دو خبرنگار زن اهل افغانستان برنده چهارمین دور جایزه «لادلی برای حساسیت جنسیتی» در سال ۲۰۲۴ میلادی شناخته شدهاند. وصلت ضحیخان، گزارشگر پیشین روزنامه ۸صبح و زرغونه صالحی، گزارشگر خبرگزاری پژواک به شمول ۱۲ خبرنگار دیگر این جایزه را برنده شدهاند. نهاد لادلی اعلام کرده است که در این فهرست در کنار دو خبرنگار زن افغانستانی، نام ۱۲ خبرنگار دیگر از کشورهای پاکستان، سریلانکا، نیپال، بوتان، بنگلهدیش و مالدیو نیز وجود دارد. این جوایز از سوی سازمان «Population First» که یک سازمان اجتماعی مستقر در بمبیی هند است و بیش از دو دهه برای ترویج حساسیت جنسیتی در رسانهها کار کرده، ایجاد شده است. گفتنی است که مراسم اهدای این جوایز به تاریخ ۹ اکتوبر سال روان میلادی در بمبیی هند برگزار شده بود. در حالی این دو خبرنگار زن اهل افغانستان برنده جایزه لادلی میشوند که زنان خبرنگار در افغانستان با محدودیت شدید مواجه هستند و بیش از ۹۰ صد خبرنگاران زن نیز از کارشان بیکار شدند. همچنین حکومت حکومت فعلی پس از روی کار آمدن در آگوست ۲۰۲۱، ابتدا مکاتب دختران بالاتر از صنف ششم را بست و سپس در اواخر سال ۲۰۲۲ دختران را از رفتن به دانشگاه منع کرد. سازمان ملل متحد و بسیاری از سازمانهای بینالمللی بارها از حکومت فعلی خواستهاند که این ممنوعیت را بردارند و به همه دختران اجازه آموزش دهند، اما حکومت فعلی موضع خود را در این باره تغییر نداده است. این محدودیتهای در داخل و خارج از کشور با محکومیت گستردهای روبرو شده، اما حکومت حکومت فعلی همواره ادعا کرده است که حقوق زنان در چارچوب شریعت اسلامی در افغانستان تامین است، ادعایی که مورد قبول زنان افغانستان و جامعه جهانی نیست.
برچسب: زنان
ریاست صحت عامهی ولایت بدخشان با وضع محدودیت بر مراجعهی بیماران مرد و زن، میگوید که بیماران زن و مرد جهت تداوی و معاینه در ساعتهای مشخص شده مراجعه کنند. این اداره با نشر اعلامیهای گفته است که این تصمیم بهمنظور ارائهی خدمات پزشکی بهتر و کاهش ازدحام اتخاذ شده است. بر اساس جدول زمانی جدید ریاست صحت عامه آمده است که زنان بیمار از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۰:۳۰ صبح و مردان بیمار از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲:۰۰ ظهر میتوانند به شفاخانه مراجعه کنند. همچنین در نوبت بعدازظهر نیز، زنان از ساعت ۱:۳۰ تا ۲:۳۰ و مردان از ساعت ۲:۳۰ تا ۳:۳۰ اجازهی دریافت خدمات صحی در این شفاخانه را دارند. باید گفت که این تصمیم با واکنشهای منفی باشندگان ولایت بدخشان مواجه شده است. یکی از باشندگان ولایت بدخشان در حساب کاربری فیسبوک خود نوشته است: «جدا کردن زنان و مردان در این شرایط و در شرایطی که کارمند فرحهای صحی وجود ندارد، یک تصمیم اشتباه و عجولانه است.» او تاکید کرد: «این وضعیت فقط شرایط را برای بیماران بهویژه زنان و کودکان که از ولسوالیها مراجعه کردند، بدتر میکند.» وی افزود: «مریضان عاجل باید منتظر بماند که نوبتشان برسد و این تصمیم به سلامتی آنان آسیب جدی میرساند.» با این حال، ادارهی صحت عامهی ولایت بدخشان در مورد بیماران عاجل چیزی نگفته است و آنها را نادیده گرفته است.
دادگاه عالی اعلام کرده است که دو زن و یک مرد را در ولسوالی فرخار تخار به اتهام «زنا» در ملاءعام شلاق زده شدند. این دادگاه امروز (چهارشنبه، ۱۸ میزان) با نشر اعلامیهای گفته است که این افراد براساس حکم محکمهی ابتدائیهی ولسوالی فرخار شلاق زده شدهاند. در اعلامیه آمده است که هرکدام از این افراد ۳۹ ضربه شلاق زده شدهاند. دادگاه عالی تاکید کرده است که حکم شلاق بر این افراد پس از تایید قاضیالقضات حکومت سرپرست اجرا شده است. باید گفت که حکومت سرپرست از زمان تسلط دوباره بر افغانستان بارها افراد متهم را در ملاءعام شلاق زدهاند و پنج نفر را نیز در حضور صدها تماشاگر اعدام کردهاند. نهادهای حقوق بشری بینالمللی اعدام و مجازات بدنی افراد متهم را خلاف قوانین بینالمللی و کرامت انسانی میدانند و خواستار توقف آن هستند.
با گذشت یک سال از وقوع زمینلرزههای پیاپی و مرگبار در ولایت هرات در غرب افغانستان، شماری از خانوادهها و افرادیکه در این زمینلرزههای بزرگ اعضای خانوادهی و اموال خود را از دست دادهاند و خانههایشان تخریب شده است، از عدم حمایت نهادهای بینالمللی و حکومت سرپرست افغانستان انتقاد میکنند. آسیبدیدگان این زمینلرزه میگویند که آنان هنوز به امکانات اولیهی زندگی دسترسی ندارند و از این شرایط به شدت رنج میبرند. آنان نداشتن سرپناه معیاری، نبود مراکز صحی معیاری، نبود مراکز آموزشی و عدم دسترسی به آب آشامیدنی را از عمدهترین مشکلات شان عنوان کرده و خواستار کمک از نهادهای بینالمللی، تاجران ملی و حکومت شدند. زلمی فاروقی، یکتن از باشندگان روستای نایب رفیع در ولسوالی زندهجان هرات است. او ۳۵ سال سن دارد و چهار فرزند دختر و پسر داشت که دو دخترش را در زلزله از دست داده است. دخترهایش ۱۰ تا ۱۵ ساله بودند. روستای زلمی در آن زندگی میکرد، براثر زمینلرزههای پیاپی تقریبا با خاک یکسان شد. زلمی فاروقی با صدای سنگین و گلوی بغضآلود به رسانه گوهرشاد گفت که هنوز در شوک است و نتوانسته است سنگینی رنجی که زمینلرزه بر آنان تحمیل کرده را فراموش کند. او میگوید: «تقریبا هر شب خواب دخترهایش را دیده و این موضوع برایش به یک کابوس دردناک تبدیل شده است.» وی گفت که در این زمینلرزه خانه و تمام اموالش را از دست داده است. زلمی با انتقاد از نهادها و حکومت گفت که پس از وقوع زمینلرزه، وعدههای زیادی به آنان داده شد، اما کمتر به این وعدهها عمل شد و به همین دلیل آنان با گذشت یک سال هنوز با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکنند. همچنین او از ساختهای که خانههایکه برایش آماده شده است به شدت انتقاد کرده و تاکید کرد: «خانههایی که به ما ساختند فقط سرپناه است. نه اطراف خانه احاطه شده، نه آب دارد و نه هم برق. حتی یک سرویش بهداشتی ندارند. زمستان در راه است. ما هم توان مالی نداریم که اطراف خانههای خود را دیوار بلند کنیم. همچنان قیمت مواد ساختمانی نیز به شدت افزایش یافته است.» دید تبلیغاتی دولت و نهادها به آسیبدیدگان شاه محمود یکی دیگر از آسیبدیدگان زلزله بزرگ هرات نیز مشکلاتش به رسانه گوهرشاد گفت: «نیمساعت را با پای پیاده طی میکنیم تا با فرغون آب را با شدت بادی که در این منطقه وجود دارد به خانهها انتقال دهیم. بسیار با مشکلات روبرو هستیم. اما دولت و نهادهای بینالمللی اصلا به مشکلات ما توجه ندارند. نهادها و دولت تنها دنبال تبلیغات و کارهای بیاساس هستند و به نیازهای اصلی مردم توجه نکردهاند.» شاه محمود گفت که آنان هنوز با مشکلات متعددی مواجه هستند. او گفت که خانههایی که برای آنان از طرف دولت و چند تاجر ساخته شده، اطرافش با دیوار احاطه نشده و این موضوع مشکلات زیادی را برای خانوادههای آنان در روز و مخصوصا شب ایجاد کرده است. وی گفت که چندین ماه است که مردم روستایشان از سوی حکومت سرپرست و نهادهای امدادرسان هیچ کمکی دریافت نکردهاند و مردم این روستا با مشکلات شدید غذایی و صحی روبرو هستند. شاه محمود گفت که نهادهای امدادرسان به آسیبدیدگان زمینلرزه در هرات «پشت کردهاند» و هیچ توجه به نیازهای اساسی آنان ندارند. این در حالی است که در ۱۵ میزان سال گذشتهی خورشیدی ولسوالی زندهجان هرات شاهد زمینلرزهای به شدت ۶.۳ درجهی ریشتر بود. در روزهای بعد، زمینلرزههای مشابه بار دیگر زندهجان و سایر ولسوالیهای هرات را لرزاند و خسارات و تلفات گستردهای برجای گذاشت. براساس معلومات نهادهای بینالمللی، در این زمینلرزهها حدود هزار و ۵۰۰ نفر جان باختند، بیش از دو هزار و ۶۰۰ نفر زخمی شدند و چند هزار خانه نیز ویران شد. وقوع این زمینلرزهها باعث شده که هزاران نفر خانه و سرپناه خود را از دست بدهند و آواره شوند. پس از این زمینلرزه سازمان ملل، نهادهای امدادرسان و حکومت فعلی بارها از کمک به آسیبدیدگان و ساخت سرپناه برای آنان خبر دادهاند، اما ظاهرا این کمکها نتوانسته است نیازهای گستردهی آنان را برطرف کند. ۹۶ هزار کودک آسیبپذیز از زلزله یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در تازهترین مورد با نشر گزارشی گفته است که با گذشت یک سال از زمینلرزه در هرات، بازهم ۹۶ هزار کودک زلزلهزده این ولایت با خطر مواجه بوده و خواهان پشتیبانی بیشتر هستند. در این گزارش آمده که بیشتر قربانیان این رویداد کودکان و زنان بودند و خواستار پشتیبانی بیشتر از کودکان شده است. یونیسف تاکید کرد که وضعیت آسیبدیدگان زمینلرزه در غرب کشور ناگوار است. در ادامه آمده است که در یک سال پس از آن، یونیسف بازسازی سیستمهای تامین آب آسیبدیده، بازسازی کلاسهای درس و تضمین خدمات بهداشتی و تغذیه بدون وقفه برای کودکان و زنان را در اولویت قرار داده است. در گزارش آمده است که بیش از یک میلیون نفر از طریق تیمهای پزشکی، امکانات و تجهیزات مورد حمایت یونیسف، از جمله ۴۰۰ هزار کودک زیر پنج سال، به مراقبتهای بهداشتی دسترسی پیدا کردهاند. یونیسف دسترسی ۲۱ هزار و ۶۰۰ نفر را به آب آشامیدنی سالم بازگرداند و برای ۲۵ هزار نفر سرویس بهداشتی نصب کرد. در گزارش آمده است: «کودکان نمیتوانند بدون خدمات ضروری قابل اعتماد، به ویژه سیستمهای آب مقاوم در برابر آب و هوا،رشد کنند. در مناطقی مانند هرات که به شدت تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفته و هنوز پس از زلزلهها در حال بازسازی هستند، باید اطمینان حاصل کنیم که جوامع به آب آشامیدنی سالم دسترسی دارند.»
یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد میگوید که با گذشت یک سال از زمینلرزه در هرات، بازهم ۹۶ هزار کودک زلزلهزده این ولایت با خطر مواجه بوده و خواهان پشتیبانی بیشتر هستند. سال گذشته در ۱۵ میزان زمینلرزهای به قدرت ۶.۳ درجهی ریشتر ولسوالی زندهجان و شماری دیگر از ولسوالیهای هرات را تکان داد. این مناطق برای چند روز شاهد پسلرزه بود. براساس گزارش سازمان ملل متحد، در این زمینلرزهها حدود هزار و ۵۰۰ نفر جان باختند و بیش از دو هزار و ۶۰۰ نفر دیگر زخمی شدند. در این گزارش آمده که بیشتر قربانیان این رویداد کودکان و زنان بودند و خواستار پشتیبانی بیشتر از کودکان شده است. یونیسف تاکید کرد که وضعیت آسیبدیدگان زمینلرزه در غرب کشور ناگوار است. در ادامه آمده است که در یک سال پس از آن، یونیسف بازسازی سیستمهای تامین آب آسیبدیده، بازسازی کلاسهای درس و تضمین خدمات بهداشتی و تغذیه بدون وقفه برای کودکان و زنان را در اولویت قرار داده است. در گزارش آمده است که بیش از یک میلیون نفر از طریق تیمهای پزشکی، امکانات و تجهیزات مورد حمایت یونیسف، از جمله ۴۰۰ هزار کودک زیر پنج سال، به مراقبتهای بهداشتی دسترسی پیدا کردهاند. یونیسف دسترسی ۲۱ هزار و ۶۰۰ نفر را به آب آشامیدنی سالم بازگرداند و برای ۲۵ هزار نفر سرویس بهداشتی نصب کرد. در گزارش آمده است: «کودکان نمیتوانند بدون خدمات ضروری قابل اعتماد، به ویژه سیستمهای آب مقاوم در برابر آب و هوا،رشد کنند. در مناطقی مانند هرات که به شدت تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفته و هنوز پس از زلزلهها در حال بازسازی هستند، باید اطمینان حاصل کنیم که جوامع به آب آشامیدنی سالم دسترسی دارند.»
منابع محلی از ولایت دایکندی میگویند که یک زن جوان در شهر نیلی، مرکز این ولایت از سوی شوهرش به ضرب چاقو به شکل فجیع به قتل رسیده است. دستکم دو منبع در صحبت با رسانه گوهرشاد گفتهاند که این رویداد چهار روز پیش (جمعه، ۱۳ میزان) رخ داده بود، اما براثر تهدیدات تا اکنون رسانهای نشده بود. منبع تاکید کرد که این زن حدود ۲۷ سال سن داشته است. به گفتهی منبع، این زن گلشن نام داشت. در ادامه آمده است که از گلشن دو کودک دختر و پسر بهجای ماندهاند. منبع تاکید کرد که نیروهای حکومت سرپرست شوهر و پدرشوهر این زن را در ارتباط به قتل او بازداشت کردهاند. منابع مردمی دلیل قتل گلشن را خشونتهای خانوادگی گفتهاند. مسوولان محلی در دایکندی تا اکنون در مورد این قتل اظهارنظر نکردهاند. موارد مشابه در گذشته نیز از زنان و دختران قربانی گرفته است. پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کمپیشینه یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
برنامه جهانی غذا اعلام کرده است که در سال جاری میلادی تا اکنون نزدیک به چهار میلیون نفر از این برنامه کمک نقدی دریافت کرده که نیمی از آنان زنان هستند. این برنامه با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که کمک نقدی به نیازمندان این قدرت را میدهد تا برای آنچه خانوادهیشان بیشتر نیاز دارند خرج کنند. برنامه جهانی غذا در پیامش به میزان کمکهای نقدی به هر نیازمند اشاره نکرده است. همچنین اوچا یا دفتر سازمان ملل متحد در امور هماهنگی کمکهای بشردوستانه چند وقت پیش اعلام کرده بود که بیش از ۲۳ میلیون نفر در افغانستان نیاز به کمک دارد. اوچا در سال جاری میلادی برای کمکرسانی به مردم افغانستان ۳.۰۶ میلیارد دالر بودجه درخواست کرده بود، اما بهگفتهی اوچا، بخش اندکی از این بودجه تأمین شده ست. در ادامه آمده است که برای رسیدگی به مناطق آسیبپذیر در افغانستان در فصل زمستان به ۶۰۳.۵ میلیون دالر بودجه بهصورت فوری نیاز است. این در حالی است که حکومت سرپرست پس از تسلط بر افغانستان، در کنار سایر محدودیتها علیه زنان، آنان را از حق کار نیز محروم کرده است. هفته گذشته برنامه جهانی غذا اعلام کرده بود که زنان و دختران در افغانستان زیر سلطه حکومت فعلی فرصت اندکی برای کسب درآمد دارند. براساس اطلاعات این نهاد بینالمللی، توزیع کمکها به هزاران زن افغان ادامه دارد.
منابع محلی از ولایت در قندهار میگویند که یک مرد ۵۵ ساله در ولسوالی ارغنداب، همسر زیرسناش را به ضرب گلولهی تفنگچه به شکل فجیع به قتل رسانده است. رسانههای محلی گزارش دادهاند که این دختر نوجوان یک سال قبل توسط پدرش در بدل پول به عقد یک مرد ۵۵ ساله درآمده بود و همسر سوم این مرد شده بود. در گزارشها آمده است که مقتول ۱۵ ساله بود و سامعه نام داشت. در ادامه آمده است که سامعه شام روز (شنبه، ۱۴ میزان) پس از آن به قتل رسید که بهدلیل خشونت خانوادگی از خانهی شوهرش به خانهی پدرش رفته بود. منبع تاکید کرد که در تیراندازی شوهر سامعه، برادر این دختر نیز زخمی شده است. مسوولان امنیتی در ولایت قندهار این قضیه را تأیید میکنند و میگویند که تحقیقات دربارهی آن جریان دارد. موارد مشابه در گذشته نیز از زنان و دختران قربانی گرفته است. پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کمپیشینه یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
سیاهسرفه نوعی عفونت شدید تنفسی است که توسط باکتری Bordetella pertussis ایجاد میشود. این بیماری که بسیار مسری است، بهویژه ریهها و راههای هوایی را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث سرفههای مکرر و شدید میشود که میتواند تا ۲ تا ۳ ماه یا بیشتر ادامه یابد. سیاهسرفه بهویژه نوزادان و کودکان خردسال را تحت تأثیر قرار میدهد و میتواند عوارض جدی به دنبال داشته باشد. این بیماری از طریق قطرات سرفه یا عطسه فرد مبتلا منتقل میشود و پیش از تولید واکسن، بهعنوان یک بیماری خطرناک دوران کودکی شناخته میشد. امروزه، سیاهسرفه در درجه اول کودکانی را تحت تأثیر قرار میدهد که دوره کامل واکسیناسیون را طی نکردهاند و نوجوانان و بزرگسالانی که ایمنی بدنشان کاهش یافته است. مرگهای ناشی از این بیماری نادر است، اما بیشتر در نوزادان رخ میدهد. بنابراین، واکسیناسیون بهویژه برای زنان باردار و افراد نزدیک به نوزادان بسیار مهم است تا از انتقال بیماری جلوگیری شود. علائم سیاهسرفه علائم سیاهسرفه بر اساس سن و وضعیت واکسیناسیون افراد متفاوت است. اولین علائم معمولاً شبیه به سرماخوردگی هستند: آبریزش بینی قرمزی و آبریزش چشمها گلودرد تب خفیف حدود یک هفته پس از شروع بیماری، سرفههای شدید آغاز میشوند. این سرفهها ممکن است چند دقیقه طول بکشند و در شبها بیشتر بروز کنند. همچنین، سرفهها معمولاً مخاط غلیظ ایجاد میکنند و ممکن است همراه با استفراغ باشند. بین حملات سرفه، فرد ممکن است نفسنفس بزند و صدای "وو" ایجاد کند. در برخی موارد، فشار سرفه باعث قرمزی صورت و خونریزی خفیف زیر پوست یا چشمها میشود. اگر مشکل تنفسی حاد شود، پوست نوزادان و کودکان خردسال ممکن است به رنگ آبی (سیانوز) درآید. در نوزادان بسیار کوچک، سرفه ممکن است چندان قابلتوجه نباشد، اما ممکن است دورههای کوتاهی از توقف تنفس مشاهده شود. حملات سرفه بهتدریج کمتر میشوند، اما بهبودی کامل ممکن است چندین ماه طول بکشد. افراد در معرض خطر سیاهسرفه میتواند افراد در هر سنی را تحت تأثیر قرار دهد، اما برخی گروهها بیشتر در معرض خطر هستند: نوزادان و کودکان خردسال: نوزادان زیر ۶ ماه به دلیل واکسیناسیون ناکامل، در معرض خطر بیشتری برای عوارض شدید هستند. کودکان بزرگتر و بزرگسالان: در این گروهها، بیماری کمتر خطرناک است، اما همچنان میتواند ناخوشایند و طولانی باشد. افرادی که پیشتر مبتلا شدهاند: ابتلا به سیاهسرفه به معنای مصونیت کامل نیست و احتمال ابتلای مجدد با شدت کمتر وجود دارد. افرادی که واکسیناسیون انجام دادهاند: محافظت واکسن با گذر زمان کاهش مییابد و احتمال ابتلا وجود دارد. عوامل خطر سیاهسرفه چندین عامل میتواند خطر ابتلا به سیاهسرفه شدید را افزایش دهد: سن: نوزادان زیر یک سال در معرض بیشترین خطر هستند. شرایط پزشکی زمینهای: افراد مبتلا به بیماریهایی که سیستم ایمنی بدنشان را ضعیف میکند یا افرادی که آسم دارند، در معرض خطر بیشتری قرار دارند. پیشگیری از سیاهسرفه بهترین راه برای جلوگیری از سیاهسرفه، دریافت واکسن است. واکسن سیاهسرفه اغلب همراه با واکسنهای دیفتری و کزاز به کودکان تزریق میشود. این واکسیناسیون معمولاً در دوران نوزادی آغاز میشود و پس از چند سال نیاز به تزریق مجدد دارد. همچنین توصیه میشود که بزرگسالانی که در تماس با نوزادان هستند، واکسیناسیون خود را تجدید کنند. تشخیص سیاهسرفه تشخیص این بیماری بهویژه در مراحل اولیه دشوار است، زیرا علائم آن با سایر بیماریهای تنفسی مانند سرماخوردگی و آنفولانزا شباهت دارد. پزشکان معمولاً با پرسش درباره علائم و گوش دادن به صدای سرفه، به تشخیص اولیه میرسند. برای تأیید تشخیص، آزمایشهای زیر انجام میشود: کشت بینی یا حلق: برای شناسایی باکتری عامل سیاهسرفه. آزمایش خون: جهت بررسی واکنش سیستم ایمنی بدن به عفونت. عکسبرداری از قفسه سینه: برای ارزیابی وضعیت ریهها. درمان سیاهسرفه درمان سیاهسرفه به عوامل مختلفی مانند سن بیمار و مدت زمان ابتلا بستگی دارد. آنتیبیوتیکها بهطور معمول برای درمان تجویز میشوند و باید توسط پزشک متخصص انتخاب شوند. در کودکان خردسال و نوزادان، ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان باشد تا از بروز مشکلات تنفسی جلوگیری شود. همچنین، استفاده از داروهای ضدسرفه معمولاً توصیه نمیشود، زیرا این داروها تأثیری در بهبود بیماری ندارند. نویسنده: داکتر معصومه پارسا
استرس بیش از حد یا استرسی که از نوع نا مناسب آن باشد، به سلامتی ما آسیب میرساند. ولی گاهی استرس نیروی مثبتی است که منجر به افزایش تمرکز و هشیاری در ما میشود و کمکمان میکند تا عملکرد بهتری داشته باشیم. البته همهی این موارد بستگی به این دارد که چه نوعی استرسی داریم، چقدر برای رویارویی با آن آماده هستیم و چه دیدگاهی درمورد آن داریم. بیشتر مردم استرس را خطرناک و آسیبزا میدانند ولی استرس صرفا واکنش طبیعی بدن به نسبت به رویدادهای است که آنها را تهدیدآمیز یا خطرناک میپنداریم. وقتی احساس خطر (فیزیکی، ذهنی، عاطفی) میکنید، طی فرآیندی سریع و خودکار که به آن پاسخ جنگ و گریز یا پاسخ استرس گفته میشود واکنشهای دفاعی بدن شما به اوج خود میرسند. در واقع پاسخ به استرس مجموعه واکنشهای هستند که بدن برای حفاظت از خود آنها را به کار میگیرد. پاسخ استرس به شما کمک میکند تا برای رویارویی با چالش ها آمادگی بیشتری پیدا کنید. برای نمونه استرس موجب میشود که در طول سخنرانی در محل کار هشیار بمانید، تمرکز شما را در مواقع ضروری افزایش میدهد یا موجب میشود که شب قبل از امتحان به جای بیرون رفتن با دوستانتان در خانه بمانید و درس بخوانید. ولی اگر استرس از حد مشخصی فراتر برود دیگر مفید نخواهد بود و به سلامتی، خلق و خو، بهره وری، عملکرد مفید، روابط و کیفیت زندگی شما آسیب میزند. استرس مثبت: بعضی از استرس ها مثبت هستند که به آنها یوسترس (eustress)، استرس مثبت یا استرس خوب گفته میشود. استرس مثبت موجب میشود که به شیوهای مناسبی از محدودۀ امن خود بیرون بیایید. استرس مثبت موجب میشود بیاموزید، رشد کنید و قویتر شوید. برای مثال سوار شدن بر یک قطار شهربازی هیجان انگیز است. این سواری زمان کوتاهی طول میکشد و پس از آن احساس نشاط و شادی دارید ( البته اگر به این نوع وسیله علاقه داشته باشید). ورزش نیز میتواند شکل دیگری از استرس مثبت باشد. در هنگام ورزش کردن کمی احساس خستگی میکنید ولی پس از انجام آن حس خوبی دارید و پس از گذشت یک ساعت یا بیشتر این حس به تدریج کم شده یا پایان مییابد. ویژگی های استرس مثبت: به ندرت رخ میدهد میتواند بخشی از یک تجربهی مثبت در زندگی باشد شما را به انجام کاری یا اقدام ترغیب میکند موجب رشد و تقویت شما میشود چرا استرس را به شیوه های متفاوتی تجربه میکنیم؟ از آنجا که استرس به شیوه های گوناگونی بر ذهن، جسم و روان ما تاثیر میگذارد، هر یک از ما به شکل متفاوتی استرس را تجربه میکنیم و منطقهی بازیابی (recovery Zone) منحصر به فردی داریم که میتواند فیزیکی یا روانشناختی باشد. منطقهی بازیابی ما به عوامل زیادی بستگی دارد. در واقع به همان اندازه که استرس اهمیت دارد چگونگی درک کردن و واکنش نشان دادن به آن نیز اهمیت دارد، بعضی از افراد با جریان امور همراه میشوند و با رویدادهای که از نظر دیگران به شدت استرس زا هستند، به خوبی کنار می آیند در حالی که بعضی دیگر حتی در مواجهه با کوچکترین چالش ها یا ناامیدی ها خرد میشوند. عوامل زیر میتوانند در چگونگی برخورد و رویارویی ما با استرس تاثیرگذار باشند: نگرش و چشم انداز: افرادی که مثبت اندیشی و خوش بینی بیشتری را با زندگی شان همراه کرده اند در برابر استرس مقاومت بیشتری دارند. آنهایی که استرس را به عنوان چالش در زندگی مدنظر قرار میدهند و میدانند که تغییر نیز بخشی از زندگی است منطقه ی بازیابی بسیار گسترده تری دارند. تجربیات زندگی: استرس ها گذشته ( بسته به اینکه در چه زمانی رخ داده اند و چقدر قوی بوده اند) موجب تقویت یا تضعیف ما میشوند. به طور کلی استرس های محدود و متعادلی که توانایی مهارشان را داریم موجب بهتر شدن و افزایش انعطاف پذیری ما میشوند ولی روبرو شدن با استرس هنگامی که آسیب پذیر هستیم ( دوران کودکی یا دورانی که تحت تاثیر و فشار استرسهای فراوان هستیم) حال ما را واقعا بدتر میکنند. ژنتیک: بعضی از ما به لحاظ ژنتیکی بیشتر از دیگران مستعد استرس هستیم. به ویژه اگر با عواملی روبرو شویم که به طور اپی ژنتیکی، ژنهای مربوط به بروز استرس را روشن و خاموش میکنند. میزان توانایی فرد در مدیریت اوضاع: وقتی حس میکنیم در دام استرس افتادهایم استرس بیشترین آسیب را به ما وارد میکند. اگر در جنگ و گریز موفق باشیم معمولا حال بهتری پیدا میکنیم ولی اگر حس کنیم که نمیتوانیم اوضاع را تغییر بدهیم به مرحله ی بعدی پاسخ استرس یعنی پاسخ انجماد (freeze response) وارد میشویم در حالت است که احساس درماندگی، ناامیدی و ناتوانی داریم. نوع شخصیت و طبیعت فرد: اگر به خودتان و تواناییهایتان برای تاثیرگذاشتن بر رویدادها و پایداری کردن در برابر چالش ها اعتماد داشته باشید رویارویی با رویدادهای استرسزا برای شما آسانتر خواهد بود. معمولا افرادی که در برابر استرس آسیب پذیرتر هستند حس میکنند که توانایی تاثیر گذاشتن بر رویدادهای اطراف خودشان را ندارند. گاهی آنها افراد به شدت عاطفی هستند و بنابراین در برابر نیازها و خواسته های دیگران تحت فشار قرار میگیرند. شبکه ی پشتیبانی: داشتن گروهها و افراد حمایتگر از جمله دوستان و خانواده و ... میتوانند به عنوان ضربهگیر قدرتمندی در برابر شرایط استرسزا عمل کنند. محیط: محیط های طبیعی (هوای آزاد، فضاهایی با پنجره های نورگیر و فراوان، روشنایی طبیعی و ...) درست مانند محیطهای بیخطر و امن ما را آرام میکنند. در مقابل محیطهای صنعتی پر تحرک و شلوغ با ماشینها، نور های مصنوعی، سروصدا، خطرات محیطی و ... باعث عصبانیت و برانگیختگی در ما میشود. سخن پایانی: ما تا اندازهی به استرس مثبت نیاز داریم تا به ما انگیزه دهد و عامل محرکی برای پیشرفت ما باشد. ولی این استرس مثبت نباید آنقدر زیاد باشد که ما را از پای درآورد. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»