برچسب: اخراج اجباری

4 ساعت قبل - 16 بازدید

در گوشه‌ای از شهر هرات، بر بام یک خانه‌ی قدیمی و فرسوده، خانواده‌ای زنده‌گی می‌کند که روزگاری در ایران، دست‌شان به همه‌چیز می‌رسید و هیچ‌گاه تصور نمی‌کردند روزی محتاج نان خشک شوند. فرهاد، مردی میانسال با قامتی بلند و شانه‌هایی پهن، سال‌ها در ایران کار و بار پررونقی داشت. او در حوزه‌ی ساختمان‌سازی و معاملات ملکی فعال بود و به‌قول خودش، از خاک، طلا می‌ساخت. با زحمت و تلاش شبانه‌روزی، توانسته بود خانه‌ای بزرگ اجاره کند، موتر شخصی بخرد و فرزندانش را در مکاتب خصوصی ثبت‌نام کند. خانواده‌اش در محله‌ای آرام و تمیز زنده‌گی می‌کردند؛ خانه‌شان پر از وسایل مدرن بود: از فرنیچر نو گرفته تا قالین‌های قیمتی، پرده‌های بلند، ظروف بلور، و یخچالی که همیشه پر از خوراکی بود. فرهاد با افتخار می‌گفت: «ما مهاجر هستیم، اما باید مثل آدم‌های با عزت زنده‌گی کنیم.» اما روزگار هیچ‌گاه یکنواخت نمی‌ماند. سال گذشته، زندگی فرهاد ضربه‌ی سنگینی خورد. پروژه‌ی بزرگ ساختمانی که او بخش عمده‌ای از سرمایه‌اش را در آن گذاشته بود، ناگهان متوقف شد. صاحب‌کار، مردی که میلیون‌ها پول از فرهاد و دیگر همکارانش گرفته بود، یک‌شبه ناپدید شد. فرهاد بارها به دروازه‌اش رفت، دفاترش را زیر پا گذاشت، حتی به دادگاه محلی در ایران شکایت برد. اما پاسخ همیشه یک جمله‌ی سرد و تکراری بود: «تو مهاجر هستی، حقی نداری.» همه‌ی آن‌چه در طی سال‌ها با عرق جبین اندوخته بود، یک‌شبه دود شد و به هوا رفت. در همان زمان، صاحب‌خانه‌شان ـ مردی خشک‌رفتار و سخت‌گیر ـ هر روز برای گرفتن کرایه‌، بی‌خبر و بی‌رحم، در می‌زد. فرهاد دیگر پولی نداشت. گاهی از خجالت، حتی جرأت باز کردن در را هم پیدا نمی‌کرد. فشارها یکی‌یکی روی دوشش آوار شد. هم‌زمان، برخوردهای پولیس ایران با مهاجران شدت گرفت. تا آن‌که یک صبح زود، پیش از آن‌که کودکان از خواب بیدار شوند، دروازه‌ی خانه با ضربه‌ای سنگین باز شد. مأموران آمده بودند. گفتند باید همین امروز خانه را ترک کنید. مریم، همسر فرهاد، با چشمانی اشک‌بار التماس کرد: «حداقل اجازه دهید وسایل‌مان را جمع کنیم.» اما هیچ‌کس گوش نداد. آن‌ها را تنها با چند لباس و یک چمدان کوچک، سوار بر موتر کردند و به سمت مرز فرستادند؛ بی‌هیچ فرصت، بی‌هیچ خداحافظی. وقتی به افغانستان رسیدند، آن همه شکوه و رفاه گذشته برای‌شان چیزی جز خوابی دور و محو نبود. هیچ‌کس باور نمی‌کرد همان خانواده‌ای که تا دیروز در ایران، در خانه‌ای پر زرق و برق زندگی می‌کرد، امروز بر بام یک خانه‌ی غریب در هرات پناه گرفته باشد. صاحب‌خانه‌ای که دلش رحم آمده بود، با تردید گفت: «می‌توانید روی بامم بمانید، اما اتاقی برای‌تان ندارم.» و این‌گونه شد که بام نم‌دار با یک چادر پاره، خانه‌ی جدیدشان شد. اکنون شب‌های‌شان در سرمای استخوان‌سوز هرات سپری می‌شود. کودکانی که روزی در ایران لباس نو می‌پوشیدند و به مکتب می‌رفتند، حالا با تن‌پوش‌های کهنه در چادری لرزان، در آغوش هم کز می‌کنند تا از باد و باران در امان بمانند. مریم، مادر خانواده، شب‌ها آرام در گوش‌شان قصه‌هایی شیرین می‌گوید تا شاید خواب‌های روشن گذشته را به یاد آورند، اما در دل خودش چیزی جز بغض و حسرت باقی نمانده. فرهاد هر صبح با اندکی امید و دلی پُر، راهی بازار می‌شود. روزهایی که در ایران با موتر شخصی‌اش رفت‌وآمد می‌کرد و به کارگران دستور می‌داد، حالا به خاطره‌ای دور تبدیل شده‌اند. امروز در گوشه‌ای از میدان مزدوری در هرات، خودش در صف ایستاده، چشم‌انتظار کسی که بیاید و او را برای روزی‌چند ساعت کار ببرد. هیچ‌کس باور نمی‌کند که این مرد، زمانی سرمایه‌دار بوده. صاحب‌کار ایرانی که پولش را بالا کشید، هنوز هم مثل کابوسی شبانه، ذهنش را رها نمی‌کند. با صدایی گرفته و غصه‌دار می‌گوید: «اگر آن پول را داده بودند، امروز من با خانواده‌ام این‌جا، گرسنه و بی‌سرپناه نبودم.» دیگ خانه‌ی‌شان روزهاست که بر آتش ننشسته؛ چیزی در آن نجوشیده، نه غذایی، نه امیدی. همسایه‌ها گاهی با دلسوزی تکه‌ای نان یا لقمه‌ای غذا می‌آورند، اما شکم‌های همیشه‌گرسنه را سیر نمی‌کند. مریم بیشتر وقت‌ها خودش از خوردن دست می‌کشد، تا همان اندک غذا را برای کودکانش نگه دارد. شب‌ها، وقتی باد سرد از لای ترک‌های چادر پاره می‌وزد و سایه‌های سیاه فقر بر سرشان سنگینی می‌کند، فرهاد به آسمان خیره می‌شود و در دل با خودش زمزمه می‌کند: «خدایا، چطور ممکن است انسان در عرض یک سال، از اوج آسمان به قعر زمین سقوط کند؟ روزی در ایران همه‌چیز داشتم، امروز در وطنم حتی یک لقمه نان ندارم...» زندگی فرهاد و خانواده‌اش تصویری زنده از بی‌رحمی سرنوشت است. روزگاری غرق در رفاه، با خانه‌ای پر از زندگی، و امروز آواره‌ و بی‌پناه، بر بام دیگران، بدون شغل، بی‌سرپناه، و بی‌چشم‌اندازی روشن برای فردا. و با این حال، در دل تاریکی‌ها، شعله‌ای کوچک هنوز روشن است؛ امیدی کم‌سو به فردایی که شاید اندکی بهتر باشد. فردایی که شاید، فرهاد دوباره کار کند، مریم لبخند بزند، و کودکان‌شان دوباره طعم آرامش را بچشند. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


3 روز قبل - 90 بازدید

کمیشنری عالی سازمان ملل در امور پناهند‌گان (UNHCR) درتازه‌ترین مورد هشدار داده است که هزاران افغانستانی مجبور شده‌اند از پاکستان به مناطقی برگردند که پیش از این از زلزله‌ها ویران شده‌اند. این نهاد با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که خانواده‌های بازگشت‌کننده با «بحران روی بحران» مواجه‌اند و نبود سرپناه، کم‌بود آب و غذا و دسترسی محدود به خدمات صحی، وضعیت زندگی برگشت‌کنند‌گان را به‌شدت دشوار ساخته است. کمیشنری عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در ادامه تاکید کرده است که منابع مالی برای کمک‌رسانی به این خانواده‌ها رو به پایان است و ادامه این روند می‌تواند فاجعه انسانی تازه‌ای را رقم بزند. در اعلامیه آمده است که جامعه‌ی جهانی نمی‌تواند به این وضعیت پشت کند و باید در کنار خانواده‌های آسیب‌پذیر افغانستانی بایستد. این در حالی است که پاکستان و ایران در ماه‌های اخیر، روند اخراج اجباری پناه‌جویان افغان را شدت بخشیده‌اند. روزانه صدها خانواده از این دو کشور به‌طور اجباری اخراج شده و وارد افغانستان می‌شوند؛ کشوری که خود نیز با چالش‌های گسترده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روبرو است. این اخراج‌ها در حالی پس از جنگ ایران و اسراییل شدت یافته است که افغانستان با بحران شدید حقوق بشری و انسانی مواجه ا‌ست و بسیاری از اخراج‌شد‌گان، از جمله زنان، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر در معرض خطر واقعی نقض حقوق بشر قرار دارند.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 170 بازدید

سید هادی کسایی‌زاده، خبرنگار و فعال رسانه‌ای ایرانی درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که در یکی از «جدیدترین پرونده‌سازی‌ها» علیه او، به حکم ۱۵ ماه زندان، ۷۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی و اخراج از خبرنگاری محکوم شده است. آقای کسایی‌زاده با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود این این حکم دادگاه را «ظالمانه» خوانده و تاکید کرده که که این حکم به دلیل مبارزه‌اش با موضوعات مرتبط با مهاجران ‌افغانستان صادر شده است. وی در ادامه تاکید کرده است که معتقد است پشت این پرونده افرادی «خاص» قرار دارند که روزی رسوا خواهند شد. همچنین این خبرنگار و فعال رسانه‌ای ایرانی در ادامه افزوده است که در این پرونده بدون توجه به دفاعیاتش، گناهکار شناخته شده است. پیش از این فرهنگیان کشور در واکنش‌هایی به موج فزاینده مهاجرستیزی در ایران، برخوردهای«غیر انسانی» آن‌ها را نقد کردند‌. این اخراج‌ها در حالی پس از جنگ ایران و اسراییل شدت یافته است که افغانستان با بحران شدید حقوق بشری و انسانی مواجه ا‌ست و بسیاری از اخراج‌شد‌گان، از جمله زنان، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر در معرض خطر واقعی نقض حقوق بشر قرار دارند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 136 بازدید

محمدصادق معتمدیان، والی تهران پایتخت ایران درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که فاز دوم اخراج «مهاجران غیرمجاز» به افغانستان به‌زودی اجرا خواهد شد. خبرگزاری مهر گزارش داده است که آقای معتمدیان این اظهارات را در نشستی در شهرستان/ولسوالی پیشوا در تهران مطرح کرده و گفته است که موضوع اخراج مهاجران افغانستان با جدیت دنبال می‌شود. وی به اخراج مهاجران به افغانستان اشاره کرده و تاکید کرده است: «پس از این اقدام «سه هزار کلاس درس آزاد شده و تراکم دانش‌آموزی کاهش یافته است.» همچنین والی تهران در ادامه‌ی صحبت‌هایش مدعی شده است که بخش قابل‌توجهی از مهاجران افغانستانی از «سرانه‌های مردم» استفاده می‌کردند و اخراج آنان باعث کاهش جرم عمومی، کاهش مصرف آرد تا پنج هزار تُن، خلوت‌شدن نانوایی‌ها و بازگشت فرصت‌های شغلی به نیروی کار ایرانی شده است. قابل ذکر است که جمهوری اسلامی ایران در سال جاری خورشیدی «برگه سرشماری» حدود دو میلیون مهاجر افغانستانی را باطل و اخراج آنان را آغاز کرد. براساس آمار حکومت سرپرست افغانستان، این کشور بیش از ۱.۸ میلیون مهاجر را به افغانستان اخراج کرده است و این روند همچنان ادامه دارد. با وجود این‌که والی تهران مدعی شده است که اخراج مهاجران باعث بازگشت فرصت کار به نیروی کار ایرانی شده، اما شماری از رسانه‌های ایرانی از کمبود نیروی کار و تعطیلی کارخانه‌ها در پی اخراج مهاجران افغانستان گزارش داده‌اند. این اخراج‌ها در حالی پس از جنگ ایران و اسراییل شدت یافته است که افغانستان با بحران شدید حقوق بشری و انسانی مواجه ا‌ست و بسیاری از اخراج‌شد‌گان، از جمله زنان، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر در معرض خطر واقعی نقض حقوق بشر قرار دارند.

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 188 بازدید

عبدالرحمن، مردی حدود چهل‌وپنج‌ساله، زاده‌ی یکی از قریه‌های کوهستانی کنر است. در دوران جنگ‌های داخلی، زمانی که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود، همراه خانواده‌اش راهی پاکستان شد. آن‌ها هیچ نداشتند جز یک الاغ، چند بوجی گندم و چند ظرف مسی که مادرش برای توشه‌ی راه در یک گونی پیچیده بود. شب‌های تاریک، صدای مهیب توپ‌خانه، و اضطراب راه، همراه‌شان بود تا سرانجام از مرز گذشتند و در یکی از خیمه‌های مهاجرین در خاک پشاور پناه گرفتند. سال‌های نخست مهاجرت، برای عبدالرحمن و خانواده‌اش تلخ و طاقت‌فرسا بود. او، که جوانی خام و بی‌تجربه بود، صبح‌ها در سرک‌های پشاور به دنبال کار می‌گشت، بار می‌کشید، صندوق‌های میوه را از موترها پایین می‌آورد و از بازاری به بازاری می‌برد. شب‌ها با دستان تاول‌زده و پاهای زخمی به خیمه برمی‌گشت. مادرش هر شب به او می‌گفت: «فرزندم، صبر کن، روزی می‌رسد که تو هم صاحب خانه خواهی شد.» و عبدالرحمن، هر شب با شنیدن همین جمله، قطره‌ای امید در دلش شعله‌ور می‌شد؛ نوری کوچک در میان تاریکیِ آن روزهای بی‌پایان. سال‌ها گذشت و عبدالرحمن، با پشت‌کار و امید، توانست با اندک پس‌انداز و کمی قرض از دوستان، یک دکان کوچک پرزه‌جات موتر را در یکی از کوچه‌های پشاور باز کند. همان دکان ساده، نقطه‌ی عطف زندگی‌اش شد. هر صبح زود، دروازه‌ی دکان را باز می‌کرد؛ بوی روغن موتر، آهن زنگ‌زده و صدای پرندگان صبحگاهی در هوا می‌پیچید، و او با دل‌گرمی می‌گفت: «این زنده‌گی ماست، دسترنج ماست.» در همین سال‌ها بود که با «زرگل» ازدواج کرد؛ زنی مهربان، صبور و پر از امید. وقتی به خانه‌ی کوچک کرایی‌شان رفتند، زرگل با دستان خودش خانه را رنگ زد، پرده‌ها را نصب کرد و گوشه‌ای از حیاط را به گل‌کاری اختصاص داد. آن خانه، با دیوارهای خشت خام و سقف چوبی‌اش، برای عبدالرحمن چیزی کمتر از یک قصر نداشت. او همیشه لبخند می‌زد و می‌گفت: «زرگل، این خانه وطن دوم ماست؛ هرچند دور از خاک خود هستیم، اما پر از گرمی دل تو.» با گذر زمان، آن خانه نه فقط پناهگاه جسم‌شان شد، بلکه مأمن عشق، رنج، امید و تلاش مشترک آن‌ها نیز بود. چهار فرزند، یکی پس از دیگری به دنیا آمدند؛ سه دختر و یک پسر. دختران به مکتب پاکستانی رفتند، زبان اردو را آموختند و هر روز با دفترچه‌های رنگی و کتاب‌های درسی در آغوش، از مکتب بازمی‌گشتند. عبدالرحمن با افتخار به آن‌ها نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد: «شما روزی چیزی می‌شوید که پدرتان هیچ‌وقت نتوانست بشود.» پسر کوچکش، هنوز آن‌قدر خردسال بود که بیشتر وقتش را در دکان کنار پدر می‌نشست و مهره‌های آهنی را مثل اسباب‌بازی‌ها به هم می‌چسپاند و می‌خندید. زندگی به سختی، اما با کورسویی از امید می‌گذشت. عبدالرحمن سالی چند بار به افغانستان می‌رفت تا اقاربش را ببیند، اما هر بار با حسرتی سنگین‌تر برمی‌گشت. در دل می‌گفت: «افغانستان جای زنده‌گی نیست. اینجا، در پاکستان، هرچند بیگانه‌ایم، اما یک سقف بالای سر داریم و نانی برای خوردن.» اما همه‌چیز در پاییز ۲۰۲۳ دگرگون شد. حکومت پاکستان اعلام کرد که افغان‌ها باید کشور را ترک کنند. در آغاز، عبدالرحمن این خبر را باور نکرد. در دکانش با دوستانش می‌نشستند و با بی‌اعتنایی می‌گفتند: «این فقط یک تهدید سیاسی‌ست، هیچ‌وقت عملی نمی‌شود. ما سال‌هاست اینجاییم، چطور می‌توانند یک‌شبه همه چیز را از ما بگیرند؟» اما روزها گذشت. گشت‌زنی پولیس در کوچه‌ها بیشتر شد. چهره‌های آشنا دیگر به دکان نمی‌آمدند. خبر رسید که چندین خانواده را نیمه‌شب از خانه‌ها بیرون کشیده‌اند و بی‌صدا به مرز فرستاده‌اند. ترس، بی‌صدا اما سنگین، در دل عبدالرحمن نشست. آرام‌آرام فهمید که چیزی به نام "امنیت" دیگر در این سرزمین بیگانه هم برای او باقی نمانده است. یک روز، وقتی عبدالرحمن مثل همیشه به دکانش رسید، دید چند پولیس در همان کوچه ایستاده‌اند. یکی از آن‌ها نزدیک شد و با صدایی جدی گفت: «عبدالرحمن، وقتت تمام است. آماده شو، باید بروی.» عبدالرحمن که جا خورده بود، با لکنت پاسخ داد: «اما من اینجا خانه دارم، دکان دارم، قرض دارم، وسایل دارم… چطور می‌توانم یک‌شبه همه چیز را ترک کنم؟» پولیس بی‌رحمانه خندید و گفت: «این مشکل تنها از تو نیست. یا خودت برو، یا ما بیرونت می‌کنیم.» آن شب، خانه‌ی عبدالرحمن پر از گریه و اندوه بود. دخترانش کتاب‌های‌شان را بغل کرده بودند، زرگل لباس‌ها را با عجله در یک بوجی انداخته بود، اما همه می‌دانستند که در واقع چیزی با خود نخواهند برد. تنها چیزی که عبدالرحمن توانست با خود بردارد، چند جامه‌ی ساده، مقداری نان خشک، و یک قاب عکس خانوادگی بود. همه‌چیز—خانه، دکان، وسایل، فرش‌ها، حتی سند طلای زرگل—همان‌جا ماند. وقتی به مرز تورخم رسیدند، هزاران خانواده‌ی دیگر در صف‌های طولانی ایستاده بودند. کودکان از سرما می‌لرزیدند، زنان ناله می‌کردند، و مردان با چشمانی پر از اشک و حسرت به پشت سر نگاه می‌کردند. عبدالرحمن در سکوت ایستاده بود و با خود می‌گفت: «اینجا همان جایی‌ست که بیست‌وپنج سال زحمت کشیدم. اینجا همه چیزم ماند… حالا باید به کجا بروم؟» اما آن‌سوی مرز، خبری از آسایش نبود؛ تنها چیزی که انتظارشان را می‌کشید، خاک خشک و خیمه‌های پاره و فرسوده بود. در ننگرهار، آن‌ها را به کمپ مهاجرین فرستادند. وقتی عبدالرحمن به خیمه‌ی کهنه‌ای رسید که حالا باید خانه‌شان می‌شد، دست‌هایش لرزید. زرگل نشست، سرش را میان دستانش گرفت و با صدایی خفه گفت: «خدایا، ما به کجا رسیدیم؟» امروز، عبدالرحمن و خانواده‌اش هنوز در همان خیمه زندگی می‌کنند. شب‌ها، باد سرد از میان درزهای خیمه عبور می‌کند، باران سقف پارچه‌ای را سوراخ می‌کند و زمین خیس و گل‌آلود می‌شود. دخترانش دیگر به مکتب نمی‌روند؛ بیشتر روزهای‌شان در صف نان، آب و مواد سوختی می‌گذرد. پسرش، که روزگاری در دکان با او کار می‌کرد، حالا با پای برهنه از این خیمه به آن خیمه می‌چرخد، دنبال چند تکه چوب خشک برای آتش. زرگل شب‌ها آرام زیر پتو می‌لرزد، اشک می‌ریزد و زیر لب زمزمه می‌کند: «کاش همان‌جا می‌ماندیم… حتی اگر زندان می‌رفتیم. اینجا… هیچ چیز نداریم. هیچ چیز.» عبدالرحمن هر روز به امید پیدا کردن کاری، راهی شهر می‌شود، اما جز بیگاری با مزد اندک، چیزی نصیبش نمی‌گردد. با دستانی پینه‌بسته و چهره‌ای خسته، هر شب به خیمه برمی‌گردد و در دل می‌گوید: «بیست‌وپنج سال زحمت کشیدم، با رنج، یک زندگی ساختم… همه‌اش همان‌جا ماند. حالا دوباره از صفر باید شروع کنم؛ اما این‌بار نه خانه‌ای دارم، نه مکتبی، نه آینده‌ای. ما در میانه‌ی هیچ‌جا مانده‌ایم… نه آنجا ماندیم، نه اینجا رسیدیم.» شب‌ها که باد سرد در خیمه می‌پیچد و زمین از رطوبت یخ می‌زند، روی خاک می‌نشیند، قاب عکس خانوادگی را از میان بوجی بیرون می‌کشد، دستی آرام بر چهره‌های خندان بچه‌هایش در عکس می‌کشد و زیر لب با صدایی بغض‌آلود می‌گوید: «این، همان روزهای خوش ما بود… روزهایی که دیگر هیچ‌وقت برنمی‌گردد.» نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 149 بازدید

منابع از میان مهاجران در شهر کویت پاکستان می‌گویند که پولیس پاکستان روند بازداشت پناه‌جویان اهل افغانستان را در این شهر آغاز کرده و این روند به شدت جریان دارد. دست‌کم سه منبع امروز (پنج‌شنبه، ۲۰ سنبله) از میان مهاجران به رسانه گوهرشاد گفته‌اند این پناه‌جویان روز گذشته از منطقه «اسپینی‌رود» بازداشت شدند و به کمپ اخراج مهاجران انتقال یافته‌اند. یک تن از میان مهاجران تاکید کرده است که پولیس پاکستان مهاجران را خانه به خانه تعقیب می‌کنند و آنان را به صورت غیرمعلوم و خشونت‌آمیز بازداشت می‌کنند. منبع در ادامه افزوده است که مهاجران به صورت اجباری به کمپ‌های مهاجران انتقال پیدا می‌کنند و اجازه ندارند حتی وسایل خانه‌شان به افغانستان انتقال دهند. قابل ذکر است که دولت پاکستان، اول سپتامبر را مهلت خروج پناه‌جویانی تعیین کرده بود که تاریخ کارت اقامت موقت‌شان باطل شده است. در پی این تصمیم، احتمال اخراج حدود یک میلیون پناه‌جوی افغانستانی وجود دارد. این در حالی است که روند اخراج مهاجران اهل افغانستان از پاکستان پیش از این نیز ادامه داشته است. همچنین ایران، اخراج مهاجران را از دو ماه به این طرف شدت بخشیده است. این اخراج‌ها در حالی پس از جنگ ایران و اسراییل شدت یافته است که افغانستان با بحران شدید حقوق بشری و انسانی مواجه ا‌ست و بسیاری از اخراج‌شد‌گان، از جمله زنان، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر در معرض خطر واقعی نقض حقوق بشر قرار دارند.

ادامه مطلب


4 هفته قبل - 178 بازدید

وزارت امور خارجه‌ی پاکستان درخواست تعلیق برنامه اخراج پناه‌جویان اهل افغانستان از سوی سازمان ملل را رد کرده است. شفقت علی خان، سخنگوی وزارت خارجه پاکستان (روز جمعه، ۱۴ سنبله) این اظهارات را در یک نشست خبری مطرح کرده و گفته است که این تصمیم دولت است و اجرا خواهد شد. آقای علی خان در ادامه تاکید کرده است که هیچ‌گونه تعلیقی در این خصوص در کار نخواهد بود. سخنگوی وزارت امور خارجه‌ی پاکستان در ادامه افزوده است که پاکستان در صدور ویزا برای شهروندان افغانستان سیاست باز و آزادانه‌ای را در پیش گرفته است. قابل ذکر است که پیش از این، فیلیپو گراندی، کمیشنر عالی سازمان ملل در امور پناهنده‌گان، از دولت پاکستان خواسته بود که به دلیل زمین‌لرزه مرگبار در کنر، روند اخراج پناه‌جویان افغان را تعلیق کند. ریچارد بنت، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور افغانستان نیز درخواست مشابهی از پاکستان مطرح کرده بود. این در حالی است که دولت پاکستان اول سپتامبر را به‌عنوان مهلت خروج پناه‌جویانی تعیین کرده بود که تاریخ اعتبار کارت‌های اقامت موقت‌شان به پایان رسیده است. قابل ذکر است که پاکستان در طی چند ماه اخیر بازداشت و اخراج فعالان حقوق بشر، زنان معترض و نظامیان پیشین اهل افغانستان را شدت بخشیده است. اخراج مهاجران اهل افغانستان از سوی دولت پاکستان، موجی از انتقادهای فعالان حقوق بشر و نهادهای حقوق بشری را در پی داشته و خواهان توقف اخراج آن‌ها از پاکستان شده‌اند. دولت پاکستان اول سپتامبر را آخرین مهلت برای بازگشت تعیین کرده است. در این مرحله دارندگان کارت پی‌او‌آر نیز شامل‌ هستند.‏

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 122 بازدید

نادر یاراحمدی، رییس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله ایران درتازه‌ترین مورد ادعا کرده است که به پناه‌جویان اهل افغانستان که جان‌شان در خطر است، توجه ویژه صورت گرفته است. آقای یاراحمدی این اظهارات را در گفتگو با خبرگزاری ایرنا مطرح کرده و گفته است که از آغاز کار دولت پزشکیان تا اکنون، یک‌ میلیون و ۸۳۳ هزار و ۶۳۴ مهاجر افغانستانی از ایران اخراج شده‌اند. وی در ادامه تاکید کرده است که دولت تصمیم دارد تا پایان سال جاری، یک‌ میلیون مهاجر غیرقانونی دیگر را نیز اخراج کند. این مقام ایرانی در بخشی از صحبت‌هایش افزوده است که مهاجران اخراج‌شده، در صورت نیاز می‌توانند از طریق مراحل قانونی به ایران بازگردند. رییس مرکز امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت داخله ایران گفته است که ۷۰ درصد مهاجران، همراه با خانواده‌های‌شان اخراج شده‌اند. او در ادامه تصریح کرد: «در راستای اجرای این طرح، به کسانی که جان‌شان در خطر بوده، یا زنان سرپرست خانوار و خانواده‌هایی که دارای بیمار هستند، توجه و عنایت ویژه شده است. برای اولین بار، کمیسیون پزشکی مرکز با کمک وزارت صحت برای تکمیل روند درمان بیماران در ایران تشکیل شد.» این ادعا در حالی مطرح می‌شود که سازمان ملل متحد گفته است نظامیان پیشین و فعالان حقوق بشر افغان در معرض خطر اخراج قرار دارند. این اخراج‌ها در حالی پس از جنگ ایران و اسراییل شدت یافته است که افغانستان با بحران شدید حقوق بشری و انسانی مواجه ا‌ست و بسیاری از اخراج‌شد‌گان، از جمله زنان، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر در معرض خطر واقعی نقض حقوق بشر قرار دارند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 215 بازدید

روزنامه بریتانیایی «آبزرور» درتازه‌ترین مورد گزارش داده است که حدود ۴۰۰ زن و دختر افغانستانی به‌دلیل رد درخواست پناهندگی‌شان در بریتانیا در بی‌سرنوشتی به‌سر می‌برند؛ آنان نه می‌توانند بمانند و نه امکان بازگشت به افغانستان را دارند. این روزنامه امروز (یک‌شنبه، ۹ سنبله) با نشر گزارشی نوشته است که بریتانیا تا نیمه امسال درخواست پناهندگی بیش از ۶ هزار افغانستانی را رد کرده و هزاران پناهجوی افغان به‌شمول صدها زن و دختر که درخواست پناهندگی آنها رد شده بود، بدون هیچ منبع درآمد و سرنوشت نامعلوم، در هتل‌ها و اقامتگاه‌های موقت بریتانیا زندگی می‌کنند. در گزارش آمده است که آمار وزارت داخله بریتانیا نشان می‌دهد که تا پایان ماه جون ۲۰۲۵ میلادی در میان بیش از ۶ هزار درخواست ردشده، ۳۶۷ زن و دختر قرار دارند که به‌رغم نقض گسترده حقوق‌بشر در افغانستان، درخواست‌شان رد شده است. همچنین بر مبنای مطالعه‌ دانشگاه آکسفورد، نرخ پذیرش درخواست‌های پناهندگی افغانستانی‌ها در یک‌سال گذشته بیش از نصف کاهش یافته است. در ادامه آمده است که در پایان سال ۲۰۲۳ میلادی حدود ۹۹ درصد درخواست‌ها پذیرفته می‌شد، اما در نیمه نخست سال جاری این رقم تنها ۳۷ درصد بوده است. همچنین علاوه بر این، تا پایان ماه جون ۲۰۲۵ میلادی بیش از ۶ هزار و ۷۰۰ پناهجوی افغان همچنان منتظر تصمیم اولیه در مورد درخواست‌های پناهندگی خود بوده‌اند که در صورت رد درخواستشان، شمار کل آنان از ۱۰ هزار نفر فراتر خواهد رفت. وزارت داخله بریتانیا علت رد درخواست‌های پناهندگی را «امنیت افغانستان» دانسته و گفته است که فقط شواهد «محدودی» مبنی بر اینکه همه گروه‌ها در افغانستان در معرض آزار قرار دارند، وجود دارد. یک سخنگوی وزارت داخله بریتانیا به روزنامه «آبزرور» گفت: «حکومت قبلی سیستمی آشفته در حوزه پناهندگی را به ارث گذاشته بود که در آن هزاران نفر در بلاتکلیفی مانده بودند. ما در حال اصلاح سیستم هستیم؛ بازگرداندن کسانی که حق ماندن ندارند و اطمینان از اینکه کسانی که حق دارند بتوانند زندگی‌شان را پیش ببرند.» او افزود: «واضح است که زنان یکی از گروه‌هایی‌اند که ممکن است از سوی حکومت سرپرست هدف قرار گیرند، و همچنین واقعیت این است که بیشتر زنان افغان که درخواست پناهندگی می‌کنند، قبول می‌شود.» بر مبنای آمارها در شش ماه نخست امسال، بیش از ۸ هزار پناهجوی افغان از راه قایق‌های کوچک به بریتانیا رسیده‌اند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 178 بازدید

کمیساریای عالی پناهند‌گان سازمان ملل (UNHCR) درتازه‌ترین مورد هشدار داده است که بازگشت بیش از یک میلیون شهروند افغانستانی از ایران و پاکستان، بحران انسانی گسترده‌ای را در افغانستان ایجاد کرده است. این سازمان روز (شنبه، ۸ سنبله) با نشر گزارشی گفته است که تا اکنون بیش از یک میلیون تن در سال جاری به کشور بازگشتند و از ۲۰ مارچ تا اکنون بیش از ۶۰۰ هزار تن وارد افغانستان شدند که نزدیک به ۳۵۰هزار تن از آن‌ها اخراج شده‌اند. در گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تاکید کرده است که بسیاری از بازگشت‌کنندگان با تجربه‌های تلخ بازداشت، جدا شدن از خانواده و از دست دادن اموال خود مواجه شده‌اند. این در حالی است که ظرفیت محدود افغانستان برای پذیرش این تعداد بازگشت‌کننده، نیازهای انسانی موجود، بیکاری و اثرات بلایای طبیعی را تشدید کرده است. دولت پاکستان اول سپتامبر سال جاری را مهلت اخراج بیش از یک میلیون پناهجوی افغانستانی تعیین کرده است که کارت‌های اقامت موقت‌شان باطل شده است. در پاکستان هم چند میلیون مهاجر افغانستانی حضور دارند. به‌تازگی ‏کارت‌های اقامت بیش از یک میلیون نفر منقضی شده و دولت پاکستان ‏تا اکنون درباره تمدید یا عدم تمدید آن تصمیم نگرفته است.‏ در کنار آن، باید گفت که در حال حاضر روند اخراج و بازگشت مهاجران از ایران ادامه دارد. ‏مقام‌های جمهوری اسلامی ایران می‌گویند که تا اکنون بیش از یک میلیون مهاجر افغانستانی اخراج ‏شده‌اند. ‏ چند وقت پیش، ایران از تمام مهاجران بدون مدرک خواسته‌ بود که آن کشور را ترک ‏کنند. مقام‌های ایرانی درباره‌ی شمار مهاجران بدون مدرک آمار ‏متفاوت ارائه می‌کنند. همچنین براساس برخی آمار، شمار مهاجران بدون‌ مدرک ‏اهل افغانستان به چهار میلیون نفر می‌رسد. نهادهای امدادرسان همواره هشدار داده‌اند که بازگشت‌کنندگان با مشکلاتی چون نبود سرپناه، کار، فقر و محدودیت‌های آموزشی و فردی مواجه خواهند شد.

ادامه مطلب