برچسب: کابل

9 ماه قبل - 183 بازدید

جوئل سندوفر، مدیر مأموریت نهاد انکشافی ایالات متحده امریکا (USAID) در افغانستان اعلام کرده است که در سه ماه اول ۲۰۲۴ میلادی، ۱۸۷ هزار کودک زیر یک سال در کابل به حمایت این نهاد واکسن سرخکان دریافت کردند. جوئل سندوفر با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که طی این مدت ۲۹ نفر براثر بیماری سرخکان در افغانستان جان باخته‌اند. وی تاکید کرد:«با واکسن کردن کودکان در برابر تمام بیماری‌های قابل پیشگیری مانند سرخکان حیات او را نجات دهید.» افزایش بیماری سرخکان نگرانی شهروندان کشور را برانگیخته است. این در حالی است که سال گذشته تنها در شفاخانه ولایتی بدخشان نُه هزار و ۷۷۶ واقعه مثبت سرخکان ثبت شد و از این میان ۲۱ کودک در پی آن جان باختند. سازمان صحی جهان (WHO) نیز در ماه حوت سال گذشته گفته بود که که آمار مبتلایان به سرخکان در کشور از هفته سوم نوامبر سال گذشته به این‌سو افزایش یافته است. همچنین این سازمان پیشتر اعلام کرده بود که در دو ماه اول سال ۲۰۲۴ میلادی بیش از هفت هزار مورد مشکوک بیماری سرخکان در افغانستان به ثبت رسیده است. باید گفت که تحولات بزرگ سیاسی و سقوط نظام جمهوری در افغانستان سبب شد تا نظام صحی کشور نظم گذشته را نداشته باشد و با روی‌کارآمدن حکومت سرپرست به‌شدت متأثر شده است. همچنین وضع محدودیت‌های حکومت فعلی علیه کارمندان زن در نهادهای مددرسان نیز سبب شده است تا آنان نتوانند به‌گونه اساسی برای مردم، به‌ویژه در بخش صحت کمک‌رسانی کنند.

ادامه مطلب


11 ماه قبل - 230 بازدید

منابع محلی از ولایت کابل می‌گویند که نیروهای حکومت سرپرست دروازه چندین آموزشگاه و یک گالری هنری در این شهر را به‌ بهانه حضور دختران بالاتر از صنف ششم مسدود کرده‌اند. منبع در صحبت با رسانه گوهرشاد تایید کرد که حکومت فعلی، روند بسته‌کردن مراکز آموزشی را روز (دوشنبه، ۱۳ حمل) در حوزه‌های هفتم‌ و دهم آغاز کردند و قرار است این طرح در تمام نقاط شهر کابل تطبیق شود. منبع می‌گوید نیروهای امر به معروف و نهی از منکر تابلوهای نقاشی و آثار هنری هنرجویان را از صنف‌های آن‌ها بیرون انداخته و دروازه‌ی کارگاه را مهرولاک کرده‌اند. منبع تاکید کرد که مسوولان حکومت فعلی به مسوولان‌ مراکز آموزشی شهر کابل هشدار دادند که در صورت ادامه فعالیت‌شان مورد پی‌گرد قرار خواهند گرفت. قابل ذکر است که چندی پیش وزارت امر به معروف و نهی از منکر به مسوولان آموزشگاه‌ها دستور داده بود تا از ورود دختران به آموزشگاه که «حجاب‌ بدون رنگ‌های تیره» بر تن دارند، خودداری کنند. حکومت سرپرست به عنوان دولت حاکم در افغانستان آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را ممنوع کرده است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 197 بازدید

با وجود وضع محدودیت‌ها و سرکوب زنان و دختران از سوی حکومت فعلی، ماموریت موقت استرالیا برای افغانستان که از دوحه فعالیت می‌کند، از بازداشت خودسرانه زنان و دختران افغان به اتهام عدم رعایت حجاب موردنظر حکومت فعلی، ابراز نگرانی کرد. ماموریت موقت استرالیا برای افغانستان با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که از اوایل ماه جنوری سال جاری میلادی، به این‌سو زنان و دختران به اتهام عدم رعایت حجاب مورد نظر حکومت فعلی بازداشت و مورد بدرفتاری قرار می‌گیرند. این ماموریت تاکید کرد که حقوق اساسی زنان و دختران افغانستان باید رعایت شود. این در حالی است که نیروهای امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست طی یک ماه اخیر در شمال و غرب کابل و همچنین بنابر گزارش‌هایی در مزارشریف، دست به بازداشت خودسرانه دختران و زنان به اتهام «بدحجابی» زده‌اند. بازداشت زنان و دختران با واکنش بین‌المللی و نیروهای سیاسی و نظامی داخلی مخالف حکومت فعلی مواجه شده است. این در حالی است که حکومت فعلی علاوه بر بازداشت خودسرانه دختران و زنان به بهانه آنچه «بدحجابی یا بی‌حجابی» می‌خوانند، آن‌ها را به خاطر اعتراض علیه سیاست‌های «زن‌ستیزانه» حکومت بازداشت کرده است. با این وجود وزارت امر به معروف حکومت فعلی بازداشت شماری از زنان و دختران را تایید کرده‌ بود، اما رسماً توضیح بیش‌تری در این مورد داده نشده است.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 439 بازدید

هوای این روزهای کابل سرد و جنب و ‌جوش مردمانش گرم است. مردمی که از هرسو در پی یافتن لقمه‌ای نان است و نانی که نایاب شده و هیچ‌جایی یافت نمی‌شود. راستش را بخواهید با دیدن حال و هوای این روزهای کابل و مردمانش، آدم خود را وسط سرزمینی ناشناخته و ناشناس می‌بیند. بین مردمی که به جز نان، به چیز دیگری فکر نمی‌کنند. انگار نداشتن نان و گرسنگی، توان فکر کردن را از آدم‌های کابل گرفته است. هیچ روزی در کابل عادی نیست؛ روزها و هفته‌ها متفاوت ازهم اند. همه‌چیز در این شهر زود عوض می‌شود، به‌جز گرسنگی‌ای که روی یک دایره در حال چرخش است و هیچ زمانی این شهر و آدم‌هایش را ترک نمی‌کند. اگر یک روز در شهر و یا گوشه‌ای از آن و یا هم حاشیه‌ شهر کابل چند دقیقه‌ای پیاده قدم بزنید، با بیش از ده تا پانزده نفر سر می‌خورید که دستش به سوی عابران دراز است و گردنش به‌طور عجیبی کج و زبانش به‌قدری التماسانه درخواست کمک می‌کند که قلب هر رهگذری را نرم و به درد می‌آورد. این آدم‌ها از هر طیف، سن و جنسیتی هستند‌. بیش‌ترین‌شان اما زنان هستند. کودکان در رده دوم و مردان در رده‌های بعدی. روش درخواست کمک هر کس، هر جنس و هر طبقه، منحصر به فرد است و متفاوت. تکدی‌گران سال‌مند، برای خودشان یک روش دارند، میان‌سال‌ها روش دیگری و خردسالان روش متفاوت‌تر و به‌روزتری نسبت به گروه‌های دیگر. زنان التماس می‌کنند و بی‌سرپرست بودن و یتیم داشتن‌شان را بهانه می‌کنند و کودکی که روی زمین و یا روی زانوی‌شان خوابانده اند را گواه می‌گیرند. کودکانی که همیشه قربانی‌ ماجراهای از این دست هستند: در اول قربانی هوس‌های زن و مرد و حالا طعمه‌ای برای نان و حتی بعضی وقت‌ها، سودایی برای فروش و دلیلی برای سیر کردن شکم‌ بقیه اعضای خانواده. روش مردان تکدی‌گر متفاوت‌تر از زنان است. عده‌ای از این مردان کج و کوله راه می‌روند و یا عصا به‌دست می‌گیرند و یا هم نسخه‌ و چند برگ کاغذ را با چند بوتل شربت و تابلیت (قرص) درون یک پلاستیک انداخته و به بهانه بیماری و نداشتن توان تداوی، درخواست کمک می‌کنند. رهایی یافتن از حقه و نیرنگ جوان‌تر‌ها و آنانی‌که سن و سال کم‌تری دارند، آسان نیست. آنان خودشان را به دست و دامن رهگذران گلاویز می‌کنند و تا کمکی از طرف مقابل دریافت نکنند، رهایش نمی‌کنند. فرقی نمی‌کند چه مسافتی را باید این‌گونه بپیمایند و یا هم با ترش‌رویی آدم‌ها روبرو شوند. این جمع و جماعت را بیش‌تر دختران و پسران خردسالی تشکیل می‌دهد که اکنون از مادر و پدر تکدی‌گرشان، استقلال کار گرفته‌اند و با کوله‌باری از تجربه وارد بازار تکدی‌گری شده‌اند. عصر یکی از روزهای سرد فصل پاییز است. محل کارم را به مقصد یکی از مراکز آموزش زبان، ترک می‌کنم. فاصله‌ا‌ی بین محل کارم و مرکز آموزش زبان، ده دقیقه پیاده‌روی بیشتر نیست. در این فاصله‌ی زمانی و مسیر ناپیموده، کم از کم با سه مورد روبرو می‌شوم، هر کدام از پسران خردسال به روش خودش، از رهگذران خیرات (کمک) می‌طلبند. دختران خردسالی که پیش روی یکی از شیرینی فروشی‌های پل‌سرخ ایستاده‌اند، پاپیچ هر رهگذری تا چندمتری فروشگاه می‌شوند و از هر طریقی می‌کوشند تا سکه‌ای یا چیزی از فرد مورد نظر بگیرند. چیزی در کیسه داشتن و ندادن به این جماعت، کار آسانی نیست. با مورد دومی در چندمتری دختران سر می‌خورم. روبروی کتاب‌فروشی امیری، پسر بچه‌ای روی پیاده‌رو نشسته است. ترازوی برقی وزن‌سنج پیش روی خود گذاشته و دو سه خریطه «ماسک» هم در کنار دستش قرار دارد. با گردنی کج و دستی دراز، با چنین جملاتی از رهگذران پول می‌خواهد: «امروز هیچ کار نکدیم، یک دهی خو بتی. خیر است کاکا بخدا گشنه استم. چاشت چیزی نخوردیم.» چند قدم ‌پیش‌تر، پیش‌روی موترفروشی‌ای، پسربچه‌ای هم‌سن و سال و هم‌قد پسری که ترازو داشت، روی زمین پیاده‌رو نشسته است. کار او متفاوت از دیگران است و روش صدا کردنش هم با بقیه فرق دارد: «اینه، اینه او کاکا، جوراب نمی‌گیری؟ بگی که زمستان میشه. ارزان ارزان می‌فروشم! یک دانه خو بگی.» و اشاره می‌کند به بسته‌ی جوراب‌های پیش‌رویش. او این حرف‌ها را به هرکسی می‌گوید. فرقی ندارد؛ زن، مرد، پیر و یا جوان. چند قدم دورتر از این پسر، مردی‌ سر چهارراه ایستاده است. چهارراهی پایین‌تر از چهارراهی شهید. این مرد موی پرپشت، ریش منظم و جثه‌ا‌ی بزرگ دارد‌. او نیز با آن جثه و ظاهر منظم‌اش از رهگذران خیرات می‌طلبد: «بیادر یک کمک خو بکو. بخدا اولاد دار استم. مریض استم، کار نمیتانم. از خیرت یک کمک خو بکو.» اگر در کابل زندگی کنید و جیب‌تان هم خالی باشد، باید نشنیدن، ندیدن و آسان رد شدن از کنار آدم‌ها را یاد بگیرید. باید یاد بگیرید حرف‌های این چنینی را پشت گوش بیاندازید و به دیدن صحنه‌‌های این چنینی عادت کنید. دیدن این صحنه‌ها و شنیدن این حرف‌ها کار هر روزه‌ی مردمان کابل است. نویسنده: ضیا جویا

ادامه مطلب


1 سال قبل - 210 بازدید

مسوولان در فرماندهی پولیس ولایات کابل و لغمان می‌گویند که در اثر وقوع دست‌کم ۱۵ رویداد ترافیکی در مسیر شاهراه کابل-جلال‌آباد، حدود ۳۳ تن جان باخته و ۱۶ تن دیگر زخمی شدند. خالد زدران، سخنگوی فرماندهی پولیس کابل در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که ۱۷ تن به‌شمول دو کودک و چهار زن در ۱۰ رویداد جداگانه در مربوطات ولسوالی سروبی جان باخته و ۱۰ تن دیگر زخمی شدند. همچنین فرماندهی پولیس لغمان با نشر خبرنامه‌ایی گفته است که در اثر وقوع چهار رویداد ترافیکی در مسیر شاهراه کابل-جلال‌آباد از مربوطات این ولایت، ۱۵ تن جان باخته‌اند. در خبرنامه آمده است که در یک رویداد دیگر در این ولایت یک تن جان باخته است و شش تن دیگر زخمی شدند. مسوولان در فرماندهی پولیس کابل پیشتر شمار قربانیان این رویدادها را ۱۷ تن اعلام کرده بودند. مسوولان در مورد دلیل و علت این رویداد‌های ترافیکی چیزی نگفته‌اند. قابل ذکر است که حوادث ترافیکی در سراسر افغانستان سالانه جان ده‌ها نفر را می‌گیرد و ده‌ها زخمی و معلول برجای می‌گذارد. این در حالی است که وزارت داخله‌ی حکومت سرپرست چند روز قبل اعلام کرده بود که در شش ماه گذشته حوادث ترافیکی جان یک هزار و ۲۹ نفر را در کشور گرفته است. این وزارت گفته بود که در این مدت دو هزار و ۲۸۸ حادثه‌ی ترافیکی در شاهراه‌ها و شهرهای کشور رخ داده است. بی‌احتیاطی رانندگان، عدم رعایت قوانین ترافیکی از سوی رانندگان، خرابی و کم‌عرض بودن جاده‌ها از دلایل عمده‌ی وقوع حادثات ترافیکی عنوان می‌شود.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 346 بازدید

میتو ملیر، سخنگوی وزارت امور خارجه‌ی آمریکا به بازداشت و سرکوب زنان و دختران افغان را به اتهام بی‌حجابی واکنش نشان داده و این اقدام حکومت سرپرست را به شدت محکوم کرده است. آقای ملیر در نشست خبری گفت: «ما شاهد هستیم که حکومت فعلی اخیراً چندین مورد اقدامات تاسف‌بار را در قبال زنان و دختران در افغانستان انجام داده‌اند.» او تاکید کرد که کشورش به برداشتن گام‌های مناسب در جهت پاسخگو کردن حکومت فعلی به خاطر اقدامات‌شان در قبال زنان ادامه می‌دهد. این در حالی است که نیروهای وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی از ۱۵ روز به این طرف موج جدیدی از بازداشت دختران و زنان جوان را در مناطق مختلف کابل به راه انداخته است. پیش از این گزارش‌های متعددی از بازداشت گروهی زنان و دختران جوان در مناطق مختلف شهر کابل از جمله دشت برچی، تایمنی و خیرخانه منتشر شده است. ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی حکومت فعلی به بازداشت زنان و دختران واکنش نشان داده و گفته بود که این دختران و زنان برای «تنبیه گروهی» که قصد «ترویج بی‌حجابی» را داشتند، بازداشت شده‌اند. این اقدام حکومت فعلی واکنش‌های مختلفی را در پی داشت.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 238 بازدید

منابع محلی از ولایت کابل می‌گویند که محتسبان وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست از شفاخانه‌های خصوصی این ولایت، فهرست و اطلاعات شخصی کارمندان زن را خواسته‌اند. منبع امروز (سه‌شنبه، ۲۶ جدی) در صحبت با رسانه گوهرشاد گفت که نیروهای وزارت امر به معروف از هفته گذشته به این طرف به شفاخانه‌های مختلف کابل سر زده و خواستار اطلاعات کارمندان زن شده‌اند. مسوولان یکی از شفاخانه‌های کابل گفت که هفته گذشته تعدادی از محتسبان وزارت امر به معروف و نهی از منکر به شفاخانه‌شان رفته و اطلاعات داکتران، پرستاران و سایر کارکنان زن را درخواست کرده‌اند. همچنین شماری از رسانه‌ها نیز گزارش داده‌اند که یک منبع از وزارت صحت حکومت فعلی گفته است که به دستور ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر حکومت فعلی محتسبان امر به معروف حق جمع‌آوری اطلاعات را دارند. منبع افزود که این اطلاعات شامل نام، نام پدر، شغل، آدرس منزل، شماره تلفن، نام حساب‌های شبکه‌های اجتماعی و تصویر کوچکی از هر یک از کارمندان زن می‌شود. از سویی هم، بلال سروری، خبرنگار سرشناس افغان در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که محتسبان وزارت امر به معروف از شفاخانه‌های خصوصی شهر کابل خواستار اطلاعات شخصی کارمندان زن‌ شان شده‌اند. او در ادامه افزوده است که وزارت صحت عامه نیز گفته است که این محتسبان امر به معروف و نهی از منکر این صلاحیت را دارند تا چنین مشخصات را داشته باشند. همچنین مسوول یکی از شفاخانه‌های خصوصی کابل می‌گوید این درخواست حکومت فعلی خلاف قوانین است، اما نیروهای امر به معروف تا ده روز دیگر فرصت دادند تا اطلاعات کارمندان زن را در اختیار آنان قرار دهد. قابل ذکر است که این اولین بار نیست که نیروهای حکومت سرپرست از برخی نهادهای خصوصی یا دولتی درخواست اطلاعات می‌کنند، قبل از آن از استادان دانشکده‌های مختلف دانشگاه ننگرهار نیز اطلاعات شخصی خواسته بودند. در حالی وزارت امر به معروف خواستار اطلاعات شخصی کارمندان زن شفاخانه‌های خصوصی می‌شود که بیش از دو سال می‌شود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 526 بازدید

این روز‌ها خود را پشت میله‌های نامحسوس، محبوس‌تر از هر زمانی می‌یابم؛ انگار فصل سرما با ابرهای تیره  و مکدرش به اندوه‌هایم فزونی بخشیده‌اند، گویا که قرار است ام‌سال زمین بیشتر از قبل در معرض قحطی قرار گیرد و باران و برف را به انزوا برساند. شاید این قحطی، همان آه‌های‌مان باشد که خدا، صدای‌مان را شنیده و می‌خواهد اینگونه مسبب‌های حال بد‌مان را به عزا بنشاند. حالا، من و هم‌جنس‌هایم دیگر حتی نمی‌توانیم در اکناف و جاده‌های شهر کابل، راحت قدم بزنیم؛ زیرا اینگونه، بی‌حرمتی برای حجاب قلم‌داد شده و از هر مکانی که دیده شویم، برده شده و برای گناه نکرده‌ی‌مان، مستحق جزا دانسته می‌شویم. همه‌جا آوازه‌ی بردن دختران است؛ ترس در هر جایی رخنه کرده، فضای مجازی، رسانه‌ها، اجتماع و حتی دورهمی‌های خانوادگی‌مان هم آغشته به این وحشت شده است. همه نگران‌اند و از این موضوع حرف می‌زنند، هشدار می‌دهند تا بهتر نشدن این اوضاع، خانه‌های‌مان را ترک نکنیم. چهار روز می‌شود که بخاطر این اوضاع، نتوانستم کورس بروم و به‌ درسم برسم، فردای آن روزی که شایعات بردن دختران در شهر ما (کابل) پخش شد؛ من بی‌باکانه و بی‌توجه به این شایعات، حاضر شدم تا به کورس بروم، هنگامی که می‌خواستم از دروازه‌ی حویلی‌مان خارج شوم، فریاد بُلندی مرا متوقف کرد! پدرم بود که داشت اسم مرا صدا می‌زد. لیلا، لیلااا. سراسیمه خودش را به من رساند و از من پرسید که کجا می‌روم؟ من من‌ کنان در پاسخش گفتم که می‌خواهم کورس بروم و بیشتر از نیم ساعت به شروع کلاسم نمانده است‌. پدرم گفت: «چه درسی دختر جان! مگر نمی‌بینی اوضاع چقدر وخیم و وحشتناک شده، من چطور تو را اجازه بدهم وقتی هر لحظه احتمال بردن و گرفتار شدنت به سرنوشت آن دختران ربوده شده، است؟ بنشین و نرو، عزت تو مهم‌تر از کورس و درس خواندنت است.» سماجت‌کنان گفتم: «ولی پدر این همه شایعات است؛ آخر تا چه وقت؟ مکتب که نیست، دانشگاه هم که نیست، فقط همین کورس است اگر این را هم از من بگیری، دیوانه خواهم شد، بگذار بروم.» پدرم چشم‌های خود را گشاد کرد و گفت: «دخترک ساده‌ام، شایعات نیست و حقیقت است، تو نمی‌دانی که بردن یک دختر آن هم به حوزه‌ی پولیس، چقدر بدنامی دارد، زبانم لال ولی چنین اتفاقی اگر بیفتد، حتی تا خارج از این مملکت هم فرار کنیم این بدنامی پاک نخواهد شد، تا آخر عمر چون مُهری، بانی نگون‌بختی‌مان خواهد بود. سماجت نکن، اتاقت برو و برایم چای دم کرده و بیاور.» شب آن روز، با زرلشت، صنفی‌ام تماس گرفتم تا درباره‌ی کورس و درس‌ها با او صحبت کنم، او نیز مانند من اجازه‌ی بیرون رفتن نیافته بود و برایم گفت: «می‌دانی لیلا، این همه بردن‌ها برای بدحجابی نیست؛ چه تو حجاب داشته باشی و چه نداشته باشی (ماموران امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی) میبرنت، حجاب فقط بهانه‌ای بیش نیست، آنچه پشت پرده‌ نهان است، فقط برای آن‌ها هویدا است.» او ادامه داد که دیروز دو تن از دختران بدلیل این‌که بازداشت شده بودند، خود کشی کردند و جسد دو دختر دیگر از اکنافی کابل خودمان پیدا شده است. حرف‌های زرلشت سراسر حقیقت بود، یک حقیقت تلخ و انکار ناپذیر که دقیقا دست گذاشته است بر گلوی دختران و زنان. او تاکید کرد که اوضاع خیلی وخیم است؛ بهتر است خانه بمانیم و برای بهبود اوضاع دعا کنیم. در تمام مدتی که زرلشت داشت از اوضاع نابسامان کنونی حرف می‌زد، شعری در ذهنم مرور میشد؛ برای او هم خواندم: «جای که ددها را پادشاهی بود زن‌ها را مایه ننگ بود و مردها را؛ مردها را مسکوتِ ناچار! آدمیزاد را دیگر امیال زندگی نیست...» به زرلشت گفتم که دعا دیگر کار ساز نیست و‌ به‌ گمانم ما را نیز امیالی برای ادامه دادن... حقیقت زندگی من این است که همیشه امید داشتم؛ حتی در بدترین روزها، تلاش کردم تا با روشن کردن حداقل یک شمع کوچک، میان این حجم از تاریکی محض که ما دختران را اسیر کرده، راه خود را بیایم و از حداقل فرصت‌های باقی مانده (فراگیری کورس زبان) استفاده کنم، اما افسوس که همه راه‌های منتهی به روشنایی بسته است و از هر جهت که بخواهیم سر بلند کنیم، خاموش می‌شویم و به تاریکی، جهل، خانه‌نشینی و تبعید مواجه می‌شویم. این‌جا (افغانستان) بهای آموختن، هرچیزی حتی عزت و آبرو است؛ آن‌ها چه موشکافانه شاه‌رگ خانواده‌ها (عزت و آبروی دختران و زنان) را نشانه گرفته‌اند و برنامه‌ریزی کرده‌اند. آن‌ها کاملا بر نقطه ضعف‌های جامعه‌ی مردسالار افغانستان واقف هستند. آن‌ها می‌دانند که در اینجا حتی اگر با بهتانی هم به سفیدی‌ عزت و آبروی دختری، خط بیفتد، تا فرجامین روز عمرش، این لکه‌ی بی‌آبرویی با او خواهد بود و هرگز مانند قبل نخواهد شد. چه زیرکانه از این وضعیت ماهی گرفتند و زنان و دختران را بیشتر از روزهای قبل، اسیر ساختند. دل خون و چشم گریان؛ تنها چیزهایست که این روزها رفیق من شده، همه دچار سرنوشتی شده‌ایم که هیچ روزنه‌ی امیدی در آن راه ندارد. بخت برگشتگان تاریخ که می‌گویند، دقیقا وصف حال ما زنان و دختران افغانستان است که دست‌مان از همه جا کوتاه و فریاد‌مان شنیده نمی‌شود. نویسنده: سونا عمری

ادامه مطلب


1 سال قبل - 249 بازدید

به‌دنبال وقوع انفجاری در غرب شهر کابل، روز (شنبه، ۱۶ جدی) دست کم ۴ تن جان باختند و بیش از ۲۰ تن زخمی شده‌اند. هرچند پیش از این مسوولان امنیتی حکومت سرپرست تعداد جان باختگان را ۲ نفر و زخمی‌های این حادثه را ۱۴ تن اعلام کردند. این انفجار ساعت ۶:۲۰ شام شنبه، در منطقه دشت برچی، از مربوطات حوزه ششم امنیتی شهر کابل در "ایستگاه قعله ناظر" به‌ وقوع پیوسته است. شاهدان عینی به رسانه‌ها گفته اند که هدف این انفجار یک موتر مسافربری نوع «کاستر» بوده و گفته شده که پس از انفجار، صدای تیراندازی نیز شنیده شده است. خدیجه، ۳۱ساله دانش آموخته‌ی رشته گرافیک در دانشگاه کابل، یکی از قربانیان این رویداد است. خانم پناهی برای آزمون بین‌المللی «تافل» آمادگی می‌گرفت و درست حین برگشت از مرکز آموزش زبان انگلیسی طعمه‌ی این انفجار شد و جانش را از دست داد. مسوولان امنیتی کابل تاکنون نوعیت این انفجار را مشخص نکرده اند. گروه داعش مسوولیت این انفجار را به عهده گرفته است. این در حالی است که در ماه عقرب سال روان نیز سالون ورزشی "ملت" در ایستگاه نانوایی دشت‌برچی هدف انفجار قرار گرفت.

ادامه مطلب