سیگار یا ادارهی بازرس ویژهی ایالات متحدهی آمریکا برای افغانستان میگوید که ازدواجهای زودهنگام دختران در افغانستان، احتمال تجربهی خشونت خانوادگی، دسترسی محدود به مراقبتهای بهداشتی و سطح پایین تحصیلی را افزایش میدهد. سیگار با نشر خبرنامهای از افزایش ازدواجهای زودهنگام در افغانستان ابراز نگرانی کرده است. ادارهی بازرس آمریکا برای افغانستان تاکید کرد که دلیل افزایش دختران قربانی ازدواج زودهنگام نیز سیاستهای حکومت سرپرست برای محدود کردن زنان و دختران است. سیگار افزود که ازدواجهای اجباری و زودهنگام یکی از تهدیدهای اصلی برای دختران افغانستان میباشد. باید گفت که ازدواج اجباری و زیر سن همواره در افغانستان صورت گرفته، اما در جریان دو سال گذشته محرومیت دختران از تعلیم، فشارهای اجتماعی، وضع بد اقتصادی خانوادهها، ظاهراً تعداد بیشتری از خانوادهها را مجبور کرده تا دختران شان را خلاف خواست و نظرشان به عقد زیر سن و اجباری درآورند. چندی پیش نیز سیگار در گزارش خود گفته بود که پس از حاکمیت دوبارهی حکومت فعلی نقض سیستماتیک حقوق زنان در افغانستان در هیچ جای دیگر جهان نظیر نداشته است. ادارهی بازرس آمریکا برای افغانستان گفت که در این کشور، ۲۸.۷ درصد دختران در سن ۱۸ ازدواج کردهاند و ۹ درصد دختران هم در ۱۵ سالگی تن به ازدواج دادهاند.
برچسب: ازدواج اجباری
منیژه باختری، سفیر افغانستان در اتریش گفته است که «تخلفات و اقدامات تبعیضآمیز» حکومت سرپرست علیه زنان و دختران این کشور طی ماههای اخیر بهشدت افزایش یافته است و جامعهی جهانی باید تاثیرات اجتماعی آن را جدی بگیرد. خانم باختری این اظهارات را در گفتگو با شبکهی خبری فاکسنیوز مطرح کرده و گفته است که جهان علیه این اقدامات حکومت سرپرست باید متحد شود. وی از ازدواجهای اجباری کودکان، افزایش خشونت علیه زنان و قاچاق انسان در افغانستان زیر سلطه حکومت فعلی نیز ابراز نگرانی کرده است. خانم باختری به وضع محدودیتهای روز افزون حکومت فعلی علیه زنان و دختران اشاره کرده و تاکید کرد که این امر خانوادههای را که از سوی زنان رهبری میشوند، مجبور به فرار از افغانستان کرده و بهدنبال کمک هستند. سفیر افغانستان در اتریش میگوید که شماری از زنان حین انتقال به مقصد مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند. او افزود: « پنج سال قبل، ما صدها زن در مجلس و دولت جوامع مدنی داشتیم و اکنون یک زن نمیتواند حقوق خود را به نمایش بگذارد.» این دیپلمات حکومت پیشین حذف زنان افغان از بحثهای بینالمللی در مورد آینده افغانستان را نیز یک نوع «خشونت علیه زنان» خوانده است. باید گفت که خانم باختری از جمله دیپلماتهای حکومت پیشین افغانستان است که پس از تسلط دوباره حکومت فعلی بر کشور هنوز در سمتش باقی مانده است. در حالی خانم باختری خواهان حمایت جامعهی جهانی از حقوق دختران و زنان افغانستان است که قرار است در روزهای ۱۸ و ۱۹ فبروری سال جاری میلادی در دوحه، پایتخت قطر در مورد افغانستان نشستی برگزار کند. براساس گفتههای مقامات سازمان ملل، در این نشست نمایندگان کشورها برای افغانستان شرکت کرده و در مورد وضعیت کشور گفتگو خواهند کرد. پیشتر شبکه مشارکت سیاسی زنان افغانستان نیز از سازمان ملل متحد خواسته است تا به فشارها و محدودیتها بر زنان و سیاستهای ضدحقوقبشری توسط حکومت فعلی، توجه بیشتر کند.
منابع محلی از ولایت تخار میگویند که یک دختر نوجوان در شهر تالقان، مرکز این ولایت توسط نامزدش به شکل فجیع به قتل رسیده است. منبع در صحبت با رسانه گوهرشاد گفت که این رویداد روز گذشته (جمعه، ۱۳ دلو) در منطقهی «پایه اریبا» از مربوطات ساحهی نهرچمن، ناحیه چهارم شهر تالقان، مرکز تخار رخ داده است. منبع تاکید کرد که این دختر نوجوان حدود ۱۶ سال سن داشته و بهتازگی نامزد شده بود. منبع افزود که نامزد مقتول، دولتخان نام داشته، اما در مورد سنسال او معلومات نداده است. به گفتهی منبع، این دختر نوجوان توسط نامزدش با اسلحهی شکاری به قتل رسیده است. منبع میگوید دلیل و انگیزهی این قتل مشکلات خانوادگی بوده و فرد متهم به قتل نیز متواری شده است. قابل ذکر است که مسوولان محلی در ولایت تخار تا اکنون در این مورد چیزی نگفتهاند. این در حالی است که در تاریخ ۱ دلو نیز یک زن جوان در ولسوالی صبری ولایت خوست از سوی شوهرش به قتل رسید. باید گفت که پس از تسلط دوبارهی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتلهای مرموز زنان و جوان در در سراسر کشور افزایش کمپیشینه یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
منابع محلی از ولایت فاریاب میگویند که یک دختر نوجوان در ولسوالی اندخوی این ولایت خودش حلقآویز کرده و به زندگیاش پایان داده است. دستکم دو منبع در صحبت با رسانه گوهرشاد گفتهاند که این رویداد صبح روز گذشته (چهارشنبه، ۱۱ دلو) در روستای «سلدوز تپه» از مربوطات ولسوالی اندخوی رخ داده است. منبع تاکید کرد که این دختر حدود ۱۷ سال، سن داشته است. منبع در مورد دلیل و انگیزهی این خودکشی جزیییات ارائه نکرده است. به گفتهی منبع، احتمال دارد که دلیل این خودکشی خشونت خانوادگی باشد، زیرا این دختر دو روز قبل با پسر مامایش که در ایران زندگی میکند، نامزد شده بود. این در حالی است که آمار خودکشی در این اواخر در سراسر افغانستان در میان زنان افزایش یافته است. بیماریهای روانی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی خودکشیها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
ازدواج یکی از دیرینهترین پدیدههای اجتماعی است که در درون جامعهی انسانی وجود داشته و جزء جدایی ناپذیر نهاد خانواده میباشد. اساساً خانواده بدون ازدواج در بسیاری از جوامع؛ بخصوص جوامع شرقی معنا پیدا نمیکند. ازدواج به توافقی میان دو فرد از جنسهای مرد و زن گفته میشود که به نیت تشکیل زندگی خانوادگی، شریک زندگی همدیگر؛ بخصوص در ابعاد عاطفی و جنسی میشوند. بنا بر دلایل مختلف دینی، فرهنگی و اقتصادی، گاهی تغییرات منفی در نهادهای اجتماعی نیز بوجود میآید. این تغییرات منفی، آسیبهایی را به همراه دارد که بخشی از جامعه از آن متاثر میشود. ازدواج اجباری یکی از همین آسیبهاست. ازدواج اجباری به هر نوع ازدواج تحمیلیای گفته میشود که فرد ازدواجکننده در آن نقشی ندارد و یا نقش او تعیینکننده نیست. شکی نیست که آسیبهای اجتماعی، تکعاملی نیستند و چه بسا که عوامل بسیاری دارند. ازدواج اجباری نیز ممکن است ریزعاملهای زیادی داشته باشند؛ اما بصورت عموم، عقبماندگی فرهنگی، دلایل دینی و فقر اقتصادی خانوادهها، از دلایل عمدهی ازدواج اجباری به شمار میآید. در این نوشته تلاش خواهد شد تا دلایل ازدواج اجباری و پیامدهای آن با عقاید و رفتار حاکمان فعلی افغانستان بررسی شود. ۱- عوامل فرهنگی: در فرهنگ بسیاری از جوامع، مردسالاری یک امر درونی و پذیرفته شده است. به همین دلیل، زنان عملا، زیر سلطهی مردان قرار دارند. وجود فرهنگ مردسالارانه، یکی از عوامل اساسی کمک به ازدواج اجباری است. در جوامع مردسالار، مردان صلاحیت زیادی دارند. پایگاه و جایگاه زنان اساسا در چنین جوامعی وابسته به مردان خانواده است. نهتنها این، بلکه؛ مردان بر سرنوشت زنان کنترل عام و تام دارند. به دلیل اینکه، رفتار و فرهنگ مردسالارانه در یک جامعه، جزء فرهنگ و سنت آن قرار میگیرد؛ پس مخالفت زیادی را از سوی زنان بر نمیانگیزد. زنان چنین جوامع، تن به این نابرابری داده و توان مخالفت از آنها گرفته میشود. در صورت اعتراض، آنها با انواع مختلف ممانعتها؛ از جمله با واکنشهای جمعی و ترد شدن از جامعه مواجه میشوند. باید افزود که جامعه افغانستان نیز یک جامعهی به شدت مردسالار است. این رویه با سلطه حاکمان فعلی به سمت افراطیت کشیده شده و تا آنجا پیش رفته که اکنون زنان را صرف مزرعه مردان میدانند و برخوردی جز کالای اقتصادی با آنها صورت نمیگیرد. البته باید خاطر نشان کرد که جوامع به نسبتهای مختلفی ممکن است مردسالار باشد؛ مردسالاری در حد افراطی آن، ممکن است به سرحدی برسد که مردان، زنان را صرف ابزار تامین نیاز جنسیشان در نظر بگیرند. این حقیقت که فرهنگ در درازای صدها سال به میان میآید، سبب شده تا افراد متاثر از این بازهی زمانی طولانی، جرأت مخالفت با ساختارهای غیرعادلانه و غیرانسانی جنبههای فرهنگ را نیز از دست بدهند. حال وقتی فرهنگ مردسالارانه بر جامعهای حاکم باشد؛ زنان هرچه بیشتر از حاکم شدن بر سرنوشت خود و تاثیرگذاری بر جامعه باز داشته میشوند. آنها به افراد وابسته و منفعل تبدیل میشوند که باید همیشه زیر سلطهی مردان باشند. این سلطهگری مردان با همدستی سنتهای جامعه ممکن است به گونههای مختلف باعث ازدواج اجباری زنان و دختران شوند. بهعنوان مثال، برای تحمیل سلطهگری و احساس رضایت درونی مبنی بر توان کنترل خانواده، ممکن است یک مرد، یک زن از اعضای فامیلش را، خلاف میلش، مجبور به ازدواج کند. یا اینکه بخاطر جلوگیری از آنچه که شایع است فساد اخلاقی مینامند، یک مرد، دختری را در سن غیرقانونی و بطور اجبار به ازدواج وادار کند. ابعاد فرهنگی این پدیده، تنها در گفتار بالا خلاصه نمیشود؛ گاهی سنتهایی در جامعه حاکم میشود که زنان بصورت مستقیم قربانی آن هستند. بطور مثال، سنتی در افغانستان وجود دارد که اگر فردی قتل انجام دهد، ممکن است خانوادهی مقتول، با بخشیدن قاتل، خواستار ازدواج یک دختر از خانواده قاتل با مردی از خانواده مقتول شود. در این گونه پروندهها که از قضای روزگار تعداد شان هم کم نیست، در بسا موارد ازدواج به گونهی اجبار بر زن تحمیل میشود. مثال دیگر سنتهای حاکم بر جامعه، تعهد خانوادهها برای آینده دختر و پسرشان است؛ بگونهای که پدری قول ازدواج دختر خردسالش را با پسر خردسال مرد دیگری میدهد. دختر و پسر وقتی بزرگ میشوند ممکن خواستار آن ازدواج نباشد، اما این تعهد در بسیاری اوقات علیرغم میل طرفین، عملی میشود. همینگونه مصداقهای فرهنگی، ازدواج اجباری زیاداند. گفتار بالا به همان میزان مطرح شد که ثابت کند، یکی از عوامل ازدواج اجباری، فرهنگ است. ۲- دین- مذهب: ازدواج اجباری در جوامع دینی نیز ممکن است اتفاق بیفتد؛ بخصوص در مواردی که حکومتهای حاکم بر آن جوامع نیز حکومتهای دینی باشند. بگونهی مثال، شماری از مذاهب و جریانهای اسلامی که قرائت تندروانهای از دین دارند، بدین باورند که میشود دختران را پس از سن ۹ سالگی به شوهر داد و حتی اگر دختر در مخالفت با این ازدواج گریه کرد، باکی نیست. آنها این مسئله را دقیقا از دین و مذهب گرفتهاند؛ آنها اینگونه استدلال میکنند که محمد (ص) پیامبر اسلام وقتی با عایشه عقد کرد، عایشه ۹ سال سن داشت و دوم اینکه، با استناد به بعضی از روایات دینی، گریهی دختر مبنی بر مخالفتاش با ازدواج را، صدای موافقت آن میپندارند. نگاه به زن در این تفکر، نگاه غیرانسانی و با هدف بیگاری کشیدن و تنها تولید نسل است. این تفکر در عرب جاهلی و امروزه در کشورهایی مانند عربستان و بر اساس عقاید داعش و حاکمان فعلی افغانستان وجود دارد. براساس این اندیشه، زنان از شماری از حقوق از جمله حق رانندگی، اشتغال، تحصیل و... محروم هستند و کاملاَ تحت سلطهی مردان، از آزادیهای انسانی بینصیباند. و اینگونه است که فرصت مخالفت برای دختران باقی نمیماند. ۳- فقر اقتصادی پیامدهای مختلفی را ممکن است به همراه داشته باشد. بخصوص در جوامع شدیدا مردسالار که زن شانس فعالیتهای اقتصادی را کمتر دارد، ممکن است، منجر به ازدواج اجباری شود. در چنین جوامع، حضور زن و یا دختر، نهتنها به اقتصاد خانواده کمک نمیکند، بلکه عامل تشدیدکنندهی فقر اقتصادی در نظر گرفته میشود. به همین منظور خانوادهها، حتی خلاف میل دختران شان ممکن است، آنها را مجبور به ازدواج کنند؛ خصوصا اگر این کار، نفعی هم به اقتصاد خانواده داشته باشد. گاه اتفاق میافتد که خانوادهها عضوی از فامیل را در بدل بدهیشان به طلبکار پیشکش میکنند، که در بسا اوقات عضو تبادله شده دختر است و مجبور به ازدواج اجباری میشود. ازدواج اجباری هر نتیجهای هم که در پی داشته باشد؛ نتایج آن مثبت نیست؛ آسیبهای روانی، جسمی، خودکشی، فرار از منزل، محرومیت و احساس ناکامی از پیامدهای آن است. آسیبهای روانی در هرگونه ازدواج اجباری ممکن است، پدید آید. از این جهت که ممکن است فرد قربانی، در زندگی مشترک سهم نگیرد و این خود زمینهساز بسیاری از خشونتها و پدیدآمدن آسیبهای روانی خواهد شد. چه بسا که ازدواج در سنین کودکی هم شامل ازدواج اجباری میشود، آسیبهای روانی و جسمی حتمی در پی دارد. انواع مختلف آسیبهای جسمی، به دلیل آماده نبودن فیزیک بدن کودکانی که قربانی ازدواج اجباری میشوند، حتمی است. چنین است که قربانیان ازدواج اجباری به فرار از زندگی، منزل و خودکشی ممکن روی آورند. بر اساس گزارش دفتر سرمفتش ایالت متحده برای بازسازی افغانستان (سیگار) ازدواجهای اجباری با سلطه حاکمان فعلی افغانستان افزایش یافته است. آمارهای این سازمان نشان میدهد که پس از سال ۲۰۲۱ میلادی ۳۵ درصد دختران در افغانستان پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی و ۱۷ درصد پیش از رسیدن به سن ۱۵ سالگی وادار به ازدواج شدهاند. سیگار تاکید کرده که ۵۷۸ مورد ازدواج اجباری بین دسامبر ۲۰۲۲ تا فبروری ۲۰۲۳ ثبت شده که این تعداد ۳۶۱ مورد مربوط ازدواج در سنین پایین بوده است. دلایل افزایش ازدواج اجباری بسته بودن مکاتب، دانشگاهها و ممنوعیت زنان از کار عنوان شده است. ممنوعیتهایی که باعث شده شمار زیادی از خانوادهها دختران شان حتی آنهایی که کودک هستند و درک درستی از ازدواج ندارند را وادار به ازدواج سازند. و اینگونه چرخهی ازدواج اجباری به گردش افتاده است و شمار زیادی از دختران نوجوان و کودکان قربانی آن شده اند. نویسنده: حسینخان محبی