اوچا یا اداره هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد به یکسالگی ممنوعیت کار زنان در نهادهای غیردولتی داخلی و بینالمللی از سوی حکومت سرپرست واکنش نشان داده و میگوید که این اقدام بر روند امدادرسانی در کشور تاثیر منفی گذاشته است. این سازمان با نشر گزارشی گفته است که به رغم کاهش جنگ در افغانستان، اما این کشور هنوز در سطح اضطراری امور بشری قرار دارد. اداره هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد به چندین دهه جنگ در افغانستان، تغییرات اقلیمی، وضع محدودیتها بر نقش زنان در امورات زندگی از سوی حکومت سرپرست و بازگشت مهاجران اهل افغانستان از پاکستان و ایران اشاره کرده و تاکید کرد که این کشور همچنان در سال آینده میلادی به کمکهای انسانی بیشتری ضرورت دارد. در گزارش آمده است که پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان و به دلیل توقف پروژههای انکشافی در کشور، فرصت کاری برای افغانها نیز کاهش یافته است. اوچا تاکید کرد که در سال ۲۰۲۴ میلادی، دستکم ۲۳.۷ میلیون افغان شامل ۲۵ درصد زنان، ۵۲ درصد کودکان، ۱۱.۸ درصد افراد دارای معلولیت و دو درصد کهنسالان به کمکهای بشری نیاز خواهند داشت. همچنین اداره هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد خواستار دریافت سه میلیارد دالر کمک برای رسیدگی به این شمار از نیازمندان در افغانستان شده بود. در گزارش بر چالشهای دیگری از جمله موجودیت ماین، محدودیتهای جنسی بر زنان، کار شاقه کودکان و امراض روانی در افغانستان نیز اشاره شده است که از سالها پیش در کشور باقی مانده است. این در حالی است که وزارت اقتصاد حکومت سرپرست سال گذشته در سوم جدی با صدور مکتوبی، کار زنان را در سازمانهای غیردولتی داخلی و بینالمللی بهدلیل آنچه که «شکایات جدی» مبنی بر عدم رعایت حجاب و قوانین و مقررات این حکومت گفته شد، منع کرد. حکومت سرپرست پس از این تصمیم، کار زنان را در دفترهای سازمان ملل متحد در افغانستان نیز منع کرد. با وجود این، ممنوعیت کار زنان از سوی حکومت سرپرست همچنان ادامه دارد و کسبوکارهای مربوط به زنان، از جمله آرایشگاههای زنانه را نیز بسته شده است. در پی صدور این دستور، شورای امنیت سازمان ملل متحد در یک قطعنامه، از حکومت فعلی خواست که فورا این ممنوعیت را لغو کنند. بهرغم توقف چند ماههای فعالیت شماری از نهادهای مددرسان بینالمللی مبنی بر وضع این محدودیتها، اما حکومت سرپرست همچنان به این سیاستشان ادامه داده است. در کنار آن، بیش از دو سال میشود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند.
برچسب: زنان افغان
همزمان با یکسالگی ممنوعیت کار زنان در سازمانهای غیردولتی داخلی و بینالمللی از سوی حکومت سرپرست رینا امیری، نمایندهی ویژه آمریکا در امور زنان و حقوق بشر در افغانستان میگوید که این ممنوعیت، ارائهی کمکهای بشردوستانه را با تهدید جدی مواجه کرده است. خانم امیری بامداد امروز (دوشنبه، ۴ جدی) در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که با گذشت یک سال از احکامی که مشارکت زنان در تحصیل و کار را منع میکند، باید درخواست لغو این احکام در میان مردم افغانستان تقویت شود. او تاکید کرد: «تعلیق [کار] کارمندان زن افغان [در نهادهای] غیردولتی و سازمان ملل از سوی حکومت فعلی، تهدیدی جدی برای ارائهی کمکهای بشردوستانهی حیاتی است.» وی افزود: «حتی در جایی که زنان در مورد فضای کار مذاکره کردهاند، این ممنوعیت آنها را در برابر ارعاب و تهدید آسیبپذیر میکند.» این در حالی است که وزارت اقتصاد حکومت سرپرست سال گذشته در سوم جدی با صدور مکتوبی، کار زنان در سازمانهای غیردولتی داخلی و بینالمللی را منع کرد. حکومت سرپرست پس از این تصمیم، کار زنان را در دفترهای سازمان ملل متحد در افغانستان نیز منع کرد. با وجود این، ممنوعیت کار زنان از سوی حکومت سرپرست همچنان ادامه دارد و کسبوکارهای مربوط به زنان، از جمله آرایشگاههای زنانه را نیز بسته شده است. در پی صدور این دستور، شورای امنیت سازمان ملل متحد در یک قطعنامه، از حکومت فعلی خواست که فورا این ممنوعیت را لغو کنند. در کنار آن، بیش از دو سال میشود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند.
یک نهاد تحقیقی با نشر گزارشی در مورد وضعیت دسترسی زنان افغان به خدمات صحی، اعلام کرده است که تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، منجر به کاهش دسترسی زنان به خدمات صحی شده است. نهاد تحقیقی(Porsesh Policy Research Institute) در تازهترین گزارش خود تحت عنوان «بررسی جامع دسترسی زنان به خدمات صحی در افغانستان تحت حاکمیت حکومت سرپرست» گفته است که تغییر قدرت تأثیر مهم و نگرانکنندهای بر خدمات صحی در کشور داشته است. در گزارش آمده است که تغییر ناگهانی قدرت در افغانستان، زیرساختهای شکنندهی مراقبتهای صحی کشور را مختل کرده و منجر به کاهش شدید دسترسی به مراقبتهای پزشکی شده است. این نهاد گفت که تفسیر سختگیرانهی حکومت فعلی از قوانین اسلامی، که اغلب تحرک و مشارکت زنان در فعالیتها و کار را محدود میکند، به کمبود متخصصان زن در بخش مراقبتهای بهداشتی منجر شده و درخواست کمک پزشکی را برای بسیاری از زنان افغانستان دشوار میکند. در ادامه آمده است که کاهش کمکهای بینالمللی و ترس از انتقامجویی باعث شده است که بسیاری از کارکنان سازمانهای مراقبتهای بهداشتی از کشور فرار کنند و کمبود کادر پزشکی ماهر را تشدید کند. نهاد تحقیقی(Porsesh Policy Research Institute) تاکید کرد که علاوه بر تأثیر بر پیامدهای فوری سلامت، پیامدهای اجتماعی-اقتصادی گستردهتر نیز مراقبتهای بهداشتی را مختل کرده است. طبق معلومات این گزارش، سیستمهای صحی به خطر افتاده، مانند سیستم کنونی افغانستان، منجر به کاهش بهرهوری نیروی کار، افزایش عوارض و مرگومیر شهروندان شده است. براساس گفتههای این نهاد، تسلط حکومت سرپرست منجر به تغییر در همکاریها، کمکها و حمایتهای بینالمللی شده است که همهی این موارد میتوانند بر دسترسی و کیفیت مراقبتهای بهداشتی تأثیرگذار باشند. در حالی این نهاد تحقیقی از کاهش دسترسی زنان به خدمات صحی انتقاد میکند که حکومت فعلی طی دو سال گذشته زنان و دختران از کار و آموزش منع کرده است. در کنار آن، زنان و دختران در افغانستان با محدودیتهای سفر، فعالیت اجتماعی و سیاسی نیز مواجه هستند.
رسانههای بینالمللی گزارش دادهاند که نهاد هندی «پاپیولشن فرست» جایزه ترویج تساوی جنسیتی خود را به دو زن مستندساز و خبرنگار اهل افغانستان اعطا کرده است. در گزارش آمده است که فتانه بیات و مینه حبیب به پاس فعالیتهایشان در انعکاس مبارزات زنان افغان و گزارشهای تحقیقی درباره زنان، جایزه لادلی را به دست آوردند. فتانه بیات و مینه حبیب از افغانستان همراه با ۴۵ برنده دیگر از شش کشور آسیای جنوبی انتخاب شدند. فتانه بیات، مستندساز افغان از زمان تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان بهرغم حملات، تهدیدها و دستگیریها، تلاش کرده در مستندهایش بیشتر بر روایتهای اعتراضی زنان تمرکز کند. این سازمان خانم بیات را برای ساخت مستندهایش در مورد زنان افغانستان و مبارزات آنها برای اعاده حقوقشان مستحق دریافت جایزه امسال دانسته که این هفته به وی اعطا شد. همچنین خانم حبیب نیز از سال ۲۰۰۶ گزارشهای تحقیقی درباره وضعیت زنان در افغانستان تهیه کرده است. او با تاسیس روزنامه رویداد نیوز تلاش کرده است تا در برابر چالشهای فراروی خبرنگاران زن بایستد. این دو زن که هر دو در افغانستان به فعالیتهای خود ادامه دادهاند و به دلیل محدودیتهای حکومت سرپرست نتوانستند برای دریافت جایزه خود از کشور خارج شوند. خانم بیات در بیانیهای پس از دریافت جایزه گفت: «این جایزه برای من یک افتخار بزرگ است. من این جایزه را به همه زنان افغانستان تقدیم میکنم که برای برابری مبارزه میکنند.» مینه حبیب نیز در بیانیهای گفت: «این جایزه به من انگیزه میدهد تا به مبارزه برای حقوق زنان در افغانستان ادامه دهم.» قابل ذکر است که پاپیولشن فرست یک سازمان غیرانتفاعی هندی است که در زمینه آگاهیدهی جنسیتی در رسانهها در کشورهای آسیای جنوبی فعالیت فعالیت دارد. این نهاد سالانه از افراد و سازمانهایی که در زمینه برابری جنسیتی در رسانهها فعالیت میکنند و تاثیر مثبتی بر جامعه داشتهاند، قدردانی میکند. در حالی این دو دختر افغان برندهی این جایزه میشود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
اعضای شورا از پدرم شکایت داشتند؛ از او خواستند که دیگر حق ندارد در آن کوچه مرا به فروش رساند و از مردان بخواهد که روی من نرخ تعیین کنند و تاکید کردند که باید این مشکل را از راه درست آن حل نماییم. رفت و آمد و جلسه شان چند روز طول کشید. پدرم هربار یک حرف را تکرار میکرد: «من زنم را دوست دارم، خانوادهام باید پیش من باشد، اما این دختر را نمیخواهم، او را با خود ببرید.» همسایهها تلاش کردند با دلیل و منطق پدرم را قانع کنند یا حداقل او را راضی سازند تا مادرم را طلاق بدهد. پیشنهادهایی که هیچ کدام مورد پذیرش پدرم قرار نگرفت. البته در این بین کسانی هم بودند که با حیله و مکر پشت پرده همدست پدرم بودند و در خفا از او دفاع میکردند. در نهایت تصمیم نهایی اجماع مردمی بعد از چند روز این بود که پدرم یکی از خانه هایش را به نام مادرم کند و مادم نیز پیش او برگردد. پدرم اما بعد از چند روز تصمیمش را اعلان کرد و گفت: «من از این زن و بچهها سیر شدهام و مرا از شرشان خلاص کنید.» خوشحال شدم و با خود گفتم که دیگر دست از سر ما برداشته و میتوانیم جدا از او زندگی خود را بسازیم. اما باز یکی از همسایهها که پدرم را قانع کرده بود که مرا به پسرش میدهد، پدم را راضی کرد تا باز ما را بپذیرد. مقابل همه ضامن پدرم شد و گفت که دیگر ما را شکنجه نمیکند و اینکه باید زنش هم برگردد. همه برگشتیم به خانهی پدرم و باز زندگی را از سر گرفتیم. همهی ما حتی پدرم میدانستیم که چه با اصرار دیگران و یا زور پدرم، زندگی را شروع کنیم، قرار نیست رفتار او تغییر کند؛ پدرم دهها بار قول داده بود و قسم یاد کرده بود که تغییر کند اما باز همان رفتار قبلیاش را داشت. خودش هم میدانست که نمیتواند تغییر کند و دست از شکنجه کردن ما بردارد. گویا از شکنجه و آزار ما روحش تغذیه میکرد و به آرامش میرسید. یک روز که پدرم داشت با تلفن با فردی حرف میزد حس کردم این تلفن در مورد من است. با اینکه به زبان پشتو حرف میزد و من بسیاری از حرفهایش را نمیفهمیدم اما متوجه شدم که از فرد پشت تلفن میخواست پولهایش را آماده کند و به او گفت که ما میآییم. حرفهای پدرم مشکوک بود. حدس زدم شخص پشت تلفن با فردی که چند روزی است پشت دروازهی خانه میآید و در مورد من با پدرم حرف میزند، مرتبط است. پدرم هنگامی که آن فرد پشت دروازه میآمد به صراحت میگفت: «بله بیایید ببرید از شما، فقط دیگر اینجا نباشه.» حس میکردم اینبار مشتری دست به نقدی یافته که نمیخواهد هیچ رقمه آن را از دست بدهد. با اینکه تقریبا از حرفهای پدرم مطمین شده بودم که حتما خودش قرار است مرا به آن فرد بسپارد، چیزی نگفتم. بعد از ظهر همان روز پدرم از من و خواهر و برادرم خواست که خودمان را برای رفتن به یک مهمانی آماده کنیم. گفت خودش قرار است ما را ببرد. دلم شور میزد اما وقتی خوشحالی خواهر و برادر کوچکام را دیدم، چیزی نگفتم و سکوت کردم و همه با هم از خانه بیرون شدیم. پدرم بر خلاف مهمانی، مسیر ترمینال را در پیش گرفت. آنجا بود که به یقین رسیدم که میخواهد مرا به فروش رساند. مسیر ترمینال را از دفعهی قبلی که قرار بود مرا به مردی به فروش رساند، یادم مانده بود. چند سال پیش نیز پدرم به قصد نامعلومی مرا به ترمنیال آورده بود اما آن دفعه من تنها بودم. یادم میآید آن زمان از نیمههای راه با لت و کوب و کشیدن دستم مرا به ترمینال آورده بود. آن زمان اولین بار بود که ترمینال را میدیدم. با ترس فراوان به اطرافم نگاه میکردم که یک مرد با قد و هیکل بزرگ مقابلم ایستاد. از همه وحشتناکتر قیافه بدریخت و ریشهای بلند و نامرتباش بود که اتفاقا مزین به رنگ حنا نیز بود. فهمیده بودم که پدرم میخواهد مرا به او بفروشد. گریه کردم و به پدرم التماس کردم که مرا نفروشد و با هزار بدبختی پدرم راضی شد و به خانه برگشتیم. یادآوری خاطرات گذشته مو را به تنم سیخ کرد. ترس تمام تنم را دربر گرفت. به سختی میتوانستم آب دهانم را قورت دهم. پدرم رفت که بلیط اتوبوس بخرد. از فرصت استفاده کردم و به پدربزرگم تماس گرفتم. پدربزرگم گفت هر جوری شده مانعاش شوم و با او جایی نروم. وقتی پدرم بلیط به دست برگشت گفتم که من نمیروم و قضیهی دادگاه را بهانه کردم که نمیتوانم تا دادگاه فیصلهای نکرده است جایی بروم. بعد از کلی کلنجار، خوشبختانه مقاومت من نتیجه داد و دیگر حرفی نزد و بلیطها را پاره کرد و به خانه برگشتیم. در تمام مسیر برگشت پدرم بشدت عصبانی بود و یک کلمه هم حرف نمیزد. تلفناش بارها زنگ خورد و جواب نداد. در نهایت به یکی از آن تماسها پاسخ داد و گفت که امروز نتوانسته مرا بیاورد و پولهایش را برای دفعه بعدی نگه دارد. هنگامی که به خانه رسیدیم ساعت هشت شب بود. یکی از همسایهها (همکانی که پدرم قول داده بود مرا به پسرش میدهد) از برگشت ما متعجب شد. به من گفت چطور شد که برگشتین زیرا پدرت به همه گفته بود که شما دیگر بر نمیگردید. از اینکه همه از فروش و رفتن دایمیمان اطلاع داشتند الا خودم، عمیقا ناراحت شدم. کلید خانه را از او گرفتیم و وارد خانه شدیم. پدرم با ما وارد خانه نشد و نمیدانم کجا رفت. اما بعد از چند دقیقه به همراه مردی برگشت که عصایی در دست داشت. معلول بود اما هیکل بزرگی داشت. از بدو ورودش به من گفت چرا ازدواج نمیکنی؟ و خیلی هم عصبانی بود و همچنان مرا مورد توهین قرار میداد و میگفت تو باید به حرفهای پدرت گوش کنی. عصبانیت پدرم از موضوع بعد از ظهرهنوز تخلیه نشده بود. او به همراه آن مرد شروع به لت و کوب من، مادر و خواهر و برادرم کردند. بزور میخواستند ما را سوار سهچرخهای که در بیرون از خانه پارک شده بود، کنند. آن مرد بدتر از پدرم مرا لت و کوب میکرد. دست مادرم را میکشید و خواهر و برادرم را لت و کوب میکرد. میخواستند ما را به حوزهی پولیس ببرند. هنگامی که آن مرد مرا میزد خیلی عصبانی شدم. برایش گفتم شما کی هستید و چه کسی به شما اجازه داده که مرا لت و کوب کنید؟ به سوالم پاسخ نداد و مرا بیشتر با عصایش زد. پدرم و آن مرد دست مادر، خواهر و برادرم را گرفته بودند و به زور میخواستند که سوار سهچرخه کنند که جلوی شان را گرفتم اما من مانع مستحکمی نبودم؛ مرد معلول با خشم سرم را به دروازهی سه چرخه کوبید و شیشه دروازهی سهچرخه با شدت شکست. رانندهی سهچرخه با تعجب و ترس زیاد به پدرم گفت: «مگر شما نگفتید که آنها را به مهمانی میبرید حالا این خون ریزی چیست؟ من چه کنم؟» پدرم بر سر او نیز فریاد کشید که همهی شان را جمع کن ببر و به من اشاره کرد و گفت این دختر هم مال خودت باشد. هنوز سرم از ضربهی برخورد با دروازهی سهچرخه گیج میرفت که آن دوست پدرم دوباره سراغ من آمد و با عصایش چنان سرم را به دیوار کوبید که درجا همه چیز مقابل چشمانم تاریک شد، سرم گیج رفت و به زمین افتادم. عصایش را روی سینهام فشار داد و با فریاد گفت: «دیگر امارت (حکومت فعلی افغانستان) آمده، جمهوریت نیست که کسی به حرف زن کند. فهمیدی دخترهی بدکاره. شما زنها هیچ حقی ندارین. پس دهان خود را ببند...» او حرف میزد ولی من دیگر نتوانستم ادامهی حرفایش را بشنوم و از هوش رفتم. نویسنده: طیبه مهدیار بازنویسنده: علیزاده
در ادامهی اخراج پناهجویان اهل افغانستان از ایران و پاکستان، آلیسون داویدیان، نمایندهی بخش زنان سازمان ملل متحد در افغانستان میگوید که برای بسیاری از شهروندان افغانستان مهاجرت یک انتخاب نیست. خانم داویدیان با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود به مناسبت «روز جهانی مهاجران»، گفته است: «ما باید تلاش کنیم تا از حقوق زنان و دختران مهاجر افغانستان حمایت و حفاظت شود.» او تاکید کرد: «من دختر مهاجران هستم، من محصول آن چیزی هستم که وقتی مهاجرت یک انتخاب است، رخ میدهد. اما برای بسیاری از افغانها، مهاجرت یک انتخاب نیست.» وی به عوامل مهاجرت شهروندان افغانستان اشاره نکرده است. باید گفت که پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، هزاران نفر از شهروندان کشور برای حفاظت از جانشان مجبور به مهاجرت شدند. در بین مهاجرین، فعالان حقوقبشر و حقوق زنان، روزنامهنگاران، فرهنگیان، هنرمندان و مقامهای ملکی و نظامی دولت پیشین از عمدهترین گروههایی هستند که پس از تسلط حکومت فعلی مجبور به ترک افغانستان شدهاند. همچنین در بیش از دو سال اخیر، بسیاری از شهروندان افغانستان به دلیل نبود زمینهی کار و اشتغال، فقر و مشکلات اقتصادی مجبور به مهاجرت به کشورهای همسایه شدند.
چاندرا آریا، نماینده مجلس کانادا از وضع محدودیتهای شدید حکومت سرپرست علیه زنان و دختران به شدت انتقاد نموده و میگوید که حکومت فعلی با تفسیر ظالمانه از قوانین شریعت، زنان را در افغانستان بهطور ساختارمند به شهروندان درجه دوم تنزل داده و اقلیتهای قومی و مذهبی را به حاشیه رانده است. چاندرا آریا این موضوع را در سخنرانی خود در پارلمان کانادا مطرح کرده و گفته است که این تبعیض جنسیتی آشکار حکومت سرپرست نقض حقوق بشر و عقبگرد از قوانین بینالمللی و کرامت انسانی است. او گفت که حکومت اقلیتهای قومی و مذهبی در افغانستان با آزارواذیت هدفمند، تبعیض و حملههای وحشیانه حکومت سرپرست روبرو هستند. همچنین چاندرا آریا در زمان ارائه گزارش کمیته عدالت و حقوق بشر مجلس نمایندگان کانادا در مورد حکومت فعلی، حقوق بشر، وضع حقوق بشر در افغانستان و بهویژه وضعیت زنان و دختران افغان و وضعیت اقلیتهای قومی، بهویژه جامعه هزارهها را اسفبار توصیف کرد. وی میگوید: «از زمان تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، دستکم ۱۹ حمله بزرگ به اماکن مذهبی، وسایل حملونقل عمومی، مراکز آموزشی، و باشگاههای ورزشی مربوط به هزارهها صورت گرفته است که باعث کشته شدن دستکم هزار و ۲۲۵ نفر از هزارهها شده است.» او افزود که حملههای هدفمند بر هزارهها باعث ایجاد ترس و وحشت در میان این جامعه شده است، اما هنوز هیچ تحقیقی در مورد این حملهها و عاملان آنها نشده است. آقای آریا گفت که حفاظت از حیثیت و امنیت جامعه هزاره موضوعی فقط مربوط به افغانستان نیست، بلکه فراخوانی جهانی برای تامین عدالت و حقوق بشر برای همه اقلیتهای آسیبپذیر است. این نماینده پارلمان کانادا در حالی از عملکرد حکومت فعلی انتقاد میکند که بیش از دو سال میشود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی آموزش زنان و دختران عقبنشینی نکردهاند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.