برچسب: دختران

3 ماه قبل - 239 بازدید

یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد برای افغانستان اعلام کرده است که با همکاری کمک‌های بشردوستانه اتحادیه اروپا، برای ۹ هزار و ۵۰۰ کودک در افغانستان صنف‌های آموزشی با مدیریت محلی ایجاد کرده است. این سازمان با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این صنف‌ها در مناطقی ایجاد شده که مکاتب دولتی دور هستند یا گنجایش دانش‌آموز بیشتر را ندارند. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در مورد تعداد دخترانی‌که از این صنف‌های آموزشی مستفید می‌شوند، جزییات ارائه نکرده است. این سازمان در اعلامیه به نقل از فاطمه، دانش‌آموز که کلاس سوم می‌باشد، نوشته است: «من عاشق کلاس و همکلاسی‌هایم هستم. من اینجا خواندن و نوشتن یاد گرفتم. می‌خواهم معلمی درست مثل خودم باشم.» این در حالی است که حکومت سرپرست پس از بازگشت دوباره به قدرت در ماه آگوست ۲۰۲۱ میلادی، دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب منع کردند و دروازه‌های دانشگاه‌های دولتی و خصوصی را نیز به روی دختران بستند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. منع آموزش دختران در کنار دیگر اقدامات سرکوب‌کننده، محکومیت داخلی و جهانی را در پی داشته است، با این حال، حکومت سرپرست به درخواست‌ها برای لغو این محدودیت‌ها اعتنایی نکرده است.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 237 بازدید

نمایشگاه هنری تحت عنوان «نقش هری» با حضور آثار زنان در ۶۰ اثر به شمول نقاشی، میناتوری و خطاطی در شهر هرات به نمایش گذاشته شده است. عبدالقدیر اسلم زاده، برگزارکننده این نمایشگاه می‌گوید که به هدف حمایت از هنرمندان و فراهم‌سازی بازار فروش آثار هنری آنان این نمایشگاه را به مدت سه روز برگزار کرده است. آقای اسلم‌ زاده تاکید کرده است که در این نمایشگاه ۶۰ اثر به نمایش‌ گذاشته‌ شده است که حدود ۴۰ اثر متعلق به بانوان است و این نمایشگاه در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ویژه بازدید بانوان می‌باشد. در همین حال هنرمندان برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی را برای جلب توجه مردم به هنر نقاشی و ایجاد بازار فروش برای آثار هنری‌شان سودمند می‌دانند. از سوی هم مولوی حمید الله غیاثی، آمر فرهنگ و هنر اداره اطلاعات و فرهنگ ولایت هرات می‌گوید که این اداره متعهد به حمایت از هنرمندان می‌باشد و تلاش دارد با برگزاری نمایشگاه‌های گوناگون، زمینه فروش آثار هنری آنان را فراهم سازد. وی افزوده است که در همین راستا نمایشگاهی دایمی از آثار هنری در قلعه اختیارالدین این ولایت ایجاد شده است. تابلوهایی که در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است، بازتابی از ذوق، احساس و خلاقیت زنانی‌اند که با وجود چالش‌های فراوان، راه هنر را انتخاب کرده‌اند. بازدیدکنندگان نمایشگاه نیز با ابراز خرسندی از برگزاری چنین برنامه‌هایی تاکید کردند: «این تابلوها تنها نقاشی نیستند؛ بلکه روایت‌هایی از درد، امید و زیبایی‌اند که باید در هر خانه، اداره و محیط کاری جایگاهی داشته باشند.» آنان تاکید کردند: «این هنر صدای دختران افغانستان است و باید شنیده شود.» این در حالی است که پس از تسلط حکومت سرپرست، محدودیت‌های زیادی بر هنرمندان وضع شده و شماری از آنان به دلیل همین محدودیت‌ها به فعالیت‌های هنری خود پایان داده‌اند. در حالی آثار نقاشان و خوش‌نویسان به نمایش گذاشته‌اند که حکومت در بیش از سه سال گذشته، محدودیت‌های شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمی‌توانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 130 بازدید

سازمان بین‌المللی موسوم به «گنت» اعلام کرده است که بیش از ۹ میلیون کودک در افغانستان به ویژه در شرایط بحرانی کنونی، نیازمند حمایت‌های آموزشی اضطراری هستند. این نهاد با نشر گزارشی گفته است که این بحران آموزشی عمدتاً ناشی از محدودیت‌های سیاسی، اجتماعی و زیرساختی است که به طور گسترده‌ای بر تحصیل کودکان کشور تأثیر گذاشته است. در بخشی از گزارش آمده است که بیش از این ۹ میلیون کودک، هشتصد و ۸۸ هزار تن دارای معلولیت هستند که این امر نیاز به توجه ویژه برای تسهیل دسترسی به آموزش و خدمات ویژه برای آن‌ها را برجسته می‌کند. در ادامه آمده است که بحران آموزشی در افغانستان علاوه بر مشکلات ساختاری و فقدان منابع آموزشی، به دلیل چالش‌های سیاسی پیچیده‌تر شده است. سازمان بین‌المللی گنت تاکید کرده است که تقریباً ۳.۷ میلیون کودک در افغانستان از تحصیل بازمانده‌اند که از این تعداد، ۶۰ درصد آن‌ها دختران هستند. این سازمان افزوده است که از مارچ ۲۰۲۲ میلادی، بیش از ۲.۲ میلیون دختر در افغانستان‌ از ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر از صنف ششم محروم شده‌اند، این در حالی است که پیشتر بسیاری از این دختران در مکتب‌های دولتی و مکتب‌های تحت پوشش برنامه‌های آموزشی مبتنی بر جامعه به تحصیل می‌پرداختند. با توجه به محدودیت‌های اعمال شده توسط حکومت سرپرست، به‌ویژه ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم، بیش از ۲.۲ میلیون دختر به طور مستمر از آموزش محروم می‌شوند. این محرومیت علاوه بر محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی، با آسیب‌های طبیعی و مشکلات ساختاری در مدارس نیز همراه است. همچنین در این گزارش آمده است که موانع مختلفی برای آموزش در افغانستان وجود دارد که شامل مشکلات اقتصادی و فقر خانواده‌ها، بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی، و ضعف زیرساخت‌های آموزشی می‌شود. طبق گزارش‌ ۱۸ درصد از خانواده‌ها به دلیل خطرات طبیعی مانند سیل و طوفان‌ها، از ادامه تحصیل فرزندانشان جلوگیری کرده‌اند. همچنین، بسیاری از خانواده‌ها به دلیل مشکلات اقتصادی، اولویت را به تأمین نیازهای اولیه خود داده و آموزش را به عنوان اولویت دوم در نظر می‌گیرند. یا این حال این سازمان هشدار داده است که بحران آموزشی در افغانستان علاوه بر مشکلات تحصیلی، خطرات اجتماعی دیگری نیز به همراه دارد.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 178 بازدید

وزارت معارف حکومت سرپرست درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که در سه سال گذشته، ۲۶۹ مکتب و حدود ۲۳ هزار مرکز آموزش‌های اسلامی یا مدرسه در افغانستان ساخته شده است. تلویزیون ملی تحت کنترول حکومت فعلی به نقل از وزارت معارف گزارش داده است که این وزارت در این مدت، بیش از ۳۰۰ هزار متعلم در این مراکز جذب شده‌اند. در گزارش آمده است که در سه سال گذشته ۲۲ هزار و ۹۷۲ مرکز آموزش اسلامی ایجاد شده است و در این مراکز بیش از ۲۱۶ هزار «طالب‌العلم» مرد و حدود ۹۱ هزار زن مشغول تحصیل هستند. وزارت معارف تاکید کرده است که به دستور ملا هبت‌الله آخوندزاده، در سال مالی ۱۴۰۳ شمسی، ۴۲۰ خوابگاه در ولایات مختلف ایجاد شده و اکنون بیش از ۲۱ هزار تن در آن‌ها اقامت دارند. بربنیاد اطلاعات وزارت معارف، طی سه سال گذشته، یک میلیون و ۹۹۹ هزار و ۷۳۴ پسر و یک میلیون و ۴۸۹ هزار و ۴۴۹ دختر در این مراکز ثبت‌نام کرده‌اند. این در حالی است که حکومت سرپرست پس از تسلط دوباره بر افغانستان در سال ۲۰۲۱ میلادی، تحصیل دختران در مکاتب بالاتر از صنف ششم و دانشگاه‌ها را ممنوع کرده و هزاران دختر از آموزش محروم شده‌اند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 282 بازدید

پزشکان دانشگاه مریلند آمریکا درتازه‌ترین مورد اعلام کردند که در یک عملیات پیچیده تومور نادر سرطان ستون فقرات را از طریق حدقه چشم یک دختر بیمار خارج کرده‌اند. برای نخستین بار جراحان، تومور نخاعی را با به کارگیری از رویکرد «ترانس‌اوربیتال» برداشته‌اند. محمد لبیب، جراح مغز و اعصاب در مرکز پزشکی دانشگاه مریلند به رسانه‌ها گفته است که تومور به دور ستون فقرات و نخاع بیمار پیچیده شده و به مهره‌های گردن و بخش زیرین قاعده جمجمه او حمله کرده بود. پزشکان دانشگاه مریلند آمریکا این عمل جراحی را بسیار پیچیده و خطرناک توصیف کرده و توضیح داده‌اند که خطرات اصلی شامل آسیب به ساقه مغز، نخاع یا رگ‌های خونی اصلی بود؛ زیرا در این جراحی از مته‌ها و ابزارهای بسیار ظریفی استفاده شد. آنان تصریح کردند که هر یک از این آسیب‌ها می‌توانست به فلج شدن یا حتی مرگ بیمار منجر شود. مرکز پزشکی دانشگاه مریلند اعلام کرد که کارلا فلورس، در سن ۱۹ سالگی، به کوردوما مبتلا شد؛ نوعی تومور استخوانی رشدکننده در ستون فقرات. کوردوما بیماری نادری است که سالانه تنها حدود ۳۰۰ مورد از آن در ایالات متحده شناسایی می‌شود. در ادامه آمده است که جراحان با ایجاد یک «راهروی جراحی بزرگ» از طریق حدقه چشم، توانستند به نخاع بیمار دسترسی پیدا کنند. لبیب، پزشک معالج کارلا فلورس، گفت: «این یک حمله مستقیم بود. با عبور از پایین حدقه چشم، توانستیم توموری را خارج کنیم. در غیر این صورت، درمان آن بسیار دشوار و پرخطر بود.» وی افزود که بدون انجام این جراحی، کوردوما می‌توانست به رشد خود ادامه داده و فشار شدیدی به نخاع وارد کند؛ فشاری که می‌توانست منجر به فلج دست‌ها و پاها شود و در نهایت جان بیمار را بگیرد. در جریان این عمل، جراح با همکاری یک جراح پلاستیک و ترمیم صورت، ملتحمه-غشای شفاف محافظ چشم را با دقت از داخل پلک پایینی و بدون آسیب به چشم، برش داد. طبق خبرنامه مرکز پزشکی، برای ایجاد مسیر دسترسی به ستون فقرات، جراح پلاستیک قسمت پایینی حدقه چشم و استخوان گونه کارلا فلورس را برداشت. همچنین کالپش واخاریا، جراح پلاستیک، گفت: «هدف ما طراحی برنامه‌ای برای جراحی بود که پس از آن، هیچ نشانه‌ای از زخم خارجی باقی نماند و تشخیص اینکه بیمار تحت عمل جراحی قرار گرفته، غیرممکن باشد». در ادامه، پس از برداشتن تومور، جراح پلاستیک با استفاده از یک صفحه تیتانیومی پایین حدقه چشم را بازسازی کرد و استخوان گونه را با استفاده از استخوان لگن ترمیم کرد. محمد لبیب و کالپش واخاریا، جراحان دخیل در این عمل، اعلام کردند، این جراحی‌که پیش‌تر هرگز انجام نشده بود، یک موفقیت شگفت‌انگیز محسوب می‌شود. پزشکان وضعیت کارلا فلورس را پس از عمل، کاملاً خوب توصیف کرده و گفته‌اند که او اکنون می‌تواند به زندگی روزمره‌اش بازگردد.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 202 بازدید

منابع محلی از ولایت بادغیس می‌گویند که یک مرد در ولسوالی آب کمری این ولایت، دختر شش ماهه‌اش را با چاقو سر بریده است. دست‌کم دو منبع به رسانه گوهرشاد گفته‌اند که این رویداد فجیع روز (پنج‌شنبه، ۱۸ ثور) در روستای پهلوانان از مربوطات ولسوالی آب کمری ولایت بادغیس رخ داده است. منبع تاکید کرد که این مرد پیش از این رویداد، با یک فرد در بیرون از منزل درگیر شده و پس از بازگشت به خانه، ابتدا همسرش را لت‌وکوب کرده و سپس دختر شش ماهه‌اش را سر بریده است. منبع افزوده است که این مرد پس از این رویداد توسط نیروهای امنیتی در بادغیس بازداشت شده است. منبع تصریح کرد که تا هنوز دلیل و انگیزه اصلی این رویداد فجیع مشخص نیست. مسوولان محلی حکومت سرپرست در ولایت بادغیس تا اکنون در این مورد چیزی نگفته‌اند. پیش از این نیز در رویدادهای مشابه، چندین تن به‌شمول زنان و کودکان در شماری از ولایت‌ها توسط اعضای خانواده‌شان سر بریده شده‌اند. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و به‌ویژه در ولایات غربی افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 173 بازدید

منابع محلی از ولایت دایکندی می‌گویند که دانش‌آموزان یک مکتب دخترانه در ولسوالی کیتی این ولایت به شکل مرموز مسموم شدند. دست‌کم دو منبع تایید کردند که دانش‌آموزان مکتب «نسوان کیتی» در مرکز این ولسوالی صبح امروز (چهارشنبه، ۱۷ ثور) پس از ورود به صنف‌های درسی، دچار مسمومیت شدید شدند و کلینیک‌های صحی منتقل شدند. منبع تاکید کرده‌اند که دانش‌آموزان این مکتب علایم مانند احساس خارش در بدن، حالت تهوع و استفراغ دارند. منبع افزوده است که چند تن از دانش‌آموزان نیز بی‌هوش شده‌اند. به گفته‌ی منبع، شماری از دانش‌آموزان بعد از درمان سرپایی مرخص شدند، اما وضعیت برخی از دانش‌آموزان را وخیم می‌باشند. منبع می‌گوید که شمار این دانش‌آموزان حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر می‌باشد. منبع در ادامه تصریح کرده که دانش‌آموزان مسموم شده از سوی خانواده‌‌ها و باشندگان محل به کلینیک محلی ولسوالی کیتی منتقل شدند. تا اکنون دلیل و علت مسمومیت دانش‌آموزان این مکتب دخترانه روشن نیست. مسوولان محلی حکومت سرپرست در ولایت دایکندی نیز تا اکنون در این مورد اظهار نظر نکرده است. قابل ذکر است که «لیسه نسوان کیتی» در مرکز ولسوالی کیتی از بزرگ‌ترین لیسه‌های دخترانه‌ای این ولسوالی است و بیش از ۵۰۰ دانش‌آموز دارد. سال گذشته دانش‌آموزان و آموزگاران لیسه نسوان تمران ولسوالی کیتی دایکندی نیز مسموم شده بودند. از زمان تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، مواردی از مسمومیت دانش‌آموزان دختر و آموزگاران زن در ولایت‌های مختلف کشور گزارش شده است. این در حالی است که سال گذشته خورشیدی حدود ۸۰ دانش‌آموز دختر و آموزگار زن در دو مکتب دولتی در ولسوالی سانچارک ولایت سرپل مسموم شده بودند که واکنش‌های گسترده‌ در پی داشت.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 181 بازدید

حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین افغانستان بار دیگر از حکومت سرپرست خواسته است که دروازه‌های مکاتب و دانشگاه‌ها را به‌روی دختران بازگشایی کنند تا بار دیگر شاهد مرگ‌ومیر مادران و کودکان نوزاد وطن در اثر مشکلات موجود نباشد. آقای کرزی این اظهارات را شام روز (یکشنبه، ۱۴ ثور) با بازنشر گزارش اخیر یونیسف درباره‌ی افزایش میزان مرگ‌ومیر کودکان و نوزادان در قندهار مطرح و به شدت ابراز نگرانی کرده است. رییس‌جمهور پیشین کشور در ادامه تاکید کرد که علاج اساسی مشکلات در توسعه و تقویت نظام آموزشی، فراهم بودن فرصت تعلیمی برای همگی و «تمهیدات لازم برای جلوگیری از فرار قوای بشری و کادرهای علمی و مسلکی به خارج از کشور» می‌باشند. همچنین حامد کرزی در ادامه از ادارات و سازمان‌های بین‌المللی امدادرسان خواسته است که برای نجات جان مادران و کودکان اقدام کنند و در تجهیز نیازمندی‌های مراکز صحی در سراسر کشور توجه نمایند. این در حالی است که صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد، روز چهارشنبه هفته‌ی گذشته اعلام کرده است که نرخ مرگ‌ومیر نوزادان در قندهار بالاتر از میانگین ملی است. پیش از این تام فلیچر، معاون دبیرکل سازمان ملل متحد در امور افغانستان، پس از بازدید از شفاخانه‌ی حوزوی قندهار، وضعیت این شفاخانه را «تکان‌دهنده» توصیف کرده بود. او در حساب کاربری ایکس خود نوشته بود که کاهش بودجه به این معنی است که نوزادان بیشتری ممکن است جان خود را از دست بدهند. معاون دبیرکل سازمان ملل متحد در امور افغانستان، کاهش بودجه برای خدمات‌رسانی به نیازمندان را «حکم اعدام» میلیون‌ها نفر به‌ویژه کودکان دانسته است.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 205 بازدید

در ادامه‌ی بی‌سرنوشتی مهاجران اهل افغانستان در پاکستان، رسانه‌ها گزارش داده‌اند که یک دختر پناه‌جوی افغانستانی در این کشور خودکشی کرده است. در گزارش رسانه‌ها آمده است که این دختر جوان شب گذشته (شنبه، ۱۳ ثور) در منطقه «گلبرگ» از مربوطات شهر راولپندی به زند‌گی‌اش پایان داده است. در ادامه آمده است که این دختر جوان از مشکلات روحی و روانی رنج می‌برد و خود را از پنجره یک بلندمنزل پرتاب کرده است. رسانه‌ها در مورد هویت و سن این دختران جوان جزییات بیشتر ارائه نکرده‌اند. این در حالی است که سال گذشته نیز یک دختر به دلیل بی‌سرنوشتی پرونده مهاجرتی‌اش، در اسلام‌آباد خودکشی کرده بود. بی‌توجهی کشورهای مهاجرپذیر و بی‌سرنوشتی پناه‌جویان سبب مشکلات اقتصادی و روحی شده است. قابل ذکر است که موج تازه‌ای بازگشت مهاجران از اوایل اپریل ۲۰۲۵ از پاکستان آغاز شد. بر اساس آمار، حدود ۱۵۰ هزار مهاجر در این ماه از پاکستان وارد افغانستان شده‌اند. پاکستان از اول اپریل اخراج اجباری مهاجران افغانستانی که دارای کارت شهروندی افغانستان (پی‌اوآر) و (آی‌سی‌سی) استند را آغاز کرد. با آغاز این روند نگرانی‌ها از افغانستانی‌ها در معرض خطر نیز افزایش یافته است. به ویژه زنان و دختران که در افغانستان از حقوق ابتدایی خود محروم اند و شماری از آنان پس از حاکمیت حکومت فعلی به دلیل محدودیت‌های موجود بر زنان و دختران به این کشور پناهنده‌ شده‌ بودند. پیش این نیز، شماری از نهادهای حقوق بشری از اخراج اجباری مهاجران افغانستانی از پاکستان و سرنوشت نامعلوم آنان در حاکمیت حکومت سرپرست ابراز نگرانی کرده و از دولت پاکستان خواسته بودند که این روند را متوقف کنند.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 167 بازدید

نامم زلیخاست. زنم. مادر یک دختر ده ساله‌ام و گدای کابل. اگر بخواهم زندگی‌ام را خلاصه کنم، باید بگویم من در لحظه‌ای به دنیا آمدم که مادرم مُرد. پدرم می‌گفت روزی که مرا به دنیا آورد، خونش بند نیامد و خودش بند آمد. هیچ‌وقت نفهمیدم باید از این دنیا خجالت بکشم یا از اینکه زنده ماندم. از همان کودکی یاد گرفتم که صدا نداشته باشم. دخترها باید آرام باشند، سنگین راه بروند، نگاه به زمین بدوزند، حرف نزنند، و شب‌ها چراغ‌ها را خاموش کنند تا نگاه هیچ‌کسی روی آن‌ها نماند. خانه‌مان در منطقه‌ی فقیر کابل بود، جایی که همیشه بوی نان خشک و نفت کهنه در هوا می‌پیچید. مادربزرگم می‌گفت «دختر خوب، دختری‌ست که دیده نشود.» وقتی سیزده ساله شدم، بدنم شروع به تغییر کرد، و نگاه مردان کوچه هم. آن موقع بود که پدرم تصمیم گرفت هرچه زودتر شوهرم بدهد. گفت "ناموس خانه را باید زودتر به خانه‌ی بخت فرستاد." اما بخت نبود. بدبخت بود. شوهرم، قاسم، مردی چهل و چند ساله بود با دستانی مثل چنگال. همیشه بوی دود می‌داد و لب‌هایش ترک‌خورده بود. وقتی به خانه‌اش رفتم، اولین شب به‌جای مهربانی، سیلی خوردم. گفت "زن باید ادب داشته باشه." من فقط گریه کردم. نمی‌دانستم دلیل آن سیلی چه بود. سال‌ها گذشت. سیلی، لگد، تحقیر، سکوت، و چند بارداری. دو بچه‌ام سقط شدند. یکی مرد. فاطمه ماند. تنها چیزی که از زندگی‌ام مانده، اوست. دخترکم، نازنینم، یگانه دلیل نفس کشیدنم. قاسم، پس از سال‌ها بدرفتاری، وقتی بیکار شد، به اعتیاد روی آورد. تریاک می‌کشید، مرا و فاطمه را می‌زد، پول می‌دزدید، و آخر هم با زنی جوان‌تر که گفته بود "کمتر حرف می‌زند"، فرار کرد. از آن روز، خانه‌ای نماند، نانی نماند، امیدی نماند. ما دو زن تنها شدیم در شهر بی‌رحم کابل. اولش خجالت می‌کشیدم گدایی کنم. چادر را پایین می‌کشیدم تا صورتم را نشناسند. در پیاده‌روها می‌نشستم و چشم‌هایم را به پایین می‌دوختم. اما فاطمه گرسنه بود. شکمش صدا می‌داد. شب‌ها با گریه می‌خوابید. دلم شکست. غرورم شکست. آدم وقتی بچه‌اش گرسنه باشد، دست به هر کاری می‌زند. حتی گدایی. از آن روز، هر صبح ساعت پنج بیدار می‌شویم. لباس‌های کهنه‌مان را می‌پوشیم. چادری‌ام را سر می‌کنم، فاطمه چادر صورتی‌رنگش را که خودش از یک زباله‌گردی پیدا کرده. می‌رویم چهارراهی شیرپور، گاهی میدان دهمزنگ، گاهی هم سرک دارالامان. سکوت می‌کنیم، یا گاهی ناله. اگر کسی نگاه کرد، می‌گوییم: "به خدا نانی نیست، به قرآن قسم می‌خورم دخترم سه روز است گوشت ندیده." گاهی مردم پول می‌دهند. گاهی فحش. گاهی تف. یک‌بار جوانی آمد و گفت: "اگر بدنت را بفروشی، بهتر از این است." فاطمه ترسید. من لرزیدم. او را پشت سرم پنهان کردم. ما فقط نان می‌خواستیم، نه خفت. گاهی شب‌ها در یک اتاق کوچک با چند زن دیگر می‌خوابیم. همه گدا. یکی‌شان از میدان هوایی رانده شده، یکی شوهرش طالب است و گفته اگر صدای خنده‌اش را بشنود، گلوله در دهانش خالی می‌کند. یکی دیگر از بدخشان آمده، بچه‌اش بیمار است. صدای سرفه‌های بچه‌ها شب‌ها از صدای گلوله‌ها دردناک‌تر است. زمستان امسال سخت بود. برف سنگین آمد. یکی از شب‌ها، فاطمه تب کرد. از تمام دواخانه‌ها بیرونمان کردند؛ چون پول نداشتیم. فقط یک پیرزن به ما یک گیلاس جوشانده‌ی سبز داد و گفت "با دعا شاید خوب شه." فاطمه تا صبح در آغوشم لرزید. من بیدار ماندم. از ترس اینکه دیگر بیدار نشود. از اداره‌ی امور کار و امور اجتماعی کمک خواستم. گفتند باید ثبت‌نام کنم، ولی سند شوهر می‌خواهند، کارت شناسایی‌ام معتبر نیست، و باید مردی بیاید ضامن شود. اما من هیچ مردی در زندگی‌ام ندارم که ضامنم شود. فقط خودم‌ هستم. یک زن شکسته با دست‌های پینه‌بسته. در دل شب، کنار جاده، وقتی چراغ ماشین‌ها روشن و خاموش می‌شود، سایه‌ام روی آسفالت می‌افتد. آن سایه، انگار جنازه‌ی خودم است. نه کسی می‌بیندش، نه کسی به آن دست می‌زند. فاطمه هنوز خواب مدرسه می‌بیند. می‌گوید "مادر، وقتی بزرگ شدم، داکتر می‌شوم." لبخند می‌زنم. در دلم گریه می‌کنم. چطور می‌توانم به او بگویم که داکتر شدن در این کشور برای دختر گدا فقط خواب است؟ چطور به چشمانش نگاه کنم و امید را بکشم؟ اما هنوز ادامه می‌دهم. برای او. برای اینکه شاید روزی کسی به این صدای خفه‌شده گوش دهد. برای اینکه اگر من بمیرم، فاطمه نجات یابد. من زلیخا هستم. در کابل گدایی می‌کنم. اما دلم، گدای مهر و انسانیتی‌ست که سال‌هاست از این خاک رخت بربسته. نوینسده: سارا کریمی

ادامه مطلب