برچسب: هویت

2 هفته قبل - 68 بازدید

بیش از سه سال از تغییر از حکومت در افغانستان می‌گذرد، سه سالی که نه‌تنها برای زنان افغانستان نشانه‌ی عقب‌گردی تاریخی  در حقوق و آزادی‌ها بود؛ بلکه موجب از دست‌رفتن تدریجی هویت فردی، استقلال اجتماعی و امید به آینده‌ی بهتر شد. در این مدت زنان به حاشیه رانده شدند، از فضاهای آموزشی، کاری و اجتماعی حذف شدند و هویت اجتماعی آنها تحت تأثیر فشار سنگین سانسور، اجبار و حذف تکه، تکه شد. آنچه در  این سال‌ها بر زنان گذشته تنها محدود شدن فیزیکی یا محروم شدن از تحصیل نیست؛ بلکه روندی سیستماتیک برای فروپاشی شخصیت، خاموش‌کردن صدای فردی و زدودن هویت زنانه در عرصه‌ی عمومی است. حذف سیستماتیک از فضای عمومی: نخستین و آشکارترین نشانه‌ی ازبین‌رفتن استقلال زنان حذف آنان از آموزش و اشتغال بود. با بسته‌ شدن مکاتب متوسطه و لیسه به روی دختران و ممنوعیت تحصیل زنان در دانشگاه‌ها، نسل نو از حق اساسی آموزش محروم شدند. این محرومیت نه‌تنها مانع رشد علمی و فکری آنان شده بلکه موجب فروپاشی بخش از اعتمادبه‌نفس و انگیزه‌های فردی نیز گشته است. در ادامه زنان از اشتغال در بخش‌های دولتی و بیشتر نهادهای غیر دولتی محروم شدند. کسب و کارهای زنانه بسته شدند و یا تحت محدودیت شدید قرار گرفتند. این فشارها نه‌تنها استقلال اقتصادی زنان را نابود کرد؛ بلکه وابستگی آنها به نهاد خانواده به ویژه مردان را افزایش داد. زنان بسیاری که پیش از ان مسوولیت تامین خانواده را به عهده داشتند و یا مدیر و مربی اجتماع خود بودند اکنون به خانه نشینانی خاموش بدل شده اند. تغییر در هویت اجتماعی و فردی: زن بودن در افغانستان امروز مفهومی است که روزبه‌روز محدودتر و تحریف شده‌تر می‌شود. با تحمیل نوع خاصی از پوشش، رفتار و نقش اجتماعی زن‌ها در حال بازتعریف اجباری زن افغان هستند. این بازتعریف مفهومی است که هویت زن را صرفاً در چهارچوب خانه، ازدواج و مادری تعریف می‌کند؛ بدون حق انتخاب، بدون حضور در اجتماع و بدون داشتن صدایی مستقل. زنی که تا دیروز استاد دانشگاه، فعال مدنی، خبرنگار یا هنرمند بود اکنون نه‌تنها شغلش را از دست داده؛ بلکه با هویت پیشین خود نیز بیگانه شده است. بسیاری از این زنان احساس می‌کنند که خودشان را گم کرده‌اند و آنچه باقی‌مانده است حس سنگینی است از خاطرات گذشته و بی‌هویتی و عدم قدرت. فشار روانی، افسردگی و بحران معنا با از دست رفتن استقلال و نقش فعال در جامعه زنان با بحران‌های شدید روانی مواجه‌اند. افزایش افسردگی، اضطراب، حس بی‌ارزشی و بی‌هدف بودن به‌ویژه در میان زنان جوان و دختران به یک پدیده‌ی رایج بدل شده است. نبود آینده‌ی روشن، نبود فضا برای ابراز خلاقیت و محرومیت از تحصیل و کار، سلامت روان بسیاری از آنان را تهدید می‌کند. در کنار فشارهای روانی و اجتماعی تابوهای فرهنگی نیز افزایش یافته اند. در غیاب حمایت‌های قانونی و اجتماعی بسیاری از زنان نه‌تنها از جانب حکومت بلکه در داخل خانواده کنترل و سرکوب می‌شوند. زنان جوانی که رویارویی برای زندگی مستقل و تحصیل در خارج یا داخل کشور یا داشتن صدای خود را داشتند اکنون میان دیوارهای بلند سکوت و انزوا محصور شده‌اند. مقاومت خاموش، هویت زیرزمینی با وجود سرکوب شدید بسیاری از زنان هنوز تسلیم نشده‌اند در دل تاریکی جرقه‌هایی از مقاومت خاموش وجود دارد. حلقات کوچک آموزشی در خانه‌ها، یادگیری‌های آنلاین، نوشتن، خواندن و یا حتی یادآوری خاطرات و آموزه‌های گذشته  شیوه‌هایی اند که زنان برای زنده  نگه داشتن هویت خود به کار میگیرند. این مقاومت اگر چه گاهی بی صدا و و گاه نامرئی است؛ اما بیانگر ان است که زنان افغانستان هنوز زنده اند، هنوز فکر می‌کنند و هنوز رویاهایی در سر میپرورانند. اما واقعیت این است که بدون حمایت‌های جهانی، بدون فشارهای بین‌المللی و بدون فضایی امن برای رشد این مقاومت‌ها نمی‌توانند تا همیشه دوام بیاورند. زنان نمی‌توانند در خلأ هویت فردی خود را بازسازی کنند. انان نیازمند دیده شدن، شنیده شدن و پذیرفته شدن در فضای اجتماعی اند. آینده‌ای مبهم اما هنوز هم زنده سؤال اصلی اینجاست: هویت زن افغان در این شرایط چگونه می‌تواند بقا یابد؟ پاسخ روشن نیست؛ اما امید هنوز از میان نرفته است. هر یادداشت، هر تلاش برای آموزش و یادگیری، هر صدای بلند شده برای نشان‌دادن حضور زن و هر زنی که به‌رغم محدودیت‌ها هنوز ایستاده، نشان می‌دهد که هویت فردی زنان افغانستان کاملاً از بین نرفته است؛ بلکه در حال دگردیسی و انطباق‌پذیری با شرایط بسیار سخت و طاقت‌فرسای فعلی است. زنان افغانستان حتی اگر دیده نشوند هنوز نیرویی حیاتی‌اند، آنها حامل حافظه‌ی تاریخی، فرهنگ و امید این کشورند و تا زمانی که زنی بخواند، رؤیا ببیند و بیندیشد می‌توان باورداشت که هویت زن افغان هنوز زنده است و اگر چه زخمی، اگرچه خاموش اما هنوز همچون چراغی  روشن در میان طوفان سو، سو می‌زند... نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 317 بازدید

خانواده به عنوان نخستین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان، نقش بی‌بدیلی در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی افراد ایفا می‌کند. هر انسانی از بدو تولد تا پایان زندگی خود در ارتباط با خانواده قرار دارد و بسیاری از باورها، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی را از این نهاد فرا می‌گیرد. اگرچه دستیابی به هویت موضوعی است که هریک از افراد باید به تنهایی برای آن تلاش کنند، با این حال شرایط فرهنگی – اجتماعی و تأثیر والدین در  شکل گیری هویت غیر قابل انکار است. پدر و مادر اولین کسانی هستند که زیر بنای شخصیت سالم کودک را می سازند. والدین پایه‌گذار ارزشها و معیارهای فکری کودکان و نوجوانان هستند. برخورد کودک با الگوهاي خانوادگی در تکوین شخصیت او تأثير بسیار دارد. به زحمت می توان بخشی از آن را از صفحه ذهن و روان کودک پاك كرد. تأثير عوامل خانوادگی، از جمله سبک زندگی، عقاید و افکار، مذهب و اخلاق، عاطفه و خلق و خو، درکودکان و نوجوانان به سزاست. این مقاله به بررسی نقش خانواده در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی پرداخته و تأثیرات آن را بر جنبه‌های مختلف زندگی افراد تحلیل می‌کند. هویت فردی: تعریفی و عوامل مؤثر تعریف هویت فردی هویت فردی به معنای شناخت فرد از خود، ارزش‌ها، باورها و ویژگی‌های منحصر به فردش است. این هویت شامل خودآگاهی، احساس تعلق و پذیرش ویژگی‌های شخصیتی می‌شود و پایه و اساس رفتارها و تصمیم‌گیری‌های فردی را تشکیل می‌دهد. نقش خانواده در شکل‌گیری هویت فردی خانواده اولین محیطی است که فرد در آن تجربه‌های اولیه خود را کسب می‌کند. والدین با ارائه الگوهای رفتاری، ارزش‌ها و نگرش‌ها، به طور مستقیم بر هویت فردی فرزندان تأثیر می‌گذارند. برای مثال، والدینی که محیطی حمایتی و امن برای فرزندان خود فراهم می‌کنند، زمینه‌ساز تقویت اعتماد به نفس و خودباوری در آن‌ها می‌شوند. تأثیر روابط خواهر و برادری روابط میان خواهران و برادران نیز نقش مهمی در شکل‌گیری هویت فردی دارد. این روابط، فضایی برای تمرین مهارت‌های اجتماعی، حل تعارضات و تجربه‌های مشترک فراهم می‌کند که به رشد شخصیت و تقویت هویت فردی کمک می‌کند. هویت اجتماعی: تعریفی و اهمیت آن تعریف هویت اجتماعی هویت اجتماعی به معنای احساس تعلق فرد به گروه‌ها و جامعه است. این نوع هویت شامل ارزش‌ها، باورها و هنجارهای اجتماعی است که فرد از طریق تعامل با محیط پیرامون خود کسب می‌کند. خانواده در این فرآیند نقش مهمی ایفا می‌کند. نقش خانواده در انتقال هنجارهای اجتماعی خانواده به عنوان اولین واسطه اجتماعی‌سازی، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه را به فرزندان منتقل می‌کند. این انتقال می‌تواند از طریق رفتار والدین، گفت‌وگوهای خانوادگی و مشارکت در فعالیت‌های جمعی صورت گیرد. به عنوان مثال، خانواده‌ای که احترام به دیگران و همکاری را به فرزندان خود آموزش می‌دهد، به شکل‌گیری هویت اجتماعی مثبت در آن‌ها کمک می‌کند. نقش الگوهای خانوادگی در پذیرش تنوع خانواده می‌تواند با آموزش پذیرش تفاوت‌ها و احترام به تنوع، زمینه‌ساز تقویت هویت اجتماعی در فرزندان شود. این آموزش‌ها می‌تواند به کاهش تعصبات و افزایش توانایی تعامل با دیگران کمک کند. تأثیر عوامل مختلف خانوادگی بر شکل‌گیری هویت ساختار خانواده ساختار خانواده، شامل تعداد اعضا، روابط میان آن‌ها و نوع نقش‌هایی که افراد در خانواده بر عهده دارند، تأثیر زیادی بر شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی دارد. برای مثال، فرزندان در خانواده‌های گسترده ممکن است تجربه‌های متنوع‌تری در روابط اجتماعی داشته باشند که به تقویت هویت اجتماعی آن‌ها کمک می‌کند. الگوهای تربیتی نوع تربیت والدین، شامل روش‌های ارتباطی، نحوه تشویق و تنبیه و میزان حمایت‌گری، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری هویت فرزندان دارد. والدینی که از روش‌های تربیتی مثبت استفاده می‌کنند، معمولاً به تقویت هویت مثبت در فرزندان خود کمک می‌کنند. محیط عاطفی خانواده محیط عاطفی خانواده، شامل میزان محبت، احترام و حمایت متقابل میان اعضا، تأثیر زیادی بر هویت فردی و اجتماعی دارد. خانواده‌ای که محیطی گرم و صمیمی فراهم می‌کند، زمینه‌ساز رشد روانی و اجتماعی سالم در فرزندان می‌شود. چالش‌های خانواده در شکل‌گیری هویت تعارضات خانوادگی تعارضات میان اعضای خانواده می‌تواند تأثیر منفی بر شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی فرزندان داشته باشد. این تعارضات ممکن است باعث ایجاد احساس ناامنی و کاهش اعتماد به نفس در فرزندان شود. فشارهای اقتصادی و اجتماعی فشارهای اقتصادی و اجتماعی می‌تواند توانایی خانواده در ارائه حمایت‌های لازم برای شکل‌گیری هویت مثبت را کاهش دهد. برای مثال، خانواده‌هایی که با مشکلات مالی مواجه هستند، ممکن است نتوانند فرصت‌های کافی برای آموزش و پرورش فرزندان فراهم کنند. تأثیر رسانه‌ها رسانه‌ها می‌توانند با ارائه الگوهای ناسازگار با ارزش‌های خانوادگی، در فرآیند شکل‌گیری هویت اختلال ایجاد کنند. خانواده‌ها باید با نظارت بر محتوای رسانه‌ای که فرزندان مصرف می‌کنند، تأثیرات منفی آن را کاهش دهند. راهکارهای تقویت نقش خانواده در شکل‌گیری هویت ایجاد محیطی امن و حمایتی خانواده باید محیطی فراهم کند که در آن اعضا بتوانند احساسات و نیازهای خود را به راحتی بیان کنند و از حمایت و توجه متقابل برخوردار شوند. آموزش مهارت‌های ارتباطی والدین و فرزندان باید مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنند تا بتوانند بهتر با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و تعارضات را مدیریت کنند. تقویت ارزش‌های مثبت خانواده باید با آموزش ارزش‌های مثبت مانند احترام، صداقت و همکاری، زمینه‌ساز شکل‌گیری هویت مثبت در فرزندان شود. مشارکت در فعالیت‌های جمعی مشارکت در فعالیت‌های جمعی و اجتماعی می‌تواند به تقویت هویت اجتماعی فرزندان کمک کند. خانواده‌ها می‌توانند با تشویق خانواده به عنوان بنیادی‌ترین نهاد اجتماعی، نقش بی‌بدیلی در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی افراد دارد. با ایجاد محیطی حمایتی، آموزش ارزش‌های مثبت و تقویت مهارت‌های ارتباطی، خانواده می‌تواند زمینه‌ساز رشد هویتی سالم در فرزندان شود. توجه به این نقش‌ها نه تنها به پایداری خانواده کمک می‌کند، بلکه تأثیرات مثبتی بر جامعه نیز خواهد داشت.

ادامه مطلب


5 ماه قبل - 135 بازدید

نهاد همیاری زنان افغانستان از عملکرد حکومت سرپرست افغانستان برای سرکوب رسم و رواج‌ها در کشور به شدت انتقاد کرده و می‌گوید که فرهنگ و هویت مردم این سرزمین غیرقابل نابودی است. این نهاد (یک‌شنبه‌شب، ۲ جدی) این اظهارات را در بیانیه‌ای به مناسبت شب یلدا ابراز کرده و گفته است: «شب یلدا یکی از کهن‌ترین جشن‌های این منطقه، نمادی از دوام و استقامت در برابر تاریکی است.» نهاد همیاری زنان افغانستان تاکید کرد که حکومت فعلی تلاش دارند هویت‌های فرهنگی مردم افغانستان را نابود کنند، اما ایستادگی زنان و تجلیل با شکوه از این شب تاریک و دراز نشان‌دهنده تعهد در برابر هرگونه تاریکی است. در بیانیه آمده است که با زنده نگه‌داشتن این جشن، زنان افغانستان به حکومت فعلی و دنیا نشان دادند که نمی‌توانند نور فرهنگ، امید و همبسته‌گی را خاموش کنند. در ادامه آمده است که زنان و دختران در هر نقطه از جهان که باشند هویت و فرهنگ افغانستان را می‌توانند به نسل‌های بعدی انتقال دهند. نهاد همیاری زنان افغانستان به این باور است که فرهنگ یک گنجینه زنده است و باید حفظ شود. این زنان می‌افزایند هر محدودیتی که بر آن‌ها تحمیل شود، انگیزه‌ای برای مبارزه بیش‌تر و ایستادگی در برابر ظلم خواهد بود. این جنبش در ادامه بیان داشته که در تاریخ افغانستان، زنان نقش برجسته‌ای داشته‌اند و این روند ادامه خواهد داشت.

ادامه مطلب