برچسب: رسانه گوهرشاد

3 ماه قبل - 108 بازدید

عبدالولی حقانی، معین وزارت صحت عامه حکومت سرپرست می‌گوید که بیش از پنج هزار و ۳۰۰ کودک در کشور به بیماری تالاسمیا مبتلا هستند. آقای حقانی این اظهارات را در نشستی به مناسبت روز جهانی تالاسمیا در کابل مطرح کرده و گفته است که برای حمایت از بیماران مبتلا به این بیماری اقداماتی انجام شده است، از جمله ایجاد مراکز تشخیص در چندین ولایت کشور. تالاسمیا یک بیماری‌ ارثی است که توانایی بدن در تولید هموگلوبین را مختل می‌کند. وی در ادامه تاکید کرد که بیماران تالاسمیا از اولویت‌های وزارت صحت عامه است و این وزارت خدمات تشخیص، درمان، دوا و خون‌رسانی را به‌گونه رایگان به کودکان مبتلا ارائه می‌کند. او در بخشی از صحبت‌هایش از مردم خواست تا با شرکت در کارزارهای اهدای خون، از بیماران تالاسمیا که نیاز مداوم به تزریق خون دارند، حمایت کنند. همچنین عبدالولی حقانی از نهادهای امدادرسان، از جمله کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، نیز خواست تا از تلاش‌ها برای کمک به بیماران تالاسمیا پشتیبانی کنند. با آنکه آمار دقیق از شیوع تالاسمیا در افغانستان در دست نیست، اما یافته‌های برخی مطالعات، تصویری کلی از گستردگی این بیماری ارائه می‌دهد. بر اساس داده‌هایی که در وب‌سایت «ریسرچ گیت» منتشر شده، حدود یک تا یک‌ونیم میلیون تن در افغانستان حامل ژن بتا-تالاسمیا هستند؛ آماری که از نرخ شیوع ۳.۸ درصدی در میان ۳۶۹ بیمار سرپایی به دست آمده است. همچنین طبق همین داده‌ها، نرخ حاملگی آلفا-تالاسمیا در میان زنان باردار حدود ۱۴.۴ درصد و بتا-تالاسمیا نزدیک به ۳ درصد برآورد شده است. یک گزارش در ماه فبروری ۲۰۲۵ که در مجله هماتولوژی و علوم وابسته منتشر شد، نشان می‌دهد که تنها در ولایت ننگرهار، بیش از ۱۵۰۰ کودک مبتلا به تالاسمیا زندگی می‌کنند. همچنین، پژوهشی در جنوری ۲۰۲۴ میلادی که در مجله علوم طبی پایه افغانستان چاپ شده، نشان می‌دهد که ۱۷.۶ درصد کودکان مبتلا به کم‌خونی که در یک شفاخانه کابل مورد بررسی قرار گرفتند، به بتا-تالاسمیا مبتلا بودند. تالاسمیا یک بیماری جنتیکی است که توانایی بدن برای تولید هموگلوبین پروتئینی در گلبول‌های قرمز که وظیفه انتقال اکسیجن را دارد، مختل می‌سازد. کودکانی که به نوع شدید این بیماری مبتلا هستند، معمولاً به تزریق خون مادام‌العمر و مراقبت‌های ویژه نیاز دارند. در صورت عدم درمان مناسب، تالاسمیا می‌تواند منجر به عوارض جدی از جمله آسیب اندام‌ها و مرگ زودرس شود. این بیماری در مناطقی چون آسیای جنوبی، خاورمیانه و حوزه مدیترانه شیوع بیشتری دارد.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 109 بازدید

ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر حکومت سرپرست مقام‌های اداره‌ی استخبارات دولت را به «ترحم بر مردم»، عدم بازداشت شهروندان با «شک و شبهه» و ظلم‌نکردن بر زندانیان توصیه کرده است. حمدالله فطرت، معاون سخنگوی حکومت فعلی با نشر اعلامیه‌ای گفته است که هبت‌الله آخوندزاده این توصیه‌ها را در جریان سخنرانی خود در سمینار مشترک آموزشی و اصلاحی برای مقام‌های استخبارات بیان کرده است. در خبرنامه آمده است که ملا هبت‌الله آخوندزاده به مسوولین استخبارات در خصوص ترحم بر مردم، رفتار خوب در جامعه، عدم توقیف مردم با شک و شبهه، ظلم نکردن بالای زندانیان، رازدار بودن و همچنان استقامت در شریعت توصیه‌های لازم کرد. قابل ذکر است که براساس شکایت شهروندان استخبارات حکومت فعلی بارها فعالان سیاسی، مدنی، استادان دانشگاه و خبرنگاران را بازداشت و ماه‌ها زندانی کرده است. همچنین ملا هبت‌الله آخوندازده در بخشی از این سمینار استخبارات را ستون فقرات حکومت خوانده است. او گفته است: «استخبارات نظام اسلامی مکلفیت دارد تا تمام پلان‌های پنهان و آشکار را خنثا سازد که دشمنان نظام اسلامی می‌خواهند آن‌ را عملی کنند.» رهبر حکومت سرپرست افزوده است که «استخبارات باید برای هیچ‌کسی اجازه ندهد که به‌گونه‌ی آشکار و پنهان به شعایر دینی و اسلامی توهین کند». وی همچنان از استخبارات خواسته است که باید مشترکا با سایر ادارات در راستای تطبیق شریعت و ذهنیت‌سازی مردم تلاش کنند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 148 بازدید

بربنیاد گزارش‌های نشر در رسانه‌ها، در پی انفجار گاز متان در یک معدن زغال‌سنگ در ولایت سُغد تاجیکستان، هشت کارگر اهل افغانستان جان باخته‌اند. رادیو و تلویزیون ملی افغانستان که تحت کنترول حکومت سرپرست قرار دارد به نقل از ریاست آماد‌گی مبارزه با حوادث در ولایت دایکندی گزارش داده است که همه قربانیان از اهالی این ولایت هستند. در گزارش آمده است که از میان جان ‌باخته‌گان پنج تن از ولسوالی شهرستان، دو تن از میرامور و یک تن دیگر از اشترلی بودند. همچنین منابع از قربانیان‌ به‌نام‌های کاظم بیگی، عبدالله احمدی، حسن‌ علی‌زاده، حسین‌بخش، محمدامیر، علی‌جان، قربان و اسماعیل رحیمی نام بردند. منبع تاکید کرده است که برخی از قربانیان جوانان تحصیل‌کرده بودند. منبع افزوده است که از جمله کاظم بیگی دانش‌آموخته‌ی دانشکده‌ی پلی‌تخنیک کابل بود. یک منبع دیگر گفته است که جنازه‌های قربانیان صبح روز گذشته (شنبه، ۲۰ ثور) به افغانستان منتقل و به ولایت قندوز رسیده است. چگونگی انفجار همچنین روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشته است که پس‌ازچاشت روز (جمعه، ۱۹ ثور) ساعت ۱:۳۰ دقیقه به وقت تاجیکستان، در معدن‌های زغال‌سنگ سرکویی در ناحیه عینی ولایت سغد تاجیکستان انفجار رخ داده است. در گزارش آمده است که دلیل انفجار گاز درون معدن بوده است. در ادامه آمده است که کارگران اهل افغانستان برای یک شرکت پیمان‌کار افغانستانی کار می‌کردند. از این شرکت به‌نام‌های «رییس روح‌الله» و «تقی دلسوز» نام برد و گفت شرکت آنان با شرکت «فراز» تاجیکستانی همکاری دارند. مقام‌های تاجیکستان و رسانه‌های این کشور تا اکنون درباره‌ی این رویداد چیزی نگفته‌اند. قابل ذکر است که در سال‌های اخیر، به‌ویژه پس از سلطه حکومت فعلی بر افغانستان، شمار زیادی از شهروندان کشور به‌دلیل بیکاری، ناامنی و وضعیت اقتصادی نامناسب، راهی کشورهای دیگر می‌شوند. مهاجرت‌های غیرقانونی و کارهای شاقه همواره از شهروندان کشور قربانی گرفته است.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 131 بازدید

فرسودگی روانی یکی از مسائل مهم در زمینه‌ی سلامت روان است که می‌تواند هر فردی را در هر موقعیتی درگیر کند، اما زنان ‌‌خانه‌دار به دلالیل گوناگون در معرض خطر بالاتری قرار دارند. این وضعیت معمولاً به دلیل فشارهای مسمتر روانی، مسوولیت‌‌های سنگین خانوادگی و عدم دریافت حمایت کافی به وجود میآید. زنان ‌‌خانه‌دار در بسیاری از جوامع به‌ویژه در جوامع سنتی نقش‌‌های متعدد و سنگینی را بر عهده دارند؛ از مراقبت از فرزندان گرفته تا رسیدگی به امور خانه، پخت‌وپز، نظافت و گاهی مراقبت از سالمندانی که با آنها زندگی می‌کنند. این مسوولیت‌‌ها اغلب بدون قدرانی، پاداش مناسب و یا حتی استراحت کافی انجام می‌شود که به‌مرورزمان باعث تخلیه انرژی روانی و جسمی می‌گردد. یکی از دلایل اصلی فرسودگی روانی در زنان ‌‌خانه‌دار نادیده گرفته شدن و یا کوچک شمردن زحمات و تلاش‌های بی‌وقفه‌ی آنها است. در بسیاری از موارد کارهای خانگی به‌عنوان وظایف طبیعی زن تلقی می‌شود و این امر سبب می‌شود  که احساس ارزشمندی و دیده شدن در این زنان کاهش یابد. وقتی فرد احساس کند که زحماتش بی‌نتیجه است و کسی آنها را به رسمیت نمی‌شناسد به‌مرور دچار احساس ناکارآمدی، ناامیدی و خستگی روانی می‌شود. عامل دیگر یکنواختی و تکرار روزمرگی در زندگی ‌‌خانه‌داری است. نبود تغییرات، چالش یا دستاورد مشخص می‌تواند احساس رکود ذهنی را در زنان ایجاد کند. زنان ‌‌خانه‌دار معمولاً با زمان محدودی برای خود و فرصت‌‌های اندکی برای رشد فردی مواجه‌اند که این موضوع در بلندمدت موجب کاهش انگیزه، عزت‌نفس و سرزندگی می‌شود. تعارض بین انتظارات فردی و اجتماعی نیز نقش مهمی در بروز افسردگی دارد. بسیاری از زنان ‌‌خانه‌دار ممکن است آرزوهایی برای تحصیل، شغل، یا فعالیت‌‌های اجتماعی داشته باشند؛ اما به دلیل شرایط خانوادگی یا فرهنگی ناچارند از این خواسته‌‌ها صرف‌نظر کنند. این تضاد میان آنچه می‌خواند باشد و آنچه که باید باشند منبعی قوی ای برای احساس نارضایتی و استرس است. نبود حمایت‌‌های اجتماعی و عاطفی نیز این وضعیت را تشدید می‌کند. وقتی زنان ‌‌خانه‌دار احساس کنند که کسی آنها را نمی‌فهمد و یا درکی از شرایطشان ندارد احساس درماندگی و تنهایی در آنها تقویت می‌شود. در برخی موارد مردان یا دیگر اعضای خانواده نیز نقش حمایتی ندارند و نیازهای روانی زن را درک نمی‌کنند. از نظر روان‌شناختی نشانه‌‌های فرسودگی روانی در زنان خانه می‌تواند شامل: بی‌انگیزگی، احساس خستگی مداوم، تحریک‌پذیری، اضطراب، اختلال در خواب، کاهش تمرکز و حتی علائم افسردگی باشد. این وضعیت می‌تواند روابط خانوادگی را نیز تحت‌تأثیر قرار دهد و به تنش‌‌های زناشویی و یا اختلال در تربیت فرزندان منجر شود. برای مقابله با فرسودگی روانی زنان ‌‌خانه‌دار نیاز به رویکردی چندوجهی است. ابتدا باید آگاهی عمومی نسبت به ارزش‌ها و اهمیت فعالیت‌‌های ‌‌خانه‌داری افزایش یابد. جامعه، رسانه و خانواده‌‌ها باید نقش زنان ‌‌خانه‌دار را به رسمیت بشناسند و از  آنها قدردانی کنند. ایجاد فرصت‌ها برای رشد شخصی و اجتماعی زنان ‌‌خانه‌دار نیز اهمیت زیادی دارد. شرکت در کلاس‌‌های آموزشی، فعالیت‌‌های هنری، گروه‌‌های حمایتی یا حتی کار‌‌های نیمه‌وقت می‌تواند به افزایش احساس شادمانی و ارزشمندی‌شان کمک کند. همچنین تقسیم عادلانه مسوولیت‌‌ها در خانواده یکی از راه‌های کاهش تنش و فشار روانی از روی زنان ‌‌خانه‌دار است. مردان و فرزندان باید در امور خانه سهیم باشند و نگاه‌‌های سنتی در مورد نقش زن و مرد مورد بازنگری قرار گیرد. در نهایت اگر زن ‌‌خانه‌دار دچار علائم شدید فرسودگی روانی شده باشند دریافت کمک حرفه‌ای از روان‌شناس یا مشاور ضروری است. گاهی گفتگو و کسب راهنمایی از فردی متخصص می‌تواند به زن و خانواده کمک کند تا احساسات خودشان را درک کرده و راه‌حل‌های بهتری به‌جز تنش و تعارض برای مدیریت استرس پیدا کنند و عزت‌نفس را در خودشان تقویت کنند. در مجموع فرسودگی روانی در زنان ‌‌خانه‌دار به‌ویژه در جامعه‌ی افغانستان که غرق در  نگاه‌‌ها و افکار سنتی" جایگاه زن در خانه " است  مشکلی بسیار جدی بوده و تعداد زیادی از زنان را از زندگی شاد و عادلانه محروم کرده است. با افزایش آگاهی، حمایت عاطفی و ایجاد فرصت‌‌های رشد برای زنان می‌تواند سلامت روان آنها را بازیابی کرده و بهبود بخشید و در نهایت موجب ارتقا کیفیت زندگی خانواده‌‌ها شد. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 131 بازدید

پیو اسمیت، مدیر بخش آسیا و اقیانوسیه صندوق جمعیت سازمان ملل هشدار داده است که قطع بودجه در افغانستان مرگبار خواهد بود. آقای اسمیت با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود، حمایت‌ بشردوستانه بین‌المللی در افغانستان را «حیاتی» دانست و خواستار توجه به نیازهای فوری زنان و دختران به‌ویژه در بخش سلامت شد. وی تاکید کرده است که از نزدیک به مناطق محروم افغانستان سفر کرده و با واقعیت‌های تلخ مواجه شده است. پیش از این نیز این مقام ملل متحد تخمین زده بود که قطع کمک‌های امریکا در میان سال‌های ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۸ منجر به مرگ‌ومیر یک هزار و ۲۰۰ زن در جریان ولادت و بیش از یک صد هزار بارداری ناخواسته خواهد شد. اسمیت اذعان کرد که کمک‌های مالی آمریکا در سال ۲۰۲۳ میلادی از سه هزار و ۸۰۰ مورد مرگ در دوران بارداری در سراسر جهان جلوگیری کرده است. صندوق جمعیت سازمان ملل، بیش از ۷۰۰ مرکز صحی در سراسر افغانستان را حمایت می‌کند. قابل ذکر است که ماهانه ۷۰۰ هزار نفر از خدمات این مراکز صحی استفاده می‌کنند. با این حال در پی کاهش و قطع کمک‌های بین‌المللی، صندوق جمعیت سازمان ملل با مشکل تامین بودجه روبرو شده است. همچنین بر اساس آمار سازمان ملل متحد، در سال جاری میلادی ۲۲.۹ میلیون نفر در افغانستان نیاز به کمک‌های بشردوستانه دارند و ۱۶.۸ میلیون نفر آنان برای دریافت کمک در اولویت قرار گرفته‌اند. اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد برای کمک به این افراد ۲.۴۲ میلیارد دالر بودجه درخواست کرده است. این در حالی است که کمک‌های بشری به افغانستان به شدت کاهش یافته است.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 234 بازدید

پزشکان دانشگاه مریلند آمریکا درتازه‌ترین مورد اعلام کردند که در یک عملیات پیچیده تومور نادر سرطان ستون فقرات را از طریق حدقه چشم یک دختر بیمار خارج کرده‌اند. برای نخستین بار جراحان، تومور نخاعی را با به کارگیری از رویکرد «ترانس‌اوربیتال» برداشته‌اند. محمد لبیب، جراح مغز و اعصاب در مرکز پزشکی دانشگاه مریلند به رسانه‌ها گفته است که تومور به دور ستون فقرات و نخاع بیمار پیچیده شده و به مهره‌های گردن و بخش زیرین قاعده جمجمه او حمله کرده بود. پزشکان دانشگاه مریلند آمریکا این عمل جراحی را بسیار پیچیده و خطرناک توصیف کرده و توضیح داده‌اند که خطرات اصلی شامل آسیب به ساقه مغز، نخاع یا رگ‌های خونی اصلی بود؛ زیرا در این جراحی از مته‌ها و ابزارهای بسیار ظریفی استفاده شد. آنان تصریح کردند که هر یک از این آسیب‌ها می‌توانست به فلج شدن یا حتی مرگ بیمار منجر شود. مرکز پزشکی دانشگاه مریلند اعلام کرد که کارلا فلورس، در سن ۱۹ سالگی، به کوردوما مبتلا شد؛ نوعی تومور استخوانی رشدکننده در ستون فقرات. کوردوما بیماری نادری است که سالانه تنها حدود ۳۰۰ مورد از آن در ایالات متحده شناسایی می‌شود. در ادامه آمده است که جراحان با ایجاد یک «راهروی جراحی بزرگ» از طریق حدقه چشم، توانستند به نخاع بیمار دسترسی پیدا کنند. لبیب، پزشک معالج کارلا فلورس، گفت: «این یک حمله مستقیم بود. با عبور از پایین حدقه چشم، توانستیم توموری را خارج کنیم. در غیر این صورت، درمان آن بسیار دشوار و پرخطر بود.» وی افزود که بدون انجام این جراحی، کوردوما می‌توانست به رشد خود ادامه داده و فشار شدیدی به نخاع وارد کند؛ فشاری که می‌توانست منجر به فلج دست‌ها و پاها شود و در نهایت جان بیمار را بگیرد. در جریان این عمل، جراح با همکاری یک جراح پلاستیک و ترمیم صورت، ملتحمه-غشای شفاف محافظ چشم را با دقت از داخل پلک پایینی و بدون آسیب به چشم، برش داد. طبق خبرنامه مرکز پزشکی، برای ایجاد مسیر دسترسی به ستون فقرات، جراح پلاستیک قسمت پایینی حدقه چشم و استخوان گونه کارلا فلورس را برداشت. همچنین کالپش واخاریا، جراح پلاستیک، گفت: «هدف ما طراحی برنامه‌ای برای جراحی بود که پس از آن، هیچ نشانه‌ای از زخم خارجی باقی نماند و تشخیص اینکه بیمار تحت عمل جراحی قرار گرفته، غیرممکن باشد». در ادامه، پس از برداشتن تومور، جراح پلاستیک با استفاده از یک صفحه تیتانیومی پایین حدقه چشم را بازسازی کرد و استخوان گونه را با استفاده از استخوان لگن ترمیم کرد. محمد لبیب و کالپش واخاریا، جراحان دخیل در این عمل، اعلام کردند، این جراحی‌که پیش‌تر هرگز انجام نشده بود، یک موفقیت شگفت‌انگیز محسوب می‌شود. پزشکان وضعیت کارلا فلورس را پس از عمل، کاملاً خوب توصیف کرده و گفته‌اند که او اکنون می‌تواند به زندگی روزمره‌اش بازگردد.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 121 بازدید

مسوولان محلی حکومت سرپرست در ولایت پکتیا می‌گویند که دو کودک در شهر گردیز، مرکز این ولایت در اثر برخورد رعدوبرق جان باخته است. نثاراحمد نجات، رییس مبارزه با حوادث طبیعی ولایت پکتیا گفته است که این رویداد روز گذشته (جمعه، ۱۹ ثور) در شهر گردیز این ولایت رخ داده است. آقای نجات تاکید کرده است که این کودکان نجیب‌الله و محمودالله نام داشتند. او در مورد سن این کودکان، معلومات ارائه نکرده است. وی افزوده است که سرازیرشدن سیلاب در شهر گردیز نیز ده‌ها جریب کشت‌زار را ویران کرده است. قابل ذکر است که ولایت پکتیا از چند روز بدینسو گواه بارندگی‌های شدید همراه با رعد و برق بوده‌ است. رویدادهای رعد و برق همه ساله در فصل بهار از مردم قربانی می گیرد. برخورد رعد و برق قبلا نیز در ولایت بدخشان جان چندین تن از باشندگان این ولایت را گرفته است. پیش از این، یک کودک ۱۵ ساله در روستای «کاتک پایان» ولسوالی شهر بزرگ این ولایت بر اثر برخورد صاعقه [رعد و برق] جان باخته است.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 174 بازدید

فیفا یا شورای فدراسیون بین‌المللی فوتبال درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که با تشکیل تیم فوتبال زنان افغانستان متشکل از پناهندگان موافقت کرد. فیفا با نشر اعلامیه‌ای گفته است که شورای فدراسیون بین‌المللی فوتبال، استراتژی اقدام برای فوتبال زنان افغانستان را تصویب کرده است و در این طرح، تشکیل تیم فوتبال پناهندگان زنان افغانستان (AWRT) پیش‌بینی شده است. در اعلامیه آمده است که این نهاد مأموریت دارد تا تشکیل تیم فوتبال زنان افغانستان را سازمان‌دهی و تسهیل کند و این تیم باید در اسرع وقت فعالیت خود را آغاز کند. اعلامیه به نقل از جیانی اینفانتینو، رییس فیفا نوشته است که شورای فدراسیون بین‌المللی فوتبال متعهد است به هر دختری در سراسر جهان فرصت بازی فوتبال را بدهد. وی این اقدام را «تاریخی» توصیف کرده است. این در حالی است که اعضای تیم ملی فوتبال زنان افغانستان پس از بازگشت حکومت فعلی به قدرت از کشور خارج شده‌اند و اکنون در کشورهای مختلفی چون استرالیا، بریتانیا، آلبانیا، پرتغال و ایالات متحده زندگی می‌کنند. پیش‌تر نهادهای حقوق بشری از فیفا خواسته بودند که زمینه بازگشت تیم فوتبال زنان افغانستان به رقابت‌های بین‌المللی را فراهم کند. همچنین شورای فیفا در نشست خود تصمیم گرفت که جام جهانی فوتبال زنان از سال ۲۰۳۱ با حضور ۴۸ تیم برگزار شود. در این قالب جدید، تیم‌ها در دوازده گروه به مصاف هم می‌روند و تعداد بازی‌ها از ۶۴ به ۱۰۴ مسابقه افزایش خواهد یافت. همچنین مدت‌زمان برگزاری این رقابت‌ها یک هفته بیشتر از دوره‌های پیشین خواهد بود. فیفا هدف از این تغییر را توسعه و گسترش فوتبال زنان در سطح جهانی عنوان کرده است. فدراسیون فوتبال افغانستان (AFF) تحت کنترل حکومت سرپرست تا اکنون در این زمینه چیزی نگفته است.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 147 بازدید

منابع محلی از ولایت بادغیس می‌گویند که یک مرد در ولسوالی آب کمری این ولایت، دختر شش ماهه‌اش را با چاقو سر بریده است. دست‌کم دو منبع به رسانه گوهرشاد گفته‌اند که این رویداد فجیع روز (پنج‌شنبه، ۱۸ ثور) در روستای پهلوانان از مربوطات ولسوالی آب کمری ولایت بادغیس رخ داده است. منبع تاکید کرد که این مرد پیش از این رویداد، با یک فرد در بیرون از منزل درگیر شده و پس از بازگشت به خانه، ابتدا همسرش را لت‌وکوب کرده و سپس دختر شش ماهه‌اش را سر بریده است. منبع افزوده است که این مرد پس از این رویداد توسط نیروهای امنیتی در بادغیس بازداشت شده است. منبع تصریح کرد که تا هنوز دلیل و انگیزه اصلی این رویداد فجیع مشخص نیست. مسوولان محلی حکومت سرپرست در ولایت بادغیس تا اکنون در این مورد چیزی نگفته‌اند. پیش از این نیز در رویدادهای مشابه، چندین تن به‌شمول زنان و کودکان در شماری از ولایت‌ها توسط اعضای خانواده‌شان سر بریده شده‌اند. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و به‌ویژه در ولایات غربی افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 154 بازدید

اسمم مریم است. سی و پنج سال دارم، یا شاید هم بیشتر. راستش دقیق نمی‌دانم چند سالم است. شناسنامه‌ام سال تولدم را اشتباه نوشته، و من هم هیچ‌وقت وقتش را نداشتم که به عددهای روی کاغذ فکر کنم. آنچه می‌دانم، این است که زندگی‌ام از همان روزی که پانزده سالم شد، دیگر زندگی نبود. در پانزده‌سالگی، مرا شوهر دادند. نه با لباس سفید پر زرق‌وبرق، نه با مهمانی باشکوه. فقط یک شب ساده بود که مادرم موهایم را با روغن مالید، چادر سفیدی به سرم انداخت و گفت: «دخترم، خدا قدرت بده، زنتی شدی، خوشبخت می‌شوی.» من چیزی نگفتم. دلم پر بود، اما زبانم بسته. می‌ترسیدم، ولی نه از شوهرم، از آینده‌ای که نمی‌شناختم. شوهرم سی ویک ساله بود. پدرم گفته بود: «آدم کارگر و با خداست، زن‌دار نمی‌باشد، زن اولش مرده.» آن شب فقط صدای طبل و دایره بود و نگاه سنگین زنان فامیل که زیر لب پچ‌پچ می‌کردند. فردای آن شب، من دیگر دختر نبودم. خانه شوهر، جای سرد و خاموشی بود. دیوارها گِلین و فرش‌های کهنه. شوهرم زیاد حرف نمی‌زد. شب‌ها بی‌کلام می‌خوابید، صبح‌ها زود می‌رفت سر کار. من مانده بودم با تنهایی، با ترس، با سؤال‌های که جوابی نداشتند. چند ماه نگذشته بود که فهمیدم باردارم. هنوز بدنم کودک بود، اما درونم کودکی دیگر رشد می‌کرد. در دل، بیشتر از آنکه مادر شدن را حس کنم، وحشت داشتم. زایمانم سخت بود. در خانه، با کمک زن همسایه زاییدم. ناله‌هایم را دیوارها بلعیدند. هیچ داکتر، هیچ دوا، هیچ‌کس نبود. فقط خودم بودم و خدا. وقتی نوزادم به دنیا آمد، در آغوشم گذاشتند. قلبم لرزید. این موجود کوچک از من بود، اما حس عجیبی داشتم. حس گم‌شدگی. هنوز نمی‌دانستم چه می‌کنم، هنوز یاد نگرفته بودم خودم کی‌ام، اما حالا باید مادر می‌بودم. سال‌ها گذشتند. پشت‌هم باردار شدم. شش بچه آوردم. هر بار که زاییدم، انگار بخشی از وجودم را جا گذاشتم. جسمم تحلیل رفت، روحم هم. شب‌هایی بود که از درد نمی‌خوابیدم، ولی صبح باید باز بیدار می‌شدم، غذا می‌پختم، بچه‌ها را جمع‌وجور می‌کردم. شوهرم اوایل کار می‌کرد. کارگر ساختمان بود. گاهی هم در باغ مردم عرق می‌ریخت. اما زندگی سخت‌تر شد. یک روز از طبقه دوم ساختمان افتاد. از آن به بعد، دیگر هیچ‌وقت آدم سابق نشد. نه که زخمش زیاد باشد، اما ضربه‌ای که به سرش خورد، انگار ذهنش را عوض کرد. روزبه‌روز عصبی‌تر شد. گاهی فریاد می‌زد بی‌هیچ دلیلی، گاهی با مشت به دیوار می‌کوبید. بچه‌ها می‌ترسیدند. من هم. بعد کم‌کم دیگر ساکت شد. می‌نشست گوشه‌ای و فقط به یک نقطه خیره می‌شد. حالا سال‌هاست که نه حرف می‌زند، نه کار می‌کند. فقط گاهی لب‌هایش تکان می‌خورند، انگار زیر لب دعا می‌خواند. گاهی شب‌ها کابوس می‌بیند، از خواب می‌پرد، گریه می‌کند، مثل کودک. من آرامش می‌کنم، درحالی‌که خودم به هزار تکه شکسته‌ام. خرج خانه با کیست؟ با من. اما من کاری ندارم. مکتب نخوانده‌ام. چیزی بلد نیستم. نه دوختن، نه حساب، نه خواندن درست. فقط بلد بودم جان بدهم، و همین را هم خوب انجام دادم. حالا نان خشک جمع می‌کنم. گاهی در خانه‌های مردم نظافت می‌کنم. در بدل یک لقمه نان، یا چند افغانی. بچه‌هایم... چه بگویم؟ سه تا از آن‌ها مکتب نمی‌روند. یا پول نداریم، یا کفش. بزرگ‌ترینشان، احمد، ده ساله است. صبح‌ها با دلی پر از امید می‌رود زباله جمع می‌کند. آهن، نایلون، بوتل. هر چیزی که کسی دور انداخته. دست‌هایش زخمی‌ست، اما لبخند می‌زند وقتی حتی ۲۰ افغانی پیدا کند. دخترم، زینب، هشت ساله است. عروسک ندارد. دوست دارد معلم شود، اما من نمی‌دانم آیا اصلاً تا آن وقت زنده می‌مانم؟ همیشه می‌ترسم کسی بیاید خواستگاری‌اش، مثل من. نگذارم؟ چه کنم؟ او را با چه نگه دارم؟ با شکم گرسنه‌اش؟ با لباس پاره‌اش؟ ما هر شب با شکم نیمه خالی می‌خوابیم. گاهی برای شام فقط نان خشک است و آب جوش. اگر همسایه رحم کند و چیزی بدهد، آن روز جشن است. بچه‌هایم یاد گرفته‌اند که چیزی نخواهند. سکوت یاد گرفته‌اند. شوهرم حالا بیشتر وقت‌ها نمی‌داند کجاست. گاهی اسم مادر مرده‌اش را صدا می‌زند، گاهی پسر کوچکمان را «پدر» خطاب می‌کند. دلم برایش می‌سوزد. نه این که عاشقش بوده باشم، اما آدم بود. سختی کشیده بود، تا جایی که ذهنش برید. حالا انگار جنازه‌ای‌ست که نفس می‌کشد. من کی‌ام؟ زنی که نه کودکی کرد، نه جوانی، نه حتی مادری درست. فقط باری شد بر دوش خودش. همیشه در حال دویدن، ولی هیچ‌وقت به جایی نرسیده. گاهی شب‌ها که همه خوابیده‌اند، گوشه‌ای می‌نشینم و فکر می‌کنم. به گذشته، به روزی که در حویلی خانه‌مان خاک‌بازی می‌کردم، به وقتی که دوست داشتم نقاش شوم. حالا دست‌هایم فقط زخم دارند. نه دفتر دارم، نه قلم. فقط دل. از خدا خواستم که بمیرم. چند بار. ولی بعد یادم آمد، اگر بمیرم، بچه‌ها چه می‌شوند؟ چه کسی برایشان نان خشک خیس می‌کند؟ چه کسی وقتی تب دارند پیشانی‌شان را لمس می‌کند؟ من باید بمانم. برای آن‌ها. حتی اگر خودم دیگر نباشم. من فقط زنده‌ام. زندگی نکرده‌ام. از پانزده‌سالگی تا امروز، فقط زنده مانده‌ام. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب