برچسب: اخراج اجباری

11 ساعت قبل - 53 بازدید

برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل متحد می‌گوید که از هر ۱۰ خانوار در افغانستان، ۹ خانوار برای زنده‌ماندن به استراتژی‌های مقابله‌ی منفی، از جمله کاهش وعده‌های غذایی، فروش دارایی‌ها و قرض، متوسل می‌شوند. این برنامه امروز (چهارشنبه، ۲۱ عقرب) با نشر گزارشی گفته است که آمارها نشان می‌دهد، بیش از ۸۰ درصد خانواده‌ها بده‌کار هستند و بدهی در میان گروه‌های جمعیتی متغیر است. در گزارش آمده است که ۸۸ درصد از بازگشت‌کنندگان، ۸۵ درصد از آوارگان داخلی و ۸۱ درصد از خانوارهای جامعه‌ی میزبان گزارش می‌دهند که بده‌کار هستند و مبالغ این بدهی بین ۲۵ هزار تا ۶۰ هزار افغانی یا ۳۷۳ تا ۹۰۰ دالر آمریکا متغیر است. برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل تاکید کرده است که دهه‌ها جنگ، رکود اقتصادی و شوک‌های اقلیمی در افغانستان، تاب‌آوری محلی را از بین برده و اکثر خانوارها را حتا در تأمین نیازهای اولیه‌ی خود ناتوان کرده است. این گزارش نشان می‌دهد که بیش از سه‌-چهارم خانواده‌ها در افغانستان با ناامنی معیشتی مواجه هستند و به حمایت برای غذا، مسکن و مراقبت‌های بهداشتی نیاز دارند. این نهاد تصریح کرد که در سال ۲۰۲۴ میلادی، ۹۵ درصد از این خانواده‌ها شوک اقتصادی مانند از‌دست‌دادن درآمد، معیشت یا دارایی‌های تولیدی را تجربه کرده و میلیون‌ها نفر را به فقر عمیق‌تری سوق داده‌اند. برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل اضافه کرده است که خدمات ضروری نیز در سراسر کشور در نقطه‌ی بحرانی قرار دارند و فشارهای زیست‌محیطی همچنان رو‌به‌وخامت است. همچنان بازگشت مهاجران از کشورهای همسایه فشار مضاعفی بر جوامع وارد می‌کند. این در حالی است که از سپتامبر ۲۰۲۳ میلادی بیش از ۴.۵ میلیون نفر به افغانستان بازگشته‌اند که این امر باعث افزایش بیش از ۱۰ درصدی میزان جمعیت شده است. برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل گفته است که بازگشت‌های انبوه در وضعیتی انجام شده که رکود شدید اقتصادی، ظرفیت ضعیف نهادهای اجتماعی و اقتصادی، کاهش کمک‌ها و شوک‌های اقلیمی مکرر ادامه دارد. برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل اشاره کرده است که سیستم‌های محلی ضعیف و سرمایه‌گذاری محدود، این فشار را تشدید می‌کنند و در صورت نبود حمایت‌های هدفمند برای بهبود، خطر آوارگی و بی‌ثباتی بیشتر را به‌ همراه دارند. براساس گزارش این نهاد، حدود ۷۵ درصد از کل خانوارهای بازگشت‌کننده، ۷۱ درصد از خانوارهای جامعه‌ی میزبان و ۵۶ درصد از خانوارهای آوارگان داخلی در مناطق روستایی، اغلب در خانوارهای پرجمعیت و چندنسلی با میانگین پنج تا هشت عضو زندگی می‌کنند.

ادامه مطلب


1 روز قبل - 103 بازدید

باد سرد پاییزی در کوچه‌های باریک ناحیه‌ی کارته‌نوِ هرات می‌پیچد. خاکِ خشک و ریز در هوا پخش می‌شود و با بوی نم و دود ذغال، بوی فقر را به ریه‌های شهر می‌ریزد. عبدالرووف در آستانه‌ی دروازه‌ی خانه ایستاده است؛ بوجی چرکین پلاستیکی را از روی شانه‌اش پایین می‌گذارد. نفس‌هایش سنگین‌اند و نگاهش به زمین دوخته شده. کف دست‌هایش زخم دارد، انگشتانش از سرما کبود شده‌اند و صدای خش‌خش پاهایش روی خاک، تنها موسیقی این کوچه‌ی خاموش است. عبدالرووف چهل‌و‌دو سال دارد؛ مردی که سال‌های جوانی‌اش در غربتِ ایران گذشت، در میان صدای ماشین‌ها و فریاد سرکارگرهایی که حتی نامش را درست تلفظ نمی‌کردند. آن‌جا، در کارخانه‌ی کاشی‌سازی کار می‌کرد؛ روزی دوازده ساعت، با مزدی ناچیز اما امیدی بزرگ — امید به اینکه روزی بتواند برای فرزندانش خانه‌ای بخرد، یا دست‌کم نانی بی‌قرض بر سر سفره بگذارد. اما حالا، پس از پانزده سال کار و رنج، دوباره به وطن برگشته است؛ به شهری که روزگاری در آن متولد شد و اکنون در همان‌جا احساس غربت می‌کند. او از ایران اخراج شد، مانند هزاران مهاجر دیگر که با چشمانی گریان از مرز اسلام‌قلعه عبور کردند. مأمور ایرانی فقط گفت: «دیگه برنگرد، تموم شد.» و عبدالرووف، بی‌هیچ اعتراضی، سرش را پایین انداخت — چون خوب می‌دانست برای فقیری مثل او، هیچ‌وقت چیزی «تمام» نمی‌شود؛ فقط رنج است که از جایی به جایی دیگر ادامه پیدا می‌کند. وقتی به هرات رسید، در جیبش فقط دوصد هزار تومان ایرانی بود؛ پولی که حتی خرج چند روز زندگی نمی‌شد. چند روز نخست را در خانه‌ی یکی از اقوام دورش گذراند، تا اینکه خانه‌ای کوچک در حاشیه‌ی شهر پیدا کرد. خانه‌ سه اتاق کوچک دارد، با دیوارهایی از خشت خام و سقفی که با پلاستیک و چوب پوسیده پوشیده شده است. هر ماه باید سه‌هزار افغانی کرایه بدهد؛ مبلغی که حالا برای عبدالرووف شبیه کوهی‌ست که هر روز سنگین‌تر می‌شود. همسرش، مریم، زنی لاغر و رنگ‌پریده است با چشمانی همیشه دوخته به زمین. او می‌گوید: «وقتی شب‌ها باد می‌وزد، صدای ناله از دیوارها بلند می‌شود، انگار خانه هم مثل ما از ترسِ سرما می‌لرزد. آن‌قدر چکه‌ی سقف را در یک شب جمع کرده‌ایم که دیگر ظرف خالی در خانه نمانده.» عبدالرووف در روزهای نخست بازگشت، هنوز امید داشت. چند بار به شهرک صنعتی رفت؛ همان‌جایی که صدها کارخانه‌ی کوچک و بزرگ فعالیت می‌کنند. هر بار لباس تمیزش را می‌پوشید، نان خشک می‌خورد و پیاده راهی آن‌جا می‌شد. با احترام وارد می‌شد و می‌پرسید: «کارگر نمی‌خواهید؟ هر کاری باشد، من بلدم.» اما پاسخ‌ها همه شبیه هم بودند: یا می‌گفتند «کارگرها تکمیل‌اند»، یا با لبخندی تلخ می‌پرسیدند: «کسی را این‌جا می‌شناسی؟» عبدالرووف آهی می‌کشید و می‌گفت: «در این شهر، اگر آشنا نداشته باشی، حتی فقرت هم به رسمیت شناخته نمی‌شود.» او بارها به کارخانه‌های آهن‌سازی، نجاری، آجرپزی و حتی کارگاه‌های تولید بوت سر زد، اما هر بار دست خالی برگشت. تنها چیزی که نصیبش شد، گرد و خاک کف کارخانه بود و نگاه‌های بی‌تفاوت مدیرانی که می‌گفتند: «برو، خبرت می‌کنیم.» روزها گذشت و جیب‌هایش خالی‌تر شد. پس از دو ماه بیکاری، ناچار شد کاری را بپذیرد که روزی حتی فکرش را هم نمی‌کرد: جمع‌کردن پلاستیک و بوتل از میان زباله‌ها. صبح‌ها، پیش از طلوع آفتاب، بوجی پاره‌ی سفیدی را بر دوش می‌گیرد و همراه پسر دوازده‌ساله‌اش، عبدالمنان، راهی کوچه‌ها و کوه‌های زباله‌ی اطراف شهر می‌شود. در زمستان، وقتی بوی دود از خانه‌ها بلند می‌شود و صدای خنده‌ی کودکان از پشت پنجره‌ها شنیده می‌شود، عبدالرووف در میان زباله‌ها خم شده، در جستجوی بطری‌های پلاستیکی‌ست. انگشتانش از سرما یخ زده‌اند، اما دلش گرم است به این امید که شاید امروز بتواند پنجاه یا شصت افغانی جمع کند. می‌گوید: «روزهایی هست که از صبح تا شب می‌گردم و بوجی‌ام هنوز نیمه‌خالی‌ست. وقتی به خانه برمی‌گردم، بچه‌ها با نگاه منتظرشان می‌پرسند: پدر، نان آوردی؟ و من فقط لبخند می‌زنم... چون چه بگویم؟ مگر نان از پلاستیک درمی‌آید؟» عبدالمنان، که حالا مکتب را ترک کرده، با دستان کوچک و چشمان غمگینش پدرش را در جمع‌کردن زباله‌ها کمک می‌کند. مریم آه می‌کشد و می‌گوید: «هر بار که او را با بوجی می‌بینم، دلم می‌خواهد گریه کنم. طفل است، باید درس بخواند، بازی کند… نه این‌که در زباله‌ها بگردد. شب‌ها که خواب است، صدای سرفه‌اش می‌آید. فکر می‌کنم از دود و گردی‌ست که روزها در آن نفس می‌کشد.» در خانه‌ی عبدالرووف دیگر چیزی برای فروش نمانده. ماه گذشته تلویزیون کوچک‌شان را به ۱۲۰۰ افغانی فروخت تا کرایه‌ی خانه را بدهد. حالا فقط یک چراغ نفتی دارند و بخاری قدیمی‌ای که با چوب می‌سوزد. زمستان نزدیک است. قیمت ذغال بالا رفته و او هنوز نتوانسته حتی یک  بوجی  ذغال بخرد. می‌گوید: «هر شب، وقتی بچه‌ها می‌خوابند، من تا نیمه‌شب بیدار می‌مانم و فکر می‌کنم اگر برف بیاید، چطور دوام بیاوریم؟ زنم می‌گوید خدا بزرگ است، اما من می‌ترسم بچه‌ها مریض شوند. دوا پول می‌خواهد، داکتر پول می‌خواهد... حتی دعا هم حالا بدون پول قبول نمی‌شود.» در روزهایی که هوا خوب است، عبدالرووف از کوچه‌های شهرک صنعتی می‌گذرد؛ از کنار همان دروازه‌هایی که بارها به رویش بسته شده‌اند. هر بار که از آنجا رد می‌شود، در دلش می‌گوید: «شاید روزی یکی از این مدیرها صدایم بزند، شاید روزی دستم را بگیرد و بگوید: بیا، کار پیدا شد.» اما روزها می‌گذرند، فقط صدای ماشین‌ها از پشت دیوارها می‌آید، و او دوباره راهش را ادامه می‌دهد، با بوجی‌ای بر شانه و چشمانی خسته. گاهی در میان زباله‌ها، عروسکی شکسته یا بوت کهنه‌ی کودکی را پیدا می‌کند، آن را تمیز می‌کند و برای دختر کوچکش، حُمَیرا، می‌برد. دخترک با خوشی آن را در آغوش می‌گیرد و می‌پرسد: «پدر، این را از دکان خریدی؟» و عبدالرووف لبخند می‌زند و می‌گوید: «بله، از دکان آسمان.» سپس رو برمی‌گرداند تا اشک‌هایش را کسی نبیند. چند روز پیش، صاحب‌خانه آمده بود. با صدایی خشن گفت: «اگر کرایه را ندهی، باید خانه را خالی کنی.» عبدالرووف فقط جواب داد: «یک هفته مهلت بده، شاید کاری پیدا کنم.» اما خودش هم می‌دانست، پیدا کردن کار برای کسی مثل او در این شهر، شبیه پیدا کردن بهشت در خاکستر است. مریم، گاهی در خانه نان می‌پزد و از همسایه‌ها آرد قرض می‌گیرد. می‌گوید: «دیگر روی قرض گرفتن ندارم. اما اگر قرض نگیرم هم، بچه‌ها گرسنه می‌مانند. شب‌ها صدای شکم‌شان را می‌شنوم که از گرسنگی ناله می‌کند.» عبدالرووف گاهی در دل، آهسته از خدا شکایت می‌کند، اما بعد با خودش می‌گوید: «نه... من حق ندارم شکایت کنم. شاید خدا هم از دیدن ما خسته شده باشد.» او نمی‌خواهد صدقه بگیرد، نمی‌خواهد دستش را دراز کند. تنها آرزویش این است که روزی بتواند کاری شرافتمندانه پیدا کند، حتی اگر سخت‌ترین کار دنیا باشد. می‌گوید: «من کار می‌خواهم، نه ترحم. می‌خواهم نان خانه‌ام را از عرق پیشانی‌ام درآورم، نه از زباله‌ی مردم.» در آخرین روز گفت‌وگو، آفتاب غروب کرده بود. سایه‌ی بلندش روی دیوار خانه افتاده بود. عبدالرووف بوجی‌اش را گوشه‌ای انداخت و به افق خیره شد. «وقتی از ایران اخراجم کردند، فکر می‌کردم سخت‌ترین روز زندگی‌ام همان است. اما حالا می‌بینم، سختی در وطن خود آدم، دردناک‌تر است. در ایران حداقل بیگانه بودم… این‌جا اما خودی‌ام و هیچ‌کس مرا نمی‌بیند.» باد از کوچه گذشت، خاک نرم را بلند کرد، و میان آسمان و زمین، چهره‌ی مردی گم شد که روزی کارگر بود و امروز پلاستیک‌چین. در دستانش بوی فقر بود، اما در دلش هنوز چیزی کوچک و زنده می‌تپید: *امید*. امیدی که شاید روزی، در یکی از همان شهرک‌های صنعتی، صدایی از پشت در بگوید: «بیا، کار پیدا شد.» نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


2 روز قبل - 69 بازدید

برنامه‌ جهانی غذا درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که با بازگشت اجباری بیش از دو‌ونیم‌میلیون مهاجر از پاکستان و ایران، افغانستان تحت فشار عظیمی قرار گرفته است. این برنامه امروز (دوشنبه، ۱۹ عقرب) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که بسیاری از خانواده‌ها با مادران و کودکانی که دچار سوءتغذیه هستند، به افغانستان می‌آیند. برنامه‌ جهانی غذا در ادامه تاکید کرده است که به‌ لطف شرکایی مانند یونان، در مراکز پذیرش و ترانزیت و از طریق خدمات تغذیه‌ای برای مادران و کودکان، حمایت‌های حیاتی را برای خانواده‌ها فراهم می‌کند. این در حالی است که اخیراً اخراج مهاجران افغانستان از پاکستان تشدید شده است، در حالی‌ که در اوایل امسال بازگشت و اخراج از ایران بیشتر بود. براساس اعلام سازمان ملل، تنها در سال جاری بیش از دو‌ونیم‌میلیون مهاجر از ایران و پاکستان به افغانستان بازگشته‌اند. طبق آمار این سازمان، از سال ۲۰۲۳ میلادی که روند اخراج از پاکستان آغاز شد، تا اکنون بیش از چهار‌ میلیون مهاجر به افغانستان اخراج شده‌اند. بازگشت مهاجران در حالی ادامه دارد که افغانستان با بحران بشری مواجه است و کمک‌های جهانی نیز کاهش یافته است.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 63 بازدید

نی یا نهاد حمایت‌کننده‌ی رسانه‌های آزاد افغانستان در تبعید، اخراج خبرنگاران افغانستان از پاکستان را فرستادن آنان به قتلگاه عنوان کرده و از دولت پاکستان خواسته است تا از اخراج افراد آسیب‌پذیر، از جمله خبرنگاران و کارمندان رسانه‌ها به افغانستان جلوگیری کند. این نهاد با نشر اعلامیه‌اس گفته است که اخراج خبرنگاران، خلاف تمامی موازین و قوانین جهانی حقوق بشر و حقوق شهروندی است و کشورهایی که به اعلامیه‌ها و میثاق‌های جهانی حقوق بشر ملحق‌ شدند، باید براساس تعهدات جهانی‌شان عمل کرده و هیچ انسان آسیب‌پذیری را در معرض خطر قرار ندهند. در تازه‌ترین مورد، منابع از میان مهاجران اهل افغانستان در پاکستان گفته‌اند که پولیس این کشور، فاطمه هم‌نوا، یکی از خبرنگاران افغانستان را با دو کودک خردسالش بازداشت کرده است. نهاد نی یا حمایت‌کننده‌ی رسانه‌های آزاد افغانستان از حکومت پاکستان خواسته است تا خانم هم‌نوا را هرچه زودتر رها کرده و زمینه‌ی تمدید ویزایش را مساعد سازد. این نهاد تاکید کرد که دولت پاکستان تعهد کرده بود تا از دستگیری و اخراج فعالان حقوق بشر و خبرنگاران، کارمندان رسانه‌ای افغانستان و کسانی‌ که زندگی‌شان در افغانستان با خطر مواجه است، جلوگیری کند. نهاد نی از دولت پاکستان خواسته است که به تعهد خود پابند بماند و از اخراج افراد آسیب‌پذیر، از جمله فعالان حقوق بشر، خبرنگاران و کارمندان رسانه‌ها به افغانستان جلوگیری کند. همچنین نهادهای حقوق بشری بارها هشدار داده‌اند که خبرنگاران افغانستان در ایران نیز در معرض اخراج به افغانستان قرار دارند. در چهار سال گذشته، شماری از خبرنگاران و فعالان مدنی به‌دلیل تهدیدات به کشورهای همسایه پناه برده‌اند.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 98 بازدید

منابع از میان مهاجران اهل افغانستان در پاکستان می‌گویند که پولیس این کشور، فاطمه همنوا، خبرنگار افغانستان را همراه با دو کودک‌اش از منطقه «بی–۱۷» شهر اسلام‌آباد بازداشت کرده است. دست‌کم دو منبع گفته‌اند فاطمه همنوا پس از چاشت امروز (سه‌شنبه، ۱۳ عقرب) همراه با دو کودک‌اش توسط پولیس پاکستان بازداشت شده و به یکی از کمپ‌های مهاجران غیرقانونی انتقال داده‌ شده‌اند. منبع در ادامه تاکید کرده است که فاطمه همنوا از جمله خبرنگارانی است که پس از روی‌کار آمدن حکومت سرپرست به پاکستان پناه برده بود و در ماه‌های اخیر با مشکلات تمدید ویزه روبرو بوده است. در هفته‌های اخیر، حکومت پاکستان روند تمدید ویزه برای شهروندان افغانستان را دشوار کرده و هم‌زمان، روند بازداشت و اخراج مهاجران از این کشور شدت یافته است. همچنین شماری از نهادهای مدافع حقوق بشر گفته‌اند که این اقدام‌ها برخلاف اصول بین‌المللی پناهندگی است و جان بسیاری از خبرنگاران و فعالان مدنی افغانستان در پاکستان را در معرض خطر قرار داده است. پاکستان همه روزه مهاجران افغانستان را بازداشت و اخراج می‌کند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 56 بازدید

منابع محلی از ولایت قندهار می‌گویند که در یکی از کمپ‌های مهاجران در ولسوالی تخته‌پل این ولایت، دو کودک و یک زن بر اثر گرسنگی و بیماری جان باختند. دست‌کم دو منبع گفته‌اند که این افراد شام روز (جمعه، ۹ عقرب) در منطقه‌ی «انزرگی» از مربوطات ولسوالی تخته‌پل قندهار جان باخته‌اند. منبع در ادامه تاکید کرده است که خانواده‌ی دو کودک جان‌باخته، پس از ۱۵ روز گیرماندن در مرز چمن، سرانجام از طریق اسپین‌بولدک وارد افغانستان شدند، اما کودکان آنان به‌دلیل گرسنگی جان باختند. منبع در ادامه افزوده است که براساس اطلاعات موجود، این کودکان دو و سه‌ماهه بوده‌اند. منبع تصریح کرد: «زنی که جان باخته است نیز به‌دلیل گیرماندن در آن‌سوی مرز، به‌شدت بیمار شده بود.» همچنین برخی از رسانه‌ها به نقل از رییس امور مهاجران حکومت سرپرست در قندهار، مرگ این دو کودک را تایید کرده‌اند. در گزارش آمده است که این رویداد نشان‌دهنده فقر فزاینده و ناامنی غذایی حاد در میان بازگشت‌کنندگان است. با این وجود، یونیسف یا نماینده صندوق حمایت کودکان از سازمان ملل در افغانستان گفته است که این کشور با یکی از شدیدترین بحران‌های تغذیه‌ای در سطح جهان روبه‌رو است و ۳.۵ میلیون کودک از سوءتغذیه حاد رنج می‌برند. در اواخر ماه سنبله سال جاری دبیرکل سازمان ملل با ارائه گزارشی هشدار داد که حدود ۹.۵ میلیون نفر در افغانستان با ناامنی غذایی شدید دست‌وپنجه نرم می‌کنند و ۱.۶ میلیون تن از آنان در وضعیت اضطراری قرار دارند. سازمان ملل می‌گوید که بحران غذایی در افغانستان با بازگشت اجباری مهاجران و قطع کمک‌های مالی تشدید شده و میلیون‌ها نفر در خطر گرسنگی و سوءتغذیه قرار گرفته‌اند. نهادهای حقوق‌ بشری و سازمان‌های بین‌المللی در حالی نسبت به تشدید فقر و بیکاری و ناامنی غذایی در میان مهاجران بازگشتی تاکید می‌کنند که ایران و پاکستان همه روزه صدها مهاجر افغان را بازداشت و اخراج می‌کند. بر مبنای آمار کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، از ماه حمل تا عقرب سال جاری، دو میلیون و ۷۸ هزار مهاجر افغان از ایران و پاکستان به افغانستان بازگشته‌‌اند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 97 بازدید

منابع از میان مهاجران در ایران می‌گویند که حلیمه پژواک، فعال حقوق زن و یکی از زنان معترض افغانستان، به‌دلیل نداشتن ویزای معتبر توسط نیروهای امنیتی ایران بازداشت شده است. سازمان حامی جنبش‌های فمینیستی (فمنا)، روز (چهارشنبه، ۷ عقرب) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود از بازداشت این فعال حقوق زن خبر داده است و نوشته است که خانم پژواک هم‌اکنون در بازداشت به‌سر می‌برد و با خطر جدی اخراج به افغانستان مواجه است. قابل ذکر است که در چند ماه اخیر بازداشت و ناپدید شدن دختران افغانستانی در ایران افزایش یافته است. این در حالی‌ است که ایران، از دهه‌ها پیش میزبان شمار بزرگی از مهاجران افغانستان بوده است. به گفته‌ی مقام‌های رسمی ایران، حدود شش میلیون مهاجر افغانستانی در این کشور زندگی می‌کنند. اما در ماه‌های اخیر، هم‌زمان با شدت گرفتن روند اخراج مهاجران، گزارش‌هایی از بدرفتاری مردم ایران و نیروهای امنیتی، خشونت‌های ضد‌مهاجرتی، قتل، ناپدید شدن و بازداشت کردن فعالان حقوق زن اهل افغانستان نیز پخش شده است. چندی پیش نیز سارا گوهری، دختر ۲۹ ساله‌ اهل افغانستان و دانشجوی رشته‌ی جامعه‌شناسی در دانشگاه تهران، هنگام سفر به مرز «تایباد» برای انجام پژوهشی میدانی درباره‌ی وضعیت مهاجران افغانستانی، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 39 بازدید

خبرگزاری ان‌آر‌سی اعلام کرده است که حکومت هالند قصد دارد دو زن را به افغانستان بازگرداند و این دو زن می‌توانند خود را با قوانین حکومت سرپرست برای زنان در افغانستان وفق دهند. این خبرگزاری به نقل از اداره مهاجرت و تابعیت هالند گزارش داده است که یکی از آنان به این دلیل که «با ارزش‌های جامعه هالند سازگار نشده»، می‌تواند به افغانستان برگردد. اداره مهاجرت هالند، بازگشت این دو زن ۷۹ و ۵۹ ساله را موجه دانسته و گفته است که هر دو می‌توانند خود را با شرایط حاکم بر زندگی زنان در افغانستان تطبیق دهند. دادگاهی در لاهه در ماه آگوست حکم بازگرداندن زن ۷۹ ساله را لغو کرد، اما اداره مهاجرت همچنان بر تصمیم خود پافشاری کرده و او بار دیگر به دادگاه تجدیدنظر شکایت برده است. در مورد زن دوم، مقام‌های مهاجرت استدلال کرده‌ اند که چون در افغانستان بیشتر کارهای خانه انجام می‌داد و به‌ندرت تنها از خانه بیرون می‌رفت، دلیلی برای پذیرش درخواست پناهندگی او وجود ندارد. این در حالی است که وکیلش می‌گوید او اکنون در هالند کار می‌کند و در جامعه فعال است. این تصمیم در حالی گرفته شده که حکومت هالند، هم‌زمان با چند کشور غربی دیگر، از حکومت فعلی در دیوان بین‌المللی دادگستری به‌دلیل سرکوب و تبعیض گسترده علیه زنان شکایت کرده است. وکلای مدافع این پرونده این رویکرد را «تناقض‌آمیز» خوانده‌‌اند و می‌گویند حکومت نمی‌تواند در دادگاه لاهه حکومت فعلی افغانستان را به تبعیض متهم کند و در عین حال اخراج زنان افغانستانی به کشورشان را مجاز بداند. بر اساس حکم اخیر دادگاه اتحادیه اروپا، محدودیت‌ها علیه زنان می‌تواند به‌عنوان «شکل آشکار آزار و اذیت جنسیتی» شناخته شود، اما اداره مهاجرت هالند می‌گوید پذیرش این تفسیر به معنای آن است که «تمام زنان افغان واجد شرایط پناهندگی» خواهند بود. سخنگوی این سازمان گفت که زنان در کشورهای اسلامی با تبعیض روبرو اند و هالند نمی‌تواند به زنان مسلمان به علت تبعیض حکومت‌های شان پناهندگی بدهد. به گفته وی، کشورش تنها زنانی را می‌پذیرد که جان شان به طور جدی در خطر است. سخنگوی اداره مهاجرت گفته است که خطر جدی جان این دو زن اهل افغانستان را تهدید نمی‌کند و اخراج‌شان به زادگاه شان اشکالی ندارد.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 98 بازدید

همزمان با بازگشت مهاجران افغانستانی از ایران و پاکستان، «جنبش زنان معترض شمال» نسبت به بی‌توجهی جامعه‌ی جهانی نسبت به اخراج آنان به‌ویژه افراد آسیب‌پذیر و زنان انتقاد کرده است. این جنبش با نشر اعلامیه‌ای گفته است که زنان و دختران در افغانستان با چالش‌ها و محدودیت‌های فزاینده روبرو هستند و این وضعیت سبب شده است که بسیاری آنان راه مهاجرت را در پیش گیرند؛ اما در کشورهای همسایه نیز، وضعیت مناسبی ندارند. در ادامه آمده است که زنان مهاجر افغانستانی در کشورهای همسایه، به‌ویژه در پاکستان و ایران، با شرایط دشوار و رفتارهای تحقیرآمیز روبرو اند. در اعلامیه آمده است که این زنان و دختران در میان تهدید اخراج، فقر و نبود حمایت انسانی، روزهای پرهراسی را سپری می‌کنند. جنبش زنان معترض شمال تاکید کرد که مهاجرت برای بسیاری از زنان افغانستانی به معنای نجات از جنگ و حاکمیت محدودکننده در داخل کشور بوده است؛ اما اکنون، در کشورهای میزبان نیز از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی محروم شده‌اند. در بخشی از اعلامیه آمده است: «مهاجر بودن جرم نیست؛ زنان افغانستانی تنها پناه‌جو نیستند، آنان مادران و سرپرستان خانواده پ‌اند که برای حفظ جان و آینده‌ی فرزندان‌شان از همه‌چیز گذشته‌اند.» این جنبش هشدار می‌دهد که اخراج اجباری مهاجران افغانستانی بدون درنظرگرفتن وضعیت انسانی آنان، نقض آشکار حقوق بشر است. این جنبش از جامعه‌ی جهانی، نهادهای بین‌المللی و سازمان ملل می‌خواهد که برای جلوگیری از یک فاجعه‌ی انسانی دیگر در میان زنان و کودکان افغانستانی، اقدام فوری انجام دهند. در پی تشدید محدودیت‌های حکومت فعلی، بسیاری از زنان و دختران، فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران، نظامیان پیشین و دیگر قشرهای آسیب‌پذیر مجبور به ترک افغانستان شدند.

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 116 بازدید

نادر یاراحمدی، رییس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله‌ی ایران درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که در شش‌ ماه نخست سال جاری خورشیدی، یک‌ میلیون و ۴۵۰ هزار مهاجر افغانستانی از آن کشور اخراج شده‌اند. خبرگزاری ایرنا به نقل از نادر یاراحمدی گزارش داده است که روند اخراج مهاجران افغانستانی همچنان ادامه دارد و قرار است به همین تعداد دیگر نیز در آینده‌ی نزدیک اخراج شوند. رییس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی ایران در ادامه تاکید کرده است که در حال حاضر ۴.۵ میلیون مهاجر قانونی و غیرقانونی افغانستانی در آن کشور زندگی می‌کنند. او در ادامه افزوده است که ۸۰ هزار ازدواج میان زنان و مردان افغانستانی و ایرانی ثبت شده که با احتساب فرزندان‌شان، جمعیتی حدود ۲۵۰ هزار نفر را تشکیل می‌دهند. یاراحمدی در مورد صدور شناس‌نامه برای فرزندان این خانواده‌ها گفته است: «فرزندانی که از مادران ایرانی و یا برعکس متولد می‌شوند، می‌توانند از شناس‌نامه برخوردار شوند.» قابل ذکر است که ایران در سال جاری خورشیدی برگه‌های سرشماری مهاجران افغانستانی را باطل و روند خروج اجباری آنان را آغاز کرده است. همچنان پیش از این، مقام‌های حکومت فعلی اعلام کرده بودند که امسال حدود یک‌ میلیون و ۸۰۰ هزار مهاجر از ایران اخراج شده‌اند. این اخراج‌ها در حالی پس از جنگ ایران و اسراییل شدت یافته است که افغانستان با بحران شدید حقوق بشری و انسانی مواجه ا‌ست و بسیاری از اخراج‌شد‌گان، از جمله زنان، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر در معرض خطر واقعی نقض حقوق بشر قرار دارند.

ادامه مطلب