برچسب: #خانواده

6 ماه قبل - 122 بازدید

برنامه جهانی غذا بار دیگر از کاهش بودجه برای رسیدگی به نیازمندان در افغانستان ابراز نگرانی کرده و می‌گوید که به دلیل این مشکل، ۱.۴ میلیون مادر و کودک افغانستانی دیگر قادر به دریافت غذای ویژه‌ی مغذی نیستند. این نهاد با نشر گزارشی گفته است که به دلیل کاهش بودجه، از میان ۱۲ میلیون نفر در افغانستان، تنها می‌تواند به یک میلیون نفر رسیدگی کند. در گزارش آمده است که در حال حاضر ۱.۴ میلیون مادر و کودک از بیماری سوتغذیه رنج می‌برند و آنان به کمک دوامدار به ویژه دریافت غذای ویژه‌ی مغذی نیاز دارند. در ادامه آمده است که با کاهش چشم‌گیر کمک‌های جامعه‌ی جهانی برای رسیدگی به بحران بشری در افغانستان، قادر به رسیدگی به ۱۱ میلیون نفر به شمول مادران و کودکان اهل افغانستان نیست. سازمان ملل متحد در ماه‌های اخیر، بارها از کاهش بودجه برای رسیدگی به نیازمندان در افغانستان ابراز نگرانی کرده و گفته است که پس از حاکمیت طالبان، بحران اقتصادی در افغانستان افزایش یافته و قطع کمک‌ها، دست‌آوردها برای فراهم‌ کردن کمک‌های غذایی به افغان‌ها را با خطر مواجه خواهد کرد. همزمان با این، برنامه جهانی غذا گفته است که از آغاز سال جاری تا اکنون برای نزدیک به چهار میلیون نفر در افغانستان کمک‌های نقدی کرده که نیمی از آنان را زنان تشکیل می‌دهند. این اداره افزود که کمک‌های نقدی، خانواده‌ها را قادر می‌سازد تا آنان مطابق به نیازمندی شان، پول مصرف کنند. سازمان ملل متحد برای رسیدگی به نیازمندان در سراسر افغانستان، ۶۱۷ میلیون دالر پول تقاضا کرده و از کشورهای کمک‌کننده‌ی خواسته است که تا پیش از فصل زمستان این مقدار پول را در اختیار آنان قرار دهند. به گفته‌ی ملل متحد، علاوه بر کمک‌های غذایی، با این مقدار پول به افغان‌های نیازمند در نقاط دور دست که در فصل زمستان راه‌های مواصلاتی شان مسدود می‌شود، مواد غذایی تهیه خواهد کرد. پیش از این نیز سازمان ملل متحد گفته بود که کاهش کمک‌های بشری، جان میلیون‌ها افغانستان را با خطر مواجه خواهد کرد. اوچا یا دفتر هماهنگی امور کمک‌های بشری سازمان ملل متحد به تاریخ ۲۶ سپتمبر با نشر گزارشی گفت که در حال حاضر، ۲۳ میلیون نفر در افغانستان به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند و هم اکنون این کشور با سطوح بلند ناامنی غذایی، افزایش موارد سوتغذیه، آلودگی گسترده‌ی مهمات انفجاری، شیوع بیماری‌های فصلی، حوادث طبیعی و اثرات تغییرات اقلیمی روبرو است.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 354 بازدید

در دهه‌های اخیر، تکنولوژی به‌طور گسترده‌ای در زندگی انسان‌ها نفوذ کرده و تمامی جنبه‌های زندگی اجتماعی، اقتصادی و حتی خانوادگی را دستخوش تغییرات بنیادین قرار داده است. امروزه تلفن‌های هوشمند، رایانه‌ها، تبلت‌ها و شبکه‌های اجتماعی به بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی روزمره تبدیل شده‌اند و استفاده از آن‌ها تأثیرات گسترده‌ای بر روابط خانوادگی داشته است. از طرفی، تکنولوژی ارتباطات سریع‌تر و آسان‌تر را ممکن ساخته است و از طرف دیگر، گاهی باعث کاهش ارتباطات واقعی و ایجاد فاصله عاطفی میان اعضای خانواده می‌شود. در این مقاله، به بررسی تأثیرات مثبت و منفی تکنولوژی بر روابط خانوادگی پرداخته و راهکارهایی برای استفاده بهینه از آن در خانواده‌ها ارائه خواهیم کرد. تکنولوژی و تسهیل ارتباطات خانوادگی یکی از مهم‌ترین مزایای تکنولوژی، تسهیل ارتباطات میان اعضای خانواده است. با استفاده از تلفن‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی، اعضای خانواده می‌توانند به‌راحتی و در هر زمانی با یکدیگر در ارتباط باشند. این ویژگی به‌ویژه برای خانواده‌هایی که به دلایل مختلفی مانند مهاجرت، مسافرت یا کار در نقاط مختلف جهان زندگی می‌کنند، بسیار ارزشمند است. با استفاده از تکنولوژی‌های ارتباطی مدرن، مانند ویدیوکال‌ها و پیام‌رسان‌ها، افراد می‌توانند فاصله‌های جغرافیایی را کاهش داده و ارتباطات عاطفی خود را حفظ کنند. علاوه بر این، تکنولوژی به اعضای خانواده امکان می‌دهد که لحظات خاص و مهم زندگی خود را از طریق ارسال تصاویر و ویدیوها با یکدیگر به اشتراک بگذارند. از سوی دیگر، والدین می‌توانند با استفاده از ابزارهای تکنولوژیک مانند پیام‌رسان‌ها و برنامه‌های نظارت والدین، در هر زمانی با فرزندان خود در ارتباط باشند و از موقعیت آن‌ها آگاه شوند. این امر به والدین کمک می‌کند تا کنترل بیشتری بر فعالیت‌های فرزندان خود داشته باشند و از امنیت آن‌ها اطمینان حاصل کنند. برای مثال، والدین می‌توانند با استفاده از نرم‌افزارهای مکان‌یاب، موقعیت جغرافیایی فرزندان خود را در لحظه بررسی کنند و در مواقع اضطراری به آن‌ها کمک کنند. تأثیر منفی تکنولوژی بر ارتباطات خانوادگی اگرچه تکنولوژی به‌طور کلی باعث تسهیل ارتباطات شده است، اما یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های مربوط به آن، کاهش تعاملات حضوری و واقعی میان اعضای خانواده است. افزایش استفاده از تلفن‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی گاهی منجر به این می‌شود که افراد به جای صحبت کردن رودررو و تعامل عاطفی، بیشتر وقت خود را در دنیای مجازی سپری کنند. این پدیده می‌تواند به تدریج باعث کاهش کیفیت ارتباطات خانوادگی و ایجاد فاصله عاطفی میان اعضای خانواده شود. مطالعات نشان می‌دهد که استفاده بیش از حد از تکنولوژی، به‌ویژه در زمان‌هایی که اعضای خانواده در کنار یکدیگر هستند، می‌تواند به کاهش همدلی و توجه به نیازهای یکدیگر منجر شود. برای مثال، والدینی که در زمان غذا خوردن یا گذراندن وقت با فرزندان خود مشغول استفاده از تلفن همراه هستند، فرصت‌های طلایی برای برقراری ارتباط عمیق‌تر با فرزندانشان را از دست می‌دهند. این عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان می‌تواند منجر به ایجاد احساس تنهایی و انزوا در آن‌ها شود و به تدریج به اختلال در روابط والدین و فرزندان منجر گردد. علاوه بر این، شبکه‌های اجتماعی نیز می‌توانند باعث ایجاد مقایسه‌های نادرست و انتظارات غیرواقعی در بین اعضای خانواده شوند. افراد با مشاهده زندگی‌های دیگران در فضای مجازی ممکن است احساس کنند که زندگی آن‌ها به اندازه کافی خوب نیست و این موضوع می‌تواند منجر به نارضایتی و کاهش رضایت از زندگی خانوادگی شود. این نوع مقایسه‌ها به‌ویژه در نوجوانان و جوانان تأثیرات مخربی دارد و می‌تواند به اضطراب و افسردگی منجر شود. نقش تکنولوژی در تربیت فرزندان تکنولوژی نه تنها بر روابط میان والدین و فرزندان تأثیر می‌گذارد، بلکه نقش مهمی در تربیت فرزندان نیز دارد. در دنیای امروز، کودکان و نوجوانان به‌طور روزافزونی با تکنولوژی در تعامل هستند و بخش بزرگی از زمان خود را در فضای مجازی و با استفاده از تلفن‌های هوشمند و تبلت‌ها می‌گذرانند. این پدیده چالش‌های جدیدی را برای والدین در زمینه تربیت فرزندان به وجود آورده است. والدین باید علاوه بر کنترل زمان استفاده از تکنولوژی، به محتواهایی که فرزندانشان در معرض آن‌ها قرار می‌گیرند نیز توجه کنند. از سوی دیگر، تکنولوژی می‌تواند ابزاری مفید در فرآیند تربیتی باشد. والدین می‌توانند از برنامه‌های آموزشی و اپلیکیشن‌های مناسب برای تقویت مهارت‌های فرزندان خود استفاده کنند. برای مثال، اپلیکیشن‌های آموزشی و بازی‌های تعاملی می‌توانند به کودکان کمک کنند تا مهارت‌های علمی و هنری خود را بهبود بخشند. همچنین، والدین می‌توانند با استفاده از ابزارهای کنترل والدین، فعالیت‌های آنلاین فرزندان خود را مدیریت کرده و از آن‌ها در برابر خطرات فضای مجازی محافظت کنند. راهکارهایی برای مدیریت استفاده از تکنولوژی در خانواده برای بهره‌گیری از مزایای تکنولوژی و در عین حال جلوگیری از تأثیرات منفی آن بر روابط خانوادگی، نیاز است که خانواده‌ها از رویکردی متعادل استفاده کنند. اولین قدم در این راستا، تعیین زمان‌های مشخصی برای استفاده از تکنولوژی است. خانواده‌ها می‌توانند زمان‌هایی را مانند زمان صرف غذا، تماشای فیلم یا انجام فعالیت‌های خانوادگی، بدون تلفن همراه و وسایل تکنولوژیک سپری کنند تا فرصت برقراری ارتباطات عمیق‌تر و افزایش تعاملات حضوری فراهم شود. یکی دیگر از راهکارهای مهم، آموزش فرزندان درباره استفاده صحیح از تکنولوژی و فضای مجازی است. والدین باید به فرزندان خود توضیح دهند که چگونه می‌توانند از اینترنت به‌عنوان یک ابزار مفید و آموزشی استفاده کنند و در عین حال از محتواهای مخرب دوری کنند. همچنین، آموزش مهارت‌های انتقادی به فرزندان می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا محتواهایی که در فضای مجازی با آن مواجه می‌شوند را بهتر تحلیل کرده و از اطلاعات نادرست و خطرناک پرهیز کنند. از سوی دیگر، والدین باید خود به‌عنوان الگو در استفاده از تکنولوژی عمل کنند. اگر والدین زمان زیادی را در فضای مجازی سپری کنند، احتمالاً فرزندان نیز از آن‌ها الگوبرداری خواهند کرد. بنابراین، والدین باید سعی کنند تا با مدیریت زمان استفاده از تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی، فرهنگ صحیح استفاده از تکنولوژی را به فرزندان خود منتقل کنند. تکنولوژی به عنوان یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت‌های بشری، تأثیرات مثبت و منفی فراوانی بر زندگی خانوادگی داشته است. اگرچه استفاده از تکنولوژی می‌تواند به تسهیل ارتباطات میان اعضای خانواده کمک کند و امکانات جدیدی برای یادگیری و آموزش فراهم آورد، اما استفاده نادرست و بیش از حد از آن می‌تواند باعث کاهش تعاملات واقعی و ایجاد فاصله عاطفی در خانواده‌ها شود. بنابراین، ضروری است که خانواده‌ها با استفاده از راهکارهای مدیریت صحیح تکنولوژی، از مزایای آن بهره‌مند شوند و از تأثیرات منفی آن جلوگیری کنند.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 197 بازدید

زمان‌بندی و برنامه‌ریزی از ابزارهای کلیدی برای مدیریت موفقیت‌آمیز زندگی خانوادگی است. در دنیای امروز که پر از تعهدات شغلی، تحصیلی، اجتماعی و خانوادگی است، داشتن یک برنامه‌ریزی مناسب می‌تواند به خانواده‌ها کمک کند تا به تمامی وظایف خود به‌طور منظم و بهینه عمل کنند. خانواده‌ها با برخورداری از یک زمان‌بندی مشخص می‌توانند از استرس‌های ناشی از بی‌نظمی جلوگیری کنند و فرصت‌های بیشتری برای ارتباطات خانوادگی، استراحت و تفریح فراهم آورند. همچنین، برنامه‌ریزی و زمان‌بندی در خانواده باعث می‌شود تا اعضای خانواده بهتر بتوانند مسئولیت‌های خود را مدیریت کنند و از روزهای خود بهره بیشتری ببرند. اما چطور می‌توان به یک برنامه‌ریزی موثر در خانواده دست یافت؟ و اهمیت زمان‌بندی و برنامه‌ریزی چگونه در جنبه‌های مختلف زندگی خانوادگی خود را نشان می‌دهد؟ در این مقاله، به بررسی اهمیت زمان‌بندی و برنامه‌ریزی در خانواده و تأثیرات آن بر جنبه‌های مختلف زندگی خانوادگی می‌پردازیم.  مدیریت وظایف خانوادگی یکی از مهم‌ترین مزایای زمان‌بندی و برنامه‌ریزی در خانواده، مدیریت بهتر وظایف خانوادگی است. خانواده‌ها هر روز با مسئولیت‌ها و کارهای متعدد روبرو هستند؛ از رسیدگی به امور خانه گرفته تا مراقبت از فرزندان، کارهای شغلی، تحصیلی و حتی فعالیت‌های اجتماعی. با داشتن یک برنامه‌ریزی مشخص، هر یک از اعضای خانواده می‌داند چه زمانی و چگونه باید وظایف خود را انجام دهد. این باعث می‌شود تا کارها به موقع و با کیفیت بهتری انجام شوند. به عنوان مثال، یک برنامه‌ریزی روزانه یا هفتگی برای هر عضو خانواده می‌تواند شامل زمان‌های مشخصی برای انجام وظایف شخصی، مانند تکالیف مدرسه یا کارهای خانگی باشد. همچنین، تخصیص وظایف به هر یک از اعضای خانواده بر اساس توانایی‌ها و وقت آزاد آن‌ها می‌تواند از بی‌نظمی و تأخیر جلوگیری کند. این امر به خانواده‌ها کمک می‌کند تا کارهای روزمره را بدون استرس و تنش انجام دهند و به تعادل بیشتری در زندگی خود دست یابند.  ایجاد فرصت برای تفریح و استراحت یکی دیگر از مزایای مهم زمان‌بندی و برنامه‌ریزی در خانواده، ایجاد فرصت‌های کافی برای تفریح و استراحت است. با توجه به فشارهای روزمره، بسیاری از خانواده‌ها ممکن است زمان کافی برای تفریح یا استراحت نداشته باشند. اما با برنامه‌ریزی مناسب، می‌توان زمان‌هایی را برای فعالیت‌های تفریحی، خانوادگی و استراحت شخصی اختصاص داد. این نوع برنامه‌ریزی به خانواده‌ها اجازه می‌دهد تا نه تنها به وظایف روزانه‌شان بپردازند، بلکه به خود نیز فرصت بازیابی و شارژ مجدد دهند. همچنین، زمان‌بندی فعالیت‌های تفریحی می‌تواند ارتباطات میان اعضای خانواده را تقویت کرده و باعث افزایش احساس رضایت و شادی در زندگی خانوادگی شود. برای مثال، برنامه‌ریزی برای رفتن به پارک، سینما یا حتی یک پیک‌نیک ساده در آخر هفته‌ها، می‌تواند فرصتی برای لذت بردن از وقت باهم و فرار از روزمرگی‌های استرس‌زا باشد. 3. تقویت ارتباطات خانوادگی زمان‌بندی و برنامه‌ریزی نقش مهمی در تقویت ارتباطات خانوادگی ایفا می‌کند. هنگامی که هر یک از اعضای خانواده وظایف و مسئولیت‌های خود را به درستی انجام دهند و از زمان‌بندی مناسب پیروی کنند، تنش‌ها و سوءتفاهم‌های کمتری در خانه به وجود می‌آید. برنامه‌ریزی مشخص برای برگزاری جلسات خانوادگی، زمان‌های گفتگوی روزانه یا حتی وعده‌های غذایی مشترک می‌تواند به تقویت روابط میان اعضای خانواده کمک کند. این جلسات می‌توانند فرصتی باشند برای بحث درباره مسائل خانوادگی، حل مشکلات و شنیدن نظرات یکدیگر. علاوه بر این، زمان‌بندی فعالیت‌های مشترک همچون ورزش، بازی یا تماشای فیلم نیز باعث می‌شود تا اعضای خانواده بیشتر با هم وقت بگذرانند و ارتباطات عمیق‌تری ایجاد کنند. به همین دلیل، داشتن یک برنامه‌ریزی منظم نه تنها به مدیریت کارها کمک می‌کند، بلکه بهبود روابط عاطفی و ارتقای همدلی و دوستی در خانواده را نیز به همراه دارد. کاهش استرس و اضطراب یکی از بزرگ‌ترین مزایای زمان‌بندی و برنامه‌ریزی در خانواده، کاهش سطح استرس و اضطراب است. زمانی که کارها بدون برنامه و بدون زمان‌بندی مشخص انجام می‌شوند، ممکن است اعضای خانواده دچار سردرگمی و فشارهای روانی شوند. این فشارها به‌ویژه در شرایطی که مسئولیت‌ها انباشته می‌شوند و هیچ ساختار مشخصی برای انجام آن‌ها وجود ندارد، افزایش می‌یابد. اما با یک برنامه‌ریزی دقیق، هر عضو خانواده می‌داند که چه وظایفی بر عهده دارد و چه زمانی باید آن‌ها را انجام دهد. این نظم و ساختار باعث می‌شود تا از ایجاد اضطراب‌های ناشی از نداشتن برنامه جلوگیری شود. علاوه بر این، برنامه‌ریزی منظم به افراد کمک می‌کند تا زمان کافی برای استراحت و آرامش داشته باشند، که این نیز به کاهش استرس و بهبود کیفیت زندگی کمک می‌کند. بهبود عملکرد تحصیلی و شغلی زمان‌بندی و برنامه‌ریزی مناسب نه تنها در مدیریت وظایف خانگی مؤثر است، بلکه تأثیر مستقیمی بر عملکرد تحصیلی و شغلی اعضای خانواده دارد. کودکان و نوجوانانی که برنامه‌ریزی منظم برای انجام تکالیف و مطالعه درسی دارند، معمولاً موفقیت بیشتری در تحصیل خود تجربه می‌کنند. برنامه‌ریزی برای والدین نیز می‌تواند به مدیریت بهتر زمان‌های کاری و رسیدگی به وظایف شغلی کمک کند. با داشتن یک برنامه روزانه که به درستی تدوین شده باشد، والدین می‌توانند به تعادل میان کار و زندگی خانوادگی دست یابند و از بروز مشکلات ناشی از کمبود زمان جلوگیری کنند. این تعادل باعث می‌شود که والدین نه تنها در کار خود موفق‌تر باشند، بلکه وقت بیشتری برای گذراندن با خانواده و تقویت روابط خانوادگی داشته باشند. در نتیجه، هم والدین و هم فرزندان از مزایای داشتن یک زمان‌بندی منظم در زندگی بهره‌مند می‌شوند. مدیریت بحران‌ها و شرایط اضطراری زمان‌بندی و برنامه‌ریزی در خانواده می‌تواند به مدیریت بهتر بحران‌ها و شرایط اضطراری کمک کند. در مواقعی که بحران‌های خانوادگی یا اجتماعی مانند بیماری، مشکلات مالی یا بحران‌های غیرمنتظره به وجود می‌آید، داشتن یک برنامه‌ریزی منظم می‌تواند به کاهش استرس و کنترل بهتر وضعیت کمک کند. برای مثال، برنامه‌ریزی‌های مالی از قبل می‌تواند در زمان بروز مشکلات اقتصادی به خانواده کمک کند تا منابع خود را به درستی مدیریت کنند و از بحران عبور کنند. همچنین، در زمان‌های اضطراری مانند بیماری یا حوادث ناگهانی، برنامه‌ریزی‌های پیشگیرانه می‌تواند به خانواده کمک کند تا به‌سرعت به شرایط واکنش نشان دهند و بدون از دست دادن نظم و ترتیب، به مدیریت امور بپردازند. این نوع آمادگی می‌تواند به خانواده کمک کند تا با مشکلات و چالش‌ها بهتر مقابله کرده و احساس امنیت و اعتماد به نفس بیشتری در مواجهه با شرایط اضطراری داشته باشند. 7. ترویج انضباط شخصی و خانوادگی زمان‌بندی و برنامه‌ریزی به ترویج انضباط شخصی و خانوادگی کمک می‌کند. هنگامی که اعضای خانواده به برنامه‌های خود پایبند باشند و زمان‌بندی مشخصی برای انجام وظایف خود داشته باشند، این انضباط به زندگی روزمره آن‌ها منتقل می‌شود. این انضباط نه تنها به انجام بهتر و سریع‌تر کارها کمک می‌کند، بلکه به ایجاد عادات مثبت و مداوم در زندگی خانوادگی منجر می‌شود. به‌عنوان مثال، زمان‌بندی منظم برای خواب و استراحت، تغذیه سالم و انجام فعالیت‌های بدنی می‌تواند به بهبود سلامت عمومی خانواده کمک کند. علاوه بر این، انضباط در مدیریت زمان و مسئولیت‌ها باعث می‌شود تا اعضای خانواده بهتر بتوانند تصمیم‌گیری کنند و به تعهدات خود پایبند باشند. این نوع انضباط در خانواده به افزایش بهره‌وری و کارایی کمک کرده و به موفقیت‌های بلندمدت در زندگی خانوادگی منجر می‌شود.     8. تقویت احساس مسئولیت‌پذیری زمان‌بندی و برنامه‌ریزی در خانواده به تقویت احساس مسئولیت‌پذیری در میان اعضای خانواده کمک می‌کند. وقتی هر فرد در خانواده وظایف خود را به‌درستی انجام دهد و به تعهدات خود پایبند باشد، احساس مسئولیت‌پذیری در او تقویت می‌شود. این احساس مسئولیت نه تنها به بهبود عملکرد فردی کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود که اعضای خانواده نسبت به یکدیگر نیز احساس تعهد و مسئولیت بیشتری داشته باشند. کودکان با مشاهده رفتار والدین در پایبندی به برنامه‌ریزی و انجام وظایف، این مهارت را از آن‌ها یاد می‌گیرند و در زندگی آینده خود نیز به کار می‌گیرند. از سوی دیگر، والدین نیز با تقویت این مهارت در خود و فرزندانشان، به بهبود کیفیت زندگی خانوادگی و اجتماعی کمک می‌کنند. در نهایت، زمان‌بندی و برنامه‌ریزی در خانواده ابزاری قدرتمند برای بهبود کیفیت زندگی است. این دو مهارت به مدیریت بهتر وظایف، کاهش استرس و افزایش فرصت‌های تفریح و استراحت کمک می‌کنند. با برنامه‌ریزی مناسب، خانواده‌ها می‌توانند به تعادل بیشتری در زندگی دست یابند و روابط خود را تقویت کنند. همچنین، این برنامه‌ریزی‌ها به تقویت احساس مسئولیت‌پذیری و انضباط شخصی در میان اعضای خانواده منجر می‌شود و در نهایت، زندگی خانوادگی را بهبود می‌بخشد.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 197 بازدید

مسوولان در ریاست اطلاعات و فرهنگ ولایت بغلان می‌گویند که پس از حاکمیت دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، بیش از دو هزار زن تجارت‌پیشه در این ولایت، سرگرم تولید صنایع‌ دستی هستند. عزت میر حقانی، آمر گردشگری ریاست اطلاعات و فرهنگ بغلان گفت که این زنان با پیروی از مقررات حکومت فعلی در مکان‌های ویژه، فعالیت‌های شان را پیش می‌برند. آقای حقانی تاکید کرد که:«دو هزار زن تجارت‌پیشه در مرکز و ولسوالی‌ها در  بخش صنایع‌دستی مصروف هستند و از همین راه برای خانواده خود درآمدزایی می‌کنند.» از سویی هم، شماری از زنان تجارت‌پیشه می گویند که با در آمدی که از این رهگذر بدست می‌آورند، می‌توانند بخشی از هزینه زندگی خانواده‌های شان را تامین کنند. مریم یاوری، زن تجارت‌پیشه گفت: «از وقتی که دانشگاه‌ها و مکاتب به روی زنان و دختران بسته شده است، ما مجبور هستیم که خیاطی کنیم و نفقه فامیل ما را فعلا ما از همین راه پیش می‌بریم.» مریم تاکید کرد: « فعلا خودم یک سرپرست هستم برادر سه ساله‌ام معیوب است، پدر ندارم، ماردم مریض است.» زنان تجارت‌پيشه از حکومت سرپرست می‌خواهند که یک مکان مشخص برای زنان ایجاد کنند تا آنان‌ بتوانند همه‌روزه تولیدات‌‌شان را بفروشند. زنان واردات کالای‌های مشابه و محدودیت ویزای سفر و‌ مشکلات در زمینه‌ی مواد خام را از چالش‌های کلیدی کارشان عنوان می‌کنند. آنان گفته‌اند هنوز بازار کالاهای وارداتی خارجی در کشور نسبت به کالاهای داخلی گرم‌تر است. همچنین شماری زیادی از زنان در ولایت‌های دیگر نیز، به خاطر تامین هزینه زندگی خانواده‌های شان، سرگرم ساخت صنایع دستی هستند و از مسوولان می‌خواهند که افزون بر پشتیبانی از فعالیت‌های‌شان، به هدف معرفی تولیدات آنان، نمایشگاه‌های بزرگی را در داخل و بیرون از کشور، راه‌اندازی کنند. قابل ذکر است که حکومت در بیش از سه سال گذشته، محدودیت‌های شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمی‌توانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 218 بازدید

فرزندپروری شگفت‌انگیز و سالم، تربیتی است که هم مادران و هم پدران را درگیر مشارکت فعال در زندگی کودک می‌کند. اما وقتی صحبت از فرزندپروری به میان می‌آید، گاهی اوقات احساس می‌شود که پدرها در رتبه دوم قرار دارند. به تصویر کشیدن پدران در فرهنگ عامه، کلیشه پدران را به عنوان والدینی بی‌کفایت، از نظر عاطفی جدا شده، والدین ثانوی که تقریبا به اندازه مادران‌شان برای فرزندان‌شان مهم نیستند، ترویج می‌دهد. در نتیجه، پدران اغلب تحت فشار قرار می‌گیرند که وقتی صحبت از تربیت کودک می‌شود، در صندلی عقب بنشینند و ممکن است به دلیل مواردی مانند اعتراف به اینکه به تعویض پوشک کمک می‌کنند یا ابراز علاقه به گرفتن مرخصی پدری، مورد تمسخر قرار بگیرند. بنابراین در این مقاله به نقش پدر در تربیت کودک می‌پردازیم. از نظر علمی ثابت شده است، پدرانی که در سنین رشد کودک مشارکت فعال داشته‌اند، مشکلات رفتاری کمتری دارند و از نظر اجتماعی و تحصیلی افراد بهتری هستند. نقش پدر فقط به نان‌آور بودن خانه محدود نمی‌شود و مشارکت او بر رشد کلی کودک از جمله رشد فکری، رشد نقش جنسیتی و رشد روانی تاثیر می‌گذارد. او می‌تواند به اندازه مادر مهربان و دوست داشتنی باشد. بیشتر کودکانی که رابطه صمیمی و گرمی با پدران خود دارند، تمایل دارند بزرگ شوند تا به بزرگسالانی با اعتماد به نفس بیشتر تبدیل شوند. اهمیت نقش پدر در تربیت کودک مشارکت پدر در چند دهه گذشته به طور چشم‌گیری افزایش یافته است و به طور همزمان، نقش پدران در خانواده‌هایشان از تصور پدران به عنوان نان‌آوران دور به یک شناخت جامع‌تر مبنی بر اینکه آنها والدینی برابر هستند، تکامل یافته است. در زیر 4 نکته‌ای که باید در اهمیت پدران بدانید آورده شده است: الف: پدران درگیر، تاثیر مستقیمی بر فرزندان دارند. پدر درگیر با همه معیارهای سلامت کودک، از رشد شناختیو پیشرفت تحصیلی گرفته تا عزت نفس و رفتارهای اجتماعی مرتبط است. کودکانی که با پدر درگیر رشد می‌کنند 39 درصد بیشتر احتمال دارد که نمره A کسب کنند. 60 درصد کمتر احتمال دارد که از مدرسه اخراج شوند. همچنین دو برابر احتمال دارد که به دانشگاه بروند. ب: خانواده با حمایت از پدران تقویت می‌شوند. خدمات و برنامه‌ریزی‌هایی که با هدف افزایش مهارت‌های فرزندپروری مثبت پدران، نظم و انضباط مناسب، حمایت عاطفی و مدیریت استرس انجام می‌شوند، می‌توانند تاثیر مضاعف، کاهش خطر کودک‌آزاریو افزایش عوامل محافظتی داشته باشند. در نتیجه، نه تنها کودکان می‌توانند با کاهش خطر بدرفتاری مواجه شوند، بلکه می‌توانند از مشارکت مثبت پدر نیز بهره‌مند شوند. ج: سیاست‌ها و برنامه‌های ویژه برای پدران در حال افزایش است. سرمایه گذاری‌ها در ترویج تأثیر مثبت پدران بر فرزندان و خانواده‌های خود همچنان به طور قابل توجهی افزایش می‌یابد. چندین شهر و شهرستان نیز برنامه‌ریزی مبتکرانه‌ای برای پدر شدن ایجاد کرده‌اند. اکثر شهرها در حال حاضر نوعی تلاش برای هدف قرار دادن پدران در قالب طرح‌های دولتی، شبکه‌های حرفه‌ای و شاغل، همکاری های غیرانتفاعی و اجتماعی دارند. د: پدران از مشارکت خود در برنامه‌ها ارزش بسیار زیادی پیدا می‌کنند. پدران گزارش می‌دهند که می‌دانند چگونه با فرزندان خود و مادر(های) فرزندان‌شان ارتباط بهتری برقرار کنند و به دلیل مشارکت آنها احساس اعتماد به نفس و کارآمدی بیشتری به عنوان پدر دارند. پدرانی که در برنامه‌های پدری شرکت می‌کنند، ارزش زیادی در آنها پیدا می‌کنند. نقش پدر در تربیت فرزند دختر اولین مردی که وارد زندگی هر دختری می‌شود، پدر است که نماد مردانگی را برای دختر دارد. دختران هر مردی را که وارد زندگی‌شان می‌شود با پدر خود مقایسه می‌کنند. همچنین پدران نقش مهمی در عزت نفس دختران دارند. وقتی دختران اشتباهی مرتکب می‌شود، سریع کمکش نکنید و بگذارید تا خودش راه‌حلی پیدا کند. دختری که در خانواده با پدر مستبد به دنیا می‌آیند، خودش را یک قربانی می‌داند. بنابراین اگر مادری شجاع نداشته باشد، در برابر مردان با نیت بد، نمی‌تواند مقاومت کند. اگر پدر مستبدی هستید از خود بپرسید آیا بهتر نیست دخترتان در بعضی مسائل به تنهایی و مستقل تصمیم‌گیری کند؟ اگر این اجازه را به دختر خود بدهید او هم کم‌کم یاد می‌گیرد روی پای خودش بایستد. پدران مهربان و آرام همیشه مورد تحسین دختران هستند اما ممکن است از پدر سوء‌استفاده کنند. مثلا بگوید حالا که مامان با من مخافت می‌کنه، میرم از بابا اجازه می‌گیرم. احتمال اینکه دختران چنین پدرهایی یاد بگیرند با حیله‌گری زنانه از مردان به نفع خود استفاده کنند، وجود دارد. این پدران باید قوانین و محدودیت‌ها را برای دختر مشخص کنند و به او یاد بدهند که پدر و مادر برخلاف هم عمل نمی‌کنند. در صورتی که پدر عاطفه خود را به دختر نشان دهد، دختر بعدها بخاطر اعتمادی که به پدر خود دارد، از او در زمان تصمیم‌گیری‌ها مشورت می‌گیرد. اما عشق و ارتباط یک پدر واقعی با دخترش قابل شکستن نیست. با هر اتفاق و مشکلی دختر خود را تنها نمی‌گذارد. این پدر گاهی اوقات به دختر خود هم سخت‌گیری می‌کند زیرا وظایف پدری خود را به نحو احسن انجام می‌دهد. وقتی دختر حرفهای پدر خود را نمی‌پذیرد، پدر واقعی به او یاد می‌دهد که با اعضای خانواده و دیگران مشارکت داشته باشد. با نه گفتن به دختر البته با مهربانی و دلیل منطقی به او یاد می‌دهید که چطور به همسن و سالانش نه بگوید. هر قدمی که در این مسیر بردارید، ارزشمند است. نقش پدر در تربیت فرزند پسر پسرها احساسات را با مشاهده رفتار پدران خود می‌آموزند. آنها باید ببیند که شما 4 احساس اصلی خشم، ترس، غم و خوشحالی را بروز می‌دهید. پسران باید متوجه شوند که پدر هم احساسات دارد. اگر این احساسات بر پدران چیره شوند، پسر احساس امنیت خود را از دست می‌دهد. پسرها دوست دارند از لحاظ جسمی فعال باشند و مثلا با پدر خود کشتی بگیرند و به بازی‌های خشن بپردازند. آنها نمی‌توانند در برابر چنین میلی مقاومت کنند. اما برسی‌ها و مطالعات نشان می‌دهد که پسرها از این بازی‌ها یاد می‌گیرند که چگونه سرگرم باشند، چطور سر و صدا کنند و حتی عصبانی شوند. برای افراد مذکر که تستوسترون دارند این کار بسیار مهم است. اما حتما به پسر باید دهید که چه موقع متوقف شود. یک پسر تقریبا در سن 14 سالگی متوجه می‌شود که از مادر خود بزرگتر شده است و دیر یا زود به این فکر می‌افتد که او نمی‌تواند مرا مجبور به انجام کاری کند. وقتی این تفکر به مرحله عمل برسد، پسر سعی خواهد کرد با لاف‌زدن یا ترساندن بر مادرش غلبه کند. این زمان است که پدر باید وارد عمل شود و به پسر خود آموزش‌های لازم و مهم را بدهد. اینکه چگونه پسران جوان یاد می‌گیرند استقامت کنند و بر موانع زندگی غلبه کنند، بخش جدایی‌ناپذیر ورود به مردانگی است. پسرانی که هم در عادت روزمره و هم بحرانی پدران خود را تماشا می‌کنند، متوجه راهبردهای موفقی برای حل مشکلات مختلف زندگی می‌شوند. پدران از طریق مثال و تشویق به پسرانشان فضیلت استقامت را می‌آموزند. وقتی پسرش روی چیزی کار می‌کند، یک مشکل ریاضی سخت یا دوچرخه‌اش را درست می‌کند، ناامید می‌شود و می‌خواهد آن را رها کند، پدر بیشتر او را تشویق می‌کند که ادامه دهد. کمی وقت بگذارید، پشتیبان بگیرید و بفهمید که مشکل چیست، چگونه آن را حل کنید و آن را کامل ببینید. در این فرآیند، پسر در حال یادگیری مهارت‌ها، صبر و سرسختی است. #انتها

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 168 بازدید

سبک فرزند پروری به ترکیب تکنیک، راه حل و راهکارهای گفته می‌شود، که برای رشد و تربیت کودکان انتخاب می‌کنیم. راه و روش تربیت کودک به دسته بندی‌های مختلفی نام‌گذاری شده است که یکی از این دسته بندی‌ها شامل موارد زیر است: سبک سهل‌گیرانه: سبک سهل‌گیرانه با کنترل کم و محبت زیاد همراه است. روش‌های تربیتی والدینی که این سبک را انتخاب می‌کنند، برخلاف والدین با سبک تربیتی سخت گیرانه است. و ویژگی‌های زیر را دارد: این والدین قوانین تعیین نمی‌کنند و یا قوانین بسیار کمی دارند. به کودکان اجازه می‌دهند خودشان تصمیم بگیرند و فرصت تجربه را به آنها می‌دهند. معمولا اجازه می‌دهند کودک‌‌شان طبق میل خود عمل کند و آنچه را دوست دارد انجام دهد . دخالت کمتری دارند و تنها زمانی وارد می‌شود که مشکل جدی‌اتفاق افتاده باشد. برخورد گرم، محبت آمیز و مراقبت کننده دارند. رفتار ملایم و مدارا گرانه دارند. به خاطر دلسوزی پیامد‌‌‌های رفتاری را جدی نمی‌گیرند. در برابر اصرار و یا خواهش کودک‌؛ سریع امتیاز و محدودیت‌ها را تغییر می‌دهند. مشکلات کودک‌‌شان را می‌بینند، اما برای رفع و اصلاح‌شان تلاشی نمی‌کنند. در این نوع سبک فرزند پروری انتظارات یا وجود ندارند، یا در سطح پایینی قرار دارد. سبک مقتدرانه: سبک مقتدرانه شامل کنترل زیاد و محبت زیاد است. والدینی که سبک مقتدرانه را برگزیده اند، ویژگی های زیر را دارا هستند: برای تربیت کودک شان قانون وضع می‌کنند. پیامدهای رعایت نکردن قوانین را اجرا می‌کنند. قوانین مشخص است و دلایل وجود این قوانین به کودک توضیح داده می‌شود. ارتباط با کودک زیاد و متناسب با سن، و درک کودک است. مراقبت کننده و حامی هستند. احساسات کودک را در هر موقعیتی درنظر می‌گیرند. به احساسات کودک توجه و ارزش داده می‌شود. برای ایجاد و حفظ رابطه‌ی مثبت با کودک تلاش زیادی می‌کنند. وقت و انرژی زیادی را صرف جلوگیری از مشکل رفتاری پیش از وقوع آن می‌کنند. از راهکارهای مثبت برای تربیت کودک استفاده می‌کنند. دلایل وضع قوانین را توضیح می‌دهند. از پاداش و تشویق برای بهبود و یادگیری رفتاری استفاده می‌کنند. انتظارات و اهداف بالا و روشنی در خانواده وجود دارد. مفهوم منطقی و درست آزادی مشخص و مشهود است. سبک مستبدانه یا سختگیرانه: سبک مستبدانه شامل کنترل زیاد، و محبت کم است. این نوع والدین را در روانشناسی کودک والدین کنترل‌گر می‌نامند.  و ویژگی‌های زیر را دارا هستند: ارزش زیادی برای انضباط قائل هستند. سبک انضباطی خشک و اغلب بدون توضیح و شفاف سازی دارند. تنبیه جز رفتار معمولی این والدین است. قوانین شکل سخت‌گیرانه‌ی وضع شده اند. روی کودکان کنترل خیلی بالایی دارند. آزادی فرزندان در خانه بسیار محدود است. ارتباط بیشتر بصورت یک‌طرفه می‌باشد. دلایل وضع قوانین به آنها توضیح داده نمی‌شود. اغلب مراقبت و حمایت کمتری نسبت به کودکان دارند. انتظارات از کودک بصورت غیرمنطقی بالا می‌باشد. رفتار با کودک عاری از انعطاف می‌باشد. به احساسات و هیجانات کودک اهمیت کمتری داده می‌شود. صمیمیت عاطفی کمی با کودک بر قرار می‌کنند. معتقد اند کودکان باید بدون استثنا و چون و چرا، از قوانین پیروی کنند. توضیحات منطقی درمورد تربیت به کودک نمی‌دهند، و خیلی اهل گفتگوی با آنها نیستند. تمرکزشان روی اطاعت کودک می‌باشد. به کودک اجازه نمی‌دهند، وارد بحث‌ها و چالش‌های حل مسایل شوند. بیشتر قوانین وضع می‌کنند، و بدون توجه به نظر کودک، پیامدهای آن را روی کودک اعمال می‌کنند. از تنبیه و سرزنش کودک در مقابل اشتباهات شان زیاد استفاده می‌کنند. سبک طرد کننده: سبک طردکننده شامل کنترل کم، و محبت کم است. در این نوع سبک تربیتی درین سبک در واقع هیچ راه و روش تربیتی مشخصی به کار نمی‌رود. اشاره به این سبک تربیتی بیشتر یک توضیح برای آشنایی ، شناخت و آگاهی شما والدین گرامی می‌باشد. این والدین ممکن است، دچار افسردگی و یا اعتیاد باشند. کودک‌شان نه تنها هدایت کافی دریافت نمی‌کنند، بلکه رقبت و توجه زیادی هم نمی‌گیرند. کودکان این والدین اغلب با ترس از طرد شدن از طرف دوستان و اطرافیان درگیرند. والدین طرد کننده ویژگی های زیر را دارا هستند: قوانین تربیتی چندانی ندارند. به کودکان اجازه می‌دهند، که بدون آگاهی دادن یا مراقبت کردن، هرکاری که می‌خواهند، انجام دهند. انتظارات کمی از کودک وجود دارد. ارتباط‌ محدودی با کودک دارند. اطلاعات کم و ناکافی نسبت به وضعیت کودک دارند. برای رسیدگی و رفع نیازها و خواسته‌های کودک شان وقت کافی نمی‌گذارند. این والدین انتظار دارند، کودک خود به خود تربیت و رشد کند. به طور کلی والدین طرد کننده آگاهی کمی نسبت به رشد کودک‌شان دارند، زیرا درگیری بسیار شدیدی در مورد مسایلی مثل مشکلات مالی، بیکاری، بیماری و... دارند.کودکانی که با این نوع سبک تربیتی رشد می‌کنند اغلب اعتماد به نفس پایینی دارند. نکات مهم درمورد سبک‌های تربیتی: این را بهتر است بدانید که اگر هرکدام از سبک‌های تربیتی را برای پرورش کودک‌تان انتخاب کردید نیاز نیست، تا نکته به نکته‌ی آن را بدون تغییر و کامل اجرا کنید، زیرا نکته‌ی مهم در فرزند پروری این است که هرکدام از والدین می‌توانند، سبک مخصوص به خود و منحصر به فرد داشته باشند. تمام روش‌های تربیتی با یک‌دیگر هم‌پوشانی دارند و آنچه آنها را متفاوت می‌کند، فقط مواردی است که برآنها تاکید بیشتری دارند، شما باید بر اساس ارزش‌های شخصی، خانوادگی، محیطی و اجتماعی خود سبک مناسب را انتخاب کنید. پس در نهایت با آگاهی کافی برای  تربیت کودک خود تصمیم بگیرید. به طور کلی برخی نکات مشترک سبک‌ها قرار ذیل می‌باشد: شنونده‌ی خوبی برای شنیدن حرف‌ها و احساسات کودک‌تان باشید. احساسات کودک‌تان را نادیده نگیرید و سعی داشته باشید تا درک‌شان کنید. توجه کافی به نیازهای اولیه‌ی کودک‌تان داشته باشید. کودک‌تان را درگفتگوها شرکت دهید. از فرزندتان بخواهید آزادانه نظرش را در بحث‌ها بیان کند. در مورد سرزنش و تنبیه کودک‌تان محافظه کار باشید. از پاداش و تشویق استفاده کنید. اوقات فراغت کودک را به شکل مطلوب پر کنید. اوقاتی را برای بازی با آنها اختصاص دهید. درمورد وضع قوانین شفاف و دلایل آنها را برای کودک توضیح دهید. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


7 ماه قبل - 191 بازدید

نتایج یک پژوهش نشان می‌دهد که مصرف روزانه سرکه ممکن است علائم افسردگی را بهبود بخشد و این احتمال را مطرح می‌کند که درمان این بیماری در آینده ممکن است با چند قاشق از این مایع ترش همراه شود. یک گروه تحقیقاتی تحت سرپرستی دانشگاه ایالتی آریزونا علاوه بر بررسی تأثیرات مصرف منظم سرکه، فعالیت‌های متابولیک را نیز مورد مطالعه قرار داد. فعالیت‌های متابولیک به فرآیند‌های شیمیایی اشاره دارد که در بدن انسان برای تبدیل غذا به انرژی و سایر مواد زیستی انجام می‌شود. بر اساس نتایج این پژوهش که در نشریه «Nutrients» منتشر شده است، سطح نیکوتینامید (نوعی ویتامین B۳) در بدن افرادی که هر روز سرکه مایع مصرف کردند، به میزان ۸۶ درصد افزایش یافت. این ماده انرژی‌زا پیش‌تر با اثرات ضد التهابی مرتبط بود. هلی بارونگ، متخصص تغذیه دانشگاه ایالتی آریزونا و همکارانش در مقاله‌ای نوشتند که داده‌های تحقیق نشان می‌دهند که مصرف روزانه سرکه به مدت چهار هفته می‌تواند علائم افسردگی را بهبود بخشد و همچنین ممکن است تغییرات در متابولیسم [ویتامین B۳] در این بهبود نقش داشته باشد. در این تحقیق، ۲۸ بزرگسال که اضافه‌وزن داشتند، اما از نظر سلامت عمومی مشکلی نداشتند، شرکت کردند. این افراد به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول، افرادی بودند که دو قاشق غذاخوری سرکه قرمز را دو بار در روز مصرف کردند و گروه دوم متشکل از افرادی بود که روزانه یک قرص که حاوی مقدار بسیار کمی سرکه بود، مصرف کردند. در طول چهار هفته‌ای که این آزمایش انجام شد، شرکت‌کنندگان باید به پرسشنامه مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک افسردگی و پرسشنامه سلامت بیمار پاسخ می‌گفتند. اگرچه تفاوت قابل توجهی بین دو گروه مورد اشاره در پرسشنامه مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک افسردگی مشاهده نشد، اما در پرسشنامه سلامت بیمار، افرادی که سرکه بیشتری مصرف کرده بودند به طور متوسط ۴۲ درصد کاهش در علائم افسردگی خود نشان دادند، در حالی که این رقم برای افرادی که قرص سرکه مصرف کرده بود، ۱۸ درصد بود. با وجود تعداد اندک شرکت‌کنندگان در این پژوهش و همچنین افسردگی خفیف آن‌ها، اما بارونگ و گروهش بر بررسی دقیق‌تر رابطه مصرف سرکه و افسردگی تأکید دارند. بنا به گفته پژوهشگران، اختلالات افسردگی شایع‌ترین اختلالات روانی در جهان هستند. آن‌ها بر این نظرند که دارو‌های ضدافسردگی که معمولاً تجویز می‌شوند، می‌توانند عوارض جانبی جدی داشته باشند و اثربخشی آن‌ها به طور گسترده‌ای متفاوت است. بنابراین، برای درمان افسردگی به درمان‌های مکمل ساده و مؤثر نیاز است. پژوهش‌ها برای شناخت بهتر افسردگی و عوامل مؤثر در ایجاد یا تشدید آن در حال انجام است تا تصویری جامع‌تر از این وضعیت به دست آید. آنچه مشخص است افسردگی در هر فرد می‌تواند به شکل‌های مختلفی ظاهر شود. از همین رو، داشتن طیف وسیع‌تری از درمان‌های ممکن می‌تواند مفیدتر باشد، زیرا ممکن است درمانی که برای یک فرد مؤثر است، برای فرد دیگری کارساز نباشد. پژوهشگرانی که در این تحقیق مشارکت داشتند بر این نظرند که پژوهش‌های آینده باید به بررسی اثرات مصرف سرکه در افرادی که به افسردگی بالینی مبتلا هستند یا در معرض خطر افسردگی قرار دارند، و همچنین در افرادی که دارو‌های ضدافسردگی مصرف می‌کنند، بپردازند.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 189 بازدید

زندگی مشترک از ازدواج زن و مردی تشکیل می‌شود که یا عاشقانه و یا هم سنتی مسیر مشترکی را انتخاب کرده اند. لزوما اینکه شما عاشقانه ازدواج کرده اید، نباید این توقع را ایجاد کند که در زندگی مشترک هرگز به بن بست نمی‌خورید و مشکلات، اختلاف نظرها و موارد دیگر را تجربه نمی‌کنید. قطعا در تمام زندگی‌های مشترک، صرف نظر از اینکه چگونه شروع شده باشد، مشکلات وجود دارد. این مشکلات بعد از آمدن بچه‌ها یا سایر تغییرات عمده در زندگی، می‌تواند بیشتر شود و حتی لحظاتی را رقم بزند که شما را عمیقا برنجاند و یا از همسرتان به کلی ناامید سازد. حق باشماست! هیچ کس به ما آموزش نمی‌دهد و یا نداده است که چگونه یک ازدواج و روابط زناشویی شاد و سالم داشته باشیم. فقط در بعضی از فیلم‌هایی که در دوران رشد دیده‌ایم، به ما یک نگاه اجمالی از اینکه عشق واقعی باید چگونه باشد، داده است. اینکه اگر با مشکلات مواجه شدیم چگونه از پس آن برآییم، بسیار اندک به آن پرداخته شده است. حقیقت مسیر زندگی مشترک این است که ابتدا درک کنید شما تنها نیستید. حتی موفق‌ترین زوج‌ها در زندگی مشترک‌شان با مشکل مواجه می‌شوند. نکته‌ی مهم اما این است که درصدی زیادی از زوج‌ها می‌توانند به طور موثر از آن چالش عبور کنند و برخی دیگر عبور نمی‌توانند و زندگی را به کام همدیگر زهر می‌کنند و یا مسیر جدایی (طلاق) را در پیش می‌گیرند. صرف نظر ازینکه شما کدام مسیر را تاکنون طی نموده‌اید و کجای زندگی دقیقا ایستاده هستید، در این مطلب به مشکلات رایجی می‌پردازیم که در زندگی مشترک، زوج‌ها با آن مواجه هستند. [caption id="attachment_14363" align="aligncenter" width="723"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] تقسیم کار: تحقیقات نشان می‌دهد که حتی زمانی که هر دو، زن و شوهر در خارج از خانه کار می‌کنند، معمولاً زن است که بیشتر کارهای خانه را انجام می‌دهد. بدیهی است که این باعث ایجاد استرس بیشتر برای او می‌شود. عدم تعادل در تقسیم کار می‌تواند باعث مشکلات زیادی شود. یکی خرج می‌کند. دیگری پس‌انداز می‌کند. بنابراین، اگر در یک ازدواج یک خرج کننده و یک پس انداز کننده با هم داشته باشیم، خواهیم دید که چگونه این مسئله به یک مشکل تبدیل می‌شود. ممکن است رشد و سرمایه‌گذاری پول برای یک نفر مهم باشد و دیگری نمی‌تواند اهمیتی به آن بدهد. دعوا بر سر پول و نحوه خرج کردن آن یکی از رایج‌ترین مشکلات ازدواج است. کودکان ممکن است استرس‌زا باشند. کودکانی که گریه می‌کنند و یا بد خواب می‌شوند، عصبانیت‌های عصبی و نوجوانان سرکش، چندان سرگرم‌کننده نیستند؛ صرف نظر از اینکه چقدر بچه‌های‌تان را دوست دارید. این می‌تواند استرس زیادی را برای یک زوج ایجاد کند. حتی شیوه‌های متفاوت فرزندپروری مانند نحوه تنبیه کودک می‌تواند باعث ایجاد شکاف در یک زوج متاهل شود. اگر یک نفر دارای شخصیتی درونگرا و دیگری برونگرا باشد، ممکن است تنش دائمی در مورد اینکه چند وقت یکبار معاشرت کند، وجود داشته باشد. برونگرا ممکن است احساس کند که درونگرا هرگز نمی‌خواهد با او به مهمانی برود. اما درونگرا ممکن است احساس طرد شدن کند. زیرا فرد برونگرا همیشه می‌خواهد با افرادی غیر از همسرش معاشرت کند. این تنها یک جنبه از تفاوت‌های شخصیتی است که می‌تواند مشکلاتی در ازدواج ایجاد کند. شاید یکی از زوچ‌ها در خانواده‌ای بزرگ شده باشد که در هنگام عصبانیت بر سر یکدیگر فریاد می‌زدند. در حالی که زوچ دیگر در خانواده‌ای بزرگ شده است که خشم خود را به درون خود می‌ریختند. داشتن سبک‌های مختلف دعوا یا ارتباط در هنگام درگیری می‌تواند مانع بزرگی برای داشتن یک ازدواج شاد و سالم باشد. [caption id="attachment_14365" align="aligncenter" width="720"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] آدم‌ها نیازهای جنسی متفاوتی دارند، هم از نظر فراوانی و هم از نظر نوع. برخی از افراد علاقمند به رابطه جنسی زیاد هستند، در حالی که برخی دیگر می‌توانند بقیه عمر را بدون آن سپری کند. صرف‌نظر از اینکه شما چه می‌خواهید، اکثر زوج‌ها با سازگاری جنسی خود مشکل دارند. بسیاری از افراد به طور طبیعی بی‌اعتماد هستند و متاسفانه بسیاری از افراد نیز وسوسه می‌شوند که به همسر خود خیانت کنند. بنابراین، چه کسی واقعاً خیانت کند یا نه، ممکن است حسادت در رابطه وجود داشته باشد. خیانت فقط به موضوع جنسی محدود نمی‌شود. خیانت عاطفی این روزها به دلیل فناوری، مانند تلفن‌ها و برنامه‌های دوست‌یابی، بیداد می‌کند. آن‌ها پنهان کردن کاری که کسی انجام می‌دهد و با چه کسی صحبت می‌کند را بسیار آسان می‌کنند. روابط زمانی که جدید هستند، همیشه هیجان‌انگیز هستند. همه احساس می‌کنند روی ابر راه می‌روند زیرا بسیار عاشق هستند. اما با گذشت زمان، تازگی و شیفتگی ازبین می‌رود. همانطور که این اتفاق می‌افتد، بسیاری از زوج‌ها دچار رکود می‌شوند. رابطه آن‌ها دچار رکود می‌شود و به نظر می‌رسد خسته کننده شود. تلاش برای زنده نگه داشتن عشق و ادامه انجام کارهای هیجان‌انگیز با هم نیاز به تلاش دارد. قدرت می‌تواند به اشکال مختلف باشد، از قدرت مالی گرفته تا قدرت والدین. اگر یکی از زوج‌ها بیشتر از دیگری درآمد داشته باشد (یا شاید یکی از زوج‌ها خانه‌نشین باشد)، در مورد اینکه چه کسی پول آورده است، عدم تعادل ایجاد می‌کند. این عدم تعادل یک مشکل رایج ازدواج است. چه کسی قدرت تصمیم‌گیری بیشتری دارد؟ خیلی اوقات، مساوی نیست. بنابراین، قطعاً باعث ایجاد مشکلاتی می‌شود زیرا یکی از زوج‌ها ممکن است به مرور زمان احساس ناتوانی کند. سوء استفاده نیز به اشکال مختلفی ظاهر می‌شود. آزار جسمی همان چیزی است که اکثر مردم با شنیدن کلمه آزار به آن فکر می‌کنند. اما آزار روانی و عاطفی نیز برای افراد و زوجین به طور کلی بسیار مضر است: خشونت نامرئی در روابط که مردم را نابود می‌کند. وقتی یک یا هر دو نفر با استفاده از زبان وحشتناک هنگام صحبت کردن به یکدیگر احترام نمی‌گذارند، این می‌تواند در کوتاه‌ترین زمان یک ازدواج را از هم بپاشاند. پرنده و ماهی ممکن است یکدیگر را دوست داشته باشند، اما کجا زندگی خواهند کرد. به عبارت دیگر، وقتی دو نفر دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به جهان دارند، درک یکدیگر را دشوار می‌کند. این ممکن است منجر به مشکلاتی در ازدواج شود. [caption id="attachment_14366" align="aligncenter" width="725"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] هیچ کس کامل نیست. همیشه چیزی در مورد همه افراد دنیا وجود خواهد داشت که شما را آزار می‌دهد. اما وقتی مردم این را درک نمی‌کنند، سعی می‌کنند یکدیگر را تغییر دهند. آن‌ها فکر می‌کنند وقتی ازدواج کنند، می‌توانند نظر همسرخود را تغییر دهند. اما این هرگز کار نمی‌کند! شما نمی‌توانید مردم را تغییر دهید. بنابراین، شما فقط باید یاد بگیرید که همدیگر را همانطور که هستید بپذیرید. در غیر این صورت، با تمام نارضایتی‌هایی که برای تغییر یک فرد انجام می‌شود، یکدیگر را بدبخت خواهید کرد. علاوه بر این، این امکان‌پذیر نیست. همه ما این ایده را داریم که می‌خواهیم دیگران چگونه رفتار کنند. به عنوان مثال، شاید شما فکر کنید که وقتی کسی ازدواج کرده است، باید هر روز رابطه جنسی داشته باشد. اما بیشتر زوج‌ها از کار، بچه‌ها، کارهای روزمره و غیره خسته هستند. بنابراین، این اتفاق نمی‌افتد. شاید فکر می‌کنید همسرتان باید همیشه غذای خوشمزه و لذیذ درست کند، درست مثل مادرتان. قرار دادن انتظارات غیرواقعی از همسرتان فقط شما را ناامید و عصبانی می‌کند. بنابر این، بهتر است قبل اینکه از همسرتان انتظار چیزی را داشته باشید، یک بار خود را جای او قرار دهید که آیا او در شرایطی است که بتواند انتظارات شما را برآورده کند؟ درک کردن بخش بزرگی از زندگی مشترک است.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 189 بازدید

مقام‌های محلی ولایت بدخشان می‌گویند که سیلاب در مرکز این ولایت جان ۱۰ اعضای یک خانواده را گرفته و خسارات هنگفت مالی نیز برجای گذشته است. مولوی محمداکرم اکبری، رییس اداره حوادث ولایت بدخشان به رسانه گوهرشاد گفت که در پی سرازیرشدن سیلاب (شنبه‌شب، ۵ جوزا) در روستای «مورچک» از مربوطات ناحیه نهم شهر فیض‌آباد، مرکز این ولایت، ده عضو یک خانواده جان باخته‌اند. آقای اکبری تاکید کرد که در پی این رویداد طبیعی خانه‌های مردم در هفت منطقه شهر فیض‌آباد نیز تخریب شده است. وی افزود که سیلاب یک زوج را با فرزندان شان برده است. او تصریح کرد که تا اکنون تنها جسد یک عضو این خانواده از رودخانه کوکچه پیدا شده است و جستجو ادامه دارد. همچنین در خبرنامه‌ی ریاست حوادث ولایت بدخشان آمده است که سیلاب یک زوج با شش دختر و سه پسرشان را برده است. خبرنامه از فرزندان این زوج به نام‌های صدف، فرضیه، زهرا، آرزو، عظیم، شمس، حدیث، حسنا و عاقب یاد کرده است. همچنین محمد کارمگار،  آمر مبارزه با حوادث طبیعی بدخشان می‌گوید که سیلاب‌های شب گذشته در ولسوالی‌های یمگان، کشم، وردوج و شهدا نیز خسارات جانی و هنگفت مالی برجای گذاشته است. تا کنون آمار دقیق از تلفات و خسارات برجای مانده از این سیلاب‌ها در دست نیست. سیلاب‌های سه روز گذشته نیز در بدخشان راه مواصلاتی شماری از ولسوالی‌های را بسته کرده و خسارات جانی و هنگفت مالی برجای گذاشته است. همچنین سیلاب‌های اخیر در غور، فاریاب و بغلان نیز تلفات و خسارات سنگین برجای گذاشته‌اند.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 207 بازدید

در ادامه‌ی وضع محدودیت حکومت سرپرست علیه زنان و جنگ در افغانستان، ملالی هلمندی، رییس اجرایی شرکت تولید انرژی خورشیدی «هلمند سولر» اعلام کرد که ۴۷ سال جنگ در افغانستان، نقش مادران را به‌عنوان ستون فقرات خانواده‌ها در کشور تضعیف کرده است. خانم هلمندی این اظهارات را در نشستی که به میزبانی سازمان ملل متحد در مورد حمایت از زنان کارآفرین در کشورهای درگیر جنگ در بحرین برگزار شده بود، مطرح کرده و گفته است که یک مادر در افغانستان بیشترین زمان را در رشد کودک می‌گذراند. او تاکید کرد: «من دریافتم که خانواده‌های پایدارتر هستند که در آن مادران توان‌مند است، دانش دارد و به آن‌ها [خانواده‌ها] فرصت داده می‌شود که کسب درآمد کنند و یک مادر در افغانستان بیشترین زمان را در رشد کودک می‌گذراند.» وی افزود که شرکت زیر اداره وی پس از تسلط دوباره حکومت سرپرست بر افغانستان، گلخانه‌هایی را برای زنان آسیب‌دیده از جنگ و بحران ایجاد کرده است. همچنین حمید هیرمند، شوهر خانم هلمندی نیز در این نشست گفت که حدود ۸۰ درصد از زنان در افغانستان به دلیل جنگ و تحولات اخیر شغل خود را از دست دادند. سازمان ملل نشستی دو روزه‌ای را به هدف حمایت از زنان سرمایه‌گذار و اهمیت سرمایه‌گذاری زنان در کشورهای درگیری جنگ در شهر منامه، پایتخت بحرین، برگزار کرده بود. در این نشست درکنار زنان کارآفرین اهل افغانستان، سرمایه‌گذاران زن از کشورهای الجزایر، عراق، سودان و فلسطین نیز حضور داشته‌اند. این در حالی است که پس از تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، محدودیت‌های شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمی‌توانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. این رویکرد حکومت فعلی خانواده‌های را که زنان نان‌آور آنان هستند، با مشکلات جدی اقتصادی روبه‌رو کرده است.

ادامه مطلب