برچسب: مهاجرت

1 هفته قبل - 116 بازدید

نهاد حفاظت از کودکان (Save The Children) درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که تنها در ماه جون سال جاری میلادی بیش از ۸۰ هزار کودک افغانستان از طریق مرز اسلام‌قلعه‌ی هرات به کشور بازگشته‌اند. این نهاد امروز (پنج‌شنبه، ۲۶ سرطان) با نشر یک نوار تصویری در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که کودکان بازگشت‌کننده با «گرسنگی، ترس و آینده‌ای نامشخص» در افغانستان روبرو هستند. نهاد حفاظت از کودکان در ادامه تاکید کرده است که جامعه‌ی جهانی نباید این بحران را نادیده بگیرد. سمیرا سید رحمان، مدیر حمایت و پشتیبانی این نهاد به مرز اسلام‌قلعه هرات سفر کرده و می‌گوید که این کودکان در حالی به کشور بازگشت می‌کنند که از هر پنج کودک یک تن آن‌ها در کشور با گرسنگی حاد دست‌وپنجه نرم می‌کند. همچنین او در بخشی از صحبت‌هایش با اشاره به وضعیت بحرانی افراد بازگشت‌کننده از ایران، به‌ویژه زنان و کودکان افزوده است که توصیف کردن وضعیت آن‌ها در قالب «کلمات» گنجانده نمی‌شود. سمیرا سید رحمان تصریح کرد که بسیاری از خانواده‌های بازگشت‌کننده به‌ویژه زنان به‌شدت از آینده‌ای که در افغانستان با آن روبرو خواهند شد، ترسیده‌اند. نهاد حفاظت از کودکان تاکید کرده است که بسیاری از خانواده‌ها با دستان خالی و فقط «با لباس‌های‌شان» به کشور بازگشته‌اند. بر اساس آمار کمیسیون عالی حکومت سرپرست، برای رسیدگی به مشکلات مهاجران، تنها دیروز ۲۰ هزار و ۴۴ نفر از ایران به کشور بازگشته‌اند. از این میان، ۱۵ هزار و ۲۰۸ مهاجر از طریق مرز اسلام‌قلعه و چهار هزار و ۸۳۶ مهاجر دیگر از طریق مرز پل ابریشم وارد کشور شده‌اند. اخراج مهاجران افغانستانی، واکنش‌های گسترده داخلی و بین‌المللی را به دنبال داشته است. طبق گزارش‌ها، دولت ایران در روزهای اخیر، هزاران مهاجر فاقد مدارک قانونی را اخراج کرده و آنان را بدون هیچ‌گونه حمایتی در مرزها رها می‌کند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 147 بازدید

زهرا بهروز، معاون امور زنان و خانواده رییس‌ جمهور ایران درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که احساس برادری و خواهری با مردم افغانستان همچنان پابرجا است، اما میزبانی از شهروندان افغانستانی تمام شده است. خانم بهروز این اظهارات را روز (شنبه، ۲۱ سرطان) در جریان دیدار از مرز دوغارون در ولایت خراسان رضوی مطرح کرده و گفته است که جمهوری اسلامی نمی‌تواند مهاجران فاقد مدارک اقامتی را بپذیرد. وی در ادامه تاکید کرده است: «شرایطی پیش آمده که دیگر امکان ادامه میزبانی از مهاجران غیرمجاز در ایران فراهم نیست.» او افزوده است که نیروهای نظامی، مرزبانی، فرمانداری، شهرداری و سایر نهادهای ولایتی با تمام توان در حال اخراج شهروندان افغانستان فاقد مدارک اقامتی‌اند. زهرا بهروز خاطرنشان کرده که اخراج مهاجران افغانستانی در روزهای اخیر افزایش یافته است. این در حالی است که کمیساری عالی سازمان ملل متحد در امور پناهند‌گان هشدار داده که تا پایان سال، سه میلیون مهاجر افغانستانی از ایران و پاکستان به کشور باز می‌گردند؛ روندی که بحران انسانی را تشدید می‌کند. براساس آمار سازمان ملل، تنها از مسیر مرز اسلام‌قلعه، روزانه بیش از ۳۰ هزار نفر وارد افغانستان می‌شوند. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان گفته است که در واکنش به این وضعیت، اقداماتی اضطراری برای تامین آب، خدمات بهداشتی، تغذیه و واکسیناسیون برای هزاران نفر در روز آغاز شده است. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل تاکید کرده است که این روند، بدون برنامه‌ریزی و آماده‌گی کافی، می‌تواند وضعیت آسیب‌پذیر هزاران خانواده اهل افغانستان را بیشتر از پیش بحرانی کند و خواستار کمک‌های فوری بشردوستانه شده است. سازمان ملل متحد و نهادهای بین‌المللی خواستار کمک‌های مالی فوری برای رسیدگی به مهاجران و جوامع میزبان آنان شده است. قابل ذکر است که پس از جنگ ایران و اسرائيل، جمهوری اسلامی روند اخراج گسترده مهاجران افغانستانی را روی دست گرفته است. تهران می‌گوید که تنها مهاجران افغان بدون مدرک را اخراج می‌کند اما مهاجران گزارش می‌دهند که پولیس مدارک آن‌ها از جمله ویزا و پاسپورت‌شان را پاره کرده و با وجود اسناد قانونی آن‌ها را اخراج کرده‌اند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 102 بازدید

عرفات جمال، نماینده‌ی کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان می‌گوید که ‏بازگشت‌کنندگان، به‌ویژه زنان و دختران، پس از بازگشت به افغانستان با یک تغییر تکان‌دهنده ‏روبرو می‌شوند.‏ آقای جمال گفته است که زنان و دختران در کشورهای میزبان‌شان، از خودمختاری نسبی ‏برخوردار بودند، در افغانستان با محدودیت‌های شدید حکومت سرپرست مواجه می‌شوند، اما آنچه اوضاع را پیچیده‌تر می‌کند این واقعیت است که بسیاری از ‏بازگشت‌کنندگان، به‌ویژه زنان و کودکان به کشوری برمی‌گردند که به سختی آن را ‏می‌شناسند.‏ وی تاکید کرده است: «آنان از افغانستان هستند، اما اهل افغانستان نیستند. اغلب در خارج از کشور با تحصیلات بهتر و هنجارهای فرهنگی ‏متفاوت متولد شده‌اند. دیدگاه آنان با افغانستان امروزی متفاوت و اغلب در تضاد است.» او تصریح کرد که موج آشفته‌ی بازگشت مهاجران از ایران و پاکستان، ‏ظرفیت شکننده‌ی افغانستان را تحت فشار قرار داده و ثبات منطقه‌ای را ‏تهدید می‌کند.‏ طبق گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، بیش از ۱.۶ میلیون شهروند افغانستان تنها در سال ‌‏۲۰۲۴ از هر دو کشور همسایه بازگشته‌اند؛ رقمی که از پیش‌بینی‌های قبلی برای کل سال ‏پیشی گرفته است.‏ نماینده‌ی کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان گفته است که در حال حاضر شمار بازگشت‌کنندگان روزانه به حدود ۵۰ هزار نفر افزایش یافته است که بسیاری ‏از آنان پس از سفرهای دشوار، سردرگم و خسته هستند.‏ این مقام سازمان ملل افزوده است: «بسیاری از این بازگشت‌کنندگان به‌طور ناگهانی از خانه‌های خود آواره ‏شده‌اند و سفرهای دشوار، طاقت‌فرسا و تحقیرآمیزی را پشت سر گذاشته‌اند. آنان خسته، ‏سردرگم، مورد ظلم و ستم و اغلب ناامید به مقصد می‌رسند و در گرمای اغلب ۴۰ درجه ‏سانتی‌گراد (۱۰۴ درجه فارنهایت) در یک مرکز شلوغ پراکنده می‌شوند.»‏ او خواستار آرامش و همکاری برای فراهم کردن مسیری آبرومندانه برای میلیون‌ها شهروند آواره‌ی ‏افغانستان است‎.‎ این در حالی است که نهادهای کمک‌رسان با کمبود بودجه مواجه‌ اند.‏

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 127 بازدید

هانا نیومن، عضو پارلمان اروپا، اخراج مهاجران افغانستان از ایران را «شکست جمعی و جنایت در حال وقوع» عنوان کرده و می‌گوید که ایران این مهاجران را «به جهنم» اخراج می‌کند. خانم نیومن در حساب کاربری ایکس خود نوشته است: «این مهاجرت نیست؛ این اخراج با زور، مقیاس و ترور است. بدون بررسی قانونی، بدون دسترسی به پناهندگی، بدون روند قانونی.» همچنین وی در پیوند به اظهارات سه سال قبل اتحادیه اروپا که گفته بود مهاجران افغانستان می‌توانند به ایران بروند، آن را «ریاکاری» خوانده است. او در بخشی از پیامش افزوده است که ایران یکی از امضاکنندگان اسناد ملل متحد در امور پناه‌جویان است و اقدام این کشور در خصوص اخراج اجباری مهاجران افغانستان، اخراج جمعی و غیرقانونی است. او در ادامه افزوده است: «این فقط هرج و مرج پس از جنگ نیست. این سیاست عمدی دولت ایران است.» هانا نیومن با انتقاد از رویکرد اتحادیه اروپا در قبال مهاجران افغانستان افزوده است، در حالی که افرادی با ویزه‌های معتبر، مدارک تحصیلی و حتی کودکان، از خانه‌های‌شان بیرون کشیده می‌شوند، در مرز رها می‌شوند، اسناد شان پاره می‌شود؛ اما اتحادیه اروپا سه سال قبل گفت: «آنان (پناه‌جویان افغانستان) در ایران در امان خواهند بود و افغان‌ها باید به دنبال حمایت منطقه‌ای باشند.» او در این رشته نوشتار تصریح کرده است: «ایران میزبان امنی نیست، پاکستان خط قرمز را نگه نخواهد داشت و حکومت سرپرست هیچ‌کس را دوباره ادغام نخواهد کرد.» هانا نیومن افزوده است که زنان پناه‌جوی افغانستان به زیر حاکمیت ساختاری بازگردانده می‌شوند که وجودشان را حذف می‌کند. او تاکید کرده است: « این بازگشت نیست. این رها شدن است! بدون غذا و بدون مدارک. زنان مجرد به دلیل نداشتن سرپرست مرد از سرپناه محروم می‌شوند.» از طرفی هم این عضو پارلمان اروپا خواستار بودجه فوری کمیشنری عالی پناهندگان سازمان ملل متحد و سازمان بین‌المللی مهاجرت برای رسیدگی به مهاجران افغانستان شده است. قابل ذکر است که پس از جنگ ایران و اسرائيل، جمهوری اسلامی روند اخراج گسترده مهاجران افغانستانی را روی دست گرفته است. تهران می‌گوید که تنها مهاجران افغان بدون مدرک را اخراج می‌کند اما مهاجران گزارش می‌دهند که پولیس مدارک آن‌ها از جمله ویزا و پاسپورت‌شان را پاره کرده و با وجود اسناد قانونی آن‌ها را اخراج کرده‌اند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 106 بازدید

خداوند از او درگذرد. نام «کریم غول» در اوایل دهه‌ی هفتاد لرزه بر تن مهاجرین افغانستان در مشهد می‌انداخت، مأمور خشن و بی‌رحم «افغانی‌بگیر». سپس او در روزهایی که گرفتار سرطان شد، بسیار از مهاجرین حلالیت طلبید. سرطان او را برد اما نام او در تاریخ مناسبات دو کشور ماند. مأمور از قهار عاصی شاعر توانای افغانستان که در دهه‌ی هفتاد به ایران سفر کرده بود، پاسپورت طلب کرد. عاصی پاسپورتش را به او نشان داد که هنوز یک روز ویزا داشت. مأمور به او سیلی زد و در مقابل اعتراض قهار گفت: این سیلی را برای این زدم که بدانی فقط یک روز وقت داری. قهار کشور را ترک کرد و در موشک‌باران‌های کابل کشته شد، در سال ۱۳۷۳. یادم نمی‌رود که در همان ایام رییس اداره‌ی گذرنامه در مشهد باری با چه لحن تند و خشنی با شاعر ما صحبت می‌کرد. اکنون نه قهار عاصی هست و نه کریم غول، ولی این روایت‌ها مانده است. این‌ها رسوب می‌کند و تا این دو کشور باقی هستند، سینه به سینه و صفحه به صفحه می‌چرخد. در جریان اخراج شمار زیادی از مهاجرین در این روزها هم وقایعی از این قبیل دیده شده است. صحنه‌های خشنی از دستگیری اشخاص، وضعیت اسفبار اردوگاه‌های گردآوری اتباع و نیز اوضاع مرز دوغارون در این روزها. این‌ها هیچ وقت پاک نمی‌شود. این‌ها نه قابل انکار است و نه قابل توجیه. اما از سویی دیگر، در همین روزهای سخت بسیاری از اهالی رسانه، فعالان فرهنگی و اجتماعی، دست‌اندرکاران خیریه و تعداد بی‌شماری از مردم ایران، با مهاجرین همدلی کردند، یاری رساندند. وکلایی بودند که داوطلبانه اعلام آمادگی کردند برای وصول مطالبات مردم بابت رهن منزل و... شاعرانی شعر گفتند. نخبگانی به مقامات نامه نوشتند. کسانی حتی اعلام آمادگی کردند برای کمک‌رسانی در این سوی مرز. در آن سوی مرز نیز، مردم هرات نیکنامی بزرگی برای خود خریدند با استقبال و خدمات‌رسانی برای اخراج‌شدگان. گروه گروه و کاروان کاروان کمک و مواد غذایی رساندند برای مردمی که یک روز قبل در این سوی مرز از یک «سایه» بی‌بهره مانده بودند در گرمای طاقت‌سوز تیرماه دوغارون. آن‌ها سینی‌های غذا آوردند برای مردمی که در اردوگاه و در مسیر، گاهی یک بطری آب را به چند برابر قیمت خریده بودند. این‌ها هم می‌ماند و پاک نمی‌شود. مسوولان و دست‌اندرکاران محترم امور. منکر وضعیت جنگی نیستم. منکر خرابکاری‌ها هم نیستم. منکر لزوم ساماندهی و قانونمندسازی امور مهاجرین هم نیستم. تهدیدها البته بسیارند. ولی مسوولان امور می‌توانستند از این تهدیدها یک فرصت بسازند. می‌توانستند با سبک و طرز رفتار خودشان نشان دهند که با مهاجرستیزان فضای مجازی همراه و همسو نیستند. می‌توانستند با این جو ضد مهاجری که عمدتاً‌ هم به شکل یک پروژه از جاهایی تأمین می‌شود، فاصله‌گذاری کنند. این می‌شد فرصتی کم‌نظیر باشد برای خنثی‌کردن ذهنیت‌هایی که در سال‌های اخیر به جامعه تزریق شده است. ولی این کار را نکردند متأسفانه. حتی از این جو مهاجرستیزی به عنوان «پیشران» برنامه‌ها استفاده شد. صدا و سیما می‌توانست راوی صادق وضعیت اردوگاه‌ها و وضعیت دوغارون و برخوردها و دستگیرشدن‌های گاه خشن باشد. می‌توانست شایعات اغراق‌شده‌ی امنیتی را صحت‌سنجی کند و اعلام کند. آنگاه می‌توانست مدعی باشد که با پروژه‌بگیران مهاجرستیز همسو نیست. شاید بگویید شرایط جنگی است و «نمی‌شود». ولی من دیده‌ام که می‌شود. من از برخورد رییس اداره‌ی گذرنامه در سال ۱۳۷۳ گفتم. ولی در همین ایام رییس دیگری از همان اداره‌ی گذرنامه را هم دیده‌ام که در سالن اداره، پشت میزی می‌نشیند و شخصاً‌ مثل یک کارمند معمولی به امور مراجعه‌کنندگان رسیدگی می‌کند، با صبر و حوصله و خُلق خوش و نهایت همکاری ممکن. افزون بر رفتارها، گفتارها هم پاک نمی‌شوند. اشخاص بسیاری به خصوص در فضای مجازی و رسانه‌ای از هر دو جانب نفرت‌آفرینی کردند و تعمیم دادند و حکم کلی صادر کردند. به خاطر چند بزهکاری، ملتی را بزهکار خواندند و به خاطر چند نژادگرایی، ملتی را نژادپرست نامیدند. ما آن‌قدر همدلی دوسویه دیده‌ایم که هر حکم کلی و قطعی‌ای را چالش‌پذیر می‌کند. و ما سعی کنیم آنچه از ما می‌ماند خدمت باشد نه دشنام. چون دشنام هم می‌ماند و پاک نمی‌شود. هیچ قیچی‌ای وجود ندارد که دو کشور را از کنار هم بردارد و دو گوشه از این کره‌ی خاکی بچسباند. هیچ پاک‌کنی هم وجود ندارد که وقایعی را که ثبت دفتر تاریخ شده است، پاک کند و دوباره بنویسد. در این میان فرصت‌هایی هست که می‌تواند که با تلخی به هدر برود و صحنه‌هایی ساخته شود که تا دهه‌ها در ذهن و ضمیر همه بماند، یا هم می‌تواند سرشار باشد از خاطرات نیک و درخشان. بستگی به این دارد که تو کدام را بخواهی و کدام را انتخاب کنی. عمل سخت نیست، بلکه فقط انتخاب ما را به کار دارد. به نظرم خیلی‌ها در انتخاب خوب، کامیاب نبودند. نوینسده: محمدکاظم کاظمی

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 123 بازدید

کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد همزمان با اخراج گسترده‌ی مهاجران افغانستان از ایران و پاکستان هشدار داده است که اخراج اجباری مهاجران افغانستان، منطقه و فراتر از آن را بی‌ثبات می‌کند. اين نهاد با نشر اعلامیه‌ای گفته است که بازگشت به افغانستان باید داوطلبانه، ایمن و با وقار باشد. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تاکید کرده است که بیش از ۱.۲ میلیون شهروند افغانستان در سال ۲۰۲۵ میلادی از ایران و پاکستان مجبور به بازگشت به افغانستان شده‌‌اند که این امر بحران بشری موجود در داخل افغانستان را بیشتر تشدید کرده است. این سازمان افزوده است که طی سال جاری میلادی بیش از ۳۶۶ هزار شهروند افغانستان از ایران بازگشته‌اند. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان از افزایش چشم‌گیر بازگشت شهروندان افغانستان در شرایط دشوار از ایران به افغانستان هشدار داده است. بر اساس برآوردهای سازمان ملل متحد، بیش از نیمی از جمعیت افغانستان برای تامین نیازهای زندگی خود به کمک‌های بشردوستانه وابسته هستند. در اعلامیه آمده است که کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متعهد شده که با شرکای بین‌المللی‌اش به بازگشت‌کنندگان حمایت فوری و طولانی‌مدت ارائه می‌کند. اعلامیه به نقل از عرفات جمال، نماینده کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در افغانستان نوشته است که هزاران شهروند افغانستان تحت شرایط نامطلوب در حال بازگشت به کشور خود هستند. عرفات جمال خواستار «بودجه فوری و قابل توجه برای اطمینان از ادغام مجدد پایدار و جلوگیری از جابجایی چرخه‌ای در داخل کشور و فراتر از مرزها» شده و تاکید کرده است که تا اکنون تنها ۲۳ درصد بودجه‌ی مورد نیاز تامین شده است. بر اساس داده‌های سازمان ملل، در یک هفته‌ی گذشته، ایران بیش از ۸۸ هزار مهاجر افغانستانی را از این کشور اخراج کرده است.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 134 بازدید

محمد صادق معتمدیان، والی تهران ایران درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که عملیات جمع‌آوری و اخراج مهاجران «غیرمجاز» افغانستان، تشدید یافته است. خبرگزاری مهر گزارش داده است که والی تهران روز (شنبه، ۳۱ جوزا) در بازدید از اردوگاه عسکرآباد این موضوع مطرح کرده و گفته است: «برخورد با حضور غیرقانونی اتباع خارجی در کشور، یک ضرورت امنیتی و اجتماعی است.» وی در ادامه تاکید کرده است که نیروی انتظامی، شهرداری‌ها، مرکز امور اتباع و سایر نهادها، فرآیند شناسایی، جمع‌آوری، انتقال و خروج اتباع غیرمجاز را با سرعت و دقت انجام می‌دهند. محمد صادق معتمدیان افزوده است که شرکت اتوبوس‌رانی ایران این مهاجران را تا مرز افغانستان منتقل می‌کنند. این در حالی است که پس از آغاز جنگ ایران و اسرائیل، گزارش شده است که این کشور مانع خروج شماری از مهاجران افغانستان از جمله دارندگان کارت سرشماری و برگه خروج شده است. شماری از مهاجران افغانستان می‌گویند که به آنان با وجود داشتن برگه‌ی خروج، اجازه خروج از ایران داده نشده است. قابل ذکر است که مقام‌های ایرانی تا اکنون در مورد ممانعت از خروج مهاجران دارای برگه‌ی سرشماری و کارت خروج اظهارنظر نکرده‌اند. باید گفت که ایران در سال جاری خورشیدی برگه سرشماری حدود دو میلیون مهاجر افغانستانی را که به‌عنوان مدرک اقامت قانونی محسوب می‌شد، باطل کرد و به این ترتیب آنان به مهاجران غیرقانونی در آن کشور تبدیل شدند. دولت ایران به این مهاجران پس از دوبار مراجعه به دفترهای موسوم به «دفتر کفالت» برگه خروج از ایران می‌دهد و به آنان هشدار می‌دهد که اگر مطابق مهلت تعیین شده در این برگه خارج نشوند، جریمه و به اجبار اخراج می‌شوند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 139 بازدید

نمایندگی اتحادیه اروپا برای افغانستان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که در چارچوب تعهداتش برای پشتیانی از آوارگان افغان، بسته‌ای به ارزش ۴۷ میلیون یورو را اختصاص داده که تمرکز اصلی آن بر توان‌مندسازی زنان و دختران است. دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا با نشر اعلامیه‌ای به مناسبت روز جهانی پناهندگان در حساب کاربری ایکس خود، با تاکید بر ادامه‌ی حمایت از شهروندان افغانستانی آواره، گفته است که این کمک‌ها در بخش‌هایی چون صحت، آموزش، معیشت و خدمات حفاظت به کار گرفته خواهد شد. در اعلامیه آمده است که اتحادیه‌ی اروپا حمایت از زنان، گروه‌های آسیب‌پذیر و جوامع میزبان را در اولویت قرار داده و تلاش دارد دسترسی زنان آواره افغانستانی به خدمات اساسی را تقویت کند. همچنین بخش دیگری از کمک‌های تازه‌ی اتحادیه اروپا بر ایجاد فرصت‌های معیشتی به رهبری زنان، دسترسی به انرژی، افزایش تاب‌آوری و تقویت امید به آینده متمرکز است. افغانستان با داشتن حدود ده میلیون پناهنده و آواره در داخل و خارج، یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های مهاجرت و بی‌جاشدگی در جهان را تجربه می‌کند؛ بحرانی که زنان و دختران از آسیب‌پذیرترین قربانیان آن به شمار می‌روند. باید گفت که یکی از عوامل مهم بی‌جا شدن خانواده‌ها در افغانستان جنگ‌های دو دهه اخیر عنوان شده است. در کنار جنگ‌های داخلی، فقر و بی‌کاری و خشک‌سالی‌های پیهم از دیگر عوامل آوره شدن مردم در افغانستان گفته شده است.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 78 بازدید

شماری از زنان معترض و اعضای جنبش زنان افغانستان در تبعید به مناسبت «۲۰ جون، روز جهانی پناه‌جویان» اعلام کرده است که هزاران زن افغانستانی در کشورهای همسایه مانند ایران، پاکستان و ترکیه با «تهدید بازداشت، اخراج اجباری، بی‌هویتی، کار اجباری، خشونت جنسیتی، تبعیض در دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی» مواجه هستند. این جنبش با نشر اعلامیه‌ای گفته است که میلیون‌ها شهروند افغانستان، به‌ویژه زنان، همچنان در تبعید، سرگردانی، تبعیض و بی‌حقوقی کامل روزگار می‌گذرانند. در اعلامیه آمده است: «بیش از چهار دهه جنگ، خشونت ساختاری، اشغال و حکومت‌های ناکارآمد باعث شده است، افغانستان یکی از بزرگ‌ترین پناهندگان را در جهان داشته باشد.» زنان معترض در این جنبش با استناد به ماده ۱۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنیو مربوط به وضعیت پناهندگان و پروتکل ۱۹۶۷ آن، گفته‌اند هر فردی که از ترس «شکنجه، پیگرد سیاسی، جنسیتی یا تهدید به جان»، کشور خود را ترک می‌کند، حق دارد در کشور دیگر پناه بجوید و مورد حمایت قرار گیرد؛ اما شهروندان در تبعید افغانستان در بلاتکلیفی به سر می‌برند. در ادامه آمده است که زنان فعال مدنی، خبرنگاران، قاضیان، وکیلای مدافع، استادان دانشگاه و آموزگارانی که به دلیل فعالیت‌های مدنی یا جنسیت‌شان افغانستان را ترک کرده‌اند، در کشورهای پناهنده‌پذیر رها شده و هیچ چشم‌اندازی برای اسکان مجدد‌شان وجود ندارد. همچنین در اعلامیه تاکید شده است: «سکوت جامعه‌ی جهانی، به‌ویژه نهادهای مسوول مانند کمیشنری عالی ملل متحد در امور پناه‌جویان و کشورهایی که در روند سقوط افغانستان دخیل بوده‌اند، «ظلمی آشکار» در برابر زنانی است که تنها «جرم‌شان» خواستن حق آموزش، کار و زندگی انسانی‌ است.» جنبش زنان افغانستان در تبعید هشدار می‌دهد که ادامه وضعیت موجود نه‌ تنها نقض فاحش حقوق بشر و تعهدات بین‌المللی‌ است، بلکه تهدید مستقیمی برای جان و روان هزاران زن پناه‌جوی افغانستان به شمار می‌رود. این جنبش از سازمان ملل متحد، نهادهای حقوق بشری و کشورهای میزبان خواسته است که از اخراج زنان و خانواده‌های افغانستان جلوگیری کرده و به آنان اقامت و حمایت قانونی بدهند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 231 بازدید

حمید وقتی چشمانش را گشود، هنوز شب بود. تنها نور کم‌جانی از لامپی ضعیف که در اتاق کوچک‌شان آویزان بود، فضای سرد و تنگ را روشن می‌کرد. او بی‌حرکت دراز کشیده بود و فکرهایش چون موج‌های خروشان در ذهنش می‌چرخیدند. باید می‌رفت؛ باید دوباره به افغانستان بازمی‌گشت، سرزمینی که سال‌ها پیش، وقتی هنوز نوجوانی بیش نبود، به اجبار ترک کرده بود. اما حالا، پس از بیش از بیست سال زندگی در ایران، بازگشت به آنجا برایش مانند سفر به ناکجاآباد بود. حمید هنوز آن لحظه را به یاد دارد، آن روزی که خانواده‌اش ناچار شدند خانه و شهرشان، کابل، را رها کنند. آن زمان او نوجوانی پرشور و پر از آرزوهای بزرگ بود؛ آرزوی زندگی در سرزمینی امن و پر از امید. اما هیچ‌کس آن روز نمی‌دانست این آرزو چقدر دور و دست‌نیافتنی است. کودکی در میان جنگ و ناامنی کودکی حمید در کابل پر از صدای انفجار و تیراندازی بود. هر بامداد که از خواب برمی‌خاست، نمی‌دانست آیا شهرش مثل دیروز زنده خواهد ماند یا نه. خانه‌شان نزدیک محله‌ای بود که هر هفته چند انفجار در آن رخ می‌داد. خانواده‌اش همیشه نگران بودند، اما چاره‌ای جز تحمل نداشتند. پدر، که پیر و ناتوان شده بود، با دلی شکسته به آینده می‌نگریست و مادر، با چشمانی پر از اشک، برای بچه‌ها غذا می‌آورد و آرامشان می‌کرد. سال ۱۳۷۵، وقتی طالبان روزبه‌روز قدرت بیشتری می‌یافتند و جنگ و خونریزی فزونی می‌گرفت، حمید و خانواده‌اش تصمیم گرفتند کشور را ترک کنند. تصمیمی که شاید آن روز تنها راه نجات بود، اما درهای جدیدی از رنج و سختی را به رویشان گشود. مهاجرت به ایران، سرزمینی بیگانه وقتی به ایران رسیدند، نخستین حس حمید ترس و سرگشتگی بود. هیچ‌چیز برایشان آشنا نبود؛ نه زبان، نه فرهنگ، نه آداب و رسوم، و از همه مهم‌تر، نه پذیرشی. آنها مهاجرانی بودند که به رسمیت شناخته نمی‌شدند. حمید زود فهمید که باید خودش را بسیار تغییر دهد تا بتواند دوام بیاورد. یافتن کار دشوار بود، به‌ویژه برای نوجوانی که حتی اجازه رسمی کار نداشت. او به همراه پدر و برادر بزرگ‌ترش در کارگاه‌های ساختمانی کار می‌کردند. سحرگاه از خواب برمی‌خاست و تا غروب زیر آفتاب سوزان یا سرمای زمستان کار می‌کرد. دستمزدشان اندک بود و همیشه ترس از دست دادن شغل داشتند. تعلیم و تلاش برای زندگی با این همه حمید هرگز امیدش را از دست نداد. او می‌خواست زندگی بهتری برای خانواده‌اش بسازد. کوشید زبان پارسی را خوب بیاموزد، حتی به‌صورت پنهانی در صنف‌های شبانه نام‌نویسی کرد. فرزندانش به مکتب رفتند و در همین شهر کوچک، خانواده‌شان را به‌سختی سرپا نگه داشتند. اما با تمام این‌ها، هرگز حس نکردند که اینجا خانه‌شان است. بچه‌ها همیشه می‌گفتند: "کاش می‌تونستیم تو وطن خودمون باشیم، با همه سختی‌ها، ولی کنار فامیل و آشناها." ولی آن سرزمین دیگر برایشان جایی نداشت، به‌ویژه برای حمید که همیشه ترس از اخراج اجباری داشت. نگاه‌های سرد و تحقیر زندگی در ایران برای مهاجران افغانستانی پر از نگاه‌های سرد و گاه تحقیرآمیز بود. حمید هرگز فراموش نمی‌کرد وقتی برای گرفتن یک مدرک ساده به اداره‌ای می‌رفت، با بی‌توجهی و تحقیر روبه‌رو می‌شد. در محل کار، همکاران ایرانی، و گاهی حتی مدیران، رفتار سرد و بی‌رحمانه‌ای داشتند. همیشه این هراس بود که نکند یک روز بدون هشدار اخراج شوند. این فشارهای روحی و جسمی، از حمید مردی ساخته بود که هرگز نایستاد، اما زیر بار سختی‌ها خم شده بود. خانواده؛ پناه و رنج هم‌زمان در خانه اما حمید می‌کوشید مردی قوی و امیدوار باشد. همسرش، مریم، همیشه پشتیبانش بود، اما خودش هم‌بارها به‌خاطر زندگی سخت و نبود امنیت در خواب گریه کرده بود. فرزندان حمید، به‌ویژه فرزاد، پسر بزرگ‌تر، روزبه‌روز به آینده ناامیدتر می‌شدند. فرزاد عاشق مهندسی بود، اما هیچ تضمینی نبود که بتواند به دانشگاه راه یابد یا شغلی مناسب پیدا کند. دخترانش، نسیم و نازنین که باهوش و پرتلاش بودند، هر روز با موانع تازه‌ای روبه‌رو می‌شدند؛ موانعی که حتی بسیاری از جوانان ایرانی تجربه نمی‌کردند. خبر بازگشت اجباری و نابودی امید چند ماه پیش، خبر تلخی رسید. دولت ایران تصمیم گرفته بود که بسیاری از مهاجران افغان را به اجبار به افغانستان بازگرداند. حمید آن روز وقتی به خانه آمد، نتوانست جلوی اشک‌هایش را بگیرد. این خبر برایش مانند حکم مرگ بود. همسرش را دید که روی زمین نشسته و گریه می‌کند، و بچه‌ها در سکوتی غم‌بار غرق شده بودند. او می‌دانست که بازگشت به افغانستان یعنی بازگشت به سرزمینی پر از جنگ، فقر و ناامنی؛ جایی که حتی بودنش ممکن بود به معنای زندگی زیر سایه ترس و تهدید باشد. بازگشت به کابل؛ سرزمینی غریب وقتی به کابل رسیدند، همه چیز دگرگون شده بود. ساختمان‌ها نیمه‌ویران بودند، کوچه‌ها پر از خاک و زباله، و صدای آژیرها هر چند دقیقه قطع و وصل می‌شد. حمید سخت می‌کوشید خانواده‌اش را در این شهر غریب و ترسناک محافظت کند، اما خودش هم هر روز بیشتر در هراس و ناامیدی فرو می‌رفت. شغل یافتن دشوار بود و درآمد ناچیز. بچه‌ها به مکتب می‌رفتند، اما مکاتب بسته و کم‌کیفیت بودند و امنیت‌شان همیشه در خطر بود. هر روز حمید دعا می‌کرد که شاید روزی اوضاع بهتر شود، اما می‌دانست که این دعاها شاید سال‌ها طول بکشد. دلتنگی برای وطن دوم هر شب حمید به عکس‌های دوران جوانی‌اش در ایران نگاه می‌کرد. عکس‌هایی که خانواده‌اش را کنار هم نشان می‌داد، در کوچه‌های تهران، در مراسم‌های کوچک و شادی‌های ساده. او می‌دانست که دیگر هرگز نمی‌تواند به آن روزها بازگردد، اما دلتنگی آن روزهای آرام، زخمی عمیق بر دلش گذاشته بود. حمید که سال‌ها به ایران به‌عنوان خانه دومش می‌نگریست، حالا مردی بود که هیچ‌جای این جهان برایش امن نبود. امیدی که هنوز زنده است با همه این رنج‌ها، حمید هنوز امید داشت. امید به اینکه روزی بتواند برای فرزندانش زندگی بهتری فراهم کند. شاید در سرزمینی دیگر، شاید در آینده‌ای دور. او می‌دانست که زندگی برای مهاجران افغان دشوار است، اما نمی‌خواست ناامید شود. با هر سختی، با هر دشواری، با هر روزی که به پایان می‌رسید، تصمیم داشت که بایستد و مبارزه کند، حتی اگر سخت‌ترین شرایط پیش رویش باشد. حمید اکنون در این اتاق کوچک کابلی نشسته است، نگاهش به پنجره‌ای است که از آن دنیایی بهتر می‌خواهد. او مردی است که رنج‌های دو وطن را کشیده و حالا باید راهی بسازد برای فردایی که شاید هیچ‌کس نتواند تضمینش کند. اما این تنها داستان یک مرد نیست؛ داستان هزاران مهاجر است که میان دو وطن سرگردان‌اند، با قلب‌هایی پر از درد، اما با امیدی که هرگز نمی‌میرد. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب