انسانها به عنوان موجوداتی اجتماعی دارای یک سری نیازهای بنیادی و فطری هستند. داشتن یک رابطهی عاطفی بخشی از این نیازهاست. در حقیقت انسان فطرتا به دنبال برقراری ارتباط است زیرا تنهایی و انزوا به مدت طولانی در او منجر به خلق احساسات منفی میشود. بخشی از تلاش ما در زندگی صرف جستوجوی روابط خصوصی میشود به ویژه پیدا کردن یک شریک عاطفی مناسب؛ اما شاید کمتر پیش آمده باشد که در پی شناخت ویژگیهای یک شریک عاطفی خوب باشیم. انتخاب شریک عاطفی که بتوانید روزهای خوبی را در کنار او سپری کنید به ویژگیهای مثبت او بستگی دارد که متاسفانه اغلب مردم بدون توجه به این موضوع، وارد روابط عاطفی نامناسبی میشوند که یا به ضرر هر دو طرف رابطه تمام میشود یا اینکه یکی از طرفین با چالشهای جدی مواجه شده و آسیب میبیند. حقیقت همین است که انتخاب شریک عاطفی سختتر از آن چیزی است که در ذهن دارید، اگر از ویژگیهای شریک عاطفی که خوب است، مطلع نباشند. ممکن بگویید تاکنون به این ویژگیها فکر کرده اید و بلافاصله لیستی از خصوصات فردی شریک عاطفیتان را ارائه دهید. اما در اکثر مواقع این ویژگیها به قدری عمومی و ناواضح هستند که اگر از خودتان خواسته شود که در توضیحش چیزی بگویید، سکوت میکنید و یا توضیح قناعت بخشی ارائه نمیدهید. ممکن تلخ اما حقیقت این است که اکثر انسانها زمانی به درک نسبی از رابطه، ویژگیهای فردی و حتی خواستههای خود دست پیدا میکنند که چند رابطهی ناموفقی را سپری کرده باشند، آسیب دیده باشند و یا به فرد یا افرادی خواسته یا ناخواسته آسیب زده باشند. با این حال، ما در این مطلب به مهمترین ویژگیهای یک شریک عاطفی خوب میپردازیم. شناخت این ویژگیها به انتخاب صحیح شریک عاطفی و افزایش سطح رضایت از روابط، کمک بسیار مهمی میکند. یک شریک عاطفی شما را در همه موقعیتها درک میکند. وارد شدن به یک رابطه عاطفی به معنای تعطیل شدن کار، ورزش، تفریح، درس و به طور کلی تعطیل شدن زندگی فعلی نیست. متاسفانه کم نیستند تعداد کسانی که به این موضوع توجه نداشته و شریک عاطفی خود را درک نمیکنند. چنین کسانی توقع دارند مخاطبشان تحت هر شرایطی و هر لحظهای که آنها اراده کنند؛ گوش به فرمانشان باشند. بدون شک چنین روابط عاطفی؛ موفق، لذت بخش و پایدار نیستند. امکان پذیر بودن فراموش کردن مادیات به طور کلی؛ یک دروغ بزرگ است و در شرایط امروزی که در آن زندگی میکنیم، نشدنی است. پول و مادیات هم به اندازه خودشان بر زندگی و روابط عاطفی تاثیرگذار هستند، ولی نباید در توجه کردن به آنها افراطی برخورد کرد. یک شریک عاطفی خوب انتظار فراهم کردن شرایطی بسیار متفاوتتر از آنچه که در آن قرار دارید را از شما ندارد. البته فراموش نکنید توجه به مادیات و فراهم کردن شرایط مالی جدید در رابطه مختص خانمها نیست، بلکه بسیاری از آقایان هم انتظاراتی را از پارتنر خود دارند و به همین علت در کمترین زمان ممکن به روابطی که شکل داده اند ولی مطابق با نظرشان نیست، پایان میدهند. یک شریک عاطفی خوب در غم و شادی شما شریک است و شما را در اوج مشکلات و چالشهای زندگی تنها نمیگذارد. شروع و برقراری یک رابطه عاطفی به معنای فراهم شدن شرایط جهت خوش گذارنی نیست، زمانی که اسم رابطه عاطفی را بر معاشرتهای خود با یک فرد خاص میگذارید باید به فکر توجه به همه جوانب آن نیز باشید. بهتر است بدانید وجود ذرهای حسادت، نه سوءظن در رابطه نشان دهنده علاقه طرفین آن به یکدیگر است. در غیر این صورت بیتفاوت بودن افراد نسبت به یکدیگر؛ شیرینی رابطه را از بین میبرد. متاسفانه کم نیستند تعداد کسانی که به این حسادت کوچک و شیرین، پر و بال داده و آن را تبدیل به یک مشکل بزرگ میکنند. یک شریک عاطفی خوب نه تنها حسادت را مشکل ساز نمیکند، بلکه زمینه ایجاد چنین مشکلی را نیز با رفتارها و کارهای اشتباه فراهم نخواهد کرد. ابراز احساسات به موقع نیازمند تقویت هوش عاطفی یا هیجانی است و اتفاقا برای پیشرفت در زندگی و پایداری روابط مختلف اعم از عاطفی، کاری، اجتماعی، دوستانه و غیره ضروری محسوب میشود. یک شریک عاطفی خوب احساسات خود و مخاطبش را به خوبی میشناسد و با کنترل احساسات و ابراز به موقع، سنجیده و به اندازه آنها باعث رفع نیازهای عاطفی مخاطب و در نتیجه پایداری رابطه میشود. بدون شک هر فردی در طول زندگی بارها و بارها در موقعیتهایی قرار میگیرد که باعث ناراحتی، عصبانیت، به هم خوردن نظم زندگی میشوند. هر یک از ما در این شرایط به همدلی دیگران نیاز داریم و با بودن اطرافیانمان در کنار خود، حس بهتری پیدا میکنیم. شریک عاطفی خوب میداند در چه شرایطی باید با پارتنر خود همدلی کند و او را تنها نگذارد. استقلال فکری یکی از موارد مهمی است که برای پیشرفت در زندگی شخصی یا به عبارتی زندگی فردی، ضروری محسوب میشود و یک شریک عاطفی خوب باید بتواند به موقع و به تنهایی فکر کند، به دیگران وابسته نباشد و رابطه را به خاطر وابستگی فکری به دیگران، دچار چالش نکند. وارد شدن به یک رابطه عاطفی و حفظ آن نیازمند درک یکسری شرایط است. یک شریک عاطفی خوب نباید با بهانه جویی انتظار داشته باشد مخاطب او از زندگی قبلیاش به طور کلی فاصله بگیرد. از طرفی باید درک کند که شکل گیری رابطه عاطفی باعث به وجود آمدن یکسری شرایط جدید در زندگی میشود. بنابراین، باید حد تعادل را رعایت کرده و هم به کارهای فردی خود و پارتنرش و هم به شرایط رابطه مشترک، توجه داشته باشد.
برچسب: اجتماع
خانوادهی ما با شما فرق دارد، در خانوادهی ما تصمیمها از سوی همه گرفته میشود، چه جالب در خانوادهی ما فقط یک نفر حرف آخر را میزند، من تنها با پدرم زندگی میکنم، خانوادهی ما به نسبت خانوادهی شما بسیار کوچک است، من بدون اجازهی خانواده حق هیچ کاری را ندارم حتی آب خوردن، چه جالب! خانوادهی من در برخی کارها از من مشورت هم میگیرند و... شما در زندگیتان با دهها جمله از این دست حتما برخوردهاید؛ جملاتی که شاید به سادگی بیان شوند اما قطعا رازهای بزرگ و عمیقی در پس آن نهفته است. آگاهی از انواع خانواده و دانش لازم در این بخش به شما این توانمندی را میدهد که از مکالمات روزانهی افراد به این امر مهم پی ببرید که در چه نوع خانوادهای و با چه اصول و چهارچوبهایی بزرگ شدهاند. این آگاهی به شما کمک میکند که در رفتار با افراد بهتر عمل کنید، بیشتر درکشان کنید و مهمتر اینکه بدانید افرادی که در اطراف شما هستند با چه آسیبهایی پرورش یافتند، چه استعداد و توانمندیهایی دارند و بهترین شیوهی تعامل با این افراد چیست. در مقالات قبلی به شکل گسترده به چیستی خانواده، اهمیت آن و شاخصهایی که موفق بودن و نبودن یک خانواده را توصیف میکرد، پرداختیم. در این مقاله و مقالات بعدی به انواع خانواده از جهات متفاوت خواهیم پرداخت تا ذهنیت آگاه و دانش لازم را در مورد خانواده بهدست آورید. با دنبال کردن این سلسله مقالات شما نهتنها از انواع خانواده آگاهی حاصل خواهید کرد؛ بلکه به شما این زمینه را فراهم میسازد تا درنگی به زندگی شخصی خود کرده و با یک بررسی کوتاه یا عمیق، نوعیت خانواده خود را تشخیص دهید. ممکن است به این بیندیشید که دانستن نوعیت خانوادهای که در آن پرورش یافته و اکنون نیز در آن زندگی میکنید، هیچ فایدهای در پی نداشته باشد؛ اما حقیقت در روی دیگر سکه نهفته است؛ با دانستن این موضوع شما با تمام آسیبها، توانمندیها، خلاهایی که بارها آن را درک کرده اما چرایی آن را نمیدانستید و مهمتر آسیبشناسی و سپس رفع مشکل، مواردی است که به آنها پی خواهید برد. این آگاهی چیزی نیست که ساده از کنارش بگذرید؛ زیرا به قول همان جملهی معروف که چیزهای باارزش آسان بهدست نمیآیند. این امر نیز مطالعهی بیشتر، هزینهی زمان و انرژی را میطلبد. دودمان خانواده در طول تاریخ بارها از جهتهای متفاوت مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته و به دستهبندیهای متنوعی تقسیم شده است. هر یک از این دستهبندیها زیرمجموعههای خاص خودش را دارد که نیاز است به شکل مشرح به آن پرداخته شود. ابتدا بهتر است این دو مفهوم (خانواده و خانوار) که از قضای روزگار بسیار هم شنیدهایم را تعریف کرده و سپس به سراغ انواع خانواده برویم. آگاهان بر این باورند که خانواده با خانوار تعریفی متفاوت از هم دارند. در تعریف خانواده گفته میشود که خانواده براساس روابطى تعريف مىشود که از عمل توالد و تناسل نشأت مىگيرد و قانون يا رسومى ناظر آن است. روابط اصلى خانواده رابطههایى هستند که بين زن و شوهر از يک سو و والدين و فرزندان از سوى ديگر برقرار مىشود. در تعريف خانواده گفته مىشود که «نخستين سلول يا واحد زندگى اجتماعى و يکی از اساسىترين نهادهاى جامعه است، مرکب از زن و مرد که ممکن است کودکانى هم داشته باشند. روابط زناشویى و خويشاوندى معينى که مورد قبول جامعه است و حقوق و تکاليف افراد نسبت به يکديگر از ويژگىهاى خانواده شمرده مىشود». اما در تعریف خانوار، خانوار را يک مفهوم جمعيتشناختى دانسته در حالىکه خانواده را مفهومى جامعهشناختی خواندهاند، در تعريف خانوار شرط خويشاوندى وجود ندارد اما اساسىترين عنصر تعريف خانواده وجود گونهاى خويشاوندى ميان اعضاى آن است، از سویی يک نفر به تنهایى مىتواند بهعنوان خانوار مستقل در نظر گرفته شود در صورتىکه صحبت از خانوادهی يک نفرى درست نيست، اگرچه در مطالعات جمعيتى مربوط به خانواده تسامحاً خانوار يک نفرى را بهجاى خانوادهی يک نفرى قرار مىدهند، با این حال هر خانوادهای یک خانوار محسوب میشود درصورتیکه الزاما هر خانواری نمیتواند خانواده باشد. مطالعه در تاريخ تحول خانواده و انواع و اشکال آن در جوامع معاصر جهان، نشان مىدهد که خانواده از نظر کارکرد، ساخت، روابط اعضا، شيوهی معيشت و اقتدار، تربیت، انواع مختلفى به خود ديده و به اشکال متنوعى درآمده است. ۱- خانواده از منظر کاربردی به دو صورت دستهبندی میشود: زیستی: گروهی که از پدر و مادر و فرزندان تشکیل شده است. آماری: افرادی که در زیر یک سقف کنار هم زندگی میکنند. اهداف و اقتصاد مشترک دارند و دور یک سفره غذا میخورند. ۲- از منظر کارکردی نیز به دو دسته تقسیم میشود: جهتیابی: خانوادهای که فرزند در آن متولد میشود، رشد میکند، عقاید و گرایشهای خود را از والدین کسب میکند، به دنبال اهداف و آرزوها خودش میرود. فرزندآوری: این نوع خانواده از زن و شوهر تشکیل شده است و کارکرد اصلی آنها تولید مثل است. ۳- از نظر نحوه زندگی و نوع معیشت: خانواده به سه دسته شهری، روستایی، عشایری نامگذاری میشود. این ۳ شکل از نوع معیشت در کنار تشبیهات فراوان، تفاوتهایی را هم دارا هستند که وجه تمایز آنها محسوب میشود. شناخت خانواده شهری و روستایی ممکن است بسیار دشوار نباشد. زیرا در افغانستان شمار زیادی از خانواده تجربهی تشکیل یک خانواده هم در روستا و هم در شهر را دارند. ساخت یک خانواده در هر یک این دو منطقه، نیازهای خاص خودش را میطلبد که بسیاری با آن آگاه هستند. یکی از تفاوتهای اساسی خانواده شهری با روستایی کارکرد اقتصادی آن است. بدین معنی که خانواده روستایی داراى کارکرد اقتصادى است و از اين حيث با خانواده شهرى که عمدتاً بدون کارکرد اقتصادى است و بهعنوان يک واحد اجتماعى مصرفکننده مطرح مىشود، کاملاً فرق دارد. خانواده عشايرى، مرکب است از مرد و زن و تعدادى فرزندان که براساس يک سلسله روابط و مناسبات عاطفي، اجتماعى و اقتصادى (مادى و معنوي) در سکونتگاه مشترکى کنار هم زندگى مىکنند و معاش خود را از طريق فعاليتهای اقتصادى مشترک تحت سرپرستى رئيس خانواده تأمين مىنمايند. سکونتگاه خانواده عشايرى ممکن است برحسب وضعيت کوچ يا اسکان چادر، ساختمان خشت و گلى يا هر دو نوع باشد. به طور کلی عشایر به افراد کوچنشین که برای تأمین معاش و دامپروری در طول سال جابهجا میشوند، گفته میشود. با تغییر فصول، عشایر معمولاً برای یافتن مراتع مناسب برای حیوانات خود محل زندگی خود را تغییر میدهند. در افغانستان تعداد زیادی از خانوادهها به شکل عشایر یا کوچنشین زندگی میکنند. خانواده انواع دیگری نیز دارد که در مقالات بعدی به شکل مشرح به آن خواهیم پرداخت. توجه داشته باشید که خانواده یک مبحث گسترده است که هرچه در این مبحث بخوانید، باز نیاز به مطالعه و آگاهی بیشتر احساس میکنید.