مسوولان محلی از ولایت فاریاب میگویند که در اثر وقوع یک حادثهی ترافیکی در شهر میمنه، مرکز این ولایت ۱۱ عضو یک خانواده به شمول شش زن و یک کودک جان باخته و چهار عضو دیگر این خانواده زخمی شدهاند. شمسالله محمدی، رییس اطلاعات و فرهنگ فاریاب گفته است که این حادثه روز گذشته (چهارشنبه، ۲۳ جوزا) در ناحیهی اول شهر میمنه، مرکز این ولایت رخ داده است. آقای محمدی تاکید کرد که در این حادثه یک موتر نوع «فلدر» حامل اعضای این خانواده از جاده منحرف شده و با یک دیوار برخورد کرده است. وی افزود که سرنشینهای این موتر باشندههای «گذر ده سیدان» بودند و میخواستند در یک مراسم عروسی شرکت کنند. رییس اطلاعات و فرهنگ فاریاب گفت که زخمیهای این حادثه برای درمان به شفاخانهی مرکزی شهر میمنه منتقل شدهاند. آقای محمدی علت وقوع این حادثه را بیاحتیاطی راننده گفته است. رویدادهای ترافیکی در بسیاری از ولایتها، هر از گاهی از شهروندان کشور قربانی میگیرد. بیاحتیاطی رانندگان، خرابی جادهها و نبود علایم ترافیکی از عوامل اصلی وقوع حوادث ترافیکی خوانده میشود.
برچسب: رسانه گوهرشاد
کسی را نمیتوان یافت که خواهان یک زندگی مشترک همراه با آرامش، عشق و دوست داشتن نباشد. تمام زوجها برای ساختن و داشتن بهترینها در زندگی تلاش میکنند. این تلاشها گاه منجر به نتیجهی دلخواه نمیشود و گاه راه را نمیدانیم و با تلاش در بیراهه و مسیر اشتباه، زندگی مشترک را پیچیدهتر کرده و به ناکجا آباد میکشانیم. گاه زوجها زندگی را با داستانها و فیلمهای عاشقانه که یک ساعت دوام دارند، اشتباه میگیرند. درست است که زندگی مشترک باید دارای احساسات و عواطف ژرف و عمیق باشد و در آن عشق موج بزند، اما یک زندگی واقعی هرگز مانند داستانها و فیلمهای عاشقانه نیست و اگر اینگونه فکر کنید در واقع بیشتر خود را فریب میدهید. در مطلب قبلی این نوشته، ما شماری از اشتباهات رایج زوجها را توضیح دادیم که با انجام دادن آنها قطعا زندگی مشترک متاثر میشود. در این شماره به ادامه این اشتباهات میپردازیم. اگر شما خواهان رابطهی بهتری هستید، با خواندن این مطلب، دانشتان در رابطه به زندگی مشترک را گسترش دهید تا آرامش بیشتری را در زندگیتان تجربه کنید. زوجها به ویژه زنان گاهی اوقات دوست دارند همسرشان را مطابق میل خود تغییر داده و فکر میکنند که اگر همسرشان رفتار، اخلاق، یا ظاهرش را تغییر دهد، زندگی مشترک آنها بهتر خواهد شد. اما این کار یک مورد از اشتباهات زن در زندگی مشترک است. زیرا مردان دوست ندارند که دائم در حال انتقاد از آنها باشید. با انتقاد از مردان، آآاآو زئیسدزیسنئذریسنترذنت.نها احساس میکنند همسرشان آنها را دوست ندارد و فقط عیبهای آنها را میبیند. این کار باعث کاهش اعتماد به نفس مرد میشود. بهتر این است که اگر رفتار یا اخلاقی از همسرتان را دوست ندارید، به جای انتقاد، تلاش کنید با محبت و عشق با او رفتار کنید. این کار باعث میشود بیشتر به شما احترام بگذارد و رفتارش را تغییر دهد. قدردانی و تشکر از تلاشهای همسر از مسئولیتهای مهم در زندگی مشترک است. این کار باعث میشود همسر احساس ارزشمندی کند و انگیزه بیشتری برای تلاش داشته باشد. هنگامی که شوهر شما از وظیفه بر میگردد، برای شما کادو میخرد، فعالیتی در خانه انجام میدهد و... از او تشکر کنید. در مقابل مردان نیز باید این را بدانند که کار زنان در خانه بسیار ارزشمند است. لزوما چون زنان در خانه کار میکنند و نه در بیرون، نباید اینگونه تعبیر شود که کار منزل وظیفهی زن است و در صورتی که انجام دهد هیچ تشکریای از او نکنید. مردان باید بدانند که زنان بیش از هر کس دیگری نیاز به محبت آنان دارند و نباید عشقشان را از همسرشان دریغ کنند. برخی زوجها به ویژه زنان، گاهی اوقات، برای اینکه همسر خود را راضی کنند و یا راضی نگه دارند، بیش از حد خود را تغییر میدهند. آنها ممکن است ظاهر، رفتار یا عقاید خود را تغییر دهند تا مطابق با خواستههای همسر خود باشند. این کار میتواند باعث مشکلات زیادی در زندگی مشترک از جمله کاهش اعتماد به نفس زن، احساس نارضایتی از خود، از بین رفتن صمیمیت و ارتباط بین زن و مرد و ایجاد فاصله بین زن و مرد شود. بهتر است که به ارزشهای خود احترام بگذارید. به یاد داشته باشید که شما یک فرد کامل و ارزشمند هستید، حتی اگر همسر شما از شما بخواهد که تغییر کنید. در هر زندگی مشترکی، اختلاف و کشمکش وجود دارد. یکی از اشتباهات رایج زوجها این است که ناراحتیها و یا دعواهای خانه را برای خانواده و یا دوستان خود تعریف میکنند. این کار اغلب باعث مشکلات زیادی در زندگی مشترک میشود. از طرفی افراد خارج از زندگی شما نمیتوانند کمکی به رفع مشکلات شما کنند و تخصصی در این زمینه ندارند. همچنین این کار میتواند به بروز مشکلاتی از قبیل ایجاد سوء تفاهم بین همسر و خانواده یا دوستان، کاهش اعتماد بین همسر و زن، ایجاد فاصله بین همسر و زن و آسیب رساندن به رابطه زوجین به عنوان اشتباه زوجها در زندگی مشترک منجر شود. باید بدانید که حریم خصوصی شما نباید با دیگران حتی با خانواده شریک شود و اگر نیاز به راهنمایی دارید بهتر است از فردی آگاه، مشاور کمک بخواهید تا مشکل شما حل شود. هر پدر و مادری فرزندان خود را دوست دارد و برای آنها هر کاری میکند تا در رفاه و آسایش باشند. اما اگر همسرتان را به خاطر رسیدگی به فرزندان فراموش کنید و یا کنار بگذارید، اشتباه بزرگی مرتکب شده اید. این کار باعث میشود همسرتان به این نتیجه برسد که برای شما دیگر مهم نیست و به او اهمیت نمیدهید. به یاد داشته باشید که چند سال دیگر فرزندانتان بزرگ شده و خودشان زندگی مستقلی را آغاز میکنند و باز هم این شما و همسرتان هستید که با هم تنها خواهید ماند. زوجها گاهی اوقات، همسر خود را با دیگران از قبیل برادر، خواهر، دوست، یا آشنای خود مقایسه میکنند. این کار میتواند باعث مشکلات زیادی در زندگی مشترک شود. به زندگی خود توجه کنید. به جای اینکه دائم زندگی دیگران را زیر نظر داشته باشید، روی زندگی خود تمرکز کنید. به داشتههای خود فکر کنید و از آنها قدردانی کنید و اگر احساس میکنید که زندگی شما به اندازه کافی خوب نیست، تلاش کنید آن را بهبود ببخشید. متاسفانه اغلب زوجها به ویژه زنان تصور میکنند بعد از ازدواج، اهمیت رابطه جنسی کم شده و برای همسر خود از نظر ظاهری اهمیتی ندارند بلکه خصوصیات اخلاقی، رفتاری، خانهداری و سایر موارد برای آنها مهم است. لازم است بدانید که ازدواج یک راه مشروع برای برقراری رابطه جنسی بوده و دقیقا برعکس آن چیزی است که شما تصور میکنید. برای اینکه رابطه جنسی بعد از ازدواج را بهبود ببخشید، بیشتر به ظاهر خود اهمیت داده و سعی کنید آن را به یک فعالیت لذتبخش تبدیل کنید. یادتان باشد که این رابطه بخش مهمی از زندگی مشترک است و باید به آن اهمیت دهید. امتحان کردن وفاداری همسر، کاری است که بیشتر از جانب خانمها اتفاق میافتد. آنها برای اینکه به استحکام زندگی مشترک و تداوم عشق همسرشان پی ببرند دست به هر کاری میزنند. غافل از اینکه این وسواس میتواند زندگی زناشویی آنها را دچار آسیب یا حتی سقوط کند. پرخاشگری بهویژه شیوه منفعلانه آن یعنی وقتی از کسی یا چیزی ناراحت هستید، در مورد آن صحبت نمیکنید و با سکوت و گوشهگیری، خشم و عصبانیت خود را نشان میدهید. این رفتار زوجها باعث آزار دادن همسرشان میشود و متاسفانه بسیار متداول است. بهتر است وقتی همسرتان از شما دلیل سکوت و بیاعصابی و گوشه گیری شما را میپرسد، به جای گفتن چیزی نیست با او صحبت کنید. اگر او را در تاریکی رها کنید، بار دیگر که شما سکوت کردید، دلیل آن را نمیپرسد و سعی میکند بیاهمیت باشد.
مرکز رسانههای ادارهی محلی ولایت قندهار اعلام کرده است که ۱۲ تن را به اتهامات مختلف همچون رابطه جنسی خارج از ازدواج «زنا»، لواط و سرقت در ملاءعام شلاق زده است. مرکز رسانههای مقام ولایت قندهار با نشر اعلامیهای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که نیروهای حکومت سرپرست ۱۲ تن را در پارک عمومی ولسوالی سپین بولدک این ولایت شلاق زدهاند. در اعلامیه آمده است که این افراد به اتهامات مختلف همچون رابطه جنسی خارج از ازدواج « زنا»، لواط و سرقت روز گذشته (سهشنبه، ۲۲ جوزا) شلاق زده شدند. مرکز رسانههای مقام ولایت قندهار گفت که در جریان اجرای جزای تعزیری بر متهمان، مقامهای قضایی محلی و مسوولین اداره محلی حضور داشتهاند. باید گفت که پس از تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، مجازات شلاق در ملاءعام، پدیدهی جدیدی است که اکثر زنان و دختران در کشور با آن مواجه هستند. این در حالی است که نیروهای حکومت سرپرست بتاریخ ۱۵ جوزا در ولایت سرپل نیز ۶۳ نفر به شمول ۱۵ زن را در این ولایت به شکل علنی شلاق زده بودند. این اقدام حکومت فعلی واکنشهای بینالمللی به شمول سازمان ملل را در پیداشت. سازمان عفو بینالملل گفت اجرای اینگونه مجازات افراد در ملاءعام از سوی حکومت فعلی«تکان دهنده» و «غیرانسانی» است و باید فوراً متوقف شود.
اوچا یا دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد همزمان با روز جهانی مبارزه با کار کودکان، اعلام کرده است که ۱۹ درصد کودکان در افغانستان کودکان کار هستند. اوچا این موضوع را امروز (چهارشنبه، ۲۳ جوزا) در روز جهانی مبارزه با کار کودکان در حساب کاربری ایکس خود نوشته است. دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد میگوید که نگرانی جدی دربارهی رفاه و آیندهی کودکان کار وجود دارد. این نهاد تاکید کرد: «ما باید با هم کار کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که هر کودکی فرصت یادگیری و رشد در یک محیط امن را دارد.» باید گفت که کودکان کارگر پس از حاکمیت حکومت سرپرست بر افغانستان و افزایش فقر و بیکاری افزایش یافته است. همچنین منع کار زنان نیز باعث شده است که برخی خانوادهها کودکانشان را برای کار بفرستند. حکومت فعلی بارها اعلام کرده است که روی موضوع کودکان کار تلاش میکند تا این پدیده افزایش پیدا نکند، اما تا اکنون این وعدهها نتایج قابل لمس نداشته است.
کمیته سویدن برای افغانستان (اسسیای) در تازهترین مورد اعلام کرده است که توقف فعالیت این نهاد در ولایتهای شمالشرقی افغانستان، خانوادههای دارای کودکان معلول را نگران کرده است. کمیته سویدن با نشر اعلامیهای گفته است که این نهاد پیش از توقف فعالیتش در تخار روزانه برای دهها کودک در این ولایت که با بیماری «کجی پا» و «فلج مغزی» دستوپنجه نرم میکنند، خدمات فیزیوتراپی ارائه میکرد. مسوولان کمیته سویدن میگویند که اکنون این کودکان به خدمات صحی مورد نیاز دسترسی ندارند. بیانیهی کمیته سویدن به نقل از غلامالدین، باشنده ولسوالی فرخار نوشته است که وی نگران آینده فرزند کوچکش است. این مرد گفت: «تمام کودکان من با کجی پا به دنیا آمدهاند. آنها در مراکز بازتوانی فزیکی کمیته سویدن درمان شدند و اکنون همه آنها خوب هستند. من نگران وضعیت پسر کوچکم هستم که دچار کجی پا است و به این خدمات دسترسی ندارد. او چهار ماهه است و من چهار بار به این مراکز مراجعه کردم و به دلیل متوقف بودن فعالیت آن هیچگونه خدمات دریافت نکردهام.» اعلامیه به نقل از فهیمه، مادر این کودک نیز نوشته است که او نتوانسته است در ولایتهای همجوار تخار (کندز و بغلان) نهاد دیگری را برای درمان کودکش پیدا کند. او تاکید کرد: «ما پول کافی برای سفر به خارج از کشور برای درمان فرزندم نداریم. من نگران آینده فرزندم و ناتوانی او هستم.» از سویی هم، هما عظیمی، مسوول بخش فیزیوتراپی کمیته سویدن در دفتر حوزهای تخار اذعان کرده که ارائه خدمات اولیه برای بیماران کجی پا و فلج دماغی (دیدیاچ) حیاتی است. وی هشدار داده است که در صورت عدم دریافت خدمات، کودکان بیمار بهصورت دایمی معلول باقی خواهند ماند. این در حالی است که کمیته سویدن اواخر سال گذشته خورشیدی به دلیل فشارهای حکومت سرپرست فعالیت خود را در افغانستان متوقف کرده بود.
دیدبان حقوق بشر اعلام کرده است که ۱۲۰ کشور به استثنای آمریکا، «اعلامیه مکاتب مصوون» را امضا کردهاند و ایالات متحد باید به این اعلامیه بپیوندد و از آموزش دختران و زنان در افغانستان حمایت کند. این سازمان با نشر اعلامیهای به نقل از زما نف، مدیر اجرایی بخش کودکان دیدبان حقوق بشر نوشته است که آمریکا حدود ۲۰ سال زمینه آموزش را برای دختران در افغانستان فراهم کرده بود و اکنون نیز با پیوستنش به اعلامیه «مکاتب مصوون» از دختران و زنان افغانستان پشتیبانی کند. در اعلامیه آمده است: «اکنون با ممنوعیت شدید حکومت سرپرست از آموزش و تحصیل دختران در افغانستان، ایالات متحده باید به اعلامیه مکاتب مصوون بپیوندد و از جنبش جهانی برای محافظت از آموزش در برابر این محدودیتها حمایت کند.» دیدبان حقوق بشر تاکید کرد که حمایت از تحصیل دختران یکی از دلایل دخالت ایالات متحده در افغانستان بود. این سازمان افزود که آمریکا در زمان حضورش در افغانستان، زمینه آموزش را برای هزاران دختر افغان فراهم کرده بود. باید گفت که نزدیک به هزار روز میشود که دختران بالاتر از صنف ششم در افغانستان از رفتن به مکتب محروم هستند. حکومت فعلی پس از تسلط بر افغانستان،دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب ممنوع و همچنان دروازه دانشگاهها را به روی دختران دانشجو بسته کرده است.
رسانههای آلمانی در تازهترین مورد گزارش دادهاند که یک شهروند دیگر اهل افغانستان به اتهام حمله با چاقو به یک زن اوکراینی در شهر فرانکفورت آلمان بازداشت شده است. خبرگزاری دویچه وله در گزارشی نوشته است که این فرد روز دوشنبه هفتهی جاری با کارد موکتبر به یک زن در ساحل رود ماین در فرانکفورت آلمان حمله و او را بهشدت زخمی کرده است. در گزارش آمده است که با صدای فریاد و کمک زن، شاهدان به یاری او میآیند و مهاجم پا به فرار گذاشته؛ اما پولیس با کمک هلیکوپتر قادر به تعقیب، شناسایی و سرانجام بازداشت او میشود. در گزارش رسانههای آلمان آمده است که مهاجم ۱۹ ساله و اهل افغانستان است. در گزارشها جزئیات بیشتر دربارهی او منتشر نشده است. تا اکنون دلیل و انگیزهی این حمله تا اکنون روشن نیست. پولیس آلمان با نشر خبرنامهای گفته استه که مهاجم با زن قربانی آشنایی نداشته است. طی ۱۰ روز اخیر این دومین حمله با چاقو در آلمان است که مهاجم آن شهروند افغانستان است. باید گفت که در حملهی قبلی در ۳۱ می در شهر مانهایم آلمان، یک شهروند افغانستان با حمله به تجمع منتقدان اسلامی، شش نفر، از جمله افسر پولیس را زخمی کرد و این افسر از شدت جراحات جان باخت. این حمله موجی از انتقادها از سیاستهای آلمان در قبال مهاجران را در پی داشت. صدراعظم آلمان اعلام کرده است که جنایتکاران را اخراج خواهد کرد، حتا اگر از افغانستان و سوریه آمده باشند.
بهارسعید یکی از شاعران آزاده، شیرین کلام و پر ذوق و با استعداد افغانستان است که در آیینهی اشعارش صدای خوشیها، شادیها، رنجها، اندوهها و زشتیهای جامعه باز میتابد. او درسال ۱۳۳۵ خورشیدی در شهر کابل دیده به جهان گشود؛ تحصیلاتاش را در لیسهای رابعه بلخی و دانشکدهی ژورنالیزم دانشگاه کابل تمام کرد و از دانشگاه تهران در رشتهی زبان و ادبیاتِ فارسی ماستری گرفت و اکنون درایالت کالفرونیای آمریکا به سرمیبرد. بهارسعید که از ده سالهگی ذوق و استعداد و قریحهی شعرسرایی داشت و تا اکنون چندین مجموعهی شعریاش را به چاپ رسانیده است. از شوربختیها و بدبختیهای زنان افغان، ازدواجهای اجباری دختران، از زندانی کردن زن در پشت برقع و چادرسیاه خشونت و تجاوز بر همنوعش که گاهی با قساوت و بیرحمی توسط نزدیکترین کسان خویش سنگسار میگردد و یا خود را در آتش میسوزانند، کاملاً آگاه است و در سرودههایش سوز و درد آنان را فریاد میکشد. بهار، آزاده شاعریست که عاشقانه و زنانه میسراید و جانش را فدای سنگ و چوب و دریا و صحرای و شهر و دیارمیهناش میکند. درمیان بانوان شاعر، نام بهار سعید در ردیف شاعران شناخته شدهی افغانستان قرار میگیرد که از سه دهه بدینسو شعر میگوید. بهارسعید در قالب کلاسیک، نیمایی و سپید شعرمینویسد. او را از پیشگامانِ شعر مدرن زنان افغانستان میدانند که هویت و عواطف زنانهگی در شعرهایش بیشتر به کار رفته است. اثر بخشی اشعار بهار سعید بر استاد امانالله حيدرزاد، مجسمه ساز مشهور آمریکا، به حدی عمیق بوده که با خواندن شعری از بهار سعید تیشه بر میدارد و از سنگ خارا مجسمهی بس زیبا و ماندگاری از بهارسعید میتراشد و طی مراسم باشکوهی آن را به شاعر اهدا میکند. بنابر نوشتهی آقای امام عبادی استاد حیدرزاد هنگام پرده برداری از روی مجسمهی بهار در يکی از سالونهای نيويارک چنین گفته بود: «وقتی مجموعهی بهارسعيد به دستم رسيد، اشعار اين سخنسرا مرا به گريه انداخت، مخصوصاً وقتی شعر « آرزو» را خواندم، قلم برداشتم تا چيزی بنويسم، لحظهای بعد متوجه شدم به جای نوشتن، تصوير خيالی از اين شاعر نامور را کشيدهام، و اين برايم انگيزهای شد تا پيکرهی اين شاعر را بسازم.» بهارسعید این خاطرهای شیرین را چنین حکایت میکند: پس از آن که نخستین دفترچکامهی من به نام « شکوفهی بهار » در سال 1994 از چاپ برون شد در سال 1995 یک نمونهی آن بدست استاد حیدرزاد رسیده بود البته من از استاد امانالله حیدرزاده و این که در کجا زندگی میکردند آگاهی نداشتم، دفترم را کسی دیگر برای شان رسانده بود. در سال 1996 روزی تلفون زنگ زد من که پاسخ دادم از آن سو شنیدم که استاد خویش را برایم شناسایی نموده و گفتند که دفتر سرودههایت را کسی برایم فرستاده و من آن را تا پایان خواندم در این میان سرودهی « چشمان مرا به بلخ زیبا ببرید » مرا آن گونه پسند آمد که اشک در چشمانم پدیدار شد و خواستم که پاسخی برای این سروده بنویسم قلم بر دست به اندیشهی این که چه بنویسم و چگونه بنویسم؟ ناگهان دیدم بروی کاغذ نگارهای از تو کشیدهام و این برایم انگیزهی شد که تندیس ترا بسازم پس از تو خواهش میکنم که برایم چند پارچه تصویر از خود برایم بفرست تا من کارم را آغاز نمایم چون کسی را که من بخواهم ارجگزاری نمایم در زمان زندگیاش می نمایم.» هنگامی گه گوشی را گذاشتم بسیار هیجان زده شدم، زیرا برای نخستین بار با استادی که تنها از او نامی شنیده بودم آشنا شدم و دوم هم برای این که میخواهند تندیس مرا بسازند بهتر بگویم تندیس مرا نه بلکه تندیس کسی را که سرودههایش را این گونه با دید بلند ارجگزاری مینمایند، برای من ارجگزاری از سوی استادی به چیره دستی پروفیسور حیدرزاده بسیار با ارزش بود. از خوشی بسیار ناگهان این چهارپاره را نوشتم. پسند آمد ترا استاد این ره که طبع من سخن را میتراشد بیا زیبایی بختم نگه کن که دستان تو من را میتراشد وی به مدت 18 ماه در تلویزیون خراسان که از کالیفورنیا پخش میشد، هفتهی یک بار برنامهی ادبی به گونهی زنده پیشکش مینمود مگر این تلویزیون چون پشتوانهی پولی نداشت بسته شد. همچنان در زمینهی دیگر فعالیتهایش چنین بیان میدارد که در سال 2010 در تلویزیون «آریانا افغانستان» برای 16 ماه، هفتهی یک بار برنامهی ادبی به گونهی زنده پیشکش مینمودم و همهی کوشش من این بود که این برنامه در خدمت زبان پارسی باشد. روی این دلیل هنگامی که زندگی نامهی سخن سرایان را میخواندم به جز از واژههای پارسی هیچ واژهی بیرونی را به کار نمیبردم. زمانی که سخن سرایان پیشینه را به شناسایی میگرفتم، دشواری در کار خود نداشتم فقط در زمینه نام ماهها را که به پارسی میگفتم اگر یکی از مسوولان آنجا میبود بر من خرده میگرفت که این نامها را کسی نمیداند باید عربی آن را بگویم اما من برای این که مردم آشنا شوند آن را به پارسی گفته سپس عربی آن را هم افزون مینمودم برای نمونه میگفتم « در ماه فروردین یا حمل » که با این هم به خردهگیری این که مردم نمیدانند یا حساسیت نشان میدهند روبرو میشدم مگر پافشاری من در این بود که « هنگامی که من یک برنامهی آموزشی پیشکش مینمایم نمیخواهم که پیرو ناآگاهی و یا حساسیت مردم باشم، زیرا برنامهی آموزشی نباید دنباله رو مردم باشد بلکه مردم را راهنما باشد» از آن پس هر برنامهی را که پیشکش میکردم به این گمان بودم که برنامهی پایانی من است، زیرا من نمیخواستم پیرو روش تلویزیون که همانا دنباله روی از مردم ( یا بهتر بگویم بسیاری از پارسی ستیزان) است، باشم. زمانی که سخنسرایان پسین را به شناسایی میگرفتم چون آنها آموزشِ آموزشگاهی و دانشگاهی هم داشتند، واژههای آموزشگاه، دانشگاه، دانشکده، دانشجو را هم بر این واژههای ناروا افزودم دیگر از قوانین تلویزیون پا فراتر گذاشتم و در ماه جنوری 2012 سرپرست تلویزیون که تازهترین برنامهام را دیده بود بر من خردهی این را گرفته و با ادب فراوان گلهمند شد که به گفتهی خودش « گرچه تو درست میگویی مگر پالیسی تلویزیون این را نمیپذیرد زیرا یا مردم حساسیت نشان میدهند و یا میگویند که ما گپهای بهار سعید را نمی فهمیم.» چون برنامهی من در خدمت زبان و ادب پارسی_دری بود و من هیچ واژهی زبان دیگر را در برابر داشتههای این زبان نمیپذیرفتم، پس اگر این واژهها در برنامهی من راه نداشتهباشد من هم دروازهی برنامه را میبندم. از آن جایی که این یک ساعت برنامه در یک هفته برایم رایگان داده شده بود من دو گزینش داشتم یا که با روش تلویزیون سازگاری مینمودم یا که برنامه را میبستم، چون من زبانم را بسیار دوست دارم و در این باره نه خواهشپذیر و نه فرمانپذیر هستم، از برنامه دست کشیدم. البته اگر برای این یک ساعت پول میپرداختم پالیسی این تلویزیون برایم آزادی کاربرد هر واژهی را میداد (گویا با خریدن یک ساعت پالیسی تلویزیون فهم و حساسیت پارسیستیزان هم دگرگون میشد) مگر من پولی برای پرداخت نداشتم. از نظر زبان بهارسعید پیوسته در کوشش آن است تا به زبان سرهی پارسی_دری بنویسد. او در درازای شاعری خویش همواره کوشیده است تا واژگان عربی را از اورنگ سرودههای خویش بیرون راند و در این راه چنان با استواری گام بر میدارد که پنداری او را هدف از شاعری همان سرهسازی زبان است در شعر. گزینهی شعری «از دور تا رسیدن» خود تعبیری است از چنین تلاشی. به این مفهوم که شاعر از آن روزگاران دور تا کنون کوشیده تا بسامد کاربرد واژگان تازی در شعر خود را کاهش دهد. آن گونه که خود در مقدمهی این کتاب نوشته او در این راه با دشواری؛ ولی با کامگاری به پیش آمده و آن گونه که میگوید در این گزینه در بسیاری از شعرها رسیده به آن آرمانی که داشته است. از خانم بهارسعيد علاوه بر ديوان اولش « شگوفهها » که به زیبایی يک عروس و به ارزشمندی صد الماس زيور طبع يافته، اخيراً شعرهای تازهاش زير نام «چادر» انتشار يافته است، همچنان خواستنی، خواندنی و نگهداشتنی. و قصه هنرمندی و شاعری اين خانم فرهيخته را با نقل دو شعرش « چادر » و « بيا مرا بتراش » بپايان ميرسانیم. نمونه ی کلام: سیه چادر ســـيه چـــــادر مــــرا پـــنـهـان نــدارد نــمـای رو مـــرا عــــــــــريــان نــدارد چـــــــو خورشيدم زپشت پـــــــرده تابم ســــيـــاهی هــا نمـيگــردد نـــــقــــابــم نــــمـــيــــدارد مـــــرا در پرده پنـــهان اگـــر عابــــــد نــبــاشد سست ايمــــان تـــــو کــز شهــر طــــريقـت هـــا بيايی بـــه مـــوی مـــــن چــــرا ره گـم نمايی نـــخـــواهــــم نـــاصـح وارونه کـــارم که پای ضعف «تو»،« من » سرگـذارم کـــی انصـافی دريــن حکمـــت به بـينم گـــنـــــه از تــو و مـــن دوزخ نشيــنم بـــجــــای روی من ای مصلحت ساز! بـــروی ضــعــف نـفــست چـادر انداز نویسنده: قدسیه امینی
نمایشگاهی از تولیدات داخلی و صنایع دستی زنان در شهر مزار شریف، مرکز ولایت بلخ در ۱۳۰ غرفه برگزار شد. اسدالله اسدی، رییس اتاق تجارت و سرمایهگذاری بلخ میگوید که این نمایشگاه با حمایت سازمان جهانی کار برگزار شده و هدف از برگزاری آن، حمایت از تجارتهای کوچک، معرفی و بازاریابی برای تولیدات داخلی است. در ادامه آمده است که در این نمایشگاه محصولات داخلی و صنایع دستی زنان در ۱۳۰ غرفه به نمایش گذاشته شده است. آقای اسدی تاکید کرد که حدود ۸۰ غرفه برای زنان متشبث اختصاص داده شده است. بانوانی که در این نمایشگاه شرکت کردهاند، برگزاری نمایشگاهها را برای آشنایی مردم با تولیدات داخلی و تقویت فعالیتهای اقتصادی زنان مؤثر میدانند. شماری از صنعتگران، واردات کالایهای مشابه و محدودیت ویزای سفر و مشکلات در زمینهی مواد خام را از چالشهای کلیدی کارشان عنوان میکنند. آنان گفتهاند هنوز بازار کالاهای وارداتی خارجی در کشور نسبت به کالاهای داخلی گرمتر است. در حالی زنان صنایع دستیشان را به نمایش گذاشته اند که حکومت در بیش از دو سال گذشته، محدودیتهای شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمیتوانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
وزیران خارجه گروه بریکس (BRICS24) در روسیه پس از نشست این گروه در اعلامیهای مشترک بر حلوفصل مسالمتآمیز مشکل افغانستان و حفظ حقوق اساسی زنان و اقوام افغانستان تاکید کردند. خبرگزاری تاس به نقل از اعلامیهای این کشورها امروز (سهشنبه، ۲۲ جوزا) گزارش داده است که باید اقدامات قابل مشاهده بیشتر صورت گیرد تا اطمینان حاصل شود که گروههای تروریستی از خاک افغانستان استفاده نمیکنند. وزیران خارجه گروه بریکس میگویند: «ارائه کمکهای بشردوستانه فوری و بدون وقفه به مردم افغانستان ادامه یابد و حقوق اساسی همه شهروندان این کشور از جمله زنان، دختران و اقوام مختلف حفظ شود.» در ادامه آمده است: «وزیران بر ضرورت حلوفصل مسالمتآمیز فوری در افغانستان به منظور تقویت امنیت و ثبات منطقهای تاکید کردند. آنها از افغانستان به عنوان یک کشور مستقل، متحد، صلحآمیز و عاری از تروریسم، جنگ و مواد مخدر حمایت کردند.» قابل ذکر است که وزیران خارجه بریکس شامل، روسیه، چین، برازیل، ایران، مصر، هند، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی و چندین کشور دیگر روز گذشته در شهر نیژنی نووگورود روسیه گردهم آمدند تا در مورد مسایل منطقهای و بینالمللی رایزنی کنند. این نشست روز دوشنبه، ۱۰ اپریل، آغاز و امروز (سهشنبه، ۱۱ اپریل) پایان مییابد. در حالی وزیران خارجه بریکس بر حقوق زنان و دختران افغانستان تاکید میکند که حکومت در بیش از دو سال گذشته، محدودیتهای شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمیتوانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.