برچسب: ایران

2 ماه قبل - 196 بازدید

امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجه‌ی حکومت سرپرست روند اخراج مهاجران افغانستان از ایران را «بسیار شدید» و «آزاردهنده» توصیف کرده و می‌گوید که این روند در حالی آغاز شد که آمادگی برای پذیرش بازگشت‌کنندگان در کشور وجود نداشت. آقای متقی این اظهارات را روز (یک‌شنبه، ۲۹ سرطان) در نشستی در کابل مطرح کرده و از اخراج گسترده مهاجران از ایران به شدت انتقاد کرده است. وی تاکید کرده است که حکومت فعلی بارها خواستار بازگشت تدریجی شده و در دیدارش با مسعود پزشکیان، رییس‌جمهور ایران نیز این موضوع را مطرح کرده است. سرپرست وزارت خارجه افزوده است: «مهاجران باید به کشورشان برگردند، مگر نه با بی‌عزتی، نه به شکلی که به آبرو، مال و عزت شان توجه نشود، باید بیایند، مگر به شکل آبرومندانه، باید بیایند، لیکن به تدریج.» همچنین او در بخشی از صحبت‌هایش از کمک‌های مردمی به مهاجران اخراج‌شده از ایران قدردانی کرد و خواستار تداوم آن شد. وی با اشاره به نیازهای این مهاجران در بخش‌های مختلف، خواستار کمک سازمان‌های بین‌المللی و کشورهای جهان شد. امیرخان متقی از کشورهای همسایه به ویژه ایران و پاکستان خواست که بر اساس «برادری اسلامی و اصول همجواری» با مهاجران برخورد کنند. مقام‌های حکومت فعلی می‌گویند روزانه بیش از ۳۰ هزار مهاجر از ایران اخراج و وارد افغانستان می‌شوند. این اخراج‌ها در حالی پس از جنگ ایران و اسراییل شدت یافته است که افغانستان با بحران شدید حقوق بشری و انسانی مواجه ا‌ست و بسیاری از اخراج‌شد‌گان، از جمله زنان، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر در معرض خطر واقعی نقض حقوق بشر قرار دارند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 247 بازدید

ما بازمي‌گرديم... نه به ويرانه‌ها، كه به آغوش هويت از دست‌رفته‌ی خويش. پيش از گام نهادن بر خاک و تن مجروح ميهن و خانه‌ای كه سال‌هاست از آن دور مانده‌ايم، بايد به خودمان برگرديم. به آن جايگاه فراموش‌شده‌ای كه زمانی در آن می‌درخشيديم، اما به مرور در ميان گرداب جنگ‌ها، تفرقه‌ها و غفلت‌ها آن را گم كرديم. ما مردمانی بوديم كه تاريخ، ما را با عزت و شجاعت می‌شناخت. اما حالا، بار سنگينی از غربت، بي‌هويتی و آوارگي را بر دوش مي‌كشيم. سال‌هاست كه ما، خواسته يا ناخواسته، اسير روايت‌هايي شده‌ايم كه از بيرون برايمان نوشته‌اند. به ما گفتند كه دشمن اينجاست و دوست آنجاست؛ به ما گفتند اين‌گونه زيستن شرافت است و آن‌گونه بودن خيانت؛ به ما آموختند اين طور عمل‌كردن جهاد مقدس است و آن طور عمل‌كردن كفر است و خروج از دايره دين و ديانت و ما، در ميانه اين دوگانه‌ها، يكديگر را گم كرديم؛ خويشتن و تاريخ و دار و ندارمان را فراموش نموديم، در نتيجه هم خود و هم فرزندان‌ و نسل‌اندر نسل مان در مدرسه‌هاي موقت هجرت و غربت بزرگ شدند و پدران‌مان در پست‌ترين و مشقت‌بارترين شغل‌ها، نان غربت را با رنج درآوردند. مادران‌مان خانه‌به‌خانه چرخيدند تا پناهي بيابند، نه براي خود، كه براي كودكي كه هنوز معناي واژه «تابعيت» را نمي‌دانست. اما درد ما فقط جغرافيايي نيست؛ اين درد، از جنس فقدان هويت است. از اينكه ما سال‌ها با صداقت زيستيم، اما با سوءظن نگريسته شديم؛ از اينكه براي ساختن كشورها و خانه‌هاي ديگران، تلاش كرديم اما هميشه در متن تبعيض‌ها و تحقيرها و زخم‌زبان‌ها زيستيم و عمرمان به سر آمد به جرم اينكه از دياري ويران آمده بوديم، دياري كه ويراني‌اش نتيجه فقط جنگ نبود، بلكه حاصل تفرق و ناآگاهي خودمان هم بود. ما نبايد فراموش كنيم كه گذشته ما، آينه امروز ماست. اگر روزي دست در دست هم داشتيم و ملت واحدي بوديم، بعدها گذاشتيم نام‌ها، قوم‌ها، زبان‌ها، مذهب‌ها، ما را از هم جدا كند. گذاشتيم كساني از بيرون، براي ما تصميم بگيرند؛ ما را در برابر هم قرار دهند، به نام جهاد، به نام شرافت، به نام دفاع. و اين شد كه ما فراموش كرديم برادر كيست و دشمن كدام، خاك وطن كجاست و خاك هجرت و غربت كجا... امروز اما فرصت بازنگري است؛ فرصتي براي آنكه بفهميم كه خانه، فقط خاك نيست. خانه يعني يعني عزت،‌ يعني همدلي و هم‌پذيري، يعني اعتماد به نفس جمعي، يعني برادري و برابري، يعني نبودن مرزهاي ساختگي قومي، مذهبي، سياسي و... تا ما خود را بازسازي نكنيم، هيچ خاكي، هيچ پرچمي، هيچ مرزي نمي‌تواند براي ما پناهي باشد. آوارگي فقط دوري از خانه نيست، دوري از خود و هويت جمعي يك ملت است. ما امروز، در شرايطي نفس مي‌كشيم كه گفتن حقيقت، گاه هزينه‌اش بيشتر از تحمل رنج است. اما در دل همين سكوت‌ها، گاهي صدايي آرام، اما رسا، مي‌تواند وجدان يك ملت را بيدار كند. اين صدا بايد از خود ما برخيزد. بي‌فرياد، اما پرشور. بي‌اتهام، اما سرشار از حقيقت. بي‌خصومت، اما پرانديشه و توأم با عقلانيت. ما بايد برگرديم... اما اين‌بار به درون. بايد ملت شويم، پيش از آنكه بخواهيم كشور داشته باشيم. و اين شدني‌ست، اگر با آگاهي، با صداقت و با اميد به آينده روشن با درنظرداشت گذشته خويش حركت كنيم؛ بدون آنكه كسي را دشمن فرض كنيم، اما هيچ‌گاه، خود را فراموش نكنيم. نویسنده: هاشمی صدر ارزگانی

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 178 بازدید

سازمان عفو بین‌الملل خواستار توقف اخراج مهاجران اهل افغانستان از ایران شده و می‌گوید که این کشور باید زنان و دختران اهل افغانستان را به‌عنوان پناهندگان اولیه به‌رسمیت بشناسند. اين نهاد با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که مقامات ایران باید فوراً اخراج گسترده مهاجران اهل افغانستان و افرادی که متولد ایران هستند را متوقف کنند. در ادامه آمده است که جمهوری اسلامی باید به نقض اصل عدم بازگشت مهاجران پایان دهد؛ زیرا بازگشت افرادی که در معرض خطر واقعی و نقض حقوق بشر قرار دارند، ممنوع می‌باشد. سازمان عفو بین‌الملل تاکید کرده است: «همه‌ی کشورها، از جمله ایران، باید زنان و دختران اهل افغانستان را به‌عنوان پناهندگان اولیه به‌رسمیت شناخته و آنها را به جایی که حکومت فعلی در حال ارتکاب جنایت علیه بشریت و آزار و اذیت جنسیتی علیه آنها هستند، برنگردانند.» در ادامه آمده است که مقام‌های ایرانی با خشونت به خانه‌های افغانستانی‌مهاجر یورش می‌برند و آنان را به‌گونه ‌خودسرانه بازداشت و اخراج می‌کنند. در اعلامیه آمده اس که ایران در سال جاری میلادی بیش از یک میلیون مهاجر اهل افغانستان به‌شمول زنان و کودکان به‌ویژه «کودکان بدون همراه» را از این کشور اخراج کرده است. سازمان عفو بین‌الملل گفته که اخراج‌های دسته‌جمعی مهاجران اهل افغانستان از ایران در بحبوحه‌ی «بحران حقوق بشری در افغانستان رخ می‌دهد.» در اعلامیه‌‌ی این سازمان آمده، بسیاری از کسانی که به‌ صورت «اجباری» به افغانستان بازگردانده می‌شوند، زنان و دختران معترض، فعالان حقوق بشر و روزنامه‌نگاران هستند. این اخراج‌ها در حالی پس از جنگ ایران و اسراییل شدت یافته است که افغانستان با بحران شدید حقوق بشری و انسانی مواجه ا‌ست و بسیاری از اخراج‌شد‌گان، از جمله زنان، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر در معرض خطر واقعی نقض حقوق بشر قرار دارند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 203 بازدید

نهاد حفاظت از کودکان (Save The Children) درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که تنها در ماه جون سال جاری میلادی بیش از ۸۰ هزار کودک افغانستان از طریق مرز اسلام‌قلعه‌ی هرات به کشور بازگشته‌اند. این نهاد امروز (پنج‌شنبه، ۲۶ سرطان) با نشر یک نوار تصویری در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که کودکان بازگشت‌کننده با «گرسنگی، ترس و آینده‌ای نامشخص» در افغانستان روبرو هستند. نهاد حفاظت از کودکان در ادامه تاکید کرده است که جامعه‌ی جهانی نباید این بحران را نادیده بگیرد. سمیرا سید رحمان، مدیر حمایت و پشتیبانی این نهاد به مرز اسلام‌قلعه هرات سفر کرده و می‌گوید که این کودکان در حالی به کشور بازگشت می‌کنند که از هر پنج کودک یک تن آن‌ها در کشور با گرسنگی حاد دست‌وپنجه نرم می‌کند. همچنین او در بخشی از صحبت‌هایش با اشاره به وضعیت بحرانی افراد بازگشت‌کننده از ایران، به‌ویژه زنان و کودکان افزوده است که توصیف کردن وضعیت آن‌ها در قالب «کلمات» گنجانده نمی‌شود. سمیرا سید رحمان تصریح کرد که بسیاری از خانواده‌های بازگشت‌کننده به‌ویژه زنان به‌شدت از آینده‌ای که در افغانستان با آن روبرو خواهند شد، ترسیده‌اند. نهاد حفاظت از کودکان تاکید کرده است که بسیاری از خانواده‌ها با دستان خالی و فقط «با لباس‌های‌شان» به کشور بازگشته‌اند. بر اساس آمار کمیسیون عالی حکومت سرپرست، برای رسیدگی به مشکلات مهاجران، تنها دیروز ۲۰ هزار و ۴۴ نفر از ایران به کشور بازگشته‌اند. از این میان، ۱۵ هزار و ۲۰۸ مهاجر از طریق مرز اسلام‌قلعه و چهار هزار و ۸۳۶ مهاجر دیگر از طریق مرز پل ابریشم وارد کشور شده‌اند. اخراج مهاجران افغانستانی، واکنش‌های گسترده داخلی و بین‌المللی را به دنبال داشته است. طبق گزارش‌ها، دولت ایران در روزهای اخیر، هزاران مهاجر فاقد مدارک قانونی را اخراج کرده و آنان را بدون هیچ‌گونه حمایتی در مرزها رها می‌کند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 221 بازدید

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت ایران به انتقادها مبنی بر اخراج مهاجران بدون ‏مدرک اهل افغانستان واکنش نشان داده و آن را خواست مردم و موضوع مهم در راستای ‌‏«ساماندهی اقتصادی» خوانده است. خبرگزاری ایرنا گزارش داده است که خانم مهاجرانی این اظهارات را روز (چهارشنبه، ۲۵ ‏سرطان) در یک نشست خبری مطرح کرده و گفته است که وزیر داخله‌ی ایران در ‏جلسه هیأت دولت درباره‌ی تأثیر خروج اتباع خارجی گزارش داده ‏است.‏ وی در ادامه تاکید کرده است: «این موضوع مهمی است که هم خواست ‏مردم است و هم با توجه به این‌که حجم زیادی از اقتصاد ما با یارانه ‏در حوزه‌هایی مثل انرژی و نان اداره می‌شود، در راستای ‏ساماندهی اقتصادی، موضوع ساماندهی اتباع مهم است.» قابل ذکر است که جمهوری اسلامی ایران در اوایل امسال برگه‌های سرشماری حدود دو میلیون ‏شهروند افغانستان را که سند شبه‌قانونی دانسته می‌شد، باطل اعلام ‏کرد و خواستار خروج این مهاجران شد.‏ همچنین ایران پس از جنگ با اسرائیل اخراج مهاجران را تشدید کرد. ‏در حال حاضر روزانه ده‌ها هزار نفر از مرزهای غربی افغانستان ‏وارد این کشور می‌شوند. عمده‌ی بازگشت‌کنندگان خانواده‌های مهاجر ‏هستند.‏ باید گفت که بازگشت اجباری گسترده باعث شده است که برخی از مهاجران نتوانند ‏دارایی‌شان را از ایران به افغانستان انتقال دهند. برخی از ‏بازگشت‌کنندگان می‌گویند که کارفرمایان و مالکان خانه‌ها از ‏پرداخت حقوق و رهن خانه سر باز زده‌اند.‏ این در حالی است که کمیساری عالی سازمان ملل متحد در امور پناهند‌گان هشدار داده که تا پایان سال، سه میلیون مهاجر افغانستانی از ایران و پاکستان به کشور باز می‌گردند؛ روندی که بحران انسانی را تشدید می‌کند. براساس آمار سازمان ملل، تنها از مسیر مرز اسلام‌قلعه، روزانه بیش از ۳۰ هزار نفر وارد افغانستان می‌شوند. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان گفته است که در واکنش به این وضعیت، اقداماتی اضطراری برای تامین آب، خدمات بهداشتی، تغذیه و واکسیناسیون برای هزاران نفر در روز آغاز شده است. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل تاکید کرده است که این روند، بدون برنامه‌ریزی و آماده‌گی کافی، می‌تواند وضعیت آسیب‌پذیر هزاران خانواده اهل افغانستان را بیشتر از پیش بحرانی کند و خواستار کمک‌های فوری بشردوستانه شده است. سازمان ملل متحد و نهادهای بین‌المللی خواستار کمک‌های مالی فوری برای رسیدگی به مهاجران و جوامع میزبان آنان شده است.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 541 بازدید

سازمان حقوق بشری «هه‌نگاو» درتازه‌ترین مورد گزارش داده است که مأموران ‏وزارت اطلاعات ایران سارا گوهری، دانشجوی ۲۹ ساله‌ی اهل ‏افغانستان را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کرده‌اند.‏ این سازمان با نشر گزارشی گفته است که این زن جوان حدود ۱۰ روز قبل، به‌تاریخ ١٥ سرطان در مرز تایباد به‌دلیل نامعلوم بازداشت شده ‏است.‏ سارا گوهری پیش‌تر در صفحه‌ی اینستاگرام خود اعلام کرده بود که ‏قصد دارد برای انجام یک تحقیق مستقل درباره‌ی مهاجران افغانستانی ‏به مرز تایباد برود‎.‌‏ او دانشجوی جامعه‌شناسی دانشگاه تهران است.‏ طبق گزارش سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، پیگیری‌های مکرر خانوادە‌ی سارا جهت اطلاع ‏از وضعیت سلامتی او بی‌نتیجه مانده است‎.‎ در شبکه‌های اجتماعی نیز کارزاری تحت عنوان «سارا گوهری ‏کجا است؟» راه‌اندازی شده است.‏ همچنین به‌تازگی از ناپدیدشدن یک دختر نوجوان اهل افغانستان در تهران ‏نیز گزارش شده است.‏ بستگان فریده محمدی، مهاجر ۱۵ ساله‌ی اهل افغانستان در ایران در صحبت با رسانه گوهرشاد ‏تایید کردند که او مدت هشت روز می‌شود که ناپدید شده است و ‏هنوز اطلاعی از سرنوشتش در دست نیست.‏ منبع گفت که او ‏حوالی چاشت روز چهارشنبه هفته‌ی پیش (۱۸ سرطان) از ‌‏«چهارراه ده متری»، واقع در منطقه‌ی اسلام‌شهر صالح‌آباد تهران، ‏ناپدید شده است‎.‎ منبع تاکید کرده است که فریده در یک کارگاه خیاطی در این منطقه کار می‌کرد ‏و حوالی چاشت از این کارگاه خارج شده و دیگر اطلاعی از او در ‏دسترس نیست.‏ باید گفت که در اواسط ماه جوزای امسال، جسد مثله‌شده‌ی کبرا رضایی، یک ‏دختر جوان مهاجر افغانستانی پس از ۵۰ روز ناپدیدبودن، از میان ‏زباله‌ها پیدا شد‎. پس از آن رسانه‌های ایران گزارش دادند که بقایای جسد این زن از ‏خانه‌ی یک مرد ایرانی کشف شده و او در ارتباط با این قتل ‏بازداشت شده است‎.‎ این موارد در حالی گزارش شده است که ایران به‌گونه‌ی گسترده در حال ‏اخراج مهاجران افغانستان هستند. مهاجران از برخورد پولیس ‏ایران شاکی اند.‏ ‏هم‌زمان آنچه که «مهاجرستیزی و افغانستانی‌ستیزی» در جامعه‌ی ‏ایران گفته می‌شود، نگرانی‌هایی را در پی داشته است.‏

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 134 بازدید

به دنبال اخراج گسترده مهاجران اهل افغانستان از ایران، رزا اوتونبایوا، نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل در افغانستان و رییس یوناما، خواهان رسیدگی فوری به وضعیت بازگشت‌کننده‌گان شده است. یوناما امروز (سه‌شنبه، ۲۴ سرطان) با نشر اعلامیه‌ای گفته است که اوتونبایوا به مرز اسلام‌قلعه در هرات، جایی که روزانه ده‌ها ‏هزار مهاجر از ایران وارد افغانستان می‌شوند، سفر کرده و با مهاجران دیدار داشته است. خانم اوتونبایوا هشدار داده است که باید زنگ خطر برای جامعه جهانی به صدا درآید؛ چون که حکومت سرپرست به‌تنهایی قادر به جذب موج عظیم بازگشت‌کنندگان نمی‌باشد. او افزوده است که مدیریت بازگشت‌کنند‌گان فراتر از توان نهادهای امدادرسان است. وی تاکید کرده است: «این یک آزمون برای وجدان جمعی ماست. افغانستان، کشوری که هم‌اکنون با خشکسالی و بحران مزمن انسانی مواجه است، نمی‌تواند به‌تنهایی این شوک را جذب کند.» طبق معلومات اعلامیه، در کشوری که ۷۰ درصد جمعیت آن زیر خط فقر زندگی می‌کنند، بازگشت بیش از ۱.۴ میلیون مهاجر وضعیت را وخیم‌تر خواهد کرد. رییس یوناما خطاب به جامعه‌ی جهانی گفته است: «روی خود را برنگردانید. بازگشت‌کنندگان نباید به حال خود رها شوند. آنچه اکنون شاهدش هستیم، پیامد مستقیم بی‌پاسخ ماندن مسوولیت‌های جهانی است.» همچنین در بخشی از اعلامیه آمده است که خانواده‌های مهاجر به‌جای تجربه لحظه‌ی مثبت ‏به‌خاطر برگشت به کشورشان، با ملال، آسیب‌های روانی و ‏بی‌سرنوشتی گسترده روبه‌رو می‌شوند.‏ رییس یوناما تصریح کرد که افغانستان که از گذشته با خشک‌سالی و بحران ‏بشری مواجه است، توانایی تحمل تلاطم ناشی از موج تازه‌ای برگشت ‏مهاجران را ندارد.‏ او بر اهمیت کمک‌های بی‌درنگ برای ادغام مجدد بازگشت‌کنندگان ‏تاکید کرده است و می‌گوید که شواهد ابتدایی حاکی از آن است که ثبات ‏جامعه‌ی برگشت‌کننده مستلزم طرح و تطبیق برنامه‌های فوری ‏معیشتی و سرمایه‌گذاری روی زیربناهای اجتماعی است.‏ رزا اوتنبایوا هشدار داده است که عدم اتخاذ اقدامات فوری، ضایع‌شدن ‏پول به‌جامانده از برگشت‌کنندگان در کشور میزبان و فشار روی ‏بازار کار، آوارگی مجدد و خطر بی‌ثباتی بیشتری را به‌دنبال ‏خواهد داشت.‏ در حال حاضر روند اخراج مهاجران از ایران به‌شدت ادامه دارد. ‏عمده‌ی بازگشت‌کنندگان خانواده‌های مهاجر هستند. بیکاری و نبود ‏مسکن چالش جدی برگشت‌کنندگان عنوان می‌شود.‏

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 233 بازدید

گروهی از زنان و فعالان حقوق زن درتازه‌ترین مورد با ارسال نامه‌ای به فولکر تورک، کمیشنر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، نسبت به اخراج گسترده مهاجران افغانستان از کشورهای همسایه به‌خصوص ایران هشدار داده‌اند و آن را به «معنای مرگ خاموش» توصیف کردند. براساس این نامه که روز (شنبه، ۲۱ سرطان) به آدرس کمیشنر عالی حقوق بشر سازمان ملل فرستاده شده، این اقدام «نقض آشکار قوانین بین‌المللی حقوق بشر و اصول حمایت از پناهنده‌گان» عنوان شده است. زنان و فعالان حقوق زن در این نامه تاکید کرده‌اند که بازگشت اجباری مهاجران، به‌ویژه زنان، «به معنای مرگ خاموش» است. در متن نامه آمده است: «سیاست‌های حکومت فعلی از جمله منع آموزش، حذف زنان از اجتماع و اعمال خشونت‌هایی مانند شلاق و شکنجه، نمونه روشن آپارتاید جنسیتی است و بازگشت زنان پناه‌جو به چنین ساختاری وحشتناک است.» همچنین عرفات جمال، نماینده کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهند‌گان در افغانستان گفته بود که شمار مهاجرانی که از ایران اخراج می‌شوند، روزانه به حدود ۵۰ هزار تن رسیده است. براساس آمار سازمان ملل، تنها از مسیر مرز اسلام‌قلعه، روزانه بیش از ۳۰ هزار نفر وارد افغانستان می‌شوند. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان گفته است که در واکنش به این وضعیت، اقداماتی اضطراری برای تامین آب، خدمات بهداشتی، تغذیه و واکسیناسیون برای هزاران نفر در روز آغاز شده است. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل تاکید کرده است که این روند، بدون برنامه‌ریزی و آماده‌گی کافی، می‌تواند وضعیت آسیب‌پذیر هزاران خانواده اهل افغانستان را بیشتر از پیش بحرانی کند و خواستار کمک‌های فوری بشردوستانه شده است. سازمان ملل متحد و نهادهای بین‌المللی خواستار کمک‌های مالی فوری برای رسیدگی به مهاجران و جوامع میزبان آنان شده است. قابل ذکر است که پس از جنگ ایران و اسرائيل، جمهوری اسلامی روند اخراج گسترده مهاجران افغانستانی را روی دست گرفته است. تهران می‌گوید که تنها مهاجران افغان بدون مدرک را اخراج می‌کند اما مهاجران گزارش می‌دهند که پولیس مدارک آن‌ها از جمله ویزا و پاسپورت‌شان را پاره کرده و با وجود اسناد قانونی آن‌ها را اخراج کرده‌اند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 230 بازدید

کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که با توجه به کاهش ‏کمک‌های جهانی برای افغانستان، آینده‌ی بازگشت‌کنندگان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.‏ این نهاد با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که با بازگشت ۱.۴ میلیون نفر در سال ‏جاری، نیاز به کمک در افغانستان تشدید شده است.‏ کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در ادامه تاکید کرده است که برای شروع دوباره به حمایت ‏نیاز دارد.‏ این روزها اخراج مهاجران از ایران به‌شدت ادامه دارد.‏ براساس آمار، روزانه ده‌ها هزار نفر از مرزهای غربی وارد افغانستان می‌شوند. عمده‌ی ‏بازگشت‌کنندگان خانواده‌های مهاجر هستند.‏ بازگشت مهاجران در وضعیتی است که بحران اقتصادی افغانستان با کاهش ‏کمک‌ها روبه وخامت است.‏ این در حالی‌ است که روزانه شمار زیادی از مهاجران افغانستانی، به‌ویژه زنان و کودکان، از مرز ایران وارد افغانستان می‌شوند. براساس گزارش‌ها، مادران، کودکان، زنان باردار و افراد سالمند از آسیب‌پذیرترین گروه‌ها در میان مهاجران به‌شمار می‌روند که به خدمات بهداشتی، غذا و سرپناه نیاز فوری دارند. قابل ذکر است که پس از جنگ ایران و اسرائيل، جمهوری اسلامی روند اخراج گسترده مهاجران افغانستانی را روی دست گرفته است. تهران می‌گوید که تنها مهاجران افغان بدون مدرک را اخراج می‌کند اما مهاجران گزارش می‌دهند که پولیس مدارک آن‌ها از جمله ویزا و پاسپورت‌شان را پاره کرده و با وجود اسناد قانونی آن‌ها را اخراج کرده‌اند. اسکندر مومنی، وزیر داخله ایران که حدود ۴۰۰ هزار مهاجر افغانستانی از کشور اخراج شده‌اند. او گفت که مصوبه دولت به مجلس ایران ارسال شده تا طرح سامان‌دهی مهاجران اجرایی شود.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 247 بازدید

اسدالله تنها چهار سال داشت که حادثه‌ی تلخی همه چیز را از او گرفت. پدرش که در شهر مشهد به‌عنوان کارگر ساختمان کار می‌کرد، روزی هنگام بازگشت از کار، در یک چهارراه شلوغ، با موتری تصادف کرد و در جاه جان داد. آن روز، خانه ساده‌ای که در حاشیه شهر برای اجاره گرفته بودند، به خانه ماتم تبدیل شد. جسد پدر را تنها با یک تکه لباس که از بدنش باقی‌مانده بود، دفن کردند. مادرش تا چند روز نه نان خورد، نه حرف زد. بعدتر درحالی‌که چادرش را محکم به سر بسته بود، با چشمانی ورم کرده از گریه  بیرون رفت و سراغ کار رفت؛ از خانه‌ای به خانه دیگر، از آشپزخانه‌ها تا حیاط‌های پر از خاک، در دست‌هایش آبله می‌زد، کمرش خم می‌شد اما هیچ‌گاه شکایت نکرد. زیرا سه طفل در خانه داشت: اسدالله و دو خواهر کوچکش. سال‌ها گذشت اسدالله بزرگ‌تر شد، اما مثل هم‌سالانش نه به مکتب رفت نه دنیای کودکی را تجربه کرد. از 9 ‌سالگی همراه مادرش کار می‌کرد. ابتدا در بازارها دست‌فروشی می‌کرد، بعد که کمی قد کشید، خودش در چهارراه‌ها گل می‌فروخت. یک بکس دستی کوچک داشت، با چند شاخه گل مصنوعی و چند گل تازه که اول صبح آن‌ها را از میدان گل‌فروشی می‌خرید و تا شب در خیابان‌ها می‌گشت کسی به او رحم نمی‌کرد گاه مردم با بی‌احساسی از کنارش می‌گذشتند، گاهی او را می‌راندند و گاه فریاد می‌زدند که به همان جایی که آمده است بازگردد. با تمام این تحقیرها، او هر روز گل می‌فروخت. زیرا در دلش آرزو داشت که بتواند روزی مادرش را از کارهای شاق نجات دهد. شب‌ها، وقتی خسته و زخمی به خانه می‌رسید نان خشک را با خواهرانش قسمت می‌کرد، دستان مادر را با مهربانی می‌گرفت و در دلش دعا می‌خواند. اما یک روز، همه چیز فروریخت. در میدان ونک، نزدیک یک رستوران که همیشه مشتری زیاد داشت، نیروهای انتظامی از موترهایشان پیاده شدند و شروع به گرفتن دست‌فروشان و کودکان مهاجر کردند. اسدالله وقتی چشمش به آنان افتاد، گل‌ها را محکم گرفت و فرار کرد اما کفش‌هایش کهنه و پاره بودند چند قدم بیشتر ندویده بود که زمین خورد یکی از مأموران او را از پشت گرفت. گل‌ها از بکس افتادند روی جاده پهن شدند موترها از رویشان رد شدند و آن رنگ سرخ به رنگ خاک یکسان شد؛ دستانش را محکم بستند یکی از مأموران گفت: «این هم یکی دیگر از همان‌هاست. بدون کارت، بدون مدرک، باید دیپورت شود.» او را به مرکز نگهداری مهاجران انتقال دادند یک ساختمان سرد با اتاق‌هایی پر از مهاجر، گریه کودکان، فریاد زنان، و سکوت مردان ناامید، هیچ‌کس به حرف اسدالله گوش نداد. چند بار نام مادرش را صدا زد. گفت که او مریض است خواهرانش منتظر نان‌اند. اما کسی نه دل‌سوزی داشت و نه گوش شنوا،  ده روز در آنجا ماند بی‌کسی کشید، بی‌خوابی، گرسنگی، و اشک. بعد با دسته‌ای دیگر از مهاجران، سوار بر موترهای نظامی، به مرز اسلام قلعه انتقال داده شد. بی ‌کارت، بی‌لباس، نا‌امید. با همان کفش‌های پاره و پیراهن نازک، به خاک افغانستان انداخته شد. در مرز، هیچ‌کس منتظرش نبود. هیچ نامی از خانواده‌اش در سیستم نبود. تنها یک مأمور افغان که مسئول تحویل مهاجران بود، پرسید: «نامت چیست؟ از کجایی؟ کی را داری اینجا؟» او با صدایی لرزان جواب داد: «اسدالله هستم، پدرم ده سال پیش مرده، مادرم در تهران مانده... کاکایم در هرات زندگی می‌کند، اما دقیق نمی‌دانم کجاست.» مأمور دستی به سرش کشید، آهی کشید و گفت: «بچه جان، به اینجا تعلق نداری، اما باید بسازی.» او را با چند مهاجر دیگر به شهر هرات فرستادند. با تلاش بسیار، یکی از کاکاهای دورش پیدا شد. مردی که خودش هشت طفل داشت، با زنی مریض و خانه‌ای که سقفش چکه می‌کرد. کاکایش ابتدا او را پذیرفت، اما چند روز بعد، فشار زندگی او را خسته کرد. فریاد می‌زد، دشنام می‌داد، و می‌گفت: «چرا این طفل را بر ما بار کردند؟ خودمان هم نان نداریم.» اسدالله ساکت بود؛ لب باز نمی‌کرد؛ به کنج اتاق می‌رفت، زانوهایش را بغل می‌گرفت و به دیوار نگاه می‌کرد. وقتی صدای خواهران کاکایش را می‌شنید که می‌خندیدند، لبخندی کم‌رنگ بر لبانش می‌آمد، اما زود خاموش می‌شد. هر شب، با چشمان باز می‌خوابید. کابوس می‌دید، صدای ماشین‌های پلیس، فریاد مردم، بوی گل‌های له‌شده، صدای مادرش که صدا می‌زد: «اسد، کجایی بچیم؟» یکی از همسایه‌ها که زن مهربانی بود، متوجه حال خراب اسدالله شد، یک روز برایش مقداری شوربا آورد و پرسید: «بچه جان، چرا گپ نمی‌زنی؟» او فقط نگاهش کرد و گفت: «تهران بودم، گل می‌فروختم، اما گل‌ها مردند، من هم مردم.» زن فهمید که این کودک دیگر کودک نیست، در عمر کوتاهش بیشتر از یک مرد درد دیده بود. او را نزد یک دکتر برد، دکتر تشخیص داد که او دچار افسردگی شدید و سوءتغذیه است. اگر زودتر تحت مراقبت قرار نگیرد، شاید حتی نتواند زنده بماند. اما هیچ‌کس پول دارو نداشت، هیچ نهاد خیریه‌ای نبود، هیچ حکومتی، هیچ نهادی، هیچ مسئولی. روزهای بعد، اسدالله را به زباله‌گردی واداشتند. صبح‌ها او را با کیسه‌ای بیرون می‌فرستادند تا پلاستیک جمع کند. اما توانش نبود. چند بار از حال رفت، سرفه می‌کرد، تب داشت. شبی در اتاق تبش بالا رفت، دستانش داغ، بدنش لرزان، با صدایی ضعیف گفت: «مادرم کجاست؟ خواهرهایم گرسنه‌اند، دلم تنگ است، کاش فقط یک گل دیگر می‌فروختم فقط یک گل.» چشمانش بسته شد زن همسایه دوباره آمد با دستان لرزان تب‌سنج را برداشت، پیشانی‌اش را لمس کرد و اشک ریخت. اسدالله هنوز زنده است اما دیگر آن کودک گل‌فروش نیست، دیگر نه خواب دارد نه رویا در خانه‌ای تاریک در هرات، در میان خاک و درد، هر شب با خودش می‌گوید: تهران، سرک‌های پر دود، مادرم، گل سرخ، گل سرخ. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب