتباط عاطفی قویتر، به استحکام بیشتر خانواده کمک میکند. بهبود روابط والدین و فرزندان والدینی که از مهارتهای ارتباطی مناسب برخوردارند، بهتر میتوانند با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند. این والدین معمولاً به صحبتهای فرزندان خود گوش میدهند، احساسات آنها را درک میکنند و بازخورد مناسبی ارائه میدهند. چنین روابطی موجب افزایش اعتماد و کاهش فاصله میان والدین و فرزندان میشود. ارتقای سلامت روانی اعضای خانواده محیط خانوادگی که در آن ارتباطات سالم وجود دارد، به سلامت روانی اعضا کمک میکند. اعضای خانواده در چنین محیطی احساس امنیت و آرامش میکنند و میتوانند به راحتی احساسات خود را بیان کنند. این امر به کاهش استرس و اضطراب و افزایش شادی و رضایت کمک میکند. راهکارهای ارتقای مهارتهای ارتباطی در خانواده آموزش گوش دادن فعال گوش دادن فعال به معنای توجه کامل به سخنان گوینده و درک احساسات و پیامهای او است. این مهارت میتواند با تمرینهای سادهای مانند تماس چشمی، تکرار سخنان گوینده و پرسیدن سوالات روشنکننده تقویت شود. تقویت همدلی همدلی به معنای درک احساسات و نگرانیهای دیگران است. والدین و اعضای خانواده میتوانند با تمرکز بر دیدگاههای دیگران و تلاش برای درک احساسات آنها، این مهارت را تقویت کنند. بیان شفاف و محترمانه احساسات اعضای خانواده باید یاد بگیرند که احساسات و نیازهای خود را به صورت شفاف و بدون توهین یا سرزنش بیان کنند. استفاده از جملات “من” به جای “تو” میتواند به کاهش تنشها کمک کند. به عنوان مثال، به جای گفتن “تو هیچوقت به حرفهای من گوش نمیدهی” میتوان گفت: “من احساس میکنم که حرفهایم شنیده نمیشوند.” مدیریت تعارضات تعارضات در هر خانوادهای رخ میدهد، اما نحوه مدیریت آنها اهمیت زیادی دارد. اعضای خانواده باید یاد بگیرند که در هنگام تعارض به جای سرزنش یکدیگر، به دنبال راهحلهای مشترک باشند. استفاده از تکنیکهای حل مسئله و مذاکره میتواند به مدیریت بهتر تعارضات کمک کند. توجه به زبان بدن زبان بدن نقش مهمی در انتقال پیامها دارد. اعضای خانواده باید به حرکات، حالتها و تماس چشمی خود توجه کنند و از زبان بدن مثبت برای تقویت ارتباطات استفاده کنند. چالشهای ارتباطی در خانوادهها فناوری و کاهش تعاملات رودررو با پیشرفت فناوری و افزایش استفاده از تلفنهای همراه و شبکههای اجتماعی، تعاملات رودررو در خانواده کاهش یافته است. این امر میتواند به کاهش کیفیت روابط خانوادگی منجر شود. خانوادهها باید زمانهای مشخصی را برای تعاملات حضوری و بدون حضور فناوری اختصاص دهند. اختلافات نسلی اختلافات نسلی میتواند باعث ایجاد شکافهایی در ارتباطات خانواده شود. والدین و فرزندان باید تلاش کنند تا با درک دیدگاههای یکدیگر، این اختلافات را کاهش دهند. فشارهای مالی و اجتماعی فشارهای مالی و اجتماعی میتواند به استرس و کاهش کیفیت ارتباطات خانوادگی منجر شود. در این شرایط، اعضای خانواده باید با حمایت از یکدیگر و ایجاد فضای امن برای بیان نگرانیها، این فشارها را مدیریت کنند. مهارتهای ارتباطی مؤثر از عوامل کلیدی در بهبود روابط خانوادگی است. این مهارتها به کاهش تعارضات، تقویت پیوندهای عاطفی و ارتقای سلامت روانی اعضای خانواده کمک میکنند. خانوادهها باید با آموزش و تمرین مهارتهای ارتباطی، محیطی سالم و حمایتکننده برای اعضای خود ایجاد کنند. توجه به این مهارتها نه تنها به پایداری خانواده کمک میکند، بلکه تأثیرات مثبتی بر جامعه نیز خواهد داشت.
یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد میگوید که در زمستان سال جاری برای ۳۲ هزار خانواده در افغانستان پول نقد کمک کرده است. این نهاد امروز (چهارشنبه، ۲۶ جدی) با پیامی در حساب کاربری ایکس خود گفته است که این خانواده میتوانند با این بستههای کمکی، نیازهای روزانهی خود را برآورده کنند و گرم بمانند. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد تاکید کرد که این کمک را با همکاری بخش کمکهای بشردوستانهی آژانس توسعه بینالمللی امریکا انجام داده است. این سازمان بینالمللی مشخص نکرده است که به هرکدام از این خانوادهها چه مقدار کمک کرده است. در ادامه آمده است که در زمستان فعالیتهای اقتصادی کند میشود، برف جوامع دورافتاده را از دسترسی به خدمات ضروری محروم میکند و کودکان بیشتر در معرض خطر بیماریهای تنفسی قرار میگیرند. قابل ذکر است که پیش از این شماری از نهادهای بینالمللی از کمبود بودجه برای کمکرسانی در فصل زمستان به افراد نیازمند در افغانستان ابراز نگرانی کرده بودند. برنامه جهانی غذا گفته بود که بهدلیل کمبود بودجه نمیتواند در زمستان امسال برای هفت میلیون نفر کمکهای حیاتی ارائه کند. همچنین اوچا یا دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد گفته است که برای رسیدگی به مناطق آسیبپذیر در افغانستان در فصل زمستان و بحران فقر؛ به ۶۰۳.۵ میلیون دالر بودجه بهصورت فوری نیاز است. این دفتر در سال جاری میلادی برای کمکرسانی به مردم افغانستان ۳.۰۶ میلیارد دالر بودجه درخواست کرده بود؛ اما گفته میشود بخشی از این بودجه تأمین شده است. بهگفتهی اوچا، بیش از ۲۳ میلیون نفر در افغانستان نیاز به کمک دارند. نهادهای امدادرسان خارجی همچنین پیشبینی کردهاند که زمستان دشواری در انتظار مردم افغانستان خواهد بود.
خانواده به عنوان اصلیترین نهاد اجتماعی، نقشی بیبدیل در رشد و پرورش فرد ایفا میکند. این نهاد، محیطی را فراهم میکند که در آن اعضا از حمایت عاطفی، اجتماعی و روانی برخوردار میشوند. اما سلامت روان والدین، که نقش اساسی در مدیریت و هدایت خانواده دارند، به طور مستقیم بر کیفیت روابط خانوادگی تأثیر میگذارد. والدینی که از سلامت روان مطلوب برخوردارند، میتوانند روابط خانوادگی مثبت و پایداری را تقویت کنند، در حالی که مشکلات روانی والدین ممکن است منجر به تنشها و چالشهای جدی در خانواده شود. این مقاله به بررسی ارتباط میان سلامت روان والدین و کیفیت روابط خانوادگی میپردازد و تأثیرات مختلف این رابطه را مورد تحلیل قرار میدهد. سلامت روان والدین و تأثیر آن بر نقشهای خانوادگی سلامت روان والدین بر نحوه انجام نقشهای آنها در خانواده تأثیر عمیقی دارد. والدینی که از نظر روانی سالم هستند، توانایی بیشتری در مدیریت وظایف روزمره، حمایت عاطفی از فرزندان و ایجاد محیطی امن و مثبت برای خانواده دارند. در مقابل، والدینی که با مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی یا استرس مزمن دستوپنجه نرم میکنند، ممکن است در انجام این وظایف دچار مشکل شوند. این مشکلات میتواند به ایجاد فاصله عاطفی میان اعضای خانواده و کاهش کیفیت روابط منجر شود. تأثیر سلامت روان بر سبکهای فرزندپروری سلامت روان والدین تأثیر مستقیمی بر سبکهای فرزندپروری آنها دارد. والدینی که از سلامت روان خوبی برخوردارند، معمولاً از سبکهای فرزندپروری مثبت و حمایتی استفاده میکنند. آنها به نیازهای عاطفی و روانی فرزندان خود توجه کرده و با برقراری ارتباط مؤثر، به پرورش شخصیتی مستقل و بااعتمادبهنفس در فرزندان کمک میکنند. در مقابل، والدینی که دچار مشکلات روانی هستند، ممکن است از سبکهای فرزندپروری نامناسب مانند سختگیری افراطی، بیتوجهی یا حمایتهای بیشازحد استفاده کنند که این امر میتواند رشد عاطفی و روانی فرزندان را مختل کند. سلامت روان والدین و تأثیر آن بر روابط زناشویی روابط زناشویی یکی از مهمترین جنبههای زندگی خانوادگی است که به طور مستقیم تحت تأثیر سلامت روان والدین قرار دارد. زوجهایی که از سلامت روان خوبی برخوردارند، معمولاً توانایی بیشتری در حل تعارضات، برقراری ارتباط مؤثر و حمایت عاطفی از یکدیگر دارند. این نوع روابط میتواند الگویی مثبت برای فرزندان باشد و به ایجاد محیطی سالم در خانواده کمک کند. اما مشکلات روانی والدین، مانند افسردگی یا استرس شدید، میتواند منجر به کاهش رضایت زناشویی، افزایش تعارضات و در نهایت آسیب به روابط خانوادگی شود. تأثیر مشکلات روانی والدین بر سلامت روان فرزندان مشکلات روانی والدین نه تنها بر روابط خانوادگی تأثیر میگذارد، بلکه میتواند به طور مستقیم بر سلامت روان فرزندان نیز تأثیرگذار باشد. فرزندانی که در خانوادههایی با والدین دچار مشکلات روانی زندگی میکنند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی و اختلالات رفتاری قرار دارند. این فرزندان ممکن است به دلیل فقدان حمایت عاطفی کافی یا تجربه تعارضات مکرر در خانواده، احساس ناامنی و ناتوانی کنند که این امر میتواند رشد عاطفی و اجتماعی آنها را مختل کند. نقش حمایتهای اجتماعی و درمانی در بهبود سلامت روان والدین حمایتهای اجتماعی و درمانی میتواند نقش مهمی در بهبود سلامت روان والدین و در نتیجه ارتقای کیفیت روابط خانوادگی داشته باشد. دسترسی به خدمات مشاوره و رواندرمانی، حمایت از والدین در مواجهه با مشکلات روانی و ارائه آموزشهای لازم برای مدیریت استرس و بهبود مهارتهای ارتباطی میتواند به کاهش تأثیرات منفی مشکلات روانی والدین بر خانواده کمک کند. علاوه بر این، ایجاد شبکههای حمایتی اجتماعی، مانند گروههای حمایتی والدین، میتواند به والدین کمک کند تا احساس تنهایی کمتری داشته باشند و از تجربیات دیگران بهره ببرند. راهکارهای ارتقای سلامت روان والدین افزایش آگاهی: افزایش آگاهی والدین درباره اهمیت سلامت روان و تأثیر آن بر خانواده میتواند اولین گام در پیشگیری و مدیریت مشکلات روانی باشد. تشویق به مراقبت از خود: والدین باید یاد بگیرند که به نیازهای خود توجه کنند و زمانی را برای استراحت و تجدید قوا اختصاص دهند. ترویج ارتباط مؤثر: آموزش مهارتهای ارتباطی به والدین میتواند به بهبود روابط خانوادگی و کاهش تعارضات کمک کند. حمایت مالی و اجتماعی: ارائه حمایتهای مالی و اجتماعی به خانوادهها میتواند به کاهش استرسهای مرتبط با مسائل اقتصادی و اجتماعی کمک کند. دسترسی به خدمات رواندرمانی: والدین باید به خدمات رواندرمانی و مشاوره دسترسی داشته باشند تا بتوانند مشکلات روانی خود را مدیریت کنند. سلامت روان والدین به عنوان یک عامل کلیدی در کیفیت روابط خانوادگی نقش حیاتی دارد. والدینی که از سلامت روان خوبی برخوردارند، میتوانند محیطی مثبت و حمایتکننده برای خانواده خود ایجاد کنند و به پرورش فرزندانی سالم و موفق کمک کنند. در مقابل، مشکلات روانی والدین میتواند تأثیرات منفی عمیقی بر روابط خانوادگی و سلامت روان فرزندان داشته باشد. بنابراین، توجه به سلامت روان والدین و ارائه حمایتهای لازم برای مدیریت مشکلات روانی آنها، میتواند به ایجاد خانوادههایی پایدارتر و جامعهای سالمتر منجر شود.