برچسب: مهاجرت

11 ماه قبل - 263 بازدید

مجمع مدافعان حقوق بشر به برخوردهای ایرانی‌ها با مهاجران اهل افغانستان در تهران از جامعه‌ی جهانی و سازمان ملل خواسته است تا هرچه زودتر برای کاهش و رفع تنش‌ها و «برخوردهای غیرانسانی» با مهاجران و پناه‌جویان افغان در ایران مداخله کند. این نهاد که مقر آن در ژنو است در اعلامیه‌ای از فیلیپو گراندی، رییس آژانس پناهندگان ملل متحد خواسته است تا هرچه زودتر وضعیت مهاجران افغان را از نزدیک بررسی کرده و سفری به تهران داشته باشد تا با مقام‌های آن کشور در این زمینه گفتگو کند. در روزهای اخیر گزارش‌هایی از حملات جمعی به مهاجران اهل افغانستان در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران منتشر شده است. برخی از این گزارش‌ها حاکی از ضرب و شتم مهاجران افغان و آتش‌ زدن خانه‌های آن‌ها حکایت دارد. مجمع مدافعان حقوق بشر به این رویدادها واکنش نشان داده و از حکومت ایران خواسته است تا بر اساس موازین پذیرفته‌شده جهانی با مهاجران اهل افغانستان برخورد کرده و از آنچه «ترویج نفرت‌پراکنی علیه مهاجران افغان» خوانده شده، خودداری کند. در اعلامیه از دولت‌های عضو کنوانسیون سال ۱۹۵۱ در رابطه با پناهندگان خواسته شده تا برای بهبود وضعیت مهاجران افغانستان در ایران «دیپلوماسی سازنده‌ای در سطح جهانی و منطقه‌ای راه‌اندازی کند.» همچنین مجمع مدافعان حقوق بشر، مردم ایران را به بردباری در برابر مهاجران افغان «که در شرایط کنونی مستحق حمایت‌های بشردوستانه‌اند» فراخوانده است. این مجمع هشدار داده است که ادامه تنش‌ها علیه مهاجران افغان در ایران می‌تواند پیامدهای ناگواری برای روابط فرهنگی و اجتماعی دو کشور داشته باشد که ریشه‌های عمیق تاریخی و فرهنگی دارند. در پی پخش خبری از مرگ یک شهروند ایرانی در درگیری با سه مهاجر افغان، شماری از مهاجران در تهران از بدرفتاری‌های گسترده مردم محل با افغان‌ها در شرق پایتخت خبر داده‌اند. قابل ذکر  است که هفته پیش گزارش شد که یک شهروند ایرانی در پی درگیری با سه مهاجر افغان کشته شده است که پیشتر برای جمع‌آوری شارژ (هزینه نگهداری و پاک‌کاری) ساختمان به آپارتمان برادر او مراجعه کرده بودند. پس از این رویداد، مردم محل در پارک‌ها،‌ خیابان‌ها و ایستگاه‌ها مترو آن منطقه به مهاجران افغان حمله می‌کنند. همچنین ویدیوهایی در شبکه‌های اجتماعی نشر شده است، نشان می‌دهد که مردم محلی در منطقه ۱۵ در شرق تهران را در حال لت‌و‌کوب چند نفر مهاجران افغان‌اند.

ادامه مطلب


12 ماه قبل - 328 بازدید

وی در ۱۳ خرداد سال ۱۳۶۰ با اصالت افغانستانی متولد شد. او پدری بسیار کتاب‌خوان داشت که فرزندانش را از کودکی با آثار ابوالقاسم فردوسی، سعدی شیرازی و محمود دولت‌آبادی آشنا کرد. کودکی را در مرز ایران و افغانستان و منطقه‌ای مرزی درمیان از توابع خراسان جنوبی گذرانده و مدرک دیپلم خود را در شهرستان بیرجند گرفته‌است. وی در هجده سالگی برای تحصیل به تهران رفت و مدرک فوق‌لیسانس خود را در حوزه‌ای ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران دریافت نمود. عمده فعالیت عالیه عطایی در زمینه‌ای نویسندگی به ادبیات مهاجرت اختصاص دارد. اولین کتابش را در سال ۱۳۹۱ به انتشار رساند. او در کنار تألیف کتاب، با نشریاتی چون داستان همشهری، مجله‌ای تجربه، مجله‌ای سان و مجله‌ای ناداستان همکاری داشته و آثاری را نیز در نشریات انگلیسی‌زبان و فارسی‌زبان منتشر نموده ‌است. وی تا کنون چند کتاب رمان تألیف کرده و داستان‌های کوتاه متعددی نیز در نشریات داخلی و خارجی مانند ناداستان و Guernica به چاپ رسانده است که برخی از آن‌ها موفق به دریافت جوایز ادبی نظیر مهرگان ادب شده‌اند. همچنین نگارش رمان کافورپوش، این رمان همچنین جایزه ادبی واو را برای رمان متفاوت سال دریافت کرد. همچنین جوایز متعددی مثل جایزه‌ای ادبی مشهد و همچنین دو دوره جایزه‌ای داستان تهران را در کارنامه‌اش دارد. از عالیه عطایی داستان‌های کوتاهی به زبان‌های انگلیسی و فرانسه در مجلات معتبر خارجی منتشر شده است که همچنان با محوریت مهاجرت، مرز و هویت نوشته شده‌اند. نویسنده‌ی مورد علاقه‌اش جومپا لاهیری است؛ نویسنده‌ای اصالتاً هندی که مانند خودش، مسئله‌ی مهاجرت را بسیار پررنگ در آثارش بررسی می‌کند. آثار عالیه، ﺟﻬﺎن ﺗﺎزه و ﻗﺎﺑﻞ تأملی را ﭘﻴﺶ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﻪ ﮔﺸﻮد و ﻫﻤﻴﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻮﺟﺐ اﺳﺘﻘﺒﺎل زﻳﺎد از او ﺷﺪ. مریم حسینیان، نویسنده‌ی کتاب‌های «ما اینجا داریم می‌میریم» و «بهار برایم کاموا بیاور»، عالیه عطایی را نویسنده‌ای جسور با قدرت تخیلی بسیار قوی می‌داند. حسینیان معتقد است که عالیه عطایی می‌داند چگونه مخاطب را در انبار باروت کلماتش بیندازد. منتقدان فارسی زبان او را از تاثیرگذارترین نویسندگان زن همدوره خودش می‌دانند. عالیه عطایی با محوریت مهاجرت می‌نویسد و از نسل دو مهاجر داستان می‌سازد. آدم‌هایی که خودش را جزوشان می‌داند و می‌گوید: معلوم نیست اگر روزی حس کنم به خانه برگشته ام داستانی برای نوشتن داشته باشد. او در حال حاضر رمانی با عنوان  «سال مرزى» را آماده چاپ دارد که مثل دیگر آثارش در آن به نسل مهاجر افغانستانی پرداخته است. حضور او در جلسات نقد ادبی ایرانیان سبب شد که این موضوع را برداشت کند که آن‌ها بیشتر اعتقاد دارند چیزی به عنوان ادبیات افغانستان وجود ندارد و خیلی کم نویسنده‌های افغانستانی هستند که خارج از افغانستان داستان می‌نویسند. شاید درست‌تر این است که بگویم اطلاعات درستی نیست. جز نام‌های شناخته شده، کسی از آنچه در افغانستان می گذرد خبر ندارد و هنوز داستان نویسان معاصر افغانستان نتوانسته اند خودشان را به جامعه فارسی زبان ایران خوب پرزنت کنند. باز هم تاکید می‌کنم جز چند نفری که به دلایلی داخل ایران بوده اند جامعه ادبی ایران اطلاع درستی ازدیگران ندارد. که این معرفی کردن ساز و کار و برنامه‌ریزی لازم دارد. کتاب کافورپوش در سال ۱۳۹۴ منتشر شد. مهندس مانی رفعت جوانی است که خواهر دوقلویش را گم کرده است. او برای یافتن خواهرش، وارد ماجراهایی می‌شود که حقایقی را درباره‌ی خودش و زندگی‌اش به او می‌فهماند، حقایقی که تابه‌حال پشت پرده‌ای پنهان بودند. کتاب چشم سگ در سال ۱۳۹۸ به چاپ رسید. این اثر مجموعه داستان‌های کوتاهی است که حول موضوع مهاجرت نوشته‌ شده‌اند. یک سر داستان‌ها به تهران می‌رسد و سر دیگرش در کشور افغانستان است. قصه‌ها قصه‌های سختی و آسانی و تلخی و شیرینی هم‌زمان مهاجرت است. کتاب کورسرخی روایتی از جان و جنگ است که در سال ۱۴۰۰ چاپ شد. این کتاب دربردارنده‌ی نُه جستار روایی از جنگ است. در جستارهای این کتاب، نگاهی به جنگ افغانستان می‌اندازیم و سختی‌هایی را مرور می‌کنیم که زنان افغان در طول این سال‌ها متحمل شدند. از آثار دیگر او می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم: مگر می‌شود هابیل قابیل را کشته باشد؟ (نشر ققنوس ۱۳۹۱) La frontière des oubliés(نشر گالیمار، ۲۰۲۳) آثار گروهی کتاب داستان زنان افغانستان به گردآوری محمدحسین محمدی (کابل، افغانستان، نشر تاک ۲۰۱۷) کتاب زیر آسمان کابل (عنوان اصلی Sous le ciel de Kaboul) به ترجمه و گردآوری خجسته ابراهیمی (پاریس، فرانسه، ۲۰۱۸) کتاب کسی خانه نیست به گردآوری الهام فلاح (تهران، ایران، ۱۳۹۸) کتاب خیابان ولیعصر تهران به گردآوری کاوه فولادی‌نسب (تهران، ایران، ۱۴۰۰) آثار ترجمه‌شده شبیه گالیله (عنوان اصلی Galileo) ترجمهٔ سالار عبده، مجلهٔ Words Without Borders (نیویورک، آمریکا، ۲۰۱۹) پسخانه (عنوان اصلی The Alcove) ترجمهٔ سالار عبده، مجلهٔ Michigan Quarterly Review (میشیگان، آمریکا، ۲۰۱۹) مرزفروش (عنوان اصلی The Border Merchant) ترجمهٔ سالار عبده، مجلهٔ Guernica (لس‌آنجلس، آمریکا، ۲۰۱۹) قهوهٔ پاریسی (عنوان اصلی "Parisian Coffee") ترجمهٔ محمد سروی، مجلهٔ The Bombay Review (نیویورک، آمریکا، ۲۰۲۱) جوایز ادبی که بانو عالیه دریافت نموده است: جایزه ادبی مهرگان ادب برای رمان کافورپوش (۱۳۹۳) جایزهٔ ادبی واو به عنوان اثر متفاوت برای رمان کافورپوش (۱۳۹۳) بخش اصلی جایزهٔ داستان تهران برای داستان سی کیلومتر از کتاب چشم سگ (۱۳۹۴) بخش اصلی جایزهٔ داستان تهران برای داستان شبیه گالیله از کتاب چشم سگ (۱۳۹۷) جایزهٔ ادبی مشهد برای کتاب چشم سگ (۱۴۰۰) جایزهٔ اصغر عبداللهی برای کتاب کورسرخی (۱۴۰۰) جایزهٔ ادبی ما برای کتاب کورسرخی (۱۴۰۱) از فعالیت‌های دیگری که عالیه عطایی در زمینه‌های مختلف انجام داده می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم: داوری جایزه‌ای ادبی هزار و یک شب (ایران، افغانستان، تاجیکستان) (۱۳۹۳) داوری جایزه‌ای ادبی قند پارسی (۱۳۹۶) داوری جایزه‌ای احمد محمود (۱۳۹۹) داوری جایزه‌ای فرشته (۱۳۹۹) از ﻣﺘﻦ ﻛﺘﺎب:» ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮ اﺗﻮﺑﺎن اﻓﺘﺎد. اﻓﻐﺎنﻫﺎ ﺑﻌﺪاز ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﻃﺎﻟﺐﻫﺎ اﺳﻢ ﺧﻴﺎﺑﺎن و ﻣﻴﺪانﻫﺎ و اﺗﻮﺑﺎنﻫﺎ را از ﮔﻞ و ﺷﻌﺮ ﺑﻪ ﺷﻬﺪا ﺗﻐﻴﻴﺮ دادﻧﺪ. اﻣﺎ ﻣﮕﺮ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﭼﻘﺪر اﺗﻮﺑﺎن و ﺧﻴﺎﺑﺎن دارد؟ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺷﻬﺪاﻳﺶ ﻫﻴﭻ. ﺑﻪ نظرش می رسید این روزها در افغانستان کسی که بدون جنگ و مین و بمب و انتحاری بمیرد، آدم مهم تری است از شهدا که هر روز هفتاد تا دویست نفر به تعدادشان اضافه می شد. همین حالی که او در تهران قدم می زند ، این قدر شهید شدند که خوب است اسم زنده ها را روی میدان مین ها بگذارند. این فکرها ضیا را آزار می داد، با این که جنگ به اش ساخته بود و توانسته بود میان آشوب و بلبشو، جنس بی کیفیت وارد افغانستان کند و جنس با کیفیت خارج کند و پول روی پول بگذارد». نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب


12 ماه قبل - 245 بازدید

ورزش‌کاران زن اهل افغانستان که پس از تسلط حکومت سرپرست بر کشور، به کشور پاکستان پناهنده شده‌اند، می‌‌گویند زمانی‌که در افغانستان بودند، فوتبال همه چیز آنان بود، «شادی، اشتیاق و رویاهای شان» اما اکنون در مکانی دیگری سرگرم فوتبال هستند. بخش آسیای کمیساری عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان در صحبت با شماری از ورزش‌کاران زن افغانستان در پاکستان و نشر نوار ویدیویی از گفته‌های آنان، گفت که فوتبال برای این زنان در پاکستان، بسیار بیش‌تر از یک بازی است. این برای آنان منبع امید و قدرت است. زنان ورزشکار می‌گویند: «زمانی‌که در افغانستان بوده‌اند در یک تیم فوتبال بازی می‌کردند و با فوتبال، رویای آینده‌ی خود را به‌عنوان بازی‌کنان حرفه‌ای در سر می‌پروراندند.» آنان تاکید کردند: «اگرچه مجبور شدیم وطن خود را ترک کنیم، اما هرگز تسلیم نشدیم.» شماری از ورزش‌کاران زن اهل افغانستان که پناهنده شده‌اند؛ در کشورهای دوم به بازی در رشته‌‌های دل‌خواه شان ادامه داده‌اند. آنان می‌گویند: «فوتبال به ما امید و قدرت می‌دهد. ما این امید را با تیم خود در میان می‌گذاریم. احساس می‌کنیم تمام دنیا به دنبال ما هستند و به ما می‌گویند تسلیم نشویم.» این در حالی است که حکومت سرپرست پس از به دست گرفتن قدرت در آگوست ۲۰۲۱، زنان و دختران را از آموزش و کار محروم کردند. حکومت فعلی همچنان دستور منع گشت‌و‌گذار زنان در مکان‌های عمومی مانند حمام‌های عمومی و پارک‌ها را صادر کردند. در ادامه‌ی وضع محدودیت‌ها آنان دستور بسته شدن سالن‌های زیبایی زنان و سالن‌های ورزشی را نیز صادر کردند. در تازه‌ترین مورد قرار است شش ورزش‌کار به‌شمول سه زن از افغانستان در المپیک ۲۰۲۴ پاریس شرکت کنند. اما اتل مشوانی، سخنگوی اداره‌ی ورزش گفته است که حکومت فعلی سه ورزش‌کار زن افغانستان که در بازی‌های المپیک تابستانی پاریس ۲۰۲۴ شرکت می‌کنند؛ نماینده‌ی این کشور نخواهند بود و آنان را به‌رسمیت نمی‌شناسند. او با اشاره به ورزشکاران مرد گفته است: «تنها سه ورزش‌کار نماینده‌ی افغانستان هستند. در حال حاضر ورزش دختران در افغانستان متوقف شده است. وقتی ورزش دختران انجام نمی‌شود، چگونه می‌توانند به تیم ملی بروند؟» با این وجود چندی پیش نیز کیمیا یوسفی، ورزش‌کار افغانستانی که قرار است به نمایندگی از افغانستان همراه با پنج ورزش‌کار دیگر در این رقابت‌ها شرکت کند؛ گفته بود که در این بازی‌ها از «رویاها و آرزوهای دزدیده‌ شده‌ی» دختران افغانستان نمایندگی می‌کند.

ادامه مطلب


12 ماه قبل - 250 بازدید

همزمان با تصویب پیش‌نویس تسهیل اخراج شهروندان خارجی حامی «تروریسم» از سوی دولت آلمان، سازمان عفو بین‌الملل اعلام کرده است که این کشور شهروندان اهل افغانستان در معرض خطر را «بی‌سرنوشت» رها نکند. بخش آلمان این سازمان با نشر اعلامیه‌ای گفته است که در حال حاضر سه هزار و ۷۰۰ شهروند افغانستان در اسلام‌آباد منتظر انتقال به آلمان هستند و ۱۵ هزار تن دیگر در افغانستان به نحوی با دولت فدرال آلمان ارتباط دارند. سازمان عفو بین‌المللی از تصویب بودجه سال ۲۰۲۵ آلمان ابراز نگرانی کرده و تاکید کرد که برنامه پذیرش آلمان برای افغانستان، نباید قربانی کاهش بودجه شود. باید گفت که ماه گذشته میلادی دولت آلمان پیش‌نویس تسهیل اخراج شهروندان خارجی حامی «تروریسم» را تصویب کرده بود. این اقدام پس از افزایش خشونت‌ها در آلمان که عامل بیشتر آن‌ها پناه‌جویان اهل افغانستان شناخته شده بود، اتخاذ شده است. در گزارش‌های رسانه‌های آلمانی آمده‌اند که براساس پیش‌نویس تصویب‌شده، در صورتی که یک شهروند خارجی اقدام به حمله «تروریستی» یا از آن توصیف کند، از آلمان اخراج خواهد شد. براساس گفته‌های ناظران بین‌المللی مهاجرت، اقدامات سخت‌گیرانه دولت آلمان علیه پناه‌جویان بر افغان‌های در معرض تهدید که در انتظار انتقال به این کشور هستند و در حاضر در پاکستان یا افغانستان زیر سلطه حکومت سرپرست به سر می‌برند نیز تاثیر منفی گذاشته است. این در حالی است که چند روز پیش هم مایکل کرچمر، وزیر ارشد ایالت «زاکسن» آلمان خواستار اخراج «هرچه سریع» پناه‌جویان افغان از این کشور شده بود.

ادامه مطلب


12 ماه قبل - 260 بازدید

ملاله یوسفزی، فعال آموزش و برنده‌ی جایزه نوبل با ابراز نگرانی از اخراج اجباری شهروندان افغانستان به‌ویژه زنان و دختران از پاکستان، گفته است که این روند برای «رنج‌بردن از ظلم وحشیانه‌ی حکومت سرپرست» خطرناک است و زنان افغانستان را متاثر می‌کند. خانم یوسفزی با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که در سیستم «آپارتاید جنسیتی» حکومت فعلی زنان و دختران با سواستفاده و تهدیدهای غیرقابل قبولی روبرو استند. این فعال حقوق بشر با اشاره به سیاست‌های حکومت فعلی در مورد زنان و دختران تاکید کرده که امنیت آنان باید در اولویت قرار داده شود. همچنین وی در بخش از پیامش از حکومت پاکستان نیز درخواست کرده است که درمورد اخراج اجباری شهروندان افغانستان تجدید نظر کرده و از زنان و دختران افغانستان در برابر «ظلم» محافظت کند. ملاله‌ یوسفزی افزود که زنان و دختران در افغانستان از آموزش‌های بالاتر از صنف ششم محروم‌اند و دولت پاکستان باید با اطمینان حاصل کند که دختران افغانستان که در پاکستان مانده‌اند، می‌توانند به مکتب بروند. این در حالی است که پاکستان در ماه نوامبر سال گذشته‌ی میلادی روند اخراج اجباری شهروندان غیرقانونی از این کشور را آغاز کرد که این روند شامل ۱.۷ میلیون شهروندان افغانستان مقیم آن کشور نیز می‌شود. براساس آخرین آمار منتشر شده از سوی سازمان جهانی مهاجرت بیش از ۵۰۰ هزار نفر از پاکستان به افغانستان برگشت داده‌ شده‌اند که حدود ۸۰ درصد آنان، زنان و دختران استند. پیش از این نیز سازمان‌های مختلف از جمله سازمان ملل و عفو بین‌الملل از پاکستان خواسته‌اند که این روند را متوقف کند. زیرا زنان و دختران در حاکمیت حکومت فعلی از تمام حقوق شان محروم اند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 268 بازدید

رسانه‌های بین‌المللی گزارش داده‌اند که پاکستان ۸۰۰ هزار مهاجر دیگر بی‌مدرک افغانستان را به گونه «اجباری» اخراج می‌کند. رسانه الجزیره گزارش داده است که برنامه اخراج ۸۰۰ مهاجر بی‌مدرک افغانستان از پاکستان، دیروز (یک‌شنبه، ۱۰ سرطان) آغاز شده و مهاجرانی که نخواهند به گونه «اختیاری» پاکستان را ترک کنند، بازداشت و از این کشور «با اجبار» اخراج می‌شوند. در گزارش آمده است که در مرحله نخست اخراج مهاجران بدون مدرک که از نومبر سال گذشته میلادی آغاز شد، ۵۴۱ هزار مهاجر افغانستان از پاکستان به گونه «اجباری و اختیاری» اخراج شدند. پاکستان پیش از آغاز مرحله نخست اخراج مهاجران ادعا کرد که ۴.۴ میلیون پناه‌جوی افغانستان در این کشور به‌ سر می‌برند که حدود یک میلیون ۷۳ هزار تن آنان فاقد مدرک قانونی اقامت هستند. رسانه الجزیره در گزارشش نوشته است که دستور اخراج مهاجران افغانستان با افزایش حمله‌های «هراس‌افگنی در این کشور صادر شده است» حمله‌های که به گفته مقام‌های پاکستان از سوی گروه‌های که در افغانستانِ زیر اداره حکومت فعلی مستقر هستند، انجام می‌شوند. حکومت فعلی افغانستان همواره این این ادعای مقام‌های پاکستانی را رد کرده‌اند. با این وجود در این میان فیلیپا کوندلر، مسوول کمیساری عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در پاکستان گفته است که این کشور پیش از اخراج مهاجران، مشخصات آنان را مورد ارزیابی قرار دهد؛ چون به گفته او بسیاری از این مهاجران «نیاز به حمایت‌های بین‌المللی» دارند. حکومت پاکستان در نوامبر ۲۰۲۳ مرحله نخست اخراج اجباری حدود ۱.۷ میلیون مهاجر افغان فاقد مدرک اقامت را از آن کشور آغاز کرد که بر اساس آمار سازمان بین‌المللی مهاجرت، از آن زمان تا اکنون حدود ۵۲۵ هزار مهاجر افغان از آن کشور به افغانستان برگشته‌اند. در این اواخر، روابط میان حکومت سرپرست در افغانستان و پاکستان به خاطر افزایش حملات و رویدادهای امنیتی در پاکستان به شدت پرتنش شده است.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 239 بازدید

امیر سعید ایروانی، نماینده دایم ایران در سازمان ملل متحد در تازه‌ترین مورد اعلام کرده است که کشورش میزبان شش میلیون پناه‌جوی اهل افغانستان است. آقای ایروانی این موضوع را در نشست شورای امنیت سازمان ملل مطرح کرده و گفت که میزبانی از این شمار پناه‌جویان سالانه حدود ۱۰ میلیارد دالر برای ایران هزینه دارد. وی تاکید کرد که به دلیل شرایط سخت اقتصادی ناشی از تحریم‌های آمریکا و کمبود کمک‌های بین‌المللی برای مهاجران، ایران به تنهایی نمی‌تواند، هجوم پناه‌جویان اهل افغانستان و قاچاق مواد مخدر را که همه منطقه را تحت تاثیر قرار می‌دهد، مدیریت کند. او می‌گوید: «جامعه‌ی جهانی باید حمایت سریع، کافی و دوام‌دار از کشورهای میزبان مانند ایران داشته باشد.» نماینده دایم ایران در سازمان ملل متحد گفت که کشورش به ۷۰۰ هزار دانش‌آموز افغان مقیم ایران نیز زمینه آموزش فراهم کرده است. آقای ایروانی با اشاره به بحران بشری در افغانستان تحت حاکمیت حکومت فعلی تاکید کرده است که «سیاسی کردن» کمک‌ها بیشتر به مردم افغانستان آسیب می‌رساند. باید گفت که پس از تسلط دوباره حکومت سرپرست بر افغانستان، صدها هزار شهروند کشور به دلیل چالش‌های اقتصادی و امنیتی به ایران و پاکستان فرار کرده‌اند. این در حالی است که نماینده‌گان سایر کشورهای همسایه در شورای امنیت سازمان ملل نیز با ابراز نگرانی از افزایش فعالیت «گروه‌های تروریستی» در خاک افغانستان، خواستار مبارزه جدی حکومت فعلی با این گروه‌ها شده‌اند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 263 بازدید

همزمان با فرارسیدن روز جهانی پناهند‌گان، نمایندگی‌های دیپلماتیک و کنسولی کشور نسبت به وضعیت وخیم پناه‌جویان افغانستان ابراز نگرانی کرده است. این نمایند‌گی‌ها امروز (پنج‌شنبه، ۳۱ جوزا) با نشر بیانیه‌ای مشترک، گفته‌اند که از زمان تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر کشور، افراد بی‌شماری به دلیل سرکوب شدید، آزار و اذیت و نقض فاحش حقوق بشر، مجبور به فرار از افغانستان شدند. این نمایندگی‌ها می‌گویند که کشورهای میزبان، با درک شرایط خطرناک افغانستان، برای حمایت از حقوق پناه‌جویان و پناهندگان تلاش بیشتر کنند. در بیانیه آمده است: «درک این نکته ضروری است که بدون یک سیستم فراگیر و نماینده در افغانستان که حقوق، امنیت و خدمات اساسی را برای همه مردم آن تضمین کند، تلاش‌ها برای جلوگیری از جریان پناه‌جویان همچنان چالش‌برانگیز خواهد بود.» در ادامه آمده است که کشورهای میزبان پناه‌جویان افغانستان، باید روند اخراج اجباری آنان، به‌ویژه افراد در معرض خطر را متوقف کنند. نمایندگی‌های دیپلماتیک و کنسولی افغانستان تاکید کرد که ایجاد گذرگاه‌های ترانزیتی امن، تسهیل مسیرهای اسکان مجدد، تسریع درخواست‌های پناهندگی و فراهم کردن فرصت‌های کاری و تحصیلی از جمله خواست‌های این نمایند‌گی‌ها است. باید گفت که این نگرانی‌ها در حالی مطرح می‌شوند که طی حدود یک سال گذشته پاکستان و ایران‌، هزاران پناه‌جو و مهاجر افغانستان را اخراج کردند. امروز پنج‌شنبه، ۳۱ جوزا، برابر به ۲۰ جون، روز جهانی پناهنده‌گان است.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 764 بازدید

سال گذشته بنابردلایلی ناگزیر شدیم تا افغانستان را ترک کنیم. به این منظور به ولایت نیمروز رفتیم تا از آنجا به کشور ایران برویم. مسیر مشخص بود اما آینده‌اش نامعلوم. هنگامی که به ولایت نیمروز رسیدیم، تعداد مان به ۵۰ نفر می‌رسید. پسران نوجوان و جوان، مردان کهن‌سال، زن و دختر همه را شامل می‌شد. قرار بود همه ما توسط یک قاچاق‌بر به ایران برویم. به موترها سوار شدیم. مسافران هر موتر شش زن و هفده مرد را شامل می‌شد. در موتر ما و در میان مردان، سه برادر بودند؛ آنی که گویا بزرگ‌تر از آن دو بود، ظاهرا ۲۳، دومی ۲۱ و کوچک از دو که از قضا با پدرم هم بسیار صمیمی شده بود، شاید ۱۸ یا ۱۹ ساله بود. اسمش قدرت بود. از آن جایی که من برادر بزرگی ندارم، قدرت از همان ابتدای سفر که ما به سمت ایران به راه افتادیم، با پدرم در جابجایی وسایل، چه در صحرا یا بیابان و یا هر مسیر دیگری بود، کمک و همکاری می‌کرد. در برخی مسیرها، هنگامی که خواهران خردسال من توان راه رفتن نداشتند، او آن‌ها را روی شانه‌‌اش می‌گذاشت تا زودتر بتوانیم مسیر را طی کنیم و از قافله عقب نمانیم. پدرم چند باری به قدرت گفت که اذیت می‌شوی و این کار را نکن اما او می‌گفت: «کاکا جان، من دو خواهر دارم هر دوی آن‌ها هم سن همین دخترهای شماست. من وقتی به این‌ها کمک می‌کنم، انگار به خواهران خودم کمک کرده‌ام.» در این مسیر قاچاق، ما چندیدن شبانه روز در سفر بودیم. برای عبور از دشت‌های پاکستان مجبور بودیم پیاده برویم زیرا با موتر نمی‌شد که از آنجا عبور کنیم. تقریبا ۱۴  ساعت مسیر دشوار کوه و صحرا را پیاده سپری کردیم. در آنجا آبی برای خوردن نبود، تقریبا نزد هیچ کسی آبی باقی نمانده بود و همه تشنه بودیم. گلویم خشک شده بود و نمی‌توانستم حرف بزنم. خواهران کوچکم از تشنگی زیاد گریه می‌کردند و هیچ کسی حاضر نبود قطره‌ای از آبش را با آن‌ها قسمت کند. اینبار هم این قدرت بود که با اینکه خواهر کوچکم را روی شانه‌هایش گذاشته و ساعت‌ها پیاده راه رفته بود و مثل همه تشنه بود، اما آب کمی را که در بطری داشت، خودش نخورد و برای خواهران من داد. بالاخره وارد خاک ایران شدیم. فکر می‌کردیم حالا که به مقصد رسیده‌ایم دیگر مشکلات راه به پایان رسیده است اما بی‌خبر که مشکلات اصلی تازه شروع شده بود. ما آن شب را در کوه‌ها گذراندیم.  پنج شبانه روز می‌شد که از کشورم دور بودم. در این پنج شبانه روز، چه‌ها که نکشیده بودم؛ اولین بارم بود که در دشت‌ها می‌خوابیدم. اولین بارم بود که شاهد گریه‌های خواهرانم بخاطرقطره‌ای آب بودم. تمام آن شب را فقط گریسته بودم. حالم برای خودم نه، اما برای خواهران کوچکم می‌سوخت که در این کودکی این چنین مشکلات را تجربه می‌کردند. حالم به آن مرد هفتاد ساله‌ای که با ما آمده بود، می‌سوخت. به قول خودش پسرش در ایران معتاد به مواد مخدر شده بود و او آمده بود دنبالش تا با خودش به افغانستان ببرد. [caption id="attachment_13167" align="aligncenter" width="657"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] قرار بود فردای آن روز به بندر عباس ایران برویم و آن برادران هم از آنجا به تهران بروند و من و فامیلیم هم به شیراز. آفتاب طلوع کرد. از خداو‌ند متعال خواستم تا امروز همه ما به مقصدی که می‌خواهیم برسیم. راننده ما اهل بلوچ بود. من با زبان بلوچی کمی بلدیت دارم. هنگامی که با پدرم حرف می‌زد من حرفش را متوجه می‌شدم. او به پدرم گفت: «با تو چون زن‌ها است. در صندلی عقب موتر خانم‌ها بنشینند و در صندلی پیش روی هم خودت بنشین.» پدرم پذیرفت. او به حرف‌هایش ادامه داد این مسیری که می‌روم خطر ناک‌ترین قسمت راه ما است. پس موتر به هیچ وجه برای چیزی متوقف نمی‌شود بنابر این، همینجا برای خودتان آب بخرید. پدرم برای ما آب و کمی خوراکی خرید. با اینکه هیچ کسی میل خوردن را نداشت. تمام دغدغه ما این بود به سلامتی به مقصد برسیم. در هنگام حرکت راننده چهار پسر را در صندوق عقب موتر جابجا کرد. من بسیار تعجب کرده بودم. به پدرم گفتم نکند اتفاقی برای آن‌ها بیفتد؟ پدرم گفت راه قاچاق است. سختی‌ دارد. مجبوریم توکل خود را به خداوند بزرگ کنیم. اشکم به وضعیت آنان چکید اما به خاطر روحیه‌ی مادر و خواهرانم خودم را جمع و جور کردم. اما مگر آن نگاه مظلوم پسران یادم می‌رفت؟ سه برادر شامل آن چهار پسر بودند. راننده به آنان گفته بود که تکان نخورید تا اینکه درب صندوق عقب موتر را باز کند. یادم آمد هنگامی که در میان راه بودیم، برادر بزرگ این پسر‌ها گفته بود که تمام پول‌شان تمام شده است. هنگامی که من این موضوع را شنیدم، آهسته به پدرم گفتم که آیا می‌شود برای آن‌ها چند بطری آب بخرید؟ پدرم این کار را کرد و آنان با اصرار زیاد در نهایت بطری‌های آب را از پدرم قبول کردند. موتر حرکت کرد. تقریبا یک شبانه روز در موتر بودیم. چند باری فقط برای تازه کردن نفس، موتر را متوقف می‌کرد و فورا دوباره به راه می‌افتاد. تنها چهار ساعت دیگر مانده بود که به  بندر عباس برسیم. ساعت یازده صبح بود و هوا خیلی گرم بود. راننده حتی اجازه پایین کردن شیشه‌ها را هم نمی‌داد. چند باری افرادی که عقب بودند صدا زدند که شیشه‌ها را پایین کنید اما راننده قبول نکرد. همینطور در مسیر راه بودیم که از صدای آن چهار نفری که عقب موتر بودند، بلند شد. صدای می‌زدند: «کمک. ما نمی‌توانیم نفس بکشیم. آب مان هم تمام شده است.» نزد ما هم آب نبود اما راننده آب داشت ولی برای آن‌ها نداد. ۱۵ دقیقه متواتر آن پسران فریاد کمک می‌زدند و کمک می‌خواستند. می‌گفتند دروازه را باز کنید تا کمی نفس بگیریم اما راننده توجهی نمی‌کرد. بعد پانزده دقیقه دیگر هیچ صدای نشنیدیم.  پدرم چند باری به راننده اصرار به متوقف کردن موتر کرد تا اینکه در نهایت راننده موتر را در گوشه‌ای متوقف کرد. بعد از ساعت‌ها نشستن در موتر دیگر پاهایم را حس نمی‌کردم. به سختی از موتر پیاده شدم. [caption id="attachment_13169" align="aligncenter" width="800"] عکس: شبکه های اجتماعی[/caption] راننده صندوق عقب موتر را باز کرد اما دید که آن چهار پسر، همه مثل جسد بی‌جان بودند. راننده فکر کرد که آن‌ها دارند نقش بازی می‌کنند. با صدای بلند صدا کرد که بلند شوید وگرنه کتک می‌خورید. پدرم این وضعیت را که دید فورا بطری آبی را گرفت و به صورت آن‌ها زد. هیچ کدام حتی ذره‌ای تکان نمی‌خوردند. پدرم با کمک چند مرد دیگر آن‌ها را از موتر بیرون کشیدند. بعد از۲۰ دقیقه سه نفر از آن‌ها به هوش آمد. دو برادر همینکه به هوش آمدند، جویای حال قدرت شدند. اما قدرت همچنان بی‌هوش مانده بود. دستانش را ماساژ می‌دادند، به صورتش آب می‌زدند اما به هوش نمی‌آمد. خواهران کوچکم شروع به گریه کردند. راننده گفت که نبض‌اش را چک کنید. پدرم نبضش را چک کرد. از ناراحتی صورت پدرم، قلبم لرزید و فورا خودم را به پدرم رساندم و از او پرسیدم که چطور است حالش؟ پدرم گفت که نبضش نمی‌زند. برادر بزرگش گفت: «نخیر نخیر می‌زند. شما نمی‌فهمید.» و رو به مرد دیگری کرد و گفت آقا شما نبض برادرم را بگیرید. می‌دیدم که گلویش پر بغض بود. می‌خواست فریاد بزند. آن مرد بعد بررسی نبض قدرت، همین حرف را گفت. آن دو برادر حرف هیچ کسی را قبول نمی‌کردند و فریاد می‌زدند که نه. قدرت زنده است و فقط بی‌هوش شده است. تا اینکه راننده خودش نبض قدرت را گرفت و گفت این برادر شما فوت کرده است. برادران با شنیدن این حرف، به طرف راننده حمله کردند و با فریاد گفتند: «چه می‌گویی؟  قدرت ما را چیزی نمی‌شود. فقط ضعف کرده. چرا اینطور میگویی؟» پدرم آن دو برادر را از راننده جدا کرد. هر دو به  زمین افتادن و به فریاد می‌زدند. این درد ناک‌ترین صحنه‌ای بود که به چشمم دیدم. یک پسر در مقابل چشمانم جان خود را از دست داد. اولین بارم بود که می‌دیدم یک مرد گریه می‌کند. آن هم نه گریه‌ی معمولی. احساس می‌کردم گریه و ناله‌های آن دو برادر کوه‌های ایران را در بر گرفته بود. وجودم بی‌حس شده بود. گویا که من نیز بخشی از وجودم را از دست داده باشم. من آن پسر را نمی‌شناختم اما می‌دانستم که او نیز مادری دارد که چشم به راه این است که تا از رسیدن  فرزندانش  خبر به او برسد.این را می‌دانستم که او برادر یک خواهر است که چشم به راه است. این را می‌دانستم که او یک جوانی است که رویا‌های خود را جا گذاشته وآمد ایران تا کار کند و لقمه نانی حلال پیدا کند. این را می‌دانستم که او یک افغان قربانی شده از هجوم مسوولان فعلی به کشور است. اگر افغانستان سقوط نمی‌کرد، آن پسر هرگز خطر راه قاچاق را به جان نمی‌خرید. اگر حکومت فعلی زمینه‌ی کار را برای جوانان مساعد می‌کرد، آن سه برادر به ایران مهاجرت نمی‌کردند و اکنون قدرت زنده می‌بود. ما از آنجا به سمت بندر حرکت کردیم. اما آن پسران گفتند که می‌خواهند دوباره به افغانستان بروند و برادر کوچک‌شان که حالا دیگر زنده نبود را به دست پدرشان تحویل دهند. آن‌ها با اینکه امید که در ایران می‌توانند کار کنند و پول دربیاورند و به خانه بفرستند، تن به این سفر داده بودند اما قبل از اینکه به مقصد برسند، تیکه‌ای از وجودشان را از دست دادند. تصویر گریه‌های آن دو برادر و اشک‌های‌شان برای قدرتی که دیگر زنده نبود، هنوز در مقابل چشمم است. اصلا مگر می‌شود تصویر جسد بی‌جان  قدرت را دید و فراموش کرد؟ شاید مظلوم‌ترین مردم در این جهانی هستی، ما افغان‌ها باشیم؛ یا در مسیر مهاحرت می‌میریم، یا در انفجار و انتحار و یا هم از فرط گرسنگی. مقصر هیچ یک از این شرایط هم ما نیستیم. عده‌ای در میدان قدرت می‌تازند، دودش فقط به چشم مردم عادی می‌رود. اگر حکومت فعلی منجر به سقوط افغانستان نمی‌شد، حالا آن پسر (قدرت) زنده بود و در صحراهای دور از وطنش جان نمی‌داد. مانند قدرت، هزاران جوان دیگر در مسیرهای پرخطر مهاجرت و قاچاق، جان‌شان را از دست داده‌اند و هیچ کسی حتی نبوده که اجساد آنان را دفن کنند. چه مادران و پدرانی که با گذشت سال‌ها هنوز چشم انتظار جگرگوشه‌های‌شان هستند. آنانی که دیگر باز نمی‌گردند و خیلی وقت است که نزد خالق‌شان باز گشته‌اند. نویسنده: ماه نور روشن

ادامه مطلب


1 سال قبل - 155 بازدید

کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهند‌گان (UNHCR) اعلام کرده است که ۸۰ درصد از مهاجران اخراج شده از پاکستان زنان و کودکان هستند. این سازمان با نشر گزارشی گفته است که ۱۳ درصد زنان برگشت‌کننده از پاکستان به افغانستان سرپرست خانواده ندارند. در گزارش آمده است که حمایت از زنان و دختران همچنان یک نگرانی اساسی در میان برگشت‌کنند‌گان است، چون آنان با خطرهای متعدد روبرو هستند. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد گفت که برگشت‌کنندگان با یک سناریوی اقتصادی وخیم، کمبود فرصت‌های معیشتی و مشکلات روانی مواجه‌اند. این نهاد افزود، از آنجایی که خانواده‌های مهاجر به‌طور متوسط شش فرزند دارند، خطرات حمایتی برای دختران، هم در میان برگشت‌کنندگان و نیز در میان خانواده‌های میزبان، افزایش می‌یابد. یافته‌های سازمان ملل متحد نشان می‌دهد که زنان و دختران آسیب‌پذیرترین افراد هستند و پس از بازگشت به افغانستان تغییرات رفتاری قابل توجهی را مشاهده کرده‌اند. براساس این گزارش، اکثر خانواده‌ها در مناطق مختلف در معرض خطرات مختلفی از جمله خشونت فزیکی، آزارواذیت، تهدید، محرومیت از خدمات، حقوق محدود، تبعیض، ازدواج زودهنگام و سوءاستفاده قرار گرفته‌اند. این در حالی است که هفته گذشته ائتلاف نهادهای امدادرسان در امتداد خط دیورند اعلام کرد که از ۱۵ سپتامبر سال گذشته تا ۱۸ مارچ سال روان حدود ۵۹۰ هزار پناه‌جوی افغان به کشور برگشته‌اند.

ادامه مطلب