منابع محلی از ولایت ننگرهار میگویند که یک زن در این ولایت با همدستی دوستپسر سابقش، شوهر خود را به قتل رسانده است. دستکم دو منبع به رسانه گوهرشاد گفتهاند که این زن و شوهر حدود دو هفته قبل ازدواج کرده بودند. منبع امروز (یکشنبه، ۲۹ میزان) گفته است که این رویداد روز (جمعه، ۲۷ میزان) در ساحهی «نظرآباد» از مربوطات در ناحیه هفتم شهر جلالآباد رخ داده است. منبع تاکید کرد که این زن، شوهرش را دو هفته پس از ازدواجشان با همکاری دوستپسر سابقش با ضرب چاقو به شکل فجیع به قتل رسانده است. منبع افزود که نیروهای امنیتی حکومت سرپرست، این زن و دوستپسر سابقش را بازداشت کردهاند. این منبع از مقتول پوپل نام برد و گفت که وی ۱۸ سال سن داشت و دو هفته قبل یا یک دختر ازدواج کرده بود. همچنین صدیقالله قریشی، آمر اطلاعات و فرهنگ ننگرهار این قتل را تأیید کرده و از بازداشت یک زن و یک مرد خبر داده است. وی گفت که زن بازداشتشده همسر پوپل است که پیش از این با پسر دیگری در ارتباط بوده است. قریشی گفته است که هر دو متهم در بازجویی به انجام قتل اعتراف کردهاند. قابل ذکر است که چندی پیش از این نیز یک دختر و پسر از سوی برادران دختر در ننگرهار تیرباران شده بودند. قتلهای ناموسی هرازگاهی در ولایت مختلف افغانستان رخ میدهد. پس از تسلط حکومت سرپرست بر کشور، قتلهای مرموز در بین زنان بهگونه بیپیشینه افزایش یافته است. بیماریهای روانی، خصومت شخصی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتلها بیان شده است.
برچسب: ازدواج
بسیاری از زوجهای که تازه ازدواج کردهاند، ممکن است دچار افسردگی پس از ازدواج شوند. این دوره از افسردگی میتواند بهطرز شگفتانگیزی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد، بهگونهای که حتی انجام معمولترین امور زندگی و شغلی برای او مشکلساز شود. این نوع افسردگی ممکن است به دلیل تغییرات عمدهای که پس از ازدواج در زندگی افراد رخ میدهد، ایجاد شود. برای بسیاری از افراد، ازدواج یک تغییر بزرگ و گاه شگرف است که انتظارات، مسئولیتها و فشارهای جدیدی را به زندگی آنها اضافه میکند. از جمله این فشارها میتوان به مسئولیتهای مالی و اقتصادی اشاره کرد. بهویژه برای زوجهایی که پیش از ازدواج بهطور مستقل زندگی نکردهاند، تقسیم هزینهها و مدیریت مالی خانوادگی میتواند یک چالش بزرگ باشد. استرسهای مالی شامل تأمین نیازهای روزمره، هزینههای مربوط به خانه، برنامهریزی برای آینده و حتی مدیریت بدهیها و وامهاست. در برخی موارد، زوجین ممکن است برای اولین بار پس از ازدواج با واقعیتهای اقتصادی زندگی مواجه شوند و این موضوع میتواند باعث استرس و نگرانیهای بیشتری شود. علاوه بر استرسهای مالی، انتظارات از زندگی مشترک نیز میتواند باعث افزایش فشارهای روحی شود. بسیاری از افراد با تصویری ایدهآل و رویایی از زندگی زناشویی به ازدواج وارد میشوند، اما پس از مدتی با چالشهای واقعی زندگی مشترک روبهرو میشوند. این تضاد میان انتظارات و واقعیت میتواند منجر به احساس نارضایتی و حتی ناامیدی شود. زوجین ممکن است انتظارات متفاوتی از یکدیگر داشته باشند که اگر به درستی مدیریت نشوند، به تعارض و افسردگی منجر میشود. از سوی دیگر، تغییرات در نقشهای اجتماعی و خانوادگی نیز ممکن است فشارهای روانی بیشتری را به افراد وارد کند. ازدواج باعث تغییر در روابط فرد با دیگران، از جمله خانواده و دوستان میشود. برای برخی افراد، این تغییرات ممکن است به احساس انزوا یا دوری از عزیزان منجر شود. همچنین، انتظارات فرهنگی و اجتماعی که از زوجین وجود دارد، میتواند بر نحوه تعامل آنها با یکدیگر و دیگران تأثیر بگذارد. برخی فرهنگها ممکن است از زوجها انتظار داشته باشند که به شکلی خاص رفتار کنند یا نقشهایی خاص را در زندگی مشترک بپذیرند، که این موضوع نیز به فشارهای روانی بیشتری منجر میشود. در نهایت، تمام این عوامل میتوانند به افسردگی پس از ازدواج منجر شوند و برای مقابله با آن، زوجین باید به دنبال راهحلهایی برای مدیریت استرس و حفظ ارتباط مؤثر باشند. علائم افسردگی پس از ازدواج: علائم افسردگی پس از ازدواج میتواند شامل طیف وسیعی از نشانههای روحی و جسمی باشد. این علائم شامل کاهش علاقه به شغل یا حتی تمایل به استعفا دادن از کار است. کاهش ارتباطات اجتماعی و گوشهگیری نیز ممکن است اتفاق بیفتد. بسیاری از افراد با تغییرات غیرمعمول در عادات غذایی خود مواجه میشوند که ممکن است بهصورت بیاشتهایی یا پرخوری ظاهر شود. کاهش علاقه به فعالیتهای محبوب گذشته و کمرنگ شدن میل جنسی نیز از دیگر نشانههای رایج این افسردگی است. افراد معمولاً در این دوره احساس تنهایی بیشتری دارند و ممکن است از اجتماع دوری کنند. ناتوانی در هماهنگی کارها و تغییر در الگوی خواب نیز مشاهده میشود. به همین ترتیب، تغییر در مراقبتهای شخصی مانند کاهش تمایل به ورزش یا پیروی از رژیم غذایی سالم نیز دیده میشود. بروز احساسات پوچی و بیمعنایی زندگی نیز در این افراد رایج است. علل بروز افسردگی پس از ازدواج: افسردگی پس از ازدواج میتواند دلایل متعددی داشته باشد. همانطور که اشاره شد، حس ناراحتی، پشیمانی و حالت ناخوشایند پس از ورود به زندگی مشترک از جمله دلایل اصلی این نوع افسردگی است. افسردگی پس از ازدواج بهطور مستقیم به جنسیت افراد یا شخصیت همسر بستگی ندارد. حتی در ازدواجهایی که با رضایت کامل و عشق آغاز شدهاند، ممکن است این افسردگی رخ دهد. دلایلی مانند دوری از خانواده و دوستان نزدیک، تغییر ناگهانی در سبک زندگی، و انتظارات غیرواقعی از زندگی مشترک میتوانند به ایجاد این نوع افسردگی کمک کنند. علاوه بر این، اختلاف طبقاتی، فرهنگی یا مالی میان زوجین نیز میتواند یکی از علل بروز این احساسات باشد. همچنین، ازدواجهایی که با اختلاف سنی زیاد همراه هستند نیز ممکن است باعث به وجود آمدن چالشهای بیشتری شوند. احساس انزوا و تنهایی پس از شروع زندگی مشترک نیز در تشدید این افسردگی نقش دارد. راهکارهای درمانی برای افسردگی پس از ازدواج: روشهای متعددی برای درمان افسردگی پس از ازدواج وجود دارد که از جمله مهمترین آنها زوجدرمانی و خانوادهدرمانی است. این شیوههای درمانی بر مبنای گفتگو و ارتباط مؤثر میان زن و شوهر استوار هستند. هدف اصلی این روشها کمک به حل مشکلات و تنشهای موجود در زندگی مشترک و نجات روابط خانوادگی است. اگر یکی از زوجین با افسردگی دستوپنجه نرم میکند، ممکن است نیاز به درمان فردی نیز داشته باشد. در برخی موارد، افراد از حمایت اعضای خانواده برای بهبود وضعیت خود استفاده میکنند. آموزش و آگاهی دادن به اعضای خانواده در مورد افسردگی و نحوه برخورد با آن نیز میتواند بسیار مؤثر باشد. همچنین، تشویق زوجین به ایجاد ارتباط عمیقتر و بیشتر با یکدیگر، میتواند به بهبود روابط زناشویی کمک کند. مهم است که زوجین بدانند افسردگی پس از ازدواج یک مشکل رایج است و با حمایت متقابل میتوان بر آن غلبه کرد. آشنایی با شرایط پس از ازدواج: پس از فروکش کردن هیجانات اولیه ازدواج، بسیاری از زنان و مردان دچار نوعی فروپاشی عاطفی میشوند. آنها احساس میکنند که از یک فرد شاداب و پرانرژی به فردی خسته و بیروح تبدیل شدهاند. این احساس منفی میتواند به دلایل مختلفی در ذهن افراد شکل بگیرد. از جمله این دلایل میتوان به توقعات غیرواقعی از زندگی مشترک اشاره کرد. بسیاری از افراد پیش از ازدواج تصویری رویایی از زندگی زناشویی در ذهن خود میسازند، اما پس از ورود به زندگی واقعی و مواجهه با مسئولیتها و چالشهای مختلف، این تصویر در هم میشکند. همچنین، استرسها و فشارهای مالی جدید که معمولاً پس از ازدواج به وجود میآیند، میتوانند به احساس سرخوردگی و ناامیدی منجر شوند. تفاوت در دیدگاهها و اولویتهای مالی نیز ممکن است به این وضعیت دامن بزند. این تغییرات ممکن است افراد را دچار احساس عدم آمادگی برای زندگی مشترک کنند. چند نکته برای مقابله با افسردگی پس از ازدواج: برای مقابله با افسردگی پس از ازدواج، چند راهکار مؤثر وجود دارد. مشاوره با یک روانشناس یا مشاور خانواده میتواند در درک بهتر احساسات و افکار منفی کمک کند. افراد در این شرایط ممکن است احساس گناه یا سرزنش کنند، اما مشاوره با یک فرد متخصص میتواند به آرامش و پذیرش احساسات کمک کند. یکی از راهکارهای مؤثر دیگر، ایجاد چشمانداز جدید در زندگی مشترک است. به جای تمرکز بر افکار منفی، بهتر است به فعالیتهای مثبت و سازنده پرداخته و با همسر خود درباره اهداف و آرزوهای مشترک صحبت کنید. تعیین اهداف مشترک در زندگی میتواند امید به آینده را تقویت کرده و به بهبود روابط کمک کند. همچنین، ابراز احساسات و به اشتراک گذاشتن آنها با همسر یا خانواده میتواند به کاهش استرس و اضطراب کمک کند. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
نویسنده: مهدی مظفری اسلام به عنوان یک دین جامع، چارچوبی کامل و متعادل برای روابط زن و مرد در خانواده و جامعه ارائه میدهد. در این چارچوب، جایگاه زن و مرد به طور شفاف تعریف شده و وظایف و حقوق مشخصی برای هر یک از آنها تعیین شده است. این امر نه تنها به حفظ نظم و آرامش در خانواده کمک میکند، بلکه زمینهای را برای رشد و تعالی زن و مرد و در نهایت، جامعه به طور کلی فراهم میسازد. هدف نهایی اسلام از تعیین جایگاه و وظایف برای زن و مرد، ایجاد یک زندگی مشترک سالم و پویا بر پایه محبت، احترام و تفاهم متقابل است. در این زندگی مشترک، زن و مرد با تکیه بر نقاط قوت و توانمندیهای خود، در کنار یکدیگر برای رسیدن به سعادت و کمال تلاش میکنند. اسلام با تاکید بر اصل مودت و رحمت، زن و مرد را به عنوان دو بال پرواز یکدیگر در مسیر زندگی معرفی میکند. در همین راستا، اسلام سفارشات ویژهای را برای مردان در مورد نحوه رفتار با همسرانشان ارائه کرده است. این سفارشات که برگرفته از تعالیم الهی و سیره پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان است، در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود: احترام و تکریم: اسلام دین محبت، احترام و تعهد است و این آموزهها در بنیان خانواده نیز نقشی اساسی ایفا میکنند. روابط سالم و انسانی میان اعضای خانواده، به ویژه زن و شوهر، از ارکان اصلی سعادت و خوشبختی در زندگی انسان دانسته شده است. در محیطی که صمیمیت و احترام متقابل میان همسران حاکم باشد، نه تنها بنیان خانواده مستحکمتر میشود، بلکه زمینه رشد و تعالی فردی و اجتماعی اعضای آن نیز فراهم میگردد. در مقابل، فروپاشی این بنیان و خدشهدار شدن روابط خانوادگی، پیامدهای ناگواری برای همه اعضای خانواده به دنبال خواهد داشت. یکی از بارزترین جلوههای روابط سالم در خانواده، نیکوکاری و تکریم شخصیت زنان است. چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «ما اکرم النساء الّا کریم و لا اهانهن الّا لئیم؛ انسانهای بزرگوار، زنان را گرامی میدارند و افراد پست به آنها اهانت روا میدارند.» احترام و محبت متقابل، قوام و اساس زندگی مشترک است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره میفرمایند: «خیارکم، خیارکم لنسائهم؛ بهترین شما آن است که با زنان بهترین باشد.» رهبران الهی در طول زندگی، و حتی در لحظات پایانی عمر خویش، همواره بر رعایت حقوق زنان تأکید ورزیدهاند. پیامبر اکرم (ص) در خطبه حجة الوداع خطاب به مسلمانان فرمودند: «ای مردم! زنانتان بر شما حقوقی دارند، چنانکه شما را بر آنان حقوقی است. خدا را در مورد زنان در نظر داشته باشید و نسبت به آنها به خیر و نیکی رفتار کنید.» محبت و مودت: در اسلام، برقراری روابطی سرشار از عشق و محبت میان زن و شوهر، از جایگاه ویژهای برخوردار است. از این رو، یکی از مهمترین سفارشات دین مبین اسلام به مردان، ابراز محبت و مودت نسبت به همسرانشان است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره میفرمایند: «بهترین شما کسی است که با همسرش نیکوتر رفتار کند.» ایشان(ص) همچنین بارها به مردان سفارش میکردند که محبت خود را به همسرانشان آشکارا بیان کنند و از گفتن جملهی پرمهر «دوستت دارم.» دریغ نکنند. این محبت و مودت باید در تمام سطوح زندگی مشترک، از جمله گفتار، رفتار و کردار مردان نسبت به همسرانشان، نمود عینی داشته باشد. مردان مسلمان موظفند با گفتاری نیکو و لحنی محبتآمیز با همسران خود سخن بگویند، با رفتاری احترامآمیز و درک و شعور با آنان برخورد کنند و در انجام امور منزل و وظایف مشترک یاریگر همسرانشان باشند. توجه به این نکته ضروری است که ابراز محبت و مودت به همسر، تنها به مناسبتهای خاص و ابرازات عاشقانهی گاه و بیگاه محدود نمیشود، بلکه باید به صورت مستمر و در قالب رفتارهای روزانه و کوچک نیز به همسران نشان داده شود. به عنوان مثال، مردان میتوانند با انجام کارهای سادهای مانند کمک به آشپزی و یا مرتب کردن خانه، به همسرانشان در انجام کارهای خانه یاری برسانند و یا با هدیه دادن گل و یا نوشتن نامهای عاشقانه، عشق و قدردانی خود را از همسرشان ابراز کنند. تأمین نیازهای مادی و معنوی: در آموزههای دین، با ازدواج دائم، مرد متعهد به تأمین نیازهای مادی و معنوی همسر خود میشود. این تعهد که به عنوان «نفقه» شناخته میشود، نقشی اساسی در ثبات و امنیت خانواده ایفا میکند. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: "الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ" (آیه 34 نساء)؛ "مردان بر زنان سرپرستى دارند به سبب آنچه خداوند از فضل خود به آنان داده و از اموال خود انفاق کردهاند.» این آیه به صراحت بیان میکند که مردان وظیفه دارند هزینههای زندگی همسران خود را تامین کنند و در این زمینه کوتاهی نکنند. تأمین نفقه، به زن آرامش خاطر میدهد تا با آسودگی به وظایف مادری و خانهداری بپردازد. او بدون دغدغه معیشت، میتواند فرزندان را تربیت کند و فضایی گرم و صمیمی در خانه ایجاد نماید. این امر، به نوبه خود، به سلامت روحی و روانی کل اعضای خانواده کمک میکند. علاوه بر این، تعهد مالی شوهر به همسر، او را در برابر چالشها و ناملایمات شغلی و اقتصادی محافظت میکند. زن با علم به اینکه نیازهای او توسط همسرش تأمین میشود، از اضطراب و نگرانیهای مالی رها شده و میتواند با تمرکز بیشتری به نقشهای خود در خانواده بپردازد. مشورت و همفکری: یکی از سفارشات کلیدی اسلام به مرد و زن، تأکید بر مشورت و همفکری زن و شوهر در امور مختلف زندگی مشترک است. این امر نه تنها به تقویت بنیان خانواده و افزایش صمیمیت و تفاهم میان زوجین میانجامد، بلکه در نهایت منجر به تصمیمگیریهای سنجیدهتر و زندگی شادتر و موفقتر خواهد شد. پیامبر اکرم (ص) در این باره میفرمایند: «با زنان خود در امور زندگی مشورت کنید، زیرا آنها نظر لطیف و ظریفی دارند.» این حدیث نورانی نشاندهندهی اهمیت مشورت با همسر و احترام به دیدگاههای او در تصمیمگیریهای مختلف زندگی است. زن و مرد به عنوان دو نیمه یکدیگر، هریک دارای تجربیات، دیدگاهها و توانمندیهای منحصر به فردی هستند که میتواند در حل مسائل و چالشهای زندگی مشترک راهگشا باشد. بنابراین، مردان باید به جای اتخاذ تصمیمات یکجانبه، به نظرات و ایدههای همسران خود توجه کرده و آنها را در فرایند تصمیمگیری مشارکت دهند. مشورت با همسر نه تنها نشاندهنده احترام به اوست، بلکه از بروز اختلافات و سوءتفاهمات نیز جلوگیری میکند. زن و شوهر با تبادل نظر و بحث و گفتگو میتوانند به راهحلهای مناسبتر و کارآمدتری دست یابند و زندگی مشترکی سرشار از تفاهم، محبت و سعادت را برای خود رقم بزنند. وفاداری و تعهد: در بنای مقدس زندگی مشترک، دو ستون محکم و استوار وجود دارد که ثبات و آرامش را به ارمغان میآورند: تعهد و وفاداری. این دو گوهر گرانبها، قلبِ پیوند زوجین را جلا میدهند و تار و پود زندگی را به هم میآورند. همانطور که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «بهترین مردان کسانی هستند که به همسران خود وفادار باشند و بدترین زنان کسانی هستند که به همسران خود خیانت کنند.»، تعهد و وفاداری، مبنای احترام و اعتماد در زندگی مشترک است. زمانی که زن و مرد نسبت به یکدیگر متعهد باشند، زندگی در مسیری امن و آرام جریان مییابد و عشق و محبت در آن موج میزند. تعهد به معنای پایبندی به عهد و پیمان مشترک و تلاش برای حفظ و ارتقای زندگی زناشویی است. این تعهد در تمام لحظات زندگی، از غم و شادی گرفته تا سختی و آسانی، نمود پیدا میکند. زوجین متعهد، در برابر یکدیگر احساس مسئولیت میکنند و در حل مشکلات و عبور از موانع، دست در دست هم میگذارند. وفاداری نیز به معنای صیانت از حرمت و ارزشهای زندگی مشترک و پرهیز از هرگونه رفتاری است که به این حرمت خدشه وارد کند. وفادار بودن، یعنی حفظ حریم خصوصی زندگی مشترک، پرهیز از دروغ و فریب، و احترام به جایگاه و شخصیت همسر. تعهد و وفاداری، دو بال پرواز زندگی مشترک هستند که زن و مرد را به سوی خوشبختی و آرامش رهنم ون میکنند. با تقویت این دو گوهر گرانبها، میتوان بنای زندگی را استوارتر کرد و در برابر طوفانها و ناملایمات زندگی، مقاومتر شد. به یاد داشته باشیم که تعهد و وفاداری، یک خیابان دو طرفه است و هر دو طرف باید برای حفظ و تقویت آن تلاش کنند.
در اکثر مواقع این مردان بودهاند که همیشه خواستهها، انتظارات و ویژگیهای مشخصی را برای همسر خود عنوان کرده اند. زنان اما کمتر پیش آمده که ویژگیهای فردی مشخصی را برای همسر خود بیان کرده باشند اگرچه نزد خود لیست بلند و بالایی از این ویژگی را داشته اند. ممکن است شما نیز همان جملهی معروف «هیچ کسی نمیداند زنان دقیقا چه میخواهند.» را با خود تکرار کنید اما حقیقت ماجرا این است که کمتر پیش آمده که پای حرفها و خواستههای زنان نشسته باشید تا از انتظارات مطلع شوید. هر زن با دیگری متفاوت است و انتظارات متفاوتی نیز دارد. این امر کمی دشوار است اما شما باید سعی کنید تا انتظارات همسرتان را شناسایی و جهت برآورده کردن آن تلاش کنید. در این صورت او خوشبختی بیشتری را به زندگی وارد و برای رفاه شما فداکارانه هر کاری خواهد کرد. در حقیقت زنان حکم همان آیینهای را دارند که انعکاس رفتار و عملکردتان را وارد زندگی میسازند. به این معنی که اگر رفتار خوب و درستی با همسرتان داشته باشید، متقابلا رفتار خوب، احترام و عشق را دریافت میکنید. بنابراین، هرچه بیشتر همسرتان را درک کنید، برای برآورده کردن خواستههای او تلاش کنید، عشق و محبت بیشتری را در زندگی، تربیت فرزندان و مدیریت خانه دریافت خواهید کرد. علیرغم درک همه تفاوتها، خواستههای مشترکی وجود دارد که زنان به طور کلی از همسرانشان انتظار دارند. زنان در یک رابطه طالب محبت هستند خواه تازه ازدواج کرده باشند و یا چندین سال از ازدواج آنها گذشته باشد. آنها دوست دارند که همسرشان آنان را مورد عشق و توجه قرار دهد. به عنوان همسری ایده آل، شما باید زمان کافی را با همسر خود بگذرانید، نسبت به او مهربان باشید و به خواستههای او چه کوچک و چه بزرگ توجه کنید. زنان شوهری که زمان خود را با تلفن همراه میگذراند را نمیخواهند. تصور کنید شما میخواهید با همسرتان صحبت کنید و او مشغول صحبت با تلفن است. به همین ترتیب او نیز از شما توقع دارد به او گوش فرا دهید و زمانتان را با او سپری کنید .نگرانیها و اضطرابهای او را بیاهمیت نشمارید زیرا همسر شما به مکالمه با شما احتیاج دارد نه تلفن همراه، ریموت، لبتاب و سایر دستگاههای الکترونیکی. توجه به او باعث افزایش دوستی و بهبود روابط زناشویی خواهد شد. هنگامی که همسرتان به شما نیاز دارد توجه کنید زیرا این عمل عشق را به او منعکس خواهد کرد. همسر شما ممکن است به دلیل مسئولیت پذیری در خانواده و بچهها از علایق و رویاهای خود فارغ شود؛ او را تشویق کنید تا مجددا به آنها بپردازد و بتواند رویای خود را تحقق بخشد. نگذارید احساس محرومیت به او دست دهد و تصور کند که از رسیدن به آرزوهایش ناامید شده است. به جای آن که او را قضاوت کنید، در رسیدن به خواستهها و تلاشهایش او را حمایت کنید زیرا او همیشه به شما افتخار خواهد کرد. رابطه جنسی به همان اندازه که برای یک مرد مهم است برای زن نیز مهم است. آنها عاشق مردی هستند که از نظر جنسی فعال باشد و لذت را به آنها برساند. یک زندگی جنسی فعال شعله عشق را در زندگی روشن نگه خواهد داشت. حتی اگر همسر شما از لحاظ مالی مستقل باشد انتظار دارد که برایش هزینه کنید. یک زن نمیخواهد مسئولیت تامین معیشت خانواده را به عهده داشته باشد. مهم نیست که از شما حمایت کند اما دوست دارد که مردش برای خانواده درآمد آورد. مسلما شما احتیاج دارید که مورد احترام واقع شوید پس این احترام را به همسرتان نیز انتقال دهید. احترام متقابل پایه و اساس رابطه شما را تشکیل میدهد. همسر شما ممکن است روز سختی را در خانه سپری کرده باشد به جای نادیده گرفتن او سعی کنید از سخت کوشیاش قدردانی کرده و به نقش وی به عنوان مادر، همسر و سرپرست احترام بگذارید. امروزه اکثر زنان تمایل به ازدواج با مردی دارند که آشپزی بلد باشد و در امور منزل با آنان همکاری لازم را داشته باشند. به علاوه، امروزه زنان نیز ساعات کار طولانیتری دارند، در واقع، حتی گاهی اوقات بیشتر از مردان، شغلهایشان استرسزا است. بنابراین، انتظار دارند که بخشی از فعالیتهای خانه را انجام دهند. اگر به همسر یا فرزندان خود قول داده اید که آنها را برای آخر هفته به سفر یا تفریح ببرید به تعهد خود پایبند باشید و آنها را ناامید نکنید. مردی که به وعدههایش پایبند است بدون تلاش زیاد همسرش را به خود جذب میکند. به آن چه که یک زن میگوید گوش فرا دهید. هنگامی که او صحبت میکند به او نگاه کنید و توجه کنید. حداقل یک ساعت در روز را به همسرتان اختصاص دهید؛ در حالیکه مشغول خوردن صبحانه یا شام هستید در مورد کار روزانه صحبت کنید و از او سوال بپرسید. ممکن این کار، ساده به نظر برسد اما تاثیرات عمیقی در زندگی مشترک شما خواهد گذاشت. زنان مردانی که اعتماد به نفس دارد و متکبر نیستند را بیشتر میپسندند. زیرا یک مرد با اعتماد به نفس میتواند بر هر مانعی غلبه کند و مشکلات را حل کند. به علاوه، این احساس را به همسر خود نیز انتقال میدهد و با حمایتش این را تذکر میدهد که همسرش تنها نیست و میتواند به او اعتماد کند. امنیت برای یک زن مهم است و دوست دارد با مردی ازدواج کند که از او محافظت میکند. هنگامی که با همسرش بیرون میرود توقع شهامت و محافظت از او را دارد. زنان دوست دارند از سوی همسرانشان سوپرایز شوند. سوپرایز کردن به منزله خرید هدیه گران قیمت نیست بلکه میتواند یک شاخه گل یا حتی یک خوراکی باشد. یا این که او را به یک وعده شام دعوت کنید. این امور حرکات کوچکی هستند اما تاثیر زیادی در روابط شما خواهند داشت.
نویسنده: مهدی مظفری در پهنه هستی که خداوند هستی بخش، خلقت را با ظرافت و حکمت بیانتها آراسته است، موهبتی گرانبها به نام «ازدواج» به انسانها ارزانی داشته است. ازدواجی که در تعالیم رهبران الهی و آموزههای روانشناسان به عنوان پیوندی مبارک و مقدس معرفی شده، ازدواجی که نه تنها تداوم نسل بشر را رقم میزند، بلکه فصل نوینی از تعالی و بالندگی را در زندگی انسانها میگشاید. ازدواج، نقطه عطفی در مسیر پر پیچ و خم زندگی است، نقطهای که در آن دو روح در کالبدی واحد، هم نفس میشوند و سفری مشترک را آغاز میکنند. سفری که مملو از فراز و نشیبها، شادیها و غمها، چالشها و فرصتها خواهد بود. اما آنچه در این میان اهمیت دارد، نگاهی عمیق و درک صحیح از این موهبت الهی است. پس باید معنی و مفهوم درست ازدواج را دانست. ازدواج را در سادهترین تعریف، به پیوند میان یک زن و یک مرد معنی کردهاند. اما این تعریف، ظلمی بزرگ به ژرفای این تعهد و معنای عمیق آن است. ازدواج به این معنی، یعنی به معنای تلقیح نر و ماده، در عالم طبیعت امری رایج و بدیهی است. این معنی ساده و بیعمق و بیآلایش ازدواج نه تنها در عالم حیوانات بلکه در عالم گیاهان نیز وجود دارد. برخی گیاهان برای اینکه ثمر بدهند، نیاز به تلقیح دارند. اما ازدواج انسان، فراتر از این غریزه حیوانی و حیاتی است. همچنین ازدواج، صرفاً جمع شدن دو جنس مخالف در کنار یکدیگر نیست، بلکه آغازی است برای سفری پرمخاطره و پرفراز و نشیب، سفری که بایستی دو انسان را به سوی تکامل و تعالی رهنمون شود. پس ازدواج، تنها برای ارضای نیازهای جنسی و تشکیل خانواده نمیباشد؛ آنطوری که اکثر افراد به این معنا، معنی و تفسیر میکنند. بلکه ازدواج فرصت و نقطه عطفی است برای رشد و ارتقای فردی و تعالی روحی. زن و مرد در سایهی این تعهد (ازدواج)، میتوانند بهترین نسخهی خود را به نمایش بگذارند و در کنار یکدیگر، به کمال و سعادت حقیقی دست یابند. آری، ازدواج فراتر از پیوند ظاهری و همجواری دو انسان است. نکاح و ازدواج دو انسان به معنی اتحادی است از عواطف، تعهدات و مسئولیتهایی که در سایه آن، انسانها به تکامل و بالندگی حقیقی خویش نائل میشوند. ازدواج آن است که بر پایه عشق، احترام، صبر و گذشت بنا شده باشد و این ازدواج به مثابهی گلی خوشبو در بوستان هستی، عطر خوشبختی و سعادت را در فضای زندگی انسانها میپراکند. ازدواج در عالم انسانها به آن معنی است که قرآن، آنرا تعریف و توصیف میکند. در قرآن کریم نکاح به عنوان «سکونت» و «آرام گرفتن» در کنار یکدیگر توصیف شده است. آنجا که میفرماید: «هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِيَسۡكُنَ إِلَيۡهَا؛ او همان كسى است كه شما را از يك تن (آدم) آفريد و همسرش (حوا) را نيز از [جنس] او قرار داد تا در كنارش آرام يابد.» (اعراف، ۱۸۹). همچنین در جای دیگر فرموده است: «وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡكُنُوٓاْ إِلَيۡهَا وَجَعَلَ بَيۡنَكُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةً إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ؛ و از نشانههاى او اين است كه براى شما همسرانى از [جنس] خودتان آفريد، تا كنارِ آنان آرامش بيابيد و ميان شما دوستى و مهربانى قرار داد، بدون شك در اين [آفرينش] همواره نشانههايى است براى مردمى كه تفكّرّ كنند.»(روم، ۲۱). این آیات قرآن به روشنی بیان میکند که فلسفه ازدواج صرفا پیوند ظاهری و تناسل و بقای نسل و این موارد نیست. بلکه فلسفه ازدواج به آرامش رسیدن انسانها است. امّا آیا زن و مردی که همسر یکدیگر هستند صرفا با ارضای غرایز جنسی و این موارد به آرامش میرسند؟ با تدبر و دقت در آیات قرآن و روایات رهبران دینی، ازدواج که نتیجهاش آرامش و سکون مرد و زن در سایه هم است، بر دو رکن اساسی بنا شده است: «محبت عاقلانه و ایمانی» و «عاطفه و مهری صادقانه و همراه با گذشت». این دو رکن اساسی است که ازدواج موفق را به ارمغان میآورد. محبت عاقلانه و ایمانی، عشقی ژرف و پایدار است که ریشه در معارف الهی و تعالیم دینی دارد. این محبت، نه کور و مبتنی بر شهوت و غریزه است، و نه متزلزل در برابر گذر زمان و ناملایمات زندگی. محبت عاقلانه، عشقی کور و بیمنطق نیست، بلکه بر پایهی شناخت صحیح و درک عمیق طرفین بنا میشود. همسرانی که با عقل و درایت یکدیگر را انتخاب میکنند و با چشمانی باز به زندگی مشترک قدم میگذارند، بنیانی محکم برای عشق خود بنا میکنند. ایمان، نور تابان این مسیر است. ایمان به خداوند و باور به ارزشهای والای انسانی، عشق را از لغزشها و ناملایمات رهین نگاه میدارد. همسرانی که در پرتو ایمان زندگی میکنند، به یکدیگر تکیهگاه و پناهگاه میشوند و در گذر زمان، عشقشان عمیقتر و پرمعناتر میشود و در کنار هم، زندگی مشترک را به بهشت زمینی تبدیل میکنند. اما در کنار این محبت عمیق، گذشت و عاطفه صادقانه نیز نقشی اساسی در استحکام زندگی زناشویی و بنیان خانواده ایفا میکند. انسانها فطرتاً در معرض خطا و اشتباه هستند. در زندگی مشترک نیز ممکن است اختلافات و ناهمواریهایی رخ دهد. در این هنگام، گذشت و اغماض از خطاهای یکدیگر، نه تنها کینهها را از بین میبرد و کدورتها را میزداید، بلکه موجب تقویت صمیمیت و مهر و محبت نیز میشود. باری، ازدواج موفق، همچون بنایی استوار است که بر پایه محبت عاقلانه و ایمانی و گذشت و عاطفه صادقانه بنا شده باشد. با اتکا به این دو گوهر گرانبها، زوجین میتوانند در مسیر زندگی مشترک، همراه و همدل یکدیگر باشند و بهشتی کوچک در سایه تعالیم الهی و عشق حقیقی برای خود و فرزندانشان بسازند. به یاد داشته باشیم، ازدواج تنها در دوران جوانی و بر پایه شور و هیجان شکل نمیگیرد، بلکه عشقی که ریشه در ایمان و عقل داشته باشد، با گذر زمان عمیقتر و پایدارتر خواهد شد.
هیچ زن و شوهری به دنبال یک رابطه شکست خورده و ناسالم نیست. هر زوجی دوست دارد که در کنار همسرش بهترین زندگی را رقم بزند. هر دو تلاش میکنند بانی ناراحتی یکدیگر نشوند و به هر دلیلی خلق مشکل نسازند زیرا زوجها به خوبی بر این حقیقت واقف هستند که زندگی مشترک، نیازمند همکاری مشترک در تمام بخشها است و در صورت تکروی، خودرای بودن و یا دعوای همیشگی، چیزی از عشق و علاقه باقی نمیماند. گاهی زنها یا مردان متوجه این نمیشوند که رفتار اشتباهی را انجام داده اند و مجدد آن کار را تکرار میکنند. سعی کنید با همسر خود رفیق باشید تا بتوانید به راحتی اشتباهات و خطاهای همدیگر را گوش زد کنید. آگاهی از رایجترین اشتباهات به شما کمک میکند تا با خودداری از انجام آنها، زندگی مشترک خود را از تغییرات منفی حفظ کنید. بروز اشتباه زوجها در زندگی مشترک مانند هر انسان دیگری اجتنابناپذیر است. اما در مواردی با زیاد شدن این اشتباهات، زندگی زناشویی و خانواده دچار آسیب میشود. قطعا زوجهایی که سالها از ازدواجشان میگذرد، خوب میدانند که زندگی مشترک بالا و پایین دارد. اما زوجهایی که تازه ازدواج کردهاند و هنوز در پیچوخمهای زندگی زناشویی آبدیده نشدهاند، شاید در برخورد با اختلافاتی که گاه در زندگی مشترک اجتنابناپذیرند، احساس کنند که ازدواجشان در مسیر سرازیری قرار گرفته است. تداوم یک رابطه در چنین شرایطی تا حد زیادی به درک طرفین و نوع واکنششان بستگی دارد. البته برای پیشگیری از بروز چنین حالتی بهتر است خودتان را فراموش نکنید. به ظاهر و سلامت خود رسیدگی کنید، برای انجام کارهایی که دوست دارید، وقت بگذارید و به اهداف خود برسید. همچنین لازم است با همسرتان ارتباط برقرار کنید. در مورد احساسات و نیازهای خود با همسرتان صحبت کنید و به حرفهای او نیز گوش دهید. در مجموع تعادل را حفظ کنید. بین مسئولیتهای خانه و خانواده و نیازهای خود تعادل برقرار کنید. بسیاری از دختران و پسران جوان و کمتجربه با این ادعا ازدواج میکنند که دیوانهوار عاشق هستند. اما این احساس آتشین در بسیاری مواقع خیلی زود فروکش میکند. ازدواج امری دشوار و جدی است و تنها درصورتی پایدار خواهد بود که طرفین با تأمل و تعمق کافی تصمیم به ازدواج بگیرند. پس اگر تصمیم به ازدواج دارید، سعی کنید همهی جوانب را با دقت کامل بسنجید. پیش از ازدواج باید اطمینان حاصل کنید که آمادگی پذیرش مسئولیتهای زندگی مشترک را دارید و قاطعانه حاضرید که رابطهتان را در مسیر رشد و تعالی پیش ببرید. روانشناسی مدرن بر این باور است که قوانین سفتوسخت در مورد امور منزل میتواند دلیل طلاق باشد. چنین قوانینی باعث میشوند که خانه بهجای یک مکان گرم و نرم به مکان شغل دوم تبدیل شود. بهتر است که خلاقیت به خرج بدهید. کمی شوخی و خوشمزگی میتواند فعالیتهای عادی منزل را که به روزمرگی آلوده شدهاند، بازیگونه و هیجانانگیز کند. خلاصه اینکه سخت نگیرید. اگر دیگر در انتهای روز هیچ رمقی برایتان باقی نمانده است، چه اشکالی دارد گاهی اوقات هم بهجای اینکه خودتان آشپزی کنید، از بیرون غذا سفارش بدهید یا مثلا با همسرتان به یک کافهی دنج بروید و نظافت منزل را به بعد موکول کنید. خیلی عالی است اموری مانند نظافت منزل را با انجام بازیهای رقابتی به فعالیتی مفرح تبدیل کنید و مثلا قرار بگذارید که هرکس سریعتر گردگیری کرد برنده باشد و اگر دوست داشتید، جایزه هم تعیین کنید. روابط نزدیک با کسانی که در آستانهی طلاق هستند نیز میتواند روی ازدواجتان تأثیر منفی بگذارد، بهویژه اگر در شرایط و دلایل طلاقشان دچار سوتفاهم شده باشید. خطر از آنجایی آغاز میشود که زندگی خودتان را در قیاس با زندگی نافرجام دوستان و آشنایانتان قرار بدهید و به این نتیجه برسید که موارد مشترک زیادی در روابط خودتان با همسرتان و آن زوج شکستخورده وجود دارد. هستند کسانی که با این قیاسها و نتیجهگیریها به سرشان میزند همانطور که آن زوج دیگر طلاق گرفتند، به زندگی مشترک خودشان نیز هیچ امیدی نیست. واقعیت این است که اگر مشکلی با همسرتان دارید، حتی درصورتیکه با این قبیل زوجهای به اصطلاح خطرزا رفتوآمد نکنید، باز هم مشکلاتتان با همسرتان بهقوت خود باقی خواهد ماند، به این معنی که قطع رابطه راهحل قطعی این مسئله نیست. روابط نزدیکتان را همیشه باید حفظ کنید و اینطور نباشد که رابطهی دوستیتان با کسی فقط محدود به قبل یا بعد از طلاقش باشد. برای اینکه زندگی مشترک یک زوج از طلاق دوستان و آشنایانشان آسیب نبیند، زن و شوهر باید با یکدیگر روراست باشند و افکار و احساساتشان را به هم بگویند. اگر فضای مثبتی در زندگی مشترکتان برقرار باشد، آنوقت هیچ عامل یا بهانهی خارجی نمیتواند رابطهتان را خراب کند. برخی از زوجها گاه با خود میگویند اگر همسرمان ما را دوست داشته باشد هر کاری میکند البته اینکه انسان برای کسانیکه دوستشان دارد و برایش مهمند دست به هر کاری میزند، اما این دلیل نمیشود از این ویژگی سوءاستفاده شود. ما باید بتوانیم منطقی فکر کنیم و همواره مانند دو فرد بالغ از هم انتظار داشته باشیم. عاشقبودن نباید سبب شود تا از طرف مقابل چیزهایی بخواهیم که او را آزمایش کنیم و زیرفشار بگذاریم. برخی زوجها گمان میکنند یک رابطه خوب رابطهایست که در آن هیچگونه اختلاف دیدگاهی وجود نداشته باشد و اوضاع همیشه در وضعیت سفید و صلح باشد چیزی که شدنی نیست. برخی از بحث فراریاند، چون فکر میکنند هرگونه مشاجره نشاندهنده بدبودن رابطه است و بوی خطر میآید درصورتیکه اصلا اینگونه نیست. اگر نگرش خود را تغییر دهید حتی بحث و مشاجره میتواند به رابطه کمک هم بکند، چون هم تنشها را تخلیه میکند و هم وقتی بتوانید احساساتتان را بدون توهین یا ترس از جدایی مطرح کنید به طرف مقابل اعتماد بیشتری خواهید کرد. بهتر است بدانید از دید روانشناسان رابطه بدون تنش بسیار خطرناکتر از رابطهایست که همسران در آن با هم بحث میکنند. در دنیا حتی خوشبختترین زوجها هم با هم بحث میکنند.
دخترک زیبایی تولد شده بود، صورت کوچک و معصوماش زیر نور مهتاب چهارده، برق میزد. همچون ستارهای درخشان زمینی شده بود. فرشتهی کوچک دست و پا میزد گویا در تلاش برای آشنایی با دنیای جدیدش بود، بیخبر از اینکه در چه جغرافیای ترسناکی به دنیا آمده بود. قرار بود در افغانستان، سرزمینی ترسناک و پر از هیولا برای دختران، بزرگ شود. از همان ابتدای ورودش به دنیای انسانها، پس زده شده بود. حکم موجود اضافهای را داشت که پدرش و مادرش از اینکه او دختر بود، سخت در اندوه بودند. فرشتهی کوچک قرار بود خیلی چیزها را تحمل کند؛ دوستداشته نشدن از سوی پدر و مادری که از پوست و خون آنها بود، بخش کوچکی از ماجرا بود. دنیای دخترانهاش میبایست خیلی زیبا میبود. اما هیچ یک از قشنگیهای آن را لمس نکرد. از همان ابتدا آموخته بود که برادرش وارث و ولیعهد خانواده و از او برتر است. یاد گرفته بود همیشه بهترینها سهم برادرش است. غذای خوب، لباس خوب، محبت بیشتر، توجه بیشتر همه سهم برادرش بود. اصلا پای حق و حقوق که میشد مشخص بود او در چه جایگاهی قرار دارد و حق اعتراض هم نداشت. آموخته بود که کلید کسب آزادیهای فردی و برخورداری از حقوق اولیه بشری، مذکر بودن است. همیشه در گوشش زمزمه شده بود که سهمش از این دنیا، انجام کارهای خانه است و آموزش و سواد و تحصیل هیچ دردی از او دوا نمیکند. برایش فهمانده بودند که تنها وظیفهاش در این دنیا خدمت است. ابتدا خدمت به پدر، مادر و برادران، سپس که بزرگتر شد باید در خدمت شوهر باشد و تا پایان عمر خدمتش را کند. به او فهمانده بودند که او مال مردم است، گویا او از همان ابتدا هم میدانست جایی در آغوش خانوادهاش ندارد و قرار است تا پایان عمر تحت ملکیت شوهرش زندگی کند. تازه نوجوان شده بود که دستش را در دست مردی گذاشتند که اسم شوهر را حمل میکرد. هیچ درکی از زندگی مشترک و فهمی که چرا باید شوهر کند و اصلا شوهر چه حکمی دارد، نداشت. طبعا اگر به رضایت خودش بود که حداقل حالا وارد زندگی مشترک نمیشد. اما مگر او حق انتخاب داشت؟ حقیقت است که او هنوز چشمانش با دیدن عروسکها برق میزد و ذوق زده میشد. در افغانستان، در ازدواجهای سنتی که از قضا تعدادشان هم کم نیست، کودکان دختر چون اموال و اشیای بیجان تبادله میشوند و شوهر حکم همان شانسی سربستهای را دارد که اگر شانس با تو یار بود، میشود مردی که شاید بتوان انتظار درک و شعور را از او داشت. آخ از آن روزی که او فردی باشد که نه درکی از حقوق انسانی و بشری دارد و نه قدرت پذیرشش را. آن زمان باید فاتحه روح آن دختر را بخوانید. زیرا از منظر او زن، همان بردهای است که او خریده و میتواند در جغرافیای تنش، بتازد و هرکاری که دلش بخواهد با او انجام دهد. این تراژیدی سر طولانی دارد. دردی که نسل به نسل انتقال یافته و تکرار شده است. دخترک هنوز زندگی مشترک را هضم نکرده بود که مادر شد. خواهرشوران، مادرشوهر و تمام فامیل، حتی خانواده خودش انتظار داشتند که فرزندش پسر باشد. در غیر آن سرنوشتش مشخص بود، لت و کوب برای جرمی که هیچ نقشی در او نداشته و تحمل نیش و کنایه اطرافیان و زندگی با برچسبی به نام دخترزا بودن. این تلخی در شکل و قالبهای متفاوت تا پایان عمر با او همراهست. او است که باید درد را به جان بخرد و صدایش درنیاد. باید زن باشید تا ذره ذره درد دنیای دختر بودن را در جغرافیایی به نام افغانستان بفهمید. نویسنده: وجیهه سیرت احمدی
زندگی مشترک از ازدواج زن و مردی تشکیل میشود که یا عاشقانه و یا هم سنتی مسیر مشترکی را انتخاب کرده اند. لزوما اینکه شما عاشقانه ازدواج کرده اید، نباید این توقع را ایجاد کند که در زندگی مشترک هرگز به بن بست نمیخورید و مشکلات، اختلاف نظرها و موارد دیگر را تجربه نمیکنید. قطعا در تمام زندگیهای مشترک، صرف نظر از اینکه چگونه شروع شده باشد، مشکلات وجود دارد. این مشکلات بعد از آمدن بچهها یا سایر تغییرات عمده در زندگی، میتواند بیشتر شود و حتی لحظاتی را رقم بزند که شما را عمیقا برنجاند و یا از همسرتان به کلی ناامید سازد. حق باشماست! هیچ کس به ما آموزش نمیدهد و یا نداده است که چگونه یک ازدواج و روابط زناشویی شاد و سالم داشته باشیم. فقط در بعضی از فیلمهایی که در دوران رشد دیدهایم، به ما یک نگاه اجمالی از اینکه عشق واقعی باید چگونه باشد، داده است. اینکه اگر با مشکلات مواجه شدیم چگونه از پس آن برآییم، بسیار اندک به آن پرداخته شده است. حقیقت مسیر زندگی مشترک این است که ابتدا درک کنید شما تنها نیستید. حتی موفقترین زوجها در زندگی مشترکشان با مشکل مواجه میشوند. نکتهی مهم اما این است که درصدی زیادی از زوجها میتوانند به طور موثر از آن چالش عبور کنند و برخی دیگر عبور نمیتوانند و زندگی را به کام همدیگر زهر میکنند و یا مسیر جدایی (طلاق) را در پیش میگیرند. صرف نظر ازینکه شما کدام مسیر را تاکنون طی نمودهاید و کجای زندگی دقیقا ایستاده هستید، در این مطلب به مشکلات رایجی میپردازیم که در زندگی مشترک، زوجها با آن مواجه هستند. [caption id="attachment_14363" align="aligncenter" width="723"] عکس: شبکههای اجتماعی[/caption] تقسیم کار: تحقیقات نشان میدهد که حتی زمانی که هر دو، زن و شوهر در خارج از خانه کار میکنند، معمولاً زن است که بیشتر کارهای خانه را انجام میدهد. بدیهی است که این باعث ایجاد استرس بیشتر برای او میشود. عدم تعادل در تقسیم کار میتواند باعث مشکلات زیادی شود. یکی خرج میکند. دیگری پسانداز میکند. بنابراین، اگر در یک ازدواج یک خرج کننده و یک پس انداز کننده با هم داشته باشیم، خواهیم دید که چگونه این مسئله به یک مشکل تبدیل میشود. ممکن است رشد و سرمایهگذاری پول برای یک نفر مهم باشد و دیگری نمیتواند اهمیتی به آن بدهد. دعوا بر سر پول و نحوه خرج کردن آن یکی از رایجترین مشکلات ازدواج است. کودکان ممکن است استرسزا باشند. کودکانی که گریه میکنند و یا بد خواب میشوند، عصبانیتهای عصبی و نوجوانان سرکش، چندان سرگرمکننده نیستند؛ صرف نظر از اینکه چقدر بچههایتان را دوست دارید. این میتواند استرس زیادی را برای یک زوج ایجاد کند. حتی شیوههای متفاوت فرزندپروری مانند نحوه تنبیه کودک میتواند باعث ایجاد شکاف در یک زوج متاهل شود. اگر یک نفر دارای شخصیتی درونگرا و دیگری برونگرا باشد، ممکن است تنش دائمی در مورد اینکه چند وقت یکبار معاشرت کند، وجود داشته باشد. برونگرا ممکن است احساس کند که درونگرا هرگز نمیخواهد با او به مهمانی برود. اما درونگرا ممکن است احساس طرد شدن کند. زیرا فرد برونگرا همیشه میخواهد با افرادی غیر از همسرش معاشرت کند. این تنها یک جنبه از تفاوتهای شخصیتی است که میتواند مشکلاتی در ازدواج ایجاد کند. شاید یکی از زوچها در خانوادهای بزرگ شده باشد که در هنگام عصبانیت بر سر یکدیگر فریاد میزدند. در حالی که زوچ دیگر در خانوادهای بزرگ شده است که خشم خود را به درون خود میریختند. داشتن سبکهای مختلف دعوا یا ارتباط در هنگام درگیری میتواند مانع بزرگی برای داشتن یک ازدواج شاد و سالم باشد. [caption id="attachment_14365" align="aligncenter" width="720"] عکس: شبکههای اجتماعی[/caption] آدمها نیازهای جنسی متفاوتی دارند، هم از نظر فراوانی و هم از نظر نوع. برخی از افراد علاقمند به رابطه جنسی زیاد هستند، در حالی که برخی دیگر میتوانند بقیه عمر را بدون آن سپری کند. صرفنظر از اینکه شما چه میخواهید، اکثر زوجها با سازگاری جنسی خود مشکل دارند. بسیاری از افراد به طور طبیعی بیاعتماد هستند و متاسفانه بسیاری از افراد نیز وسوسه میشوند که به همسر خود خیانت کنند. بنابراین، چه کسی واقعاً خیانت کند یا نه، ممکن است حسادت در رابطه وجود داشته باشد. خیانت فقط به موضوع جنسی محدود نمیشود. خیانت عاطفی این روزها به دلیل فناوری، مانند تلفنها و برنامههای دوستیابی، بیداد میکند. آنها پنهان کردن کاری که کسی انجام میدهد و با چه کسی صحبت میکند را بسیار آسان میکنند. روابط زمانی که جدید هستند، همیشه هیجانانگیز هستند. همه احساس میکنند روی ابر راه میروند زیرا بسیار عاشق هستند. اما با گذشت زمان، تازگی و شیفتگی ازبین میرود. همانطور که این اتفاق میافتد، بسیاری از زوجها دچار رکود میشوند. رابطه آنها دچار رکود میشود و به نظر میرسد خسته کننده شود. تلاش برای زنده نگه داشتن عشق و ادامه انجام کارهای هیجانانگیز با هم نیاز به تلاش دارد. قدرت میتواند به اشکال مختلف باشد، از قدرت مالی گرفته تا قدرت والدین. اگر یکی از زوجها بیشتر از دیگری درآمد داشته باشد (یا شاید یکی از زوجها خانهنشین باشد)، در مورد اینکه چه کسی پول آورده است، عدم تعادل ایجاد میکند. این عدم تعادل یک مشکل رایج ازدواج است. چه کسی قدرت تصمیمگیری بیشتری دارد؟ خیلی اوقات، مساوی نیست. بنابراین، قطعاً باعث ایجاد مشکلاتی میشود زیرا یکی از زوجها ممکن است به مرور زمان احساس ناتوانی کند. سوء استفاده نیز به اشکال مختلفی ظاهر میشود. آزار جسمی همان چیزی است که اکثر مردم با شنیدن کلمه آزار به آن فکر میکنند. اما آزار روانی و عاطفی نیز برای افراد و زوجین به طور کلی بسیار مضر است: خشونت نامرئی در روابط که مردم را نابود میکند. وقتی یک یا هر دو نفر با استفاده از زبان وحشتناک هنگام صحبت کردن به یکدیگر احترام نمیگذارند، این میتواند در کوتاهترین زمان یک ازدواج را از هم بپاشاند. پرنده و ماهی ممکن است یکدیگر را دوست داشته باشند، اما کجا زندگی خواهند کرد. به عبارت دیگر، وقتی دو نفر دیدگاههای متفاوتی نسبت به جهان دارند، درک یکدیگر را دشوار میکند. این ممکن است منجر به مشکلاتی در ازدواج شود. [caption id="attachment_14366" align="aligncenter" width="725"] عکس: شبکههای اجتماعی[/caption] هیچ کس کامل نیست. همیشه چیزی در مورد همه افراد دنیا وجود خواهد داشت که شما را آزار میدهد. اما وقتی مردم این را درک نمیکنند، سعی میکنند یکدیگر را تغییر دهند. آنها فکر میکنند وقتی ازدواج کنند، میتوانند نظر همسرخود را تغییر دهند. اما این هرگز کار نمیکند! شما نمیتوانید مردم را تغییر دهید. بنابراین، شما فقط باید یاد بگیرید که همدیگر را همانطور که هستید بپذیرید. در غیر این صورت، با تمام نارضایتیهایی که برای تغییر یک فرد انجام میشود، یکدیگر را بدبخت خواهید کرد. علاوه بر این، این امکانپذیر نیست. همه ما این ایده را داریم که میخواهیم دیگران چگونه رفتار کنند. به عنوان مثال، شاید شما فکر کنید که وقتی کسی ازدواج کرده است، باید هر روز رابطه جنسی داشته باشد. اما بیشتر زوجها از کار، بچهها، کارهای روزمره و غیره خسته هستند. بنابراین، این اتفاق نمیافتد. شاید فکر میکنید همسرتان باید همیشه غذای خوشمزه و لذیذ درست کند، درست مثل مادرتان. قرار دادن انتظارات غیرواقعی از همسرتان فقط شما را ناامید و عصبانی میکند. بنابر این، بهتر است قبل اینکه از همسرتان انتظار چیزی را داشته باشید، یک بار خود را جای او قرار دهید که آیا او در شرایطی است که بتواند انتظارات شما را برآورده کند؟ درک کردن بخش بزرگی از زندگی مشترک است.
دفتر بخش زنان سازمان ملل متحد در افغانستان اعلام کرده است که اگر ممنوعیت آموزش دختران از سوی حکومت سرپرست ادامه پیدا کند، ازدواج کودکان دختر در این کشور ۲۵ درصد افزایش خواهد یافت. این نهاد با نشر گزارشی گفته است که با ادامهی محرومیت دخترا از آموزش، فرزندآوری زودهنگام در میان دختران نوجوان، ۴۵ درصد و مرگومیر مادران میان زنان و دختران افغانستان ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت. در گزارش آمده است که افغانستان تنها کشور در جهان است که در آن آموزش دختران بالاتر از صنف ششم، «بهعنوان یک سیاست» منع شده است و دختران نمیتوانند به دانشگاه بروند. بخش زنان سازمان ملل متحد تاکید کرد که حکومت فعلی از زمان تسلط دوباره بر افغانستان، بیش از ۵۰ فرمان علیه زنان صادر کرده که تا اکنون هیچ کدام آنها لغو نشده است. در ادامه آمده است که محدودیتها و ممنوعیتها بر حقوق زنان، تأثیرات گسترده بر زندگی آنان داشته است و ۸۲ درصد از زنان وضعیت سلامت روان خود را «بد» توصیف کردند. در گزارش آمده است که زنان افغانستان از جامعهی جهانی میخواهند که بر وضعیت افغانستان تمرکز کنند و حقوق زنان، از جمله حق آموزش، کار و مشارکت در تصمیمگیریهای عمومی را بازگردانند. در ادامه آمده است که زنان افغانستان از جامعهی جهانی میخواهند که بدون لغو تمام محدودیتها علیه زنان، حکومت سرپرست را به رسمیت نشناسند. این در حالی است که حکومت سرپرست از زمان تسلط دوباره بر افغانستان آموزش و کار زنان را منع کرده است. محدودیتهای حکومت سرپرست علیه زنان با واکنشهای جهانی مواجه است و کارشناسان سازمان ملل متحد آن را «جنایت علیه بشریت» خواندهاند.
نویسنده: مهدی مظفری ازدواج، یکی از مهمترین تصمیمات زندگی هر فرد است که میتواند مسیر آینده او را به طور کلی تغییر دهد. انتخاب همسر مناسب، نه تنها به خوشبختی و سعادت فرد در ازدواج و زندگی مشترک میانجامد، بلکه در تربیت نسل آینده و سلامت جامعه نیز نقش اساسی دارد. بررسیها نشان میدهد که در جامعۀ سنتی افغانستان بیشترین پیوندها، پیوندها و ازدواجهای ناموفقی بوده اند. این مدعا بدین معنی نیست که اکثر ازدواجها در جامعه افغانستان به طلاق و جدایی ختم میشود؛ بلکه دامنه معنایی سخن فوق فراتر از این است. چه بسا آمار طلاق در افغانستان نسبت به دیگر کشورها پایینتر باشد؛ با این وجود، ازدواج زوجهای افغان، ناموفق به حساب میآید. ناموفق به این معنی که زوجها (به ویژه دختر) از پیوندشان راضی نباشند و همدیگر را زیر یک سقف بنابر دلایلی تحمل کنند. اینکه چرا ازدواجها در جامعۀ افغانستان ناموفق از آب درمیآید، دلایل و مشکلات گوناگونی دارد. یکی از این مشکلات و عوامل در بیشتر جوامع، مخصوصا جامعۀ سنتی افغانستان، همانا خودسرانه عمل کردن در امر ازدواج است. خودسرانه عمل کردن به نظر نگارنده، مادر مشکلات در عقد ازدواج است. اگر والدین در ازدواج دختر یا پسرشان خودسرانه عمل کنند و بدون مشورت با فرزندشان، او را پیوند دهند، بدون شک فرزند در زندگی زناشویی به مشکل جدی برخواهد خورد. از سوی دیگر، دختر یا پسر اگر بدون مشورت با والدین، همسری را برگزیند و به ازدواج با او اقدام کند؛ این(پیوند) نیز به احتمال زیاد با مشکلات جدی روبرو خواهد شد. بهتر این است که والدین و فرزندان در انتخاب همسر و عقد ازدواج، طریق هماندیشی را پیش گیرند. خوشبخاته در دنیای امروز، با افزایش آگاهی و استقلال فرزندان، شاهد تغییر و تحولات زیادی در این زمینه هستیم. به این معنی که نقش افراطی والدین در انتخاب همسر آینده برای فرزندانشان کمرنگ شده است. امروزه، دختران و پسران جوان تمایل بیشتری دارند تا در انتخاب همسر، خود نقشی فعال داشته باشند و نظرات و خواستههای خود را به طور صریح بیان کنند. از سوی دیگر، والدین نیز به این نتیجه رسیدهاند که دیکته کردن همسر به فرزندانشان، نه تنها راهگشا نیست، بلکه میتواند به بروز مشکلات و چالشهای زیادی در زندگی مشترک آنها منجر شود. اهمیت هماندیشی والدین و فرزندان در گزینش همسر هماندیشی والدین و فرزندان در گزینش همسر، فرصتی مغتنم برای تبادل نظر و گفتگوی صمیمانه بین دو نسل است. در این گفتگو، فرزندان میتوانند از تجارب و آموختههای والدین خود بهرهمند شوند و با دیدگاههای مختلف در مورد ازدواج و زندگی مشترک آشنا شوند. از سوی دیگر، والدین نیز با شناخت بهتر علایق، نیازها و توقعات فرزندشان، میتوانند در انتخاب همسر مناسب، به او یاری رسانند. در کل، دلایل ذیل هماندیشی والدین و فرزندان را در انتخاب همسر، یک امر الزامی تلقی میکند: حفظ کرامت و احترام فرزند: اسلام بر حفظ کرامت و احترام به استقلایت فرزندان بالغ تأکید فراوان دارد. در انتخاب همسر، نظر و خواسته فرزند باید به طور کامل در نظر گرفته شود و او به هیچ وجه مجبور به ازدواج با فردی که تمایلی به او ندارد، نشود. هماندیشی با فرزند، نشاندهنده احترام به شخصیت و جایگاه او در خانواده است. تجربه و دیدگاه والدین: والدین به واسطه تجربه زندگی مشترک، میتوانند دیدگاههای ارزشمندی در مورد انتخاب همسر ارائه دهند. آنها میتوانند با شناختی که از فرزند خود دارند، به او در انتخاب فردی مناسب و همکفو کمک کنند. احساس امنیت و حمایت: هماندیشی با والدین به فرزند این احساس را میدهد که در انتخاب همسر تنها نیست و از حمایت آنها برخوردار است. این امر میتواند اضطراب و نگرانیهای او را در این پروسه مهم و حساس کاهش دهد. شناسایی نقاط قوت و ضعف: در خلال هماندیشی، والدین و فرزند میتوانند نقاط قوت و ضعف فرد مد نظر را بهتر بشناسند. این امر البته به انتخابی آگاهانهتر و پایدارتر میانجامد. تقویت روابط: هماندیشی در مورد گزینش همسر، فرصتی برای گفتگوی صمیمانه و تبادل نظر بین والدین و فرزند ایجاد میکند. این امر میتواند به تقویت روابط و صمیمیت بین آنها کمک کند. نکاتی برای هماندیشی والدین و فرزندان در گزینش همسر اقدامات ذیل سبب میشود هماندیشی در گزینش همسر و عقد ازدواج، موفقانه عمل کند: ایجاد فضای صمیمی و گفتگوی آزاد: اولین قدم برای هماندیشی، ایجاد فضایی صمیمی و گفتگوی آزاد بین والدین و فرزندان است. در این فضا، فرزند باید بدون هیچ گونه واهمه و حتی نگرانیای، نظرات و خواستههای خود را بیان کند و از ابراز آنها هیچ امتناعی نورزد. پدر و مادر نیز با صمیمیت، دیدگاهها و تجربیات خود را با فرزندشان شریک سازند. گوش شنوا و درک متقابل: والدین باید با صبر و حوصله به صحبتهای فرزندشان گوش فرا دهند و سعی کنند نظرات و احساسات او را درک کنند. از سوی دیگر، فرزندان نیز باید به تجارب و دیدگاههای والدین خود احترام بگذارند و به نصایح آنها توجه کنند. معرفی معیارهای صحیح انتخاب همسر: والدین میتوانند با معرفی معیارهای صحیح انتخاب همسر، به دختر یا پسرشان در تصمیمگیری درست کمک کنند. این معیارها میتواند شامل مواردی مانند اخلاق و معنویات، تناسب فرهنگی و اجتماعی، بلوغ عاطفی و روانی، تناسب سنی و تحصیلی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی باشد. معرفی افراد مناسب: والدین بایستی با معرفی افراد مناسب از طریق دوستان، آشنایان و یا فعالیتهای اجتماعی، به فرزندشان در یافتن همسر مناسب کمک کنند. اجتناب از تحمیل و اجبار: در نهایت، والدین باید به یاد داشته باشند که انتخاب همسر، یک تصمیم شخصی است و آنها حق تحمیل و اجبار نظر خود را به فرزندان ندارند. ازدواج، سفری مشترک برای دو نفر است. هماندیشی والدین و فرزند در گزینش همسر، مانند نقشهای، راهگشا است که این سفر را هموارتر و دلانگیزتر میکند و منتج به ازدواجی آگاهانه و انتخابی مشترک میشود که البته اینگونه انتخاب و اینطور ازدواج ضامن خوشبختی و سعادت فرزندان در زندگی مشترک است.