مرکز رسانههای ادارهی محلی ولایت قندهار اعلام کرده است که ۱۲ تن را به اتهامات مختلف همچون رابطه جنسی خارج از ازدواج «زنا»، لواط و سرقت در ملاءعام شلاق زده است. مرکز رسانههای مقام ولایت قندهار با نشر اعلامیهای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که نیروهای حکومت سرپرست ۱۲ تن را در پارک عمومی ولسوالی سپین بولدک این ولایت شلاق زدهاند. در اعلامیه آمده است که این افراد به اتهامات مختلف همچون رابطه جنسی خارج از ازدواج « زنا»، لواط و سرقت روز گذشته (سهشنبه، ۲۲ جوزا) شلاق زده شدند. مرکز رسانههای مقام ولایت قندهار گفت که در جریان اجرای جزای تعزیری بر متهمان، مقامهای قضایی محلی و مسوولین اداره محلی حضور داشتهاند. باید گفت که پس از تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، مجازات شلاق در ملاءعام، پدیدهی جدیدی است که اکثر زنان و دختران در کشور با آن مواجه هستند. این در حالی است که نیروهای حکومت سرپرست بتاریخ ۱۵ جوزا در ولایت سرپل نیز ۶۳ نفر به شمول ۱۵ زن را در این ولایت به شکل علنی شلاق زده بودند. این اقدام حکومت فعلی واکنشهای بینالمللی به شمول سازمان ملل را در پیداشت. سازمان عفو بینالملل گفت اجرای اینگونه مجازات افراد در ملاءعام از سوی حکومت فعلی«تکان دهنده» و «غیرانسانی» است و باید فوراً متوقف شود.
برچسب: رسانه گوهرشاد
اوچا یا دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد همزمان با روز جهانی مبارزه با کار کودکان، اعلام کرده است که ۱۹ درصد کودکان در افغانستان کودکان کار هستند. اوچا این موضوع را امروز (چهارشنبه، ۲۳ جوزا) در روز جهانی مبارزه با کار کودکان در حساب کاربری ایکس خود نوشته است. دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد میگوید که نگرانی جدی دربارهی رفاه و آیندهی کودکان کار وجود دارد. این نهاد تاکید کرد: «ما باید با هم کار کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که هر کودکی فرصت یادگیری و رشد در یک محیط امن را دارد.» باید گفت که کودکان کارگر پس از حاکمیت حکومت سرپرست بر افغانستان و افزایش فقر و بیکاری افزایش یافته است. همچنین منع کار زنان نیز باعث شده است که برخی خانوادهها کودکانشان را برای کار بفرستند. حکومت فعلی بارها اعلام کرده است که روی موضوع کودکان کار تلاش میکند تا این پدیده افزایش پیدا نکند، اما تا اکنون این وعدهها نتایج قابل لمس نداشته است.
کمیته سویدن برای افغانستان (اسسیای) در تازهترین مورد اعلام کرده است که توقف فعالیت این نهاد در ولایتهای شمالشرقی افغانستان، خانوادههای دارای کودکان معلول را نگران کرده است. کمیته سویدن با نشر اعلامیهای گفته است که این نهاد پیش از توقف فعالیتش در تخار روزانه برای دهها کودک در این ولایت که با بیماری «کجی پا» و «فلج مغزی» دستوپنجه نرم میکنند، خدمات فیزیوتراپی ارائه میکرد. مسوولان کمیته سویدن میگویند که اکنون این کودکان به خدمات صحی مورد نیاز دسترسی ندارند. بیانیهی کمیته سویدن به نقل از غلامالدین، باشنده ولسوالی فرخار نوشته است که وی نگران آینده فرزند کوچکش است. این مرد گفت: «تمام کودکان من با کجی پا به دنیا آمدهاند. آنها در مراکز بازتوانی فزیکی کمیته سویدن درمان شدند و اکنون همه آنها خوب هستند. من نگران وضعیت پسر کوچکم هستم که دچار کجی پا است و به این خدمات دسترسی ندارد. او چهار ماهه است و من چهار بار به این مراکز مراجعه کردم و به دلیل متوقف بودن فعالیت آن هیچگونه خدمات دریافت نکردهام.» اعلامیه به نقل از فهیمه، مادر این کودک نیز نوشته است که او نتوانسته است در ولایتهای همجوار تخار (کندز و بغلان) نهاد دیگری را برای درمان کودکش پیدا کند. او تاکید کرد: «ما پول کافی برای سفر به خارج از کشور برای درمان فرزندم نداریم. من نگران آینده فرزندم و ناتوانی او هستم.» از سویی هم، هما عظیمی، مسوول بخش فیزیوتراپی کمیته سویدن در دفتر حوزهای تخار اذعان کرده که ارائه خدمات اولیه برای بیماران کجی پا و فلج دماغی (دیدیاچ) حیاتی است. وی هشدار داده است که در صورت عدم دریافت خدمات، کودکان بیمار بهصورت دایمی معلول باقی خواهند ماند. این در حالی است که کمیته سویدن اواخر سال گذشته خورشیدی به دلیل فشارهای حکومت سرپرست فعالیت خود را در افغانستان متوقف کرده بود.
دیدبان حقوق بشر اعلام کرده است که ۱۲۰ کشور به استثنای آمریکا، «اعلامیه مکاتب مصوون» را امضا کردهاند و ایالات متحد باید به این اعلامیه بپیوندد و از آموزش دختران و زنان در افغانستان حمایت کند. این سازمان با نشر اعلامیهای به نقل از زما نف، مدیر اجرایی بخش کودکان دیدبان حقوق بشر نوشته است که آمریکا حدود ۲۰ سال زمینه آموزش را برای دختران در افغانستان فراهم کرده بود و اکنون نیز با پیوستنش به اعلامیه «مکاتب مصوون» از دختران و زنان افغانستان پشتیبانی کند. در اعلامیه آمده است: «اکنون با ممنوعیت شدید حکومت سرپرست از آموزش و تحصیل دختران در افغانستان، ایالات متحده باید به اعلامیه مکاتب مصوون بپیوندد و از جنبش جهانی برای محافظت از آموزش در برابر این محدودیتها حمایت کند.» دیدبان حقوق بشر تاکید کرد که حمایت از تحصیل دختران یکی از دلایل دخالت ایالات متحده در افغانستان بود. این سازمان افزود که آمریکا در زمان حضورش در افغانستان، زمینه آموزش را برای هزاران دختر افغان فراهم کرده بود. باید گفت که نزدیک به هزار روز میشود که دختران بالاتر از صنف ششم در افغانستان از رفتن به مکتب محروم هستند. حکومت فعلی پس از تسلط بر افغانستان،دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب ممنوع و همچنان دروازه دانشگاهها را به روی دختران دانشجو بسته کرده است.
رسانههای آلمانی در تازهترین مورد گزارش دادهاند که یک شهروند دیگر اهل افغانستان به اتهام حمله با چاقو به یک زن اوکراینی در شهر فرانکفورت آلمان بازداشت شده است. خبرگزاری دویچه وله در گزارشی نوشته است که این فرد روز دوشنبه هفتهی جاری با کارد موکتبر به یک زن در ساحل رود ماین در فرانکفورت آلمان حمله و او را بهشدت زخمی کرده است. در گزارش آمده است که با صدای فریاد و کمک زن، شاهدان به یاری او میآیند و مهاجم پا به فرار گذاشته؛ اما پولیس با کمک هلیکوپتر قادر به تعقیب، شناسایی و سرانجام بازداشت او میشود. در گزارش رسانههای آلمان آمده است که مهاجم ۱۹ ساله و اهل افغانستان است. در گزارشها جزئیات بیشتر دربارهی او منتشر نشده است. تا اکنون دلیل و انگیزهی این حمله تا اکنون روشن نیست. پولیس آلمان با نشر خبرنامهای گفته استه که مهاجم با زن قربانی آشنایی نداشته است. طی ۱۰ روز اخیر این دومین حمله با چاقو در آلمان است که مهاجم آن شهروند افغانستان است. باید گفت که در حملهی قبلی در ۳۱ می در شهر مانهایم آلمان، یک شهروند افغانستان با حمله به تجمع منتقدان اسلامی، شش نفر، از جمله افسر پولیس را زخمی کرد و این افسر از شدت جراحات جان باخت. این حمله موجی از انتقادها از سیاستهای آلمان در قبال مهاجران را در پی داشت. صدراعظم آلمان اعلام کرده است که جنایتکاران را اخراج خواهد کرد، حتا اگر از افغانستان و سوریه آمده باشند.
بهارسعید یکی از شاعران آزاده، شیرین کلام و پر ذوق و با استعداد افغانستان است که در آیینهی اشعارش صدای خوشیها، شادیها، رنجها، اندوهها و زشتیهای جامعه باز میتابد. او درسال ۱۳۳۵ خورشیدی در شهر کابل دیده به جهان گشود؛ تحصیلاتاش را در لیسهای رابعه بلخی و دانشکدهی ژورنالیزم دانشگاه کابل تمام کرد و از دانشگاه تهران در رشتهی زبان و ادبیاتِ فارسی ماستری گرفت و اکنون درایالت کالفرونیای آمریکا به سرمیبرد. بهارسعید که از ده سالهگی ذوق و استعداد و قریحهی شعرسرایی داشت و تا اکنون چندین مجموعهی شعریاش را به چاپ رسانیده است. از شوربختیها و بدبختیهای زنان افغان، ازدواجهای اجباری دختران، از زندانی کردن زن در پشت برقع و چادرسیاه خشونت و تجاوز بر همنوعش که گاهی با قساوت و بیرحمی توسط نزدیکترین کسان خویش سنگسار میگردد و یا خود را در آتش میسوزانند، کاملاً آگاه است و در سرودههایش سوز و درد آنان را فریاد میکشد. بهار، آزاده شاعریست که عاشقانه و زنانه میسراید و جانش را فدای سنگ و چوب و دریا و صحرای و شهر و دیارمیهناش میکند. درمیان بانوان شاعر، نام بهار سعید در ردیف شاعران شناخته شدهی افغانستان قرار میگیرد که از سه دهه بدینسو شعر میگوید. بهارسعید در قالب کلاسیک، نیمایی و سپید شعرمینویسد. او را از پیشگامانِ شعر مدرن زنان افغانستان میدانند که هویت و عواطف زنانهگی در شعرهایش بیشتر به کار رفته است. اثر بخشی اشعار بهار سعید بر استاد امانالله حيدرزاد، مجسمه ساز مشهور آمریکا، به حدی عمیق بوده که با خواندن شعری از بهار سعید تیشه بر میدارد و از سنگ خارا مجسمهی بس زیبا و ماندگاری از بهارسعید میتراشد و طی مراسم باشکوهی آن را به شاعر اهدا میکند. بنابر نوشتهی آقای امام عبادی استاد حیدرزاد هنگام پرده برداری از روی مجسمهی بهار در يکی از سالونهای نيويارک چنین گفته بود: «وقتی مجموعهی بهارسعيد به دستم رسيد، اشعار اين سخنسرا مرا به گريه انداخت، مخصوصاً وقتی شعر « آرزو» را خواندم، قلم برداشتم تا چيزی بنويسم، لحظهای بعد متوجه شدم به جای نوشتن، تصوير خيالی از اين شاعر نامور را کشيدهام، و اين برايم انگيزهای شد تا پيکرهی اين شاعر را بسازم.» بهارسعید این خاطرهای شیرین را چنین حکایت میکند: پس از آن که نخستین دفترچکامهی من به نام « شکوفهی بهار » در سال 1994 از چاپ برون شد در سال 1995 یک نمونهی آن بدست استاد حیدرزاد رسیده بود البته من از استاد امانالله حیدرزاده و این که در کجا زندگی میکردند آگاهی نداشتم، دفترم را کسی دیگر برای شان رسانده بود. در سال 1996 روزی تلفون زنگ زد من که پاسخ دادم از آن سو شنیدم که استاد خویش را برایم شناسایی نموده و گفتند که دفتر سرودههایت را کسی برایم فرستاده و من آن را تا پایان خواندم در این میان سرودهی « چشمان مرا به بلخ زیبا ببرید » مرا آن گونه پسند آمد که اشک در چشمانم پدیدار شد و خواستم که پاسخی برای این سروده بنویسم قلم بر دست به اندیشهی این که چه بنویسم و چگونه بنویسم؟ ناگهان دیدم بروی کاغذ نگارهای از تو کشیدهام و این برایم انگیزهی شد که تندیس ترا بسازم پس از تو خواهش میکنم که برایم چند پارچه تصویر از خود برایم بفرست تا من کارم را آغاز نمایم چون کسی را که من بخواهم ارجگزاری نمایم در زمان زندگیاش می نمایم.» هنگامی گه گوشی را گذاشتم بسیار هیجان زده شدم، زیرا برای نخستین بار با استادی که تنها از او نامی شنیده بودم آشنا شدم و دوم هم برای این که میخواهند تندیس مرا بسازند بهتر بگویم تندیس مرا نه بلکه تندیس کسی را که سرودههایش را این گونه با دید بلند ارجگزاری مینمایند، برای من ارجگزاری از سوی استادی به چیره دستی پروفیسور حیدرزاده بسیار با ارزش بود. از خوشی بسیار ناگهان این چهارپاره را نوشتم. پسند آمد ترا استاد این ره که طبع من سخن را میتراشد بیا زیبایی بختم نگه کن که دستان تو من را میتراشد وی به مدت 18 ماه در تلویزیون خراسان که از کالیفورنیا پخش میشد، هفتهی یک بار برنامهی ادبی به گونهی زنده پیشکش مینمود مگر این تلویزیون چون پشتوانهی پولی نداشت بسته شد. همچنان در زمینهی دیگر فعالیتهایش چنین بیان میدارد که در سال 2010 در تلویزیون «آریانا افغانستان» برای 16 ماه، هفتهی یک بار برنامهی ادبی به گونهی زنده پیشکش مینمودم و همهی کوشش من این بود که این برنامه در خدمت زبان پارسی باشد. روی این دلیل هنگامی که زندگی نامهی سخن سرایان را میخواندم به جز از واژههای پارسی هیچ واژهی بیرونی را به کار نمیبردم. زمانی که سخن سرایان پیشینه را به شناسایی میگرفتم، دشواری در کار خود نداشتم فقط در زمینه نام ماهها را که به پارسی میگفتم اگر یکی از مسوولان آنجا میبود بر من خرده میگرفت که این نامها را کسی نمیداند باید عربی آن را بگویم اما من برای این که مردم آشنا شوند آن را به پارسی گفته سپس عربی آن را هم افزون مینمودم برای نمونه میگفتم « در ماه فروردین یا حمل » که با این هم به خردهگیری این که مردم نمیدانند یا حساسیت نشان میدهند روبرو میشدم مگر پافشاری من در این بود که « هنگامی که من یک برنامهی آموزشی پیشکش مینمایم نمیخواهم که پیرو ناآگاهی و یا حساسیت مردم باشم، زیرا برنامهی آموزشی نباید دنباله رو مردم باشد بلکه مردم را راهنما باشد» از آن پس هر برنامهی را که پیشکش میکردم به این گمان بودم که برنامهی پایانی من است، زیرا من نمیخواستم پیرو روش تلویزیون که همانا دنباله روی از مردم ( یا بهتر بگویم بسیاری از پارسی ستیزان) است، باشم. زمانی که سخنسرایان پسین را به شناسایی میگرفتم چون آنها آموزشِ آموزشگاهی و دانشگاهی هم داشتند، واژههای آموزشگاه، دانشگاه، دانشکده، دانشجو را هم بر این واژههای ناروا افزودم دیگر از قوانین تلویزیون پا فراتر گذاشتم و در ماه جنوری 2012 سرپرست تلویزیون که تازهترین برنامهام را دیده بود بر من خردهی این را گرفته و با ادب فراوان گلهمند شد که به گفتهی خودش « گرچه تو درست میگویی مگر پالیسی تلویزیون این را نمیپذیرد زیرا یا مردم حساسیت نشان میدهند و یا میگویند که ما گپهای بهار سعید را نمی فهمیم.» چون برنامهی من در خدمت زبان و ادب پارسی_دری بود و من هیچ واژهی زبان دیگر را در برابر داشتههای این زبان نمیپذیرفتم، پس اگر این واژهها در برنامهی من راه نداشتهباشد من هم دروازهی برنامه را میبندم. از آن جایی که این یک ساعت برنامه در یک هفته برایم رایگان داده شده بود من دو گزینش داشتم یا که با روش تلویزیون سازگاری مینمودم یا که برنامه را میبستم، چون من زبانم را بسیار دوست دارم و در این باره نه خواهشپذیر و نه فرمانپذیر هستم، از برنامه دست کشیدم. البته اگر برای این یک ساعت پول میپرداختم پالیسی این تلویزیون برایم آزادی کاربرد هر واژهی را میداد (گویا با خریدن یک ساعت پالیسی تلویزیون فهم و حساسیت پارسیستیزان هم دگرگون میشد) مگر من پولی برای پرداخت نداشتم. از نظر زبان بهارسعید پیوسته در کوشش آن است تا به زبان سرهی پارسی_دری بنویسد. او در درازای شاعری خویش همواره کوشیده است تا واژگان عربی را از اورنگ سرودههای خویش بیرون راند و در این راه چنان با استواری گام بر میدارد که پنداری او را هدف از شاعری همان سرهسازی زبان است در شعر. گزینهی شعری «از دور تا رسیدن» خود تعبیری است از چنین تلاشی. به این مفهوم که شاعر از آن روزگاران دور تا کنون کوشیده تا بسامد کاربرد واژگان تازی در شعر خود را کاهش دهد. آن گونه که خود در مقدمهی این کتاب نوشته او در این راه با دشواری؛ ولی با کامگاری به پیش آمده و آن گونه که میگوید در این گزینه در بسیاری از شعرها رسیده به آن آرمانی که داشته است. از خانم بهارسعيد علاوه بر ديوان اولش « شگوفهها » که به زیبایی يک عروس و به ارزشمندی صد الماس زيور طبع يافته، اخيراً شعرهای تازهاش زير نام «چادر» انتشار يافته است، همچنان خواستنی، خواندنی و نگهداشتنی. و قصه هنرمندی و شاعری اين خانم فرهيخته را با نقل دو شعرش « چادر » و « بيا مرا بتراش » بپايان ميرسانیم. نمونه ی کلام: سیه چادر ســـيه چـــــادر مــــرا پـــنـهـان نــدارد نــمـای رو مـــرا عــــــــــريــان نــدارد چـــــــو خورشيدم زپشت پـــــــرده تابم ســــيـــاهی هــا نمـيگــردد نـــــقــــابــم نــــمـــيــــدارد مـــــرا در پرده پنـــهان اگـــر عابــــــد نــبــاشد سست ايمــــان تـــــو کــز شهــر طــــريقـت هـــا بيايی بـــه مـــوی مـــــن چــــرا ره گـم نمايی نـــخـــواهــــم نـــاصـح وارونه کـــارم که پای ضعف «تو»،« من » سرگـذارم کـــی انصـافی دريــن حکمـــت به بـينم گـــنـــــه از تــو و مـــن دوزخ نشيــنم بـــجــــای روی من ای مصلحت ساز! بـــروی ضــعــف نـفــست چـادر انداز نویسنده: قدسیه امینی
نمایشگاهی از تولیدات داخلی و صنایع دستی زنان در شهر مزار شریف، مرکز ولایت بلخ در ۱۳۰ غرفه برگزار شد. اسدالله اسدی، رییس اتاق تجارت و سرمایهگذاری بلخ میگوید که این نمایشگاه با حمایت سازمان جهانی کار برگزار شده و هدف از برگزاری آن، حمایت از تجارتهای کوچک، معرفی و بازاریابی برای تولیدات داخلی است. در ادامه آمده است که در این نمایشگاه محصولات داخلی و صنایع دستی زنان در ۱۳۰ غرفه به نمایش گذاشته شده است. آقای اسدی تاکید کرد که حدود ۸۰ غرفه برای زنان متشبث اختصاص داده شده است. بانوانی که در این نمایشگاه شرکت کردهاند، برگزاری نمایشگاهها را برای آشنایی مردم با تولیدات داخلی و تقویت فعالیتهای اقتصادی زنان مؤثر میدانند. شماری از صنعتگران، واردات کالایهای مشابه و محدودیت ویزای سفر و مشکلات در زمینهی مواد خام را از چالشهای کلیدی کارشان عنوان میکنند. آنان گفتهاند هنوز بازار کالاهای وارداتی خارجی در کشور نسبت به کالاهای داخلی گرمتر است. در حالی زنان صنایع دستیشان را به نمایش گذاشته اند که حکومت در بیش از دو سال گذشته، محدودیتهای شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمیتوانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
وزیران خارجه گروه بریکس (BRICS24) در روسیه پس از نشست این گروه در اعلامیهای مشترک بر حلوفصل مسالمتآمیز مشکل افغانستان و حفظ حقوق اساسی زنان و اقوام افغانستان تاکید کردند. خبرگزاری تاس به نقل از اعلامیهای این کشورها امروز (سهشنبه، ۲۲ جوزا) گزارش داده است که باید اقدامات قابل مشاهده بیشتر صورت گیرد تا اطمینان حاصل شود که گروههای تروریستی از خاک افغانستان استفاده نمیکنند. وزیران خارجه گروه بریکس میگویند: «ارائه کمکهای بشردوستانه فوری و بدون وقفه به مردم افغانستان ادامه یابد و حقوق اساسی همه شهروندان این کشور از جمله زنان، دختران و اقوام مختلف حفظ شود.» در ادامه آمده است: «وزیران بر ضرورت حلوفصل مسالمتآمیز فوری در افغانستان به منظور تقویت امنیت و ثبات منطقهای تاکید کردند. آنها از افغانستان به عنوان یک کشور مستقل، متحد، صلحآمیز و عاری از تروریسم، جنگ و مواد مخدر حمایت کردند.» قابل ذکر است که وزیران خارجه بریکس شامل، روسیه، چین، برازیل، ایران، مصر، هند، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی و چندین کشور دیگر روز گذشته در شهر نیژنی نووگورود روسیه گردهم آمدند تا در مورد مسایل منطقهای و بینالمللی رایزنی کنند. این نشست روز دوشنبه، ۱۰ اپریل، آغاز و امروز (سهشنبه، ۱۱ اپریل) پایان مییابد. در حالی وزیران خارجه بریکس بر حقوق زنان و دختران افغانستان تاکید میکند که حکومت در بیش از دو سال گذشته، محدودیتهای شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمیتوانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
مسوولان محلی در ولایت هرات میگویند که یک کودک پنج ساله به دلیل ممانعت خانوادهاش در برابر تطبیق واکسن پولیو، برای همیشه فلج شده است. ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات امروز (سهشنبه، ۲۲ جوزا) با نشر خبرنامهای گفته است که این کودک در روستای «قبرمیر» از مربوطات ولسوالی کوه زور این ولایت مصاب به بیماری پولیو شده است. در خبرنامه از این کودک بنام سیدگل یاد شده و گفته است که او به فلج دایمی دچار شده است. مسوولان ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات تاکید کردند که این قربانی کمسوادی، غفلت و عدم آگاهی خانوادهاش در مورد واکسن پولیو( فلج کودکان) شده است. در خبرنامه آمده است که این کودک پنج ساله، حدود چهار سال قبل به دلیل ممانعت پدر از دریافت واکسن پولیو محروم شده و سپس به فلج دایمی دچار شده است. باید گفت که عدم آگاهی از بیماری پولیو یکی از چالشهایی محسوب میشود که در شیوع بیماری فلج کودکان در کشور نقش کلیدی دارد. این در حالی است که اعضای حکومت سرپرست نیز در زمان حکومت پیشین، بارها متهم به ممانعت از تطبیق واکسن پولیو در مناطق مختلف کشور شده بودند. سازمان صحی جهان از ثبت دو مورد مثبت پولیو در سال ۲۰۲۴ در ولایتهای کنر و نورستان خبر داده بود. با وجود راهاندازی کارزارهای مختلف برای محو پولیو، این بیماری هنوز هم در افغانستان و پاکستان از کودکان قربانی میگیرد.
اوچا یا دفتر هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه ملل متحد در تازهترین مورد اعلام کرده است که ۲۳.۷ میلیون نفر از جمله ۹.۲ میلیون کودک در افغانستان به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. این سازمان با نشر ناامنی غذایی، شرایط سیاسی، رویدادهای طبیعی و شیوع بیماریهای واگیر را از عوامل فقر در افغانستان عنوان کرده است. اوچا تاکید کرد که پس از گذشته سه سال از تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان بیش از نیمی از جمعیت این کشور به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. در گزارش آمده است که تحمیل سیاستهای محدودکننده از سوی مقامهای حکومت فعلی در مورد حقوق و آزادیهای اساسی زنان و دختران، مانع دسترسی آنها به کمکهای بشردوستانه، خدمات و مشارکت شده است. دفترهماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل افزود که بیش از ۱۲ میلیون نفر در افغانستان در ناامنی غذایی، ۴۸ درصد جمعیت در زیر خط فقر و ۳.۴ میلیون در نفر در فاصله یک کیلومتری مهمات انفجاری زندگی میکنند. در گزارش آمده است که در شش ماه اول سال جاری میلادی تنها ۲۰.۱ درصد از ۶۱۳ میلیون دالر مورد نیاز برای ارائه کمکهای بشردوستانه در افغانستان را دریافت کردهاند. این نهاد میگوید که اگر بودجه مورد نیاز به موقع ارائه نشود، بیش از دو میلیون کودک زیر پنج سال و ۷۰۰ هزار زن باردار و شیرده در معرض خطر ابتلا و مرگ ناشی از سو تغذیه قرار خواهند داشت. دختران در معرض بیسوادی و خشونت مبتنی بر جنسبت اوچا در بخش از گزارشش با اشاره به ممنوعیت آموزش میلیونها دختر در افغانستان از سوی حکومت سرپرست گفت: «۳۰۰ هزار کودکی که در حال حاضر در صنفهای درسی آموزش میبینند از دسترسی به آموزشهای ابتدایی محروم و در معرض خطر بیسوادی، ازدواج زودهنگام و خشونت مبتنی بر جنسیت قرار خواهند گرفت.» این نهاد تاکید کرده است که در صورت عدم دریافت بودجه مورد نیاز میلیونها کودک با مشکل عدم دسترسی به آب آشامیدنی، نزدیک به دو میلیون نفر در معرض خطرات حفاظتی و ۴.۵ میلیون نفر از حمایتهای حقوقی، روانی و اجتماعی محروم خواهند شد. حکومت سرپرست زنان را از آموزش، تحصیل، کار و حضور در شماری از اماکن عمومی منع کرده است.