شماری از زنان معترض و اعضای «جنبش زنان به سوی آزادی» تصمیم سازمان ملل متحد برای دعوت نمایندگان حکومت فعلی افغانستان در دور سوم نشست دوحه را محکوم کرده و میگویند که به جای حکومت فعلی باید نمایندگان حقیقی زنان دعوت میشدند تا راه برای شکلگیری دولت قانونی باز شود. جنبش زنان به سوی آزادی با نشر قطعنامهای گفته است: «برگزارکنندگان نشست دوحه از لابیگران حکومت فعلی دعوت میکنند و همه با هم روی میز مذاکره مینشینند؛ در حالی که کرسیهای حقیقی مردم و نمایندههای اصلی زنان خالی است.» قطعنامه با اشاره به محدودیتهای حکومت فعلی بر زنان و دختران تاکید کرد که عدم حضور حکومت فعلی در نشست سوم دوحه، فرصتی را برای ایجاد یک حکومت مردمی و همهشمول ایجاد میکند. زنان معترض در این قطعنامه تاکید کردهاند که حکومت سرپرست با بازداشت، قتل، شکنجه، حذف زنان و بستن مراکز آموزشی، مردم را مجبور به مهاجرت دستهجمعی و کوچهای اجباری میکنند. جنبش زنان به سوی آزادی افزود: «ما از سازمان ملل و جامعهی جهانی میخواهیم در کنار مردم افغانستان باشند و دست رد به مشروعیت سیاسی بینالمللی دولت غیرمشروع حکومت فعلی بزنند.» جنبش زنان به سوی آزادی با تاکید بر ایجاد حکومت همهشمول در افغانستان میگوید مذاکره و صلح زمانی نتیجه خواهد داد که دولت جدیدی از طریق برگزاری انتخابات، تعیین شود. اعضای این جنبش در حالی این اظهارات را مطرح می کنند که اخیرا سازمان ملل متحد از نمایندگان طالبان در نشست سوم دوحه دعوت کرده است. بر اساس گزارشها، این نشست قرار است در ۳۰ جون سال جاری میلادی در دوحه، پایتخت قطر به میزبانی سازمان ملل متحد برگزار شود. هنوز معلوم نیست که حکومت سرپرست در این نشست شرکت میکنند یا خیر.
برچسب: #حقوق بشر
نویسنده: مهدی مظفری افغانستان دارای تاریخچه طولانی هنجارها و آداب و رسوم مردسالارانه و پدرسالارانه است که چالشهای مهمی را برای پیشبرد حقوق زنان و به رسمیت شناختن کمکهایشان به جامعه ایجاد کرده است. علیرغم پیشرفتهای صورت گرفته در دهههای اخیر، موانع اجتماعی متعدد همچنان مانع تلاشها برای تکریم زنان در افغانستان میشود. در شمارههای پیشین این مقاله موانع فرهنگی تکریم زنان در افغانستان را نام گرفتیم. اگر چه تمام آن موانع فرهنگی در جامعه افغانستان ریشه دوانده است و بهنوعی موانع اجتماعی افغانستان نیز گفته میشود. امّا ما در این شماره چند چالش بزرگ دیگری را پی میگیریم که در اجتماع افغانستان دیده میشود. چالشهای اجتماعی تکریم زنان در افغانستان ۱. ترس از واکنش و انگ اجتماعی: اکثر زنان افغان بهمانند مردان ظهور اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ندارند و عدّهای از آنان حتی کوچکترین تلاش و تقلا در راستای احقاق حقوقشان نمیکنند. با این وجود، زنانی هستند که حاضر اند تمام قدرت و توان خود را در راه ایجاد جامعه عادلانه صرف کنند. امّا بسیاری از این زنان که هنجارهای سنتی جنسیتی را به چالش میکشند یا خواهان برابری و احترام بیشتر برای زنان در جامعه هستند که اغلب با طیف وسیعی از واکنشهای منفی و انگزنی از سوی بخشهای محافظهکار جامعه روبرو میشوند. این واکنشها میتوانند شامل موارد زیر باشند: آزار و اذیت کلامی: زنان فعال فرهنگی ممکن است مورد توهین، تمسخر، و تهدید کلامی قرار بگیرند، به ویژه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی. این آزار و اذیت میتواند شامل اهانتهای جنسی، تهمت، و تلاش برای بیاعتبار کردن دستاوردها و نظرات آنها باشد. ارعاب: زنان ممکن است با ارعاب و تهدید به خشونت فیزیکی برای ساکت کردن و منصرف کردن آنها از بیان نظرات و پیگیری اهدافشان روبرو شوند. این ارعاب میتواند شامل تعقیب و گریز، آزار و اذیت مجازی، و تهدید به آسیب رساندن به خودشان یا عزیزانشان باشد. خشونت فیزیکی: در موارد شدید، زنانی که از هنجارهای سنتی تبعیت نمیکنند یا خواهان برابری هستند، ممکن است قربانی خشونت فیزیکی شوند. این خشونت میتواند شامل حمله فیزیکی، آزار جنسی، و حتی قتل باشد. طرد اجتماعی: زنانی که مصرّ رسیدن به آرمان بلند فرهنگی خود هستند و به هیچ وجه حاضر نیستند از فعالیتهای مؤثر فرهنگی خود دست بکشند، ممکن است از سوی خانواده، دوستان و جامعه خود طرد شوند، زیرا انتخابهای آنها با هنجارهای سنتی جامعه افغانستان مطابقت ندارد. این طرد اجتماعی میتواند منجر به احساس تنهایی، انزوا و افسردگی شود. تمام این واکنشهای منفی و انگزنی میتوانند تأثیر مخربی بر زندگی زنان داشته باشند. ترس از آزار و اذیت، ارعاب و خشونت میتواند زنان را از بیان آزادانه نظرات خود، دنبال کردن علایق خود، فعالیتهای خوب فرهنگی و مشارکت کامل در جامعه باز دارد. این امر همچنین میتواند به اضطراب، افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان منجر شود و این افراد را بهسوی نابودی سوق دهد. بنابر این، واکنش منفی و مخرّب اجتماع به تعبیر دیگر انگ اجتماعی که متوجه زنان فعال فرهنگی-اجتماعی هستند، نه تنها فعالیتهای حقوقی آنان را متوقف میکند، بلکه احتمال آن است زندگی آنان را به نابودی بکشاند. مهم است به یاد داشته باشیم که این واکنشها نماینده کل جامعه افغانستان نیست. افراد و گروههای زیادی وجود دارند که از زنانی که به دنبال برابری و احترام هستند حمایت میکنند. با وجود چالشها، زنان همچنان به مبارزه برای حقوق خود و ایجاد جامعهای عادلانهتر و برابرتر ادامه میدهند. مبارزه با ترس از واکنش و انگ به تلاشهای مداوم برای افزایش آگاهی، آموزش و ترویج برابری و احترام برای همه افراد، صرف نظر از جنسیت آنها، نیاز دارد. با ایجاد فضایی امن و حمایتی برای زنان که از هنجارهای سنتی تبعیت نمیکنند یا خواهان برابری هستند، میتوانیم به آنها کمک کنیم تا صدای خود را به گوش برسانند و به پتانسیل کامل خود در جامعه دست یابند. ۲. نبود الگوی مناسب یکی از چالشهای اساسی زنان افغانستان در مسیر توانمندسازی و پیشرفت، سپس تحقق کرامت ایشان در جامعه افغانستان، فقدان الگوهای مناسب و تاثیرگذار است. کمبود زنانی که بتوانند در عرصههای مختلف به عنوان الگوی شایسته و الهامبخش برای نسلهای جوان عمل کنند، مانعی بر سر راه باور به تواناییها و دستاوردهای زنان افغان ایجاد میکند. در جامعهای که زنان حضور پررنگی در عرصههای عمومی ندارند و یا دستاوردهایشان به درستی بازتاب داده نمیشود، این تصور غلط القا میشود که مشارکت و تلاش زنان ارزشمند یا قابل توجه نیست. این امر نه تنها انگیزه و امید زنان جوان را برای تلاش و پیشرفت کاهش میدهد، بلکه مسیر رسیدن به جامعهای که در آن کرامت و ارزش زنان به طور کامل مورد احترام قرار گیرد را نیز دشوارتر میکند. راهکارهای ذیل برای مقابله با این چالش پیشنهاد میشود: شناسایی و برجستهسازی زنان موفق: اینطور نیست که زن موفق و شایستهای که بتواند الگوی دیگر زنان افغان باشد، وجود نداشته باشد. بدون شک، در افغانستان زنانی هستند که در زمینههای مختلف مانند علم، ورزش، هنر، کارآفرینی و فعالیتهای اجتماعی موفقیتهای چشمگیری کسب کردهاند. شناسایی و معرفی و بولدسازی این زنان به عنوان زنان موفق و الگو میتواند از سویی باعث ایجاد انگیزه و امید در زنان جوان و از سوی دیگر تحقق کرامت زنان در جامعه افغانستان شود. حمایت از حضور زنان در رسانهها: ارائه تصویری مثبت و واقعی از زنان در رسانهها و انعکاس دستاورها و موفقیتهای آنان میتواند به تغییر نگرشها و ایجاد باور به تواناییهای زنان کمک کند. ایجاد برنامههای آموزشی و حمایتی: ارائه برنامههای آموزشی و حمایتی برای زنان تا مهارتها و تواناییهای خود را ارتقا دهند و در مسیر موفقیت گام بردارند، میتواند به توانمندسازی آنان و ایجاد جامعهای عادلانهتر کمک کند.
مرکز جهانی مسوولیت حفاظت در گزارشی تازه نوشته است که مردم افغانستان با نقض سیستماتیک حقوق بشر از سوی حکومت سرپرست مواجهاند. این مرکز با نشر گزارشی گفته است که هرگونه تلاش برای عادیازی روابط با حکومت سرپرست باید مشروط به رعایت حقوق بشر و حقوق زنان در افغانستان باشد. مرکز جهانی مسوولیت حفاظت تاکید کرد که فرمانهای حکومت فعلی درباره زنان و دختران در افغانستان «سرکوبگرانه» بوده و آزادی عقیده، بیان و فرصتهای شغلی در افغانستان به شدت محدود شده است. در ادامه آمده است که زنان و دختران از جمله هزارهها، پس از بازداشتهای خودسرانه توسط حکومت فعلی مورد بدرفتاری و خشونت قرار گرفتهاند. این نهاد با اشاره به حملات به اماکن شیعیان افغانستان گفته است که اقلیتهای قومی و مذهبی، به ویژه هزارههای شیعه همچنان به طور سیستماتیک هدف حملات قرار میگیرند. طبق این گزارش، هدف قرار دادن اقلیتهای قومی و مذهبی در افغانستان نشان میدهد که حکومت فعلی نمیتوانند یا نمیخواهند از جمعیتهای آسیبپذیر محافظت کند. باید گفت که در حال حاضر هیچ نهاد ملی مستقلی برای مستندسازی نقض حقوق بشر به دلیل از بین رفتن نهادهای کلیدی، از جمله کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و دفتر لوی سارنوالی، وجود ندارد.
گروه کاری زنان، صلح و امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرده است که حکومت سرپرست در نزدیک به سال حاکمیت شان بهطور سیستماتیک حقوق بشر و حقوق زنان را در سیاست، عمل و در همهی جنبههای زندگی عمومی و خصوصی، نقض کرده است. گروه کاری زنان، صلح و امنیت با نشر گزارشی در مورد وضعیت حقوق بشری، به وضعیت زنان و دختران، پیشنهادهایی دربارهی حقوق زنان در نشست سوم دوحه، مشارکت زنان در این نشست و ویژگیهای نمایندهی ویژه سازمان ملل متحد برای افغانستان اشاره کرده است. کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل تاکید دارند که نقض مداوم، سیستماتیک و شدید حقوق بشر در برابر زنان و دختران، ممکن است به آزار و اذیت جنسیتی تبدیل شود که جنایت علیه بشریت است. آنان افزودهاند که این وضعیت را میتوان به عنوان آپارتاید جنسیتی توصیف کرد و خواستار تدوین آن به عنوان جنایت علیه بشریت شدهاند. در بخشی از این گزارش آمده که زنان و دختران از قومهای خاص مانند هزارهها با خشونت و تبعیض بیشتری از سوی حکومت فعلی روبرو هستند. بر اساس این گزارش حکومت سرپرست، فعالان، روزنامهنگاران و مدافعان حقوق بشر، از جمله زنان معترض را هدف قرار میدهد که بدون هیچ اتهامی یا دسترسی به نمایندگی قانونی بازداشت شده و در زندان با سوءاستفادههایی از جمله شکنجه مواجه شدهاند. گروه کاری زنان، صلح و امنیت همچنان به آمار بلند نیازمندان به کمکهای بشردوستانه در افغانستان اشاره کرده و گفته که بیشترین افراد نیازمندان زنان و دختران است. از سوی دیگر ممنوعیت کار زنان در دفترهای سازمان ملل زنان را بیشتر متاثر کرده است. بر اساس این گزارش در افغانستان، ۲۳.۷ میلیون نفر که تقریبا ۸۰ درصد آنان زنان و کودکان هستند به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. همچنین پیشبینی میشود که یک سوم مردم افغانستان در سال ۲۰۲۴ با سطوح اضطراری ناامنی غذایی مواجه شوند که به طور نامتناسبی بر زنان و دختران تأثیر میگذارد. گروه کاری زنان، صلح و امنیت با اشاره به سومین نشست دوحه از اعضای شواری امنیت خواسته است که تا در نشستهای آینده این شورا از حکومت سرپرست بخواهند که فورا سیاستهایی که حقوق زنان را محدود میکند، بردارند. این نهاد از اعضای سازمان ملل متحد خواسته تا اطمینان حاصل کند که حقوق زنان، مشارکت کامل، برابر، معنادار و ایمن زنان افغانستانی و افراد دگرباشان جنسی در همهی بحثها و نتایج شورای امنیت، سازمان ملل، یا جامعه بینالمللی در مورد آیندهی افغانستان در این نشست گنجانده شود. حکومت سرپرست پس از به دست قدرت گرفتن در افغانستان حقوق زنان و دختران را با صدور بیش از ۵۰ فرمان نقض کرده است. همچنین قرار است که سومین نشست دوحه با میزبانی سازمان ملل متحد در قطر به تاریخهای آخر ماه جون و اول جولای برگزار شود.
شماری از زنان و دختران با دعوت نمایندگان حکومت سرپرست افغانستان در سومین نشست دوحه مخالفت کرده و همچنان از سازمان ملل متحد میخواهند که در نشست آیندهی دوحه، موضوعهای حقوق بشری بهویژه حقوق زنان و دختران را در دستور کار این نشست قرار داده و به آن توجهی ویژه کنند. گروه اعتراضی زنان موسوم به «جنبش خود جوش زنان افغانستان» با نشر ویدیوهای اعتراضیشان در حساب کاربری فیسبوک این سازمان، خواستهای شان در سومین نشست دوحه مطرح کرده و آنان از تعیین نمایندهی ویژه سازمان ملل متحد برای افغانستان حمایت میکنند. اعضای این جنبش خواستار تشکیل دولتی مبتنی بر رای مردم در افغانستان شده و میگویند که آنان خواستار حاکمیتی هستند که زعیم آن از میان مردم و بر اساس رای مردم باشد. این زنان معترض میگویند که آموزش و کار از اساسیترین حقوق شهروندی هر فرد است. حقوقی که زنان و دختران پس از حاکمیت حکومت سرپرست از آن منع شدهاند. آنان از میزبانان سومین نشست دوحه خواستند که به حق آموزش و کار زنان در این نشست توجهی جدی کرده و جز از اولویتهای این نشست باشد. آنان ابراز امیدواری کردند که این نشست به نفع مردم افغانستان خاتمه پیدا کند. اعضای جنبش خودجوش زنان افغانستان تاکید بر حضور گروههای سیاسی مخالف حکومت فعلی در نشست کرده و افزودهاند که بدون حضور چهرههای مخالف حکومت سرپرست در سومین نشست دوحه، نتایج آن قابل قبول مردم افغانستان نخواهد بود. این در حالی است که شورای امنیت سازمان ملل متحد در ماه جدی ۱۴۰۲ با تصویب قطعنامهای خواستار تعیین یک نمایندهی ویژه برای افغانستان شد. این قطعنامه خواستار تقویت تعامل بینالمللی در پرونده افغانستان شده و توصیههایی را به ویژه در زمینه حقوق بشر ارائه میدهد. همچنین قرار است که سومین نشست دوحه با میزبانی سازمان ملل متحد در آخر ماه جون در قطر برگزار شود. رزماری دیکارلو، معاون سیاسی دبیرکل سازمان ملل متحد در جریان سفراش از حکومت فعلی بهگونهی رسمی برای شرکت در این نشست دعوت کرد. حکومت فعلی نیز اعلام کرده است که نمایندگان خود را برای شرکت در «بحثهای اصلی» این نشست تعیین کرده است.
شماری از زنان معترض و اعضای جنبش شنبههای ارغوانی در واکنش به دعوت حکومت سرپرست برای اشتراک در نشست سوم دوحه از سوی سازمان ملل متحد، این سازمان را به بیتوجهی به حقوق بشر و زنان متهم میکنند. این جنبش با نشر اعلامیهای گفته است که دعوت از حکومت فعلی به این نشست را محکوم کرده و خواستار اعمال فشار بیشتر جهانی بر حکومت سرپرست شده است. در بیانیه آمده است: «سازمان ملل متحد با این تصمیم و با کماعتبارسازی ارزشهای حقوق بشری که همواره مدعی آن میشود یک بار دیگر ثابت کرد که برخلاف ادعا، حقوق بشر و حقوق زنان بیاهمیتترین مسأله نزد این سازمان است. زنان معترض دعوت از حکومت سرپرست به نشست سوم دوحه بدون توجه به سرکوب مردم از سوی آنان را گامی برای رسمیتدهی و عادیسازی حکومت فعلی میداند. در اعلامیه آمده است: «سازمان ملل متحد بهجای اینکه رهبران حکومت فعلی را به دلیل جنایات علیه مردم افغانستان بهویژه زنان ،اقوام آسیبپذیر، اقلیتهای مذهبی… به دادگاه بکشاند و به فرهنگ معافیت از مجازات در افغانستان پایان دهد برعکس با دعوت حکومت فعلی در نشست سوم دوحه، بهگونه غیرمستقیم از این حکومت حمایت میکند.» جنبش شنبههای ارغوانی از سازمان ملل خواست تا پاسخ دهد که چه شرایط و خواستههای حکومت فعلی را پذیرفته که حکومت حاضر به اشتراک در نشست سوم دوحه شده است. زنان معترض همچنان از کشورهای جهان خواستهاند که با اولویتدهی به ارزشهای حقوق بشری و تامین منافع مردم افغانستان در برابر «حکومت افغانستان» بایستند. این در حالی است که نشست سوم دوحه که حکومت سرپرست قرار است در آن اشتراک کنند، اوایل ماه آینده میلادی برگزار میشود.
استفان دوجاریک، سخنگوی دبیرکل سازمان ملل میگوید که نمایندگان ویژه کشورها برای شرکت در نشست دوحه دعوت شدهاند تا در برخورد جهان با وضعیت افغانستان «وضاحت و هماهنگی» بیشتری ایجاد شود. آقای دوجاریک این اظهارات را در یک نشست خبری مطرح کرده و گفت که موضوع حقوق بشر و حقوق زنان اولویت مهم این نشست است. سخنگو دبیرکل سازمان ملل سازمان ملل به تعامل با حکومت فعلی ادامه خواهد داد. وی افزود: «ما تعامل فعلی خود را با حاکمان کنونی افغانستان ادامه میدهیم، زیرا آنها حاکمان افغانستان هستند.» آقای دوجاریک تاکید کرد که سازمان ملل متحد به طور پیوسته و مداوم موضوع حقوق زنان و دختران را با حکومت سرپرست مطرح میکند، حقوقی که به گفته او زنان و دختران در افغانستان از آن محروم شدند. قرار است است نشست سوم دوحه در ۳۰ جون و اول جولای ( ۱۰ و ۱۱ سرطان) برگزار شود. در حالی سازمان ملل میگوید که حقوق بشر و حقوق زنان افغانستان از اولیتهای نشست دوحه میباشد که حکومت فعلی نزدیک به سه سال گذشته، محدودیتهای شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمیتوانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
محمدخالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست میگوید که دنیا نباید در مورد حکومت فعلی قضاوت نادرست کند و حکومت فعلی متعهد به اعطای حقوق زنان و دختران است. آقای حنفی این اظهارات را در گفتگو با یک رسانه ترکی مطرح کرده و گفته است: «حکومت فعلی متعهد به اعطای حقوق زنان است و همواره در این زمینه تلاش کرده است تا حقوق زنان ضایع نشود.» وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی با نشر یک اعلامیهای گفته است که محمدخالد حنفی با گروهی از اعضای رسانه «مسک» از کشور ترکیه دیدار کرده است. او به این رسانه گفت: «چیز دیگری از کشورها نمیخواهیم، فقط این که درباره ما قضاوت نادرستی نکنند و به مردم خود تصویر واقعی حکومت فعلی را نشان دهند.» در حالی آقای حنفی میگوید که متعهد به اعطای حقوق زنان میباشد که حکومت فعلی نزدیک به سه سال گذشته، محدودیتهای شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمیتوانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. همچنین حکومت سرپرست خواستههای جهانی در مورد آموزش و آزادیهای اجتماعی زنان را خلاف تفسیر خود از شریعت و فرهنگ مردم افغانستان دانسته و آن را رد کرده است. نمایندگان حکومت فعلی بارها به نمایندگان کشورهای جهان گفتهاند که حقوق زنان جز مسایل داخلی افغانستان است و در این مورد به کشورهای دیگر حق مداخله نمیدهد.
شماری از زنان معترض و اعضای «جنبش زنان مقتدر افغانستان» در یک گردهمایی اعتراضی از سازمان همکاری کشورهای اسلامی میخواهند تا حکومت سرپرست را در مقابل رفتارشان در برابر زنان که «ریشهی دینی» ندارد، پاسخگو بسازند. جنبش زنان مقتدر افغانستان امروز (دوشنبه، ۷ جوزا) با نشر اعلامیهای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که حکومت فعلی، بهبهانهی «دین و شریعت» زنان را از تمامی حقوق اولیهی شان از جمله کار و آموزش محروم ساختهاند. در اعلامیه آمده است که حکومت فعلی قوانینی را تحت نام شریعت وضع کرده که «ظلم، سرکوب زنان و استبداد» را هر روز افزایش میدهند. جنبش زنان مقتدر افغانستان تاکید کرد که بنابر این از سازمان همکاری کشورهای اسلامی میخواهند که اگر علم در دین اسلام فرض است، پس حکومت فعلی را قانع بسازند تا محدودیتهای اعمال شده بر زنان را لغو کنند. در اعلامیه آمده است که سازمان همکاری کشورهای اسلامی که بهعنوان بزرگترین خانهی مشترک مسلمانان است، این وضعیت را از دور و نزدیک مشاهده میکنند و حتی از آدرس این سازمان هیأتهای مختلفی به افغانستان تحت حاکمیت حکومت فعلی سفر کرده و با رهبران دیدار داشتهاند؛ اما نتیجهی این دیدارها مشخص نشد. زنان معترض میگویند که سازمان همکاری کشورهای اسلامی، باید پرسشهای اساسی آنان که پاسخ دهند تا معمایی حل نشدهی که سرنوشت زنان افغانستان در گرو آن است، حل شود. زنان معترض افزود که حکومت فعلی دچار برداشتهای «اشتباه» از آدرس دین اسلام شده است. آنان از این سازمان میخواهند که تا عملکردهای حکومت فعلی را بر اساس اصول و قوانین دینی سنجیده و برای آنان روشن شود که آیا رفتار حکومت سرپرست مطابق به قوانین اسلامی است یا خیر. در حالی این خواستها مطرح میشود که سازمان همکاری اسلامی، چندی پیش نیز با صدور قطعنامهی بر رعایت و احترام به حقوق بشری بهویژه حق آموزش و کار زنان و دختران در افغانستان تاکید کرد.
نویسنده: مهدی مظفری مسئلهی تکریم زن در افغانستان همیشه با چالشها و موانعی روبهرو بوده است. بدون شک این موانع ریشه در سنت و فرهنگ جامعه افغانستان دارد. در شمارهی یک این مقاله دو مانع بزرگ فرهنگی تکریم زنان افغانستان را نام گرفتیم. آنجا سخن رفت که «مردسالاری» یکی از سنتها و باورهای افراطی است که در فرهنگ جامعه افغانستان ریشه دوانده و بزرگترین مانع کرامت زنان در این جامعه شده است. همچنین، برداشتهای سطحی و ناصحیح رهبران دینی و برخی مبلّغان افغان از شریعت اسلامی، یکی از بزرگترین موانع تکریم زنان در افغانستان قلمداد شد. البته اکثر سنتها و عرفهای مردم افغانستان که مغایر با کرامت زنان است، تنها ناشی از برداشتهای ناقص و ناصحیح علمای افغان از دین اسلام نیست؛ بلکه بیشتر این سنتها ریشه در فرهنگ به شدت سنتی قبیلوی افغانها دارد. در این شمارهی مقاله، برخی باورها و تلقیهای جنسیتی و فرهنگی مردم افغانستان را پی میگیریم که مغایر با تکریم زنان این کشور است. زنان در متلهای افغانی؛ قرائتهای تحقیرآمیز از زنان متلها یا ضربالمثلها به عنوان آینه فرهنگ و باورهای یک جامعه، میتوانند بازتابی از جایگاه و ارزش زن در آن جامعه باشند. در افغانستان، ضربالمثلهای متعددی وجود دارد که به زنان میپردازند، اما متاسفانه بسیاری از این ضربالمثلها تصویری تحقیرآمیز و فرودست از زن ارائه میدهند. برخی از این ضربالمثلها، زنان را به موجوداتی ضعیف و وابسته به مردان تقلیل میدهند. به عنوان مثال، ضربالمثل «زن در خانه، مرد در میدان» نشاندهنده تفکیک جنسیتی عمیق در جامعه افغانستان است که وظایف زن را به امور خانهداری و مراقبت از فرزندان محدود میکند و جایگاه مرد را در عرصههای اجتماعی و سیاسی میداند. متلهای دیگری نیز وجود دارند که خشونت علیه زنان را توجیه میکنند. به عنوان مثال، ضربالمثل «زن را باید کتک زد تا حرف گوشکن شود.» نشاندهنده پذیرش خشونت خانگی به عنوان ابزاری برای کنترل زنان است. این ضربالمثلها نه تنها تصویری نادرست از زنان ارائه میدهند، بلکه میتوانند به تداوم نابرابری جنسیتی و خشونت علیه زنان در افغانستان کمک کنند. در ادامه دو متل مشهور افغانی را توضیح میدهیم. «دختر مال مردم است.» اینکه «دختر مال مردم است.» برداشت و باور عام در بین مردم افغانستان است. این برداشت آنقدر عمومیت یافته که شامل بدیهیات فکری و عقل سلیم افراد جامعه شده است. تصورِ زن، مرد و حتی خودِ دختر این است که دختر مال مردم است. معنای جمله واضح است: دختر برای خود نه، برای مردم است. بنابراین، هویت فردی و استقلال شخصیتی ندارد، زیرا متعلق به همسر (شوهر) میشود. بنا به این برداشت، خانوادهها برای آموزش و ظرفیتسازی دختران خود سرمایهگذاری نمیکنند. در دید نخست، شاید متلهای مشابه این ساده بهنظر برسند، اما واقعیت این است که اینگونه متلها ذهنیت و باور افراد جامعه را شکل دادهاند. اینگونه متلها شامل مجموعهای از متلها میشوند که عقاید مردم را دربارهی آینده و سرنوشت دختران و زنان تشکیل میدهند: «دختر سنگ پلخمان است»، «دختر خانۀ بخت خود رفت» و... منظور از سنگ پلخمان این است: طوریکه معلوم نیست سنگ پلخمان (فلاخن) کجا میافتد و پرتاپ میشود، سرنوشت دختر نیز مانند سنگ پلخمان است که کجا پرتاپ میشود و کجا میافتد، معلوم نیست. بر اساس مناسبات اجتماعی و فرهنگی در افغانستان، واقعیت همین است که سرنوشت دختر با ازدواج معلوم میشود. معمولاً ازدواج تصادفی است. دختر که جوان شد، خانوادهها منتظرند یکی پیدا شود که دختر را به او بدهند. یکی پیدا میشود، دختر را به او میدهند. سرنوشت دختر معلوم میشود که «زن چهکسی شد و متعلق به کدام خانواده شد.» بهطور مشخص، هیچ برنامهریزیای در خانوادهها برای زندگیِ آیندهی دختران وجود ندارد. بدتر از همه، این است که این سخنان قصار و متلها شخصیت و انسانیت دختر و زن را زیر سؤال میبرند و این ذهنیت را در جامعه ایجاد و تقویت میکنند که دختر و زن، شخصیت و هویت مستقل انسانی ندارد. چرا؟ برای اینکه «مال مردم است.» مال هویتِ مستقل ندارد، زیرا مال متاع و کالا است. مال هویتِ خود را از صاحب خود میگیرد. گفتنِ اینکه «دختر مال مردم است» فقط به این معنا نیست که دختر با مردی ازدواج میکند و از این خانه میرود؛ بنابراین سرمایهگذاری برای دختر درست نیست. بیشتر به این معناست که دختر «جنس، شی و چیز» است. «زنِ مرد صفت» در فرهنگِ جامعهی مردسالار افغانستان، انواع برچسبها، توهین، تحقیر و تمسخر بر زنان وارد میشود. بدیِ این برچسبها در این است که توهین، تحقیر و تمسخر به حساب نمیروند، بلکه بهعنوان امر فرهنگیِ جا افتاده و پذیرفته شده و نهادینه میشوند. زنان نیز میپذیرند که زن همان چیزی است که فرهنگِ غالبِ مردسالار دربارهٔ آنها میگویند. «زنِ مرد صفت» یک اصطلاح فرهنگیِ جامعهی مردسالار است. این اصطلاح [...] در اینگونه جوامع برای زن بهعنوان صفت مطرح میشود. موقعیکه مردان میخواهند به زنی امتیاز بدهند یا زنی را تحسین کنند، میگویند فلانی زنِ مردواری است و زنِ مرد صفت است. به زنی که در جامعهی مردسالار چنین برچسبی زده میشود آن زن این را برچسب نمیداند؛ به این برچسب افتخار میکند و میبالد که او مردمانند یا مرد صفت است. اینکه به این برچسب میبالد دلیلهای زیاد اجتماعی و فرهنگی دارد. برای اینکه در فرهنگِ جامعهی مردسالار هرچه که متعلق به زنان است بد، زشت، ناپسند و محقر دانسته میشود؛ برخلاف، هرچه که به مردان نسبت دارد عالی، خوب، پسندیده و باشکوه است. اگر به معنا و ژرفساخت معرفتیِ اصطلاح «زنِ مرد صفت» دقت کنیم، متوجه میشویم که در این اصطلاح، توهین و تحقیر نهفته است و زنستیزانه است. در صورتیکه به جنبه معرفتیِ این اصطلاح بیشتر توجه نکنیم، از ظاهر آن چندان متوجه نمیشویم که زنستیزانه باشد و برچسبی برای تحقیر زنان باشد. با توجه به جنبه معرفتیِ این اصطلاح پی میبریم که در این اصطلاح زن بهصورت هستیشناسانه توهین و تحقیر شده است. شاید پرسیده شود به اعتبار هستی و وجود زن چگونه در این اصطلاح توهین شده است؟ نخست این اصطلاح ارزش وجودی و هستیشناسانهٔ زن را زیر سؤال میبرد و نفی میکند. در این نفی، زن فاقد ارزش وجودی و اعتبار هستیشناسانه میشود. گویا زن هیچ صفت و ارزشی ندارد. اگر زنی ارزش و صفتی دارد، آن ارزش و صفت این است که برچسب اوصاف مردانه به آنها زده شود. بنابراین معنای اصطلاح این است که زن اعتبار، صفت و ارزش ندارد؛ ضدارزش و ضداعتبار است. هرچه بیارزشی و بیاعتباری است در وجود زن جمع است. پس زنی که نسبتاً از این بیاعتباریها دور میشود، از خوی و کردار مردان تأثیر میپذیرد. زن با این تأثیرپذیری مرد صفت میشود. برای حذف متلهای جنسیتزده چه باید کرد؟ برای ایجاد تحول مثبت در ذهنیت جامعه جنسیتزده در مورد دختران و زنان، باید به نقد متلها و سخنان قصاری بپردازیم که پایه و اساس این ذهنیت، باورها و برداشتها را تشکیل میدهند. ذهنیت هر جامعهای بر اساس پیشفرضهای معرفتی بنا میشود که به عنوان بدیهیات و عقل سلیم در میان افراد آن جامعه پذیرفته میشوند. این پیشفرضها، ناخودآگاه در ذهن افراد شکل میگیرند و بر نحوه تفکر و رفتار آنها در مورد مسائل مختلف، از جمله جایگاه زنان در جامعه، تأثیر میگذارند. جامعه مردسالار و جنسیتزده، زن را موجودی ضعیفتر و تابع مرد میداند. این ذهنیت از طریق متلها و سخنان قصاری که نسل به نسل منتقل میشوند، به افراد القا میشود. این جملات کوتاه و به ظاهر ساده، تصویری از زن به عنوان موجودی مطیع، خانهدار و فاقد تواناییهای فکری و اجتماعی ارائه میدهند. برای تغییر این ذهنیت، باید این متلها و سخنان قصار را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. این نقد باید از منظر معرفتی انجام شود، یعنی به چالش کشیدن پیشفرضهایی که در این جملات نهفتهاند. با نقد و شالودهشکنی این جملات، میتوانیم ذهنیت پدرسالاری و مردسالاری را که بر پایهی آنها بنا شده است، مورد تردید قرار دهیم. این امر، گامی اساسی در جهت ایجاد تحول مثبت در نگرش جامعه به زنان و دختران است.