نویسنده: رسانه‌ای گوهر شاد

5 روز قبل - 105 بازدید

خبرگزاری فرانسه اعلام کرده است که تغییرات اقلیمی در افغانستان از جمله خشک‌سالی و سیل‌های ناگهانی سبب آوارگی مردم این کشور شده است. این خبرگزاری امروز (یک‌شنبه، ۲۶ اسد) با نشر گزارشی گفته است که همزمان با تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان در سال ۲۰۲۱ میلادی، سیل، خشک‌سالی‌ها و دیگر مخاطرات ناشی از تغییرات اقلیمی سبب آوارگی مردم شده است. این رسانه به نقل از سازمان ملل متحد گزارش داده است که از اوایل سال جاری میلادی، بیش از پنج میلیون تن از تغییرات اقلیمی در سراسر افغانستان متاثر شده‌اند. در بخشی از گزارش آمده است که حدود ۴۰۰ هزار تن در این مدت آواره شدند. خبرگزاری فرانسه گزارش داده است که بیشتر مردم در افغانستان در خانه‌های گِلی زندگی می‌کنند و به شدت به کشاورزی و دامداری وابسته‌اند و آنان را در معرض تغییرات محیطی قرار می‌دهد. همچنین این رسانه در گزارشی دیگر از کمبود آب در افغانستان، هشدار داده و گفته است که در برخی روستاهای بامیان آب آشامیدنی به سختی پیدا می‌شود. قابل ذکر است که حکومت فعلی هرچند از راه‌اندازی چندین پروژه برای مدیریت آب خبر داده‌اند، اما تأکید کرده‌اند که مدیریت خشک‌سالی را باید به خداوند سپرد. یونیسف پیشتر نیز هشدار داده بود که تا سال ۲۰۳۰ میلادی، منابع آب کابل به‌طور کامل خشک خواهد شد. قابل ذکر است که بیشتر کودکان در مکاتب افغانستان به آب سالم دسترسی ندارند. این در حالی است که کمیته صلیب سرخ در روز جهانی آب گفته است که ۳۳ میلیون تن در افغانستان به آب نوشیدنی سالم دسترسی ندارند. همچنان، یونیسف پیش‌تر در گزارشی افزوده بود که در ۲۵ ولسوالی ولایت‌های شرقی افغانستان در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ آب نوشیدنی سالم فراهم کرده است.

ادامه مطلب


6 روز قبل - 81 بازدید

کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان اعلام کرده است که در ‏حال ارائه‌ی کمک‌های اضطراری برای مهاجران بازگشته به افغانستان است، ‏اما بودجه تهیه شده، در حال اتمام است‎.‎ این نهاد امروز (یک‌شنبه، ۲۶ اسد) با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که ‏خانواده‌ها با بازگشت از ایران یا پاکستان به کشور بحران‌زده، با ‏آینده‌ای نامعلوم در افغانستان روبرو هستند. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد خواستار حمایت فوری از مهاجران بارگشت‌کننده از ایران و پاکستان شده است. قابل ذکر است که جمهوری اسلامی ایران پس از جنگ با اسرائیل، اخراج مهاجران افغانستان را تشدید ‌‏کرد و تا اکنون بیش از یک میلیون و ‌‏۱۰۰ ‏هزار مهاجر بدون مدرک به افغانستان اخراج شده‌اند.‏ همچنین پاکستان نیز اقامت بیش از یک میلیون مهاجر را تمدید نکرده و این ‌‏دسته از مهاجران در معرض اخراج قرار دارند.‏ سازمان بین‌المللی مهاجرت نیز با نشر گزارشی گفته است که طی دو سال اخیر حدود ‏چهار ‏میلیون مهاجر از ایران و پاکستان بازگشته‌اند.‏ در گزارش آمده است که بدون همکاری منطقه‌ای و حمایت فوری ‌‏‌‏بین‌المللی، بحران بازگشت مهاجران می‌تواند به یک بحران انسانی ‏گسترده‌تر با ‌‏عواقب شدید برای افغانستان و فراتر از آن تبدیل شود.‏ باید گفت که در حال حاضر یکی از مشکلات جدی بازگشت‌کنندگان، نبود سرپناه، کار و عدم ادغام با اجتماع ‏است. پس ‏از آغاز موج گسترده‌ی بازگشت، شهرهای افغانستان با کمبود ‏خانه مواجه شده‌اند و ‏اجاره ملک‌ به‌شدت افزایش یافته است.‏

ادامه مطلب


6 روز قبل - 73 بازدید

جورجت گاگنون، معاون نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در امور افغانستان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که با گذشت چهار سال از حکومت سرپرست، زنان و دختران از حقوق و کرامت انسانی خود محروم شدند. خانم گاگنون گفته است که با توجه به اعمال ممنوعیت‌های آموزشی و تحصیلی علیه زنان، این روند ضایعه‌ای بزرگ نه‌فقط برای دختران و خانواده‌های‌شان، بلکه برای کل جامعه افغانستان می‌باشد. وی در ادامه تاکید کرده است: «تا پیش از این، صدها دختر در سراسر کشور به مکتب و دانشگاه می‌رفتند و دست‌کم نیمی از دانشجویان دانشگاه کابل دختر بودند، اما اکنون چنین شرایطی وجود ندارد.» معاون نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل افزوده است که سازمان ملل به تلاش‌های خود برای دفاع از حقوق زنان و دختران اهل افغانستان ادامه خواهد داد. قابل ذکر است که حکومت سرپرست در چهار سال گذشته زنان و دختران را از تمامی عرصه‌های آموزشی، سیاسی و اجتماعی حذف کرده و محدودیت‌های گسترده‌ای علیه شهروندان وضع کرده است. باید گفت که این اقدام‌های حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


6 روز قبل - 317 بازدید

وقتی دوره‌ای از زندگی‌یک جامعه با رویدادهای دشوار و ویرانگر سپری می‌‌شود که اثرات بد آن برای کل آن نسل برجای می‌‌ماند، به آن تروما‌یا آسیب جمعی ( به عبارت دیگر ترومای مشترک) می‌گویند. ما انسان‌ها وقتی رویدادهای مثبت‌یا منفی را با هم تجربه می‌کنیم با خاطرات مشترک آن  تجربه به‌یکدیگر متصل می‌شویم. برای مثال زندگی همه‌ی ما تحت تاثیر جنگ‌ها، انفجارات، ویروس کرونا و سایر مواردی که به خاطر می‌آورید تغییر کرده است. مهم نیست که چه کسی و در چه جایگاهی بوده اید، در هر صورت نمی‌توانستید از تاثیرات بد این اتفاقات کاملا ایمن باشید. با درک واکنش هر جامعه نسبت به تجربیات تلخ گذشته می‌فهمیم که طرز فکر و زندگی ما چگونه ممکن است در نتیجه‌ی رویدادهای گوناگون تغییر کند. تروما‌یا آسیب جمعی به معنای شرایط بد روحی و روانی در گروهی از انسان‌هاست که در پاسخ به حادثه‌ی تلخ مشترکی رخ می‌دهد. با استناد به تحقیقی که در 2018 در نشریه‌ی پیشگامان روانشناسی به چاپ رسید: " ترومای جمعی فرایندی روانشناختی، اجتماعی و پویا می‌باشد که در درجه‌ی اول به ساخت مفهومی‌ جدید منجر می‌‌شود". به عبارت دیگر ترومای جمعی رویدادی است که باعث می‌‌شود افراد گروه به درک و تصوری مشترک از رویداد آسیب‌زا برسند. خبر خوب این است که این چالش‌ها از‌یک نظر عاملی برای رشد و تغییرات مثبت نیز هستند. همانطور که آسیب‌ها در سطح فردی باعث رشد و فهم ما از مسائل می‌شوند جوامعی که در برخورد با تروما از خود سازگاری بیشتری نشان می‌دهند شانس بیشتری برای رشد نیز خواهند داشت. دلایل اصلی ترومای جمعی: هر رویداد تلخی که گروه بزرگی از انسان‌ها تجربه می‌کنند، مشاهده می‌کنند و‌یا تحت تاثیر آن قرار می‌گیرند ممکن است باعث ترومای جمعی شود. چنین تجربیاتی اغلب باعث افزایش سرعت تغییرات در سیاست، احساسات ملی و حتی تصمی‌مات شخصی افراد مانند بچه دار شدن و‌یا نشدن می‌‌شود؛ چرا که به عقیده‌ی موریس هولباخ، فیلسوف و روانشناس فرانسوی، حافظه‌ی انسان معمولا در بافت جمعی عمل می‌کند، اتفاقاتی که در طول تاریخ رخ می‌دهند چه شامل ترومای جمعی باشند که نباشند در حافظه‌ی جوامع باقی می‌مانند و شخصیت اجتماعی افراد آن جوامع را شکل می‌دهند. خاطره‌ی این رویدادها مدت‌ها پس از خود آسیب، در حافظه‌ی جمعی ما زنده می‌مانند و در نحوه‌ی زندگی افراد، تصمیماتی که می‌گیرند و ارزشهای که برای مسائل قائل می‌شوند تاثیر می‌گذارد. در ادامه چند نمونه از رویدادهای که باعث آسیب جمعی می‌شوند را لیست می‌کنیم: جنگ و اشغالگری حملات تروریستی رکود اقتصادی نسل کشی و آزار و اذیت‌های مذهبی آسیب‌های نژادی، تبعیض‌های جنسیتی و طبقاتی کشتارهای دسته جمعی طوفان، سیل ، زلزله و سایر بلایای طبیعی مثال ترومای جمعی و درک تجربه‌ی جمعی بدون دیدن آن از نزدیک و صرفا بصورت انتزاعی می‌تواند دشوار باشد. برای این منظور نگاهی به چند نمونه‌ی واقعی از آسیب‌های تاریخی که نسل‌ها را تحت تاثیر قرار داده اند می‌ اندازیم: رکود بزرگ: در دهه‌ی 1930 شدیدترین رکود تاریخ مدرن امریکا بود. بسیاری از ما به تاثیر روانی این تجریه در نسل‌های پیشین آگاهی داریم. " کودکان دوران افسردگی" با توجه به خاطرات بد خود از دوران رکود به طور مشهودی به ثبات اهمیت می‌دهند و همچنین افرادی مدبر و انعطاف پذیر اند. هولوکاست: آزار و اذیت و نسل کشی، که‌ یهودیان اروپا به دست حزب نازی تجربه کرده اند تاثیری بر جای گذاشت که تا نسل‌ها ادامه داشت. تحقیقات بر روی بازماندگان هولوکاست نشان داد که علائم اختلال اضطراب پس از سانحه و‌یا PTSD و کاهش احساس رفاه چندین دهه ادامه داشت. و با وجود تاثیرات منفی حادثه‌ی هولوکاست باعث افزایش احساس همبستگی و تعلقات مذهبی در می‌ان جمعیت‌یهودی شد. ویروس کرونا: تروماهای جمعی به خاطر وسعت تاثیر گذاری‌شان از‌یک‌دیگر متمایز می‌شوند، اما به ندرت حادثه‌ی رخ می‌دهد که در کل جهان تاثیر بگذارد. همه‌گیری ویروس کرونا‌ یکی از آن دسته حوادث‌یک مرتبه‌ی در ‌یک قرن بود. این بیماری همه‌گیر باعث افزایش احساس اضطراب و ترس در میان جمعیت جهان شد. قرنطینه‌های طولانی باعث افزایش احساس انزوا، افسردگی، اضطراب و خشم در بزرگسالان و کودکان شد. اما برخی تحقیقات نشان می‌دهند که برخی مؤلفه‌های مثبت مانند: خودآگاهی، همدلی، اعتماد، مدیریت اضطراب و توانایی حل مشکل در طول همه گیری این ویروس تقویت شدند. آثار ترومای جمعی در سلامت روان: آثار ترومای جمعی ممکن است به زندگی روزمره‌ی ما نفوذ کند؛ اگر نتوانیم آنها را شناسایی کنیم در بهبود این تاثیرات نیز ناتوان خواهیم بود که موارد زیر مثال‌های از مشکلات سلامت روان هستند که در نتیجه‌ی ترومای جمعی افزایش می‌‌یابند: پریشانی روانی اختلالات اضطرابی عزت نفس پایین بحران موجودیت بیگانه هراسی مشکلات تربیتی و نسلی بی اعتمادی و خشونت در نسخۀ بعدی این مقاله به توضیح مفصل هر یک موارد اخیر و راهبردهای درمانی خواهیم پرداخت. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


6 روز قبل - 60 بازدید

استفان دوجاریک، سخنگوی دبیرکل سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که پس از چهار سال تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، بیش از نیمی از جمعیت این کشور به کمک‌های حیاتی نیاز دارند. آقای دوجاریک این اظهارات را در یک نشست خبری مطرح کرده و با اشاره به محدودیت‌های حکومت فعلی گفته است که دختران و زنان در افغانستان آسیب‌پذیراند. وی در ادامه تاکید کرده است که حکومت سرپرست مجموعه‌ای از سیاست‌های محدودکننده را اعمال کرده‌اند که زنان و دختران را از آموزش، نیروی کار و زندگی عمومی محروم کرده است. سخنگوی دبیرکل سازمان ملل متحد کمک‌های بشردوستانه به زنان و دختران را یک راه نجات عنوان کرده است. اخراج مهاجران از ایران و پاکستان همچنین استفان دوجاریک در بخشی دیگر از اظهارات خود هشدار داد که با افزایش تعداد بازگشت‌کنندگان به افغانستان، نیازهای حیاتی در این کشور در حال افزایش است. او افزوده است که طبق آمارهای ارائه شده، از آغاز سال جاری میلادی ۱.۷ میلیون شهروند افغانستان از ایران و پاکستان به کشور بازگشته‌اند. وی تصریح کرد که اکثر بازگشت‌کنندگان ارتباط محدودی با جوامع محلی دارند و برای یافتن سرپناه و فرصت‌های اقتصادی تلاش می‌کنند. همچنین او در بخشی از صحبت‌هایش خبر داد که برای حمایت از مهاجران، صندوق مرکزی واکنش اضطراری اخیرا ۱۰ میلیون دالر اختصاص داده است و بودجه اضافی از صندوق بشردوستانه افغانستان در حال بررسی است. سخنگوی دبیرکل سازمان ملل با استناد به اوچا یا دفتر بشردوستانه سازمان ملل در افغانستان اوچا گفت که بودجه اضافی برای حمایت از مردم افغانستان یک نیاز فوری است. اوچا ماه جوزای امسال هشدار داد که با کاهش شدید بودجه مواجه است.

ادامه مطلب


6 روز قبل - 112 بازدید

وزارت امور‌ خارجه‌ی ایرلند اعلام کرده است که آینده‌ای امن برای افغانستان تنها با احترام کامل به حقوق سیاسی، مدنی، فرهنگی شهروندان و تشکیل حکومت فراگیر امکان‌پذیر است. این وزارت روز (جمعه، ۲۴ اسد) با نشر اعلامیه‌ای به مناسب چهارمین سال‌گرد تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، بر تعهد به تشکیل حکومتی فراگیر و مردم‌سالار در افغانستان تاکید کرده و گفته است که ایرلند از طریق اتحادیه اروپا و سازمان ملل برای دستیابی به آینده‌ای امن و مبتنی بر حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در افغانستان تلاش می‌کند. در بخشی از اعلامیه آمده است که این کشور اروپایی اعمال محدودیت‌ها بر آزادی‌ مردم از سوی حکومت فعلی را «وحشتناک و بی‌سابقه» توصیف کرده است. همچنین وزارت امور خارجه‌ی ایرلند تاکید کرده است که این کشور ۱۵ آگوست را روز یادآور رنج و محرومیت مردم افغانستان توصیف کرده است. در اعلامیه آمده است که زنان، دختران، اقلیت‌های قومی و مذهبی، دگرباشان جنسیتی و سایر گروه‌های آسیب‌پذیر با «نقض وحشتناک» حقوق بشر روبرو هستند. ایرلند نقض گسترده حقوق بشر توسط حکومت فعلی را محکوم کرده و اعلام کرده که در حفظ توجه اتحادیه اروپا و جامعه‌ی جهانی به وضعیت حقوق بشر در افغانستان نقش فعالی ایفا می‌کند. وزارت امور خارجه‌ی ایرلند در بخشی از اعلامیه افزوده است که از زنان و دختران افغانستان حمایت می‌کند و تا لغو کامل احکام تبعیض‌آمیز و سرکوبگر به تلاش‌های خود ادامه خواهد داد. قابل ذکر است که حکومت سرپرست از زمان تسلط دوباره بر افغانستان محدودیت‌های گسترده بر حقوق و آزادی‌های اساسی زنان وضع و آنان را از آموزش و کار محروم کرده‌اند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


6 روز قبل - 176 بازدید

۵۰ نهاد حقوق بشری با نشر یک اعلامیه‌ای مشترک از کارزار حمایت از خبرنگاران اهل افغانستان در ایران، پاکستان و ترکیه استقبال کردند و خواستار توقف فوری اخراج اجباری و بازداشت آنان شدند. این نهادها با نشر اعلامیه‌ای خواسته‌اند که با اقدام فوری، امنیت و حق حیات خبرنگاران افغانستان را تضمین کنند. همچنین این سازمان‌های حقوق بشری در بخشی از اعلامیه‌اش نسبت به وضعیت زندگی روزنامه‌نگاران اهل افغانستان در این کشورها ابراز نگرانی کردند و تاکید کردند که این شرایط با تعهدات بین‌المللی کشورها نسبت به مهاجران در تضاد است. آنها خواستار بررسی کامل پرونده‌های این خبرنگاران و فراهم شدن امکان انتقال آنان به کشورهای امن شدند. این نهادها از سازمان‌های حامی خبرنگاران خواسته‌اند تا موارد نقض حقوق روزنامه‌نگاران افغان را مستندسازی کنند. این فعالان حقوق بشری از سازمان ملل خواسته‌اند برنامه‌ای ویژه و اضطراری برای اسکان و حفاظت از خبرنگاران افغانستانی در ایران، ترکیه و پاکستان اجرا کند. در بخشی از اعلامیه‌ آمده است: «هرگونه کوتاهی در این زمینه، چشم‌پوشی بر تهدید علیه آزادی، عدالت و کرامت انسانی خواهد بود.» بر اساس ماده‌ی هفدهم قانون امر به معروف و نهی از منکر که در ماه اسد سال گذشته توسط هبت‌الله آخوندزاده توشیح شد، نشر تصاویر جانداران ممنوع اعلام شده است. این ممنوعیت تا اکنون در ۱۷ ولایت به اجرا درآمده است. بر بنیاد شاخص جهانی آزادی رسانه‌ها در سال ۲۰۲۵ میلادی، افغانستان با امتیاز ۱۷.۸۸ در جایگاه ۱۷۵ قرار گرفته است، در حالی‌که در رده‌بندی سال ۲۰۲۴ در جایگاه ۱۷۸ قرار داشت. گزارش‌گران بدون مرز با نشر این رده‌بندی گفته است که در سال ۲۰۲۴ میلادی، دست‌کم ۱۲ رسانه به دلیل محدودیت‌ها مجبور به تعطیلی شدند.

ادامه مطلب


7 روز قبل - 95 بازدید

یونسکو یا سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که طی چهار سال حاکمیت حکومت سرپرست، ۲.۲ میلیون دختر در افغانستان از حق آموزش محروم شدند. این نهاد با نشر گزارشی نوشته است که حکومت فعلی پس از بازگشت دوباره‌ به قدرت در ماه آگوست ۲۰۲۱ میلادی، بیش از ۷۰ فرمان علیه زنان و دختران افغانستان صادر شده و آن‌ها را از زندگی عمومی حذف شدند. سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد تاکید کرده است که افغانستان تنها کشور در جهان است که در آن دختران حق آموزش بالاتر از صنف ششم و تحصیلات در دانشگاه‌ها را ندارد. یونسکو در ادامه افزوده است که در حاکمیت حکومت فعلی، زنان روزنامه‌نگار در افغانستان نیز به‌تدریج از فعالیت در بخش روزنامه‌نگاری حذف می‌شوند و طی چهار سال گذشته، بیش از ۸۰ درصد از زنان خبرنگار و شاغل در رسانه‌ها، شغل خود را از دست داده‌اند. همچنین یونسکو در بخشی از گزارشش با اشاره به قانون امر به معروف حکومت سرپرست گفته است که بر مبنای این قانون، نشر تصاویر زنده‌جان در رسانه‌ها و پخش صدای زنان از طریق رادیو ممنوع می‌باشد. این نهاد وابسته به سازمان ملل متحد حق آموزش را غیر قابل مذاکره خوانده و از جامعه‌ی جهانی خواسته است که به‌طور بی‌وقفه خواستار بازگشایی فوری و بدون قید و شرط مکاتب و دانشگاه‌ها برای دختران و زنان افغانستان شوند. حکومت سرپرست از زمان تسلط دوباره بر افغانستان محدودیت‌های گسترده بر حقوق و آزادی‌های اساسی زنان وضع و آنان را از آموزش و کار محروم کرده‌اند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


7 روز قبل - 81 بازدید

منابع محلی از ولایت نورستان می‌گویند که در پی جاری شدن سیلاب و بارش شدید باران در این ولایت، پنج تن از جمله زنان و کودکان جان خود را از دست داده‌اند. دست‌کم دو منبع امروز (شنبه، ۲۵ اسد) گفته‌اند که این رویداد دو روز پیش در منطقه «پتیگل» از مربوطات از ولسوالی کامدیش ولایت نورستان رخ داده است. منبع تاکید کرد که در پی جاری شدن سیلاب سه کودک، یک زن و یک مرد جان باخته‌اند. رسانه‌های محلی نیز گزارش داده‌اند که در نتیجه این سیل، خانه‌ها، جاده‌ها و کانال‌های آبی آسیب دیده و تخریب شده‌اند. خانواده‌های آسیب‌دیده از این سیل در نورستان خواهان کمک‌های فوری شده‌اند. قابل ذکر است که دو روز پیش، بارندگی و احتمال سیل در ولایت نورستان پیش‌بینی شده بود. قابل ذکر است که در هفته‌های اخیر، چندین ولایت افغانستان شاهد طوفان‌های شدید، بارش‌های سنگین و سیلاب بوده‌اند. این رویدادهای طبیعی در ولایت‌های شرقی، از جمله خوست، کنر و میدان وردک، تلفات جانی و خسارات گسترده‌ای برجای گذاشته است.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 101 بازدید

در یکی از کوچه‌های تنگ و خاموش کابل، جایی که بوی خاک نم‌زده و دود چراغ تیل باهم آمیخته، عمره با چهار کودک خردسال و شوهرش در یک خانه نیمه‌ویران زندگی می‌کند. خانه‌ای که نه دروازه‌اش درست بسته می‌شود، نه بامش در برابر باران و برف پناهی دارد. دیوارهای کاه‌گلی‌اش ترک خورده که هر گوشه‌اش حکایت از سال‌ها فرسودگی دارد. کوچه‌ای که عمره و خانواده‌اش در آن زندگی می‌کردند، از آن کوچه‌هایی بود که اگر یک‌بار پای آدم به آن می‌افتاد، دیگر دلش نمی‌خواست دوباره آمدن به آن کوچه را تجربه کند. دیوارهای کاه‌گلی فرسوده، با لکه‌های سیاه دود، و بوی گند فاضلابی که از جوی‌چه باریکی در وسط کوچه جاری بود، هر عابری را بی‌اختیار وادار می‌کرد تا نفسش را حبس کند. خانه‌ها به هم چسبیده بودند، دروازه‌های چوبی پوسیده، و پنجره‌هایی که شیشه نداشت و با پلاستیک یا تخته پوشانده شده بود. خانه‌ی عمره، در آخر همین کوچه قرار داشت؛ خانه‌ای نیمه‌خرابه که روزگاری شاید پناه یک خانواده پرصدا و پرخنده بوده، اما حالا فقط سایه‌ای از زندگی در آن مانده بود. بام خانه سوراخ‌سوراخ بود، و وقتی باران می‌بارید، آب از سقف چکه می‌کرد و روی گلیم کهنه‌ای که سال‌ها پیش از یک همسایه به عنوان وسایل اضافه‌ گرفته بودند، لکه‌های تیره می‌انداخت. پس از تغییر حکومت، روزگار مثل دیواری که ناگهان فرو بریزد، بر سرشان آوار شد. عمره پیش‌تر هر روز صبح، بعد از نماز، چادر را بر سر می‌کرد و به خانه‌های مردم می‌رفت. لباس می‌شست، ظرف پاک می‌کرد، گاهی هم برای‌شان نان می‌پخت یا فرش می‌شست. کار سخت بود، اما دست‌کم شب که به خانه می‌آمد، می‌توانست با پول آن روز، کمی برنج یا آرد بخرد. شوهرش بسم‌الله، در یک دکان ابزارفروشی شاگردی می‌کرد و مزد اندکی می‌گرفت، اما همان اندک، برای سرپا ماندن‌شان کافی بود. حالا اما، همه‌چیز بسته شده بود. دکان‌ها کارگر لازم نداشتند، خانه‌ها خدمتکار نمی‌خواستند، و هر کس فقط به فکر مشکلات خودش بود. یک هفته می‌شد که غذای خانه‌شان فقط نان خشک و آب سرد بود. عمره نان‌ها را از دکان قرض می‌گرفت، گاهی هم با شرمندگی از همسایه‌ها؛ و بعد با آب خیس می‌کرد تا کمی نرم شود. بچه‌ها دورش می‌نشستند، هر کدام نانی در دست، و چشم‌های‌شان گاهی به دیگ خالی وسط اتاق می‌افتاد. کوچک‌ترین‌شان مریم، با صدای نازک و معصومانه می‌پرسید: «مادر، دیگ را چی وقت پخته می‌کنی؟» و عمره، با لبخندی که مثل زخمی تازه روی صورتش بود، می‌گفت: «زود… خدا بزرگ است.» اما خدا در آن روزها، انگار خیلی دور شده بود. شب‌ها، وقتی همه خوابیده بودند، عمره به سقف نم‌زده خانه خیره می‌شد. صدای نفس‌کشیدن بچه‌ها و خرخر خسته شوهرش را می‌شنید، اما در دلش غوغایی برپا بود. حساب می‌کرد که چه چیزی مانده که بتواند بفروشد. طلا؟ نداشت. قالین؟ همان کهنه‌ای که زیرپای‌شان پهن بود و به طرز عجبی کهنه بود. نیمه‌ی یک شب، فکری به سرش زد که حتی خودش هم از ترس لرزید… فروش یکی از اعضای بدنش. کلیه، یا حتی یک چشم… دیگر برایش هیچ چیز فرقی نداشت، مهم این بود که پولی پیدا کند تا بچه‌هایش شکم سیر داشته باشند. وقتی این فکر را با بسم‌الله در میان گذاشت، مرد با صدایی لرزان گفت: «نه… هرگز. این کار را نکن. این یعنی آخر خط… یعنی قبول کنیم که مرده‌ایم.» عمره چیزی نگفت، اما در دلش می‌دانست که گرسنگی مرز نمی‌شناسد. روزها پشت سرهم می‌گذشت، و قرض‌ها روی هم تلنبار می‌شد. صاحب‌خانه برای بار سوم نیز هشدار داده بود که اگر پول ندهند، همین زمستان از خانه بیرون‌شان می‌کند. زمستان کابل، با باد سردی که از کوه‌ها می‌آید، بی‌رحم‌تر از هر دشمنی است. در یکی از شب‌های سرد ماه جدی، وقتی باد از لای دروازه پوسیده به داخل می‌زد و گوشه لحاف را بلند می‌کرد، عمره با شوهرش دوباره حرف زد. این‌بار صدایش آرام بود، مثل کسی که تصمیمش را گرفته: – بسم‌الله… ما نمی‌توانیم همه را زنده نگه داریم. اگر… یکی از فرزندان‌مان را بدهیم به خانواده‌ای که پول دارند، شاید باقی بمانند. بسم‌الله اول با خشم نگاهش کرد، اما بعد سرش را پایین انداخت. سکوتی سنگین بین‌شان افتاد، سکوتی که بوی تسلیم می‌داد. فردا صبح، با دل‌هایی شکسته، تصمیم‌شان را عملی کردند. عمره چادر کهنه‌اش را بر سر کرد، بچه‌ها را آماده کرد، و با بسم‌الله راهی بازار شدند. آنجا، میان صدای فروشنده‌هایی که به زور مشتری می‌کشیدند، آن‌ها دنبال کسی می‌گشتند که بچه بخواهد… یا بهتر بگویم، بخرد. ساعت‌ها گذشت تا مردی میانسال با ریش خاکستری نزدیک شد. از لباس و کفش‌هایش پیدا بود که توان مالی دارد. نگاهش روی مریم، کوچک‌ترین بچه، ثابت ماند. گفت: «ما بچه نداریم. او را می‌خواهیم. اما پول زیادی نمی‌دهیم.» عمره حس کرد زمین زیر پایش خالی شد. شوهرش کمی چانه زد، اما در نهایت، مبلغی گرفتند که برای چند ماه نان و کرایه‌خانه کافی بود. لحظه خداحافظی، مریم دامن مادر را گرفت و گریه کرد. عمره زانو زد، او را بوسید، و گفت: «جان مادر، برو… آنجا برایت نان هست، لباس هست…» اما اشک‌هایش روی صورت کوچک دختر می‌چکید. مرد، مریم را بغل کرد و رفت… صدای گریه‌اش در پیچ کوچه گم شد. آن شب، سفره‌شان پرتر از همیشه بود، اما عمره هیچ لقمه‌ای نخورد. جایش به‌سختی گرم‌تر شده بود، اما دلش یخ کرده بود. نگاهش به جای خالی مریم دوخته شده بود. دعا می‌کرد که دخترش جایی باشد که شکم سیر و پناه امن داشته باشد… اما در اعماق قلبش می‌دانست که چیزی در وجودش برای همیشه مرده است. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب