برچسب: زنان و کودکان

8 ماه قبل - 125 بازدید

مسوولان در وزارت امور داخله‌ی حکومت سرپرست می‌گویند که در درگیری میان مرزبانان افغانستان و پاکستان سه شهروند کشور به‌شمول یک زن و دو کودک کشته شدند. عبدالمتین قانع، سخنگوی وزارت امور داخله با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود، درگیری میان نیروهای حکومت فعلی و مرزبانان پاکستانی را در مرز تورخم تایید کرده است. آقای قانع تاکید کرد که نظامیان پاکستان خانه‌های مردم را در منطقه «غورکی» تورخم هدف حملات راکتی قرار داده‌اند. او افزود که این درگیری روز گذشته (دوشنبه، ۲۲ اسد) پس حمله مرزبانان پاکستانی بر پاسگاه‌های مرزی نیروهای حکومت سرپرست در شهرک تورخم آغاز شده است. سخنگوی وزارت امور داخله می‌گوید که در حمله متقابل جنگ‌جویان این گروه دو پاسگاه مرزی نظامیان پاکستانی از بین رفته است. مقام‌های پاکستانی تا کنون در این مورد چیزی نگفته‌اند. گفتنی است که حوالی ساعت ۴:۰۰ عصر روز گذشته (دوشنبه، ۲۲ اسد) نیروهای مرزی پاکستان و نیروهای حکومت فعلی در شهرک تورخم با هم درگیر شدند. پیش از این نیز بارها نیروهای حکومت فعلی با مرزبانان پاکستانی درگیر شده بودند.

ادامه مطلب


8 ماه قبل - 166 بازدید

منابع صحی از ولایت بدخشان می‌گویند که قرار است طی دو روز آینده، فعالیت شش مرکز صحی تحت حمایت سازمان بین‌المللی مهاجرت (آی‌اوام) در این ولایت متوقف شوند. دست‌کم سه منبع امروز (سه‌شنبه، ۹ اسد) در صحبت با رسانه گوهرشاد گفته‌اند که این مراکز صحی در ساحات بتاش و میانه‌دشت شهر فیض‌آباد، دشت فراخ ولسوالی بهارک، دهن‌آب ولسوالی ارگو، خسرو ولسوالی وردوج ‌و دانش‌آباد ولسوالی یفتل فعالیت دارند و طی دو روز آینده متوقف خواهند شد. منابع در مورد دلیل توقف فعالیت این مراکز صحی جزییات نداده‌اند. همچنین مسوولان محلی از ولایت بدخشان توقف فعالیت این مراکز صحی را تایید کردند، اما در مورد دلیلش معلومات ارائه نکرده‌اند. این مراکز که برای هزاران تن به خصوص برای زنان باردار و نوزدان خدمات بهداشتی ارائه می‌کردند، در ختم ماه روان میلادی به روی بیماران بسته خواهند شد و هیچ نوع فعالیت نخواهند داشت. باشندگان محل می‌گویند که بسیاری از افرادی که توانایی مراجعه به داکتر و خرید دارو نداشتند، به این مراکز مراجعه و داروی رایگان دریافت می‌کردند. باشندگان محل می‌گویند که با توقف فعالیت این مراکز صحی، هزاران نفر به ویژه زنان و کودکان با مشکل مواجه خواهند شد. این در حالی است که اخیراً فعالیت شفاخانه ۶۰ بستر نسایی و ولادی بدخشان که از سوی سازمان جهانی صحت حمایت مالی می‌شد، نیز متوقف شده است. دلیل توقف فعالیت این شفاخانه، نبود بودجه کافی خوانده می‌شود. درحال‌حاضر در شفاخانه‌ی ولایتی بدخشان تنها یک واحد ۳۰ بستر زنانه فعالیت دارد که از بهر کم‌بود پزشک و متخصص پاسخ‌گوی نیازمندی‌های بیماران نمی‌باشد. باید گفت که در سال‌ جاری میلادی نهادهای مددرسان بین‌المللی بارها از کمبود بودجه خبر داده و در مورد پیامدهای آن هشدار داده‌اند. چندی پیش سازمان جهانی صحت در گزارشی گفته بود که ۳۱۰ مرکز صحی در سراسر کشور، از جمله شفاخانه‌ها به‌دلیل کمبود بودجه، با کمبود شدید خدمات و عدم حمایت مواجه خواهند شد. این سازمان هشدار داده بود که تعطیلی مراکز صحی، تأثیر مخربی بر دسترسی بیش از سه میلیون نفر به مراقبت‌های بهداشتی دارد.

ادامه مطلب


8 ماه قبل - 187 بازدید

منابع محلی از ولایت هرات می‌گویند که در پی وقوع یک رویداد ترافیکی این ولایت، هشت عضو یک خانواده، به‌شمول کودکان جان باخته‌اند. منبع گفته است که این رویداد ترافیکی حوالی ساعت ۷:۰۰ شب گذشته (یک‌شنبه، ۷ اسد) در مسیر شهر هرات-ادرسکن رخ داده است. منبع تاکید کرد که یک موتر سواری نوع «سویفت» که حامل اعضای یک خانواده بود، در منطقه‌ی دوراهی شیندند با موتر باربری نوع «خاور» برخورد کرده و هشت تن جان باختند. به گفته‌ی منبع، در رویداد ترافیکی، هشت سرنشین موتر سویفت به شمول زنان و کودکان جان باخته‌اند. در ادامه آمده است که موتر حامل اعضای این خانواده از مرکز شهر هرات به سمت ولسوالی شیندند در حرکت بود. منبع در مورد هویت و سن قربانیان این رویداد جزییات ارائه نکرده است. قابل ذکر است که در ۲۴ ساعت گذشته این دومین رویداد مرگ‌بار ترافیکی در هرات است. روز گذشته نیز چهار مرد براثر یک رویداد ترافیکی دیگر در کرخ هرات جان باختند. باید گفت که رویدادهای ترافیکی در بسیاری از ولایت‌ها، هر از گاهی از شهروندان کشور قربانی می‌گیرد‌. بی‌احتیاطی رانندگان، خرابی جاده‌ها و نبود علایم ترافیکی از عوامل اصلی وقوع حوادث ترافیکی خوانده می‌شود.

ادامه مطلب


9 ماه قبل - 221 بازدید

مراسم عزاداری روز عاشورا امروز (سه‌شنبه، ۲۶ سرطان) در شهرها و ولایت‌های مختلف افغانستان با حضور گسترده‌ و پرشور زنان، کودکان، نوجوانان و مردان برگزار شد. تصاویر منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که این مراسم در ولایات مختلف افغانستان به ویژه ولایت هرات با حضور گسترده مردم برگزار شده است. تصاویر از هرات نشان می‌هد که مراسم عزاداری روز عاشورا، در منطقه‌ی «شهرک المهدی-جبرئیل» هرات در غرب کشور، با وجود محدودیت‌های مکرر حکومت سرپرست، در یک مکان عمومی و با حضور گسترده‌ی مردم برگزار شده است. نیروهای حکومت سرپرست در آغاز ماه محرم پرچم‌های عزاداری را در چندین ساحه شیعیه‌نشین هرات پایین و پاره کرده بودند که با اعتراض باشندگان محل و انتقاد تند مردم مواجه شد. همچنین براساس تصاویر نشر شده در شبکه‌های اجتماعی، در کابل، پایتخت نیز مراسم عزاداری روز عاشورا در مساجد و حسینیه‌های مختلف مناطق شیعه‌نشین برگزار شده است. تصاویر نشان می‌دهد که شماری از مقام‌های حکومت سرپرست، از جمله شهاب‌الدین دلاور، سرپرست ریاست عمومی هلال احمر در مراسم عزاداری روز عاشورا در مسجد خاتم‌النبیین شرکت کرده‌ است. ویدیوهایی که در شبکه‌های اجتماعی نشر شده، نشان می‌دهد که سید حسین عالمی بلخی، سخنگوی «شورای علمای شیعه افغانستان» از نحوه‌ی برخورد نیروهای امر به معروف و نهی از منکر با عزاداران شیعه انتقاد می‌کند و می‌گوید که «ما از نحوه‌ی رفتار آنان گِله‌ داریم». همچنین نعمت‌الله غفاری، عضو «شورای علمای شیعه افغانستان» و عضو پیشین مجلس نمایندگان نیز در این مراسم بر احترام به مذاهب تأکید کرده است. در ویدیویی که تلویزیون خصوصی تمدن منتشر کرده او می‌گوید: «راه‌حل ساده این است برادر عزیز! یک، هرکس به مذهب خودش عمل کند، دوم، به سایر مذاهب هم احترام بگذارد.» او با اشاره به اظهارات شماری از مقام‌های حکومت سرپرست، گفت: «هرکس طبق مذهب خود عمل کند، اما دیگران را گمراه، منحرف، خارج از دین و کافر و مشرک نداند.» قابل ذکر است که امسال حکومت سرپرست برای دومین سال متوالی محدودیت‌های گسترده‌ای بر مراسم‌های عزاداری محرم وضع و شیعیان را از راهپیمایی در روز عاشورا و برگزاری مراسم عزاداری در مکان‌های عمومی منع کردند. محدودیت‌های وضع‌شده بر عزاداری محرم، انتقادات گسترده‌ی گروه‌های سیاسی افغانستان را نیز در پی داشته است و شماری از جریان‌های سیاسی این محدودیت‌ها را «غیرانسانی» و «غیراسلامی» خوانده‌اند.

ادامه مطلب


9 ماه قبل - 178 بازدید

برنامه‌ جهانی غذای سازمان ملل متحد، از نرخ بالای سوءتغذیه در افغانستان ابراز نگرانی کرده و می‌گوید که به دلیل کم‌بودجه، ۱.۴ میلیون مادر و کودک دیگر برای جلوگیری از سوءتغذیه، غذای مغذی تخصصی دریافت نمی‌کنند. این نهاد با نشر گزارشی از بحران شدید مالی پس از حاکمیت حکومت فعلی در افغانستان خبر داده و نوشته است که ۱۲.۴ میلیون نفر در افغانستان دچار ناامنی شدید غذایی هستند. در گزارش آمده است که برنامه جهانی غذا با بحران شدید کم‌بود بودجه برای امدادرسانی به افراد نیازمند در افغانستان مواجه است. برنامه‌ جهانی غذا تاکید کرد که اکنون فقط می‌تواند از یک میلیون گرسنه در افغانستان حمایت می‌کند؛ در حالی‌که به ۱۱ میلیون نیازمند دیگر به دلیل کم‌بود بودجه کمک‌های غذایی اضطراری ارائه کرده نمی‌تواند. در بخشی از این گزارش به بحران‌های اقلیمی و برگشت هزاران مهاجر نیز اشاره شده و آمده که رویدادهای طبیعی بحران بشری را تشدید کرده است. برنامه‌‎ جهانی غذا نوشته است که بحران آب‌وهوا، چالش‌های اقتصادی را برای جوامع در سراسر کشور تشدید می‌کند و شرایط آب‌هوایی نامنظم اکنون به یک امر عادی در افغانستان تبدیل شده است. این نهاد با اشاره به باران‌های شدید در بهار ۲۰۲۴ افزوده که این بارندگی‌ها منجر به سیل‌های ناگهانی در سراسر کشور شده، روستاها را نابود شده و معیشت برخی از آسیب‌پذیرترین جوامع را از بین برده است. همچنین در بخشی از گزارش به زمین‌لرزه‌های سال گذشته‌ی میلادی و برگشت مهاجران از پاکستان اشاره شده و گفته است این موضوعات نیز باعث تشدید بحران بشری در کشور شده است. این نهاد گفته است که به ۶۱۷  میلیون دلار آمریکایی نیاز دارد تا تمام برنامه‌های خود را تا دسامبر ۲۰۲۴ حفظ کند، از جمله غذای آماده برای زمستان آیند را  نیز تامین کند. در حالی این نگرانی از سوی برنامه‌ جهانی غذا مطرح می‌شود که پیش‌تر دفتر هماهنگ کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل نیز از کم‌بودجه خبر داده و گفته بود که ۲۳.۷ میلیون نفر در افغانستان نیازمند کمک‌های بشردوستانه هستند.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 194 بازدید

مقام‌های محلی ولایت بدخشان می‌گویند که سیلاب در مرکز این ولایت جان ۱۰ اعضای یک خانواده را گرفته و خسارات هنگفت مالی نیز برجای گذشته است. مولوی محمداکرم اکبری، رییس اداره حوادث ولایت بدخشان به رسانه گوهرشاد گفت که در پی سرازیرشدن سیلاب (شنبه‌شب، ۵ جوزا) در روستای «مورچک» از مربوطات ناحیه نهم شهر فیض‌آباد، مرکز این ولایت، ده عضو یک خانواده جان باخته‌اند. آقای اکبری تاکید کرد که در پی این رویداد طبیعی خانه‌های مردم در هفت منطقه شهر فیض‌آباد نیز تخریب شده است. وی افزود که سیلاب یک زوج را با فرزندان شان برده است. او تصریح کرد که تا اکنون تنها جسد یک عضو این خانواده از رودخانه کوکچه پیدا شده است و جستجو ادامه دارد. همچنین در خبرنامه‌ی ریاست حوادث ولایت بدخشان آمده است که سیلاب یک زوج با شش دختر و سه پسرشان را برده است. خبرنامه از فرزندان این زوج به نام‌های صدف، فرضیه، زهرا، آرزو، عظیم، شمس، حدیث، حسنا و عاقب یاد کرده است. همچنین محمد کارمگار،  آمر مبارزه با حوادث طبیعی بدخشان می‌گوید که سیلاب‌های شب گذشته در ولسوالی‌های یمگان، کشم، وردوج و شهدا نیز خسارات جانی و هنگفت مالی برجای گذاشته است. تا کنون آمار دقیق از تلفات و خسارات برجای مانده از این سیلاب‌ها در دست نیست. سیلاب‌های سه روز گذشته نیز در بدخشان راه مواصلاتی شماری از ولسوالی‌های را بسته کرده و خسارات جانی و هنگفت مالی برجای گذاشته است. همچنین سیلاب‌های اخیر در غور، فاریاب و بغلان نیز تلفات و خسارات سنگین برجای گذاشته‌اند.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 690 بازدید

سال گذشته بنابردلایلی ناگزیر شدیم تا افغانستان را ترک کنیم. به این منظور به ولایت نیمروز رفتیم تا از آنجا به کشور ایران برویم. مسیر مشخص بود اما آینده‌اش نامعلوم. هنگامی که به ولایت نیمروز رسیدیم، تعداد مان به ۵۰ نفر می‌رسید. پسران نوجوان و جوان، مردان کهن‌سال، زن و دختر همه را شامل می‌شد. قرار بود همه ما توسط یک قاچاق‌بر به ایران برویم. به موترها سوار شدیم. مسافران هر موتر شش زن و هفده مرد را شامل می‌شد. در موتر ما و در میان مردان، سه برادر بودند؛ آنی که گویا بزرگ‌تر از آن دو بود، ظاهرا ۲۳، دومی ۲۱ و کوچک از دو که از قضا با پدرم هم بسیار صمیمی شده بود، شاید ۱۸ یا ۱۹ ساله بود. اسمش قدرت بود. از آن جایی که من برادر بزرگی ندارم، قدرت از همان ابتدای سفر که ما به سمت ایران به راه افتادیم، با پدرم در جابجایی وسایل، چه در صحرا یا بیابان و یا هر مسیر دیگری بود، کمک و همکاری می‌کرد. در برخی مسیرها، هنگامی که خواهران خردسال من توان راه رفتن نداشتند، او آن‌ها را روی شانه‌‌اش می‌گذاشت تا زودتر بتوانیم مسیر را طی کنیم و از قافله عقب نمانیم. پدرم چند باری به قدرت گفت که اذیت می‌شوی و این کار را نکن اما او می‌گفت: «کاکا جان، من دو خواهر دارم هر دوی آن‌ها هم سن همین دخترهای شماست. من وقتی به این‌ها کمک می‌کنم، انگار به خواهران خودم کمک کرده‌ام.» در این مسیر قاچاق، ما چندیدن شبانه روز در سفر بودیم. برای عبور از دشت‌های پاکستان مجبور بودیم پیاده برویم زیرا با موتر نمی‌شد که از آنجا عبور کنیم. تقریبا ۱۴  ساعت مسیر دشوار کوه و صحرا را پیاده سپری کردیم. در آنجا آبی برای خوردن نبود، تقریبا نزد هیچ کسی آبی باقی نمانده بود و همه تشنه بودیم. گلویم خشک شده بود و نمی‌توانستم حرف بزنم. خواهران کوچکم از تشنگی زیاد گریه می‌کردند و هیچ کسی حاضر نبود قطره‌ای از آبش را با آن‌ها قسمت کند. اینبار هم این قدرت بود که با اینکه خواهر کوچکم را روی شانه‌هایش گذاشته و ساعت‌ها پیاده راه رفته بود و مثل همه تشنه بود، اما آب کمی را که در بطری داشت، خودش نخورد و برای خواهران من داد. بالاخره وارد خاک ایران شدیم. فکر می‌کردیم حالا که به مقصد رسیده‌ایم دیگر مشکلات راه به پایان رسیده است اما بی‌خبر که مشکلات اصلی تازه شروع شده بود. ما آن شب را در کوه‌ها گذراندیم.  پنج شبانه روز می‌شد که از کشورم دور بودم. در این پنج شبانه روز، چه‌ها که نکشیده بودم؛ اولین بارم بود که در دشت‌ها می‌خوابیدم. اولین بارم بود که شاهد گریه‌های خواهرانم بخاطرقطره‌ای آب بودم. تمام آن شب را فقط گریسته بودم. حالم برای خودم نه، اما برای خواهران کوچکم می‌سوخت که در این کودکی این چنین مشکلات را تجربه می‌کردند. حالم به آن مرد هفتاد ساله‌ای که با ما آمده بود، می‌سوخت. به قول خودش پسرش در ایران معتاد به مواد مخدر شده بود و او آمده بود دنبالش تا با خودش به افغانستان ببرد. [caption id="attachment_13167" align="aligncenter" width="657"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] قرار بود فردای آن روز به بندر عباس ایران برویم و آن برادران هم از آنجا به تهران بروند و من و فامیلیم هم به شیراز. آفتاب طلوع کرد. از خداو‌ند متعال خواستم تا امروز همه ما به مقصدی که می‌خواهیم برسیم. راننده ما اهل بلوچ بود. من با زبان بلوچی کمی بلدیت دارم. هنگامی که با پدرم حرف می‌زد من حرفش را متوجه می‌شدم. او به پدرم گفت: «با تو چون زن‌ها است. در صندلی عقب موتر خانم‌ها بنشینند و در صندلی پیش روی هم خودت بنشین.» پدرم پذیرفت. او به حرف‌هایش ادامه داد این مسیری که می‌روم خطر ناک‌ترین قسمت راه ما است. پس موتر به هیچ وجه برای چیزی متوقف نمی‌شود بنابر این، همینجا برای خودتان آب بخرید. پدرم برای ما آب و کمی خوراکی خرید. با اینکه هیچ کسی میل خوردن را نداشت. تمام دغدغه ما این بود به سلامتی به مقصد برسیم. در هنگام حرکت راننده چهار پسر را در صندوق عقب موتر جابجا کرد. من بسیار تعجب کرده بودم. به پدرم گفتم نکند اتفاقی برای آن‌ها بیفتد؟ پدرم گفت راه قاچاق است. سختی‌ دارد. مجبوریم توکل خود را به خداوند بزرگ کنیم. اشکم به وضعیت آنان چکید اما به خاطر روحیه‌ی مادر و خواهرانم خودم را جمع و جور کردم. اما مگر آن نگاه مظلوم پسران یادم می‌رفت؟ سه برادر شامل آن چهار پسر بودند. راننده به آنان گفته بود که تکان نخورید تا اینکه درب صندوق عقب موتر را باز کند. یادم آمد هنگامی که در میان راه بودیم، برادر بزرگ این پسر‌ها گفته بود که تمام پول‌شان تمام شده است. هنگامی که من این موضوع را شنیدم، آهسته به پدرم گفتم که آیا می‌شود برای آن‌ها چند بطری آب بخرید؟ پدرم این کار را کرد و آنان با اصرار زیاد در نهایت بطری‌های آب را از پدرم قبول کردند. موتر حرکت کرد. تقریبا یک شبانه روز در موتر بودیم. چند باری فقط برای تازه کردن نفس، موتر را متوقف می‌کرد و فورا دوباره به راه می‌افتاد. تنها چهار ساعت دیگر مانده بود که به  بندر عباس برسیم. ساعت یازده صبح بود و هوا خیلی گرم بود. راننده حتی اجازه پایین کردن شیشه‌ها را هم نمی‌داد. چند باری افرادی که عقب بودند صدا زدند که شیشه‌ها را پایین کنید اما راننده قبول نکرد. همینطور در مسیر راه بودیم که از صدای آن چهار نفری که عقب موتر بودند، بلند شد. صدای می‌زدند: «کمک. ما نمی‌توانیم نفس بکشیم. آب مان هم تمام شده است.» نزد ما هم آب نبود اما راننده آب داشت ولی برای آن‌ها نداد. ۱۵ دقیقه متواتر آن پسران فریاد کمک می‌زدند و کمک می‌خواستند. می‌گفتند دروازه را باز کنید تا کمی نفس بگیریم اما راننده توجهی نمی‌کرد. بعد پانزده دقیقه دیگر هیچ صدای نشنیدیم.  پدرم چند باری به راننده اصرار به متوقف کردن موتر کرد تا اینکه در نهایت راننده موتر را در گوشه‌ای متوقف کرد. بعد از ساعت‌ها نشستن در موتر دیگر پاهایم را حس نمی‌کردم. به سختی از موتر پیاده شدم. [caption id="attachment_13169" align="aligncenter" width="800"] عکس: شبکه های اجتماعی[/caption] راننده صندوق عقب موتر را باز کرد اما دید که آن چهار پسر، همه مثل جسد بی‌جان بودند. راننده فکر کرد که آن‌ها دارند نقش بازی می‌کنند. با صدای بلند صدا کرد که بلند شوید وگرنه کتک می‌خورید. پدرم این وضعیت را که دید فورا بطری آبی را گرفت و به صورت آن‌ها زد. هیچ کدام حتی ذره‌ای تکان نمی‌خوردند. پدرم با کمک چند مرد دیگر آن‌ها را از موتر بیرون کشیدند. بعد از۲۰ دقیقه سه نفر از آن‌ها به هوش آمد. دو برادر همینکه به هوش آمدند، جویای حال قدرت شدند. اما قدرت همچنان بی‌هوش مانده بود. دستانش را ماساژ می‌دادند، به صورتش آب می‌زدند اما به هوش نمی‌آمد. خواهران کوچکم شروع به گریه کردند. راننده گفت که نبض‌اش را چک کنید. پدرم نبضش را چک کرد. از ناراحتی صورت پدرم، قلبم لرزید و فورا خودم را به پدرم رساندم و از او پرسیدم که چطور است حالش؟ پدرم گفت که نبضش نمی‌زند. برادر بزرگش گفت: «نخیر نخیر می‌زند. شما نمی‌فهمید.» و رو به مرد دیگری کرد و گفت آقا شما نبض برادرم را بگیرید. می‌دیدم که گلویش پر بغض بود. می‌خواست فریاد بزند. آن مرد بعد بررسی نبض قدرت، همین حرف را گفت. آن دو برادر حرف هیچ کسی را قبول نمی‌کردند و فریاد می‌زدند که نه. قدرت زنده است و فقط بی‌هوش شده است. تا اینکه راننده خودش نبض قدرت را گرفت و گفت این برادر شما فوت کرده است. برادران با شنیدن این حرف، به طرف راننده حمله کردند و با فریاد گفتند: «چه می‌گویی؟  قدرت ما را چیزی نمی‌شود. فقط ضعف کرده. چرا اینطور میگویی؟» پدرم آن دو برادر را از راننده جدا کرد. هر دو به  زمین افتادن و به فریاد می‌زدند. این درد ناک‌ترین صحنه‌ای بود که به چشمم دیدم. یک پسر در مقابل چشمانم جان خود را از دست داد. اولین بارم بود که می‌دیدم یک مرد گریه می‌کند. آن هم نه گریه‌ی معمولی. احساس می‌کردم گریه و ناله‌های آن دو برادر کوه‌های ایران را در بر گرفته بود. وجودم بی‌حس شده بود. گویا که من نیز بخشی از وجودم را از دست داده باشم. من آن پسر را نمی‌شناختم اما می‌دانستم که او نیز مادری دارد که چشم به راه این است که تا از رسیدن  فرزندانش  خبر به او برسد.این را می‌دانستم که او برادر یک خواهر است که چشم به راه است. این را می‌دانستم که او یک جوانی است که رویا‌های خود را جا گذاشته وآمد ایران تا کار کند و لقمه نانی حلال پیدا کند. این را می‌دانستم که او یک افغان قربانی شده از هجوم مسوولان فعلی به کشور است. اگر افغانستان سقوط نمی‌کرد، آن پسر هرگز خطر راه قاچاق را به جان نمی‌خرید. اگر حکومت فعلی زمینه‌ی کار را برای جوانان مساعد می‌کرد، آن سه برادر به ایران مهاجرت نمی‌کردند و اکنون قدرت زنده می‌بود. ما از آنجا به سمت بندر حرکت کردیم. اما آن پسران گفتند که می‌خواهند دوباره به افغانستان بروند و برادر کوچک‌شان که حالا دیگر زنده نبود را به دست پدرشان تحویل دهند. آن‌ها با اینکه امید که در ایران می‌توانند کار کنند و پول دربیاورند و به خانه بفرستند، تن به این سفر داده بودند اما قبل از اینکه به مقصد برسند، تیکه‌ای از وجودشان را از دست دادند. تصویر گریه‌های آن دو برادر و اشک‌های‌شان برای قدرتی که دیگر زنده نبود، هنوز در مقابل چشمم است. اصلا مگر می‌شود تصویر جسد بی‌جان  قدرت را دید و فراموش کرد؟ شاید مظلوم‌ترین مردم در این جهانی هستی، ما افغان‌ها باشیم؛ یا در مسیر مهاحرت می‌میریم، یا در انفجار و انتحار و یا هم از فرط گرسنگی. مقصر هیچ یک از این شرایط هم ما نیستیم. عده‌ای در میدان قدرت می‌تازند، دودش فقط به چشم مردم عادی می‌رود. اگر حکومت فعلی منجر به سقوط افغانستان نمی‌شد، حالا آن پسر (قدرت) زنده بود و در صحراهای دور از وطنش جان نمی‌داد. مانند قدرت، هزاران جوان دیگر در مسیرهای پرخطر مهاجرت و قاچاق، جان‌شان را از دست داده‌اند و هیچ کسی حتی نبوده که اجساد آنان را دفن کنند. چه مادران و پدرانی که با گذشت سال‌ها هنوز چشم انتظار جگرگوشه‌های‌شان هستند. آنانی که دیگر باز نمی‌گردند و خیلی وقت است که نزد خالق‌شان باز گشته‌اند. نویسنده: ماه نور روشن

ادامه مطلب


11 ماه قبل - 161 بازدید

مسوولان محلی از ولایت تخار می‌گویند که سیلاب شدید در چهار ولسوالی این ولایت جان نُه تن را گرفته و خسارات سنگین مالی برجای گذاشته است. احمد سیر ساجد، رییس مبارزه با حوادث طبیعی حکومت سرپرست در تخار گفت که این سیلاب شب گذشته (جمعه، ۲۱ ثور) در بخش‌هایی از ولسوالی‌های چال، فرخار، اشکمش و کلفگان گواه جاری شده است. آقای ساجد تاکید کرد که ولسوالی چال سه مرد، یک زن و یک کودک و در ولسوالی‌های فرخار و کلفگان چهار نفر مرد جان باخته‌اند. رییس مبارزه با حوادث طبیعی ولایت تخار افزود که سیلاب‌های شب گذشته بیش از صدها جریب زمین زراعتی، منازل مسکونی و باغ‌ها را نیز تخریب کردند. این در حالی است که ولایت‌های بغلان، بدخشان، غور و هرات نیز گواه سرازیرشدن سیلاب ویرانگر بوده‌اند. مسوولان محلی حکومت فعلی در بغلان می‌گویند که سیلاب در مرکز و ولسوالی برکه این ولایت جان بیش از ۵۰ نفر را گرفته‌اند. اما منابع مردمی در صحبت با رسانه گوهرشاد تلفات سیلاب ولایت بغلان را بیش از ۷۰ تن بیان کرده‌اند. آمار کلی از تلفات و خسارات سیلاب در سراسر کشور تاکنون منتشر نشده است.

ادامه مطلب


12 ماه قبل - 222 بازدید

سازمان جهانی صحت اعلام کرده است که دسترسی به خدمات صحی با کیفیت، به‌عنوان یک چالش اساسی در افغانستان باقی مانده است. این سازمان امروز (یک‌شنبه، ۱۹ حمل) به مناسبت «روز جهانی صحت» با نشر یک پیام ویدیویی گفته است که ۱۸ میلیون تن در افغانستان به کمک‌های صحی نیازمند هستند. جمشید تنولی، سرپرست سازمان جهانی صحت در افغانستان در یک نوار ویدیویی گفت: «بیایید همه ما برای خدمات صحی قابل دسترس، عادلانه و با کیفیت برای همه افغان‌ها، به‌ویژه زنان و کودکان تلاش کنیم.» این در حالی است که پیش از این، سازمان جهانی صحت، سال ۲۰۲۴ میلادی را سال پرچالش برای سکتور صحت افغانستان خوانده و گفته بود که شهروندان این کشور یک سیستم بهداشتی ناپایدار را تحمل می‌کنند. گفتنی است که پس ‌از به قدرت رسیدن دوباره حکومت سرپرست در افغانستان و کاهش کمک‌های مالی بین‌المللی سیستم صحی کشور با خطر فروپاشی جدی مواجه شده است. همچنین با تسلط حکومت فعلی، شماری زیادی از داکتران متخصص و مخصوصا داکتران زن کشور را ترک کرده‌اند و اکنون شفاخانه‌ها با کمبود داکتران متخصص مواجه هستند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 269 بازدید

در ادامه‌ی کاهش کمک‌های بین‌المللی برای نیازمندان در افغانستان، فیلیپ کروف، سخنگوی برنامه جهانی غذا (WFP) در افغانستان اعلام کرده است که ۱۵.۸ میلیون تن در کشور که بیشتر آنان را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند، گرسنه هستند. کروف در گفتگو با خبرگزاری اناتولی ترکیه گفته است که از این میان ۳.۵ میلیون تن با سطوح اضطراری ناامنی غذایی روبرو هستند. او تاکید کرد که در سال گذشته میلادی (سال ۲۰۲۳) حدود یک میلیون زن باردار و شیرده در افغانستان دچار سوءتغذیه بودند. در ادامه آمده است که سال گذشته دست‌کم دو میلیون دختر و پسر زیر پنج سال در کشور با سوءتغذیه حاد و متوسط روبه‌رو بودند. فیلیپ کروف افزود: «سوءتغذیه حاد یکی از بدترین موارد است که متأسفانه کودکان به‌طور منظم جان می‌دهند.» وی می‌گوید که زنان پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، از فرصت کسب درآمد محروم شدند. او گفت: «بیشتر مادران در این‌جا به قرض گرفتن غذا و پول از مغازه‌داران و اقوام‌شان متکی هستند. آنان فرصت‌های بسیار کمی برای مراقبت از خود و فرزندان‌شان دارند.» این در حالی است که چند روز پیش این نهاد بین‌المللی هشدار داده بود که با کاهش کمک‌ها، فقر در افغانستان بیشتر خواهد شد. گفتنی است که فقر و گرسنگی در افغانستان پس از حاکمیت حکومت سرپرست و کاهش کمک‌های مالی افزایش یافته است. بربنیاد آخرین آمار سازمان ملل متحد، در حال حاضر بیش یک‌سوم جمعیت کشور در معرض کمبود غذا قرار دارد.

ادامه مطلب