برچسب: اسلام

1 ماه قبل - 78 بازدید

الیف شافاک، نویسنده‌ی ترک است که در ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ در استراسبورگ فرانسه از والدینی ترک و بریتانیایی به دنیا آمد. او بعد از جدایی والدینش به همراه مادرش به ترکیه بازگشت و در دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا لیسانس روابط بین‌الملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکتری علوم سیاسی گرفت. اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ هنگامی که در حال تحصیل بود نوشت و بعد از اتمام دوره‌ی دکتری به استانبول برگشت. مادرش دیپلمات بود و به همین دلیل او توانست در شهرهای مختلف جهان زندگی کند. او در سال ۱۹۹۸ با رمان «پنهان» برنده‌ی جایزه‌ی «رومی» که برای بهترین اثر عرفانی ترکیه در نظر گرفته می‌شود و برنده‌ی جایزه‌ی «مولانا» شد و نشان شوالیه را که یکی از مدال‌های افتخار کشور فرانسه است دریافت کرد. شافاک در سال ۲۰۰۰ میلادی با نوشتن کتاب «محرم» جایزه‌ی بهترین کتاب سال را از طرف کانون نویسندگان ترکیه دریافت کرد. همچنین بارها در جوایز جهانی داستانی ادبیات، از جمله «زنان اورنج»، زنان آسیایی، ایمپک دوبلین، ادبیات داستانی مستقل بریتانیا، جوایز روزنامه‌نگاری و... شرکت کرده و در لیست نامزدها قرار گرفته است. از جمله آثار او می‌توان به «آینه‌های شهر» که روایت زندگی یک شهر و مردم‌اش با دین‌های مختلف است، کتاب «ملت عشق» که در سال ۲۰۱۰ به دو زبان ترکی و انگلیسی منتشر شد و به روایت دو داستان موازی زن خانه‌دار آمریکایی و داستانی کاملاً شرقی از شمس تبریزی پرداخته است، اشاره کرد. یکی دیگر از کتاب‌های او «شرافت» است که به جست‌وجوی نگاه مردسالارانه جامعه‌ی ترکی نسبت به موضوعاتی مانند عشق، زن، خانواده و فرزندان می‌پردازد. کتاب سه دختر حوا همانند کتاب مشهور دیگر شافاک، «ملت عشق»، بسیار محبوب و گسترده شد. این داستان که در سال ۲۰۱۶ به چاپ رسید وارد بازار شد و با استقبال زیاد رو‌برو شد. این کتاب در نشریات متعددی به چاپ رسیده است. کتاب سه دختر حوا (Three Daughters of Eve) نوشته‌ی نویسنده‌ی ترکی الیف شافاک است که در سال ۲۰۱۶ انتشار یافت. این داستان، زندگی زن خانه‌دار ثروتمندی به نام پری (Peri) را حکایت می‌کند که در استانبول دوران کودکی‌اش را گذراند و بعد در دانشگاه آکسفورد عاشق یک استاد فلسفه شد. او به استانبول برگشت و بعد از اینکه اتفاقی برایش افتاد داستان گذشته‌اش را دوباره پیش روی چشمش دید. «سه دختر حوا» پانزدهمین اثر الیف شافاک است که توسط نشر نون به چاپ رسیده است.  به‌خاطر اشاره به نسل‌کشی ارمنیان در رمان دومش به نام «ناپاک‌زاده‌ی استانبول» از سوی دادگاه‌های ترکیه به جرم اهانت به ترک بودن متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال بازگشوده و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او هم با همین تعداد سال حبس روبرو شدند. در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بخاطر کمبود مدرک پرونده او از نو بسته شد. در دنیای پر پیچ و خم امروز علی‌رغم وجود شرایط دموکراتیک برای ابراز عقاید و نظرات، شاید گفت‌و‌گو بین آدم‌ها در مورد برخی مسائل همچنان تا حدی دشوار باشد. مسائلی که از دوران کودکی با آن‌ها بزرگ شده‌ایم و هنگامی سر باز می‌کنند که ما با آدم‌های متفاوتی زیست کنیم. مسائلی مانند دین و مذهب و عقاید مذهبی که وقتی در دوران کودکی با آن‌ها زندگی می‌کنیم، بیشتر به محیط خانه و زیستی که در آن داریم وابسته است و شاید حتی زندگی کردن با عقاید دیگر برایمان هیچ‌وقت مسئله نباشد. این مسئله هنگامی اتفاق می‌افتد که ما وارد محیطی می‌شویم که مجبوریم با آدم‌های متفاوت زندگی کنیم و سازگار شویم. تفاوت چه در سبک زندگی و نوع رفتار و چه در مسائل دینی و اعتقادات مذهبی. حال سوال اساسی آن است که ما چطور باید با آن برخورد کنیم و چطور می‌توانیم زندگی‌های متفاوت را ببینیم و یا با آن‌ها گفت‌وگو کنیم؟ کتاب سه دختر حوا که از نویسنده‌ی مشهور ترکی الیف شافاک به انتشار رسیده، به همین موضوع اشاره دارد. این داستان در فضای استانبول کنونی رقم می‌خورد و به مسائلی می‌پردازد که در این کشور در جریان هستند، چند راهی بین شرق و غرب، مذهبی و سکولار، ثروت و فقر. از آنجایی که حوزه‌ی فعالیت الیف شافاک بیشتر در زمینه‌ی برخورد زنان جوامع جهان سوم با موضوعات دموکراتیک مدرن است، از جمله برخورد آنان با مقوله‌ی دین، مذهب و آداب و رسوم، طبیعتاً این کتاب می‌تواند برای کسانی که علاقه‌مند به این فضا هستند مناسب باشد. چیزی که امروزه شاید دغدغه‌ی بسیاری از مشرق زمینی‌ها باشد. خواندن کتاب سه دختر حوا به ما کمک می‌کند که علی‌رغم شیوه‌ای که زندگی می‌کنیم بتوانیم دیگران را نیز بهتر دیده و شیوه‌ی زندگی آن‌ها را بهتر درک کنیم. شخصیت اصلی داستان سه دختر حوا «پری» (Peri)، زن ثروتمند و زیبای ترکی است که هنگام رفتن به یک مهمانی در عمارتی ساحلی در شهر استانبول اتفاقی برایش می‌افتد که باعث می‌شود تا دوباره با گذشته‌ای که از سر گذرانده بود، مواجه شود. گدایی کیف دستی‌اش را می‌دزدد و وقتی که برای پس گرفتن کیفش تلاش می‌کند، یک عکس قدیمی را از سه زن جوان و استاد دانشگاه آن‌ها پیدا می‌کند. کتاب سه دختر حوا شرح حال و گذشته‌ی زندگی پری است. او دو برادر دارد که با او شباهتی ندارند و پدر و مادری که با هم بسیار متفاوت‌اند. پدرش هرگز به دین اهمیتی نمی‌داد و مادرش یک مسلمان مؤمن بود. به همین جهت پری در مورد مسائل دینی سردرگم شد و در دانشگاه آکسفورد نیز با موضوعات مرتبط با خدا و دین دست‌وپنجه نرم می‌کرد. در آن‌جا با دوستانی که در عکس آن‌ها را یادآوری کرده بود آشنا شد، «شیرین» که یک دختر ایرانی ماجراجو و جذاب بود و خود را بدون دین می‌دانست و «مونا» که یک دختر مذهبی آمریکایی مصری بود. بحث‌هایی که آن‌ها در مورد اسلام و فمینیسم می‌کردند برای استاد الهیاتشان پروفسور آزور «Azur»، جذاب بود و او از این طریق الهیات را به صورت غیر متعارف آموزش می‌داد. در بخشی از کتاب سه دختران حوا می‌خوانیم: ادوارد هر روز صبح زود هنگامی که هوا هنوز کاملاً روشن نشده بود، برای پیاده‌روی از خانه بیرون می‌رفت. او طول مسیری طولانی که حدوداً شامل پنج تا هفت کیلومتر می‌شد را با پاهای پیاده طی می‌کرد؛ از میان راه عبورهایی که بخش عظیمی از تاریخ آکسفورد را در برمی‌گرفتند، زمین‌های جنگلی و پردرختی که روزگارشان به دوران کهن باز می‌گشت و از کنار مزرعه‌های همواری که پیکرشان را در دو طرف گذرگاه‌ها گسترانیده بودند، گذر می‌کرد. او معتقد بود که اگر کسی با اراده و نیّتی نیک و سنجیده در طبیعت و هوای باز قدم بزند، و در عین حال هیچگونه مقصدی خاص در سر نداشته باشد، قوّه‌ی حافظه و فهم و درک او به طرز چشمگیری ارتقاء پیدا می‌کند. اگر پرفسور ادوارد در همهِ عمرش یک اعتقاد راسخ و تزلزل ناپذیر داشته است، آن اعتقاد این بوده است که ذهن آدمی درست همانند یک آفتاب پرست است؛ بنابراین حتّا این توانایی را دارد که خودش را با شرم فضاحت و رسوایی هم وفق داده و سازگار کند. او به وسیله تأمّل و ژرف‌اندیشی و گمانه زنی به این باور نرسیده بود، بلکه این باوری بود که از تجربه‌ی شخصی او نشأت می‌گرفت. او باری به شدّت خجالت زده و شرمسار شده بود. او سیه رو و رسوا شده بود. اگر آن زمانی که او به عنوان جوانی با اعتماد به نفس و بلند پرواز داشت پلّه‌های ترّقی را هم در زمینه‌ی تحصیل و هم در زمینه‌ی مقام و رتبه‌ی اجتماعی می‌پیمود، به او می‌گفت که او روزی از عرش آسمان به زیر فرش سقوط خواهد کرد فقط به این دلیل که او بیش از حد به خورشید نزدیک شده است احتمالاً باور این واقعیت برایش امکانپذیر نمی‌بود. در حقیقت، احتمالاً این پرفسور جوان‌تر و پایبند به اصول و عقاید می‌گفت که بهتر است بمیرد، تا با چنین بی‌آبرویی و ننگی به زندگی کردن ادامه بدهد. اکنون از آن ننگ و رسوایی بیشتر از یک دهه می‌گذشت، امّا ادوارد هنوز زنده، پابرجا و از درون کاملاً پر شور و انرژی بود. نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 150 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری اسلام به عنوان یک دین جامع، چارچوبی کامل و متعادل برای روابط زن و مرد در خانواده و جامعه ارائه می‌دهد. در این چارچوب، جایگاه زن و مرد به طور شفاف تعریف شده و وظایف و حقوق مشخصی برای هر یک از آن‌ها تعیین شده است. این امر نه تنها به حفظ نظم و آرامش در خانواده کمک می‌کند، بلکه زمینه‌ای را برای رشد و تعالی زن و مرد و در نهایت، جامعه به طور کلی فراهم می‌سازد. هدف نهایی اسلام از تعیین جایگاه و وظایف برای زن و مرد، ایجاد یک زندگی مشترک سالم و پویا بر پایه محبت، احترام و تفاهم متقابل است. در این زندگی مشترک، زن و مرد با تکیه بر نقاط قوت و توانمندی‌های خود، در کنار یکدیگر برای رسیدن به سعادت و کمال تلاش می‌کنند. اسلام با تاکید بر اصل مودت و رحمت، زن و مرد را به عنوان دو بال پرواز یکدیگر در مسیر زندگی معرفی می‌کند. در همین راستا، اسلام سفارشات ویژه‌ای را برای مردان در مورد نحوه رفتار با همسرا‌ن‌شان ارائه کرده است. این سفارشات که برگرفته از تعالیم الهی و سیره پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان است، در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می شود: احترام و تکریم: اسلام دین محبت، احترام و تعهد است و این آموزه‌ها در بنیان خانواده نیز نقشی اساسی ایفا می‌کنند. روابط سالم و انسانی میان اعضای خانواده، به ویژه زن و شوهر، از ارکان اصلی سعادت و خوشبختی در زندگی انسان دانسته شده است. در محیطی که صمیمیت و احترام متقابل میان همسران حاکم باشد، نه تنها بنیان خانواده مستحکم‌تر می‌شود، بلکه زمینه رشد و تعالی فردی و اجتماعی اعضای آن نیز فراهم می‌گردد. در مقابل، فروپاشی این بنیان و خدشه‌دار شدن روابط خانوادگی، پیامدهای ناگواری برای همه اعضای خانواده به دنبال خواهد داشت. یکی از بارزترین جلوه‌های روابط سالم در خانواده، نیکوکاری و تکریم شخصیت زنان است. چنان‌که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «ما اکرم النساء الّا کریم و لا اهانهن الّا لئیم؛ انسان‌های بزرگوار، زنان را گرامی می‌دارند و افراد پست به آن‌ها اهانت روا می‌دارند.» احترام و محبت متقابل، قوام و اساس زندگی مشترک است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره می‌فرمایند: «خیارکم، خیارکم لنسائهم؛ بهترین شما آن است که با زنان بهترین باشد.» رهبران الهی در طول زندگی، و حتی در لحظات پایانی عمر خویش، همواره بر رعایت حقوق زنان تأکید ورزیده‌اند. پیامبر اکرم (ص) در خطبه حجة الوداع خطاب به مسلمانان فرمودند: «ای مردم! زنان‌تان بر شما حقوقی دارند، چنان‌که شما را بر آنان حقوقی است. خدا را در مورد زنان در نظر داشته باشید و نسبت به آن‌ها به خیر و نیکی رفتار کنید.» محبت و مودت: در اسلام، برقراری روابطی سرشار از عشق و محبت میان زن و شوهر، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. از این رو، یکی از مهمترین سفارشات دین مبین اسلام به مردان، ابراز محبت و مودت نسبت به همسران‌شان است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره می‌فرمایند: «بهترین شما کسی است که با همسرش نیکوتر رفتار کند.» ایشان(ص) همچنین بارها به مردان سفارش می‌کردند که محبت خود را به همسران‌شان آشکارا بیان کنند و از گفتن جمله‌ی پرمهر «دوستت دارم.» دریغ نکنند. این محبت و مودت باید در تمام سطوح زندگی مشترک، از جمله گفتار، رفتار و کردار مردان نسبت به همسران‌شان، نمود عینی داشته باشد. مردان مسلمان موظفند با گفتاری نیکو و لحنی محبت‌آمیز با همسران خود سخن بگویند، با رفتاری احترام‌آمیز و درک و شعور با آنان برخورد کنند و در انجام امور منزل و وظایف مشترک یاریگر همسران‌شان باشند. توجه به این نکته ضروری است که ابراز محبت و مودت به همسر، تنها به مناسبت‌های خاص و ابرازات عاشقانه‌ی گاه و بی‌گاه محدود نمی‌شود، بلکه باید به صورت مستمر و در قالب رفتارهای روزانه و کوچک نیز به همسران نشان داده شود. به عنوان مثال، مردان می‌توانند با انجام کارهای ساده‌ای مانند کمک به آشپزی و یا مرتب کردن خانه، به همسران‌شان در انجام کارهای خانه یاری برسانند و یا با هدیه دادن گل و یا نوشتن نامه‌ای عاشقانه، عشق و قدردانی خود را از همسرشان ابراز کنند. تأمین نیازهای مادی و معنوی: در آموزه‌های دین، با ازدواج دائم، مرد متعهد به تأمین نیازهای مادی و معنوی همسر خود می‌شود. این تعهد که به عنوان «نفقه» شناخته می‌شود، نقشی اساسی در ثبات و امنیت خانواده ایفا می‌کند. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: "الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ" (آیه 34 نساء)؛ "مردان بر زنان سرپرستى دارند به سبب آنچه خداوند از فضل خود به آنان داده و از اموال خود انفاق کرده‏‌اند.» این آیه به صراحت بیان می‌کند که مردان وظیفه دارند هزینه‌های زندگی همسران خود را تامین کنند و در این زمینه کوتاهی نکنند. تأمین نفقه، به زن آرامش خاطر می‌دهد تا با آسودگی به وظایف مادری و خانه‌داری بپردازد. او بدون دغدغه معیشت، می‌تواند فرزندان را تربیت کند و فضایی گرم و صمیمی در خانه ایجاد نماید. این امر، به نوبه خود، به سلامت روحی و روانی کل اعضای خانواده کمک می‌کند. علاوه بر این، تعهد مالی شوهر به همسر، او را در برابر چالش‌ها و ناملایمات شغلی و اقتصادی محافظت می‌کند. زن با علم به اینکه نیازهای او توسط همسرش تأمین می‌شود، از اضطراب و نگرانی‌های مالی رها شده و می‌تواند با تمرکز بیشتری به نقش‌های خود در خانواده بپردازد. مشورت و همفکری: یکی از سفارشات کلیدی اسلام به مرد و زن، تأکید بر مشورت و همفکری زن و شوهر در امور مختلف زندگی مشترک است. این امر نه تنها به تقویت بنیان خانواده و افزایش صمیمیت و تفاهم میان زوجین می‌انجامد، بلکه در نهایت منجر به تصمیم‌گیری‌های سنجیده‌تر و زندگی شادتر و موفق‌تر خواهد شد. پیامبر اکرم (ص) در این باره می‌فرمایند: «با زنان خود در امور زندگی مشورت کنید، زیرا آن‌ها نظر لطیف و ظریفی دارند.» این حدیث نورانی نشان‌دهنده‌ی اهمیت مشورت با همسر و احترام به دیدگاه‌های او در تصمیم‌گیری‌های مختلف زندگی است. زن و مرد به عنوان دو نیمه یکدیگر، هریک دارای تجربیات، دیدگاه‌ها و توانمندی‌های منحصر به فردی هستند که می‌تواند در حل مسائل و چالش‌های زندگی مشترک راهگشا باشد. بنابراین، مردان باید به جای اتخاذ تصمیمات یکجانبه، به نظرات و ایده‌های همسران خود توجه کرده و آن‌ها را در فرایند تصمیم‌گیری مشارکت ‌دهند. مشورت با همسر نه تنها نشان‌دهنده احترام به اوست، بلکه از بروز اختلافات و سوءتفاهمات نیز جلوگیری می‌کند. زن و شوهر با تبادل نظر و بحث و گفتگو می‌توانند به راه‌حل‌های مناسب‌تر و کارآمدتری دست یابند و زندگی مشترکی سرشار از تفاهم، محبت و سعادت را برای خود رقم بزنند. وفاداری و تعهد: در بنای مقدس زندگی مشترک، دو ستون محکم و استوار وجود دارد که ثبات و آرامش را به ارمغان می‌آورند: تعهد و وفاداری. این دو گوهر گران‌بها، قلبِ پیوند زوجین را جلا می‌دهند و تار و پود زندگی را به هم می‌آورند. همانطور که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «بهترین مردان کسانی هستند که به همسران خود وفادار باشند و بدترین زنان کسانی هستند که به همسران خود خیانت کنند.»، تعهد و وفاداری، مبنای احترام و اعتماد در زندگی مشترک است. زمانی که زن و مرد نسبت به یکدیگر متعهد باشند، زندگی در مسیری امن و آرام جریان می‌یابد و عشق و محبت در آن موج می‌زند. تعهد به معنای پایبندی به عهد و پیمان مشترک و تلاش برای حفظ و ارتقای زندگی زناشویی است. این تعهد در تمام لحظات زندگی، از غم و شادی گرفته تا سختی و آسانی، نمود پیدا می‌کند. زوجین متعهد، در برابر یکدیگر احساس مسئولیت می‌کنند و در حل مشکلات و عبور از موانع، دست در دست هم می‌گذارند. وفاداری نیز به معنای صیانت از حرمت و ارزش‌های زندگی مشترک و پرهیز از هرگونه رفتاری است که به این حرمت خدشه وارد کند. وفادار بودن، یعنی حفظ حریم خصوصی زندگی مشترک، پرهیز از دروغ و فریب، و احترام به جایگاه و شخصیت همسر. تعهد و وفاداری، دو بال پرواز زندگی مشترک هستند که زن و مرد را به سوی خوشبختی و آرامش رهنم ون می‌کنند. با تقویت این دو گوهر گرانبها، می‌توان بنای زندگی را استوارتر کرد و در برابر طوفان‌ها و ناملایمات زندگی، مقاوم‌تر شد. به یاد داشته باشیم که تعهد و وفاداری، یک خیابان دو طرفه است و هر دو طرف باید برای حفظ و تقویت آن تلاش کنند.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 114 بازدید

عبدالرب رسول سیاف، رهبر جهادی پیشین، به گفته‌های اخیر یحیی عنابی ملا امام در ولایت پنجشیر واکنش نشان داده و می‌گوید که جایز دانستن دست زدن به بدن زنان نامحرم و برهنه ساختن آنان، شرعاً ناروا و بزرگ‌ترین «جنایت در حق اسلام و انسانیت» است. آقای سیاف با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است: «دست زدن به بدن زنان نامحرم شرعاً نارواست و برهنه کردن شان جرم بس بزرگ است و جایز دانستن این کار، بزرگ‌ترین جنایت در حق اسلام و انسانیت است.» قابل ذکر است که یحیی عنابی ملا امام در پنجشیر پیش از این در یکی از سخنرانی‌هایش تلویحاً در پیوند به بازداشت و زندانی شدن زرمینه پریانی از سوی استخبارات حکومت فعلی گفته بود: «این زن باید در چهارراه کابل برهنه می‌شد تا درس عبرت برای زنان آزادی‌خواه دیگر می‌بود.» این ملا امام در صحبت‌هایش آزادی‌خواهی را برابر با فحشا عنوان کرده است. زرمینه پریانی پس از آزادی از زندان حکومت سرپرست گفت که او از سوی افراد حکومتی در زندان «برهنه» شده است. همچنین پیش از این جنبش زنان مقتدر افغانستان نیز در واکنش به سخنان یحیی عنابی گفت که سخنرانی او در یکی از مسجدهای ولایت‌ پنجشیر، نه تنها توهین به شرف و عزت زنان بوده؛ بلکه «ارکان اسلامی، انسانی و عزت بشریت» را زیر سوال برده است. زنان معترض سکوت عالمان دین در برابر حذف زنان توسط حکومت فعلی «محکوم» کردند. جنبش زنان مقتدر افغانستان از عالمان دین و جامعه اسلامی خواسته است که وضعیت زنان در افغانستان را نادیده نگیرند و جلو تبلیغ‌های این مبلغین «افراطی، خود شفته و زن‌ستیز» که از متن اسلام و کرامت انسانی سوءاستفاده می کنند را بگیرند. باید گفت که نزدیک به سه سال که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب


7 ماه قبل - 143 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری کرامت، گوهر ناب وجود انسان است، گویی نوری درونی که از عمق وجود آدمی تابیده و او را موجودی ارزشمند و والا می‌نمایاند. کرامت به مثابه تاجی بر سر انسان است که عزت و احترام او را به ارمغان می‌آورد. حینی که اسلام طلوع کرد، در مهد این دین (جزیره العرب) و در بسیاری از جوامع بشری دیگر، کرامت انسانی؛ این گوهر ناب محقق نبود و بر خلاف آن به انواع و اشکال مختلف به برخی انسان‌ها و شعب‌های بشری تحقیر و توهین می‌شد. مردم آن زمان علی‌رغم اینکه همۀ ایشان بدون استثناء انسان بودند، به شخصیت همدیگر توهین می‌کردند و اصلا ارزشی به کرامت انسانی قائل نبودند. وضع آن چنان وخیم بود که جنسیت و نژاد تنها نشان برتری مردمان آن زمان تعریف شده بود. به گواه تاریخ، زن از همه بیشتر در پیش از ظهور اسلام مورد حقارت قرار می‌گرفت و در شرایط نابرابری زیست می‌کرد؛ به‌مانند حیوانات خرید و فروش می‌شد و در نزد جامعه کم‌ترین ارزش را هم نداشت. البته این مسئله خاص اعراب جاهلی نبود که زن را پست و حقیر می‌انگاشتند، بلکه به قول تاریخ، مردمان دیگر جوامع در سال (۵۸۶) میلادی در مجمع «ماکون» درباره این مسئله بحث می‌کردند که آیا زن انسان است؟ اسلام در چنین زمانی و در چنین جوامعی ظهور کرد و با تمام قدرتش و با به کارگیری متودهای مختلف در برابر حقارت انسانی به طور عام و به ویژه حقارت زنان جنگید و کرامت ذاتی انسان‌ها را در همان جوامع تحقق بخشید. اسلام در کتاب هدایتی و تربیتی خود(قرآن کریم) در همان سال‌های اول ظهورش صراحتا انسان‌ها را مخاطب قرار می‌دهد و می‌فرماید ما ذاتا آدمیان را کرامت و برتری بخشیدیم؛ شما انسان‌ها را طوری خلق نمودیم که کرامت جزء سرشت شما باشد؛ «وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ»(اسراء، ۷۰)؛ یعنی اینکه به درستی ما به عموم انسان‌ها فارغ از جنسیت و نژاد کرامت و برتری بخشیدیم.» در میان مفسران بحث است که چگونه خالق کریم، انسان‌ها را گرامی داشت. آیا با دادن عقل و خرد، این قوه سنجشگر و یا با دمیدن روحش بر کالبد آدمی. به هر حال، نکته مهم این است که خداوند تاکید دارد بر کرامت ذاتی انسان‌ها فارغ از جنسیت و نژاد و موارد شبیه این‌ها. با این وجود مردمان آن زمان همدیگر را گرامی نمی‌داشتند و برخلاف سرشت‌شان یکدیگر را تحقیر و توهین می‌کردند و تا جایی که ممکن بود یکدیگر را پست جلوه می‌دادند. آری اسلام ظهور کرد و همراه خود احترام و کرامت را در جوامع بشری آورد و انسان‌ها را متوجه سرشت‌شان کرد. امّا سوال اینجاست که اسلام و بنیانگذارش (پیامبر اکرم) و جانشینان آن پس از ایشان چگونه و از چه راهکارها و متودهای کارآمدی کار گرفتند تا عموم انسان‌ها را متوجه کرامت ذاتی‌شان کنند؟ در این یادداشت و چند یادداشت بعدی به مسئله اسلام و کرامت زن می‌پردازیم و راهکارهای عرضه شده‌ی اسلام را در تحقق کرامت زن در خانواده و جامعه نام می‌گیریم. راهکارهای اسلام برای تحقق کرامت زن در خانواده: سفارش به تکریم زن: در سخنان گهربار پیامبر گرامی اسلام مکررا مردان به تکریم زنان سفارش شده است. ایشان یکجا می‌فرماید: «بهترين شما كسى است كه براى خانواده‌اش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانواده‌ام بهترم. زنان را گرامى نمى‌دارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمى‌كند، مگر شخص پَست و بى‌مقدار.» این حدیث شریف به وضاحت بیان می‌دارد که مردانگی و شرافت و حتی کرامت مردان در گرو رفتار ایشان با اعضای خانواده مخصوصا همسرشان است. رسول خدا در جای دیگر می‌فرماید: «هر کس همسری گزیند، وی را تکریم کند.» سفارش به محبت به زنان: اسلام و پیامبر گرامی(ص) سفارشات بسیاری نسبت به جنس مؤنث کرده است. از این طریق اسلام در صدد بوده که حایل سفت و سختی بین مرد و زن را از بین ببرد و متابعتا کرامت هر دو را به ارمغان آورد. پیامبر(ص) علاقه و محبت به زنان را آنقدر مهم و حائز اهمیت می‌داند که آنرا از نشانه افزونی ایمان می‌شمارد. همچنین ایشان در جایی صراحتا یاد می‌کند که خوی و خصلت محبت به زنان یکی از خصلت‌های هفتگانه ایشان و خاندان‌شان است؛ «أُعطينا أهل البيت سبعة لم يعطهنّ أحد قبلنا ، ولا يعطاها أحد بعدنا : الصّباحة ، والفصاحة : والسّماحة ، والشّجاعة ، والحلم ، والعلم ، والمحبّة من النّساء». اعطای حق انتخاب همسر: از دیگر کارهایی که اسلام در تحقق کرامت انسانی زنان پیش گرفته است، اعطای حق انتخاب همسر به زنان است. نقل‌های تاریخی متعددی از چگونگی برخورد پیامبر گرامی نسبت به مسئله «ازدواج» و «انتخاب همسر» نشان می‌دهد که پیامبر هیچگاه به ازدواج‌های اجباری زنان امتش راضی نبوده و این امر را مغایر با کرامت و حیثیت زن می‌داند. ایشان(ص) در جایی می‌فرماید: «زن‌ها را پیش از مشورت با آنان شوهر ندهید.» همچنین فقیهان و عالمان دین از سیره و سنت پیامبر دریافته‌اند که اگر زنی بدون رضایت خود به نکاح درآید، حق فسخ نکاح را دارد. ما در این مورد قبلا با موضوع «حق انتخاب همسر؛ حقی انسانی و اسلامی» به طور مفصل بحث کردیم. خوانندگان محترم برای مطالعه می‌توانند به این نوشته مراجعه فرمایند. اختصاص دادن مهریه به زن: اسلام جایگاه انسانی زن را در بالاترین حد گرامی داشته است. این موضوع از جنبه‌های مختلف قابل پیگیری است. یکی از بارزترین و مهم‌ترین آن‌ها مهریه است. مهریه، پیشکشی است که مرد در هنگام ازدواج به همسرش تقدیم می‌کند؛ تا صداقت خویش را در این خواستگاری به اثبات رساند. با اینکه زن و مرد هر دو به ازدواج و تشکیل خانواده نیازمند هستند ولی مهریه بر دوش مرد گذاشته شده است تا لطافت روح و کرامت زن حفظ شود. برداشتن تأمین معیشت از دوش زن: یکی دیگر از جنبه‌های حفظ کرامت زن در اسلام، در مسائل اقتصادی است. در خانواده‌ای که اسلام نظام آن را ترسیم کرده است، تأمین مخارج روزمره‌ی زندگی به عهده مرد است نه زن. زن بر اساس کرامت و جایگاهی که دارد شایسته نیست با وجود مرد، وظیفه نان‌آوری خانه را برعهده بگیرد. از دید اسلام این خلاف کرامت یک زن است که از صبح تا غروب در بیرون از خانه برای تأمین معیشت خانواده‌اش دست به کارهای شاقه بزند. زن باید بر اساس روحیات و اقتضائات جسمی خود مشغول امور خانوادگی و اجتماعی شود. راهکارهای اسلام در تحقق و حفظ کرامت زن در خانواده، منحصر به موارد فوق نیست. با جزءنگری و دقت بیشتر درخواهیم یافت که دین مبین اسلام مسائل حتی بسی ریزتری را در راه تکریم زن در نظر داشته است. با این وجود، با تأسف غمبار خاطر نشان می‌کنیم که اهالی کشور اسلامی افغانستان در گرامی‌داشت و پاسداشت مقام زن از آموزه‌های وحیانی این دین شریف هیچ کار نگرفته‌اند و حتی می‌توان گفت که برخلاف این معارف رحمانی مشی کرده‌اند.

ادامه مطلب


9 ماه قبل - 161 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری مادر بودن فضیلتی است ملکوتی، ناشی از عالم قدس که در وجود انسان خاکی تجلی می‌کند و درآن صراحت و صداقت، مهر و صفا، عدل و تقوا به عالی‌ترین شکل ممکن آشکار می‌شود. مادربودن، حالتی است که صفات عالی زیبایی را، در پرورش فرزند می‌داند و در این راه، از همه زمینه‌ها و امکانات شخصی می‌گذرد. البته این نکته هرچند ناراحت کننده اما قابل ذکر است که تمام کسانی که مادر خطاب می‌شوند، مادری نمی‌کند و از جمع مادران، همۀشان لایق بهشتی نیستند که خداوند برای مادران در نظر گرفته است. این مطلب به طور مختصر به بیان ویژگی‌هایی که یک مادر از نظر اسلام باید داشته باشد، می‌پردازد. مهربانی و دلسوزی با شنیدن واژه «مادر» معانی که بالبداهه در ذهن تبادر می‌کند، عبارت از «مهربانی» و «دلسوزی» است. مادر به پیروی از سرشت مادری با قلبی سرشار از عشق و مهربانی، به فرزندان خود عشق می‌ورزد و در غم و شادی آن‌ها شریک است. او با آغوشی گرم و نوازش‌های مادرانه، به فرزندان خود آرامش و امنیت می‌دهد. پروین اعتصامی شاعری که از اشعارش نوای مادری به مشام می‌رسد، در جایی با تفسیر آیه‌‌ای از قرآن، مهربانی و دلسوزی مادر حضرت موسی را نسبت به فرزندش این چنین در قصیده‌اش آورده است: مادر موسی، چو موسی را به نیل در فکند، از گفتهٔ رب جلیل خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه گفت کای فرزند خرد بی‌گناه گر فراموشت کند لطف خدای چون رهی زین کشتی بی ناخدای گر نیارد ایزد پاکت بیاد آب خاکت را دهد ناگه بباد قصیده فوق به خوبی مهربانی و دلسوزی مادر را به تصویر کشیده است. مادر موسی به فرمان خداوند، فرزند خردسال خود را به رود نیل می‌سپارد. اما طاقت نمی‌آورد که بی‌راهنما او را رها کند. پس دلهر‌گی‌های خود را نسبت به آینده فرزندش با خدا بازگو می‌کند. مادر موسی وقتی که فرزندش(حضرت موسی) را به نیل می‌سپارد، با حسرت و دلتنگی به فرزندش نگاه می‌کند. مادر با لحنی مهربان و غمگین، او را «فرزند خرد بی‌گناه» خطاب می‌کند و از خداوند می‌پرسد که اگر لطف و رحمت خود را از موسی دریغ کند، او چگونه در این دنیای بی‌رحم، بدون راهنما و یاور، نجات خواهد یافت. صبر و سعه‌صدر تربیت فرزند صبر و بردباری زیادی می‌طلبد. مادر ایده‌آل با صبر و حوصله، به تربیت فرزندان خود می‌پردازد و در برابر اشتباهات و خطاهای آن‌ها، با بردباری و عطوفت رفتار می‌کند. صبر و سعه صدر از ارزش‌هاي اخلاقي مسلمانان است و يک مربي مسلمان، بايد آراسته به اين صفات ارزشمند باشد؛ لذا حضرت موسي (ع) وقتي رسالت بزرگ خود را شروع مي‌کند در ابتدا از خداوند متعال سعه صدر درخواست مي‌نمايد. (قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي... ) بدین‌گونه مادر که رسالتش کم از رسالت پیامبری نیست، بدون شک لازم است از قوه صبر و بردباری در فرایند تربیت فرزندش کار بگیرد تا فرزندش، نیکو و بی‌‌مشکل رشد یابد. فداکاری و ایثار مادر برای آسایش و خوشبختی فرزندان خود، از بسیاری از خواسته‌ها و نیازهای خود می‌گذرد و با فداکاری و ایثار در راه تربیت آن‌ها تلاش می‌کند. مادران بیش از همه نسبت به فرزندان‌شان نگرانی و توجه از خود نشان می‌دهند. گاه این توجه به مرحله‌ای می‌رسد که از خود نیز غافل می‌شوند. مادر از خوابش می‌زند، از خوراکش می‌زند تا اینکه فرزندش برومند شود و به پای خود بایستد. حیا و عفاف ویژگی حیا و عفت مادران از ویژگی‌هایی است که بیشتر، اسلام به مادران در برخورداری آن تأکید می‌کند. چرا که مادر الگوی رفتاری فرزندان خود است و حیا و عفاف او، در تربیت فرزندان با ایمان نقش اساسی دارد. حیا حالتی درونی است که موجب می‌شود انسان به دلیل سرزنش درونی خود یا دیگران، از کارهای زشت دوری کند. به تعبیر امام علی (ع): «حیا به عنوان خصلت نفسانی مثبت، از درونی با نجابت حکایت می‌کند.» اسلام بیشتر زنانی را که نسل‌ها در دامن آنان تربیت میابد، به حفظ حیا و عفت تأکیده کرده است. علم و دانش برخورداری از علم و دانش از دیگر ویژگی‌های مادران ایده‌آل است. برخلاف توقع که می‌گویند مادران به دلیل اینکه در خانه هستند و پرورش فرزندان را به عهده دارد، لذا نیاز به دانش و علم ندارد، باید تذکر داد که اسلام طلب علم را به هر انسان مسلمان فرض دانسته و به ویژه تاکید کرده که آنانی که در روند تربیت و پرورش دخیل اند، باید از دانش لازم برخوردار باشند. با این وصف، لازم است مادران باسواد باشد تا فرزندان‌شان دچار سرخوردگی علمی نشوند. مادر، با علم و دانش خود علاوه بر اینکه فرزندان خود را با آموزه‌های دینی و اخلاقی آشنا می‌کند، آن‌ها را برای زندگی در جامعه آماده می‌سازد و نحوه ارتباط با دیگران را به خوبی برای آن‌ها آموزش می‌دهد. با توجه به نکات مطرح، مادر ایده‌آل از نگاه اسلام، مظهر عشق، صبر، فداکاری، حیا، عفاف، علم و دانش، تقوا و ایمان است. اسلام مقام اینگونه مادران را ارج می‌نهد و در پاسداری و احترام به آنان سفارش بسیاری کرده است که در مقالات بعدی بدان پرداخته می‌شود.

ادامه مطلب


9 ماه قبل - 248 بازدید

از مسائل بسیار مهم و چالش برانگیز جوامع بشری از قدیم تا عصر حاضر، مسئله «خشونت علیه زنان» بوده است. از ادوار گذشته تا دوره فعلی بی‌توجه به سرشت انسانی، آدم‌های قوی و زورگو، آدم‌های ضعیف و ناتوان را مورد آزار و اذیت و خشونت قرار می‌دادند. با اینکه ادیان مختلف و پیامبران و معلمان اخلاق، بشریت را از این امر قبیح که به دور از انسانیت است، منع می‌کردند، اما باز هم آدمیزاد پی خوی وحشی و خشونت را می‌گرفتند. در این میان کسانی که آزار و اذیت بیشتری را متحمل می‌شدند، زنان بودند. در عصر ما که این دوره به مدنیت شهره است و مردمانش هم مدرنیسم شناخته می‌شوند، دور از انتظارر اما همچنان ردپاهای خشونت دیده می‌شود. با اینکه نهادهای بشری و حقوقی قوی و فراوانی در دوره مدرن ما وجود دارد، ولی خشونت علیه انسان‌ها به ویژه زنان از خانه و جوامع رخت بر نبسته بلکه به گونه‌های دیگر و متنوع‌تری ادامه یافته است. خشونت علیه بشریت در کشورهای توسعه یافته، متفاوت‌تر از خشونت در کشورهای در حال توسعه است و خشونت‌هایی که در کشورهای جهان سوم اتفاق می‌افتد، هیچ شباهتی با خشونت در دو نوع کشور قبلی ندارد. البته آزار و اذیت‌ها و خشونت‌هایی که ملموس‌تر است و همه از آن حرف می‌زنند، همین خشونت علیه بشریت در کشورهای عقب مانده و جهان سوم است. خشونت و نادیده گرفتن حقوق بشری انسان‌ها در کشورهای جهان سوم مثل افغانستان خیلی شبیه به خشونت در زمان قدیم است. شاید به همین دلیل باشد که آزار و اذیت‌ها و خشونت‌ها در کشورهای جهان سوم دیده و تحت ذره‌بین قرار می‌گیرند اما از خشونت‌هایی که در کشورهای توسعه یافته و نیمه پیشرفته اتفاق می‌افتد، هیچ ذکری نمی‌شود. ما هم در این نوشتار به آن خشونت‌هایی اشاره داریم که علیه زنان در کشور سنتی افغانستان اتفاق می‌افتد. در حال حاضر تعاریفی که جامعه‌شناسان و حقوق‌دانان از خشونت علیه زن ارائه کرده‌اند، بیشتر شامل آن خشونت‌هایی است که در کشورهایی چون افغانستان اتفاق می‌افتد. فقدان تعریف مشخص از خشونت نسبت به زنان موجب شده که از اواخر دهه هشتاد لزوم تدوین سندی در این زمینه مطرح گردد. در پی اقدامات کمیسیون مقام زن، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۳ اعلامیه رفع خشونت نسبت به زنان را تصویب کرد. این اعلامیه نخستین بار خشونت علیه زنان را چنین تعریف کرد: «هرگونه عمل خشونت‏آمیز مبتنی بر جنسیت که موجب بروز، یا احتمال بروز صدمات و آسیب‏های جسمی، جنسی یا روانی و یا رنج و آزار زنان از جمله؛ تهدید به انجام عمل خشونت‏آمیز که نتیجه آن محرومیت اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در اجتماع و یا زندگی خصوصی می‏گردد.» نظر به تعریف، خشونت علیه زنان انواع مختلفی دارد که شایع‌ترین آن خشونت‌های لفظی، جسمی، روانی، عادی‌سازی نابرابری مرد و زن، آزارو اذیت‌های مختلف، احساس مالکیت به زن و عدم پذیرش اصل برابری اند. در کشور سنتی و قبیله‌ای ما (افغانستان) زنان از سوی خانواده، جامعه و دولت مورد آزار و اذیت‌های جسمی و روانی قرار می‌گیرند. مطابق گزارش‌ها و آمارها، ۸۷ درصد از زنان افغانستان نوعی از خشونت را در زندگی خانوادگی خود تجربه می‌کنند. البته زنان افغانستان خشونتی را که از دولت متحمل می‌شوند، بیش از خشونتی است که از سوی خانواده و جامعه متوجه‌شان می‌شود. دولت فعلی افغانستان وضعیت کنونی کشور را به گونه‌ای رقم زده است که زنان حتی از حقوق حدّاقلی خود مثل حق تحصیل، اشتغال و... محروم هستند. این امر (محرومیت) باعث می‌شود که دختران و زنان افغان در آینده خشونت‌های بیشتر و بغرنج‌تری را متحمل شوند. با اینکه دین مورد قبول افغانستان یعنی اسلام اکیدا خشونت علیه بشریت به ویژه زنان را منع کرده است؛ اما دولت فعلی و برخی از خانواده‌ها از آزار و اذیت زنان دست برنداشته و به این عمل زشت و کریه، خو گرفته‌اند. در حدیث قدسی آمده است: «لیاذن یجربٍ منی من آذی عبدی المومن»؛ کسی که بنده مؤمن مرا بیازارد با من به جنگ برخاسته.» در این حدیث، به نقل از پیامبر، خداوند بزرگ صراحتا خشونت علیه بشریت و زنان را محکوم کرده است. همچنان، یکی از رهبران دینی می‌فرماید: «خداوند بلند مرتبه برای هیچ چیز همانند آزار و ناراحت کردن زنان و کودکان خشمگین نمی‌شود؛ ان الله عز وجل ليس يغضب لشيء كغضبه للنساء و الصبيان.» علاوه‌ بر این، پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرموده است: «مردانی که همسران خود را کتک می‌زنند، چگونه آنان را دوباره به آغوش می‌کشند.» در این سخن، پیامبر مستقیم مردان را مورد خطاب قرار می‌دهد و کتک و آزار همسران را کار بی‌شرمانه‌‌ای می‌خواند. پس اسلام هیچ مجوزی به مردان و یا هر فردی که دست به خشونت می‌زند، نداده که زنان را مورد خشونت قرار دهند، بلکه زن را مخلوقی لطیف خداوند می‌داند که باید با او با ملایمت و نرمی برخورد کرد. در این‌باره از پیغمبر گرامی نقل شده است: «انّ الله تبارک و تعالى على الاناث ارأف منه على الذكور و ما من رجل يدخل فرحةً على امرأة بينه و بينها حرمة الاً فرحه الله تعالى يوم القيامة؛ رأفت و رحمت خدا بر زنان بیش از مردان است و مردی که زنی از محارم خویش را شاد سازد، خداوند او را در قیامت شادمان خواهد کرد.» در جای دیگری نیز ایشان می‌فرماید: «هر چه آدمی ایمانش افزایش یابد، علاقه و محبتش به زنان بیشتر گردد.» رأفت و مهربانی بیشتر با زنان تا حدی که شادمانی حق و شادسازی اهل لطف و مهربانی را به دنبال آورد، خود دلیل بر اهمیت زن و ارجمندی زنان، این تجلیات جمال الهی است. پس باید همگان به زن‌ها با دید کرامت و رأفت بنگرند و چنین دیدی زبان طبیعت عالم و آدم و مقتضای صفا و صمیمیت انسان و خرسندی زن و حضرت پروردگار است.

ادامه مطلب


9 ماه قبل - 284 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری هیچ منبع معتبری؛ چه منابع قرآنی و یا احادیث پیامبر بزرگ اسلام (ص) در ممانعت تحصیل و تعلیم دختران هیچ سخن و ادعایی نکرده‌اند اما در افغانستان کنونی، زنان و دختران از آموزش و تحصیل محروم شده‌اند. درست هنگامی که حکومت افغانستان در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ تغییر کرد  و حکومت فعلی قدرت را در دست گرفت. ساز و کارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دست‌خوش تغییر و دگرگونی شد، فرمان‌های محدود کننده برای زنان و دختران دانش‌آموز و دانشجو و زنانی که در ادارات و موسسات فعالیت می‌کردند، یکی پس از دیگری وضع شد. حکومت سرپرست افغانستان، در نخستین سال حکومت‌داری‌اش، دختران دانش‌آموز و دانشجویان را از تعلیم و تحصیل منع کرد. این تصمیم باعث شد که پرسش‌های بی‌شماری متوجه متولیان حکومت شود. مهمترین آن این بود که با اتکا به کدام دلیل شرعی و قانونی، حکومت، دختران را از تعلیم و تحصیل منع کرده است؟ آیا از آیات قرآن و سنت پیغمبر (ص) چنین ممنوعاتی بدست آمده است؟ و ده‌ها پرسش دیگر که هیچ یک پاسخ منطقی نداشتند. ما در شماره‌های پیشین این مقاله، با مددجویی از آیات، روایات و ادلّه‌هایی غیر از این دو، به وضاحت و درستی جایگاه تحصیل دختران در دین مقدس اسلام را بیان کردیم. اگر مخالفان تحصیل دختران کوچکترین تأمل و دقتی به آیات و احادیث مرتبط با علم داشته باشند، درخواهند یافت که اسلام توجه بی‌بدیلی به علم و دانش مبذول داشته است و آن را بسیار ارزشمند می‌داند؛ تا جایی که علم را پلّه‌‌ای از پلّه‌های کمال انسان(مرد و زن) می‌شمارد. اگرچه بیانات پرواضح آیه‌های قرآن و احادیث پیغمبر (ص) در مورد تحصیل دختران حق مطلب را ادا کرده است و به خوبی «لزوم» تحصیل علم از سوی این قشر را ابراز داشته ولی جهت اینکه خط بطلان بر مدعیات مخالفان تحصیل دختران کشیده شود، در این یادداشت که شماره پایانی مقاله است، به دلایل ارائه شده از سوی این مخالفان، می‌پردازیم و در صدد پاسخ آنان برخواهیم آمد. عده‌ای از متولیان حکومت با استناد به یک حدیث خواسته‌اند که منع تعلیم و تحصیل دختران را به اثبات رسانند و با ذکر آن و نادیده گرفتن ده‌ها حدیث می‌خواهند بگویند که پیامبر(ص) و اسلام، زنان و دختران را از تحصیل منع کرده‌اند. آن حدیث این است: «لا تنزلوهن الغرف ولا تعلمونهن الكتابة وعلموهن المغزل وسورة النور؛ زنان را در بالاخانه‌‌ها منشانید و به آنان نوشتن یاد ندهید ولی به آنان نخ ریسی و سوره نور بیاموزید.» همانطوری که می‌دانید با شنیدن و خواندن هر سخنی که به پیامبر نسبت داده می‌شود، فی‌البداهه نباید آنرا منسوب به پیامبر دانست؛ مخصوصا احادیثی که شبهه‌ناک است و ظاهرا متعارض با نص صریح قرآن کریم است. در مورد سلسله سند حدیث مورد بحث، کدام سند معتبری ارائه نشده است. اغلب حدیث‌شناسان از جمله: ابن عدی، ابن جوزی، ابن حجر، محمد بن طاهر المقدسی،‌ ابن العدیم،‌ علامه شیخ عسافی و… نسبت این حدیث به پیامبر معظم اسلام (ص) را رد نموده، معتقدند که این حدیث موضعی، ضعیف و بدون سند است و همچنین آنان نظر به بعضی راویان، نسبت‌ این حدیث را به پیامبر اسلام (ص) درست نمی‌دانند، و آن را از جمله احادیث جعلی برشمرده‌اند. ابن جوزی، با ذکر این نکته که در سلسله سند این حدیث یک شخص جاعل (جعل کننده) قرار دارد، گفته است: «هذا الحديث لا يصح، محمد بن إبراهيم الشامي كان يضع الحديث؛ حدیث منع تعلیم زنان صحت ندارد، محمد بن ابراهیم شامی حديثات را جعل مى‌كرده است.» برخلاف حدیث منع تحصل دختران، نقل تاریخی متقنی درمورد آموزش نوشتن است که به خوبی موضع پیامبر اکرم (ص) را درمورد آموزش، یادگیری و نوشتن بیان می‌کند. تاریخ در مورد این موضع رسول خدا آورده است: «شفاء عدي، یکی از دختران قبیله عدی نوشتن بلد بود. وی دختران را در زمان جاهليت عرب، نوشتن تعليم مي‌داد و بانو حفصه (یکی از خانم‌های پیامبر) نوشتن را قبل از ازدواج با نبي اكرم (ص) از وی می‌آموخت. وقتي كه حفصه ازدواج کرد، پیامبر از شفاء عدی خواست که آموزش نوشتن را با او ادامه بدهد تا خط‌‌‌ او درست و زیبا شود و (حفصه) نیز چنین کرد.» دلیل دیگری که متولیان حکومت افغانستان (مخالفان تحصیل دختران) ارائه کرده‌اند، این است که دختران بخاطر عدم محجبه بودن‌شان از تحصیل منع شده‌اند. البته این دلیل آنان، نظر به بررسی‌ها، بهانه است تا دلیل. تصمیم‌گیران و مجریان منع تحصیل دختران می‌گویند که: «زنان و دختران افغان بخاطر اینکه در مکاتب و دانشگاه‌ها حجاب‌شان را رعایت نمی‌کردند، از تحصیل منع شدند.» این دلیل‌شان همانطوری که پیشتر سخن رفت، بهانه است. به این دلایل: اولا: باید گفت که اکثر زنان و دختران افغانستان چه در حکومت پیشین و چه در حکومت فعلی حجاب و حدود شرعی را رعایت کرده و می‌کنند. ثانیاً: برفرض که عده‌ای محدودی حجاب شرعی مورد قبول حکومت فعلی را نداشته‌اند؛ چرا به علت عدم محجبه بودن عده‌ای محدود، تمام دختران از تعلیم و تحصیل منع شدند؟ آیا این درست است که بخاطر یکی، حق صدها نفر نادیده گرفته شود؟ ثالثاً: وقتی از سوی وزارت به مکاتب و دانشگاه‌ها، نامه رسمی مبنی بر رعایت حجاب شرعی زده شد، پیرو این نامه مطابق مدارک و شواهد، عموم دختران دانش‌آموز و دانشجو بدون استثناء حجاب موافق حکومت را رعایت کردند. با این وجود چرا دولت تحصیل دختران را آزاد نگذاشت و بر شدت ممنوعیت تحصیل آنان افزود؟ با این موارد، نتیجه مشخص است که متولیان حکومت فعلی حجاب شرعی را بهانه می‌کنند تا احساسات و هیجانات و باورهای قبیله‌ا‌ی‌ خود‌شان را عملی کنند تا یک امر شرعی و اسلامی را. حذف زنان و دختران از بستر تحصیل و اجتماع، یک حرکت احساسی و هیجانی است تا عقلی و شرعی. مطابق آنچه در این مقاله گفته شد، معلوم شد که «اسلام» به هیچ وجه مخالف تحصیل دختران نبوده و نیست؛ بلکه تعلیم و تحصیل آنان را یک امر ضروری و الزامی می‌شمارد. پس مدعیات و کسانی که از آدرس اسلام بر طبل مخالفت تحصیل دختران می‌کوبند، برحق نیستند.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 231 بازدید

نوینسده: مهدی مظفری در روزگار گذشته، تاریکی جهل بر جوامع بشری سایه افکنده بود. نگاهی تحقیرآمیز به زنان، به‌ویژه دختران، در بسیاری از فرهنگ‌ها حاکم بود. تولد دختر، ننگ تلقی می‌شد و گاه با اتفاقی غم‌انگیز، زنده به گور کردن نوزادان دختر همراه بود. اما در این میان، نوری تابید و طلوع اسلام، افق جدیدی را به روی بشریت گشود. پیامبر اکرم (ص) با تعالیم وحیانی و انسان‌دوستانه خود، تیشه بر ریشه این افکار جاهلی زد و جایگاهی رفیع برای زنان و دختران در جامعه ترسیم کرد. خداوند بزرگ، پیامبر و اهلبیت ایشان با تعابیر زیبا و منحصر به فردی، دختران را این‌چنین معرفی کرده‌اند: دختر هدیه خداست؛ مالكيّت و فرمانروايى آسمان‌ها و زمين فقط در سيطرۀ خداست، هر چه را بخواهد مى‌آفريند، به هر كس بخواهد دختر مرحمت مى‌كند و به هر كس بخواهد پسر مى‌بخشد؛ ِّلَّهِ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُ يَهَبُ لِمَن يَشَآءُ إِنَٰثٗا وَيَهَبُ لِمَن يَشَآءُ ٱلذُّكُورَ (سوره شوری، 49). تا دختر هست، دریچه رحمت الهی باز است؛ خانه‏اى نيست كه در آن دختران باشند مگر اينكه هر روز بر آن خانه دوازده بركت و رحمت از آسمان نازل مى‏شود. مَا مِنْ بَيْتٍ فِيهِ اَلْبَنَاتُ إِلاَّ نَزَلَتْ كُلَّ يَوْمٍ عَلَيْهِ اِثْنَتَا عَشْرَةَ بَرَكَةً وَ رَحْمَةً مِنَ اَلسَّمَاءِ وَ لاَ تَنْقَطِعُ زِيَارَةُ اَلْمَلاَئِكَةِ مِنْ ذَلِكَ اَلْبَيْتِ يَكْتُبُونَ لِأَبِيهِمْ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ عِبَادَةَ سَنَةٍ. پیامبر اکرم(ص) دختر گل و ریحانه است: خداوند گلی چون دختر به من داده آن را می‌بویم و اصلا اندوه روزی او را نمی‌خورم، روزیش با خداست؛ ریحانَةٌ أَشَمُّها وَ رِزْقُها عَلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ. پیغمبر(ص) آنان قرةالعین اند: دختران نور چشم و مایه شادمانی خانواده هستند. گرامی‌ داشتن و احترام به دختران واجب است؛ چونکه پیامبر خدا به دخترش حضرت زهرا(س) احترام می‌گذاشت و ایشان با تمام مقامی که داشت دست دخترش را می‌بوسید و هنگام برگشت از سفر، نخستین کسی را که دیدار می‌کرد دخترش فاطمه بود. همچنان، هنگامی که می‌خواست به سفر برود آخرین خانه‌ای را که خداحافظی می‌کرد، باز خانه فاطمه بود. دختر خدمت‌کار نیست، صفای زندگی در پرتو خشنودی اوست؛ زن (مانند یک گل) ریحانه است و خدمتگزار نیست، با او در هر حال و موقعیتی مدارا کن و همنشینی با او را نیکو کن تا اینکه زندگی تو باصفا گردد؛ فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ فَدَارِهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَهَا لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ. امام علی(ع) فرزند دختر، فرزندی پرمحبت و همیار و هم‌مونس؛ دختران چه فرزندان خوبى هستند؛ با لطافت و مهربان، يار و مددکار، مونس و همدم، مبارک و پر خير، اهل نظافت و پاکيزگي‌. ؛ نعمَ الوَلَدُ البَناتُ، مُلطفات، مجهزاتُ، مؤنساتُ مُفلِیاتُ. پیغمبر(ص) بهتر آن است که تحفه اول مال دختر باشد؛ پیامبر در سفارشی می‌فرماید: هر از گاهی برای خانواده تحفه (هدیه) بخرید و هنگامی که می‌خواهید تحفه را تقسیم کنید، نخست باید به دختر و بعد به پسر بدهید، زیرا هر کس دخترش را شاد و مسرور کند، چنان است که گویی کسی از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده باشد. دختران را بد ندانيد؛ زيرا آن‌ها مونس‌هاى گرانبهايى هستند؛ لا تَكرَهوا البَناتَ؛ فإنَّهُنَّ المُؤنِساتُ الغالِياتُ. پیامبر (ص) خداوند حامی آن کس است که او حامی دختران باشد؛ آنگاه كه خانواده‌اى داراى دختر مى‌‌شود، خداوند فرشته‌ای را براى حمايت و نگهبانى آن دختر مى‌فرستد، و مى‌فرمايد: اين دختر عنصرى ظریف و لطیف است كه از ضعف و ناتوانى خلقت يافته و كسى كه او را مورد حمايت و نگهدارى خود قرار دهد، چنين كسى تا روز قيامت مورد يارى و عنايت خداوند خواهد بود. تعابیر اسلام از دختران منحصر به موارد فوق نمی‌شود. بلکه در احادیث اسلامی آن قدر از شأن و منزلت عظیم دختران یاد شده که در منابع حدیث، بخش‌های جداگانه‌ای را به خود اختصاص داده است. به عنوان نمونه در کتاب کافی، بابی وجود دارد به نام «بَابُ فَضْلِ الْبَنَات؛ درباره فضیلت دختران» با این وجود، از این واقعیت نمی‌توان به آسانی گذشت که با نهایت تأسف هنوز در جوامع اسلامی ردپای افکار جاهلی درباره دختران همچنان پا برحاست. کم نیستند خانواده‌هایی که از تولد پسر خوشحال و از به دنیا آمدن دختر ناراحت می‌شوند یا حداقل تولد پسر را بر دختر ترجیح می‌دهند. البته ممکن است اوضاع خاص اقتصادی و اجتماعی در رابطه با وضع زنان در جوامع کنونی یکی از علل این‌گونه عادات و رسوم غلط بوده باشد، ولی هر چه هست باید عموم مسلمانان راستین با این طرز فکر مبارزه کنند و ریشه‌های اجتماعی و اقتصادی آن را بسوزانند چرا که اسلام نمی‌پسندد بعد از چهارده قرن، پیروانش به افکار جاهلی بازگردند و این یک نوع جاهلیت ثانوی است.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 133 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری در بخش‌های پیشین این مقاله، با استفاده از آیات قرآن و سخنان پیغمبر اکرم(ص) «جایگاه تحصیل دختران در اسلام» را تبیین نمودیم. با توضیحات و استدلال‌های آیات و احادیث مرتبط با علم (در شماره‌های قبل ارائه شد) نتیجه می‌گیریم که از این دو منبع بزرگ معارف اسلامی نه تنها بوی ممنوعیت تحصیل دختران استشمام نمی‌شود بلکه خداوند حکیم در کتابش (قرآن) و پیامبر خدا بارها و بارها به طرُق مختلف، انسان‌ها (زن و مرد) را به فراگیری دانش فراخوانده است. اگر از تحلیل آیات و احادیث مرتبط با علم، به حکم «واجب بودن» تحصیل علم برای دختران نتوانیم رسید، قطعاً می‌توان به حکم مستحب مؤکّد بودن آن دست یافت. علاوه بر این، دلایل دیگری نیز وجود دارد که تحصیل همه انسان‌ها، از جمله دختران را امری ضروری می‌داند. تحصیل دانش، پله‌ای از نردبان کمال یکی از دلایلی که لازم است جایگاه تحصیل دختران در اسلام مورد بررسی قرار گیرد، مسئله و ادلّه «کمال» است. قبل از اینکه با استفاده از ادلّه کمال جایگاه تحصیل دختران در اسلام را روشن کنیم، لازم است دو نکته را یادآور شویم: نکته اول: انسان از دو بعد، جسم و روح تشکیل شده است. این دو بُعد مکمل یکدیگرند و وجود یکی بدون دیگری امکان‌پذیر نیست. تمام سفارش‌ها و توصیه‌های سازمان‌های الاهیاتی و بشری برای این است که حدّاقل یکی از این دو بُعد انسان را تقویت بخشند. عمل به توصیه‌های ورزشی منجر به تقویت و سلامت جسم می‌شود و توصیه‌های روانشناسی برای این است که روح انسان از خطرات افسردگی، استرس و اضطراب محفوظ بماند. اکثر توصیه‌های دینی هم برای این است که روح انسان تقویت شود و مراتب کمال را طی کند. نکته دوم: دین نیز از بدو نزول، هدف خود را هدایت انسان به سوی کمال معرفی کرده است. با این معرفی، روح انسان هدف قرار می‌گیرد. یعنی تمام توصیه‌ها و سفارشات دین برای این است که روح انسان تقویت شود، تا جایی که به کمال برسد. دین‌شناسان و عارفان درباره روح هم گفته ‌اند: «روح مرد و زن مساوی است». یعنی هر چیزی که به روح انسان مربوط می‌شود، برای زن و مرد یکسان است. قرآن کریم زندگی پاکیزه و حیات طیبه را جزای عمل و پاداش هر مرد و زنی می‌داند که عمل صالح را از روی ایمان و به قصد تقرب به خدا انجام می‌دهد و می‌فرماید: «مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗ»(نحل، ۹۷) این آیه و آیات مشابه آن ناظر به این معنی است که روح نسبت به مرد و زن مساوی است چون آن کس که عامل معتقد است، روح است نه زن یا مرد. بنابراین، اکثر توصیه‌ها و امر و نهی‌های دین و اوامر دیگری که مربوط به روح می‌شود، جنسیت‌بردار نیستند و معمولاً همۀ آن سفارش‌ها متوجه زن و مرد می‌شود. حال با در نظرداشت نکات قبل می‌گوییم: تحصیل علم، پله‌ای مهم و حیاتی از پله‌های نردبان کمال روح انسان است. اگر کسی می‌خواهد طریق کمال را طی کند (آن هم در این زمانه مدرن)، باید تا جایی که می‌تواند دانش کسب کند و درک خود را بالا ببرد. دین که انسان را به تقوا و پایبندی به اصول و انجام فروعات امر کرده است، در کنار این‌ها، انسان را به تحصیل علم نیز فراخوانده است. اگر اسلام، پرهیزگاری و انجام واجبات و ترک محرمات را برای مرد و زن به منظور کامل شد‌ن‌شان لازم می‌داند، تحصیل دانش را نیز برای به کمال رسیدن هر دو الزامی می‌داند. پس نتیجه این است که تحصیل علم برای به کمال رسیدن انسان یک امر ضروری است. انسانیت انسان و مدارج و مراتب کمال و رشد او به جان و روح او مربوط می‌شود و آن چه کمال است و به انسانیت انسان مربوط می‌شود، در آن ذکورت و انوثت شرط نیست. یعنی مرد و زن می‌توانند دانش کسب کنند و در هر رشته‌ای که می‌خواهند متخصص شوند.

ادامه مطلب