مسوولان در وزارت اطلاعات و فرهنگ حکومت سرپرست در افغانستان میگویند که در دو سال اخیر از چاپ ۱۵۰ عنوان کتاب در کشور جلوگیری کردهاند. عبدالعلیم زانواک مفتیزاده، رییس انتشارات دولتی بیهقی که اکنون تحت کنترول حکومت فعلی فعالیت دارد به تلویزیون خصوصی طلوعنیوز گفته است که این کتابها «خلاف آموزههای دینی» بودهاند. آقای مفتیزاده تاکید کرد: «کتابهایی که چاپ میشوند باید مطابق با پالیسی یک نظام باشد و مخالف اساسات و کلتور ما نباشند.» او در ادامه افزود: «این چنین کتابها ۱۵۰ جلد کتاب بودند که قابل چاپ نبودند یا از خارج آمده بودند و یا تأثیرات اشغال که آمریکاییها بودند از آن تأثیرات داشتند.» قابل ذکر است که حکومت سرپرست از زمان تسلط دوباره بر افغانستان، محدودیتهای گستردهای بر چاپ، نشر و فروش کتاب و سایر محصولات فرهنگی در کشور وضع کرده است. حکومت فعلی شماری از کتابها را از کتابفروشیهای کابل و ولایتها جمعآوری و فروش آن را ممنوع کرده است. همچنین حکومت فعلی بارها کتابفروشیها را مسدود و مسوولان آنان را بازداشت و توقیف کردهاند. در کنار آن، نزدیک به سه سال است، حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی آموزش زنان و دختران عقبنشینی نکردهاند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.
برچسب: کتاب
ریچل هالیس در ۹ ژانویه ۱۹۸۳ در کالیفرنیا به دنیا آمد. او در خانوادهای کم درآمد بزرگ شد و دوران کودکی پرفراز و نشیبی را تجربه کرد که با طلاق والدینش، ازدواج مجدد مادرش و اعتیاد پدرش به الکل مشخص شد. علیرغم این چالشها، هالیس اخلاق کاری قوی و انگیزهای برای موفقیت ایجاد کرد. او در ۱۴ سالگی شروع به کار کرد و به دانشگاه مرکزی آرکانزاس رفت و در آنجا ادبیات انگلیسی خواند. برادر ریچل خودکشی کرد که این موضوع برای او تلنگری بود تا به زندگی از دریچهی جدیدی نگاه کند. او مدرک کارشناسی خود را در آکادمی هنرهای نمایشی کالیفرنیا گرفت و بعد از گذشت مدت زمانی کوتاه، شرکت خودش را بنیانگذاری کرد. ریچلهالیس همچنین بهعنوان یکی از ۳۰ کارآفرین برتر زیر ۳۰ سال رتبهبندی شد. ریچل هالیس همچنین یک نویسندهی مشهور است. محبوبیت ریچل هالیس با انتشار «صورتت را بشور، دختر!» اتفاق افتاد، او در این کتاب مانیفستی ارائه داد که خود و هر زن دیگری را برای دروغهایی که به خودشان میگویند، بازخواست کرد. دروغهایی از جمله: «من به اندازه کافی خوب نیستم»، «من چاق هستم»، «من مادر خوبی نیستم». ریچل هالیس معتقد است زنان بار استانداردهای زیادی را به دوش میکشند و جامعه به زنان القا کرده است که باید بینقص باشند. فشار رسانهای برای تلقین کردن مفهوم زیبایی به یک شکل استاندارد، از جمله دغدغههای ریچل هالیس است. او در یکی از پستهای اینستاگرامش عکسی گذاشت که تمام چین و چروکهای روی شکم و پاهایش مشخص بود و به جای ناراحتی از این موضوع اذعان کرد که از بدن خود به خاطر تحمل سه پسرش، جکسون، سویر و فورد ممنون است و به این خطوط افتخار میکند. ریچل با همسرش در ۱۷ سالگی آشنا شد و چند سال بعد ازدواج کرد، او و همسرش دیو ۴۴ ساله، یک برنامه زنده داشتند که در آن، آنها به سوالات پاسخ می دادند و دربارهی زندگی خود صحبت میکردند. مباحث این اجرای زنده از لاک ناخن گرفته تا چگونگی تحقق یک ایده کسب و کار را شامل میشود. پس از کالج، هالیس به لس آنجلس نقل مکان کرد و شروع به کار در صنعت سرگرمی کرد. او در Miramax Films مشغول به کار شد و در آنجا به عنوان برنامهریز رویداد کار کرد و در نهایت به سمت مدیر رویدادهای ویژه رسید. در سال ۲۰۰۴، او شرکت برنامه ریزی رویداد خود را به نام Chic Events تأسیس کرد که به سرعت به موفقیت رسید. او بعداً این تجارت را فروخت تا روی نوشتن و صحبت کردن تمرکز کند. شهرت هالیس در سال ۲۰۱۵ با انتشار اولین کتاب او به نام «دختر مهمانی» آغاز شد. این رمان که بر اساس تجربیات خود او در صنعت برنامهریزی رویداد بنا شده بود، نقدهای متفاوتی دریافت کرد اما در میان زنان جوان طرفدارانی پیدا کرد. هالیس چندین رمان دیگر را دنبال کرد، اما این آثار غیرداستانی او بود که واقعاً او را به شهرت رساند. در سال ۲۰۱۸، هالیس کتابی با عنوان «کتاب خودت باش دختر» منتشر کرد که زنان را تشویق میکرد بر دروغهایی که به خود میگویند غلبه کنند و کنترل زندگیشان را در دست بگیرند. این کتاب به سرعت به پرفروشترین کتاب تبدیل شد. موفقیت «کتاب خودت باش دختر» به فرصتهای بزرگتری برای هالیس منجر شد. او پادکست Rise را راه اندازی کرد که به یکی از محبوب ترین پادکست های خودیاری تبدیل شد. او همچنین شروع به سخنرانی در کنفرانسها و رویدادها کرد و در آنجا پیام توانمندسازی خود را با هزاران زن به اشتراک گذاشت. فالوورهای او در رسانههای اجتماعی همچنان در حال رشد بودند و او تبدیل به یک تأثیرگذار مورد تقاضا برای برندهایی شد که به دنبال دسترسی به زنان جوان بودند. در حالی که موفقیت هالیس غیرقابل توقف به نظر میرسید، او با انتقادات و جنجالهای فزایندهای مواجه شد. یک نقطه عطف بزرگ در مارس ۲۰۲۰ رخ داد، زمانی که او ویدیویی در اینستاگرام منتشر کرد که در آن درباره تأثیر همهگیری COVID-۱۹ بر خانوادهاش بحث میکرد. او در این ویدیو، همهگیری را با ماندن در خانه با فرزندانش مقایسه کرد و گفت: «من برای هدیه زمان سپاسگزارم، اما واقعاً برای از دست دادن شرایط عادی غمگین هستم… من به بودن عادت کردهام. روی صحنه و هر روز با مردم ارتباط برقرار میکنم و الان نیستم.» این ویدیو با واکنشهای گستردهای مواجه شد و بسیاری هالیس را به بیاحساسی و عدم ارتباط متهم کردند. منتقدان خاطرنشان کردند که نظرات او این واقعیت را نادیده میگیرد که میلیونها نفر از این بیماری همهگیر رنج میبرند، شغل خود و حتی زندگی خود را از دست دادهاند. هالیس در نهایت بابت این ویدیو عذرخواهی کرد، اما آسیب، وارد شده بود. هالیس در آوریل ۲۰۲۰ با انتقادهای بیشتری روبرو شد، زمانی که او اعلام کرد که او و همسرش در حال طلاق هستند. این اعلامیه برای بسیاری از طرفداران او که به او به عنوان یک الگو برای یک ازدواج موفق و شاد نگاه میکردند، شوکه کننده بود. برخی هالیس را به ریاکاری متهم کردند، با توجه به اینکه کتابها و سخنرانیهای او بر اهمیت ازدواج و خانواده تاکید داشتند. علاوه بر این جنجالها، هالیس به خاطر فعالیتهای تجاریاش با انتقاداتی مواجه شد. برخی او را متهم کردند که از طریق فروش دورهها و کالاهای گرانقیمت از زنان آسیبپذیر سود میبرد. دیگران صحت پیام او را زیر سوال بردند، و اشاره کردند که او امپراتوری خود را بر اساس ایده «حرکت» و «سوز کردن» ساخته است، حتی در حالی که از یک زندگی تجملاتی و ممتاز برخوردار بود. علیرغم جنجالها و انتقادات، هالیس به ساختن برند خود ادامه داد و کتاب جدیدی به نام «دختر، عذرخواهی نکن» و یک وبسایت سبک زندگی به نام The Hollis Co در سال ۲۰۲۰ منتشر کرد. با این حال، به نظر می رسید که پیامدهای ویدیوی COVID-19 و اعلامیه طلاق بر تجارت او تأثیر گذاشته است. در اوایل سال ۲۰۲۱، او با اشاره به نیاز به یک «سفر رشد شخصی» اعلام کرد که از سمت مدیرعاملی شرکت Hollisکناره گیری میکند. این اعلامیه شایعات و گمانهزنیهای بیشتری در مورد زندگی شخصی هالیس ایجاد کرده بود. برخی شیوههای کسب و کار او را متهم کردند که از این اطلاعیه به عنوان راهی برای فاصله گرفتن از جنجالها و انتقاداتی که با آن مواجه شده بود، استفاده میکند. برخی دیگر حدس زدند که این اقدام یک تصمیم تجاری استراتژیک است که هدف آن تغییر نام تجاری The Hollis و فاصله گرفتن آن از برند شخصی او بود. در ماههای بعد، امپراتوری هالیس به فروپاشی ادامه داد. فالوورهای او در شبکههای اجتماعی کاهش یافت و مشارکتهای سخنرانی و فروش کتاب او کاهش یافت. او به دلیل پاسخش به جنبش «زندگی سیاهپوستان مهم است» با انتقادات بیشتری مواجه شد و بسیاری او را به عملکردی و عدم صمیمیت در حمایتش متهم کردند. در مارس ۲۰۲۱، هالیس با انتشار ویدیویی در حساب اینستاگرام خود که در آن از ثروت و امتیاز خود دفاع میکرد، با بزرگترین جنجال حرفهای خود مواجه شد. او در این ویدیو گفت: «من یک مولتی میلیونر هستم و متاسف نیستم.» او در ادامه گفت که برای موفقیت خود بسیار تلاش کرده است و مردم باید آرزوی دستیابی به ثروت و موفقیت را برای خود داشته باشند. این ویدیو با انتقادات زیادی روبرو شد و بسیاری هالیس را به ناشنوا بودن و بیارتباط بودن متهم کردند. منتقدان خاطرنشان کردند که پیام او در مورد «تحرک و سقوط» موانع و نابرابریهای سیستمی را نادیده میگیرد که بسیاری از مردم، به ویژه زنان و رنگین پوستان را از دستیابی به همان سطح موفقیت باز میدارد. عواقب حاصل از این ویدیو قابل توجه بود. هالیس با موجی از واکنشها در شبکههای اجتماعی مواجه شد و بسیاری از طرفداران و دنبال کنندگان سابق اعلام کردند که دیگر از او حمایت نمیکنند. تعدادی از شرکای تجاری و حامیان مالی او نیز از او فاصله گرفتند. در ماه مه ۲۰۲۱، هالیس اعلام کرد که از رسانههای اجتماعی فاصله میگیرد و دلیل آن نیاز به «شفا و رشد» است. درسهای آموخته شده از زندگی ریچل هالیس ظهور و سقوط ریچل هالیس چندین درس برای هر کسی در صنعت خودیاری ارائه میدهد. اول از همه، اهمیت اصالت و همدلی را نشان میدهد. پیام توانمندسازی و انگیزه هالیس در بسیاری از مردم طنین انداز شد، اما عدم همدلی و درک او در شرایط خاص منجر به سقوط او شد. مهم است که مراقب تأثیر گفتار و اعمال خود باشیم، به ویژه در مواقع بحران و تغییرات اجتماعی. ثانیاً، داستان ریچل هالیس خطرات ایجاد یک نام تجاری شخصی حول یک فرد را برجسته میکند. در حالی که مطمئناً چهره و صدای یک برند بودن مزایایی دارد، اما میتواند برند را در برابر مبارزات شخصی و حرفهای بنیانگذار آن آسیبپذیر کند. مهم است که برندی بسازید که انعطافپذیر و سازگار باشد، با پایهای قوی که بتواند در برابر تغییرات و چالشها مقاومت کند. در نهایت، داستان ریچل هالیس قدرت رسانههای اجتماعی و نیاز به استفاده مسوولانه را نشان میدهد. هالیس چندین رمان منتشر کرده است، از جمله «دختر مهمانی» و «دختر باهوش»، که هر دو بر اساس تجربیات او در صنعت برنامهریزی رویداد هستند. کتاب پرفروش هالیس به نام «دختر، صورتت را بشور» درسال ۲۰۱۸ منتشر شد و زنان را تشویق میکند بر دروغهایی که به خود میگویند غلبه کنند و کنترل زندگی خود را در دست بگیرند. هالیس دو بار ازدواج کرده و چهار فرزند دارد. کتابهای هالیس دختر مهمانی (۲۰۱۴) دختر شیرین (۲۰۱۵) دختر باهوش (۲۰۱۶) خودت باش دختر (۲۰۱۸) دختر، صورتت را بشور (۲۰۱۸) دست از عذرخواهی بردار دختر (۲۰۱۹) انتظار چنین فاجعهای را نداشتم ( ۲۰۲۰) ... نمونه کوتاهی از نوشتههای آلیس شاید کاری که میکردم از دید شما منطقی نباشه. اگه قایم کردن رویاها براتون عادیه، پس فرض میکنم که تا حالا تو موقعیت من قرار نگرفتید و آدمهای جورواجور تو شبکههای اجتماعی مسخره و توهین بارتون نکردن. اجازه بدید صاف و پوست کنده بگم، باید خیلی پوست کلفت باشید که بتونید توهین ها و حرفهای بیربطی که مردم تو اینترنت میگن بیتفاوت باشید و اهمیت ندهید. مثل پینه که رو پوست به وجود میاد و پوست رو کلفت میکنه و بعد از چند دفعه ساییدن پوست معلوم میشه. برای من چند سال طول کشید تا جسارت صحبت دربارهی رویاهام رو پیدا کنم. نویسنده: قدسیه امینی
نویسنده: مهدی مظفری در عصر حاضر، با نفوذ روزافزون فناوری به تمام جنبههای زندگی، عرصه آموزش نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. حتی میتوان اذعان کرد که آموزش و پژوهش با پیشرفت فناوری، بیشترین تغییرات و تحولات را حس کرده است. یکی از تحولات چشمگیر در این حوزه، ظهور کتابهای الکترونیکی و جایگزینی تدریجی آنها با کتابهای چاپی سنتی میباشد. این موضوع بحثهای داغی را در میان کارشناسان و اهالی آموزش برانگیخته است. برخی معتقدند که کتابهای الکترونیکی مزایای متعددی از جمله دسترسی آسان، قابلیت جستجو، امکان حاشیهنویسی و قیمت پایینتر را ارائه میدهند و میتوانند جایگزینی مناسب برای کتابهای چاپی باشند. در مقابل، عدهای دیگر بر این باورند که کتابهای چاپی با ایجاد حس لمس و بوی کاغذ، تمرکز و درک مطلب را افزایش میدهند و تجربه مطالعه عمیقتر و لذتبخشتری را به ارمغان میآورند. در این میان، پژوهشی جالب توجه به مقایسه اثرگذاری این دو نوع کتاب در یادگیری میپردازد. مقایسه اثرگذاری کتاب چاپی و الکترونیکی در این پژوهش، دو گروه از افراد یک کتاب را به صورت مجزا مطالعه میکنند؛ یک گروه نسخه چاپی و گروه دیگر نسخه الکترونیکی. نکته قابل توجه در نسخه الکترونیکی، وجود لینکهایی بر روی برخی کلمات و جملات بود که به منظور مطالعه بیشتر به منابع دیگری ارجاع میدادند (شبیه به ویکیپدیا). نتایج این پژوهش، که بارها تکرار شده است، نشاندهنده برتری قاطع کتاب چاپی در زمینه آموزش است. چرا کتاب چاپی برنده است؟ پاسخ به این سوال در مفهوم «حافظه کارگر» نهفته است. حافظه کارگر، حافظهای موقت است که اطلاعات را برای پردازش و انتقال به حافظه بلندمدت نگه میدارد. مطالعات نشان داده است که تمرکز بر روی یک منبع واحد (مانند کتاب چاپی) به حافظه کارگر کمک میکند تا اطلاعات را به طور مؤثرتری پردازش و به حافظه بلندمدت منتقل کند. در مقابل، کتابهای الکترونیکی با ارائه لینکها و امکانات مختلف، باعث برهم خوردن تمرکز و پراکندگی حواس فرد میشوند. این امر، توانایی حافظه کارگر را در پردازش اطلاعات و انتقال آنها به حافظه بلندمدت مختل میکند. این مسأله برای بزرگسالان و کودکان هر دو مشترک است؛ اما برای کودکان چالش آن مسأله دیگری نیز هست: کارایی مغز ما بر اساس پیوندهای سیناپسی است که مسیرهای عصبیاش را شکل میدهد. مسیرهایی که احتمالا تا ۲۰ سالگی به مرور تکمیل میشود. مشکل عدم تمرکزی که به واسطه ابزارهای دیجیتالی پدید آمده است، در حقیقت فرصت شکلگیری این مسیرهای حیاتی در مغز را کاهش میدهد. آزمایشهای دیگر در آزمایشی دیگر، مقایسهای بین دو نسخه از یک مقاله انجام شد؛ یکی به صورت چاپی و دیگری به صورت الکترونیکی با امکان کلیک بر روی موضوعات مرتبط. فرضیه پژوهشگران این بود که افراد با مطالعه نسخه الکترونیکی به دلیل امکان جستجو و بررسی عمیقتر مطالب، درک بهتری از آن خواهند داشت. با این حال، نتایج خلاف انتظار بود! در آزمایش دیگری، علاوه بر متن مقاله، یک فیلم یا فایل صوتی مرتبط نیز ارائه شد. اما افزودن این فایل دیداری یا صوتی، به جای افزایش درک مطلب، باعث کاهش آن شد! مغز ما دارای «بار شناختی» یا ظرفیتی مشخص Cognitive Load)) است که «حافظه کارگر» برای انتقال اطلاعات به «حافظه بلندمدت» از آن استفاده میکند. هنگامی که ما دائماً در حال جستجو و کلیک بر روی موضوعات مرتبط هستیم، از متن اصلی دور میشویم و این امر بیشتر از «بار شناختی» ما خواهد بود. این موضوع در مورد فیلمهای آموزشی نیز صدق میکند و در نهایت منجر به یادگیری بیکیفیت میشود. نقش تمرکز در یادگیری همانطور که اشاره شد، تمرکز نقش کلیدی در یادگیری و سپردن اطلاعات به حافظه دارد. کتابهای چاپی با حذف عوامل مزاحم و تمرکز بر روی یک منبع واحد، به این امر کمک میکنند. در مقابل، کتابهای الکترونیکی با ارائه امکانات متعدد و ایجاد حواسپرتی، تمرکز را مختل کرده و یادگیری را تحت الشعاع قرار میدهند. همانطور که نوشیدن یک فنجان چای ناب به زمانی برای دم کشیدن و رها شدن از دغدغهها نیاز دارد، یادگیری نیز روندی تدریجی است که در گذر زمان و با صبر و حوصله شکل میگیرد. ابزارهای متصل به اینترنت، دریچهای نو به دنیای دانش گشودهاند و فرصتهای بیشماری برای یادگیری در اختیار دانشآموزان قرار دادهاند. با این حال، این ابزارها به تنهایی قادر به نهادینه کردن دانش در ذهن و جان دانشآموزان نیستند. همانطور که طعم گس و تلخ اولیه چای به مرور به طعم لذتبخش و دلچسبی تبدیل میشود، فهم عمیق مفاهیم نیز نیازمند تأمل و تفکر عمیق است. این تأمل و تفکر در غوغای دنیای دیجیتال و در میان انبوه اطلاعات پراکنده، به ندرت اتفاق میافتد. آموزش الکترونیکی، همچون نهالی نوپا، هنوز در حال رشد و تکامل است و برای درک ابعاد کامل آن، نیازمند مراقبت و ظرافت هستیم. در کنار استفاده از ابزارهای دیجیتال، ضروری است که زمانی مشخص در روز را به مطالعه عمیق از طریق کتابهای چاپی اختصاص دهیم. کتابها، با محتوای غنی و ساختار منظم، بستری مناسب برای تمرکز و تعمیق یادگیری فراهم میکنند. همانطور که نور شمع، گرمای مطبوعی به فضا میبخشد، توجه کامل به مطالب درسی، نوری روشن بر ذهن دانشآموز میتاباند و مسیر یادگیری را روشنتر میکند. ابزارهای هوشمند، هرچند یاریگر دانشآموزان هستند، اما نمیتوانند جایگزین تمرکز و تعمق حاصل از مطالعه عمیق کتابها شوند. قابل ذکر است که برای مطالعه بیشتر در خصوص ویژگیهای مغز و تاثیر آن بر ذهن، کتاب «کمعمقها: اینترنت با مغز ما چه میکند؟» نوشته «نیکلاس کار» پیشنهاد میشود.
نهاد حقوق بشری موسوم به «رواداری» با نشر گزارشی اعلام کرده است که حکومت سرپرست پس از تسلط بر افغانستان، محدودیتهای گستردهای را بر فعالیت کتابخانهها و موسسات نشراتی در سراسر کشور وضع کرده است. این نهاد در گزارشی تحت عنوان «محدودیت، سرکوب و سانسور؛ وضعیت دسترسی به اطلاعات و آزادی بیان در افغانستان» گفته است که حکومت فعلی توزیع، فروش و در دسترس قراردادن شماری از کتابها، نشریات و آثار ادبی و هنری را ممنوع و تا کنون تمامی کتابخانههای دولتی و خصوصی را در کشور تفتیش کرده است. در گزارش آمده است که حکومت فعلی چاپ، فروش و توزیع کتابهای مربوط به شیعیان، کتابهای چاپ ایران، بهویژه کتابهای که درباره نواندیشی دینی نوشته شده است را در شماری از ولایتها ممنوع اعلام کرده است. نهاد رواداری تاکید کرد: «حکومت فعلی چاپ، فروش و توزیع کتابهای تاریخ اقوام و ملیتهای افغانستان، کتابهای که درباره رهبران جهادی و مخالفان حکومت نوشته شده است، کتابها و مقالاتی که علیه حکومت سرپرست و داعش و همچنان کتابها و مقالاتی که درباره سلفیها نوشته شده است را در سراسر کشور ممنوع کرده است.» در ادامه آمده است که حکومت فعلی پس از به قدرت رسیدن بر افغانستان، بهطور سیستماتیک و هدفمند آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات را در این کشور محدود کرده است. در گزارش آمده است: «لغو و تعلیق قوانین قبلی، اعمال فشار بر نهادهای حامی آزادی بیان و وضع محدودیتهای غیرموجه بر دسترسی به اطلاعات از مهمترین محدودیتهای حکومت سرپرست میباشد.» به تازگی سفارت و نمایندهگی دایمی افغانستان در جینوا، گزارش ملی از وضعیت حقوق بشری افغانستان تحت حاکمیت حکومت فعلی را به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد ارائه کرده و گفته است که شرط اساسی تعامل جهان با حکومت فعلی باید مشروط بر رعایت حقوق بشر و تشکیل دولت فراگیر مبتنی بر آرای مردم باشد.
بنیاد کارنگی در تازهترین مورد اعلام کرده است که رمان «دختران تالی» اثر سیامک هروی، به عنوان یکی از ۲۱ کتاب برگزیدهی سال ۲۰۲۴ در این بنیاد انتخاب شده است. کتاب رمان «دختران تالی» روایت سه دختر افغانستانی است. بنیاد کارنگی فهرستی از کتابهای برگزیدهی سال ۲۰۲۴ میلادی را در وبسایت خود منتشر کرده که در آن میان رمان «دختران تالی» نیز به چشم میخورد. «دختران تالی»، قصهی دخترانی بادغیس است که از اوایل تولد، آنها را «عاجزه» و «سیاسر» میدانند. به آنان به چشم طعمهی برای پولدار شدن و موجودی برای شهوترانی نگاه میکنند. نه تنها در بادغیس؛ بلکه در تمام ولایتهای افغانستان اینگونه رخدادها بهصورت فراوان اتفاق میافتد. نویسنده، در این رمان به وضعیت رقتبار زندگی مردم ولایت بادغیس پرداخته است. نویسنده تلاش کرده است تا با نمادین ساختن «کوثر»، «گیسو»، «نگین»، «سیمین» و چند زن دیگر، دشت و کوه جوند را بگردد و ظلم ملاها، اربابان و قدرتمندان را بیابد و انعکاس بدهد. سیامک هروی، در گفتگو با تلویزیون «افغانستان انترنشنال» نیز میگوید که این کتاب نمونهی از روایت زندگی زنان افغانستان است. رمان «دختران تالى» روايت ملموس سيهروزى پنهان و خاموش دختران مناطق دور دست كشور است كه در انواع ظلم و ستم مىسوزند. لايههاى عمیق اين ستم را هروی ماهرانه و عالى واكاوى و بهصورتی جذابی در رمانش جای دادهاست. باید گفت که سیامک هروی، در سال ۱۳۴۶ خورشیدی متولد شده است. او با کار خبرنگاری پا به عرصهی نوشتن گذاشته، با سخنگویی در ارگ ریاستجمهوری شامل دستگاه سیاسی کشور شد. در اواخر دههی هشتاد از کار دیپلماسی و سیاسی دست کشیده و به طور جدی، به آفرینشهای ادبی پرداخته است. اکنون هروی یکی از چهرههای مطرح و پرطرفدار حوزهی ادبیات داستانی است و به عنوان یک نویسندهی پرکار، جدی و خلاق در جامعهی ادبی پذیرفته شده است. در حالی این کتاب به عنوان کتاب سال از سوی بنیاد کارنگی شناخته میشود که نویسندگان و هنرمندان طی بیش از دو سال گذشته با محدودیتهای شدید مواجه شدهاند. حکومت سرپرست برای کتابفروشی دستور داده است که شماری از کتابها را از لیست فروششان حذف کند.
رشد و توسعه کودکان وابسته به سه مؤلفه است: خانواده، جامعه و مدرسه. در این محیطهاست که شخصیت کودکان شکل میابد. این سه مؤلفه تأثیرگذار هم میتوانند کودک را در آینده به شکل نسخه از اجتماع دربیاورند و هم قدرت این را دارند که کودک تحت کفالت را به گونهای تربیت و تعلیم کنند که شخصیت منحصر به فرد خود کودک رشد و نمو یابد. به عبارت دیگر، سه مؤلفه مؤثر طوری کودک را به سرپرستی و مصونیت بگیرند که کودک رشد طبیعی خود را طی کند. معمولا بسیاری از خانوادهها و جامعهها در قبال رشد طبیعی کودک حساس نیستند و اندیشه قبلی و برنامه خاصی برای رشد و پرورش مناسب کودکان ندارند. مدرسهها نیز آنطوری که دیدهایم حساسیت چندانی برای رشد و پرورش مناسب کودکان نشان نمیدهند. حال آنکه همانها تنها فضای آموزشی و پرورشی است که سیاست خود را تعلیم و تربیه مناسب نوباوهگان قرار داده است. سیاست گذاران آموزشی باید سیاست ها و قواعدهای تعلیم_تربیتی را نظر به نیازهای کودکان بنویسند و مدارس و نظام آموزشی را طوری طراحی کنند که کودکان در آنجا به آرامش و شادابی دست یابند تا شخصیت منحصر به فرد کودک رشد یابد. برخلاف مکاتب موجود در افغانستان و بسیاری از کشورهای دنیا، کودکان، مکتب یا «مدرسۀ رؤیایی» میخواهند. جایی که اجازه میدهد خود واقعیشان به رشد و بالندگی برسد و نسخهیی از خودش را تجربه کند و در آن بهترین شرایط برای رشد و پیشرفت داشته باشد. بسیاری از مدارس و نظامهای آموزشی موجود در دنیا، شخصیت واقعی و انحصاری کودکان را از بین میبرد و با نظام آموزشی ناکارآمد شخصیت تکراری و از پیش تعریف شدۀ اجتماع را جایگزین آن میکنند. مدرسۀ رؤیایی جایی است که یک انسان با ویژگیهای جدید و منحصر به فرد را تقدیم دنیا میکند نه یک انسانی که هزاران نسخه مشابه آن از قبل در جهان وجود داشته است. پس هم برای کودکان و هم برای ترقی و توسعه انسانها خیلی مهم و حیاتی است که کودکها در«مدارس رؤیایی» آموزش ببینند. طوریکه از واژۀ «رؤیایی» فهم میشود، «مدرسۀ رؤیایی» وجود خارجی ندارد. اما یک کتاب به همین نام است که از وجود «مدرسهٔ رؤیایی» در دههها پیش خبر میدهد. کتاب مدرسه رؤیایی از مکان آموزش_پرورشی میگوید که کودکان آنرا از خانهشان بیشتر دوست دارند. در آنجا کودکان در حینی که میآموزند، تفریح هم میکنند و احساس کودکانشان خُرد نمیشود. بگذارید از مدرسهای که کتاب روایت معرفی میکند، بیشتر برایتان بگویم تا رؤیاییبودن آن برای شما تصویر شود. مدرسهایی که کتاب حکایت میکند یک مکان کاملا مناسب برای فراگیری دانش و مهارت و ارزشهاست. در آنجا از هر نوع شاگرد با روحیات مختلف وجود داشته است. برعکس اکثر مکاتب و مراکز آموزشی که اگر احیانا روحیات یک کودک متفاوتتر از بقیه کودکان باشد، آن را در وهله اول تنبیه و اگر دفعات مکرر از کودک سربزند آن را از مدرسه اخراج خواهد کرد. مدرسه قصه ما، اما اینگونه نبوده است. در این مدرسه با اینکه کودکان استثنایی در آن جمع بوده، ولی هیچوقت کودکی در آنجا دلش آزرده نشده است؛ چه برسد به اینکه پای بحثهایی مثل تنبیه و تهدید و اخراج در میان بیاید. مدیر مدرسه فردی به نام «کوبایاشی» خیلی مواظب بوده که آب در دل بچههای استثناییاش تکان نخورد. آن هم بچههایی که دلنازکتر از تمام شاگردان دیگر مدارس است. مدیر مدرسه رؤیایی تمام تب و تلاشش را میکند کودکی که ضعف جسمی دارد، حداقل تا وقتی که در مدرسه است، متوجه درد و رنج جسمانیاش نشود؛ و یا کودکی که از مدرسهٔ دیگر به دلیل شوخطبعی و بازیگوشی اخراج شده، هیچ وقت دلیل اخراجش را باخبر نشود تا احساس پرشعف کودکانه و آتیش درونش خاموش نشود. مدیر مدرسه رؤیایی روی تمام کودکانش حساب باز کرده است؛ نمیخواهد ذرهیی از انرژی کودکان حیف شود. مدیر، همه و تمام و کمال انرژی کودکان را میخواهد صرف ساختن رؤیای خود کودکان شود. آن کودکی که از همان آوان نونهالی آرزوی دانشمندی در علم فیزیک را دارد، مدیر، زمینه و شرایط را فراهم میکند و موانع را برمیدارد که این کودکش به رؤیایش برسد و آرزوی دانشمندی در دانش فیزیک در دلش نماند. باری، نبشتههایی که روی کاغذ آمد، برداشتی از یک کتاب کمنظیر و فوق العاده در حوزه آموزش و پرورش است. کتاب «مدرسهٔ رؤیایی» سرگذشت واقعی یک دانشآموز به نام توتوچان را روایت میکند. خالق اثر خود دانشآموز است، وقتی که بزرگ و تبدیل به شخصیت جهانی شد، داستان واقعی دوران دانشآموزیاش در «مدرسهٔ توموا» را مینویسد. چون خانم «تتسوکو» دو مدرسه ابتدایی - با متودهای درسی متفاوت از هم - را نقطه عطف زندگیاش میداند. همچنین حیفاش میآید که دیگران از کودکی پرشعف و شیریناش در مدرسهٔ رؤیایی توموا باخبر نشوند. من این کتاب را با دقت خواندهام و اکنون به همه کسانی که با کودک سروکار دارند – پدران و مادران، مربیان و معلمان و مدیران و سیاستگذاران – توصیه میکنم که حتماً این کتاب را بخوانند و با «مدرسهٔ رؤیایی» مدرسه مورد علاقه کودکان آشنا شوند. خواهشم از معلمان و مدیران این است که حتیالمقدور از نکات تعلیمی تربیتی که در کتاب کمنیست و با وضاحت گفته شده، در مدارس استفاده کنند. نویسنده: مهدی مظفری برای دانلود این کتاب روی لینک کلیک کنید.