برچسب: قالین‌بافی

1 هفته قبل - 162 بازدید

در دل کوچه‌های پر ازدحام شهر نو کابل، جایی‌که زندگی میان صدای ریکشاها، موترهای دودزا و فروشنده‌های خسته می‌گذرد، دختری به نام مریم زندگی می‌کند. مریم، روزی نه‌چندان دور – وقتی هنوز اندکی امید برای دختران باقی بود – یکی از ورزشکاران دوچرخه‌سواری افغانستان بود. دخترکی با چشمانی پر از رؤیا و دلی آکنده از امید که باور داشت می‌تواند روزی پرچم افغانستان را در میدان‌های بین‌المللی بر دوش بکشد. از همان کودکی، وقتی پدرش برایش یک دوچرخه‌ی رنگ‌ورورفته خرید، گویی دنیایی تازه به رویش گشوده شد. آن روزها، وقتی خورشید کابل بر کوچه‌های خاکی می‌تابید، مریم با دوچرخه‌اش در کوچه‌ها می‌چرخید و خودش را در میانه‌ی یک مسابقه‌ی جهانی تصور می‌کرد. پدرش همیشه به او می‌گفت: «دخترم، زندگی پر از دشواری است، اما کسی که آرزو داشته باشد و سختی‌ها را به جان بخرد، روزی به جایی می‌رسد.» مریم این حرف‌ها را با جان و دل می‌شنید. مادرش گاهی نگران بود؛ او خوب می‌دانست که جامعه چه نگاه سنگینی به ورزش دختران دارد. اما عشق مریم به دوچرخه‌سواری چنان شعله‌ور بود که هیچ‌کس نمی‌توانست مانعش شود. او به تیم محلی دوچرخه‌سواری دختران پیوست. با وجود همه‌ی دشواری‌ها، نگاه‌های سنگین، و دشنام‌های رهگذران، وقتی با هم‌تیمی‌هایش در جاده‌ها رکاب می‌زد، چنان احساس آزادی می‌کرد که هیچ چیز دیگر برایش اهمیت نداشت. در سال‌های پایانی مکتب، وقتی مریم در یکی از مسابقات کوچک شهری شرکت کرد و توانست مقام دوم را به دست آورد، برق امید در چشمانش دوچندان شد. خودش را بر سکوی پیروزی می‌دید و در دل می‌گفت: «این تازه آغاز است… روزی خواهم رسید.» اما روزگار، بی‌رحم‌تر از آن بود که بگذارد آرزوهای یک دختر در کابل، به‌سادگی پر و بال بگیرد. با تغییر اوضاع کشور، یکی‌یکی دروازه‌های ورزش به روی دختران بسته شد. ورزشگاه‌ها خاموش شدند، تیم‌ها از هم پاشیدند و مربی‌ها پراکنده گشتند. مریم هنوز دوچرخه‌اش را در گوشه‌ی اتاق نگه می‌داشت، اما هر بار که نگاهش به آن می‌افتاد، دلی پر از حسرت بر سینه‌اش می‌کوبید. روزهایی را به یاد می‌آورد که با موهای بسته‌شده زیر کلاه ایمنی، عرق‌ریزان در گرمای تابستان رکاب می‌زد و حس می‌کرد به‌سوی آینده می‌تازد. اما حالا، همان آینده مانند دیواری بلند و تاریک پیش چشمش ایستاده بود؛ عبورناپذیر و سهمگین. زندگی‌اش به‌کلی تغییر کرد. برای کمک به خانواده، ناگزیر شد همراه مادر و خواهرانش به قالین‌بافی رو آورد. در اتاقی کوچک و نیمه‌تاریک، بر چوکی‌های کوتاه می‌نشستند و تار و پود قالین را با دست‌های‌شان به‌هم می‌بافتند. دست‌هایی که زمانی فرمان دوچرخه را در اختیار داشتند، حالا پینه بسته و زخم‌خورده شده بودند. انگشتانش از بس با تارهای خشک و زِبر قالین سروکار داشتند، سرخ و ورم‌کرده می‌شدند. مریم گاهی آه می‌کشید و می‌گفت: «چنان درد می‌کشم که شب‌ها خوابم نمی‌برد… اما چاره‌ای نیست. اگر ما کار نکنیم، نان خانه از کجا بیاید؟» بعدتر، برای این‌که درآمد خانواده بیشتر شود، مریم به خیاطی نیز روی آورد. در دکان‌های کوچک خیاطی در شهر نو، ساعت‌ها پشت چرخ خیاطی می‌نشست و لباس‌های مردم را می‌دوخت. هر بار که پارچه‌ای را زیر سوزن چرخ هدایت می‌کرد، در دلش آه می‌کشید و می‌گفت: «کاش به‌جای این سوزن، هنوز فرمان دوچرخه زیر دستانم بود.» اما با همه‌ی تلخی‌ها و سختی‌ها، روح مریم هنوز از امید خالی نشده است. گاهی شب‌ها، وقتی همه‌ی اهل خانه به خواب رفته‌اند، او پرده‌ی اتاق را کنار می‌زند و به چراغ‌های پراکنده‌ی کابل نگاه می‌کند. در خیال، رکاب می‌زند؛ جاده‌ها را پشت سر می‌گذارد، جمعیتی را تصور می‌کند که برایش کف می‌زنند، و در پایان مسابقه، پرچم افغانستان را با غرور بر شانه‌اش می‌اندازند. این خیال‌ها تنها سرمایه‌ای است که دلش را گرم نگه می‌دارد. مریم می‌گوید: «اگر امید نباشد، آدم مثل چراغ بی‌روغن خاموش می‌شود. من شاید امروز قالین می‌بافم و خیاطی می‌کنم، اما باور دارم روزی دوباره رکاب خواهم زد… شاید همین‌جا در کابل، شاید در جایی دیگر… مهم این است که تسلیم نشوم.» زندگی در شهر نو آسان نیست. کرایه‌ی خانه سنگین است، نانِ روزانه به دشواری تهیه می‌شود و هر روز خبرهای تازه‌ای از فقر و محدودیت می‌رسد. با این‌همه، مریم سعی می‌کند لبخند بزند و زندگی کند. وقتی کودکان همسایه را می‌بیند، برای‌شان از روزهای دوچرخه‌سواری‌اش قصه می‌گوید. آن‌ها با چشمانی پر از شگفتی گوش می‌دهند و یکی ازشان می‌گوید: «خواهر مریم، کاش ما هم می‌توانستیم مثل تو دوچرخه‌سواری کنیم.» و او در دل، با اندوهی که پشت لبخندش پنهان کرده، می‌گوید: «کاش شما مجبور نباشید مثل من… فقط در خاطره‌ها رکاب بزنید.» هر بار که به قالین نیمه‌کاره نگاه می‌کند، زیر لب می‌گوید: «این تار و پود، مثل زندگی من است؛ هر گره‌اش درد دارد، اما اگر ادامه بدهم، روزی تصویری زیبا می‌سازد.» همین اندیشه، همان نوری‌ست که او را از غرق شدن در تاریکی نجات می‌دهد. مریم هنوز هم دوچرخه‌ی قدیمی‌اش را در گوشه‌ی اتاق نگه داشته؛ زنجیرش زنگ زده، رنگش پریده و تایرش سال‌هاست که هوا ندارد، اما دلش رضا نمی‌دهد آن را بفروشد یا دور بیندازد. با نگاهی که از عشق و دلتنگی پر است، می‌گوید: «این دوچرخه، مثل تکه‌ای از قلبم است. اگر از من بگیرندش، انگار گذشته و آینده‌ام را از من گرفته‌اند.» او هنوز امیدوار است؛ امید دارد روزی دوباره دروازه‌های ورزش به روی دختران باز شود. می‌گوید: «شاید دیگر آن‌قدر جوان نباشم، شاید توان رقابت نداشته باشم، اما اگر این فرصت دوباره بیاید، باز هم رکاب می‌زنم. حتی اگر هیچ مقامی نگیرم… فقط می‌خواهم آزادی را دوباره با تمام وجود حس کنم.» مریم، روایت هزاران دختر افغان است که رؤیاهای‌شان زیر غبار سنگین محدودیت‌ها مدفون شده، اما هنوز، شعله‌ای کوچک از امید را در دل نگه داشته‌اند؛ شعله‌ای که در میان تاریکی کابل، آرام اما سرسخت، می‌سوزد و نشان می‌دهد که آرزو، هیچ‌گاه نمی‌میرد. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 157 بازدید

یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد به مناسبت روز جهانی جوانان اعلام کرده است که برای ۲۰۰ دختر محروم از آموزش در ولایت هرات، برنامه آموزش خیاطی و قالین‌بافی فراهم کرده است. این سازمان امروز (سه‌شنبه، ۲۱ اسد) با نشر گزارشی گفته است که این دختران بین ۱۵ تا ۲۵ سال سن دارند. در اعلامیه آمده است که آموزش‌های حرفه‌ای در زمینه خیاطی و قالین‌بافی با همکاری کشور جاپان و به مدت شش ماه فراهم شده است. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد تاکید کرده است که پس از ممنوعیت آموزش از سوی حکومت سرپرست، بیش از یک میلیون دختر از رفتن به مکتب محروم شده‌اند. در ادامه آمده است که دوره‌های آموزش حرفه‌ای یونیسف، پسران، دختران و زنان جوانی را در سراسر افغانستان که با فقر شدید روبرو هستند یا در معرض خطر مکانیسم‌های مقابله‌ای مضر مانند ازدواج زودهنگام یا مهاجرت خطرناک بدون همراه هستند، هدف قرار می‌دهد. این دوره‌ها شرکت‌کنندگان را با مهارت‌های عملی مجهز می‌کند و آنها را قادر می‌سازد تا درآمد کسب کنند، از خانواده‌های خود حمایت کنند و به استقلال مالی دست یابند.» در گزارش آمده است: «برای دختران و زنان جوان، این دوره‌ها ارزشمند هستند و به آنها کمک می‌کنند تا بر موانع آموزشی و اقتصادی، به ویژه در بحبوحه محدودیت‌های مداوم برای آموزش متوسطه و عالی و فرصت‌های شغلی، غلبه کنند. انتخاب بر اساس نیاز اقتصادی است و اولویت با دختران و زنان خانواده‌هایی است که با بزرگترین چالش‌های مالی در جوامع خود روبرو هستند.» قابل ذکر است که هر ساله از تاریخ ۱۲ آگوست به‌عنوان روز جهانی جوانان تجلیل می‌شود. این روز در حالی در افغانستان فرا می‌رسد که میلیون‌ها جوان، از جمله دختران و پسران، با چالش‌هایی چون محرومیت از تحصیل، بیکاری و محدودیت در آزادی‌های فردی روبرو هستند.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 147 بازدید

رسانه‎‌های بریتانیایی اعلام کرده‌اند که موزیم ملی این کشور با برگزاری نمایشگاهی، مجموعه‌ای از فرش‌های افغانستان را در گالری جهان اسلام خود به نمایش گذاشته است. این آثار، روایتی از جنگ و ناآرامی‌های سیاسی افغانستان در نیم‌قرن گذشته ارائه می‌دهد. در گزارش رسانه‌ها آمده است که این نمایشگاه شامل ۹ قالین در اندازه‌های مختلف است که صحنه‌هایی از حمله شوروی در سال ۱۹۷۹ میلادی، جنگ مجاهدین، حملات پس از ۱۱ سپتامبر و بازگشت حکومت سرپرست در سال ۲۰۲۱ میلادی را به تصویر می‌کشند. براساس گزارش‌های موجود، فرش‌های جنگی که تصاویر اشیا و صحنه‌های نظامی را با بافت سنتی تلفیق می‌کنند، نخستین‌بار در دهه ۱۹۸۰ میلادی در افغانستان پدید آمدند. برخلاف فرش‌های سنتی که دارای نقش‌مایه‌های هندسی و گل‌دار هستند، این قالین‌ها از تصویرهایی متفاوت و رادیکال بهره می‌برند. همچنین باید گفت ه در میان تصاویر بافته‌شده، شهروندان افغانستان با کلاه‌های سنتی، شترهایی با تزئینات غنی، تانک‌ها، بالگردها و نوشته‌هایی به زبان فارسی دیده می‌شوند. برخی از این قالین‌ها که در دهه ۱۹۸۰ توسط هنرمندان افغانستانی بافته شده‌اند، به‌جای گل و بوته‌های رایج، از شمایل‌های اسطوره‌ای مانند «دیو سفید» استفاده کرده‌اند. در یکی از قالین‌ها، تصویری استعاری از دستی با انگشتانی شبیه لوله‌های مسلسل ضدهوایی دیده می‌شود. در قالینی دیگر، تانک‌های شوروی به‌صورت هندسی در حاشیه نقش بسته‌اند و بالگردها در آسمان پرواز می‌کنند. موزیم بریتانیا هدف از این نمایشگاه را «نشان دادن قدرت قالین به‌عنوان یک روایت تصویری زنده برای ثبت و تفسیر تاریخ معاصر» اعلام کرده است.

ادامه مطلب


7 ماه قبل - 204 بازدید

دفتر سازمان همکاری اسلامی اعلام کرده است که مسوول دفتر این سازمان در نشستی با عبدالمنان عمری، وزیر کار و امور اجتماعی گفته است که به زودی یک مرکز قالین‌بافی برای زنان در کابل راه‌اندازی می‌کنند. وزارت کار و امور اجتماعی حکومت سرپرست امروز (پنجشنبه، ۹ دلو) با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود گفته است که محمد سعید العیاش، مسوول دفتر نمایندگی سازمان همکاری اسلامی همچنان از راه اندازی مرکز قالین‌بافی برای زنان در زندان خبر داده است. قابل ذکر است که حکومت سرپرست در بیش از سه‌سال گذشته با وضع قوانین و فرمان‌های محدودکننده جلو کار و تحصیل زنان را گرفته است. حکومت سرپرست پس از تسلط دوباره بر افغانستان، دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب منع کردند و سپس درهای دانشگاه‌ها را نیز به‌روی دختران بستند. همچنان در تازه‌ترین اقدام، تحصیل دختران در انستیتوت‌های طبی را نیز منع کرده‌ است و به این ترتیب دختران را به‌صورت کامل از دسترسی به آموزش رسمی محروم کرده است. در کنار آن زنان و دختران از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان نیز منع شده‌اند.

ادامه مطلب


9 ماه قبل - 239 بازدید

یان اگلند، دبیر کل شورای پناهند‌گان ناروی در تازه‌ترین مورد گفته است که محرومیت دختران در افغانستان از آموزش، انکار غیرقابل تحمل حقوق بشر است. آقای اگلند این اظهارات امروز (یک‌شنبه، ۳۰ جدی) در حساب کاربری ایکس خود مطرح کرده و گفته است که از یک کارخانه قالین‌بافی در شهر هرات بازدید کرده است. وی در ادامه نوشته است که در این کارخانه دخترانی را ملاقات کرده است که از مکتب محروم شده و به قالین‌بافی روی آورده‌اند. دبیرکل شورای پناهندگان ناوری به نقل از یکی از این دختران نوشته است: «من فقط تا صنف پنجم درس خواندم، اما رویای من هنوز این است که پزشک بشوم.» دبیر کل شورای پناهند‌گان ناروی روز گذشته از سفرش به افغانستان خبر داده بود. وی خاطرنشان کرده است که در سفرش به ولایت هرات با شماری از زنانی دیدار کرده است که سرپرست خانواده‌های خود هستند. یان اگلند تاکید کرده است که بحران افغانستان از سوی جامعه‌ی جهانی نادیده گرفته شده است. در حالی او از محرومیت دختران در افغانستان از آموزش انتقاد می‌کند که حکومت سرپرست پس از تسلط دوباره بر افغانستان، دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب منع کردند و سپس درهای دانشگاه‌ها را نیز به‌روی دختران بستند. همچنان در تازه‌ترین اقدام، تحصیل دختران در انستیتوت‌های طبی را نیز منع کرده‌ است و به این ترتیب دختران را به‌صورت کامل از دسترسی به آموزش رسمی محروم کرده است. در کنار آن زنان و دختران از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان نیز منع شده‌اند.

ادامه مطلب


9 ماه قبل - 383 بازدید

کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در افغانستان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که برای ۱۰۰ زن در ولایت بلخ، مرکز بافت و پروسس قالین را ایجاد کرده است. این سازمان با نشر نوار تصویری از این کارگاه در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که مرکز قالین‌بافی به زنان کمک می‌کند تا از طریق مهارت بافندگی امرار معاش کرده و زندگی بهتری داشته باشند. در ادامه آمده است: «این مرکز یک فضای مهم را برای زنان فراهم می‌کند تا گردهم آیند، کار کنند و از این طریق خانواده‌های خود را حمایت کنند.» نسیمه، یکی از قالین‌بافان زن در نوار ویدیویی که منتشر شده، می‌گوید: «پیش از ایجاد این مرکز در خانه با امکانات بسیار اندک به قالین‌بافی می‎‌پرداخت.» این قالین‌باف زن تاکید کرد که ایجاد این مرکز سبب شد هم به لحاظ روحی وضعیت بهتری داشته باشم و هم به لحاظ اقتصادی درآمد بهتری به دست آورم.» همچنین کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در افغانستان در بخشی از گزارشش نوشته است که این مرکز با داشتن بخش ویژه‌ی پروسس قالین به زنان افغانستانی کمک می‌کند تا تولیدات خود را به قیمت بهتری به بازار عرضه کنند. این سازمان اضافه کرده است که ایجاد این مرکز به رشد اقتصاد محلی زنان افغانستانی کمک کرده است. کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در افغانستان، پیش از این نیز از برگزاری دوره‌های آموزشی دو ساله قابلگی برای زنان در دایکندی و بامیان خبر داده بود. این در حالی است که حکومت سرپرست، پس از بازگشت دوباره‌ی شان به قدرت، زنان افغانستانی را از کار، آموزش و گشت‌و‌گذار آزاد در اجتماع محروم کرده‌اند. زنان، در پی اعمال محدودیت‌های حکومت فعلی با شرایط دشواری دست و پنجه نرم می‌کنند. همچنین حکومت فعلی در بیشتر از سه سال حاکمیت شان دختران بالاتر از صنف ششم را از آموزش منع کرده‌اند، دروازه‌های دانشگاه‌ها را به روی زنان و دختران بسته است، زنان را از کار در بیشتر اداره‌های دولتی و تمامی موسسات خارجی و رفتن به پارک‌های تفریحی منع کرده است، زنان اجازه سفر بدون محرم را ندارند و در آخرین مورد زنان و دختران را از آموزش در انستیتوت‌های طبی نیز محروم ساخته است.

ادامه مطلب