برچسب: سرپناه

1 هفته قبل - 58 بازدید

در میان کوهستان‌های بلند و سنگلاخ کنر، جایی که آسمان در زمستان خاکستری‌تر از همیشه است و باد در میان شاخه‌های خشک درختان ناله‌وار می‌پیچد، خانواده‌ی عبدالکریم هنوز زیر همان خیمه‌ی نازکی زندگی می‌کنند که از روزهای نخست زلزله بر پا شده بود؛ خیمه‌ای که بیشتر از آن‌که سرپناه باشد، یادآور شبی است که زمین زیر پای‌شان شورید و همه‌چیز را از آن‌ها گرفت. هر صبح که آفتاب از پشت قله‌های سرد و آسمان‌خراش سر برمی‌آورد، خیمه اندک‌ اندک گرم می‌شود، اما همین که خورشید به سوی مغرب خم می‌شود، سرمای کوهستان بار دیگر چنگال یخ‌زده‌اش را بر تن خیمه می‌کوبد و همه‌ی اعضای خانواده را در خود می‌پیچد. این خانواده‌ی شش‌نفره، در میان صدها خانواده‌ی دیگر، هنوز هم امیدوار است که روزی برسد که دیگر مجبور نباشد با هر باد تند از ترس پاره شدن خیمه از خواب بپرد. عبدالکریم، مردی با ریش جوگندمی و چهره‌ای که بیش از سنش پیر به نظر می‌رسد، از نخستین روزهای زلزله تا امروز، هر صبح با دلی خسته اما امیدوار از خیمه بیرون می‌شود. او به کوه‌های اطراف سر می‌زند، شاید بتواند کمی چوب خشک برای گرم کردن خیمه پیدا کند؛ اما در این فصل، چوب خشک کمیاب‌تر از نان است. کوه‌ها یا از باران‌های اخیر نمناک‌اند یا چوب‌های‌شان از پیش جمع‌آوری شده‌اند. هر بار که عبدالکریم با دستان خالی بازمی‌گردد، در چهره‌اش احساس گناهی دیده می‌شود که نه از ناتوانی، بلکه از مسئولیتی برمی‌خیزد که یک پدر همواره بر دوش خود احساس می‌کند. نگاه‌های کودکانش که در گوشه‌ی خیمه منتظر او نشسته‌اند، برایش سخت‌ترین لحظه‌ی روز است؛ نگاه‌هایی که در آن‌ها هم امید هست و هم پرسش‌هایی بی‌صدا—این‌که «آیا امشب هم می‌توانیم از سردی در امان بمانیم؟» همسرش، زرمینه، زنی جوان اما فرسوده از روزگار است. چهره‌اش خطوطی عمیق دارد؛ هرکدام نشانی از شبی طولانی در سرمای کوهستان یا روزی خسته‌کننده میان خاک و سنگ‌های روستا. او روزهای بسیاری را صرف خشک‌کردن لباس‌های نم‌کشیده‌ی خیمه، ترمیم سوزن‌دوزی چادرش، و مراقبت از فرزندانی کرده است که هیچ‌کدام چیزی به‌نام کودکی واقعی را تجربه نکرده‌اند. زرمینه هر شب پیش از خواب برای کودکانش قصه می‌گوید؛ قصه‌هایی نه برای خواباندن‌شان، بلکه برای آرام کردن دل‌های کوچکی که از صدای زوزه‌ی باد و ترس از ریزش دوباره‌ی زمین بی‌قرارند. دخترک دوساله‌شان، صفیه، چند شب است از شدت سرفه‌های خشک، خواب درست‌وحسابی ندارد. سرفه‌هایش همچون ضربه‌هایی به قلب مادر فرود می‌آید؛ اما در خیمه هیچ دارویی نیست. هر بار که صفیه سینه‌اش را می‌گیرد و با گریه می‌نالد، زرمینه تنها او را در آغوش می‌گیرد و آرام تکانش می‌دهد—شاید صدای ضربان قلب مادر، اندکی آرامش به او ببخشد. خدمات صحی در این منطقه تقریباً وجود خارجی ندارد. مرکز صحی‌ای که در گذشته دست‌کم چند کارمند داشت، اکنون یا بر اثر زلزله تخریب شده، یا امکاناتش چنان محدود شده که مراجعه به آن بی‌فایده به نظر می‌رسد. با این حال، عبدالکریم چند بار تلاش کرده صفیه را به آن‌جا ببرد، اما مسیر طولانی و نبود وسایط نقلیه باعث می‌شود این سفر برای کودکی بیمار، خطرناک‌تر از ماندن در خیمه باشد. دیگر کودکان خانواده نیز هرچند از نظر ظاهری سالم‌اند، اما نشانه‌های واضحی از سردی و ضعف در بدن‌شان دیده می‌شود؛ سردی‌ای که از نبود بخاری، نداشتن لباس گرم، و کمبود غذای مناسب سرچشمه می‌گیرد. کودکان در طول روز اطراف خیمه بازی می‌کنند، اما بازی‌شان بیشتر راهی برای فرار از واقعیتی‌ست که هیچ کودکی نباید تجربه کند، تا نشانه‌ای از شادی و تفریح. آن‌ها با سنگ‌ها، تکه‌های چوب و پارچه‌های پاره، خود را سرگرم می‌سازند. گاهی خاک‌ریزی بزرگ را خانه‌ی خیالی خود می‌نامند یا چوبی شکسته را به‌جای اسباب‌بازی در دست می‌گیرند. اما همین که باد تندی بوزد یا صدای خفیفی از ریزش کوه به گوش برسد، همه با ترس به سوی خیمه می‌دوند و در آغوش مادر پناه می‌گیرند؛ گویی زخم عمیق روز زلزله هنوز از دل‌های کوچک‌شان بیرون نرفته است. این خانواده خاطرات زیادی از روز زلزله دارد؛ خاطراتی که با هر لرزش کوچک زمین یا صدای سنگی که از بالای کوه می‌افتد، دوباره در ذهن‌شان زنده می‌شود. آن روز، زمین چنان شدید لرزید که محمدامین، پسر ده‌ساله‌ی خانواده، فکر کرد دنیا به پایان رسیده است. او هنوز حاضر نیست با صدای بلند درباره آن روز صحبت کند و وقتی مادرش چیزی می‌پرسد، تنها لبخندی تلخ می‌زند و نگاهش را به زمین می‌دوزد. اما شب‌ها در خواب می‌لرزد، ناگهان بیدار می‌شود و زیر لب می‌گوید: «خانه می‌ریزد… مادر، خانه می‌ریزد…» زرمینه او را در آغوش می‌گیرد و با آرامش می‌گوید: «نه بچیم، خانه‌مان دیگر ریخته… چیزی برای ریختن نمانده.» اما این جمله، هرچند برای آرام کردنش گفته می‌شود، بیشتر از آن‌که امیدبخش باشد، واقعیت تلخی را یادآوری می‌کند؛ واقعیتی که در آن خانواده‌ای بدون سقف، بدون دیوار و بی‌هیچ سرپناهی، در برابر زمستانی ایستاده‌اند که بی‌رحمی‌اش در کنر زبانزد است. عبدالکریم و زرمینه هر دو امیدوار بودند که با آغاز زمستان، دولت یا نهادهای کمک‌رسان خانه‌های موقت یا حداقل وسایل ضروری را توزیع کنند؛ اما تا امروز تنها چیزی که دریافت کرده‌اند همان خیمه و چند کمپل نازک است که حتی توان گرم نگه‌داشتن یک کودک را هم ندارد. عبدالکریم می‌گوید چندین بار مسئولان منطقه را دیده است؛ کسانی که عکس می‌گرفتند، وضعیت مردم را یادداشت می‌کردند و وعده می‌دادند کمک‌ها به‌زودی خواهد رسید. اما حالا که هفته‌ها گذشته، هیچ کمک قابل‌توجهی نرسیده و خانواده عبدالکریم، مانند بسیاری از خانواده‌های دیگر، در میان این خیمه‌های بی‌پناه رها شده‌اند. باران که می‌بارد، شرایط چند برابر سخت‌تر می‌شود. سقف خیمه در چند نقطه سوراخ شده و عبدالکریم با تکه‌های پلاستیک تلاش می‌کند جلوی چکیدن آب را بگیرد، اما هر بار که باران شدیدتر می‌شود، آب از گوشه و کنار وارد خیمه می‌شود و لباس‌ها و بسترشان را خیس می‌کند. زرمینه هر روز مجبور است کمپل‌ها را بیرون بیاورد و زیر آفتاب پهن کند، اما در روزهای ابری همه چیز نم‌دار باقی می‌ماند. شب‌هایی که باران و باد هم‌زمان می‌وزند، خیمه چنان تکان می‌خورد که گویی هر لحظه می‌خواهد کنده شود. کودکان از ترس نزدیک مادر جمع می‌شوند و عبدالکریم با دستانش ستون وسط خیمه را محکم نگه می‌دارد، شاید کمی از خطر بکاهد. در چنین روزهایی، هیچ‌کس از آن‌ها نمی‌پرسد شام چه خورده‌اند. حقیقت این است که بعضی شب‌ها اصلاً چیزی برای خوردن ندارند، جز نان خشک یا چای کم‌رنگ. زرمینه با دقت غذا را میان کودکان تقسیم می‌کند و خودش آخر از همه می‌خورد، یا گاهی اصلاً نمی‌خورد تا کودکان دست‌کم سیر بخوابند؛ هرچند خواب در چنین سرمایی معنای چندانی ندارد. با وجود تمام این سختی‌ها، عبدالکریم هنوز امیدوار است صدایشان به جایی برسد. او از هر راه ممکن تلاش کرده پیامشان را به نهادهای کمک‌رسان برساند؛ گاهی از طریق مردم محل، گاهی با کمک یک خبرنگار سرزده، و گاهی با درخواست مستقیم از مسئولان محلی. بارها گفته است: «ما چیز زیادی نمی‌خواهیم؛ فقط یک خانه موقت، یک بخاری و کمی دارو می‌خواهیم تا این کودکان زنده بمانند.» اما در سکوت سنگین کوهستان، این صداها کمتر شنیده می‌شوند. زمستان کنر نه تنها سرد، بلکه طولانی و نفس‌گیر است. هر روز که می‌گذرد، نگرانی خانواده‌های بی‌سرپناه بیشتر می‌شود. عبدالکریم با نگاهی به قله‌های سفیدپوش می‌گوید: «اگر برف‌ها شروع شود، خدا می‌داند چه خواهد شد.» او خوب می‌داند که خیمه نازک‌شان حتی در برابر بادهای عادی تاب نمی‌آورد، چه برسد به برف‌های سنگین و رطوبت‌دار. همچنین می‌داند اگر صفیه و دیگر کودکان در این شرایط بدتر بیمار شوند، تقریباً هیچ فرصتی برای رسیدگی به آنها وجود نخواهد داشت. در این روزهای سخت، خانواده عبدالکریم تنها یک درخواست دارند؛ اینکه دولت، نهادهای بشردوستانه و هر کسی که توان کمک دارد، صدایشان را بشنود. این خانواده نه به دنبال زندگی مجلل است و نه کمک‌های بی‌پایان؛ فقط می‌خواهند زنده بمانند، زمستان را پشت سر بگذارند و کودکانشان شب را بدون لرزش بدن و ترس از فرو ریختن خیمه به صبح برسانند. و در پایان، وقتی آفتاب کنر در یک عصر سرد بر فراز کوه‌ها غروب می‌کند، خیمه کوچک آن‌ها هنوز در میان باد می‌لرزد؛ اما امیدی که در دل‌شان روشن مانده، هرچند کوچک و خاموش، هنوز پابرجاست. شاید فردا کسی بیاید… شاید فردا کمکی برسد… شاید فردا در این سکوت کوهستانی، صدای این خانواده شنیده شود و دستی یاری‌شان کند… پیش از آن‌که زمستان بی‌رحم، آخرین رشته‌های مقاومت‌شان را قطع کند. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 178 بازدید

یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که کودکان بیش‌ترین بار زلزله‌های اخیر در شرق افغانستان به ویژه در ولایت کنر را بر دوش می‌کشند. این نهاد امروز (یک‌شنبه، ۲۳ سنبله) با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود هشدار داده است که با فرارسیدن فصل زمستان، خطر بی‌سرپناهی، گرسنگی و نبود خدمات صحی، هزاران کودک را تهدید می‌کند. همچنین تاج‌الدین اویواله، نماینده یونیسف در افغانستان نیز در سخنرانی گفته است که زمان اندک است و اگر اقدام فوری صورت نگیرد، وضعیت کودکان آسیب‌دیده از زمین‌لرزه به‌مراتب بحرانی‌تر خواهد شد. این در حالی است که پیش از این سازمان نجات کودکان گفته بود که براثر زمین‌لرزه در شرق افغانستان، ۲۶۰ هزار کودک تحت تأثیر قرار گرفته‌اند و به کمک فوری نیاز دارند. این در حالی است که زمین‌لرزه‌ای با قدرت شش ریشتر دو هفته پیش شرق کشور را لرزاند و بیشترین تلفات و خسارات را در ولایت کنر برجای گذاشت. براساس آمار اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد، در این زمین‌لرزه دو هزار و ۱۶۴ نفر جان باخته و سه هزار و ۴۲۸ نفر دیگر زخمی شده‌اند. اوچا گفته است که جان‌باختگان شامل ۵۱۶ زن، ۴۷۶ مرد، ۵۰۹ دختر و ۶۶۳ پسر می‌شوند. براساس آمار این نهاد، زخمیان نیز شامل هزار و ۸۷۵ زن و هزار و ۵۵۳ مرد می‌شوند. با این وجود، حکومت شمار قربانیان را حدود دو هزار و ۲۰۵ نفر اعلام کرده و گفته است که بیش از ۳۶۰۰ نفر دیگر نیز زخمی شدند.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 153 بازدید

برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که بدون یک سرپناه ‏مصون، ادغام مجدد بازگشت‌کنندگان ناممکن است و آنان  بدون داشتن مسکن مناسب نمی‌توانند زندگی خود را بازسازی ‏کنند. این برنامه امروز (یک‌شنبه، ۲ سنبله) در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که با همکارانش کار ‏می‌کند تا پاسخ دهد، مگر نیازها خیلی بیشتر از منابع موجود است. زیرا بسیاری از مهاجران بازگشت‌کننده به افغانستان جای برای رفتن ندارند. استفانی لوز، رییس برنامه اسکان بشر نیز تاکید کرده است که پناهگاه ‏و بعدا خانه‌ی کافی یک جزء مهم برای ادغام و آغاز یک زندگی جدید با ‏وقار است.‏ براساس آمار سازمان بین‌المللی مهاجرت، از سپتامبر ۲۰۲۳ میلادی به ‏این‌طرف بیش از ‏چهار میلیون ‏مهاجر از ایران و پاکستان به افغانستان ‏بازگشته‌اند.‏ این سازمان در ادامه افزوده است که بیش از ۱.۵ میلیون نفر تنها در سال ‌‏۲۰۲۵ میلادی ‏به ‏افغانستان بازگشته‌اند و انتظار می‌رود پس از تصمیم دولت ‏پاکستان مبنی بر عدم ‌‏تمدید اقامت پناهندگان، یک میلیون نفر دیگر نیز ‏از پاکستان بازگردند.‏ همچنین سازمان بین‌المللی مهاجرت می‌گوید که بدون همکاری منطقه‌ای و ‏حمایت فوری ‌‏بین‌المللی، بحران بازگشت مهاجران می‌تواند به یک ‏بحران انسانی گسترده‌تر با ‌‏عواقب شدید برای افغانستان و فراتر از آن ‏تبدیل شود.‏ قابل ذکر است که در حال حاضر یکی از مشکلات جدی بازگشت‌کنندگان، نبود سرپناه ‌‏است. پس ‏از آغاز موج گسترده‌ی بازگشت، شهرهای افغانستان با کمبود ‌‏خانه مواجه شده‌اند.

ادامه مطلب


11 ماه قبل - 277 بازدید

اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد در افغانستان می‌گوید که در سال ۲۰۲۵ میلادی، ۵.۸ میلیون نفر در افغانستان به سرپناه اضطراری و کمک‌های غیرغذایی ضرورت دارند. این نهاد امروز (سه‌شنبه، ۱۸ جدی) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این افراد شامل خانواده‌های سیل‌زده، بازگشت‌کنندگان و کسانی می‌شوند که در اقامتگاه‌های غیررسمی زندگی می‌کنند. دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد تاکید کرده است که که شرکای بشردوستانه رسیدگی به نیازهای ۱.۱ میلیون نفر را در اولویت قرار داده است. در ادامه آمده است که برای ارائه‌ی کمک‌های اضطراری، تجهیزات زمستانی و سرپناه به این افراد به ۱۷۹ میلیون دالر بودجه نیاز است. همچنین از اعلامیه‌ای اوچا آمده است که کوچک شدن فضای حفاظتی، اقتصاد شکننده، دسترسی ناکافی به خدمات اساسی، خطرات طبیعی و شوک‌های ناشی از آب و هوا و نیز پویایی‌های سیاسی منطقه‌ای همچنان توانایی افغان‌ها را برای بهبودی پس از 40 سال درگیری تضعیف می‌کند. این نهاد تاکید کرد: «در سال 2025، تقریبا نیمی از جمعیت، حدود 22.9 میلیون نفر به دلیل ظرفیت محدود برای برآوردن نیازهای مزمن و حاد، برای زنده ماندن به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند. علاوه بر این، تحمیل مداوم محدودیت‌های مرتبط با حقوق توسط مقامات عملی حکومت فعلی خطرات حفاظتی را در میان زنان، دختران و پسران، جوانان و سایر گروه‌های در معرض خطر افزایش داده است و دسترسی آنها به خدمات ضروری نجات جان و فرصت‌های معیشتی را محدود کرده است.» این در حالی است که اوچا دیروز نیز اعلام کرده بود که در سال جاری میلادی ۱۴.۸ میلیون نفر در افغانستان به کمک‌های غذایی و کشاورزی برای زنده ماندن نیاز دارند. این نهاد گفته بود که شرکای بشردوستانه ۱۴.۲ میلیون نفر را در اولویت قرار داده‌اند و برای رسیدگی به نیازهای آنان نیاز به ۱.۰۹ میلیارد دالر بودجه است.

ادامه مطلب


12 ماه قبل - 326 بازدید

اداره‌ی کار و امور اجتماعی ولایت هرات اعلام کرده است که برای زنان بدون سرپناه یک مرکز حمایتی در این ولایت ایجاد کرده است. این اداره امروز (دوشنبه ۱۹ قوس) با انتشار اعلامیه‌ای گفته است که این مرکز با هدف تقویت همبستگی اجتماعی و کاهش آسیب‌های اجتماعی برای زنان بدون سرپناه، فعالیت خود را در مرکز ولایت هرات آغاز کرده است. اعلامیه به نقل از میرزا محمد ابو منصور، رییس اداره‌ی کار و امور اجتماعی ولایت هرات نقل نوشته است که تعدادی از زنان بدون سرپناه از نواحی مختلف شهر جمع‌آوری و به این مرکز منتقل شده‌اند تا تحت مراقبت قرار گیرند. این اداره جزئیات بیشتری درباره تعداد زنان بدون سرپناه جمع‌آوری‌شده یا مکان نگهداری آن‌ها ارائه نکرده است. قابل ذکر است که پس از تسلط حکومت سرپرست در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ میلادی، بسیاری از سازمان‌های مدافع حقوق زنان که از زنان بی‌سرپناه حمایت می‌کردند، فعالیت‌های خود را متوقف کردند. در این دوران، شلترها و مراکز حمایتی زنان تعطیل شدند و بسیاری از زنان تحت خشونت یا بی‌سرپناهی، قرار گرفتند. پیش از این حکومت سرپرست زنان تکدی‌گر را در ولایت‌های مختلف جمع‌آوری کرده بودند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 301 بازدید

اوچا یا دفتر هماهنگ‌‌کننده کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل متحد در افغانستان اعلام کرده است که نزدیک به یک‌سوم خانواده‌ها در کشور سرپناه کافی برای زند‌گی کردن ندارند. اوچا امروز (دوشنبه، ۱۹ سنبله) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود خواستار کمک ۲۲۷ میلیون دالری برای رسید‌گی به این چالش جدی شده است. دفتر هماهنگ‌کننده کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل متحد تاکید کرد که تنها ۱۴.۶ میلیون دالر از مبلغ درخواستی را دریافت کرده است. در ادامه آمده است که ۱.۷ میلیون تن در افغانستان زیر سلطه حکومت سرپرست نیاز به سرپناه اضطراری دارند. این در حالی است که هفته گذشته نیز اوچا گفته بود که برای نجات جان انسان‌ها در افغانستان به حمایت‌های بیش‌تر نیاز است. بربنیاد اطلاعات این نهاد، فقر در کشور از هر دو افغان یک تن را زیر تأثیر قرار داده است.

ادامه مطلب